شما چطور طراحی می کنید !؟

YA3_3PID

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان به نظر شما ديدن تصاوير پلان ها نما ها و...... در مورد طرح مشابه كار خودمون(كپي كردن رو نميگما) مفيد ميتونه باشه يا ذهن ادم رو از خلاقيت دور ميكنه ؟

من از اين روش استفاده ميكنم به نتيجه هم ميرسم اما خوب بعضي ها معتقدن كه جلوي ايده هاي جديد و طرح هاي متفاوت رو ميگيره .

نظر شما چيه ؟
]سلام . من خودم با ديدن عكس و نمونه هاي موردي الهام مي گيرم واسه طراحي.
خيلي وقتا بخشي از عكس عينا در طراحيم بدون تغيير به كار مي برم . ولي با اتود زدن به مرور طرح اوليم تغيير مي كنه . ود رنهايت شايد اونقدر تفاوت بكنه از اوتد اوليم كه قابل تشخص نباشه.
به نظر من ديدن عكس مثل ريختن گچ توي قالب كه به هر فرمي كه قالب هست در مي ياد. توي طراحي عكسا حكم گچ يا خمير دارن كه به شما كمك مي كنه پردازش كنيد اونا رو. ذهن شما حكم اون قالب داره.
 

masoud teush

عضو جدید
]سلام . من خودم با ديدن عكس و نمونه هاي موردي الهام مي گيرم واسه طراحي.
خيلي وقتا بخشي از عكس عينا در طراحيم بدون تغيير به كار مي برم . ولي با اتود زدن به مرور طرح اوليم تغيير مي كنه . ود رنهايت شايد اونقدر تفاوت بكنه از اوتد اوليم كه قابل تشخص نباشه.
به نظر من ديدن عكس مثل ريختن گچ توي قالب كه به هر فرمي كه قالب هست در مي ياد. توي طراحي عكسا حكم گچ يا خمير دارن كه به شما كمك مي كنه پردازش كنيد اونا رو. ذهن شما حكم اون قالب داره.

نظرتون كاملا درسته اما نمدونم مثال گچ رو درست متوجه شدم يا نه منم منظورم همين بود كه ديدن عكس ها و توجه كردن خواص يه ايده از خود عكس ها رو توي ذهن ادم بازميكنه كه طراحي رو به سوي اون پيش ميبره يعني اگه شما اول يه طرح رو در نظر داشته باشيد موقع تركيب فضاها و .... .خود به خود توجهتون به ايده اولي هست كه از تصاوير بخصوصي درست شده جلب ميشه و نتيجه نهايي ميشه گفت يه چيزي در حدود (بازم ميگم حدود)اون عكس هست و زياد چيز تازه اي نخواهد داشت .

اما نحوه طراحي كردن من و خيلي هاي ديگه و بيشتر معماران بزرگ كه با اين روش ساختمان هاي بزرگي رو طراحي كردن به اين صورت هست كه اول شناسايي طرحي كه قراره ساخته بشه بعد مطالعه در مورد فضاها و امكانات مورد نياز طرح بعد طراحي دياگرام و ارتباط فضايي كه قبل از اون بايد حتما به چند دسته و حوضه تقصيم بشه مثلا براي مسكوني ميتوينم عمومي ،خصوصي،نيمه خصوصي رو در نظر بگيريم بعد دياگرام هر عرصه رو ميكشيم كه بعد ميتونه با تركيب اين عرصه ها و حجم دادن به اونها فضا ها و حجم هاي بي نظيري رو به وجود بياره

خوب اگه دوستان روش ديگه اي دارن يا در مورد روش ها انتقادي دارن خوشحال ميشيم بشنويم
 

kalmishi

عضو جدید
میگن خیلی از آثار و اختراعات بزرگ ایده اصلیش تو خواب بدست اومده .نمونه مشهورش چرخ خیاطیه که سازندش تو خواب میبینه یکی با نیزه مشابه حرکت چرخ خیاطی کنونی سعی در کشتنش داره.توصیه من به همه دوستا معمارم اینه که شبا حتما زود برن بخوابن تا شاید یه طرحی به ذهنشون خطور کرد و مهمتر این که بذارن هم اتاقیاشون هم بخوابن.(من عاشق معماری و بچه های معماریم اینو به عنوان یه راهنمایی و انتقاد کوچولو به همه بچه های معماری و همچنین داداشم که معماری میخونه عرض کردم.)(کار فلسفه گشودن مفاهیم نافهم است و کار معماری پیچیده کردن مفاهیم است به همین دلیل معماران بزرگ فیلسوف میشوند>
 

YA3_3PID

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظرتون كاملا درسته اما نمدونم مثال گچ رو درست متوجه شدم يا نه منم منظورم همين بود كه ديدن عكس ها و توجه كردن خواص يه ايده از خود عكس ها رو توي ذهن ادم بازميكنه كه طراحي رو به سوي اون پيش ميبره يعني اگه شما اول يه طرح رو در نظر داشته باشيد موقع تركيب فضاها و .... .خود به خود توجهتون به ايده اولي هست كه از تصاوير بخصوصي درست شده جلب ميشه و نتيجه نهايي ميشه گفت يه چيزي در حدود (بازم ميگم حدود)اون عكس هست و زياد چيز تازه اي نخواهد داشت .

اما نحوه طراحي كردن من و خيلي هاي ديگه و بيشتر معماران بزرگ كه با اين روش ساختمان هاي بزرگي رو طراحي كردن به اين صورت هست كه اول شناسايي طرحي كه قراره ساخته بشه بعد مطالعه در مورد فضاها و امكانات مورد نياز طرح بعد طراحي دياگرام و ارتباط فضايي كه قبل از اون بايد حتما به چند دسته و حوضه تقصيم بشه مثلا براي مسكوني ميتوينم عمومي ،خصوصي،نيمه خصوصي رو در نظر بگيريم بعد دياگرام هر عرصه رو ميكشيم كه بعد ميتونه با تركيب اين عرصه ها و حجم دادن به اونها فضا ها و حجم هاي بي نظيري رو به وجود بياره

خوب اگه دوستان روش ديگه اي دارن يا در مورد روش ها انتقادي دارن خوشحال ميشيم بشنويم

سلام .مرسي از توضيحاتتون. مثالم نتونستم خوب توضيح بدم متاسفم .
منم توي پست هاي قبلم گفته بودم چه جوري طراحي ميكنم. مثل شما . خيلي هاي ديگه و معماران بزرك...... در واقع از نظر من اين روش بهترين روشه . چون تا مطالعات درستي از پروژه در اختيار نداشته باشيم طراحي مناسبي نميشه انجام داد.
اين توضيحات در جواب سوال اين كه" ايا ذهن بسنه ميشه اگه عكس ببينيم؟" گفتم.
 

YA3_3PID

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن خیلی از آثار و اختراعات بزرگ ایده اصلیش تو خواب بدست اومده .نمونه مشهورش چرخ خیاطیه که سازندش تو خواب میبینه یکی با نیزه مشابه حرکت چرخ خیاطی کنونی سعی در کشتنش داره.توصیه من به همه دوستا معمارم اینه که شبا حتما زود برن بخوابن تا شاید یه طرحی به ذهنشون خطور کرد و مهمتر این که بذارن هم اتاقیاشون هم بخوابن.(من عاشق معماری و بچه های معماریم اینو به عنوان یه راهنمایی و انتقاد کوچولو به همه بچه های معماری و همچنین داداشم که معماری میخونه عرض کردم.)(کار فلسفه گشودن مفاهیم نافهم است و کار معماری پیچیده کردن مفاهیم است به همین دلیل معماران بزرگ فیلسوف میشوند>

جالب بود ! :w25:
 

kalmishi

عضو جدید
ممنون.من عاشق معماریم.نمیگم بعد عمران یا قبل از عمران. چون من معماری رو از بعد هنریش نگاه میکنم.نه فنی و کاری.
 

mina.a.s

عضو جدید
من اول راجع به سایتم یه سری اطلاعات اقلیمی و دسترسی هاش به دست میارم بعد راجع به موضوعی که میخوام طراحی کنم لیست فضاها و اینکه هر کدوم چه مقدار فضا نیاز دارن دیاگرام ارتبباطی فضاها رو مینویسم بعد اونا رو از لحاظ نیاز به نور و تهویه دسترسی اسون و...... طبقه بندی میکنم بعد چند تا آلترناتیو واسه مبلمان و شکل هر فضا میدم که میتونه به صورت پرسپکتیو یا برش یا پلان و.... باشه بعد بهترین فرم و مبلمان رو از بین اونا واسه هر فضا انتخاب میکنم بعد از اون شروع میکنم به لکه گذاری توی سایتم با توجه به همه اطلاعاتی که دارم و در اوردن پلان یا اینکه بعضی مواقع حجم یا مقطع
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثل اينكه روش درست طراحي يه روند ثابت رو داره و اكثرا از همين روش استفاده ميكنن، مطالعات اوليه، عرصه بندي،‌استفاده از ابزاراي مختلف مثل پلان، مقطع، ماكت و... پروسه طراحي بايد بصورت رفت و برگشتي بين همه ابزاري كه داريم طي بشه، مثلا روي پلان كه به نتيجه رسيديم سريع يه مقطع بزنيم و روابط رو كنترل كنيم و واسه سازماندهي حجم يه ماكت اتود كوچيك بسازيم و همه اينارو باهم پيش ببريم
استاد طرح ما تاكيد رو دغدغه ها داره:surprised: يه كاري كرده كه ما صبح تا شب دغدغمون فقط شده طراحي:confused:همش ميگه بايد بدونين دغدغه هاتون چيه!! كششششته مارو:razz:
 

nana-22

عضو جدید
سلام اولاااااااااااااااااااااااااااااااااا که کلا خیلی خیلی ممنونم که انقدر احترام می گذارید و بحث رو ادامه می دید واقعا از همه ممنونم خیلی زیاد
والا من الان خودم دارم ویلا طراحی می کنم البته با کمک کل جامعه معماری اینو گفتم بخندید ولی از خیلی ها به جز استاد توی این راه کمک میخوام من فکر میکنم اگه آدم بتواند از ایده ها ی معمارهای معروف و دوستان معمارش یا حالا هر کسی که بتونه نظری بده میشه استفاده کرد یکی از روش های رسیدن به حجم و پلان خوب اینه که رو همش هماهنگ فکر کنی و به یه نتیجه کلی برسی من خودم الان تقریبا مطالعاتم تموم شده ولی واقعا هرچی میگردم بیشتر و بیشتر اطلاعات پیدا میکنم این به دلیل کمی تجربه من و زیادی اطلاعات ولی اگه ما بتونیم یه زمانی رو فکر کنیم خوبه مثلا من سر کلاس خیلی ایده های خوبی به ذهنم می رسه توی فضای باز هم ذهنم ازاد تره اصلا توی خوی خودمون تمرکز ندارم نمی تونم طراحی کنم این هم نکته مهمی هستش محیطی که توش راحت هستید رو پیدا کنید یکی کتاب خونه یکی دانشگاه یکی خونه و یکی اتاق خودش یکی هم تو اتوبوس مهم این که این مکان پیدا بشه

استاد ما می گه من توی اتوبوس دکترای معماریم رو گرفتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جالبه ولی سخته

یا یکی از راههایی که من به ذهنم می رسه اینه که یک مکعب یا حجم های ساده ای که قبلا توی ریاضی یاد گرفتیم مثل منشور مکعب مکعب مستطیل و ........................... رو بسازیم با گل یا فوم یا حالا هر چیزی که بتونیم باهاش راحت باشیم و اون رو edit کنیم شکل های خاص ازش بسازیم و در عین حال ما نما رو داریم دید ناظر یا دید پرنده رو داریم می تونیم روی ورقه هم پلان رو داشته باشیم و کاملا به چیزی که میخوایم برسیم
این ها نظر من بود
شما ها روی این نظر انتقاد کنید
به نظرتون این راهها میتونه به دادن ایده کمک کنه یا رسیدن به حجمی که قابل قبول باشه ؟؟؟؟؟؟؟


منتظرم نظراتتون رو بشنوم و اگه تونستم جواب بدم
 
آخرین ویرایش:

nana-22

عضو جدید
من اول راجع به سایتم یه سری اطلاعات اقلیمی و دسترسی هاش به دست میارم بعد راجع به موضوعی که میخوام طراحی کنم لیست فضاها و اینکه هر کدوم چه مقدار فضا نیاز دارن دیاگرام ارتبباطی فضاها رو مینویسم بعد اونا رو از لحاظ نیاز به نور و تهویه دسترسی اسون و...... طبقه بندی میکنم بعد چند تا آلترناتیو واسه مبلمان و شکل هر فضا میدم که میتونه به صورت پرسپکتیو یا برش یا پلان و.... باشه بعد بهترین فرم و مبلمان رو از بین اونا واسه هر فضا انتخاب میکنم بعد از اون شروع میکنم به لکه گذاری توی سایتم با توجه به همه اطلاعاتی که دارم و در اوردن پلان یا اینکه بعضی مواقع حجم یا مقطع



مرسی که سر زدی

اینی که گفتی خوبه یکی از روشهایی که به قول استاد ما میگه سایت یا اقلیم به آدم ایده بده این روشی هستش که شما گفتید ولی شاید یه زمانی ادم سایت نداشته باشه یعنی چه جوری میتونه به ایده برسه ؟؟؟؟؟ یعنی به نظر شما مبلمان یه فضا مهم تر از خود فضا هستش ؟؟؟؟؟ که اول اینها رو طراحی می کنی ؟؟؟؟ مگه ما معماری داخلی می خونیم که مبل مهمتر از فضا باشه ؟؟؟؟؟ یا این کار بهت ایده می ده میشه توضیح بدی ؟؟؟؟ اینا واسه من سواله ؟؟؟؟ مرسی
 
آخرین ویرایش:

mina.a.s

عضو جدید
مرسی که سر زدی

اینی که گفتی خوبه یکی از روشهایی که به قول استاد ما میگه سایت یا اقلیم به آدم ایده بده این روشی هستش که شما گفتید ولی شاید یه زمانی ادم سایت نداشته باشه یعنی چه جوری میتونه به ایده برسه ؟؟؟؟؟ یعنی به نظر شما مبلمان یه فضا مهم تر از خود فضا هستش ؟؟؟؟؟ که اول اینها رو طراحی می کنی ؟؟؟؟ مگه ما معماری داخلی می خونیم که مبل مهمتر از فضا باشه ؟؟؟؟؟ یا این کار بهت ایده می ده میشه توضیح بدی ؟؟؟؟ اینا واسه من سواله ؟؟؟؟ مرسی
خواهش میکنم
راستش از تو چه پنهون که من خودم این روش رو این ترم به پیشنهاد استادم انتخاب کردم و به نظر روش منطقی و خوبی اومد اما راستش به نظرم این که چی میخوای طراحی کنی مهمه مثلا من واسه طراحی فرهنگسرا اول رفتم سراغ حجم چون به نظر خیلی مهم بود یا مثلا واسه طراحی موزه
اما ایت ترم واسه طراحی پایانه مسافربری دیدم رابطه بین فضاها و دسترسی ایون به اونها خیلی مهمه واسه همین اول سراغ دیاگرام و..............رفتم
راجع به این که میگی سایت نداشته باشیم فکر کنم یه کم غیر منطقیه شاید ابعاد زمین واسه ادم نامشخص باشه و محدودیت نداشته باشیم ولی محلی که قرار ساخته بشه نه نمیشه مجهول باشه
منظورم از مبلما شکل فضا بود شاید اشتباه نوشتم منظورم شکل کلی فضاونوع ارتباطش با فضاهای دیگه و راه ورود و خروجش بود که اونم جزئ چیزایی بود که این ترم استادم گفت روش فکر کنم
 

YA3_3PID

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی که سر زدی

اینی که گفتی خوبه یکی از روشهایی که به قول استاد ما میگه سایت یا اقلیم به آدم ایده بده این روشی هستش که شما گفتید ولی شاید یه زمانی ادم سایت نداشته باشه یعنی چه جوری میتونه به ایده برسه ؟؟؟؟؟ یعنی به نظر شما مبلمان یه فضا مهم تر از خود فضا هستش ؟؟؟؟؟ که اول اینها رو طراحی می کنی ؟؟؟؟ مگه ما معماری داخلی می خونیم که مبل مهمتر از فضا باشه ؟؟؟؟؟ یا این کار بهت ایده می ده میشه توضیح بدی ؟؟؟؟ اینا واسه من سواله ؟؟؟؟ مرسی

سلام . استاد ما يه حرف جالبي مي زنه در مورد مبلمان كار .
گفت مثلا مي خواين يه وزشگاه طراحي كنيد كه مثلا توي بخشش مربوط به تنيس هست مي تونيد مكاي كه مي خواييد طراحي كني سه تا ميز تنيس بزاريد توش اگه فرم مربه شكل باشه راحتتر مي تونيد ميزارو قرار بديد يا اگه
مستطيل باشه پلانتون ؟
مسلما اگه مستطيل باشه . اين جا هست كه مبلماني كه قراره بعدا توي مكاني كه طراحي كرديد تاثير مي زاره.
مبلمان به فضا برتري نداره ولي به اهميت هم نيست چون بعدها مبلمان كه به فضا معنا ميده.
 

Memar_70

عضو جدید
من اول مطالعه می کنم و اطلاعات لازم رو بررسی می کنم مثل کاربری اقلیم و سایت و بعد معمولا از طراحی پلان شروع می کنم و بعد پرسپکتیو و نما ...
گاهی هم پیش میاد که اول حجم کلی بنا رو طراحی می کنم بعد پلان و ...
 

maryam136623

عضو جدید
man hamishe aval chandta nemone mibinam bad har kodom az nemoneharo ba khodam tahlil mikonam o noghate ghovateshono jam mikonam bad shoro be tarahi mikonam.az pelan ham shoro mikonam
 

irkala

عضو جدید
سلام
یکی از اساتید موفق در معماری یک نکته مهم در مورد طراحی به من گفت.من تو یه پروژه با ایشون همکاری می کردم و به من اولین چیزی که گفتن این بود که عملکرد و روابط بین فضاها یکی از مهم و اولین نکاتی در معماری است که باید به اون توجه کرد چون اگر عملکرد یک ساختمان مشکل داشته باشه اصلا نمی شه در موردش صحبت کرد چون بیشتر شبیه مجسمه است تا یک ساختمان.
روندی که شخصا پیش میگیرم برای طراحی معماری اینه که اول بر اساس مطالعات ،دیاگرام ها و نیاز پروژه پلانهای کلی رو طراحی می کنم،بعد بدون توجه به کارهایی که انجام دادم میرم سراغ حجم و با توجه به ایده و نوع کاربری ساختمانی که طراحی می کنم به یک حجم خوب می رسم ودر نهایت با توجه به حجمی که رسیدم و پلانهای کلی در یک فرآیند رفت و برگشت اینو دو تا رو با هم هماهنگ می کنم ودر این رفت و برگشت گاهی حجم و گاهی پلانها تغییر می کنه تا در نهایت کار پایانی با بهترین حجم و پلان ممکن به وجود می یاد.
شخصا این روش رو بهترین روش میدونم و خیلی خوب هم در دانشگاه و هم در بازار کار جواب گرفتم.
اینم اضافه کنم که روند طراحی معماری در 4 لایه بررسی میشه لایه کالبدی-لایه دسترسی-لایه عملکردی-لایه مفهومی-
موفق باشید.
 

nana-22

عضو جدید
اينكه چطور به يه ايده درست برسيم مهمهايده به نظر من همون فكره يعني فكرمون رو در هر موضوعي روي چي متمركز كنيم تا بدونيم از چه راهي مي تونيم حرفمون و فكرمون رو بهتر به نتيجه و به ديد سايرين برسونيم
در عين حال يه نظر شخصي من اينه كه فرق معمار با يه مجسمه ساز در يه نكته ظريفه معمار مي سازه مجسمه ساز هم مي سازه ولي با يه مجسمه كسي زندگي نمي كنه ولي با يه معماري بايد بشه زندگي كرد پس بايد در انتخاب مسير و فكر درست عمل كرد!نمي خوام منكر اين قضيه بشم كه يه مجسمه گاهي خيلي تاثير گذاره ولي....

يه مجسمه در نهايت اگه خوب نشد مي ذاريمش كنار انباري!!!ولي يه معماري نادرست رو مي شه گذاشت كنار انباري؟!!!

مثال واضحش كه احتمالا همه دوستان معمار باهاش برخورد كردن اون مخلوق بي چاره اي كه فكر كنم تو سال 1972 محكوم به مرگ شد!منظورم همون مجموعه مسكوني لوكوربوزيه هستش كه در عين داشتن ايده هاي زيبا كارايي لازم رو در اون منطقه نداشت و تبديل به يه معضل شد و چاره كار در تخريب بنا بود و يه عده اون روز رو روز مرگ مدرن اسم گذاشتن البته منظورم بحث سر اين موضوع نيست چون واقعا خيلي جاي بحثه و با خيلي از اين نظرات موافقان و مخالفان زيادي هست
در كل هدفم از مطرح كردن اين موضوع اين بود كه حواسمون رو جمع كنيم!

به نظر من معماري در عين شيريني و سادگي واقعا سخته و نبايد گول ظاهر قضيه رو بخوريم والا نتيجه مي شه اوني كه الان داريم مي بينيم!
براي اصلاح قضيه بايد از پايه شروع كرد و اين پايه به نظرم رسيد همين بحثي هست كه توي اين تاپيك قراره بيشتر درباره اش حرف بزنيم!
براي دوستان ترمهاي اول هم كمك خوبي باشه چون من خودم هم با اين مشكلات در ترمهاي اول برخورد داشتم و مي فهمم چه سخته!!!!

واي چقدر طولاني شد

خوب حالا شما بفرمايين!

يه خواهش ديگه لطفا مثل دوستمون كه انگار معماري نمي خونه دوستان رشته هاي ديگه هم اگه نظري دارن بگن تا به بحث كمك كنه
 

nana-22

عضو جدید
مرحله خط کشیدن؟؟؟؟

مرحله خط کشیدن؟؟؟؟

مرحله خط كشيدن به چي فكر مي كنين؟
مثلا چطور مي شه به گفته خودتون به طور موازي و همراه هم در طراحي از احساس و منطق استفاده كرد؟
من اسمش رو مي ذارم حس زيبا شناختي!
زيبا شناختي به نظر من نه تنها از نظر ظاهر و فرم و شكل بناست بلكه كاربري و كاركردها رو هم مي تونه تحت الشعاع قرار بده!
ولي نكته در اين هستش كه چطور هر دو اين موضوع رو همزمان و هماهنگ بشه در يه پروژه پياده كرد.
دوستان عزيز يه خواهش ديگه لطفا افرادي كه ميان اگه دلشون مي خواد يه معرفي كوچولو از رشته مقطع و ترم تحصيلي شون بدن تا مقايسه و نتيجه گيري با معيار مناسبتري انجام بشه
 

a_r_m_a_n

عضو
مشکل اصلی دانشجو ها در ایده دادن اینکه
با نظرات مختلف استید روبر میشه
براهمین هم دانشجو را سردر گم میکنه
در جواب اینکه استاد میگه به روابط فضایی / شکل اولیه / پلان / برش / نما / حجم و..... کار کنید
این به سلیقه استاد برمی گرده / که میشه این سلیقه ها رو به سه دسته تقسیم کرد
1.اساتید و معمارهای عملکرد گرا مثل : آدولف لوس و میس وندروه
2.اساتید و معمارهای حجم گرا مثل : معمارهای مبتدی (البته فکر بعضی از اساتید است تا خلاقیت در دانشجو ایجاد کنند)
3.اساتید و معمارهای عملکرد گرا و حجم گرا مثل : زاها حدید و رنز پیانو (که جزو بهترین معمارهای حال حاضر هستند چون تجربیات یه قرن معماری مدرن را یدک می کشند )هر دو در این دسته قرار می گیرند اما سبک معماریشان فرق می کنه

معلومه این به نظر استاد و دانشجو بر میگرده که چجوری طراحی کنه
خوب به نظر من برترین کار برای طراحی کردن اینه که دانشجو ایده آل های مورد نیاز طرحش و فکرشو لیست کنه (بنویسه) مثل مطالعات قبل طراحی / تحلیل سایت و......
و اضافه بر اونها می تونه یه همچین لیستی تهیه کنه
1 . باز شوی ورودیم فلان خوصیات را داشته باشه
2. لابی سقف بلند داشته باشه و سیر کلاسیون با با چرخش و ایجاد پله و راهرو های معلق حل بشه مثل فلان کار فلان معمار در اون بنا(این همان تجربه از کار های دیگر معمارانه نه کپی کردن از این تجربیات استفاده کنید)
3. پله ها دید خوبی به لابی و خارج ساختمون داشته باشه و شفاف باشه
و...........
این همون تعین عملکردطرح
و در مورد حجم /برش و ........... می تونه به لیست اضافه بشه تا به ایده آل ها رسید
نوشتن هم این مزیت را داره که به یاد داشته باشیم و ادامه کارو برسی و برنامه ریزی کنیم
با تعریف این ایده آل ها میشه خودکار طراحی نما و داخلی را انجام داد

اوه خسته شدم :sweatdrop: برای این همه حرف ببخشید
اما شاید اینها نظریات شخصی من باشه
موفق باشید :love:
 

masoud teush

عضو جدید
سلام دوستان

حرف های جناب a_r_m_a_n واقعا درست هست .گرفتار شدن بین سلیقه های استاد ها صدای خیلی ها رو بلند میکنه دانشجو ها موقعی که به ترم اخر میرسن و اون موقع حساب کتاب طراحی دستشون میاد میفهمن که هر استاد به یه روش طراحی میکنه و نمیشه همه روش ها رو به راحتی با هم ترکیب کرد .فکرش رو کنید اگه همه به یه روش طراحی کنن دانشجو توی ترم سه میتونه به راحتی یه پلان رو طراحی کنه در صورتی که استاد ها روش های متفاوتی داشته باشن دانشجوی ترم پنج هم برای طراحی با مشکل مواجه هست .


با تشکر
 

NAHANG

عضو جدید
سلام
من ابتدا از مورد خاصی شروع نمیکنم،همینجور ییهو!میبینم کارم تموم شده!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

unknown2036

عضو جدید
من اول میشینم قشنگ از زیر زبون استاد میکشم بیرون که به چه جور طرحی علاقه داره! حتی ازش سوالایی میکنم که اصلا ربطی به معماری نداره فقط برای این که بفهمم تو ذهنش چی میگذره. این کار خیلی ظریفه و کمی زیاده روی باعث میشه که لو برین. اطلاعاتی که به دست میاد چیزیه که من بهش میگم کانسپت اولیه!کانسپت ثانویه هم در طول کرکسیون به دست میاد! بعد بر اساس اینا طرحمو میکشم که معمولا در بیشتر موارد استادا حال میکنن
 

hojabriyan

عضو جدید
vala man darke 3d ya hamon 3 bodim khobe montaha moshkele bozorgi ke daram piyade kardaneshe dar natije axare tarahiyam be shedat zayife
daghighan nemidonam chetori taghviyatesh konam
 

moseu

عضو جدید
سلام دوستان عزیز
من تو یه شرکت نقشه کشی کار میکنم
من اول میایم موضوع طرحم رو انتخاب میکنم که چه چیزی میخوام ترسیم کنم مثلا ساختمان مسکونی باسه یا اداری باشه و ... بعد هم با استفاده از تخته رسم میام فضاهای موجود مثلا یک ساختمان مسکونی رو مشخص میکنم و بعد هم این فضاها رو به هم دیگه ربط میدم حالا یا با خطوط صاف یا شکسته بستگی داره که کدومش قشنگتر در بیاد
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
همتون چه سخت فکر می کنید...یا شاید من ساده فکر می کنم!:surprised:
خب من اول تو ذهنم می کشمش بعد می گم: اگه این بخشش رو تغییر بدم چی می شه؟
بعد هم رو کاغد یه پرسپکتیو ازش می زنم...جایی گیر کردم می رم با اسکچاپ حجمش رو در میارم...
همین دیگه...خیلی بد بود؟ :cry:
 

آموس

عضو جدید
من اول برنامهي فيزيكي رو مينويسم.بعد هم با توجه به اقليم و نوع كاربري شروع ميكنم.
گاهي هم از حجم اوليه استفاده ميكنم
 

aseman.

عضو جدید
اتفاقا این خوبه چون استادای ما میگن حجم وپلان همزمان شکل باید شکل بگیره
 

mamad 70i

عضو جدید
سلام کار بسیار عالیی انجام دادین ... بسم الله...
من طرح 1 دارم ...البته داره تموم میشه این ترم...
خوت من اول از حجم شرو کردم ... البته یه حجم متناسب با فرم سالن مطالعه مثل مستطیل بزرگ شروع کردم . با کنار هم قرار دادن اون مکعبه و تغییر و تحول اون یه حجمی رو سامان میدیم بعد روی فرم و عملکرد کار میکنیم ...همین...اما من خودم دوست دارم با استفاده از اقلیم و محیطش کار انجام بدیم...اما دوستانی که میایین کاراشونو توضیح میدن اگه بشه عکس و اینا هم بزارن خوب میشه من نه دوربین دارم نه اسکنر...ببخشین بعدا میذارم...حالا شماها بگین...
 
آخرین ویرایش:

palmacorazon

عضو جدید
سلام
من اول مطالعات اولیه رو انجام میدم . مثلاً اگه بگن مهد کودک اول باید برم یه تحقیقی در مورد مهد کودک بکنم و بفهمم از چه فضاهایی تشکیل شده و بعد به سناریو دقت میکنم ببینم چه کسائی با چه خصوصیاتی قراره اونجا باشن بعد با توجه به اطلاعات اقلیم رو در نظر میگیرم و فرمی رو که میخوام اول تو ذهنم میارم . پلان رو میکشم و بعدش حجم و در آخر نما سازی/
 

m.archi

عضو جدید
من اول میشینم قشنگ از زیر زبون استاد میکشم بیرون که به چه جور طرحی علاقه داره! حتی ازش سوالایی میکنم که اصلا ربطی به معماری نداره فقط برای این که بفهمم تو ذهنش چی میگذره. این کار خیلی ظریفه و کمی زیاده روی باعث میشه که لو برین. اطلاعاتی که به دست میاد چیزیه که من بهش میگم کانسپت اولیه!کانسپت ثانویه هم در طول کرکسیون به دست میاد! بعد بر اساس اینا طرحمو میکشم که معمولا در بیشتر موارد استادا حال میکنن
ببخشید مهندس میشه به مام یاد بدین چه سئوالایی میشه پرسید که از علایق استاد باخبر شد :redface:
 
بالا