[سبک معماری غرب]: معماری پرش کیهانی- -غیرخطی

معمارباشی

عضو جدید
در دو دهه ی اخیر تعدادی از معماران نامی جهان به سبک خاصی از معماری معروف به معماری سیال یا غیر خطی روی آورده اند . فرم های این نوع معماری دارای سه مشخصه ی مشترک هستند :
*فرم توپولوژیک دارند .(توپولوژی شاخه ای از ریاضیات است که در مورد احجام و اشکال کلاسیک و خاصه غیر کلاسیک بحث می کند . توپولوژی بیان می کند سطوح غیر هندسی بصورت بداهی از همان سطوح شناخته شده ی مربع ; مثلث و امثال اینها ساخته شده است .)
**در این پروژه ها از ادوات الکتریکی بطور گسترده استفاده می شود به گونه ای که با ورود به داخل این سازه ها احساس حضور در دنیایی مجازی بر دیدگانمان سنگینی می کند و با تنها یک اشاره به دیوارها شاهد تصاویر مبهم و مختلفی مشابه آنچه در صفحات LCD دیده می شود هستیم.
***در طراحی همه ی این سازه ها از نرم افزار های انیمیشن ساز استفاده می شود شایان ذکر است بدون این برنامه ها طراحی ; ساخت و اجرای ساختمان غیرممکن است .

مسلما از لحاظ هنری فرم این معماری فریبنده و مقبول عام است و خود به تنهایی یک جاذبه ی توریستی یدک می کشد اماآنچه حایزاهمیت است زمان محدود استفاده ازاین زیباییست بعبارت دیگر نمی توان در این نوع سازه ها برای طولانی مدت احساس آرامش کرد . به هر حال این نوع معماری توانسته با زشتی و زیبایی توامان خود را عرضه کند .
این سازه ها معمولا به عنوان نمایشگاه موزه سالن اپرا فرودگاه و مانند اینها به جامعه ارایه می شود .


معماری غیر خطی چیست؟
از دهه ی 1990 میلادی شاهد بروز فرم های عجیب و غریب قارچی شکل معماری هستیم فرم هایی که معماری ساختار شکن در مقابل آن به اسباب بازی بچه گانه می ماند و حتی امروزه هم این سوال مطرح است که آیا معماری ساختارشکن هم معماری است؟
منتقدان معماری نظر خوشایندی به معماری غیر خطی ندارند و آن را سیب زمینی یامعماری آبکی می خوانند.بااین حال شاید هنوز خیلی زود باشد که بتوان از معماری غیرخطی به عنوان یک سبک درمعماری یاد کرد به احتمال زیاداین معماری تنها یک مد گذراست وطراحی وساخت آن به اندازه ای مشکل و پیچیده است که شاید نتوان در دراز مدت آن را ادامه داد .

غیر خطی بودن با کدام هندسه تعریف می شود؟
یک رویه ی غیرخطی اعم از رویه ایست که در راستای مختلف به شدت خمیدگی پیدا کرده است . ور رفتن با چنین اشکالی تنها به کمک برنامه های قدرتمند که اغلب هیچ ربطی به معماری ندارند امکان پذیر است . مثلا موزه ی بیلبایو با نرم افزار CATIA طراحی شده است در حالیکه این برنامه برای استفاده در صنایع هوا _فضا و مکانیک جامدات به بازار عرضه شده است .
در واقع خم ها و منحنی ها مدتها پیش از ظهور نرم افزار های رایانه ای در معماری معاصر وجود داشتند . مثلا فرودگاه نیویورک یا اپرای سیدنی بدون برنامه های کامپیوتری ساخته شده اند . بنابراین می توان آنها رامتفاوت با معماری غیر خطی دانست .خمها ی چشم نوازموجود در این ساختمان ها اولا تابع روابط خشک و غیر قابل انعطاف سازه ای بوده و ازقانون گرانش پیروی می کند ثانیا در هر یک از آنها نوعی ارتباط استعاره ای بین شکل پروزه و دنیایی که در آن زندگی می کنیم مشاهده می شود مانند "گل جزیره ی کشتی" در اپرای سیدنی یا "پرنده ی بلند پرواز" در فرودگاه نیویورک.این در حالیست که رویه های غیر خطی کاملا با مفاهیم معمول ساختمانی بیگانه اند . فرم های غیر خطی محتوای دقیق استعاری ندارند و مانند ابرهای آسمان اشکال متعدد مختلف در آن دیده می شود.

بنیان گذاران معماری غیر خطی
*پل ویریلیو (رییس مدرسه ی تخصصی معماری در پاریس) به نظر ویریلیو این نوع معماری کاملا در تضاد با فرمهای کلاسیک تقارن و روابط ثابت ازپیش تعیین شده است.پایه ی آن ایجادیک پوسته برای محافظت در برابراثرات خارجی است .
**مارکوس نوواک (استاد دانشگاه UCLA امریکا و از پیشگامان نظریه ی دنیای مجازی) عقیده دارد که این معماری باید آبگونه باشد. بنا بر این عبارت "معماری سیال" از 1985 میلادی تاویل یافت.معماری صرفانبایدنقش محافظ راایفاکندبلکه بایدبر اساس قوانین موجود در جهان پیرامون ما شکل وفرم خودراانتخاب کند .
***استفان پرلا
تقریبا در همان ایامی که نوواک مشغول بسط نظریه ی خود بود فیلسوف معروف استفان پرلا نظریه ی ابر سطح را مطرح کرد . این نظریه به دنیای مجازی به مثابه ی فضایی در کنار فضای واقعی نمی نگرد بلکه آن را بازتابی از یک کمیت متعالی می داند که بطور ذاتی در اشیای فیزیکی وجوددارد همان چیزی که حضور آن در معماری نیز بازتاب می یابد.برای تعریف این معماری ابر سطح گونه پرلا به جمله ای از تویوایتو معمار مشهور ژاپنی متوسل می شود :
"پیدایش فن آوری های مختلف ارتباطی به زندگی ما قدری سیالیت بخشیده است هر قدر معماری و فضای شهری بیشتر تحت تاثیر فن آوری ارتباطی قرار گیردتحرک و جنبش بیشتری در آنها ایجاد می شود ."

به هر حال معماری غیر خطی و فضای مفیدی که در داخل ساختمانها ی دارای این معماری ایجاد می شود حاصل تامل فراوان نیست بلکه به روشی نیمه خودکار و به کمک ماشین بوجود می آیند . شکل شبح گونه ی ساختمانهای دارای این معماری تعریف مشخصی را در ذهن تداعی نمی کند . معماران خلاق این معماری از اینکه به یک شی با دید ساختمانی برای زندگی کردن نگاه کنند بسیار فاصله دارند یعنی به جای ساماندهی فضا آن را در هم می ریزند . معماری غیر خطی بازتاب جهان اطراف ماست جهان لایه لایه ای که نقاط مختلف آن با فناوری ارتباط ازراه دور به هم متصل شده اند .

سازه ی غیر خطی
معماری غیر خطی در حال حاضر در دنیا وجود دارد با دقت در سیستم سازه ای این پروژه ها دریافت می شود که در اغلب موارد سازه ی بکار رفته با معماری هیچ سنخیتی(جور بودن) ندارد . سیستمهای سازه ای فعلی ( تیر و ستون ;سازه های خر پایی سازه های پوستی و کابلها )شاید در آینده ی نزدیک قادر به برآوردن نیاز های معماری غیر خطی نباشند دلیل این امر هم عدم تجانس بین این سیستمها با فرمهای پیچیده و توپولوژیک ساختمان های غیر خطی است . شاید بتوان فرم هایی را مشابه به آنچه در ساختمانها ی غیر خطی بکار می روند در طبیعت یافت ولی نمونه های طبیعی معمولادر اثر صلب بودن پایدارند در صورتیکه ساختمانهای غیر خطی بایستی تو خالی باشند و درعین حال فرم خود را حفظ کنند .

بنابراین درحرکت ازخارج به داخل یک حجم بایدبه گونه ای عمل شود که با استفاده از حداقل اعضای داخلی دست و پا گیر و مزاحم دید بصری و حداکثراعضا دررویه (اعم از اعضای گسسته مانند تیر و ستون یا اعضای پیوسته مانند پوسته ها)فرم نهایی ساختمان را ایجاد کرد . این مطلب می تواند موضوع تحقیق دانشمندان و مهندسان سازه قرار گیرد تا با ارایه ی ایده های جدید فاصله ی موجودبین معماری فعلی وعلم مهندسی سازه را برطرف سازد .

منبع:http://omran85-basu.blogfa.com/post-165.aspx
 
آخرین ویرایش:

nino

مدیر بازنشسته
مرسي معمار جان ، جالب بود .
لطفا منبعت هم بگو .
بايد اضافه كنم كه معماري غير خطي همون معماري پرش كيهاني هست كه بيشتر از همه چارلز جنكس تئوري هاشو بيان ميكنه .
البته اين افرادي رو كه معرفي كردي تئوري هاشون با هم كمي متفاوت هست ولي همشون بر پايه معماري غير خطي و ديجيتالي و سايبرنتيك بيان ميشه .
ماركوس نواك نظريه معماري مايع رو بيان ميكنه .

Marcos Novak, "Liquid Architectures in Cyberspace"






 

tornado*

عضو جدید
کاربر ممتاز
**معماری پرش کیهانی**

**معماری پرش کیهانی**

معماری پرش کیهانی

معماران سبك ديكانستراكشن كه در اوايل دهه نودميلادي به سمت مكتب فولدينگ گرايش پيدا كرد ند براين نظريه خود را پايبند نديدند ، آنها در روند شكل گيري موضوعات علمي وفلسفي جديدتر حركت علمي و فلسفي جديدي كه ازاواخر دهه 1970 با مبحث ديكانستراكشن شروع شده بود را ادامه دادند .
چارلز ديكنز شخصي بود كه اين نظريات را وارد حوزه معماري كرد .از نظرچارلز جنكز معماري بايد معلول باشد .معلول ديدگاه انسان از خود واز جهان پيرامونخود معماري بايد معلول شرايط امروز باشد. به عقيده جنكنز اگر در جهان سنت فرم تابعسنت ودر جهان مدرن فرم تابع عملكرد بوده است" در جهان كنوني فرم تابع ديدگاه جهانيبايد باشد".
اگر ميس وندرو شعار كمتر بيشتر است را درمعماري مدرن مطرح كرد جنكنز بر اساس نظريه پيچيدگي و شعار بيشتر متفاوت است راتكرار كرد.
يكي از ساختمان هاي جالب توجه كه در اين سبكساخته شد طرح فرانك گهري براي موزه گوگنهايم در شهر بيلبائو است . گهري بر خلافاكثر معماران زياد اهل بحث وتبيين مباني نظري نيست .
معماري گهري از يك معماريدو بعدي كه سطوح را در مقابل و در تقابل با يكديگر نشان مي داد به سمت يك معماريسيال وسه بعدي گرايش پيدا كرده است وبهترين نمونه كاراو در اين زمينه موزهگوگنهايم است .
پلان ساختمان به صورت گلي است در حال باز شدنوشكوفا شدن . احجام سه بعدي منحني شكل كه با ورقهاي فلزي تيتانيم پوشيده شده همچونگلبرگهاي يك گل از مر كز ساختمان به سمت بيرون گسترش يافته اند .در اين ساختمانمعماري امواج چرخش واستمرار نرم ومشابهت خودي با استادي تمام وبه صورت خلاقانه ايطراحي شده است .
يكي از ايراد هايي كه جنكز به اين ساختمانگرفته است يك اندازه بودن صفحات تيتانيوم بر روي سطوح با انحناي متفاوت ساختماناست.
جنكز ضوابط اين معماري را در هشت مورد خلاصه كردهاست:
1-ساختمان مجاور طبيعت با استفاده از گفتمانطبيعي
2-نمايش مبدا كيهاني سازمان دهي خودي وظاهر شدن وپرش به يك سطح بالاترويا پايين تر
3-عمق سازمان دهي وپيچيدگي ومرزاشفتگي
4-تجليل از گوناگوني و تنوع و دگرگوني
5-ايجاد گوناگوني از طريقروش هاي تكه چسباني (كولاژ)
6-تصديق زمان وبرنامه اجباري و چرخه طبيعي وكثرت گرايي
7-بيان موضوعات به صورت نشانه هاي دو گانهيعني نشانه هاي زيبايي و نشانه هاي ايده ها
8-توجه به علم خصوصا علممعاصر در مورد مباحث نشانه هاي كيهاني


باتشکر
منبع: http://www.cafedexign.com/

[FONT=&quot]البته اگه توضیح بیشتر میخواین من خودم تو کتاب مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب(دکتروحیدقبادیان) ص 168 خوندم.[/FONT]
 
معماری پرش کیهانی

معماری پرش کیهانی

[FONT=&quot]مقدمه :[/FONT]
[FONT=&quot]همزمان با گفته سزاک که عبارت است از "باید همه مشهودات را با واسطه حجمهای هندسی منتظم چون استوانه،کره ،مخروط به تصویر در اورد و ..."
زمینه ظهور شیوه حجمگیری یا کوبیسم که معنای لغوی آن مکعب گری است آماده شد.
با پا به عرصه گذاشتن این مکتب ضوابط دیرینه هنرهای نقاشی و پیکره تراشی از پایه و بن دگرگون شد وابتکار بزرگترین هنرمندان زمان خود را به خود موقوف ساخت.
باید دانست که کوبیسم هنر تقلید گری نیست بلکه هنری است ادراکی که می تواند تا مرحله آفرینش تعالی یابد.[/FONT]

[FONT=&quot]کوبیسم به سه دوره تقسیم می شود :[/FONT]
[FONT=&quot]کوبیسم اولیه(به تابلوهایی گفته میشود که بین سالهای 1905 تا 1908 کشیده شدند).
کوبیسم تحلیلی(تاکید بر فرآیند جستجوی بصری داردو پرسپکتیوهای مختلف را در اثر ارائه می کنند واز رنگ نیز کمتر رستفاده می کنند.)
کوبیسم ترکیبی(رنگ واپس می نشیند و هنرمند با کلاژ هنر نمایی میکند)[/FONT]

[FONT=&quot]از کوبیسم بعنوان یکی از نقاط ثقل مهم در هنر غرب یاد می شود و آن را از ابداعات پیکاسو و براک مینامند.
تأثیر گذاری کوبیسم و سه دوره آن در معماری منجر به پیدایش سبکهایی همچون دیکانستراکشن،فولدینگ و پیدایش کیهانی شد که این سه مکمل یکدیگرند.[/FONT]

[FONT=&quot]معماری دیکانستراکشن(ساختار زدایی)به عنوان یک سبک فراگیر وجهانی حدود یک دهه بیشتر عمر نکرد ولی تأثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع باز نمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت.
فلسفه معماری فولدینگ نیز همانند معماری دیکانستراکشن با زیر سؤال بردن بینش مدرن و مکتب ساختار گرایی قرار دارد.
فولدینگ عمود گرایی،طبقه بندی و سلسله مراتب را مردود می کند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند.از نظر فولدینگ همه چیز هم سطح یکدیگر هستند.
معماران دیکانستراکشن بر این نظریه خود را پایبند ندیدند و وارد سبک کیهانی شدند،که در صفحات بعد به توضیح ان پرداختیم.[/FONT]


[FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]معماری پرش کیهانی – معماری سیال :

[/FONT]
[FONT=&quot]فرمهای دارای معماری غیرخطی عموماً دارای سه مشخصه زیر می باشند:[/FONT]
[FONT=&quot]1- دارای فرم توپولوژیک هستند؛ به عبارت دیگر برای بررسی فرم آنها باید از اصول توپولوژیک استفاده کرد (قوانین حاکم بر شکلها و حجمها) در این علم تنها اشکال بصورت کلاسیک و متعارف مانند صفحه کروی معمولی نیست بلکه همه اشکال معمولی را مانند قوری، کوزه، ... مورد مطالعه قرار می دهد.[/FONT]
[FONT=&quot]حالتهای متفاوتی را می توان برای یک شکل تصور کرد، برای مثال پروژه موزه گوگنهایم به شکل یک کاغذ مچاله شده به نمایش گذاشته می شود. توپولوژی در این باره می گوید: این سطح مچاله شده همان مربع مستطیل یک کاغذ صاف است و این ارتباط بین این دو حالت از کاغد را با فرمولهای ریاضی بیان می کند.[/FONT]
[FONT=&quot]2- از ادوات الکترونیکی و ارتباطی در مقیاس بسیار گسترده استفاده شده است:[/FONT]
[FONT=&quot]به نحوی که وقتی فرد وارد ساختمان می شود تصور کند که وارد یک دنیای مجازی شده، مثلاً با دست زدن به دیوار نازک یک نمایشگاه تصاویر مختلفی در آن ایجاد می شود یا بسته به وضعیت رفتاری افراد موزیک مناسبی انتخاب و پخش می شود.[/FONT]
[FONT=&quot]3- استفاده از نرم افزارهای پیشرفته سه بعدی سازی و ایجاد انیمیشن در طراحی :[/FONT]
[FONT=&quot]قضاوت کردن در مورد معماری غیرخطی بسیار مشکل است. مسلماً فرم هر یک از این ساختمانها فریبنده و جذاب است. چنین ساختمانهایی معمولاً ترمینالها، نمایشگاهها و بانکها هستند که حضور در مجاورت و داخل آنها برای مدت زمانی محدود هیجان انگیز و دل نشین است ولی کسی نمی تواند در درازمدت در داخل آنها احساس آرامش کند. بنابراین استفاده از این روش طراحی و به کار بردن فرم و فضاهای پیچیده و نامأنوس در پروژه های معمولی که امروزه در سطح دنیا باب شده جوابگو نمی باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]شاید هنوز زود باشد که بتوان از معماری غیرخطی بعنوان یک سبک یا روش در معماری نام برد.[/FONT]
[FONT=&quot]طراحی و ساخت آن به اندازه ای مشکل است که شاید نتوان در درازمدت آن را ادامه داد.[/FONT]
[FONT=&quot]هیچ کس به اندازه پیترآیزنمن به مباحث علوم پدیداری توجه نکرده است. آیزنمن علوم جدید را یکی پس از دیگری از جمله مباحث همچنین فراکتالها (خودهمانندی، مقیاس بندی و روی هم قرار دهی) تحقیق در مورد [/FONT]DNA[FONT=&quot]، نظریه فاجعه (فولد)، علم محانی دوپهلو (ایهام) جیربولین (فراتر از توان3) و تحلیل روانکاوانه را استفاده نمود. ایزمن چنین وانمود می کند که یافته های خود را از علوم خیلی جدی نگرفته و در پاسخ مدرنیسم ها اظهار می کند حقایق علمی بهانه ای برای معماری هستند نه توجیهی برای آن. زیبایی کار او در آن است که در کارش ایده مقدم است. همواره انتقال یک سری از مفاهیم باعث ایجاد پیوستگی و هیجان در ساختمان او می گردد.[/FONT]
[FONT=&quot]رجوع آیزنمن به علوم غیرخطی و شهرنشینی نوین در سال 1987 آغاز شد و همانطور که در مجتمع مسکونی روستاک در فرانک فورد مشاهده شداو در مقیاس وسیع از فولد استفاده کرده است. در دانشکده هنر و معماری و برنامه ریزی شهر سین سیناتی در آمریکا وی فرم های موجی شکل را معرفی می کند که همان شکل زیگزاگ به صورت تغییر یافته در ساختمان موجود در محوطه است. فضای بین این دو ساختمان جدید و قدیم مخلوط شکسته شده است. گویی که موجهای مربع شکل و موجهای منحنی با یکدیگر مرتباً برخورد کرده اند. گویی که موجها در حول یک مرکز ناشناخته نوسان می کنند. این نوسانها و کج شدن های چهارگوش های کوچک پله وار حجمها به یک سری قطعات متوالی مجاور هم تبدیل کرده و طرح به صورت تشعشعی از خارج به داخل خودنمایی می کند.[/FONT]
[FONT=&quot]این نوع معماری سیالتر و روانتر از فرمهای راست گوشه تر و حتی فرمهایی که از آنها ساخته شده می باشد. از نظر مفهوم این نوع معماری از فرمهای بینابینی ساخته شده. این طرح یک روند معماری پیدایش کیهانی که در حال آشکار و باز شدن مستمر است را نشان می دهد.[/FONT]
[FONT=&quot]طرح بهرام شیردل برای تالار مرکزی یا گردهمایی نارا در ژاپن از فولد برای ایجاد حس روند پیدایش کیهانی استفاده شده است. شیردل این معماری شبه زمینی را چیزی بین هندسه انتزاعی مدرنسیم و شکل نمایشی از تاریخ گرایی تقسیم می کند. این طرح شبیه فرمهای کریستال شده در طبیعت، لایه های درون زمین و سطوح صاف تولید انبوه کارخانجات است این طرح تکراری از دیگر بودگی است. بدنه آن، شکستگی روکش مسی یک پارچه آن و فرمهای [/FONT]y[FONT=&quot] شکل آن در بسیاری از مقایسها تکرار شده اند و حضور یک حیوان و یا یک معدن حفاری شده را تداعی می کند.[/FONT]
[FONT=&quot]در تمامی مثالها می توان آغاز یک پیچش، تاشدگی و معماری موجی شکل را که هنوز در یک محل متوقف است نظاره کرد روند پدیدار شدن به واسطه عدم قطعی فرمهای سیال و کریستال شده نشان داده شده است. احتمالاً تلاش بعدی برای پیشبرد معماری پیدایش کیهانی به کارگیری قسمتهای متحرک واقعی و دیگر نمودن ساکنان یا ناظران به برقراری یک رابطه دوطرفه با اشیا است. (به صورت انجام دادن عملی فعال که منعکس کننده روند معماری پیدایش کیهانی است). معماری باید با چیزی بیش از فکر و بینایی درگیر باشد. از نظر روانشناسی یک زیباشناسی متفاوت فرد را وادار می کند که جهان را با دید جدیدتری بنگرد که همان تولد دوباره است زیرا دنیای ناشناخته ای را بر روی فرد می گشاید. تولید دوباره به معنویتی می انجامد که به تجارب متحول کننده مربوط است. اگر عالم تا ابد در حال بسط و پرش به سطوح جدیدتری از سازماندهی است بنابراین به سبک و روشهای معماری جدید نیاز داریم. شاید این عبارت را به این گونه بتوان نوشت: ما به تعدیل مداوم زبانها و تغییرات ناگهانی آنها نیازمندیم.[/FONT]
[FONT=&quot]در تمدن فوق مکانیکی ما شناخت عقلانی در مقایسه با سایر روشهای ادراک بسیار پیشرفته است. فیلسوف معروف ژاک دریدا مسئله رااین گونه بیان می کند:هگل این گونه فرض کرده است که یک اثر فلسفی مربوط به زیبایی شناسی، فلسفه یا علم زیبایی نباید شامل زیبایی طبیعی باشد. فرد در زندگی روزمره خود از یک آسمان زیباسخن می راند در حالیکه زیبایی طبیعی وجود ندارد. به بیان دیگر زیبایی هنری برتر از زیبایی طبیعی است. همانگونه که ذهن پدید آورنده آن هم برتر از طبیعت است بنابراین خود باید بگوید زیبایی مطلق در هنر تجلی می یابد نه در طبیعت.
سزاوار نیست که زیبایی ساختن آشیانه توسط پرنده ای به نام باور که برای جلب توجه جفت ماده اش می آراید را انکار کنیم.
طبق توضیحات گفته شده ادراک می شود که زیبایی شناسی، حرکت و رشد طبیعی از انرژی تاریخی تا اثری زودگذر از کلاسیک تا ضدکلاسیک متغیر است.[/FONT]
[FONT=&quot]زیبایی شناسی منفردی از طبیعت وجود ندارد، زیبایی در جهان پیش از ما وجود داشته و احساسات ما را به نظم درآورده است.
با توجه به ویژگی های که در مورد ساختمانهای این سبک اشاره کردیم (نگرش ما را نسبت به جهان منعکس می سازند) باید آنها را طوری بسازیم که به آنچه ما اکنون در مورد عالم می دانیم نظیر غیرخطی بودن،به پیدایش پیچیدگی و خودسازماندهی نزدیک شود. در غیر این صورت به ساختن یک محیط بیگانه ادامه خواهیم داد. [/FONT]
[FONT=&quot]همانطور که مشاهده می کنیم امروزه با ایجاد علوم نوین پیچیدگی می دانیم که عالم شبیه به یک پروانه خود دگرگون ساز است تا ماشین قرن نوزدهم، علاوه بر این ماشین فرمان شناسی با نرم افزار متغیرش به عنوان یک نیروی به حرکت درآورنده طبیعت مکانیکی اش را از دست می دهد. در مدت 10 سال کلمه و مفهوم ماشین به کلی متحول خواهد شد زیرا به گونه ای قابل پیش بینی، خلاق و غیرعادی یا غیرماشینی خواهد شد.[/FONT]


[FONT=&quot]....:)
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
 

yoolia

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماری غیرخطی چیست؟

معماری غیرخطی چیست؟

معماری غیرخطی چیست؟


از دهه 90 میلادی به این طرف، شاهد ظهور و پیدایش فرم های عجیب و غریب قارچی شکلروی صفحات مجلات معتبر (معماری) هستیم فرمهایی که معماری دیکانستراکشن (ساختارشکن) که زمانی سروصدای زیادی به پا کرده بود در مقابل آنها به یک اسباب بازی شکسته و بچگانه می ماند و انسان با مشاهده آنها بی اختیار از خود می پرسد: آیا اینها واقعا معماری به حساب می آیند؟

با این همه مدتی بعد از پیدایش این ایده های عجیب و غریب و تخیلی، که زمانی غیرواقعی و غیرممکن به نظر می رسیدند اکنون روزی نیست که عکسهای شکل ساخته شده و نهایی این ساختمانها و جزئیات نقشه های اجرایی آنها در مجلات و کتابهای مختلف به چاپ نرسند.از سوی دیگر به نظر می رسد معماران از ناشناخته ترین تا مشهورترین آنها دچار این اپیدمی واگیر شده اند و از معماران رویا پرداز جوان گرفته تا افرادی نظیر فیلیپ جانسون، همگی با استفاده از نرم افزارهای گرافیکی و کامپیوتری مشغول خلق حجم های حباب مانند و توپولوژیک هستند.منتقدان معماری نظر چندان خوشی نسبت به این نوع معمار یو ساختمانهایی که براساس آن ساخته شده اند ندارندو معمولا از آنها به عنوان سیب زمینی یا معماری آبکی نام می بنرد.


شاید بهترین و مناسب ترین تعریف برای این نوع معماری را چارلز جنکس پدر پست مدرنیسم ارائه کرده باشد که با ظرافت و زیرکی از شکلهای بی سروته تولید شده توسط کامپیوتر با عنوان اشکال غیرخطی یاد کرد و بلافاصله بعد از این تعریف ویرایش بعدی کتاب پر فروش خود را با عنوان پارادایم تازه در معماری منتشر کرد.شاید هنوز خیلی زود باشد که بتوان از معماری غیرخطی به عنوان یک سبک یا روش در معماری نام برد. به احتمال زیاد معماری غیر خطی تنها یک مد گذراست و طراحی و ساخت آن به اندازه ای مشکل و پیچیده است که شاید نتوان در دراز مدت آن را ادامه داد.حقیقتا چه عاملی باعث ظهور این گونه معماری و ساختمانهایی با این فرم های عجیب و غریب شده است؟غیر خطی بودن با کدام هندسه تعریف می شود؟می توان به طور خیلی مختصر یک رویه غیر خطی را این گونه تعریف کرد: رویه ای که در راستاهای مختلف به شدت خمیدگی پیدا کرده است.
مقدار انحنای این گونه رویه ها به مقدار قابل ملاحظه ای از انحنای شکلهای شناخته شده معماری (مثل هذلولیهای سهمیوار یا اشکالی نظیر فرمهای زین اسبی که فلیکس کاندلا به کرات در طراحیهای خود به کار برده) بیشتر است . وررفتن به چنین شکلهایی تنها به کمک نرم افزارهای قدرتمند رایانه ای امکان پذیر است و معمولا برای خلق کردن آنها نرم افزارهایی به کار برده می شوند که هیچ گونه ارتباطی با معماری ندارند به عنوان مثال طراحی موزه بیلبائو اثر فرانکه گه ری. بانرم افزار CATIA انجام شد که در اصل برای استفاده در صنایع هوا- فضا طراحی شده است. علاوه بر اینها نرم افزارهای گرافیکی و تولید انیمیشن در مقیاس گسترده ای در معماری غیرخطی به کار برده می شوند . در واقع خمها و منحنیها مدتها پیش از پیدایش نرم افزارهای رایانه ای، در معماری معاصر وجود داشته اند. به عنوان مثال می توان از فرودگاه مشهور نیویورک اثر سارینن یا اپرای سیدنی اثر اوتزن نام برد. بنابراین قبل از ادامه بحث لازم است تفاوتهای میان پروژه های بالا و پروژه های غیر خطی مشخص شود.خمها و انحناهای چشم نواز موجود در پروژه های ذکر شده اولا تابع روابط خشک و غیرقابل انعطاف سازه ای و ساختمانی هستند و از قانون گرانیش (زمین) پیروی می کنند. ثانیا در هر یک از آنها نوعی ارتباط استعاره ای بین شکل پروژه و دنیایی که در ان زندگی می کنیم مشاهده می شود. مانند گل جزیر کشتی (اپرای سیدنی) یا پرنده بلند پرواز (فرودگان نیویورک)رویه های غیرخطی، کاملا با مفاهیم معمول ساختمانی بیگانه اند: اگر فرودگاه پرونده سارنین به آرامی از روی زمین اوج می گیرد و در هر لحظه تحت تاثیر نیروی جاذبه قرار دراد ماهی یا معده اثر فرانک گه ری در خلا و به دور از اثرات نیروی جاذبه قرار می گیرد.فرمهای غیرخطی محتوای دقیق استعاره ای ندارند. آنها یادآور ابرهای آسمان هستندکه هر کس می تواند تعداد زیادی شکل متفاوت در آنها ببیند. جالب است بدانیم یکی از اولین پروژه های غیرخطی که به وسیله کوپ هیلمبلاو ارائه شد دارای این عنوان بود «ابر شماره 9» نوعی وداع با یک پست مدرنیست. آخرین استعاره .

مجله طراحی معماری (AD) از این پروژه با این عنوان نام می برد ساختمانی که نمی خواهد یک ساختمان باشد یعنی ساختمانی که نمی خواهد رد مقایسه با کلیه ساختمانهایی که در تاریخ معماری ساخته شده اند به عنوان تجسم فرمها و سبکهای مرسوم معماری در نظر گرفته شود. این اشتیاق در خلق فرمهای نامتعارف بدون شک نشانه تمایل شدید به پیشتاز بودن در طراحی است. در واقع طرفداری از معماری غیر خطی بیانگر درک معماران غیر خطی از فضای مدرن است گویی که قبلا هیچ سبک معماری وجود نداشته است. آنها از به کار بردن علایم ، نشانه ها و نامگذاریها به صورتی که رمسوم است خودداری می کنند بنابراین شاه کلید همه فن حریف جنکس (استدلالهایی مانند این (معماری) به چه چیزی شبیه است؟ یا این (معماری چه چیزی را برای ما تداعی می کند؟) برای توصیف ساختمانهای دارای معماری غیرخطی کاربرد ندارد. با وجودی که معماری غیر خطی برای نظریه پردازان و فرهنگ شناسان معماری هنوز یک موضوع قابل بحث و جدل تلقی می شود هیچ گونه ایدئولوژی خاصی را به معماران ارائه نمی کند.معماری غیرخطی نمی تواند به عنوان ایسم بعدی یا زبان (معماری) اینده شناخته شود بلکه تنها می توان آن را نوعی تغیر د درک و بینش نسبت به فضای پیرامونی دانست.بنابراین برای درک معماری غیرخطی لازم است نظرات پایه گذاران این سبک معماری مورد بررسی و موشکافی بیشتر قرار بگیرند.پل ویریلیو: دیگر چیزی به نام فضا وجود نداردیکی از رایدکال ترین توصیفها درباره جهان پیرامون ما توسط پل ویریلیو رئیس مدرسه تخصصی معماری در پاریس ارائه شده است به گفته او در عصر حاضر وسایل ارتباطی با امواج الکترومغناطیسی سروکار دارند و این امواج می توانند علائم خبری را با سرعتی نزدیک به سرعت نور منتقل کنند. در مقایسه با آنها فواصل و اندازه ها در سیاره ما (با محیطی در حدودچهل هزار کیلومتر) بسیار کوچک اند. با امکان پذیر بودن ارسال آنی پیامها و اخبار، هر فاصله ای در روی زمین کوتاه جلوه می کند.ویریلیو شرایط حاضر را به کمک مفهوم همزمانی این گونه بیان می کند همزمان بودن به مفهوم حضور داشتن در هر اتفاق و حادثه ای است که در نقطه ای بسیرا دور از شما اتفاق می افتد. مکانی که ممکن است از لحاظ موقعیت شب وروز درست در نقطه مقابل مکان شما باشد به عبارت دیگر همزمانی عبارت است از حضور در یک نقطه در همان لحظه ای که یک اتفاق در آنجا به وقع می پیوندد ویریلیو برای مثال از جنگ اول خلیج فارس به عنوان اولین جنگ انجام گرفته با خصوصیت همزمانی نام می برد چون همه برخوردهای متقابل و نیز مسیر همه موشکهای شلیک شده از یک مرکز رایانه در آتلانتای جورجیا کنترل می شد. با وجود این طی یک دهه و اندی که از طوفان صحرا می گذرد فن آوریهای دارای مشخصه همزمانی به تدریج جزئی از زندگی روزانه عده زیادی از مردم دنیا شده اند و این موضوع بدون شک در نحوه تعریف ودرک آنها زا فضا خود را نشان می دهد.پخش زنده در تلویزیون یعنی مامی توانیم ناظر یا تاثیرگذار بر اتفاقاتی باشیم که صدها کیلومتر دورتر از ما رخ می دهند. به عبارت دیگر فاصله فیزیک تقریبا معنی خود را از دست داده است با چنین عباراتی ویریلیو بر این نکته تاکید دارد فضا به جایی رسیده است که دیگر نمی تواند وجود داشته باشد.این عبارت دلهره آور به نحو مایوس کننده ای در تعریف مفهوم فضا ناتوان است و چیز زیادی را توضیح نمی دهد.عبارت دقیق تر و کاملتر آن محدوده شکنی است که اثرات فن آوری اطلاع رسانی بر فضای معماری را بررسی می کنند و به صورت گسترده توسط منتقدان معماری به کار گرفته می شود .
پیشوند DE در این کلمه بیانگر از بین بردن حد و مرز و از بین بردن فرم ها و قالب های مرسوم و معمول است. این عبارت بر نفوذپذیری یعنی شفافیت فضا دلالت دارد که از انتقال لحظه ای تصاویر حاصل می شود . محدوده شکنی جابه جایی مرزهای پیشینی است که با سرعت حرکت یک جسم تعریف شده اند موقعیت جدیدی که در آن سوالهایی مانند «کجا و به چه فاصله» بدون پاسخ باقی می مانند.شاید بهتر باشد به جای صحبت از کوچک شدن فضا تعبیر ارزش شکنی مفهوم مکان به کار گرفته شود هنگامی که یک مکان دارای مرزهای مشخص و محدوده از یپش تعیین شده در معرض نفوذ و تخریب محدوده های دیگر قرار می گیرد گویی آنها زا میان محدوده مزبور جوانه می زنند و سبز می شوند.فضای محدوده شکنی شده به گونه ای است که گویی جزء جزء شده و سپس از نو بنا شده است و ساکنان آن این موضوع را با احساس حکمرما بودن شرایطی کاملا ناپایدار بر آن تجربه می کنند ویریلیو به وضوح احساسات آنها را توصیف می کند زمین بعد از این نقش یک محافظ را ایفا نخواهد کرد و به یک فضای خطرناک غیرقابل اعتماد بی شکل و نامحدود مشابه سطح اقیانوس تبدیل خواهد شد از نظر معماری برای توصیف این محیط یک محدوده بسته که استعاره سلول محافظ است برای آن تغییر مناسبی به نظر می رسد.چون محیط اطراف سلول محافظ خشن ودائماً در حال تغییر است در نتیجه سلول به هیچ نقطه ای متصل نیست. هیچ پایه و تکیه گاهی ندارد و تنها یک حجم شناور است هدف نهایی در فرم آن ایفای نقش محافظ برای ساکنان داخل آن است سلول محافظ به وسیله یک صفحه محافظ که در تمام جهات امتداد یافته پوشانده می شود. در واقع سلول محافظ در یک فضای همگن و در حالت بی وزنی قرار دارد جایی که در آن بالا یا پایینی وجود ندارد.این نوع معماری کاملا در تضاد با فرم های کلاسیک تقارن و روابط ثابت از پیش تعریف شده است. پایه و اساس آن ایجاد یک پوسته برای محافظت (محتوای داخلی آن) در برابر اثرات خارجی است اما در اینجا با یک پارادوکس مواجه می شویم. همین تصویر ارائه شده از معماری غیرخطی نیز گاهی به فرم های قابل تغییر دیگر تبدیل می شود گاهی به شکل منظره گایه به شکل نوعی ساختار زمین شناسی و زمانی نیز به صورت یک پناهگاه حیات وحش متجلی می شود. در حقیقت، سلول محافظ بازتابی از محیط اطراف خود یا محیطی است که خودش به وجود می آورد . مارکوس نوواک معماری سیال اما معماری نباید صرفا نقش محافظ را ایفا کند بلکه باید براساس قوانین موجود در جهان پیرامون ما شکل و فرم خود را انتخاب کند. با این تفاسیر در جهان امروز که جهان اطلاعات و داده های ناپیوسته است فرم یک ساختمان باید چگونه باشد؟ مارکوس نوواک استاد دانشگاه UCLA آمریکا Tran architect معروف و از پیشگامان نظریه دنیای مجازی عقیده دارد که این معماری باید سیال و آبگونه باشد. عبارت معماری سیال که این روزها بسیار متداول است از همان آغاز عصر الکترونیک و در سال 1985 میلادی به وجود آمد. این ایده حاصل ارتباط متقابل دو نوع سیستم کاربردی موجود در آن زمان بود: نرم افزارهای کاربردی ساده برای ترسیم و چاپ دو بعدی اطلاعات و نرم افزارهای قوی تر که قادر به انجام عملیات مختلف در فضای سه بعدی بودند. به کمک این نرم افزارها، نواک در فضای مجازی، اشیای سه بعدی جالبی خلق کرد و برای ارتباط دادن متقابل تناظر بین آنها الگوی خاصی ارائه داد.الگوی تعری فشده دارای این خاصیت بود که ایجاد هرگونه تغییر در پارامترهای آن باعث دگرگون شدن همه اشای داخل فضا می شد این امر سنگ بنای چیزی شد که ده سال بعد به طراحی پارامتری مشهور شد. نوواک این مفهوم را با ترتیبات به کار گرفته شده در اسختمانهای باستانی مقایسه می کند به عنوان مثال کل تناسبهای موجود در یک معبد به اندازه شعاع ستونهای آن وابسته بود و بزرگ یا کوچک شدن شعاع ستون به صورت خودکار باعث ایجاد تغییراتی در کل اندازه ها و تناسبهای معبد می شد.الگوریتم های پیچیده معماری سیال این امکان را فراهم می کنند که بتوان در یک لحظه کل طرح و حالت ساخته شده آن را در فضای مجازی و همزمان تغییر داد.با گسترش رایانه در دنیای امروز، نقش معمار و ارتباط او با پروژه اش دچار دگرگونی شده است. از این پس خلق کننده یک طرح تغییرات لازم را شخصا در طرح اعمال نمی کند بلکه ساختمان خود راسا تغییرات لازم را در خودش اعمال می کند و معمار فقط پارامترهای لازم برای انجام این تغییرات را تتنظیم می کند.استفان پرلا: ابر سطح یا فضای مجازی؟ تقریبا در همان ایامی که نوواک مشغول توسعه و بسط نظریه خود بود یک آمریکایی به نام ویلیام گیبسن کتاب خود را که رمانی تخیلی به نام Neruromancer بود منتشر کرد و در آن دنیای مجازی را به صورت خیلی واضح به تصویر کشید یک نمایش تصویری از داده های ذخیره شده در کلیه رایانه های موجود در دنیا خیلی زود این اصطلاح فریبنده در زمینه های مختلف علمی و ادبی رواج پیدا کرد و این گونه بود که اختلاف عمیق بین واقعی و مجازی آشکار شد. ایده گیبسن، مفهوم دیگری را در بر دارد که کاملا معمارانه است: مدل فضایی چیزی که مبنای آن خواست بشر برای تجسم اطلاعات به صورت یک ماده فیزیکی است به گونه ای که بتوان آن را به فرم و شکل دلخواه درآورد تا درک آن آسان تر باشد.نظریه ابر سطح که فیلسوف معروف استنفان پرلا مطرح کرد گزینه ای مناسب برای این مدل است این نظریه تضاد میان واقعی و مجازی در قالب دو جهان مختلف را کنار می گذارد در واقع مدل واقعیت مجازی از تعدادی فرضیه منطقی ناشی می شود.به عنوان مثال این نظریه ابتدا سعی دارد به درک چگونگی اتصال دو فضای مختلف به وسیله یک فضای سوم نائل شود سپس این ادراک برای فهم وضعیت یک سیستم به کار گرفته می شود که از تصاویر ایجاد شده به کمک ابزار بصری تشکیل شده است به گفته پرلا چنین کاربرد عملی ضعیفی از نظریه فوق به این دلیل است که آگاهی ما آن قدر نیست که بتواند از عهده (درک) اختلاف موجود بین دو دنیای مجزا برآید: دنیای فنی تخصصی اجسام (دستگاههای مختلف داده های اطلاعاتی) و دنیای بصری (دنیای تصاویر و امور حسی).
نظریه ابرسطح به دنیای مجازی به مثابه فضایی در کنار فضای واقعی نگاه نمی کند بلکه آن را بازتابی از یک کمیت متعالی می داند که به طور ذاتی در اشیای فیزیکی وجود دارد همان چیزی که حضور ان در معماری نیز بازتاب پیدا می کند.برای تعریف این معماری ابرسطح گونه، پرلا به جمله ای تویوایتو معمار مشهور ژاپنی متوسل می شود پیدایش فن آوریهای مختلف ارتباطی به زندگی ما قدری «سیالیت» بخشیده است هر قدر معماری و فضاهای شهری بیشتر تحت تاثیر فن آوری ارتباطی قرار بگیرند تحرک و جنبش بشتری در انها ایجاد می شود. از طرف دیگر ما انسان هستیم. ساز و کاری ابتدایی و قدیمی که هوا و آب مصرف می کند اما بعد دیگر یدر انسان وجود دارد که اطلاعات و داده ها را جذب می کند و از طریق وسایل ارتباطی با دنیا در ارتباط است. این امر ما را وا می دارد درباره این موضوع فکر کنیم که چگونه می توان از نظر معماری این دو بعد انسان را با هم ترکیب کرد و به ی بعد سوم مشترک دست یابت. پروژه مدول فضایی اثر معمار هلندی kas Oosterhuis می تواند مثالی از معماری ابرسحط باشد. این پروژه نمایانگر نوعی معماری و ساخت غیرساکن است به گونه ای که پوسته پروژه از یکسو نسبت به رفتار افراد داخل ساختمان عکس العمل نشان می دهد و از سوی دیگر پرده ای برای انتقال تصاویر است. یادمان گرایی بی وزن: تجسمی از سلول محافظدر همه نظریه های ذکر شده سعی بر توصیف دنیای امروز است که معماری غیرخطی رادر خود پرورانده است.اما از این نظیه ها که بگذریم جهان امروز شاهد برپایی ساختمانهایی است که معماری آنها را می توان غیرخطی نامید. بسیاری از طراها و تصاویر خیالی. مانند مدل Airilo به صورت ساختمانهای ساخته شده تجسم عینی پیدا کرده اند.سلول محافظ Airilo شبیه به یک قطره آب است، یک شکل بسته با حجم منحنی که آزادانه در فضا حرکت می کند.این قطره با دستگاه مختصاد دکارتی معمولی بیگانه است و نمی توان بالا یا پایینی برای ان متصور شد بلکه تنها یک حجم است که نسبت به نیروهای اعمال شده بیرونی واکنش نشان می دهد.همین مفهوم به صورت عینی تر در پروژه دفاتر بانک ملی هلند در بوداپست، اثر اریک ون اگرات قابل مشاهده است. حجم سالن کنفرانس (که روی یک پرتگاه قرار گرفته) به داخل حفره میانی وارد می وشد. فرم آن فاقد زوایای قائمه است و هیچ گونه شباهتی با ساختمانهای معمولی ندارد. قسمتی از این حجم در داخل ساختمان قرار دارد و قسمت دیگر آن روی سقف ساختمان بنا شده است. بنابراین به نظر می رسد این قطره ساختان را شکافته و به داخل آن وارد شده و به این طریق مرزهای جداکننده فضای خارجی و داخلی را از بین برده است.مفهوم قطره به معنای یک فضای بی شکل و پویا (دینامیک) در طراحیهای گرگ لین (معمار آمریکایی) نیز تجسم عینی پیدا می کند لین با استفاده از تکینیک که آن را Blob Modeling می نامند فرم یک ساختمان را مستقیما روی رایانه ایجاد می کند این کار را می توان با استفاده از نرم افزارهای ایجاد انیمیشن برای مدلهای سه بعدی نیز انجام داد. به کمک انها مجموعه ای از شکلهای قطره ای ایجاد می شوند که متناظر با اجزای اصلی ساختمان هستند با توجه به وظایف عملکردی مورد انتظار از ساختمان این مجموعه حبابها می توانند مرتبا تغیری پیدا کنند و این کار ان قدر ادامه پیدا کند تا ایده کلی طرح ساختمان مشخص شود. با استفاده از همین استراتژی بود که لین طرح معروف بازسازی کلیسای کره ایها در نیویورک را خلق کرد.معماری سیال: فن آوری طراحی به صورت پارامتریشاید فن آوری طراحی به صورت پارامتری که گروه طراحی dECOL تحت سرپرستی مارک گالتورپ ارتئه کرده به بهترین وجه بتواند ایده معماری سیال را که از بحثها و تجربیات نوواک حاصل می شود بیان کند.در یک مسابقه معماری برای طراحی ورودی مرکز فرهنگی بانک جنوبی در لندن dECOL توانست با استفاده از یک الگوریتم خاص نوعی پارامرف ایجاد کند این کلمه را معماران از علم کانی شناسی به عاریت گرفته اند که در ان ارامرفیسم به معنی تبدیل یک کانی به کانی دیگر است بدون اینکه ترکیبات شیمیایی آن تغیر کند معنی مشابه تعریف فوق را می توان در علم الکتریسیته پیدا کرد: ممکن است دو پارامرف به رغم اینکه از لحظا برداری یکسان اند و از یک فرمول حاصل شده اند کاملا متفاوت به نظر برسند.استفاده از چنین تاکتیکهایی در طراحی به معماران این امکان را می دهد که از CAD (طراحی به کمک رایانه) به شیوه کاملا جدیدی استفاده کنند. معماران بیشتر وقت خود را صرف امکانات مختلف برای ایجاد و توسعه یک فرم می کنند نه صرف خود فرم.فرم منحنی شکل پارامرف براساس مفهوم حرکت ایجاد شده است. یک نوار فلزی «کند» شهری را به فضای سریع السیر شاهران متصل می کند. فرم نهایی پروژه به گونه ای است که سرعت یان دو فضا را به معرض نمایش می گذارد. د رنهایت فرم معماری پروژه بازتابی از وضعیت یک شهر است. وضعیتی که می توان آن را حس کرد اما همواره ناپایدار و بی ثبات (مجازی) باقی خواهد ماند.گرگ لین ایده طراحی پارامتری را بیشتر توسعه داد از جمله کارهای او که با استفاده از این ایده انجام شده می توان به پروژه خانه سازی استاندارد شده جهانی اشاره کرد که طراحی ان به کمک نرم افزارهای تولید انیمیشن انجام گرفته است.مبنای طراحی این خانه های جنین گونه سیستمی از یک سلسله محدودیتهای هندسی بوده که در چارچوب ان خلق بی نهایت فرم متفاوت امکان پذیر است. بنابراین به رغم اینکه شایای داخل این سیستم به یکدیگر شباهتی ندارند همگی به نحوی با یکدیگر ارتباط دارند.لین بر این عقیده است که در دنیای امروز که بازارهای جهانی مرتبا بسط بیشتر پیدا می کنند چنین طرحی کاملا بجاو معنی دار است: هر شیء واحد دارای فرم و شکل مخصوص به خود است ولی در عین حال به عنوان یک نشانه و بخشی از یک مجموعه قابل تشخیص است با این روش فردیت و تکرارپذیری باهم ترکیب می شود. امری که برای یک پروژه استاندارد و معمولی غیر منتظره است علاوه بر این هر کی از فرمها می تواند از لحاظ مصالح به کار رفته در ان نیازهای عملکردی شرایط آب و هوای یمحل ساخت و حتی روش طراحی متغیر باشد و می توان تعداد زیادی فرم یک شکل با خصوصیات متفاوت فیزیکی و عملردی به وجود آورد. به عنوان مثال لین در پروژه فوق شش نمونه مختلف به کاربرد که هر کدام به گونه ای متفاوت از بقیه نیازهای زیبایی شناسی و عملکردی را برآورده می کنند. هیچ کدام از این نمونه ها در مقایسه با بقیه برتری ندارد. هر کدام از آنها از نظر تحول و دگرگونی که در مقایسه با بقهی نمونه ها در ان وجود دارد کامل است. در هر یک از این طرح ها، اندازه ها و بخش هایی از ساختمان که اجزای اولیه تشکیل دهنده ایده طراحی بوده اند قابل تغییر هستند.لین این استراتژی طراحی را به عنوان روشی در مقابل روش طراحی مدرنیستی به کار می برد که اساس ان بر سوار کردن قطعات روی یکدیگر استوار است.او به جای روش سوار کردن اجزا توسط طراح، روش تکاملی جنینی را که انعطاف پذیری بیشتری دارد به کار می برد.در طرح لین، هر کدام از جنینها از 2048 پانل، 9 تیرفولادی و 72 تیر آلومینیومی تشکیل شده است. تمام این اجزا به هم متصل شده اند و یک فضای قابل تغییر ایجاد کرده اند هر کدام از این اعضا دارای اندازه های متفاوت اند و فرم هر یک منحصر به فرد است. تغییر اعمال دشه در هر پانل به صورت خودکار به سایر پانلها منتقل و باعث تغییر در شکل و چیدمان آنها می شود با استفاده از روشهای ساخت و ساز مدرن، که در صنعت اتومبیل سازی و ساخت کشتیها و هواپیماها به کار می روند این امکان وجود دارد که بتوان ساختمانهایی نسبتا ساده و کاملا متفاوت با یکدیگر را در مقیاس انبوه ساخت.در کارگاه تولید قطعات ساخت یک سطح منحنی شکل با استفاده از یک سری نقاط کلیدی انجام می شود. مجموعه این نقاط کلیدی در بالای سحط مورد نظر قرار دارند و با سافتاده از آنها دقیقا می توان فمر های دلخواه را ایجاد کرد. درها و پنجره ها نیز مستقمیا از برش سطح ایجاد نمی شوند بلکه به همین روش روی سطح اجرا می شوند. سپس مدل دیجیتالی اصل از طریق یک دستگاه پیشرفته که به رایانه متصل است دقیقا با مشخصات مورد نظر ساخته می شود بنابراین بنا به گفته لین ساخت خانه های مشابه به رغم متفاوت بودن طرح هر یک از آنها هم از نظر تکنیکی ساده است و هم توجیه اقتصادی دارد.ابر سطح: معماری دارای اثر متقابلاز معروفترین پروزه هایی که در انها از دستاوردهای فن آوری اطلاعات برای ایجاد یک فضای معماری جدید استفاده شده می توان به پاویونهای نمایشگاه H2O eXPO در هلند با عنوان آب شیرین و آب شور اشاره کرد که معماران هلندی Lars Spuybroek و اوستر هویس، طراحی کرده اند لزوم طراحی فضاهای نمایشگاهی برای موزه آب طراحان ار بر ان داشت تا ایده های مارکوس نواک را در مورد معماری سیال مورد بررسی قرار دهند. در نتیجه مبنای پروژه ب راین ساسا پایه ریزی شد که ساختمان به مثابه یک سیستم پویا (دینامیک) به معرض نمایش گذارده شود. البته هر یک از معماران پروژه این ایده را به صورت دلخواه خود تفسیر می کردند.اوسترهویس سعی کرد مفهومی را که از ساختان در ذهن دارد به صورت یک ارگانیسم زنده که در یک فضای اطلاعاتی واقع شده است تجسم عینی ببخشد پاوین طراحی شده او که قسمتی از ان روی زمین و قسمت دیگری از آن روی آب واقع شده یک پوسته محافظ را تداعی می کند که در داخل آن یک اسفنج قرار دارد یک فرم تندیس گون پیچیده که شمای قسمت داخلی آن مرتبا در حال تغیر است در اینجا فضای واقعی با تصاویر یک دنیای سه بعدی مجازی که روی سطح داخلی پاوین نقش می بندد ترکیب شده است بازدیدکنندگان از پاویون می توانند با این تصاویر ارتباط برقرار کنند و حتی کنترل انها را در دست بگیرند گویی در داخل یک فضای موهوم و فریبنده در حال حرکت هستند به علاوه ساختمان به گونه ای است که تغییراتی را که در شرایط محیطی ان به وقوع می پیوندند احساس می کند مرکز هواشناسی واقع در داخل ساختمان یافته ها و یپش بینی وضعیت آب و هوا را به گونه ای جالب توجه به نغمه های موسیقی و پالسهای نوری تبدیل می کند که فضای داخلی ساختمان را کاملا دگرگون می سازند. و آن را به محیطی جذاب تبدیل می کنند.نوع دیگر برخورد با ایده دینامیک بودن ساختمان را می توان در طرح پاویون آب شیرین مشاهده کرد که طراح آن به بررسی اثر متقابل بین یک ساختان و افراد داخل آن پرداخته است. در این پروژه، رنگ شدت و سایر پارامترهای مربوط به نور و همچنین ریتم و طنین اصوات همگی با رفتار افراد داخل ساختمان و تعداد آنها تعیین می شوند در حقیقت این بازدیدکندگان هستند که آهنگ حیاتی ساختان را تعیین می کنند سیستمهای ارتباط جمعی به کار رفته در ساختمان آن قدر پیچیده و متنوع است که هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند یک لحظه بعد فضای داخلی ساختمان به چه شکلی خواهد بود این امر باعث می شود ساختمان صرفا محل جذب بازدیدکنندگانی با امکانات محدود نباشد بلکه محیطی باشد که در آن اشیای واقعی و داده های اطلاعاتی به طور فعال در ارتباط متقابل قرار دارند.فرم پاویون مشابه یک کریدور طولانی یا یک لوله از ریخت افتاده است. فضای داخل آن جهت دار و قابل تغیر و مانند نهرآبی است که تماشاچی به هرماه آن حرکت می کند هندسه داخلی ساختمان به نوعی خلق کننده تصاویر مجازی است: سقف و کف ساختمان موازی هم نیستند. در اینجا دیگر مفهومی به نام دیوار وجود ندارد زیرا فضای داخلی ساختمان به تنها به وسیله یک سطح ایجاد شده است که تصویری از یک فضای همگن و غیر جهت دار را به نمایش می گذارد.فن آوری رایانه باعث شده روند طراحی (معماری) از تنوع پذیری، انعطاف و نامحدود بودن تعداد فرم هایی که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند برخوردار شود. به نظر می رسد معماری حاصل از این روش تجسم واقعی آن چیزی است که کولهاوس آن را یک جلد و یک پوست می نامد. معماری غیرخطی و فضای مفیدی که در داخل ساختمانهای دارای این معماری ایجاد می شود حاصل تامل فراوان نیست بلکه به روشی نیمه خودکار و به کمک ماشین به وجود می آیند. شکل شبح گونه ساختمانهای دارای معماری غیرخطی تعریف مشخصی را در ذهن تداعی نمی کند. معماران خلق کننده این معماری از اینکه به یک شیء (اعم از ساختمان و ...) با دید ساختمانی برای زندگی کردن نگاه کنند بسیار فاصله دارند به عبارت دیگر به نظر می رسد آنها فضا را سازمان دهی و م تب نیم کند بلکه آن را در هم برهم می کنند.پروژه موزه گوگنهایم گه ری می تواند مصداقی از این طرز تفکر باشد دراین پروژه سطوح منحنی شکل ساختمان که با ورقهای فلزی پوشیده شده به اینه های منحنی شکل و عظیم الجثه ای تبدیل شده اندکه در آنها تکه هایی از دنیای اطراف به صورت کاملا تصادفی دیده می شوند تصاویری که به نظر می رسد در حال لغزیدن روی یکدیگرند.معماری غیرخطی بازتاب جهان اطراف ماست، جهان لایه لایه ای که نقاط مختلف آن با فن آوری ارتباط از راه دور به یکدیگر متصل شده اند.سازه غیرخطیمعماری غیرخطی هر چه که باشد چیزی است که در حال حاضر در دنیا به صورت عینی وجود داردو مثالهای متعددی از ا« را می توان در گوشه و کنار جهان مشاهده کرد.با دقت در سیستم سازه ای این پروژه ها یک نکته بسیار مهم مشخص می شود و آن اینکه در اغلب موارد سازه به کار رفته با معماری آن هیچ سنخیتی ندارد گویی سازه و معماری را به زحمت به هم پیوند زده اند. منظور از سنخیت در اینجا اولا جور بودن و به هم آمدن سازه و معماری است و ثانیا هزینه های گزافی که باید برای ایجاد سازه پروژه مصرف شود. به طوری که انسان بی اختیار از خود می پرسد: آیا راه بهتری برای این کار وجود ندارد؟به عنوان مثال، یک استادیوم بزرگ ورزشی را در نظر بگیریم. در بسیاری از موارد برای پوشاندن سطح استادیوم از سازه های کابلی استفاده می شود. فرم کابل، تطابق آن با رویه پوشاننده استادیوم و جلوه ظاهری که ایجاد می کند به گونه ای است که انسان با مشاهده آن احساس می کند گویی کابل صرفا برای استفاده در این پروژه اختراع شده است و هیچ گونه عدم تجچانسی بین رویه (معماری) و کابل (سازه) مشاهده نمی کند. بر عکس در پروژه ای مثل پروژه گوگنهایم گه ری یا کنسرت هال والت دیسنی او، به محض اینکه رویه ساختان کنار زده می شود به انبوهی از تیر و ستونهای کج و معوج و بسیار پیچیده برخورد می کنیم که به صورت درهم و برهم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا بتوانند با شکل رویه سازگار باشند.استفاده از عناصر خطی کلاسیک (تیر وستون) در این پروژه خیلی هوشمندان به نظر نمی رسد به زغم اینکه اجرای سازه این پروژه با استفاده از تکنیکهای منحصر به فرد و تلاشی باور نکردنی ممکن شده است نمی توان آن را نشانه ای از نبوغ دانست. سیستم های سازه ای فعلی (تیر و ستون، سازه های خرپایی، سازه های پوسته ای و کابلها) شاید در آینده غیرخطی نباشند دلیل این امر هم عدم تجانس بین این سیستم ها با فرمهای پیچیده و توپولوژیک ساختمانهای غیرخطی است. شاید بتوان فرمهایی را شبیه به آنچه در ساختمانهای غیرخطی به کار می روند در طبیعیت یافت: در صخره ها، صدفها و ... ولی تفاوت آنها با این نمونه ها این است که نمونه های طبیعی غالبا توپر و صلب هستند و به همین دلیل، پایدار باقی می مانند در صورتی که ساختمانهای غیرخطی بایستی توخالی باشند و درعین حال فرم خود را حفظ کنند.بنابراین در حرکت از سطح بیرونی یک حجم به داخل آن باید به گونه ای عمل شود که با استفاده از حداقل اعضای داخلی دست و پا گیر و مزاحم دید بصری و حداکثر اعضا در رویه (اعم از اعضای گسسته مانند تیرو ستون یا اعضای پیوسته مانند پوسته ها) فرم نهایی ساختمان را ایجاد کرد. این مطلب می تواند موضوع تحقیق و بررسی دانشمندان و مهندسان سازه قرار گیرد تا با ارائه ایده های جدید فاصله موجود بین آن هنگام بهترین راه برای انتخاب سیستم سازه ای یک پروژه خاص بررسی همه جانبه و عمیق فرم آن و به کارگیری یک دید «هنری» برای یافتن سازه ای هماهنگ با معماری آن است.


 

محجوبیان

عضو جدید
منبع : سایت اختصاصی معمار برجسته دانیل لیبسکیند.
کاری دیگر از دانیل لیبسکیند
کانکتیکات ، آمریکا
این پروژه در سال 2010 ساخته شد .
کانسپت اولیه این طرح پویا از سازمان هوایی آمریکا گرفته شده است این بنا از ترکیب 18 هواپیما که خطوط آنها در 36 نقطه با 54 خط به هم وصل شده اند .
 
آخرین ویرایش:

محجوبیان

عضو جدید
منبع : سایت اختصاصی معمار برجسته دانیل لیبسکیند.
KO - Bogen، در دوسلدورف، آلمان
دوسلدورف، آلمان

مرکز خرید کوبوگن (KO - Bogen)، یک دفتر جدید پویا و پیچیده برای خرده فروشی در مرکز شهر دوسلدورف آلمان می باشد ، کاری دیگر از دانیل لیبسکیند .
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
جدول آشنایی با سبک پرش کیهانی

جدول آشنایی با سبک پرش کیهانی

منبع الهام
لغات كليدي
ايده
بيان كننده ايده
معمار معروف
ساختمان شاخص
معمار ساختمان
سال ساخت ساختمان
علم و فلسفه جديد - پيچيدگي و در عين حال مشابهت به خود - خودسازماندهي - فراكتال - منطق مخدوش - گسترش غيرخطي - پرواز پروانه - پرش - آشفتگي و بي‌نظمي - توجه به نشانه‌هاي كيهاني - بيشتر متفاوت است - فرم تابع ديدگاه جهاني است و معماري بايد تابع ديدگاه انساني - فيليپ اندرسون - چارلز جنكز - مي‌ون هو - ادوارد لارترز - بنووامندل بروت - چارلز جنكز - پيتر آيزمن - فرانك گهري - موزه گوگنهايم در بيلبائو - فرنك گهري - 1996


منبع:كتاب از رومانتيك تا كيهاني
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
عناوین:

معماري پيدايش کيهاني

فراکتال ها و جاذب هاي شگفت انگيز
معماری کیهانی و بهرام شیردل
موزه یهودیان برلین اثر دانیل لیبسکیند
فرانک گری
روند طراحی و اجرا آثار گری
تصاویری از آثار گری
این مطلب در 95 صفحه در اختیار شما عزیزان قرار داده شده است.

دریافت فایل:
http://s6.picofile.com/file/8177270626/Jump_cosmic.rar.html

منبع:pupuol.com
 

Similar threads

بالا