شهر سازاش میتونن استفاده کنن

هرکی راجع به طرای تو بافت مرکزی چیزی می خواد بگه
واسه شروع

سابقه ساماندهي بافت هاي تاريخي در مراكز شهري در دنيا و ايران:
در اين قسمت ساماندهي بافتهاي تاريخي و قديمي شهرها به اجمال بررسي مي شود هدف از آن فراهم آوردن زمينه ذهني و فكري براي درك ويژگيهاي بافت تاريخي شهر و رويكرد مناسب جهت ساماندهي اين بافت براي كمك به توانمند سازي مديريت شهر است.
تاريخچه ديدگاه ساماندهي، مد نظر برنامه ريزان شهري بر مي گردد به ظهور علائم و آثار صنعتي شدن در كشور هاي اروپايي، اين ديدگاه نوعي تقابل برنامه ريزي در مقابل اثرات ناشي از انقلاب صنعتي در شهر هاست، شهرهايي كه به دليل وجود بافت و بنا ها و به طور كلي فضاي عملكردي خاص زمانه خود يعني، ما قبل صنعتي شدن، اكنون قادر به پاسخگويي به شرايط و فضاي عملكردي جديد ناشي از وقوع انقلاب صنعتي نبوده و به تبع آن دچار نابساماني هايي در ابعاد گوناگون مانند افزايش تراكم جمعيت، اخلال در نظام رفت و‌آمد، آشفتگي در نظام عملكردي، تغيير كاربري ها، بروز آلودگي هاي شديد و بسياري مسائل ديگر شده اند. در نتيجه از نيمه دوم قرم نوزدهم امر دخالت در بافت كالبدي- فضاي شهر ها به دو شكل متفاوت براي ساماندهي و مرمت آنها صورت پذيرفت. از يك سو انگلستان با تدوين قوانين خاص توانست به تدريح به پاره اي از مسائل هسته هاي پر جمعيت قديمي شهر هاي صنعتي جواب گوي كند و از سويي ديگر فرانسه ( با شدت عمل و ابزار مديريت در پاريس) از راه امكانات اجرايي و تصميم گيري بي سابقه، كه در دست بارون هوسن (هوسمان) شهردار پايتخت متمركز كرده بود توانست دگرگوني بي سابقه و پر جنجالي بر پا كند به طوريكه مسائل ناشي از نابساماني هاي شهر تحت الشعاع قرار گرفته، كلاً در مقياس فرعي مطرح شوند.
در تجربه نخستين ، اقدامات رسمي كه به كمك دستگاههاي مملكتي از طريق قانونگذاري تظيم شده بود و در تجربه دوم يك سلسله اقدامات نو و پيوسته ، كه فاصله بي سواي فكر هوسمن و مجريان وي نمي پيمود به عنوان دو راه اصلي براي جوابگوي به معضلات شهر هاي قديمي با شرايط خاص خود مشخص شدند. اين دو راه اصلي كه در كشور هاي اروپايي زاده شده و شكل گرفته بودند به تدريج صورت تكامل يافته اي به خود گرفته و عملاً در چهارچوب اقدامات اقتصادي ، سياسي و برنامه هاي عمراني كشور ها، سرزمين ها، منطقه هاي نيمه خود مختار و يا در شهر هاي اروپايي به صورت تجربه هايي متضاد در آمدند. كشور هاي كه از دور شاهد تكامل تدريجي سلسله اقدامات مرمت و ساماندهي شهري بودند در هر حال تحت نفوذ همين تجارب درباره سرنوشت شهر هاي كهن خويش مجبور به تصميم گيري شده اند و هر يك به فاصله زماني كمتر يا بيشتر با تلفيق تجارب اروپا با خصايص فرهنگي و نياز هاي موضعي و كالبدي شهر ها و محلات قديمي خويش اقداماتي در اين زمينه را آغاز كردند. (فلامكي، منصور، 1380)
به عنوان مثال در بخش قديمي شهر ورشو كه مربوط به قرون وسطي است و قدمت اكثر بناهاي آن به قرن 17 و 18 ميلادي مي رسد، نماي ساختمان ها به دقت بسياري نوسازي شده و بقيه بناهاي بي ارزش حذف شده اندو در نتيجه نوسازي، عملكرد هاي بسياري از بنا ها عوض شده و محله اي كه قبلاً جمعيت فقيري داشته هم اكنون به يك مركز تفريحي در پيرامون ميدان و بازار قديمي تبديل شده است. در فيلادلفيا، فضاي اشغال شده توسط خطوط راه آهن راکه از يك طرف شهر با عبور از مركز به طرف ديگر ادامه يافته بود را مورد استفاده قرار داده اند به طوريكه روي اين خطوط را پوشانده و به مترو تبديل كرده اند و طرح نوسازي شطرنجي در مركز را حفظ كرده و City Hall قديمي با چهار راه اصلي آن همچون گذشته بر مركز شهر مسلط مانده است، و سرانجام اينكه 500 خانه متعلق به قرون 18 و 19 ميلادي مرمت و احيا شده است. در استكهلم محله مركزي واقع در بين (هوتورجت) و (سرژل استوك) مورد نوسازي كامل قرار گرفته است كه در آن توقفگاه هاي زير زميني، خيابان هاي مخصوص عابران پياده و واحد هاي تجاري دو طبقه، گالري، پل هاي عابر پياده و برج هاي 18 طبقه ساخته شده است.
مراكز شهري امريكا طرح هاي بزرگ مقياس تجديد توسعه، سرخوردگي وسپس عكس العمل عليه آنها را تجربه كرده اند، كنترل جمعيت، اشتغال،‌سرمايه گذاري و ترك و رها سازي به عنوان فرآيندي كه گاهي «شهر زدايي ناميده مي شود) به همراه شورشهاي نژاديي دهه 1960 تجربه مراكز شهري امريكاست ، نوسازي هاي اختياري مركز شهريي در امريكاي شمالي متداول تر از اروپاست، افت تدريجي كيفيت مركز (Blightareas) و رها شدن آن براي جمعيت رنگين پوست و سفيد پوستان فقير و آگاه، مورد نوسازي قرار گرفتن آن پديده ايي است كه در شهر هاي متوسطي همچون «لانگاستر» در پنسيلوانيا يا «هارت فورد» در كانكتي هم مشاهده مي شود. نوسازي در اين جا به شكل وسيعي پيشرفت كرده است، بوژوگارنيه علت اصلي آن را ناشي از اين واقعيت مي داند كه مراكز شهري در امريكاي شمالي نسبت به این مراكز در اروپا با افت بسيار سريع تر و متداولتري رو به رو هستند (اشرافي،‌علي 1377) به طور كلي حفظ بنا ها و بافت هاي قديمي در مراكز شهري بر حسب كشور ها بسيار متغير است. اين كار در كشور هاي انگلوساكسون، اسكانديناوي و ژرمن بهتر از كشور هاي لاتين يا اروپاي شرقي صورت مي گيرد. هم اكنون معلوم شده است كه ساختمان هاي قديمي فاقد تجهيزات مي توانند به طور منظم تخريب نشوند، آنها گوياي سرمايه گذاري هاي سنگيني هستند و اغلب اصالت و تنوع بيشتري را نشان مي دهند. زيرا نسبت به ساختمان هاي جديد كه جانشين آنها مي شوند مطابقت بيشتري را با معماري ملي نشان مي دهند. آنها بيشتر در مقياس انساني قرار دارند، سال 1970 آژانس ملي براي اصلاح مسكن در فرانسه تشكيل شده اين آژانس از طريق كمك هاي نقدي و دادن وام به مالكان و نيز راهنمايي آنها احياي بنا هاي قديمي را تشويق مي كند كه خود اين كار به نوعي مشاركت دادن مردم نيز در ساماندهي اين بخش از شهر ها مي باشد. اين سياست در بريتانيا قدمت بيشتري دارد. دولت فرانسه در پاريس از سال 1962 به اين سو مرمت ادواري نماي ساختمان ها را به مالكان تحميل كرده است. برخي كشور ها همچون بريتانيا و حتي فرانسه به قدري بناهاي يادمان و ساختمان هاي قديمي در بعضي شهرها دارند كه براي حفظ و نگهداري و احياي آنها با مشكل هزينه روبه رو هستند.
در ايران به دليل روحيه سنت پرستي، رواج خرافه، فقر علمي و سطح پايين آگاهي سياسي و محافظه كاري شديد در بسياري از امور ميان اغلب رجال دوران قاجار تضاد شديدي ميان مردم و حكومت در گذر از سنت به نو گرايي ايجاد شده بود كه در انقلاب مشروطه تجلي يافت.
به تعبير بهتر امضاي فرمان مشروطه در سال 1285(1906م ) به وسيله مظفر الدين شاه حكم انقراض قاجاريه بود كه چند سال بعد با كودتاي سوم اسفند 1299 ش. عملي شد. قاجاريه آنچنان در سنت خويش فرو رفته بود كه از درك ضروريات زمان و همسويي با روند تحولات جهاني غافل ماند و ناگزير از صحنه قدرت حذف شد بدون اينكه اقدامي در خورد نياز جامعه از جمله در زمينه شهر سازي و شهر نشيني انجام دهد در ادامه نا آگاهي مردم از محتواي نظام جديد مشروطه، بد عهدي محمد علي شاه قاجار در برخورد با مشروطيت و باز زنده سازي استبداد، ضعف حكومت مركزي و آغاز جنگ جهاني اول مانع از دست يابي مشروطه به ابزار لازم براي گذاراز سنت گرايي به نو گرايي شده و آن را دچار وقفه ساخت، غير از ابزار ماهوي مورد نياز ابزار عيني و ملموس آن يعني فضاي فيزيكي لازم براي استقرار اركان اين حكومت جديد نير از اين وقفه مصون نماند. بنابراين در ابتدا كالبد شهر ها دستخوش تغييرات نشد.
اما با پايان جنگ جهاني اول و كودتاي سال 1299 خورشيدي و در هم ريختن نظام حكومت پيش زمينه تأمين ابزار در حكومت جديد و به تبع آن پيش زمينه ايجاد تغييرات در كالبد شهر ها فراهم شد. اين تغييرات با ورود مظاهر زندگي ماشيني شدت گرفت (نيك كار، 84)
مي توان گفت ديدگاه ساماندهي در ايران از سال 1300 ظهور پيدا كرد. (نظريان، 85) اما از چند سال پيش از وقوع جنگ دوم جهاني دولت ايران بارها از كارشناسان خارجي (بيشتر فرانسوي و ايتاليايي) براي مداخله در بافت شهرها بخصوص بافت كهن مركز شهر ها كمك خواسه بود. تفحص درباره سير انديشه ها و اقدامات انديشمندان و كارشناسان اروپايي نشان دهنده رشد فكري آنان از تخريب به سوي دخالت آگاهانه است، با اين حال مراكز كهن بسياري از شهر هاي ايران مانند تهران،‌يزد، كاشان، كرمان، همدان و تبريز از اوايل سلطنت پهلوي به بعد با طرحهاي اين كارشناسان از هم گسيخته شد و براي ورود وسايل نقليه، هويت خود را از دست داد. اين وضعيت مختص ايران نيست در دهه ها 50-1940 با بسياري از شهرهاي كهن غير اروپاي نيز اين طرز برخورد انجام گرفته است از جمله در قاهره، موصل، دمشق.
اروپايي هاي سده 19 ميلادي تنها هنگامي كه ناچار به يك اقدام سريع براي رفع مشكلي خاص در شهر هاي داراي بافت قرون وسطاي بودند، بافت كهن را با خيابان هاي عمود بر هم مي بريدند و يا به اصطلاح مصلوب مي كردند نمونه آن ناپل ايتاليا است. اين روش كه اروپايي ها خود نام روش مصلوب كردن شهرها را براي آن برگزيده اند الگوي مداخله در بافت كهن مراكز شهری ايران شد و در سال هاي بعد هم شاهد تكرار آن بوده ايم.
اگر بخواهيم موقعيت موضوع باز زنده سازي شهر هاي قديمي را در قوسي وسيع از تجارب شهر سازي معين كنيم، تقسيم بندي اقدامات و وقايع تغيير دهنده شكل كالبدي شهر ها به صورتيکه در زير مي بينيم مي تواند مفيد واقع شود.
1- دگرگوني هايي كه با تخريب عوامل طبيعي پديد آمده اند و حداقل لحظه وقوع آنها غير قابل پيش بيني است مانند زلزله و يا دگرگوني هايي كه در نظام زيستي منطقه شهر ها به وجود آمده و در وضع كالبدي شهر اثر گذاشته است.
2- تغيير شكل هايي كه در اثر دخالتهاي منفصل از نظرات، خواستها و اهداف فردي و اجتماعي ساكنان شهر به فضاي كالبدي داده مي شود. تغييرات و دخالتهاي گسسته از روحيه شهروندان ساكن شهر كه از سوي بيگانگان به گونه اي تحملي بر شهر اعمال مي شود.
3- تغييرات و ملاحظاتي كه پيوسته با پاره اي نياز هاي محلي و بيشتر وابسته به نياز ها و سليقه هاي افراد و تصميمات قشر اداره كنند اعمال مي شود .و حالت درون گرا دارند نه برون گرا مانند مورد دوم.
با توجه به موارد بالا مداخله در مراكز شهر ها به معناي مداخله در شهر كهن است. هسته هاي اوليه شهر كه امروزه مي گويند كهنه شده و فاقد كارايي لازم اند. در كشور پهناور ايران در حال حاضر با صدها شهر كه بسياري از آنها داراي سابقه طولاني شهر نشيني هستند. بررسي كالبدي اين شهر ها نشان مي دهد كه در اكثر آنها محله های قدیمی و تاريخي وسيعي وجود دارد كه عمدتاً داراي فرسودگي شديد بوده و غالباً در مركزيت شهر ها و يا نقاط حساس شهري با عملكرد هاي گوناگون قرار دارند.
در مورد بافت هاي قديمي شهرهاي ايران مي توان گفت كه از سه عامل تغيير دهنده فوق دو عامل اول و دوم بخصوص عامل دوم كاملاً تأثير گذار بوده و نقش پر رنگي را در تغيير كالبدي شهر ها ايفا كرده است و در مورد عامل سوم نقش عوامل درون گرا در مداخلات به منظور ساماندهي بافت هاي قديمي مراكز شهري بسيار كم رنگ است.
2-2- نتيجه گيري:
از مجموع مطالب گفته شده مي توان چنين نتيجه گرفت كه تجربه دنيا در خصوص مداخله در بافت هاي مراكز شهري حاكي از رشد فكري آنان از تخريب اينگونه بافت ها به دخالتي آگاهانه است و در اين راستا گزينش شيوه هاي گوناگون از سوي كشور ها با در نظر گرفتن شرايط و امكاناتشان مي باشد. براي مثال شيوه كشور فرانسه پاكسازي بافت هاي كهن و نگهداري ياد بود ها بوده است. شيوه ايتاليا رشد ايده هاي حفاظتي بدون تجربه هاي ارتقاي كيفيت سكونت است و شيوه انگلستان حركت از پاكسازي به سوي بهبود بخش هاي بدون تخريب و بعد حفاظت است.
اما در كشور ما در فاصله ربع قرن، از اولين روز هايي كه بحث مرمت و ساماندهي شهري به بياني علمي و فني مطرح شده بود تا امروز آنچه كه بر بافت هاي كالبدي شهر هاي كهن ايران گذشته جاي تأمل بسيار دارد. در سال هاي پاياني ربع قرن مزكور آنچه شنيده و خوانده وديده مي شود جاي زيادي براي بحث دارد.
بعد از كودتاي 1332 پيوستگي ايران به بازار جهاني سرعت بيشتري پيدا مي كند و امريكا به عنوان نماينده شركت هاي چند مليتي نقش رهبري اقتصادي- سياسي ايران را بر عهده می گيرد و زمينه هاي لازم براي سرمايه گذاري خارجي در منابع مختلف فراهم و در نتيجه امكانات لازم براي تسليم ايران به بازار جهاني از نقطه نظر محصولات غذايي و حياتي فراهم مي شود. اجراي سياست صنعتي كردن ايران، انجام اصلاحات ارضي، افزايش درآمد حاصل از نفت، جذب سرمايه هاي داخل و خارج به منظور سرمايه گذاري در بخش صنعت در درون شهر ها، سياست هاي توسعه شهر و تصويب فرهنگ شهري و ايجاد زمينه هاي تضاد شديد اقتصادي بين شهر و روستا، گرايشات شهر نشيني را در ايران تقويت كرده موج مهاجرت هاي روستايي را سبب گرديد. بدين ترتيب تمام شرايط و تسهيلات لازم براي توسعه شهر نشيني شتابان فراهم آمد و شهر ها يكي پس از ديگري به گسترش فضايي خود دست زدند و بدين ترتيب شهر نشيني مشكل زا نمايان گرديد و اين در حالي بود كه بافت شهر ها بعد از سال هاي 1320 مورد جراحي شهر سازانه بسيار وسيعي قرار گرفته بود. شهر كه مدتها قبل به تغييرات محتواي دست زده بود و با يك آهنگ آرام به روند دگرگوني هاي خود در دهه قبل ادامه مي داد بناگاه خود را در مقابل شهر سازي به اصطلاح «بولدوزر» مي يابد در اين راستا فرسودگي اندام شهري و عدم انطباق با شرايط جديد به اين امر دامن مي زند و شهر خود را در مقابل تغييرات وسيع و سيماي روشن و گوياي شهر گراي وارداتي مي بايد. و به جاي ساماندهي شرايط خود و منطبق كردن آن با وضعيت جديد با حفظ عناصر كالبدي كهن يا به طور كلي ساماندهي با تكيه بر عناصر و فرهنگ دروني خود تحت تأثير برنامه هاي برون گرا كه از خارج بدون توجه به شرايط اعمال مي شد دچار تغييرات كالبدي- فضاي شديدي كه اكنون نتيجه آن را در از دست دادن بسياري از بافت ها و بناهاي با ارزش كه نمايانگر فرهنگ و تمدن و هويت ما بوده اند مي بينيم.

منبع: طراحی در بخش مرکزی شهر بروجرد-پایان نامه کارشناسی شهرسازی-وحید یوسفوند
 
آخرین ویرایش:
بافت های تاریخی در مراکز شهری

بافت های تاریخی در مراکز شهری

بافتهاي تاريخي در مراكز شهري
1-3-2-تعريف متخصصان از بافت تاريخي:
دكتر طالبيان معاونت حفظ و احياي سازمان ميراث فرهنگي:
از ديدگاه سازمان ميراث فرهنگي هر بافت شهري كه حدود صد سال يا بيشتر قدمت داشته باشد، بافت تاريخي است؛ اما ارزش هاي تاريخي كه مردم براي يك بافت شهري در نظر گرفته اند نيز مهم است. براي مثال شايد بافتي بيش از شصت يا هفتاد سال قدمت نداشته باشد اما داراي ارزش هاي باشد كه آن را براي مردم شهر بسيار با اهميت مي سازد. اگر سنت يا فرهنگي خاص در يك بافت شهري استمرار يافته و مردم ارزش آن را احساس كرده و دانسته باشند آن بافت بخشي از ارزش هاي تاريخي مردم شهر محسوب مي شود.
دكتر سر افراز، عضو هيئت علمي پژوهشكده مركز تحقيقات هنر، معماري و شهر سازي: آنچه از شهر كه بيش از شصت تا هفتاد سال قدمت داشته و داراي ارزش ملي باشد. بافت تاريخي است. در اين تعريف حرف تاريخ و قدمت چندان مهم نيست بلكه ارزش ملي مهم است.
درباره آنچه آقاي سر افراز درباره تدوين ارزش هاي ميراث فرهنگي فرمودند بايد بگويم كه در همه جاي دنيا، در منشور آتن، منشور ونيز و جز اينها آمده است، اما در ايران بدين گونه نيست. بحث از مرمت بافت تاريخي به ميان مي آيد، بي آنكه بدانيم چه چيزي و چگونه مرمت مي شود. تعريفي كه در قوانين ميراث فرهنگي آمده است همان تاريخ صد ساله است؛ بعني ارزشمندي يك بافت يا بنا به قدمت بيش از صد ساله ان است، اما شماري از آثار ارزشمند در اين تعريف جاي نمي گيرند. براي مثال خانه استاد شهريار در تبريز قدمت صد ساله ندارد اما داراي ارزش هاي ملي و فرهنگي است؛ يا موزه هنر هاي معاصر و برج آزادي تهران كه هيچ كدام در اين تعريف نمي گنجد اما ارزشمند هستند. اين تعاريف در چهارچوب ارزش هاي اجتماعي ارزش هاي علمي و زيباي شناختي و مبحث تاريخي جاي مي گيرند. من معتقدم كه گام اول در شناخت بافت هاي تاريخي، تدوين نظام ارزشمندي هاي آن است و اين نظام مي تواند تركيبي باشد.
طالبيان:‌هنگامي كه از بافت تاريخي سخن مي گويم، منظور سلول نيست، در عين حال منظور مجموعه اي از چند سلول در كنار هم نيست بلكه كليتي است يكپارچه كه به عنوان سيستم كار مي كنم. بافت تاريخي شهر را بايد به عنوان سيستم شناخت.
بافت تاريخي، مناطقي واقع در بخش هاي قديمي شهر ها هستند كه تا پيش از آغاز قرن حاضر، يعني شروع شهر نشيني جديد در ايران، شهر آن زمان را تشكيل مي دادند. اين گونه بافت ها كه در زمان حاضر در مركز شهر ها واقع اند، جايگاه و موقعيت ويژه اي در شهر دارند. سطح نسبتاً گسترده و عملكرد نيرومند (عملكرد هاي فرا شهري در مقياس منطقه اي و ملي) بر اهميت‌آنها افزوده است. بازار هاي سنتي شهري، به عنوان مراكز داد و ستد و بنا هاي با اهميت ديگر مانند مراكز مذهبي در اين بافت ها واقع شده اند (مير میر ان، 1375)
منبع: همان
 
ارزش بافت های تاریخی

ارزش بافت های تاریخی

ارزش ها و اهميت بافت هاي تاريخي:
بافت هاي تاريخي هسته و كانون نخستين شكل گيري شهر ها و قلب تپنده آنها مي باشند اين بافت ها به دليل ارزش ها و ويژگي هاي منحصر به فردشان بی بديل و تكرار نا شدني اند و لذا در حكم سرمايه هاي ملي ما و نسلهاي آينده مي باشند.
1-ارزش هاي تاريخي: بخش هايي از بافت هاي تاريخي محل شكل گيري حوادث و رويداد هاي تاريخ گذشته يك كشور مي باشد، وقايعي كه گاه سرنوشت يك ملت و يك نسل را دگرگون ساخته اند. امروزه اين بافت ها ياد آورد آن خاطرات و وقايع هستند. خاطرات و رويداد هاي تاريخي در ظرف زمان و مكان خاص خودشان است كه معنا و مفهوم مي يابند و بدون هر يك از اين دو، نيمي از وجود و اصالت خود را از دست مي دهند. از اينرو براي حفظ تاريخ تنها ثبت زمان وقوع كافي نيست، بلكه حفظ مكان شكل گيري آن نيز، كه همان بافت هاي كهن، شهر هاست، اهميت دارد.
2-ارزش هاي معماري: در دل بافت هاي تاريخی آاثار معماري گرانبهايي با ارزش هاي هنري وز يبايي شناختي خاصي وجود دارد كه ضمن افزايش غناي بصري فضاي شهري، ما را به شيوه هاي معماري و تكنيك هاي ساخت، مصالح مورد استفاده و ملاحظات اقليمي، مذهبي، ارزشي و .. گذشتگان آشنا مي كنند. اين بنا ها در گذشته كاملاً هماهنگ با وضعيت خاص هر منطقه، قوم و مذهبي شكل مي گرفته اند و از اين جهت مي توانند به مانند مدرسه اي براي معماران امروز عمل كنند تا شاهد تكرار واحد هاي شبيه به يكديگر در پهنه يك سرزمين باشيم.
3-ارزش هاي فرهنگي: شهر تنها محل اقامت و سكونت انسان ها نيست، بلكه تمامي ويژگي هاي زندگي اجتماعي،‌اقتصادي، سياسي،‌اقليمي، فرهنگي جامعه در بافت و سيماي شهر سازي آن نمود پيدا مي كند. به واقع بافت هاي تاريخي آينه تمام نماي زندگي نسل هاي گذشته، اداب و رسوم، افكار و احساسات و ارزش هاي حاكم در آن روزگاران مي باشند. اينها همان چيز هايي هستند كه از آن، در يك كلمه به عنوان فرهنگ ياد مي شود و تفاوت در سيماي شهر ها نيز ريشه در تفاوت فرهنگ مردمان سازنده‌آنها دارد. همين تفاوت هاست كه هويت مشخص و منحصر به فردي براي هر شهر ايجاد مي كند و باعث تمايز آن از شهر هاي ديگر مي شود.
4-ارزش هاي شهر سازي: اين بافت ها، جداي از آنكه نقش مهمي در باز شناسي سبك و الگوي شهر سازي دوران هاي گذشته دارند و مي توانند نكات بسياري به شهر سازان امروز بياموزند، خود نيز در شهر سازي معاصر جايگاه و اهميت ويژه اي دارند.
اين بافت ها با گذشت زمان مركزيت فيزيكی و در مواردي اجتماعي و اقتصادي خود را حفظ كرده اند و از اينرو مي توانند موجب وحدت و يكپارچگي كليه بخش هاي شهر شده و حيات و سر زندگي را از درون به كل شهر تزريق كنند، و توان هاي بالقوه اي براي جذب جمعيت رو به رشد شهر ها و پاسخگويي به نياز هاي روز مره آنها دارند. استفاده از اين طرفيت مانع رشد بي رويه شهر ها در حاشيه و اتلاف سرمايه هاي اقتصادي، امكانات زير بنايي و ... مي گردد.
با توجه به ارزش هاي ياد شده فوق، ضرورت حفظ و احياي بافت تاريخي شهر ها و ساماندهي آنها كاملاً احساس مي شود. اين مسأله زماني اهميت مضاعف مي يابد كه بدانيم اين بافت هاي كهن تا امروز به مسايل و نارساييهاي بسياري مواجه هستند كه موجوديت اين بافت هاي شهري را در معرض تهديد قرار مي دهند.
منبع: همان
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
bpcom شهر شناسی ایران سایر رشته های مهندسی 2

Similar threads

بالا