سازه های حبابی

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز


تاریخچه مختصری از سازه های حبابی

درحال حاضر نیویورک شاهد برگزاری مهمانی هایی در گنبدهایی حبابی ست که شهر را فرا گرفته اند. اما معماری حبابی بیش از 40 سال پیش شکل گرفته است. ایده ی اولیه، به صورت طبیعی در دهه ی 1960 آغاز شد. طرح پروژه 1970 انت فارم از شرکت فراموش شده ی جرسی دِویل این ایده را مطرح نمود؛ معماری که شاید بیش تر برای اینستالیشن کادیلاک رانچ شناخته شده که شامل ده اتومبیل تا نیمه حفر شده در زمین بوده است.پس از آن در 1988، هنرمند مایکل راکُویتز طرح پاراسایت را ایجاد نمود. این طرح که به عنوان شوخی کنایه آمیزی پیرامون مواد زائدی که ما هیچ گاه به آن ها فکر نمی کنیم در نظر گرفته شد؛ استفاده ای از باد خروجی های تهویه مطبوع ساختمان به عنوان بادکننده ی ساختار حبابی بود.
الکسیس روخس، پروفسور معماری از سای آرک، اینستالیشن حبابی خود را در سال 2006 ساخت. روخس با این ایده که در آینده ما خانه هایمان را در یک چمدان حمل می کنیم، از کامپیوتر استفاده نمود تا فرم های دقیق تری را برش و مورد استفاده قرار دهد.پس از آن در سال 2005، شرکت نوروژی ام ام دبلیو، اینستالیشی را برای اتصال میان چهار ساختمان مجزا با استفاده از ساختارهای معماری حبابی ایجاد نمود. کنگو کوما نیز در همین سال، با استفاده از این معماری یک خانه چای در زمین های موزه ی فرانکفورت طراحی نمود.
در سال 2006، رم کولهاس و مهندس سیسیل بالموند ساختاری را ایجاد نمودند که شاید یکی از بهترین پاویون هایی است که بر روی زمینگالری سرپنتین در لندن به نمایش درآمده است.



پروژه 1970 از انت فارم



پاراسایت از مایکل راکُویتز



اینستالیشن الکسیس روخس



اینستالیشن شرکت ام ام دبلیو



خانه چای از کنگو کوما



پاویون سرپنتین 2006 از رم کولهاوس
برگرفته از سایت اتوود
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
حباب امید یا کشتی نُوا از آنیش کاپور؛ اولین سالن کنسرت حبابی جهان

حباب امید یا کشتی نُوا از آنیش کاپور؛ اولین سالن کنسرت حبابی جهان



در همکاری با معمار ژاپنی آراتا ایسوزاکی، مجسمه ساز بریتانیایی آنیش کاپور سالن کنسرتی حبابی و قابل حمل برای تور کشوری فستیوال لوسرت طراحی کرده است. او لقب "کشتی نُوا" را به این پروژه داده است. کاپور که به دلیل ساخت اینستالیشن های انتزاعی غول پیکر شناخته شده است؛ هنر و صنعت خود را به یک مقیاس کاملا جدید برده است: حجمی پیازی که می تواند 500 نفر را در زیر غشای پلی استر خود جای دهد.
این ساختار عجیب و غریب گروه کاملی از جوامع مختلف را تشویق می کند تا در سراسر دنیای مجازی، تشابهاتی از آن چون تخم مرغ گم شده ی گودزیلا، چادر سیرک غول آسا و حتی رحم یک موجود خارق العاده را به آن نسبت دهند. از سوی دیگر، کاپور از اصطلاحات اساسا معماری برای توصیف این کشتی استفاده می نماید: "این ساختار، فضایی برای جامعه و برای موسیقی در محفظه ای از رنگ و فرم را تعریف می کند."
این احساس محصوریت و اشغال فکری با رنگ و نور، سرزمینی آشنا برای کاپور است: او یک ساختار مشابه مسکونی استثنائی در میان شبستان گرند پلیس در پاریس در سال 2011 با نام لِویاتیان ساخت. این اثر به دلیل مهندسی عجیب خود به ماسبقی برای این شبستان و کیفیت تجربی خود اثر بدل گردید (کاپور در ساخت و ساز مورد استفاده در این اثر از فرمول سازی هایی استفاده کرد که برای تکمیل آن 20 سال تلاش نموده است).
این هنرمند تمایل خود برای ایجاد یک فضای دارای تاثیرات احساسی برا ساکنان خود را اینگونه توصیف می کند: "بازدیدکنندگان دعوت می شوند تا به درون اثر قدم بگذارند، خود را در رنگ ها غوطه ور یابند و من امیدوارم این اثر تجربه ای از تعمق و شاعرانگی باشد.
طراحی با استفاده از پیشرفته ترین تکنولوژی ها صورت گرفته و کار تنها به صورت بصری با ما گفتمان نمی کند اما بازدیدکنندگان را به سفری برای کشف کامل احساس و روان می برد." بدین ترتیب فضای داخلی باید اهمیت بیشتری نسبت به فرم های خارجی عجیب و غریب در بر داشته باشد و این قطعا یکی از خصوصیات کشتی نوا ست.
از دید پرنده، رنگ بنفش این پوسته ی کشیده به نظر انتخابی عجولانه می آید که با محیط طبیعی اطراف خود در مبارزه است و سوال هایی را پیرامون انگیزه ی کاپور و ایسوزاکی ایجاد می نماید. با این حال، در فضای داخلی تفکر آن ها خود روشن می گردد: همچون پنجره ای عظیم از شیشه های رنگی، رنگ غلیظ اثر روشنایی نوری که از میان این غشا نفوذ کرده را پراکنده می کند و به فضا احساسی آرامش بخش همچون کلیساهای جامع می بخشد.
چالش های کاربردی بسیاری در ساخت و طراحی کشتی نُوا وجود داشته است: حجم کروی یا تخم مرغی اثر، فرم ایده آلی برای برنامه های حساس به صدایی چون تئاتر، اپرا و یا کنسرت موسیقی نیست. با این حال، این موضوع، مبتکرانه حل شده است: روسای فستیوال لوسرت با استفاده از چوب سدر به دست آمده از درختان آسیب دیده ی جنگل های باستانی اطراف به عنوان یک متريال اکوستیک استفاده نموده و صندلی های سالن را نیز از این جنس ساخته اند. این نجات و استفاده مجدد از چوب های باارزش با هدف مهم پروژه مترادف بوده است: عمل کردن به عنوان نمادی برای بازیابی پس از فاجعه ی بزرگ زلزله ی ژاپن.
خصوصیت منحصر بفرد این سالن موسیقی، خالی شدن و حمل و نقل آسان آن از طریق جاده است که باعث می گردد هزاران نفر از مردم ژاپن در سراسر منطقه و به خصوص در مکان های دور از دسترس از آن لذت ببرند: کشتی نُوا یک حباب فرهنگی امید است و فراتر از نمای خارجی آن حاوی پیام عمیقا زیبایی ست.


.

.

.

برگرفته از سایت اتوود
 
بالا