سبک طراحی معماران بزرگ ایران

DDDIQ

مدیر ارشد
در این تاپیک قصد دارم با کمک دوستان و با بررسی روند طراحی و ویژگی های سبک طراحی معماران بزرگ ایران از تجربیات آنها در زمینه طراحی بهره ای ببریم

سپاس
انوشه باشید
 

DDDIQ

مدیر ارشد
محمد رضا جودت

محمد رضا جودت

طراحی به قلم خود استاد محمد رضا جودت

تمام متون معماري حاكي از ان است كه نفس طراحي همواره در اولويت قرار دارد و به همين لحاظ معناي هر امري در آن تا حدودي مبهم مي نمايد.

انگيزه و طراحي
مي گويند معماري فرايندي است كه انسان به وسيله ي آن خود را مطرح و استحاله مي كند. به بياني ديگر براي انجام طراحي معماري، انگيزه لازم است. انگيزه چه بسا با تعقل در تضاد باشد. تا كنن هيچ امر، بر حق بودن طراحي معماري را، همچون هر نوع خلاقيت ديگر نفي نكرده است.
از اين رو هر آنچه كه به عنوان نظريه در باره معماري مطرح است، تنها هنگامي براي معمار ارزشمند است كه به طراحي آن مربوط باشد.
طراحي معماري به اعتقادي راسخ نياز دارد؛ اعتقادي كه انگيزه، شيوه و موقعيت از واجبات و ملزومات آن است.
از اين رو معمار بايد در فرايند طراحي شكيبايي به خرج دهد.

ترس از طراحي
آيا افرادي وجود دارند كه بگويند اصولاً طراحي معماري چيست؟ ...گمان نمي كنم.
آيا افرادي وجود دارند كه بگويند طراحي معماري چه مي توانست باش؟ ... بسيار.
به بحث هاي آكادميك مراجعه كنيد. از اين نتيجه مي شود كه در روند حاكم بر طراحي معماري، ترسي بر ما مستولي است. ترس از آنكه در مي يابيم آنچه كه بايد باشيم، نيستيم.

چگونگي غلبه بر ترس
از كجا به اين ترس پي مي بريم؟ از نگاهي به معماري كه بوجود آمده است. هر چند كه اين ترس بيشتر در نگاه به گذشته و تاريخ به ما مستولي مي شود كه چه بسا جاي گريز داشته باشد. پس تا زماني كه بر اين ترس غلبه نكنيم، يعني تاريخ را پشت سر نگذاريم، اين ترس متفاوت خواهد بود و بيشتر ناشي از خود معماري امروز تجلي خواهد يافت. برخي راه غلبه بر اين نكته را در اين مي جويند كه دست معماري را براي يافتن فرم باز بگذارند؛ و آن را به پيام آور بي خطر خط مشي هاي عقيدتي فرهنگي و زيبا شناختي مرسوم بدل نكنند.



موضوع همواره براي من بهانه اي بيش نيست
باز اگر بخواهم از طراحي معماري بگويم،‌مي گويم هيچ نيست جز نوعي بازي؛ و نوعي كشمكش با خود. من شخصاً به هنگام طراحي به هيچ چيز نمي انديشم، حتي به موضوع طرح؛ موضوع همواره براي من بهانه اي بيش نيست.



هر نوع فضاي معماري را مي توان به برنامه و كاركردي ديگر در كمال مطلوب تبديل كرد.


موضوع تنها انگيزه اي را بر مي انگيزد، تا بتوان به فرم معمارانه اي دست يافت و يا امكان تجلي آن را فراهم كرد.
اين كشمكش تا دستيابي به فرم مورد نظر در كوتاه يا بلند مدت اتفاق مي افتد. از نظر من هيچ چيزي از آن لحظات بيان شدني و توجيه پذير نيست. زيرا از آنجا كه معماري امري عيني و مادي است، پس تا تحقق خود كه خود بيانگر خود خواهد بود –چيزي به لفظ يا واژه بيان نمي گردد.
از اينجاست كه خود معمار آنچه را كه عرضه كرده است، كمتر از ديگران مي شناسد. به نظر من اين كشمكش تا امروز همچنان ادامه داشته است.
آيا معمار از اين كشمكش خسته مي شود؟
به هنگام احتمال چنين حالتي اين گفته پيتر كوك را به خاطر مي آورم كه؛
 

DDDIQ

مدیر ارشد
بهروز احمدي(طراحي، سبك و فلسفه در معماري)

بهروز احمدي(طراحي، سبك و فلسفه در معماري)

بهروز احمدي(طراحي، سبك و فلسفه در معماري)
طراحي، سبك و فلسفه در معماري


فعاليت من در معماري ايران از 30 سال پيش شروع شده است و در اين مدت محصول كار، طرح و اجراي حدود 60 پروژه و همكاري در طراحي بيش از 20 پروژه بوده است.
ديدگاه من در طراحي – سبك و فلسفه معماري – با نگاه به تجربيات عملي كه در ايران داشته ام مطرح شده است و با ديدگاه معماري آكادميك و تئوري تفاوت هايي دارد.

الف- طراحي معماري
به تعريف من، ((معماري شامل كليه اقداماتي است كه سبب ايجاد فضايي براي زيست شود.))
اين اقدامات بطور كلي ممكن است نامناسب يا مناسب، زشت يا زيبا، بد يا خوب، ناسازگار با محيط و يا سازگار باشد و بديهي است هر اندازه متغيير هاي مثبت در اين مجموعه بيشتر شود، اثر معماري مطلوب تري ايجاد خواهد شد.
با اين تعريف قبل از شروع طراحي معماري، اقدامات فني و مديريتي به شرح و ترتيب زير ضرورت مي يابد:

1- توافق با صاحب كار :
شناخت سنت هاي اجتماعي – برنامه اقتصادي چگونگي زيست استفاده كننده ها و توافق هاي حقوقي
2- شناخت مكان:
اقليم،‌ زمين، سنت ها و روش هاي ساختماني، مصالح و مهارت هاي در دسترس
3- شناخت زمان:
تكنولوژي موجود،‌ضوابط ساختماني
4- كاربري:
توجه به آسايش و ارجحيت ها و روابط فضاها
5- مهندسي:
سازه و تاسيسات

براي رسيدن به نتيجه، به دنبال اقدامات ياد شده، طراحي پروژه (بخش هنري) با توجه به موارد زير انجام مي پذيرد.
1- به كارگيري هندسه
2- استفاده از اندوخته هاي معماري
3- شناخت و اجتناب از خطاها
4- استفاده بجا از جزييات ساختماني
5- انتخاب مصالح مناسب
6- تاثير طراح هنرمند

توجه به اين نكته ضروري است كه خلق كارهاي شاخص معماري بدون حضور معمار هنرمند ممكن نيست و شناخت فنون و احراز درجه معماري براي ارائه يك اثر معماري شاخص كافي نيست. ولي كيفيت خوب اجراي كار با رعايت موارد ياد شده نتيجه كار معمار را مي تواند تا حد مطلوبي ارتقاء دهد.

سبك
از ديدگاه من معمار در طول زندگي از محيط اطراف و وسايط ارتباط جمعي و نشريات و تحولات الگوهاي زندگي، ناخودآگاه و گاه به اختيار، تأثير مي پذيرد و معماري موفق فارغ از سبك هاي معماري بايد با نيازهاي روز اجتماع منطبق باشد. ولي در محيطي كه تمام ضوابط فني و روابط اجتماعي و الگو هاي زيست در حال تحول است،‌پيروي از يك تفكر معماري (هرچند در جوامع شكل يافته به طور جدي مطرح شود)، نمي تواند لزوماً نتايج مطلوب در پي داشته باشد.
نبايد اين واقعيت را از نظر دور داشت كه در بسياري از موارد پروژه هاي شاخص در سطح كشور از شروع تا خاتمه، 15 تا 20 سال به طول مب انجامد و اگر مايه اي هم از تفكر معماري مطرح در دنيا در كار باشد در انتهاي كار اجرايي، آن تفكر كهنه شده و سبك و شيوه هاي جديدي مطرح گرديده است.
موضوع در خور توجه اي كه مي تواند در كار معمار بسيار موثر باشد دانش صاحب كار است كه در بسياري از موارد با دخالت هاي موثر مي تواند در جهت مثبت يا منفي، تا ميزان زيادي نتيجه كار را تغيير دهد و معمولاً ‌ايجاد معماري شاخص و همگام با زمان بدون حضور كارفرماي روشن بين امكان پذير نيست.

فلسفه معماري
طراح معمار در تجربه هاي اوليه عملي كار به قدري درگير پاسخ به نيازهاي پروژه و حل معضلات كاربري و جزييات ساختمان است كه فلسفه معماري به شكل مدون در اولويت كار طراحي قرار ندارد و سعي معمار در ساماندهي كل كار است.
زماني كه فكر معمار از مسايل اوليه كار رها شد، نقش فلسفه در معماري آشكار مي شود و روابط فلسفي طراحي كه معمولاً به صورت ناخودآگاه در طراحي تاثير كرده است روشن تر بروز مي كند و به طراي استحكام مي بخشد ولي در بسياري از موارد فلسفه معماري پس از طراحي بيان مي شود. و آنچه ناخود آگاه بوجود آمده است، پس از انجام طراحي تدوين وارائه مي گردد.
به نظر من طراحي معماري با پشتوانه فلسفي كه به نتايج درخور توجه اي مي انجامد،‌ خاص معماران بسيار با تجربه، مطلع و استثنايي است.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
مصاحبه خبرگزاری میراث فرهنگی با بهروز احمدی

مصاحبه خبرگزاری میراث فرهنگی با بهروز احمدی


برنامه‌ريزي و طراحي موزه (Museum Planning & Design)، رشته‌اي تخصصي است كه ايراني‌ها با آن آشنايي چنداني ندارند. قريب به اتفاق طراحان موزه در ايران، اين كار را به‌صورت تجربي انجام مي‌دهند. برنامه‌ريزي موزه مراحل و اصول ثابتي دارد كه در قالب طرحي جامع و كامل، توسط مؤسس يا مؤسسان موزه تهيه شده و به مراجع ذي‌ربط ارائه‌ مي‌شود. اين كار در اروپا و امريكا به ياري شركت‌هاي بزرگي انجام مي‌شود كه مشخصاً به اين كار اختصاص يافته‌اند. از جمله مهم‌ترين اين شركت‌ها، «انجمن ورنر جانسون و مشاوران» در بوستون، و يا شركت «بلوط سفيد» در ماساچوست است. در ايران مهم‌ترين شركتي كه در كنار ساير اشتغالات خود به طراحي موزه مي‌پردازد، شركت مهندسين مشاور «شارستان» است كه در حال حاضر زير نظر «بهروز احمدي» اداره مي‌شود. او كه فارغ‌التحصيل كارشناسي ارشد معماري از دانشگاه تهران است از سال 1348 فعاليت حرفه‌اي خود را آغاز كرده و تا كنون به جز طراحي ساختمان موزه آبگينه و سفالينه، طراحي و ساخت موزه موزه قرآن (نگارستان سابق)، موزه رضا عباسي، موزه فرش، موزه زاهدان، موزه توس و موزه رصدخانه مراغه، پژوهش‌هايي درخصوص معماري موزه‌ها و مراكز فرهنگي انجام داده است. وي از سال 1353 تا 1358 در بنياد فرهنگ و هنر ايران كارشناس و مدير پروژه‌‌هاي معماري بود و با مهندس امانت و مهندس عبدالعزيز فرمانفرمائيان همكاري داشت.

_ طراحي موزه در ايران چقدر شناخته شده‌است و آيا ما در مراكز آموزشي رشته‌اي به اين نام داريم؟
براي طراحي موزه هم مثل بقيه‌ چيزها تخصص و آموزش‌هاي مقدماتي لازم است. اما از آنجا كه ما در ايران رشته «موزه شناسي» و تخصص «طراحي و برنامه ريزي موزه» نداشته‌ايم و نداريم، افرادي كه در اين رشته فعاليت كرده‌اند، كارشان برپايه تجربه بوده است. البته پيش از انقلاب افرادي داشتيم كه خارج از ايران تحصيل كرده بودند اما اطلاعاتشان بيشتر تئوريك بود و طراحي موزه را نمي‌شناختند. به همين دليل ما برنامه‌ريزي را از آنها مي‌گرفتيم و بر مبناي آن طراحي مي‌كرديم. در واقع شكل طبيعي و ايده‌آل كار هم همين است. برنامه‌ريزي موزه يك مطالعه آماري گسترده لازم دارد و بايد براي آن ضوابطي را در نظر گرفت، نظير گروه سني و مشخصات مخاطب، ضرورت وجود موزه و بررسي نمونه‌هاي مشابه آن در محل. البته همه اين‌ها وظيفه كارفرماست.

_منظور شما اين است كه برنامه‌ريزي موزه خارج از خدمات شركت شماست؟
خير. اين كار خارج از خدمات ما نيست. ما توانايي برنامه‌ريزي موزه را هم داريم. در حقيقت تشكيلات ما 2 كار اصلي دارد: اول برنامه‌ريزيPlanning))، دوم طراحي(Design) كه هم شامل برنامه ريزي و طراحي شهر مي‌شود و هم بناها و مراكز فرهنگي، تفريحي و مسكوني. منظور من اين است كه كارفرما بايد طرح كلي را به ما ارائه كند و مطالعات اوليه را انجام دهد؛ آنگاه تصميم درباره مكان موزه و نحوه قرارگيري محتويات آن بر عهده ماست.

_كارفرمايان شما اغلب چه كساني هستند؟
شركت‌ها و سازمان‌هاي دولتي يا نيمه دولتي مثل شركت نفت، شركت فرش و سازمان ميراث فرهنگي

_آيا شما براي طراحي يك موزه، شورايي از متخصصين تشكيل مي‌دهيد يا اينكه شخصا درباره آن تصميم مي‌گيريد؟
طراحي، اساسا كار يك نفر است. اما براي انجام كار به متخصصان رشته‌هاي مختلف نياز پيدا مي‌كنيم. بخشي از كار ما فني است و بخشي هنري. حتا ممكن است در طول كار ما به مجسمه‌ساز يا نقاش احتياج پيدا كنيم. اما نيازي نيست همه اين افراد در يك شورا گرد هم بيايند. اين افراد مجريان طرحي هستند كه يك باني دارد.

_در طراحي موزه چه نكاتي را لحاظ مي‌كنيد؟
براساس تجربه موارد گوناگوني اعم از نصب سيستم حفاظتي تا اندازه ويترين‌ها و قرارگيري آنها در موزه و فضاهاي بيروني و دروني و تقسيمات آنها را درنظر مي‌گيريم. خوشبختانه موزه در قياس با بيمارستان، دانشگاه و نظاير آن اين خاصيت را دارد كه مي‌توان به جنبه‌هاي هنري و ساختار بيروني آن توجه بيشتري كرد. در حقيقت يك موزه امكان بيشتري براي خلاقيت فراهم مي‌كند. اما بديهي است براي طراحي هر بنايي لحاظ كردن يك سري حداقل‌ها لازم است، ميزان موفقيت در به كارگيري اين اصول به قوت يا ضعف معمار بستگي دارد.

_محتواي موزه چه اثري در شكل طراحي آن دارد؟ به عنوان مثال آيا فرقي ميان طراحي موزه تاريخ با موزه هنر وجود دارد؟
البته. مثلا طراحي موزه اسلحه بايد با طراحي موزه قرآن فرق داشته باشد. حجم و ابعاد ساختمان موزه بر مبناي محتواي آن متغير است. شما موزه لوور را در نظر بگيريد؛ مثلا در بخش مربوط به ايران بايستي ارتفاع سقف، براي قرار دادن ستون‌هاي تخت جمشيد كافي باشد. اما در برخي از موارد اين نكات قابل پيش بيني نيست چون ممكن است بعدها آثاري به موزه افزوده شوند كه با پيش‌فرض‌هاي اوليه همخوان نبوده‌است.

_در حال حاضر موزه ملي مجبور است براي گسترش ساختمان خود‌، فضاهاي فعال اطراف را تخليه كند. در تمام دنيا براي اين قبيل تغييرات‌، آينده نگري‌هايي وجود دارد. آيا شما در طرح اوليه خود، گسترش احتمالي موزه را در آينده‌، پيش‌بيني مي‌كنيد؟
در واقع بايد اين‌طور باشد. اما در هيچ‌يك از پروژه‌هاي ما مجال اين پيش‌بيني‌ها وجود نداشته است. زيرا بسياري از آنها از اول ساختمان نيمه‌كاره يا ساخته شده‌اي بوده كه تغيير كاربري داده شده است. ما حتا در بهترين حالت هم، محدوديت زمين داشته‌ايم. طبعا در اين شرايط چندان نمي‌توان آينده‌نگري به خرج داد. از طرف ديگر، اتفاقات غيرقابل پيش‌بيني نظير انقلاب يا جنگ، بسياري از پروژه‌هاي ما را معوق گذاشت.

_چه عواملي را در موفقيت يا شكست يك پروژه تاثيرگذار مي‌دانيد؟
همان‌طور كه گفتم اگر، از پايه شروع كننده كار باشيم، يعني به جاي ساختمان نيمه‌كاره، زمين خالي در اختيار مان بگذارند همه مراحل به شكلي كه مي‌خواهيم پيش مي‌رود. در غير اين صورت اغلب با مشكلاتي مواجه مي شويم. مثلا موزه قرآن قبل از انقلاب تحت عنوان فرهنگسراي نگارستان براي آثار هنري سده‌هاي دوازده و سيزده هجري ايران ساخته‌شد اما بعدها به كتابخانه مجلس تغير كاربري داد. در سال‌هاي بعد آمدند و به ما گفتند اين ساختمان را براي تبديل به موزه قرآن تكميل كنيد. طبيعي است اگر اين موزه از اول با موضوع قرآن طراحي شده‌ بود، مي‌توانست موفق‌تر از آب دربيايد. موزه فرش هم در آغاز به عنوان نمايشگاه دائمي فرش طراحي شده بود، نه موزه. در مورد موزه زاهدان و موزه مراغه هم اين اتفاق تكرار شد. ساختمان نيمه‌كاره‌اي را براي اين موزه در نظر گرفتند، بودجه‌اي تعيين كردند و ما بر اساس آن كار را شروع كرديم.

_يعني شما طرح را بر اساس بودجه تعريف شده تنظيم مي‌كنيد؟ ظاهرا بايد برعكس باشد.
بله، متاسفانه همين‌طور است. به همين دليل دست ما خيلي وقت‌ها بسته است. البته تقريبا از همه كارهايي كه انجام داده‌ام، راضي هستم و فكر مي‌كنم علي‌رغم همه اين محدوديت‌ها از امكانات موجود بيشترين استفاده را كرده‌ام و ملاحظات لازم را هم در نظر گرفته‌ام. به عنوان مثال هنگامي كه موزه نگارستان را مي‌ساختم، به خاطر وجود كاخ مرمر در آن سوي خيابان، موزه را تماما زير زمين طراحي كردم تا ساختمان ديگري روبه‌روي اين كاخ سبز نشود.

_در جايي مي‌خواندم كه يك ساختمان اداري در امريكا به شكل هرم وارونه طراحي شده بود. افرادي كه در آن ساختمان كار مي‌كردند، به مرور متوجه شدند كه از اضطراب و نگراني بي‌دليل رنج مي‌برند. پس از مدتي، معلوم ‌شد كه عامل اضطراب كاركنان، شكل ناهنجار اين بناست. بررسي تاثيرات رواني معماري، خاصه در مورد بناهايي كه كاركرد فرهنگي عام دارند، از درجه اهميت بسياري برخوردار است. هرگز با اين رويكرد، كارهاي گذشته خود را ارزيابي كرده‌ايد؟
راستش هرگز اين شانس را نداشته‌ام. چون خيلي از آنها پس از ساخت نيمه‌كاره يا بي‌استفاده رها شده‌اند و برخي هنوز افتتاح نشده‌اند. از سويي، متاسفانه مخاطبان موزه‌هاي ما آنقدر نيستند كه بتوان بر پايه نظرات آنها كاري را با اين وسعت، ارزيابي كرد.

_به نظر شما بهترين و اصولي‌ترين موزه در ايران كدام است؟
به جز موزه ملي كه ساخت آن به خيلي وقت پيش برمي‌گردد، تنها موزه‌اي كه به طور منطقي، برپايه رعايت اصول اوليه و از آغاز با هدف موزه طراحي شد، موزه هنرهاي معاصر تهران است. موزه رضاعباسي هم كه اول آن را با عنوان مركز فرهنگي عباسي طراحي كردم، به استاندارد‌هاي موزه‌اي نزديك است.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
روند طراحي و سبك و ويژگي هاي طراحي سيد هادي ميرميران

روند طراحي و سبك و ويژگي هاي طراحي سيد هادي ميرميران

رويكرد شكلي به آثار معماري از مباحث مطرح در معماري معاصر است . به گونه اي كه متفكران بسياري با اين رويكرد به تحليل آثار معماري پرداخته اند .
توجه به فرم اثر ، بدون توجه به مفاهيم شكل دهنده آن و تجزيه و تحليل روند شكل گيري فرم از مهمترين مسائل در رويكرد شكلي هستند . كه در زير به آن پرداخته مي شود . و آثار معماري هادي ميرميران با اين رويكرد تجزيه و تحليل خواهد شد .

1 _ آثار معماري ميرميران را مي توان در سه گرايش شكلي دسته بندي كرد :
استفاده از دياگرام فرم آثار معماري

ميرميران در پروژه هاي ابتداي دهه هفتاد خورشيدي از اين روش در طراحي پروژه هاي معماري استفاده كرده است .
در اين روش او با انتخاب دياگرام فرم يك اثر معماري ، ‌طراحي را آغاز كرده است . و به تعبيري ،‌ معماري را از معماري شروع مي كند و در روند طراحي ،‌گاهي پروژه تا آخر تحت تاثير دياگرام اوليه باقي مانده و گاهي دچار تغييرات شگرفي شده است .
ميرميران در پروژه فرهنگستانهاي ايران ( ارديبهشت 1373 )‌ با استفاده از عناصر فضايي معماري ايران مانند :
مدخل ،‌ صفه ، ‌دروازه ،‌ چهارطاق ، ‌حياط و ايوان ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي از تناسبات افقي و عمودي ، در ‌مسجد كاج اصفهان ( در حدود 1325 هجري ) هم استفاده كرده . در نهايت به پروژه اي دست يافته كه دياگرام فرم آن تا حدودي تحت تاثير دياگرام فرم مسجد كاج اصفهان است .
ميرميران در اين طرح با تكيه بر الگوهها و مفاهيم معماري گذشته نشان داد كه مي توان به يك معماري بدون نياز به تقليد و تكرار عناصر آشنا و ظواهر كار ، تحول مهمي را در معماري معاصر ايران با هويت مستقل ايراني دست پيدا كرد .
در پروژه كتابخانه ملي ايران ( ديماه 1373 ) كه به فاصله زماني اندک ،‌نسبت به پروژه فرهنگستانها طراحي شد . يكباره دياگرام فرم پروژه متحول مي شود . البته اين تحول در اثر آشنايي ميرميران با شيردل و تاثيري كه از او مي گيرد ، حاصل شده است . گفته شده او از شكل تجريد شده دماوند ، در ايجاد فرم طرح خود استفاده كرده است . اما به نظر مي رسد ، دياگرام فرم اين پروژه تحت تاثير پروژه سردر ورود به يك غار باستاني ( 1967 _ 72 ) اثر ماسيميليانو فوكساس است . البته پروژه اي كه در نهايت خلق شده ،‌داراي شكلي منحصر به فرد است . و به تعبيري از معدود پروژه هاي آن مسابقه بود كه قابل مطرح شدن در عرصه بين المللي است .
پروژه ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، مجموعه ورزشي رفسنجان ( 1373 _ 80 ) است . اين پروژه هم تحت تاثير دياگرام فرم يك يخچال سنتي است كه در نزديكي سايت پروژه قرار دارد . اين پروژه تفاوت شكلي زيادي با يخچال مورد نظر ندارد . بلكه تفاوت عمده در تعبير كاربري و مصالح ساختماني آن است . بنابراين خلاقيتي براي آفرينش فرم معماري صورت نگرفته است .
استفاده از دياگرام فرم آثار هنري

در اين مرحله ميرميران با استفاده از فرم هاي موجود در طبيعت با آثار هنري موجود ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي كاملا از آنها فاصله گرفته و به پروژه اي با دياگرام متفاوت دست مي يابد .
او در پروژه موزه ملي آب ايران ( 1374 ) از خواص شكلي دو عنصر آب و خاك استفاده مي كند . و به اصطلاح تر و خشك را با هم مي بيند . و به آنها تجسم مي بخشد . فرمي كه در نهايت خلق شده بسيار بديع است و ارتباط عميقي با سايت پروژه دارد . البته به نظر مي رسد رابطه ظريفي بين دياگرام شكل اين پروژه و دياگرام شكل پروژه ترمينال بين المللي بندر يوكوهاما اثر كاتزيو سجيما وجود دارد .
در پروژه كتابخانه مجلس كانساي _ ژاپن ( 1375 ) او و همكارانش با سه دياگرام ، فرم پروژه را تكميل كردند . ابتدا ساختار سه قسمتي شعر هايكو مد نظر مير ميرا ن قرار گرفت . سپس به پيشنهاد دانشمير از مجسمه آلبرتو جياكومتي _ دستاني كه تهي را در بر گرفته اند _ استفاده شد و ساختار سه قسمتي مورد نظر به دو فرم و يك فضاي بينابين تبديل شد . ( اين دياگرام در آينده بيشتر مورد استفاده ميرميران قرار مي گيرد . ) . در مجموع پروژه اي كه حاصل شد ، داراي دياگرام فرم جديدي است . و به نظر مي رسد از موفق ترين پروژه هاي معماري معاصر ايران است .
اثر ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، پروژه بانك صادرات ايران (1376 ) است . دياگرام فرم پروژه ، از مكعبي شكل گرفته شده است . كه شكافي در آن قرار دارد . و ياد آور فرم گاوصندوقي است . كه درش اندكي باز مانده است . همچنين به نظر مي رسد ، پوسته خارجي پروژه تحت تاثير اثري از رابرت اسميتسون است .

استفاده از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين

اين دياگرام را مي توان در آثار گذشته ميرميران هم مشاهده كرد . اما در چند پروژه متاخر نقش بسياري را در سازماندهي پروژه ها به عهده مي گيرد .
خصوصیت اصلي اين فضاي بينابين ، تركيب شدن با فضاهاي عمومي و شهري است و به نظر مي رسد ، ميرميران در اين آثار ، به زبان شخصي ويژه اي دست يافته و دياگرام فرم جديدي از آن حاصل شده است .
پروژه كانون وكلاي دادگستري تهران ( 1374 _80 ) از جمله آثاري است كه در آن از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين استفاده شده است . اين پروژه هم مانند پروژه كانساي از مكعبي تشكيل شده است . كه يك فضاي تهي به صورت مورب آنرا داشته است . و باعث شده فرم ها در فضاي بينابين بصورت معلق ديده شوند .
ميرميران در پروژه توسعه حرم حضرت معصومه (1378 ) هم از اين دياگرام استفاده مي كند . دياگرام فرم اين پروژه از دو حجم ،يكي بزرگ و ديگري كوچك با فضايي بينابين آنها شكل گرفته است . فضاي بينابين گذري شهري است . كه مردم را به سمت سايت هدايت مي كند.
در شكل گيري در اثر وزش باد ، در شن هاي كوير و يا آب درياچه پديد مي آيد . و برداشتي از جريان معماري نواري هم تاثير داشته است .
دياگرام مورد بحث در پروژه سفارت ايران در فرانكفورت (1379 ) به اوج بيان شكلي خود مي رسد . در اين پروژه هم ، فضاي بينابين به گذري عمومي تبديل شده و هم به رابطه شهر و معماري ، توجه ويژه شده است .
دياگرام فرمي كه ميرميران در پروژه هاي خود استفاده كرده است ، در دوره ايلامي ، براي سازماندهي معابد استفاده مي شده است
معماري ميرميران ، عمدتا نقطه گره گاهي سه كانسپت و مفهوم است . اول ، يافتن مبنايي استعاري به مثابه سكوي پرش طراحي در مرحله ايده پردازي .
دوم : تلاش براي دستيابي به بياني تجريدي كه نه با تناظري يك به يك ، بلكه در جوهره كلي فرمال و فضايي خود ، نسبتي با تاريخ معماري ايران برقرار كند .
سوم : بيان فضايي صريح و روشن از طريق حجم هاي خالص .
بر همين اساس در معماري ميرميران ، ايده نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند .
او معتقد است : نقطه شروع يا نقطه گرهي يا ايده طرح ، مي تواند بسيار متفاوت باشد . گاه يك فرم ، الگو ، مضمون ، مفهوم ، شعر ، خاطر ، تصوير ، خيال ، اسطوره ، نظريه ، و گاه نيز تركيبي از بعضي از آنها است

-------
 

DDDIQ

مدیر ارشد
قسمت دوم مقاله -رويكرد شكلي به معماري هادي ميرميران و بهرام شيردل

قسمت دوم مقاله -رويكرد شكلي به معماري هادي ميرميران و بهرام شيردل

قسمت اول رویکرد شکلی میرمیران
+
بهرام شیردل

- آثار معماري شيردل را هم مي‌توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد :

1-2 استفاده از دياگرام‌هاي هندسه فولد
شيردل قبل از بازگشت به ايران ،سه پروژه‌ي موفق در عرصه‌ي بين‌المللي طراحي کرد كه همه‌ي آنها اهميت د‌ارند. بحث اصلي در شكل‌گيري فرم اين پروژه‌ها، هندسه ی فولد و سطوحی است که بر هم تا می شوند. شيردل در اين‌باره گفته است : " بحث درباره‌ي نظريه‌ي فولدينگ تقريباً دوسال است كه به‌صورت فعلي مطرح شده است و به‌نظر من از تحولاتي است كه در كار ما و آرشيتكت‌هاي ديگري كه به آن شهرت يافته‌اند، پديد آمده است. همه‌ي پروژه‌هايي كه طراحي كرده‌ايم، در ادامه‌ي يكديگر قرار دارند، تحولي كه خود پايه‌ي تحول ديگري مي‌شود. زماني كه پروژه‌هايي را در لوس‌آنجلس آغاز كرديم و بخصوص طرح كتابخانه اسكندريه، اساس طراحي بر فولدينگ بود، بدون‌آنكه از اين مبحث رياضي كه يك رياضي‌دان فرانسوي پايه‌گذار آن است اطلاعي داشته باشيم.برحسب اتفاق با اين نظريه آشنا شديم و در پروژه‌هاي بعدي با دقت نظر بيشتري نسبت به آن، فضاها را طراحي كرديم. مثلاً در طرح نارا ،كار قبلي را ازنظر فضايي با اين نظريه‌هاي رياضي تطبيق داديم."

به‌نظر مي‌رسد كه طرح تالار همايش نارا44 (1992) بجز هندسه فولد، (دياگرام زين اسبي كه 90 درجه چرخيده است) تحت تاثیر يكي از اسكيس‌هاي اوليه ی پيتر آيزنمن در طرح مجموعه نانوتاني ژاپن (92ـ1990) است. مسئله‌ي ديگري كه در مورد اين طرح مطرح شده است، شباهت ساختار فضايي معابد بودايي با ساختار فضایی پروژه ی نارا است، كه در اثر مقايسه‌ي دياگرام فرم آنها متوجه اين مسئله خواهيم شد. در مجموع فرم بدست‌آمده بسيار پيچيده و پيشرو بوده كه در سطح بين‌المللي مطرح شده است.

پروژه‌ي ديگري كه در آن از هندسه فولد استفاده شده ، موزه ملي اسكاتلند ( 1992 ) است كه با فاصله زماني اندكي از تالار همايش نارا طراحي شده است. الهام ازعناصر موجود در طبيعت نقش اساسي در بوجودآمدن فرم اين پروژه داشته است.شیردل در مورد این پروژه گفته است:"حجم كلي ساختمان خصوصياتي نظير Great Glen (دره‌اي در اسكاتلند)، كوههاي Grampian، پيچ و خمهاي كالدونيا و سنگ‌هاي ايستاده باستاني و مرموز را تقليد مي‌كند."


2-2 استفاده از دياگرام فرم آثار هنري
شيردل در اين مرحله به مجسمه‌هاي رايمو اوتراینن (94ـ1927) علاقه‌مند شد و در پروژه‌هاي معماري اش از دياگرام فرم آثار اوتراينن استفاده كرد و توانست به پروژه‌هاي موفقي ازلحاظ توليد فرم و فضاي تجربه نشده دست يابد. همچنين جريان معماري نواري- كه محصول دوران پست‌مدرن و نگاه پلورآليستي به جهان هستی است- در اين دوره موردتوجه شيردل بوده است.

به نظر ميرسد در پروژه فرودگاه بين‌المللي امام خميني (1374) شيردل از دياگرام فرم يكي از آثار اوتراینن استفاده كرده و توانسته به خلق فرمي بديع در طرح فرودگاه دست يابد. در اثر مقایسه ی این دو اثر می توان وجوه مشابهی را در آنها دید. كشيدگي در امتداد افق و لایه لایه شدن فضا از مهمترين ويژگي های شكلي اين پروژه است .

پروژه بانك توسعه صادرات ايران (1376) از موفق‌ترين آثار شيردل در اين دوره است كه در طرح آن از دو دياگرام استفاده شده است.ساختار اصلي اين پروژه از كنار هم قرار دادن برش‌هايي از دياگرام Cusp بدست آمده است. اما به‌نظر مي‌رسد دياگرام فرم يكي ديگر از آثار اوتراینن( ( Water Shadow,1980 در شكل‌گيري اين اثر نقش به‌سزايي داشته است. در مجموع فرم نهايي خلق شده از فرم‌هاي بسيار پويا است. به‌گونه‌اي كه پروژه تعداد نامحدودي نما دارد و مسئله‌ي طراحي نما به‌صورت سنتي، در اين پروژه مورد نقد قرار گرفته است.

در طرح توسعه حرم حضرت معصومه (1378) به نقش حياط و فضاي خالي آن در مركز توجه می شود. از آنجا كه مركز در فضاهاي معماري ايران دست‌نيافتني است، در اين پروژه هم مركز دست‌نيافتني شده و كل پروژه حول اين مركز و مركز ديگري كه در خارج از طرح قرار دارد، شكل گرفته است.

همچنين به‌نظر مي‌رسد كه در طرح نماهاي داخل حياط و نحوه‌ي قرارگيري گنبد در حجم بنا از دياگرام فرم يكي ديگر از آثار اوتراینن( ( Light Ship,1978 استفاده شده است. اما نكته‌ي قابل‌توجه در اين پروژه نسبت به پروژه‌هاي ديگر اين دوره، نقدي است كه به دياگرام فرم معماري‌هاي گذشته وارد شده است. دياگرام معماري‌هاي قبل از معماري مدرن «فرم بر روي زمين» بود، در دوره معماري مدرن« فرم بر فراز زمين» دياگرام غالب شد و اما در دوره معاصر، دياگرام «فرم از زمين» مطرح شده است كه در اين پروژه‌ شيردل به اين دياگرام معماری معاصر توجه کرده است.

3-2 استفاده از دياگرام فرم بدون مركز
شيردل در پروژه‌هاي اخيرش نوعي بازگشت به معماري ايران را تجربه كرده است. سازماندهي فرم در اطراف يك تهي، ساختاري است كه منشاء شكل‌گيري مساجد ، مدارس و خانه‌هاي بسياري در معماري ايران بوده است. البته این سازماندهي، كه شيردل حول تهي مطرح مي‌كند،بسيار پيچيده‌تر است و با خود مفاهيم معماري معاصر را به‌همراه دارد. ــ مانند طرح توسعه حرم حضرت معصومه كه به آن اشاره شد ــ او در پروژه مجموعه مسكن استيجاري يزد (1379) از اين سازماندهي استفاده كرده و دو فضاي خالي عظيم را در مجموعه قرار داده و با شبكه راههاي شيب‌دار و پيوسته‌اي، سطوح مختلف پروژه را سازماندهي مي‌كند.
او در اين باره گفته است : «سازماندهي فضايي عناصر سايت در اطراف يك تهي صورت مي‌گيرد و اين خود استعاره‌اي است از اينكه در بافت شهرهاي ايران ما نومنتاليسم مورد نقد قرار گرفته و مركز وجود ندارد.»

نكته‌ي ديگري كه شيردل همواره بدان توجه دارد- و در کار میر میران هم به آن اشاره شد- ، رابطه ی شهر با طرح معماري پروژه است، كه در اين پروژه باعث به وجود آمدن راهي عمومي شده است كه از بین ساختمان های موجود حرم و پروژه ی شیردل مي‌گذرد وگذرهاي اطراف را به هم متصل مي كند .
پروژه ديگري كه به دقت بحث رابطه ی شهر با معماری و دياگرام فرم از زمين در آن مطرح شده است، سفارت ايران در برزيل (1380) است. ساختار پروژه از كنارهم قرارگيري سه ‌فرم با سه‌كاربري مشخص بوجود آمده است، كه به‌نظر مي‌رسد علاوه بر ساختار فضايي باغ ايراني، تحت تأثير دياگرام فرم خانه‌ي شماره 10 جان ‌هيدك هم مي‌باشد. سه گذر طراحی شده در طرح، حول يك تهي به ‌هم مي‌پيچند و فضايي خالي را در دل حجم پروژه بوجود مي‌آورند. ارتباط اين خاليِ معلق به‌طور آگاهانه با زمين قطع شده است و درمجموع با اين پروژه، شيردل بيشتر به هدف اصلي‌اش كه همانا خالي‌كردندر معماري است، نزديك شده است. سرانجام شيردل در طرح مركز فناوري نهاد رياست‌جمهوري (پاييز 1380) دوباره به فضاي خالي در مركز روي مي‌آورد و فضاها را حول یک تهي سازماندهي مي‌كند. نکته ی قابل توجه پس از مطالعه ی آثار شیردل، دسته بندی خود او از پروژه هایش است. -که به دسته بندی نگارنده بسیار نزدیک است- او آثارش را به چهار دوره تقسیم می کند: " 1.پروژه اول معماری 2. پروژه دوم معماری 3. پروژه سوم معماری 4. پروژه چهارم معماری."


نتيجه گیری
در مجموع از این مقاله می توان به نتایج زیر دست یافت:
1. میرمیران و شیردل در فرایند طراحی معماری،از یک دیاگرام فرم به عنوان نقطه ی آغاز طرح استفاده می کنند.این روش شاید اولین بار توسط مارسل دوشان ابداع شده باشد.دوشان هنگامی که با دخل و تصرف در مونالیزای داوینچی اثری بنام L.H.H.O.Q. تولید کرد،آغازگر راهی بود که تحت عنوان حاضر-آماده (Ready-Made) معروف شد و شاید بتوان استفاده از دیاگرام فرم آثار موجود را در معماری میرمیران و شیردل در ادامه ی کار دوشان قرار داد که در نوع خود روش بسیار مطرحی در طراحی معماری معاصر محسوب می شود. به عنوان نمونه میتوان به استفاده ی رم کولهاس از دیاگرام فرم ویلا ساووا ی کوربوزیه در پروژه ی ویلا دال آو اشاره کرد.

2. میرمیران بیشتر بر فرم و ویژگی های تندیسگونه ی آن تاکید می کند و این ویژگی باعث به وجود آمدن شباهت هایی در کل کارهای سه دوره ی مورد بحث این مقاله شده است و از این جهت شاید بتوان کارهای او را با کوربوزیه مقایسه کرد که همواره یکی از دغدغه های او هم فرم تندیسگونه ی پروژه بود (مانند نمازخانه رنشان).

3. شیردل به فضا و روابط فضایی بین احجام توجه می کند و به همین دلیل در هر دوره فرمی که تولید می کند ،دارای ویژگی های متفاوتی نسبت به فرم های قبلی است و از این جهت می توان آثار او را با جان هیدک مقایسه کرد،که دغدغه ی فضا و روابط فضایی بین احجام را داشت (مانند پروژه ی ماسک برلین).

4. با دقت در روند شكل‌گيري آثار معماري اين دو معمار ‌ مي‌توان بازگشتي به معماري ايران را در آثار متاخر آنها مشاهده كرد. میرمیران با کاستن از فرم و افزودن به فضا(حرکت از ماده به روح) و شیردل با توجه به فضای خالی در مرکز به دنبال برقراری ارتباط با معماری ایران هستند که هر دو روش حرکتی در جهت پیشبرد معماری ایران در عرصه های بین المللی است.



فصلنامه ی شارستان _ شماره 3 و 4 بهار و تابستان 1383
 

DDDIQ

مدیر ارشد
هوشنگ سيحون- قسمت اول

هوشنگ سيحون- قسمت اول

شرح حال هوشنگ سيحون:
متولد 2479 (1299) در تهران
تا سال 2499 (1319) مشغول تحصيل در دبستان و دبيرستان بوده است ( در تهران).
در سال 2499 ديپمله متوسطه گرفته است.
از سال 2499 تا 2503 (1323) موفق به اخذ پايان نامه مهندسي در رشته معماري شد. بين سالهاي 2504(1324) و 2508 (1328) در پاريس در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته معماري ادامه تحصيل داده و در همين سال به دريافت ديپلم معماري از دانشكده فوق موفق شده است.
بلافاصله به ايران مراجعه نموده و با سمت دانشيار در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و مسئول يك كارگاه معماري مشغول تدريس شده است و 5 سال بعد بع مقام استادي ارتقاع يافته است در سال 2521 (1341)به مقام رياست دانشكده هنرهاي زيبا انتخاب و مشغول انجام وظيفه شده است. بنيانگذاري رشته شهرسازي و رشته هاي موسيقي و تئاتر در دانشكده هنرهاي زيبا و همچنين به وجود آوردن دفتر فني دانشكده از اقدامات سالهاي 27-2521 ( 47-1341) او است . در سال 2527 (1347) از سمت رياست دانشكده استعفاء داد. در اين سال در اولين انتخابات انجمن شهر تهران به عضويت انجمن شهر تهران درآمد و به عنوان رئيس كميسيون شهرسازي در انجمن مشغول انجاو وظيفه شد و در اواخر دوره چهارساله انجمن از سمت خود استعفاء داد و در دفتر شخصي خود مشغول ادامه كار شد. اين دفتر از سال 2508 (1328) تاسيس شده است كه تا هم اكنون به فعاليت خود ادامه ميدهد و تمام آثار معماري مهندسي سيحون از همين دفتر طرح ريزي شده است.
وي چند دوره پياپي نيز به عنوان عضو و نايب رئيس انجمن انتخاب شده است در شوراهاي متعددي از جمله شوراي دانشگاه تهران، شوراي مركزي دانشگاهها،شوراي عالي شهرسازي،شوراي عالي آثار باستاني و ابنيه تاريخي،شوراي عالي ارزشيابي(وزارت علوم)، شوراي ايكوموس و نيز در كميسيون ها و كميته هاي متعدد شركت داشته است. عضو هيات امناي مدرسه عالي ساختمان و موسسات آموزشي فرح بوده و ميباشد. فعاليتهاي مفصلي در امر معماري كشور داشته است كه به ترتيب زماني شرح داده شده است.
او در سمينارها و سخنرايهاي متعدد در نقاط مختلف ايران شركت داشته است در شهرهاي پاريس،آكسفورد،شيكاگو،لوي آنجلس،روم،پائرم،صوفيه ،آتن،مسكو و دهلي نو در باي هنر و معماري سخنراني نموده است.
با اخذ نشانهاي درجه 3 همايون درجه 1 آباداني نشان هنر و نشان سپاس مفتخر شده است. در نقاط مختلف جهان آثار نقاشي او به نمايش گذاشته شده است. از جمله در تهران چند بار به صورت انفرادي و جمعي،در آمريكا در دانشگاه سانتا باربارا به صورت انفرادي در دانشگاه ماساچوست به اتفاق پيكاسو و سالوادور دالي و در پاريس به صورت انفرادي كارهاي نقاشي او هم اكنون در كلكسيون هاي شخصي فرح پهلوی و جمعي از هنر دوستاني ايراني و در فرانسه و در آمريكا در بعضي كلكسيونهاي شخصي و در چهار دانشگاه مهم آمريكا در كلكسيون دانشكده مربوطه نگهداري مي شود: دانشكده هاروارد،دانشكده ام آي تي، واشينگتن يونيورسيتي و بركلي.
در اغلب روزنامه هاي داخلي و خارجي مقالات و عقايد او در باب معماري و هنر به چاپ رسيده است و در مورد كارهايش بحث شده است.
كتابي تحت عنوان نگاهي به ايران در پاريس مشتمل بر يك قسمت از طرحهاي سيحون چاپ شده (1973)


فعاليتها
فعاليتهاي معماري هوشنگ سيحون در دوره هاي پنجساله گروه بندي شده اند و به تفضيل عبارتند از:
سالهاي 13-2508 (1333-1328)
- منزل و مطب دكتر فرهاد تهران- خيابان پهلوي
- منزل آقاي بابك
- ساختمانهاي پست فشار قوي 1- در شمال پارك شهر
2- در خيابان سي متري
- ساختمان ادرات مركز برق و همچنين
انبارهاي مربوط به تاسيسات برق تهران
- منزل سرلشگر فيروز تهران
- دفتر هوشنگ سيحون تهران – خيابان شاه
ادرات آتش نشاني تهران (خوابگاهها و گاراژها)
- ساختمان آرامگاه بوعلي همدان

سالهاي 15-2512 (35-1332)
- منزل آقاي شيباني دروس
- منزل آقاي محمدي تپه امانيه
- منزل آقاي مقدم تپه امانيه
- سازمان نقشه برداري كل كشور جاده قديم كرج
- آرامكاه نادر مشهد
- كارخانه يخ سازي
و ريسندگي كورس جاده شهر ري
- كانادا دراي جاده جنوبي كرج
- پرورشگاه كودكان خيابان پهلوي
- سينما آسيا خيابان شاه

سالهاي 20-2515 (40-1335)
- سينما سانترال ميدان 24 اسفند
- كانادا دراي آبادان
- لابراتوار عبيدي و شركاء جاده قديم شميران
- منزل آقاي بشارت الهيه
- منزل آقاي فرازيان زرگنده
- منزل آقاي دكتر كاظمي شميران
- منزل خانم ابتهاج زعفرانيه
- مجموعه ويلاهاي آقاي آقاسي پور سلطنت آباد
- منزل آقاي هدايت دروس
- مجموعه ويلاهاي آقاي اپيك چي حصارك
- كتابخانه مجلس شوراي ملي با همكاري معماران محسن فروغي و ظفر و صادق
- آرامگاه خيام نيشابور
- آرامگاه كمال الملك نيشابور

سالهاي 25-2520 (45-1340)
- تجديد بناي آرامگاه فردوسي طوس
اصل بنا در زمان رضا شاه و به وسيله معمار طاهرزاد بهزاد كه در آلمان تحصيل كرده بود بنا شده است.
- بناهاي اطراف آرامگاه فردوسي طوس

سالهاي 30-2525
- منزل دولت آبادي نياوران
- ساختمان مركزي بانك سپه ميدان سپه
- منزل سيحون دروس
- مجتمع آموزشي فرح جاده آرامگاه
- ضلع جديد بيمارستان ميثاقيه خيابان جامي
ضلع قديم به وسيله مهندس زارع شده است.
مجموعه كارهائي كه براي وزارت كشاورزي انجام گرفته است.
- انبار دامي دهكده شركت تعاوني
- مجتمع آموزشي فرح بخش حرفه اي و تربيت معلم و بيمارستان در حال ساختمان از سال 2530 (1350)
- به بعد بازارچه اميرچخماق يزد
- منزل سيحون در كلكان در راه شمشك
- طرحهاي مركز فرهنگي يزد
شهرك لنجان اصفهان
مجتمع جهانگردي آبعلي



بنا هاي يادماني هوشنگ سيحون –قسمت اول

بناهاي يادماني هوشنگ سيحون
هوشنگ سيحون در سال 1299 در تهران و در خانواده هنرمندي كه همگي اهل موسيقي بود ند به دنيا آمد .
او از كودكي به نقاشي علاقه مفرطي داشت با اينكه قاعدتا مي بايست به موسيقي علاقمندباشد .از زماني كه توانست ذغال با قلم به دست گيرد به نقاشي كردن روي ستونها و ديوارهاي خانه شان پرداخت . تحصيلات ابتدايي وراهنمايي را در تهران گذراند و در سال 1319 از دبيرستان فارغ التحصيل شد وبا تاسيس داشكده هنر هاي زيبا در دانشگاه تهران جزء اولين دانشجويان رشته معماري ثبت نام كرد ودر سال 1323 تحصيلات خود را به اتمام رساند .در سال 1324 در مسابقه طرح آرامگاه بوعلي شركت كرد وطرح او بهترين طرح شناخته شد .سپس با صلاح ديد آندره گدار براي تكميل مطالعات خود به فرانسه رفت .حدود چهار سال بعد در سال 1328 همزمان با شروع ساخت مقبره بوعلي سينا به ايران بازگشت و درپنج سال بعد به عنوان استاد معماري مشغول تدريس شد .
همزمان با تدريس در دانشگده دفتر كار خود را در سال 1328 تاسيس كرد و در سال 1341 ه عنوان سومين ريييس دانشكده هنرهاي زيباي تهران انتخاب شد واز همين سال فعاليتهاي زيادي در دانشكده هنرهاي زيبا از جمله تاسيس سه رشته شهر سازي تئاتر و موسيقي انجام داد .
سيحون در سال 1980 ايران را ترك كرد و به ونكوور كانادا رفت .فعاليتهاي هوشنگ سيحون را ميتوان در معماري ونقاشي خلاصه كرد .او در سمينارها وسخنراني هاي متعددي در نقاط مختلف ايران و جهان شركت داشته و در نقاط
مختلف جهان آثار نقاشي او به صورت گروهي و انفرادي به نمايش گذاشته شده است .طرحهاي او در كتابي به نام نگاهي به ايران در پاريس در سال 1973 و مجموعه دستاورد زندگي حرفه اي او‌(معماري ونقاشي )در كتابي به نام هوشنگ سيحون در كانادا درسال 1999 به چاپ رسيده است .

كارنامه فعاليت معماري هوشنگ سيحون به قرارزير است :

سالهاي 1328 -1333
تهران :منزل و مطب دكتر فرهاد :منزل آقاي بابك :ساختمان پست فشار قوي :ساختمان اداري مركز برق و انبار هاي مربوط به تاسيسات برق :منزل سرلشگرفيروز :دفتر هوشنگ سيحون :و خوابگاهها وگاراژهاي آتش نشاني :ساختمان آرامگاه بوعلي در همدان .

سالهاي 1332 -1335
منزل آقاي شيبان – دروس :منزل آقاي محمدي –تپه امانيه: منزل آ قاي مقدم –تپه امانيه : سازمان نقشه برداري كل كشور –جاده قديم كرج : آرامگاه نادر –مشهد : كارخانه يخ سازي و ريسندگي كورس – جاده شهر ري : كارخانه كانادا دراي –خيابان آزادي :پرورشگاه كودكان –خيابان ولي عصر :سينما آسيا –خيابان جمهوري

سالهاي -1335 -1340
سينما سا نترال –تهران :كارخانه كانادا دراي –آبادان : لابراتوارعبيدي وشركاء –جاده قديم شميران :منزل آقاي بشارت –الهيه :منزل آقاي فرازيان زرگنده :منزل دكتر كاظمي –شميران :منزل خانم ابتهاج –زعفرانيه :مجموعه ويلاهاي آقاسي پور- پاسداران :منزل اقاي هدايت –دروس :مجموع ويلاهاي ايپك چي – حصارك : كتابخانه مجلس شوراي ملي –با همكاري محسن فروغي –كيقباد ظفر بختيار –علي صادق :آرامگاه كمال الملك –نيشابور :آرمگاه خيام-نيشابور

سالهاي 1340-1345
تجديد بناي آرامگاه فردوسي –طوس :بناهاي اطراف آرامگاه فردوسي –طوس

سالهاي 1345-1350
منزل دولت آبادي –نياوران : ساختمان مركزي بانك سپه –تهران :منزل سيحون –دروس :ممجتمع آموزشي فرح –جاده آرامگاه :ضلع جديد بيمارستان ميثاقيه –تهران

ازسال 1350 به بعد
بازار چه مير چخماق يزد :منزل سيحون در كلكان در راه شمشك
پيشينه طرح ساخت مقبره ها
پس از كودتاي سوم اسفند ماه 1299در سال 1301 گروهي از رجال سياسي –فرهنگي وعلاقمند به هنر ايران براي حفظ ونگهداري و تعمير ساختمانهاي قديمي و به پاس حرمت يادگارها ومفاخر فرهنگي و هنري ايران گردهم آمده و جمعيتي به نام انجمن آثار ملي تشكيل دادند .
از اقدامات اوليه انجمن آثار ملي طرح ساخت مقبره حكيم ابوالقاسم فردوسي بود .كريم طاهرزاده بهزاد طرح آرامگاه فردوسي را پيشنهاد كرد و اين طرح در سال 1313 افتتاح شد .به علت نااشنايي سازندگان به فنون آزمايش خاك و محاسبه نكردن دقيق وبي اطلاعي از وضعيت آبهاي زيرزميني ناحيه طوس ساختمان ازهمان نخستين سالهاشروع به نشست كرد و پس از 30 سال هوشنگ سيحون با حفظ طرح اوليه والحاقات جديد بناي جديدي ساخت .
پس از برگزاري جشن هزاره فردوسي و آغاز جنگ جهاني دوم به علت عدم تامين اعتبار مالي تا سال 1323 انجمن آثار ملي عملا فعاليتي نداشت و در آذر 1323 فعاليت خود را ازنو آغاز كرد .دو اقدام اوليه انجمن آثار ملي در دوره دوم فعاليت خود توجه به ساخت آرامگاه بوعلي سينا وآرامگاه سعدي طرح مشترك محسن فروغي وعلي صادقي به سال 1328 )بود .
 

DDDIQ

مدیر ارشد
هوشنگ سیحون قسمت دوم

هوشنگ سیحون قسمت دوم

آرامگاه بوعلي سينا در همدان
طرح ساخت آرامگاه بوعلي سينا به مناسبت هرازمين سال تولد بوعلي (1330) از اولين كارهاي دوره دوم فعاليت انجمن آثار ملي بود .
هيئت موسسان انجمن آثار ملي در سال 1334 با پيش فرض برتري تلفيق معماري قديم و جديد يك مسابقه معماري بين معماران آن دوره ترتيب داد كه با نظر مساعد گدارفروغي طرح هوشنگ سيحون به عنوان بهترين طرح برگزيده شد .جايزه بهترين طرح اجراي ساختمان بود .بعد از تصويب نهايي در سال 1326 انجمن آثارملي تصميم به ساخت مبقره ابن سينا گرفت به گزارش انجمن آثار ملي سيحون در آن زمان براي تكميل تحصيلات خود در پاريس به سر ميبرد و پس از آگاهي از تصميم انجمن در خرداد ماه 1327 طرح نهايي را كه در اصل به عنوان پايان نامه خود در پاريس ارا كرده بود به انجمن فرستاد.
درسال 1328 قرار داد ساخت مقبره به پيمانكار –شركت ابتهاج وشركاء-واگذار شد .مهمترين امتياز اين شركت استخدام مهندس پولاك اهل كشور چك اسلواكي براي محاسبه و نظارت بر اجرءبود .ساخت مقبره از خردادهمان سال رسماشروع شد .

محمد تقي مصطفوي درباره ايده اصلي مقبره مي نويسد : ” اختلاف عمده كه برج آرمگاه بوعلي سينا با گنبد قابوس دارد دو چيزدارد:يكي اينكه به مناسبت موقعيت و محدود بودن فضاي آرامگاه بوعلي و همچنين توجه به ميزان مخارجي كه پيش بيني ميگشت ابعاد برج آرامگاه بوعلي نصف ابعاد گنبد قابوس در نظر گرفته شده است و در ابتداي امر چنين تصميمي نگرفته بودند لكن محذوراتي …انجمن آثار ملي راوادار نمود كهاز اقاي مهندس سيحون طراح وناظر آرامگاه بخواهد كه ابعاد ساختمان را به نصف تقليل دهد .اختلاف عمده ديگر اينست كه فاصله بين ترك هاي آرامگاه بوعلي سينا باز و گشاده است در صورتي كه بناي گنبد قابوس از بنياد تا (بالا جزء) در ورودي وروزنه كوچكي در پايين گنبد هيچگونه منفذي به خارج ندارد و به سبك زمان دوران آن چون دخمه تاريك وفاقد روشنايي است و اين ابتكار يعني باز گذاردن فواصل تركها در برج آرامگاه بوعلي علاوه بر آنكه با وضع اقليمي همدان وباد هاي شديد آن سر زمين بسيار عمل به مورد وپسنديده تر از آنچه تصور ميرفت ساخته است . . . . ”

سيحون در مورد ايده اصلي طرح چنين مينويسد :
اولين بناي يادبودي كه با طرح اينجانب بر پا شد بناي يادبود و آرامگاه واقع در همدان است كه 50 سال پيش ساخته شده است . بنا براي مراسم هزاره بوعلي به وجود آمد كه توسط ((انجمن آثارملي ))سرپرستي مي شد .تمام عوامل بنا از اشكال هندسي و نمادين فراوان تشكيل شده وهر كدام مفهوم خاص خود را دارند.مربع پايه و اساس اين بنا است .خود آرامگاه در وسط تا لاري مربع شكل قرار گرفته كه پله مدور و پايه هاي دوازده گانه برج يادبود به دور دايره پله مزار را احاطه كرده اند .شكل بنا ازخارج داراي دو قسمت است يكي قسمت زيرين كه در بر گيرنده ورودي-مقبره –كتابخانه- تالار اجتماعات –وپذيرايي است وديگر قسمت بالا كه برج يادبود بنا است درميان باغي در اطراف آن قسمت زيرين بنا از طرف ورودي داراي ايواني است كه با ده ستون كه هر ستون علامت يك قرن است و ده قرن اشاره به هزاره بوعلي است .از طرف ديگر بوعلي دانشمندي است بلند پايه با دانشهاي متعدد فلسفه حكمت پزشكي موسيقي كيميا وغيره كه بعضي او رامتفكر دوازده دانش دانسته اند .
ستون بندي و ديوار پر در قسمت زيرين نماي اصلي اشاره اي است به معماري يونان قديم و برج دوازده ترك در بالا از طرفي اشاره به بناي همزمان بوعلي يعني گنبد قابوس است و از طرف ديگر دانش هاي دوزاده گانه بوعلي را تداعي ميكند. همچنين فلسفه ايران را بر پايه فلسفه يونان نشان مي دهد. اين ايوان 10 ستوني و برج بتني باز مجموعاً در نما در داخل يك مربع بزرگ با ضلع 5/28 متر جا گرفته كه البته خود مربع ديده نمي شود ولي ضلع افقي آن كف زمين تا راس برج است و نماد انسان ايستاده با دستهاي گشاده را كه خود بوعلي است تداعي ميكند. يعني انساني در راه كمال و كمال دانش. همچنين از مشتقات اين مربع خطوط مهم نماد در منتهي اليع به دست ميايد. با دقت به جزييات اين بنا به توجه مي شود كه شكل مربع چه در نقشه و چه در نما به صورت مختلف به كار رفته است. از جمله در قسمت ورودي پنجره هاي كتابخانه و سالن اجتماع هر كدام داراي سه قسمت مربعي شكل هستند كه باز هم با شبكه هاي سنگي مربع به اجزاي كوچكتر تقسيم شده اند سقف ايوان در فاصله ستونها داراي فرورفتگي مربع شكل است. چراغها از اجزاي مربع ساخته شده است. تالار آرامگاه نقشه مربع دارد. خود سنگ مزار در داخل يك مربع مرمري جا گرفته در بالا مصطبه برج يادبود مربعي شكل است. استل برتري (مكعب چهارگوش) وسط آن مربع است و اقطارش در قسمت پوشش چهار مثلث به وجود آورده اند كه راس آنها بالاترين نقطه (( استل)) است. درهاي ورودي با جزييات بزرگ و كوچك مربع ساخته اند . به طور كلي بيش از 500 مربع با ابعاد و موقعيتهاي مختلف در اين بنا گنجيده شده كه قبلاً به خواص هندسي و نمادين آن اشاره كرديم. طراحي كه در سطح پاين يعني همكف و چه در سطح بالا كه تماماً خاكريز شده بر اساس باغ ايراني با سنگ آب يك پارچه از سنگ خارا و چشمه سارهاي مخصوص انجام گرفته است. ساختمان تماما از سنگ خاراي همدان و برج يادبود و پوشش ها تماما از بتن مسلح نمايان ساخته شده است.
مساحت اراضي مقبره حدود هفت هزار مترمربع است.طول بناي آرامگاه 64 متر و روبه خيابان بوعلي است و نماي آن از سنگ خارا پوشيده شده است . سطح حياط با سه پله سراسري به ايوان متصل است . ايوان به طول 30 متر و عرض 3 متر در شرق ساختمان قرار دارد. 10 ستوت به ارتفاع 1/4 متر به صورت كم و بيش مخروطي (قطر پايين ستونها 95 سانتي متر و در بالا 775 سانتي متر) ساخته شده است. نماي كلي ايوان يادآور معابد باستاني است و تمثيل عدد 10 براي هزاره ابن سينا طراحي شده است. ايوان با دري به ارتفاع 24/3 متر و عرض 9/1 متر به سراسري آرامگاه متصل است.طول سرسرا 8/8 متر و عرض آن 3/6 متر به ارتفاع 19/4 متر طراحي شده است. در طرف راست و چپ سرسرا سنگ قبر قديم ابوعلي سينا و ابوسعيد دخدوك بر روي پايه هايي از سنگ خارا قرار دارد.
محوطه اصلي مقبره چهارگوش و هر ضلع آن 5/11 متر و مساحت آن 5/132 مترمربع است. دوازده پايه برج آرامگاه در اين محوطه چهارگوش قرار دارد و قبر ابن سينا در ميان پايه هاي برج محصور است. در دو طرف سرسرا دو تالار قرار دارد يكي در جنوب كه تالار سخنراني و اجتماعات است. و يكي در شمال كه كتابخانه آرامگاه است. طول تالار كتابخانه 45/9 متر و عرض آن 75/5 متر است و بر ديوار شرقي آن سه پنجره به طول و عرض 88/1 متر طراحي و تعبيه شده است. در سمت غرب تالار كتابخانه مخزن كتاب به طول 45/9 متر و به عرض 15/2 متر طراحي شده است. در قسمت جنوب شرقي ساختمان پلكاني تعبيه شده است كه رو به جنوب بالا مي رود و پس از رسيدن به يك پاگرد رو به شمال يعني در جهت مخالف پلكان اول بالا مي رود و به محوطه بالاي آرامگاه مي رسد. اين پلكان 32 پله دارد.همچنين دو پلكان در سمت جنوب ساختمان و انتهاي جبهه اصلي بنا قرار گرفته كه هر كدام 34 پله دارد. اين سه پلكان به سطح فوقاني ساختمان منتهي مي شود. سطح فوقاني ساختمان به مساحت 1480 مترمربع با ديوارهايي به ارتفاع 85 سانتي متر و قطر 75 سانتي متر محصور و محدود شده است. برج دوازده ترك آرامگاه 23 متر از روي سقف مقبره و 5/28 متر از كف بنا ارتفاع دارد.
در وسط برج صندوق چهارگوش مفرغي كه نشانه و علامت بالاي مرقد است بر كف فوقاني آرامگاه نصب شده است. طول هر ضلع قسمت پايين اين صندوق 12/1 متر و طول هر ضلع قسمت بالاي آن 1 متر و ارتفاع آن 37 سانتي متر است. بر چهار بدنه آن كتيبه اي عربي به خط ثلث برجسته بسيار شيوا نوشته شده است كه درباره مرگ آدمي از نظر ابن سيناست.كتيبه بالا و ساير كتيبه هاي آرامگاه به خط ثلث آقاي احمد نجفي زنجاني نوشته شده است.
در سمت راست سرسراي مقبره لوح مرمري به خط نستعليق نصب شده كه سال اتمام ساختمان را 1370 قمري و 1330 شمسي ذكر كرده است.
پس از سال 1349 شهرداري همدان با واگذار كردن چند قطعه زمين به آرامگاه و طراحي باغچه ها ميدانگاهي با فضاي سبز به وجود آورد. در سال 1350 ساختمانهاي جديدي در جنوب آرامگاه شامل دو اتاق براي دفتر گلخانه- اتاق فروش بليت- انبار- مهمانسرا ( دو اتاق با سرويس بهداشتي) با نماي سنگ گرانيت به مجموعه اضافه شد.




آرامگاه نادر شاه در طوس
در ادامه ساخت و سازهاي انجمن آثار ملي طرح مقبره نادرشاه در اسفند ماه 1333 به مسابقه گذارده شد. در مرداد ماه 1334 طرح هوشنگ سيحون برنده مسابقه اعلام شد. طرح هوشنگ سيحون در جلسه آبان 1334 شوراي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به سرپرستي محسن فروغي تاييد و براي ساخت به انجمن آثار ملي معرفي گرديد. همزمان با ساخت مقبره طرح مجسمه نادر شاه به استاد ابوالحسن صديقي سفارش داده شد. طبق گزارش انجمن آثار ملي صديقي وظف شد مجسمه نادر شاه سوار بر اسب را در محل مشخص شده در طرح هوشنگ سيحون نصب كند.
انجمن آثار ملي بعد از بررسي مناقصه شركتهاي پيمانكاري در مهر 1335 عمليات ساختماني بناي آرامگاه نادر و عمارت فرعي و محوطه سازي آن را به شركت ساختماني كا . ژ.ت واگذار كرد.
بناي آرامگاه از قسمت مركزي يعني محل تدفين نادرشاه و دو تالار موزه به نام موزه اسلحه دوره هاي مختلف تاريخ ايران و ديگري موزه اسلحه و آثار مربوط به دوران نادر شاه تشكيل شده است.

سيحون در مورد ايده اصلي طرح مقبره نادر مي نويسد:
” بناي يادبود ديگر ساختمان آرامگاه نادر شاه است در مشهد شامل تالار،مقبره دو موزه يكي براي جنگ افزار زمان نادر و يكي جهت اسلحه زمان قبل از نادر و برج مرتفعي براي برپا كردن مجموعة مجسمه نادر سوار بر اسب و قزلباشها كه اشاره به سپاهيان نادر است. اين ساختمان بر اساس دو شكل اصلي هندسي يعني مربع و مثلث طراحي شده است و طرح راهنما مبناي آن را تشكيل مي دهد كه 42 سال پيش در مشهد و كلاً از سنگ خارا ي مشهد با قطعات بزرگ اشاره به صلابت و عظمت نادرشاه بوجود آمده است.
تالار آرامگاه به شكل مربع از دو ديوار قرمز رنگ سنگي بسته و دو قسمت ستون بندي باز تشكيل شده است كه سنگ مزار نادر در گوشة اين مربع در پناه دو ديوار جا دارد و به طرف بيرون نگاه مي كند. اين زاويه و پناه و باز بودن تالار حالت صحنة جنگ و دفاع و حمله را تداعي مي كند. رنگ قرمز دو ديوار بمفهوم جنگ است و برجستگيهاي با ابعاد متفاوت سنگي كه از دو ديوار بيرون آمده اند نبردهاي مختلف نادر را نشان مي دهد. ستونهاي اطراف تالار از نقشة مربعهاي قاعده و بالاي ستون به ترتيبي كه 45 درجه نسبت به هم چرخش دارند.طرح شده كه در نتيجه 8 مثلث با 4 قاعده در بالا و 4 قاعده در پايين نشانة از كلاه نادر است. 16 عدد آنها به ارتفاع 26/2 متر و 2 تاي ديگر به ارتفاع متجاوز از 4 متر يكپارچه از سنگ خارا تراشيده شده اند. در قسمت نماي ورودي طرف چپ يك بدنه موزة بزرگ است و سمت راست پايه برج مانند مجسمه ها قرار دارد كه يك قرنيز سنگي از اين ضمن پوشش ورودي اصلي اين دو را بهم وصل مي كند برج پايه و مجموعه مجسمه با هم طرح شده اند به ترتيبي كه حالت ديناميك و حمله و يورش را مجسم مي كنند و نيز نامبرده از طرف برج مجسمه به طرف موزه حركت صعودي دارد كه همچنين به تبعيت از مجموعه برج و مجسمه ها حالت ديناميك و جهشي جنگ را تداعي مي كند ابتكار اين قرنيز در اين است كه در پوشش مابي دو ستون تكنيك ساده شده و مدرن طاقهاي روي قديم بكار رفته است. بدين معني كه آجر يا سنگ كليدي يا تاج كه بالاي قوس تعبيه مي شد و فشارهاي طاق از اطراف آن به دو طرف يعني پايه ها منتقل مي شدند به يك قطعه سنگ مثلثي و بقيه به دو قطعه سنگ در طرفين خلاصه شده اند و طاق قوسي تبديل به طاق مستقيم و تراز شده است . مثلثهاي كليدي تمامي متساوي الاضلاع و بقيه نيز مثلثهاي قائم الزاويه هستند كه در بالا بصورت مورب برش خورده اند همين طرز كار عيناً در داخل تالار آرامگاه نيز عمل شده است. همچنين در نماي حد فاصل بين مجسمه و موزه كوچك مجموعه بنا طوري ساخته شده كه بخصوص در نماي اصلي برجستگي نباشد يعني ابزار كاريها و تراش سنگها تماماً از داخل باشند و اين بمنظور ايجاد قدرت تجسمي و تصويري بيشتر است. فقط در قسمت موزة كوچك سه ناودان عظيم سنگي از متن بيرون آورده اند كه بيشتر جنبة زيبايي دارند .
بنا كلاً روي سكوي كه از كف زمين در حدود دو متر بالاتر است قرار گرفته است .در نماي ورودي به طرف چپ نزديك موزه بزرگ روي تراس يك حوضچه با سنگ آب يكپارچه از خارا ساخته شده است.سنگ آب از بالا شكل يك مثلث متساوي الاضلاع را دارد و از نماهاي شش مثلث بزرگ و كوچك يك در ميان حجم آنرا بوجود آورده اند.
پوشش بنا تماما از بتن مسلح نمايان انجام شده است. در تالار آرامگاه يك پوشش مربع شكل بزرگ با تراشهاي مثلثي از داخل و بيرون و مرتفع تر از قسمتهاي ديگر طوري ساخته شده كه 4 مثلث بزرگ مشرف به ستونهاي هشتگانه داخل تالار با نقش هندسي مخصوص از سنگ مرمر نازك يزد نور زرد رنگ ملايمي به داخل آرامگاه پخش مي كند. درهاي فلزي داخل براي موزه ها و فضاي زير برج و همچنين نرده هاي دورتا دور باغ شكل تبرزين نادر را تداعي مي كند.
براي طراحي باغ نيز از اشكال مربع و مثلث استفاده شده. آب ريزها و حوضها و جوبيارها همه بر پايه باغ ايراني طراحي شده . در يك گوشة باغ بناهاي فرعي براي تالارهاي اجتماع و كتابخانه و سرويس و گلخانه در نظر گرفته شده كه در حال هماهنگي با خود بناي آرامگاه مي باشد. مجموعه مجسمه ها توسط آقاي ابوالحسن صديقي در روم ساخته و برنز ريخته شده اند .
مساحت كلي آرامگاه و باغ حدود 14 هزار مترمربع است. باغ از چهار طرف به چهار خيابان متصل است و ديواري با سنگ گرانيت و با تلفيق نرده هاي آهني به نقش تبرزين دور مقبره كشيده شده است.
بناي اصلي آرامگاه به مساحت 12 هزار مترمربع سه ايوان شرقي جنوبي و غربي متصل به يكديگر و سه راهرو و پله دارد. اصل بنا 4 قسمت دارد: تالاري به طول و عرض 5/15 در 4/8 متر كه هفت پنجره بزرگ بطرف جنوب دارد فضاي اصلي مقبره 15در15 متر و دو طرف آن به عرض تقريبي 4 متر و ارتفاع 5/2 متر است . 16 ستون يكپارچه سنگي به ارتفاع 26/2 متر در اطراف مقبره قرار دارد.سقف مقبره بيش از 6 متر ارتفاع دارد . قبر نادر در گوشه آن قرار گرفته و ديوار اطراف مقبره از مرمر قرمز رنگ ساخته شده است.
 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
هوشنگ سیحون قسمت سوم

هوشنگ سیحون قسمت سوم

ادامه:
قسمت سوم برجي است كه در زاويه شمال شرقي بناي اصلي قرار گرفته و با دو ستون سنگي يكپارچه به ارتفاع 09/4 متر به بناي اصلي اتصال دارد. ارتفاع برج 5/12 متر و طول و عرض پايين آن 5/9 در 5/5 متر و بالاي آن به طول و عرض متوسط 8/4 متر است.
به گزارش انجمن آثار ملي در آبان 1335 استاد ابوالحسن صديقي تعهد كرد مجسمه گچي نادر را آماده كند و براي ساخت مجسمه برنزي به ايتاليا بفرستد تا مؤسسه ايتاليايي BRUNI در رم ساخته مجسمه برنزي را به انجام رساند.


آرامگاه خيام در نبشابور:

آرامگاه خيام در نيشابور
این بنای جادویی مبتني بر اصول رياضي و مثلثاتي خيامي،محاسبه و طراحي شده؛سير در دهليزها و طاق و ايوان مقبره،خود سفري ست به جهان بي نهايت معاني خيام. كه در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند . محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه بعد از گزارش فروغی به انجمن سیحون در اسفند 1337 متعهد شد نقشه های قطعی و نقشه های اجزای کار را شامل مقبره اصلی - سکو بندی اطراف و آبنماها و بناهای تابعه آن وهمچنین نظارت کار را هرچه زودتر برای ساخت مقبره به انجمن تحویل دهد .
سیحون مشخصات فنی بنا را چنین توضیح می دهد :"استخوان بندی بنا فلزی و دارای روکش آلومینیوم خواهد بود در قسمت سقف نوعی شیشه های ضخیم الوان و در متن قسمت بدنه با کاشی پشت و رو تزیین خواهد شد.زیر سازی بنا با بتون و کرسی و پله ها با سنگ گرانیت و بدنه دیوار مجاور آبنماها با سنگ تراورتن و سنگ روی قبر از سنگ سیاه مشهد خواهد بود ."
سیحون و حسین جودت اعلام کردند :
" طرح اولیه ساختمان آرامگاه خیام با استخوان بندی فلزی تهیه گردید و در نظر بود که روکار آن با آلومینیوم پوشیده شود پس از مراجعه به اهل فن معلوم شد که روکش آلومینیوم بر فلز آثار نامطلوبی از لحاظ ترکیبات شیمیایی دارد .از این رو تصمیم گرفته شد
که کار با بتن ظریف اجرا گردد و ارتفاع آرامگاه نیز از 12 متر به 22متر ترقی داده شود تا عظمت بیشتری پیدا کند ."
آنها متذکر شدند :
" ارجاع کار به یک شرکت پیمانکار خارجی جهت ساخت مقبره مستلزم تحمل هزینه زیاد است و از طرفی شرکت ساختمانی کا.ژ.ت تعهد نموده که در صورت نیاز متخصصین خارجی را جهت نظارت و اجرای درست کار استخدام نماید و از طرفی به اثبات رسیدن شایستگی شرکت کا.ژ.ت در ساخت مقبره نادرشاه بر همگان آشکار شده است و شایسته است که ساخت مقبره خیام نیز به شرکت مزبور داده شود ."
در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد و دراین سال قسمتهای عمده کار از جمله گود برداری بتن ریزی های بنا و طرح محوطه به اجرا در آمد.در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایا ن رسید .
مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است .
ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند
و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک وتو خالی و یادآور ستاره ای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود .
سطح داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است.روکار بنا معرق کاری سنگی استو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است.در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است .
حال می پردازیم به شرح بنای یادبود خیام.در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است :شنیده بودم که خیام گفته بود : ( من آرزو دارم مزارم در جایی باشد که در بهاران برگ گل روی مزارم بریزد )
بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طور ی ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود. در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که در فصل بهار شکوفه های زرد آلو روی مزار میریزد . از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند .
خیام در واقع سه شخصیت دارد : ریاضی دان است- منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد . دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است .
از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد . پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسیاست. این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی وبه خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.این ستاره ها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد . و اما برخورد تیغه ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش(( سیاه مشق)) های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سرتاسر لوزی ها را پر کند .به تقاضای(( انجمن آثار ملی)) شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی با نظر اینجانب که به صورتیکه می خواستم, این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت . از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است .
دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند واین اشاره به نام خیام است .
چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد . از طرف دیگرحوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد .و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان.در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری جهت کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقین و محققین ساخته شده است که از شرح جزییات صرف نظر میشود



آرامگاه كمال الملك در نيشابور
سيحون همزمان با طرح آرامگاه خيام طرح بازسازي و مرمت آرامگاه عطار وطرح بناي جديد آرامگاه كمال الملك را به انجمن آثار ملي پيشنهاد داد.به گزارش انجمن در اسفند1337سيحون در قراردادي با انجمن تعهد كرد طرح مقبره خيام و بازسازي مقبره عطار و طرح بناهاي آرامگاه كمال الملك را به صورت كامل به انجمن آثار ملي تحويل دهد.سيحون متعهد شد طرح مقبره كمال الملك را در دو ماه تهيه كند و به عنوان ناظر انجمن كار نظارت پروژه را به عهده بگيرد.كار در سال 1338 به شركت كا.ژ.ت واگذار شد و پي سازي آرامگاه،نصب استخوان بندي آهني و كاشيكاري بنا تهيه و نصب سنگ مزار و نقش برجسته ي نيم تنه سنگي كمال الملك كار استادابوالحسن صديقي و احداث دو حوض در محوطه مقبره انجام گرفت و در سال1342رسما گشايش يافت.مقبره كمال الملك در ضلع شمالي مقبره عطار با بتن مسلح بنا و با زيربناي 28متر مربع ساخته شده است؛شش ايوانچه مقعر با پوشش كاشي معرق به رنگ هاي لاجوردي،سفيد و...تزيين شده است.
سيحون در رابطه با ايده مقبره مي نويسد:
از باغ خيام بعد از طي نزديك به دو كيلومتر به سمت غرب،به باغ ديگري مي رسيم كه مدفن شيخ فريدالدين عطار است و يك بقعه قديمي آن را در بر دارد.در جوار آرامگاه عطار با فاصله محل به خاك سپردن نقاش مشهور كمال الملك است كه طرح بناي يادبودش نيز به عهده اين جانب قرار گرفت.اين بنا در نقشه از دو مربع تشكيل شده و تناسب يك بر دو دارد؛براي هر واحد يعني هر ضلع مربع در نما يك قوس درنظر گرفته شد كه در چهار ضلع كه در چهار ضلع مستطيل 6قوس زده شد.علاوه بر اين دو قطر هرمربع دو قوس ديگر را تشكيل مي دهند كه از داخل با هم تلاقي مي كنند.پس چهار قوس هم از داخل زده شده كه مجموعا مي شود ده قوس.برخورد اين قوس ها و پوشش ها آن ها در بالا اشكال هندسي مخروطي شكلي را به وجود آورده اند كه ابتكاري است هندسي با تزيينات كاشي معرق روي آن ها.سنگ روي مزار از گرانيت مشهد و از دو قسمت مرتفع و خوابيده ولي يكپارچه تراشيده تشكيل شده است كه روي قسمت مرتفع چهره كمال الملك به صورت نقش برجسته حجاري شده.بنا و پوشش آن از بتن مسلح است

 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا