درمورد شراب حکایات زیادی بر زبانها جاریست اما جالب ترین آن این است که روزی پادشاهی قصد مجازات یکی از خائنین به خود راداشته و برای او اشد مجازات یعنی مرگ را درنظر میگیرد اما روش مرگ خوراندن سم به فرد خائن در نظر گرفته میشود . یکی از ملازم درابار به اطلاع پادشاه میرساند که ظرفی پر از انگور گندینده در اختیار دارد که چنانکه از ظاهر محتوای ظرف پیداست حاوی سمیست که میتواند فیلی را در دم بکشد (انگور درون ظرف بدلیل تخمیر و و جود کپک به شراب تبدیل شده بود ) پادشاه نیز دستور میدهد که آن سم را به مجرم بخورانند .پس ازچند لحظه متوجه میشوند که نه تنها فرد از پای در نیامد بلکه حالت عجیبی از جسارت و مسرت در وی پدید آمد و اثری از آن ترس از مرگ و پادشاه در وی نمانده وبا حالتی عجیب سخن میگوید و به پایکوبی و شادمانی میپردازد . این شد که پادشاه دستور داد ازآن سم به صاحب ظرف نیز بخورانند و نتیجه همان شد .سپس پادشاه دستور داد که طرز تهیه آن سم را به ملازم درباری بیاموزند .و کم کم این روش تکامل یافت.