صنعت میگو

کشت و صنعت سهامی در قالب یک شرکت که می تواند سهامی خاص یا تعاونی باشد همانند سایر کشت و صنعت های موجود در کشوراختیار تمام حلقه های تولید را دارد و تفاوت آن با سایر کشت و صنعت ها در ماهیت آن است نه درعملکرد آن .
کشت و صنعت سهامی الگوی اقتصادی جدیدی است که نسبت به الگو های اجرا شده در صنعت میگوی ایران از امتیازات ویژه ای بر خوردار است که در مقاله الگوهای اقتصادی در صنعت میگوی ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در حال حاضر ایراد اصلی در تولید میگو کاهش سود ، کمبود نقدینگی و عدم ثبات بازار است. کشت و صنعت سهامی همانگونه که از اسم آن پیداست به تعداد زیادی سهامدار تعلق دارد و برنامه کاری آن منظم و بر اساس یک مدیریت متمرکز استوار است .کشت و صنعت سهامی در قالب یک شرکت که می تواند سهامی خاص یا تعاونی باشد همانند سایر کشت و صنعت های موجود در کشوراختیار تمام حلقه های تولید را دارد و تفاوت آن با سایر کشت و صنعت ها در ماهیت آن است نه درعملکرد آن .در کشت و صنعت های غربی مالکیت به افراد کمی تعلق دارد و در کشت و صنعت های شرقی مالکیت دولتی است در حالیکه در کشت و صنعت سهامی مالکیت از آن سهامداران زیادی است .
بنا بر این با متمرکز کردن تعدادی از مزارع میگوی زیر 20 هکتار در یک واحد کشت و صنعت سهامی بسیاری از هزینه های تکراری در استفاده از ماشین آلات ،نیروی انسانی و مدیریت های متفاوت حذف خواهد شد . و بکارگیر ی کارشناسان مجرب مقرون بصرفه بوده وسود حاصل از حلقه های تولید به کشت و صنعت بر می گردد. و نیاز به نقدینگی کل حد اقل 50 % کاهش و سود حاصله حداقل 30% افزایش می یابد .
آنچه ما به عنوان اصول ا ولیه آورده ایم در 10 اصل و 41 بند خلاصه شده است و علاقمندان بر اساس شرایط خود می توانند اصولی را حذف یا اضافه نمایند .

1- اهداف کشت و صنعت سهامی

الف : حفظ مالکیت مزارع میگوی خرد و جلو گیری از توسعه سرمایه داری غربی دربخش آبزی پروری.

ب: خارج شدن ازوضعیت تولید میگوی تحقیر آمیز .

ج: بی نیازی نسبت به اربابی بانکها .

د : تولید با برنامه ریزی منظم با مدیریت متمرکز.

ح : داشتن اختیار تمام حلقه های تولید از تکثیرمیگو تا فروش محصول برای مد یریت بهتر.

و: فعال سازی مزارع راکد ، افزایش اشتغال و رونق اقتصادی .

ز : اطمینان بخشیدن به سود دهی صنعت پرورش میگو و افزایش سرمایه گذاری .

ه : کاهش هزینه ها ، افزایش سود و تولید پایدار.

ط : حذف یارانه صادراتی پس از سه سال از صنعت میگو .

2 - راهکارهای دست یابی به کشت و صنعت سهامی


الف : تولید در قالب یک مجموعه متمرکز با مدیریت واحد وشراکت در سود وزیان انجام شود .

ب : یارانه صادراتی میگو برابر با سه سال تولید بصورت یکجا در اختیار کشت و صنعت قرار گیرد .

ج : امتیاز کارگاه تکثیر ، تولید خوراک و عمل آوری به کشت و صنعت سهامی واگذار شود .

د : : در سالهای اول مزرعه داران با همکاری یک یا چند شریک( بانک ) اقدام به تولید نمایند .

ح : سود حاصل از تولید در سالهای اول و دوم برای سرمایه گذاری استفاده گردد .

و : درصدی از سود سال سوم به بعد برای افزایش نقدینگی و تکمیل سرمایه گذاری استفاده شود .

ز : سهم هر مزرعه بر اساس سطح زیر کشت آن مزرعه محاسبه گردد .

ه : هر کشت و صنعت سهامی حداقل 100 و حداکثر 500 هکتار زمین در اختیار داشته باشد.

ط : ورود عضو جدید با پرداخت حق عضویت و رضایت هیئت مدیره صورت پذیرد .

3- نحوه همکاری مزرعه داران میگو با کشت و صنعت سهامی :

الف : مزرعه داران بعنوان سهامدار تمامی امکانات مزرعه رادر اختیار کشت و صنعت می گذارند .

ب : مزرعه داران می توانند مالکیت خود را حفظ و مدیریت تولید را به کشت و صنعت واگذار نمایند .

ج : مزرعه داران می توانند با رضایت هیئت مدیره به شکل سرمایه گذار ، مشاور ،کارشناس ، سرکارگر و کارگر در کشت و صنعت فعالیت نمایند .

4- انتخاب مدیر تولید

الف : مدیر تولید از طرف هیئت مدیره انتخاب و سایر اعضاء در این کار دخالتی ندارند .

ب : مدیر می تواند از اعضائ هیئت مدیره یا هر شخص حقیقی یا حقوقی باشد .

ج : هیئت مدیره در صورت نا رضایتی ازعملکرد مدیر تولید ، مسئولیت را به شخص دیگری واگذا ر می نماید .

5 - شرح وظایف و اختیارات مدیر تولید عبا تند از :

الف : مسئولیت انتخاب کارگر و سرکارگر را دارد.

ب : بررسی و برآورد کننده نهاده های مورد نیاز دوره پرورش و مسئول آماده سازی سایت برای تولید است .

ج : مدیر مسئو لیت دارد در اسرع وقت نسبت به رفع نواقص احتمالی دوره پرورش اقدام کند.

د : هماهنگی و نظارت بر ارائه خدمات کارشناس یا کارشناسان مزارع را بعهده دارد .

ح : مدیر تولید در خصوص هزینه کرد باید موافقت نمایندگان هیئت مدیره را داشته باشد .

و : تهیه گزارش شفاهی جهت سرعت در هماهنگی و گزارش کتبی برای مستند سازی لازم است .

ز : مدیر موظف است نماینده یا معاون خود را به هیئت مدیره معرفی تا هیئت مدیره صلاحیت ایشان
را بررسی نماید .

ه : مدیر تولید و نماینده ایشان باید در سایت حضور دائم داشته باشند . و خروج ایشان باید با هماهنگی باشد .
ط : مدیر تولید در صورت کارایی نا مناسب نماینده می تواند ایشان را کنار گذاشته و شخص دیگری را معرفی نماید

6- حقوق و مزایای مد یر و نماینده مدیر تولید

الف : حقوق و مزایای مدیر تولید بر اساس حجم کار ، سابقه کاری و عرف محل توسط هیئت مدیره تعیین می گردد .

ب : حقوق مدیر تولید 50 درصد بصورت ماهیانه و ما بقی در پایان دوره پرداخت خواهد شد .

ج : حقوق نماینده مدیر تولید از طرف هیئت مدیره تعیین میگردد .

د : در صورتیکه مدیر در امور محوله کوتاهی نماید هیئت مدیره با تشخیص خود از پرداخت
50 درصد حقوق مدیر در پایان دوره خود داری می نماید .

7 – انتخاب شریک و شرایط شراکت عبارت است از :

الف : شریک می تواند آورده نقدی یا اقلامی از نهاده های تولید را فراهم کند .

ب : سود شریک با آورده نقدی برابر ... درصد و سود شریک با آورده نهاده تولید برابر... درصد محاسبه می گردد .

ج : شریک می تواند بدون دریافت سود، محصول میگوی تولیدی را با قیمت از قبل تعیین شده دریافت نماید.

د : شریک می تواند با داشتن کارگاه خورا ک یا لارو یا کارگاه عمل آوری از ابتدا در سود و زیان گروه تولید سهیم باشد ( فعال سازی کارگاه های راکد ).

8- هیئت مدیره موظف است یک کارشناس بومی بعنوان بازرس در کنار سایر کارشناسان انتخاب تا از عملکرد درست کارشناسان اطلاع و برای بهبود عملکردشان راهکار ارائه نماید .

9- نمایندگان هیئت مدیره و کارشناس بازرس که غیر مستقیم با تولید در گیر هستند حقوق دریافت می کنند ومیزان حقوق از طرف هیئت مدیره تعیین می گردد .

10- رئیس و اعضاء هیئت مدیره بر اساس نوع شرکت انتخابی (سهامی خاص یا تعاونی ) انتخاب می شوند .
منبع:منصور خیاطیان - کارشناس ارشد تکثیر و پرورش- شیلات هرمزگان - بندر لنگه
 
الگو های اقتصادی در صنعت میگوی ایران

الگو های اقتصادی در صنعت میگوی ایران

الگوهای اقتصادی در هر کشوری به فرهنگ ، سیاست اقتصادی ،منابع طبیعی ونظام سیاسی آنها مربوط می باشد بر همین اساس الگوی سرمایه داری در کشورهای غربی و الگوی اقتصاد اشتراکی در کشورهای بلوک شرق رواج یافته است.
الگوهای اقتصادی در هر کشوری به فرهنگ ، سیاست اقتصادی ،منابع طبیعی ونظام سیاسی آنها مربوط می باشد بر همین اساس الگوی سرمایه داری در کشورهای غربی و الگوی اقتصاد اشتراکی در کشورهای بلوک شرق رواج یافته است . صنعت میگوی ایران در حال تجربه سومین الگوی اقتصادی است . استان هرمزگان بعنوان اولین شروع کننده این صنعت جایگاه ویژه ای دارد و لذا برای شناخت بیشتر وپی بردن به توانایی هر یک از الگوهای اجرا شده مناسبتر است صنعت میگوی هرمزگان را با دقث بیشتری مطالعه نماییم . می دانیم که عملیاتی کردن الگوهای اقتصادی غلط علاوه بر هدر رفتن سرمایه های ملی باعث حذف یک صنعت ارزشمند می شود و یا ممکن است آسیب های اجتمایی فراوانی بهمراه داشته باشد و شاید یافتن یک صنعت جایگزین غیر ممکن یا متناسب با استعداد منطقه نباشد .

الف : الگوی تولید ترکیبی یا وابسته

در نظام کشاورزی و دامداری ایران چندین الگوی تولید وجود دارد از جمله الگوی تولید سنتی ، الگوی تعاونی ،الگوی نیمه صنعتی ، الگوی صنعتی و الگوی کشت و صنعت . الگوی صنعت میگوی ایران به کدام یک از این الگوها شباهت دارد . با شناختی که از صنعت میگوی ایران داریم . اولین الگوی اجرا شده در استان هرمزگان که پس از آن در استانهای جنوبی گسترش پیدا کرد از نظر مساحت مزرعه و مدیریت و نیرو کارگری در محدوده الگوی سنتی از نظر وابستگی به مجموعه بیرون بابت نقدینگی ، نهاده ها و محصول تولیدی به مقیاس نیمه صنعتی و صنعتی شباهت دارد . به عبارت ساده تر ما با یک الگوی چند وجهی کار می کنیم . لذا این الگوی تولید را الگوی ترکیبی نام گذاری کرده ایم . بی شک این الگوی تولید در کشورهای جنوب شرق آسیا بخاطر ایجاد اشتغال و توزیع درآمد یک الگوی موفق به حساب میآید و در مقاله آسیب شناسی در سایت شیلات ایران از این الگو هیچ گونه ایرادی نگرفته ایم . این الگو زمانی حد اکثر توانایی خود را دارد که مجموعه تولید در حالت رقابتی و متعادل باشند در حالیکه در صنعت میگوی ایران این فرصت به تهدید تبدیل شده است بدلیل اینکه تعداد تولید کنندگان نهاده ها کم هستند و مزرعه داران فقط در یک دوره چند ماهه فعال هستند لذا هر دو گروه از یک خواب اجباری رنج می برند . وشاید برای عده کمی سوال باشد چرا در ابتدا ی استقرار صنعت میگو مشکلی احساس نمی شد . پر واضح است که حمایت شیلات و قیمت بالای محصول بسیاری از خطاها را مخفی می کرد و زمانی به توانایی یک الگو کاملا اطمینان پیدا می کنیم که در بحرانهای تولید ، قدرت مانور و پایداری آن را ببینیم .
مزارع 2.5 ، 10 و 20 هکتاری در استان هرمزگان از امتیاز بالایی درایجاد اشتغال ، محرومیت زدایی ، عدالت در فرصت سازی وبهربرداری از پتانسیل های منطقه ای بر خوردار هستند . در حال حاضر این مزارع دیگر توان تولید ندارند . و برای خارج شدن از این وضعیت ، تصوراولیه این بود که اگر تولید در واحد سطح افزایش پیدا کند مزرعه داران به سود بیشتری دسترسی خواهند یافت . نمونه های بارزی در سطح استان های جنوبی وجود دارد که با حمایت شیلات در قالب طرحهای ترویجی ( حضور کارشناس خارجی و هواده رایگان ) تولید به بیش از 4 تن در هکتار افزایش پیدا کرد . ولی سود مزرعه فقط جواب گوی هزینه های جاری بود . هر چند دست یابی به این تولید نیاز به سرمایه گذاری بیشتری دارد و مدیریت دقیقتری را می طلبد ولی غیر ممکن نیست .از طرف دیگر کسانی که سایت های بالای 100 هکتار هم در اختیار دارند نیز آسیب فراوانی دیده اند چرا که الگوی تولید در اصل اشتباه بوده نه مساحت مزرعه و نه مالکیت مزارع کوچک ، در خیلی از مناطق دنیا مزارع کوچک هستند و بازده خوبی دارند . طبق براوردهاي آماري وزارت جهاد كشاورزي حدود 75% مزارع كشور زير 10 هكتار وسعت دارند و کشاورزان توانسته اند سهم بسزایی در تولید ناخالص ملی داشته باشند . از طرفي توليد نیمه متراکم ميگو چند برابر توليدات كشاورزاي ارزش داشته و علي الظاهر بايد بتواند سود مناسبي را داشته باشد از آنجا كه پرورش دهندگان ما تمامي ما يحتاج مزرعه خود را نقدا خريداري مي كنند مسلما يك سيستم پر ريسك و خطرناكي را پايه گذاري كرده ايم كه اگرمزرعه 10هكتاري را به 20هكتاري افزايش دهيم از ميزان خطرات آن نكاسته ايم فقط حجم مديريت و حجم هزینه ها را افزايش داده ايم . بنابراين بايد در جستجوي الگوی مناسب تولید باشیم .
چگونه است که مدیران و کارشناسان ما فقط به ایده ای قدیمی ( که هر کس زمین زیادتری در اختیار داشته باشد از سود آوری بیشتری برخوردار است) رو آورده اند . بحث های دیگری همچون کشت دو بار در سال ، کشت بدون خوراک خشک و غیره بسیار زمان لازم دارند تا بتوانند بخشی از مشکلات این صنعت را حل کنند . به عقیده بنده اگر مزارع بالای 200 هکتار هم در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی قرار گیر د و به روش گذشته عمل کنند باز هم شکست می خورند . در کل واگذاری مزارع 200 هکتاری خالی از ایراد نیست و ما را به تمرین الگوی سرمایه داری غربی تشویق می کند که با سرمایه داری اسلامی کاملا در تناقض است . ما وظیفه داریم اشتباهات گذشته را جبران و از اتلاف سرمایه های ملی جلو گیری کنیم . اشتباه در مدیریت مزارع کوچک ، و نداشتن ایده همگرایی مناسب ، مزرعه داران را به سوی راهکارهای غیر کارشناسی هدایت خواهد کرد .
 
ب : الگوی تولید کنسر سیومی

الگوی کنسرسیومی که توسط صادر کنندگان میگو طراحی شد در ابتدا بعنوان یک الگوی موثر در فعال سازی سایت های میگو از آن نام برده می شد و در ظا هر امر نیازی به نقدینگی احساس نمی شد و مسولین شیلات نیز افراد را به شرکت در این مجموعه ها تشویق می کردند در این الگو سهم مرکز تکثیر 10 درصد ، سهم مزرعه دار 20 درصد و سهم عمل آور ( سردخانه دار) 70 درصد پیش بینی شده بود. در این طرح مسئولیت مرکز تکثیر تهیه لارو مناسب و وظیفه عمل آور تهیه خوراک میگو ، جمع آوری میگو از مزرعه ، عمل آوری و فروش محصول و مسئولیت مزرعه دار رساندن میگو به سایز بازاری بود. در ظاهر هر یک از طرفهای در گیر با این طرح ، بخشی از مسئولیت را بعهده گرفته اند و بار مالی آن نیز تقسیم شده است و لی زوایای پنهان طرح از جمله نرسیدن بموقع خوراک ، نامشخص بودن کیفیت خوراک میگو ، کیفیت نامناسب لارو (بچه میگو ) ، متفاوت بودن تعداد لارو در هکتار ، مدیریت های متفاوت در مزرعه ، نداشتن ناظر در عمل آوری و غیره .... باعث درگیریهای فراوانی در مجمو عه تولید شد . آنچه که در این طرح اصلا مورد توجه نبو د مسئله شکست در تولید بود در این وضعیت مزرعه دار به بانکها ، کارخانه های خوراک،کارگاهای تکثیر میگو و کارگران ثابت و موقت بدهکار میشد . در حالیکه سایر زنجیره های تولید درصد بالایی از سرمایه جاری خود را برگردانده بودند وعموما کسانی این طرح را دنبال می کردند که با ضمانت بانکی موفق به واردات خوراک میگو میشدند و با صادرات میگو پس از یک سال ، بدهی خود را صفر میکردند وبرای آنها اهمیت نداشت که سایر حلقه های تولید چگونه مسیر را طی میکنند . در نهایت طرح کنسرسیومی اجرا شده یک طرح یک طرفه به نفع صادرکنندگان بوده و به همین جهت از صنعت پرورش میگو رانده شد . اگر زوایای پنهان این الگو بصورت رسمی بررسی و مدیریت می شد شاید وضعیت صنعت پرورش میگوی کشور این نبود لذا الگوی کنسرسیومی را یکی از الگو های شکست خورده می شناسیم .

ج : الگوی کشت وصنعت یا الگوی سرمایه داری

شیلات هرمز گان طی چند سال گذشته پس از رکود حاکم برسایت های پرورش میگو ، به واگذاری مزارع بزرگ اقدام کرد که دو نمونه از این شرکت ها در غرب استان هرمز گان شکل گرفته است . یکی با 400 هکتار در روستاي مقام و دیگری با 1000 هکتار در بندر چارک . هر دو شركت بزودی تبدیل به كشت وصنعت های بزرگ خواهند شد . که این الگوی واگذاری با دیدگاه های عدالت محوری در نظام جمهوری اسلامی در تناقض است . آیا این سایت ها پس از بهره برداری سهام آنها به افراد بومی و نیاز مند تعلق می گیرد ؟ آیا این سایت ها از تسهیلات ارزان تولیدی استفاده نمی کنند ؟ . در این استان که درصد بالایی از مردم آن با فقر دست و پنجه نرم می کنند ما شاهد واگذاری سایت های هزار هکتاری به افراد توانمند هستیم . ترویج این بنگاه های اقتصادی بعنوان الگوهای توسعه شاید در کشور پذیرفتنی باشد اما در صنعت میگو بهترین الگوی اقتصادی نیست و نمی تواند مشکل امروز صنعت میگوی ایران را حل کند . ما به الگوهایی نیاز داریم که مشکل امروز را حل و توسعه فردا را با الگوی اسلامی رقم بزند . اگر این الگوها می توانستند مشکل اقتصادی جوامع بشری را حل کنند ابتدا مشکل جوامع خودشان را حل می کردند .
« لازم است به اخطار امام راحل در خصوص الگوهای اقتصادی توجه کنیم : خشم خود را از سرمایه داری غرب و کمونیزم کم نکنید . » .
الگوی اقتصادی قانون اساسی براساس رشد همراه با توزیع درآمد است در صورتی که الگو ی سرمایه داری براساس رشد تدوین شده اند . عملا در الگوی سرمایه داری نباید انتظار توزیع درامد داشته باشیم و کارگران شاغل در این مجموعه ها باماشین آلات مجموعه تفاوتی نخواهند داشت . از آنجا که ما قوانینی برای جلوگیری از توسعه چنیین بنگاه هایی نداریم بهتر است از همان ابتدا از ایجاد آن جلو گیری کنیم . تا عملا ما مسئول ایجاد اختلاف طبقاتی در مناطق کمتر توسعه یافته کشور نباشیم .
 
الگوی پیشنهادی : الگوی کشت و صنعت سهامی

درمقابل الگوی کشت و صنعت غربی الگوی کشت و صنعت سهامی را پیشنهاد می کنم که با الگوی کشت و صنعت غربی کاملا مغایراست . این الگوی جدید در هیچ جا محک نخورده است و برای اطلاع از کم و کیف آن با کشت و صنعت غربی مقایسه می کنیم . کشت و صنعت غربی متعلق به یک نفر یا یک گروه خواهد بود در حالیکه کشت و صنعت سهامی پوشش دهنده مزارع 2.5 ، 10 و 20 هکتاری با حفظ سهم آنها در تولید است الگوی کشت و صنعت غربی هیچیک از مشکلات امروز صنعت میگو را حل نمی کند و فقط بار خود را به مقصد می رساند در حالیکه کشت و صنعت سهامی ضمن برخورداری از امتیازات کشت و صنعت غربی به تمام اعضاء براساس سهامشان سود می رساند و میزان سهم هر شخص از یک حدی نمی گذرد .الگوی سهامی تنها برای صنایع ورشکسته نیست بلکه می توان آن را در صنایع فعال کشور توسعه داد بخصوص در صنایع و معادن . در سفر دوم ریاست محترم جمهوری به استان هرمز گان ، مصوب گردید تا برق رسانی به این سایت های به اصطلاح بزرگ بخش خصوصی ، از طرف دولت صورت پذیرد در حالیکه سایت های بزرگی در کشور که حداکثر 20 هکتاری هستند راکد شده و مرگ آنها فرا رسیده است و راهکار مناسبی برای فعال سازی آنها وجود ندارد . الگوی کشت و صنعت سهامی می تواند در قالب شرکت های سهامی خاص یا تعاونی های تولید جایگاه حقوقی پیدا نماید . و راهکار اجرایی آن بسیار ساده است کسانی که علاقمند هستند با این الگو فعالیت نمایند پس از دریافت موافقت اصولی نسبت به عضو گیری اقدام کنند و زمانیکه تعداد اعضاء آنها به حد نصاب رسید از طرف ادارات ذیربط به بانک های عامل معرفی شوند . و برای مزارع قدیمی و غیر فعال در مرحله اول می توان مزارع راکد رادر قالب سهامدار با مدیریت متمرکز فعال ساخت و در مرحله بعد مزارع نیمه تمام را به بهره برداری رساند .
( اصول اولیه تشکیل کشت و صنعت سهامی در فرصت های بعدی به اطلاع علاقمندان خواهیم رساند . )

پیشنهاد :
- واگذاری مزارع میگو بیش از 100 هکتار به اشخاص حقیقی و حقوقی از دستور کار خارج کنیم .
- واگذاری مزارع جدید در قالب کشت و صنعت سهامی انجام شود.
- کمیته ای برای فعال سازی مزارع میگوی کشور در قالب کشت و صنعت سهامی در شیلات ایران ایجاد شود .منبع:سایت شیلات ایران
منصور خیاطیان - کارشناس ارشد تکثیر و پرورش آبزیان هرمزگان (بندر لنگه)
 
آسیب شناسی در صنعت میگوی ایران

آسیب شناسی در صنعت میگوی ایران

صنعت پرورش میگو درایران که عمری کمتر از 15 سال دارد مر حله معرفی و استقرار را خوب طی کرد و حتی سرعت آن بسیار تند و فریبنده بود و همین عامل باعث جذب عده زیادی از فعالان اقتصادی بسمت این صنعت پول ساز شد.
صنعت پرورش میگو درایران که عمری کمتر از 15 سال دارد مر حله معرفی و استقرار را خوب طی کرد و حتی سرعت آن بسیار تند و فریبنده بود و همین عامل باعث جذب عده زیادی از فعالان اقتصادی بسمت این صنعت پول ساز شد. این رویای شیرین سرمایه دار شدن سریع درسال 1381 با اولین تب بازار به پایان رسید . با حذف فاکتور های کاذب اقتصادی مثل کمبود موقتی تولید میگو در دنیا ، ارزانی انرژی و نیروی کارگری در ایران وهمچنین بحران اقتصاد جهانی پس از 11 سپتامبر ، تولید میگوی ایران را بسمت رقابتی پیش برد و تولید کنندگان آماتور ایران در مقابل تولید کنندگان حرفه ای جهان ( چین ، تایلند ، تایوان و ... ) محکوم به شکست شدند . تعدادی از مزرعه داران میگو در ایران بدون اطلاع از مدیریت بحران در تولید ، چند سالی بدون باز پرداخت سود و اصل سرمایه بانکی ، به صورت ضعیف به تولید ادامه دادند که حاصلی جز به حاشیه رفتن نداشت. عده ای دیگر دست به طرح های ابتکاری زدند تا شاید بتواتند از بحران تولید رهایی یابند و شیلات هرمزگان هم طرح های ترویجی کم هزینه ای را اجرا کرد که همه این طرح ها به علت پشتوانه کم علمی و مالی و علاقه شدید مجریان آنها به جواب دهی سریع ، مفید فایده نبودند .

دلایل بیست گانه ورشکستگی پرورش میگو

در حال حاضر این صنعت به دلایل فراوانی آسیب دیده که عبارتند از :

1- وابستگی پرورش میگو به بازار صادراتی
2- افزایش چشمگیر قیمت خوراک میگو از 2000 ریال به 12000 ریال
3-افزایش هزینه عمل آوری و بسته بندی
3- افزایش دستمزد کارگران مزرعه
5- مستهلک شدن ماشین آلات موجود در مزارع
6- سررسید شدن اقساط وامهای دریافتی و پایان یافتن همکاری بانکها
7- مکانیزه نبودن مزارع و وابستگی کامل مزرعه به نیروی کارگری
8 – الگوی تولید کنسر سیومی که یک الگوی یک طرفه بود
9- نیمه تمام بودن زیر ساخت اکثر سایت ها
10- کیفیت بسیار متغیر خوراک میگوی داخلی و خارجی
11 عدم ثبات بازار و ثابت ماندن قیمت میگوی پرورشی
12- نپذیرفتن ورشکستگی صنعت میگو توسط شیلات ایران از سال 1381 به بعد
13- شیوع بیماری وایت اسپات در مزارع میگوی خوزستان و بوشهر
14- تاثیر کم افزایش تولید در واحد سطح در سود خالص
15- دسترسی سخت مزرعه داران به نهاده های تولید
16- ذخیره سازی مزرارع با لاروهای تست نشده
17- رعایت نکردن اصول صحیح پرورش میگو بخاطر کمبودهای موجود
18- تشویق مزرعه دار به تولید بدون اطمینان از سود دهی پرورش میگو
19- سوء مدیریت در تولید خوراکهای دستی
20- افزایش ریسک تولید و کاهش سرمایه گذاری در صنعت میگو

از میان دلایل بیست گانه ورشکستگی صنعت میگو دلایل 1 تا 14 کشوری بوده و سایر دلایل بیشتر مربوط به هرمزگان است . یکی از مهمترین نتایج بد نپذیرفتن ورشکستگی صنعت میگو توسط شیلات ایران ، فراهم نشدن فرصت مطالعه رسمی درخصوص دلایل این ورشکستگی است . مزرعه داران بندر لنگه طی جلسات متعددی به این نتیجه رسیدند که تولید در شرایط موجود برابر است با :
1- از دست رفتن اندک سرمایه شخصی باقی مانده
2- از دست رفتن فرصت فعالیت اقتصادی جدید
3- افزایش بدهکاری به بانکها و افراد
4- استهلاک بیشتر ماشین آلات مزرعه
5- نابودی کامل انگیزه تولید کنندگان
6- عدم اعتماد کارگران به کار فرمایان به خاطر بی ثباطی کار در مزرعه
7- استثمار شدن مزرعه داران توسط وارد کنندگان خوراک میگوی خارجی
8 - نبود خرید تضمینی و تعهد نداشتن صادر کنندگان به خرید محصول

كافي است كه به همين بند اخر توجه كنيم , جه كسي اقدام به توليد مي كند بدون اينكه محلي براي فروش أن سراغ داشته باشد ? لذا ادامه فعالیت درصنعت پرورش میگو در هاله ای از ابهام فرو رفته بود . از سال 1381 به بعد فعالان صنعت پرورش میگو راهکارهای متعددی را برای برون رفت از این وضعیت بحرانی طرح و اجرا کردند که هیچکدام نتوانست خواسته برورش دهندكان را فراهم و سود آوری را به این صنعت برگرداند . بايد توجه داشت كه براي تمام بخشهاي اين صنعت يعني كارخانه هاي توليد خوراك , توليد لارو و عمل اوري , سود قابل بيش بيني است الا براي مزرعه داران . آسیب دیدن مزرعه داران میگو به تمام حلقه های این زنجیره آسیب جدی رسانده است کارگاه های تکثیر و کارخانه های خوراک و حتی گارگاه های عمل آوری . همه این حلقه ها در صدد هستند به نوعی مشکل خود را حل کنند در حالیکه مشکل همه با حل شدن مشکل حلقه اصلی تولید یعنی مزرعه داران حل می شود .
منبع:منصور خیاطیان - کارشناس ارشد تکثیر و پرورش آبزیان هرمزگان( بندر لنگه)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

میلیشیا

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگو Shrimp:


میگو بی شک شناخته شده ترین و پر مصرف ترین غذای دریایی بوده و صنایع وابسته به آن بصورت تجارتی یکی از مهمترین صنایع فرآورده های خوراکی دریایی بشمار می روند. برای عنوان میگو معمولاً هر دو لغت Shrimp و Prawn بکار برده می شود. البته در گذشته لغت Prawn عمدتاً برای گونه های بزرگتر و Shrimp برای میگوهای کوچکتر مورد استفاده قرار می گرفت ولی امروزه هر کشوری روش خاصی را در این زمینه بکار می برد. برای مثال، در آمریکا تمام اندازه هایمیگو با لغت Shrimp شناخته می شوند در حالیکه در استرالیا حتی میگوهای خیلی کوچک را نیز با عنوان Prawn می شناسند. در حال حاضر بیش از هشتاد گونه میگوی خوراکی صید می گردد که اگرچه دارای نام های علمی مختلف هستند ولی از نظر بازار عمدتاً با سه عنوان تجارتی White shrimp(در آمریکا با نام علمی Penaeus setiferusPink sherimp(در انگلستان با نام علمی Pandalus montagui) و Brown shrimp(در آمریکا با نام علمی Penaeus aztecus) شناخته می شوند. البته در این رابطه عناوین و اصطلاحات دیگری نیز برحسب بازارهای مختلف وجود دارند مانند: Deepwater shrimpیا Rock shrimp، ولی سه عنوان تجارتی قبلی بیشتر از بقیه عناوین مورد استفاده قرار می گیرند و در تجارت بین المللی بخصوص در آمریکا و اروپا شناخته شده تر هستند.


عمل آوری میگو:


جدا کردن سر و شستشوی میگوها که نخستین مرحله آماده سازی در عرشه است از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. زیرا اگر چه در این مرحله ظاهراً فقط سر میگوها جدا می شود، ولی در اصل کارگران همراه با سر، تمامی سفالوتراکس را که شامل برانشی ها و قسمت عمده ارگانهای وابسته به مجرای گوارش است را خارج می نمایند. مطالعات نشان داده است که خارج کردن ارگانهای فوق سبب تخلیه قسمت عمده ای از باکتریها و آنزیم هایی می شود که در شرایط طبیعی فساد را تسریع می نمایند. بعلاوه شستشوی کامل محصول نیز کمک می نماید تا آلودگی باکتریها تا حد قابل توجهی کاهش یابد.
با آمادگی اولیه محصول، برای نگهداری آن می توان بر حسب امکانات در دسترس و طول مدت نگهداری از روشهای مختلفی استفاده نمود از جمله: انجماد در آب نمک Brine freezing، پخت در آب و یا نگهداری در یخ Icing. روش انجماد در آب نمک روشی است ساده و با کارائی زیاد، منتهی باید به دقت انجام شود. می دانیم محلول اب نمک با غلظت معین قادر است میگو را بسرعت منجمد نموده و یا دمای آنرا به نزدیک نقطه انجماد برساند. در این راه، تهیه یک محلول رقیق از نمک، شربت ذرت Corn syrupو بی سولفیت سدیم یا "Dip powder" می تواند بطور مؤثری از شکل گیری لکه سیاه "Black spot" جلوگیری نموده، کاهش رطوبت را به حداقل برساند. در این رابطه محلول نمک با غلظت 23 درصد نقطه انجماد تانک آب نمک را تا Cº 21- پائین می آورد و شربت ذرت موجود در مخلوط با پوشش دادن به میگو و ایجاد یک پوسته الاستیک در سطح بدن، از شکل گیری لکه سیاه یا کاهش رطوبت جلوگیری می نماید. علاوه بر این، شربت ذرت به مانند یک ماده احیا کننده، با گرفتن اکسیژن، دسترسی آنزیم های عامل لکه سیاه را محدود نموده و از کامل شدن واکنش جلوگیری می نماید. شربت ذرت همچنین با پوشش دادن به میگو، رطوبت را درون پوسته حفظ نموده، سرعت کاهش رطوبت را کم می نماید. بی سولفیت سدیم نیز در همین رابطه به عنوان یک احیا کننده، بطور مؤثری به اکسیژن متصل شده دسترسی آنزیم های نیازمند به اکسیژن را به آن غیر ممکن ساخته، از بروز لکه سیاه جلوگیری می نماید. در عمل برای دستیابی به اهداف فوق، حدود 50 پوند میگو بدون سر را درون یک سبد یا کیسه سوراخ دار قرار داده و آنرا در داخل تانک حاوی محلول مورد نظر فرو می کنند. باید توجه شود میگوها بیشتر از20-15 دقیقه در داخل تانک باقی نمانند، در غیر این صورت میگوها شور شده، بافت آنها سفت می گردد. در انتهای عملیات، محصولات منجمد را در سردخانه نگهداری می نمایند. کیسه های حاوی میگوی منجمد پس از رسیدن به ساحل و انتقال به کارخانه تخلیه و به درون تانکهای مخصوص انجماد زدائی Thawingمنتقل می گردند. میگوها برای مدت 10-5 دقیقه در این تانکها باقی مانده و پس از انجماد زدائی از یکدیگر جدا می شوند. از این مرحله به بعد بر حسب اینکه در نظر باشد میگوها در یخ نگهداری شوند یا مجدداً منجمد گردند، فرآیند عمدتاً مشابه خواهد بود. در نخستین قدم میگوها را بر اساس اندازه آنها درجه بندی می نمایند. این درجه بندی بر اساس تعداد بیان می گردد و عبارتست از، میانگین تعداد میگوهایی که مجموعاً یک پوند وزن داشته باشند: کمتر از 10 عدد، 15-10 عدد، 20-16 عدد، 25-21 عدد ...، 70-61 عدد و بیشتر از 70 عدد. بعد از درجه بندی، میگوها در جعبه های 5 پوندی (kg 3/2 کیلوگرم) بسته بندی شده و به روش انجماد صفحه ای یا انجماد با هوای متحرک، مجدداً منجمد می گردند. پس از کامل شدن انجماد ، محصول از فریزر خارج شده و با باز کردن قسمت فوقانی جعبه حدود 237 میلی لیتر آب روی میگوها اسپری گردیده و دوباره جعبه را بسته و آنرا معکوس می نمایند. این عمل سبب می شود تا بلوک جامدی از یخ و میگو ایجاد و در نتیجه آن، میگو از سوختگی حاصل از انجماد freezer burnمحافظت شود.


پخت در آب:


هرگاه به دلیل عدم وجود امکانات برودتی در نظر باشد محصول پس از صید در کشتی پخته شود، این کار باید بلافاصله پس از صید انجام گردد. تسریع در پخت این حسن را دارد که محصول طعم اصلی خود را حفظ خواهد کرد. البته باید توجه شود برای کسب راندمان بهتر و کیفیت مطلوب تر، زمان پخت باید هرچه ممکن است کوتاه تر باشد. به جهت رسیدن به این هدف، لازم است سعی شود مخزن پخت بیشتر از ظرفیت، پر نشده و آب کاملاً جوش باشد. بعلاوه باید میگو بتواند در طول پخت آزادانه در آب جوش حرکت کند تا پخت در تمامی محصول بصورت یکنواخت انجام گیرد. مدت زمان پخت بعد از برگشت آب به نقطه جوش حدود 3 دقیقه خواهد بود. پس از پخت، میگوها باید خنک شوند. این کار بوسیله پخش کردن آنها درون سینی های مخصوص و یا قرار دادن آنها در کیسه های سوراخ دار و فرو بردن در آب دریا انجام می شود. البته چون هر دو روش می تواند سبب آلودگی محصول شود، لذا بهتر است پس از پخت، میگوها در کیسه های پلی اتیلن بسته بندی شده و درون یخ نگهداری شوند. میگوها بهتر است پس از آماده شدن و ترجیحاً در همان روز صید در ساحل تخلیه گردند. این میگوها معمولاً پس از رسیدن به ساحل پوست کنده شده و در صورت لزوم مجدداً منجمد می شوند. همانگونه که قبلاً گفته شد میگوها را می توان بدون هیچگونه فرآیند اولیه و فقط از طریق نگهداری در یخ به ساحل منتقل نمود. در این حالت، لازم است میگوها در جعبه هایی که عمق آنها بیشتر از 20 سانتی متر نباشد در مجاورت یخ قرار داده شوند. در این روش معمولاً لایه ای از یخ خرد شده "Crushed ice" در کف جعبه ریخته شده و سپس میگوها بصورت لایه به لایه در مجاورت یخ قرار می گیرند. باید توجه شود که جعبه ها هیچگاه از حد معین پر نشوند چون در این صورت ممکن است حین حمل و نقل سبب بروز فشار به میگوها و آسیب به آنها شود. میگوها را می توان در صورت نیاز برای مدت 4 روز درون یخ (مخلوط آب و یخ) نگهداری نمود به شرط آنکه عمل سرد کردن آنها بلافاصله پس از صید انجام گرفته و در طول مدت نگهداری نیز همواره مقدار کافی یخ برای حفظ دمای مناسب به جعبه ها اضافه شود. در این رابطه باید توجه شود کوچکترین تأخیر در سرد کردن میگوها حتی برای مدت یکساعت، بخصوص در هوای گرم، می تواند منجر به بروز تغییرات آنزیمی نامطلوب بسیار قابل توجهی در محصول گردیده ارزش آن را تا حد زیادی کاهش دهد. بی شک یکی از مهمترین این تغییرات از نظر بازار، بروز ملانوز Melanosisیا "Black spot" در میگو است که یک تغییر آنزیمی است و دلیل اصلی آن نگهداری طولانی صید در عرشه بدون سرد کردن آن است.
 
Similar threads
بالا