[صنایع دستی چرمی] - جلد سازی چرمی سنتی

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] تجليد
[/h] توجه به جلدسازى و هنر زيبا ساختن کتاب در زمان شاه‌طهماسب صفوى به اوج کمال رسيد. روى جلد را به‌طريق زرکوب، طلا پوشش مى‌دادند و پشت جلد را معرق مى‌ساختند و با گل و بوته و درخت و باغ و صحرا و جانور و سيمرغ و اژدها و پرندگان و آهو هنرنمايى و رنگ‌آ‌ميزى مى‌کردند.
امروزه جلد را از مقوا مى‌سازند، البته در مواردى روى آن‌را با کاغذ و يا پارچه و چرم مى‌پوشانند. قدمت جلد و جلدسازى به قدمت خود نوشتن است. حتى کتيبه‌هاى آشورى بر روى لوح گلى نياز به پوشش حفاظتى داشت. اما قدمت جلد در شکل متداول امروزى به اوايل مسيحيت مى‌رسد.

کار خطاط و تذهيب کار کتاب و قرآن با عمل صحافى و جلدسازى تکميل مى‌شود. در جلدسازى تزئين منحصر به جلد خارجى و لبهٔ آن نيست. بلکه قسمت داخلى آن نيز معمولاً نقاشى مى‌شود.


[h=3]پيشينهٔ جلدسازى سنتى
[/h] قديمى‌ترين جلد کتاب در دوره اسلامى متعلق به مصر است که متعلق به قرن دوم هجرى است. در دورهٔ سلجوقيان هنر تجليد همراه با تذهيب رونق گرفت و از کاغذ و مقوا در جلدسازى استفاده شد.

در دوره تيموريان هنر تجليد رواج داشت و بهترين کارهاى صحافى و تجليد کتاب متعلق به اين دوره است و در هرات اين هنر بحد کمال رسيد. قسمت خارجى جلد معمولاً داراى تزئينات فشارى است و بخش‌هاى داخلي، طرح‌هاى بريده شده روى زمينه آبى قرار دارد و عناصر تزئينى به صورت ترنج و گل و گياه است و حيواناتى چون عنقاى چينى ديده مى‌شود. در اين دوره بجاى نقوش هندسي، مناظر طبيعى و حيوان و پرنده در نقش جلد با کمال دقت ترسيم مى‌شود. غير از هرات، مشهد، سمرقند، مرو، بلخ، نيشابور، شيراز و تبريز نيز از مراکز اين فن بوده‌اند.

در دوره صفوى اين شيوه ادامه يافت و براى نقش در تذهيب، از روش ضربى (فشاري) و براى آستر جلد و چرم جلد از کاغذ روغنى استفاده مى‌شد. در اين دوره طلاکارى بيش از دوره تيمورى بکار مى‌رفت. در دوره صفوى از فشار دست براى تجليد و پرس استفاده نمى‌شد، بلکه از قالب‌هاى مسى و فولادى استفاده مى‌شد.

در زمان شاه‌طهماسب جلد لاکى معمول بود، که ابتدا روى مقوا يا چوب نازک يک لايه نازک لاک مى‌گرفتند. سپس لايه‌اى گچ که طرح تزئينى با آب و رنگ روى اين زمينه نقاشى مى‌شد و براى حفاظت نقاشي، روى آن را با چند ورقه لاک مى‌پوشاندند.

تزئينات جلد کتاب به روش لاکي، به همان سبک ادامه يافت. از جمله نقش‌هاى معروفى که در دورهٔ قاجاريه ديده مى‌شود. نقش گل و مرغ است. از ديگر روش‌هاى تجليد در دورهٔ قاجاريه، استفاده از مخمل و مخمل طلاکوب است.



تجلید و جلد سازی که در وهله نخست یکی از فنون ضروری کتاب و کتاب سازی محسوب بوده در تمدن اسلامی، به موازات دیگر فن های کتاب آرایی، رشد و ترقی کرده و حتی در بینش توحیدی اسباب مضامینی شاعرانه را فراهم ساخته است به این گونه:

عالم چو کتابی است پر از دانش و داد/
صحاف قضا، دو جلد او بدو و معاد/
شیرازه شریعت و مذاهب اوراق/
امشب همه شاگرد و پیمبر و استاد




مجلدان در عالــم اسلامی انواع گونه گون جلد را وضع کرده اند از چوب، از چرم، از پارچه و از کاغذ و گونه های بسیار نفیس و هنری جلد را ساخته اند، به طوری که جلد در کتاب سازی نه تنها وسیله ای محافظت و نگهداری اوراق کتاب از آفات برونی و اندراس تصور شده، بلکه دفتین آن خود در مواردی مظهر و نمودار متن درونمایه ی موضوعی اتاب نیز تلقی می گشته است. چنانکه مثلا برای شاهنامه ی فردوسی، جلدی فراهم می آمده است با علایم و امارات اساطیری و پهلوانی، که اهل کتاب، با دیدن آن می توانسته اند تصور کنند که کتاب مورد نظرشان مثنوی مشهور فردوسی است. توجه مجلدان به درونمایی و موضوع کتاب، و هم آگاهی و آشنایی آنان از خط و نقاشی، و یا همکاری آنان با خوشنویسان و نقاشان و مذهبان، سبب شد تا جلد کتاب به عنوان مظهری ممتاز از خط و نقاشی نموداری از طبیعت و ساختارهای آن رخ نماید، همچنانکه به اعتبار نفیس فایده جلد، مجلدان کوشیدند تا از انواع چرم های سخته و استوار و در عین حال نرم و انعطاف پذیر، نه تنها به عنوان رویه و پوشش جلد بهره ببرند بلکه گونه های مختلف آن را با الوان مختلف رنگ آمیزی کردند و از آن ها در انـــواع عدیده ی جلد که چرم در آن کاربرد داشته است بهره بردند. از آنجا که طرف مقابل عطف کتاب نیز در معرض و آفت بوده اســـت، جلد گراندر پی آن شدند تا لبه ی عطف گونه در سر دفته ی دوم جلد تعبیه کنند که به مانند عطف تا می خورده و چونان سر پاکت، سوی مقابل عطف کتاب را تحت پوشـــش می گرفته است. علاوه بر آنکه از لبه ی مذکور به وقت مطالعه کتاب هم به عنوان ابزاری که نشانگاه موردنظر را بنماید استفاده می شده است هم از آنجا که در مواردی بسیار ـ خاصه برای نسخه ای شاهانه و هنری ـ جلدهای به غیت نفیس و ارزشمند فراهم می شده، به لحاظ حراست و تحفظ آن ها از آفات و صدمات برونی، عموما محفظه یا صندوقچه ای تهیه می گردیده (قابلق) گاه نفیس و هنری و گاه معمولی و عادی، و کتاب در آن نگهداری می شده است. توجه مجلدان به جلد و جلدسازی به حدی بوده است که حتی به لحاظ فقهی، می کوشیده اند تا در انتخاب مصالح جلد از چرم گفته تا موارد دیگر ـ دستورهای مذهبی و فقهی را نیز معتبر بدانند و از به کاربردن مصالحی که از نظر فقه و مذهب نجس تلقی می شده اجتناب کند. این همه توجه و توغل کتاب سازان به صحافی و جلد سازی سبب شد تا انواع و گونه های جلد در تاریخ کتاب آرایی به وجود آید که برخی از آن ها بدون تردید به عنوان نمونه هایی عالی و نفیس در تاریخ جلد سازی در عالم صحافی محسوب است و امروزه به تنهایی جدا از اوراق کتبی که جلدهای مزبور را برای آن ها تعبیه و آماده کرده بوده اند زینت بخش موزه های جهانند جلدهایی که چون آن ها را ببندی، همچون غنچه ی گلزار می نماید و چون باز کنی و بگشایی به سان بال و پر طاووس چشم نواز است و دلاویز و به قول سالک قزوینی:

این جلد که هست خلد از و افسوسی از نقش طلاست گنج دقیانوسی بر هم چو نهی غنچه شود گلزاری
چون باز کنی چتر زند طاووسی


یکی از هنرهای ظریف و بسیار دقیق ایرانی که پیوسته در میان هنرهای کتابت طرف توجه هنرشناسان و ارباب ذوق بوده است، هنر جلد سازی و صحای است که برای محافظت و ضبط کتب و صیانت اوراق نسخ از آسیب و تصرف و پریشانی و تسهیل مطالعی و قرائت در کار است.
این هنرها در ایران پیشینه ی دیرینه دارد. در ایران باستان برای حفظ اوراق پوستی و یا توز و یا دیبه از محفظه هایی استفاده می شده است که این محفظه ها برای کتاب جداگانه تعبیه و تهیه می شدند. این محفظه ها از آهن یا فولاد و یا مفرغ بود و بعدها از زر و سیم هم ساخته شد و روی این محفظه ها را بنا به اهمیت کتاب با گوهر می آراستند. توجه به آزین بستن بر جلد ها سبب شد که هنر مجلد پدید آید و یکی از هنرهای زیبای کتاب گردد. در زمان ساسانیان گذشته از جلدهای پوست چرمین جلد های زرین هم متداول بوده است. زری بافی در دوران ساسانیان از هنرهای بسیار ممتاز ایران بود که تا دوران آل بویه‌ها و سامانی ها ادامه داشت و سپس رو به انحطاط گذاشت و بار دیگر در زمان صفویه احیا گردید. روی جلدهای چرم، ملیله دوزی، منجوق دوزی، گلابتون دوزی، سرمه دوزی، مروارید و صدف دوزی نیز به کار می رفت. در اوایل دوران اسلامی جلد سازی چرمی به طریق ساده و با وسایل ابتدایی از پوست بعضی حیوانات تهیه و تدارک می گردید. پوست را به کمک ورقه های نازکی از چوب و با چند ردیف کاغذ یا خمیر به صورت جسمی استوار و مقوا مانند در آورده و با همان وضع و رنگ طبیعی برای تجلیـــد به کار می بردند. بعدها روی جلد را با ترسیم دقیق طرح های هندسی و تزئین منقش نمـــوده و فرو رفتگی و برجستگی های نقوش را با رنگ سیاه و سفید مزین و مشخص می کردند. از اواخر قرن پنجم قمری نقوش و نقور ساده ی رومی جلد را با آب طلا و نقره و گاهی به لاجورد و شنگرف تزئین و تذهیب نموده و روی جلد را به دو قسمت متن و حاشیه مجزا و با تزئینات مختلف و ممتازی آرایش می دادند و اصولا این جلدهای تزئینی را برای تجلید قرآن و کتب ادعیه زیارت به کار می گرفتند. از ابتدا قرن پنجم هجری قمری فصل تازه و نوینی در هنر کتاب سازی گشودند و به تدریج در طی قرون رونق گرفت چنانکه در قرن نهم و دهم هجری قمری به موازات پیشرفت و تکامل هنر نقاشی و خطاطی، رسامی آرایش و صفحات مصور و مذهب، فن جلد سازی به اوج کمال و زیبایی خود رسید و به تدریج چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آن ها به شرح زیر است:


1. جلد سوخت
قرن نهم هجری را باید دوره ی آغاز تکامل هنر جلد سازی ایران دانست و همان موقع است که شاید زیباترین جلدهای به کار آمده این نوع جلدی که آن را به اصطلاح سوخت یا سوخته می گویند عبارت است از جلدی که روی آن را نقوش برجسته بسیار دقیق انداخته، گاهی مس را با طلا پوشانند گل و بوته و نقوش دیگر را برجسته بر یک اصل جرم بیرون آورده اند، گاهی منعکس، و گاهی تمامی سطح جلد که فرو رفته و برجسته و دارای حاشیه و متن و توضیح و غیره است از طلای ساده و یا رنگ سرنگ پوشیده شده و گاهی معرق است یعنی نقوش باریک و دقیق از چرم بریده و روی سمنی که غالبا از کاغذ الوان است انداخته اند، گاهی مطالبی را با خطوط تزئینی در حواشی روی جلد می انگاشتند. در این فن استادان و هنرمندان شهیر تبریز و هرات سرآمد اقران بودند در زمینه ی پیدایش جلد سوخت معرق اکثر صاحب نظران متفق القولند که با سینقر میرزا، مجلد و صحاف معروف استاد قوام الدین را از تبریز به هرات خواست. وی در صحافی انواع هنرنمایی نمود، و از آن جمله معرق را که تا آن عهد نبود ساخت. روی جلد را ضربی طلا اندود کرده و پشت آن را معرق می ساختند. اگرچه در این دوره هرات و تبریز در فن جلد سازی و صحافی گوی پیشی را ربوده بودند اما غیر از آن ها، مراکز دیگری نیز وجود داشته که مهم تر از همه در خراسان و سمرقند و مرو و مشهد و بلخ و بخارا و نیشابور بود و جلد سازان بر خلاف روش های قدیم که در تزئین به کار می رفت، برای تزئین جلدها، مناظر طبیعی و اشکال حیوان و پرندگان حقیقی و افسانه ای را که در نهایت دقت به کار برده اند، این هنرمندان، فشار وارد می آوردند و در اثر همین فشار اشکال نباتات و حیوانات و شکل آدمی را به طور برجسته روی جلد نمایان می ساختند.


2. جلد ضربی یا مشته ای یا کوبیده
برای ساختن جلد ضربی روی قطعه های فلزی نقوش و اشکال موردنظر و دلخواه را منقور نموده و آن فلز را روی چرم به عمل با فشاری مناسب و موزون می کوبیدند تا در ســـطح چـرم اثر نقـــش فلز انعکاس می یافت و گاهی اوقات فرو رفتگی ها را با طلا و با نقـــره می پوشاندند و درنتیجه برجستگی های منقوش روی چرم به ریگ اصلی می ماند و گاهی چرم های منقوش و ملون را به ترتیب و روش شکیل و خاصی و صالی و قطاعی می کردند و یا با طلا کوب کردن نقوش در متن ساده چرم، زیبایی جلدهای ضربی را افزون می نمودند.
معمولا چرم هایی که برای ساختن و پرداختن جلدها به کار می رفت از پوست گوسفند، اسب، استر، گورخر و الاغ بوده است. چرم هایی که از کفل این چهارپایان به دست می آمد به نام چرم ساغری معروف و بسیار بادوام بود. می توان دوران اعتلای این نوع جلد را در حدود قرن دهم هجری دانست. برای حفاظت بیشتر اوراق نسخه ها در بعضی از جلدها ضربی و سوخت و همچنین در جلدهای ساده تیماج یا چرمی لبه بلندتری از جنس اصلی جلد تعبیه می کردند و در صورت لزوم آن لبه را به مناسب خود جلد تزئین می کردند که این نوع جلد لولا دار نامیده می شد. در عصر صفویه در فن جلد سازی و تزئینات مربوط به آن همانند هنر تذهیب کاری و نقاشی مکاتب جدید و شیوه های نو ظهوری وضع گردید که با روش و اسلوب گذشته مغایر بوده است به طور کلی در شئون مختلف هنر تحولی به وجود آمد و مکتب جدیدی پس از مکتب هرات به نام مکتب تبریز شهرت گرفت که مورد پسند و مقبول طبع و نظر صاحب نظران واقع گشت و ساختن جلدهای مقوایی نقاشی شده و سپس جلدهای روغنی از همان زمان به وسیله هنرمندان ابداع گردید که در قرن بعـــدی نیز از آن پیـــــروی و تبعیت می شد.


3. جلد روغنی (لاکی)
از جلدهای ممتاز جلد روغنی (لاکی) است که مواد اصی آن مقوا خمیر کاغذ، چرم، پارچه نخی ضخیم و به ندرت از تخته بسیار نازک نیز استفاده می شده است. نحوه ی درست کردن جلدهای روغنی بدین ترتیب بود که ابتدا روی مقوا یا چرم پارچه نخی یا خمیر کاغذ یا چوب را مقداری ماده سفید آب سرب که حالت پوشانندگی و خشکانندگی را دارد زده و پس از خشک نمودن و سوهان کاری، روی آن را لایه ای از روغن کمان (روغنی است که از جوشاندن سه نوع روغن به مقیاس 70 درصد بزرک 15 درصد روغن سندروس و 15 درصد روغن جلا حاصل می شود) را می زنند پس از خشک شدن، چون روی روغن کمان نمی توان نقاشی کرد بنابراین قطعه ی مزبور را با استفاده از لعاب سریشم و پارچه ی حریر واشور زده و پس از خشک نمودن سطح آن را با نقوش زیبا و متداول زمان که اغلب از گل و بوته درشت و ریز و یا تصاویری از پرنده و پروانه و اشکال منظم و دقیق هندسی خاصه شکل ترنج ـ نیم ترنج و... با استفاده از قلم موهای مخصوص و با استاده از رنگ های ثابت معدنی جسمی و... تذهیب و تشعیر می کردند و گاهی حواشی جلدها را با نگاشتن خطوط خوش به رنگ های زیبا می آراستند و روی آن را حداکثر 8 بار قشر عظیمی از روغن کمان می کشیدند تا به صورت قشری ضخیم و ظریف در آمده و روی متن نقاشی و تزئینات را مانند پرده بلورین و پوشش شفاف فرا گیرد. در این نوع جلدها معمولا رنگ بوم (متن) روی جلد با داخل متفاوت و نقاشی آن با هم مغایر بوده است و اغلب تزئینات درون جلد به نقش گل زنبق یا مریم یا چند شاخه شکفته الوان اکتفا می شده است.


علاوه بر جلدهای مشروحه در سی سالیان متمادی جلدهای ساده تر و کم کارتر مرسوم گشت که در ذیل به شرح مختصری از معروف ترین آن ها اشاره می کنیم:


1. جلد تیماج: همانند جلد چرم سوخته بوده که مقاوم بوده و گاهی این نوع جلد دو رویه ساخته شده و بیشتر ساده و خالی از تزئینات می باشد.
2. جلد ساغری: مستحکم ترین جلدهای شناخته شده ای است که از پوست دباغی شده خر ساخته می شده و این نوع چرم را به نحوی پخته می نمودند که مانند چوب استوار می گردیده است. این جلدها را در آغاز امر، ساده ساخته شده و در زمان های بعدی نقش ضربی و غیره بدان تعبیه می شده است.
3. جلد صدفی یا صدف کار: این نوع جلد که بیشتر در چین رایج می باشد در ایران نیز روی چرم با استفاده از صدف مزین به گل و بوته های مختلف انجام می گردید.
4. جلد لولادار: جلدی که دارای بالک و سرپوش می باشد تا دم ورق های کتاب آسیب نبیند و هم به شکلی به اندازه بالک را تــــرتیب می نمـــودند کــــه خطـــوط نقاشـــی بالک با جلد بـــرابری می کرده است تا تزئین جلد را نامنظم نشان ندهد.
5. جلد مخملی: که بر روی مقوا مخمل کشیده می شود.
6. جلد چوبی: همچنانکه از اسمش پیداست جلدی است که از چوب نازک ساخته شده و روی آن مثل مقوا و چرم و خمیر کاغذ روغنی یا لاکی می گردد.
7. جلد زری دوزی: به جلدی اطلاق می شود که برای تزئین آن از هنر زری دوزی و ابریشم دوزی استفاده شود.
8. جلد زرکوب: همان جلد ضربی است که زمینه جلد چرمی را که فرو رفته می باشد با زر پر می کند.

ابزارهای صحافی

ابزارهـــایی که در صحافی و جلد سازی قدیم، صحاف از آن ها استفاده می کرد بدین شرح است: 1. چسب ها: سریش، صمغ، نشاسته، سفیده تخم مرغ، کتیرا هر کدام برای مصرف کار به خصوصی لازم است. بهترین چسب سریش است که بیشتر کارهای صحافی با آن انجام می گیرد.
2. سوزن: برای ته دوزی نسبت به کار درشت و ریز مورد استفاده قرار می گیرد.
3. درفش: برای سوراخ کردن ته جزوه و کتاب ها استفاده می شود.
4. نخ: برای دوختن اجزا کتاب به هم استفاده می شود و اگر ابریشم طبیعی باشد از نظر دوام بهتر است.
5. سنگ ریز دست: برای وصالی و جلد سازی است.
6. قیچی
7. ستاره: فلزی است باریک و صاف که از آن در بریدن کاغذهای بزرگ استفاده می شود.
8. خط کش
9. کارد
10. سوهان و سمباده
11. مشته: همان است که نقاشان و سراجان هم از آن برای کوبیدن چرم استفاده می کنند جنس آن از برنج یا فولاد است.
12. شفره: اکنون به نام کاردک معروف است در تراشیدن و نازک کردن پوست به کار می رود.
13. قید: برای بستن کتاب و آماده کردن آن در جهت دوره بری یا چسباندن ته یعنی همان چسب زدن پارچه به کار می رود.

استادان جلد سازی

قوام الدین مجلد تبریزی، از هنرمندان بنام دوره ی تیموری است در تبریز می زیست آوازه ی هنر او در جلدسازی و صحافی به هرات رسید. بایسنقر میرزا او را طلبید و در کتابخانه خود به کار گمارد. جلد معرق (منبت کاری در جلد) ابداع قوام الدین تبریزی است که پس از او استادان در آن کار هنرها ساختند.


• محسن مجلد، از صحافان و جلد سازان دوره ی شاه طهماسب است. • سلطان ابراهیم میرزا صفوی، فرزند بهرام میرزا پسر شاه اسماعیل اول است. در سال 964 از جانب شاه طهماسب به والیگری خراسان برگزیده شد. از شاهزادگان هنر پرور صفوی بود. • مولانا قاسمی بیک تبریزی، صحاف بی بدل و مجلد بی عوض بود. به هنگام جنگ های ایران و عثمانی و تخریب تبریز جلای وطن کرد از تبریز به قزوین آمد و در آنجا ساکن شد و به صحافی پرداخت. • میرک اصفهانی، از هنرمندان عصر صفوی است و بیشتر در تبریز به سر برده است. دنباله ی کار قوام الدین تبریزی را در معرق سازی جلد ادامه داد و در آن کار تجددی نمود. روی جلد را به جای ضربی یا ضربی طلاپوش که دارای انواع نقوش اسلیمی و ختایی یا تشعیر بود بوم مشکی کرده تشعیر ساخت.


صحافــــی


صحافی نیز از هنرهای فن کتابسازی است. با این هنر اوراق کتاب ها را که دست نویس بوده است به صورت مدون در یک جلد در می آوردند و در این کار هنر شیرازه بندی اساس کار بود و این هنر از پدیده های مردم شیراز بوده است. نخست اوراق کتاب را به صورت جزوه ای منظم می کردند و آنگاه با ابریشم آن ها را شیرازه می زدند و با این عمل اوراق کتاب چنان محکم و یکنواخت پهلوی یکدیگر قرار می گرفت که در طی قرن ها از هم گسیخته نمی شد. و هم اکنون کتاب هایی در دست داریم که با گذشت 1100 سال از عمر آنان همچنان شیرازه خورده باقی است و اوراق آن منظم و مدون است. صحافان پس از شیرازه بندی لبه های کتاب ها را می بریدند و عمل جلد کردن کتاب نیز با آنان بوده تعمیر کتاب ها مندرس و اوراق را نیز انجام می دادند و فن وصالی و وراقی هم بعدها با صحافان بوده است. از دوره ی بایسنقر و سلطان حسین میرزا بایقرا صحافان به نامی را می شناسیم که از آن جمله می توان به مولانا ذاتی لاری در تبریز و رمضان نباتی در استرآباد و عشرتی قلندر در تبریز و فتوحی اصفهانی و فکری استرآبادی اشارت نمود از دوران صفویه قاسم بیک تبریزی را که گلستان هنر متذکر او شده است می شناسیم از صحافان برجسته دوران قاجار می توان به احمد تبریزی اشاره کرد.


انواع صحافی

1. وسط منگنه: در این نوع صحافی به طریقی صفحه بندی می شود که در هر فرم نصف از صفحات اول و نصف دیگر از صفحات انتخای کتاب قرار می گیرد، که وقتی فرم ها پشت سر هم قرار گرفتند به طریقه ی مفتول منگنه ای در وسط کتاب زده می شود. بیشتر این نوع صحافی را در مجلات و کتاب های کم صفحه حداکثر 80 صفحه می توان یافت. 2. صحافی ته چسب: این نوع صحافی به دو طریق انجام می گیرد، چسب گرم و سرد. که در صحافی به وسیله ی چسب گرم با ماشین صحافی انجام می گیرد ولی در صحافی با چسب سرد به طریق دست انجام می پذیرد. در این نوع صحافی هر فرم از کتاب یا ... مشتمل بر تعدادی از صفحات کتاب که به ترتیب فرم ها پشت سر هم قرار می گیرند و به وسیله ی چسب از انتها به یکدیگر متصل می گردد در این نوع صحافی که بیشتر در کتاب ها و ... بالای 80 صفحه تا 400 صفحه را می توان با این طریق صحافی کرد. 3. صحافی ته چسب: این صحافی برای کتاب ها و نشریات پر حجم که تعداد صفحات آن ها زیاد است (بیش از 400 صفحه) همزمان با چسب خوردن، دوخت هم انجام می شود که تمام صفحات به یکدیگر به وسیله تعدادی نخ دوخــته و متصـــل می گردند که بر استحکام صحافی می افزایند.








منابع:
http://www.aftabir.com

persianblog.ir
 
بالا