شهید محمدرضا تورجی زاده ...

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان شهادت شهید محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا لشکر 14 امام حسین(ع)

عاشق آنست که رنگ معشوق به خود گیرد...


رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد (محمدرضا تورجی زاده) فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم.

حرف از شهادت بود.

محمد گفت: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(س) است. من هم فرمانده گردان یازهرا(س) هستم!

نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم. خیلی دلشوره داشتم. یکدفعه صدای خمپاره آمد. برگشتم به سمت نوک تپه. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود!

به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه. دل توی دلم نبود. همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد. با این حال به خودم دلداری می دادم.

...
می گفتند: محمد تورجی شدید مجروح شده.
...
رنگ از چهره ام پرید. برای چند لحظه به چهره ( برادر محب ) خیره شدم. خدا کند آنچه در ذهنم آمده درست نباشد.

به چشمان هم خیره شدیم. برادر محب سرش را به علامت تایید تکان داد. بعد در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: تورجی هم پرواز کرد!
ــــــــــــــــــــــــــــ
آری محمدرضا پرواز کرد همانطور که گفته بود و همانطور که باید!
همچون مادرش زهرا(س)


پــهلـو...
بـــازو...

ــــــــــــــــــــــــــ
عاشق آنست که رنگ معشوق به خود گیرد...
جهت سلامتی و تعجیل در فرج مولایش مهدی(عج) صلوات


منبع تبیان
 

fattahpour

عضو جدید
سلام
من اینقدر خوشحال شدم که دیدم یه قسمت جداگانه برای این شهید بزرگوار ایجاد شده:biggrin:
من 4 سال اصفهان بودم و تقریبا از سال دوم یا سوم تحصیلم با شهدا آشنا شدم
اما نمیدونم چه حکمتی بود که زندگی این شهید رو خوندمو و باهاش انس گرفتم و به عنوان دوست واقعی برای خودم انتخاب کردم انشاالله که ایشون هم منو بپذیرند
حالا هم هر وقت برام گرفتاری پیش میاد براشون فاتحه میخونم و باهاش حرف میزنم و درد دل میکنم
حیف که دیگه اصفهان نیستم و نمیتونم سر مزارشون برم
بچه ها شهدا رو دست کم نگیرید اونا زنده اند. زنده به تمام معنا. مثل ما خواب و بیدار نیستن . بهشون توسل پیدا کنید انشاالله نتیجه میگیرید.............
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز


.
.
.


سلام!

حتما مشهد رفتین و توی صحن پشت سقاخونه امام رضا دیدین که کلی جمعیت ایستاده!

پیر و جوون!

دختر و پسر ( البته بیشتر خانم ها ... )

هرکسی حاجتی داره و گره ای توی کارش افتاده میره اونجا بالای سر قبر شیخ نخودکی سوره یاسین میخونه!!

اونجا دعا کردن و حاجت خواستن برای ازدواج خیلی خیلی تأکید شده!


،

شهید تورجی هم توی گلستان شهدای اصفهان همین حکم رو داره!!

همیشه دور قبرشون شلوغه و معروفه که خیلی از جوون هارو به هم رسوندن!

،


( تصویر زیر رو خیلی سال پیشه من یکمی روش کار کردم و کیفیتش رو اوردم بالا ... )




برای دانلود با کیفیت عالی کلیلک کنید ...

 

fattahpour

عضو جدید
سلام
البته که برای امر ازدواج ایشون رو معرفی می کنند
اما من هر وقت مشکل دیگه ای داشتم و نیاز به کمک داشتم توسل پیدا کردم و آروم شدم
هر وقت هم به زیارت و بارگاهی میرم ، برای ایشون و شهید بزرگوار دیگری نماز زیارت می خونم.
انشاالله لیاقت داشته باشیم باهاشون محشور بشیم
 

arshida24

عضو جدید
ســــلامم
چند وقت پیش برای اولین بار رفتم سر خاک شهید تورجی زاده ... چیزی نمی خواستم از چند نفر ناخواسته اسمش رو شنیدم( اگه گلزار میرفتم همیشه سر مزار یه شهید میرفتم اصن یادم نمیاد اون شهید چه طوری سر از زندگیم درآورد لبخنش آرومم میکرد بهم امید میداد که بازم میشه)... حاجت نداشتم ولی نمیدونم چرا ناخواسته سر از مزارش درآوردم پریشون بودم ولی چیزی نمی خواستم نگاه به سنگ قبرش نگاه به یا زهــــــرای قبرش خیلی آرومم کرد انگاری تو دلم یه عالمه مشکل داشتم و حواسم نبـــــود عجیب آروم شدم عجیــــب تر ...بهترین جایی که توی زندگیم دیدم که واقعا نور ازش به آسمان میتابه مقبره شهداست هر جایی هم که باشه دلت قرص و محکم میشه که هوات رو یکی داره قربونت برم خدا که به بنده ات چقدر محبت میکنی...بــــد با دل آدم بازی می کنند معتادشون میشی حتی اگه ترکم کنی بازم یه روزی یه جایی که گمانش رو هم نمی بری دوباره معتاد میشی...کاش همیشه یادم باشه که اونا هستند و منم که در عین بودن دارم نیست میشـــــم
ممنون بخاطر تاپیکتون...:w30:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
شهیدان را یاد کنیم با یک صلوات

شهیدان را یاد کنیم با یک صلوات

photo_2016-04-22_15-05-44.jpg
خوشا روزی که دل را دلبری بود

غزل خوان نگاه آخری بود

خوشا آن روزها درخط اروند

هوای روضه های مادری بود

 

Similar threads

بالا