شطرنج سه بعدی (افزایش بهره وری تیمی از طریق هوش هیجانی)

mohammad u3fi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان ..
طبق قولم اینجا براتون مقاله شطرنج سه بعدی از آقای بارث رو میذارم.

این مقاله کمک بزرگی به پیشبرد کار تیمی هست.
هر چند این مقاله بیشتر روی نقش رهبری تاکید کرده اما برای آشنایی شما با هوش هیجانی و کار تیمی مقاله خوبی هست

من پیشنهاد میکنم همه اعضا این مقاله رو دانلود کنن و مدیران هم حتما مقاله رو بخونن

دانلود از 4shared

با تشکر :smile:
 

yuhana

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام
خوب من تحقیق رو دیدم خیلی زیاد بود میگم کاشکی تیکه تیکه چکیده اش رو بذاریم.
من قسمت مقدمه اش رو خلاصه کردم میذارمش.
زود باشین بیاین دیگه....

تیم واحد اصلی تشکیل دهنده رهبری توزیع شده میباشد که از طریق آن میتوان فرهنگ سازمانی را تغییر داد.
انگیزه افراد عاملی بسیار مهم و تأثیر گذار در موفقیت تیمی به شمار میرود.
گولمان احساسات را بعنوان یک سیستم هشدار دهنده سربسته و هوش هیجانی را بعنوان فرایند یاد گیری شیوه تسلط بر احساسات نشان میدهد.
به عقیده او هوش هیجانی نزدیک به هفتاد درصد از کارایی فرد و توانایی هوشیار و استعداد یاد گیری فنی نزدیک به سی درصد توانایی و کارایی فرد را تشکیل میدهد.
عمده تحقیقات هوش هیجانی را یک محرک در افزایش بهره وری تیمی دانسته اند.
البته هوش هیجانی بالا در موفقیت کافی نیست اما سازمانی که به هوش هیجانی در سطح مطلوب احتیاج دارد جایگزینی برای هوش هیجانی نیست.
در واقع هوش هیجانی شرط لازم است ولی کافی نیست....
کاربرد و تلفیق هوش هیجانی در فعالیت های تیمی برای کسب موفقیت کار چندان آسانی نمیباشد،
بخاطر همین رهبران تیم های حساس باید کاملا از نحوه بکار گیری این ابزار آگاه باشند.
رهبران تیم ها باید از سه جنبه این شطرنج سه بعدی آگاه باشند: 1.هوش هیجانی اعضا به صورت فردی
2.هوش هیجانی کلی تیم 3. هوش هیجانی گروه ها و تیم های خارجی
 

4niko

عضو جدید
فکر کنم قسمت دوم خلاصه مقاله 3dchessرا باید اینجا بزارم:

بعد از مقدمه مطالبی گفته میشه که ما قبلا به اونا پرداختیم و اما
دکتر گولمن می گوید: هوش هیجانی کلی تیم برابر با مجموع هوش هیجانی تک تک اعضا نمیباشد. آنچه اتفاق می افتد در واقع یک ویژگی خاص است که در سطح تیمی رخ میدهد، سطحی که اعضا به عنوان یک گروه توانایی و نقاط قوت جدیدی را نمایش میدهند. برای اینکه این نقاط قوت و توانایی های جدید را از دل یک تیم بیرون آوریم باید سه عامل اصلی و مهم را به خاطر داشته باشیم:
اعتماد: اعضای تیم باید در مقابل یکدیگر توجه و مراقبت متقابل داشته و به احساس تعهد و صداقت یکدیگر نیز ایمان داشته باشند.
هویت گروهی: در صورتیکه اعضا اهداف تیم را از آن خود بدانند در آنصورت بخاطر خواهند داشت که متعلق به گروه و آرمانها و اهداف آن هستند، گروه به آنها نیاز دارد و کارشان برای گروه ارزشمند است.
کارایی گروه: اعضای گروه باید اطمینان داشته باشند که نه تنها از عهده کار مربوط به خودشان برمی آیند بلکه در صورتیکه با یکدیگر همکاری سازنده داشته باشند از پس کارهای بسیار بزرگتر برخواهند آمد.
البته ترتیب این سه عامل نیز مهمه فضای صمیمی قابل اعتماد تنها از طریق توجه فراوان به واکنش های احساسی اعضا و تصمیماتی هوشمندانه که اهمیت احساسات اعضا را نشان میدهد بوجود می آید که خود نیازمند صرف زمان و حوصله فراوان می باشد.
شاید افراد گروه نسبت به سیاست های کار گروهی توجیه نباشند که به گفته دروسکات و ولف دو تن از صاحب نظران در کار تیمی توجیه انها نیازمند مجادله وبحث واموزش هوش هیجانی در طی چند جلسه نیست بلکه به عنوان مدیر نظر خواهی از دیگران و تشکر از آنها بابت هماهنگی موجود و در مجادلات وتنش ها رفتار محترمانه با دیگران داشتن خود کافیست.
 
آخرین ویرایش:

4niko

عضو جدید
کانن میگوید : اگر اعضای تیم نتوانند به راحتی احساس خود را در مورد فعالیت تیم بیان کنندآنگاه از بیان اخبار بد از جمله عدم پیشرفت مناسب کار تیم، جا ماندن از برنامه ها و اهداف خودداری خواهند کرد بنابراین انتظار موفقیت چندانی را نمیتوان از تیم داشت.
و اهمیت معین شدن نورم های رفتاری و استانداردهای کاری تیمی نیز برای اعضا نباید فراموش شود.که فکر کنم شبیه اساسنامه خودمون باشه! در این خصوص به دو مثال از کتاب "اساس رهبری و درک قدرت هوش هیجانی" اشاره شده:
1.مدیری که برای اولین بار وارد یکی از قسمت های قدیمی شرکت بیمه میشود وبدون در نظر گرفتن روابط عاطفی میان اعضا شروع به تصمیم گیری میکند که باعث جبهه گیری کارکنان علیه او میشود وعملکرد واحد کم میشود.
2.اغلب موافقت عمومی بر سر یک هدف منجر به وجود آمدن اعضایی با تعهد و انگیزه بالا خواهد شد. اما در بخشی از یک شرکت دارویی مشاهده شد که رییس واحد از این قضیه یعنی موافقت عمومی به عنوان ابزاری برای در اختیار گرفتن قدرت تصمیم گیری نهایی و هدایت تیم استفاده میکرد در نتیجه واحد تبدیل به گروهی از افرادی شد که بسیار بی انگیزه و بی تفاوت بودند و عملکرد ضعیفی را ارائه میکردند. مثال دومو متوجه نشدم!!
خلاصه بدون تعین اصول رفتاری و کار گروهی نمیتونیم نتیجه خارق العاده ای از کار تیمیمان انتظار داشته باشیم.
 

mohammad u3fi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

این مثال دومو که متوجه نشدم کسی محبت نمیکنه توضیح بده :w05:

چرا انگار دوباره همه رفتن:huh:

اغلب موافقت عمومی بر سر یک هدف منجر به وجود آمدن اعضایی با تعهد و انگیزه بالا خواهد شد. اما در بخشی از یک شرکت دارویی مشاهده شد که رییس واحد از این قضیه یعنی موافقت عمومی به عنوان ابزاری برای در اختیار گرفتن قدرت تصمیم گیری نهایی و هدایت تیم استفاده میکرد

البته من در جریان ریز ماوقع آن شرکت نبودم
اما احتمالا مدیر گروه مزبور سعی کرده از همدلی تیمش ابزاری برای پیشرفت و هدایت تیم بسازد!

به طور مثال فرض کنید مدیر یکی از گروه های سه گانه که تیمی متحد دارد بخواهد تمام فرایند فعالیت گروهی را کنترل و هدایت کند.


یه جورایی جاه طلبی! :w20:
 

woodywood

عضو جدید
اینم یه فایل که خوندنش خالی از لطف نیست
 

پیوست ها

  • چه کسی میگوید فیل ها نمی رقصند؟.pdf
    296.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0
بالا