شرایط ازدواج رو دارم یا نه؟

ATHD27649

عضو جدید
بازم بابت آن پست عذر خواهی میکنم.

من منظور بدی نداشتم. فقط همینو میتونم بگم.
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه دوستی بخواد نظر و تجربه ای رو بگه، تاپیک همچنان ادامه داره. من قصد دورهمی و خنده رو ندارم.

موفق باشید.


عزيزم زندگي آينده چيز ساده اي نيست كه با نظر من و بقيه دوستان در يه فضاي مجازي براي شما تعيين بشه
اصولا براي اين نوع مطالب مهم به مشاور مراجعه ميكنن

شما در اول تاپيك اومدي گفتي بچه ها الان مناسبه ازدواج بكنم يا نه؟
حالا يه سري ميگن مناسبه يه سري هم ميگن مناسب نيست ،‌شما چطوري ميخواي به نتيجه برسي؟ ميخواي نظرات را جمع كني و هر كدوم بيشتر بود به اون عمل كني؟؟؟؟؟؟؟
 

ATHD27649

عضو جدید
عزيزم زندگي آينده چيز ساده اي نيست كه با نظر من و بقيه دوستان در يه فضاي مجازي براي شما تعيين بشه
اصولا براي اين نوع مطالب مهم به مشاور مراجعه ميكنن

شما در اول تاپيك اومدي گفتي بچه ها الان مناسبه ازدواج بكنم يا نه؟
حالا يه سري ميگن مناسبه يه سري هم ميگن مناسب نيست ،‌شما چطوري ميخواي به نتيجه برسي؟ ميخواي نظرات را جمع كني و هر كدوم بيشتر بود به اون عمل كني؟؟؟؟؟؟؟

بله حرفای دوستان خیلی برام مفید هست. چون نظرات و تجربه های دوستان به طرز فکر و نگرش آدما در رابطه به ازدواج فوق العاده تاثیر داره..منتها کسی که داره این نظرات رو میخونه خودش هم باید فکر کنه و نظرات رو جمع بندی کنه و به نتیجه برسه.

مورد دیگه اینکه من شهرستانی هستم و مشاوره خوبی در شهرم وجود نداره. شاید شما داری خودتو میبنی و این نظر رو دادی.

در کل اگه حرفی در رابطه با تاپیک ندارین، خیلی محترمانه ازتون میخوام اینجا اینطوری پست نذازین..چون من شما رو مجبور نکردم اینجا پست بزارین.

باتشکر
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
به نظر من هروقت کسی رو با جون و دل خواستین و طرف مقابلم همین حسو نسبت به شما داشت ازدواج کنین:)))
بقیه چیزا نه اینکه مهم نباشه هست ولی لاینحل نیس میشه درست شه
علی برکت الله :)))
 

f.babaei

عضو جدید
ممنون از نظرات دوستان...من نظرمو میدم، ممنون میشم نظرتونو در این مورد بگین.

من فک میکنم در این مرحله از زندگیم و یا بعد سربازیم، باز مشکلاتی در زندگیم وجود داره. شاید برای شرایط من فرقی به حال من نکنه که قبل سربازیم ازدواج کنم یا بعدش! به هر حال مشکل بزرگی به نام کمبود پول هنوز پا برجاست!

چون در هر حال من باید حرفامو با خانواده دختر بزنم که پولی در بساط نیست! و باید فرصت بدن تا شرایط مهیا بشه! که حداقل دو سال زمان میطلبه...تو این دو سال ایشون تو خونه باباشون باشن و منم سربازیم تموم بشه. البته در همین اثنا هم من دنبال کار مناسب برای بعد از سربازی هم میرم...یعنی در واقع رصد میکنم همه جاها رو!!(البته همین شرکت هم بعد سربازی منو استخدام میکنه که بنا به دلایلی نمیخوام استخدام بشم!)...
مورد دیگه اینه که اگه بعد سربازی و داشتن کار ازدواج کنم سنم حداقل شده 30 سال! ولی الان 27 سالمه!! جوون ترم!! به نظرم سن 30 دیگه برای ازدواج مناسب نیست!(یکمی ضایع هست!!) ازون طرف خودمم دوست دارم با دختری حدود سن 20-22 وصلت کنم..حالا جوون ترم بود چه بهتر!! خب سنم بره بالا، از این نظر به مشکل میخورم!

به هر حال انشالله خدا بزرگه! یاعلی بگم؟! نظرتون چیه؟!
سلام
بنظرمن این اهداف آدمه که شرایط زندگیش رو تعیین میکنه! ببینید شما باید به بزرگی هدفاتون نگاه کنید شاید ممکنه تو این راه مجبور باشید قید خیلی چیزا حتی ازدواج رو حداقل واسه یه چندسالی بزنید..با مثال عرض میکنم مثلا کسی که قصدش اپلای باشه و خیلی هم به درس ورشتش علاقه داشته باشه مسلما اگه شرایط مالی خوبی نداشته باشه مجبور بین موندن وازدواج اینجا ورفتن وادامه دادن حالا یا موندن اونطرف یا برگشتن یکی رو انتخاب کنه!... همانطور که گفتم بنظر من اهداف ادم شرایطش رو تعیین میکنه که بااین شرایط واهدافی که شما در سر داری بهتره از الان دنبال کیس مناسب باشید چون همین موضوع شاید حداقل چندسال طول بکشه چون قرار نیست کسی رو ندیده ونشناخته انتخاب کنید!اینجوری ازاین بلاتکلیفی هم بیرون میاید.باید عرض کنم اینا نظرشخصی بنده بود واصراری به درست بودن یا نبودنشون ندارم:)
موفق باشید
 

ATHD27649

عضو جدید
سلام
بنظرمن این اهداف آدمه که شرایط زندگیش رو تعیین میکنه! ببینید شما باید به بزرگی هدفاتون نگاه کنید شاید ممکنه تو این راه مجبور باشید قید خیلی چیزا حتی ازدواج رو حداقل واسه یه چندسالی بزنید..با مثال عرض میکنم مثلا کسی که قصدش اپلای باشه و خیلی هم به درس ورشتش علاقه داشته باشه مسلما اگه شرایط مالی خوبی نداشته باشه مجبور بین موندن وازدواج اینجا ورفتن وادامه دادن حالا یا موندن اونطرف یا برگشتن یکی رو انتخاب کنه!... همانطور که گفتم بنظر من اهداف ادم شرایطش رو تعیین میکنه که بااین شرایط واهدافی که شما در سر داری بهتره از الان دنبال کیس مناسب باشید چون همین موضوع شاید حداقل چندسال طول بکشه چون قرار نیست کسی رو ندیده ونشناخته انتخاب کنید!اینجوری ازاین بلاتکلیفی هم بیرون میاید.باید عرض کنم اینا نظرشخصی بنده بود واصراری به درست بودن یا نبودنشون ندارم:)
موفق باشید

ممنون...موضوع خوبی رو مطرح کردین...منم بهش فکر میکردم و هنوز ادامه داره.

ولی موضوع اپلای و مهاجرت رو باز باید با دختر مورد نظر درمیان بزارم...یعنی ایشون هم باید ازین نظر با من همسو باشن... خودم به شخصه میدونم پروسه انتخاب دختر برای من طولانیه!:smile: هر دختری این موضوع مهاجرت رو قبول نمیکنه... فعلا دارم فکر میکنم روی این مساله....شاید بقیه دوستانی که دارم باهاشون مشورت میکنم نظرمو در مورد مهاجرت عوض کردن.

ممنون
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نظرات دوستان روکه نخوندم اما با این مشخصاتی که شما از خودتون ارایه دادین نمیشه نظر قطعی داد.بهتون پیشنهاد میکنم با افرادی که توی دنیای واقعی شما رو میشناسن وتواناییها واخلاقیاتتون رومیدونن وشما هم اونها رو قبول دارین مشورت کنید.
درهرصورت اگه شما خودتون رو از لحاظ اخلاقی و ......وتواناییهاتون رودرموارد متفاوت قبول دارید وفکر میکنید میتونید خوب شرایط رومدیریت کنید واز اون طرف میتونید گزینه ی خوبی روکه تمامی مسایل مربوط به درس خوندن ومهاجرت و... رونه تنها درک کنن بلکه این موضوع دغدغه ی ایشون هم باشه رو پیدا کنیدونظرشون رو جلب کنید با توجه به اینکه احتمالا تازه فارغ اتحصیل شدین و فرصتی برای کارکردن به شکل جدی نداشتید تعلل نکنید در این مورد .


شما با همدلی و همراهی و عشق دوطرفه وتلاش میتونید شرایط اقتصادی نسبتا خوبی رو فراهم کنید اما به هیچ عنوان با شرایط عالی اقتصادی نمیتونید همدلی و همراهی و ....رو بین خودتون و طرف مقابل به وجود بیارین پس هر موقع چه دو روزدیگه و چه دو سال دیگه به توافق عاطفی و ....با کسی رسیدیداصلا نترسید و به خدا توکل کنید و قدم بزاریدتوی مسیر ازدواج .

باز هم تاکید میکنم باافراد کاردانی مشورت کنید که شما روکامل میشناسن ویا شما میتونید بدون رودرواسی شرایطتون رو کامل براشون توضیح بدین ....

موفق باشین .

 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر تو بری سراغ ی دختر و اون رو حداقل در طی دو سال خدمتت بطور معلق نگهش داری... این شانس رو از,اون دختر در مدت دوسال ازش گرفتی. شاید ی خواستگار خیلی بهتر و بالاتر از تو سراغش اومد و با ی اینده نسبتا روشن ازدواج کرد,
پس خواهشا بزار دختر مردم همین ی لقمه نون رو خونه باباش بخوره.
تو خودت الان ته چاهی .اون دخترم از شرایط رفاه نسبی خونه باباش میکشونی پایین توی چاه خودت.بعد,بهش میگی خوب حالا اگ عشق منی یالا تلاش کن سختی ها رو تحمل کنیم.
دخترم تو دل خودش میگه..... اخر بکدامین گناه.
این همه گفتم تازه این بود ک بری خاستگاری ی دختر یا نری.
از طرفی من احساس میکنم بلحاظ شخصیتی با توجه به سن و مدرک تحصیلی ک داری هنوز زوده زن بگیری. نگی مثال بزن ک این حرفم برداشت کلی از همه جملاتت تو این تاپیک بود.
نمیدونم اینطور حسی یا نیستی قضاوتم نمیکنم راجع بت.شاید شاید شاید یکی از دلایلی ک میخای عقد کنی ی دخترو برای ی مدت حدود دو ساله مورد شهوتت باشه ک بنوعی بخوای با اجرای این برنامه کمی تا قسمتی ابری بهش توجه کنی البته خودتم اشاره کردی ک تنهایی و......


ولی این جملمو رفاقتانه بت میگم. اگ این برنامه رو بخای اجرا کنی تا زمانی ک استقلال مالی نداری همیشه جلو عشقت سرت پایینه.صورتت سرخه.حرفی نداری جز سکوت و اینک صب کن عزیزم همه مشکلات حل میشه. ینی همش وعده ووعید .دوران عقدم ک اوج لذت بردن از انتخاب همسره همش بی پولی. ساده تر بگم حال نمیکنی. بجای چارتا رستوران شان خودت مجبوری غذاهاو مکانهای مناسب جیب خودت پیدا کنی ک باز میشه بد حالیو سر پایین بودن. حتا اگ اون دختر خفن باشه بروت نیاره بی پولی.

همه اینها خلاصش.......تا استقلال مالی نداری خواستگاری نرو. نگران سنت نباش ک نمیتونی حال نکنی.حقوق مزایات ک خوب باشه چارتا تور خفن ک بری همه سن و سالت یادت میره.

خاستم رسمی بنویسم.خداییش اینطوری گیراتره.

شایدم از برخی جملاتم ناراحت شدی ولی خب حقیقته.تلخ
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بله حرفای دوستان خیلی برام مفید هست. چون نظرات و تجربه های دوستان به طرز فکر و نگرش آدما در رابطه به ازدواج فوق العاده تاثیر داره..منتها کسی که داره این نظرات رو میخونه خودش هم باید فکر کنه و نظرات رو جمع بندی کنه و به نتیجه برسه.

مورد دیگه اینکه من شهرستانی هستم و مشاوره خوبی در شهرم وجود نداره. شاید شما داری خودتو میبنی و این نظر رو دادی.

در کل اگه حرفی در رابطه با تاپیک ندارین، خیلی محترمانه ازتون میخوام اینجا اینطوری پست نذازین..چون من شما رو مجبور نکردم اینجا پست بزارین.

باتشکر

عزيزم من اكثر نظرات دوستان در اين تاپيك را خوندم و دارم راهنماييت ميكنم اما فك كنم شما راهنمايي درست را دوست ندارين و دنبال اين هستيد كه بچه ها چي ميگن
ازدواج و انتخاب همسر به پارامترهاي خيلي مهمي بستگي داره كه از مهمترين اونها اخلاق و رفتار طرف ،‌موقعيت طرف ، فرهنگ طرف هستش
من و بقيه دوستان به هيچ عنوان از اخلاق رفتار و فرهنگ شما مطلع نيستيم از طرف ديگه ما به همه مسائل ازدواج واقف نيستيم پس يه نظري در حد خودمون ميديم كه اصلا نميشه اين نظر را به همه در هرجاي كشور بسط داد مخصوصا اينكه شما در شهر كوچيكي هستيد

چشم ديگه مزاحمتون نميشم و اينجا نميام
 

reza_19933

عضو جدید
با سلام و احترام.

هدف از ایجاد تاپیک اینه که میخوام شرایطمو بگم و دوستان جواب بدهن که الان مناسبه ازدواج کنم یا نه...چون میخوام از تجربیات و ایده های شما دوستان استفاده کنم تا بلکه بتونم تصمیم درستی برای آیندم بگیرم.

پسر هستم!

27 سالمه.

در حال حاضر من فوق لیسانس مهندسی مکانیک هستیم و فارغ التحصیل شدم. برج 6 سرباز هستم..امریه دارم میگیرم و انشالله درست میشه. و دو سال در خدمت یه شرکت در تهران هستم. خودم شمالی هستم...خانواده تقریبا مذهبی دارم...ولی خودم خیلی مذهبی نیستم اما قابلیت مذهبی شدن رو دارم! پسر به روزی هستم....تا حالا وارد کار رسمی نشدم ولی کارای دانشجویی و علمی رو در سطح خوبی انجام دادم.

از نظر مالی، خودم صفرم! و وضعیت مالی خانوادم متوسطه!

هدف اول بنده اینه که در تهران بمانم و بعد خدمت، دنبال کار بگردم و پول جمع کنم و در تهران خونه و زندگی جدید تشکیل بدم....و حالا اگر بتونم در حین خدمت هم کار پیدا کنم چه بهتر.

هدف بعدی بنده که جز اهداف طولانی مدت منه، مهاجرت هست. یعنی بعد حدود 6 سال و آماده کردن شرایط لازم، مطمئنا میخوام مهاجرت کنم و میتونم.

برای ازدواج هم فعلا کسی مد نظرم نیست و میدونم اگه به خواهرم بگم میتونه واسطه بشه و معرفی کنه.

هدف از ازدواجم هم اینه که میخوام تو مسیری که هستم و میخوام گام بردارم، یه حامی داشته باشم و تنها نباشم و منم حامی آن باشم...راستشو بخواین بعضی اوقات احساس تنهایی میکنم و این گاهی اذیتم میکنه..البته خیلی کلی گفتم و میدونم هر انسانی نیاز به ازدواج داره.

ازدواج رو بزارم بعد خدمت؟ یعنی بعد دو سال دیگه ازدواج کنم؟ یا مثلا ازدواج رو بزارم بعد 4 سال دیگه که کارم داشته باشم؟ نظرتون چیه؟

باتشکر

به نظر من اول برو خدمت بیا، بعد ازدواج کن ، ینی دوسال دیگه. من اگه جای تو بودم اینکارو میکردم! (با توجه به چیزایی که گفتی به نظرم بهترین راه همینه)
 

consl

عضو جدید
میبینم که دوستان همه موافقن که در سنین بالا ازدواج کرد. خخخخخ

شاید بعد خدمت دیگه نظرم در مورد ازدواج عوض بشه...چون تقریبا تمام مشکلات اصلی پسری مثل من با کارت پایان خدمت حل میشه. یعنی نباید دختری که میخواد شریک زندگیم باشه کمی با سختی های مشکلات من شریک باشه؟

نمیدونم.....

همه مشکلات با داشتن کار پایان خدمت درست نمیشه
مگه هم میرن سربازی
داریم رفت سربازی وضعش هم خیلی خرابه
داریم نرفته سربازی وضعش هم خیلی خوبه
درست با رفتن به سربازی موانعی برای فرد کنار میره.
واقعا اگه اون دختر هم خواهان شما هست و تمایل به ازدواج داره باهش ازدواج کنید بعد برید خدمت اگه ازدواج هم کنید دیگه تو شهر خودتون خدمت می کنید
ولی باید بعد از پایان خدمت یه کار داشته باشید که بتوانید هزینه یه زندگی رو تامین کنه
 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میبینم که دوستان همه موافقن که در سنین بالا ازدواج کرد. خخخخخ

شاید بعد خدمت دیگه نظرم در مورد ازدواج عوض بشه...چون تقریبا تمام مشکلات اصلی پسری مثل من با کارت پایان خدمت حل میشه. یعنی نباید دختری که میخواد شریک زندگیم باشه کمی با سختی های مشکلات من شریک باشه؟

نمیدونم.....
آدم با شریک زندگیش که عزیزترین فرد تو زندگیش می شه نباید این طوری تا کنه !! که یعنی همسر من در سختی ها و مشکلات شریک من باشه. مرد باید تمام توانش را بگذاره که مشکلات رو یک نفره تحمل کنه این یعنی عشق. این البته نظر من هست. چون خانم ها خیلی از چیز هایی که ما به عنوان مشکل قبول نداریم را مشکل و سختی می دانند. حالا ما مردها بیاییم اونها رو تو یه مقدار هر چند کوچک از مشکلات زندگی شریک کنیم. یه خورده نامردیه. انقدر ما مردها مشکلات داریم که ناخواسته همسرهامون توش شریک خواهند شد.
شما هم اگه واقعا گلوت جایی گیر کرده اقدام کن. اگه واقعا احساس تنهایی می کنی اقدام کن. و گرنه برای مردها همیشه یه مقدار تنهایی لازم هست. این که می گم لازم هست واقعا برایش دلیل دارم. بعد هم اگر یک کم احساس تنهایی شما را به ازدواج تشویق می کند پس زندگی در خارج از کشور و تنهایی در خارج (تا مدتی که به اصطلاح جا بیفتی ..... اگه جا بیفتی !!!!) چه کارتون می کنه.
شرط دوام ازدواج دقیقا علاقه هست حتی علاقه یک طرفه. و لا غیر.
مسائل مالی هم اگر مرد خونه اصولش را داشته باشه حل می شه. این نکته را که می گم واقعا سراغ دارم و دیده ام. ( اولین فدم هم این هست: که چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن)
ازدواج هم هر چی زودتر انجام بشه هم مزه اش بیشتره هم دوامش و هم کیفیتش.
هیچ چیز شیرین تر از یک ازدواج سالم و عاشقانه فکر نمی کنم تو زندگی یک مرد اتفاق بیافته . امیدوارم موفق باشی
 

ATHD27649

عضو جدید
عزيزم من اكثر نظرات دوستان در اين تاپيك را خوندم و دارم راهنماييت ميكنم اما فك كنم شما راهنمايي درست را دوست ندارين و دنبال اين هستيد كه بچه ها چي ميگن
ازدواج و انتخاب همسر به پارامترهاي خيلي مهمي بستگي داره كه از مهمترين اونها اخلاق و رفتار طرف ،‌موقعيت طرف ، فرهنگ طرف هستش
من و بقيه دوستان به هيچ عنوان از اخلاق رفتار و فرهنگ شما مطلع نيستيم از طرف ديگه ما به همه مسائل ازدواج واقف نيستيم پس يه نظري در حد خودمون ميديم كه اصلا نميشه اين نظر را به همه در هرجاي كشور بسط داد مخصوصا اينكه شما در شهر كوچيكي هستيد

چشم ديگه مزاحمتون نميشم و اينجا نميام

اول از این که حرفاتون برام قابل احترامه.

ولی شما نگران این نباشید، نظرات دوستان برام مفیده. من معیار تصمیم گیری رو کاملا بر روی حرفای دوستان قرار ندادم.

موفق باشید.
 

Maryam.Eskandari

عضو جدید
بنظر میرسد ساختن واژه ای بنام "فردا" بزرگترين اشتباه
انسان بوده
از وقتی "فردا" را ياد گرفتيم، همه چيز
را گذاشتيم؛ برای فردا. از داشته های امروز لذت نبرديم و
گذاشتيم برای روز مبادا.

شايد بايد اينگونه "فردا" را معنی كنيم:
"فردا" روزيست كه داشته های امروزمان را نداریم.

پس: امروز را دریابیم.


اول دلم لك زده بود كه بتوانم دبيرستان را تمام كنم و به دانشگاه بروم.
بعد داشتم مي‌مردم كه دانشگاه را تمام كنم و سر كار بروم.
بعد آرزویم این بود كه ازدواج كنم و بچه‌دار شوم.
بعد هميشه منتظر بودم كه بچه‌هايم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من بتوانم دوباره مشغول كار شوم.
بعد آرزو داشتم كه بازنشسته شوم
و حالا دارم مي‌ميرم كه يك دفعه متوجه شدم:
« اصلاً يادم رفته بود زندگي كنم! »
شاد باشیم و احساس خوشبختي را به "اگر" هايمان موکول نكنيم، زيرا "اگر"ها پايان ناپذيرند.

باربارا دی آنجلس
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
با اين همه نظرات الان شما تصميمتو گرفتي؟
اصلا فرقي توي محاسباتت براي آينده اتفاق افتاد؟
راجع به خودشناسي يه سوالي پرسيده بودي.
بنظرم خودشناسي توي ديدگاهت به طرز زندگي كردنت كمك كنه.
الانم بازار خودشناسي از راههاي مختلف گرمه...
 

sanam_el

عضو جدید
سلام
ببخشید ولی من فکر میگم شما اول از همه باید معلوم کنید از چه کسی اصلا دارید مشورت میگیرید؟!!!
شما اومدید تو یک تالار عمومی که همه مدل ادمی با افکار و عقاید مختلف هستن برای مساله شخصی زندگی تون نظرخواهی می کنید!
خب ببخشید ولی واقعا کار عاقلانه ای نیست! اصلا از کجا می دونید این ادم هایی که دارن نظر میدن صلاحیت مشورت گرفتن دارند؟ نه شما رو میشناسند نه شما اون ها رو میشناسید! شما عملا اومدید یک نظرسنجی برگزار کردید و طبق اون می خواهید برای زندگی تون تصمیم بگیرید؟!!!
فرضا ازدواج کنید بعد از ازدواج هم این طوری می خواهید راجع به مسائل زندگی تون تصمیم گیری کنید؟خب اگر این طوره که جسارتا فکر میکنم هنوز امادگی ازدواج رو ندارید!
شما بهتره با توجه به افکار و شخصیت و شرایط خودتون با کسانی مشورت کنید که شما رو می شناسند و شما هم تا حدی میدونید رو چه حسابی یک حرفی رو به شما می زنند.
ولی حالا که شما نظرسنجی گذاشتید این هم نظر منه: هر چی ازدواج بیشتر به تعویق بیفته سخت تر میشه چه از لحاظ روحی و فکری چه از لحاظ مادی چون قطعا توقع ها بالاتر میره و از اون طرف انرژی و شادابی کمتر میشه. شما به نظر شرایط بدی ندارید خیلی راحت می تونید کسی رو پیدا کنید که شرایط شما رو بپذیره و برای ادامه مسیر زندگی تون ارامش فکری و روحی بیشتری داشته باشید.
ضمنا لذت ساخت زندگی مشترک و تجربه کردن دردها و سختی ها کنار هم چیزیه که به نظرم خیلی ارزشمند تر از یک زندگی حاضر آماده ست!
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
ببخشید ولی من فکر میگم شما اول از همه باید معلوم کنید از چه کسی اصلا دارید مشورت میگیرید؟!!!
شما اومدید تو یک تالار عمومی که همه مدل ادمی با افکار و عقاید مختلف هستن برای مساله شخصی زندگی تون نظرخواهی می کنید!
خب ببخشید ولی واقعا کار عاقلانه ای نیست! اصلا از کجا می دونید این ادم هایی که دارن نظر میدن صلاحیت مشورت گرفتن دارند؟ نه شما رو میشناسند نه شما اون ها رو میشناسید! شما عملا اومدید یک نظرسنجی برگزار کردید و طبق اون می خواهید برای زندگی تون تصمیم بگیرید؟!!!
فرضا ازدواج کنید بعد از ازدواج هم این طوری می خواهید راجع به مسائل زندگی تون تصمیم گیری کنید؟خب اگر این طوره که جسارتا فکر میکنم هنوز امادگی ازدواج رو ندارید!
شما بهتره با توجه به افکار و شخصیت و شرایط خودتون با کسانی مشورت کنید که شما رو می شناسند و شما هم تا حدی میدونید رو چه حسابی یک حرفی رو به شما می زنند.
ولی حالا که شما نظرسنجی گذاشتید این هم نظر منه: هر چی ازدواج بیشتر به تعویق بیفته سخت تر میشه چه از لحاظ روحی و فکری چه از لحاظ مادی چون قطعا توقع ها بالاتر میره و از اون طرف انرژی و شادابی کمتر میشه. شما به نظر شرایط بدی ندارید خیلی راحت می تونید کسی رو پیدا کنید که شرایط شما رو بپذیره و برای ادامه مسیر زندگی تون ارامش فکری و روحی بیشتری داشته باشید.
ضمنا لذت ساخت زندگی مشترک و تجربه کردن دردها و سختی ها کنار هم چیزیه که به نظرم خیلی ارزشمند تر از یک زندگی حاضر آماده ست!
یعنی شما کس ایشون بودید که نظر دادید؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چی ازدواج بیشتر به تعویق بیفته سخت تر میشه چه از لحاظ روحی و فکری چه از لحاظ مادی چون قطعا توقع ها بالاتر میره و از اون طرف انرژی و شادابی کمتر میشه. شما به نظر شرایط بدی ندارید خیلی راحت می تونید کسی رو پیدا کنید که شرایط شما رو بپذیره و برای ادامه مسیر زندگی تون ارامش فکری و روحی بیشتری داشته باشید.
ضمنا لذت ساخت زندگی مشترک و تجربه کردن دردها و سختی ها کنار هم چیزیه که به نظرم خیلی ارزشمند تر از یک زندگی حاضر آماده ست!
شما برای این گفته هاتون دلیل کارشناسی شده یا آماري چیزی دارید که ثابت کنه این روش شما تضمین کننده زندگی مشترک موفقی است ؟
ایشون فعلا کار نداره ' جایی هم برای زندگی مشترک نداره ؛ درآمد هم نداره تازه میخواد سرباز هم بشه. چه جوریه که شما میگید ایشون شرایط بدی هم نداره؟عجیبه
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سلام
منم نظرمو بگم با اجازه.
بیشتر بحث تاپیک در مورد مشکلات شما بود. اینکه در زندگیت مشکلات مختلفی رو در پیش رو داری و نمی دونی چه زمانی مناسب هست برای اینکه شریکی برای مشکلات خودت پیدا کنی.
به نظر من
1- الان اصلا مسیر زندگیت مشخص نیست. نمیدونی بعد از سربازی میخوای چیکار کنی! میخوای بمونی کشورت یا بری خارج از کشور که این دو زمین تا اسمون با هم فرق میکنن.
2- سربازی یک دوره 2ساله س! که بیشتر وقتت رو باید پادگان باشی و نمیتونی پیش شریک زندگیت باشی.
3- درامدی هم که فعلا تا حداقل 2سال اینده نداری. این خیلی مسئله مهمیه! دوستی دارم که ازدواج کرده سرکار نمیره. ولی پدرشون خرجشون رو میده و براشون خونه خریده! اینطوری هم میشه! ولی به نظر من ادم تا دستش توی جیب پدرشه همون مجرد بمونه بهتره.
4- و اینکه تمام بحث سر مشکلات شماست. شما برای کمتر شدن مشکلاتت میخوای ازدواج کنی! این تفکر کاملا اشتباهه. با ازدواج مشکلات تو چندبرابرمیشه. درسته که یک سری از سختی ها کمتر میشه. ولی سختی های بسیار دشوارتری هم اضافه میشه. و بستگی شدیدی به شریک زندگیت داره که بتونی راحت با مشکلات جدیدت کنار بیای یا پدرت دربیاد! (و به قول معروف از چاله درمیای میوفتی تو چاه!)
5- شما باید تفکرت رو تغییر بدی. وقتی توانایی مقابله با مشکلات خودت رو کامل داشتی. و علاوه بر اون میتونستی مشکلات شخص دیگری رو هم رفع کنی. اون وقت باید به ازدواج فکر کنی. توی ازدواج طرف فقط برای ارامش تو نیست. تو هم باید مایه ارامش اون باشی.
6- البته در اکثر موارد ازدواج پیش اوردنی نیست و خودش پیش میاد و یهو میبینی در زمان و مکانی با کسی اشنا شدی که کلا همه تفکراتت رو تغییر میده. اون موقع هم دیگه نه به حرفای من و نه به حرف های شخص دیگه ای گوش میدی. جز اون شخص :دی
 

ATHD27649

عضو جدید
سلام
منم نظرمو بگم با اجازه.
بیشتر بحث تاپیک در مورد مشکلات شما بود. اینکه در زندگیت مشکلات مختلفی رو در پیش رو داری و نمی دونی چه زمانی مناسب هست برای اینکه شریکی برای مشکلات خودت پیدا کنی.
به نظر من
1- الان اصلا مسیر زندگیت مشخص نیست. نمیدونی بعد از سربازی میخوای چیکار کنی! میخوای بمونی کشورت یا بری خارج از کشور که این دو زمین تا اسمون با هم فرق میکنن.
2- سربازی یک دوره 2ساله س! که بیشتر وقتت رو باید پادگان باشی و نمیتونی پیش شریک زندگیت باشی.
3- درامدی هم که فعلا تا حداقل 2سال اینده نداری. این خیلی مسئله مهمیه! دوستی دارم که ازدواج کرده سرکار نمیره. ولی پدرشون خرجشون رو میده و براشون خونه خریده! اینطوری هم میشه! ولی به نظر من ادم تا دستش توی جیب پدرشه همون مجرد بمونه بهتره.
4- و اینکه تمام بحث سر مشکلات شماست. شما برای کمتر شدن مشکلاتت میخوای ازدواج کنی! این تفکر کاملا اشتباهه. با ازدواج مشکلات تو چندبرابرمیشه. درسته که یک سری از سختی ها کمتر میشه. ولی سختی های بسیار دشوارتری هم اضافه میشه. و بستگی شدیدی به شریک زندگیت داره که بتونی راحت با مشکلات جدیدت کنار بیای یا پدرت دربیاد! (و به قول معروف از چاله درمیای میوفتی تو چاه!)
5- شما باید تفکرت رو تغییر بدی. وقتی توانایی مقابله با مشکلات خودت رو کامل داشتی. و علاوه بر اون میتونستی مشکلات شخص دیگری رو هم رفع کنی. اون وقت باید به ازدواج فکر کنی. توی ازدواج طرف فقط برای ارامش تو نیست. تو هم باید مایه ارامش اون باشی.
6- البته در اکثر موارد ازدواج پیش اوردنی نیست و خودش پیش میاد و یهو میبینی در زمان و مکانی با کسی اشنا شدی که کلا همه تفکراتت رو تغییر میده. اون موقع هم دیگه نه به حرفای من و نه به حرف های شخص دیگه ای گوش میدی. جز اون شخص :دی

ممنون از نظرتون...

فقط یه چیزی رو خواستم بگم.

قابل توجه دوستان، من امریه گرفتم و امریه هم محدودیت نظامی نداره و مثل یه کارمند(با لباس شخصی) میمونه که داخل یه شرکتی داره کار میکنه با حقوق و مزایای خیلی کم..در واقع افرادی که امریه میشن، نیروی کار مفت به حساب میان! و مثل سربازهای عادی آماده باش نیست که مثلا صبح از ساعت 5 صبح بیدار شم و رژه بریم و ازین حرفا، مثل افرادی که استخدام هستن در تایم اداری با لباس شخصی داخل شرکت هستم...بنابراین من تمام دوسال رو در محبط پادگان نیستم. فقط دو ماه آموزشی رو دارم.

ولی خب میدونم داشتن امریه فرقی در موضوع تاپیک ایجاد نمیکنه و ازین نظر هم مطمئنا مشکل وجود داره.

باتشکر
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ATHD27649

عضو جدید
سلام
منم نظرمو بگم با اجازه.
بیشتر بحث تاپیک در مورد مشکلات شما بود. اینکه در زندگیت مشکلات مختلفی رو در پیش رو داری و نمی دونی چه زمانی مناسب هست برای اینکه شریکی برای مشکلات خودت پیدا کنی.
به نظر من
1- الان اصلا مسیر زندگیت مشخص نیست. نمیدونی بعد از سربازی میخوای چیکار کنی! میخوای بمونی کشورت یا بری خارج از کشور که این دو زمین تا اسمون با هم فرق میکنن.
2- سربازی یک دوره 2ساله س! که بیشتر وقتت رو باید پادگان باشی و نمیتونی پیش شریک زندگیت باشی.
3- درامدی هم که فعلا تا حداقل 2سال اینده نداری. این خیلی مسئله مهمیه! دوستی دارم که ازدواج کرده سرکار نمیره. ولی پدرشون خرجشون رو میده و براشون خونه خریده! اینطوری هم میشه! ولی به نظر من ادم تا دستش توی جیب پدرشه همون مجرد بمونه بهتره.
4- و اینکه تمام بحث سر مشکلات شماست. شما برای کمتر شدن مشکلاتت میخوای ازدواج کنی! این تفکر کاملا اشتباهه. با ازدواج مشکلات تو چندبرابرمیشه. درسته که یک سری از سختی ها کمتر میشه. ولی سختی های بسیار دشوارتری هم اضافه میشه. و بستگی شدیدی به شریک زندگیت داره که بتونی راحت با مشکلات جدیدت کنار بیای یا پدرت دربیاد! (و به قول معروف از چاله درمیای میوفتی تو چاه!)
5- شما باید تفکرت رو تغییر بدی. وقتی توانایی مقابله با مشکلات خودت رو کامل داشتی. و علاوه بر اون میتونستی مشکلات شخص دیگری رو هم رفع کنی. اون وقت باید به ازدواج فکر کنی. توی ازدواج طرف فقط برای ارامش تو نیست. تو هم باید مایه ارامش اون باشی.
6- البته در اکثر موارد ازدواج پیش اوردنی نیست و خودش پیش میاد و یهو میبینی در زمان و مکانی با کسی اشنا شدی که کلا همه تفکراتت رو تغییر میده. اون موقع هم دیگه نه به حرفای من و نه به حرف های شخص دیگه ای گوش میدی. جز اون شخص :دی

ببینین من بعد سربازی هم میخوام داخل ایران کار کنم و روی زبان و سایر مدارکم کار کنم و وقتی که همینجا دارای خونه و زندگی که شدم و شرایطم مناسب شد، قصد دارم برم خارج از کشور.

که اینم حدود 6-7 سالی طولی میکشه...
 

SHRP

همکار مدیر تالار مهندسی کامپیوتر متخصص برنامه نوی
کاربر ممتاز
شرایط رو گفتید ولی نگفتید اصلا کسی رو برای آینده انتخاب کردید یا نه؟
شرایط اون چیه؟
ازدواج یک ساختار دو طرفه است و شما فقط یک طرف قضیه رو دارید
بنظر وقتی ازدواج کنید که حداقل وضعیت مالی داشته باشید..فرد مورد نظر رو پیدا کنید...
 

ELnur

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچیزی که اینجا مطرح بشه اما و اگر و طرح پیشنهاد بر اساس زندگی فردی و شخصی و آنچه که در دور و اطراف دیده شده هست
چون شما هم تو این جامعه زندگی میکنید پیشنهاد دوستان میتونه کمک کننده باشه چون مشکلات جوانان در این جامعه رو مطرح کردن

ببینید برای رسیدن به یک هدف هزاران راه وجود داره که تو مسیر این راه ها مشکلات مختص هر راه وجود داره و اینکه چه کسی داره این راه رو طی میکنه هم مهمه من نوعی یا شما ممکنه یه مسیر رو بریم اما نتیجه متفاوت باشه چون من با شما فرق دارم شرایط زندگی من هم باشما فرق داره هر چند شرایط بیرونی باهم یکی هست

کسی نمیتونه بگه شما ازدواج کن یا نه همه فقط میتونن مشکلات احتمالی رو مطرح کنن
شما خودتون هم یه سری ترس هایی دارید و این طبیعی هست ترس از انتخاب همسر ترس از بالارفتن سن کار سربازی خونه درآمد مشکلات ناشی از ازدواج نکردن و و و
تاوقتی پاسخی برای یه سری سوالا تون پیدا نکردید پای کسی رو به زندگیتون باز نکنید تو یکی از پستاتون به خودشناسی اشاره کردید که دوستان راحت ازش گذشتن

کسی همیشه تو زندگیش موفق خواهد بود که واقعا به این مرحله رسیده باشه شما وقتی بدونید کی هستید چی هستید دنبال چی هستید تو چه شرایطی هستید میتونید مسیرو درست برید و انتخاب درستی هم داشته باشید چه تو کار چه ازدواج چه کارهای دیگه...و اینجوری ترس ها هم از بین میرن و به یقین میرسن

آدمها با هم فرق دارن شما تا وقتی کسی رو انتخاب نکردید نمیتونید بگید باید با مشکلاتم کنار بیاد هیچ بایدی وجود نداره فردی که با شما ازدواج میکنه اون هم مشکلاتی خواهد داشت و این مشکلات روی هم وزن سنگینی ایجاد میکنه منطقیش اینه هر دو طرف یه سری مشکلاتشون رو حل کنن نمیگم کدوم و با چه شرایطی چو.ن این دست خود فرده...
و در اخر بگم ازدواج رسیدن به آرامشه زمانی به سمتش برید که آرامش رو به ارمغان میاره
ان شا الله موفق باشید
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بعنوان یه فرد متاهل میگم بمون سربازیت تموم بشه بعد ازدواج كن ..چون تو دوران طولانی نامزدی یه اختلافاتی به وجود میاد كه هیچ وقت پاك نمیشه و از بین نمیره و همونا بعد جشن عروسی هم خاطره هاش .. باهات میمونه
 

zeynab_ghhh

کاربر بیش فعال
مهمترین شرط ازدواج، نیازه. در صورت نیاز به ازدواج و عدم کنترلش، باید اقدام به ازدواج کرد.

بعد از اون، مهمترین مسئله، اون فردیه که انتخاب میکنین. همه مسائل اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، سربازی .... بستگی به طرف مقابل و درک دو طرفه بینتون داره.
دختری که در خانواده ای بزرگ شده باشه که تحت هر شرایطی، تونسته به همه خواسته هاش برسه، اعم از معقول و غیر معقول برسه، وقتی با یه پسر میلیاردر هم ازدواج کنه،قطعا همواره زیاده خواه خواهد بود و هرکاری هم براش کنن، بازم ناراضیه.ماشین 40 میلیونی داشته باشه، 100 میخواد، 100 داشته باشه، 200 میخواد و ....

به عبارتی همه رو بدبخت میکنه.هم خودشو هم شوهرشو و هم خونواده هاشونو.

اما دختری که در زندگی خودش، سختی کشیده باشه، برای اهدافش زجمت کشیده باشه، اصالت خانوادگی داشته باشه، قدردان، مهربان، دلسوز، با درایت و عقل اقتصادی باشه، قطعا حتی با وجود عدم اشتغال در وضعیت فعلی بخاطر شرایط نامطلوب که بالاخره پایدار هم نیست، میتونه خیلی از مسائلو درک کنه و شریک زندگی بشه.

همه چیز بستگی به فهم دو طرف داره. پسر متعهد در کنار دختر عاقل
 

مراجع

عضو جدید
خوب .... قانونش اینه که آدم تو یه دوره ای خیلی به چشم میاد
پیشنهادا زیاد میشن
بعدش من به خودم مغرور میشم و میگم فقط میخوام حال کنم
اما یهویی از یکی خوشم میاد و هول ورم میداره
...تو هر قدر دلت میخواد فکر کن و مشورت بگیر
اما یه روز تو زندگیت میاد که میگی کاش از همون اولین عشقهام یه دونه رو گرفته بودم
این انتخاب تو نیست ، این پاداش چه گونه بودن توست
تو خودت رو بشناس و خوبی کن ، فرشته ات میاد پیشت
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام.
به نظر من شما الان آماده ازدواج نیستید. نه از لحاظ فکری نه از لحاظ شرایط بیرونی مثل موقعیت کاری، اقتصادی، شرایط سربازی اجباریتون و ... .
من متاهلم و کاملا به این موضوع رسیدم که ازدواج خیلی خوبه، اما همه چیز آرمانی نیست، مشکلات علی الخصوص برا خانواده های با وضع مالی متوسط زیاده. بالفرض که فرد مناسب رو پیدا کنید، شما وارد مرحله ای میشید که به هرحال باید مسئولیت یک نفر دیگه رو از لحاظ فکری و احساسی، مالی و اقتصادی، اجتماعی و .... قبول کنید و ایفای این مسئولیت ها هم تمکن نسبی مالی میخواد هم ثبات فکری و شرایط زندگی. شما از لحاظ فکری و اعتقادی هنوز با خودتون کنار نیومدید، شرایط سربازی سخته اگه متاهلم باشی، خوبی هایی داره ها ولی واقعا اینو بت بگم که سخت میگذره. از لحاظ اقتصادی هم خب بخوای یا نخوای هزینه هات بیشتر میشه. این موضوع به این معنا نیست که باید حتما کار داشته باشیا، شرط مدیریت کردن مسایل اقتصادیت اینه که جنم کار رو داشته باشی. مشکلات دیگه بحث مراسمات و هدیه های هر روزه و مراسم عروسی و بحث خونه و خانواده ها و آداب و رسوم و....

خب من خواستم واقع بینانه مشکلات رو بگم حالا به یکی دو مورد اشاره میکنم که بشرط آمادگی خودت میتونه همه این مشکلات رو پوشش بده
اولیش که اصلی ترین هم هست پیدا کردن مورد خوب هست که تا حد زیادی با اصول اعتقاد و فکر شما همخونی داشته باشه. ببینید این موضوع خیلی خیلی خیلی مهمه، اصلا کوتاه نیاید رو این موضوع و اینها رو فدای موقعیت مالی یا ظاهر و چهره طرف نکنید. اگر که این کفویت اعتقادی و فکری وجود داشته باشه، خیلی از سختی ها و مشکلات به راحتی مدیریت میشه. من خودم این شرایط رو گذروندم.

و بالاتر از همه خداست، توکل به خدا و تلاش همه چیز رو درست میکنه. شرایط سخته، واقعا هم سخته اما اگه ایمان واقعی بخدا داشته باشی و واقعا و انصافا تلاش کنی و با سختی ها دلسرد نشی، روزهای خوبی رو میبینی.

میخوام بت بگم که منم شرایطم از لحاظ سربازی و کار وموقعیت مالی مثل شما بود تقریبا (که اکثر پسرهایی که تحصیلات تکمیلی خوندن و سربازی نرفتن و خانوادشون هم متوسط هستند همینطوره) من تو سخت ترین روزهام ازدواج کردم، خیلی وقت ها ناامید شدم و حتی از خدا دلگیر شدم اما خب تلاشم رو کردم و خدا روشکر روز به روز بهتر شد.
 

farzaneh*memary

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دختر باهوش و البته فداکار پیدا کنی که خودشم کار داشته باشه یا اگه نداره اقلا پابه پات دنبال کار خوب برات بگرده، تو بری سر کار اون بشینه زبان کار کنه، فروما و شبکه های اجتماعی رو زیرو رو کنه برا انتخاب بهترین روش مهاجرت و هزار تا نکته ریز و درشتشو یاد بگیره و مسئولیت پی گیری موقعیت های کاری و تحصیلی رو که خودش یه کار وحشتناک وقت گیره قبول کنه و صد البته خودتم قدرشو بدونی، خب این طوری ازدواج خوب نیست عالیه!

تو کف بزک دوزک باشی (که از رنج سنی که مشخص کردی و تم کلی حرفات به احتمال خیلی زیاد پتانسیلشو داری که از این دسته آقایون باشی) آخرش یه دختر فلج مغزی پیدا می کنی که منتظر بوده ازدواج کنه تا هر چی باباش براش نخریده رو تو براش بخری میگه بریم مانتو بخریم میگی پول ندارم میگه عههه توئم که همیشه بی پول اصن واسه چی ازدواج کردی و اینا، خب این طوری ازدوج خوب نیست فاجعه ست!

نمی خوام ناامید کنم ولی من احتمال موفقیت همزمان تو بازه ی 6 ساله تو جفت این اهداف (ازدواج و مهاجرت) رو کم می بینم چون دخترای فداکار معمولا چندان باهوش نیستن که بتونن تو همچین پروژه سختی کمک خاصی کنن، باهوشا هم معمولا انقدی فداکار نیستن که دست و پای خودشونو ببندن تازه هر دوی اینا درصد کمی از دخترا هستن! و در حال حاضر نصف بیشتر از همون دسته دومی هستن که بالا توصیفشو کردم، رو این حساب زیاد به کمکی که بعد ازدواج دریافت میکنی امیدوار نباش و در نظر بگیر که خودتی و خودت و فوقش همراهی عاطفی و ساپورت روحی داری ولی عوضش مخارج زندگی و مسئولیتای دیگه هم به دوشته! به نظر منکه باید خفن باشی که تو 6 سال بتونی همه چی رو اوکی کنی! اینم دیگه حتما خودت مطمئنا میدونی که مهاجرت یه متاهل به خاطر گیرو گورای قانونیش سخت تره و کسایی که قصد جدی برای رفتن دارن معمولا اگه یه مورد ویژه براشون پیش نیاد اصلا با ازدواج دست و پای خودشونو نمی بندن!

یه موردی که گاها من بهش فک میکنم و گاهی ناراحتم میکنه اینه:

وقتی سن من بره بالا و ازدواج کنم، مطمئنا سن دختری هم که میخوام باهاش ازدواج کنم باید بالاتر باشه! و با توجه به اینکه الان خیلیا با هم دوست میشن و رابطه دارن و براشون هم مهم نیست، پس احتمال اینکه دختری که سنش بالای 25 باشه(و ازدوج نکرده باشه) و به خطا رفته باشه، زیاد هم میشه. این یه چیز نرمالی هست و خودتون هم به عنوان کسی که در این جامعه زندگی میکنین، میدونین که چقدر وضعیت خراب شده و خصوصا خانم ها بیشتر میتونن در این زمینه اطلاعات داشته باشن که وضعیت دخترا الان یه چه صورت هست. خب من روی این موضوع خیلی حساسم. چون دوست ندارم دختری که میخواد با من زندگی کنه قبلا یه رابطه با پسری داشته باشه. رابطه منظورم دوستی و هر کاری که میتونن در این راستا با هم بکنن..اگه یه دوستی معمولی برای اشنایی ازدواج بوده باشه و حد و حدود ها رعایت شده باشه رو من مشکلی ندارم...ولی حد و حدود ها معمولا در این طور دوستی ها و در این جامعه دیگه رعایت نمیشه ..یکی از دلایلی که میخوام زودتر ازدواج کنم همینه. چون دختر جوون تر احتمال به خطا رفتنش هم کمتره.

در این مورد دوست دارم کامل منو راهنمایی کنین. و خصوصا خانم ها در این زمینه حرف بزنن.

باتشکر از وقتی که میزارید.
همکلاسی من سر کلاس ارشد 29 ساله و بسیار مقید هستن بدون دوست پسر در گذشته و حتی شاید در آینده با این رفتاری که من ازش می بینم! هم خوابگاهی 18 ساله ام دوست پسر داره مسافرت هم با هم میرن! دیگه کم سن تر از این اگه برا محکم کاری میخوایی با 17 ساله ازدواج کنی این کودک آزاری محسوب میشه از نظر اصول اخلاقی تعریف شده در یک جامعه متمدن! اتفاقا دخترای دهه شصت و اوایل هفتاد واقعا ترسو بودن تو این مسائل این 75 به بعدهایی که من تو خوابگاه دیدم واقعا از هیچ اتفاقی ترسی ندارن راحت با یه جلسه چت تو اینستاگرام ندیده و نشناخته قرار میذارن و سر از ویلای طرف درمیارن همون روز اول بعدشم میان ریلکس واسه دوستاشون تعریف میکنن... البته قطعا و یقینا اگه بخوام به دهه تولد ربط بدم این مسائلو مثل شما دچار تفکر اشتباه و تعمیم و کلی نگری شدم صرفا خواستم یه کم با اون سوی داستان آشنا بشین! چون منم تا قبل اینکه اینا رو ببینم تو خوابگاه، بر حسب دخترایی که دور و بر خودم دیده بودم تخمین آمارم رو همون 3 درصد بود که آیجا گفتن (از یه کلاس 30 نفره دخترای کلاس مون حدود 8 نفر دوست پسر داشتن که دیگه سرتق تریناشون دست همو میگرفتن تازه 3 نفرشونم به ازدواج ختم شد!!!) اینا رو ننوشتم که بیایی معذرت خواهی کنی به خاطر اون پستت چون من هیچ وقت فکر نمی کنم با بیان یه سری حقایق توهینی صورت میگیره! صرفا خواستم دیدتو وسیع تر کنم
 
آخرین ویرایش:

farzaneh*memary

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ولی اگه من شرایطمو خیلی کامل و واضح به خانواده دختر بگم(خودم میگم نه کسی دیگه-توی جلسه ای که همه هستن)، و انا قبول بکنن، ایا باز به نظرتون ازدواج درست نیست؟
معلومه شما با خانواده صحبت نکردین و بسیار بسیار کم تجربه هستین! از خانواده هایی که شرایط نه چندان مطلوبت رو با صداقت توضیح میدین و اونا راحت قبول می کنن کمی باید ترسید! البته هستن خانواده هایی که متانت بالایی دارن ولی هستن مواردی هم که تا زیر بار مهریه برید با همه چی کنار میان و بعدش که قطعی شد خواسته ها و توقعات شروع میشه! حتی مورد بوده توافق کردن دختر جهیزیه آنچنانی نیاره و در مقابل از مخارج بی مورد جشن و عروسی کم کنن، اما آخرش تو بهترین نقطه شهر تالار هم رزرو شد برا این خانم کم توقع، به همراه کاستی های جهیزیه که اونم قطعا میفته رو دوش داماد به مرور که تو زندگی لازم میشه بخریش ... البته بازم تکرار میکنم هستن خانواده های خیلی متین و محترم که واقعا حرف شون سنده و من مثال نزدم که بترسونم یا بدبینی ایجاد کنم خواستم آگاه باشین که به این سادگی نیست که هر کی شرایط تونو قبول کرد قراره صبوری کنه ... گاهی حتی خانواده قبول می کنن اما خود دختر با نظر خانوادش موافق نیست یواشکی فشار میاره به نامزدش ...
 
آخرین ویرایش:

zahra mohsenian

کاربر بیش فعال
با سلام و احترام.

هدف از ایجاد تاپیک اینه که میخوام شرایطمو بگم و دوستان جواب بدهن که الان مناسبه ازدواج کنم یا نه...چون میخوام از تجربیات و ایده های شما دوستان استفاده کنم تا بلکه بتونم تصمیم درستی برای آیندم بگیرم.

پسر هستم!

27 سالمه.

در حال حاضر من فوق لیسانس مهندسی مکانیک هستیم و فارغ التحصیل شدم. برج 6 سرباز هستم..امریه دارم میگیرم و انشالله درست میشه. و دو سال در خدمت یه شرکت در تهران هستم. خودم شمالی هستم...خانواده تقریبا مذهبی دارم...ولی خودم خیلی مذهبی نیستم اما قابلیت مذهبی شدن رو دارم! پسر به روزی هستم....تا حالا وارد کار رسمی نشدم ولی کارای دانشجویی و علمی رو در سطح خوبی انجام دادم.

از نظر مالی، خودم صفرم! و وضعیت مالی خانوادم متوسطه!

هدف اول بنده اینه که در تهران بمانم و بعد خدمت، دنبال کار بگردم و پول جمع کنم و در تهران خونه و زندگی جدید تشکیل بدم....و حالا اگر بتونم در حین خدمت هم کار پیدا کنم چه بهتر.

هدف بعدی بنده که جز اهداف طولانی مدت منه، مهاجرت هست. یعنی بعد حدود 6 سال و آماده کردن شرایط لازم، مطمئنا میخوام مهاجرت کنم و میتونم.

برای ازدواج هم فعلا کسی مد نظرم نیست و میدونم اگه به خواهرم بگم میتونه واسطه بشه و معرفی کنه.

هدف از ازدواجم هم اینه که میخوام تو مسیری که هستم و میخوام گام بردارم، یه حامی داشته باشم و تنها نباشم و منم حامی آن باشم...راستشو بخواین بعضی اوقات احساس تنهایی میکنم و این گاهی اذیتم میکنه..البته خیلی کلی گفتم و میدونم هر انسانی نیاز به ازدواج داره.

ازدواج رو بزارم بعد خدمت؟ یعنی بعد دو سال دیگه ازدواج کنم؟ یا مثلا ازدواج رو بزارم بعد 4 سال دیگه که کارم داشته باشم؟ نظرتون چیه؟

باتشکر


سلام.ممنونم از دعوتتون:gol:
فک کنم الآن سرباز باشین:D
شاید هم برای خویش همسر برگزیده اید:smile:
ولی من خودمو جاتون گذاشتم با این شرایط الآن ازدواج و حتی نامزدی رو هم قبول نمیکردم،کار مهمه:redface:
الآن کسی که کار داره بعد یه مدت متاهل میشه بازم سختی میکشه.........
 

Similar threads

بالا