"شمّ زنانه"

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا هیچ گاه عبارت "شمّ زنانه" را شنیده اید؟ معنی این عبارت آن است که زنان دارای یک حس ششم خاص هستند که به آنها امکان می دهد موقعیت های اجتماعی و اعمالی را که برای مردان اسرارآمیز است، بهفمند. در گذشته، این عبارت اغلب به وسیله ی مردان به کار می رفت تا شگفتی آنها را نسبت به توانایی زنان در درک آنچه در بسیاری از موقعیت ها رخ می داد و پیش بینی درست رفتار اشخاص دیگر- به مراتب درست تر از مردان- نشان دهد. خلاصه اینکه، به نظر می رسد عقل سلیم حکم می کند که زنان از نظر ادراک اجتماعی به مراتب برتر از مردان هستند- بهتر از نظر درک دیگران و پیش بینی رفتار آنان.




آیا این امر واقعیت دارد؟
پاسخ، آن گونه که به وسیله ی تحقیقات نظام مند در مورد تفاوت های جنسیتی در ادراک اجتماعی حاصل شده است ظاهراً این است که بستگی دارد به اینکه کدام جنبه از ادراک اجتماعی را در نظر بگیریم. در مجموع، شواهد روشنی وجود ندارد که زنان از لحاظ تمام وجود ادراک اجتماعی برتر از مردان باشند –وجوهی از برداشت درست از دیگران یا درک انگیزه ها و مقاصد آنها. اما به نظر می رسد که زنان واقعاً از لحاظ نشانه های غیرکلامی دارای مزیت مهمی هستند. در واقع، آنها هم از نظر فرستادن و هم تعبیر و تفسیر این نشانه ها بهتر از مردان هستند.


نخست، زنان بهتر می توانند علایمی را در مورد احساسات و واکنش های خود از طریق علائم چهره ، زبان بدن، و دیگر قرینه های غیرکلامی انتقال دهند. دوم، آنها بهتر قادرند پیام های غیرکلامی دیگران را رمزگشایی کنند. این مهارت های فوق العاده در این جنبه از ادراک اجتماعی به آنها مزیت مهمی می دهد: چون آنها بهتر از مردان می توانند پیام خود را بفرستند و بهتر می توانند پیام های غیرکلامی فرستاده شده به وسیله ی دیگران را بخوانند، در بسیاری از موقعیت های اجتماعی زنان مزیت مهمی به دست می آورند. آنها بهتر می توانند دیگران را درک کنند، و این به آنها کمک می کند تا پیش بینی کنند این افراد چگونه عمل خواهند کرد. بدین ترتیب، جای تعجب نیست که مردان اغلب بر توانایی غیرقابل تصور زنان اطراف خود در درک آنچه در موقعیت های مختلف روی می دهد، حیران می مانند.
استثنایی نیز در اینجا وجود دارد: زنان در تشخیص دروغ و فریب کلامی نسبت به علائم غیر کلامی ضعیفتر هستند!



چه چیزی برتری کلی مهارت های زنان در درک علائم غیرکلامی را توجیه می کند؟
پاسخی که بیشتر روان شناسان اجتماعی به آن باور دارند در نقش های متضاد جنسیتی نهفته است. در بسیاری از جوامع، تصور قالبی سنتی مردانگی و زنانگی حاکی از آن است که مردان با جرأت، منطقی و سلطه جو هستند، در حالی که زنان بیانگر، حمایت گر و حساس اند. از آنجا که نقش ها و تصورات قالبی جنسیتی اغلب خودتأییدکننده هستند، یک نتیجه آن است که زنان واقعاً به واکنش های دیگران بیشتر توجه می کنند و می آموزند که نسبت به این واکنش ها حساس تر باشند. به علاوه، نقش های متضاد جنسیتی اغلب به موقعیتی می انجامند که در آن زنان سِمت های دارای قدرت کمتر و پایگاه پایین تر را در جامعه های خود اشغال می کنند. چون افراد دارای پایگاه یا قدرت نسبتاً پایین تر باید نسبت به اعمال و واکنش های اشخاص دیگری که نسبت به آنها دارای پایگاه و قدرت بالاتری هستند، حساس باشند، در نتیجه زنان تمایل دارند که این مهارت ها را بیشتر از مردان یاد بگیرند.
و بالاخره، چون تصورات قالبی جنسیتی حاکی از آن است که انتظار می رود زنان حساس و مؤدب باشند، آنها بیشتر به آن توجه می کنند یا لااقل به این واقعیت توجه می کنند که دیگران فریب کارند. هرچه باشد، این گونه رفتار زیبنده و مؤدبانه نیست.


بنابراین، اگر از دریچه ی تحقیقات و نظریه های روان شناسی اجتماعی نگاه کنیم، شمّ زنانه اسرارآمیز بودن خود را از دست می دهد. به میزانی که این شمّ وجود دارد، به نظر می رسد که ناشی از هردو مهارت برتر زنان در فرستادن و خواندن علائم غیرکلامی، باشد. این مهارت ها به نوبه ی خود، اساساً بازتابی هستند از تصورات قالبی جنسیتی و نقشی که زنان در بسیاری از جوامع ایفا می کنند.







منبع: بارون، رابرت. بیرن، دان. و برنسکامب، نایلا (2006). روان شناسی اجتماعی(ویراست یازدهم). (ترجمه، یوسف کریمی) تهران: روان. 1388
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مغز خانمها میتونه بطور همزمان سه تا چهار مورد متفاوت رو بصورت کامل برنامه ریزی و مدیریت کنه. بخاطر همینه که شما معمولا میبینید که مثلا سه تا خانم بطور همزمان باهم صحبت میکنند و بخوبی هم از پس اینکار برمیان.
 
بالا