[سبک معماری غرب]:معماری فوتوریسم

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز



طرح چیاتونه برای ساختار در کلان شهر ها

«تصور زمان» در دهه نخستین قرن حاضر در علم فیزیک تغییری عمیق صورت گرفت که شاید مهمترین تغییر در این علم از زمان ارسطو و فیثاغورث تا آن زمان باشد. این تغییر، بیش از همه چیز، «تصور زمان» را دگرگون کرد. پیش از این دو تعبیر درباره ی «زمان» وجود داشت. نخست تعبیری عینی که زمان مستقل از اشیاء و پدیده های دیگر بی آنکه توجه شخص بدان تأثیر کند پیش می رود. دوم تعبیری ذهنی که زمان فقط به شخص بستگی دارد و به حواس او مربوط است. با آغاز نخستین دهه قرن نوزدهم تعبیری دیگر به وجود آمد که نتایج بسیار پر اهمیت بر آن مرتبت بود. نتایجی که امروز نمی تواند ناچیز و یا نادیده گرفته شود……….
به سال ۱۹۰۸ ریاضیدان بزرگ «هرمان مینکوسکی» در جامعه ی محققین علوم طبیعی در آلمان برای نخستین بار با اطمینان و به دقت اعلام کرد که تصور زمان از این پس تغییر می یابد. وی گفت: «فضا به تنهایی و زمان به تنهایی محکوم به نسیتی است و تنها وحدتی از این دو حیات آنها را میسر می دارد.»

در عرصه ی هنر نیز مسائل مشابه ناشی از این تغییر به وجود آمد. با استفاده از بعد جدید: فضا – زمان، در شیوه های هنری اصیل مانند کوبیسم و فوتوریسم حزوه ی دید انسان وسعت یافت. از راستی یکی از نشان های فرهنگی جامع اینست که مسائل در دنیای فکر و عالم احساس مشترکاً و هم زمان با یکدیگر به وجود آیند.
آغاز «فوتوریسم»
در دوره ی رنسانس برخی از نقاشان تصور فضائی آن زمان: پرسپکتیو را در کارهای خود بیشتر با خطوط مصور می کردند و برخی دیگر بیشتر با رنگ.در دوره ی ما نیز تصور فضائی جدید: فضا – زمان در کار هنرمندان کوبیست با پژوهش در ایجاد «ترکیب »های فضائی به منصه ی ظهور رسید و در کار هنرمندان «فوتوریست» با پژوهش در حرکت.
به گفته ی «یاکوب بورکهاردت» در ایتالیا «سکوتی مرگ بار» وجود داشت. این کشور پناهگاه آنهایی بود که از حقای قزمان حاضر می گریختند. هنرمندان «فوتوریست» شرمگین از این وضعیت کوشیدند با کارهای خود این سکوت را در هم بشکنند. هدف این هنرمندان بیرون آوردن هنر از انبارهای ظلمت زده ی موزه ها و دادن حیاتی تازه به آن بود. حیاتی که از افکار جدید مایه می گرفت و به زبان اصیل آن عصر ترجمه می گشت. «زندگی» شعار آنان بود و در تمام مظاهر آن از سیاست و جنگ تا هنر و زیبائی حرکت، عمل و دلیری مورد توجه شان بود و از همین رو بی دلیل نبود که خود را «نخستین جوانان ایتالیا پس از قرن ها» می خواندند.
بدین ترتیب کار این هنرمندان از ابتدا با ستیز شروع شد و با مبارزه به تبلیغ عقائد خود پرداختند. نقاش «مارینتی» که بر در و دیوار خانه اش در رم حتی تا به امروز شعارهای «نهضت فوتوریسم» آویخته است در تاریخ ۲۰ فوریه ی ۱۹۰۹ در نشریه ی هنری پاریس، «فیگارو» چنین نوشت: «ما اعلام می کنیم که سرعت، زیبائی تازه ای بر جهان افزوده است و جلال آن را دو چندان کرده است.» به سال ۱۹۱۲ در «دومین بیانیه ی نقاشی فوتوریست» کشف اساسی هنرمندان این مکتب توضیح داده شد: « حرکت اشیاء در فضا درست مانند نوسانات نور یا صوت سبب افزایش و یا تغییر شکل آنها می شود.» این اصول هنری در تابلوهای هیجان انگیز نقاشان «فوتوریست» مصور است.
کار هنرمندان «فوتوریست» در نقاشی، مجسمه سازی و معماری حرکت را در فضا مصور می دارد. یکی از بهترین هنرمندان «فوتوریست» و بی تردید بهترین مجسمه ساز این مکتب موسوم به «اومبرتوبوچنی» که از قضا به جوانی در گذشت به سال ۱۹۱۶ به واضح ترین صورت ممکن مقاصد این هنرمندان را بیان کرد. در کوششی برای فهم عمیق نقاشی وی به جستجوی تعابیر و مفاهیمی بود که گاه تاریک و گاه روشن و متکی به تجارب، اصولی را که بعدها در فیزیک اتمی به منصه ی بروز رسید پیش بینی می کند. وی می نویسد:« کار هنرمند باید از هسته ی مرکزی یک شی – جایی که شی می خواهد خود را به وجود آورد – آغاز شود تا به کشف فرم های جدید موفق آید؛ فرم هایی که نا آشکار شی را به «شکل پذیری » آشکار و «شکل پذیری» درونی آن مرتبط می کند. این «شکل پذیری » در هر دو حال امکانات بی پایان دارد.»
فوتوریسم و کوبیسم – نکات مشترک و متباین
قبلاً خاطر نشان کردیم که اساس شیوه ی «فوتوریسم» بر این بود که : «حرکت اشیاء در فضا درست مانند نوسانات نور یا صوت سبب افزایش و یا تغییر شکل آنها می شود. «بوچنی» نیز با این کلمات کوشید معنای «شکل پذیری» جدید را که با حرکت اشیا» در فضا به وجود می آید توصیف کند. این توصیف در مجسمه ای موسوم به «بطری در فضا شکل می گیرد» که وی آن را در سالهای ۱۲ – ۱۹۱۱ ساخت مجسم است. این مجسمه که در واقع یکی از چند شاهکار معدود این عصر است نشان می دهد که ابداع هنری معنایی را که در ذات یک شی معمولی نهفته است عیان می کند. در برخی اوقات و از جمله در این مجسمه کارهای شیوه ی فوتوریسم و کوبیسم که براساس تصور فضائی واحدی به وجود آمده اند با یکدیگر رابطه ای نزدیک دارند.
نقاش فرانسوی «مارسل دوشان» که نه به مکتب کوبیسم و نه به مکتب فوتوریسم متعلق بود در همین زمان (۱۹۱۲) تابلوی «زن عریان در هنگام پایین آمدن از پله» را رسم کرد و در آن به دقت ریاضی سیر و توالی «حرکت» را مشخص داشت؛ با این همه تابلو از معنای بسیار هنر جدید که به تعبیر منطقی نمی شود آنها را توصیف کرد برخوردار بود.
معمولاً ذات «حرکت» موضوع کارهای هنرمندان «فوتوریست» است : فی المثل «الاستی سیته» کار «بوچنی» ۱۹۱۱؛ دینامیسم عضلات، «سیمولتانئیته» «کارا» ۱۹۱۲، «سرعت» «بالا» ۱۹۱۳. و یا حرکت بدن و اشیاء در فضا: فی المثل «رقص پان – پان » کار «جینوسورینی» که در آن رقص صرفاً از نظر حرکت در میان جمع مطالعه شده است؛ «سگی در حال راه رفتن» «بالا» ۱۹۱۳؛ « درشکه با چرخ های لنگ» «کارا» ۱۹۱۳.
بدعتی که هنرمندان «فوتوریست» و کوبیست در افزایش وسعت دید گذاشتند قبل از سال ۱۹۱۴ و قبل از جنگ جهانی اول صورت گرفت. اما به هر صورت در این نو آوری هنرمندان کوبیست متین تر و آرام تر بودند و به اصطلاح «فوتوریست» ها «مبارز» نبودند، بلکه به مطالعه و تحقیق در خلوت کارگاههای خود مشغول بودند و طبل و سرنای «فوتوریست» ها را که نشان زبان هنری عصر ما شده است نداشتند. «براک» و «پیکاسو» کتابهای مفصل در توضیح تئوری خود ننوشتند و حتی بر چسب «کوبیسم» از جانب دیگران به کارهای آنان زده شد. کار اینان نقاشی ذات «حرکت» و یا دینامیسم عضلات و اتومبیل نبود بلکه با تابلوهای «طبیعت بی جان» خود کوشیدند اشیاء معمولی را با تصور فضائی جدید مصور دارند و درست به همین دلیل کارهایشان به رشته های مختلف هنر رسوخ یافت. کارهای این هنرمندان اندیشمند وسیله ای شد که تصور فضائی جدید به عرصه ی معماری راه یابد.
معماری
کوشش هنرمندان «فوتوریست» در استفاده از اصول این مکتب مستقیماً در معماری، براساس این هنر تأثیری نگذاشت. «آنتونیوسانت الیا» هنرمند ایتالیائی که قبلاً از او یاد کرده ایم در پروژه ی خود یک «شهر جدید» که مشتمل بر خانه های چندین طبقه و راه های زیر زمینی و هوائی در طبقات مختلف بود کوشید اصول «حرکت» را به عنوان عامل هنری در طرح شهرهای معاصر معمول دارد. تازه در حدود سال ۱۹۶۰ که اهمیت مسئله عبور و مرور دانسته شد و برای حل آن ناگزیر ساختن جاده ها و خیابانها در طبقات مختلف پیشنهاد شد اصول پروژه ی «سانت الیا» و کارهای مجسمه مانند «مالویچ» جانی تازه گرفت. «سانت الیا» به سال ۱۹۱۶ در گذشت و بر ما روشن نیست اگر زنده می ماند دنباله ی نظریات خود را پیشتر می برد یا خیر و اگر چه پیش بینی وی مستقیماً معماری را تحت تأثیر قرار نداد اما وی در زمانی طرح خود را رسم کرد که معماران دیگر تازه در جستجوی راهی نو بودند. حتی «لوکوبوزیه» معمار معاصر وی به پختگی خود هنوز نرسیده بود. «سانت الیا» در بیانیه ی خود به تاریخ ۱۴ ژوئیه ی ۱۹۱۴ که به مناسبت گشایش نمایشگاهی در میلان از طرح های وی منتشر شد اعلام داشت که باید در معماری استفاده از تمام مصالح ساختمانی جدید از آهن و بتن مسلح گرفته تا منسوجات کارخانه ای و مقوا معمول شود. اما قصد اصلی وی از این اعلامیه این بود که حرکت و تحول اساس معماری است؛ اساسی که به معماری همان تحرک و «سبکی » مجسمه سازی را می دهد. قصد وی در جمله ای از خود او در این بیانیه خلاصه می شود: «هر خانه باید مناسب زمان خود ساخته شود»
مشکلات:
برخی اوقات مرد محقق ناگزیر باید کتاب و «آزمایشگاه» خود را ترک گوید و برای حقانیت کارهای خود به ستیز به کوی و خیابان رود. گاهی این ستیز عاقلانه است اما معمولاً کار محقق را به خطر می اندازد.
شاید هنرمندان «فوتوریست» در کوشش برای بسط عقائد این مکتب به تمام فعالیتهای انسانی، افراط کردند و در نتیجه نهضت آنان که تاءثیرش بر هنر عصر ما انکار ناپذیر است – اگر چه خوش درخشید ولی دیری نپائید. جای تأسف است که برخی از بهترین هنرمندان این مکتب بجوانی در گذشتند و برخی دیگر تسلیم حوادث شدند و جز چند کار نخستین آنها که در پیشرفت های بعدی مؤثر بود بقیه ی کارهایشان معمولی و تکراری است.
«فوتوریسم» از فرصت نهضت کوبیسم هرگز برخوردار نشد. نهضتی که در تمام مراحل پیشرفت هنر نوپایداری ماند و وابستگان آن تجارت هنری فراوان اندوختند تا در یک لحظه مناسب با قدرت کامل ناگهان ظاهر شد. ظهور ناگهانی قدرت کوبیسم در یک شاهکار از «پیکاسو» – «گوئرنیکا» آشکار می شود.
این جنبش در ایتالیا وبعد از جنگ جهانی اول ظهور کرد وپدید اورندگان این جنبش خواستار جهانی بودند که یکسره خود را با شرایط جدید به وجود امده در اثر انقلاب صنعتی وظهور تکنولوژی جدید تطبیق دهد وان چه را که مربوط به جهان قبل از صنعت مدرن است از تاریخ حذف کنند . بنیان گذار این سبک فیلیپوتوماسو بود وتاکید بیشتر اواین بود که زیبایی جهان توسط زیبایی جدیدی به نام “سرعت” غنای فزون تری یافته است. این جنیش نسبتا عمر کوتاهی داشت و شروع جنگ جهانی اول اغازی بود بر پایان این جنبش که می خواست در تاریخ معماری تحولی جدید ایجاد کند.هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشد.مطالب نظری معماری فوتوریسم همچون توجه به علم وتکنولوژی وجهان اینده وگسست از گذشته وبلند مرتبه سازی همه از مواردی بودند که بعد ها تاثیر بسیاری برافکار وطرح های معماران مدرن متعالی همچون کوربوزیه وگروپیوس وهمچنین سبک هایی چون کانستراکتیوسم وهای –تک گذاشتند.


برگرفته شده از سایت آرشیتکت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
مختصری بر فوتوریسم

مختصری بر فوتوریسم

مختصری بر فوتوریسم
فوتوریسم‌، تاریخچه و زمینه‌های پیدایش
آغاز رسمی فعالیت جنبش فوتوریسم را باید بیستم فوریه سال 1909 دانست . زمانی که ”فیلیپو مارینتی” بیانیه فوتوریسم را در روزنامه فرانسوی فیگارو منتشر کرد‌. فعالیت‌های ابتدایی فوتوریست‌ها بیش از آن که بر مبنای تولیدات هنری واقعی استوار باشد‌، بیشتر در زمینه تبلیغات و بیانیه‌های متعدد جلوه‌گر می‌شد‌. بزودی با پیوستن هنرمندانی چون”جیاکومو بالا‌”، ”اومبرتو بوچیونی”‌، ”کارلو کارا‌، لوییجی روسولو” و”جینو سورینی” به جنبش فوتوریسم‌، بیانیه نقاشی فوتوریستی منتشر و جایگاه این مکتب در میان هنرهای آن روز تثبیت شد‌. آرمان ها و ایده‌های مارینتی و یارانش‌، به شدت تندروانه و رادیکال بود ؛ به طوریکه آنها جامعه هنری و ادبیات را به در آغوش کشیدن لجن‌، آلودگی و صداهایی که انقلاب صنعتی به آنان اعطا کرده بود‌، فرا می‌خواندند‌. آنها تخریب و انهدام هنرهای سنتی‌، موزه‌ها، کتابخانه‌ها، آکادمی‌ها و آثار باستانی را خواستار می‌‌شدند و اعلام می کردند باید بر ویرانه‌های جهان گذشته دنیایی نو و البته فوتوریستی بنا نهاد. فوتوریست‌ها می‌خواستند هنر را به زندگی نزدیک‌تر سازند و از این رهگذر جنبش و حرکت را بن مایه زندگی می‌دانستند‌. آن‌ها معتقد بودند برای تجسم پویایی باید بر نور و حرکت تاکید کرد؛ زیرا نور و حرکت باعث می‌شوند استحکام صوری اشیاء کاهش یافته‌، عناصر در یکدیگر و در محیط‌شان نفوذ کنند‌. فوتوریست‌ها همچنین از نخستین مدافعان مفهوم جدید فضای تصویری بودند و می‌کوشیدند فضا را به گونه ای مجسم کنند که ناظر خود را در مرکز تصویر احساس کند‌.‌ اتفاقی که بعدتر به عنوان یکی از مولفه‌های اساسی تئاتر مدرن خودنمایی کرد.
دوران شکوفایی این جنبش از زمان مرگ بوچیونی‌، یعنی سال 1916 فراتر نرفت‌. با این حال این جنبش در سال های پس از جنگ جهانی اول به عنوان هنر رسمی حکومت فاشیست ایتالیا شناخته شد‌ و حدود پانصد نقاش را به خود جلب کرد‌. در ادامه فوتوریسم شوروی و جامعه هنری این کشور را تحت سیطره خود درآورد و منجر به پیدایش کنستراکتیویسم روسی شد.

اولین بیانیه رسمی جنبش فوتوریسم
مارینتی برای شرح نظریات خود و انتشار بیانیه‌های آتشینش‌، پاریس را انتخاب کرد‌. بدین ترتیب جملات تند و تیز او در شهری که پایتخت فرهنگی جهان به شمار می‌آمد‌، آن هم از سوی یک ایتالیایی جوان، چندان غریب و نامعمول نبود‌. با این حال بیانیه رسمی او که در یازده بند منتشر شد، فصلی دیگر از تاریخ هنر قرن بیستم را رقم زد‌.
1ـ ما در نظر داریم عشق به خطر‌، عادت به انرژی و بی باکی را امضا کنیم‌.
2ـشجاعت ، حسادت و شورش‌، عناصر ضروری شعرهای ما خواهند بود‌.
3ـ تا امروز ادبیات ما، بی تحرکی، وجد و خواب آلودگی متفکرانه را به عرش رسانده است‌. ما می خواهیم
عمل پرخاشگرایانه، بی خوابی تب آلود و گام‌های بلند یک مشت‌زن و ضربات مرگبار او را به تعالی برسانیم.
4ـ ما تصریح می‌کنیم‌، شکوه و عظمت جهان با زیبایی جدیدی پربار شده است‌:‌"زیبایی سرعت". یک ماشین مسابقه که کاپوت آن با لوله‌هایی بزرگ آراسته شده است‌. درست مانند مارهای بزرگی از تنفس قابل انفجار. این ماشین از الهه ساموتراس زیباتر است‌.
5ـ ما می‌خواهیم مردی را که بر روی یک چرخ ایستاده و با روحش نیزه‌ای را به آن سوی کره زمین پرتاب میکند ستایش کنیم‌.
6ـ شاعر باید خود را با حرارت‌، شکوه و جلال و سخاوت به منظور بلعیدن التهاب مشتاقانه عناصر ازلی‌، صرف کند.
7ـ جز درگیری و تقلا‌، زیبایی دیگری وجود ندارد و هیچ اثری بدون شخصیتی پرخاشگر نمی‌تواند یک شاهکار به شمار آید‌.
8ـ ما در آخرین دماغه قرون ایستاده‌ایم‌. چرا باید به گذشته بنگریم‌. در حالیکه آنچه می خواهیم درهم شکستن درهای رمزآلود ناممکن‌هاست . دیروز، زمان و مکان مرده‌اند‌. ما در مطلق زندگی می‌کنیم‌؛ چرا که ما سرعتی ابدی و در همه جا حاضر را آفریده‌ایم.
9ـ ما جنگ‌، نظامی‌گری‌، میهن پرستی و تمسخر زنان را تجلیل خواهیم کرد‌.
10ـ ما موزه‌ها‌، کتابخانه‌ها و آکادمی‌ها را در تمامی اشکالشان تخریب خواهیم کرد و با اخلاق‌، فمینیسم و هر بزدلی منفعت طلبانه می‌جنگیم‌.
11ـ ما از جمعیت های برانگیخته به واسطه کار‌، با لذت استقبال خواهیم کرد‌. ما شورش‌های چند صدایی و انقلاب‌های رنگارنگ در پایتخت‌های مدرن دنیا را ستایش می‌کنیم‌. التهاب مرتعش شبانه زرادخانه ها و کارخانه های کشتی سازی مشتعل با ماه‌های الکتریکی خشن‌، نهایت آرزوی ماست‌. ایستگاه‌های راه‌آهن حریصی که مارهای تنومند دودآلود را می‌بلعند‌، کارخانه‌‌هایی که با خطوط خمیده دودهایشان‌، ابرها را شکل می‌دهند‌، پل‌ها که مانند ژیمناست‌های تنومند گام‌هایی بلند بر رودخانه‌ها برداشته‌اند‌، درخشان در نور آفتاب به سان تابشی از تیغه چاقوها‌، کشتی‌های بخار سرشار از ماجرا که افق را در می‌نوردند‌، لوکوموتیوهای بزرگ که چرخ‌هایشان راه‌آهن را مانند سم اسب‌های پولادین افسار شده با لوله می پیمایند و پرواز نرم هواپیماها که پروانه‌هایشان همچون پرچم‌ها در باد سخن می‌گویند و انگار به سان جمعیتی مشتاق شادمانی سر می‌دهند‌. این‌ها تمامی آن تصاویریست که ستایش ما را برمی‌انگیزد.

معماری فوتوریستی و تعابیر جدید زیبایی شناسی
اگر”سانت الیا” معروف‌ترین معمار جنبش فوتوریسم هیچ‌گاه مجال اجرای طرح‌های رویائیش را نیافت‌، ”لبوس وودز یکی از مطرح‌ترین معماران امروز جهان‌، پروژه‌های تجربی خود را درمقاطع گوناگون به مرحله اجرا درآورده است‌. وودز که از اساتید معماری دانشگاه‌های هاروارد‌، کلمبیا و نیویورک است‌، از سال 1976 به پروژه هایی تجربی و تازه روی آورد. آثار وودز جهانی را به تصویر می‌کشد که در آن خطوط‌، فرم‌ها و احجام در تقابل مستقیم با ماهیت مرسوم معماری قرار می‌گیرد‌، معنای جدیدی خلق می‌کند که تنها در قاموس خود او رمزگشایی می‌شود‌. ‌از سوی دیگر وودز تاکنون موفق شده است مراحل طراحی فضای دو فیلم سینمایی متفاوت را با توجه به اندیشه‌های تجربی‌اش به انجام رساند‌. تصاویر خلق شده در این دو فیلم به شدت یادآور فضاهای فوتوریستی است‌. دوازده میمون (1995) و الین (1992) فیلم هایی هستند که لبوس وودز در آنها به عنوان طراح معماری فیلم وارد عمل شده است.
همان طور که عنوان شد آثار وودز با دنیایی تازه سروکار دارد‌. دنیایی که در عین انفجار به شدت هماهنگ می‌نماید‌. آن چه مسلم است امروزه معانی جدیدی در حوزه زیبایی شناسی هنر به وجود آمده است‌. معانی‌ای که واکاوی در آن مخاطب را به ره یافتی جدید و کاملا مدرن می‌رساند . وودز نیز در کتابی که در شرح آثارخود نوشته است‌، علاوه بر تبیین نظریات خود ، واژه نامه‌ای نیز تنظیم کرده و در طی آن عناصر موجود در طرح‌های خود را به مخاطب شناسانده است‌. در این راستا توضیحاتی که وودز ارائه داده است کاملا فوتوریستی می‌نماید و از یک شور و احساس انقلابی حکایت می‌کند‌. شاید بتوان وودز و نظریات او را به نوعی ‌گذر از نئوفوتوریسم یا امتداد منطقی و تاریخی آن دانست‌. نگاهی به برخی از این واژه ها که وودز تعابیر جدیدی از آنها به دست داده است موید این ادعا خواهد بود‌:
آزادی‌: حالتی تهی از ارزش‌، استفاده‌، عملکرد و معنای از پیش اعتقاد یافته‌. وضعیتی از پتانسیل ماکسیمم‌
انتخاب: عملی که با آگاهی شدید و حساس از زمان حاضر‌، لازم الاجراست و با ریسک همراه است‌
اطلاعات: ابداع جهان در تمام پیچیدگی‌ها و کثرت پدیده هایش‌
معماری: وسیله ای برای ابداع اطلاعات از طریق عملکرد‌. ابداع کردن ابداع‌
پدیده: توصیف یا شرح تجربه‌
زیبایی: اطلاعات یا دانش بدون علاقه . ایده‌های متضمن در اشکال یا برتری یافتن بر اشکال
هرج و مرج: حالت انتروپی ماکسیمم‌
مونولوگ: ارتباط از طریق سلسله مراتب‌
تجربه: تغییرشکل واقعیت از طریق ادراک‌
انقلاب: ماشین‌های سیاسی انبوه خودفسخ شونده، لزوم بی شکل بودن‌
شورش: مقاومت فردی در برابر فرم استقرار یافته
مدرن: آن چه متعلق به لحظه اکنون است
فرم: شرایط مرزها
تقلا: شرایط ضروری آزادی

منبع:http://blog.360.yahoo.com/blog-uAR.rV0waaXDgivymFmblTQn1GWBiHg-?cq=1&p=336
 

elsiz

عضو جدید
[سبک معماری معاصر]:معماری فوتوریسم

[سبک معماری معاصر]:معماری فوتوریسم

فوتوریسم ومعماری]نویسنده:عباس ولدی - یکشنبه ۱۳۸۸/۱۱/۱۱
«تصور زمان» در دهه نخستین قرن حاضر در علمفیزیک تغییری عمیق صورت گرفت که شاید مهمترین تغییر در این علم از زمان ارسطو وفیثاغورث تا آن زمان باشد. این تغییر، بیش از همه چیز، «تصور زمان» را دیگرگونکرد. پیش از این دو تعبیر درباره ی «زمان» وجود داشت. نخست تعبیری عینی که زمانمستقل از اشیاء و پدیده های دیگر بی آنکه توجه شخص بدان تأثیر کند پیش می رود. دومتعبیری ذهنی که زمان فقط به شخص بستگی دارد و به حواس او مربوط است. با آغازنخستین دهه قرن نوزدهم تعبیری دیگر به وجود آمد که نتایج بسیار پر اهمیت بر آنمرتبت بود. نتایجی که امروز نمی تواند ناچیز و یا نادیده گرفته شود. http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=68963&stc=1


به سال 1908 ریاضیدان بزرگ «هرمانمینکوسکی» در جامعه ی محققین علوم طبیعی در آلمان برای نخستین بار با اطمینان و بهدقت اعلام کرد که تصور زمان از این پس تغییر می یابد. وی گفت: «فضا به تنهایی وزمان به تنهایی محکوم به نسیتی است و تنها وحدتی از این دو حیات آنها را میسر میدارد.» در عرصه ی هنر نیز مسائل مشابه ناشیاز این تغییر به وجود آمد. با استفاده از بعد جدید: فضا – زمان، در شیوه های هنریاصیل مانند کوبیسم و فوتوریسم حزوه ی دید انسان وسعت یافت. از راستی یکی از نشانهای فرهنگی جامع اینست که مسائل در دنیای فکر و عالم احساس مشترکاً و هم زمان بایکدیگر به وجود آیند.آغاز «فوتوریسم»در دوره ی رنسانس برخی از نقاشانتصور فضائی آن زمان: پرسپکتیو را در کارهای خود بیشتر با خطوط مصور می کردند وبرخی دیگر بیشتر با رنگ.در دوره ی ما نیز تصور فضائی جدید: فضا – زمان در کارهنرمندان کوبیست با پژوهش در ایجاد «ترکیب »های فضائی به منصه ی ظهور رسید و درکار هنرمندان «فوتوریست» با پژوهش در حرکت.به گفته ی «یاکوب بورکهاردت» درایتالیا «سکوتی مرگ بار» وجود داشت. این کشور پناهگاه آنهایی بود که از حقای قزمانحاضر می گریختند. هنرمندان «فوتوریست» شرمگین از این وضعیت کوشیدند با کارهای خوداین سکوت را در هم بشکنند. هدف این هنرمندان بیرون آوردن هنر از انبارهای ظلمت زدهی موزه ها و دادن حیاتی تازه به آن بود. حیاتی که از افکار جدید مایه می گرفت و بهزبان اصیل آن عصر ترجمه می گشت. «زندگی» شعار آنان بود و در تمام مظاهر آن ازسیاست و جنگ تا هنر و زیبائی حرکت، عمل و دلیری مورد توجه شان بود و از همین رو بیدلیل نبود که خود را «نخستین جوانان ایتالیا پس از قرن ها» می خواندند.بدین ترتیب کار این هنرمندان ازابتدا با ستیز شروع شد و با مبارزه به تبلیغ عقائد خود پرداختند. نقاش «مارینتی»که بر در و دیوار خانه اش در رم حتی تا به امروز شعارهای «نهضت فوتوریسم» آویختهاست در تاریخ 20 فوریه ی 1909 در نشریه ی هنری پاریس، «فیگارو» چنین نوشت: «مااعلام می کنیم که سرعت، زیبائی تازه ای بر جهان افزوده است و جلال آن را دو چندانکرده است.» به سال 1912 در «دومین بیانیه ی نقاشی فوتوریست» کشف اساسی هنرمنداناین مکتب توضیح داده شد: « حرکت اشیاء در فضا درست مانند نوسانات نور یا صوت سببافزایش و یا تغییر شکل آنها می شود.» این اصول هنری در تابلوهای هیجان انگیزنقاشان «فوتوریست» مصور است. کار هنرمندان «فوتوریست» در نقاشی،مجسمه سازی و معماری حرکت را در فضا مصور می دارد. یکی از بهترین هنرمندان«فوتوریست» و بی تردید بهترین مجسمه ساز این مکتب موسوم به «اومبرتوبوچنی» که ازقضا به جوانی در گذشت به سال 1916 به واضح ترین صورت ممکن مقاصد این هنرمندان رابیان کرد. در کوششی برای فهم عمیق نقاشی وی به جستجوی تعابیر و مفاهیمی بود که گاهتاریک و گاه روشن و متکی به تجارب، اصولی را که بعدها در فیزیک اتمی به منصه یبروز رسید پیش بینی می کند. وی می نویسد:« کار هنرمند باید از هسته ی مرکزی یک شی– جایی که شی می خواهد خود را به وجود آورد – آغاز شود تا به کشف فرم های جدیدموفق آید؛ فرم هایی که نا آشکار شی را به «شکل پذیری » آشکار و «شکل پذیری» درونیآن مرتبط می کند. این «شکل پذیری » در هر دو حال امکانات بی پایان دارد.»فوتوریسم و کوبیسم - نکات مشترک ومتباین : قبلاً خاطر نشان کردیم که اساس شیوهی «فوتوریسم» بر این بود که : «حرکت اشیاء در فضا درست مانند نوسانات نور یا صوتسبب افزایش و یا تغییر شکل آنها می شود. «بوچنی» نیز با این کلمات کوشید معنای«شکل پذیری» جدید را که با حرکت اشیا» در فضا به وجود می آید توصیف کند. این توصیفدر مجسمه ای موسوم به «بطری در فضا شکل می گیرد» که وی آن را در سالهای 12 - 1911ساخت مجسم است. این مجسمه که در واقع یکی از چند شاهکار معدود این عصر است نشان میدهد که ابداع هنری معنایی را که در ذات یک شی معمولی نهفته است عیان می کند. دربرخی اوقات و از جمله در این مجسمه کارهای شیوه ی فوتوریسم و کوبیسم که براساستصور فضائی واحدی به وجود آمده اند با یکدیگر رابطه ای نزدیک دارند.نقاش فرانسوی «مارسل دوشان» که نه بهمکتب کوبیسم و نه به مکتب فوتوریسم متعلق بود در همین زمان (1912) تابلوی «زنعریان در هنگام پایین آمدن از پله» را رسم کرد و در آن به دقت ریاضی سیر و توالی«حرکت» را مشخص داشت؛ با این همه تابلو از معنای بسیار هنر جدید که به تعبیر منطقینمی شود آنها را توصیف کرد برخوردار بود.معمولاً ذات «حرکت» موضوع کارهایهنرمندان «فوتوریست» است : فی المثل «الاستی سیته» کار «بوچنی» 1911؛ دینامیسمعضلات، «سیمولتانئیته» «کارا» 1912، «سرعت» «بالا» 1913. و یا حرکت بدن و اشیاء درفضا: فی المثل «رقص پان – پان » کار «جینوسورینی» که در آن رقص صرفاً از نظر حرکتدر میان جمع مطالعه شده است؛ «سگی در حال راه رفتن» «بالا» 1913؛ « درشکه با چرخهای لنگ» «کارا» 1913.بدعتی که هنرمندان «فوتوریست» وکوبیست در افزایش وسعت دید گذاشتند قبل از سال 1914 و قبل از جنگ جهانی اول صورتگرفت. اما به هر صورت در این نو آوری هنرمندان کوبیست متین تر و آرام تر بودند وبه اصطلاح «فوتوریست» ها «مبارز» نبودند، بلکه به مطالعه و تحقیق در خلوتکارگاههای خود مشغول بودند و طبل و سرنای «فوتوریست» ها را که نشان زبان هنری عصرما شده است نداشتند. «براک» و «پیکاسو» کتابهای مفصل در توضیح تئوری خود ننوشتند وحتی بر چسب «کوبیسم» از جانب دیگران به کارهای آنان زده شد. کار اینان نقاشی ذات«حرکت» و یا دینامیسم عضلات و اتومبیل نبود بلکه با تابلوهای «طبیعت بی جان» خودکوشیدند اشیاء معمولی را با تصور فضائی جدید مصور دارند و درست به همین دلیلکارهایشان به رشته های مختلف هنر رسوخ یافت. کارهای این هنرمندان اندیشمند وسیلهای شد که تصور فضائی جدید به عرصه ی معماری راه یابد.معماری:کوشش هنرمندان «فوتوریست» در استفادهاز اصول این مکتب مستقیماً در معماری، براساس این هنر تأثیری نگذاشت. «آنتونیوسانتالیا» هنرمند ایتالیائی که قبلاً از او یاد کرده ایم در پروژه ی خود یک «شهر جدید»که مشتمل بر خانه های چندین طبقه و راه های زیر زمینی و هوائی در طبقات مختلف بودکوشید اصول «حرکت» را به عنوان عامل هنری در طرح شهرهای معاصر معمول دارد. تازه درحدود سال 1960 که اهمیت مسئله عبور و مرور دانسته شد و برای حل آن ناگزیر ساختنجاده ها و خیابانها در طبقات مختلف پیشنهاد شد اصول پروژه ی «سانت الیا» و کارهایمجسمه مانند «مالویچ» جانی تازه گرفت. «سانت الیا» به سال 1916 در گذشت و بر ماروشن نیست اگر زنده می ماند دنباله ی نظریات خود را پیشتر می برد یا خیر و اگر چهپیش بینی وی مستقیماً معماری را تحت تأثیر قرار نداد اما وی در زمانی طرح خود رارسم کرد که معماران دیگر تازه در جستجوی راهی نو بودند. حتی «لوکوبوزیه» معمارمعاصر وی به پختگی خود هنوز نرسیده بود. «سانت الیا» در بیانیه ی خود به تاریخ 14ژوئیه ی 1914 که به مناسبت گشایش نمایشگاهی در میلان از طرح های وی منتشر شد اعلامداشت که باید در معماری استفاده از تمام مصالح ساختمانی جدید از آهن و بتن مسلحگرفته تا منسوجات کارخانه ای و مقوا معمول شود. اما قصد اصلی وی از این اعلامیهاین بود که حرکت و تحول اساس معماری است؛ اساسی که به معماری همان تحرک و «سبکی »مجسمه سازی را می دهد. قصد وی در جمله ای از خود او در این بیانیه خلاصه می شود:«هر خانه باید مناسب زمان خود ساخته شود» مشکلات:برخی اوقات مرد محقق ناگزیر بایدکتاب و «آزمایشگاه» خود را ترک گوید و برای حقانیت کارهای خود به ستیز به کوی وخیابان رود. گاهی این ستیز عاقلانه است اما معمولاً کار محقق را به خطر می اندازد.شاید هنرمندان «فوتوریست» در کوششبرای بسط عقائد این مکتب به تمام فعالیتهای انسانی، افراط کردند و در نتیجه نهضتآنان که تاءثیرش بر هنر عصر ما انکار ناپذیر است – اگر چه خوش درخشید ولی دیرینپائید. جای تأسف است که برخی از بهترین هنرمندان این مکتب بجوانی در گذشتند وبرخی دیگر تسلیم حوادث شدند و جز چند کار نخستین آنها که در پیشرفت های بعدی مؤثربود بقیه ی کارهایشان معمولی و تکراری است.«فوتوریسم» از فرصت نهضت کوبیسم هرگز برخوردار نشد. نهضتی که در تماممراحل پیشرفت هنر نوپایداری ماند و وابستگان آن تجارت هنری فراوان اندوختند تا دریک لحظه مناسب با قدرت کامل ناگهان ظاهر شد. ظهور ناگهانی قدرت کوبیسم در یکشاهکار از «پیکاسو» - «گوئرنیکا» آشکار می شود.
 

پیوست ها

  • 89.jpg
    89.jpg
    51.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
فوتوریسم

فوتوریسم

نویسندگان:دكتر مهديه احمدي/دكتر وحيد افشين مهر/دكتر حميدرضا عامري سياهويي
نهضت مدرن در معماري براي بيان كامل قرن بيستم احتياج به دو كيفيت داشت . از طرفي اعتقاد به علم، تكنولوژي، علوم اجتماعي و طراحي منطقه اي و از طرف ديگر يك اعتقاد رومانتيك به سرعت وهياهوي ماشين، يك دسته از اين ارزشها توسط موتزيوس، وركبونه و بالاخره مدرسة باهاوس گروپيوس مورد ستايش قرا گرفت و دسته ديگر توسط فوتوريست هاي ايتاليايي و سانت الياي معمار،كه در زمينة معماري نه نماينده بلكه پيشروي آنها به حساب مي آيد . در معماري نيز به همين ترتيب طرحهاي سانت اليا و اولين ساختمانهاي گروپيوس، معرف دو تعبير مختلف از تمدن شهري وتكنولوژي قرن بيستم است.ما اذعان داريم كه شكوه و عظمت جهان با زيبايي جديدي » همانطور كه در مانيفست اين جنبش آمده با اين نوشته موضوع محوري فوتوريسم به مثابة واكنشي در برابر « غني تر شده است، به زيبايي سرعت هنر بورژوازي اواخر قرن تدوين گرديد . گسست بحث انگيز از گذشته كه عبارت بود از فرهنگ ماشيني با لحني احساساتي و نيز شيفتگي به جنگ در مقياس جها ني با اين امر همراه گرديد . شهر منبع الهام هنرمندان فوتوريست است . خانه ها بنا مي شوند . مردم در خيابان هاي شلوغ راه مي روند وچراغ هاي برقي، رستوران ها، بارها، ماشين ها و دوچرخه ها همه جا را پر مي كنند . اين عناصر نشانة شهرواقعي و هنر است.تصاوير اين شهر خيالي بسيار مدرن، شامل يك سري آسمانخراشهاي بسيار مرتفع، بدون هيچ گونه تزئينات و رجعت به تاريخ بود . از زير و مجاور اين سازه هاي بتني و فولادي عظيم، پلها و خطوط ارتباطي براي اتومبيل، قطار و مترو در چندين طبقه عبور مي كرد . معماران اين سبك از جمله سانت اليا شهرهايي ر ا در ذهن خود تصور كرده بودند كه مشابه آنها در همان زمان در اروپا وجود نداشت . شايدفقط نمونه هاي ناقص و ابتدايي آنها را مي شد در نيويورك و شيكاگو، پيش از جنگ جهاني اول درآمريكا مشاهده كرد.فوتوريسم نام جنبشي هنري و ادبي است كه توسط مارتيني شاعر و نويسندة ا يتاليايي به سال 1909 درميلان شكل گرفت. مارتيني درنخستين بيانية اين جنبش، نداي تخريب موزه ها،كتابخانه ها،آكادميها و نهادهاي فرهنگي واپسگراي ايتاليا را سر داد و به ستايش دنياي نوين، ماشين، سرعت واتومبيلي كه صداي مسلسل مي دهد از ال هة پيروزي ساموتراس زيباتر » خشونت پرداخت . او نوشت در اصل اين جمله اساس ايدئولوژي فورتوريسم را تشكيل مي دهد . فورتوريست ها در نقاشي .« است اسلوب رنگ گذاري نئو امپرسيونيست را به كار بستند و تا حدودي تحت تأثير كوبيسم ها بودند ولي بااين حال به عمق تجربيات كوبيست ها در بازنمايي پيچيدگيهاي واقعيت دست نيافتند.
فوتوريستها مي خواستند هنر را به زندگي نزديك تر كنند و جنبش را جوهر زندگي امروزي مي دانستند . معتقد بودند براي تجسم پويايي بايد به نور و حركت تأكيد كرد، زيرا نور و حركت باعث مي شودكه استحكام صوري اشياء كاهش يابد و چيزها در يكديگر و در محيط شان نفوذ كنند،حركت را مي توان از راه تلفيق شكل هاي پياپي جسم متحرك و يا به مدد خطا هاي نيرو يعني خطوط نمايندةكششهاي ساختمان اشياء نشان داد.فوتوريستها از نخستين مدافعان مفهوم جديدي فضاي تصويري بودند و مي كوشيدند فضا را بگونه اي مجسم نمايند كه نگارنده ، خود را در مركز تصوير حس كند . هدف عمدة فوتوريسم نمايش حركت،تغيير و دگرگوني از ديد فوتوريست ها پيشرفت و ترقي است . سيستم خلاق نمايش حس حركت بعنوان سيستم مقارنه 20 ( همزماني) ناميده شد . مقارنه تكنيكي بود كه از تكرار تصاويري كه بر هم قرار گرفتند،شبيه آنچه در ي ك سكانس فيلم مشاهده مي شود، براي ايجاد حس حركت استفاده مي كرد .فوتوريستها براي دستيابي به جلوه هاي پويا و متحرك رنگ هاي متنوع، شديد و متضاد را به كارميبردند.در لاچريا ( اول ماه اوت « معماري آينده گرا » با ورود آنتونيو سانت اليا به اين جنبش و انتشار بيانيه1914 ) فوتوريسم رسماَ در حيطة معماري نيز بنيان نهاده شد . از اصول اين سبك كه در معماري تأثيرگذاشت عبارت است از طرد ديوانه وار تمام هنجارهاي گذشته، مصالح جديد، معنادار و هنري بودنخطوط اريب و بيضي شكل، عدم استفاده از تزئينات، منبع الهام جهان ماشين، محيط زيست را با انسان جديد هماهنگ ساختن، سبك و ناپايدار و پويا باشد تا هر نسلي بتواند شهر خاص خود را برپا كند.در « مارچلو نزولي » و « ماريو چيا تونه » به اتفاق ساير طرفداران اين جنبش، از جمله « سانت اليا » طرحهاي به نمايش گذارده « ساختارهايي براي يك كلان شهر مدرن » سال 1914 در ميلان در نمايشگاهي به نام شد و بسيار مورد توجه محافل هنري و معماري قرارگرفت . از سانت اليا حدود سيصد تصوير بر جاي مانده است.
حدودد 14 سال بعد از شروع جنبش در سال 1928 در تورين نقاش و روزنامه نگار ي به نام فيليا( لوييجي كلمبو ) يكي از سفت و سخ ت ترين پيروان انديشه هاي فوتوريستي، نمايشگاه معماري فوتوريستي را برپا كرد . در اين نمايشگاه كارهاي هنرمنداني با خاستگاه هاي گوناگون به نمايش گذاشته شد. تنها معماري اي كه ساخته شد ( جدا از ساختمان خود نمايشگاه ) كار سارتوريس بود . در طرح هاي اين جنبش كشيدن برج ها، كارخانه ها، ساختمان هاي بلند، فرودگاه به صورت فراوان ديده مي شود . درطرحهاي سانت اليا علاقه اي به پلان و عملكرد دقيق ساختمان نشان داده نمي شود و صرفاَ آنها رااكسپرسيونيستي مي يابيم. و از طرفي مي توان گفت كه آنتونيوسانت اليا تحت تأثيرانديشه هاي لوس بود . لوس مي خواست يك معماري عملكرد گرا را پايه ريزي كند ولي معماران مدرن بعد از او تحت شرايط سياسي – اجتماعي فقط در صدد يك نوع معماري بودندكه وابستگي به گذشته نداشته باشد و گرايش تكنولوژي در آن خود را نشاد دهد . آنتونيو سانت اليا از اين نوع معماران بود . بااينكه عمر كوتاهي داشت ( 36 سال عمر كرد و در جنگ جهاني اول در سال 1916 كشته شد . ) اوميخواست ايتاليا را از قيد و بند تاريخ گرايي و كلاسيسم به سمت يك دنياي جديد رو به آينده وجامعة سنتي سوق دهد . ولي در اين زمان فاشيزم و مرسوليني قدرت را در دست داشتند و يكي ازمخالفين سرسخت اين جنبش بودند . از هنرمندان اين رويكرد از اومبرتو، بوتچوني، كارلوكارا، جياكوموبالا و جينو موريني نام برد.
اصول فوتوريسم تقريباَ بر كل هنر آوانگارد اوايل قرن بيستم در اروپا و امريكا تأثير گذاشت .فوتوريسم ايتاليايي به عنوان نقطة آ غازي براي كانستراكتيويسم ( ساختار گرايي ) شوروي و معماري محسوب مي گردد . حتي لوكوربوزيه نيز بسيار مديون سانت اليا و كياتونه و حتي « هاي-تك »فوتوريستهاي نه چندان مشهوري همچون گيه و فيوريني و آسمانخراش شيده ( 1933 ) است. سرانجاماينكه حتي امروزه كل انترناسيونال آ رمانشهر فن آورانه، از باكمينيستر فولر در اركي گرام گرفته تاپيانو، راجرز و فاستر، كماكان از ديدگاههاي جسورانه فوتوريسم بهره مند مي گردند.
-2-4-1 بيانيه فوتوريسم
-1 ما برآنيم تا عشق به خطر، خوي قدرت و بي پروايي را بسراييم.
-2 شجاعت، جسارت و عصيان عناصر اصلي شعر ما خواهند بود.
-3 ادبيات تا كنون سكون متفكرانه، خلسه و خواب را ستايش كرده است . ما بر آنيم تا عمل خشونت آميز، بي خوابي تب آلود، گامهاي بلند دوندة سرعت، پرش مرگبار و مشت سيلي را بستاييم.
-4 ما مي گوييم كه شكوه جهان با زيبايي نويني غني شده است . زيبايي سرعت يك ا تومبيل،مسابقهاي كه دودكش آن با لولههاي عظيم همچون مارهايي آتشين نفس، آراسته شده است.
-5 مي خواهيم سرود مردي را بسراييم كه چرخ ها را به گردش در مي آورد، كه نيزة روح خود راهمراه زمين در امتداد دايره مدار آن پرتاب مي كند.
-6 شاعر بايدخود را با شور و شكوه و سخاوت خرج كند تاشوق آتشين عناصر آغازين را بارور سازد.
-7 از اين پس جز در نزاع زيبايي وجود ندارد . هيچ كاري بي سرشت پرخاشگرانه نمي تواند شاهكارباشد.
-8 ما برواپسين بلنداي قرون ايستاده ايم !... چرا به عقب بنگريم وقتي كه خواست ما در هم شكستندرهاي اسرار آميز ناممكن اس ت. زمان و مكان ديروز مردند . ما هم اكنون در مطلق زندگي مي كنيم زيرا سرعت جاوداني و همه جاي حاضر را خلق كرده ايم.
-9 ما جنگ - تنها راه تندرستي جهان – نظامي گري، ميهن پرستي، اعمال تخريبي آورندگان آزادي انديشه هاي زيبايي كه شايستة جان فشاني اند را ستايش مي كنيم.
-10 ما موزه ها، كتابخانه ها، و هر فرهنگستاني را نابود خواهيم كرد و با اخلاق گرايي، مونث گرايي وهر گونه بزدلي فرصت طلبانه يا سود جويانه، مبارزه خواهيم كرد.
-11 ما انبوه توده هاي بوجود آمده از كار، لذت و شورش را خواهيم سرود . ما امواج رنگارنگ و چندآوايي انقلاب را در پايتختهاي جديد خواهيم سرود.
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
سبک معماری فوتوریسم

سبک معماری فوتوریسم


انقلابی ترین نگرش نسبت به جهان مدرن و مقتضیات و خصوصیات آن در جنبش فوتوریسم در ایتالیا در پیش از جنگ جهانی اول ظهور کرد . بانیان و پدید آورندگان این مکتب فکری و هنری خواستار جهانی بودند که یکسره خود را با شرایط جدید به وجود آمده در اثر انقلاب صنعتی و ظهور تکنولوژی جدید تطبیق دهد و آنچه را که مربوط به گذشته و جهان قبل از صنعت مدرن است ، به بوته فراموشی ،و یا بعبارتی به زباله دان تاریخ بسپرد .بنیانگذار این سبک ، نویسنده و نقاش ایتالیایی فیلیپوتوماسو مارینتی تحصیل کرده دانشگاه سوربن فرانسه بود . وی درسال 1909 در روزنامه معروف فیگارو در پاریس منشو ر فوتوریسم را منتشر کرد. او در بخشی از این منشور می نویسد : « ما تاکید می کنیم که زیبایی جهان توسط زیبایی جدیدی به نام سرعت ، غنای فزون تری یافته است »


این جمله را می توان به موضوع اصلی این سبک تلقی کرد. این جنبش به سرعت حوزه فکری و هنری پیشرو در ایتالیا را تحت تاثیر قرار داد . در طی مدت کوتاهی ، نویسندگان ، نقاشان ، مجسمه سازان ، معماران ، طراحان صحنه ، موسیقیدانان و فیلمسازان معروف ایتالیا به این جنبش گرویدند . آنها معتقد بودند که تحولات بنیادی که با سرعتی شتابان جهان قرن جدید را تغییر داده ، باید در همه عرصه ها نمود و بروز پیدا کند و می بایست خود را کاملا در مسیر آهنگ این تحولات قرار داد . عصر حرکت و سرعت باید نمودی بارز در هنر مناسب این عصر داشته باشد . برای اولین بار پس از گذشت حدود سه قرن از ظهور سبک باروک در ایتالیا (قرن 17 ) بود که مجددا این کشور بعنوان خاستگاه اندیشه و سبکی جدید در هنر مطرح گردید. به همین دلیل پیروان این جنبش خود را نخستین جوانان ایتالیا پس از قرن ها خواندند . بعد از پیوستن یک معمار جوان و تازه فارغ التحصیل به نام آنتونیوسانت الیا و انتشار منشور معماری فوتوریست در سال 1914 توسط وی ، سبک فوتوریسم رسما وارد حوزه معماری شد . نکات مهم ذکر شده توسط سانت الیا در این منشور که زیر بنای فکری این جنبش در حیطه معماری و شهرسازی را تشکیل می داد به این قرار است.


«ما در خیابانهایی که برای نیازهای بشر چهار، پنج، شش قرن پیش ساخته شده زندگی می کنیم ... محاسبات براساس مقاومت مصالح ، استفاده از بتن آرمه و فولاد ، مانع از معماری به مفهوم قدیمی و کلاسیک شده است ...
ما دیگر این احساس را نداریم که مردان کلیساهای بزرگ ، قصرها و تریبون ها هستیم . ما مردان هتلهای بزرگ ، ایستگاه های راه آهن ، خیابانهای وسیع ، بنادر عظیم ، بازارهای سر پوشیده ، رواقهای روشن ، جاده های مستقیم و تخریب های سودمند هستیم .
ما باید شهر فوتوریسم را همچون یک کارگاه کشتی سازی هناور و پر هیاهو ، متحرک و فعال با تمام جزئیاتش ، ابداع و مجددا بازسازی کنیم . خانه فوتوریسم باید همانند یک ماشین عظیم باشد . آسانسورها دیگر نباید همچون سوراخ های کرم در گوشه های راه پله پنهان شوند . خود قفسه راه پله به دلیل بلا استفاده بودن ، باید حذف شود . آسانسورها می بایست همانند اژدهایی ساخته شده از آهن و شبیه بر پیکر ساختمان بالا روند . خانه ساخته شده با بتن شیشه و آهن و عاری از نقاشی و مجسمه و غنی به سبب زیبایی خطوط و برجستگی هایش ، و بسیار زشت به لحاظ سادگی مکانیکی اش ، با توجه به احتیاجات و نیازها و نه بر طبق قوانین شهرداری ساخته خواهد شد .
تزئین بایستی برچیده شود ... . همه چیز باید دگرگون گردد .بیایید بناهای تاریخی ، پیاده رو ها ، پاساژها و راه پله ها را واژگون کنیم . بیایید خیابانها و میدان ها را پایین ببریم و سطح شهر را بالا بیاوریم ... .
همانگونه که پیشینیان منبع الهام خود در هنر را در طبیعت جست و جو می کردند ، ما باید منبع الهام خود را در جهان مکانیکی که بوجود آورده ایم پی جویی کنیم ... .
هر نسلی باید شهر خود را بسازد ... »



سانت الیا در ابتدا تحت تاثیر نهضت هنر نو و خصوصا البریش قرار داشت . اگر چه سانت الیا هیچ ساختمانی به سبک فوتوریسم احداث نکرد ، ولی کار بزرگ او علاوه بر تبیین منشور معماری فوتوریسم ، ترسیم شهر جدید مطابق با اصول نظری جنبش فوتوریسم بین سالهای 1914-1913 بود . تصاویر این شهر خیالی بسیار مدرن شامل یکسری آسمانخراشهای بسیار مرتفع ، بدون هیچگونه تزئینات و رجعت به تاریخ بود . از زیر و مجاور این سازه های بتنی و فولادی عظیم ، پل ها و خطوط ارتباطی برای اتومبیل ، قطار و مترو در چندین طبقه عبور می کرد . وی شهرهایی را در ذهن خود تصور کرده بود که مشابه آن درآن زمان در اروپا وجود نداشت . شاید فقط نمونه های ناقص و ابتدایی آنها را می شد در نیویورک و شیکاگو ، پیش از جنگ جهانی اول در آمریکا مشاهده کرد . طرح های سانت الیا به اتفاق سایر طرفداران این جنبش ، از جمله ماریو چیاتونه و مارسلو نیزولی در سال 1914 در میلان در نمایشگاهی به نام « گذارده شد و بسیار مورد توجه محافل هنری و معماری قرار گرفت . از سانت الیا حدود سیصد تصویر برجای مانده است .


شروع جنگ جهانی اول ، آغازی بود بر پایان جنبش فوتوریسم . در سال 1915 ایتالیا وارد جنگ شد و بسیاری از پیروان فوتوریسم با توجه به افکار ملی گرایانه خود و به طرفداری از افکار انقلابی فاشیست ها راهی جبهه های جنگ شدند . سانت الیا هم در جنگ شرکت کرد و یک سال بعد در سال 1916 در خط مقدم جبهه کشته شد . اگر چه بعد از پایان جنگ نمایشگاه هایی از کارهای فوتوریست ها در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 بر گزار شد ، ولی اهمیت این جنبش بعد از جنگ چندان مورد توجه نبود . عمر جنبش فوتوریسم نسبتا کوتاه بود . هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشد . این جنبش بعنوان یک نظریه فکری فراگیر فقط در شمال ایتالیا مطرح بود ولی با وجود همه این موارد ، به علت مباحث مطرح شده توسط نظریه پردازان این سبک ، که همه در راستای تبیین عصر جدید و خصوصیات و مقتضیات جهان مدرن بود ، این جنبش حائز اهمیت بسیار است . خصوصا در اشکال و تصاویر کشیده شده توسط سانت الیا و سایر معماران فوتوریسم ، شهرهایی به نمایش گذاشته شد که پس از نیم قرن ، یعنی در دهه 1960 ، به منصه ظهور رسید . سیطره اتومبیل و تکنولوژی باعث بوجود آمدن شهرهایی شد که تنها در تصور و ذهن این معماران انقلابی وجود داشت . مطالب نظری معماری فوتوریسم همچون توجه به علم و تکنولوژی و جهان آینده ، حمل و نقل سریع السیر ، گسست از گذشته ، حذف تزئینات ، بلند مرتبه سازی و نمایان کردن اجزای عملکردی و تکنولوژیک ساختمان ، همه مواردی بودند که بعد ها تاثیر بسیار زیادی بر افکار و طرح های معماران مدرن متعالی ، همچون کوربوزیه و گرو پیوس و همچنین سبک هایی چون کانستراکتیویسم (ساختارگرایی) وهای – تک داشتند . در پایان باید عنوان کرد که هنرمندان جنبش فوتوریسم ، زبان هنری عصر مدرن را بصورتی شفاف و عریان تبیین کردند و چهره جهان مدرن در قرن بیستم را بسیار پیش از سایرین در تصاویر خود نشان د ادند .



منبع: گروه معماران آرل
 

Similar threads

بالا