صندلی داغ E.H.S.A.N (مدیر تالار مهندسی معماری و هنـر)

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
پست شصتم و نهایی سوالات.....

پست شصتم و نهایی سوالات.....

سلام و خسته نباشید گرم و جانانه احسان! اهصان!احصان، احثان، اهثان،اهسان! عِهصان،عِهثان، عِهسان، عِحصان، عِحثان، عِحسان جان...:w12:
من باز اومدم تا پست آخر سوالات رو برای حسن ختام این صندلی بزنم. بدون حضور من مگه میشه مگه داریم...


1.در راستای این تاپیک و بازگو کردن زندگی، افکار و شخصیت درونت، اگر روزی این ها رو، روی کاغذ بیاری، چه عنوانی براش میزاری؟

2.نوستالژی های زیر رو به تصویر بیار یا به قلم...
ممکنه چندین بار در تاپیک ها تکرار شده باشه. ولی چون برام پر ازخاطرست و شیرین دوست داشتم این واژگان در صندلیت هم باشه...


آواتارهات در گذر زمان...
/
\
ف..ف..ب..و..غ
تفتر بزرگ
سکوت


3.من رو دو سه خطی بنویس و اگه حسش بود یه یادگاری...

4.در پایان یک متن از ناگفته ها و حرف هایی از صمیم قلبت ترجیحا با دست خط خودت
(با مهر و امضا لدفن:دی) بنویس و به دوستانی که در صندلی داغت حضور داشتند تقدیم کن.

تشکر از اینکه پاسخگویه تک تک سوالات دوستان با احترام و حوصله و دقت فراوان بودی احسان گل. با توجه به دوستی چند ساله و آشنایی به شخصیتت، باید بگم که تمامش رو با صداقت (هر چند فلسفی و کمال گرایانه:دی) جواب دادی. مطمئنا تاپیک جامع و مفیدی خواهد بود برای دوستان حال و آینده که از میان نوشتارها، به شخصیت واقعیت دست پیدا کنند.



ازونجايي كه هدفت از صندلي داغ شناخت شخصیتت و تحلیلش بود و با توجه به کمبود زمانی که داری و تاپیکی جداگانه در این مورد زده نمیشه و ممکنه دیگه فرصتی نباشه تا این حرف ها زده بشه در همین پستم، صحبت هایی خارج از بُعد صندلي بازگو می کنم ...

انسان هایی هستند که آدم را یک جور دیگر، بزرگ کند. این ها روح آدم را جلا می دهند، هوا می شوند و هوای آدم را بهاری می کنند، آسمان می شوند و به ما وسعت می دهند. هستند که قشنگترین خاطرات را برای تو بسازند. چقدر خوب است بودن آدم هایی که مثل دریا عمق دارند و ما را در امواج آرام خود شناور می کنند و در عظمت خود ما را به آرامشی توام با زیبایی می رسانند.
تشکر از اینکه همیشه سعی در تشویق تعالی روح و افکارم داشتی و آرامش رو در لحظات سخت القا کردی و سپاس از حضور همیشه به موقعت مثل یک برادر احسان عزیز...


از همین تریبون به همسر عزیزت تبریک میگم بخاطر داشتن رفیقی ناب و محبوب چون تو. یکی از نادرترین آدمهایی که در دنیای مجازی شناختم و سعادت آشناییش نصیبم شد.
انسانی فهمیده با اندیشه های والا و دایره واژگان قوی، هنرمندی پر توان، رفیقی همیشه همراه و پر از مهر قلبی و بسیار صبور( که گاهی به شدت حرص آدمو در میاره:دی).
در کنارش انسانی با اندک چاشنی خود شیفتگی، پیچانندگی، سیاستمدار و رازداری فوق العاده قابل اعتماد (اصن مگه آمار میده شیش قفلست:l
):d

رفیق جانان آرزوی تداوم دوست داشتن و جاودانگی عشق رو به بهترین نحو، که نتیجه آن آرامش دل هاتون و حس خوشبختی باشه رو در ثانیه ثانیه های زندگیتون دارم.
امیدوارم سرتاسر اين فصل هاى مشترک بهاری باشه و مثل پاییز پر از عشق...
مسلما کسی که از دواج میکنه به خاطر حساسیت هایی که وجود داره ممکنه اندکی از دوستانش و محیط مجازی فاصله بگیره.این فاصله ها کمکی تلخه بر حسب عادت ها و همیشه بودن ها، ولی بدون چه پررنگ باشی چه کمرنگ؛ یادت بسان سرو سهی همیشه سبز در دل جوانه می زند.


همون رستوران معروفه یادت هست؟ وسطش موسیقی زنده داشت بغلش هم آبنمای موزیکال!!بعد ما شماره 121 بودیم! من و نسترن منتظر یه شام عروسی از تو و همسرت گلت در این فضا هستیم گفته باشم.

از همین الان بگم استارت تاپیک ازدواجتونم به اسم خودم سند زده شد.


در فرجام این سخن ها، آرزو دارم بهترین اتفاقات خدا با صبری عمیق همنشین زندگیت، دعای خیر بدرقه ی عمرت، و شادمانی و سلامتی سایه انداز زندگیت باشه رفیق جانا.


 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.منم چندتا سوال کوتاه بپرسم؟!
.(همه جوابای خوب شماروخوندم... بجزدوسه تای آخرکه فعلانخوندم.اماممکنه بعضیاش درحال حاضریادم رفته باشه تکراری بپرسم).بعد تعداد سوالات بچه ها هم زیاد بود دیگه نمیدونم چی بپرسم!.

- معماری پایدار نسبت به محیط زیست و منابع طبیعی چه رویکردی داره؟.
- بیشترین و بهترین نصیحتی که از پدرمادرتون دریافت کردید چیا بودن؟.
- (این سوال رو توصندلی داغ آقافرزادهم پرسیدم)؛ ارتباط مکعب روبیک با معماری؟.
- منحصر به فردترین موفقیتتون تو زندگی چی بوده و بهترین برنامه ریزی ها چطوری بدست میاد؟.
- نظرت نسبت به ادغام معماری سنتی و مدرن؟.
- الان ایلام هستید؟.حالتون خراب نشد از ریزگردای جدید که اومدن؟. آخه تو شهر ما خیلیا از جمله خودم بخاطر آلودگی زیاد هوا حالمون بدشد و رفتیم دکتر!. :D.
- رذائل اخلاقی خیلی ریز رو آدما چطور باید از خودشون ریشه کن کنن؟. میشه یه نفر خیلی خوب باشه ولی یک یا یه سری خصلت داشته باشه که بااونا درتضاد باشه ولی اون اعتقاداتی که داره و واقعی هم هستن، روی اون خصلتش تاثیر نذارن؟؟میشه؟.چه ایرادی اینجا هس؟. ممکنه اون فرد خودش اعتقاد نداشته باشه اون جزو اخلاق های بدش هست. اصلا ما آدما تا چه حد باید نسبت به اخلاقیات دیگران و خودمون حساس باشیم؟.اصلا لازم هست حساس باشیم؟!... - :confused::d .
درآخر یه نصیحت کلی داشته باشید.
ممنون ...
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 59

صندلی داغ - 59

18- برنامه ریزی میکنین؟بهشون پایبندین؟
آره ، از این فرآیند خیلی استفاده میکنم . نقطه ی شروعش هم سال 86 بود ( اگر اشتباه نکنم) که به صورت کامل تر بهش پرداختم . دلیلش هم مطالعه ی کتاب ِ "این قورباغه را قورت بده" بود . خیلی برام مفید بود . از برایان تریسی ممنونم :دی
مفهوم مدیریت زمان (غربی) رو وقتی با مفهوم توکل ( شرقی ) ترکیب می کنیم ، یه معجون خوب و کامل ازش در میاد که میتونه در زندگی انسان راهگشا باشه .
در مورد پایبندی به برنامه هام در پاسخ سوال 11 بیشتر توضیح دادم .

19-چقد خودتون رو با دیگران مقایسه میکنین؟
اولین باری که فهمیدم مقایسه کردن به هیچ وجه خوب نیست و از رفتارهای نکوهیده هست ، خوندن یکی از داستان های مثنوی بود . سالها پیش !
اگر این داستان رو عمیقا بخونیم ، متوجه میشیم که نباید کسی رو با کسی ، و چیزی رو با چیزی مقایسه کرد . هر کسی در جایگاه ِ خودش. توی علم فیزیک هم یک مفهوم داریم که میگه هر چیزی ، در هر زمان و مکان، فقط یکی هست . این موارد باید باعث بشه که فکر ما به حرکت در بیاد و به افق ِ دید وسیع تری اتفاقات رو تجزیه و تحلیل کنیم .
هرگز خودم رو با هیچکس مقایسه نمیکنم.

20-وقتی از کسی ناراحت میشین و چند بار ازش ضربه خوردین چه جوری باهاش برخورد میکنین؟
بستگی داره به نسبتی که با من داره . اگر رابطه خونی و خانوادگی باشه ، چاره ای جز تحمل سختی ها ، و تلاش برای تغییر وضعیت نیست .
اگر از دوستان نزدیک باشه ، سعی میکنم بهش بفهمونم که خواسته یا ناخواسته داره چیکار میکنه و تا حدی که امکان داره صبر و مراعات میکنم و باز تلاش برای تغییر وضعیت. اما خب اگر وضعیت تغییر نکنه ، عقل سلیم میگه باید فاصله گرفت .
هیچوقت بدی رو با بدی جواب ندادم . حالا از ضعف هست یا قدرت ، قضاوتش با خدا. :)

21-اهل فیلم و موسیقی هستین؟چه موضوعات و سبکهایی؟
آره . به هر دو تا علاقه ی زیادی دارم ، اما موسیقی رو تنهایی میپسندم و فیلم رو دو نفری و گاهی بیشتر .
حوصله ی تنهایی فیلم دیدن ندارم :دی
بیشتر به فیلم های هنری علاقمندم ؛ فیلمی که واقعا ارزش دیدن داشته باشه ؛ از سینمای ایران به شدت بدم میاد و اصلا شک دارم بهش .
همچنین به فیلم های شبکه چهار، و فیلم های اکشن علاقمندم .
موسیقی هم به همه چیز علاقمندم و هر موسیقی رو بر اساس حال و فضا و موقعیت های خاص میپسندم و گوش میدم. ولی بیشتر از همه به موسیقی سنتی ایرانی علاقه دارم .

22-چکار میکنین که تنبلی نیاد سراغتون و اگر تنبل بشین چه جوری از اون وضعیت میاین بیرون؟
یک تکنیک بهتون یاد میدم ، که خیلی ساده س ، اما واقعا کارساز و موثر هست و اراده رو تقویت میکنه و تنبلی رو از بین میبره .
اون تکنیک اینه که هر وقت ، هر تصمیم بزرگی یا برنامه ای که داشتید ، براش سه تا دلیل یا هدف تعریف کنید . ترجیحا این دلایل متفاوت باشه . فکر کنم باید مثال بزنم تا واضح تر بشه.
مثلا کسی سیگار میکشه و بعد میخواد ترک کنه . برای گرفتن این تصمیم ، سه تا دلیل و هدف خوب و منطقی برای خودش تعریف کنه تا بتونه به این برنامه و هدفش پایبند باشه و هر وقت اراده ش سست شد یا تنبلی و سستی اومد سراغش ، بتونه مقاومت کنه . مثلا : حفظ سلامتی، حفظ مال ، تقاضای عزیزان .
در این مسیر که میخواد برنامه و هدفش رو عملی کنه ، بارها پیش میاد که بی خیال سلامتی خودش میشه ، ولی اون دو تا دلیل دیگه مانع میشن که سستی کنه . و به همین طریق.
توی مسائل دیگه هم همینطور هست .
برای درس خوندن ، کار کردن ، و هر چیزی که توی زندگی هست ، اول باید هدف گذاری کرد و دلایل خوب و باارزش و قانع کننده ای براشون داشته باشیم (ترجیحا دلایل محسوس و قابل لمس و تجربه) . ممکنه در طول مسیر ، یکی از دلایل کمرنگ بشه برامون ، ولی بقیه ی دلایل باعث قوت و انگیزه مون میشن که ادامه بدیم .


23- اگر کلی کار وجود داشته باشه که حس میکنین میتونین انجام بدین و دوستشون دارین و همه براتون تو اولویتن کدوما رو انجام میدین؟
یه قانون ِ خیلی مهم هست که میگه هشتاد درصد کارهای روزمره ، غیر ضروری و غیر مهم هستن و فقط 20 درصد کارهامون اولویت اول هستن . لذا بهترین پیشنهاد اینه که اول از همه ، از بین تمام کارها و اهداف ، اولویت هایی رو مشخص کرد و به ترتیب نوشت . ( توی برنامه ریزی حتما حتما حتما از نوشتن بهره ببرید؛ تا افکارتون رو کاغذ نیاد ، هیچ انرژی ای پشتش ذخیره نخواهد شد) . بعد همون اولویت ها رو باز اولویت بندی کرد تا به یک برنامه ی ساده و قابل انجام برسیم . خیلی مهمه که آدم یه جوری برنامه ریزی کنه که قدرت و فرصت انجامش رو داشته باشه . به خاطر داشته باشیم که : سنگ ِ بزرگ ، نشانه ی نزدن هست .

یه بحث دیگه اولویت علایق و ادامه ی اونا توی زندگی هست . قبلا هم نوشته بودم . گفته بودم که باید یک علاقه رو به عنوان تخصص اصلی و بقیه رو به عنوان مهارت فرعی پیگیری کرد . اونی که به عنوان تخصص اصلی انتخاب می کنیم ، علاوه بر آیتم ِ علاقه و استعداد ِ خودمون ، باید توجه کنیم که برای فرد و جامعه مفید باشه تا منبع درآمدی هم برای ما باشه . من شخصا معتقدم که در نهایت ، محصول درخت دانش و مهارت ِ انسان، باید کسب درآمد باشه ، و الا آدم خیلی زود خسته و دلزده میشه .


24- ملاک تصمیم گیریتون تو زندگی چیه؟
این ملاک ها ، در شرایط خاص زمانی و مکانی، متغیر هست .
همچنین بستگی ِ مستقیم به موضوعی داره که میخوام براش تصمیم بگیرم .
کاش مشخص می کردید که تصمیم گیری در چه موردی ، که بتونم کامل تر پاسخ بدم ؛ اما برای اینکه بی جواب هم نمونه ، به صورت کلی چیزی که انسان باید توی تمام تصمیم گیری هاش در نظر بگیره ، مطالعه ی وضع ِ موجودش هست . یعنـــــــــــی باید ببینی که چی هستی و کی هستی و چی داری و چی میخوای . باید شخص ، خودش رو مطالعه کنه و ببینه که امکانات و توانایی ها و استعدادها و علایقش و از همه مهمتر، ضروریات ِ اون موقعیت که توش قرار داره ، چی هست .

25-روابطتون با دیگران رو جه جوری کنترل میکنین؟
خب قبل از هر چیز، باید برای خودم روشن کنم که ارتباط من با آقا یا خانم X ، چه ماهیت و عنوانی داره .
وقتی که ندونی با طرف مقابلت چرا ارتباط داری، قطعا نمیدونی که چطور این رابطه رو کنترل و مدیریت کنی !
بعد از شناخت ِ ماهیت ِ یک رابطه، خیلی راحت میشه کیفیت و کمیّتش رو مدیریت کرد و حد و حدود رو رعایت کرد و نوع ادبیات ِ گفتاری و نوشتاری رو انتخاب کرد ، و سطح انتظارات رو تنظیم کرد و ساعات حضور باهاش رو کم و زیاد کرد.
اگر نخوام با کسی ارتباط داشته باشم، یا نخوام ارتباط نزدیک داشته باشم ، قطعا براحتی و در اولین فرصت ارتباطم رو کمرنگ می کنم . و البته همیشه جانب ِ ادب و احترام رو نگه میدارم و طوری برخورد نمی کنم که طرف مقابل احساس بی احترامی کنه.

26- به نظرتون من چه جور ادمی هستم و نقاط ضعف و قوتی رو که ازم شناختین بهم بگین و 3 تا نصیحت خوبم بهم بکنین
با توجه به دوستی ِ نوپای من و شما، شناخت زیادی از شما ندارم و دلم نمیخواد بدون شناخت ِ کافی و صرفا از روی تصورات و قضاوت های شخصی ِ خودم ، شما رو بخونم و بنویسم .
اما ان شاء الله اگر عمری بود و شناختی حاصل شد ، حتما و با کمال میل نقاط قوت و ضعف شما رو بازگو میکنم و اون 3 وصیت ( در حد ِ نصیحت کردن نیستم) رو هم همون موقع و با شناخت شرایط زندگی ، خدمتتون عرض می کنم .

http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon14.gif جا داره که از همین تریبون ، از سایر دوستانی که بنده رو برای سلسله برنامه های "تحلیل شخصیت " دعوت کردند ، و به همین دلایل فوق نتونستم دعوتشون رو اجابت کنم ، عذرخواهی کنم . باید توجه داشت که از کسانی دعوت بشه که اون شخص رو می شناسن، نه اینکه فقط از روی قضاوت و پیش داوری ِ شخصی باشه ؛ و الا این برنامه ها ، از جنبه ی تخصصی و زیاد کاربردی نخواهند بود و سود و مزیّت چندانی نخواهد داشت .
و البته در این زمینه پیشنهادی که به مدیر محترم اون تالار دادم ، این هست که اون برنامه ی تحلیل شخصیت ، باید با برنامه ی صندلی داغ در ارتباط مستقیم باشن ، و کسانی که توی صندلی داغ شرکت میکنند و به صورت کامل معرفی میشن و میشه از روی نوشتار و پاسخ هاشون ، تا حدودی به شخصیت و ارزش ها و افکارشون پی برد ، بعد از اتمام صندلی شون ، روی صندلی ِ "تحلیل شخصیت بشینند و کاربران با توجه به مطالعات صندلی داغ ، شخصیتشون رو تحلیل کنند . فکر میکنم این رویه ، احسَن باشه .
و البته اینم گفتم که این برنامه ، بعد از من ، برای نفر بعدی اجرا بشه :D


27-اها فرق عشق و دوست داشتن چیه؟ادم از کجا بفهمه با کی ازدواج کنه با دوامه و خوشبخت میشه؟و چه جوری ادم باید از عشق و علاقش مراقبت کنه که تا اخر عمر همو دوست داشته باشن؟
الف- تفاوت های عشق و دوست داشتن: در این مورد قبلا صحبت کرده بودم . آخرین بار هم در پست #110 و در پاسخ سوال شماره 2 در موردش نوشتم .
خلاصه اینه که : هر کس به قدر ِ فهمش ، دریافت مدعا را ...
ب- در مورد انتخاب همسر و شریک زندگی : اولین قدم ، شناخت ِ خود هست. آدم تا خودشو نشناسه و با روحیات، خواسته ها و نیازها، علایق، نقص ها، کمبود ها، اهداف، و خلاصه تمام اون چیزی که به ظاهر و باطنش مربوط هست ، آشنا نشه ، نمیتونه فرد مکلمل و نیمه ی گمشده ی خودش رو بشناسه یا انتخاب کنه . بعد از شناخت خود، در قدم های بعدی اولویت های مطرح میشه که بر مبنای همین شناخت شکل میگیره ، که صد البته باید این اولویت ها بر مبنای ارزش های ماندگار و اصیل باشه ، نه ظواهر ِ فریبنده ی ناپایدار . و همچنین این معیار ها باید ریشه در عقلانیت داشته باشن و نه احساس ِ صرف . وقتی که این دو مرحله صحیح و کامل محقق شد ، آدم میتونه شریک و همراه زندگی ش رو بشناسه و انتخاب کنه .
از همه ی اینا گذشته ، خیلی خیلی مهم هست که علاوه بر عقلانیت و حساب و کتاب های ریاضی و منطقی ، بخش چشمگیری از هر ازدواجی، "وهم آلود" هست . یعنی از قبل نمیشه به یقین رسید که فلان شخص با فلان شخص زندگی خوب و کامل و خوشبختی خواهد داشت . چون کلا ، زندگی به صورت ذاتی دارای فراز و نشیب های زیادی هست و عکس العمل افراد در برخورد با مسائل ، در طول زندگی خیلی متفاوت هست . در نتیجه میشه گفت که بخشی از ازدواج و موفقیت در اون هم به شانس یا تقدیر مرتبط هست.
ج- مراقبت از نهال عشق و علاقه : این موضوع دیگه حکم قاطعی نداره . به مجموعه ای از صفات و رفتارها بر میگرده که میشه اسمش رو "انسانیت" گذاشت . اگر انسان از مسیر انسانیت خارج نشه، همیشه باغبان ِ خودش، و باغبان زندگی مشترکش ، و باغبان ِ ارزش های ماندگارش از جمله ایمان، عشق ، صداقت ، وفاداری، و .. و.. و.. خواهد بود و نهال ِ ارزش های پایدار و ماندگار زندگی رو باغبانی و مراقبت خواهد کرد.
و توصیه ای که در زمینه ی باغبانی دارم ، اینه که :
باغبان گر چند روزی صحبت ِ گل بایدش / در جفای خار هجران ، صبر بلبل بایدش ..

:gol:



ممنونم از حضورتون ...
شاد و تندرست باشید | :gol:

1394.06.11
19:25
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 60

صندلی داغ - 60

سلام.منم چندتا سوال کوتاه بپرسم؟!
.(همه جوابای خوب شماروخوندم... بجزدوسه تای آخرکه فعلانخوندم.اماممکنه بعضیاش درحال حاضریادم رفته باشه تکراری بپرسم).بعد تعداد سوالات بچه ها هم زیاد بود دیگه نمیدونم چی بپرسم!.

سلام
خیلی خوش آمدید ..
آره ، چرا که نه . در خدمتتون هستیم ..
و ممنونم از اینکه سایر پست های صندلی رو مطالعه کردید و مهمان اندیشه ی من بودید . :gol:
بریم سراغ سوالا ..

- معماری پایدار نسبت به محیط زیست و منابع طبیعی چه رویکردی داره؟.
محوری ترین و مهمترین اصل معماری ِ پایدار، حفظ و ذخیره ی انرژی و منابع طبیعی و همچنین ایجاد بناهایی همساز با اقلیم و محیط زیست پیرامون هست .
این اهداف ، در طراحی های پایدار به اشکال مختلفی نمود پیدا میکنه که از جمله میشه به استفاده از مصالح قابل بازیافت، استفاده از تکنولوژی های سبز ( نظیر صفحات خورشیدی، آبگرمکن های خورشیدی، تصفیه و جمع آوری آب باران ، بازیافت پسماندها و ... ) ، استفاده ی کاربردی از فضای سبز مخصوصا در طبقات و .. اشاره کرد .

- بیشترین و بهترین نصیحتی که از پدرمادرتون دریافت کردید چیا بودن؟.

- مواظبت در کسب رزق حلال
- احترام به بزرگتر
- تحصیل
- قناعت در زندگی
- دقت در انتخاب دوست
- و ...

آهان
- کمتر پای لپ تاپ نشستن :D


- (این سوال رو توصندلی داغ آقافرزادهم پرسیدم)؛ ارتباط مکعب روبیک با معماری؟.
راستش اطلاع چندانی از نیّت ساختش ندارم ، ولی فکر کنم یه جا خوندم که یک معمار ، سازنده ی این مکعب بوده . شاید توی صندلی فرزاد جان خوندم . یادم نیست.
به نظرم ارتباط خاصی با معماری نداره .
یک معمار، میتونه در عرصه های مختلفی کار و فعالیت کنه و محصولاتی تولید کنه و الزاما اون تولیدات با معماری مرتبط نباشند .

- منحصر به فردترین موفقیتتون تو زندگی چی بوده و بهترین برنامه ریزی ها چطوری بدست میاد؟.
فکر میکنم خودسازی بوده . نمیگم که آدم کاملی هستم و اتفاقا بر عکس به نقص ها و ایرادات ِ بی شمارم عارف هستم ( یعنی نقص ها و ایراداتم رو میشناسم ) ، اما در حد توان و ظرفیتم ، در این مسیر گام برداشتم و تا جایی که برام مقدور بوده در این عرصه به موفقیت رسیدم .

در مورد برنامه ریزی و همچنین تکنیک قوی شدن اراده و پایبندی به برنامه هامون توی پست قبل توضیح دادم . و همچنین در مورد بهترین برنامه ریزی نوشتم که :
مفهوم مدیریت زمان (غربی) رو وقتی با مفهوم توکل ( شرقی ) ترکیب می کنیم ، یه معجون خوب و کامل ازش در میاد که میتونه در زندگی انسان راهگشا باشه .
بهترین برنامه ریزی اونی هست که با مطالعه ی دقیق وضع موجود و شناخت توانایی ها و ضروریات ، به مدیریت زمان بپردازیم و در جای جای هر برنامه ، از توکل غافل نشیم .

- نظرت نسبت به ادغام معماری سنتی و مدرن؟.
برای درک بهتر و بیشتر موضوع ، باید این واژه ها رو کالبدشکافی کرد ، امــــــــــــا با توجه به مفصل بودن ِ بیش از حد، به تعاریف ِ معماری ِ سنتی و معماری مدرن نمی پردازم ، فقط به صورت خیلی خلاصه عرض می کنم که رسالت هر معمار در عصر حاضر، خلق و احیاء یک معماری بر مبنای سنت و فرهنگ ایرانی (با عنایت به سبک زندگی ِ فعلی) با استفاده از ابزار و تجهیزات و امکانات مدرن و به روز هست .
توی ایران ِ معاصر، تنها نمونه ی مناسب ِ ادغام سنت و مدرنیته ، ساخت و تولید "توالت فرنگی ِ شیلنگ دار" هست !!


- الان ایلام هستید؟.حالتون خراب نشد از ریزگردای جدید که اومدن؟. آخه تو شهر ما خیلیا از جمله خودم بخاطر آلودگی زیاد هوا حالمون بدشد و رفتیم دکتر!. :D.
اوهوم ، ایلام هستم .
آره ؛ اتفاقا این دو روز خیلی کلافه شدم و واقعا این هوا، روی روحیه م تاثیر داشته .
شما هم احتمالا غرب کشور زندگی می کنید . ان شاء الله که مشکل خاصی براتون پیش نیومده باشه و خوب باشید .
وضعیت غرب کشور خیلی بحرانی هست و امیدوارم کسانی که داعیه ی خدمت به مردم و ملت رو دارن ، به فکر تدابیر راهبردی و کاربردی باشن !!
شهر خالی است ز عُشاق ، بود کز طرفی / مردی از خویش برون آید و کاری بکند .

- رذائل اخلاقی خیلی ریز رو آدما چطور باید از خودشون ریشه کن کنن؟. میشه یه نفر خیلی خوب باشه ولی یک یا یه سری خصلت داشته باشه که بااونا درتضاد باشه ولی اون اعتقاداتی که داره و واقعی هم هستن، روی اون خصلتش تاثیر نذارن؟؟میشه؟.چه ایرادی اینجا هس؟. ممکنه اون فرد خودش اعتقاد نداشته باشه اون جزو اخلاق های بدش هست. اصلا ما آدما تا چه حد باید نسبت به اخلاقیات دیگران و خودمون حساس باشیم؟.اصلا لازم هست حساس باشیم؟!... - :confused::d .
مثل همیشه ، بهترین کار اینه که صورت سوال رو ساده و تجزیه کنیم ، تا اول بدونیم که مسئله چی هست ، بعد به حل و پاسخش بپردازیم.
وقتی صورت سوال ، سه خط هست ، تصور کنید پاسخش باید چند خط باشه :D

- ریشه کنی رذائل اخلاقی ِ ریز :
خب اولین کار اینه که این رذائل رو شناسایی کنیم، و بعد به این باور برسیم که این خصلت یا رفتار، بد هست و نیاز به اصلاح داره .
اگر به این باور رسیدیم ، نصف قضیه حل هست . نصف بقیه ش هم بستگی به این داره که اون خصلت یا رفتار بد چی هست و چه ماهیتی داره؛ چون هر دردی ، یه دوایی داره . و نمیشه بدون تشخیص ِ مرض ، دارو تجویز کرد ! ( البته ایرانی ها در این عرصه ، همه پزشک حاذق هستن :دی )
یه چیزی رو هم باید مدام در نظر داشته باشیم ، که ارتکاب ِ مکرر اشتباهات گوچیک و صغیر ، یک اشتباه بزرگ و کبیره ست!

- چرا اعتقادات یک شخص ِ پایبند به اصول اخلاقی ، روی رفتارهای بدش تاثیر ندارند :
برای اینکه رفتار های بد ِ خودش رو نمی بینه و فکر میکنه که تمام اعمال و افکارش خوب و مثبت هست . اگر یک شخص دارای اعتقاد واقعی باشه و بفهمه که فلان نقص و رفتار بد رو داره ، قطعا در صدد اصلاح بر خواهد اومد. پس دلیل ِ اصلی ، جهل ِ به نقصان هست .
اگر واقعا به نقص و کوتاهی هاش علم داره ، اما کاری نمیکنه ، باید به راسخ بودن اعتقاداتش شک کنه و به فکر چاره و راهنما باشه .

- چقدر باید روی اخلاقیات خود و دیگران حساس باشیم :
روی اخلاق و رفتار خود ، در حد اعلی و بسیار زیاد باید حساس بود و مراقبت کرد . اصلا مگه میشه یه آدم بدون "محاسبه و مراقبه" بتونه آدم خوب و کاملی باشه !
اما حساسیت روی اخلاق و رفتار دیگران وظیفه ی ما نیست و به نوعی تجسس و دخالت در امورات دیگران محسوب میشه ؛ و از طرفی امر به معروف و نهی از منکر 70 شرط داره که من و امثال من ، یک شرطش رو هم نداریم !! اون کسی که امر به معروف رو واجب کرده(یعنی خدا) ، براش شرط هایی هم گذاشته ، که اگر اون شرایط رو رعایت نکنیم ، مرتکب اشتباه بزرگی میشیم که عواقبش علاوه بر خودمون ، ممکنه باعث گمراهی دیگران بشه و در اون صورت دیگه فاتحه مع الصلوات بلند ... :)


درآخر یه نصیحت کلی داشته باشید.
واقعیت اینه که خودم رو در حدی نمی بینم که بخوام صحبتی با عنوان "نصیحت" داشته باشم .
و اینکه به حد کافی توی این صندلی ، در مورد مسائل اخلاقی و رفتاری صحبت کردیم و گفتیم و نوشتیم .
امیدوارم ما حصل ِ این پرسش و پاسخ ها که اغلب به تولید مفاهیم و راهکارهای اخلاقی و رفتاری منجر شد، تا حدی به همه ی ما کمک کرده باشه و بتونیم در عمل ازشون استفاده کنیم ، تا ان شاء الله بتونیم یه روزی آدم بودن ، که حد ِ اعلای انسانیت هست رو تجربه کنیم .

دل گفت مرا علم لدُني هوس است / تعليمم کن اگر ترا دست رس است
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ / در خانه اگر کس است، يک حرف بس است .



ممنون ...

منم از حضور و همراهی شما ممنونم ..
شاد و با طراوت باشید | :gol:

1394.06.11
20:45
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 60 +1

صندلی داغ - 60 +1

سلام و خسته نباشید گرم و جانانه احسان! اهصان!احصان، احثان، اهثان،اهسان! عِهصان،عِهثان، عِهسان، عِحصان، عِحثان، عِحسان جان...
من باز اومدم تا پست آخر سوالات رو برای حسن ختام این صندلی بزنم. بدون حضور من مگه میشه مگه داریم...


سلام من به تو ...
حسن ِ شروع و حسن ِ ختام با خودت بود و هست ..
از حضورت ، سوالات ، همراهی هات در تک تک پست ها ممنونم مریم بانو . حضورت باعث دلگرمی بود و هست ..
با بچه ها بررسی کردیم که اگر مخفف اسمم رو هم اضافه کنیم ، حدودا یه 20 تایی میشه
:D
بریم ببینیم چه کردی این بار :دی

1.در راستای این تاپیک و بازگو کردن زندگی، افکار و شخصیت درونت، اگر روزی این ها رو، روی کاغذ بیاری، چه عنوانی براش میزاری؟

ضیافت ِ اندیشه

چرا فقط اندیشه ؟! چرا قبلا هم از حضور بچه ها در تاپیک ، با عنوان مهمان اندیشه م یاد کردم؟! چون :
ای برادر تو همان اندیشه‌ای / ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای
گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی / ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی


2.نوستالژی های زیر رو به تصویر بیار یا به قلم...
ممکنه چندین بار در تاپیک ها تکرار شده باشه. ولی چون برام پر ازخاطرست و شیرین دوست داشتم این واژگان در صندلیت هم باشه...

اشکال نداره ، خیلی هم خوبه ..
هر چه از دوست رسد خوب است / گر همه سنگ و گر چوب است..
:)

آواتارهات در گذر زمان...
اولین آواتارم یک بنای معماری با پهنه ی وسیعی از آسمان آبی بود ..
بعدش یک طرح اسکیسی از "تادائو آندو" بود ، که بکگراند کرم رنگ داشت..
بعد از اون طرح "یینگ و یانگ" بود که بکگراندش بی رنگ ، و رنگ های داخل دایره سفید و طلایی بود .
بعد از اون عکس یک مرد که پشتش به مخاطب بود و که مقابلش یک دیوار شفاف ِ طرحدار بود که پشتش افق وسیعی با لکه ای ابر گسترده شده بود .
بعد از اون ، تصویر تاریک دست های یک هنرمند روی ساز چنگ بود ( یاد این شعر افتادم الان : همه خوشدل آنکه مطرب، بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی) .
بعد از اون هم همین آواتار حاضر هست .
امیدوارم آواتار بعدی ِ من و تمام اعضاء ، عکس های واقعی خودمون باشه .
:) ( این یعنی فعالیت های اینجا، واقعی و حرفه ای تر میشه) .


/
\
من مخترع این شکلک رو نسترن میدونم .. :دی
اون قدیما خیلی ازش استفاده می کردیم . زمانی که هنوز از مسنجر کوچ نکرده بودیم :دی
بهترین دوران از لحاظ کیفیت، به نظرم همون دوران بود .. یادش بخیر ..


ف..ف..ب..و..غ
ا ِ ... اینو که نمیشه اینجا جلو بچه ها گفت .. یه راز سه نفره س .. بین من و تو و نسترن .. :D

تفتر بزرگ
یه زمانی کاپ و مدال ِ افتخارش به صورت انحصاری دست موصن بود .. تفتر ِ اعظم :D
الان به تو رسیده ..
البته اخیرا تمریناتت کم شده ، افت کردی . باید بیشتر تلاش کنی .
تو میتونی مریم .. تو میتونی ...:D

سکوت
سکوت های شما، یعنی اینکه من باز ناخواسته ناراحتتون کردم .. :w22:
جالب اینه که من هر چی بگم ، این اتفاق می افته . اگر چیزی هم نگم باز می افته . اگر باشم ، هست ، و اگر نباشم هم هست :biggrin:




این نفهمیدم چیه .
به صورت یک ایمیج ِ مسدود شده برام نمایش پیدا میکنه . دیده نمیشه .

3.من رو دو سه خطی بنویس و اگه حسش بود یه یادگاری...
یکی از سخت ترین خواسته هاست ..
دوست ِ خوب، با وفا، با معرفت و نازنینی مثل تو رو نمیشه در قالب ِ کلمات و عبارات توصیف کرد . هیچ کلمه ای مسئولیت ِ معرفی ِ تو رو قبول نمی کنه و همه، شونه خالی میکنند.
فکر می کنم با این توضیح، و با زبان ِ بی زبانی تونستم بخشی از تو رو بنویسم . تویی که معنای واقعی ِ یک دوست و خواهر خوب هستی.

یادگاری من به تو :
خودت را
به هيچ زباني
براي كسي
ترجمه نكن
آنكس كه دوستت دارد
بايد همه آنچه كه هستي را
از لا به لاي حرف هاي گفته و نگفته ات
از عمق نگاه ساده ات
از حسادت دستهاي مهربانت
بفهمد
آدمها را از روی عکس هایشان نشناسید…
آدمها ازبی حوصلگی هایشان…
از ضعف هایشان ...
ازخستگی هایشان…
ازدلتنگی هایشان ...
ازغصه هایشان…
عکس نمی گیرند!



4.در پایان یک متن از ناگفته ها و حرف هایی از صمیم قلبت ترجیحا با دست خط خودت (با مهر و امضا لدفن:دی) بنویس و به دوستانی که در صندلی داغت حضور داشتند تقدیم کن.
رسالت ِ ناگفته های من ، ناگفته موندن و جوشیدن در تنور قلب و سینه هستش ، برای یک روز بزرگ . برای روزی که به قول دکتر شریعتی ارزش هر کسی ، به اندازه ی حرف هایی هست که برای نگفتن داره . پس از ناگفته ها حرف نمیزنم ، چون ناگفته ها باید ناگفته بمونن ؛
از طرفی در شرایطی هستم که فرصت کافی ندارم که متنی که مد نظرم هست رو با دست خط خودم بنویسم و تقدیم کنم ..
ولی اون متن رو همینجا میزارم و به همه دوستانی که افتخار دادند و در این صندلی شرکت کردن و یا دوستانی که با مطالعه ی پست ها همراهی کردن ، تقدیم می کنم ...

تقدیم به همه ی شما :

- زندگی مثلِ یک جاده بلند و طولانی است ...
یادم باشد … که در پسِ هر فرازی، فرودی هست و در ادامه ی هر فرودی یک فراز؛ خود را آماده نگاه دارم.
یادم باشد… جاده‌ها برای رفتن ساخته شده‌اند نه ماندن. جاده‌ها برای گذارند نه قرار.
- زندگی خشن است و ترسناک ...
یادم باشد … ترس به خود راه ندهم و با شهامت پیش بروم چرا که خدای من نگران و نگهبانِ من است.
- جاده زندگی سرد است و برفی ...
یادم باشد … گرمای دوستانِ خوب همراه مناسبی است برای سفر زندگی.
- زندگی پر پیچ و خم‌ است ...
یادم باشد … پیچ و خم لازمه راه است! بدون آن زندگی یکنواخت است و کسل کننده.
یادم باشد … برای لحظاتی ایستادن، لذت بردن و نفس تازه کردن، خوب است اما باید نگاهم را دوباره به جاده بدوزم.
- جاده‌ها طولانی به نظر می‌رسند ...
ره توشه یادم نرود ،
یک همسفرِ خوب ..
اندکی امید ..
و به مقدار کافی ایمان!


تشکر از اینکه پاسخگویه تک تک سوالات دوستان با احترام و حوصله و دقت فراوان بودی احسان گل. با توجه به دوستی چند ساله و آشنایی به شخصیتت، باید بگم که تمامش رو با صداقت (هر چند فلسفی و کمال گرایانه:دی) جواب دادی. مطمئنا تاپیک جامع و مفیدی خواهد بود برای دوستان حال و آینده که از میان نوشتارها، به شخصیت واقعیت دست پیدا کنند.


این صندلی بیشتر از هر چیز و هر کس، برای خودم مفید بود . چون مجالی یافتم که یک بار دیگه ، تمام آنچه که دارم رو تجزیه تحلیل کنم و به حساب ِ خودم برسم ، پیش از آنکه به حسابم رسیدگی کنند.
ممنونم ..
از تو و از همه ی دوستان ِ عزیزم ..



ازونجايي كه هدفت از صندلي داغ شناخت شخصیتت و تحلیلش بود و با توجه به کمبود زمانی که داری و تاپیکی جداگانه در این مورد زده نمیشه و ممکنه دیگه فرصتی نباشه تا این حرف ها زده بشه در همین پستم، صحبت هایی خارج از بُعد صندلي بازگو می کنم ...

انسان هایی هستند که آدم را یک جور دیگر، بزرگ کند. این ها روح آدم را جلا می دهند، هوا می شوند و هوای آدم را بهاری می کنند، آسمان می شوند و به ما وسعت می دهند. هستند که قشنگترین خاطرات را برای تو بسازند. چقدر خوب است بودن آدم هایی که مثل دریا عمق دارند و ما را در امواج آرام خود شناور می کنند و در عظمت خود ما را به آرامشی توام با زیبایی می رسانند.
تشکر از اینکه همیشه سعی در تشویق تعالی روح و افکارم داشتی و آرامش رو در لحظات سخت القا کردی و سپاس از حضور همیشه به موقعت مثل یک برادر احسان عزیز...


از همین تریبون به همسر عزیزت تبریک میگم بخاطر داشتن رفیقی ناب و محبوب چون تو. یکی از نادرترین آدمهایی که در دنیای مجازی شناختم و سعادت آشناییش نصیبم شد.
انسانی فهمیده با اندیشه های والا و دایره واژگان قوی، هنرمندی پر توان، رفیقی همیشه همراه و پر از مهر قلبی و بسیار صبور( که گاهی به شدت حرص آدمو در میاره:دی).
در کنارش انسانی با اندک چاشنی خود شیفتگی، پیچانندگی، سیاستمدار و رازداری فوق العاده قابل اعتماد (اصن مگه آمار میده شیش قفلست:l
):d

رفیق جانان آرزوی تداوم دوست داشتن و جاودانگی عشق رو به بهترین نحو، که نتیجه آن آرامش دل هاتون و حس خوشبختی باشه رو در ثانیه ثانیه های زندگیتون دارم.
امیدوارم سرتاسر اين فصل هاى مشترک بهاری باشه و مثل پاییز پر از عشق...
مسلما کسی که از دواج میکنه به خاطر حساسیت هایی که وجود داره ممکنه اندکی از دوستانش و محیط مجازی فاصله بگیره.این فاصله ها کمکی تلخه بر حسب عادت ها و همیشه بودن ها، ولی بدون چه پررنگ باشی چه کمرنگ؛ یادت بسان سرو سهی همیشه سبز در دل جوانه می زند.

همون رستوران معروفه یادت هست؟ وسطش موسیقی زنده داشت بغلش هم آبنمای موزیکال!!بعد ما شماره 121 بودیم! من و نسترن منتظر یه شام عروسی از تو و همسرت گلت در این فضا هستیم گفته باشم.

از همین الان بگم استارت تاپیک ازدواجتونم به اسم خودم سند زده شد.

در فرجام این سخن ها، آرزو دارم بهترین اتفاقات خدا با صبری عمیق همنشین زندگیت، دعای خیر بدرقه ی عمرت، و شادمانی و سلامتی سایه انداز زندگیت باشه رفیق جانا.


.
.
.

در مورد این بخش از نوشتارت هم واقعا نمیدونم چی بگم . این متن بالا ، نشان از لطف بیش از حد تو به من هستش.
هنوز هم معتقدم که :
ما سراسر همه عیبیم ، تو دیدی و خریدی / زهی کاله ِ بی سود ، زهی لطف خریدار ...
در پاسخ این متن مفصل و ارزشمندت که سراسر محبت و لطف هست ، نمیشه چیزی گفت ، جز تشکر و سرخی ِ چهره.
از آرزوهای خوبی که کردی ، ممنونم . همه ی آنچه خیر و خوبی هست ، مال ِ تو ..

یادم باشه که حتما باز بریم اون رستوران. شاید 4 نفری ، یا شایدم 6 نفری (سه مرد و سه بانو ) :whistle: نخندین :دی
باز هم بابت همه چیز ممنون ..
همواره شاد و تندرست باشی مریم ِ عزیزم ..
| گل

برا تعداد زیاد عکس و شکلک ارور می داد ، ناچار شدم برخی از شکلک ها رو حذف کنم .
1394.06.11
22:25
 
آخرین ویرایش:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اختتامیه

اختتامیه

خب ..
ظاهرا پرونده ی اعمال و افکار من در برنامه ی صندلی داغ، بسته شد ..
باید دید که از این به بعد رو چه خواهم کرد !
بر آنم که نقشی نو در اندازم ..
نقشی ماندگار تر ..
یک بار دیگه از همه ی دوستان ِ خوبم که به هر طریقی این صندلی داغ رو همراهی کردن ، تشکر می کنم و حضور تک تک شما رو ارج می نهم و آرزومندم که دلتون خوش، لبتون خندون، و کانون زندگی تون به داغی ِ صندلی ِ من باشه .
از زحمات و همکاری دوست ِ خوبم ، علی آقای گل تشکر می کنم که با در نظر گرفتن مشغلاتی که داشتم ، زمان برنامه رو مرتب تمدید می کرد :دی
و در آخر :
خُرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...
و دیگر بقایتان ..
احسان
1394.06.11
23:00




«انگار وقت رفتن رسیده !
باید بروم ...
به یک جای بهتر
باید جای بهتری باشد !
جایی سبز تر از زردیِ اینجا ....
جایی گرمتر از سردیِ اینجا ....
جایی که آدمها بفهمند از خودشان ،
رابطه شان و دیگران چه میخواهند !
جایی که واژه ها معنای درست تری داشته باشد !
دوستت دارم ها ....
همیشه با تو هستم ها ...
دلتنگت هستم ها ...
جایی پر از واژه های حقیقی !
یقینا باید جایی باشد ، آنجا که دخترکان و زنان زیبای شهر
به جای دست فروشی و دست مالی
دست در دست عاشقشان
قهقهه سر دهند از شادی ...
بی دلهره ی فردای ِتنهایی !
باید جای دیگری باشد ...
که نغمه ها سر دهیم از آزادی ....
بی واهمه ی انفرادی !
آنجا که سر بالا نکنی برای دیدن کسی !
و سربزیر نیفکنی از دستان خالی !
جایی که هیچ خالی نباشد ....
نه دستی ، نه جیبی ، نه فکری ! ، نه خانه ایی ،
نه قلبی !
باید بروم .....! ».

 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب ..
ظاهرا پرونده ی اعمال و افکار من در برنامه ی صندلی داغ، بسته شد ..
باید دید که از این به بعد رو چه خواهم کرد !
بر آنم که نقشی نو در اندازم ..
نقشی ماندگار تر ..
یک بار دیگه از همه ی دوستان ِ خوبم که به هر طریقی این صندلی داغ رو همراهی کردن ، تشکر می کنم و حضور تک تک شما رو ارج می نهم و آرزومندم که دلتون خوش، لبتون خندون، و کانون زندگی تون به داغی ِ صندلی ِ من باشه .
از زحمات و همکاری دوست ِ خوبم ، علی آقای گل تشکر می کنم که با در نظر گرفتن مشغلاتی که داشتم ، زمان برنامه رو مرتب تمدید می کرد :دی
و در آخر :
خُرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...
و دیگر بقایتان ..
احسان
1394.06.11
23:00




«انگار وقت رفتن رسیده !
باید بروم ...
به یک جای بهتر
باید جای بهتری باشد !
جایی سبز تر از زردیِ اینجا ....
جایی گرمتر از سردیِ اینجا ....
جایی که آدمها بفهمند از خودشان ،
رابطه شان و دیگران چه میخواهند !
جایی که واژه ها معنای درست تری داشته باشد !
دوستت دارم ها ....
همیشه با تو هستم ها ...
دلتنگت هستم ها ...
جایی پر از واژه های حقیقی !
یقینا باید جایی باشد ، آنجا که دخترکان و زنان زیبای شهر
به جای دست فروشی و دست مالی
دست در دست عاشقشان
قهقهه سر دهند از شادی ...
بی دلهره ی فردای ِتنهایی !
باید جای دیگری باشد ...
که نغمه ها سر دهیم از آزادی ....
بی واهمه ی انفرادی !
آنجا که سر بالا نکنی برای دیدن کسی !
و سربزیر نیفکنی از دستان خالی !
جایی که هیچ خالی نباشد ....
نه دستی ، نه جیبی ، نه فکری ! ، نه خانه ایی ،
نه قلبی !
باید بروم .....! ».

سلام
خسته نباشی آقا احسان گل
واقعا یکی از بهترین صندلی داغ هایی بود که من دیدم و از خوندن جواب ها لذت بردم
خیلی عالی بود
و تشکر از همه کسانی که شرکت کردن و به قوانین صندلی داغ اهمیت دادن
خیلی ممنون
تا صندلی داغ بعدی :gol::gol::gol::gol:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا