[سبک معماری ایرانی]:معماري شيوه پارتي

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
روشهای معماری سلسله های اشکانی و ساسانی در ایران تحت عنوان شیوه معماری پارتی مشخص می گردد. پس از انقراض حکومت سلوکیان بدست «ارشک » ( بنیان گذار سلسله اشکانیان )، قوم ایرانی نژاد « پارت » بر ایران مسلط می شود و بار دیگر اداره و کنترل کشور بدست ایرانیان می افتد و دوران غلبه عنصر هنری یونان، در ایران خاتمه می یابد. معماری پارتی با معماری پارسی تفاوت های بسیار دارد. در این دوره امکان فراهم آوردن بهترین و مرغوب ترین مصالح ساختمان از دورترین نقاط کشور وجود نداشت، بنابراین ساختمان ها بیشتر با مصالح دم دست و بومی ساخته می شدند. در این دوره معماران بجای بکاربردن تیرهای جهت پوشش افقی سقف ها، روش دیگری را برای پوشش نهایی ساختمان ها بکار گرفتند که شاید مهمترین تحول معماری قبل از اسلام در ایران باشد. بدین ترتیب استفاده از گنبد ( بجای سقف که برای تحمل وزن آن علاوه بر تیر و تیرچه های چوبی داخل سقف، می بایست تعداد زیادی ستون سنگی نیز در زیر آن بکار روند ) شروع می شود. علاوه برگنبد، پوشش های طاقی و قوسی نیز در ساختمان ها همزمان با گنبد آغاز می شوند. به کمک این نوع پوشش ها معماران این دوره توانستند دهانه های بزرگی را بدون نیاز به ستون بپوشانند. تمام پوشش ها در این دوره به تقلید از شکل پوسته تخم مرغ و « هلوچین » ( بیز یا تاب ) ساخته می شوند و به همین دلیل اسامی بیشتر قوس های این دوره از اسم تخم مرغ ( خاگ ) و تاب گرفته شده است مثل « هلوچین » – « بیز » – « خاگی » و مرغانه ». بناهای این دوره دارای حیاطی بودند که ایوان ها بطرف آن باز می شد و اطراف آن ها را باروهایی می ساختند. سیستم « حیاط مرکزی » که از ویژگی های معماری « درون گرای » ایران است در این دوره رسمیت یافت. در این دوره نیز مثل عهد هخامنشیان در ساختمان های با عظمت قرینه بودن بنا ( جفت )، رعایت می شده است. همچنین در بناها یا حتی کاخ هایی که برای اقامت و زندگی ساخته می شوند از سیستم « پدجفت » (عدم رعایت تقارن در ساختمان که باعث تنوع فضاهای معمارانه می گردد ) استفاده می شد و این امر را در کاخ « سروستان » به آن درجه رعایت کرده اند که حتی دو فضای یکسان در این کاخ دیده نمی شود.
مصالح ساختمانی مورد استفاده در زمان اشکانیان بیشتر سنگهای پاکتراش و در زمان ساسانیان اکثرا” از خشت خام، خشت پخته و سنگ لاشه ( لاشه سنگ ) می باشند. برای آراستن ساختمان ها کاشیهای لعابدار و لاجورد و نیز اندود گچ مورد استفاده قرار می گرفت. لازم به توضیح است که هنر گچ بری در زمان ساسانیان به اوج خود می رسد و زیباترین نقوش برجسته گچی در این دوره زینت بخش ساختمان های مختلف می گردند ) هم چنین برای فرش کردن کف کاخ ها از سنگ ریزه های رنگی استفاده می کردند. یکی از ملات های مورد استفاده در این دوره ملات « گیرچارو » ( قیرچارو ) می باشد. ملات قیر چارو تشکیل شده از: شیرآهک، خاک رس شسته شده و آسیا شده، گچ نیم پخته و نیم کوب، گاورس ( ماسه ای با دانه هایی به اندازه ارزن ) شکرسنگ، شیره ساخته انگور یا خرما، بعضی اوقات پشم بز یا پشم شتر نیز به این ملات اضافه می کرده اند. این ملات به علت استحکام زیاد در مقابل فشار و هم چنین داشتن مقاومت مطلوب در مقابل نفوذ آب در دیوار سد ها و پایه پل ها و هم چنین برای اندود سقف ساختمان ها و … مورد استفاده قرار می گرفته است. هم چنین ملات دیگری بنام « ساروج » ( چارو ) که تشکیل شده شیر آهک، خاک رس لویی و پیرز و احتمالا” خاکستر و … می باشد برای ساخت بناهای آبی مورد استفاده قرار می گرفته است.
یکی دیگر از ویژگی های معماری پارتی استفاده از طرح های متنوع و غیر یکنواخت در بناها است، بگونه ای که حتی دو ساختمان را نمی توان یافت که نقشه های یکسان داشته باشند ( به غیر از رعایت اصول اساسی و عمده )، برعکس طرح کلیساها یا دیگر ابنیه اروپایی که در یک دوره خاص غالبا” دارای طرح و نقشه ای یکسان می باشند. آثار باقیمانده از این دوره غالبا” در خارج از مرزهای فعلی ایران قرا دارند.
از آثار باقیمانده دوره اشکانیان می توان موارد زیر را نام برد :
کاخ آشور، کاخ هیترا ( هتره ) که به عربی الحضر گفته می شود، آتشکده تخت سلیمان ( این مکان در دوره ساسانیان به تخت طاقدیس معروف شد )، معبد آناهیتا در کنگاور.

کاخ سروستان:


کاخ سروستان
معبد اناهیتا در کنگاور:



همانطور که قبلا” گفته شد قرار دادن یک حیاط سرباز در وسط ساختمان که نمایانگر حالت « درون گرا » در معماری یا فرهنگ زندگی کردن مردم است در این دوره ( اشکانیان ) رسمیت یافت و بعدا”، بخصوص در دوران اسلامی معماری ایران این سیستم همچنان مورد استفاده قرار می گرفت و تقریبا” در تمام انواع ساختمان ها بکار می رفت، بطوری که اغلب ( اکثریت قریب به اتفاق ) مساجد، مدارس و کاروانسراها، منازل مسکونی و … دارای حیاط مرکزی بودند. قرار دادن چهار ایوان در چهار طرف این حیاط مرکزی نیز از این دوره شروع شده است و به سبک چهار ایوانی معروف است. این طرح که کاملا” ایرانی و خالص است در دوران اسلامی بویژه برای ساختمان مساجد مهم و عمده ( مساجد جامع ) بکار رفته است.
آثار باقیمانده از دوره ساسانیان عبارتند از:

طاق کسری در تیسفون:



طاق کسری در تیسفون که مهمترین بنای باقی مانده از این دوره است. این کاخ در زمان شاپور اول در نیمه دوم قرن سوم میلادی ساخته شده است. طاقی که ایوان مرکزی را می پوشاند با دهانه ۲۵ متر از آجر ساخته شده است و بزرگترین پوشش قوسی ( گهواره ای ) است که تابحال در جهان با مصالح ساده بنایی و بدون قالب بندی و « استراکچر » باربر ساخته شده است. بلندی طاق کسری ۳۴ متر و ضخامت دیوارهای آن در پائین ۷ متر بوده است، در ایوان مرکزی این ساختمان قالی معروف « بهارستان » قرار داشته است. کاخ فیروزآباد که مشابه با ساختمان های دوره اشکانی ساخته شد. مناره تهرگور ( فیروزآباد ) که برفراز آن آتش مقدس و جاویدان می سوخته است. کاخ بیشابور که دارای سالن اصلی به شکل مربع و مساحت ۷۰ مترمربع است و با گنبدی پوشیده شده است. مصالح مورد استفاده دراین کاخ، سنگ لاشه، آجر، ملات گچ و آهک بوده است. تخت سلیمان که در سال ۶۱۸ میلادی به دست خسرو دوم ساخته شد و ابتدا « شیز » یا « گنزه » نام داشت. آتشکده معروف آذرگشسب در این مجموعه واقع بوده است. معبد چهارقاپو که بزرگترین گنبد دوره ساسانیان بر روی آن ساخته شده بود در قصر شیرین واقع است. کاخ سروستان که دارای یک ایوان مرکزی با پوشش گنبدی است. آتشکده نیاسر در نزدیکی کاشان، ایوان کرخه در فارس، پل ها و بندهای شوشتر و دزفول در خوزستان، طاق بستان در کرمانشاه ( باختران )، چهارطاقی رباط سفید واقع در خراسان.
کاخ بیشابور:




آتشکده آذرگشسب :




آتشکده نیاسر:




ایوان کرخه:


طاق بستان کرمانشاه :







با وجود اینکه روشهای معماری اشکانیان و ساسانیان بطور مشترک تحت عنوان شیوه پارتی نامگذاری شده است و دارای خصوصیات عمده و هماهنگی می باشند، تفاوت هایی نیز در معماری و سایر هنرهای این دو وجود دارد.اشکانیان که بعد از سلوکیان بقدرت رسیدند ( سلوکیان، یعنی همان جانشینان اسکندر مقدونی در ایران اصلا”یونانی بودند و در سلطه خود بر ایران فرهنگ و هنر یونانی را در ایران رواج دادند ) دنباله روی دستاوردهای فرهنگی و هنری یونانی بودند. البته فرهنگ دوره اشکانی یک فرهنگ ایرانی است که تلاش می کند بقایای تسلط یونانیان بر ایران را از میان بردارد و تمدن و فرهنگ ملی را دوباره برقرار نمایند. اشکانیان در این مبارزه پیروز شدند و ابداعات و نوآوریهای آنان الهام بخش و مبنای تمدن ساسانیان و حتی فرهنگ های اسلامی ایران شد. ساسانیان نیز در واقع ادامه دهنده راه پیشینیان خود بودند. اینان خود را از نژاد پارس و وابسته به هخامنشیان می دانستند و جهت بازگردانیدن شکوه و جلال دوره هخامنشیان به ایران تلاش می کردند. بناهای دوره ساسانی درعین حال که نقطه نظرهای معماری هخامنشیان را گوشزد می کند، ادامه دهنده و کامل کننده تکنیک های معماری اشکانیان است. درحالی که اختراع گنبد و استفاده از پوشش های قوسی مهمترین و بزرگترین شیوه معماری پارتی و دوره ساسانی است، توجه به عظمت و بلندی و شکوه در معماری ساسانیان یادآور فرهنگ معماری هخامنشیان است، نقوش برجسته سنگی دوره ساسانیان با همه شباهتی که به حجاری های عهد هخامنشیان دارد، از نظر محتوا و موضوع با آنها تفاوت دارد. در حجاریهای عهد ساسانیان جنبه نقل حکایت و روایت از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین تحرک و تنوع نیز در این آثار بیشتر به چشم می خورد به عنوان مثال در دوره ساسانی پادشاه سوار بر اسب و درحال شکار و یا جنگ نشان داده می شود و در دوره هخامنشی درحالی که سوار برتخت پادشاهی نشسته و به تظلم یک مظلوم گوش فرا می دهد و …اما در دوره اشکانی پیکره ها از تناسب و ابعادی برخوردارند که خاص هنر یونانی است. همچنین توجه به جزئیات و ریزه کاری های موضوع مورد ساخت در این دوره مهمتر از هنر یونانی است. آثار دوره ساسانی معرف عظمت و جلال دربار ساسانی است همانطور که حجاریهای تخت جمشید معرف شکوه و جلال دربار هخامنشیان است.
قوس و گنبد:
اختراع گنبد در دوره اشکانیان بزرگترین تحول در معماری قبل از اسلام ایران محسوب می شود. مهمترین ویژگی گنبد ایرانی ساخت آن برروی پلان چهارگوش ( مربع ) است. جهت انطباق پلان دایره برمربع از سیستم گوشوار ( شکنج ) استفاده می شده است. قبل از توضیح بیشتر درمورد گنبد به قوس پرداخته می شود. قوس ( چفد) در معماری ایران سابقه بسیار طولانی دارد. در معبد زیرین زیگورات عیلامی چغازنبیل انواع و اقسام قوس های مختلف جناغی و حتی کلیل مشاهده شده است. در عهد هخامنشیان در ساختمان های رسمی و دولتی از قوس جهت پوشش استفاده نمی شده، بدلیل اینکه امپراطوری هخامنشی امکان تهیه بهترین نوع چوب را جهت استفاده در سقف های افقی ( به عنوان عضو باربر) داشت.و اما در همین دوران خانه های مردم عادی به کمک انواع قوس های « خاگی » و « هلوچین » و حتی « جناغی » ساخته می شدند. بهرحال برای پوشاندن سقف ساختمان دو راه وجود داشته است یا به کمک اعضای باربر ( چوب محکم و آب گرفته شده ) که داخل سقف به عنوان تیراصلی و تیرچه کار می کرده اند، سقف را افقی می زده اند که در این صورت اگر دهانه خیلی بزرگ و وسیع باشد برای نگهداری وزن سقف به ستون احتیاج داشته اند و یا با ایجاد تحدب در سقف آن را بصورت طاق ( پوشش قوسی و منحنی ) درمی آورده اند تا بتواند خود را نگه دارد. مزیت پوشش های قوسی این است که دهانه های نسبتا” بزرگ را بدون احتیاج به ستون براحتی می پوشانده است. راه اول جهت پوشاندن سقف احتیاج به صرف هزینه و وقت و تکنیک زیادی دارد، در نتیجه فقط در بعضی از مقاطع تاریخ معماری و شاید بتوان گفت بندرت به آن برمی خوریم _ دوره هخامنشیان و ندرتا” دوره صفویه ). بنابراین پوشش های قوسی و گنبدی در اکثریت قریب به اتفاق بناهای باستانی بچشم می خورد و در نتیجه شناخت فرم و عملکرد آن ضروری است. در پوشش های افقی ( عهد هخامنشیان ) وزن سقف بطور عمودی به ستونها و دیوارها منتقل می شود و از طریق آنها به زمین می رسد و با عکس العمل زمین خنثی می شود. اینگونه انتقال نیروی سقف به زمین ایده آل ترین حالت ممکن است و با توجه با اینکه ستونها و دیوارهای عمودی براحتی نیروی فشار عمودی را تحمل می کنند ساختمان کاملا” ایستا و پابرجا خواهد بود. اما درمورد پوشش های قوسی و گنبدها مسئله انتقال نیروی سقف ( وزن خود سقف ) به این سادگی نیست. بطور کلی در تمام پوشش های غیر افقی وزن سقف بطور مایل ( تحت یک مولفه مایل نیرو ) بر دیوارها و جرزها اثر می کند. اگر این مولفه مایل را فرضا” به دو مولفه افقی و عمودی تقسیم کنیم: بخشی از نیرو که همراه مولفه عمودی بر جرزها و دیوارها اثر می کند بسهولت به زمین منتقل شده و با عکس العمل زمین خنثی می گردد ( مثل سقف افقی ). ولی مولفه افقی به تنهایی عاملی می شود برای خراب کردن ساختمان ( از هم راندن دیوار ها ). برای خنثی کردن این مولفه افقی نیرو تنها راه حلی که وجود داشته ضخیم کردن دیوارها بوده است. باید دیوارها یا جرزهایی که پوشش قوسی و گنبدی برروی آن قرار می گیرند تا حدی ضخیم بشوند که جلوی اثر مولفه افقی نیرو را بگیرند. برآیند دو مولفه افقی و عمودی را که یک جهت اثر مایل پیدا می کند نیروی رانش یا نیروی از هم گسستن می گویند. در طاق کسری برای جلوگیری از نیروی رانش حاصل از وزن سقف قطر جرزها را در پائین به ۷ متر رسانده اند. البته هرچه از پائین به بالا می رویم ضخامت جرزها کمتر می شوند.
در هیچ دوره ای از تاریخ معماری ایران نیم دایره به عنوان قوس باربر مورد استفاده قرار نگرفته است. چون معماری ایرانی به تجربه می دانسته که نیم دایره در مقام مقایسه با قوس های خاگی ( هلوچین ) از مقاومت بسیار ناچیزی برخوردار است. اگر یک قوس را حول محور تقارن عمودی دوران دهیم پوسته ای که در فضا ایجاد می شود گنبد است. بنابراین گنبد از دوران یک قوس حول محور تقارن عمودی آن بوجود می آید. ( این تعریف ریاضی گنبد است. ) از ویژگی های گنبد ایرانی این است که آنرا برروی زمینه چهارگوش بنا می کرده اند. برای این کار می بایست اول مربع را به هشت گوش و سپس شانزده گوش و بالاخره به دایره تبدیل می کردند و این کار فقط با پوشش گوشه ها امکان پذیر می شد. معماران ایرانی برای پوشش گوشه ها دو روش پدید آوردند کی یکی را « سکنج « و دیگری را « ترنبه » می گویند. شکنج، کنج بیرون جسته و ترنبه حفره پیش آمده است. سکنج و ترنبه با چوب و سپس بکمک طاق های کوچک بیضی و شیپوری اریب بصورت فیلپوش و گوشوار ساخته می شدند. بطور کلی در فرم های قوسی و گنبدانتقال نیروی وزن اصولا”با مکانیزم پوسته ای (غشایی ) و اندکی نیروی خمشی صورت میگیرد. از اینرو فرم های قوسی شکل هلوچین و خاگی مناسب هستند چون شکل آنها به منحنی انتقال نیروها ( منحنی « فونیکلوریک » که معمار سنتی ایران آنها را میانتار می نامیده است ) نزدیک است لذا قوس های خاگی مقاوم تر و بادوام تر از سایر قوسهای شناخته شده است. در سرزمین های دیگر مثلا” روم یا یونان شکل نیمکره را برای گنبد بر می گزیدند و چون منحنی نیروها میانتار رانش بر شکل نیم دایره ( نیم کره ) منطبق نمی شود برای جلوگیری از رانش ناگزیر از ضخیم نمودن بیش از حد جرزهای جانبی گنبد خانه و حتی خود پوسته گنبدی بوده اند در صورتیکه معماران ایرانی شکلهای تخم مرغی و هلو چین ( بیز – تاب ) را برای ساخت گنبد یا قوس بکار می بردند که این فرم ها خودبخود میانتار رانش بوده اند. این حسن انتخاب برای فرم قوس و گنبد ضمن اینکه حاکی از درک والای فنی معمار ایرانی است به او اجازه میداد که بتواند ضخامت گنبد را در پاکار ( شروع گنبد از پائین ) تنها به اندازه یک شانزدهم دهانه گنبد بگیرد که البته هرچه بالاتر میرفت نازکتر می شد تا به « کلاله » می رسید. بتدریج هرقدر گنبد از پاکار به بالا می رود ( کلاله ) ضخامت پوسته آن کمتر می گردد.
لاچسبانی:
روش لاچسبانی جهت پوشش طاق های قوسی شکل گهواره ای بدین ترتیب است که لایه های خشت خام و یا آجر که برای ساختن طاق بکار می رفته اند با انحرافی نسبت به صفحات قائم فرضی ساخته می شدند. بدین ترتیب طاق از حلقه های قوسی شکلی تشکیل می شده است که هر حلقه بر روی حلقه پیشین ساخته می شده است و هر حلقه نسبت به صفحه قائم مایل بوده است. مایل بودن حلقه های تشکیل دهنده این نوع طاق ها باعث می شده است که ملات مورد مصرف بین لایه های مختلف بیشتر و بهتر آن ها را بهم بچسباند ( چون نیروی وزن این لایه ها بر آنها اثر کرده و باعث بیشتر فشرده شدن ملات میشده است. ) بهرحال ساختمان طاق ها به این ترتیب از یک انتها شروع شده و بتدریج در درازای طاق پیش می رفته است.
دیوار انتهایی که وزن لایه های مایل بر آن اثر می کند اسپر به معنای سپر و یا دیافراگم خوانده می شود. دیوارهای عمودی که قوس بر روی آن دو واقع می شود و برای جلوگیری از نیروی رانش طاق مجبوریم ضخامت آنها را در پائین زیاد کنیم « پاکار » خوانده می شود. بهترین نمونه از سیستم لاچسبانی طاق کسری در تیسفون می باشد که در حدود سال ۵۵۰ میلادی ساخته شده است. بدلیل اینکه پاکارها بتوانند براحتی نیروی عمودی وزن سقف و همچنین نیروی رانش جانبی سقف را تحمل کنند ضخامت آن ها را زیاد می گیرند. هرگونه عامل تضعیف کننده مثل حفره یا درب یا پنجره برروی دیوارهای جانبی طاق موجب خرابی طاق می شود بهمین دلیل معمولا” روی پاکارها درب یا پنجره یا … وجود ندارد.نمونه سیستم طاق و قوس سازی دوره اشکانی در کاخ هترا بکاررفته است. مهندسین و معماران سنتی ایران کاملا” به رفتار مکانیکی و استاتیکی قوس ها و گنبدها آشنا بوده اند و بهمین دلیل نمونه های برجسته و بی همتایی از این سیستم ساختمانی را در ایران به وفور مشاهده می کنیم. ( چه قبل و چه بعد از اسلام )

سیستم چهار طاقی:
سیستم ساختمانی چهار طاقی از زمان اشکانیان و ساسانیان در ایران پدید آمده است. چهارطاقی در واقع یکی از فرم های احداث گنبد بر روی پلان چهارگوش است که به دلیل سادگی و بی پیرایگی و درعین حال خلوص و وحدتی که در این نوع ساختمان وجود دارد یکی از جاافتاده ترین و رایج ترین فرم های ساختمانی شیوه پارتی است. تمام آتشکده های اشکانی و ساسانی با این سیستم ساختمانی ساخته شده بودند چهارطاقی در عین سادگی، گیرا و روحانی است و باعث ایجاد آرامشی خاص می گردد. این ویژگی ها که نمایانگر تکامل فرم ساختمانی گنبد بر روی پلان مربع است در چهارچوب کشور ایران باقی نماند و فرهنگ های سرزمین های دیگری را نیز تحت تاثیر قرار داد و به سرزمین های شرق و غرب ایران راه یافت. در شرق در معابد بودایی و در غرب در مساکن مقدس مسیحیان نفوذ کرد و سبک های معماری ایشان را تکامل و غنی بخشید. در ایران بعد از اسلام نیز در ساختمان مساجد بکار گرفته شد ( دوران صدر اسلام ) و بسیاری از مساجد و مقابر دوران اسلامی ایران ملهم از این روش عالی ساختمانی است. به همراه این سبک، سیستم ساختمانی چهار ایوانی که دارای یک حیاط سرباز و مرکزی نیز بود گسترش یافت. بسیاری از خانه ها و اماکن مسکونی با سیستم چهار ایوانی ساخته شدند. هنوز هم نمونه های خانه های چهار ایوانی در یزد و کرمان ( مناطق زرتشتی نشین ایران ) بسیار بچشم می خورد. علاوه بر خانه های مسکونی، سیستم چهار ایوانی برای ساخت مساجد و مدارس و … نیز مورد استفاده قرار گرفت. در بعضی از نمونه های آتشکده ها ( چهارطاقی ها ) در اطراف بنا راهرویی ایجاد می کرده اند که در هر چهار طرف دیوار آن یک ورودی ساخته می شده است. آتش مقدس و جاویدان کاملا” در وسط و زیر گنبد نگهداری می شده است. در برخی از آتشکده ها در جلوی آن ها حوض آب و احتمالا” بناهایی وابسته به آتشکده قرار داشته است. در آتشکده های بزرگ، جلوی فضای چهارطاقی یک ایوان قرار داشت که همین شکل بعدها در ساختمان مساجد مورد تقلید قرار گرفت. آتشکده ها علاوه بر عملکرد مذهبی و عبادی، دارای عملکردهای قضایی، آموزشی و گاه درمانی نیز بوده اند.
مربعی که دوره ظاهری نمای چهارطاقی قرار گرفته است همان ابعاد مربع دوره ظاهری پلان چهارطاقی را دارا است و بنابراین می توان گفت که تقریبا” حجم چهارطاقی درون یک مکعب محاط می گردد و می گنجد. چنین حالتی را در معماری خالص گرایی ( پوریسم ) می گویند. ( پوریسم در واقع توجه به فرم های اصیل هندسی شکل مکعب و انطباق آن با حجم ساختمان می باشد. ) توضیح خالص گرایی در معماری بسیار مفصل و طولانی است که در این جا فقط به ذکر جمله ای از آن اکتفا شد.
در خاتمه این بحث ضمن مقایسه معماری مجموعه پاسارگاد و تخت جمشید مجددا” نیم نگاهی به شیوه معماری پارسی افکنده می شود. مطالبی که پیرامون مقایسه این دو مجموعه ذکر می گردد از مجله گزارش های باستان شناسی نقل می شود: نکات و رموزی که در هر دوی این آثار بطور مشترک وجود دارند عبارتند از: الف) درگاه تالارهای پذیرایی و بار عام و تالار مشاوره که محل اجتماع سران قوم و عشایر و دستجات در جشن های ملی و مذهبی بوده همه جا پهن و مرتفع و با سنگ ساخته شده است، درحالی که درگاه تالارهای اختصاصی کم عرض و کم ارتفاع می باشند. ب) دورتادور ایوان و گاهی در تالارها سکوهایی از سنگ صیقلی شده برای نشستن ساخته شده بود که هم اکنون هم قسمتهایی از آن سکوهای سنگی در هر دو محل موجود است و جلب نظر می کند. ج) گرداندن یک حاشیه سنگی دورتادور بنا اطاق ها و ایوان ها از سنگ های صیقلی شده بسیار ظریف، همانطور که درحال حاضر یک ردیف کاشی قرمز سنگی در اطراف و پاکار اتاق ها می گردانند. د) بکاربردن مواد قرمز رنگ بجای چسب در محل اتصال سنگ ها و جای وصالی آن ها. ن) صیقلی کردن سنگ ها تا حدی که مثل آینه شفاف و صاف بودند و تصویر اشیاء و اشخاص در آنها منعکس می شده است. و) بکاربردن آجرهای بزرگ در طاق های ضربی و جاهایی که خشت خام تاب مقاومت نداشته است و به کار بردن ملات قیر بین آجرها با این تفاوت که آجرهای مجموعه پاسارگاد ضعیف ترند. ه ) بست های آهنی ( برنجی ) که جهت استحکام بنا دو سنگ را به یکدیگر متصل ساخته ، در هر دو مجموعه زیاد به کار رفته است . این بست ها به دم چلچله ای معروف شده اند . وصالی نقوش و سنگ هایی که معیوب بوده اند با یک تکه از سنگ دیگر و مخصوصا” در پاسارگاد و در کاخ اختصاصی کوروش بسیاری از این وصالی ها دیده می شود و چه بسا که تکه های وصالی شده در حدود یک یا دو سانتی متر مربع میباشند. ی ) ساختن دیوار های قطور خشتی در اطراف قصور و تالارها . سفید کاری اتاق ها با گچ و نقاشی بدنه اتاق و سقف با نقش و نگارهای مختلف و متنوع ، ر) گل های ۱۲ برگ که در همه جا زینت بخش نقوش برجسته سنگی تخت جمشید شده در پاسارگاد نیز دیده می شوند . برگ های پاسارگاد به جای یک خط ، دو خط موازی دارند و از این حیث بر نقوش تخت جمشید مزیت و برتری دارند. ذ ) درب های مجموعه پاسارگاد مانند درب های ورودی کاخ های « تچر « و « هدیش » ( مجموعه تخت جمشید ) یک لنگه ای می باشند و جای پاشنه درب و جای گردیدن درب ، در سنگ جا زده شده است. ژ) دور بودن بناها از یکدیگر در پاسارگاد و بعکس نزدیک بودن بناها نسبت به هم در تخت جمشید و نیز بسته و مسدود بودن آنها از اختلافات این دو مجموعه محسوب می شود که به عقیده پروفسور ( هرتسفلد ) بناهای تخت جمشید از این لحاظ به قصرهای آشور و بابل شباهت دارند .
ساختمانی در نزدیکی تخت جمشید واقع شده است و به کعبه زرتشت معروف شده است . این ساختمان که عملکرد واقعی آن هنوز شناخته نشده است از سنگ سفید و به صورت یک مکعب مستطیل محکم و ایستا ساخته شده است . به احتمال زیاد این ساختمان یکی از قبور پادشاهان هخامنشی است . برای ورود به صفه اصلی تخت جمشید صد و ده عدد پله تعبیه شده بود که این تعداد زیاد حکایت از ارتفاع کم آنها می کند. شیب این پله ها به قدری ملایم و حساب شده ساخته شده است که زیبنده این مجموعه باشکوه باشد .
بالا رفتن از این پله ها به دلیل شیب کم و تعداد زیاد آنها با مقاومت و آرامش صورت می گرفته است و حتی یک سوار کار با اسب نیز می توانسته به آرامی از آنها بالا برود . آرامگاه کوروش در پاسارگاد است . این آرامگاه بنای مربعی است که بر روی صفه شش طبقه سنگی و با سقف شیب دار بنا شده است بلندی این ساختمان حدود ۱۲ متر است .





منبع:nakhloaftab
 
آخرین ویرایش:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
كاخ سروستان

کاخ سروستان يكي از زيبا ترين بناهاي ساساني است كه در جنوب شهر سروستان قرار دارد. در مورد زمان ساخت آن نظرهاي گوناگوني داده اند ولي ميتوان احتمال داد معقول ترين نظر آنرا به بهرام پنجم نسبت ميدهد. ساخت اين كاخ بسيار استادانه ميباشد. ايوان اصلي كه ورودي كاخ است در سمت شرق قرار دارد.دو سالن با گنبدهاي بزرگ در دو طرف آن هستند و گنبدها تاكنون سالم مانده اند. ستونهايي كه در بنا استفاده شده اند سنگي هستندو طرز نگه داري گنبد بر روي ديوارها يكي از شاخصهاي معماري ساساني است كه در اين كاخ به زيبايي مشاهده ميشود





[SIZE=+1]
[/SIZE]
[SIZE=+1]
[/SIZE]
[SIZE=+1]
[/SIZE]
[SIZE=+1]
[/SIZE]

[SIZE=+1]
[/SIZE]


دریافت فیلم:
http://s5.picofile.com/file/8136202250/sarvestan.zip.html



منبع:iranatlas.info



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معبد آناهيتاي كنگاور

معبد كنگاور درون شهر كنگاور قرار دارد و يكي از پر رونق ترينمعابد آناهيتاي دوران اشكاني و ساساني بوده است. اين معبد با وسعتي كمتر از پنج هكتار بر نقطه اي مشرف به دشت بر روي صفه اي واقع شده است
آناهيتا فرشته آب و باروري بوده است و در زمان اشكانيان بسيار مورد توجه قرار گرفته است. محوطه معبد كنگاور 220متر طول و 210 متر عرض دارد.بر روي ديوار اين محوطه ستونهاي سنگي با مقطع دايره بر پا بوده كه قسمت شمال غربي بنا ستونهاي هنوز بر پاست و باستان شناسان آنها را بازسازي كرده اند. ستونها داراي 3.45متر ارتفاع هستند و فاصله محوري آنها از هم در حدود 4.75متر ميباشد. ورودي بنا پلكان دو طرفه اي از سمت جنوب است.در بخش مركزي معبد ديوار مستحكمي در جهت شرقي غربي قرار دارد كه 94متر طول دارد و در پاي آن آبراهه هايي كنده شده است. سنگهاي اين معبد از فاصله دو كيلومتري از معدن چل مران آورده شده است



احداث معبد را به دوره اشكانيان نسبت داده اند و در اطراف آن سفالهاي اين دوره و قبور اشكاني بر جاي مانده است.گورها كه عمدتا در قسمت شرقي ديوار معبد هستند به سه دسته تقسيم ميشوند. دسته اول به قرن دوم پيش از ميلادتا ابتداي ميلاد مسيح تعلق دارد و در بعضي از آنها سكه هاي اشك پنجم واشك سيزدهم به دست آمده است.دسته دوم متعلق به قرنهاي نخستين ميلاد مسيح است.در اين دوره اجساد را درون تابوتهاي سفالي قرار مي دادند.دردسته سوم مردگان را درون كوزه قرار مي دادند. از دوره ساساني نيز علايمي بر روي سنگها ديده ميشود.شايد در اين دوره معبد را مرمت كرده باشند. در دوره هاي مختلف اسلامي نيز در اين محل زندگي جريان داشته است







منبع:iranatlas.info
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تاق كسري يا ايوان خسرو

تاق كسري يا ايوان خسرو عظيم ترين بناي ساساني و يكي از شاخصهاي معماري جهان ميباشد. اين ايوان43متر ارتفاع و 25متر پهنا دارد. اين ايوان بر ديوارهايي با قطر 4 تا 7 متراستوار است.تاق كسري در سال 1880 فرو ريخته است.بر بدنه طاق كسري تصاويري از فتح شهر انطاكيه توسط ساسانيان نقاشي شده بود ابن فقيه از اين بنا به عنوان شگفتيهاي جهان نام برده.طبري از مشاوره خليفه منصور با وزير ايراني اش خالد برمك در مورد تخريب اين بنا نام برده است



طاقِ کسری (تاق خسرو) یا ایوانِ مداین نام کاخ پادشاهان ساسانی در شهر اسبانبار در ساحل خاوری رود دجله و از مهمترین سازه‌های دوران ساسانیان است.بیشتر گمان می‌شود که طاقِ کسری در تیسفون جای‌دارد ولی تیسفون، اسبانبر و چند شهر کوچک دیگر مانند بغداد، روی هم شهرگان یا مدائن را تشکیل می‌دادند.

طاق اصلی این کاخ بلندترین طاق خشتی ساخته شده به دست انسان می‌باشد. بلندای این طاق ۳۵ متر، پهنایش ۲۵ متر و درازایش ۵۰ متر است.بنابر آنچه در نوشتار پهلوی خدای‌نامگ آمده‌است این کاخ به دستور شاپور اول ساخته‌شده‌است.بازمانده این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق به‌جاست. هارون الرشید خلیفه عباسی کوشید تا آن را ویران سازد ولی در این کار ناکام ماند.سبک معماری بنا شیوه پارتی است.

طاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق حالیه، که جزء کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بوده‌است، طول و عرضش به ترتیب حدوداً ۳۶۵ و ۲۷۵ متر تخمین زده‌اند. این ایوان در محلهٔ جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع بود، و بانی آن را شاپور اول ساسانی شمرده‌اند، و پس از وی ظاهراً خسرو انوشروان به ترمیم و تجدید بنای آن اقدام کرد.

در مجاورت طاق چهار دسته ویرانه مشاهده می‌شود که جالب‌ترین آن‌ها تلّی است معروف به حرم کسری؛ این ویرانه‌ها جزء ایوان کسری بوده‌است. به فاصلهٔ حدود ۴۶۰ متری جنوب شرقی طاق بقایای ساختمان‌هایی مشاهده می‌شود، که تا گوشهٔ دیوار معروف به بستان کسری، که شاید حصار باغ وحش بوده‌است، امتداد دارد. در فاصلهٔ حدود ۹۱۰ متری جنوب غربی بستان تلی به ارتفاع ۶ الی ۵/۷ متر واقع است، که قاعده‌اش چهار گوش است، . معروف به تل‌الذهب (تل طلا) یا خزانهٔ کسری است، و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسرو پرویز برای خزاین خود ساخته بوده‌است. طاق کسری که عظیم‌ترین و نظرگیرترین یادبود عظمت گذشتهٔ تیسفون است، در وسط ویرانه‌های مداین قرار دارد. آن‌چه که از آن باقیست نمایی است عظیم، به طول حدود ۹۳ متر، که اصلاً بیش از ۳۰ متر ارتفاع داشته و طاق‌نمایی به عرض حدود ۲۴ متر آن را به دو قسمت نامساوی تقسیم می‌کند. تالاری به طول بیش از ۴۵ متر و دارای ۱۰ ردیف اطاق‌های جانبی دارد. در عقب تالار دری پهناور است، که به حیاطی وسیع باز می‌شود.

در محلی نه چندان دور از این کاخ، در سروستان، ویران بنایی وجود دارد که تاریخ آن معلوم نیست، نمایی با سه قوس، یک تالار بزرگ مرکزی با دو اطاق جانبی، که پوشش آن‌ها از گنبدهای شلجمی، طاق‌های دبه‌ای، و نیم‌گنبدهایی تشکیل می‌شود که حکم پشت‌بند را دارند، پشت‌بند اسکلتی معماری گوتیک ممکن است از این نیم‌گنبدها، با برداشتن تمام قسمت‌های آن جز قالب نگاهدارنده‌اش، اقتباس شده باشد. در شمال باختری شوش خراب یک کاخ دیگر وجود دارد، ایوان کرخه. این کاخ کهن‌ترین نمون طارم عرضی است که با تیرک‌های قطری ساخته شده‌است. اما جالب‌ترین آثار زمان ساسانیان – که اعراب فاتح را با عظمت خود به وحشت انداخت – کاخ سلطنتی تیسفون بود که اعراب به آن طاق کسری لقب دادند. این احتمالاً همان بنایی است که یک مورخ یونانی سال ۶۳۸ وصف می‌کند و می‌گوید: الگو:گفتاوردیوستینیانوس سنگ مرمر یونانی برای خسرو تهیه کرد و صنعت‌گران ماهری فرستاد که کاخی به سبک رومی در نزدیکی تیسفون برایش ساختند. جناح شمالی این بنا در سال ۱۸۸۸ فرو ریخت؛ گنبد آن از میان رفته است؛ سه دیوار بزرگ به ارتفاع ۳۵ متر بالا رفته‌اند و نمایی در جهت افقی دارند که به پنج ردیف از قوس‌های کور تقسیم شده‌است. یک قوس بزرگ مرکزی، که بیست و شش متر ارتفاع و بیست و دو متر عرض دارد و بلندترین و پهن‌ترین قوس بیضی شکل است که تاکنون شناخته شده، به سقف تالاری منتهی می‌شد که طولش ۳۵ و عرضش ۲۳ متر بود؛ شاهان ساسانی فضای وسیع را دوست داشتند. این نماهای خراب شده تقلیدی از نماهای غیر ظریف رومی، مانند تماشاخان مارکلوس، هستند. این نماها بیش از آنکه زیبا باشند، پرابهتند؛ اما نمی‌توان درباره زیبایی‌های گذشته از روی ویرانه‌های فعلی قضاوت کرد.

فردوسی در مورد ساختمان طاق کسری داستان مفصلی در فصل مربوط به انوشیروان ذکر می‌کند. فردوسی می‌گوید انوشیروان به تمام نقاط جهان جارچی‌هایی فرستاد که بهترین معماران را برای ساختن کاخ بزرگی در تیسفون دعوت کنند. تعداد زیادی معمار از همه جا به دربار پادشاه روی آوردند و پس از انتخاب دقیقی سیصد نفر از میان آنان جدا شد و از بین آن سیصد نفر نیز سه نفر که از همه آن‌ها مهارت بیش‌تری در امر ساختمانی داشتند انتخاب شدند و از آن‌ها یکی رومی بود. معلوم نیست گفته فردوسی از رومی بودن این معمار چیست. آیا می‌خواهد بگوید واقعاً اثل روم بود یا این که قصدش این است که از مغرب ایران، مثلاً از شام یا آسیای صغیر بود. به هرحال آن معمار رومی مشغول کار ساختمان پی‌ها و دیوار این طاق یا ایوان بزرگ می‌شود.

فردوسی می‌گوید در برابر ایوان تیسفون پرده بسیار مجللی آویزان کرده بودند که جواهرنشان بود و عسکریان عرب آن را قطعه قطعه کرده میان خود قسمت کردند. باز همان فردوسی چنین نقل می‌کند که در روز بارعام قبلاً شاهنشاه روی تخت طلای خود جلوس می‌کرد و چون تاجی که باید برسر بگذارد بسیار سنگین بود آن را به زنجیری از طلا در بالای سر شاهنشاه از بالای طاق طوری آویزان می‌کردند که در بالای سر وی قرار گیرد. همین کارها را در همین اواخر برای پادشاهان قاجاریه انجام می‌دادند و این نشانه این است که این عادات و رسوم از دهان به دهان تا دوره‌های جدید ادامه یافته‌است.

سپس اعیان و طبقات مختلف مملکت در بیرون پرده صف می‌کشیدند و (بنابر گفته جاحظ) با انجام مراسمی پرده را کنار می‌زدند و شاهنشاه ایران با شکوه و جلال مخصوصی روی تخت خود پدیدار می‌گشت و به طبقات مختلف بار می‌داد.

به هرحال بنابر نظر فردوسی، آن معمار رومی دیوارهای کاخ را تا پایه طاق بالا برد و از پادشاه خواهش کرد زنجیری از طلا آوردند و دیوار را در حضور جمع اندازه گرفتند، سپس آن را در جعبه‌ای قرار دادند و آن جعبه را با مهروموم بستند و در خزانه شاه قرار دادند. فردای آن روز معمار رومی ناپدید گشت و سه سال غیبت او طول کشید و تمام جست‌وجوها و تهدیدها یا وعده‌های پادشاه نتیجه‌ای نبخشید. بعد از سه سال معمار رومی پدیدار شد و از شاه خواست زنجیر طلا را بیاورند، و دیوار را اندازه گرفت و معلوم شد که دیوار مقداری نشست کرده. این امر طبیعی بود، چون اکنون ما در عکس فوق می‌بینیم که پایه‌های دیوار بسیار قطوراند و طبعاً معمار نمی‌توانست با عجله روی آن طاق به آن بزرگی را قرار دهد.














منبع:
iranatlas.info
atlasy.ir
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کاخ بیشاپور

این کاخ را شاپور اول پس از پیروزی بر والرین – امپراتور روم – در سال 260 میلادی در نزدیکی کازرون بنا کرد؛در مرکز مجموعه یک ارگ شاهی است که دارای فضایی است با دهانه ای در حدود 21 گز (حدود 22 متر) و گمان می رود بازسازی این قسمت به گونه ای که در نقشه ی برخی از محققین غربی انجام گرفته،درست نباشد.عقاید گوناگونی در مورد پوشش آسمانه آن گفته شده است.برخی گفته اند که این فضا اصلا سرپوشیده نبوده و فقط یک حیاط بزرگ بوده است.در اینصورت ضخامت زیاد دیوار های آن غیر لازم است.بیشتر صاحب نظران پذیرفته اند که این بنا گنبدی داشته است و دارای نیم گنبد نیز بوده است.کاخ بیشاپور رشد کامل تر بنای ایوان دار است.

در سمت راست آن تالاری با فرش کف موزاییک است که به آن پیس پیسه (پیس یعنی ابلق.پیسه یعنی نگارین یا سیاه و سفید به هم آمیخته- از فرهنگ معین) می گویند و بر روی زمین نگاره های گوناگون را با موزاییک های بزرگی ساخته اند.در فیروز آباد نیز نمونه های پیشرفته ای از آن ساخته شده است.آرایه های گچبری آن نیز گوناگون است و هیچ کدام از آنها همانند نقوش هم نیستند و آن را می توان مادر تمام گچبری ها و نقش های ایران دانست.آرایش وسیع گچ بری این قصر بهترین نمونه ی موجود از تریینات داخلی یک قصر ساسانی را نشان می دهد.در دیوار های تالار بار عام 64 طاقچه استادانه ساخته شده است.بسیاری از نقش برجسته های آرایشی آن از سرمشق های یونان و رومی اقتباس شده و بی شک بازتابی از این واقعیت است که مقارن همین ایام شاپور هزاران اسیر رومی در اختیار داشت.

همچنین تاثیر رومی را می توان در قاب های معرق بین حیاط و ایوان ها مشاهده کرد،ولی همچنان که گرشمن خاطر نشان می کند،در اینجا با ذوق و سنت ایرانی تلفیق شده و شادی و طراوت بیشتری داراست.

چسبیده به قصر بقایای آتشکده ای از همان زمان دیده می شود که هر چند نقشه ی چهار گوش آن دارای سنت ایرانی است،از فنون ساختمانی روم بهره برداری کرده است.این بنا مکعب شکل و هر یک از اضلاع آن چهارده متر است که از سنگ ها با بست های فلزی به هم متصل شده اند.بنا دارای چهار مدخل است بر روی بدنه ی شمالی این بنا چهار تندیس گاو به صورت دو پشته نصب شده که هم اکنون دو مجسمه ی آن موجود است.تندیس ها سمبل و نشانه ی معبد است.عناصر تزیینی آن از قبیل سر های گاو نر پشت در پشت بروشنی از شوش یا تخت جمشید اقتباس شدهاست.

معبد بر اساس طرح قبلی،در عمق 6 متری از سطح زمین های اطراف خود ساخته شده تا آب رودخانه که در فاصله ی 250 متری آن جاری است به درون معبد جریان یابد.در داخل این بنا حوض بزرگ و کم عمقی قرار دارد که پس از پر شدن از آب،اضافی آب از طریق یک مجرای خروجی به بیرون راه یافته است.این مکان برای تقدیس آب بوده و به فرشته ی آب،آناهیتا تعلق داشته است.ساختمان آن از سنگ تراش و بقیه ی بناها از سنگ لاشه ساخته شده اند.دور تا دور این مجموعه را بارویی از سنگ لاشه با تعداد زیادی برج تشکیل می داده است.فاصله ی برج ها در ابتدا 30 تا 40 سانتی متر بوده و بعدها یکی د رمیان برداشته شده اند.از جنوب بنا ها نهر آبی از رودخانه ی شاهپور جریان داشته که به معبد می رسیده و از آن خارج می شده است.




منبع:
safar-online.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آتشکده آذرگشسب

آتشکده آذرگشسب از مشهورترین و بزرگ‌ترین آتشکده‌های فلات ایران است که در آذربایجان غربی در 49 کیلومتری شمال شرق شهر تکاب قرار دارد.
آتشکده آذرگشسب یا آتورگشسب معنی آن را آتش جهنده گفته‌اند. این آتشکده در آذربایجان قرار داشته و در قرن‌های پیش از فتح اعراب مهمترین مرکز مذهبی شاهنشاهی بود. در ایران باستان سه آتشکده اصلی و بزرگ وجود داشته‌است که با سه طبقه جامعه اجتماعی ایران مطابقت داشته‌است.
۱. آتش موبدان، آتورفرنبع
۲. آتش ارتشیان، آذرگشسب
۳. آتش کشاورزان، آتوربرزین مهر


آذرگشسب به معنی آتش اسب نر است و بر پایه افسانه‌های ایرانی، دلیل این نام‌گذاری، آن است که کیخسرو به هنگام گشودن بهمن‌دژ در نیم‌روز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند، روبه‌رو شد.
آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگرباره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن‌دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گشسب یا گشنسب) نامیده شد.

منابع تاریخی قدیم، درباره جای آتشکده آذرگشسپ با یکدیگر موافقت ندارند. برخی به‌ویژه کتاب‌های پهلوی آن را در کنار دریاچه چی‌چست (ارومیه) می‌دانند. در بندهش آمده ‌است که آذرگشسب تا زمان پادشاهی کیخسرو همواره پناه جهان بود، وقتی که کیخسرو بتکده دریاچه چی‌چست را ویران کرد، آن آتش به یال اسب او فرو نشست و سیاهی و تیرگی را برطرف نمود و روشنایی بخشید. به‌گونه‌ای که او توانست بتکده را ویران کند. در همان محل در بالای کوه اسنوند پرستشگاهی ساخت و آذرگشسب را فرو نشاند.



مورخان و جغرافی‌دانان دوران اسلامی، محل آن را در شیز، در محل تخت‌سلیمان کنونی می‌دانند که کنار دریاچه کوچکی واقع شده و ۱۵۰ کیلومتر از دریاچه چی‌چست (ارومیه) فاصله دارد.
در میان نویسندگان دوران اسلامی، ابودلف در سفرنامه خود، شرح مشروحی از شیز و آتشکدٔ آذرگشسب داده و دیگر مورخان و جغرافی‌دانان از او پیروی کرده‌اند.
ابودلف در سال ۳۴۱ هجری نوشته‌ است:
«در شیز آتشکدهٔ مهمی وجود دارد که آتش زرتشتیان از آن بسوی شرق و غرب فروزان است. بر بالای گنبد این آتشکده هلالی نصب شده که طلسم آن به شمار می‌رود و گروهی از امرا و فاتحین خواستند آنرا برچینند اما کوشش آنها به جایی نرسید. از شگفتی‌های این خانه آن که کانون آن از هفتصد سال پیش فروزان است و خاکستر در آن وجود ندارد و شعله آن هیچگاه خاموش نمی‌گردد.»




از گفتار ابودلف چنین برمی‌آید که آتشکده آذرگشسپ، یک آتشکده همیشه‌سوز یا خودسوز بوده ‌است و ظاهراً از گاز و نفت مایه می‌گرفته ‌است و خاکستری نداشته ‌است. روایات هرمزدیار نیز بر خودسوز بودن این آتشکده تصریح دارد.
آنچه ابودلف نقل کرده‌ است، با محل تخت‌سلیمان کنونی تطبیق می‌کند؛ اما مشکل اینجاست که تخت‌سلیمان از دریاچه ارومیه بسیار دور است و کتاب‌های پهلوی و برخی کتاب‌های فارسی محل آن را نزدیک دریاچه چی‌چست (ارومیه) ذکر می‌کنند.
از منابع چنین برمی‌آید که در زمان پادشاهی قباد، پدر انوشیروان، به صلاحدید مزدک که در پی یک رفرم مذهبی بود، از تعداد آتشکده‌ها کاسته شده و برخی را در برخی دیگر ادغام کردند. از این رو گمان می‌رود که دو آتشکده آذرگشسپ وجود داشته ‌است. آتشکده قدیم که در ناحیه شیز بوده، آتش کیخسرو نیز نامیده می‌شده ‌است. در شاهنامه نیز بارها از آن یاد شده‌است. گمان می‌رود که این آتشکده قدیم به تخت‌سلیمان کنونی منتقل شده ‌باشد و با آتشکده کهنسال «آبان‌گشسپ» یا «آتشکده برکه» ادغام شده ‌باشد.


این آتشکده بواسطه پیوستن دو آتش به یکدیگر، آتشکده بزرگ شاهی گشت. پادشاهان ساسانی چنان ارزشی برای این آتشکده قائل بودند که هریک از شاهان پس از به تخت نشستن، پای پیاده به زیارت آن می‌شتافت و پس از پیروزی در جنگ، سهمی از غنائم جنگی به گنجینه آن تقدیم می‌کرد و همین گنجینه بزرگ است که به هنگام شکست خسرو پرویز از سپاه هراکلیوس، امپراتور روم شرقی، به غارت رفت.
این آتشکده در سال ۶۲۴ میلادی توسط هراکلیوس سوزانده و ویران شد، اما بعدها از نو ساخته و تعمیر شد. این آتشکده در زمان ابودلف، یعنی ۹۲۵ میلادی، هنوز بر پا بوده است.



آتشکده آذرگشسب دارای نمایی چهارتاقی است که درون آن محراب آتش قرار گرفته و راهروهای ویژه آیین‌های نیایش پیرامونش را فراگرفته‌اند.
در سمت راست چهارتاقی، دومین اتاق مهم این آتشکده قرار گرفته که در آن آتش را وقتی برای نیایش در معرض دید نبود، شعله‌ور حفظ می‌کردند.
در ضلع شمال غربی، ایوان بلند و شکوهمند ساسانی معروف به ایوان خسرو که از آجر قرمز و ملات ساروج ساخته شده، قرار دارد که تنها دیوارهای باقی‌مانده هنوز به عنوان شاخص این مجموعه تلقی می‌شود.
تاریخ ساخت این ایوان بلند که برای اقامت پادشاهان ساسانی در زمان اجرای مراسم زیارت آتشکده آذرگشسب و بارعام احداث شده است، به احتمال فراوان مربوط به خسروی یکم، معروف به انوشیروان است.
بر بالای این تپه، دریاچه‌ای با ژرفای بیش از 60 متر و قطر حدود 100 متر قرار دارد. آب دریاچه توسط چشمه‌ای جوشان در کف آن تامین می‌شود و مملو از آهک و فاقد هرگونه موجود زنده است.
دمای آن در زمستان و تابستان ثابت است. سطح آب دریاچه به وسیله دو جوی آب که یکی به سمت شمال و دیگری به سمت جنوب دریاچه جاری هستند، ثابت مانده است.



مردم بومی به کانال جریان آب جنوبی که در زمان ساسانیان ایجاد شده، اژدها می‌گویند. از دریاچه تخت‌سلیمان در متون بسیاری نام برده شده است.
ساخت این بنا به بیش از 3000 سال قبل باز می‌گردد. آذرگشسب در کنار دریاچه ارومیه قرار دارد و در گذشته کاخ‌های بسیار باشکوهی در اطراف آن بنا بوده.
آذرگشسب مخفف آذرگشنسب است که یکی از سه آتشکده مقدس حافظ جهان است.
نام آتشکده، گشتاسب است که در بلخ قرار داشته است، گنج‌های گشتاسب نیز در آنجا بود که اسکندر آن را خراب کرده و گنج‌ها را برداشت.





آتشکده آذرگشسب به زبان پهلوی گنزک یا گنجه، به زبان رومیان گزکا، به زبان اعراب شیز و در زمان ایلخانیان به صورت ستوریق تلفظ می‌شده است.
در زمان انوشیروان و خسرو پرویز توجه خاصی به این مکان می‌شده و عمران و آبادانی این محوطه از اهمیت ویژه‌ای برخودار بوده است. پس از زوال حکومت ساسانی و اشاعه دین اسلام، این محل به شدت آسیب دید.
در زمان حکومت آباقاخان مغول با انجام تعمیرات وسیع و چشمگیر و احداث بناهای جدید این مکان به عنوان پایتخت تابستانی و تفرجگاه مورد استفاده قرار گرفت. در دوران خلفای عباسی نیز گزارش‌هایی دال بر استفاده از این محل در دست است.
آتشکده ایرانی آذرگشنسب که از زمان حکومت ایلخانان به بعد تخت‌سلیمان نام گرفت وسیع‌ترین تاسیسات مذهبی و اجتماعی مربوط به دوره ایران پیش از اسلام است که تاکنون شناسایی و از زیرخاک بیرون آورده شده است.
آتشکده ایرانی آذرگشنسب در سال 1382 به عنوان چهارمین اثر باستانی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.



منبع:saye.iiiwe.com

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آتشكده نياسر

اين آتشكده مسلط بر دشت و روستاي نياسر كاشان است و سالم ترين آتشكده بازمانده از ايران باستان ميباشد كه ديوارهاي خسته آن با پهناي چهارده متر گنبد آنرا بر روي چهار وجه خود نگه داشته اند. بنا از سنگ ساخته شده است و سنگها با ملات گچ بر روي هم سوار شده اند و در گذشته طرحهايي از گچ آنرا تزيين كرده بود. گنبد اصلي بنا به شكل تخم مرغي بوده است كه پس از تخريب آنرا دوباره بازسازي كرده اند. در وسط كف بنا گودالي است كه آتش رادر آن قرار ميداده اند. بناي اين آتشكده را به اردشيربابكان نسبت ميدهند



در كنار آتشكده غار نياسر مشهور به غار تالار قرار دارد. اين غار دست ساز به احتمال قوي متعلق به دوره اشكانيان است و معبد ميترا بوده و در آن آيين عبادي ميتراييسم را اجرا مي كردند . غار از مجموعه وسيعي از راهروها، اتاقها، چاهها، دالانها، و تونلهاي پيچ در پيچ ساخته شده است. طول راهروها 650 متر و تعداد چاهها 45 عدد ميباشد. درون غار هواي تازه وجود دارد و جريان هوا در نحوه طراحي آن در نظر گرفته شده است. در برخي نقاط غار دالانها آنقدر تنگ ميشوند كه براي عبور بايد در آنها خزيد .بلند ترين ارتفاع سقف غار 1.7 متر است. انتهاي غار به آبشاري ختم ميشود كه يك بنا از دوره قاجار در كنار آن قرار دارد.



این آتشكده توسط اردشیر بابكان ساخت شده است. طول و عرض آن ۱۴ متر در ۱۴ متر می باشد. این بنا پس از یورش تازیان (اعراب) ویران شد ولی سپس توسط مردم بازسازی گشته است و امروز تقریبا سالم می باشد. نیاسر در ۳۵ كیلومتری شمال غربی شهر كاشان قرار دارد و در منطقه ای كوهستانی در ارتفاعات كركس می باشد.

چشمه ای باستانی به نام چشمه اسكندر نیز در آنجا قرار دارد. در نیاسر غاری كه متعلق به دوره پارتیان بوده است نیز وجود دارد. به احتمال زیاد این غار معبد میترایی بوده است كه امروزه از مكانهای دیدنی این شهر می باشد یك استثنای مهم در مورد حالت ویرانی این چهار طاقهای كوچك آتشكده بسیار قدیمی ساسانی در نیاسر، احتمالا از سده دوم است كه عاقلانه حفظ شده است.


اندازه های متناسب اجزای آن افسون كننده است ولی خیلی مهمتر از آن نشانه های یك راه حل قدیمی برای انتقال از اطاق چهار گوش به گنبد گرد است. از بیرون از سه عنصر مشخص تشكیل شده: یك پی بزرگ چهار گوش با چهار پایه و طاق نمای ورودی متقارن، یك چهارگوش متحدالمركز كوچكتر بر بالای این پی و گنبدی بر روی این چارگوش واسطه در داخل، در هر گوشه چهارگوش كوچكتر یك طاق مخروطی كوچك، یعنی گوشواره، گنبد را به پایه ها متصل می كند. در واقع این گوشواره ها داخل چهارگوش كوچك را در قاعده به یك هشت گوش (البته با اضلاع نامساوی) و در راس به یك شلجمی تبدیل می كنند. اقسام سنگچینی از لاشه سنگهای بزرگ ناتراش تا قطعه سنگهای تراشیده چهار گوش بالایی طاقنمای درها بر حالت صمیمیت و سادگی بنا می افزاید.

اين آتشكده مسلط بر دشت و روستاي نياسر كاشان است و سالم ترين آتشكده بازمانده از ايران باستان ميباشد كه ديوارهاي خسته آن با پهناي چهارده متر گنبد آنرا بر روي چهار وجه خود نگه داشته اند. بنا از سنگ ساخته شده است و سنگها با ملات گچ بر روي هم سوار شده اند و در گذشته طرحهايي از گچ آنرا تزيين كرده بود. گنبد اصلي بنا به شكل تخم مرغي بوده است كه پس از تخريب آنرا دوباره بازسازي كرده اند. در وسط كف بنا گودالي است كه آتش رادر آن قرار ميداده اند. بناي اين آتشكده را به اردشير بابكان نسبت ميدهند.


در كنار آتشكده غار نياسر مشهور به غار تالار قرار دارد. اين غار دست ساز به احتمال قوي متعلق به دوره اشكانيان است و معبد ميترا بوده و در آن آيين عبادي ميتراييسم را اجرا مي كردند . غار از مجموعه وسيعي از راهروها، اتاقها، چاهها، دالانها، و تونلهاي پيچ در پيچ ساخته شده است. طول راهروها 650 متر و تعداد چاهها 45 عدد ميباشد. درون غار هواي تازه وجود دارد و جريان هوا در نحوه طراحي آن در نظر گرفته شده است. در برخي نقاط غار دالانها آنقدر تنگ ميشوند كه براي عبور بايد در آنها خزيد .بلند ترين ارتفاع سقف غار 1.7 متر است. انتهاي غار به آبشاري ختم ميشود كه يك بنا از دوره قاجار در كنار آن قرار دارد.

محل بنا
محل: صخره‌های ارتفاعات غربی مشرف به شهر نیاسر، ۳۰ کیلومتری غرب کاشان، ۲۵۰ کیلومتری جنوب تهران، استان اصفهان. (تصویر ۱٫۱)
مختصات جغرافیایی چارتاقی: ۳۳ درجه و ۵۸٫۲۸ دقیقه شمالی، ۵۱ درجه و ۰۸٫۵۳ دقیقه شرقی (دقت اندازه‌گیری ۰٫۰۱± دقیقه). ارتفاع از سطح دریا ۱۷۶۰ متر (دقت اندازه‌گیری ارتفاع‌ها ۵± متر)، ارتفاع از سطح دشت مجاور ۳۸۰ متر (نقطه منتخب برای شاخص دشت مجاور: تقاطع جاده نیاسر با جاده کاشان- دلیجان با ارتفاع ۱۳۸۰ متر).

اطلاعات بنا
شکل بنا: متقارن چهار وجهی با قاعده مربع، چهار پایه با چهار تاق به سبک کلیل پارتی بر روی آنها و گنبدی به واسطه چهار فیلپوش بر روی بنا. چهار روزن به سوی چهار جبهه در بالای بنا و شانزده روزن کوچکتر با فاصله نامساوی در پاکار گنبد (اکنون پُر شده). چهار سوی بنا چشم‌انداز باز بدون هیچگونه دیوار، در یا پنجره.
محور بنا: ۱۱ درجه میل شرقی (دقت اندازه‌گیری ۰٫۵± درجه) نسبت به شمال جغرافیایی/ ستاره قطبی. (نقشه ۲)
اندازه‌های بنا: مساحت ۱۴۲ متر مربع، ارتفاع کلی ۱۰٫۵۰ متر، طول کلی هر ضلع ۱۱٫۹۰ متر (دقت اندازه‌گیری طول‌ها ۲± سانتیمتر)، طول بیرونی پایه‌ها در سطح زمین ۴٫۲۰ متر، فاصله میان پایه‌ها ۳٫۵۰ متر، طول بیرونی پایه‌ها در ارتفاع یک متری از سطح زمین ۳٫۳۵ متر، فاصله میان پایه‌ها ۴٫۳۰ متر، طول بنا در این ارتفاع ۱۱ متر.

جنس سازه: سنگ‌های رسوبی و متخلل محلی با جرم حجمی ۲٫۱٫ سنگ‌های تراش‌خوردهٔ مکعب مستطیل شکل از ارتفاع ۳ متری به بالا، لاشه‌سنگ‌های بی‌شکل از کف تا ارتفاع ۳ متری. ملات گچ با آمیختهٔ ماسه برای جرز سنگ‌ها و نیز برای اندود نمای بیرونی پایه‌ها تا ارتفاع ۳ متر و نمای داخلی پایه‌ها تا ارتفاع ۴ متر.


منبع:
irandeserts.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ایوان کرخه


ایوان کرخه آثار شهری از دوره ساسانیان است و در زمان شاپور دوم ساسانی (۳۷۹-۳۰۹)ساخته شده‌است.این بنا در ۲۰ کیلومتری شمال‌غربی ویرانه‌های شوش و ۲۰ کیلومتری جنوب غربی دزفول، در سمت راست رود کرخه در جاده دهلران قرار دارد و کامل ترین و بزرگ ترین شهر مدفون شدهساسانی است.

در حال حاضر فقط بخش اندکی از بنا باقی‌مانده‌است.به موازات دیوار، بنای بلند ۵۵ متری وجود دارد که در آن سه اتاق قابل تمیز هستند:در مرکز، یک سرسرای مربع به ضلع ۷مترکه در شمال و جنوب با دو سرسرای مستطیل (۹متر*۱۷متر) همجوار است.در روی دیوار شرقی، تنها دیوار حفاظت شده تا امروز حرکت قوسهای عرضی به عرض ۶۰/۱متر با فاصله ۷۲/۱ تا ۵۸/۱ متر مشهود است. در فاصله بین قوسها، دیوار دارای پنجره‌های باریکی است که پایه آنها اندکی بالاتر از پاکار قوسها است.ساختمان بوسیله آجر به اضلاع ۲۸ تا ۳۲ سانتیمتر با ملات گچ ساخته شده‌است.

باستان شناس دانشمند، سید محمد تقی مصطفوی در سال نهم شماره هفتم و هشتم مجلهٔ آموزش و پرورش تحت عنوان (ایوان کرخه) این گونه می‌گوید:
<<در سمت مشرق محوطه کاخ به فاصله تقریباً سیصد متری گوشه جنوب شرقی آن ساختمان طویل آجری موجود بوده که امروز نصف بیشتر آن از بین رفته و نیمه کمتر آن سرپا مانده‌است. از روی نیمه باقی‌مانده این کاخ ویران چنین دستگیر می‌شود که ساختمان بطول ۴۶ متر و پهنای ۵۰/۱۴ متر بر فراز باروی شرقی این محوطه وجود داشته و با در نظر گرفتن طاق هلالی آجری و سایر مشخصات بنا معلوم می‌گردد که تالار با شکوهی را تشکیل می‌داده‌است که از درون آن می‌توانسته‌اند جریان آب کرخه و جلگه پهناور خوزستان را تا چندین فرسخ بنگرند.در نقشه‌ای که از این بنا تهیه گردیدقسمتهای موجود بوسیله خطوط کامل و قسمتهای از بین رفته و روزنه با خطوط بریده نشان داده شده‌است و بطوریکه ملاحظه می‌گرددتالار این کاخ در وسط رو به هر جانب یک درب داشته و در طول تالار نیز از هر جانب ۸ روزنه درون آنرا روشن می‌کرده‌است.


پیدایش و اهمیت

ایوان کرخه دارای اهمیت تاریخی و معماری است.از نظر تاریخی اهمیت این محوطه در این است که شهر قرار بوده که جانشین شوش بشود. در زمان شاپور دوم ساسانی، شوش تا حدی مسیحی شده بود و به همین دلیل مشکلاتی میان ایران و روم-که در آغاز روم شرقی شدن بود –یعنی در زمان کنستانتین بروز کرده بود.کنستانتین در آخرین روزهای زندگی اش غسل تعمید می‌گیرد و بعد امپراطوری روم رسماً مسیحی می‌شود و از همین جا برای شاهنشاهی ساسانی نگرانی بوجود می‌آید.تا حدی تحرکاتی هم در میان مسیحیان ایران بوجود می‌آید که این موضوع بعداً در زمان بهرام چهارم با تمهیداتی که دولت ساسانی می‌اندیشدف منتفی می‌شود.

حاصل این تغییرات، سختگیری‌های بیشتر دولت ساسانی، در قبال مسیحیان ایران است و متهم به همدستی با روم می‌شوند. یکی از این موارد، شورش مسیحیان شوش است که علیه شاهپور دوم قیام می‌کنند و شاهپور به ناچار شوش را تصرف می‌کند که به نقل از مورخان ۴۰۰ فیل جنگیشهر را لگدکوب می‌کنند و بنا براین شهر تخریب می‌شود.گویا برای اینکه شوش دوباره قد علم نکند، شاهپور شهر دیگری در کنار آن به نام ایرانشهر شاپور می‌سازد.


وضعیت

این شهر باستانی در دوران جنگ تحمیلی به واسطه موقعیت جغرافیایی آسیب‌های جدی و فروانی از سوی نیروهای عراقی دیده‌است. از جمله آسیب‌های وارده در زمان جنگ هشت ساله بر این محوطه تاریخی استفاده از حصارهای آن به عنوان سنگر و تخریب سازه‌های منصوب به کاخ در بخش جنوبی این شهر مهم به وسیله گلوله‌های خمپاره‌است که خسارت‌های جبران‌ناپذیری را بر این شهر وارد نموده‌است.
همچنین ساخت باسکول ۶۰ تنی در بخش شمالی درون محوطه ایوان کرخه که بخشی از آن را تحت مالکیت شخصی قرار داده چهره این شهر ساسانی را مخدوش و آسیب جبران‌ناپذیر دیگری را بر پیکرهٔ شهر وارد نموده‌است. عبور جاده آسفالت دیواره شرقی ایوان کرخه را بریده و پس از پیمودن مسافتی از درون محوطه جبهه شمالی را قطع و به سوی سه راهی فرودگاه ادامه پیدا می‌کند، حفاران غیرمجاز با هدف یافتن اشیای باستانی و آسوده خاطر از عدم پوشش مستمر و حفاظت دقیق به حفر چاله‌های عمیق در سطح محوطه باستانی اقدام نموده‌اند.همچنین دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول قسمتی از فشای این شهر باستانی را برای انجام عملیات کشاورزی در اختیار گرفته‌است.

منبع:
fa.wikipedia.org
 

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
طاق بستان

تاق بستان در شمال شرقي شهر كرمانشاه،كنار چشمه اي در پاي كوه پرو واقع است. اين تاق از نظر موقعيت در كنار جاده ابريشم قرار داشته و آنرا اطراقگاهي براي كاروانيان دانسته اند
در اين محوطه باستاني آثاري از دوره ساساني شامل يك نقش برجسته و دو تاق بزرگ وكوچك بجا مانده است كه يكي از مهمترين و بي نظيرترين صحنه هاي هنر حجاري در اين عصر است



حجاري هاي تاق بستان شامل سه قسمت است

سنگ نگاره اردشير دوم

اين سنگ نگاره در سمت راست ايوان كوچك است و در واقع يك صحنه پيمان مذهبي است.در اين سنگ نگاره اهورا مزدا در حال اهداي ديهيم شاهي كه روبان مواجي به آن گره خورده ،به شاه است .در سمت چپ شاه مظهر ايزد مهر ايستاده وانواري از سر او ساطع است،او بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده و در دستهاي او دسته اي از شاخ نباتي مخصوص مراسم مذهبي برسم ، به چشم مي خورد


ايوان كوچك ـ سنگ نگاره شاپور دوم و سوم

اين ايوان فضايي مستطيل شكل است . در دو طرف ورودي آن دو جرز چهار گوش ديده مي شود .در بالاي اين جرزها اتاق با قوس نيم دايره اي قرار دارد كه ده سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقب تر است . اين تاق به وسيله شاپور سوم ساخته شده است. در ديوار انتهايي تاق نقشي از شاپور سوم و پدرش شاپور دوم به يادگار مانده است


در دو طرف اين سنگ نگاره دو كتيبه به خط پهلوي براي معرفي آن بجا مانده است . ترجمه عبارت است از:

اين پيكر مزدا پرست خداوندگار شاپور ، شاهنشاه ايران و غير ايران از نژاد پاك آسماني زاده خدايان است

ايوان بزرگ ـ سنگ نگاره هايي از خسرو پرويز

مهمترين اثر در تاق بستان ايوان بزرگ است. ايوان بزرگ در كنار ايوان كوچك قرار دارد و توسط خسرو پرويز ايجاد شده است.ديوار مقابل تاق به صورت افقي به دو بخش تقسيم شده و بر دو ديواره جانبي آن دو صحنه شكار حجاري شده است


صحنه بالا در ديوار مقابل مجلس تاج ستاني خسرو پرويز است.در اين نقش اهورا مزداكه در سمت راست شاه ايستاده،ديهيم شاهي را به او اهدا مي كند.درسمت چپ شاه پيكره آناهيتا در حاليكه در يك دست سبوي آبي دارد و با دست ديگر حلقه مشابهي را به شاه اهدا مي كند، نقش بسته است
در بخش زير اين صحنه ، خسرو پرويز سوار بر اسبش شبديز ، در لباس كامل رزم ، حجاري شده است.اين نقش برجسته چهار متر ارتفاع دارد



در ديوارهاي كناري ايوان ، دو صحنه شكار توسط خسرو پرويز نشان داده شده است.در ديوار سمت چپ صحنه اي از شكار گراز حجاري شده است.در اين نقش فيل بانان در حال رم دادن گراز ها از مخفيگاه خود هستند،در قسمت بالاي صحنه شكار ،قايق پارويي ديده مي شود،در سمت راست ،صحنه پايان شكار نمايان است،در اين صحنه شاه در داخل قايقي ايستاده و كماني با زه را به نشانه پايان شكار در دست دارد.در پايين اين صحنه پنج فيل سوار در حال جمع آوري گرازهاي شكار شده ،هستند


در ديوار سمت راست،سه رديف فيل بان گوزن ها را از طريق دروازهايي كه در حصار تعبيه شده اند، به داخل شكارگاه رم مي دهند.اين گوزنها به دنبال چند گوزن دست آموز كه روباني بر گردن دارند ، در حال فرارند.دردرون شكارگاه شاه در سه قسمت نشان داده شده است:در قسمت بالا . سوار بر اسب آماده شكار است .صحنه بعدي شاه را در حال شكار نشان مي دهد.در پايين اين صحنه ، شاه كمان را بر گردن انداخته كه به معني اتمام شكار است.در سمت چپ حصار چند نفر شتر سوار گوزنها را حمل ميكنند




منبع:
iranatlas.info
 

Similar threads

بالا