شهید محمدرضا تورجی زاده ...

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز


.
.
.



بسم رب الشهـــدا ...


،


نام:
محمد تورجی زاده



تولد :
۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳


فرزند:
حسن



شهادت:
۵ اردیبهشت ۱۳۶۶


محل شهادت:
بانه ، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰


،


دیروز ۵/۲/۹۱ سالروز شهادت محمد رضا تورجی زاده بود ...

این شهید عزیز دلسوخته و عاشق حضرت زهرا(س) بودند!

جالب اینجاست از آنجایی که این شهید چون ارادت زیادی به بی بی داشته

در میدان نبرد ترکش به پهلو و بازوی راست او میخورد و شهید میشود ...


،


نماز شبهای او و صدای سوز ناکش زبان زد رزمنده ها و افراد آن زمان بوده است!!

حتی مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی که نماز شبهای ایشان شهید را دیده بودند

و

با آن معاشرت داشته اند تعاریف زیادی از او کرده اند!!



،

دوستان پیشنهاد میکنم کتاب یا زهرا ( س ) رو که شامل زندگی نامه و خاطرات این شهید بزرگ وار هست رو مطالعه کنید ...






.
.
.



شادی روح تمام شهــدا ، صلوات ... :gol:
 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
زندگی نامه ( قبل از انقلاب ) ...

زندگی نامه ( قبل از انقلاب ) ...


.
.
.

شهید محمد رضا تورجی زاده

در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد .

در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود .

در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.

ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود .

پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .

کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ، چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند .

با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود

و

در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت.

شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود ...






.
.
.


 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
زندگی نامه ( پس از پیروزی انقلاب اسلامی ) ...

زندگی نامه ( پس از پیروزی انقلاب اسلامی ) ...



.
.
.



با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود!

وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت!!

ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند!

،


شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت!

در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود

و

در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد

و

در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند ...


.
.
.


:gol::gol::gol:
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
نوای گرم و دلنشین شهید تورجی زاده ...

نوای گرم و دلنشین شهید تورجی زاده ...



.
.
.


پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت

و

بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند!

این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد !

که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد!






،

با مراجعه به لینک های زیر میتونید مناجات های سوزناک این شهید بزرگ وار رو دانلود کنید :


دانلود غیر مستقیم 1

دانلود غیر مستقیم 2


دانلود غیر مستقیم 3


دانلود غیر مستقیم 4


دانلود غیر مستقیم 5


دانلود غیر مستقیم 6



.
.
.


:gol::gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
علاقه شهید به حضرت زهرا ( س ) ...

علاقه شهید به حضرت زهرا ( س ) ...


.
.
.


شهید تورجی زاده به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند

و

در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند!

همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند :

یـــا زهرا ...





.
.
.


 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
راز و نیاز شهید ...

راز و نیاز شهید ...


.
.
.


ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند

و

قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند ... :gol:

همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند !

صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد !

این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت ...





.
.
.

:gol::gol:
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
نحوه ی شهادت ...

نحوه ی شهادت ...



.
.
.

شهید تورجی زاده

در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند

و

هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند!!

سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان

در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند ... :gol:

جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود :

جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان ...






.
.
.

نام و یادش گرامی ... :gol:


 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
شعری از شهید محمد تورجی زاده ...

شعری از شهید محمد تورجی زاده ...


.
.
.


هیهات

مصیبتی است تنها ماندن

هنگام رحیل همرهان جا ماندن

سخت است زمان هجرت هم قفسان

مبهوت قفس شدن ز ره واماندن

در چون و چرای حسرت هستی تا چند

تاچند اسیر خودسری‌ها ماندن

در حسرت پر کشیدن از دام وجود

ماندیم و نبود در خور ما ماندن

مشتاق رحیل و بال و پر سوخته‌ایم

سخت است در این سرا خدایا ماندن ...







.
.
.

... :gol:
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
زندگی نامه مختصر از زبان هم رزمان شهید ...

زندگی نامه مختصر از زبان هم رزمان شهید ...



.
.
.


عاشق بود!!

عاشقی دلسوخته و چهره ای ملکوتی داشت!

مظهر تمام خوبیها بود.همه ی وجودش با محبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) عجین شده بود!!

مداحی بود با صدایی بسیار زیبا و دلنشین ، هنوزهم نوای ملکوتی او دلها را آسمانی می کند ...:gol:

،


در لشگر امام حسین(علیه السلام) گردانی بود به نام یا زهرا(سلام الله علیها) فرماندهیش را او به عهده داشت.

محمد بر دلهای بسیجیان فرماندهی می کرد رزمندگان عاشقش بودند ...

در سختترین ماموریت ها و عملیاتها حاضر می شد

و

با توسل به حضرت و عنایت های ایشان این مراحل را با پیروزی پشت سر می گذاشت ...

نوروز 66 در سفر به مشهد برات شهادتش را گرفت!

حتی مکان و زمان شهادتش را هم می دانست!

محل مزار خود را هم مشخص کرد و گفت روی قبرم فقط بنویسید یا زهرا (سلام الله علیها) ... :gol:






،


در کربلای 10 حماسه ی بزرگی را بر پا کردپنجم اردیبهشت بود!!

یک گلوله خمپاره سفر او را به آسمان آغاز کرد!!

محمد رضا تورجی زاده با ترکش هایی که به پهلو سر و بازویش اصابت کردبه مادرش اقتدا کرد

و

همچون کبوتری پرواز کرد ... :gol:







.
.
.

... :gol:
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
حرف آخر ...

حرف آخر ...



.
.
.


قران شهدا را زنده خوانده

حضور محمد پس از شهادت بیشتر حس میشود!

مزار او هم اکنون در گلستان شهدای اصفهان دار الشفای عشاق است!

زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان ...






،


کسانی به سراغ او می آیند که حتی جنگ را ندیده اند!!

او دوست داشت مشکلات مردم را حل کند

و

حالا اینگونه است!

محمد رضا مصداق کلام نورانی امام عزیز این امت است

آنگاه که تربت شهـــدا را تا قیامت دارالشفا خوانده بود ...



.
.
.


اللهم عجل لولیک الفرج ... :gol:
 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
گریه شب و خنده روز ...

گریه شب و خنده روز ...


.
.
.


به خانه برگشته بود!!

کنار خانواده خیلی شاد و سرحال بود ، همه‌اش می‌گفت و می‌‌خندید ...

آخر هفته‌ها همیشه از پادگان به خانه می‌‌آمد.

برادرش علی ، آن موقع در مقطع دبیرستان تحصیل می‌کرد.

سر سفره با هم نشسته بودند اما چون علی خسته بود بعد از شام رفت و خوابید.

نیمه‌های شب با صدایی که به گوش می‌رسید از خواب بیدار شد!!

با تعجب دنبال رد صدا گشت

صدای گریه کسی که داشت با حالتی محزون می‌‌گریست ...

صدا از داخل اتاق محمد بود!!

ناله‌های جانسوزی داشت ، می‌‌گریست و می‌گفت الهی العفو ...


،


از صدای او ، خواهرانشان هم بیدار شده بودند!

محمد داشت نافله شب می‌خواند و حال عجیبی داشت ...

بعد از نماز صبح هم مشغول خواندن عاشورا شد!


،

اگر چه او همیشه اینگونه بود

اما اواخر تهجّد و عبادتش بیشتر شده بود ...

صبح ، محمد نشاط عجیبی داشت و شاد بود!

می‌گفت و می‌خندید و این برای علی خیلی عجیب بود!!

گریه شب و خنده روز ...









.
.
.


صلوات ... :gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قسمتی از وصیت نامه ی شهید تورجی زاده

قسمتی از وصیت نامه ی شهید تورجی زاده

--...زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود...
امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن بنماید!

-خدایا!شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت برتن کردم که برای من کفنی باشذ آغشته به خون!

-خدایا!همیشه نگران بودم عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز!اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ ،شکری درخور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم،برمن ببخش!

-خدایا!معیار سنجش اعمال خلوص است.
من میدانم که اخلاصم کم است،اما اگر مخلص نیستم بر من ببخش!
اگر گناه و معصیت کورم کرده،بینای رحمتم!
با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگها راه است!!​
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
.
.
.

ممنون از دوست خوبمون که قسمت مهم و تأثیر گذاری رو از وصیت نامه شهید تورجی ( همرزمانش به این اسم صداش میکردند ) انتخاب کردند!!:gol::gol:

دوستان واقعا ساده نگذرید از این وصیت ها!!

من خودم با یکی از نزدیک ترین همرزمای شهید تورجی صحبت میکردم و ایشون بدون هیچ مبالغه ای واسم همه چیز رو توضیح دادند!!

شاید خوندن چند خط از این متن ها و صرفا مطالعه شون باعث نشه که ما کاری از پیش ببریم ، و ما همچنان همون آدمای قبلیم!!

نمیدونم چطور بیان کنم!

... ؟!:gol::que:
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
.
.
.

ممنون از دوست خوبمون که قسمت مهم و تأثیر گذاری رو از وصیت نامه شهید تورجی ( همرزمانش به این اسم صداش میکردند ) انتخاب کردند!!:gol::gol:

دوستان واقعا ساده نگذرید از این وصیت ها!!

من خودم با یکی از نزدیک ترین همرزمای شهید تورجی صحبت میکردم و ایشون بدون هیچ مبالغه ای واسم همه چیز رو توضیح دادند!!

شاید خوندن چند خط از این متن ها و صرفا مطالعه شون باعث نشه که ما کاری از پیش ببریم ، و ما همچنان همون آدمای قبلیم!!

نمیدونم چطور بیان کنم!

... ؟!:gol::que:
فکر نکنید این وصیتنامه ها و...هیچ تاثیری نداره!وقتی کسی میاد اینجا پست میذاره،تاپیک میزنه وحتی وقت میذاره و این مطالبو میخونه خود به خود این حس واسش به وجود میاد که :"حالا دیگه نباید گناه کنم،حالا که واسه شهدا وقت گذاشتم،نباید این وقتو ضایع کنم"
این فعالیت ها نتیجه میده،به جرئت میگم :حتی در کوتاه مدت...
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
فکر نکنید این وصیتنامه ها و...هیچ تاثیری نداره!وقتی کسی میاد اینجا پست میذاره،تاپیک میزنه وحتی وقت میذاره و این مطالبو میخونه خود به خود این حس واسش به وجود میاد که :"حالا دیگه نباید گناه کنم،حالا که واسه شهدا وقت گذاشتم،نباید این وقتو ضایع کنم"
این فعالیت ها نتیجه میده،به جرئت میگم :حتی در کوتاه مدت...


قبول دارم حرفتون رو ، قطعا همینطوره!!

اما قبول کنید خیلی کوتاهی ها هم شده!!

من خودم رو میگم که به اصطلاح وارد تاپیک شهید تورجی شدم و صرفا یه نگاه کذرا میندازم و عکسها رو نگاه میکنم و کوتاه تریت مطلب رو هم تند تند میخونم و ... :(

باور کنید دوستانی که میان اینجا و یه تاپیک یا پستی در مورد شهید و شهدا میزنن حتما به یه نتیجه ای در این مورد رسیدن و حتما با اون شهید آشنا هستن و باورشون کردند!!

اما امثال من فقط ...

باز هم نمیدونم چطور بگم!!؟:gol::que:
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
رفاقت شهدا ...

رفاقت شهدا ...


.
.
.


شهدا اول تو انتخاب رفقاشون دقت می کردند

و

اگر اون رفیق اونها رو به خدا نزدیک تر می کرد دیگه رهاش نمی کردند ...

،

مثل رفاقت شهید تورجی زاده با شهید سید رحمان هاشمی!

محمدرضا و سید رحمان حتی مزارشان در کنار هم است ...








.
.
.


یاد همه ی شهدا بخیر ... :gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
ساده و خودمونی ...

ساده و خودمونی ...


.
.
.



سلام!!


تا حالا هرچی پست در این تاپیک قرار دادم ، خیلی کم حرف دل و خودمونی بوده اما از این به بعد اینطور نیست!!!

،

هرچی جلو تر میره بیشتر با خود شهید تورجی و خصوصیاشون آشنا میشم!

حرفای زیادی واسه گفتن دارم!!!

شاید بشه به جرأت گفت اکثر بچه های اصفهان با شهید تورجی آشنایی دارن!

و به زودی ...

( از دوستان تقاضا دارم مطالب و حرف دلشون رو بزارن وبزنن ... )

فعلا ... :gol:


 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
.
.
.


حتما اگر گذرتون به اصفهان خورد ، سری به گلستان شهدا شهر بزنین!!

فرق نمیکنه که چند شنبه باشه و روز باشه یا شب!

هر موقع برین ، بالای سر چندتا از قبور مطهر شهدا همیشه چند نفری وایسادن ...

یکی از اون چند شهید ، شهید تورجی زاده ست!


،

خیلی ها حاجت گرفتن ازشون و خاطرات زیادی در موردش بیان شده ...




 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهید محمدرضا تورجی زاده
زندگی نامه شهید محمد رضا تورجی زاده


شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.

ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .

کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت .

ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند .

شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد

شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت .


در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.

شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا

ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .

ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند .


سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید تورجی زاده و عشق بازی با مولایش امام رضا(علیه السلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمد رضا تورجی زاده بسیار به زیارت امام رضا علاقه داشت. هر بار که فرصتی پیش می آمد به زیارت غریب الغربا می شتافت.
در زیارت هم اخلاق خاصی داشت که برگرفته از آداب زیارت بود. معمولا قدم ها را آهسته بر می داشت. در طی مسیر با کسی حرف نمی زد. با تمام وجود متوجه مولایش بود.
وقتی وارد می شد، یکباره به کنار ضریح نمی رفت. روز های اول را در صحن گوهرشاد می ماند و از همان جا زیارت می خواند. معمولا روزهای آخر به کنار ضریح می رفت و...
نوروز سال 1366 برای چندمین بار مجروح شد. برای مرخصی آمده بود اصفهان. با چند نفر از دوستان راهی مشهد شد اما این بار فرق می کرد، گریه امانش نمی داد. تمام دوستانی که با هم بودند همگی شهید شده بودند.
محمدرضا احساس می کرد که قافله رفته و او جامانده است. برای همین به امام رضا عرض کرد: آقاجان این بار به کنار ضریح نمی آیم! خودتان به من اذن دخول و برات شهادت را بدهید.
این اواخر نمازها و سوز و دعای او تغییر کرده بود، به همه ی وجودش خداوند را صدا می زد. هنوز چند روزی از حضور ما در مشهد نگذشته بود که دیدم محمد رضا به کنار ضریح آمده و عاشقانه مشغول صحبت با مولای خود است. تعجب کردم. او که گفته بود... نکند که...!
به هر حال آن شب با او صحبت کردیم. معلوم شد که هم برات شهادتش را گرفته هم اذن دخول به حرم را !
آخرین باری که به کنار حرم آمد یک پارچه را تبرک کرد. فهمیدم برای خودش کفن خریده. بعد لباس سبز سپاه را هم که همراهش بود متبرک کرد.

وقتی به اصفهان رسیدیم برای آخرین بار به گلستان شهدا رفت، در کنار مزار دوست عزیزش {برادر دینی اش} سید رحمان هاشمی ، یک قبر خالی وجود داشت، گفت : «اینجا را برای من نگه دارید!»
مدتی بعد و در جریان عملیات کربلای 10 به همراه دیگر رزمندگان گردان یازهرا(سلام الله علیه) به ارتفاعات منطقه ی بانه رفتند. در آنجا مهمترین محور عملیاتی به محمد رضا و نیروهای تحت امر او واگذار شد.
آنها به خوبی منطقه را پاکسازی کردند. در جریان همین عملیات بود که سردار شهید تورجی زاده به یاران شهیدش پیوست.

اللهم ارزقنا...

ـــــــــــــــــــــ
از: کتاب کبوتران حرم از کتاب یازهرا(سلام الله علیه)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید محمد رضا تورجی زاده - نماز جماعت در دوران دبستان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من کلاس اول دبستان بودم. محمد کلاس چهارم. دبستان حسینی در کنار مدرسه صدر خواجو قرار داشت.
مدرسه از صبح تا ساعت 12 ظهر دایر بود. بعد یک ساعت وقت ناهار و استراحت داشتیم. بعد هم زنگ آخر برقرار می شد.


مدتی از آغاز سال تحصیلی گذشت. در بین بچه ها محمد به عنوان یک بچه بسیار مذهبی و درسخوان شناخته شده بود. بیشتر بچه ها بعد از ناهار در گوشه سالن، نمازشان را می خواندند.

یک روز محمد پیشنهاد کرد برای نماز به مدرسه صدر برویم. آنجا مسجد دارد. لااقل نمازمان را به جماعت می خوانیم. ظهر بعد از ناهار با بیست نفر از بچه های مدرسه حرکت کردیم.

خادم مسجد خیلی تاکید داشت که بچه ها شلوغ نکنند. محمد گفت: من مواظب بچه ها هستم!


محمد یکی از بچه ها را به عنوان پیش نماز قرار داد. خودش هم در کناری ایستاد و مواظب بچه ها بود. بعد از آن هررزو نماز بچه ها به جماعت برگزار می شد. برای مردم جالب بود؛ یک پسر بچه چهارم دبستانی بقیه بچه ها را مدیریت می کرد!


در حیاط مدرسه ایستاده بودم، بچه های کلاس پنجم محمد را به هم نشان می دادند. می گفتند: او سردسته بچه های مومن مدرسه است. همه بچه ها محمد را به خاطر اخلاق و رفتارش دوست داشتند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جوانی که چون سرو آزاده بود
محمدرضا تورجی زاده بود
دلی داشت روشن به نور امید
که جز بر خداوند ننهاده بود
************************
سوخته
تعریفش را از برادرم که همرزم او بود شنیده بودم . یکبار یکی از نوارهایش را گوش کردم . حالت عجیبی داشت .
از آنچه فکر می کردم زیباتر بود . نوایی ملکوتی داشت . بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبه ها نوارهایش را گوش می کردیم .
بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند . دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد .
شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم . دعای توسل شهید تورجی در حال پخش بود . هر کسی در حال خودش بود .
صدای در آمد . بلند شدم و در را باز کردم .
در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت اللـه جوادی آملی پشت در است . با خوشحالی گفتم بفرمایید . ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند . البته قبلا هم به حجره ها و طلبه هایشان سر می زدند .
سریع ضبط را خاموش کردیم . استاد در گوشه ای از اتاق نشستند . بعد گفتند : اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید .
صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود . استاد پرسیدند : اسم ایشان چیست ؟
گفتم : محمدرضا تورجی زاده . استاد پس از مکثی فرمودند : ایشان (در عشق خدا) سوخته است.
گفتم : ایشان شهید شده . فرمانده گردان یازهرا علیهاالسلام هم بوده
استاد ادامه داد : ایشان قبل از شهادت سوخته بوده

خاطره از شهید : روحانی وارسته سید محمد حسین نواب در سال 73 در منطقه بوسنی به شهادت رسید.


از کتاب یازهرا علیهاالسلام
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعری با دست خط شهید محمد رضا تورجی زاده
شاعرش خودشه...
دور از حریم وصلت گل رنگ و بو ندارد
سرچشمه ی طراوت آبی به جو ندارد
ای چلچراغ ایمان ای جلوه گاه قرآن
حیف از تو گر برد نام هر کس وضو ندارد
راه وصال بستی ، با دیگران نشستی
رو کن به هر که خواهی، گل پشت و رو ندارد

مولا ادرکنی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مصاحبه با شهید محمد رضا تورجی زاده ، 5 ماه قبل از شهادتش (جالبه، در مورد حجاب):
چه پیامی برای مردم دارید؟

ما ساکن و اهل جبهه شده ایم. هر دفعه به عنوان مهمان به شهر شما وارد می شویم

مسائلی را میبینیم که تذکرش لازم است!

اول اینکه مسئله حـجـــاب را باید تذکر بدهم. که متاسفانه رعایت نمی شود...
ما هر شهیدی که به خون خود می غلطد، وصیت نامه اش را می خوانیم مسئله حجاب را تذکر داده.

من از مسئولین می خواهم اگر!

واقعا نمی توانند جلوی این مسائل را بگیرند، ما خـــــودمان بیاییم و جلوی این مسائل را بگیریم.


از آنهایی که عامل این مسائل هستند می خواهیم که!

از بازی کردن با خــــون شهیدان دست بردارند ...
اینها باید حل شود و به لطف خدا این منکر از جامعه اسلامی بیرون رود.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"تندتر از امـــام (و ولایت فقیه) نروید که پایـتان خرد می شود.
از امام هم عقـب تر نمانید که منحــرف می شوید ..."


می گفت:
حول یک محور بروید. یک مثال نظامی هم می زد.
می گفت:
"ببینید!
شبها که می رویم رزم شبانه یک بلدچی جلوی ستون است. فقط او راه را می شناسد.
مابقی افراد حتـــی فرمـــانده، پشت سر اوست ...

این بلدچی راه را رفته و برگشته.
اگر تندتر از او حرکت کنیم روی مین می رویم!
اگر هم عقب تر بمانیم، یا اسیـــر می شویم یا کشتــه ...
ما الان در کشورمان یک بلدچی داریم، که همه باید پشت سر او باشند.

او کسی نیست جز رهبــر ما ... !"

در وصیت نامه اش به این نکته اشاره کرده بود:
"عزیزان!
امام را همچون خورشیــــدی در نظر بگیرید و به دورش بگردید ...
از مــــــدار او خارج نشوید که نابودیتان حتـــمی است ..."
 

Similar threads

بالا