[سبک معماری ایرانی]:معماری شیوه پارسی

amirabas_ali

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیوه پارسی.سبک شناسی معماری ایرانی



یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری بد میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند ودر سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند خویی آشتی جو و سازگار داشتند.

به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه در برخورد با معماری ارارتویی از آنالگو گرفته و آنرا " برساو " کرده اند. مردم ایران از هزاران سال پیش از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند چنانکه مردم ابیانه و افوشته ( در نطنز ) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند چنین کرده اند.


مونه های این الگو برداری هم در معماری وهم در نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستوندار" و " کلاوه " ها بوده است.

نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود ستون های چوبی هم در میان تالار زده می شد. همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر ) برخی دیوارها تا پنج گزمی رسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه ازمعماری ارارتویی الگوبرداری می شد درحالیکه ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود در شوش دگرگون شده بود.

ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه هایی از آن در مسجد جامع آبیانه مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود.

کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این الگو برداری ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.



ویژگی های معماری پارسی



نیارش:



در معماری پارسی آسمانه تخت با تیر و ستون اجزا اصلی ساختمان بوده است. از چوب بسادگی می شد برای پوشش دهانه هایی از 2.5 تا 3.5 گز بهره گیری کرد. ولی در معماری تخت جمشید دهانه میان دو ستون را تا حدود 6 گز ( 6.40 متر ) رسانده اند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمی شد از این رو آنها چوبهای درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رسانده اند و آنرا به کابرده اند. نیز پارسیان اتاق هایی می ساختند که دو ستون در میان آن بوده و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در تخت جمشید تالار هدیش خشایار شا را با بیست ستون ساخته اند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز می باشد.

درمعماری پارسی نو آوری های شگفتی در ساخت آسمانه تخت بکار برده می شد. برای نمونه در تیر ریزی آسمانه برای اینکه تیرچه ها در دو دهانه کنار هم سنگینی باررا برروی یک تیرباربر نگذارند راستای چیدن آنها را تغییر می دادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا می کرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.

بنیاد شیوه معماری پازسی از همان ساختمانهای ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده تازه ایی که با گسترش فرمانروایی پارسها روی می دهد همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون در کار ساختمان سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملت های گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته این کار را می بایست انجام دهد. داریوش اول یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبه ای بازمانده در شوش این نکته را چنین می آورد :

" این کاخ را من در شوش ساخته ام آرایه های آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل ارش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید پی ریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلی ها قالب گیری و در آفتاب خشک شد تیر های چوب چوب درخت سدر از کوهی به نام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل یونانیها و کاریه ( کرخه ) آنها را به شوش آوردند. چوبهای در وپنجره ها از قندهار یا کرمان آورده شده اند. زر از سارد و باکتریا ( بلخ ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای چوبی از دهکده ای بنام آبی رادو در ایلام وارد واینجاساخته شدند.سنگ تراشان یونانی ها وساردی ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساخته اند مادی ها و مصری ها بودند. مردانی که آجرها راساختند بابلی ها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادی ها و مصریان بودند. "

آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف وپدیدآوردن شیوه ای متناسب و ایرانی است که درآن عناصرگوناگون بصورت منطقی در کنار هم قرار می گیرند و این هنر است. البته این کار تنها در تخت جمشید انجام نشده است در شوش نیز به همین گونه همچون ساختمان های تپه نوشیجان ساختمانی را ساخته اند گرچه بدلیل گرمای زیاد محل آن را با طبیعت اطراف وفق داده اند.

با وجودی که اوزیر ( ساختار ) ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای پنام ( عایق ) بهره گیری شده تاجایی که درشوش دیوارخشتی به ستبرای پنج گز(5.33متر) و تنها به صورت اسپر ساخته شده است. در تخت جمشید و پاسارگاد نیز از همین پنامها بهره گیری شده است. همین روش در ساخت تیر پوشهای تخت جمشید و دیگر بناها نیز انجام شده است. درست است که الگو از دیگر جاها گرفته شده است اما دهانه ها را تا ده متر پهنا ( از محور تا محور ستونها ) رسانده اند و این شیوه ی ساخت برای اولین بار در معماری جهان آن روز رخ می دهد.



آرایه :



در شیوه پارسی آرایه هایی به کار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است. آرایه سرستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمه های مادی سرستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سرستون های ایونی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون آنها را با ریسمانی بنام کبال به هم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند این چفت و بست و پیچش ریسمان سرتیرها کم کم دگر گون شده و همانندی چون سرستون ایونی پیدا کرده است. درتخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود.

همچنین در سرستونهای کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است. پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار میرفتند دارای منطق نیارشی هم بوده اند. پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده را نباید دوباره آزمود ".

همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه پپپپ) سازی در ایران چون هم دین های پیش از اسلام در ایران هم دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند چندان رواج نداشته است.

در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " ازدیس تچار " که چون در آن بت می پرستیدند جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده می شده است. گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ ویران ساختن بتکده ها بوده است. ( ازدیس تچار واژه ای است در بر گیرنده " از + دیس + تچار " برابر بیرون کشیدن + ریخت وشکل + جایگاه " و روی هم برابر " بتکده " است ).
 

claccik39

عضو جدید
سبک پارسی

سبک پارسی

شیوه معماری پارسی

در دوره مادها سیستم حکومتی شاهنشاهی بوده و شاهان شهرهای کوچک زیر دست پادشاه بودند.سیستم حکومتی در این دوره شبیه فدرالی است ( حکومت کوچک ) که هر کدام از ایالات مستقل هستند .
از دلایل موفقیت کوروش:
به عقاید و سیستم های داخلی جاهایی که تصرف می کردش ، احترام می گذاشت و به خدایان مردم احترام می گذاشت . به این ترتیب وقتی به بابل می رسد آنجا را بدون جنگ و خونریزی فتح می کند .
از دیگر اقدامات کوروش ایجاد سیستم نظامی منظم بود که بعد ها داریوش آن ارتش را تکمیل می کند .
نمونه های معماری به جا مانده ، ارتش منظم ثابت ( سربازان جاویدان ) در شوش و در تخت جمشید باقی ماند ( ردیف های منظم سربازان که پارسی یا مادی بودند )
این روند تا زمان دارویوش ادامه می یابد .
تامین امنیت راه ها برای دولت مهم بود . بزرگ بودن حکومت باعث رونق تجارت می شود .
مثلا ظروفی که درلیدیه تولید شده در ایران یافت می شد ….
رشد بازرگانی ، رشد ، تولید ، امنیت ، استفاده از تجارب ملل مختلف ، رشد اقتصادی ، ثروت عمومی دولت هخامنشی را زیاد می کند .
از نظر مذهبی در این دوره چون دین های مختلفی وجود داشته نماد دینی کم رنگ شد زیرا ادیان به هم احترام می گذاشتند ولی بعدها این آزادی کم می شود.
- داریوش در مناطق متصرفه خود غیر بومی ها را جایگزین می کرد که این موضوع باعث نارضایتی عمومی می شد به دلیل از بین رفتن کوروش شورش هایی به وجود می آید .
داریوش شورش ها را سرکوب می کند ، این شورش ها باعث نارضایتی داخلی و عدم انسجام شد.
- از دیگر اقدامات داریوش این بود که وابستگی نیروهای داخلی را به سیستم عشایری کم می کند و نظام و ارتش منظم و ثابت ایجاد می کند
- به سیستم اداری و دیوانی نظم می بخشد و از سیسم با بلی ها در بین النهرین و کشورهای متصرف مثل مصر استفاده می کند مثل سیستم نامه رسانی ، حسابداری و… که هم نیازمند نظم بود .
- ارتباط سریع برای رساندن پیام ها علت ایجاد جاده شاهی شد .
بین راهها ایستگاه هایی را ایجاد کردند از لیبی تا بلخ و باکتریا ، تا روند سند تا رود سیحون و جیحون که در این صورت نیازمند به مسیرهایی بود که خود مبنای تشکیل کاروانسراها شد .
مقایسه تحت جمشید با بنای آکروپلیس یونان
شباهت : هردو برروی سکوقرار دارند . ازلحاظ مصالح سنگی اند . تکنیک های ساخت شبیه به هم دارند بنای آکروپلیس نظم دارد اما نظم کلی حاکم نیست . همچنین در بنا حضورتوده مهم تر است .
بنایی برون گراست در اکروپلیس بیشتر به نماها و فضاهای بیرونی توجه شده اما در تحت جمشید به داخل بنا بیشتر توجه شده است .
بجز آپادانا که برونگرا است .
مقایسه حکومت روم با ایران در زمان هخامنشیان
سیستم حکومت رومی ها نظامی گری و ارتش آنها منظم بوده .
در تخت جمشید زندگی نظامی – اشرافی است .
تالار صدستون محل ملاقات با فرمانده هان ارتش است . در آپادانا مردم با شاه دیدار می کردند.
آپادانا :
هم در شوش و هم در تخت جمشید وجود دارد . هر دو سنگی اند ولی در تخت جمشید سنگ بیشتری مورد استفاده قرار گرفت . ولی در شوش کمتر.
پاسارگاد گونه اولیه باغ منظم می باشد .
اما یونانی ها به صورت نامنظم باغ ایجاد می کردند.
در پاسارگاد آثار جویهای سنگی وجود دارد . باغ پاسارگاد گونه اولیه باغ های منظم می باشد ( چهار باغ) شاخصه آن محورهای اصلی باغ که ۱ یا ۲ جریان مسیر آب در آن وجود دارد . ورودی محورهای اصلی کوشک یا کاخ است که به هر ۳ طرف یا ۴ طرف باز است . پاسارگاد برون گراست.
تخت جمشید فقط از طریق کاخ آپادانا برونگراست .
در بین النهرین باغ ها به صورت طبقه ای بوده ( مطبق ) که بعدا در تخت جمشید از آن باغ ها استفاده می شد . در تخت جمشید بنا در دامنه کوه واقع شد ، زمین تحت سیستم آبیاری بوده در زیر تخت جمشید بنا در دامنه کوه واقع شد ، زمین تحت سیستم آبیاری بوده ، در زیر تخت جمشید یک شهر وجود داشت . در اطراف تخت جمشید باغ بوده و در درون آنها کاخ ایجاد شده است .
استفاده از سنگ های پاکتراش به تقلید از اورا رتورها بوده است . ترکیبی که هم سنگ و هم خشت داشته باشد تا قبل از بنای تخت جمشید وجود نداشت .
در درگاه های و ستون ها ( بخش های اصلی ) از سنگ استفاده می شده و در قسمت های جدا کننده از خشت استفاده می شد . دیوارها و جداره بین دیوارها فاصله است .
فاصله بین دیوارها ( دیواردوجداره )
۱-به لحاظ استحکام بنا می باشد .
۲- به لحاظ امنیت در مقابل حمله دشمن
۳- نوعی عایق در برابر گرما.
در تخت جمشید کانسپت کلی معماری ، ایرانی است ولی در تزئینات از معماری های دیگر استفاده شده است . ستون ها به تقلید از یونانی ها و سردها به تقلید از مصریها . معماری آن متاثر از معماری آشور است . ولی چون مادها میراث دار آشوریان هستند نیز تاثیرگذار بودند .
در تخت جمشید نقش با عملکرد فضاها ارتباط دارد . فضای مرکزی قسمت های مختلف بنا را به هم متصل می کند
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا