[سبک معماری غرب]:معماري مجازي

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معماري مجازي(از مفهوم زنانگی در اندیشه های دلوز تا شکل گیری معماری مجازی)




مقدمه:

ژاک دریدا روز مرگ دلوز سخنان خود را با این جمله آغاز کرد «او فیلسوفی بود که فلسفه را با زندگی درآمیخت و آن را شادمانه ساخت.» این گفته دریدا از دو منظر قابل تامل است. نخست “در آمیختن با زندگی” و دیگری “شادمانه ساختن”.
این مساله مهمی است که بتوان علوم را ، فلسفه را، هنر را، (ومعماری را) با زندگی عجین کردو این عجین کردن نه از جنس سلطه یکی بر دیگری، که به موازات هم بودن، در هم غوطه ور بودن، با هم بالیدن، وتولید کردن است، واین همان چیزی است که دلوز تحت عنوان “زنانگی” از آن یاد میکند.
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

مفهوم زنانگی در اندیشه دلوز:

دلوز بر خلاف فلاسفه پیش از خود نظیر نیچه وفوکو، مفهوم جدیدی از زن بودن را مطرح می کند. جای تعجب است که فیلسوف بزرگی چون نیچه که مهم ترین دستاوردش مطرح کردن زیبایی به عنوان پدیده ای زیبایی شناسانه است، الهه زیبایی یعنی “زن ” را انکار می کند (موجوداتی که درقفس خردگرایی زندانی‌اند:سیاه، برده، دیوانه و زن) ‌و آن را حقیر می شمارد وشاید بتوان این امر را بزرگترین تناقض در افکار نیچه دانست. استعاره و دوپهلوگویی متن‌های نیچه نیز از ویژگی‌های منتسب به گفتگو‌های زنانه است که در برابر متن منظم و دارای وحدت معنا قرار می‌گیرد، متنی مرد محور که همیشه حرفش یکی است! اما دلوز که در بسیاری از موارد تحت تاثیر افکار نیچه است، مفهومی دیگرگون از “زنانگی” را مطرح می کند.
تا قبل از دلوز مرکزیت مطرح بود، درخت گونگی، شاخه ای تنومند که ساقه ها وبرگ ها و… همه بدان وابسته اند. تفکر غرب قرن های متمادی در استیلای الگوی درخت وار بوده است، که دولوز وگاتری در کتاب “هزار سطح” به تفصیل به این مساله پرداخته وآن را در معرض انتقاد قرار داده اند. این تفکر درخت گونه در همه رشته های مطالعاتی اعم از گیاه شناسی، زیست شناسی ، کالبد شناسی، الهیات، معرفت شناسی و… تاثیر گذار بوده است.
هر چند در دسته این علوم نامی از معماری برده نشده است، ولی مطمئنا معماری نیز از این قاعده مستثنی نبوده است ونظام درخت وار تنها به علوم انسانی محدود نشده وتمام ارکان زندگی بشر را برای مدت های مدیدی تحت سلطه داشته است. مردانگی نیز نوعی تفکر عمودی است. نوعی تفکر که در تقابل با اجتماعی شدن قرار می گیرد. واز این روست که دلوز به تقسیم امیال آدمی به دو نوع پارانویی وشیزویی می پردازد.
میل پارانویی ریشه اجتماعی وتاریخی دارد و محصول نظام درخت وار است. هنجارها وقواعدی که یکسره انسان را تحت سلطه داشته ومرتبا او را سرکوب می کنند. در این نظام، انسان در رودخانه ای افتاده است که مسیر حرکت را او نیست که تعیین می کند وناگزیر از حرکت در جهت مسیر رودخانه است مسیری که جامعه آن را تحمیل می کند وآدمی هم ناگزیر از فرمانبرداری است. نظامی مرد سالار که پس از گذر سالها پایه آن متزلزل شده است و امیال شیزویی رفته رفته سر باز کرده وجای خود را پیدا می کنند.
میل شیزویی در حقیقت جنبه اصیل وارزشمند میل آدمی است. میلی که در مقابل جامعه، تاریخ و… می ایستد وانقلابی وهنجار شکن است. شاید این جمله ساموئل اسمایلر، تبیین مناسبی از میل شیزویی باشد: “برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه قدرت وجرات لازم است، والا هر ماهی مرده ای هم می تواند از جریان موافق آن حرکت کند” این گفته به همان اندازه که میل شیزویی را با ارزش واصیل می پندارد (قدرت وجرات) میل پارانویی را حقیر می شمارد (ماهی مرده)
انسان ناگزیر از زندگی در نظام بسته اجتماع است (در حقیقت ناگزیر از شنا کردن در رودخانه است) اما ذهنیت شیزوفرنیک سبب می شود تا زمینه ای جهت سیلان میل در تقابل با این نظام فراهم شود. میل شیزویی در مقابل نظام مرد سالار می ایستد، آزاد کردن میلی که زمان هایی متمادی تحت سلطه بوده است، نه عقده ای سر باز کرده، که سرشتی عیان شده است.
جامعه از این‌که خود آدمی رانندگی ماشین میل را عهده¬دار شود، هراس دارد. از این رو آن را کنترل و محدود می‌سازدو شدیدا سعی دارد تا فرد را در جهت مسیری که خود می خواهد بیندازد. از نظر دلوز وگتاری تقلید، اجتماعی شدن یا زیر سلطه و اقتدار رفتن، تشابه را مهم انگاشتن، از تمایز هراس داشتن، به فرمان پدر یا حاکم درآمدن در حقیقت نوعی نسخه برداری یا رونویسی کردن است که در ذات خود فاقد ارزش می باشد، وباید گفت که میل همیشه در حرکت است، همیشه بسته به موقعیت، از اجزای متفاوت تشکیل می‌شودو بیش‌تر ماشین‌گونه است
اری دلوکا در کتاب طبقه هم کف درباره اشخاص متعددی که در سرشت انسان موجودند می نویسد: “هریک از ماجمعیتی در خود نهان دارد، هر چند که با گذشت زمان تمایل می یابیم این کثرت را به فردیتی بی مایه تبدیل کنیم. ما مجبوریم فرد بمانیم وتنها یک اسم داشته ونسبت به آن پاسخگو باشیم، از این رو اشخاص متعددی را که در وجود ما گرد آمده اند به خاموش ماندن عادت داده ایم. نوشتن کمک می کند آنها را باز یابیم.” اجبار به فردی خاص بودن وپذیرفتن یک اسم خاص وپاسخگویی نسبت به آن استعاره ای مناسب از میل پارانویی است، که دلوکا آن را فردیتی بی مایه می داند که در مقابل میل اصیل وارزشمند شیزویی قرار می گیرد،و مطرح کردن این سخن که هر انسان جمعیتی را در خود نهان کرده است، نمودی از انسان عصر حاضر است که دیگر حاضر نخواهد بود تنها تحت سلطه یک نام (پدر، یا حاکم اجتماعی) قرار گیرد. مساله ای که امروزه تحت عنوان بحران هویت بسیار مطرح است نیز ناشی از همین تغییر نظام است. زیرا انسان امروزه ارزش ها را ثابت ومطمئن نمی شمارد ومی خواهد به جمعیتی که در خود نهان دارد، فرصت ظهور بدهد، که گاه این فرصت با نوشتن فراهم می شود (چنان چه دلوکا می پندارد) وگاه با ساختن (که شاید وظیفه ما باشد!)
هر چند دیکانستراکشن در معماری وام دار فلسفه ای به همین نام است که دریدا آن را مطرح کرد، اما می توان گفت این مکتب نیز به خوبی مفاهیم مذکور را گردهم آورده است. آن طغیان و سرکشی در آثار معماران دیکانستراکشن به نمایش در می آید وآنان خود را از قید سلطه تاریخ، اجتماع و… رها می کنند، حتی این آثار گاه اسامی خود را از این جنس می گیرند، هم چون فلی ها (دیوانگی های) پارک لاویلت که این دیوانگی متضمن همان مفهوم طغیان است. شاید در مطالعه سیر تحول معماری بتوان دیکانستراکشن را آغازی بر رهایی از نظام درخت وار دانست که حتی مولف را (معمار را) پشت سر می گذارد ونظریه مرگ مولف را مطرح می کند وخواننده (یا بیننده) در برداشت آزاد خواهد بود. نظریه ای که امروزه در بحث مجازی سازی ومعماری مجازی به اوج خود رسیده است. آن نوع معماری که ثمره عصر ارتباطات است که با اندیشه افقی فلاسفه معاصر به خوبی تبیین می شود.
اما اندیشه افقی که نیچه آن را باب کرد ودلوز به تشریح آن پرداخت، چشم اندازی زنانه را عنوان می کند. زنانگی به دنبال تولید است، زایش، “زن بودن” نمی خواهد چیزی را اثبات کند، بر خلاف مردانگی که یک نحو از بودن است ومی خواهد محور اصلی باشد، زنانگی گریز از بودن است. مردانگی وحدت گراست، همانند درخت، واز این موضوع به خود می بالد، اما زنانگی گریز از بودن است، ودر پی شدن های مختلف…در حقیقت زنانگی تکثرگراست هم چون ریزوم و این تفکر مردانگی را از مرکزیت خارج می کند. زنانگی در حقیقت هم ترویج افقی گرایی است، وهم شادمانه زیستن را به دنبال دارد.”ودر نهایت این که زن شدن یعنی زیستن به گونه ای دیگر وفلسفه باید از امکان زن شدن برای رسیدن به ساحت های دیگر تفکر سود جوید.”
ریزوم زایش را به دنبال دارد، چنان چه از مفهوم زنانگی نیز چنین بر می آید. ریزوم ساقه زیرزمینی برخی از گیاهان است که عامل تکثیر آنهاست وبه صورت افقی رشد می کند وپیوسته بخش های تازه ای را به وجود می آورد (در پی شدن های مختلف) ریزوم حتی اگر بریده شود، نمی میرد، بلکه چند گیاه از آن می روید.
ریزوم در نقطه مقابل نظام درخت وار قرار می گیرد ودر نفس خود متعدد است. بر خلاف درخت که متکی بر ساقه ای تنومند است، ریزوم خود را از قید یگانگی رهانیده است وپیوسته در حال تکثر وتعدد وایجاد ارتباط است.
درختان معمولی از یک تنه اصلی و چندین ساقه و شاخه¬ها و برگ¬های بی¬شماری تشکیل می¬شوند. به عبارت دیگر هر کدام به نوبه خود از یک وحدت یا یگانگی اصلی ریشه می¬گیرند. ریشه این نوع تفکر به افلاطون برمی¬گردد. فلسفه درخت¬گونه عمودی افلاطون بیانگر جهان مادی و تقلیدات و ظواهر که ساقه¬های تنه¬ای هستند، که این تنه همان عالم مثال یا جهان ایده¬هاست. امادلوز از کسانی است که در ردافلاطون‌گرایی تلاش بسیاری کرد. او می‌گوید: «رسالت فلسفه‌ی مدرن باژگونی افلاطون‌گرایی است.» واژگون ساختن افلاطون‌گرایی یعنی وادار کردن وانموده‌ها به فراز آمدن وهایش حقوقشان در میان شمایل‌ها و رونوشت‌ها وانسان امروزه در حقیقت باید گفت افلاطون گرایی را پشت سر می گذارد ونگاهی نوین وتفکری جدید را مطرح می کند. در تفکر فلاسفه ای نظیر افلاطون ودیگر فلاسفه تاکید بر خرد انسان است واین قضیه تا آنجا پیش می رود که در تفکر دکارت وبا جمله معروف ” من می اندیشم، پس هستم” او، به اوج خود می رسد. در ادامه ژان پل سارتربا اعتقاد به خرد استعلایی، و پایه گذاری مکتب اصالت وجود بر این قضیه صحه می گذارد.
چنین تفکراتی توسط فلاسفه بعدی مورد نقد وحتی تردید واقع می شود، هایدگر زبان را ارجح بر ذهن می داند ومعتقد است که انسان در زبان زندگی میکند وهم چون زبان است و هستی را نیز زبان گونه می پندارد… وحضور ما دراین جهان وابستــه به زبان قلمداد می کند. او معتقد است که انسان ومعنـــــا در مکالمه زنده اند، وفقــط حرف زدن انســــان را قادر می سازد که انسان باشدو در واقع زبان را نزدیک ترین همسایه انسان می داند. پس از هایدگر واشاعه نظریات وی مردم شناسان و زبان شناسان نیز در این مباحث وارد شدند، چنان چه لوی استروس فرانسوی با زیر سوال بردن انسان خردورز دکارتی، بحث انسان فرهنگی را مطرح می کند، وبه دنبال کشف قوانین ذهنی انسان در چارچوب فرهنگ می باشد.
در ادامه مطالعه ای بسیار مختصر بر فلسفه معاصر به برتراند راسل می رسیم که برجسته ترین شخصیت فلسفه تحلیلی بوده و اصراروتاکید زیادی بر صراحت وروشنی بیان داشته است، و ویتگن اشتاین که به دنبال یافتن منطق زبان بوده و وضوح گفتاررا مطرح میکند،مساله ای که در چند دهه بعد توسط دریدا مورد انتقاد شدید قرار می گیرد. دریدا می گوید: “روشنی در زبان… صرفا وسیله ای است برای این که بورژازی که دشمن بشریت است شرایط اجتماعی, اقتصادی وسیاسی خود را به دیگران تحمیل کند. اگرنویسنده ای به صراحت وروشنی بنویسد, قصدش استعمار ذهن خواننده است.” وبه این ترتیب خط بطلانی بر روی تفکر صراحت بیان کشیده می شود.
اما دریدا ودلوز دو فیلسوفی هستند که دامنه تاثیرات فکری آنها تا معماری را نیز تحت تاثیر خود قرار داد، تا آنجا که خود دریدا در طراحی پارک لاویلت شرکت جست ( هر چند در اواخر عمر از این قضیه ابراز پشیمانی کرد) اما دلوز فیلسوفی است که تاثیر اندیشه وی در شکل گیری معماری هایی نظیر فولدینگ، cyberspace, hyperspace, ومعماری مجازی دیده می شود واندیشه افقی که توسط وی مطرح گشت، راه تازه ای را به معماران نشان داد.
اصطلاح ریزوم که دلوز مطرح می کند، تداعی‌کنندة اندیشه افقی است. ریزوم از ریشه یونانی Rhiza به معنای ریشه و ساقه زیرزمینی برخی از گیاهان است که غده‌هایی در رویه آن آشکار می‌شود و ریشه¬هایش به صورت خودرو، در بخش زیرینش می‌رویند. گیاهی که به گفته دلوز بی‌ریشه است، فاقد ساختار متکی بر پایگان که «بی‌منطق» زندگی می‌کند و شدن آن تابع قانون و قاعده خاصی نیست. ریزوم چنان چه گفته شد دارای ویژگی های منحصر به فردی است که بسیار جالب توجه است هم چون زندگانی بی منطق آن. این بی منطقی به گمان من نوعی دو پهلوگویی است ودر حقیقت بهتر است بگویی ریزوم دارای منطقی است که به راحتی قابل ادراک نمی باشد. چنان چه هیچ کس تا امروز نتوانسته است برای فرم دانه های برف قاعده، الگو یا منطقی خاص بیابد، ولی این مساله دال بر آن نیست که خلقت دانه های برف را بدون منطق بدانیم، بلکه ناگزیر به اذعان ضعف اطلاعات ودانش خود خواهیم بود، واین اعتراف که ما از درک منطق آن ناتوانیم!
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دنیای ریزوم گونه نت:
تبیین انتنرنت ومجازی سازی نیز با اندیشه های دلوز قابل فهم تر است. دلوز در کتاب هزار فلات می¬نویسد: «یک ریزوم نه آغازی دارد و نه پایانی؛ ریزوم همواره در میانه است، میان چیزهاست، بینا بودن است، میان پرده است. درخت،انتساب است؛ اما ریزوم ارتباط است، فقط ارتباط. درخت تحمیل¬کننده¬ی فعل «بودن» است، اما بافت ریزوم عطف و ربط است، «و … و … و». اینترنت نیز که شاید مهمترین وتاثیگذارترین اختراع قرن اخیر باشد ساختاری ریزوم گونه دارد. اینترنت نیز سراسر ارتباط است وشاید مهمترین جنبه ای که آن را این چنین جذاب کرده است این باشد که: اینترنت مال کسی نیست.
ریزوم عامل ارتباط ودیگرزایی است وامکان ایجاد شبکه ای بی پایان را فراهم می آورد، زیرا هر نقطه از آن می تواند به نقاط دیگر آن وصل شود. ریزوم در عین آن که لایه لایه ووابسته به مکان است، می تواند از جای خود بر کند، به پیش رود، وحلقه های پیوند وشبکه های ارتباطی جدیدی ایجاد کند. جملاتی که گفته شد را می توان به گونه ای دیگر نیز قرائت کرد واین بار کلمه “انترنت” را به جای “ریزوم” جایگزین کرد. این جملات نه تنها بی معنا نبوده، که به درستی مصداق معنای انترنت خواهند بود. اینترنت نیز همانند ریزوم آغاز وپایانی ندارد وماهیت آن بی وقفه تغییر می یابد. اینترنت که امروزه سیطره آن کل جهان را فرا گرفته است، بر خلاف نظام های درخت وار، بدون رهبر بوده وفاقد مرکزیت ورده بندی است. اگر سیستم کامپیوتری هر یک از کاربران اینترنت یا حتی شرکت ها از کار بیفتد، انترنت هم چنان به فعالیت خود ادامه خواهد داد، چراکه وابسته به هیچ کس وهیچ چیزی نیست ونمی تواند به واسطه هیچ شخص یا کشوری کنترل شود. در حقیقت اینترنت یک شاهراه ارتباطی است، اما نه از جنس تنه نظام های درخت گونه، بلکه شاهراهی که خود به جای وحدت، متکثر است.
اینترنت یک شاهراه ارتباطی تمامی رایانه ها می باشد. شبکه جهانی اینترنت بر خلاف تصورات، خدمتکار مرکزی، ستاد مرکزی یا ستاد فرماندهی ندارد، بلکه شبکه جهانی اینترنت یک شاهراه ارتباطی است و راهها را به همدیگر متصل می نماید. بطور مختصر می توان گفت، شبکه جهانی اینترنت مجموعه ای متشکل از شبکه های محلی LAN، شبکه های بین شهی MAN و شبکه بسیار بزرگ WAN را شامل می باشد که همگی از طریق ماهواره، مایکروویو، خطوط فیبر نوری و خطوط تلفن به همدیگر وصل می باشند.
این واقعیت که اینترنت و وب فرصت تجربه محیطهای مجازی را سهل‌تر ایجاد می‌کند سبب گشوده شدن پنجره های جدیدی پیش روی انسان شده است.
نخستین چیزی که در تعریف معماری به ذهن می رسد خلق فضاست، ویژگی وخصلتی که انترنت نیز به خوبی ایفا می کند. انترنت نه تنها به خلق فضا دست یافته ، بلکه به تغییر محیط زندگی انسان نیز نائل آمده است وبسیاری از تعاریف ومفاهیمی که از دیرباز برای آدمی جا افتاده و بدیهی بوده است را بر هم ریخته ودیگرگون کرده است. برای مثال تا چندی قبل دوری ونزدیکی مضامینی تعریف شده بود که در تضاد وتقابل با هم قرار داشت، ولی دنیای نت با برداشتن فاصله ها، معنای دوری ونزدیکی را از بین برده است وکاربر در دنیای مجازی قادر خواهد بود که دور را نزدیک بیاورد و در تعاملی نزدیک وارتباطی نزدیک با آن قرار بگیرد.
چنان چه گفتیم یکی از جذابیت های مهم اینترنت آن است که مالکیت خاصی ندارد، علاوه بر این، ویژگی مشابه دیگری را نیز می توان برای آن لحاظ کرد و آن دسترسی همگان، بدون امتیاز نژادی وملیتی و…بدان است.
انگار همه افراد جسم وکالبد خویش را در پس جعبه های کامپیوتر جا می گذارند وفارغ از آن پا به دنیای مجازی نت می گذارند. همه کاربرا ن نت از امتیازات یکسانی برخوردارند وافراد با نژادها، فرهنگ ها، قومیت ها، و… متفاوت اطلاعات ودانش خویش را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.شیوه مجازی¬سازی حاصل انقلاب جدید الکترونیکی است، محصول موج چهارم. این انقلاب موجب شده که از واقعیت به مجاز گذر کنیم یعنی به وضعیتی برسیم که در آن زمان و مکان درهم فشرده می‌شوند. مایکل هایم می گوید: «مجازی‌سازی چیزی بیش از تغییر شیوه زندگی است، مجازی‌سازی در اصل گونه‌ای جابه‌جایی هستی‌شناختی است.»
در هم فشردگی زمان ومکان در حقیقت نوعی بی مکانی و در عین حال هم زمانی است. در دنیای نت نه زمان مهم است و نه مکان. هم زمانی خصلت انترنت است واز طرفی بی مکانی نیز از خصیصه های معماری مجازی می باشد. درخت در مکانی خاص ریشه می دواند، اما ریزوم چنین نیست، و این لا مکانی به سمت چند مکانی ودر نهایت بی شمار مکانی پیش رفته واهمیت بعد مکان را مورد تردید قرار میدهد.
آنا سیوگنانی استاد دانشکده معماری دانشگاه سیدنی، چهار دلیل برای اینکه چرا معماران باید حرفی برای گفتن درباره ساخت محیط در وب داشته باشند، ارائه می‌کند:
۱) آنها با ساماندهی فضا آشنایند.
۲) آنها از بستگی و خویشاوندی سازماندهی فضا و نمود آن آگاهند.
۳) آنها در خوبی از روند طراحی و بحث کردن و مراحل اجراییش دارند.
۴) آنها عادت به تغییر شکل دادن مواد اولیه و تبدیلشان به عناصر عملکردی دارند.
با توجه به آن چه گفته شد می توان به تاثیر دو جانبه کامپیوتر ومعماری پی برد. معماری مجازی به مثابه طراحی مکان های کاربردی چندان شناخته شده نیست؛ اکثر مکان‌های مجازی، به شیوه ای متفاوت از طراحی معمول ساختمان ها، توسط برنامه سازان خلق می‌شوند. در حالیکه معماری مجازی موجود، نیازهای کاربران اینترنتی را برآورده می سازد، وجود یک مکان مجازی خوب طراحی شده برای سازگاری با پیچیدگی در حال گسترش و خواسته های دنیای مجازی به یک ضرورت تبدیل شده است.
کامپیوتر به عنوان یک عنصر واسطه در فرایند تبدیل ایده به فرم نقش ویژه ای دارد. این که بگوییم کامپیوتر به صورت مجرد،قادر به خلق معماری خواهد بود، سخنی نادرست است، یادمان نرود که خود کامپیوتر نیز زائیده ذهن انسان وساخته دست اوست. اما ویژگی ممتاز این وسیله تبدیل ذهنیات معمار به عینیات می باشد، واین نرم افزارها علاوه بر شبیه سازی در فرایند طراحی نیز سهیم خواهند بود. لذا تغییر و تحولی در زمینه تبدیل ایده به طرح ممکن شده است و نرم‌افزارهای کامپیوتری و بازخوردهای آن در این فرایند نقش اساسی ایفا نموده¬اند.

مجازی سازی:
ژان بودریار فیلسوف معاصر فرانسوی میگوید: «به یک آن تمام تفکرات واقعی بخار شده به هوا می‌روند و این مجاز است که جایگزین آن شده است.» شیوه مجازی¬سازی چه در علوم و به خصوص در برنامه‌های کامپیوتری معماری یکی از مهم¬ترین دستاوردهای علمی است که با اندیشه¬های دلوز و گتاری قابل فهم و تبیین است. فهم معماری معاصر اروپا بدون تأمل در اندیشه فیلسوفان معاصر راه به جایی نمی‌برد. چرا که اکثریت هنرمندان، به خصوص معماران مطرح اروپایی به نوعی وام¬دار اندیشه فیلسوفانی چون ژان فرانسوا لیوتار، ژاک دریدا، ژان بودریار، ژیل دلوز و … هستند. باید گفت که مجازی¬سازی نیز که حاصل انقلاب جدید الکترونیکی است، به گونه ای وام دار اندیشه های این بزرگان می باشد. این انقلاب سبب آن شده است که از واقعیت به مجاز گذر کنیم یعنی به حالتی برسیم که در آن زمان و مکان درهم گره خورده اند.
حدود ۳۰ سال قبل ریچارد راجرز در تبیین معماری های تک عنوان کرد که: “در عصر مدرن، باید در ساختمان های مدرن زندگی کرد.” اما امروزه ما در گذر از عصر صنعت، در آستانه موج چهارم قرار داریم. عصری که آن را عصر اطلاعات می خوانندو اگر به تبعیت از این گفته راجرز بگوییم در عصر اطلاعات باید در ساختمان های هوشمند زندگی کنیم، (در عصر الکترونیک باید در ساختمانهای دیجیتال زندگی کنیم – در عصر کامپیوتر باید در ساختمان های مجازی زندگی کنیم!!!) سخنی به گزاف نگفته ایم.به هر حال باید گفت که “مجازی سازی” ناگزیر عصر ماست واین موج تاثیرات خود را در همه علوم وعرصه ها گذاشته است، ومعماری نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
اصطلاحاتی چون معماری سیال، معماری متامورف، معماری ناپایدار، معماری تکاملی، معماری سایبر وفضای سایبر که میتوان همگی را تحت عنوان معماری مجازی به حساب آورد، ارمغان این عصر است.
فکر ماهیت مجازی داردوعمل یک ماهیت حقیقی.بنابراین معماری مجازی میان «حقیقت و مجاز» اتفاق می‌افتد.این دو مقوله، تا چندی پیش در دو حیطة به ظاهر متضاد بودند اما پس از ظهور بحث «واقعیت مجازی» معماری و تکنولوژی اطلاعات با هم تلفیق شدند و آنقدر پیش خواهند رفت تا آن¬جایی که بشر در محیط مصنوعی خواهد زیست که تبدیل یافته‌ای از فضای هستی و زیستی به وسیلة تجمیع معماری و فن‌آوری اطلاعات خواهد بود.
تعریف واقعیت مجازی در لغت‌نامه آکسفورد این است: چیزی غیر فرمی، غیر عملی، ولی (چیزی که) دارای هستی و زیست واقعی یا عملی است. واقعیت مجازی را می‌توان تکامل یافتة ابزار و اندیشة بیان فضای معماری دانست.
واقعیت مجازی از اواسط دهه ۱۹۸۰ مطرح شد. فضایی که بیننده آن را درک می‌کند و واقعی می‌پندارد در حالی که فضایی است که توسط کامپیوتر به وجود آمده و وجود حقیقی ندارد و امر مجازی بوده که امر واقعی پنداشته شده است.
ویژگی‌هایی که شرمن و جدکینز برای واقعیت مجازی ارائه کرده‌اند و تعمیم آنها در زمینه معماری عبارت خواهد بود از:
۱) این سیستم قابلیت انطباق و متمرکز کردن تمامی اطلاعات مربوط به فضای معماری را دارا است؛
۲) شرایطی فراهم می‌کند تا به کارگیرنده سیستم بتواند با ماهیتی هوشمند داد و ستد داشته باشد و زمینه کاری در روندی رفت و برگشتی تدقیق شود؛
۳) می‌تواند تمامی جنبه‌های قابل تصور برای کاربر سیستم را در برگیرد و آن را متأثر سازد؛
۴) توانایی نمایاندن تمامی اطلاعات و پیچیدگی‌هایی که هر فرآورده انسانی به دنبال داشته باشد را دارد؛
۵) فضای احساس و ادراک آنی و مستقیم و بی‌واسطه که اجزای ادراک فضای معماری است را بوجود آورد.
واقعیت مجازی، واقعیتی است که تاثیرواقعیت واقعی رادارد،اما دارای شکل اصیل آن نیست. نوعی شبیه سازی یاجایگزین است، اما توانایی وصحت دارد. نزدیک به واقع است و باتوجه به تاثیری که روی افراد دارد عملا واقعی محسوب می شود. واقعیت مجازی تلاش میکند محیطهای جدیدی خلق کند که تخیلی هستند،قلمروهای خیال گونه ای که به شیوه هایی منحصر بفرد «واقعی» به نظر می‌رسند، اما بصورت مستقیم با جهان به صورتی که آن را درک می کنیم ارتباط ندارند.
اما معماری مجازی متاثر از واقعیت مجازی شکل می گیرد و در حقیقت بین ما و محیط فیزیکی پیرامونمان واقع می‌شود و تقریباً به تمامی، معماری واقعی پشت سر ما را می‌پوشاند و پنهان می¬کند. معماری مجازی را می توان رهیافتی بر تجسم و تحقق معماری کالبدی بر پایه فن آوری واقعیت مجازی دانست . تبدیل شدن فن آوری واقعیت مجازی به رسانه منعطف طراحی ، معماران را قادر می سازد تا از سویی امکان تجسم طرح هایشان را به شیوه ای انقلابی به دست آورند و از سویی دیگر قادر گردند تا با اعمال کنترلهای بیشتری بر طرح ما باعث ترقی و بهبود هر چه بیشتر آنها شوند . کلاً معماری مجازی تصور فضا و زمانی جدیدی در عصر رسانه ها به وجود آورده است .
معماری مجازی یک شاخه در حال تکامل است که از همگرایی نقشه‌برداری اطلاعات، شبیه‌سازی اطلاعات، فرم‌سازی دیجیتال، معماری اطلاعات و تئوری و ساختمان¬های حقیقت مجازی ساخته شده است.
معماری سیال در بستر معماری مجازی شکل می گیرد و عبارتست از آن نوع معماری که شکلش منوط به علایق بیننده باشد و در حکم معماری‌ای است که برای استقبال از شما باز شده و برای دفاع از شما بسته می‌شود. مارگارت ورتیم می گوید:ما شاهد تولد یک حیطه فعالیت و فضای جدید هستیم که در گذشته وجود نداشته است.
مارکوس نواک می‌گوید: «معماری سیال در فضای سایبر یک معماری فاقد ماده است. معماری‌ای است که با عناصر انتزاعی‌اش مدام در حال تغییر است و معماری‌ای است که به موسیقی گرایش دارد.»
موسیقی و معماری ساختاری متفاوت با یکدیگر دارند. موسیقی در زمره هنرهای ناپایدار شمرده می‌شود که تنها در حافظه شنونده و نوازنده آن باقی می‌ماند. اما معماری در اذهان عموم هنری است مانا.
معماری مجازی به عنوان قلمروهایی فضایی تلقی می‌شود که بدون شک به وسیله داده¬ها و اطلاعات بر مفهوم‌های فضا، فرم، حرکت و هندسه تأثیر می‌گذارند. احساسات و اندیشه¬های ما در نحوه تعاملات با محیط تأثیر دارند، به عنوان مثال روش راه رفتن و قدم زدن ما در فضا و حتی حرکات و صداها می‌توانند در نحوه شکل‌گیری فضاها تأثیر داشته باشند. این موضوع به ویژه در مورد طراحی فضاهایی که جهان فیزیکی و مصنوعی ما را تحت اشغال خود درآورده‌اند می‌تواند تأثیرگذار باشد. طراحان فرصت دارند که در کل از این مسئله در تولید معماری سیبرنتیکی بهره ببرند و در نتیجه معماری ذهن ما را در میان فضای فیزیکی تحت اشغال ما قرار دهند. ، فضای سایبر و ذهن به شکل انفجاری سرعت می¬گیرند و از مرزهای فرمی آشنای ما فراتر می‌روند.
اصطلاح فضای سایبر این پنداشت را ارائه می‌کند که این فن‌آوریها می‌تواند و باید همچون موجودیتی فضایی نگریسته شود. در شکل‌گیری و طراحی یک فضای سایبر، مخاطب نقش عمده و بسزایی دارد و این نقش را می‌توان از دو جهت بررسی نمود: نخست شناخت ویژگیهای مخاطب و نیز نیازها و اهدافی که از طراحی و اجرای این فضا در نظر گرفته شده است و دوم بررسی و پیش¬بینی نمودن واکنشهای مخاطب در هنگام تجربه فضا، به منظور برقراری ارتباط هرچه بهتر مخاطب با فضای سایبر و ادامه یافتن آن توسط مخاطب، مخاطب با تعاملی که با فضا انجام می¬دهد. اقدام به خلق فضا (یا اثر) جدیدی می‌نماید که ممکن است این خلق با تبادل اطلاعات بین مخاطب و فضا توأم گردد یک کاربر در طول مدت تجربه یک فضای سایبر با این فضا درگیر می‌شود و در طول این درگیری است که کلیه عملکردهای مورد نظر به مخاطب منتقل می‌گردد و یا برعکس مخاطب بر روی عملکردهای فضا تأثیر گذاشته سبب تکامل آنها می‌گردد. وباید بر این نکته تاکید کرد که: « فضای سایبر خود سبب مرگ خود خواهد شد، اگر سعی در تحمیل خود بر مخاطب بنماید»
از ویژگیهایی که در طراحی فضاهای سایبر نقش بسیار مهمی دارد، نشان داده شدن زمان و تأثیر آن در خلق فضا است. ویژگی‌ای که در معماری حقیقی کم رنگتر می‌باشد. پویایی و فعال بودن نیز ازدیگر ویژگیهایی است که تأثیر زیادی بر روی عملکرد و فرم، یک فضای مجازی می‌گذارد. کاربر با یک فضای ایستای بیروح که فقط اعمال خاصی را انجام می‌دهد و نتایج آنها هم از پیش مشخص می‌باشد، روبرو نیست. بلکه برعکس او در تجربه کردن فضای سایبر با پدیده‌ای روبرو می‌گردد که مدام بر اثر علتهای گوناگونی تغییر می‌یابد و البته خود او نیز در این تغییرات موثر و فعال است. در این نوع معماری فضا با طی شدن زمان تغییر کرده و به سوی کاملتر شدن حرکت می‌کند.
از آن‌جا که معماری همواره پاسخ‌دهنده به نیازهای مطرح شده بوده است اینک در عصر الکترونیک نیاز ما به طراحی فضاهایی است که در حوزه دیجیتال مطرح شده‌اند. مارکوس نواک فضای سایبر را فضایی تعریف کرده که در آن، فضا و زمان در هم ادغام گردیده‌اند. «در فضای مجازی، فضا، ارتباطی همه‌جانبه و متقابل از یک سری عناصر متضاد را ایجاد می‌کند که به صورت هم¬تراز در کنار هم قرار می‌گیرند» معماری می‌تواند فرم را وابسته به فضا و زمان تغییر دهد و در این¬جا حرکت یک عامل ضروری است تا ترکیب معماری را در فضاهای دگردیس تغییر دهد. این دگردیسی می تواند هم در فرم، وهم در عملکرد حاصل شود، بسته به موقعیت وشرایط تغییر کندوخودرابا خواسته های مخاطب تطبیق دهد.
معماری مجازی پرسشی نیست که معماری و معمار هرکدام بتوانند جوابی برای آن عرضه کنند و از آن خوشنود باشند. بلکه شرایطی است که ما می‌خواهیم در پایان قرن بیستم و از طریق رویارویی‌ جسمی، حسی و تحریکی با کامپیوتر، تحت آن زندگی کنیم.​



در باب معماری مجازی:


معماری مجازی جایگاه ویژه ای در پیشرفت آموزش ، تفریحات و صنایع بازرگانی دارد . معماری مجازی می تواند در عرصه هایی که الکترونیک در آنها نقش اساسی دارد سهیم باشد همچنین نرم افزارهای تخصصی و مدل سازی از یک ساختمان در محیط مجازی امکان تحلیل علمی را قبل از اجرای ساختمان فراهم آورده است . اما مسئله ی مهمی که امروزه اذهان نظریه پردازان را مشغول ساخته مسئله یCyber space است که می تواند تصور فضا و زمانی جدیدی را در زندگی روزمره ی مردم دنیا به وجود آورد . در این مقاله سعی شده است به تعریف ها و تأثیرات معماری مجازی پرداخته شود .​
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معماري مجازي

مقدمه:

اگر بخواهیم زندگی بشر را در سه تغییری که در طول تاریخ در معماری داشته تقسیم بندی کنیم ، این چنین است که موج اول را می توان عصر کشاورزی خواند که با شروع این دوران اولین مسئله اقامت بشر در یک منطقه مطرح شد و معماری به معنای کلمه به وقوع پیوست . موج دوم را می توان عصر صنعت و دوران پس از انقلاب صنعتی در اروپا خواند که با آغاز مدرنیته نیز مواجه می شود . اما موج سوم را عصر الکترونیک می نامیم ، این دوران تقریباً با حضور کامپیوتر و ابداع آپارنت ( پدر اینترنت کنونی ) تعریف می شود . اما اگر بخواهیم رابطه معماری با کامپیوتر را بررسی کنیم این تقسیم بندی به وجود می آید که مرحله اول مرحله درگیری با فن آوری دیجیتال ، تحت تأثیر سایبر بانک و دیکانستراکشن بوده که به مرحله ( کندوگران ) نیز معروف است . مرحله دوم مرحله تأثیر صوری فن آوری دیجیتالی ( استادی جدید در پرداخت کار ) بود ، اما مرحله سوم را نسل جدیدی از معماران آموزش دیده در نظام کاملاً دیجیتالی تشکیل می دهند . این دوران را می توان دوران ( تأ ثیر علمی کامپیوتر بر معماری ) نامید . این نسل از معماران کامپیوتر را امری صرفاً ناگزیر می دانند . از نظر آنان کامپیوتر نوعی فن آوری جدید که خاص یا دیکانستراکت کننده باشد نیست . آنان در تلاشند تا فن آوری تمام جنبه های زندگی روزمره انسان را میسر سازد ، لذا آنچه که این معماران نیاز دارند تناسبات سالم و انعطاف پذیر معمارانه است . کار این معماران حاکی از این است که راهبردهای جدید علمی ساختن که فراتر از روابط سنتی معمار / کارفرما / سازنده می رود را با تجربه معماری که راهبردی ترو بر انگیخته تر است مطرح کنند . در کار آنان به برنامه ساختمان از طریق عدسی های کوچک تر نگریسته می شود ، که می تواند در خلال زمان بسط و گسترش یابد . از نظر این معماران عمدتاً جوان مهمترین مسئله دستیابی به فرمهای جدید نیست بلکه دستیابی به قالب های جدید کار است . هدف نهایی این مقاله بررسی اجمالی تعاریف صورت گرفته در بحث معماری مجازی و همچنین بررسی تاثیری است که این نگاه نو به معماری در زندگی روزمره می گذارد ، است .
علوم پیچیدگی ، قلب جهان پسا مدرن :
در سال ۱۹۶۳ –ادواردلورنز- هواشناس شاغل در ام ای تی – هنگام پیش بینی وضع هوا دریافت که واقعیت های بنیادی موجود در طبیعت متضمن گونه ای اغتشاش هستند که به صورت جبری در آن ها نهادینه شده است .
وی پی برد که حساسیت به شرایط درونی در واقعیت های طبیعی (باز خوران مثبت ) باعث می شود که تغییرات بسیار کوچک در برخی اجزاء عامل به وجود آمدن تغییراتی عمده و کلان در کل پدیده گردند. این ویژگی نهفته در دل طبیعت که از آن به اثر پروانه ای تعبیر می گردد حکایت از سرشت نا خطی پدیده های طبیعی دارد .
نظریه نظام ها : خون جاری در رگهای تفکر پیچیدگی
نظام طبق تعریف عبارت از گروهی از اجزای متعامل است که به مثابه یک کل متعادل و در راستای نیل به هدفی خاص و تعیین کننده ، ارتباطات متقابلی را بر اساس مجموعه ای از روابط شکل می دهند . می توان نظریه نظام ها را مطالعه فرا رشته ای سازمان انتزاعی پدیده ها ، دانست که مستقل از جوهر ، گونه و مقیاس وجود فضا یی زمانی آنها صورت می پذیرد .

دانش سایبر نتیک :
از نظر تبار شناسی واژه سایبر نتیک مأخوذ از واژه یونانی کوبرنیتیزاست که معنای متفاوتی همچون راهنما ، سکان دار و میانجی از آن استفاده میگردد . ریشه فعلی واژه کوبرنیتیز واژه کوبر نائو است که در اصل به معنای هدایت کردن است . لوئیزکوافیگنال در سال ۱۹۵۸ این دانش را هنر تضمین کارایی کنش تعریف می کند . سایبر نیتیک را می توان دانش سازمان دهی مؤثر تعریف کرد . هدف این دانش حفظ نظامی در وضعیت تعادل پایدار برای مطالعه تأثیرات درون داده های نظام بر آن به منظور به دست آوردن
برون داده های پیش بینی پذیر با وضعیتی پایدار است . این دانش به این نکته می پردازد که نظام های پیچیده چگونه کارهای خود را کنترل کنند . در این بین می توان فضای سایبر را این گونه تعریف کرد که شبکه ای است فرا رسانه ای که در آن مجموعه ای متنوع از ارتباطات و روابط با گونه ای متنوع از رسانه ها که از طریق برنامه های فرا متنی به همدیگر متصل می شوند . دو انگاره اصلی فضای سایبر را می توان این گونه تقسیم بندی کرد :
۱- انگاره هدایت از طریق فضایی از داده های الکترونیکی .
۲- انگاره کنترل که با دستکاری داده ها امکان پذیر می گردد.


واقعیت مجازی :
سه ساحتی که واقعیت مجازی معماری را دستخوش تغییر کرده اند این گونه می باشند که ۱ ) عمل و فرآیند کنش معماری تحت نفوذ مستقیم پیشرفت فن آوری اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است .
۲) خلق فضاهای ادراکی دگرگون شده که محصول حوضه های ادراکی –تجربی جدید هستند ، که امکان تصورات دگر گونه ای را با خود به ارمغان آورده اند .
۳) تعامل میان معماری و فن آوری واقعیت مجازی ، طراحی خود فضای سایبر .
اما با این تعاریف واقعیت مجازی دو دستاورد مهم به ارمغان آورده است :
۱) تعامل و امکان تأثیر با جهان واقعیتهای مجازی .
۲) امکان غوطه وری در آن جهان از سویی دیگر .
معماری مجازی را می توان رهیافتی بر تجسم و تحقق معماری کالبدی بر پایه فن آوری واقعیت مجازی دانست . معماری مجازی بنیانی است برای ترکیب تجسم و طراحی به کمک فن آوری واقعیت مجازی با هدف کاهش محدودیت های محیط و روش های رایج متداول برای طراحی معماری . از منظر فن آوری واقعیت مجازی با تبدیل شدن به رسانه ای شفاف و ارتباطی می کوشد تا طیفی از فراهم آوری شگردهای ارائه روی صحنه تا تأمین گونه ای رسانه انقلابی برای طراحی معماری را ممکن سازد .​

تبدیل شدن فن آوری واقعیت مجازی به رسانه منعطف طراحی ، معماران را قادر می سازد تا از سویی امکان تجسم طرح هایشان را به شیوه ای انقلابی به دست آورند و از سویی دیگر قادر گردند تا با اعمال کنترلهای بیشتری بر طرح ما باعث ترقی و بهبود هر چه بیشتر آنها شوند . کلاً معماری مجازی تصور فضا و زمانی جدیدی در عصر رسانه ها به وجود آورده است .​

اگر ابداع پرسپکتیو را دررنسانس انقلابی اپتیکی جهت تحول در معماری بدانیم ، فن آوری شبیه سازی در دهه ۱۹۸۰ و واقعیت مجازی در دهه ۱۹۹۰ را می توان جهشی محسوب کرد که نقطه عطفی در به کارگیری ابزار و سلطه اش از آن به حساب می آید . این دیدگاه در آمدی بر پیدایش فرصت ها و مفاهیم جدید با تکیه بر رسانه ای جدید از آشکار گری هستی را امکان پذیر ساخته و پیش روی هنرمندان و معماران قرار می دهد .​

این فن آوری دست کم از اهمیتی به اندازه اختراع تلفن ، تلویزیون و اتومبیل بر خوردار است . فن آوری واقعیت مجازی نیز تا مدت کمی به ضرورتی روزمره تبدیل خواهد گردید . سر آغاز این تبدیل ، تغییر تمام عیاری است که به کمک فن آوری واقعیت مجازی در ارتباطات رخ داده است . فن آوری مجازی قادر است ارتباطی آنچنان واقعی را رقم زند که نیازی به ارتباط حضوری احساس نگردد . بدین ترتیب سفرها به دور دنیا کم می گردد از سوختن سوختهای فسیلی جلوگیری می شود . مخاطرات زیست محیطی کاهش می یابد و تجارت بین الملل تسهیل می گردد.​

عرصه های کاربردی معماری مجازی :

معماری مجازی جایگاه ویژه ای در پیشرفت آموزش، تفریحات و صنایع بازرگانی دارد. معماری مجاز می تواند در عرصه هایی که الکترونیک در آن ها نقش اساسی دارد سهیم باشد به عنوان مثال شبکه های تلویزیونی، کمپانی های تولی فیلم، آگهی های بازرگانی، انیمیشن ها، سینما و بازی های کامپیوتری .​

هم چنین نرم افزارهای تخصصی و مدل سازی از یک ساختمان در محیط مجازی امکان تحلیل علمی مسایل اکوستیکی، حرارتی و سازه ای را قبل از اجرای ساختمان فراهم آورده است.​

فرصت هایی مغتنم را برای عرضه طرح ها و ابتکاراتی که در حوزه ساختمان سازی و اجرا قابل تحقق نیستند و نمی توانند در آن عرصه ها، بروز پیدا کنند، به وجود اورده است. پروفسور راک ول در این باره گفته است موضوعات غیر عملکردی برای هر کسی که مایل به طراحی آن هاست. در این حیطه جای دارد. اما با وجود این هنوز سوالات عمیقی درباره رابطه بین رسانه ها مهارت یک معمار سایبر و بین استدلال های کیفی و ارزش بسیاری از مسیرهای رسیدن به فن سایبر وجود دارد، این ها نشان می دهد که ما هنوز در مرحله مقدماتی و شروع کار هستیم .​

هدف از معماری مجازی:

اگر در این جا به مسئله روح زمان که جنکز آن را مطرح کرده توجه کنیم در خواهیم یافت که اگر صنعت و انقلاب صنعتی در معماری به ایجاد مکان های کار و کارخانجات صنعتی و در عرصه زندگی خصوصی نیز به انبوه سازی انجامید و به قول جودنسون «جوامع صنعتی پدید آورنده ساختمان های بلند مرتبه شد تا مردن بتوانند در نزدیکی محل کارشان اقامت داشته باشند» امروزه در عصر اطلاعات نیاز به چه نوع فضا و ساختمان های جدیدی احساس می شود!​

بدون شک نفوذ اینترنت ووجود شرکت ها و فروشگاه های مجازی ۳۰ درصد ساخت و ساز را در ۲۰ سال آینده کاهش خواهد داد. مکان های ملاقات و گردهمایی ها مکان مورد نیاز این عصر خواهد بود. اما این وب ها هستند که به عنوان یک مکان ملاقات الکترونیکی مطرح خواهند شد، گرچه ما باز هم به فضاهای فیزیکی و واقعی نیاز خواهیم داشت.​

دکتر راک ول هدف از معماری Cyber Space را چنین بیان کرده است هدف از تولید نسل جدید نرم افزارهای شبکه کامپیوتری این است که به کمک ان ها جوامع مجازی ساخته شود یعنی مکان های ملاقاتی ایجاد شود که در آن ها مردم بتوانند کار و تلاش و خرید و بگو مگو کرده، لذا این مکان ها آن هایی نیستند که فضاهای محل زندگی مردم را شکل داد، بلکه هدف ایجاد فضایی بهتر برای تامین احتیاجات مردم و تحقق بخشیدن به رویاهای آن هاست.​

فضا و تعیین آن در حوضه کامپیوتر:

از آن جا که معماری همواره پاسخ دهنده به نیازهای مطرح شده بوده است اینک در عصر الکترونیک نیاز ما به طراحی فضاهایی است که در حوزخ دیجیتال مطرح شده اند. همان گونه که نیاز عصر صنعتت فضاهایی فراخ و گشوده و فارغ از دیوار باربر بود تا پاسخ گوی نیازهای زاده شده آن همانند نمایشگاه ها و فرودگاه ها و ایستگاه های راه آهن و غیره باشد، معماری امروز نیز بایست جواب گوی فضاهایی مثل روم و چت روم‌ها و اتاق های میتینگ باشد و همین مسئله است که باعث شده تا دکتر راک ول معماری Cyber Space را با واژه نیاز روز مطرح کند. اما این جا یک سوال اساسی مطرح است و آن این که معماری همواره با مکان پیوند خورده و فضا که جوهره معماری است به عنوان مکان و زمان پذیرفته شده است و فهم گردیده و حال Spaceکه با پیشوند Cyber در هم آمیخته چگونه در ذات خود مکان و زمان را داراست؟ در حوزه دیجیتال مکان هویتی سیال می یابد که می توان گفت که در فضای فاز بین صفر و یک جا و ناجایی سیر می کند و لذا باید پذیرفت که مفهوم فضا درآمیخته شدن با سایبر تغییر یافته و ما شاید یک حیطه فعالیت و فضای جدید هستیم که در گذشته وجود نداشته است. در این فضا زمان اهمیت ویژه می یابد. مارکوس نواک فضای سایبر را فضایی تعریف کرده که در آن فضا و زمان در هم ادغام گردیده اند.​

مرلوپنتی تعبیری از فضا در عرصه معماریرا بدین گونه ارائه داد بود که فضا وجودی است وجود فضایی است.​

مرلوپنتی اساس فضا را با این تعریف تجریه آن توسط ناظر می داند و با مطرح کردن این که فضا وجودی است وجود انسان و دریافت فعالانه او از فضا را در درجه اول اهمیت بر می شمرد. با این تعریف فضا در حوزه دیجیتال نیز همان تعریف مرلوپنتی را خواهد داشت چرا که بر ادراک ناظر و مکانیسم کشف آن فضای مجازی فضا ارتباطی همه جانبه و متقابل از یک سری عناصر متضاد را ایجاد می کند که به صورت هم تراز در کنار هم قرار می گیرند. بدون هیچ سلسله مراتبی معنای پیچیدگی فضای سایبر نیز همین است​

تجربه در فضای سایبر تجربه ای است ذهنی و لذا ماهیت فضا در Cyber Space ادارکی است ادارکی که بدون حضور فیزیکی شخص و تنها به مدد ذهن او صورت می‌گیرد. فضای سایبر محلی است برای قرار گیری اذهان مبادله افکار و تجارب ادراکی و لذا همچون ذهن ماهیت وجودی اش غیر مادی است.​

طراحی و خلق فضای مجازی:

با پیشرفت سریع فناوری اطلاعات (IT) و رخنه کردن آن در تمامی ابعاد زندگی بشر پیش بینی می شود که در ۲۰ سال آینده جهان در آستانه تحول موج چهارم قرار گیرد. موج چهارم را که در عصر مجازی نامیده اند بی تردید معماری را نیز متحول خواهد کرد. اما این سوال مطرح است که معماری در عصر مجازی چگونه تعریف خواهد شد و چگونه مجازی سازی مفاهیم معماری را تحت الشعاع قرار خواهد داد.​

پیش بینی می شود در آینده نزدیک، فروشگاه و مراکز خرید و شرکت ها به مفهوم امروزی وجود نخواهد داشت و هر فرد برای خرید مایحتاج زندگی از طریق کامپیوتر پول آن را پرداخت خواهد کرد و یا یک شرکت خرید خود را از انجام خواهد داد و سپس از طریق کامپیوتر پول آن را پرداخت خواهد کرد و یا یک شرکت متشکل از یک ساختمان و تعدادی کارمند نخواهد بود. بلکه کارمندان هر شرکت در منزل و از طریق شبکه به حل و فصل امور مربوط به شرکت خواهند پرداخت. لذا cyber که امروزه در زبان عامه اصطلاح آشنایی است به تمام و کمال همه ابعاد زندگی را در بر خواهد گرفت و فضای معماری نیز پسوند cyber را خواهد پذیرفت. معماران پیشگامی در این زمینه مشغول فعالیت اند که ازآن جمله می توان به افراد و گروه های زیر اشاره کرد.​

Mark Bury, Kas Oosterhuis, Tristand Estree Esterk, Robert Woodbury, Nox, Asymptot​

نتیجه گیری :
امروزه و در آستانه هزاره سوم جهان مجازی وجه خاصی از تجربه حیات را امکان پذیر ساخته است که مدان و زنان سراسر جهان در آن شریکند ، گفتمان جهان سه بعدی میان شبکه ای باعث بسط و گسترش نوع جدیدی از حیات در جهان کالبدی نیز شده است . جهانی شدن و جهانی بودن دیگر رویایی اذهان فیلسوفان و نویسندگان نیست عصر اطلاعات و ارتباطات در حقیقت برآیند ه حکمروایی می کند .
مسیر گسترده آن را ترسیم می کند .
زیستن در چنین جهانی ، یعنی تعلق داشتن به محیطی که ماجرا ، قدرت ، شادی، رشد و دگرگونی را به انسان وعده می دهد و در عین حال انسان را با تحدید نابودی و تخریب همه آنچه که دارد ، همه آنچه که می داند و همه آنچه که است روبرو میسازد .
در این مقاله سعی بر این بوده است که که ضمن تبیین مفهوم مجازی سازی، تاثیرات آن را از اندیشه های دلوز بیان کنیم و انترنت را نه به عنوان پدیده ای مستقل، بلکه به عنوان تاثیرگذارترین پدیده عصر حاضرمورد بحث قرار داده واثر آن را در عرصه های مختلف زندگی انسان من جمله معماری مطرح کرده وبار دیگر تاکید می کنیم که مجازی سازی ارمغان وناگزیر عصر ماست. آن چیز که تحت عنوان مفهوم زنانگی در اندیشه های دلوز مطرح می شود، در تقابل با نظام های درخت گونه پیش از خود می ایستد، چنان چه مجازی سازی نیز تعریفی جدید از معماری را مطرح خواهد نمود. معماری مجازی یک شاخه در حال تکامل است که از همگرایی نقشه‌برداری اطلاعات، شبیه¬سازی اطلاعات، فرم‌سازی دیجیتال، معماری اطلاعات و تئوری و ساختمان‌های حقیقت مجازی ساخته شده است. وما باید بپذیریم که به عنوان آرشیتکت‌ باید با به کار گرفتن تمامی قواعد هندسی جدید و ارائه “ماورای هندسه پرسپکتیوی” در برابر این پدیده‌ها واکنش نشان دهیم، و آن نوع معماری را عرضه کنیم که در خور وشایسته هزاره سوم وعصر اطلاعات باشد، آن معماری که نه در پی اثبات خویش ومصداق فعل بودن، بلکه هم چون مضمون زنانگی دلوز، در پی شدن های متفاوت..
منابع :
فصلانامه معماری ایران – شماره ۲۲-۲۱- مقدمه معماری مجازی- کیوان جورابچی
فصلنامه و معماری و فرهنگ ۹ – ماعک نصیری نسب – گرگ لین
فصلنامه و معماری و فرهنگ ۱۷ – مهناز محمودی – کنکاشی پیرامون معماری مجازی
پنز،فرانسوا ، تامس ،مورین-معماری و سینما،شهرام جعفری نژاد- انتشارات پرورش ۸۱
فنایی ، کامیار – معماری مجازی –راه و ساختمان ، شماره




منبع برگرفته شده:نقش نگار
 

Similar threads

بالا