شما جای این اقا، چیکار میکردی؟؟؟

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام....
امروز زن‌داییم این داستان رو برامون میگفت و ما شاخ در اورده بودیم!!!!

این اقاهه هست به اسم جعفر، معماره و به شدت ثروت مند، اخلاق توپ! و به شدت شوخ...یعنی میری پیشش، نباید هیچگونه عارضه‌ی قلبی، بخیه و اینا داشته باشی!! چون موقع خندیدن درجا جونت رو از دست میدی..!!
این اقا دوست خونوادگی و البته فامیل خیلی دور ما هستش.... مثلا پدربزرگ این بابا پسر عموی پدربزرگ مادر پسر عموی بنده میباشه یا یه همچین چیزی!!! ولی خوب، چون همه مال یه روستا میباشیم، با هم رفیق بودن!! البته ما به واسطه‌ی سواد بابام و اینکه به قول معروف اولین تو روستا بوده! :)....

به هر صورت.... این اقا جعفر، یه خانم خیلی خوب و خوشکل!(به چشم برادری البته!:) ) و بدون هیچ مشکلی داره....

جعفر و خانمش حدود یه ماه پیش!(سرعت رسیدن اطلاعات روستا به خونواده‌ی ما از اینترنت دایل اپ هم کند تره!!) جلوی سوپر مارکت برادر خانوم! پارک میکنن تا جعفر بره خرید....
که یه دفعه می‌بینن یه بابایی همینجوری میاد، در ماشین رو باز میکنه، یه سیلی محکم میزنه تو گوش نسرین(به کردی که میشه همون نسترن فارسی، و اسم همسر اق جعفر!)....

خلاصه، کار بالا میگیره که لعنتی با زن من چیکار داری و شکایت و شکایت کشی از طرف این بابایی که خانوم رو زده اخرش مشخص میشه که اون اقا، با این خانم دوست میباشن!!
نسرین به این بابا گفته که تو زن نگیر، من از جعفر طلاق میگیرم و میام با تو!!!
این اقا هم برا خانم خرج کرده، طلا پول و همه چیز....
خانم هم براش قران(هر سال یه دونه!) و کلی انواع و اقسام کادو ها گرفته که قران ها رو امضا میکرده و روش نامه می‌نوشته...

حالا، جعفر برگشته میگه حالا که اینجوری شده، من زنم رو طلاق نمی‌دم! :eek:
هدفش هم اونجوری که نسوان همیشه شایعه‌ساز عنوان میکنن، اینه که میخواد نسترن رو اذیت بکنه و حالش رو بگیره که به عشقش نمی‌رسه و دغ بکنه! :)...(من نمی‌دونم اینا چطوری با کیفیت دی‌وی‌دی حرفای اقا رو شنیدن که به خانمش گفته؟!)....

خلاصه الان کار بالا گرفته....
ظاهرا خیلی وقته که زن و شوهر با هم رابطه‌ای ندارن ولی توی یه خونه دارن زندگی میکنن و کلا مشکلاتشون بالا گرفته!!!!

اگر شما جای اق جعفر می‌بودین، و به خاطر خانمتون با کل فامیل در افتاده بودین و ترکشون کرده بودین، وسط یه مسافرت 2 هفته ای با 7-8 ده نفر از بهترین دوستان(خونواده های ما و دو ثروت‌مند ترین افراد روستا که اونا هم مهندسن و چند نفر دکتر مهندس عادی دیگه!) به خاطر یه اشاره‌ی همسرت برگشته باشی و جماعتی رو ناراحت نموده باشی و ...

با یه اشاره‌ی زنت، 6 طبقه خونه ساخته باشی تو بهترین جای شهر، همینجوری کادوی عروسی حال و اینده داده باشی به برادر ها و خواهر های زنت....
ده‌ها میلیون تومن طلا و ده‌ها زمین و اینا براش خریده باشی و به نامش باشه....
مهریه‌اش امروز 2 میلیارد تومن باشه.....


شما چیکار میکنین؟ این خانم رو طلاق میدین یا نیگر میدارین؟؟؟؟ دارایی هاتون رو چیکار میکنین؟!!!
نکته‌ي دیوانه وار عاشق خانمتون هم هستید رو هم در نظر بگیرید! :)...


اضافه بکنم که ظاهرا، این بحث قران و طلا و پول گرفتن و دادن واینا، همه توی دادگاه با مدرک ارائه شده و واقعی میباشه و شایعه‌ی خانم‌ها نمی‌باشه! :|
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما کلا زندگیتون فیلمه!!!
چقدر اتفاقات خاص واسه شما و اطرافیانت می افته!!!.
:cool:
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام....
امروز زن‌داییم این داستان رو برامون میگفت و ما شاخ در اورده بودیم!!!!

این اقاهه هست به اسم جعفر، معماره و به شدت ثروت مند، اخلاق توپ! و به شدت شوخ...یعنی میری پیشش، نباید هیچگونه عارضه‌ی قلبی، بخیه و اینا داشته باشی!! چون موقع خندیدن درجا جونت رو از دست میدی..!!
این اقا دوست خونوادگی و البته فامیل خیلی دور ما هستش.... مثلا پدربزرگ این بابا پسر عموی پدربزرگ مادر پسر عموی بنده میباشه یا یه همچین چیزی!!! ولی خوب، چون همه مال یه روستا میباشیم، با هم رفیق بودن!! البته ما به واسطه‌ی سواد بابام و اینکه به قول معروف اولین تو روستا بوده! :)....

به هر صورت.... این اقا جعفر، یه خانم خیلی خوب و خوشکل!(به چشم برادری البته!:) ) و بدون هیچ مشکلی داره....

جعفر و خانمش حدود یه ماه پیش!(سرعت رسیدن اطلاعات روستا به خونواده‌ی ما از اینترنت دایل اپ هم کند تره!!) جلوی سوپر مارکت برادر خانوم! پارک میکنن تا جعفر بره خرید....
که یه دفعه می‌بینن یه بابایی همینجوری میاد، در ماشین رو باز میکنه، یه سیلی محکم میزنه تو گوش نسرین(به کردی که میشه همون نسترن فارسی، و اسم همسر اق جعفر!)....

خلاصه، کار بالا میگیره که لعنتی با زن من چیکار داری و شکایت و شکایت کشی از طرف این بابایی که خانوم رو زده اخرش مشخص میشه که اون اقا، با این خانم دوست میباشن!!
نسرین به این بابا گفته که تو زن نگیر، من از جعفر طلاق میگیرم و میام با تو!!!
این اقا هم برا خانم خرج کرده، طلا پول و همه چیز....
خانم هم براش قران(هر سال یه دونه!) و کلی انواع و اقسام کادو ها گرفته که قران ها رو امضا میکرده و روش نامه می‌نوشته...

حالا، جعفر برگشته میگه حالا که اینجوری شده، من زنم رو طلاق نمی‌دم! :eek:
هدفش هم اونجوری که نسوان همیشه شایعه‌ساز عنوان میکنن، اینه که میخواد نسترن رو اذیت بکنه و حالش رو بگیره که به عشقش نمی‌رسه و دغ بکنه! :)...(من نمی‌دونم اینا چطوری با کیفیت دی‌وی‌دی حرفای اقا رو شنیدن که به خانمش گفته؟!)....

خلاصه الان کار بالا گرفته....
ظاهرا خیلی وقته که زن و شوهر با هم رابطه‌ای ندارن ولی توی یه خونه دارن زندگی میکنن و کلا مشکلاتشون بالا گرفته!!!!

اگر شما جای اق جعفر می‌بودین، و به خاطر خانمتون با کل فامیل در افتاده بودین و ترکشون کرده بودین، وسط یه مسافرت 2 هفته ای با 7-8 ده نفر از بهترین دوستان(خونواده های ما و دو ثروت‌مند ترین افراد روستا که اونا هم مهندسن و چند نفر دکتر مهندس عادی دیگه!) به خاطر یه اشاره‌ی همسرت برگشته باشی و جماعتی رو ناراحت نموده باشی و ...

با یه اشاره‌ی زنت، 6 طبقه خونه ساخته باشی تو بهترین جای شهر، همینجوری کادوی عروسی حال و اینده داده باشی به برادر ها و خواهر های زنت....
ده‌ها میلیون تومن طلا و ده‌ها زمین و اینا براش خریده باشی و به نامش باشه....
مهریه‌اش امروز 2 میلیارد تومن باشه.....


شما چیکار میکنین؟ این خانم رو طلاق میدین یا نیگر میدارین؟؟؟؟ دارایی هاتون رو چیکار میکنین؟!!!
نکته‌ي دیوانه وار عاشق خانمتون هم هستید رو هم در نظر بگیرید! :)...


اضافه بکنم که ظاهرا، این بحث قران و طلا و پول گرفتن و دادن واینا، همه توی دادگاه با مدرک ارائه شده و واقعی میباشه و شایعه‌ی خانم‌ها نمی‌باشه! :|

تخیلیه داستانت ....
سعی کن تو ویرایش بعدی................

یعنی اینجا تکزاسه که bf زنه ... همینجوری بیاد تو ماشین شوهره gfش بزنه زیر گوشش ..اونم تو محیط روستایی!
حالا میگفتی تهران ..یه چیزی !
بعدشم زنی که به شوهرش خیانت میکنه فلسفه قرآن چیه؟ ...:biggrin:
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیر واقعی میباشه...

چقدر اتفاقات خاص واسه شما و اطرافیانت می افته!!!.
کجاش خاص بود؟
شما تا حالا خیانت ندیدی؟
این همه داستان و ماجرا هست که ادما تو جاهای عمومی به کسی اعتماد کردن و بلا ملا سرشون اومده.....
منم یکی از همه‌ی اینا! :)...
 

mech_eng2000

عضو جدید
یعنی چی؟
تو چرا انقدر اتفاقات وِیژه داری تو زندگیت؟
اگر تو دادگاه ثابت شده، فکر کنم پدر عاشق و معشوق رو براحتی میتونه بسوزنه!!!
والا، اینجا مگر قوانین اسلام حاکم نیست؟؟؟ مگه این خیانت نیست؟
البته بهتره خانوم بیخیال مهریه بشه، و طلاق بگیرن
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام....
امروز زن‌داییم این داستان رو برامون میگفت و ما شاخ در اورده بودیم!!!!

این اقاهه هست به اسم جعفر، معماره و به شدت ثروت مند، اخلاق توپ! و به شدت شوخ...یعنی میری پیشش، نباید هیچگونه عارضه‌ی قلبی، بخیه و اینا داشته باشی!! چون موقع خندیدن درجا جونت رو از دست میدی..!!
این اقا دوست خونوادگی و البته فامیل خیلی دور ما هستش.... مثلا پدربزرگ این بابا پسر عموی پدربزرگ مادر پسر عموی بنده میباشه یا یه همچین چیزی!!! ولی خوب، چون همه مال یه روستا میباشیم، با هم رفیق بودن!! البته ما به واسطه‌ی سواد بابام و اینکه به قول معروف اولین تو روستا بوده! :)....

به هر صورت.... این اقا جعفر، یه خانم خیلی خوب و خوشکل!(به چشم برادری البته!:) ) و بدون هیچ مشکلی داره....

جعفر و خانمش حدود یه ماه پیش!(سرعت رسیدن اطلاعات روستا به خونواده‌ی ما از اینترنت دایل اپ هم کند تره!!) جلوی سوپر مارکت برادر خانوم! پارک میکنن تا جعفر بره خرید....
که یه دفعه می‌بینن یه بابایی همینجوری میاد، در ماشین رو باز میکنه، یه سیلی محکم میزنه تو گوش نسرین(به کردی که میشه همون نسترن فارسی، و اسم همسر اق جعفر!)....

خلاصه، کار بالا میگیره که لعنتی با زن من چیکار داری و شکایت و شکایت کشی از طرف این بابایی که خانوم رو زده اخرش مشخص میشه که اون اقا، با این خانم دوست میباشن!!
نسرین به این بابا گفته که تو زن نگیر، من از جعفر طلاق میگیرم و میام با تو!!!
این اقا هم برا خانم خرج کرده، طلا پول و همه چیز....
خانم هم براش قران(هر سال یه دونه!) و کلی انواع و اقسام کادو ها گرفته که قران ها رو امضا میکرده و روش نامه می‌نوشته...

حالا، جعفر برگشته میگه حالا که اینجوری شده، من زنم رو طلاق نمی‌دم! :eek:
هدفش هم اونجوری که نسوان همیشه شایعه‌ساز عنوان میکنن، اینه که میخواد نسترن رو اذیت بکنه و حالش رو بگیره که به عشقش نمی‌رسه و دغ بکنه! :)...(من نمی‌دونم اینا چطوری با کیفیت دی‌وی‌دی حرفای اقا رو شنیدن که به خانمش گفته؟!)....

خلاصه الان کار بالا گرفته....
ظاهرا خیلی وقته که زن و شوهر با هم رابطه‌ای ندارن ولی توی یه خونه دارن زندگی میکنن و کلا مشکلاتشون بالا گرفته!!!!

اگر شما جای اق جعفر می‌بودین، و به خاطر خانمتون با کل فامیل در افتاده بودین و ترکشون کرده بودین، وسط یه مسافرت 2 هفته ای با 7-8 ده نفر از بهترین دوستان(خونواده های ما و دو ثروت‌مند ترین افراد روستا که اونا هم مهندسن و چند نفر دکتر مهندس عادی دیگه!) به خاطر یه اشاره‌ی همسرت برگشته باشی و جماعتی رو ناراحت نموده باشی و ...

با یه اشاره‌ی زنت، 6 طبقه خونه ساخته باشی تو بهترین جای شهر، همینجوری کادوی عروسی حال و اینده داده باشی به برادر ها و خواهر های زنت....
ده‌ها میلیون تومن طلا و ده‌ها زمین و اینا براش خریده باشی و به نامش باشه....
مهریه‌اش امروز 2 میلیارد تومن باشه.....


شما چیکار میکنین؟ این خانم رو طلاق میدین یا نیگر میدارین؟؟؟؟ دارایی هاتون رو چیکار میکنین؟!!!
نکته‌ي دیوانه وار عاشق خانمتون هم هستید رو هم در نظر بگیرید! :)...


اضافه بکنم که ظاهرا، این بحث قران و طلا و پول گرفتن و دادن واینا، همه توی دادگاه با مدرک ارائه شده و واقعی میباشه و شایعه‌ی خانم‌ها نمی‌باشه! :|




اولا خدا شیطونو لعنت بکنه میتونه واقعی باشه


من جای آقا جعفر بودم ازاونجا که بین عشق و نفرت فاصله ای نیست میرفتم زن اول اون مرد که با نسرین دوست بوده میگرفتم احتمالا اونم برای انتقام همکاری میکنه(مثل اینکه خیلی پول داره)


نسرین رو هم به این زودی ها طلاق نمیدادم (ونهایت از زندگیم پرتش میکرده بیرون)




بعد اگه زن اون مرد که با نسیرین دوست بوده خواست باهام زندگی بکنه ومن خواستم که هیچ وگرنه یه چندتا زن میگرفتم وهمه رو جلوی نسیرین میوردم با هاشون زندگی میکردم تا چشمش دربیاد
 

mech_eng2000

عضو جدید
اولا خدا شیطونو لعنت بکنه میتونه واقعی باشه


من جای آقا جعفر بودم ازاونجا که بین عشق و نفرت فاصله ای نیست میرفتم زن اول اون مرد که با نسرین دوست بوده میگرفتم احتمالا اونم برای انتقام همکاری میکنه(مثل اینکه خیلی پول داره)


نسرین رو هم به این زودی ها طلاق نمیدادم (ونهایت از زندگیم پرتش میکرده بیرون)




بعد اگه زن اون مرد که با نسیرین دوست بوده خواست باهام زندگی بکنه ومن خواستم که هیچ وگرنه یه چندتا زن میگرفتم وهمه رو جلوی نسیرین میوردم با هاشون زندگی میکردم تا چشمش دربیاد
هه هه ماخ:)
خوب شما جای اقا جعفر نیستی
1 پا جلادیا
اندکی بزرگوار و بخشنده باش
 

samaneh91

عضو جدید
سلام....
امروز زن‌داییم این داستان رو برامون میگفت و ما شاخ در اورده بودیم!!!!

این اقاهه هست به اسم جعفر، معماره و به شدت ثروت مند، اخلاق توپ! و به شدت شوخ...یعنی میری پیشش، نباید هیچگونه عارضه‌ی قلبی، بخیه و اینا داشته باشی!! چون موقع خندیدن درجا جونت رو از دست میدی..!!
این اقا دوست خونوادگی و البته فامیل خیلی دور ما هستش.... مثلا پدربزرگ این بابا پسر عموی پدربزرگ مادر پسر عموی بنده میباشه یا یه همچین چیزی!!! ولی خوب، چون همه مال یه روستا میباشیم، با هم رفیق بودن!! البته ما به واسطه‌ی سواد بابام و اینکه به قول معروف اولین تو روستا بوده! :)....

به هر صورت.... این اقا جعفر، یه خانم خیلی خوب و خوشکل!(به چشم برادری البته!:) ) و بدون هیچ مشکلی داره....

جعفر و خانمش حدود یه ماه پیش!(سرعت رسیدن اطلاعات روستا به خونواده‌ی ما از اینترنت دایل اپ هم کند تره!!) جلوی سوپر مارکت برادر خانوم! پارک میکنن تا جعفر بره خرید....
که یه دفعه می‌بینن یه بابایی همینجوری میاد، در ماشین رو باز میکنه، یه سیلی محکم میزنه تو گوش نسرین(به کردی که میشه همون نسترن فارسی، و اسم همسر اق جعفر!)....

خلاصه، کار بالا میگیره که لعنتی با زن من چیکار داری و شکایت و شکایت کشی از طرف این بابایی که خانوم رو زده اخرش مشخص میشه که اون اقا، با این خانم دوست میباشن!!
نسرین به این بابا گفته که تو زن نگیر، من از جعفر طلاق میگیرم و میام با تو!!!
این اقا هم برا خانم خرج کرده، طلا پول و همه چیز....
خانم هم براش قران(هر سال یه دونه!) و کلی انواع و اقسام کادو ها گرفته که قران ها رو امضا میکرده و روش نامه می‌نوشته...

حالا، جعفر برگشته میگه حالا که اینجوری شده، من زنم رو طلاق نمی‌دم! :eek:
هدفش هم اونجوری که نسوان همیشه شایعه‌ساز عنوان میکنن، اینه که میخواد نسترن رو اذیت بکنه و حالش رو بگیره که به عشقش نمی‌رسه و دغ بکنه! :)...(من نمی‌دونم اینا چطوری با کیفیت دی‌وی‌دی حرفای اقا رو شنیدن که به خانمش گفته؟!)....

خلاصه الان کار بالا گرفته....
ظاهرا خیلی وقته که زن و شوهر با هم رابطه‌ای ندارن ولی توی یه خونه دارن زندگی میکنن و کلا مشکلاتشون بالا گرفته!!!!

اگر شما جای اق جعفر می‌بودین، و به خاطر خانمتون با کل فامیل در افتاده بودین و ترکشون کرده بودین، وسط یه مسافرت 2 هفته ای با 7-8 ده نفر از بهترین دوستان(خونواده های ما و دو ثروت‌مند ترین افراد روستا که اونا هم مهندسن و چند نفر دکتر مهندس عادی دیگه!) به خاطر یه اشاره‌ی همسرت برگشته باشی و جماعتی رو ناراحت نموده باشی و ...

با یه اشاره‌ی زنت، 6 طبقه خونه ساخته باشی تو بهترین جای شهر، همینجوری کادوی عروسی حال و اینده داده باشی به برادر ها و خواهر های زنت....
ده‌ها میلیون تومن طلا و ده‌ها زمین و اینا براش خریده باشی و به نامش باشه....
مهریه‌اش امروز 2 میلیارد تومن باشه.....


شما چیکار میکنین؟ این خانم رو طلاق میدین یا نیگر میدارین؟؟؟؟ دارایی هاتون رو چیکار میکنین؟!!!
نکته‌ي دیوانه وار عاشق خانمتون هم هستید رو هم در نظر بگیرید! :)...


اضافه بکنم که ظاهرا، این بحث قران و طلا و پول گرفتن و دادن واینا، همه توی دادگاه با مدرک ارائه شده و واقعی میباشه و شایعه‌ی خانم‌ها نمی‌باشه! :|

یعنی تمام داستان بالا و این همه نقشه ریختن برای این زوج خوشبخخخت بی معنی میشه چون عاشقانه دوستش داره و احتمالا میتونه ا همه خطاهاش بگذره ولی اگه من جا این اق جعفر گل بودم به گفته دوستمون یه زن دیگه مگرفتم و این معشوقه خیانتکار رو دق میدادم
 

mech_eng2000

عضو جدید
یعنی تمام داستان بالا و این همه نقشه ریختن برای این زوج خوشبخخخت بی معنی میشه چون عاشقانه دوستش داره و احتمالا میتونه ا همه خطاهاش بگذره ولی اگه من جا این اق جعفر گل بودم به گفته دوستمون یه زن دیگه مگرفتم و این معشوقه خیانتکار رو دق میدادم
مشخص شد که شما زیاد از عشق و عاشقی سر رشته نداری!!!
عاشق راستین این چیزا حالیش نیست
گرچه من نظرم همونیه که بالاتر گفتم
 

mech_eng2000

عضو جدید
استاتر اول میشه بگید اون یاروهه توی داستان قبلی چی شد؟؟؟:cool:

برای این داستان الانم روستای اینقدر بزرگ نیست که چندین سال با هم باشن ولی کسی خبردار نشه . چشام اینطوری شد :surprised: گفتی روستا . منتظر تهران بودم

اول بگم که من خودمو جای ایشون نذاشتم . چون که کسی تا با این مشکل ( فیلم بودش فکر کنم :دی) برنخوره نمیتونه درست تصمیم بگیره
ولی این مرده کی بود که زنش خیانت کرده بود . طلاقش نده و بره ی زن دیگه بگیره . همه چیشو به پای اون دوم بریزه . تا کم کم این حرص بده . وقتی سنش رو به پیری رفت طلاقش بده بره پی کارش . ولی نذاره از لحاظ فکری و عصبی چیزی ازش باقی بمونه .
به اون اولی هم برسه ولی با نون خالی اینا که نره دادگاه شکایت کنه که بهم نمیرسه این حرفا . مهریشم الکی بهش بگه که اگه میخوای طلاقت بدم باید امضا محضری کنی که به جای این همه چیز که به اسمت زدم باید ببخشیشون .وقتی این کار رو کرد دیگه طلاقش نده .


خوب بود؟؟؟:D
واقعا فکر کردی زنه ضریب هوشیش در حد جلبکه؟؟؟؟
 

mech_eng2000

عضو جدید
نه جونم این فکر و نکردم
وقتی کسی رو از لحاظ عصبی تحت فشار قرار بدی و اونم بخواد خلاص بشه . میشه این کارو کرد
اول باید مقدمات این پیشنهاد محضری رو فراهم کنی بعد این پیشنهاد رو بدی . سیاست داشته باش:cool: ممکنه چند ماهی این مقدمات طول بکشه
دروغ گفتن و فریب دادن در هر شرایطی پسندیده نیست
گرچه ممکنه اون خانم دوستی مثل من داشته باشه، که به این کلک های پیش پا افتاده اشنا باشه:D
یکم حرفه ای تر عمل کنید
 

sareh joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگ من بوددددددمممممممممممم 1000 طلاقش می کردممممممممممممممممممممممم....
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نمی‌دونم این ماجرا از نظر حقوقی برای این خانم مشکل ایجاد میکنه؟
چون رابطه‌ی جنسی نداشتن ظاهرا! و فقط منتظر بودن که ایشون طلاقش رو بگیره و بره پی کارش فک کنم....

بعدش، فک کنم طبق قوانین اسلامی، اگر بین دو زوج، بیش از ماه؟ یا بیشتر یا کمتر ارتباط جنسی نداشته باشن، اون عقدشون دیگه باطله؟؟؟
 
بالا