سه گانی قالب شعری جدید در گستره ی ادبیات فارسی

gone-b

عضو جدید
سلام دوستان ادبیاتی و ادب دوست!
در این تاپیک قصد بر این است که سه گانی که ژانری مدرن و نوپاست معرفی شده و آثاری که شاعران فرهیخته در این زمینه وجود دارد معرفی شوند.
همراهی خوب تان باعث رونق یافتن هر چه بیشتر این زبان کهن و دلنشین خواهد بود.

سه گانی چیست؟
سه‌گانی قالبی‌ست سه‌مصراعی که وزن مصراعهای آن متساوی (کلاسیک) یا نامتساوی (نیمایی) باشد
و کلمات قافیه (و احیانا ردیف) آن نیز، در مصراعهای اول و سوم یا دوم و سوم بیاید و
ضمنا تا جایی که ممکن است، ضربه‌ی عاطفی آن، در مصراع آخر
بخورد.
دکتر علیرضا فولادی پیشگام و در حقیقت خالق این سبک است به همین دلیل اولین نمونه های سه گانی سروده ی ایشان را با هم می خوانیم:
1
این دو سرو ناز
باز رو بروی هم گریستند
ریشه ها یکی دوتا که نیستند
2
می توانیم بر این سفره ی هیچ
یک نفر کم با شیم
زندگی فرصت خوبی ست که با هم باشیم
 

comed-g

عضو جدید
سلام
یکلی از زیبا و موجز ترین غالب های امروزی همین سه گانی است... دستتون درد نکنه دوست عزیز.
اینهم چند سه گانی از خانم نیلوفر جهانگیر:

1
از جهان بینی شنیدم زندگی
کارگاه رنگ ها و طرح و قالیبافی است
سهم من از زندگی نقش تو باشد کافی است
2
وقتش شده تان من کمی مغرور تر باشم
گیرم عسل تر می شود هر روز چشمانت
باید که من هم بعد از این زنبور تر باشم
3
بس که از عشق شما گفت و نشد باور تان
دل بیچاره ی من مرد ولی غصه نخور
دل زیاد است فدای سرتان
 

comed-g

عضو جدید
چند سه گانی از خانم پائیز رحیمی:

1)......

چشممان در چشم هم افتاد
درشب ِ یلدای ِ ظلمانی
زندگی شاید سیاهی های طولانی !

2)......

چشممان در چشم هم افتاد

درترافیک ِ شب ِ خرداد
زندگی شاید خیابان امیرآباد !

3)......

چشممان درچشم هم افتاد

درهوایی سرد و باران خیز
زندگی شاید غروب سرخ یک پاییز !
4)......

چشممان در چشم هم افتاد

درفضای ِ گیج ِ سرسام آور مترو
زندگی هر روز ، رنجی نو !

5)......

چشممان درچشم هم افتاد

در کلاس ِ سخت ِ خاقانی
زندگی شاید همین سردرگریبانی !
6)......

چشممان در ............

.........................
............................
7)......

چشممان در چشم هم افتاد

درغروب ِ گرم ِ گورستان
مرگ شاید بستنی با طعم تابستان !!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک صندلی کنار اجاقی گرم،

فنجان ِ چای، اتاق زمستان خواب،

رویای ِ پیرمرد ِ خیابان خواب.


علیرضا رجبعلی‌زاده کاشانی
 

comed-g

عضو جدید
گامها سست و راه پرسنگ است؛
جاده از حال ما چه می‌داند؟
تا رسیدن هزار فرسنگ است.

سید حسن دادخواه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آخرین امید هم به باد می رود؛

رنگ آفتاب می پرد،

"باغ بی خزان"، ز خواب می پرد.


علیرضا رجبعلی‌زاده کاشانی


 

comed-g

عضو جدید
همچو چشمی که یار می‌خواهد،
با همه ترس‌پاشی‌اشدر باغ،
این مترسکبهار می‌خواهد.
عبدالرضا مدرس زاده
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مانند ماه در آب
تابیدنت چه زیباست!
زیبا همیشه تنهاست.

علیرضا فولادی

 

comed-g

عضو جدید
تمام عمر تپیدم ظهور کن دیگر

ظهور کردی و لیکن درست مانندِ-

چراغ سبز، که یعنی عبور کن دیگر

محمداکرام بسیم
 

comed-g

عضو جدید
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به تماشای مرگ، وامانده ست[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مثل ِ یک جفت، چشم ِ تیز شده[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دهن ِ ماهی ِ فریز شده !

علیرضا رجبعلی زاده
[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نيستی...، خانه زمينگير است،

باغچه بی‌آسمان...، بی‌برگ...؛

از در و ديوار بوی مرگ....

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در این عصر نانو،
بیا «بشنو از نی» حدیثی قدیمی‌ست؛
بیا بشنو از تارباس و پیانو!


(پاييز رحيمی)
 

comed-g

عضو جدید
سخت سرگرم زندگی شده ایم

غافلیم از پیامِ ریزش برگ

عاجز از درکِ فصلِ رویشِ مرگ...


هادی ملکی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دستهای گشوده کافی نیست؛
گام بردار، گام - ای آدم! -
آدمکها نمی‌رسند به هم.


دکترعلیرضا فولادی
 

comed-g

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0][SIZE=+0]نقل ِ یک مهربانی ِ ساده‌ست؛[/SIZE][/SIZE][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0][SIZE=+0]واژگون تُنگ و نیمه‌جان ماهی...؛[/SIZE][/SIZE][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][SIZE=+0][SIZE=+0]زندگی پیش ِ پایت افتاده‌ست.

[/SIZE][SIZE=+0][SIZE=+0]علیرضا فولادی[/SIZE][/SIZE][SIZE=+0][SIZE=+0][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/FONT]
 

comed-g

عضو جدید
[SIZE=+0][SIZE=+0]با خطی از خاک دیدم حک شده؛

روی آوار ِ رواقِ ارگ

زندگی تصویر روشن از نمای مرگ

[/SIZE][/SIZE]
[SIZE=+0][SIZE=+0]
[/SIZE][SIZE=+0][SIZE=+0]محمداکرام بسیم[/SIZE][/SIZE][/SIZE]
 

comed-g

عضو جدید
تا کنون به طور جسته‌وگریخته، دو شاخه‌ برای سه‌گانی بازشناخته‌ایم: «سه‌گانی وزن‌دار یا موزون» و «سه‌گانی بی‌وزن یا سپید». بحث سه‌گانی سپید، گسترده است و بماند برای زمان مناسب. اکنون برآنیم تا فرم درونی سه‌گانی موزون را مورد بحث قرار دهیم.


پیشتر، در باره‌ی فرم بیرونی سه‌گانی موزون سخن گفته‌ایم. چنان که می‌دانیم این شاخه از سه‌گانی، چهار فرم بیرونی اصلی دارد، شامل:


1. کلاسیک با طرح قافیه‌ی یک - سه.


2. کلاسیک با طرح قافیه‌ی دو - سه.


3. نیمایی با طرح قافیه‌ی یک - سه.


4. نیمایی با طرح قافیه‌ی دو - سه.


البته این فرمها با احتساب چهار فرم فرعی زیر، به هشت فرم قابل گسترشند:


5. کلاسیک با طرح قافیه‌ی یک - دو.


6. کلاسیک بدون قافیه.


7. نیمایی با طرح قافیه‌ی یک - دو.


8. نیمایی بدون قافیه.


گفتنی‌ست که مهدی اخوان ثالث (م.امید)، فرم شماره 1 را برگرفته از خسروانیهای دوره‌ی ساسانی و به همین دلیل، «نوخسروانی‌» می‌نامد و البته پیش‌بینی‌گونه‌ای نیز در باره‌ی فرمهای دیگر دارد. راجع به چهار فرم اخیر هم بهتر است دوستان اهل قلم نظر بدهند، اما به باور نگارنده، این فرمها در هر صورت، فرمهای کامل سه‌گانی نیستند و باز، بحث آنها را می‌گذاریم برای بعد.


چنان که گذشت، در این نوشتار قصد داریم راجع به فرمهای درونی سه‌گانی موزون سخن بگوییم. بی‌گمان شناخت این فرمها دست سه‌گانی‌پردازان گرامی را برای خلاقیتهای بیشتر می‌گشاید. قبلا تذکر سه‌ نکته لازم است:


الف. فرم درونی سه‌گانی، در وهله‌ی اول، بر پایه‌ی ساخت نحوی آن استوار است و چگونگی چینش اجزای این ساخت، آن فرم را پدید می‌آورد.


ب. ساخت نحوی سه‌گانی نیز بر پایه‌ی کوبندگی مصراع آخر چیده می‌شود.


ج. این چینشها هم بر پایه‌ی اصول هفتگانه‌ی سه‌گانی پیش می‌روند.


اکنون هنگام آن است تا بگوییم، سه‌گانی موزون، چهار فرم درونی دارد:


1. فرم یک و یک و یک:


این فرم، الگوی آرمانی سه‌گانی‌ست و در آن، هر مصراع، حکم یک جمله‌ی نسبتا مستقل را دارد. ضمنا قوت و قدرت چنین فرمی به آن است که هر مصراع، کوبنده باشد و مصراع سوم، بیشتر:


مرگ هم یک بهانه‌ست؛


باید از خود گذر کرد؛


زندگی، حس ِ یک رودخانه‌ست.





مثل رود ِ سرازیر از کوهساریم؛


«عشق ِ قدرت»...؟ نداریم،


«قدرت ِ عشق»...؟ داریم.


2. فرم دو و یک:


آمار کاربرد این فرم، بیشتر از فرمهای دیگر است و در آن، مصراعهای اول و دوم با یکدیگر وابسته و اصطلاحا موقوف‌المعانی‌اند، ولی مصراع سوم حکم یک جمله‌ی نسبتا مستقل را دارد:


مانند ماه در آب


تابیدنت چه زیباست!


زیبا همیشه تنهاست.





بت خداست


یا خدا بت است؟


اولین و آخرین خدای ما بت است....


3. فرم یک و دو:


در این فرم، مصراع اول، حکم یک جمله‌ی نسبتا مستقل را دارد، اما مصراعهای دوم و سوم، با هم مربوط و اصطلاحا موقوف‌المعانی‌اند:


بگذار تا مردابها در خود بميرند!


ای كاش - باران! -


بي‌آبرويان آبرويت را نگيرند!





شهر من زير خروارها دود، مرده‌ست؛


روی اين قبر


گريه كن! - ابر! -


4. فرم تمام‌یک:


در این فرم، هرسه مصراع، یک جمله را تشکیل می‌دهند و اصطلاحا موقوف‌المعانی‌اند:


دام است - ای مگس! -


موسیقی سکوت


در تار عنکبوت.





از میان عشقها


عشق بی‌کلک:


عشق آدمک به آدمک.


تاکنون فرم «تمام‌یک» از سوی سه‌گانی‌پردازان کمتر مورد توجه قرار گرفته است، حال آن که این فرم، به گشودن فضاهای تازه برای سه‌گانی یاری می‌رساند، اما نباید نادیده گرفت که زدن ضربه‌ی نهایی در مصراع آخر این فرم، واقعا مهارت می‌خواهد و اینجاست که کاربرد آن ظرافت بیشتری لازم دارد
برگرفته از وبلاگ سه گانی دکتر فولادی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
محـسن ز دفتر تالار اشعار و صنایع شعری اشعار و صنايع شعری 49

Similar threads

بالا