سيستم چيست ؟

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث اساسی اول – پيدايش تفکر سيستمی

مطالعه تاريخ علم و همينطور سير تحولات اساسی و بينادی رشد و تکامل جوامع بشری ، چند دوره کاملا بارز و متمايز رو در روند پيشرفت جوامع نشون ميده. اين دوره ها هر کدوم با رخ دادن يک به اصطلاح انقلاب ، جای خودشونو به دوره هايی جديدتر می دن که عبارتند از :

1. انقلاب کشاورزی
انقلاب کشاورزی جوامع بشری رو از حالت بدوی به اولين تمدن قابل اعتنا يعنی تمدن کشاورزی منتقل کرد. تمدن کشاورزی تقريبا دو هزار سال قدمت داره و در کل اين دوره ، مبنای اصلی اقتصاد ، فرهنگ و . . . " زمين " بود.

2. انقلاب صنعتی
از حدودا 300 سال پيش با اولين جرقه های صنعتی يعنی اختراع ماشين بخار ، تمدن جديدی شروع به شکل گرفتن کرد و به سرعت ريشه های تمدن کشاورزی رو در سرتاسر جهان خشکوند که به تمدن صنعتی مشهور شد. مبنای اصلی اقتصاد ، فرهنگ ، سياست و . . . در اين تمدن عبارت بود از " سرمايه مالی".

3. انقلاب اطلاعاتی
انقلاب اطلاعاتی پديده ای بود که تاثير غيرقابل باوری روی رشد سرطان گونه تمدن صنعتی گداشت و تمام پايه های مستحکم اقتصادی ، سياسی ، فرهنگی و علمی اين تمدن رو لرزوند. قدمت تمدن يا دوره اطلاعات به 70 سال هم نمی رسه ، اما تاثيرات شگرفی که روی زندگی تمام ابنای بشر در سراسر عالم گذاشته ، قابل توصيف نيست. مبنای اصلی اقتصاد ، فرهنگ و . . . تو اين تمدن ، عبارته از " اطلاعات ".

مبحث مطرح شده بسيار عميق و طولانی هست و من اينجا فقط به ذکر عناوين اکتفا می کنم. ولی دوستای عزيز می تونن در اين باره بيشتر مطالعه کنن. کتابهای زيادی در اين باره وجود داره که شايد ساده ترين و در عين حال جامع ترين اونا ، همون کتاب معروف “ The Third Wave “ اثر “ Alvin Toffler “ باشه. اين کتاب به فارسی هم ترجمه شده.

انسان متمدن در طی هزاران سال ، مدام شناختش از دنيای اطراف خودش بيشتر می شد. به مرور که دانش انسان نسبت به پيچيدگيهای پديده های دنيای پيرامونش افزايش می يافت ، مجبور شد که بخش فيزيکی و عينی جهان رو از بخش غير فيزيکی اون متمايز و جدا کنه. از اين به بعد بود که واژه " علم " ، صرفا به پديده هايی اطلاق می شد که وجود خارجی و فيزيکی داشتن و می شد اونارو به آزمايشگاهها منتقل کرد. اين تفکر با انتشار آثار نيوتن به شدت رونق گرفت و مستحکم شد. اساس تفکر نيوتنی بر تجربه و تجزيه مسايل استوار بود و به اين ترتيب ديدگاهی به وجود اومد که معتقد بود ، مسايل رو ميشه از طريق تقسيم به اجزای کوچکتر و بازهم کوچکتر اون ، بهتر شناخت و کنترل کرد.

از اينجا به بعد ما شاهد هستيم که علوم پايه اوليه مثل فيزيک ، شيمی و زيست شناسی ، چنان به گروههای کوچکتر و تخصصی تری تقسيم شدن که الانه مرزهای اونا تقريبا ناپيداست. در طی اين تقسيمات متوالی علوم به زير مجموعه ها ، رياضيات تنها زبان مشترک بين اونا بود. برای مطالعه بيشتر می تونين به کتاب “ System Theory “ اثر “ I. V. Blauberg “ مراجعه کنين.

اما مشکلی که در اين روند پيش اومد (مخصوصا در دوران صنعتی) اين بود که گسترش شاخه های علوم ، شکاف ارتباطی بزرگی بين دانشمندای رشته های مختلف و حتی بين دانشمندای شاخه های فرعی يک رشته ، ايجاد کرد. به طوريکه ما تا اواسط قرن بيستم شاهد اين هستيم که يک پديده واحد رو با چندين شاخه از علم تشريح می کنن و ظاهرا هم اين مباحث کاملا متمايز و مستقل از همديگه هستن. برای مطالعه بيشتر می تونين به کتاب “ Biological Systems as Organizational Paradigm “ اثر “ R. Rosen “ مراجعه کنين.

در دهه های اخير ، برخی از دانشمندان و محققين متوجه اين امر شدن که بخش بسيار وسيعی از مسايل مورد بحث و مناقشه ميان دانشمندای رشته های مختلف علوم ، هر چند دارای ظاهری متفاوت هستن ، اما ماهيت و باطنی کاملا مشابه دارن. با تلاش اين دانشمندان برای پيدا کردن جنبه های مشترک علوم ، نهضتی شکل گرفت که منجر به ايجاد علوم ميان رشته ای شد. مثل بيوشيمی ، بيوفيزيک ، بيومکانيک و . . .

با ادامه اين مطالعات و تحقيقات ، معلوم شد که علوم مختلف نه تنها باطن يکسان و مشابه دارن ، بلکه اين تشابه و تساوی کاملا نظام مند هست و از ساختارهای منسجم و قابل شناسايی برخورداره. يعنی اينکه اگر پديده واحدی رو مثلا بشه از طريق سه شاخه علمی توصيف و تحليل کرد ، در اساس ما بايد با ترکيبی از اين سه شاخه ، اون پديده رو معرفی کنيم و به روابط بين علوم مذکور هم پی ببريم. اين تفکر و رويکرد جديد ، اساس شکل گيری تفکر و روشی شد که به اون " تفکر سيستمی " گفته می شه.

بنابراين ، تفکر سيستمی بر خلاف ساير روشهای شناخت علمی که در يک رشته علمی و محدوده خاص اون رشد کردن و در نتيجه دست آورد هاشونم در همون محدوده بود ، در خارج از محدوده يک علم معين متولد شد و نتايج اون هم ، ميان رشته ای هست. يعنی تفکر سيستمی با مجموعه ای متشکل از اجزاء سر و کار داره و نه با خود اجزاء.

به طور کلی می شه مبانی دو تفکر تجزيه مدار سنتی و سيستمی مدرن رو به روش زير شرح داد.

مبانی تفکر سنتی تجزيه مدار :
از کتاب “ Applied General Systems Theory “ اثر “ J. P. Van Gigch “ نقل می کنم :

1. تاکيد بر بخش فيزيکی پديده ها
2. تاکيد بر پايه ای بودن تجزيه و ترکيب پديده ها در شکل گيری پديده ای خاص
3. تاکيد بر نگاه کميتی بر پديده ها
4. تاکيد بر تحصيل نهايت دقت

مبانی تفکر سيستمی :
از کتاب “ General Systems Theory “ اثر “ Ludwig Von Bertalanffy “ نقل می کنم :

1. تاکيد بر تصوير ارگانيک (زنده) از پديده ها
2. تاکيد بر کليت پديده ها و نه اجزای آن
3. تاکيد بر مدلسازی بهينه (تا حد نياز) از اجزاء و روابط مطلوب
4. تاکيد بر اينکه شناخت ما از پديده ها ، نه خود واقعيت ، بلکه تصور ما از واقعيت است.

بنابراين ، تفکر سيستمی به ما يادآوری می کنه که برای شناخت يک پديده ، لزومی نداره که به اطلاعات کامل و دقيق (که اغلب غير ممکنه) در مورد اجزاء اون دست پيدا کنيم. بلکه به دست آوردن اطلاعات کافی و مناسب در باره اجزای يک پديده و شناخت روابط بين اين اجزاء کافيه.

در آخر هم يه نمودار کشيدم که سير شکل گيری تفکر سيستمی از بين علوم مختلف و همينطور نتايج اين تفکر رو نشون می ده :


اين نمودار از کتاب “ Management Systems “ اثر “ Peter Pschoderbek “ هست.

منتظر نظرات و سوالات شما هستم.
 
آخرین ویرایش:

sara60

عضو جدید
سلام

مطالبتون خيلی جالب و مفيد بود. من با تاريخچه شکل گيری تئوری سيستم ها زياد آشنايی نداشتم. اگه ممکنه در مورد خود تئوری سيستم هم توضيح بدين.

ممنون
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

مطالبتون خيلی جالب و مفيد بود. من با تاريخچه شکل گيری تئوری سيستم ها زياد آشنايی نداشتم. اگه ممکنه در مورد خود تئوری سيستم هم توضيح بدين.

ممنون

تشکر از لطفتون

حتما تو فرصتهای بعدی در اين مورد مطالب بيشتری می نويسم.
 

nazanin_t

عضو جدید
سلام آقای الياس پور

من يه سوال داشتم درباره سيستم های شبيه سازی. البته سوالم کمی طولانی هست. اگه لطف کنين و جواب بدين خيلی به من کمک کردين. من برای پروژه درس شبيه سازی بايد مساله زير رو با نرم افزار arena شبيه سازی کنم. من با arena آشنا هستم اما نه اونقدر که بتونم سيستم اين مساله رو طراحی کنم.

سوال :
يه بخش از کارخونه رو در نظر بگيرين که دو تا قطعه ورودی به اسم های A و B داره. زمان ورود قطعه A دارای توزيع نمايی با ميانگين 3 دقيقه هست. قطعه B در بسته های 10 تايی وارد می شه و زمان اين ورودها هم دارای توزيع نمايی با ميانگين 25 دقيقه هست.
قطعه A بعد از ورود به ايستگاه S1 منتقل می شه و زمان اين انتقال 1.5 دقيقه هست. زمان عمليات روی قطعه A در ايستگاه S1 دارای توزيع دو جمله ای با پارامترهای (8،4،1) هست.
قطعه B موقع ورود مستقيما به ايستگاه S2 می ره و زمان عمليات روی قطعه در اين ايستگاه دارای توزيع دو جمله ای با پارامترهای (3،5،10) هستش.
قطعه A بعد از ايستگاه S1 دو دقيقه طول می کشه که به ايستگاه S3 بره. زمان عمليات در ايستگاه S3 روی اين قطعه دارای توزيع دو جمله ای با پارامترهای (1،3،4) هست.
قطعه B هم بعد از ايستگاه S2 به ايستگاه S3 میره. زمان اين انتقال 1.5 دقيقه هست. زمان عمليات روی قطعه B در ايستگاه S3 دارای توزيع نرمال با پارامترهای (2.75،0.4) هستش.
قطعات A و B بعد از ايستگاه S3 به بخش کنترل کيفيت می رن. در اين بخش 88 درصد از اين قطعات عبور می کنن و و به قسمت ديگه کارخونه می رن و 12 درصد از قطعات هم ببه علت نقص فنی برگشت داده می شن. از اين 12 درصد ، 75 درصد بعد از دوباره کاری به قسمت انبار قطعات اصلاح شده می رن تا بعدا از اونا دوباره استفاده بشه و 25 درصد به عنوان ضايعات به انبار ضايعات منتقل می شن.
زمان عمليات دوباره کاری روی هر قطعه 38 دقيقه هست که ربطی به نوع قطعه نداره و زمان های حمل و نقل اين قطعات بين بخش های مختلف هم همگی 3 دقيقه هست.

نتايج مورد نياز :
1. تعيين ميزان بهره وری منابع در اين بخش از کارخونه
2. تعيين طول صف برای هر کدوم از بخشهای گفته شده
3. تعيين مدت زمانهای انتظار در صف
4. تعيين زمان سيکل توليد اين بخش از کارخونه

از توجه شما ممنونم
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقای الياس پور

من يه سوال داشتم درباره سيستم های شبيه سازی. البته سوالم کمی طولانی هست. اگه لطف کنين و جواب بدين خيلی به من کمک کردين. من برای پروژه درس شبيه سازی بايد مساله زير رو با نرم افزار arena شبيه سازی کنم. من با arena آشنا هستم اما نه اونقدر که بتونم سيستم اين مساله رو طراحی کنم.

سلام دوست عزيز

شما مطمئنيد که سوالتون فقط " يه کمی " طولانی هست !

بايد بهتون بگم که اين مساله خيلی ساده ست و شما خودتون هم می تونين به سهولت اونو طراحی کنين. پس خودتونو بيخود نترسونين. من اينجا فقط الگوريتم کلی رو پيشنهاد می کنم.

لطفا به مراحل گفته شده دقت کنيد. اگه کمی آشنايی به اصول طراحی سيستم در arena داشته باشين به راحتی می تونين اين مطالب رو در نرم افزار پياده کنين.

قدم اول :
زمان شبيه سازی رو به اندازه سه شيفت کاری 8 ساعته يعنی 1440 دقيقه در نظر بگيرين. البته اگه مايل بودين می تونين بيشتر هم در نظر بگيرين.

قدم دوم :
از منوی file گزينه new رو انتخاب کنين و از منوی module روی گزينه template panel و بعد روی گزينه attach کليلک کنين تا صفحه attach template panel باز بشه. از اين صفحه گزينه common رو انتخاب کنين.

قدم سوم :
از پانل common اشياء زير رو انتخاب کنين و روی صفحه model 1 که ايجاد کردين بيارين :

ماجول arrive - به تعداد 2 تا ( برای قطعات ورودی A و B )
ماجول server - به تعداد 3 تا ( برای ايستگاههای S1 ، S2 و S3 )
ماجول inspect - به تعداد 2 تا ( برای کنترل کيفيت اوليه و بازرسی قطعات دوباره کاری شده )
ماجول depart - به تعداد 3 تا ( برای سه حالت خروج قطعات از سيستم )
ماجول simulate - به تعداد 1 عدد ( برای ايجاد سيستم )

قدم چهارم :
روی يکی از ماجولهای arrive دابل کليک کنين و در پنجره باز شده arrive ، اطلاعات زير رو برای قطعه A وارد کنين :

1. گزينه station رو تو قسمت enter data انتخاب کرده و کلمه دلخواه part A رو وارد کنين.
2. تو قسمت arrival data مقدار batch size رو برابر با 1 و مقدار time between رو برابر expo(3) تنظيم کنين. همچنين عبارت arrive time رو تو گزينه mark time attribute تايپ کنين.
3. تو قسمت leave data گزينه station رو روی S1 و گزينه route time رو روی 1.5 دقيقه تنظيم کنين.

با توجه به صورت مساله ، تنظيمات مربوط به قطعه B رو هم با روش فوق انجام بدين.

قدم پنجم :
روی قسمت server يکی از ماجولهای server دابل کليک کنين تا پنجره server باز بشه. اطلاعات زير رو برای ايستگاه S1 وارد کنين :

1. تو قسمت enter data در بخش station گزينه S1 رو انتخاب کنين.
2. تو قسمت server data از ليست process time گزينه tria رو انتخاب کرده و پارامترهای (8،4،1) رو وارد کنين.
3. تو قسمت leave data اسم S3 رو در بخش station و مقدار 2 دقيقه رو برای بخش route time وارد کنين.

با توجه به صورت مساله ، تنظيمات مربوط به ايستگاههای S1 و S2 رو هم با روش فوق انجام بدين.

قدم ششم :
روی قسمت inspect يکی از ماجولهای inspect دابل کليک کنين تا پنجره inspect باز بشه. اطلاعات زير رو برای بخش کنترل کيفيت اوليه وارد کنين :

1. تو قسمت enter data در بخش station مقدار دلخواه first ins رو وارد کنين.
2. تو قسمت server data از ليست process time گزينه مناسب رو برای زمان بازرسی انتخاب کنين (تو صورت مساله ذکر نشده بود). همچنين مقدار 0.12 رو در قسمت failure probability وارد کنين.
3. تو قسمت pass inspection leave data اسم دلخواه shipping رو در بخش station و مقدار 2 دقيقه رو برای بخش route time وارد کنين.
4. تو قسمت fail inspection leave data اسم دلخواه rework رو در بخش station و مقدار 2 دقيقه رو برای بخش route time وارد کنين.

قدم هفتم :
روی قسمت inspect يکی ديگه از ماجولهای inspect دابل کليک کنين تا پنجره inspect باز بشه. اطلاعات زير رو برای بخش کنترل کيفيت دوم و دوباره کاری وارد کنين :

1. تو قسمت enter data در بخش station مقدار rework رو انتخاب کنين.
2. تو قسمت server data تو بخش process time مقدار expo(38) رو وارد کنين. همچنين مقدار 0.25 رو در قسمت failure probability وارد کنين.
3. تو قسمت pass inspection leave data اسم دلخواه repaired رو در بخش station و مقدار 3 دقيقه رو برای بخش route time وارد کنين.
4. تو قسمت fail inspection leave data اسم دلخواه scrap رو در بخش station و مقدار مناسب رو برای زمان انتقال وارد کنين (تو صورت مساله اشاره ای نشده).

قدم نهم :
همونطور که مشخص شد ، سه حالت خروج از سيستم وجود داره ، يعنی ارسال به shipping ، repaired و scrap . اول حل مساله هم گفتم که بايد سه تا ماجول depart برای خروج از سيستم طراحی بشه. حالا من اينجا نحوه تنظيم يکی از اونا رو توضيح می دم. روی يکی از ماجولهای depart دابل کليک کرده و اطلاعات زير رو وارد کنين :

1. تو قسمت enter data در بخش station مقدار shipping رو انتخاب کنين.
2. تو قسمت count گزينه individual counter رو انتخاب کنين.
3. تو قسمت tally گزينه individual tally رو انتخاب کنين و در ليست attribute اسم دلخواه arrive time رو وارد کنين.

با توجه به صورت مساله ، تنظيمات مربوط به خروجيهای repaired و scrap رو هم با روش فوق انجام بدين.

قدم دهم :
حالا تقريبا کار تموم شده و شما بايد ماجول simulate رو تنظيم کنين. اطلاعات رو به روش زير وارد کنين :

1. تو قسمت project اطلاعات مربوط به اسم پروژه و تحليل گر سيستم و تاريخ ايجاد رو وارد کنين.
2. تو قسمت replicate عدد 1440 رو به عنوان کل زمان شبيه سازی تو کادر length of replication وارد کنين. زمان شروع شبيه سازی رو می تونين همون صفر بذارين و يا مثلا به ساعت 8 صبح و يا هر ساعت ديگه ای تغيير بدين. تعداد دفعات شبيه سازی رو هم به دلخواه تنظيم کنين.

قدم يازدهم :
از نوار ابزار animate گزينه route رو انتخاب کنين و مسير حمل و نقل قطعات رو بين ماجولها و ايستگاههای مختلف رسم رسم کنين.

پايان :
حالا شما می تونين برنامه رو چک کنين. برای اين منظور از منوی run گزينه check model رو انتخاب کنين. اگر اشکالی گذارش شد ، با کمی دقت و حوصله اشکال رو رفع کنين.
همچنين می تونين از منوی run گزينه setup رو انتخاب کنين و در مورد نحوه اجرای شبيه سازی و سرعت اين کار ، تغييراتی اعمال کنين.
شما می تونين تمام اون اطلاعاتی رو که خواستين از طريق گزينه report در منوی run مشاهده کنين.

اميدوارم اين راهنماييها بتونه کمکتون کنه.
هر جايی از مساله که بازم سوال داشتين من در خدمتتون هستم.

موفق باشين
 

farnaz_sh

عضو جدید
سلام اقای الياس پور

آقا دست مريزاد

روش پيشنهادی شما خيلی جالب بود. مخصوصا اون قسمتی که به جای برگشت دادن قطعات معيوب برای دوباره کاری ، به جای اينکه به ايستگاههای s1 ، s2 و s3 دوباره يه خط وصل کنين ، از يه ماجول بازرسی با زمان عمليات برابر با زمان دوباره کاری استفاده کردين. اين روش مساله رو خيلی ساده می کنه.

من يکی خيلی استفاده کردم.

موفق باشين
 

nazanin_t

عضو جدید
سلام آقای الياس پور

من واقعا نميدونم چی بگم. فکر نمی کردم اينطور کامل جواب بدين. شرمنده کردين منو. يه دنيا ممنونم و اميدوارم که بتونم جبران کنم.

اميدوارم هر جا که هستين موفق باشين :gol:
 

hparhizi

عضو جدید
بهبود در وضعيت تالار

بهبود در وضعيت تالار

واقعا عاليه جناب الياس پور :
فكرميكم جاش باشه كه يه مطلبي رو عنوان كنم كه البته فكر كنم نظر خيلي ديگه از دوستان هم باشه .
حقيقت اينه كه از زماني كه شما به تالار اومديد تالار يه وضعيت جديدي پيدا كرده و بار علمي مطلب تالار هم بالا تر رفته
اميدوارم كه هميشه موفق باشيد و ما رو از راهنمايي هاي خوبتون بي نصيب نكنيد .

با تشكر واحترام
 

PersiaN_PulsE

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا عاليه جناب الياس پور :
فكرميكم جاش باشه كه يه مطلبي رو عنوان كنم كه البته فكر كنم نظر خيلي ديگه از دوستان هم باشه .
حقيقت اينه كه از زماني كه شما به تالار اومديد تالار يه وضعيت جديدي پيدا كرده و بار علمي مطلب تالار هم بالا تر رفته
اميدوارم كه هميشه موفق باشيد و ما رو از راهنمايي هاي خوبتون بي نصيب نكنيد .

با تشكر واحترام


قصد اسپم زدن تو این تاپیک مهم رو ندارم ولی درسته منم همین نظر رو دارم امیدوارم که ایشون ار موقع که وقت داشتن به این تالار بیان و مارو از نظرات و مطالب ارزشمند خودشون بهره مند کنن..ممنون
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزيز مهندسم خانم فرناز ، خانم نازنين ، آقای پرهيزی و آقای پرشين

من واقعا از محبت شما ممنونم. شما لطف دارين و فکر نمی کنم که من در حد اين فرمايشات باشم.

من هم از مطالب شما و تجربه شما نهايت استفاده رو می برم و اميدوارم که بتونيم باهم به همراه دوستان متخصص ديگه ، يه محيط جدی علمی ايجاد کنيم.

با احترام
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست ؟ (قسمت دوم)

سيستم چيست ؟ (قسمت دوم)

پيدايش تفکر سيستمی – قسمت دوم

سال 1954 يه گروه تحقيقاتی در زمينه تئوری عمومی سيستم ها تشکيل شد که اعضای شورای مرکزی اون چهار نفر بودن. اين چهار نفر عبارت بودن از :

Ludwig Von Bertalanffy (تخصص : زيست شناس)
Kenneth Boulding (تخصص : اقتصاددان)
Anatoly Rapoport (تخصص : رياضيدان)
Ralph Gerard (تخصص : فيزيولوژيست)

اين گروه که به " Society for General Systems Theory " معروف هستن 4 هدف زير رو برای تحقيقات خودشون تعريف کردن :

1. انتقال دستاوردهای يک شاخه علمی به شاخه های ديگر علمی
2. ايجاد مدل های نظری در حوزه هايی که از اين مدل ها بهره مند نيستن
3. مينيمم کردن همپوشانی مطالعات و تحقيقات نظری در شاخه های گوناگون غلمی
4. ايجاد وحدت ميان علوم

Bertalanffy ميگه : " بر خلاف پديده های فيزيکی ، پديده حيات فقط در organism ها ديده می شود. هر organism يک system است که اجزاء و اعمال آنها دارای روابط متقابل بوده و نظمی dynamic دارند. "

نکته بسيار مهم : همونطور که تو نمودار پيوست شده در پست قبلی مشاهده کردين و همچنين با توجه به تخصص های کميته مرکزی 4 نفره جامعه تئوری عموری سيستم ها ، يک مطلب روشن وجود داره و اون چيزی نيست جز اينکه نظريه عمومی سيستم ها به شدت متاثر از 4 شاخه علمی " رياضيات ، اقتصاد ، زيست شناسی و فيزيولوژی " هستش. در واقع موضوع و زمينه اصلی نظريه عمومی سيستم ها ، بررسی فرآيند " رشد و تکامل " هستش و در اين مبحث ، فرض بر اين هست که تمامی فرآيند های رشد و تکامل از يک الگوی واحد پيروی می کنن.

به عنوان مثال اگر شما به عنوان يک مهندس صنايع تو يه کارخونه توليد ميل لنگ برای اتومبيل سواری مشغول به کار هستين و از شما خواسته شده که ظرفيت توليد واحد رو 8 درصد افزايش بدين ، اين تئوری به شما می گه :

اگر شما نگرش سيستماتيک داشته باشين بايد کارخونه و يا قسمتی از اين کارخونه رو که در فرآيند افزايش ظرفيت توليد دخيل هست رو به عنوان يک سيستم جاندار در نظر بگيرين. حالا هدف شما اين هست که اين سيستم جاندار رشد کنه. با توجه به اساس تئوری سيستم ها شما می تونين از الگوهای مشابه رشد در ساير علوم استفاده کنين. مثلا شما می تونين به بررسی فرآيند رشد يک گياه بپردازين و عوامل موثر در اين رشد رو در کارخونه پياده سازی کنين.

شما وقتی سراغ سيستم های رشد جاندار می رين ، يک اصل موضوع بسيار جالب رو پيدا می کنين. اين اصل می گه يک موجود زنده برای رشد به طور خودکار از عوامل مثبت رشد استفاده می کنه. ما برای رشد يک گياه کافيه که جلوی عوامل محدود کننده اون رو بگيريم و کاری به عوامل تسريع کننده نداشته باشيم. حالا شما می تونين اين ايده رو در مورد پروژه افزايش ظرفيت توليد کارخونه مورد نظر هم به کار ببندين. يعنی برای افزايش ميزان توليد ، به جای توجه به عوامل تسريع کننده توليد ، به عوامل کند کننده توليد بپردازين و اونها رو از بين ببرين. (لازم به توضيح هست که اين اصل ، بسيار پر کاربرد و استراتژيک هست و تقريبا بزرگترين شرکتای جهان برای اعمال تغييرات تو کارهاشون از اون استفاده کردن. من در آخر اين مباحث قصد دارم که چند تا مثال واقعی و کامل هم از به کارگيری تکنيک های مهندسی سيستم در دنيای تجارت و صنعت بزنم).

در آخر بايد اينو بگم که نکته مهم اين هست که فرآيندها يکسان هستن و نه اجزاء و حتی سيستم ها. شما می تونين به عنوان يک مهندس دارای تفکر سيستمی ، با مطالعه دقيق فرايندهای يک سيستم ، و الگوبرداری صحيح از ساير سيستم ها (حتی غير مشابه) ، آينده سيستم مورد نظر رو در مورد سيستم خودتون پياده کنين.

بحث در زمينه مبانی شکل گيری تفکر سيستمی رو تو پست بعدی ادامه خواهم داد.

از توجه و نظرات شما ممنونم.
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست ؟ (قسمت سوم)

سيستم چيست ؟ (قسمت سوم)

پيدايش تفکر سيستمی – قسمت سوم

به طور کلی انواع سيستم ها رو از لحاظ ميزان پيچيدگی ساختار و رفتار و عملکرد اونا می شه به دسته ها و سطوح مختلف تقسيم بندی کرد.

آقای Kenneth Boulding ، اقتصاددان شهير ، سلسله مراتبی رو برای طبقه بندی سيستم های مختلف بر اساس ميزان پيچيدگی ، به روش زير ارايه کرده که در اون پيچيدگی سيستم های سطوح بالاتر بيشتر از سيستم های سطوح پايين تر هست و ويژگيها و قوانين سيستم های سطوح پايين تر در سيستم های سطوح بالاتر هم صدق می کنه :

1. سيستم های ايستا
اين سطح ، ساده ترين نوع سيستم ها هستن که به اون سطح ساختارها هم گفته ميشه. به عنوان مثال ، نمودارها ، جداول و تصاوير تو اين سطح قرار می گيرن.

2. سيستم های متحرک ساده
اين سطح ، که به اون سطح ساعت گونه ها هم گفته ميشه ، شامل سيستم های ساده متحرکی هست که کنترلی بر روی رفتار خودشون ندارن و بر اساس قوانين از پيش تعيين شده رفتار می کنن. به عنوان مثال ، موتورهای بخار ، ساعت ، منظومه شمسی و . . . تو اين سطح قرار دارن. در واقع اکثر قوانين و نظريه های علوم طبيعی تو اين سطح قرار می گيرن.

3. سيستم های سايبرنتيکی
اين سطح شامل سيستم هايی هست که به وسيله ابزارهايی ، توانايی کنترل خودکار خودشونو دارن و به عبارت ديگه خود تنظيم هستن. البته نکته مهم اينه که پارامترهای کنترل توسط عوامل محيطی برنامه ريزی می شن. به عنوان مثال ، می شه به موشک های بالستيک ، ترموستات و کامپيوتر اشاره کرد.

4. سيستم های تک سلولی
اين سطح شامل اولين گونه جانداران هستن که به صورت تک سلولی و خودکفا بوده و توانايی توليد مثل دارن.

5. سيستم های گياهی
تو سيستم های گياهی يک نوع تقسيم کار بين سولی وجود داره و در عمل اين سيستم ها برای دوره رشد خودشون از يه برنامه ريزی پيروی می کنن.

6. سيستم های حيوانی
سيستم های حيوانی با دارا بودن گيرنده های محيطی بيشتر و کاملتر مثل : چشم ، گوش ، پوست و . . . و همچنين با برخورداری از واحد پردازش مرکزی ( مغز يا توده متراکم عصبی ) ، تواناي تحليل و تفسير اطلاعات دريافتی از محيط رو داشته و از سطح تحرک و خودآگاهی بيشتری نسبت به سيستم های گياهی برخوردارن.

7. سيستم های انسانی
سيستم های انسانی ، نوع عالی سيستم های حيوانی هستن. به اين ترتيب که بالاترين سطح خودآگاهی رو داشته و به اين خودآگاهی ، اشراف دارن. يعنی اينکه بر خلاف ساير سيستم های حيوانی ، انسان ميدونه که ميدونه يا نه ! همچنين سيستم های انسانی در مراحل رشدشون ، علاوه بر هدف جو بودن ، کمال جو هم هستن. يعنی به صورت آگاهانه مراحل رشد و تکامل خودشونو انتخاب و برنامه ريزی می کنن ، هر چند که غير ممکن باشه.

8. سيستم های سازمانی
سيستم های سازمانی در واقع پيچيده ترين سيستم هايی هستن که شناخته شدن ( چونکه سيستم هايی وجود دارن که شناخته شده نيستن و به همين خاطر هم ، تو اين دسته بندی قرار نميگيرن ، مثل سيستم های غير طبيعی و انتزاعی ). واحدهای تشکيل دهنده سيستم های سازمانی در واقع خود انسان ها نيستن ، بلکه رفتار انسانها هستن. به همين خاطر هم اين سيستم ها علاوه بر اينکه تحت تاثير عواملی هستن که روی تک تک انسانها اثر ميذارن ، تحت تاثير عواملی هستن که روی روابط انسانی هم اثر ميذارن ، مثل تاريخ ، هنر ، فرهنگ ، اخلاق ، سياست و غيره.

با توجه به اين طبقه بندی ، آقای John Nicholas تو کتا ب معروف خودش " Managing Business and Engineering Process " می گه که : سه سطح اول اين طبقه بندی (سيستم های ايستا ، متحرک ساده و سايبرنتيکی ) که تو قلمرو علوم فيزيکی هستن و سه سطح دوم ( سيستم های تک سلولی ، گياهی و حيوانی ) که تو قلمرو علوم زيستی هستن و همچنين دو سطح آخر ( سيستم های انسانی و سازمانی ) که تو قلمرو علوم اجتماعی هستن ، رابطه ای به هم پيوسته دارن. يعنی مثلا هر چند علم مديريت بيشتر با سيستم های سطح هفت و هشت ارتباط داره ، ولی برای تحقق مطلوب اهداف ، ميشه از سيستم های سطوح پايين تر هم استفاده کرد.

تو پست های بعدی در مورد اساس و الفبای سيستم ها توضيح خواهم داد.

موفق باشين
 

parya_m

عضو جدید
سلام

من مطالب اين تاپيک رو خوندم و استفاده کردم. من کلا به بحث سيستم ها خيلی علاقه دارم و هميشه دوست داشتم که از ابتدا و به صورت اصولی اين مباحث رو مطالعه کنم. ممنونم

اگه مطالب رو ادامه بدين خيلی عاليه آقای yaser_eliaspour
 

MOSTAFANAVVAB

عضو جدید
با سلام
از عکس پشت سر شما فکر کنم داخل ایران نیستید
من داشتم کدی را در گوگل جستجو میکردم که ناگهان با این سایت برخورد کردم و تو اولین صفحه با نوشته شما مواجه شدم ، اولش خیال کردم در باره برنامه نویسی صحبت کردید با کمی مطالعه بیشتر دیدم ظاهرا اینطور نیست . اما از نظرتو و مطالبی که بیان کردید خوشم آمد . به شما تبریک میگم که با حوصله نشستید و جواب خواهر و برادرم را اینگونه .زیباو جذاب و مفهومی بیانکردید
امید وارم در آینده نچندان دور با این سایت و شما بیشتر آشنا شوم

با آرزوی بهروزی

حاج سید آقا اخوی مشهدی کربلایی حسن
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست؟ (قسمت چهارم)

سيستم چيست؟ (قسمت چهارم)

مبانی سيستم – بخش اول

تو کتاب “ Definition of System “ نوشته شده توسط “ Hall & Fagen “ سيستم به اين شکل تعريف شده :

" سيستم ، مجموعه ای از اجزاء و روابط ميان آنهاست که توسط ويژگيهای معين ، به هم وابسته يا مرتبط ميشوند و اين اجزاء با محيطشان يک کل را تشکيل می دهند. ".

عناصر سيستم :

عناصر هر سيستم ، همون اجزای تشکيل دهنده اون سيستم هستن که بشه اونا رو شناسايی و توصيف کرد. اگه بشه عنصری از يه سيستم رو به صورت سيستمی جداگانه در نظر گرفت ، به اون عنصر " خرده سيستم يا زير سيستم " می گيم. اگه نتونيم درون و محتوای يه عنصر يا خرده سيستم رو شناسايی و توصيف کنيم ، به اون عنصر " جعبه سياه " گفته ميشه. جعبه های سياه ، اتم های تشکيل دهنده سيستم ها هستند.

عناصر يه سيستم عبارتند از ( به تصوير زير توجه کنين) :

1. ورودی - Input
2. پردازش - Process
3. خروجی - Output
4. بازخور - Feedback


حالا به بررسی مختصر هر يک از اين عناصر می پردازيم :

ورودی ها :

ورودی های هر سيستم به منزله مواد اوليه و انرژی اون سيستم هستن. ورودی های هر سيستم رو از حيث محل تامين و تشکيل ميشه به سه بخش تقسيم کرد :

الف. ورودی های زنجيره ای
وروديهای زنجيره ای خودشون خروجی های سيستم های ديگه هستن. شناسايی اين نوع ورودی ها در عالم واقعيت کار ساده ای هست ، چونکه با قطع شدن اين ورودی ها ، اختلال حاصله به وضوح ديده ميشه. به عنوان مثال اگه سيستم يه کارخونه توليدی رو در نظر بگيرين که از زيرسيستم های زيادی از جمله سيستم انبار مواد اوليه و سيستم خط توليد تشکيل شده ، مواد اوليه و قطعات به عنوان ورودی های زنجيره ای سيستم خط توليد محسوب ميشه. چون اين ورودی ها همون خروجی های سيستم انبار مواد اوليه هستن و با قطع شدن اين ورودی ها ، کار توليد مختل ميشه.

ب. ورودی های تصادفی
ورودی های تصادفی اون دسته از ورودی هايی هست که سيستم از ميان خروجی های زيرسيستم ها يا سيستم های ديگه ، به صورت تصادفی انتخاب می کنه. يعنی در مورد نرخ استفاده يه سيستم از ورودی های تصادفی ، قطعيت ورودی های زنجيره ای وجود نداره و اين نرخ به صورت احتمالی بين صفر و يک مطرح ميشه و برای تعيين اون وارد حيطه دانش آمار و احتمالات ميشيم. ورودی های تصادفی در واقع مهمترين نوع ورودی ها از حيث اهميت تحليل هستن ، چرا که اغلب شناسايی اونا و تعيين رفتارشون کار پيچيده ای هست و اين ورودی ها تاثيری روی سيستم می ذارن که اغلب از خود عمليات و پردازش مهمتر هست.

يک مثال ساده از ورودی های تصادفی ، مواد اوليه ای هست که سيستم انبار مواد اوليه از سيستم خريد دريافت می کنه. تامين کنندگان محيطی مواد اوليه متعدد هستن و عوامل بسياری تو تصميم گيری سيستم برای خريد تاثير ميذارن. يه مثال پيچيده تر در مورد ورودی تصادفی ، ورود قطعات يدکی برای سيستم خط توليد هست. يه خط توليد با توجه به ماشين آلاتی که به کار می بره و بسياری شرايط ديگه ممکنه دچار نقص فنی بشه. مطالعه اين موارد به عهده مهندسی تعميرات و نگهداری هست و اونها هم با استفاده از تکنيک های آماری اقدامات پيش بينانه ، پيشگيرانه و تعميراتی انجام می دن. يعنی ورود قطعات يدکی به سيستم توليد ، از روابط احتمالی پيروی می کنه و نه قطعی.

ج. ورودی های بازخور
برخی از ورودی های يه سيستم در واقع بخشی از خروجی های قبلی همون سيستم هستن. به چنين ورودی هايی بازخور گفته ميشه. بازخورها کاربردهای زيادی دارن ، اما يکی از بارزترين و رايج ترين کاربردهای تحليل بازخورها ، تعيين سطح کارايی سيستم هست. به اين شکل که اگه بازخورها رو به عنوان محصولات نامطلوب که نياز به اصلاح دارن در نظر بگيريم ، اونوقت نسبت اين بازخورها به خروجی های سالم ، می تونه اطلاعات مفيدی رو در اين زمينه به ما بده.

پردازش :

در يه بيان ساده ، پردازش عبارت است از فرآيندی که تو اون ، ورودی يه سيستم به خروجی اون سيستم تبديل ميشه. تحليلگرها همواره دنبال اين مطلب هستن که اين تبديل ها چطور انجام ميشه ، اگر تونستن ايناکارو به دقت انجام بدن به اونا جعبه سفيد و در غير اين صورت به اونا جعبه سياه ميگن. سوالی که اينجا پيش مياد اينه که " مگه اين پردازش ها توسط خود مديران و متخصص ها طراحی نميشه ؟ " . در جواب بايد گفت که چرا همينطوره. اما همواره حجم زيادی از مسايل هست که قابل پيش بينی نيستن و خودشونو در شرايط کاری نشون می دن. نکته جالب توجهی که وجود داره اينه که گاهی اوقات ، تحليلگرهای سيستم وجود جعبه های سياه رو شناسايی می کنن ولی به اصطلاح اقدام به رمزگشايی نمی کنن. چرا که در کل تشخيص می دن ، مديريت مجموعه با همين شرايط به صرفه تر از اين هست که اين مسايل شناسايی بشه و عواقب بعدی خودشو به همراه بياره.

خروجی ها :

خروجی های يه سيستم رو ميشه به سه دسته تقسيم کرد :

الف. خروجی های هدف
خروجی های هدف ، اون دسته از خروجی هايی هستن که مستقيما (چه قطعی و چه احتمالی) توسط سيستم های ديگر مورد مصرف قرار ميگيرن. هدف هر سيستمی به حداکثر رسوندن اين نوع خروجی ها با توجه به ورودی های خود و با حداقل هزينه هستش.

ب. خروجی های بازخور
قبلا در اين مورد توضيح داده شده.

ج. خروجی های ضايعاتی
خروجی های ضايعاتی ، اون دسته از خروجی های نامطلوبی هستن که نه در بيرون سيستم و نه در درون سيستم قابل مصرف نيست. سيستم ها به دنبال کاستن اين نوع خروجی ها هستن.

بازخورها :

بحث در مورد بازخورها مفصل هست و اونا رو تو پست های بعدی انجام خواهم داد.


مطالب رو تو پست بعدی ادامه خواهم داد

موفق باشين
 
آخرین ویرایش:

عاطفه خدادی

عضو جدید
در آخر بايد اينو بگم که نکته مهم اين هست که فرآيندها يکسان هستن و نه اجزاء و حتی سيستم ها. شما می تونين به عنوان يک مهندس دارای تفکر سيستمی ، با مطالعه دقيق فرايندهای يک سيستم ، و الگوبرداری صحيح از ساير سيستم ها (حتی غير مشابه) ، آينده سيستم مورد نظر رو در مورد سيستم خودتون پياده کنين.



جناب الیاس پور سلام
بسیار ممنون از طرح این مباحث
در رابطه با این موضوع که کلیه فرایند ها یکسانند منظورتون همون مثالی ست که در رابطه با فرایند رشد و عوامل بازدارنده گیاه زده بودید و اینکه آیا همیشه این مثال در رابطه با کلیه سیستم ها از جهت الگو برداری کلی صادقه یا تمایزاتی هم میشه قائل شد؟


با سپاس
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آخر بايد اينو بگم که نکته مهم اين هست که فرآيندها يکسان هستن و نه اجزاء و حتی سيستم ها. شما می تونين به عنوان يک مهندس دارای تفکر سيستمی ، با مطالعه دقيق فرايندهای يک سيستم ، و الگوبرداری صحيح از ساير سيستم ها (حتی غير مشابه) ، آينده سيستم مورد نظر رو در مورد سيستم خودتون پياده کنين.



جناب الیاس پور سلام
بسیار ممنون از طرح این مباحث
در رابطه با این موضوع که کلیه فرایند ها یکسانند منظورتون همون مثالی ست که در رابطه با فرایند رشد و عوامل بازدارنده گیاه زده بودید و اینکه آیا همیشه این مثال در رابطه با کلیه سیستم ها از جهت الگو برداری کلی صادقه یا تمایزاتی هم میشه قائل شد؟


با سپاس

سلام

قطعا شما هم می تونين که فرآيند با عمليات فرق داره. وقتی از کلمه فرايند استفاده می کنيم منظورمون يه سلسله عمليات هست که از جايی شروع ميشه و به جای ديگه ای ختم می شه. وقتی دو فرآيند رو يکسان می خونيم منظورمون اين هست مه شايد در جزييات عمليات ها و پديده ها و موقعيت ها ، تفاوتهايی وجود داشته باشه ، اما در يک نگاه کلی نگر ، هر دو سيستم دارن مسير مشابهی رو طی می کنن.

پس :

1. يادتون نره ، که نگاه سيستماتيک يه نگاه کلی نگر هست و نه جزيی نگر

2. تساوی فرآيندها معادل تشابه فرآيند نيست. توجه کنين که هم بچه انسان رشد می کنه و هم شبکه های کريستالی يک بلور. آيا می شه گفت که فرآيند يکی رشد و فرآيند ديگری زوال هست ؟ قطعا نميشه گفت. چون هر دو رشد می کنن ، اما عمليات رشد متفاوت هست.

3. ما وقتی ميگيم الگوبرداری از فرآيندهای يکسان مجاز هست ، اين به معنای الگوبرداری از اجزاء نيست. بلکه الگوبرداری از اهداف کلی و همينطور فراهم کردن شرايط يکسان برای رسيدن به اون اهداف رو مطرح می کنيم

موفق باشين
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست؟ (قسمت پنجم)

سيستم چيست؟ (قسمت پنجم)

مبانی سيستم – بخش دوم

انواع روابط موجود در يک سيستم

به طور کلی به مسيرهای ارتباطی عناصر يک سيستم ( و يا مسيرهای ارتباط دهنده چند خرده سيستم ) ، رابطه – Relationship – ميگن.

از حيث انواع رابطه موجود در طبيعت ، ميشه اونا رو به اين شکل تقسيم بندی کرد :

1. روابط همزيستی – Symbiotic
2. روابط هم نيروزايی – Synergistic
3. روابط تکراری – Redundant

اينجا به طور مختصر هر کدوم از اين روابط رو توضيح می دم.

رابطه همزيستی يا Symbiotic Relationship

رابطه همزيستی به روابط حياتی ای گفته ميشه که اگه قطع بشه ، سيسم يا سيستم های مرتبط با اونا از کار می افتن. روابط همزيستی می تونه يه طرفه يا دو طرفه باشه. تو روابط يک طرفه ، در صورت قطع شدن رابطه ، فقط وجود سيستمی که وابسته به سيستم مقابل هست ، زير سوال ميره ، اما تو روابط همزيستی دو طرفه ، اگه رابطه از بين بره ، هر دو سيستم مرتبط ، چون وابسته به هم هستن از کار می افتن.

به عنوان مثال يه کارخونه توليدی رو در نظر بگيرين که از عناصر ( خرده سيستم ) مختلفی تشکيل شده. من اينجا 5 تا از زيرسيستم های اين کارخونه رو کشيدم.




تو تصوير بالا (سيستم کارخانه) فلش های 1 و 2 و 3 و 4 نشون دهنده روابط Symbiotic هستن. روابط 1 و 2 و 3 از نوع يک طرفه و رابطه 4 از نوع دو طرفه هستش. اگه بخواييم اين سيستم رو يه تحليل کلی بکنيم ، بايد بگيم که زيرسيستم های " توليد " و " فروش " دارای رابطه همزيستی دو طرفه هستن. يعنی اگه رابطه بين اين دو از بين بره ، هيچ کدوم از اين دو زيرسيستم قادر به ادامه حيات نخواهن بود. به عبارت ديگه ، اگه فروش وجود نداشته باشه ، توليد امری بيمعنی خواهد بود و بالعکس.

رابطه 3 از نوع همزيستی يک طرفه هستش و با توجه به جهت فلش نشون ميده که اگه اين رابطه از بين بره ، زير سيستم " توليد " ميتونه ادامه کار بده ولی زيرسيستم " تعميرات و نگهداری " دچار مشکل ميشه. به عبارت ديگه ، وجود زيرسيستم " تعميرات و نگهداری " وابسته به وجود زيرسيستم " توليد " هستش. به همين ترتيب معلوم ميشه که وجود زيرسيستم " خريد " وابسته به وجود دو زيرسيستم " توليد " و " تعميرات و نگهداری " هستش. يعنی تو نگاه اول ، اگه هر دو زيرسيستم " توليد " و " تعميرات و نگهداری " از کار بيفتن ، اونوقت زيرسيستم " خريد " هم از کار ميفته. اما اگه دقت بيشتری به عمل بياد ، متوجه ميشيم که هرچند بين زيرسيستم های " توليد " و " خريد " ، رابطه حياتی دو طرفه وجود نداره (چون زيرسيستم " خريد " وابسته به زيرسيستم " تعمرات و نگهداری " هم هست) ، اما با از کار افتادن فعاليت زيرسيستم " توليد " ، فعاليت زيرسيستم " خريد " هم مختل ميشه ، چرا که در آن صورت ، زيرسيستم " تعميرات و نگهداری " هم از کار ميفته و بنابراين ، زيرسيستم " خريد " هر دو پس نياز خودشو از دست ميده.

واضحه که همين سيستم ساده رو به شکل های متنوع ديگه ای هم ميشه رسم و تحليل کرد و به طبع مساله ، جزيی تر يا کلی تر در نظر گرفت. رابطه 5 هم به نوعی Symbiotic محسوب ميشه ، يعنی زيرسيستم " کنترل کيفيت " به صورت يکطرفه وابسته به زيرسيستم توليد هستش. اما اين رابطه ويژگيهای ديگه ای هم داره که در ادامه به اونا اشاره خواهم کرد.

رابطه هم نيروزايی يا Synergistic Relationship

رابطه هم نيروزايی ، رابطه ای هست که در صورت وجود ، نتيجه همکاری زيرسيستم های مربوطه ، بازده ای بيش از مجموع بازده های مستقل تک تک زيرسيستم های نامبرده ، ايجاد می کنه. يعنی اينکه اگر مثلا دو زيرسيستم که هر کدوم به تنهايی 5 درصد بازده دارن ، با هم رابطه Synergistic داشته باشن ، در نتيجه اين رابطه ، بازده کل سيستم که حاصل از اين دو زيرسيستم هست ، مثلا 14 درصد ( بزرگتر از 10 درصد ) خواهد شد. بنابراين به سادگی نتيجه گرفته ميشه که وجود يه رابطه هم نيروزايی برای حيات سيستم ، الزامی نيست ، ولی در صورت وجود می تونه بهره وری سيستم رو افزايش بده.

برای روشن تر شدن مساله ، مثال کارخونه بالا رو تعميم ميديم. فرض کنين که زيرسيستم " فروش " که تو سيستم " کارخانه " فعاليت می کنه ، خودش از 3 زيرسيستم ديگه تشکيل شده باشه. به شکل پايين توجه کنين :




به عنوان مثال در نظر بگيرين که هيات مديره کارخونه طی يه بررسی تصميم ميگيرن که برای افزايش ميزان فروش کارخونه به اندازه 7 درصد ، روی تبليغات ( که پيش بينی می کنن باعث افزايش فروش 4 درصدی بشه ) و همينطور خدمات پس از فروش ( که پيش بينی می کنن باعث افزايش فروش 3 درصدی بشه ) سرمايه گذاری کنن. اتفاق جالبی که می افته اينه که در اثر سرمايه گذاری روی هر دو بخش ، افزايش فروشی به ميزان 9 درصد به دست مياد. اين 2 درصد اضافه ، در اثر رابطه Synergistic بين زيرسيستم های " تبليغات و بازاريابی " و " خدمات پس از فروش " ايجاد شده.

همونطور که قبلا توضيح دادم رابطه های 6 و 7 از نوع Symbiotic يکطرفه هستن. يعنی اگه زيرسيستم دريافت سفارش کارنکنه ، وجود دو زيرسيستم ديگه بيمعنی ميشه. رابطه شماره 8 ، يه رابطه Synergistic هست که بين دو زيرسيستم " تبليغات و بازاريابی " و " خدمات پس از فروش " وجود داره. وجود اين رابطه ضروری نيست ، يعنی اگه وجود نداشت ، کار سيستم دچار اشکال اشکال نميشد ، اما حالا باعث افزايش راندمان کار شده.

رابطه تکراری يا Redundant Relationship

رابطه تکراری ، نوعی از رابطه هست که به منظور افزايش قابليت اطمينان وجود داره و در صورت وجود ( تکرار مستمر ) باعث کاهش احتمال توقف سيستم و بروز خطا در اون ميشه. در واقع رابطه تکراری باعث افزايش ايمنی سيستم ميشه. روش کار روابط تکراری ، محدود کردن رفتار سيستم ها و خرده سيستم ها ، به رفتارهای مطمئن و قابل قبول هستش. در واقع روابط تکراری حکم قوانين رو برای رفتارهای سيستمی دارن. افزايش روابط تکراری باعث افزايش قابليت اطمينان سيستم و به تبغع اون افزايش هزينه های سيستم ميشه.

تو شکل " سيستم کارخانه " ، رابطه شماره 5 ، از نوع Redundant هست. يعنی زيرسيستم " کنترل کيفيت " ( و در نمای بزرگتری مديريت کيفيت ) دارای رابطه تکراری با زيرسيستم " توليد " هستش. البته طبيعی هست که اين سيستم رو به شکل های مختلفی ميشه تحليل کرد. يعنی مثلا ميشه بخشی از زيرسيستم " نگهداری و تعميرات " رو نيز با رابطه Redundant به زيرسيستم های ديگه متصل کرد.

از نمونه های بارز وجود روابط تکراری تو سازمان ها ، دفترچه های رويه سازمانی هستن. يه مثال ديگه از اين نوع روابط ، Check List های پرواز هواپيماها هست که با تعريف ليست بلندبالايی از مواردی که بايد قبل از هر پرواز کنترل بشه ، امنيت پرواز رو تضمين می کنن.

بحث رو تو پست های بعدی ادامه خواهم داد.

موفق باشين
 
آخرین ویرایش:

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست ؟ (قسمت ششم)

سيستم چيست ؟ (قسمت ششم)

مبانی سيستم – بخش سوم

مرز سيستم

صحبت از مرز سيستم زمانی مطرح ميشه که بحث محيط سيستم در بين باشه. در مورد محيط سيستم بعدا به طور کامل توضيح خواهم داد. مرز سيستم بر اساس يه تعريف عملياتی ، عبارت است از " خطی بسته و فرضی که دور متغيرهای معينی قرار ميگيره ". در واقع مرز يه سيستم ، جدا کننده اون سيستم از محيطش هست.

با توجه به قراردادی بودن مرز يه سيستم ، تحليلگرهای مختلف می تون مرزهای متنوعی برای سيستم مورد مطالعه ، در نظر بگيرن. در واقع اهميت چندانی نداره که سيستم مورد نظر يه تحليلگر ، از نظر ديگران ، يه خرده سيستم از سيستمی بزرگتر قلمداد بشه يا برعکس. اونچه که مهمه اينه که تحليلگر بتونه بين عوامل سيستمی و عوامل محيطی ، تمايز روشنی قايل بشه.

به عنوان مثال شکل زير رو در نظر بگيرين :


اين تصوير ، کارخونه ای رو نشون ميده (محدوده فيزيکی کارخونه با خط چين خاکستری مشخص شده) که دارای 11 واحد درونی و مجزا به قرار زير هستش :

1. واحد تعميرات و نگهداری
2. واحد عمليات توليد
3. واحد طراحی و مهندسی
4. واحد امور رفاهی و پرسنلی
5. واحد کنترل کيفيت
6. واحد تبليغات و بازاريابی
7. واحد حسابداری
8. واحد انبار
9. واحد حمل و نقل
10. واحد بازرگانی
11. واحد خدمات پس از فروش

فرض بر اين هست که هيات مديره کارخونه تصميم گرفتن ظرف يک سال آينده ، ميزان فروش کارخونه رو 17 درصد افزايش بدن. به همين خاطر از سه متخصص سيستم خواستن که اين مساله رو تحليل کرده و راهکارهای خودشون رو ارايه بدن. همونطور که از تصوير هم پيداست ، تحليل گرهای A ، B و C ، هر کدوم مساله رو به شکل خاصی تحليل و مرزهای سيستم مورد نظرشون رو به طور متفاوتی رسم کردن.

سيستم مورد نظر تحليلگر A دارای ويژگيهای زير هستش :

واحدهای درون سيستم :

1. واحد طراحی و مهندسی
2. واحد کنترل کيفيت
3. واحد تبليغات و بازاريابی
4. واحد حمل و نقل
5. واحد بازرگانی
6. واحد خدمات پس از فروش

واحدهای محيط سيستم (خارج از مرزهای سيستم) :

1. واحد تعميرات و نگهداری
2. واحد عمليات توليد
3. واحد امور رفاهی و پرسنلی
4. واحد حسابداری
5. واحد انبار
6. بانک
7. مشتری
8. تامين کننده
9. رقيب

سيستم مورد نظر تحليلگر B دارای ويژگيهای زير هستش :

واحدهای درون سيستم :

1. واحد تعميرات و نگهداری
2. واحد عمليات توليد
3. واحد طراحی و مهندسی
4. واحد امور رفاهی و پرسنلی
5. واحد کنترل کيفيت
6. واحد تبليغات و بازاريابی
7. واحد حسابداری
8. واحد انبار
9. واحد حمل و نقل
10. واحد بازرگانی
11. واحد خدمات پس از فروش

واحدهای محيط سيستم (خارج از مرزهای سيستم) :

1. بانک
2. مشتری
3. تامين کننده
4. رقيب

سيستم مورد نظر تحليلگر C دارای ويژگيهای زير هستش :

واحدهای درون سيستم :

1. واحد عمليات توليد
2. واحد تبليغات و بازاريابی
3. واحد حسابداری
4. واحد انبار
5. واحد حمل و نقل
6. واحد بازرگانی
7. واحد خدمات پس از فروش
8. مشتری
9. تامين کننده

واحدهای محيط سيستم (خارج از مرزهای سيستم) :

1. واحد تعميرات و نگهداری
2. واحد امور رفاهی و پرسنلی
3. واحد طراحی و مهندسی
4. واحد کنترل کيفيت
5. بانک
6. رقيب

همونطور که مشاهده شد ، تحليلگرهای مختلف ، برای بررسی چگونگی افزايش ميزان فروش کارخونه ، سيستم های مختلفی رو طراحی و تحليل کردن. به عنوان مثال ، تحليلگر A ، سيستمی رو به اين منظور طراحی کرده که زير مجموعه ای از سيستم طراحی شده توسط تحليلگر B هستش و يا اينکه تو سيستم بررسی شده توسط تحليلگر C ، عناصری قرار داده شده که حتی خارج از محدوده فيزيکی کارخونه هست و در عوض برخی از عناصر درونی کارخونه ، برای سيستم مورد نظر اون ، محيط در نظر گرفته شده.

بنابراين طراحی مرزهای سيستم کاملا قراردادی هست و بستگی به نقطه نظرات طراح داره ، اونچه که مهم هست اينه که تحليلگر بتونه بين عوامل سيستمی و عوامل محيطی ، تمايز روشنی قايل بشه.

در عمل ، معمولا مرز سيستم ، مجموعه ای از عناصر سيستم هست که علاوه بر عناصر درونی سيستم ، عوامل ديگه ای نيز تو تايين رفتار اونا موثرن. سيستم بايد عوامل محيطی تحت نفوذ خودشو کنترل و هدايت کنه که اين امر تو مرز سيستم صورت ميگيره.

اين بحث رو تو پست های بعدی ادامه خواهم داد

موفق باشين
 
آخرین ویرایش:

amirhakimi

عضو جدید
تعیین مرز سیستم یکی از اون فعالیت های حساس تو تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم است.
اشتباه در تعیین مرز میتونه خیلی گرون تموم بشه و سیستم متلاشی بشه.
خیلی واحدها بهمون دلیلی که الیاس پور عزیز فرمودند نمیتونن در مرز سیستم قرار بگیرند، مرز سیستم جای واحدهائیه که وابستگی کمتری به هسته مرکزی سیستم داشته باشند.
محیط هم در تعیین مرز سیستم نقش اساسی داره، تو یک محیط راکد مرز یک سیستم با محیط پر تلاطم کاملا فرق میکنه!
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست ؟ (قسمت هفم)

سيستم چيست ؟ (قسمت هفم)

مبانی سيستم – بخش چهارم

وابستگی – Dependency

نحوه و مقدار ارتباط يه عنصر به عناصر ديگه سيستم ، ميزان وابستگی اونو مشخص می کنه. به شکل زير توجه کنين :


تو شکل بالا ، يه سيستم فرضی رو با تعدادی از عناصرش در نظرش گرفتيم. عناصر B ، C و D در مرز سيستم قرار دارن. همونطور که از خطوط رابطه قابل استنباط هست ، رفتار عنصر A کاملا وابسته (Dependent) به هست. رفتار عنصر C وابستگی ضعيفی داره و رفتار عنصر B وابستگی نداره. بديهی هست که عناصر دارای وابستگی شديد نمی تونن تو مرز سيستم قرار بگيرن ، در حاليکه عناصر مستقل (Independent) يا دارای وابستگی ضعيف ، معمولا تو مرز سيستم مشاهده ميشن. البته اين کليت نداره ، برای مثال عناصر E و G هم مستقل هستن ، اما بنا به دلايلی در مرز سيستم قرار نگرفتن. تعيين ميزان وابستگی ، به توانايی های فنی تحليلگر و مشاهده گر بستگی داره. به همين خاطر هم در تعيين مرز سيستم ، همواره نوعی عدم قطعيت وجود داره.

اصطلاح ديگه ای که در مورد وابستگی تعريف ميشه ، زوجی بودن (Duality) هست. يه سيستم زوجی (Duad) ، سيستمی هست که عناصرش به عناصر ديگه ای تو همون سيستم وابسته باشن. به اين ترتيب ، اگه بيشتر عناصر يه سيستم به عناصر ديگرش وابسته باشن ، اون سيستم ، زوجی شديد (Strong Duad) ناميده ميشه و در نقطه مقابل اگه بيشتر عناصر سيستم مذکور از هم مستقل باشن و عناصر وابسته محدود باشن ، اون سيستم ، زوجی ضعيف (Weak Duad) ناميده ميشه. در واقع فقط با بررسی چند عامل ، ميشه زوجی شديد رو از زوجی ضعيف تشخيص داد ، اما تعيين ميزان زوجی بودن نياز به بررسی تفصيلی تک تک عناصر سيستم داره.

مطالب رو تو پست های بعدی ادامه خواهم داد

موفق باشين
 
آخرین ویرایش:

persianworld3000

عضو جدید
با سلام
من يك سوال دارم
در اين تعاريف يك تناقض هست و آنهم اينكه اگر عناصر يك سيستم ورودي / خروجي / فراگرد و .. هستند و اگر طبق تعريف عناصر مي توانند خود زير سيستم باشند پس ورودي يك سيستم به عنوان يك عنصر مي تواند يك زير سيستم باشد؟ يا حتي عنصر خروجي ؟

دوم اينكه وقتي صحبت از روابط بين اجزاء مي شود اين روابط چه هستند ؟ يعني همان خروجي ها و ورودي ها هستند ؟

ممنون.
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزيز

ممنونم از سوالتون

مساله شما اين هست که با ظاهر کلمات دچار تناقض شدين. ميبايست به مفاهيم توجه کنين. اينکه گفته ميشه عناصر سيستم بر چهار دسته هستن ، به اين معنی هست که در حالت کلی ، ساختار يک سيستم از چهار بخش (عنصر ، واحد ، پديده يا هر اسمی که روی اون گذاشته ميشه) تشکليل ميشه. حالا ممکنه که سيستمی هر 4 بخش رو داشته باشه و يا اينکه کمتر. با اين تعبير مساله شما بهتر قابل درک خواهد بود. يعنی اينکه ورودی ها يا خروجی های يک سيستم ، خودشون ميتونن سيستم هايی در مقياس های ريزتر باشن. مثلا ميشه خروجی سيستم کارخانه ايران خودرو رو ، زير سيستم اتومبيل در نظر گرفت و همين طور الی آخر.

مسايل سيستماتيک به ميزان زيادی به نحوه تفکر مهندس سيستم بستگی داره !

اما در مورد سوال دوم شما بايد اينو بگم که ، روابط ، خودشون سيستم نيستن ، يا حتی زير سيستم و عنصر و . . . بلکه روابط همونطور که از اسمشون هم پيداست ، عبارتند از نوع برهم کنشی که عناصر (به معنای کلی اون که ميتونه سيستم و يا زير سيستم های گوناگون باشه) روی هم دارن. به عنوان مثال ، تو همون سيستم کارخانه ايران خودرو ، زير سيستم تست نهايی خودرو ، رابطه ای حياتی با زير سيستم انبار محصول نهايی داره. به اين معنی که اگه زيرسيستم اول ، اجازه خروج نده ، زير سيستم دوم ، وجودش بی معنی خواهد بود. يعنی اينکه روابط ، ماهيتی فيزيکی ندارن !

اميدوارم توضيحاتم واضح بوده باشه
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
سيستم چيست ؟ (قسمت هشتم)

سيستم چيست ؟ (قسمت هشتم)

مبانی سيستم – بخش پنجم

عکس العمل های سيستم نسبت به محيط

بر خلاف عناصر سيستم ، رفتار يه سيستم تا حدود زيادی به محيط اون سيستم وابسته هستش. ليکر (Paul S. Licker) تو کتاب Fundamentals of Systems Analysis اينطور بيان می کنه که سيستم به يکی از 3 شيوه زير در برابر محيط خودش عکس العمل نشون ميده :

1. تعمير و نگهداری
2. دفاع
3. رشد

حالا به بررسی هر کدوم از اين رفتارا می پردازيم :

1. تعمير و نگهداری

فعاليت های تعميرات و نگهداری ، کارهايی هستن که سيستم درون مرز خودش انجام ميده تا از انجام صحيح وظايفش از راه های درست اطمينان حاصل کنه. فعاليتهای تعمير و نگهداری ، در برگيرنده موارد زير هستن :

الف. شناسايی زمان و نحوه وقوع مساله
ب. کسب دانش لازم برای حل مساله
ج. تامين زمان و ابزار و منابع لازم برای حل مساله

برخی از سيستم ها ، واحد های تخصصی برای تعمير و نگهداری دارن. از دپارتمان تعميرات و نگهداری کارخونه ها گرفته (سيستم کارخونه) تا ارگانيسم های تعمير و نگهداری بافت پوست (سيستم بدن انسان). بايد توجه داشت که تجزيه و تحليل سيستم ، خودش جزيی از وظايف واحد تعمير و نگهداری هست. چونکه تجزيه و تحليل سيستم ، برای بهينه شدن عمليات و روان شدن نحوه فعاليت سيستم انجام ميشه.

2. دفاع

هر سيستمی برای خودش هدفهايی داره و ممکنه اهداف يه سيستم با اهداف سيستم يا سيستم های ديگه در تضاد باشه. بنابر اين تلاش سيستم های مختلف برای به دست آوردن منابع ضروری ، بين اونا رقابت و گاهی اوقات هم دشمنی به وجود مياره. از اونجايی که تو اين رقابت ، يه سيستم ميتونه از ديدگاه ساير سيستم ها به عنوان يه منبع تلقی بشه ، بنابراين ، سيستم مذکور برای حفظ خودش بايد اقدامات دفاعی انجام بده. اين فعاليت های دفاعی در طول مرز سيستم يا نزديک اون انجام ميشه.

وجود تلاشهای دفاعی ، همواره حياتی هست. وقتی که مرز يه سيستم بشکنه ، موجوديت اون به خطر افتاده و تهديد به نابودی ميشه. هر چقدر که يک سيستم از روابط زوجی شديدتری برخوردار باشه ، مرز براش نقش حياتی تری داره. يعنی اينکه سيستم های دارای روابط زوجی ضعيف ، در برابر فشارها و تهديدات احتمالی ، از قابليت تحمل بيشتری برخوردار هستن. در صورت شکستن مرز اين سيستم ها ممکنه چند واحد فرعی اونا از بين بره ، اما تماميت اونا حفظ ميشه. يکی از اهداف عمده طراحی سيستم های اطلاعاتی ، ايجاد سيستم های نسبتا خود اتکا هست ، بطوريکه سطوح دفاعی اونا به گونه ای ايجاد بشه که شکست يه سطح دفاعی ، برای کل سيستم فاجعه آميز نباشه. فعاليت های دفاعی ، علی رغم هزينه بری (در مفهوم کلی) ، به طور مستقيم به کسب هدفهای سيستم کمکی نمی کنن ، ولی وجوشون برای سيستم ضرورت داره.

3. رشد

وقتی سيستم رشد ميکنه ، به تعداد عناصر اون افزوده ميشه. بر اساس تعريف سيستم ، افزودن عناصر جديد ، متضمن برقراری رابطه با اونهاست. اين مفهوم از واژه سازماندهی قابل برداشت هست. به اين ترتيب ، سيستم ها با برقراری ارتباط بين « عناصر درون خود » و « عوامل محيطی » رشد می کنن. رشد فيزيکی موقعی تحقق پيدا ميکنه که منابع اخذ شده از محيط به صورت مفيدی برای سيستم قابل استفاده باشه. خواه به صورت انرژی يا حامل انرژی ، خواه به صورت مواد و منابع جايگزين و خواه به صورت خرده سيستم های جديد.

وجود هر سيستم برای خودش اهميت داره. در واقع نگرش هر سيستم به خودش مبتنی بر نوعی « خود مهم دانستن » هستش. وجود اين نگرش تو سيستم های خودآگاه ، به انگيزه ای عمده برای رشد و دليلی منطقی برای دفاع منجر ميشه. منظور از اين مطالب اين هستش که منابعی که يک سيستم در طی فرآيند رشد ، از محيطش جذب کرده و به خودش اختصاص ميده ، در واقع خودشون قبلا يه سيستم يا بخشی از يه سيستم بودن و اهداف خاص خودشونو دنبال ميکردن. اما اين جبر رشد و محدوديت منابع هست که منجر به شکستن دفاع يک سيستم و تصاحب منابع اون توسط سيستم های برتر ميشه.

مطالب رو در پست بعدی با اشاره به انواع سلول های تخصصی سيستمی ادامه خواهم داد

موفق باشين
 

AieAMIRKABIR

عضو جدید
system approach

system approach

از نظر لغوی از موسیقی آمده و بهترین معادل فارسی که برای آن آورده شده*دستگاه* است.
دو کاربرد دارد. 1-کاربرد غیر حرفه ای
2- کاربرد حرفه ای (jargon)
که کاربرد غیر حرفه ای را نقد می کنیم تا به یک کاربرد حرفه ای(مهندسی سیستم،ریاضی کاربردی) برسیم.


تعریف سیستم : 1-مجوعه مرتب
2 - مجموعه ای با حداقل دو عضو ویک ربط بین آن دو
هدفمند بودن سیستم : سیستم لزوما هدف دار نیست.هدف را جامعه شناسان وارد سیستم کرده اند.
برای این سیستم را هدفدار در نظر نمی گیریم تا دامنه تعریف ما تنگتر نشود.
سیستمی که در آن انسان باشد می تواند هدفدار باشد اما نمی توان گفت حتما هدف دارد.
مثلا یک تیماریستان یا دیوان خانه به عنوان یک سیستم اجزایش (دیوانه ها) چه هدفی می توانند داشته باشند.؟؟!!!!
اگر هدف داشته باشد لزوما هدفش واحد نیست. به عنوان مثال یک شهر به عنوان سیستم افرادش چه هدف واحدی می توانند داشته باشند.؟؟!!!
 

قوي سفيد

عضو جدید
سلام من دنبال يه مثال واقعا ملموس از MISهستم آخه همه اينهايي كه در مورد سيستم توضيح داده ايد تئوريك بوده ميشه يكي از اين پروژه هايي كه عملا درمورد MISكار كرده ايد برام ميل كنيد يادمه كه گفته بودين يه پروژه اي رو در يكي از نمايندگي هاي بيمه كار كرده ايد.باتشكر

niloofar_etemadi@yaho.com
 
بالا