| شهدای ترور | بهشت را به بهای" بهشتی" شدن دهند، نه به بهانه!

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
"پيام رهبر كبير انقلا ب اسلامي امام خميني در رابطه با فاجعه 7 تير"

"بسم الله الرحمن الرحيم"

انا لله و انا اليه راجعون

ملتي كه براي اقامه عدل اسلامي و اجراي احكام قرآن مجيد و كوتاه كردن دست جنايتكاران ابرقدرت و زيستن با استقلال و آزادي،قيام نموده است،به خود باكي راه نمي دهد كه دست جنايت ابرقدرتها از آستين مشتي جنايتكارحرفه اي بيرون آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند!!
مگر شهادت ارثي نيست كه از مواليان ما كه حيات را عقيده و جهاد مي دانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود، از آن پاسداري مي كردند به ملت شهید پرور ما رسيده است؟!

مگر عزت و شرف و ارزشهاي انساني گوهرهاي گرانبهايي نيستند كه اسلام صالح اين مكتب عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهباني از آن وقف نمودند؟!

مگر ما پيروان پاكان سرباخته در راه هدف نيستيم كه ازشهادت عزيزان خود به دل ترديدي راه ندهيم؟!

مگر دشمن قدرت آن دارد كه با جنايت خود مكارم و ارزشهايانساني
شهیدان عزيز ما را از آنان سلب كند؟!
مگر دشمنان فضيلت مي توانند جز اين خرقه خاكي را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند؟!

بگذار اين ددمنشان كه جز به (من) و ماهاي خود نمي انديشند (ياكلون كما تاكل الانعام)، عاشقان راه خدا را از بند طبيعت رهانده و به فضاي آزاد جوار معشوق برسانند!

ننگتان باد اي تفاله هاي شيطان و عارتان باد اي خودفروختگان به جنايتكاران بين المللي كه در سوراخها خزيده و در مقابل ملتي كه در برابرابرقدرتها برخاسته است به خرابكاريهاي جاهلانه پرداخته ايد، عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است كه نه ازاسلام و قدرت معنوي آن و نه از ملت مسلمان و انگيزه فداكاري او اطلاعي داريد!

شما ملتي را كه براي سقوط رژيم پليد پهلوي و رها شدن از اسارت شيطان بزرگ، دهها جوان عزيز خود را فدا كرد و با شجاعت بي مانندايستاد و خم به ابرو نياورد نشناخته ايد!شما ملتي را كه معلولاتشان در تختهاي بيمارستانهاآرزوي شهادت مي كنند و ياران را به شهادت دعوت مي كنند، نشناخته ايد.

شما كوردلان با آنكه ديده ايد با
شهادت رساندن شخصيتهاي بزرگ ،صفوف فداكاري در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصم تر مي شود، با به شهادت رساندن عزيزاني چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و كابينه, با حربه ناسزا و تهمت هاي ناجوانمردانه حمله كرديد كه آنها رااز ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاد و كوس رسوائي همه تان بر سر بازارها زده شد!!

در سوراخها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده ايد كه به خيال خام خود ملت
شهيد پرور و فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي دانيد كه در قاموس شهادت واژه "وحشت" نيست! اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيد پروران افتخار مي كند و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مي نمايد و ما مصمم هستيم كه روزي رخش بينيم و اين جان كه ازاوست تسليم وي كنيم!

ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه بعدد
شهداي كربلا از دست داد...ملت ايران سرافراز است كه مرداني را بهجامعه تقديم مي كند كه خودرا وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق،گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشورگردهم آمده بودند...ملت عزيز، اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق، ‌گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق بودند.

گيرم شما با دكتر بهشتي ، كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمني سرسختانه داشتيد،با بيش از 70نفر بيگناه كه بسيارشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد؟!

جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صافكنان چپاولگران شرق و غرب مي باشيد!!

ما گر چه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم،‌كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند...

ما گر چه برادران بسيار متعددي را از دست داديم كه (اشداء علي الكفار رحماء بينهم) بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره اي ثمربخش بشمار مي رفتند...
لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد!!

ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادرمتعال همچون دريائي مواج به پيش مي رود و در مقابل ابرقدرتها وتفاله هاي آنان با صفيمرصوص ايستاده است و شما درماندگان عاجز را كه در سوراخها خزيده ايد و نفسهاي آخر رامي كشيد به جهنم مي فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين كشور و ملت است.

اينجانب بار ديگر اين ضايعه عظيم را به حضور بقية الله ارواحنا الفداء و ملتهاي مظلوم جهان و ملت رزمنده ايران تبريك و تسليت عرض مي كنم.من با بازماندگان شريف و عزيز اين شهیدان در غم و سوگ شريك و رحمت واسعه خداوند رحمان را براي اين مظلومان و صبر و شكيبايي رابرايبازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بي پايان ملت بر شهداي انقلاب از پانزده خرداد 42 تا 7 تيرماه60 و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول تاريخ!!

روح الله الموسوي الخميني
نهم تيرماه
1360


 
آخرین ویرایش:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زندگینامه

زندگینامه

"بسم رب الشهدا و صدیقین"

شهید "سید محمدحسینی بهشتی" در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم­دینی، مدرسه را رها و در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد.

به سال 1325 یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال 1327 موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد.

در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد.

ر سال 1331 ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود.

وی در سال 1333، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال 1342 سرپرستی آن را برعهده داشت.

در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال‏های 41 و 42 از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید.

این شهید راست­قامت تاریخ به پیشنهاد و درخواست آیت‏الله حائری‏ رحمه­الله و آیت‏الله میلانی ‏رحمه­الله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده‏دار و به فعالیت‏های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق(به منظور دیدار امام ‏رحمه­الله) انجام داد.
.
.
.
.
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
.
.
.

سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت‏های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد.

در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد.

در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏رحمه­الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‏های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‏پرداخت.

حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه‏گذاری نمود.

در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‏کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی‏ رحمه­الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید.

وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت ‏بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست.


 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهشت را به بهانه دهند نه به بها
چون اگه قرار باشه به بها بدهند هیچ کس وارد بهشت نمیشه به غیر از 14 نفر.
خدا به هر زریقی شده خواسته به بنده هاش حال بده.به بهانه های مختلف.
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی به روایت دوستان(ساعاتی قبل از شهادت)

بهشتی به روایت دوستان(ساعاتی قبل از شهادت)

شهیدبهشتی به روایت دوستان:

او مثل همیشه، با تبسمی بر لب، پیش از غروب به دفتر مرکزی حزب جمهوری آمد و در جلسه اعضای حزب شرکت کرد. پس از پایان جلسه، آوای روح‏بخش اذان در دفتر طنین‏انداز شد و همه وضو گرفتند و برای نماز آماده شدند.

نماز جماعت ‏به امامت آیت‏الله بهشتی برپا شد و عده‏ای از وزرا و نمایندگان مجلس در آن شرکت کردند.

گویند: «آن شب نماز جماعتش از همه شب‏ها طولانی‏تر بود و اصرار بچه‏ها هم بسیار بود که می‏خواهیم پشت‏سر تو نماز بخوانیم و نماز در حیاط دفتر حزب بود. عکاس آمد و از آن نماز عکس یادگاری گرفت.»

پس از نماز، همه به سالن رفتند تا جلسه را که پیرامون انتخاب آینده ریاست جمهوری بود، برگزار کنند، چون یک هفته از خلع بنی‏صدر از مقام ریاست جمهوری، توسط مجلس شورای اسلامی می‏گذشت. جلسه با قرائت قرآن که روح‏ها را با ملکوت پیوند داد، آغاز شد و پس از تلاوت قرآن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد.

ساعت ‏حدود نه و هفت دقیقه بود که ناگهان سفیر مرگ آنان را با خود به ملکوت اعلی برد و او و یارانش چنین به خیل راست‏قامتان تاریخ پیوستند.

 
آخرین ویرایش:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشت را به بهانه دهند نه به بها
چون اگه قرار باشه به بها بدهند هیچ کس وارد بهشت نمیشه به غیر از 14 نفر.
خدا به هر زریقی شده خواسته به بنده هاش حال بده.به بهانه های مختلف.
مهم اینه که تفسیر ما از بهشت چی باشه...بله خدا منتظر بهانه است تا مارو حواله ی بهشت کنه!!ولی بهشتی که ما میریم با بهشتی که مثلا شهید بهشتی رفته متفاوته مگه نه؟!!!اونجوری باشه بیخیال...همون شرعیاتو بچسبیم بالاخره ته بهشت بهمون یه جا میدن نه؟!!
باشه...من عنوانو میکنم:شهادت...تا معنای بهشت مشخص بشه!
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

در تصويري كه از شخصيت بهشتي در ذهن من به جا مانده است سه عنصر بارز وجود دارد كه به آنها به اختصار اشاره مي‌كنم:

1. نظم

آقاي بهشتي مظهر نظم و انضباط بودند، وقت‌شناس و منظم. اين خصوصيت، جزئي از خصلت مديريتي ايشان بود كه بعدها در انقلاب اسلامي به نحوي مؤثر و مفيد آشكار شد.

2. اميدواري

آقاي بهشتي دوستان خود را همواره به آينده اميدوار مي‌كردند و به آنان روحيه مي‌بخشيدند. مجلس و محضر ايشان، مجلس منفي‌بافي و اظهار يأس و دلسردي و دلمردگي نبود، بلكه مجلس تجديد نشاط در كار و تقويت روحيه و اراده و خوش‌بيني بود.

3. ابتكار و نوآوري

بهشتي همواره خلاق و مبتكر بود و معمولاً در هر ديدار يك فكر جديد به دوستان جوان خود القا مي‌كرد و آنان را با يك فعاليت جديد در عرصة فكر و فرهنگ و تبليغ اسلامي آشنا مي‌ساخت.
.
.
.
.


 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

.
.
.

شايد تدوين فهرستي جامع و مانع از ملاك‌هاي ارجمندي دشوار باشد، اما قطعاً مي‌توان گفت كه “تقوي” و “اخلاق” و “شفقت به خلق” و “مديريت و نظم” و “بينش” و “علم” و “هجرت” و “جهاد و مبارزه” از جملة اين ملاك‌هاست و كسي كه واجد اين صفات باشد مسلماً يك انسان والا محسوب مي‌شود. مي‌توان از وجود يكايك اين اوصاف در شخصيت شهيد بهشتي تحقيق كرد و اين شخصيت را با اين معيارها محك زد:

1. تقوي

همة كساني كه با شهيد بهشتي آشنا بودند به تقواي او گواهي مي‌دهند. او تنها به لباس، روحاني نبود، بلكه به حقيقتِ ايمان، روحاني بود. ايمان و اخلاص و تعبد در وجود او رسوخ يافته بود. از نشانه‌هاي دينداري و ايمان او علاقة وي به نماز بود.
شهيد بهشتي از لحاظ توجهي كه به نماز اول وقت داشت مشهور بود.
در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي، با آنكه گرفتاري‌ها زياد بود و بحث‌هاي مهمي مطرح مي‌شد، به محض آنكه صداي اذان مغرب به گوش مي‌رسيد، آرام برمي‌خواست و جانماز حصيري سادة خود را از گوشه‌اي برمي‌داشت و قدري دورتر از ديگران به نماز مي‌ايستاد و سريعاً به جلسه باز مي‌گشت و با اين كار خود به ديگران درس مي‌داد.

مقام معظم رهبري، كه بيشتر و پيشتر از ما با ايشان دوستي و همكاري داشته‌اند، دربارة شهيد بهشتي فرموده‌اند:

“… اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت. با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي‌گردان بود … و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي‌آمد…”

2. اخلاق

بهشتي، هم خوش‌اخلاق بود و هم با اخلاق. گشاده‌رويي و مهرباني و محبت و صميميت او زبان‌زد بود. سعة صدر بسيار داشت. در شوراي مركزي حزب، ايشان به عنوان دبيركل، جلسات شوراي مركزي را اداره مي‌كردند. گاه اتفاق مي‌افتاد نظر خود را دربارة موضوعي اظهار مي‌كردند و پس از صحبت‌هاي موافق و مخالف رأي‌گيري مي‌شد و نظرِ مخالفِ نظرِ ايشان رأي مي‌آورد. من در اين گونه موارد در رفتار و طرز برخورد شهيد بهشتي دقت مي‌كردم و گواهي مي‌دهم هرگز نشد كه عكس‌العملي از خود نشان دهد و به مخالفان خود طعنه‌اي بزند يا در رأي‌گيري خدشه كند و بخواهد بحث را دوباره مطرح كند و براي تصويب نظر خود كوشش مجددي بكند. در اين قبيل مواقع، او بسيار آرام و طبيعي عمل مي‌كرد و از اصول و ضوابط كار دسته‌جمعي عدول نمي‌كرد و با رفتار خود به ما درس مي‌داد.

صبر از خصوصیات بارز اخلاقی شهید بهشتی

از جمله خصوصيات اخلاقي شهيد بهشتي صبور بودن ايشان بود. ميزان صبر و بردباري ايشان در كشاكش حوادث و جريانات بعد از پيروزي انقلاب بهتر معلوم شد. روزهايي بود كه ضدانقلاب در همه جا شايع مي‌كرد كه بهشتي در كاخ زندگي مي‌كند و پول‌هاي ملت را به حساب شخصي خود در بانك‌هاي خارجي ريخته است و همسرش يك خانم آلماني است و امثال اين حرف‌ها و تهمت‌ها و بدتر از اينها...!!

تحمل اين حرف‌ها براي كساني كه بهشتي را از بيست – سي سال پيش از آن مي‌شناختند دشوار بود. براي امثال ما كه بارها بهشتي را در سال‌هاي قبل از انقلاب در خانة ساده‌اش ملاقات كرده بوديم و بعد از انقلاب هم مي‌ديديم كه هيچ چيز فرقي نكرده و او از همه در همان اتاق پذيرايي كوچك خود كه با موكت مفروش بود پذيرايي مي‌كند شنيدن اين تهمت‌ها كه بر او وارد مي‌كردند سخت بود.

ضدانقلاب كه گوشت و پوست و خونش از واشنگتن و مسكو و لندن بود، هجرت چند سالة بهشتي به آلمان را بهانة اين شايعه كرده بود كه او همسري آلماني دارد، كه دروغ محض بود و اگر هم فرضاً همسرش آلماني بود گناهي نكرده بود!!

باري،‌ ايشان در مقابل همة اين تيرهاي تهمت صبر مي‌كردند و از كوره در نمي‌رفتند و متانت خود را از دست نمي‌دادند و از صراط مستقيم اصول خود بيرون نمي‌رفتند. همين صبر و تحميل ايشان بود كه سبب شد امام راحل پس از شهادت ايشان بگويند:

“… آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم و شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است، آن مظلوميت ايشان در كشور است.”!!
.
.
.
 
آخرین ویرایش:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

.
.
.

3.بینش


شهيد بهشتي مردي صاحب‌ بينش بود، درامر دين بصيرت داشت و روزگار خود را مي‌شناخت.
او يك روحاني روشنفكر بود، به همان معني كه مطهري روشنفكر بود. صاحب انديشه‌اي نوبود و در اظهار عقيدة خويش و رها شدن از آنچه بايد از آن رها شد دلير بود. ازنشانه‌هاي بصيرت در بهشتي، آينده‌نگري او بود. امروز براي ده سال ديگر برنامه‌ريزي و كار مي‌كرد!


حضور مؤثر در بخش برنامه‌ريزي و تأليف كتاب‌هاي درسي ديني و قرآن مدارس كشور گواهي بر بصيرت شهيد بهشتي است.

او پس از بازگشت از آلمان چنين تشخيص داد كه مي‌تواندبا نفوذ در بخش حساس كتب درسي وزارت آموزش و پرورش ذهن و دل ميليون‌ها دانش‌آموزرا در سراسر كشور تحت تأثير قرار دهد. اين فرصت هنگام تجديد تأليف كتاب‌هاي درسي به مناسبت تحول‌ ساختاري در نظام آموزشي آن زمان به دست آمده بود و دراين راه بهشتي از همكاري مستقيم
شهيد باهنر و بعضي اشخاص ديگر و همكاري غيرمستقيم شهيد مطهري برخوردار بود.

شهيد بهشتي و همكاران او توانستند در كتاب‌هاي جديد درسي چهره‌اي جامع و جذاب از اسلام ترسيم كنند و همين كتاب‌ها درگرايش جوانان به جانب اسلام در سطح گسترده مؤثر افتاد.

بي‌ترديد يكي از دلايل علاقة دانش‌آموزان به اسلام و حضور مؤثر آنها در صحنه‌هاي انقلاب در سال‌هاي 56 و57 آشنايي آنان با كتاب‌هاي درسي ديني در مدارس بود!

مقامات ساواك يكي دو سال بعداز انتشار اين كتاب‌ها به تأثير انقلابي آنها پي بردند و در صدد حذف بعضي از مطالب آنها برآمدند.

من كه خود در آن زمان با
شهيد باهنر و شهيد بهشتي در اين فعاليت، مخصتر‎ْ همكاري و ارتباطي داشتم به خوبي به ياد دارم كه نسخه‌اي از كتاب‌ها را ساواك بررسي كرده بود و دورعباراتي را كه ممكن بود در جوانان از لحاظ اجتماعي و سياسي تأثير كند خط قرمزكشيده بود تا در چاپ بعدي حذف شود!
اين نسخه به دست
شهيد باهنر افتاده بود و ايشان بسيار نگران بودند مبادا آن مطالب حذف شود و پيام اصلي آن كتاب‌ها به گوش نسل جوانآن زمان نرسد، اما خوشبختانه خيزش و خروش جامعة ايراني در سال‌هاي 56 و 57 مجالي براي اجراي آن نقشه باقي نگذاشت.

باري،‌
شهيد
بهشتي همواره چشم به آينده‌اي دور و افقي وسيع داشت و با شناخت جريانات پوينده و بالندة اسلامي جامعه، براي تقويت آنها تلاش مي‌كرد و اين تلاش،‌نتيجة بينش و بصيرت وي بود.
.
.
.

 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

4. علم

شهيد بهشتي فردي باهوش و با استعداد بود و علاوه بر دروس رايج در حوزه‌ها كه از محضر استاداني چون "مرحوم آيت‌ا…‌العظمي بروجردي" و "امام خميني رحمته‌ا… عليه " آموخته بود، با معارف ديگري جز آنچه در حوزه تدريس مي‌شد نيز آشنايي داشت.

وي علاوه بر زبان عربي كه بر آن مسلط بود، با زبان انگليسي نيز آشنائي كافي داشت و، بر اثر اقامت چندساله در آلمان، به زبان آلماني نيز تسلط يافته بود. زبان فارسي را هم خوب مي‌دانست و خوب مي‌نوشت و خوب سخن مي‌گفت.

در سال‌هاي آخر دهة بيست توفيق حضور در مجلس درس فلسفة علامه طباطبائي را يافته بود و يكي از معدود روحانيون جواني بود كه علامه مقالات چهارده‌گانة كتاب "اصول فلسفه و روش رئاليسم" را نخست براي قرائت و تدريس در جمع آنان تحرير كرده بود.

در سال‌هاي اقامت در آلمان با فلسفه‌هاي جديد اروپايي بيشر آشنا شده بود و در سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب، در جلسات هفتگي كه در منزل خود داشت، به جمعي از جوانان دانشگاهي درس‌هايي در زمينة فلسفة هگل و اقتصاد تدريس مي‌كرد و در اين جلسات مستقيماً به متون اصلي هگل و نيز به كتاب "كاپيتال"ماركس مراجعه و از آنها استفاده مي‌كرد.
.
.
.​
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

5. هجرت

هجرت يكي از معيارهاي انسان‌هاي والا در قرآن است و بهشتي مرد هجرت بود.
او مثل آب راكد نبود كه در يك جا بماند، بلكه مانند رودي جاري بود. از اصفهان به قم و از قم به تهران و از تهران به آلمان در حركت بود و از بركت اين حركت صاحب ديدي وسيع و تجربه‌اي فراتر از تجربه‌هاي محدود محلي و منطقه‌اي شد.

از آثار مثبت هجرت او به آلمان، رونق يافتن مركز اسلامي هامبورگ بود. اين مركز قطعاً در ايجاد يك جريان و تشكل دانشجويي با آرمان‌هاي اسلامي در اروپا مؤثر بود.
بسياري از جوانان متدين، چه در آلمان و چه در ساير كشورهاي اروپايي، توانستند با ارتباط با اين مركزْ اعتقاد اسلامي خود را در هجوم جريانات الحادي و خصوصاً ماركسيستي حفظ كند.
در آن سال‌ها، كه جنبش چپ دانشجويي در خارج از كشور از نفوذ و قدرت بالايي برخوردار بود،‌ به حق بايد شهيد بهشتي را يكي از پايه‌گذاران جنبش اسلامي دانشجويي ميان دانشجويان ايراني خارج از كشور دانست. مركز اسلامي هامبورگ نقطة اتكا و اميد اين جنبش بود و اين تأثير در درجة اول ناشي از حضور شهيد بهشتي بود كه مديري دانشمند و خوش‌فكر و خوش‌بيان و سخت‌كوش بود.
.
.
.​
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل

6. شفقت به خلق

شهيد بهشتي در جنب علم و دانش و اخلاق و انديشة خويش، صاحب درد و درك اجتماعي بود.
او از كساني نبود كه در دوران طلبگي سر از حجره بيرون نكرده باشد و يا در عالم روشنفكري از خلق صحبت كرده باشد اما خلق را نشناخته باشد!

او به تأثير منفي فقر در رشد و كمال افراد جامعه به خوبي آگاه بود و براي مبارزه با فقر، كه زمينه و مولد فساد و انحطاط است، در جستجوي يافتن راه‌حل سياسي و اجتماعي و اقتصادي بود.
آراء اقتصادي او، خصوصاً آنچه در باب تعاون و اقتصاد تعاوني مطرح ساخته، نشانة توجه او به مسائل جامعه و عدالت اجتماعي و دلسوزي و شفقت او نسبت به خلق است.
.
.
.​
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل (پایانی)

بهشتی از نگاه دکتر حداد عادل (پایانی)

7.جهاد و مبارزه


شهيد بهشتي در سراسر عمر خود در مسير جهاد با طاغوت و مبارزه با حكومت فاسد پلهوي بود. فعاليت‌هاي او، بر حسب ظاهر، عمدتاً فرهنگي بود اما همان فعاليت‌هاي فرهنگي، معني سياسي داشت.

در سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب، چنين به نظر مي‌رسيد كه روحانيون اهل جهاد و مبارزه كه همگي پيرو راه و مرام امام خميني رحمته‌ا… عليه بودند به طور طبيعي به نوعي تقسيم كار رسيده بودند و هر كس به اقتضاي سابقه و علاقه و توان خويش در بخشي از جبهة وسيع مبارزه مشغول بود.
در اين ميان، شهيد بهشتي و شهيد مطهري و شهيد باهنر بيشتر وظيفة فرهنگي و فكري اين جبهه را بر عهده گرفته بودند.

به خوبي به ياد دارم كه روز ششم بهمن سال 57 قرار بود امام خميني (ره) از پاريس به تهران بيايند. مردم از چند روز پيش خود را براي استقبال از امام آماده كرده بودند، اما در آن روز اعلام شد كه رژيم فرودگاه مهرآباد را محاصره كرده و بازگشت امام به تأخير افتاده است. انبوه جمعيت انقلابي و خشمگين در آن روز به جاي فرودگاه عازم بهشت‌ زهرا شدند و آنجا به سخنراني شهيد بهشتي گوش دادند.

من شخصاً خوب به خاطر دارم كه شهيد بهشتي چگونه با شجاعت و صراحت خطرپذيري خود را در آن سخنران نشان دادند و اعلام كردند كه بعضي اشخاص به ما مراجعه مي‌كنند و ما را از خطراتي كه در اين راه وجود دارد آگاه مي‌كنند و از آنها بر حذر مي‌دارند و به ما نصيحت مي‌كنند كه با احتياط بيشتري عمل كنيم، اما من اعلام مي‌كنم كه ما كه اين راه را به رهبري امام خميني برگزيده‌ايم، از آ‎غاز، خود را براي شهادت در راه خدا آماده كرده‌ايم و كشته شدن در اين راه را سعادت ابدي مي‌دانيم.

خونسردي و اطمينان و استواري او در آن روز مايه ی اعجاب و تحسين بود و واقعه ی هفتم تير سال 60 نشان داد كه بهشتي مصداق آيه ی

"و من المؤمنين رجال‏‎‏ٌ صدقوا ما عاهدوا الله عليه …"

بوده است.​
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
.

.

سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت‏های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد.

در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد.

در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏رحمه­الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‏های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‏پرداخت.

حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه‏گذاری نمود.

در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‏کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی‏ رحمه­الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید.

وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت ‏بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست.



درود و سلام بر بهشتی و رهروان واقعی طریقش
تشکر از استارتر / اجرکم عند ا ...
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
مستندی در مورد شهید بهشتی

حتما ببینید. هر چی گشتم لینکی ازش پیدا نکردم، مجبور شدم آپلودش کنم.

بعد از دیدنش هم اندکی در مورد سؤال مطرح شده بیاندیشید و اطلاعات خود رو محک بزنید.


http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=94661e60ab44461a6c33f73aae37c061
 

Esmaeilpoor

عضو جدید
بوی بهشت می آید، شما هم استشمام میکنید؟!

رفت پشت تریبون.
داشت در مورد انتخاب رئیس جمهور
و اینکه باید روحانی باشد یا غیر روحانی،صحبت می کرد،
گفت:در هر صورت،
تعیین و معرفی رئیس جمهور به عهده ی این جلسه است،
منتها اول باید هیئتی را تعیین کنیم که خدمت امام بروند و نظر
ایشان را درباره روحانی بودن یا نبودن رئیس جمهور آینده بپرسند...

چند دقیقه ای از آغاز نطق دکتر می گذشت،
ساعت 8/20 را نشان میداد.
ناگهان مکثی کرد و دور تا دور جلسه را نگاه کرد...
گفت:بوی بهشت می آید.
شما هم استشمام می کنید؟

لحظه ای بعد انفجار مجلس را لرزاند و ساختمان فرو ریخت.
و «بهشتی» و یارانش را بهشتی کرد.

 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیره شهید بهشتی
ﺁﯾﺖ ﺯﻫﺪ ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ...

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ "ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺷﺎﻩ" ﻫﻤﻪ ﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﻌﺎﺭ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﻢ " : ﺷﺎﻩ
ﺯﻧﺎﺯﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺁﺯﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ... "
ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﮔﻔﺖ : ‏« ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺷﺮﻋﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺎﺭ ﺣﺮﺍﻡ
ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﭘﻠﮑﺎﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﻡ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ‏» .
***
💫ﺍﻵﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﻪ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ! ﻧﯿﺖ ﺑﺪﯼ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ . ﺁﻣﺎﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ 15 ﺧﺮﺩﺍﺩ ﺭﻭ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﮕﯿﻢ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﻻ، ﺍﯾﻦ ﻧﻨﮓ ﺑﻪ
ﺭﮊﯾﻢ ﻫﻢ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﻪ!
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻌﻠﻞ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺷﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ !«
***
ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ، ﯾﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺁﺩﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﺸﺘﯽ . ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻭ
ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ !
ﻧﮕﻮ ﺩﻋﻮﺍ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﮐﺎﺧﻪ؛ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﻔﺘﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻫﺸﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ...
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ، ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺷﻨﺎﺱ ﺑﻮﺩ. ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ
ﺑﻮﺩ: ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﺪ .
***
ﺑﻨﯽ ﺻﺪﺭ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺯﻧﺶ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ: ‏« ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻨﯽ ﺻﺪﺭ
ﺗﺨﻠﻔﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ، ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻭﺩ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺸﻪ ‏». ﺁﺯﺍﺩﺵ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ. ﮔﻔﺖ : ‏« ﺑﺎ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺍﺕ
ﺧﻮﺩﻡ ﺁﺯﺍﺩﺵ ﻣﯿﮑﻨﻢ ‏».
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ‏«ﻫﺮ ﯾﮏ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﮔﺮﺩﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ‏» .
***
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺍﺳﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ . ﮔﻔﺘﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺷﻤﺎﺳﺖ، ﮐﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﻨﺪ ﺑﻮﺩﻩ! ﮔﻔﺖ :
‏« ﺍﻭ ﺟﻮﯾﺎﺳﺖ ﻭ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ . ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺳﻨﺪﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ
ﺁﮔﺎﻩ ﮐﻨﺪ ‏».
***
ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﻪ . ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺎﻫﻨﺮ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭﻩ. ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ: ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﯿﺪ ﺑﺮﯾﻢ؛ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻤﺎﯾﻨﺪ .
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ‏« ﺟﻤﻌﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ،
ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﮔﺮﺩﺵ‏» .
***
💥ﺑﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻧﺎﻣﻪ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ : ‏« ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺄﻣﻮﺭﯾﺖ ﻣﯿﺮﻭﯼ
ﺳﺎﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺖ ﻣﯿﺪﻫﯽ. ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺗﮑﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺭﺍ ﺧﻔﯿﻒ ﮐﻨﯽ‏» .
ﻗﺎﺿﯽ ﺭﻭ ﺗﻮﺑﯿﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺣﺴﺎﺱ ﺑﻮﺩ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻗﻀﺎﺕ ...
***
ﻣﺘﺮﺟﻢ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺮﺩ؛ ‏«ﻫﯿﺄﺕ ﮐﻮﺑﺎﯾﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻋﮑﺲ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ
ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ‏» . ﻫﻤﻪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮ ﮐﺎﺩﺭ ﺟﺰ ﻣﺘﺮﺟﻢ! ﭘﺮﺳﯿﺪ: ‏«ﻣﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ
ﺁﯾﯽ؟‏» ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﺗﻮﺩﻩ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﺪ ﻣﯽ
ﺷﻮﺩ . ﺧﻨﺪﯾﺪ : ‏« ﺑﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎً ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ !«
ﮐﺎﺩﺭ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪ .
***
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ، ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ ﻫﻢ ﺁﺩﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺟﺎ ﻧﺒﻮﺩ . ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻌﺎﺭ
ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ...
ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺍﺯ ﺩﺭ ﭘﺸﺘﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻠﻘﯿﻬﺎ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ . ﮔﻔﺖ :
‏« ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺁﻣﺪه اند ﻋﻠﯿﻪ ﻣﻦ ﺷﻌﺎﺭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﭼﻨﺪ "ﻣﺮﮒ ﺑﺮ
ﺑﻬﺸﺘﯽ" ﻫﻢ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ‏».
ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺻﻠﯽ ﺭﻓﺖ ...
***
ﻃﻠﺒﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﯽﺩﺍﺩ. ﭘﻮﻟﺶ
ﻫﻢ ﻣﯽﺷﺪ ﻣﺎﯾﻪ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ. ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺍﺳﺘﻘﻼﻟﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ،
ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺣﻮﺯﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽﻓﻬﻤﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯽﺗﻮﻧﻢ ﻧﻘﺪ ﮐﻨﻢ .
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯽﮐﺮﺩ .
***
💧ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ؛ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺗﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﻩ؟ ﮔﻔﺖ :
ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻣﯽﺗﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﻠﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﮑﯿﻪﺍﺵ ﺑﻪ ﻋﻠﻮﻡ ﺣﻮﺯﻭﯼ ﺑﺎﺷﻪ .
ﮔﻔﺖ : ﺻﺮﻑ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺻﻼﺣﯿﺖ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﻧﻤﯽﺩﻩ.
***
ﺑﯽﺍﺩﺑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ . ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺳﺮﺥ ﺷﺪ ﻭ
ﮔﻔﺖ : ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ.
ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ. ﮔﻔﺖ :
ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ! ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺑﯽﺍﺩﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﯾﻢ.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار رئيس و مسئولان قوه‌ى قضائيه‌

7/4/1389

خاصيت طبيعى شهادت، ايجاد بركت و تداوم و گشايش در حركت به سمت تعالى و كمال است. اينكه خداوند متعال در قرآن شهيد را زنده معرفى ميكند و در عرف اسلامى و اصطلاح متشرعه به كشته‌ى راه خدا - شهيد يعنى شاهد، ناظر و حاضر - اين به اين معناست كه خون شهيد ضايع نخواهد شد؛ شخصيت شهيد كه تبلور همان آرمانهاى او و آرزوهاى اوست، از ميان مردم رخت بر نخواهد بست؛ اين خاصيت شهادت است. آن كسانى كه اين حقيقت را از بن دندان درك كرده‌اند و تصديق كرده‌اند، براى آنها كشته شدن در راه خدا به هيچ وجه ضايعه به حساب نمى‌آيد؛ بلكه يك افتخار است، يك اقبال بزرگ است؛ آن را ميخواهند، آن را از خدا ميطلبند؛ آن را مثل يك حاجت بزرگ، در ذكر و مناجاتِ خودشان با خدا مطرح ميكنند.

به گمان من، از جمله‌ى برترينهاى اين راه، شهداى هفتم تير بودند. بسيارى از اينها را ما از نزديك ميشناختيم؛ يا در جريان مبارزات، يا در جريان حوادث بعد از پيروزى انقلاب، اينها را آزموده بوديم، ديده بوديم، شناخته بوديم؛ حقيقتاً جان، بر كف دست داشتند و آماده‌ى شهادت بودند. اگر به آنها خبر ميرسيد كه در اين راه شهيد خواهند شد، نه فقط مرعوب نميشدند، خائف نميشدند، بلكه خرسند ميشدند؛ بشارتى بود براى آنها. در رأس همه‌ى آنها هم، شهيد بزرگوار و عزيز ما، شهيد آيةاللَّه بهشتى بود؛ يك انسان معتقد، مؤمن، مخلص، صادق، جدى در كار؛ آنچه ميگفت، معتقد بود؛ و به آنچه معتقد بود، در عمل ملتزم بود. خطر را هم ميشناخت؛ ميدانست ميدان، ميدان مين است. هر آنى، هر ساعتى بيم از دست دادن جان هست؛ ليكن در عين حال بى‌محابا، با نگاه به هدف، در اين راه پيش ميرفت و نميهراسيد. يكى از خصوصيات اين شهيد عزيز اين بود. منطقى بود، پايبند به اصول و مبانى بود؛ يك اصولگراى به معناى حقيقى كلمه محسوب ميشد. بر سر اصول با كسى ملاحظه نميكرد. ما ميديديم؛ بعضى‌ها سعى ميكردند با حيله و ترفند و روشهاى متعارف و معمول، او را جذب كنند يا از مواضع خود تنزل بدهند، او را وادار به مماشات كنند؛ ليكن او بر سر مواضع خود محكم ايستاده بود.

شخصيتهاى تاريخى و اثرگذار، اينجور شكل ميگيرند؛ اينجور در جامعه ظهور ميكنند و ماندگار ميشوند؛ «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا»1. گفتن، آسان است؛ عمل كردن، دشوار است؛ استمرار عمل، بمراتب دشوارتر است. بعضى فقط ميگويند؛ بعضى اين گفته را در عمل هم نشان ميدهند، اما نميتوانند در مقابل حوادث عالم، در مقابل طوفانها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنه‌زدنها، در مقابل دشمنى‌هاى غيرمنصفانه طاقت بياورند، لذا متوقف ميشوند؛ بعضى به اين اكتفاء هم نميكنند كه متوقف بشوند، عقبگرد ميكنند؛ مى‌بينيد ديگر.
آن كسى كه ميگويد، از سر اعتقاد خالص و جازم؛ و مى‌ايستد بر سر گفته‌ى خود، از سر تصميم مؤمنانه و شجاعانه؛ و استمرار ميدهد اين حركت را با صبرى كه خداى متعال در قرآن فرموده است: «و اللَّه يحبّ الصّابرين»2 - مايه‌ى محبت خداى متعال است - اين ارزش پيدا ميكند؛ اين ميشود شخصيتى كه نام او اثر ميگذارد، راه او براى رهروان دستور راه ميشود و چهره‌ى او باقى ميماند. رحمت خدا بر شهيد بهشتى؛ رحمت خدا بر آن كسانى كه با او به شهادت رسيده‌اند؛ رحمت خدا بر شهداى راه اسلام.

و اثر نقد و فورى اين شهادت اين بود كه نظام اسلامى در آنِ واحد، هم خلوص بيشترى پيدا كرد، هم حقانيت او ثابت شد، هم واقعيت او در جامعه استقرار پيدا كرد. خاصيت اين شهادت، اين بود. نقابها از چهره‌ها افتاد، منطق مستحكم جمهورى اسلامى و منطق امام بزرگوار تثبيت شد و نظام نوپاى جمهورى اسلامى، آن روز استحكام پيدا كرد؛ توانست حركت كند. در آن شرائط دشوار، در حالى كه دشمن - دشمن نظامى، متجاوز - خود را در بخش مهمى از منطقه‌ى حساس خاك جمهورى اسلامى پهن كرده بود - ببينيد چه شرائطى بود آن شرائط دشوار، و چه حادثه‌ى بظاهر تكان‌دهنده‌اى بود - اما اين شهادت، چه تأثير سازنده و عظيمى را بر انقلاب گذاشت.

عزيزان من! تا وقتى در قاموس ما، در فرهنگ ما، در منطق ما، شهادت بر همين سطح از اعتبار وجود داشته باشد، بدانيد هيچ قدرتى - چه قدرتهاى مستكبر كنونى، و چه بمراتب قوى‌تر از اينها - نخواهد توانست بر جمهورى اسلامى و ملت ايران فائق بيايد.




1) فصلت: 30؛ «در حقيقت، كسانى كه گفتند پروردگار ما الله است، سپس ايستادگى كردند...»
2) آل‌عمران: 146
 

Similar threads

بالا