سحابی چیست / انواع سحابی ها

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جهان علاوه بر ستاره‌ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. برای مقایسه می‌توان آنرا با تعداد اتمهای موجود در هوا بر روی زمین و در سطج دریا برابر 10 در هر اینچ مکعب است، مقایسه کرد. سحابی ، ابر یا هر چیز دیگری است که از گرد و غبار و گاز میان ستاره‌ای تشکیل شده است. سحابیهای تابان ابرهایی گازی هستند که به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند.



سحابی سر اسب
سحابی تاریک سر اسب ، روی سحابی
تابانی که در پشتش قرار دارد، سایه می‌اندازد.




بعضی از سحابیها تاریک بوده و تنها هنگامی که مانع عبور نور ستارگان یا سحابیهای تابان پشتشان می‌شوند، می‌توان آنها را دید. خیلی چیزهایی که زمانی سحابی نامیده می‌شدند، از نو طبقه بندی شده‌اند. در قرنهای پیشین این اشیاء در نظر ستاره شناسان ساختارهای ابر مانند مه آلود بودند، ولی بعدا ستاره شناسان با بهبود تلسکوپها توانستند این به ظاهر سحابیها را به عنوان کهکشان یا خوشه‌های ستاره‌ای شناسایی کنند.
[h=1]سحابیهای تاریک[/h]سحابی تاریک ابری از گرد و غبار و گاز است که گازش نور میدانهای ستارگان یا سحابیهای تابان پشت سرش را که از این ابر می‌گذرند، جذب می‌کند. سحابیهای تاریک ، که به سحابیهای جذبی نیز معروفند، هیچ تشعشعی از خود ندارند، ولی ممکن است نورهای جذب شده را به شکل امواج رادیویی یا انرژی مادون قرمز دوباره بتابانند. شاید جرم سحابیهای تاریک چندین هزار بار از جرم خورشید بیشتر باشد. اگر یک سحابی به اندازه کافی جرم داشته باشد، در نقطه‌ای از زمان موادش فشرده شده و تبدیل به ستاره می‌شود. شاید سپس سحابی تاریک با ستارگان جوان گرم حرارت ببیند و به سحابی نشری درخشانی تبدیل شود.
[h=1]سحابیهای سیاره‌ای[/h]ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لایه‌های گازی بیرونی شان را به دور می‌اندازند. این لایه‌ها پوسته منبسط شونده‌ای از گازهای تابان را تشکیل می‌دهند که سحابی سیاره‌ای نامیده می‌شوند. علت این نامگذاری این است که ویلیام هرشل ، منجم آلمانی الاصل (1822 - 1783) ، تصور کرد که این پوسته‌ها شبیه سیاره‌اند. شاید از دید ناظر زمینی ، این پوسته گازی به شکل ساعت شنی ، حباب یا حلقه به نظر آید. این سحابی با سرعت تقریبی 20 کیلومتر (12 مایل) در ثانیه رو به بیرون حرکت می‌کند و بعد از 35 هزار سال در محیط میان ستاره‌ای پراکنده خواهد شد.



سحابی دمبلی
این تصویر کامپیوتری ، سحابی‌ای را به
شکل ساعت شنی نشان می‌دهد که از
گازهای دفع شده ستاره مرکزی ایجاد شده است.

[h=1]امواج انفجاری[/h]موجهای ضربه ای انفجار ابر نواختر با سرعت هزاران کیلومتر در ثانیه در محیط میان ستاره‌ای سیر می‌کنند. این موجهای ضربه‌ای مواد میان ستاره‌ای را آشفته می‌کنند و شاید فرآیند فرو ریزش گرانشی را که سرانجام باعث تشکیل ستارگان در ابرهای میان ستاره‌ای می‌شود، آغاز می‌کنند. از هنگام اختراع تلسکوپ ، هیچ ابر نواختری در کهکشان ما کشف نشده است. اگر ابر نواختری بوجود می‌آمد، تا چندین ماه ، در آسمان به تابناکی ماه می‌درخشید. اگر آن ابر نواختر فرضی به زمین بسیار نزدیک می‌بود، می‌توانست جو زمین را منهدم کند.
[h=1]سحابیهای تابان[/h]دو نوع سحابی تابان وجود دارد: نشری و بازتابی ، که هر دو با تولد ستاره ارتباط دارند. گازهای سحابی نشری عمدتا در بخش قرمز یا سبز طیف می‌تابند، زیرا با حرارت ستارگان جوان گرم درون سحابی گرم شده‌اند. غبار سحابی ، نور ستارگان جوان داخل و اطراف سحابی بازتابی را پراکنده می‌کند. دو نوع سحابی تابان دیگر نیز وجود دارند: بقایای ابر نواختری و سحابیهای سیاره‌ای. هر دو اینها از مواد دفع شده ستارگان در حال مرگ تشکیل شده‌اند.




سحابی سه شاخه
این سحابی ترکیبی عجیب از یک
سحابی نشری صورتی و یک سحابی
بازتابی آبی است.

[h=1]بقایای ابر نواختری[/h]هنگامی که ستاره بصورت ابرنواختر منفجر می‌شود، لایه‌های گازی بیرونی آن برای تشکیل بقایای ابر نواختری تابان ، متلاشی شده و با سرعت از هسته‌اش فاصله می‌گیرند. برخی از انفجارات آنقدر شدیدند که حتی خود هسته نابود می‌شود. تقریبا 90 درصد ته مانده‌ها کم و بیش کروی‌اند و بقیه بر اثر نیروی انفجار متلاشی می‌شوند تا انبوهی از شعله‌های گازی فاقد ساختار ظاهری را تشکیل دهند. در مرکز چنان بقایایی ، پالسارها (ستاره‌های تپنده) شناسایی شده‌اند.
[h=1]سحابی انکساری[/h]در سحابی انکساری ذرات غبار نور را منعکس نمی‌کنند، بلکه متواری می‌کنند. نور قرمز می‌تواند آسانتر از نور آبی از ابر غبار بگذرد، پس نور آبی بیشتر پراکنده می‌شود، این امر موجب آبی شدن آن ابر می‌شود. همین خاصیت باعث آبی به نظر آمدن آسمان از زمین می‌شود. ذرات غبار نور خورشید را در جو شدیدا پراکنده می‌کنند و در مسیرهایی به جز سمت خورشید ، ناظر آسمان عمدتا نور آبی پراکنده می‌بیند.
[h=1]سحابیهای خارج کهکشانی[/h]آنچه به نام سحابیهای خارج کهکشانی نامیده می‌شود توده‌های عظیم و پیوسته گازی نیست، بلکه مجموعه‌ای است از ستارگانی شبیه ستارگان کهکشان ، رصدهای انجام شده نشان می‌دهد خاصیت طیفی نوری که از این سحابیها صادر می‌شود، بسیار شبیه به نوری است که از خورشید خود ما خارج می‌گردد. بنابراین درجه حرارت متناظر با چنین صدور نوری نمی‌تواند با درجه حرارت سطحی خورشید اختلاف فراوان داشته باشد و این درجه حرارت بایستی به چند هزار درجه برسد. اگر این سحابیها واقعا توده‌های غول پیکر گاز پیوسته‌ای بودند که درجه حرارت سطحی آنها همان درجه حرارت سطحی خورشید بود، ناچار می‌بایستی نوری که از آنها صادر می‌شود با وسعت سطح یعنی با مربع یکی از ابعاد آنها متناسب باشد.

چون قطر متوسط این سحابیها بیلیون بیلیون بار بزرگتر از خورشید است، باید چنان انتظار داشته باشیم که نورانیت کلی آنها بیلیون بیلیون برابر بزرگتر از نورانیت خورشید باشد. ولی نورانیت فعلی سحابی امرأه المسلسله بسیار کوچکتر از این اندازه است و از 1.7 بیلیون برابر نورانیت خورشید تجاوز نمی‌کند. نور از تمام سطح سحابی صادر نمی‌شود بلکه از عده زیادی از لکه‌های کوچک روشن بر می‌خیزد که مجموع کلی سطح آنها به سختی با یک بلیونیوم تمام سطح سحابی برابری می‌کند. این همان چیزی است که باید از سحابیهایی انتظار داشته باشیم که از ستارگان متعارفی جدا جدا از یکدیگر ساخته شده‌اند.
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]سحابی بازتابی[/h]

[h=1][/h]سحابی‌ها در واقع ابرهایی از ذرات گاز و غبار در فضا هستند، که پیرامون هم گرد آمده‌اند. گازها بطور عمده از هیدروژن و ذرات غبار از کربن و سیلیس تشکیل شده‌اند. این واژه در لاتین نیز به معنای ابر می‌باشد. در سالهای گذشته از آنجا که اجرام ژرف آسمان در میان سایر ستارگان به صورت نقاطی تار نمایان می‌شدند، اخترشناسان برای نام گذاری آنها از همین واژه تحت عنوان سحابی‌های فراکهکشانی استفاده می‌نمودند. اما با گذشت زمان و به یاری تلسکوپهای پیشرفته ، مشخص شد که در حقیقت این نقاط مبهم ، کهکشانها هستند، (سیستمی متشکل از صد و پنجاه میلیارد ستاره ، که حول محور کهکشان در گردشند.) همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، امروزه دانشمندان از واژه سحابی فقط برای نام گذاری، ذرات گاز و غبار استفاده می‌کنند.
[h=1]سحابی از نوع بازتابی[/h]سحابی‌های گازی به صورت کلی در دو دسته طبقه بندی می شوند. 1. سحابی پخشنده 2. سحابی سیاره نما. سحابی پخشنده نیز به سه دسته گسیلشی ، بازتابی و تاریک تقسیم می‌شود. سحابی گسیلشی ، ابری است از ماده که در آن ستارگانی بسیار درخشان و سوزان جای دارند، نور این ستارگان در طیف فرابنفش باعث برانگیختگی اتمهای گاز شده و در نتیجه نور نسبتا فراوانی از سحابی گسیل می‌شود. سحابی جبار در کمربند صورت فلکی شکارچی نمونه‌ای از سحابی گسیلشی است. به عقیده دانشمندان سحابی‌های گسیلشی در واقع زایشگاه ستاره‌ای هستند. محلی که در حدود 100 هزار ستاره با اندازه‌ای برابر خورشید در آن متولد می‌شوند. گرانش بسیار زیاد ، باعث می‌شود، ذرات گاز و غبار باهم برخورد کرده و جذب یکدیگر شوند، در طی میلیونها سال با متراکم شدن این ذرات در دما و فشار بسیار زیاد، ستاره بوجود می‌آید و شروع به تابش می‌کند.



سحابی سیاره نما



اگر ستارگانی که در درون و یا اطراف سحابی وجود دارند، از نوع سرد باشند (نسبت به ستارگانی که در سحابی‌های گسیلشی جای دارند)، به دلیل تابش ضعیف نور فرابنفش قادر به بر انگیختن ذرات گاز نیستند، در نتیجه سحابی قادر به گسیل نور نخواهد بود، بلکه نور ستارگان اطراف را بازتابش می‌کند. به این گونه از سحابی‌ها ، سحابی بازتابی می‌گویند، طیف نوری که از این سحابی‌ها بازتاب می‌شود، با طیف نور ستارگان یکسان است. ابرهایی که ستارگان خوشه پروین را در بر گرفته‌اند از نوع سحابی بازتابی می‌باشند. امروزه دانشمندان از واژه سحابی فقط برای نام گذاری ، ذرات گاز و غبار استفاده می‌کنند.
[h=1]رصد سحابی‌ها[/h]از جمله زیباترین و بزرگترین سحابی‌های آسمان و در واقع بزرگترین سحابی آسمان تابستان می‌توان به سحابی مرداب (M8) از قدر 5 در صورت فلکی قوس اشاره کرد. البته چیزی که این سحابی را در میان محدوده‌ی خوشه‌های ستاره‌ای بی نظیر آسمان در راستای مرکز کهکشان ممتاز می‌کند این است که این جرم فقط یک سحابی نیست و در واقع به صورت ترکیبی از یک خوشه و یک سحابی دو تکه دیده می‌شود.

کمی دورتر از M8 می‌توانید سحابی سه تکه M20 که از قدر 7 است را ببینید. اگر در شرایط خوبی قرار داشته باشید این دو را با چشم غیر مسلح هم می‌توانید رصد کنید، البته در تمام رصدهایی که با وسیله‌ای اپتیکی ( مانند تلسکوپ) انجام می‌دهید یک چیز مهم را همیشه در نظر داشته باشید و آن توجه به جزئیات است. یادتان باشد که فقط پیدا کردن محل جرم مورد نظر مهم نیست. شما حتی با وسیله‌ی خودتان هم ممکن است بتوانید با کمی دقت و تلاش جزئیات بسیار هیجان انگیزی را از سحابی‌ها ببینید. استفاده از یک عکس یا طرح دقیق از جرم مورد نظر هنگام رصد می‌تواند خیلی به شما کمک کند. این کار گر چه برای رصد همه‌ی اجرام غیرستاره‌ای لازم است اما در مورد سحابی‌ها نکته‌ی مهمتری به نظر می‌رسد.






مثلا هنگام رصد M20 سعی کنید محل جدا شدن سه تکه‌ی سحابی را در تصویر دوربین یا تلسکوپ تشخیص دهید و سپس آن را با عکس سحابی تطبیق دهید. این کار واقعا هیجان انگیز است.

از طرف دیگر چشمگیرترین جرم در آسمان زمستان سحابی جبار درست روی نگین شمشیر شکارچی است و با فاصله بسیار کمی از این سحابی (M42) ، سحابی (M43) کوچک از قدر 7 هم دیده می‌شود. حال سعی کنید که سحابی جبار را نسبت به کمربند جبار قرینه کنید. بله این جرم زیبا (M78) است. از جمله نکات مهم دیگر در رصد سحابی‌ها این است که بعضی از سحابی‌ها را بخاطر گستردگی زیادشان و تضاد نوری کمی که با زمینه‌ی آسمان دارند در بزرگنمایی‌های کمتر بهتر می‌توان تشخیص داد.
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]سحابی خرچنگ[/h] تصاویر جدید تلسکوپ فضایی هابل از این ابر نواختر آثار بی‌نظمی ناحیه‌ای از رشته‌ها و فورانهای گازی را آشکار می‌کند. شش هزار سال نوری دورتر از ما در صورت فلکی ثور جرم بی نظیری به نام سحابی خرچنگ دیده می‌شود، تکه‌های به جا مانده از ستاره‌ای که در سال 1054 میلادی تبدیل به یک ابر نواختر شده است. سحابی خرچنگ عاملی کند کننده برای ذرات پر انرژی است و در مرکز آن تپ اختر بسیار چگالی قرار دارد که به سرعت درون یک ستاره منفجر شده می‌چرخد.
[h=1]درون سحابی خرچنگ[/h]یکی از بهترین موضوعات مورد مطالعه ستاره شناسان بررسی و مشاهده آثار این ابر نواختر می‌باشد. جف هستر و پال سکامن از دانشگاه ایالت آریزونا در تمپه تصاویر جدید تلسکوپ فضایی هابل را در این مورد بکار می‌برند. این تصاویر که با دوربین شماره 2 سیاره‌ای (میدان دید باز) تهیه شده‌اند جزئیات غیر قابل انتظاری از سحابی خرچنگ را نشان می‌دهند. تصاویر نشان می‌دهند در ستاره‌ای که منفجر می‌شود، مواد اعم از گاز و یا مواد به جا مانده از انفجار با سرعت خیلی زیاد، در حدود هزار کیلومتر در ثانیه به اطراف پرتاب می‌شوند.

به نظر می‌رسد رشته‌های سحابی خرچنگ ، جز چند تغییر جزئی در طول از نظر ترکیب و رنگ چندان فرقی با نظریه‌های قبلی نداشته باشد. رشته‌ها با گره‌های داغ و گازهای گرم و سرد ترکیب می‌شوند. در این طرحواره ، رنگ قرمز نشان دهنده گسیل اتمهای اکسیژن در گاز سرد و رنگ سبز نماینده اتمهای اکسیژن در گاز داغ و آبی نشان دهنده گسیل اتمهای سولفور در گاز گرم است. رصدهای روی سطح زمین توان تفکیک را پایین می‌آورد و ساختار معمولی از خرچنگ ارائه می‌دهد.

عکسی که مشاهده می‌کنید بزرگترین عکسی است که تا به حال توسط دوربین wfpc2 هابل گرفته شده است. سحابی خرچنگ تقریباً در بین تمامی اجرام رصد شده بیشترین پیچیدگی از نظر ساختار را داراست و یکی از دینامیکی‌ترین اجرام است. این عکس جدید سحابی خرچنگ از گرد آوری و مونتاژ 24 عکس تکی توسط هابل گرفته شده و بالاترین تفکیک و کیفیت را در بین تمامی عکسهای گرفته شده از خرچنگ داراست.



عکس جدید هابل از سحابی خرچنگ
در بین تمام عکسهای گرفته شده از این سحابی
از زمان تشکیلش بیشترین جزییات را داراست.




وانگهی هستر و سکامن در سحابی خرچنگ گرد و غباری بیش از حد انتظارشان مشاهده کردند. در صورتی که نظریه قبلی ستاره شناسان این بود که در سحابی ، گرد و غبار تحت شرایطی در نواحی گازهای مولکولی خیلی سرد قرار می‌گیرد و این آسانترین راه نشانه گذاری برای جستجوی مناطق تاریکی است که در مقابل یک زمینه روشن قرار دارند.

از همه مهمتر اینکه این دو محقق چگونگی برهمکنش رشته‌ها با سحابی سنکروترونی خرچنگ را کشف کردند. (بر همکنش میدانهای مغناطیسی و ذرات پر انرژی). داده‌های هابل نشان می‌دهد که فشار سحابی سنکروترونی بیشتر به ساختار رشته‌های سحابی خرچنگ وارد می‌شود، در یک بطری است. وقتی بطری را ایستاده نگه داریم، سرکه که سنگینتر از روغن است، در ته بطری قرار می‌گیرد و رغن روی آن می‌ایستد. اگر بطری را بچرخانیم حبابهای روغن ازته ظرف وارد سرکه چگالتر می‌شوند. در مورد سحابی خرچنگ ، "نور" سحابی سنکروترونی انبوه مواد باقی مانده سنگین و چگال به طرف گاز سرد هل می‌دهد.
[h=1]چگونگی ارتباط با محیط اطراف[/h]هستر و سکامن می‌کوشند تا توضیحی برای این موضوع بیابند که چگونه یک تپ اختر با محیط اطرافش برهمکنش دارد. تصاویر برای اولین بار نشان دادند گره کوچک درخشانی فقط به اندازه 1500 واحد نجومی ، از تپ اختر گسیل شده است (یک واحد نجومی فاصله متوسط زمین از خورشید است). گره و تپ اختر هر دو با انرژی یکسان پرتو ایکس فوران می‌کنند و به نظر می‌رسد در طول مدار چرخشی تپ اختر قرار دارند. هستر و سکامن معتقدند که گره ممکن است یک "شوک" در فوران (مواد یا گاز) باشد.

از اکتشافات مهم دیگر این محققان این است که هاله‌ای در فاصله ده هزار واحد نجومی بالای قطب مخالف تپ اختر در حدود 20 درجه‌ای از خط دید ما گسیل می‌یابد. فوران پرتو ایکس بطور مستقیم از میان مرکز هاله پخش می‌شود. این چرخه ممکن است با مرزی مابین نواحی اثر قطبهای تپ اختر و بادهای استوایی مشخص شود. اما علت بالا آمدن هاله و وجود گره بر فراز قطب ، مبهم است.
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
هزاران سال قبل اختر شناسان مسلمان یک توده ابر کم نور را در صورت فلکی جبار (شکارچی) مشاهده کردند که بسیار جالب و به سه ستاره روشن کمربند جبار خیلی نزدیک بود. قرنها بعد که تلسکوپ اختراع شد، اختر شناسان تعداد بیشتری از این توده‌های مه آلود را در آسمان مشاهده کردند و آنها را سحابی نامیده‌اند. این لغت در زبان لاتین به معنی ابر است یا nebula. در قرن هفدهم و هجدهم ، رصد کنندگان آسمان به نور ضعیف که در بین ستارگان دیده می‌شد سحابی نام نهادند.

در سالهای اخیر و با تلوسکوپهای بهتری که در دسترس است، ستاره شناسان در یافته‌اند که برخی از این سحابیها در واقع خوشه‌های ستاره‌ای یا کهکشانهای دور دست موجود در فراسوی راه شیری هستند و در چنین مواردی ، نام سحابی به غلط مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال واژه "سحابی " هنوز هم بطور وسیع ، گر چه با مسامحه ، در مورد چنین اجرامی بکار می‌رود.




[h=1]سحابی[/h]سحابی ابر وسیع متشکل از غبار و گاز است. گازهایی که آن را تشکیل می‌دهند فوق العاده رقیق و در دمایی کم هستند. سحابی به علت نور خود نمی‌تابد بلکه بر اثر نور ستارگان مجاور قابل رؤیت است. بعضی سحابیهای پخشی مشابه ابرهای کومولوس جو زمین هستند. سحابیهای دیگر ساختمان رشته‌ای دارند که ابرهای سیروس را تداعی می‌کنند. همه سحابیها متلاطم هستند و تمام آنها در جهات مختلف حرکت می‌کنند.

شوکها ، فشارها و میدانهای مغناطیسی می‌توانند بیانگر علت ساختمان پیچیده سحابیها باشند. سحابیها با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیستند، از این رو مورد توجه ستاره شناسان باستان قرار نگرفتند. تا سال 1781 که اولین فهرست خوشه‌های ستاره‌ای و سحابیها توسط ستاره شناس فرانسوی "مسیه" گردآوری شد، توجهی به سحابیها نشده بود.
[h=1]رده بندی سحابیها[/h]سحابیها را به سه دسته: نشری ، بازتابی و تاریک طبقه بندی می‌کنند. سحابی نشری یک یا چندین ستاره بسیار سوزان است. نور فرا بنفش این ستاره‌ها موجب برانگیختن هیدروژن و اکسیژن و گسیل نور مشخصی از آنها می‌شود. مثال بسیار خوبی ازیک سحابی نشری ، سحابی بزرگ جبار است. با چشم غیر مسلح و دوربین صحرایی نیز می‌توان این سحابی را دید. اگر ستاره‌ها مقداری سردتر باشند یا اینکه چگالی گازها در سحابی بیشتر باشد، ماده ابر از خود نور گسیل نمی‌کند بلکه نور ستاره را بازتاب می‌کند. این سحابیها را با نام سحابی بازتابی می‌شناسیم. البته طیف این قبیل سحابی با طیف ستاره ، یکی است. مثال بسیار خوب سحابیهای بازتابی ، سحابی است که ستاره‌های خوشه پروین را در بر گرفته است.

اگر در درون یا نزدیکی سحابی ستاره‌ای قرار نگرفته باشد که نور آن را تأمین کند، آن سحابی را سحابی تاریک می‌نامند. مشاهده سحابیهای تاریک فقط در صورتی ممکن است که در مقابل سحابیهای نشری یا بازتابی قرار گیرند. سحابیها نور ستاره‌های پشت سر خود را جذب می‌کنند. اختر شناسان عقیده دارند که ستاره‌ها درو ن این سحابیها متولد می‌شوند. مثال بر جسته اینگونه سحابی سحابی سر اسب در صورت فلکی جبار است.
[h=1]سحابیهای سیاره نما[/h]جدا از این سه گروه سحابیها ، برخی ازسحابیها از ستاره‌ها تشکیل می‌شوند. ستاره‌هایی مانند خورشید در پایان زندگی یعنی در مرحله غول سرخی لایه‌های بیرونی جو خود را به صورت سحابی در فضا می‌پراکنند. این سحابیها را سیاره نما می‌نامند. آنها را به این سبب سحابی سیاره نما می‌نامند که وقتی با یک تلوسکوپ به آنها نگاه می‌کنیم به رنگ مایل به سبز دیده می‌شوند و به نحوی یاد آور ظهور قرصهای سیاره اورانوس و نپتون می‌باشند. همه آنها از نوع سحابی نشری هستند. زندگی ستاره‌های پر جرمتر از خورشید ، با انفجار ابر نواختری پایان می‌یابد و سحابی بزرگ و گسیخته‌ای از انفجار به جا می‌ماند که آن را سحابی باقیمانده انفجار ابر نواختری می‌نامند.

این سحابیها به لحاظ شکل زیبایی که دارند مورد توجه رصد گران هستند. یکی از این سحابیها سحابی M 57 در صورت فلکی چنگ رومی (شلیاق) است. اگر تا به حال این سحابی را رصد کرده باشید حتما می‌دانید که باید با بزرگ نماییهای بالا به دنبال شکار این جرم برویدف چرا که در بزرگ نماییهایی پایین مثلا در دوربینهای 20×120 و 20×60 این سحابی مثل ستاره‌ای در بین دو ستاره ی پایینی چنگ رومی است. یکی از اجرام زیبایی که می‌توان در فهرست ngc پیدا کرد سحابی اسکیمو در صورت ماه خرداد (دو پیکر یا جوزا) است.

این سحابی نیز دارای اندازه ی کوچک و درخشندگی کم است و راهنمای آن ستاره دلتا جوزا در پیکر پسین است. این سحابی دارای قدر مجموع نزدیک به 8 است. نکته‌ای که تقریبا در مورد همه سحابیهای سیاره نما صدق می‌کند این است که برای یافتن آنها باید در تصویر به دنبال ستاره‌ای بگردیم که ظاهرا فوکوس نیست. سحابی سیاره نمای «Henize 3-401» در صورت فلکی کشتی از دید تلسکوپ فضایی هابل ، همچون بسیاری از سیاره ‌نماهای دیگر ، دو جت گازی در دو جهت مخالف ، از جانب ستاره مرکزی به سمت بیرون گسترش یافته است.




[h=1]امکان تشکیل سحابیهای سیاره نما[/h]بنابر یافته‌های گروهی از ستاره شناسان ، به نظر می‌رسد امکان تشکیل سحابیهای سیاره نما در منظومه‌های ستاره‌ای دوتایی ، بیشتر از ستارگان منفرد باشد. بنابر آنچه تا بحال در کتابهای نجومی گفته شده است، حدود هفت میلیارد سال دیگر ، ناظران دور دست ، خورشید در حال احتضار را بصورت یک سحابی سیاره نما خواهند دید. اما آیا این پیش بینی واقعا درست است؟ به گفته «اورسولا دمارکو» از موزه تاریخ طبیعی آمریکا ، ممکن است ستارگان منفرد برای تولید سحابیهای سیاره نما چندان مناسب نباشند. «دمارکو» در جریان انجام یک کار تحقیقاتی مشترک با گروهی از مؤسسه علوم تلسکوپ فضایی ، شواهدی یافت که نشان می‌دهد بیشتر ستاره‌های مرکزی سحابیهای سیاره نما ، ستاره‌های دوتایی هستند!
[h=1]شکل سحابیهای سیاره نما[/h]بیشتر سحابیهای سیاره نما کروی شکل نیستند، بلکه دارای نوعی تقارن دو قطبی ظاهری هستند. ستاره شناسان مدتها بر این باور بودند که این اشکال ، در اثر گردش ستاره همدم به دور ستاره مرکزی بوجود می‌آیند. مشاهدات «دمارکو» نیز این نظر را تأیید کرد. او با استفاده از تلسکوپ 3.5 متری WIYN در رصدخانه «کیت پیک» ، به مطالعه 11 ستاره مرکزی واقع در سحابیهای سیاره نما پرداخت و متوجه شد که احتمالاً در اثر کشش گرانشی یک همدم چرخان ، تغییراتی در سرعت شعاعی 10 عدد از این ستارگان دیده می‌شود. برای دیدن اینکه بسیاری از سیاره نماها ، تقارن دو قطبی دارند، الزاما نیازی به استفاده از تلسکوپ هابل نیست. نمونه‌های خوب دیگر را می‌توان توسط بیشتر تلسکوپهای آماتوری کوچکتر مشاهده کرد.

از اواسط دهه 1990، یک ستاره شناس اسرائیلی به نام «نوام سوکر» سعی کرد سناریوهای مختلفی برای توضیح اشکال گوناگون سحابیهای سیاره نما ارائه کند. در این سناریوها ، جرم ستارگان دوتایی ، از جرم یک ستاره تا یک سیاره تغییر می‌کرد. «دمارکو» می‌گوید: «فکر می‌کنم اساس نظرات مطرح شده توسط "سوکر" درست باشد، هر چند من بر خلاف او به محاسبات انجام شده در این مدلها اعتماد دارم».

به عقیده یکی از دانشمندان مؤسسه علوم تلسکوپ فضایی ، طبق مدلهای تحول ستاره‌ای و محاسبات هیدرودینامیک ، برای چرخاندن یک ستاره غول متورم و پیر ، به گونه‌ای که باعث تولید برون ریزهای جت مانند و سحابیهای دو قطبی و یا حتی سحابیهای سیاره نمای قابل رؤیت شود، نیاز به وجود یک همدم ستاره‌ای و نه سیاره‌ای در اطراف آن است؛ «ممکن است در آستانه یک انقلاب در زمینه مطالعه منشأ سحابیهای سیاره نما باشیم.» برای یافتن نشانه‌هایی از دوتایی بودن و همچنین تعیین دوره‌های مداری برای ستاره‌هایی که تا کنون آزمایش شده‌اند و برای اطمینان از اینکه تغییرات سرعت شعاعی ، ناشی از عامل دیگری نیست، این گروه قصد دارد ستاره‌های مرکزی بیشتری را مورد مطالعه قرار دهد.
[h=1]چشم انداز بحث[/h]رصدهای اخیرِ پیش سیاره‌های بسیار جوان توسط گروهی از ستاره شناسان مؤسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) که با استفاده از تلسکوپ «کک 2» (Keck II) در مائوناکی هاوایی صورت گرفته است، اهمیت بادهای دوقطبی در تشکیل سحابیهای سیاره نما را بخوبی آشکار کرده است. مطالعات طیف سنجی این گروه که در همایش ماه ژانویه جامعه ستاره شناسی آمریکا ارائه شد، نشان می‌دهد که بادهای نامتقارن ستاره‌های در حال مرگ ، ساختن پوششهای دورِ ستاره‌ای را حتی پیش از مرئی شدن این پوشش ، به عنوان یک سحابی سیاره نما ، شروع می‌کند.

اما آینده خورشید چطور؟ یک ستاره تنها ، در واقع بیشتر لایه‌های بیرونی‌اش را بعد از مرحله غول سرخ ، از دست می‌دهد. اما «دمارکو» خیلی مطمئن نیست که این منجر به یک سحابی سیاره نمای مرئی شود. به گفته وی ، اگر یک غول با چرخشی سریع به دوران در نیاید، از دست دادن جرم ممکن است برای مدت بسیار طولانی ، کُند و پایدار باقی بماند، که این منجر به سحابی می‌شود که رقیق و نامرئی است.

به علاوه ، بخاطر جرم کم خورشید و تحول آرام آن ، این سحابی ممکن است قبل از آنکه ستاره مرکزی به اندازه کافی گرم شود و سحابی را یونیزه کند، به کلی پراکنده شود. به گفته «دمارکو» ، برای آنکه روند کاهش جرم در این سحابیها ، بصورت انرژی زا ، دوره‌ای و نامتقارن باشد، وجود یک ستاره همدم ضروری است. در واقع ، ممکن است بسیاری از ستارگان منفرد ، هرگز یک سحابی سیاره نمای مرئی تولید نکنند.
 

Similar threads

بالا