ساده ترین، کوتاه‌ترین و كاربردی‌ترین جملات انگلیسی

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد صدا Voice

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد صدا Voice

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد صداها


Voice

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد صداها، صدای افراد در هنگام صحبت کردن در ادامه مطلب



1- لطفا آرام صحبت کنید.

Please keep your voice down.



2- آرام تر صحبت کن، لطفاً.

Lower your voice, please.



3- لازم نیست صدایت را بلند کنی.

There is no need to raise your voice.



4- لطفا بلند صحبت کن.

Please speak in a loud voice.



5- لطفا بلند بگو.

Please say it out loud.



6- چرا صدات گرفته؟

Why is your voice hoarse/husky?



7- گلو درد دارم و صدایم در نمی آید.

I have got a sore throat and I have lost my voice.



8- صدای زیبایی داری.

You have got a beautiful voice.



9- آرام صحبت می کند و من صدایش را نمی شنوم.

He has a quit voice and I cannot hear him.



10- چرا همیشه با عصبانیت صحبت می کنی؟

Why do you always speak in an angry tone of voice?



11- با این لحن با من صحبت نکن.

Don’t take tone with me?



12- داری سر من داد می زنی؟

Are you yelling at me?



13- صدای خانم ها زیر و آقایان بم است.

A girl’s voice is high and a man’s voice is low.



14- هنوز صدای پسرم مردانه (دورگه) نشده است.

My son’s voice hasn’t broken yet.



15- وقتی هول می شوم صدایم می لرزد.

When I am embarrassed, my voice shakes/ trembles.



16- مِن مِن نکن، نمی فهمم چی می گی.

Don’t mumble; I cannot understand what you say.



17- چی با خودت زیر لب می گویی؟

What are you muttering to yourself?


irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خانه و آپارتمان Houses and Apartment

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خانه و آپارتمان Houses and Apartment

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خانه و آپارتمان



House and Apartment

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد انواع خانه و آپارتمان، صحبت در مورد خانه و قسمت های داخلی و بیرونی از جمله حیاط، اتاق ها، آشپزخانه و ...



انواع خانه ها Kind of Houses

1- خانه من حیاط بزرگی دارد.

My house has a large yard/ garden.

در آمریکا برای حیاط yardو در انگلستان garden بکار می رود و منظور محوطه سرسبزی است که روبروی خانه یا دور تا دور آن را فراگرفته است.)



2- خانه ما حیاط جلویی بزرگ و حیاط عقبی کوچکی دارد.

Our house has a large front yard and small back yard.



3- من در آپارتمانی در طبقه سوم زندگی می کنم.

I live in a apartment (Am.)/a flat (Br.) on the third floor.



4- من در یک آپارتمان سه اتاق خوابه زندگی می کنم.

I live in a three bedroom(ed) apartment/ flat.



5- یکی از دوستانم آپارتمان دوبلکس قشنگی خریده است.

A friend of mine has bought a nice duplex apartment.(Am.)



6- خانواده اسمیت در یک خانه دوطبقه(دوبلکس) زندگی می کنند.

The Smiths live in a ranch house.(Am.)



7- منظور خانه یک طبقه (ویلایی) بزرگی است که اطراف آنرا محوطه سرسبزی فرا گرفته است.

My American friend lives in a ranch house.(Am.)



8- من یک سوئیت (آپارتمان کوچک ) دارم.

I have a/an studio (apartment)/efficiency (apartment) suite (Br.).



9- در نظر دارم یک خانه بخرم. (منظور خانه ایست که از دیگر خانه ها جداست و روبروی آن یا اطراف آن را محوطه سبز فرا گرفته است.)

I am planning to buy a detached house.(Br.)



10- منظور هر یک از دو خانه بهم چسبیده است که یک دیوار مشترک دارند ولی از طرف دیگر به خانه ای متصل نیستند.

We’ve moved into a semi-detached house lately.(Br.)



11- منظور یکی از چندین خانه متصل بهم است که یک شکل ساخته شده اند.

My parents live in a terraced house.(Br.)



12- منظور خانه مجزای کوچکی است که یک طبقه باشد.

We live in a bungalow.(Br.)



13- در یک خانه سه طبقه زندگی می کنیم.

We live in a three-story house.

صحبت درباره خانه/ آپارتمان : Speaking about a house/ an apartment

1- خانه داری یا آپارتمان؟

Do you have a house or an apartment?



2- یک آپارتمان(کوچک ولی راحت) دارم.

I have a cozy apartment.



3- در کدام طبقه زندگی می کنی؟

Which floor do you live on?



4- در طبقه همکف زندگی می کنم.

I live on the first floor (Am.)/ground floor(Br.).



5- در هر طبقه 4 آپارتمان هست.

There are four apartments on each floor.



6- تلفن داری؟

Do you have a telephone? (Am.)/ Are you on the phone (Br.)



7- در کدام خانه زندگی می کنی؟

Which house do you live in?



8- خانه من دو تا مانده به آخر است.

My house is the last but two.



9- از سه تا پله بالا می روی تا به در جلویی برسی.

You go up three steps to get to the front door.



10- این پله ها به زیر زمین منتهی می شوند.

These steps lead to the basement.



11- خانه ما حرارت مرکزی دارد.

Our house has central heating/ is centrally heated.



12- تمام خانه موکت است.

The whole house is carpeted.



13- هال پارکت است اما اتاق خواب ها مو کت دارند.

The living room is parquetted but the bedrooms have (fitted) carpet.



14- خانه ام رو به جنوب است(آفتاب روست).

My house is south-facing.



15- تمام پنجره ها شیشه دو جداره دارند.

All the windows are double-glazed.



16- چند تا اتاق خواب دارد/ دارید؟

How many bedrooms are there/ do you have?



17- حمام روبروی اتاق خواب است.

The bathroom is across from the bedroom.



18- در اتاق خواب کوچک یک کمد دیواری(کمد لباس) هست.

There’s a closet in the small bedroom.



19- منظور کمد دیواری بزرگی است که می توان داخل آن لباس عوض کرد.

In the large bedroom there’s a walk- in closet.



20- وارد که می شوی آشپزخانه بزرگی در سمت راست قرار دارد.

As you walk in there’s a large kitchen on the right.



21- در آشپزخانه ظرفشویی کابینت های کاملا نو قرار دارد.

There’s a nice new sink in the kitchen.



22- بالای ظرفشویی کابینت های کاملا نو قرار دارد.

There are brand new cabinets above the sink.



23- تعداد کابینت ها کافی است و جا برای همه چیز هست.

There are enough cabinets to fit everything.



24- جا برای همه خورده ریزه من هست.

There’s room for all my pots and pans.



25- اجاق گار در گوشه قرار دارد.

The stove(Am.)/ cooker (Br.) is beside the freezer.



26- یخچال پهلوی فریزر قرار دارد.

The refrigerator (Am.)/fridge (Br.) is beside the freezer.



27- بین ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی یک کابینت قرار دارد.

There’s a cabinet between the washing machine and the dishwasher.



28- کف آشپزخانه کاشی( یا کف پوش) است.

The kitchen floor is tiled.



29- این اتاق خواب سه در چهار است.

This bedroom is there by four.



30- دیوارها کاغذ دیواری هستند.

The walls are papered./ there’s wallpaper on the walls.



31- (رنگ) دیوارها سبز روشن است.

The walls are light green (in color).



32- در اتاق مطالعه من یک جا کتابی (کتابخانه) کوچک است.

There’s a small bookcase in my study room.



33- روی همه دیوارها پوستر هایی هستند.

There are posters on all the walls.

اجزاء خانه : Part of House

1- سه اتاق خواب در طبقه بالا و یک اتاق خواب در طبقه پایین است.

There are three bedrooms upstairs and there’s one bedroom downstairs.



2- هال به شکل اِل است.

The living room is L-shaped.



3- هال به شکل مستطیلی و خیلی بزرگ است.

The kitchen is rectangular and huge.



4- آشپزخانه به شکل مربع و متوسط است.

The kitchen is square and (of) medium size.



5- حمام جنب توالت است.

The bathroom is next to the rest room/toilet.

(توضیح: برای توالت بخصوص در منزل از کلمه bathroomاستفاده میشود زیرا توالت اغلب درون حمام قرار دارد اما در ایران چون توالت جداگانه نیز وجود دارد لذا برای آن لازم است از rest roomاستفاده شود تا تفاوت مشخص گردد.)



6- آشپزخانه به سالن(اتاق) غذاخوری متصل است.

The kitchen is through the dining room.



7- اتاق انباری به آشپزخانه متصل است.

The panty/storage room is through the kitchen.



8- منظور اتاق کوچکی است که معمولا برای مطالعه یا استراحت و تماشای تلویزیون مورد استفاده قرار می گیرد.

There’s a den next to the bedroom.



9- خانه ما زیر زمین نسبتا بزرگی دارد.

Our house has a pretty large basement/cellar.



10- منظور اتاق کوچکی است که به شکل انباری است و ماشین لباسشویی در آن قرار دارد و شستشوی لباس ها در آنجا انجام می شود.

There’s a laundry room in the basement.



11- ما اتاق زیر شیروانی نسبتا بزرگی داریم.

We have a pretty large attic.



12- بالکن دارید؟

Do you have a balcony?



13- پاسیوی قشنگی در آپارتمان من هست.

There’s a nice patio in my apartment.



14- گاراژ بزرگی در حیات است.

There’s a large garage in the yard.



15- پارکینگ در زیر زمین/ زیر ساختمان است.

The parking is in the basement/under the building.


irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد پوشاک Clothing

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد پوشاک Clothing

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد پوشاک



Clothing

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات پوشاک، انواع پوشاک، لباس پوشیدن، یقه لباس و ...



پوشاک : clothes, clothing, cloth, clothe

1- لباس های من در جالباسی اتاق خواب است.

My clothes are in the closet in the bedroom.



2- لباس های من در جالباسی اتاق خواب است.

My clothing is in the closet in the bedroom.

کلمه clothesبه معنای(لباس ها) همیشه به صورت جمع به کار می رود و شکل مفرد ندارد. کلمهclothingبه معنای (لباس ها ) مفرد است و همیشه با فعل مفرد به کار می رود.



3- لطفا بچه را حمام کن و لباس بپوشان.

Can you please bathe and clothe the baby?



4- یک تکه پارچه لازم دارم تا میز را تمیز کنم.

I need a cloth to clean the table.

Clotheفعل است و به معنای (لباس پوشیدن، لباس پوشاندن) می باشد. Clothاسم است و به معنای (پارچه، تکه پارچه، کهنه) بکار می رود.



5- می توانید انواع لباس ها را از این مغازه لباس فروشی خریداری نمایید.

You can buy all kinds of garments in this clothing store.

پوشیدن و به تن داشتن: putting on & wearing

1- چرا داری پیراهن مشکی می پوشی؟

Why are you putting on a black shirt?



2- چرا پیراهن مشکی به تن داری؟

Why are you wearing a black shirt?

Put onبه معنای (پوشیدن، به تن کردن) است ولی wearبه معنای (به تن داشتن) می باشد.



3- بارانی ات را در بیاور و آویزانش کن.

Take off your raincoat and hang it up.



4- بگذار عینکم را بزنم.

Let me put on my glasses.



5- معلم ما مردی است که عینک آفتابی به چشم دارد.

Our teacher is the man wearing sunglasses.



6- قبل از شنا کردن ساعتت را در بیاور.

Take off your watch before swimming.



7- به من پنج دقیقه مهلت بده تا دوش بگیرم و لباس بپوشم.

Give me five minutes to shower and dress.



8- معمولا در اتاق خواب لباس می پوشم.

I usually get dressed in the bedroom.



9- شاگردان ما باید خوب لباس بپوشند.

Our students must be well-dressed.



10- لطفا در مراسم با بهترین لباس خود شرکت کنید.

Please attend the ceremony dressed in your best/in your best.



11- ظرف چند دقیقه دوش می گیرم و لباس عوض می کنم.

I’ll shower and change in a few minutes.

انواع پوشاک و یقه: types of clothing & collars

1- این لباس (زنانه) خیلی به شما می آید.

This dress really looks good on you.



2- من یک دست کت و شلوار اندازه 40 می خواهم.

dressبه معنای (لباس زنانه) و suitبه معنای (کت و شلوار یا کت و دامن است.)

I want a suit size 40.



3- کت و شلوار سه تکه جلیقه هم دارد.

A three piece suit has a vest.



4- من آن پالتو (کت) پشمی سرمه ای را ترجیح میدهم.

در زبان انگلیسی coatمعمولا هم به معنای (پالتو) و هم به معنای( کت) به کار میرود.

I prefer that dark blue wool coat.



5- من یک کاپشن سبک برای بهار و پاییز لازم دارم.

Jacketدر زبان انگلیسی به معنای(کاپشن) است و معنای(ژاکت) نمی دهد. برای (ژاکت) از pulloverیا sweaterاستفاده می شود.

I need a light jacket for spring and fall.



6- تو یک کاپشن با کلاه لازم داری.

You need a jacket with a hood.



7- از اورکت تان خوشم می آید.

I like your overcoat.



8- این بارانی را به نصف قیمت خریدم.

I bought this raincoat at half price.

9- anorakکاپشن کلاه دار بلندی است که تا بالای زانو را می پوشاند و داخل آن از پوست خز طبیعی یا مصنوعی پوشیده شده است.

You’d better take an anorak with you. It will be freezing in the mountain.



10- اگر می روی دوچرخه سواری بادگیرت را بپوش.

Put on your windbreaker if you’re going cycling.



11- مادر بزرگ داره یک کاپشن بافتنی برای تولدم می بافه

cardigan - کاپشن گشاد و معمولا بلندی است که از کاموای ضخیم بافته شده و جلو باز است که با دکمه یا زیپ باز و بسته می شود.

Grandma is knitting a cardigan for my birthday.



12- چه ژاکت(پولیور) قشنگی!

What a beautiful sweater/pullover!



13- یک دست لباس گرمکن برای دویدن لازم دارم.

I need a sweat suit for jogging.



14- این پیراهن گرمکن از پارچه الیاف مصنوعی دوخته شده است.

This sweatshirt is made of synthetic fabric.



15- من یک ژاکت یقه هفت آبی تیره می خواهم.

I want a navy blue V-neck pullover.



16- این شلوار گرمکن اندازه من نیست.

These sweatpants aren’t my size.



17- من در ژاکت یقه اسکی راحت نیستم.

I feel uneasy in polo-neck sweater.



18- برای روز تولدش یک ژاکت یقه گرد ضخیم به او هدیه دادم.

I gave him a thick crew-neck pullover for his birthday.



19- امسال ژاکت یقه کیپ مد شده.

turtle-neck نوعی ژاکت یقه کیپ است که یقه آن از یقه گرد بلندتر بوده ولی مانند یقه اسکی برگردانده نمی شود.

This year turtle-neck sweaters are in fashion.



20-می توانی این جلیقه را هنگام پیاده روی بپوشی. (down vest جلیقه گشادی است که آستین ندارد و داخل آن از پر قو یا پر پوشیده شده و معمولا روی لباس ها پوشیده می شود.)

You can wear this down vest when you go hiking.



21- قصد دارم کت اسپرتم را در جشن تولد باب بپوشم.

I’m going to wear my blazer/sport jacket to Bob’s birthday party.



22- دارم دنبال یک پیراهن آستین کوتاه/بلند می گردم.

I’m looking for a short-sleeved/long-sleeved shirt.



23- اندازه یقه تان چیست؟

What’s your collar size/ neck size?



24- این پیراهن آخرین مدل است.

shirt به معنای(پیراهن مردانه) و blouseبه معنای(پیراهن زنانه) می باشد.

This blouse is the latest style.



25- چه سارافون قشنگی!

What a beautiful sundress!



26- چند تا تی شرت نخی برای بچه ها خریدم.

I bought some cotton T-shirts for the kids.



27- یک دامن فلانل طوسی لازم داری تا با کتت جور باشد.

You need a gray flannel skirt to match your jacket.



28- شلوار آبی روشنت برای تابستان مناسب است.

You light blue pants (Am.)/ trousers (Br.) are good for summer wear.



29- برادرم برایم یک شلوار سفید فرستاده است.( منظور شلوار تکی است که کت همرنگ خود نداشته باشد و به صورت اسپرت پوشیده می شود.)

My brother has sent me a pair of white slacks.



30- شلوار بدون دوبل (برگردان دم پا) دوست ندارم.

I don’t like pants/ trousers without cuffs/pant cuffs/ trouser cuffs.



31- معمولا سر کار شلوار جین نمی پوشم.

I don’t usually wear (blue) jeans to work.



32- چرا آن کاپشن مخمل کبریتی را امتحان نمی کنی؟

Why don’t you try on that corduroy jacket?



33- لباس های زیرت را از کجا می خری؟

Where do you buy your underwear/underclothes?



34- این پیراهن زیر(مردانه) از نخ خالص است.

This undershirt is pure cotton.



35- پیژامه ات را بپوش و برو بخواب.

Put on your pajamas and go to bed.



36- لانگ جانز روی قفسه بالایی کمده.

long johns پیراهن و شلوار گرمکن (از جنس کرکی یا نخی) است که زیر لباس یا به هنگام خواب پوشیده می شود.

Your long johns are on the top shelf in the dresser.



37- جوراب های مردانه و زنانه در آن یکی ویترین هستند.

Socks and stockings are in the other window.



38- کجا می توام جوراب سه ربعی (زیر زانو) و جوراب شلواری بخرم؟

Where can I buy knee-high stockings and pantyhose/tights?



39- روسری ابریشمی نو منو ندیدی؟

Have you seen my new silk scarf?



40- زنم برایم شال گردن قشنگی بافته.

My wife has knitted a nice muffler/scarf for me.



41- تو یک کلاه لازم داری تا سرت را گرم نگه داره.

You need a hat/cap to keep your head warm.



42- همیشه وقتی ماشینم را تعمیر می کنم لباس سرهم می پوشم.

I always wear my overalls when I fix my car.



43- این لباس خواب خوب و نرم است.(nightgownلباس خواب بلندی است که کمربند پارچه ای از جنس خود دارد و به هنگام خواب پوشیده می شود. این لباس مخصوص بانوان و کودکان است.)

This nightgown is nice and soft.



44- لباس حوله ایت را به جالباسی حمام آویزان کن.

Hang your bathrobe on the peg in the bathroom.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش بخش 1 - Sports Part 1

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش بخش 1 - Sports Part 1

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش - بخش اول
Sports Part 1

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ورزش، انواع فعالیت های ورزشی و سرگرمی، مکالمات رایج در مورد ورزش، کوهنوردی، استخر و ...




کلیات: Generalities

1- ورزش می کنی؟
Do you play a sport?

2- اهل ورزش هستی؟/ورزش می کنی؟
Do you take any exercise?

3- بله هفته ای دو بار تنیس بازی می کنم.
Yes, I play tennis twice a week.

4- بله هفته ای سه بار می روم شنا.
Yes, I go swimming three times a week.

5- اغلب می روم باشگاه و ورزش می کنم/ کار می کنم.
I often go to the health club to work out.

6- نه وقتی کمی ورزش می کنم زود به نفس نفس می افتم.
No, when I have a little exercise, I get out of breath quickly.

7- چه ورزشی می کنی؟
What sport do you do/ play?

8- بسکتبال بازی می کنم و اغلب می روم کوهنوردی.
I play basketball and I often go climbing.

9- ورزش مورد علاقه ات کدامست؟
What’s your favorite sport?

10- عاشق شنا هستم.
I love swimming.

11- پسرم شیفته فوتبال است.
My son is football crazy.

12- او طرفدار پرو پا قرص فوتبال است.
He is a football fan.

13- چقدر ورزشکاری؟
How good are you at sports?

14- فکر می کنم به درد هیچ ورزشی نمی خورم.
I think I’m useless at sports.

15- برادرم ورزشکار است.
My brother is athletic/an athlete.

صحبت راجع به انواع ورزش ها : speaking about different sports

16- در این استادیوم سه زمین فوتبال است.
There are three football fields/ grounds/pitches in this stadium.

17- این کفش های فوتبال خیلی کهنه اند. چرا یک جفت نو نمی خری؟
These football boots are too old. Why don’t you buy a new pair?

18- مسابقه (فوتبال) چه ساعتی شروع می شود؟
What time’s the kick-off?

19- فردا لیورپول با آرسنال بازی دارد.
Tomorrow, Liverpool are playing Arsenal.

20- چلسی، ساتمپتون را سه بر صفر شکست داد.
Chelsea beat Southampton3-0(three nill).

21- شوت خوبی کردم ولی توپ به تیر دروازه خورد.
I made a good shot but the ball hit the goal post.

22- به تنیس علاقه داری؟
Are you interested in tennis?

23- بله من شیفته تنیس هستم.
Yes, I’m crazy about tennis.

24- تنیس را به بستکتبال و والیبال ترجیح می دهم.
I prefer tennis to basketball and volleyball.

25- یک راکت نو تنیس و چند تا توپ تنیس لازم دارم.
I need a new tennis racket and some tennis balls.

26- داخل پارک یک زمین تنیس، یک زمین والیبال و یک زمین بسکتبال هست.
There’s a tennis court, a volleyball court and a basketball court in the park.

27- نظرت در باره تنیس روی میز/ پینگ پنگ چیست؟
How do you like table tennis/ ping pong?

28- از آن خوشم می آید.
I quit like it.

29- اسکی بلدی؟
Can you ski?

30- هیچ می روی اسکی؟
Do you ever go skiing?

31- بله اغلب می روم.
Yes, I go quite often.

32- چوب اسکی هایم شکسته است. یک جفت نو لازم دارم.
My skis are broken. I need a new pair.

33- این نزدیکی ها پیست اسکی هست؟
Is there a ski slope nearby?

34- پرش با اسکی را دوست داری؟
Do you like ski jumping?

35- از تماشایش واقعا لذت می برم ولی حتی فکر انجام دادنش را هم نمی توانم بکنم.
I really enjoy watching it, but I’m not very interested in roller-skating or ice-skating.

36- اسکیت سواری دوست داری؟
Do you like skating?

37- فقط به اسکیت بُرد علاقمندم ولی علاقه چندانی به اسکیت(چرخدار) یا پاتیناژ ندارم.
I only like skate-boarding, but I’m not very interested in roller-skating or ice-skating.

38- این نزدیکی ها سالن پاییناژ (اسکیت روی یخ) هست؟
Is there a/an skating rink/ice rink nearby?

39-امروز هوا داغ است. چطور است برویم شنا؟
It’s hot today. How about going for a swim?

40- خیلی دوست دارم ولی مایو(مردانه) همراه ندارم.
I’d love to ,but I don’t have my swimming trunks with me.

41- شنایت خوب است؟
Are you good at swimming?

42- بد نیست. شنای قورباغه را خوب بلدم ولی کرال سینه و کرال پشت را خوب بلد نیستم.
I’m not bad. I can do (the) breast stroke pretty well, but I’m not good at (the) crawl or (the) back stroke.

43- چند وقت به چند وقت میروی شنا؟
How often do you go swimming?

44- هفته ای سه بار می روم(شنا).
I go three times a week.

45- نمی توانم مایوی خودم را پیدا کنم.
I can’t find my swimsuit/bathing suit (women)/swimming trunks (men).

46- این نزدیکی ها استخر سر پوشیده هست.
Is there an indoor swimming pool nearby?

47- نه ولی دو استخر تابستانی هست.
No, but there are two outdoor ones.

48- ابتدا باید یاد بگیری که در آب شناور(غوطه ور) بمانی.
First you should learn to float in the water.

49- به حالت دمر روی آب دراز بکش.
Lie face down in the water.

50- طاقباز روی آب دراز بکش.
Lie face up in the water.

51- زانوهایت را خم نکن.
Don’t bend your knees.

52- کدام ورزش را بیشتر از همه دوست داری؟
Which sport do you like best?

53- من موج سواری را بیشتر از همه دوست دارم. تو چطور؟
I like surfing best. How about you?

54- از تماشایش خوشم می آید ولی جرات انجامش را ندارم.
I like watching it, but I don’t dare to do it.

55- اما من شیفته اش هستم و تخته موج سواری خیلی خوبی دارم.
But I’m crazy about it and I have a very good surfboard.

56- فردا برویم کوهنوردی؟
Shall we go (mountain) climbing tomorrow?

57- فکر عالی است. برویم.
That’s a great idea. Let’s do.

58- همه موافقند؟
Is it ok with everybody?

59- بله من موافقم. پس قطعی است.
Yes, it’s ok with me. It’s fixed then.

60- چرا الان کوله پشتی ات را نمی بندی؟
Why don’t you pack your backpack/ rucksack too?

61- و فراموش نکن بادگیرت را هم بیاوری.
And don’t forget to bring your windbreaker too.

62- بیایید تا دم آن آبشار صعود کنیم.
Let’s climb as far as that waterfall.

63- نزدیکی های قله هوا چطور است؟
What’s the weather like near the peak?

64- آنجا بوران شدیدی است.
There’s a hard blizzard there.

65- بهتر است کمی آهسته تر برویم. صخره ها لغزنده اند.
We’d better slow down a little. The rocks are slippery.

66- عینک آفتابیت را بزن. برف زیادی در پیش داریم.
Put on your sunglasses. There’s a lot of snow ahead of us.

67- بیایید در سایه چادر بزنیم(اطراق کنیم).
Let’s camp in shady place/ in the shade.

68- تو چادر را بر پا کن و تو هم آتش درست کن.
You set up the tent and you make a fire.

69- همه کنسرو ها را بیرون بیاور و قوطی ها را باز کن.
Take out all the canned food and open the cans.

70- از آن صخره پایین برویم؟
Shall we climb down that cliff?

71- نه نرویم. خیلی شیب دارد.
No, let’s not. It’s too steep.

72- این راه به کجا منتهی می شود؟

Where does this path lead to?

83- به قله منتهی می شود.
It leads to the peak.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش بخش 2 - Sports Part 2

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش بخش 2 - Sports Part 2

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد ورزش - بخش دوم
Sports Part 2

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ورزش، انواع فعالیت های ورزشی و سرگرمی، مکالمات رایج در مورد ورزش، بدنسازی، ورزش ها رزمی، دو چرخه سواری و ...



1- از هنرهای رزمی خوشت می آید؟
Do you like martial arts?

2- فقط به جودو و کاراته علاقمندم.
I’m only interested in judo and karate.

3- همه فن ها را بلدی؟
Do you know all the techniques?

4- نه هنوز عضلاتم انعطاف کافی ندارند.
No, my muscles are not flexible enough yet.

5- نظرت راجع به بکس چیست؟
What do you think of boxing?

6- از آن بدم می آید. نمی توانم اسمش را ورزش بگذارم.
I hate it. I wouldn’t call it a sport.

7- نظرت راجع به کشتی چیست؟
How do you like wrestling?

8- بد نیست. ورزش ملی کشور ماست.
It’s all right. It’s the national sport in our country.

9- دوچرخه سواریت خوبست؟
Are you good at cycling?

10- نه افتضاح است.
No, I’m awful at cycling?

11- هیچوقت می روی پیاده روی؟
Do you ever go hiking?

12- نه بندرت می روم.
No, I seldom do.

13- آیا کانو سواری در کشور شما رایج است؟
Is canoeing a common sport in your country?

14- هنوز نه، اما دارد بتدریج محبوبیت پیدا می کند.
No yet. But it’s becoming popular little by little.

15- محبوب ترین ورزش ها در کشور من عبارتند از موج سواری( با بادبان)، کایت سواری و سقوط آزاد.
The most popular sports in my country are windsurfing, hang-gliding and sky diving.

16- این روز ها غواصی و بالن سواری هم نزد جوانان محبوبیت دارند. مسن تر ها هنوز هم می روند ماهیگیری.
Nowadays, skin diving and ballooning are also popular with young people. Older people still go fishing.

17- برویم بدویم؟
Shall we go running?

18- نه حال دویدن ندارم. چرا به جایش کمی بدمینتون بازی نکنیم.
No, I don’t feel like running. Why don’t we play some badminton instead?

19- چطور تناسب اندامت را حفظ می کنی؟
How do you keep fit?

20- هفته ای سه بار می دوم.
I go jogging three times a week.

21- فقط یک دست گرمکن و یک جفت کفش دو لازم داری.
You only need a sweat suit (Am.)/ tracksuit (Br.) and a pair of jogging shoes.

22- چقدر شطرنج بلدی؟
How good are you at chess?

23- مبتدی هستم. فقط حرکات را بلدم.
Oh, I’m a beginner. I only know the moves.

24- عضو تیم فوتبال هستی؟(فوتبالی را که اروپا و آسیا مرسوم است در آمریکا soccerمی نامند. فوتبال آمریکایی را نیز در آسیا و اروپا rugbyمی نامند.)
Are you on the soccer (football) team?

25- نه. مربی تیم هستم.
No, I’m coaching the team.

26- در اینجا مردم هیچ گلف بازی می کنند؟
Do people ever play golf here?

27- نه ولی یک باشگاه هست که زمین گلف خوبی دارد.
No, they don’t, but there’s a club with a good golf course.

28- پرشت خوبست؟
Are you good at jumping?

29- پرش طولم خوبست ولی پرش ارتفاعم خیلی بد است.
I’m good at long jump, but I’m awful at high jump.

30- به (ورزش های) دو میدانی علاقه داری؟
Are you interested in track and field?

31- فقط به دو با مانع، پرش با نیزه و پرتاب دیسک علاقه دارم.
I’m only interested in hurdle, pole vault and discus throw.

32- پرتاب نیزه چطور؟
How about javelin throw?

33- به نظرم کمی خسته کننده است.
I think it’s rather boring.

34- آیا وزنه برداری در اینجا محبوبیت دارد؟
Is weight lifting popular here?

35- نه چندان. ولی ما چندین مدال طلا در ورزنه برداری برده ایم.
Not much. But we have won several gold medals in weight lifting.

36- بریم بدویم؟
Shall we go for a run?

37- بدم نمی آید ولی کفش ورزشی ندارم.
I don’t mind it, but I don’t have my trainers.

38- مسئله ای نیست. من یک جفت اضافه دارم. فکر می کنم پاهایمان یک اندازه باشد.
No problem. I’ve got an extra pair. I think our feet are the same size.

39- لباس گرمکن هم ندارم.
I don’t have a sweat suit either.

40- من یک کت گرمکن و این شلوار گرمکن را دارم ولی به هم نمی خورد.
I have a sweatshirt and these sweatpants but they don’t match.


41- مهم نیست. کی اهمیت می دهد.
Never mind. Who cares!



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده ناهار - Lunch

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده ناهار - Lunch

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده ناهار



Lunch

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ناهار، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...




1- ناهار چی داری می خوری؟

What are you eating for lunch now?



2- کمی خورش می خورم.

I am eating a little stew.



3- خورش مورد علاقه شما چیست؟

What is your favorite stew?



4- می میرم برای خورش بادمجان.

I die for eggplant stew.



5- وسط روز غذای سنگین دوست ندارم.

I don’t like a heavy meal in the middle of the day.



6- سر وقت غذا می خورید؟

Do you have regular mealtimes?



7- معمولاً چه ساعتی ناهار می خورید؟

What time do you usually eat for lunch?



8- اغلب در محل کار با همکارانم ناهار می خورم.

I have a working lunch with my colleagues most of the time.



9- معمولاً ناهار غذای بسته بندی شده می خورم.

I usually have packed lunch.



10- هیچ وقت ناهار مناسبی نمی خورم، فقط یک غذای سریع و سر پایی می خورم.

I never have a proper lunch; just a quick snack.



11- گاهی اوقات اصلاً ناهار نمی خورم چون در محل کار سرم خیلی شلوغ است.

I sometimes even skip the lunch because I am very busy at work.



12- هرگز بیرون غذا می خوری یا ترجیح می دهی داخل خانه غذا بخوری؟

Do you ever eat out or you prefer to eat in?



13- حداقل هفته ای یک بار بیرون غذا می خورم .

I eat out at least once a week.



14- بسیار خوب، بیایید میز را بچینیم و یه چیزی بخوریم.

Ok, let’s lay / set the table and eat something.



15- کباب را به خورش ترجیح می دهم.

I prefer kebab to stew.



16- از ماکارونی متنفرم و هرگز تن ماهی نمی خورم.

I hate macaroni and never eat canned fish.



17- معمولاً با ناهار ترشی می خوری؟

Do you usually have pickles with lunch?



18- گاهی اوقات برای ناهار آبگوشت می خورم.

I sometimes have broth for lunch.



19- ناهار حاضر است. بفرمایید.

Lunch is ready. Serve/Help yourself.



20- بفرمایید پیش غذا.

Here is the starter/appetizer.



21- این سوپ مرغ خوشمزه است.

This chicken soup is delicious.



22- نوش جان.

Enjoy! Bon appetite.



23- این سالاد با سس مایونز خوشمزه است.

This salad with mayonnaise is delicious.



24- چه غذای خوشمزه ای. باید دستور طبخ آن را به من بدهید.

What a delicious dish! You must give me the recipe.



25- این یک غذای هندی است.

It’s an Indian dish.



26- بفرمایید لطفاً. شروع کنید/ میل کنید.

Come on, please. Start. / Tuck in.



27- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟

Would you like a second helping?



28- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.

No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.



29- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.

But you said you were as hungry as a bear.



30- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.

I don’t have any dessert. I am on a diet.



31- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.

Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.



32- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم.می خواهم رژیمم را حفظ کنم.

I am doing my best to lose weight. I want to stay on my diet.



33- یک فنجان چای می خوری؟

Would you like a cup of tea?



34- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.

Mary! Come clear away the plates and make some tea.



35- سماور را روشن کن.

Turn the samovar on.



36- کتری را بزن به برق.

Plug in the kettle.



37- کتری را بگذار روی اجاق گاز.

Put the kettle on the stove.



38- بگذار در شستن ظر فها به شما کمک کنم.

Let me help you with the washing up.



39- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.

No, thanks. I’ll do the dishes alone.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد جزئیات پوشاک - Details of Clothes

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد جزئیات پوشاک - Details of Clothes

جملات و اصطلاحات انگلیسی - جزئیات پوشاک



Deatails (Zipper – Button – Tie – Gloves – Pocket -Shoes – Boots – Socks – Ornaments)

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد جزئیات پوشاک از جمله زیپ، دکمه، کراوات، دستکش، جیب، کفش، بوت، جوراب و زیور آلات



زیپ، دکمه، کراوات، دستکش، جیب : Zipper, Button, Tie, Gloves, Pocket

1- زیپت باز است.

Your fly (men)/zipper (men or women) is open.



2- زیپت را ببند.

Close your zipper. (Am.)/ Do up your zip. (Br.)



3- هنگامی گفته می شود که زیپ کسی باز باشد و نخواهیم در حضور دیگران به او تذکر بدهیم.

XYZ (= Examine your zipper.)



4- اول زیپ را باز کن.

First open the zipper.



5- این زیپ گیر کرده است.

This zipper is stuck.



6- این جا دکمه ای خیلی تنگ است.

This buttonhole is too small/ tight.



7- چرا دکمه های پیراهنت را نمی بندی؟

Why don’t you button (up) your shirt?



8- نمی توانم دکمه یقه ام را ببندم.

I can’t button my collar.



9- دکمه بالائیت را ببند/بازکن.

Do/ undo your top button.



10- معمولا آن (دکمه) را نمی بندم.

I don’t usually button it.



11- پیراهنت را بگذار تو پشت پیراهنت( از شلوارت) بیرون آمده است.

Tuck in your shirt. It’s out at the back.



12- من معمولا کراوات/ پاپیون نمی زنم.

I don’t usually wear tie/ bowtie.



13- این دکمه سر دست ها با آن سنجاق کراوات جور هستند.

These cufflinks match that tie pin.



14- آن دستکش های چرمی مشکی را برای پدرت بخر.

Buy those black leather gloves for your father.



15- دارم برای پسرم یک جفت دستکش می بافم.)منظور دستکش خاصی است که جای انگشت شصت دارد و برای چهار انگشت دیگر فقط یک قسمت سر هم دارد که هر چهار انگشت با هم در آن قرار می گیرند.)

I’m knitting pair of mittens for my son.



16- چرا کیف پولت را در جیب عقب شلوارت می گذاری؟

Why do you keep your wallet in your back pant/ trouser pocket?



17- همیشه پاسپورتتان را در جیب بغل کت/ کاپشن بگذارید.

Always keep your passport in your inside jacket pocket.



18- توی جیب(پهلویی) کتت چیست؟قلمبه است.

What’s in your side jacket pocket? It’s bulging.



19- کیف پولم داخل کیف دستیم است.

My purse is in my handbag.



20- من یک کیف بابند بلند(روی شانه) لازم دارم.(منظور کیفی است که بند بلندی دارد و از شانه آویخته می شود.)

I need a shoulder bag with a long (shoulder) strap.

کفش، چکمه، جوراب، زیورآلات Shoes, Boots, Socks/ Stockings, Ornaments

21- این کفش های ورزشی خیلی بادوامند.

These trainers/ sneakers are very durable.



22- بهتر است یک جفت کفش دو بخری.

You’d better buy a pair of jogging/running shoes.



23- کفش هایم احتیاج به واکس دارند.

My shoes need polishing.



24- این چکمه آستر پشمی دارند.

These boots have a wool lining.



25- نیم چکمه هایت ضد آب هستند؟

Are your short boots/ half boots waterproof?



26- کفش هایم پاهایم را می زنند.

My shoes pinch/ hurt my feet.



27- جوراب چپم در رفته است.

My left stocking has a run in it /has run. (Am.)/ I’ve laddered my left stocking.(Br.)



28- یک جفت بند کفش لازم دارم.

I need a pair of shoelaces.



29- بند کفشت باز شده است.

Your shoelace is undone/untied/ open.



30- بگذار بند کفشم را بنندم.

Let me tie my shoes.



31- هر دو بند کفشم باز شد.

Both of my shoelaces came undone.



32- نظرت راجع به آن گوشواره های طلا چیست؟

How do you like those gold earrings?



33- این گردنبند واقعا با لباس جدیدت جور است.

This necklace really matches your new dress.



34- گیره دست بندم شکسته است.

The clasp/buckle on/ of my bracelet is broken.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد درس خواندن و امتحان دادن

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد درس خواندن و امتحان دادن

جملات و اصطلاحات انگلیسی - درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن



Studying, taking exams, passing or failing

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن و ...




1- خیلی درس (برای خواندن) دارم./ درس هایم سنگین است.

I have a lot of studies.



2- او خیلی درس خوان است.

He’s very studious.



3- قصد دارم در خارج ادامه تحصیل بدهم.

I’m going to continue my studies abroad.



4- چه روزی امتحان داریم؟

When is our exam?



5- فردا امتحان داریم.

We have an exam tomorrow.



6- دیروز معلم مان از ما امتحان گرفت.

Our teacher gave us an exam/ a test / a quiz yesterday.

(واژه exam به معنای آزمون یا امتحان کتبی، شفاهی و یا عملی می باشد که در مدارس و دانشگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد و بر مبنای آن مدارک قبولی اعطا می شود. شکل رسمی تر این واژه examination می باشد. واژهtest به معنای آزمون است که علاوه بر آزمون اصلی و یا گاهی به جان آن داده می شود تا مشخص شود که دانش آموزان یا دانشجویان چه مقدار یاد گرفته اند. واژهquiz به معنای نوعی آزمون غیر رسمی و کوتاه می باشد که ممکن است در طول ترم چندین بار داده شود.)



7- هفته گذشته امتحان پایان ترم (نهایی) دادیم.

We took our final exam last week.



(در زبان انگلیسی برای امتحان دادن (توسط شاگرد) از take an examو یا معادل آن do/sit an examاستفاده می شود)



8- دیروز امتحان دادیم.

We took/ did / sat an exam yesterday.



(برای امتحان گرفتن توسط معلم از gave an examاستفاده می شود.)



9- دیروز معلم مان از ما امتحان گرفت.

Our teacher gave an exam yesterday.





10- در امتحان قبول / رد شدم. ( افعال passو failحرف اضافه نمی گیرند.)

I passed / failed my exam.



11- دیروز کارنامه ام را گرفتم .

I got my report card yesterday.



12- ترم قبل شاگرد اول ( ممتاز) شدم.

I was the top student last term.



13- امتحانت/مصاحبه ات... چطور بود؟

How did your exam/interview … go?



14- امتحانم /مصاحبه ام خوب شد./امتحانم را خوب دادم.

I did well in my exam / interview.



15- امتحانم / مصاحبه ام را خراب کردم./ بد دادم.

I did badly in my exam / interview.



16- امتحانم / مصاحبه ام را خراب کردم .

I messed up my exam / interview.



17- بالاخره موفق شدم امتحان را قبول شوم.

I finally managed to pass the exam.



18- چیزی نمانده بود که در امتحان رد شوم. (اما قبول شدم)

I almost / nearly failed my exam.



19- در امتحان میان ترم نمره (خیلی) پایین گرفتم.

I got a (very) low mark in my mind-term test.



20- نمره قبول چند است؟

What’s the passing mark?



21- امتحان شفاهی است یا کتبی؟

Will the exam be oral or written?



22- ورقه های امتحانی ما را تصحیح کرده اید؟

Have you corrected our exam papers?



23- برای این امتحان چقدر وقت داریم؟

How much time do we have for this exam?



24- ببخشید! چقدر وقت باقی مانده است؟

Excuse me! How much time is left, please?



25- در کلاسم پیشرفت زیادی / خوبی دارم.

I’m making a lot of progress / I’m making good progress in my class.



26- آنقدر که باید درس نمی خوانم.

I don’t study / I’m not studying as hard as I should.



27- از کلاس عقب هستم.

I’m behind ( the class) in my studies.



28- دارم عقب می افتم زیرا به اندازه کافی برای درس هایم وقت نمی گذارم.

I’m falling behind because I don’t put in enough time for my studies.



29- امروز حال و حوصله درس خواندن را ندارم.

I’m not in the mood for studying today. = I don’t feel like studying today.



30- اگر می خواهی در امتحان ورودی دانشگاه رتبه بالایی بدست بیاوری باید دود چراغ بخوری. (منظور بیدارن ماندن در شب و درس خواندن است.)

If you want to get high ranking in the university entrance exam, you must burn the midnight oil. (= stay up late at night and study)



31- امکان دارد به من وقت بیشتری بدهید؟ من هنوز سوال 65 هستم.

Will you give me some extra time, please? I’m still on question 65.



32- به زور / به زحمت در امتحان قبول شدم.

I barely managed to pass the exam.



33- هنگام امتحان همه چیز یادم رفت.

My mind went blank during the exam.



34- امتحان را ناپلئونی قبول شدم.

I passed the exam by the skin of my teeth.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد مراجعه به پزشک Doctor

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد مراجعه به پزشک Doctor

جملات و اصطلاحات انگلیسی - مراجعه به پزشک



Doctor

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد مراجعه به پزشک، شکایت های بیمار، بیماری ها، تشخیص بیماری، تجویز دارو، توصیه های پزشک و ...




شکایت بیمار

1- دکتر، امروز حالم خوب نیست.

Doctor, I am not feeling well today.

2- مشکل تون چی است؟

What’s the matter with you? / What’s wrong with you?

3- حالت تهوع دارم.

I feel sick. / I feel queasy.

4- معمولاً بعد از ناهار یا شام حالت تهوع پیدا می کنم.

I usually feel like throwing up after lunch or dinner.

5- شب زیاد سرفه می کنم.

I cough a lot at night.

6- آیا شب ها خر پف می کنید؟

Do you snore at night?

7- اول دماغم آب می آمد، ولی حالا گرفته است.

At first my nose was runny, but now it is stuffed up.

8- می بینم که صداتون هم گرفته است.

I see you are hoarse, too.

9- رنگ تون پریده. لطفاً پیراهنتان را بزنید بالا.

You look pale. Pull up your shirt, please.

10- دهانتان را خوب باز کنید. می خواهم نگاهی به گلویتان بیاندازم.

Open your mouth wide; I want to look at your throat.

11- بگذارید نبض تون/ فشار خونتون را بگیرم.

Let me take your pulse/ blood pressure.

12- این دماسنج را زیر زیانتان بگذارید.

Rest this thermometer under your tongue.

13- کمرم بد جوری درد می کند.

I have a terrible backache.

14- سرما خورده ام و بدنم سست است.

I have a cold and feel sluggish.

15- سینه ام درد می کند.

I have a pain in my chest.

16- چشم چپم درد شدیدی / خفیفی دارد.

I have a sharp pain/ dull pain in my left eye.

17- دیروز دو بار غش کردم.

I passed out/ fainted twice yesterday.

18- میشه برام آزمایش ادرار و خون بنویسید؟

Will you please order some urine and blood tests for me?

تشخیص بیماری و تجویز پزشک

19- تشخیص تون چیه دکتر؟

What is your diagnosis doctor?

20- فکر می کنم شما کاملاً سالم هستید.

I think you are quite healthy.

21- دماسنج 41 درجه را نشان می دهد.

The thermometer reads 41 degrees.

22- شما تب بالای 40 درجه دارید.

You are running a fever with a temperature of over 40.

23- فشار خون تون بالا / پایین است.

Your blood pressure is high / low.

24- نبض تون منظم نمی زند.

You have an uneven pulse. / You have an irregular pulse.

25- پدر بزرگ تون ممکن است دچار ایست قلبی بشود.

Your grandfather might suffer a cardiac arrest.

26- تشخیص من فتق است و شما باید فتق بند ببندید.

My diagnosis is hernia and you to wear a truss.

27- شما باید عمل کنید.

You should have an operation.

28- باید هر چه سریعتر از سینه تان عکس بگیرید.

You should take an X- ray of your chest as soon as possible.

29- با این قلب ضعیف آیا فکر می کنید از زیر عمل بیرون می آید؟

With such a weak heart, do you think she can come through the operation?

30- باید عمل کنیم تا سنگ کلیه اش را در بیاوریم.

We have to have an operation to remove his kidney stone.

31- امیدوارم عمل جراحی موفقیت آمیز باشد.

I hope the operation will be a success.

32- باید دیالیز بشود. مشکل کلیه دارد.

We have to put him on a kidney machine. He has a kidney problem.

33- تا اثر بیهوش کننده از بین نرود، او کاملاً به هوش نمی آید.

She won’t be fully conscious until the effects of the anesthetic have worn off.

34- می توانیم یک کلیه به او پیوند بزنیم.

We can transplant a kidney into him.

35- باید یک اهداء کننده کلیه پیدا کنید.

You need to find a kidney donor.

36- امیدوارم که بدن پیوند را قبول کنه.

I hope the transplant won’t be rejected.

37- باید در این بخش بستری شود.

He has to be hospitalized in this ward.

39- به خاطر آفتاب زدگی / سرطان پوست تحت درمان قرار گرفت.

She was treated for sunstroke/ skin cancer.

40- تشخیص من طاعون/ وبا/ اسهال خونی است.

My diagnosis is plague/ cholera/ dysentery.

41- معمولاً شرایط غیر بهداشتی عامل عمده این بیماری ها است.

Unhygienic conditions are usually the main causes of these illnesses.

42- طفلی بچه شما آبله مرغان / سرخک/ اوریون گرفته است.

Your poor child has caught chicken-pox/measles/mumps.

43- مطمئن نیستم، ولی ممکن است مالاریا/ کزاز باشد.

I am not sure, but it might be malaria/ tetanus.

44- مطمئن هستید من هپاتیت /یرقان دارم؟

Are you sure my illness is hepatitis / jaundice?

45- معمولاً غذا چی می خورید؟

What do you usually eat?

46- رژیم غذایی من فقط میوه و سبزیجات است.

I live on a diet of fruit and vegetables.

47- بهتر است هر روز صبح ورزش کنید.

You had better exercise every morning.

48- زیاد سیگار می کشید؟

Are you a heavy smoker?

49- سیگاری خرابم.

Yes, I am a chain smoker.

50- آب پرتقال تازه بخورید.

Drink fresh orange juice.

51- بهتر است وزنتان را هم کم کنید.

You had better lose weight, too.

52- خدا را شکر که نباید بستری بشوم!

Thank God I should not be hospitalized!

53- مشکل حادی نیست، فقط قوزک پایتان پیچ خورده است.

It’s nothing very serious. You have just sprained your ankle.

54- یک آسپرین بخورید و دراز بکشید.

Take an aspirin and lie down.

55- فکر می کنم زانویتان در رفته است.

I guess you have a dislocated knee.

56- نگران نباشید، استخوانتان نشکسته است. فقط مو برداشته است.

Don’t worry, your bone isn’t broken; it’s just a hairline fracture.

57- دکتر استخوان هایم را جا انداخت.

The doctor set my bones.

58- استخوانهایتان هنوز جوش نخورده است.

The bones are not fused yet.

59- چه مدت باید پایم تو گچ باشد؟

How long should my leg be in plaster?

60- یک مدتی باید با عصا راه بروید.

You have to go round on crutches for a while.

61- این هم یک نسخه برای مشکل تان.

Here is a prescription for your problem.

62- هر روز از این قرص ها دو تا بخورید.

Take two of these tablets every day.

63- من هیچ وقت آرام بخش تجویز نمی کنم.

I never prescribe tranquilizers.

64- قبل از اینکه شما مسافرت بروید، باید واکسن وبا بزنید.

You will have to be vaccinated against cholera before you can travel.

65- اگر دارویت را نخوری خوب نمی شوی.

You won’t get better if you don’t take your medicine.

66- باید بچه تون را گول بزنید تا دارویش را بخوره.

You should coax your child to take his medicine.

67- شما باید سبزیجات خام زیاد بخورید.

You should eat plenty of raw vegetables.

68- اگر یبوست دارید، باید سبزی و میوه بیشتر بخورید.

If you’re constipated, you should eat more vegetables and fruit.

69- توصیه می کنم پرتقال و دیگر مرکبات بخورید.

I advise you to eat orange and other citrus fruits.

70- آیا به پنیسیلین حساسیت دارید؟

Are you allergic to penicillin?

71- یک آمپول به شما می زنم تا دردتان کم بشود.

I will give you an injection to dull the pain.

72- باید زخم شما را با ماده ضد عفونی کننده تمیز کنم.

I have to clean your wound with antiseptic.

73- یک کم ممکن است بسوزه.

It may sting a little.

74- حالا باید آن را باند پیچی کنم.

Now I have to put a bandage on it.

75- دکتر یک دوره آنتی بیوتیک برام تجویز کرده است.

The doctor has put me on a course of antibiotics.

76- دکتر گفت دو بار در روز چشم هایم را شستشو بدهم.

The doctor told me to bathe my eyes twice a day.

77-دکتر سوابق بیماریش را بررسی کرد.

The doctor checked up on his patient’s records.

78- دکتر بهم گفت سیگار کشیدن را کم کنم.

The doctor told me to cut down on my smoking.

79- او گفت سیگار و کلسترول بالا دلایل اصلی بیماری قلبی است.

He said smoking and a high cholesterol level are the main causes of heart disease.

80- دکتر بهم گفت باید یک مدت غذاهای چرب را کنار بگذارم.

The doctor said I ought to lay off fatty foods for a while.

81- دکتر برام نسخه نوشت.

The doctor made out/ wrote a prescription for me.

82- آنطوری که دکترم گفت من هشت کیلو اضافه وزن دارم.

According to my doctor, I’m 8 kilos overweight.

83- دکتر می گوید باید قرص بخورم.

My doctor says I should go on the pill.

84- دکتر مرا پیش روانپزشک فرستاد.

The doctor referred me to a psychiatrist.

85- دکتر برای سرفه ات چی تجویز کرد؟

What did the doctor prescribe for your cough?

86- دکتر به من یک پنیسیلین زد.

The doctor gave me a penicillin injection.

87- بزودی بهت مرفین می زنند.

They will inject you with morphine soon.

88- این دارو باید تحت نظر پزشک مصرف بشود.

This drug should only be taken under the supervision of a doctor.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام - Dinner

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام - Dinner

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام



Dinner

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شام، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...




1- می خواهم امشب شام دعوتتان کنم.

I would like to invite you to dinner tonight.



2- بیا بریم پیتزا فروشی یک چیزی بخوریم.

Let’s go to a pizzeria to eat something.



3- یک پیتزا فروشی در خیابان رُز هست. شنیدم پیتزاش محشره.

There is a pizzeria on Rose Street. I heard the pizza there is cool!



4- مامانم می گوید شب نباید شام سنگین بخورم.

My mom says I should not have a big dinner at night.



5- دست بردار بابا، من که می دونم آدم صرفه جویی هستی. ربطی به اصرار مامانت نداره.

Come on! I know you are economical. It has nothing to do with your mom’s insistence.



6- خیلی گرسنه نیستم. شیرینی اشتهایم را کور کرد.

I am not really hungry. The sweets ruined/ spoiled my appetite.



7- معمولاً سوسیس نمی خورم.

I don’t usually eat sausage.



8- می توانیم یک غذای مختصر بخوریم.

We can grab a bite./ we can have a snack.



9- بسیار خوب، ولی من پول همراهم نیست. مهمان شما؟

Ok, but I have no money on me. It’s your treat. Ok?



10- طبق معمول، مسئله ای نیست رفیق. بیا خوش باشیم.

As per usual, no problem pal. Let’s enjoy our time.



11- می توانید همبرگر یا چیز دیگری بخورید.

You can eat a hamburger or something.



12- راست می گویید. همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ شده سفارش می دهم.

You are right. I order a hamburger with a side of fries.



13- خیار شور کافی توی نان نگذاشته اند.

There are not enough pickles in the bread.



14- نونش (نان مخصوص همبرگر) هم تازه نیست.

The bun is not fresh either.



15- بس کن، مادرت بهت یاد نداده زیاد غُر نزنی؟

Come on, hasn’t your mother taught you not to nag a lot.



16- می توانستید هات داگ یا چیز برگر سفارش دهید.

You could have ordered a hotdog or a cheeseburger.



17- حتماً شوخی می کنی. من رژیم دارم.

You must be kidding. I am on a diet.



18- بیا یک پیتزای بزرگ سفارش بدیم بعد بین خودمان تقسیمش کنیم.

Let’s order a big pizza and then share it between us.



19- چرا درست کردن پیتزا اینقدر طول می کشد؟

Why does it take them so long to make a pizza?



20- پیاده روی باعث شد اشتهایم برای شام باز شود.

All that walking has given me an appetite for dinner.



21- از گرسنگی دارم می میرم.

I am starving.



22- بالاخره پیتزا حاضر شد.

At last, the pizza’s here!



23- نانش ترد نیست. ضخیم هم هست.

The flat bread is not crispy. It’s think, too.



24- در این زمینه با شما موافق هستم. خمیر پیتزا باید کاملاً نازک شود.

I agree with you there. The pizza dough should be rolled thinly.



25- وقتی توی خانه تنها هستم، جلوی تلویزیون می نشینم و با خوردن پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده دل سیری از عزا در می آورم.

When I am all alone at home, I sit in front of the TV, pigging out on pizza and fries.



26- باقیمانده پیتزایت را تمام کن و بیا برویم.

Polish off the rest of your pizza and let’s go.



27- تکه های آخر پیتزایم را نمی توانم بخورم. اگر هنوز گرسنه ای می توانی آن ها را بخوری.

I can’t eat the last slices of my pizza. If you are still hungry, you can have them.



28- پیتزا را سوزانده اند و قارچ و پنیر کمی هم روی آن است.

They have burnt the pizza, and there is little mushroom and cheese on it.



29- پنیر پیتزای خوبی رویش نریخته اند.

This pizza isn’t toppled with good cheese.



30- چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بریز. خوشمزه اش می کند.

Dribble a few drops of olive oil over the pizza. It makes it delicious.



31- بسیار خوب، نوشابه ات را تمام کن و بیا از اینجا برویم.

Ok, drink up your coke and let’s get out of here.



32- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟

Would you like a second helping?



33- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.

No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.



34- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.

But you said you were as hungry as a bear.



35- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.

I don’t have any dessert. I am on a diet.



36- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.

Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.



37- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم. می خواهم رژیمم را حفظ کنم.

I am doing my best o lose weight. I want to stay on my diet.



38- یک فنجان چای می خوری؟

Would you like a cup of tea?



39- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.

Mary! Come clear away the plates and make some tea.



40- سماور را روشن کن.

Turn the samovar on.



41- کتری را بزن به برق.

Plug in the kettle.



42- کتری را بگذار روی اجاق گاز.

Put the kettle on the stove.



43- بگذار در شستن ظرفها به شما کمک کنم.

Let me help you with the washing up.



44- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.

No, thanks. I‘ll do the dishes alone.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد روابط خانوادگی و فامیلی Family & relatives

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد روابط خانوادگی و فامیلی Family & relatives

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد روابط خانوادگی و فامیلی



Family & relatives

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد خانواده و فامیل، اعضای خانواده، توصیف روابط و ...




1- من خانواده کوچکی دارم.

I have a small family.



2- من خانواده پر جمعیتی دارم.

I come from a large family.



3- به عکس های خانوادگی مان نگاه کن. اینها پدر و مادرم هستند.

Look at our family pictures. These are my parents.



4- و این منم. من تنها فرزند خانواده هستم.

And this is me. I am an only child.



5- اینهم عکس پدر و مادر بزرگم است. این پدر بزرگم است و اینهم مادر بزرگم است.

Here's a picture of my grandparents. This is my grandfather and this is my grandmother.



6- مادر بزرگ زنده است ولی پدر بزرگ مرده.

Grandma is alive, but Grandpa is dead.



7- زنده اند؟

Are they alive?



8- و اینها هم اجدادم هستند. جد پدریم افسر ارتش بوده است.

These are my great- grandparents. My great- grandfather was an army officer.



9- تو چطور ؟ خانواده ات پر جمعیت است؟

How about you? Do you come from a large family?



10- بله. من سه برادر و دو خواهر دارم.

Yes, I do. I have three brothers and two sisters.



11- این برادر بزرگم ( مسن ترین ) و اینهم خواهر بزرگم (مسن ترین) است.

This is my eldest brother and this is my eldest sister.



12- این برادر بزرگترم است. چهار سال از من بزرگتر است.

This is my elder brother. He is four years older than me.



13- این عکس پدر و مادر بزرگم با نوه هایشان است.

This is a picture of my grandparents with their grandchildren.



14- جانی نوه(پسر) و جین نوه(دختر) آنهاست.

Johnny is their grandson and Jean is their granddaughter.



15- این عمو/ دایی/ شوهر خاله/ شوهر عمه من است.

This is my uncle.



16- این خاله/ عمه/ زن عمو/ زن دایی من است.

This is my aunt.



17- cousin به معنای دختر عمو یا پسر عمو، دختر دایی یا پسر دایی، دختر خاله یا پسر خاله و دختر عمه یا پسرعمه می باشد.

These two are David and Alice. They're my cousins.



18- او عمو/ دایی من است.

He's my paternal/ maternal uncle.



19- او دختر عمو( یا دختر عمه)/ دختر خاله ( یا دختر دایی) من است.

She's my paternal/ maternal cousin.

و یا می توان چنین گفت:

She's a cousin on my father's / mother's side.



20- تام برادرم است. البته ما برادر ناتنی هستیم.

Tom is my brother. Of course, we're half-brothers.



21- پت خواهر نانتی جین است.

Pat is Jean's half-sister.



22- این نامادری/ ناپدری مری است.

This is Mary's stepmother/ stepfather.



23- این برادر خوانده/ خواهر خوانده من است.

This is my stepbrother/ stepsister.



24- اینها جین و جورج هستند. برادر و خواهرند.

This is Jane and George. They're brother and sister.



25- اینها تام و باربارا هستند. زن و شوهرند.

This is Tom and Barbara. They're husband and wife.



26- اینها پت و پنی هستند. دو قلواند.

This is pat and penny. They're twins.



27- این الکس است. برادر دوقلوی مری است.

This is Alex. He's Mary's twin brother.



28- این پدر زن/ پدر شوهرم و اینهم مادر زن/ مادر شوهرم است.

This is my father- in-law and this is my mother- in- law.



29- پدر و مادر زنم/ شوهرم نسبتا جوانند.

My in- laws are pretty young.



30- اینها جیل و تام هستند. زوج تازه ازدواج کرده ای هستند.

This is Jill and Tom. They're a newly-married couple.



31- این خانم میانسال یک از اقوام نزدیک مری است.

This middle-aged woman is one of Mary's close relatives.



32- هیچ نسبتی با پیتر ویلیامز داری؟

Are you related to Peter Williams in any way?



33- نه هیچ نسبتی با او ندارم.

No, I'm not related to him in any way.



34- نام نزدیک ترین خویشاوند خود را ذکر کنید.(مخصوص فرم های رسمی)

Give the name of/ indicate your next of kin.



35- شجرنامه مرا دیده ای؟

Have you seen my family tree?



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد موتور خودرو Car Engine

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد موتور خودرو Car Engine

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خودرو - موتور و اجزاء آن



The Car engine & its parts

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد موتور خودرو - اجزاء اصلی موتور - تعمیرات و ...




1- (این) موتور مثل ساعت کار می کند.

The engine ticks.



2- موتور تنظیم نیست.

The engine is not tuned / is idle.



3- فکر می کنم باید بدهم موتور را تنظیم کنند.

I think I should have/ get the engine tuned up.



4- اتومبیلم روغن سوزی دارد. دود اگزوز آبی رنگ است.

My car burns oil. The exhaust is blue.



5- باید بدهم رینگ پیستون ها را عوض کنند.

I should get the piston rings changed.



6- رادیاتور چکه می کند. باید سوراخ باشد.

The radiator is leaking. There must be a leak in it.



7- تسمه پروانه شل است. صدا می کند.

The fan belt is too loose. It's squeaking.



8- دینام خراب است.

The generator is out of order.



9- استارت سوخته است.

The starter has burned out.



10- این شمع خراب است.

This spark plug is no good.



11- فکر می کنم پمپ روغن درست کار نمی کند.

I think the oil pump doesn't work properly.



12- شاید این فیوز سوخته باشد.

Maybe this fuse is burned out.



13- لوله اگزوز سوراخ است.

There's a hole in the exhaust pipe.



14- کارتر(ظرف روغن موتور) فرو رفتگی دارد.

The oil pan is dented.



15- کمی روغن ترمز توی این محفظه بریز.

Pour some brake fluid in this reservoir.



16- لنت های ترمز تمام شده اند.

The brake shoes are worn out.



17- ترمز داغ کرده است.

The brakes have overheated.



18- موتور داغ کرده است.

The engine has overheated/ has heated up.



19- اتومبیل جوش آورده است.

The radiator is boiling over.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد مسافرت هوایی و فرودگاه Air Traveling & Airport

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد مسافرت هوایی و فرودگاه Air Traveling & Airport

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد مسافرت هوایی و فرودگاه



Air Traveling & Airport

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات سفر، در فرودگاه، بخش های مختلف فرودگاه، بلیط پرواز، چک کردن بار و مسافر، سوار شدن به هواپیما، زمان و ساعت پرواز و ...




فرودگاه و قسمت های مختلف آن: کلیات

Air travel, an airport & its different sections: Generalities

1- فردا با هواپیما به توکیو می روم.

I'm flying to Tokyo/ I'm going to Tokyo by plane tomorrow.



2- جا رزرو کرده ای؟

Have you made a reservation?



3- بله بلیطم دیروز تایید شد.

Yes, my reservation/ seat was confirmed yesterday.



4- با کدام خط هوایی مسافرت می کنی/ می روی؟

Which airline are you taking/ traveling (by)?



5- پروازم یکسره / بدون توقف است.

My flight is non-stop.



6- در سنگاپور توقف داریم . آنجا هواپیما عوض می کنیم.

We have a stop- over/ lay-over in Singapore. We'll change planes there.



7- بلیطت یکسره است یا رفت و برگشت(دو سره)؟

Is your ticket one- way or round trip?



8- دو سره است ولی تاریخ برگشتم/ بلیط برگشتم اُپن است.

It's round trip but my return trip date/ ticket is open.



9- با درجه یک میروی؟

Are you flying first class/ business class?



10- منظور آن بخش از هواپیما و خدمات آنست که از درجه یک ارزان تر است.

I'm traveling coach/ in economy class.



11- پروزات چه ساعتی است؟

What time's your flight?



12- هواپیما چه ساعتی بلند می شود؟

What time does the plane take off/ leave?



13- هواپیما چه ساعتی به توکیو می رسد/ در توکیو فرود می آید؟

What time does the plane get to/ arrive in/ land in Tokyo?



14- شماره پروازت چیست؟

What's your flight number?



15- چمدان هایت را بسته ای؟

Have you packed your suitcases?



16- گذر نامه ات را تحویل داده ای؟

Have you handed in your passport?



17- چه ساعتی باید در فرودگاه باشی؟

What time should you/ do you have to be at the airport?



18- باید سه ساعت قبل از پرواز در فرودگاه باشم.

I should/ have to be at the airport 3 hours before the flight.

چک کردن بار و سوار شدن به هواپیما

Checking the baggage & boarding the plane

19- تا یک دقیقه دیگر شروع به چک کردن بارها می کنند.

They're beginning to check in a/ one minute.



20- اول باید بدهیم در آن قسمت بارمان را چک کنند.

First we must have/ get our baggage checked in that section.



21- برای پرواز 605 ایر فرانس به توکیو باید اینجا بارم را چک کنم؟

Do I check in here for Air France flight 605 to Tokyo?



22- بله، لطفا بارتان را بگذارید اینجا.

Yes, can you put your baggage up here, please?



23- هر مسافر مجاز است 20 کیلو بار داشته باشد.

Each passenger is allowed to have 20 kilos of baggage./ Free baggage allowance is 20 kilos(per person).



24- من 10 کیلو اضافه بار داشتم و به ناچار مبلغی اضافه پرداختم.

I had 10 kilos (of) excess weight, so I had to pay some extra money.



25- می توانم این کیف دستی را با خود درون هواپیما داشته باشم؟

Can I carry/ have this bag/ briefcase with me on the plane?



26- متآسفانه خیر. بزرگتر از اندازه مجاز است.

I'm afraid not. It's the wrong size.



27- خیلی اضافه بار داریم. ناچاریم بقیه بارمان را فریت کنیم.

We have too much excess weight. We have to freight the rest.



28- این برچسب را روی چمدانت بچسبان.

Stick this sticker on your suitcase.



29- در خروجی شماره 3 می توانید صندلی تان را انتخاب کنید.

You can choose your seat at gate 3.



30- یک صندلی کنار پنجره/ وسط می خواهم.

I'd like a window seat / an aisle seat.



31- منظور دو قسمتی است که سیگار کشیدن در آنها مجاز و غیر مجاز است.

Smoking or non- smoking?



32- بفرمایید این هم کارت سوار شدن به هواپیما. پرواز خوبی داشته باشید.

Here's your boarding pass. Enjoy your flight.



33- حالا باید به سالن ترانزیت برویم.

Now, we should go to the departure lounge.



34- پروازمان به علت شرایط بد هوا نیم ساعت تاخیر دارد.

Our flight has a 30-minute delay due to bad weather (conditions).



35- ساعت 30/10 پرواز ما از بلندگوها اعلام شد.

Our flight was announced over the loudspeakers at 10.30.



36- از مسافران پرواز شماره 605 ایران به مقصد توکیو خواهشمندیم برای سوار شدن به هواپیما به خروجی شماره 5 مراجعه نمایند.

Passengers of Iran Air flight number 605 for Tokyo are requested to proceed to gate number 5 for boarding.



37- پرواز شماره 704 به مقصد رم در حال سوار کردن مسافران است.

Flight number 704 for Rome is now boarding.



38- حالا وقت سوار شدن به هواپیما است.

Now it's time to get on/ board the plane.



39- هواپیما سر ساعت 11 بلند شد.

The plane took off at 11 o'clock sharp.



40- لطفا کمربندهایتان را ببندید و سیگار هایتان را خاموش کنید.

Please fasten your seat belts and extinguish your cigarettes.



41- لطفا پشتی صندلی ها را به وضعیت عمودی اولیه برگردانید.

Please bring your seats to their original upright position.



42- هر وقت آن چراغ خاموش شد می توانید کمربندهایتان را باز کنید.

Whenever that light goes out, you can unfasten your seat belts.



43- فضای کافی برای پاها و آرنج هایم داشتم.

I had enough leg room and elbow room.



44- خلبان و کمک خلبان هر دو ایرانی هستند.

The pilot and the co-pilot are both Iranian.



45- مهماندارها در حال سرو ناهار هستند.

The flight attendants are serving lunch.



46- تا پنج دقیقه دیگر فرود می آییم.

We're going to land in five minutes.



47- به محض اینکه آن چراغ روشن شود باید کمربندهایمان را ببندیم.

As soon as that light comes on, we must fasten our seat belts.



48- فرود خیلی آرام بود. هیچ چیزی حس نکردم.

We landed very smoothly. I didn't feel anything.



irlanguage.com
 

meysam_ak

کاربر فعال مهندسی شیمی ,
کاربر ممتاز
آموزش لغات و جملات کاربردی در زبان انگلیسی--اختصاصی باشگاه مهندسان ایران

آموزش لغات و جملات کاربردی در زبان انگلیسی--اختصاصی باشگاه مهندسان ایران

سلام دوستان....
اگه خدا بخواد و شما بپسندید این آموزش ها رو ادامه میدم.....
1- انواع متخصصین پزشکی

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد بازدید از مکان های دیدنی

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد بازدید از مکان های دیدنی

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد گشت و گذار
sightseeing

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد بازدید از مکان های دیدنی و گشت و گذار را در این پست مشاهده خواهید نمود.



1- می توانم کمکتان کنم؟
Can I help you?

2- بله، دارم سعی می کنم مرکز خرید را روی نقشه پیدا کنم.
Yes, I’m just trying to find the shopping center on the map.

3- کجا می توانم یک قطب نما بخرم؟
Where can I buy a compass?

4- یک مغازه آن طرف خیابان هست. آنجا می توانید یک قطب نما بخرید.
There is a shop across the street. You can buy one there.

5- می توانید از مغازه روبروی آن داروخانه یکی بخرید.
You can buy one in the shop opposite that drugstore.

6- دفتر جهانگردی کجاست؟
Where is the tourist office?

7- نقاط دیدنی مهم اینجا کجاست؟
Where are the main points of interest here?

8- این تور چقدر هزینه دارد؟
How much does the tour cost?

9- اتوبوس کجا ما را سوار می کند؟
Where will the bus pick us up?

10- کی بر می گردیم؟
What time do we get back?

11- می توانید من را به مرکز شهر ببرید؟
Can you take me to the city center?

12- می خواهم از باغ وحش دیدن کنم.
I want to see the zoo.

13- میشه عکس گرفت؟
Is it all right to take a picture?

14- کتاب راهنما دارید؟
Do you have a guidebook?

15- بلیط ورودی چند است؟
What is the entrance fee?

16- آیا به دانشجویان تخفیف می دهند؟
I there any reduction/ discount for university student?

17- کی بسته / باز می شود؟
When does it close/ open?

18-آیا باغ وحش همه روزه باز است؟
Is the zoo open daily?

19- آن مرد چه کاره است؟
What is that man?

20- نگهبان باغ وحش است؟
He is the zoo-keeper.

21- امروز باغ وحش خیلی شلوغ است.
The zoo is packed today.

22- آن ساختمان چیست؟
What is that building?

23- چه کسی آن را ساخته است؟
Who built it?

24- چه کسی این نقاشی را کشیده است؟
Who painted this picture?

25- آیا به اشیاء عتیقه/ باستان شناسی علاقه دارید؟
Are you interested in antiques/ archaeology?

26- اسم آن مجسمه چیست؟
What is the name of that statue?

27- مجسمه چرچیل است.
It’s Churchill’s statue.

28- این مجسمه از چی درست شده؟
What is this statue made of?

29- از سیمان درست شده است.
It’s made of cement.

30- این مجسمه از یک تکه سنگ مرمر تراشیده شده است.
It is carved from a single block of marble.

31- داستانی پشت این مجسمه وجود دارد.
That statue has story behind it.

32- این مجسمه به افتخار او بنا شد.
This statue was erected in his honor.

33- در سال 1930 ساخته شد.
It was built in 1930.

34- مجسمه آزادی جاذبه گردشگری مهمی است.
The statue of liberty is a major tourist attraction.

35- انگلستان یکی از پنج کشور برتر دنیا در زمینه جذب گردشگر است.
Can you show me some of the ancient monuments in your city?

36- ممکنه برخی از آثار تاریخی شهرتان را به من نشان دهید؟
Can you show me some of the ancient monuments in your city?

37- اکثر آثار تاریخی تخریب یا فرسوده شده است.
Most of the monuments have been broken or defaced.

38- ممکنه لطفاً آثار تاریخی خودتان را نام ببرید؟
Would you please tell me the name of your historical monuments?

39- یک موزه اینجاست. بیا برویم داخل.
There is a museum here. Let’s go inside.

40- این موزه مجموعه کاملی از عکس های قدیمی را دارد.
The museum has an extensive collection of old photographs.

41- این موزه هزینه ورودی ندارد.
The museum has no admission charge.

42- تعدادی از نسخ اصلی آثار هنری در موزه وجود دارد.
The museum contains a number of original artworks.

43- ممکنه متصدی موزه را ببینم؟
May I see the curator?

44- این موزه سالانه یکصد هزار بازدید کننده دارد.
The museum attracts 100,000 visitors a year.


irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد کلیات شغل و حرفه

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد کلیات شغل و حرفه

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد کلیات شغل و حرفه
Job

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شغل و حرفه را در این پست مشاهده خواهید نمود.


برای پرسیدن شغل در موقعیت های دوستانه معمولاً سوالات زیر بکار می رود.

1- شغلت چیست؟
What’s your job?/ what are you?/what do you do?

در موقعیت های رسمی تر:
What’s your occupation/ profession?
What do you do for a living?

2- مکانیک هستم.
I’m mechanic.

و در پاسخ می گوییم:

3- کارمند دولت هستم.
I’m a government employee/ civil servant.

4- برای یک شرکت تولیدی کار می کنم.
I work for a manufacturing company.

5- کار آزاد دارم.( برای خودم کار می کنم.)
I’m self-employed.

6- مهندس راه و ساختمانم.
I’m a civil engineer.

7- تجارت می کنم./ خرید و فروش می کنم.
I’m a businessman.

8- باز نشسته ام.
I’m retired.

9- بیکارم.
I’m unemployed./ I’m out of work.

10- در حال تغییر شغل هستم.
I’m between jobs.

11- سال آینده بازنشسته می شوم.
I’ll retire next year.

12- تمام وقت/ باز نشسته می شوم.
I work full time/ part time.

13- شیفتی کار می کنم.
I work on shifts./ I work different shifts.

14- در شیفت صبح/ بعد از ظهر/ شب کار می کنم.
I work on the morning/ afternoon/ night shift.

15- روزی چند ساعت کار می کنی؟
How many hours a day do you work?

16- روزی 8 ساعت کار می کنم.
I work 8 hours a day.

17- هفته ای چند روز کار می کنی؟
How many days a week do you work?

18- کارت چه ساعت شروع/ تمام می شود؟
What time does your work begin/ end?

19- کار ساعت 8 شروع و ساعت 30/4 تمام می شود.
Work begins at 8:00 and end at 4.30.

20- یک روز در میان کار می کنم.
I work every other day.

21- امروز اضافه کاری می کنم.
I’m working overtime today.

22- پنجشنبه ها و جمعه ها تعطیلم.
I have Thursdays and Fridays off.

23- کجا کار می کنی؟
Where do you work?

24- برای کی کار می کنی؟
Who do you work for?

25- با کی کار می کنی؟
Who do you work with?

26- دفترت کجاست؟
Where’s your office?


27- در کدام طبقه کار می کنی؟
Which floor do you earn?

28- حقوقت چقدر است؟
How much is your salary?



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات رایج انگلیسی در مورد چهره ظاهری - مو

جملات رایج انگلیسی در مورد چهره ظاهری - مو

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد چهره ظاهری - مو
Physical appearance - Hair

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد وضعیت ظاهری - مو


1- او موی صاف طلایی دارد.
She has straight blonde (Am.) / fair (Br.) hair.

2- او موی مواج قرمز دارد.
She has wavy red hair.

3- او موی مجعّد مشکی دارد.
She has curly black hair.

4- فرقم را سمت چپ باز می کنم.
I part my hair on the left.

5- می خواهم موهایم را فر بزنم.
I’m going to have my hair premed.

6- می خواهد موهایش را رنگ کند.
She wants to have her hair dyed.

7- از مدل موهایت خوشم می آید.
I like your hairstyle.

8- دخترت موهای چتری قشنگی دارد.
Your daughter has nice bangs (Am.)/ a nice fringe (Br.).

9- او دم اسبی بلند و زیبایی دارد.
She has long beautiful ponytail.

10- هیچ وقت موهایش را دم اسبی نمی کند.
She never wears her hair in a ponytail.

11- موهایش را بافته است.
She has braided (Am.) / plaited (Br.) her hair.

12- وقتی که موهایم بلند بود آن را می بافتم.
When my hair was long, I used to wear it in braids.

13- موهایش بلند بود و به طرف عقب شانه شده بود.
Her hair was long and swept back.

14- موهایش را پشت سرش جمع کرده بود.
She was wearing her hair in a bun.


irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد مسافرت با قطار Travel by Train

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد مسافرت با قطار Travel by Train

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد مسافرت با قطار
Travel By Train

در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد مسافرت با قطار، خرید بلیط، انواع قطارها، و ... ارائه شده است.



1- قصد دارم با قطار به اهواز بروم.
I’m going to go to Ahwaz by train.

2- آیا باید از قبل بلیط رزرو کنی؟
Do you have to make a reservation beforehand?

3- نه نمی توانی از باجه هم بلیط بخری.
No, you can buy a ticket from the ticket window/ booth.

4- با درجه یک می روی یا درجه دو؟
Are you traveling first class or second class?

5- با قطار سریع السیر می روی یا با عادی؟
Will you be going by express or regular?

6- قطارها معمولا سر وقت حرکت می کنند؟
Do trains usually leave on time?

7- معمولاً سر وقت می روند ولی گاهگاهی تاخیرهای کوتاه مدت دارند.
They usually leave on time but they occasionally have short delays.

8- تا ایستگاه راه آهن چطوری می روی؟
How are you going (to go) to the train station?

9- اغلب با تاکسی تلفنی می روم.
I often go by cab.

10- به طرف کدام سکو باید برویم؟
Which platform should we go to?

11- قطارمان از سکوی شماره 3حرکت می کند.
Our train leaves from platform 3.

12- کوپه ما کدام است؟
Which (one) is our compartment?

13- شماره صندلی هایمان چیست؟
What are our seat numbers?


irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد مسافرت با اتوبوس
Travel by Bus

در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد مسافرت با اتوبوس، خطوط شهری اتوبوس رانی، سوار و پیاده شدن از اتوبوس، پرسیدن آدرس و مسیر حرکت، ترمینال اتوبوس و ...
1- لطفا کدام اتوبوس به مرکز شهر می رود؟
Which bus goes to the city center, please?

2-این اتوبوس به ایستگاه راه آهن می رود؟
Does this bus go to the train station?

3- این اتوبوس آکسفورد است؟
Is this the right bus for Oxford?

4- نه اتوبوس را اشتباه سوار شده اید. باید با خط 30 ب بروید.
No, you’re on the wrong bus. You need a 30 B.

5- ببخشید! می توانم با اتوبوس به سنترال پارک بروم؟
Excuse me! Can I go to Central Park by bus?

6- بله، سوار خط 29 آ شوید.
Yes, take a 29 A.

7- یک ایستگاه اتوبوس در آنطرف خیابان هست.
There’s a bus stop across the street.

8- سوار خط 30 ب شوید و سه ایستگاه بعد پیاده شوید.
Get on a 30 B and get off after three stops.

9- کجا باید پیاده شوم؟
Where do/ should I get off?

10- نگران نباشید. به شما خواهم گفت کجا پیاده شوید.
Don’t worry. I’ll tell you where to get off.

11- لطفا نزدیک ترین گاراژ/ ترمینال اتوبس کجاست؟
Where‘s the nearest bus/ coach station, Please?

12- چقدر طول می کشد به ترمینال اتوبوس برسیم؟
How long does it take to get to the bus terminal/bus station?

13- عجله کن وگرنه اتوبوس را از دست می دهی.
You had better hurry, or you will miss the bus.

14- مجبوریم بدویم تا به اتوبوس برسیم.
We have to run to catch the bus.

15- اتوبوس داشت حرکت می کرد که من پریدم بالا.
The bus was already moving when I jumped onto it.

16- اتوبوس رفت. لعنتی!
Blow it! Damn it! We missed the bus.

17- معمولاً چطور به دانشگاه می روید.
How do you usually go to the university?

18- خیلی راه است. مجبورم با اتوبوس بروم.
It’s a long walk. I have to get/take/catch a bus.

19- برای دانشگاه اتوبوس مرتب هست.
There are regular buses to the university.

20- برای مرکز شهر اتوبوس زیاد هست.
There is frequent bus service to the center of the city.

21- امروز اتوبوس نیست. مجبوریم پیاده برویم.
There are no buses today. We will have to walk.

22-ناوگان حمل و نقل عمومی شهر باید بهتر شود.
The city needs to improve its public transportation.

23- اتوبوس واقعاً یک نعمت است.
The bus service is a real boon.

24- معمولاً کجا سوار اتوبوس می شوی؟
Where do you usually get on the bus?

25- یک ایستگاه اتوبوس جلوی خانه ام هست.
There is a bus stop in front of my house.

26- روبروی خانه ام( آن طرف خیابان) یک ایستگاه اتوبوس هست.
There is a bus stop opposite my house.

27- من معمولاً خیابان فجر سوار اتوبوس می شوم و نزدیک دانشگاه پیاده می شوم.
I usually get on the bus on Fajr Street and get off near the university.

28- اتوبوس کم و بیش هر یک ساعت از اینجا حرکت می کند.
Buses leave form here every hour or so.

29- کرایه اتوبوس چند است؟
How much is the bus fare?

30 از فرودگاه به هتل یک سرویس اتوبوس مجانی وجود دارد.
The hotel runs a courtesy bus from the airport.

31- یک اتوبوس دیگر بزودی می رسد.
Another bus should be along in a minute.

32- مشکل این است که این ترمینال جدول زمان بندی حرکت ندارد.
The problem is that this bus station does not have a timetable.

33- اتوبوس آمد.
Here comes the bus.

34- اتوبوس امروز شلوغ است.
There are a lot of people on the bus today. / The bus is crowded today.

35- دیروز توی اتوبوس بین دو تا مرد چاق گیر کرده بودم.
I was sandwiched between two fat men on the bus yesterday.

36- همه سوار شوند.
All aboard!

37- شاگرد راننده دارد می آید.
The conductor is coming.

38- آیا این اتوبوس کولر دارد؟
Does this bus have an AC (air conditioner)?

39- چرا روشنش نمی کنید؟
Why don’t you turn it on?

40- اتوبوس دارد می ایستد.
The bus is pulling up.

41- اتوبوس به طور ناگهانی ایستاد و ما همگی به جلو پرتاب شدیم.
The bus stopped suddenly and we were all throw forwards.

42- اتوبوس یک مرتبه ایستاد.
The bus came to an abrupt halt.

43- اتوبوس ایستاد تا تعدادی مسافر سوار کند.
The bus stopped to pick up some passengers.

44- از مسافرت با اتوبوس های دو طبقه لذت می برم.
I enjoy traveling on double-deckers.

45- به شما خواهم گفت کی از اتوبوس پیاده شوید.
I’ll tell you when to get off the bus.

46- مجبورم به زودی اتوبوسم را عوض کنم.
I’ll have to change my bus soon.

47- یک صف از مردم همیشه منتظر اتوبوس ایستاده اند.
There is always a line of people waiting for the bus.

48- مریم را در ایستگاه اتوبوس دیدم.
I saw Maryam at the bus stop.

49- اصلاً بهم محل نگذاشت.
She totally blanked me.

50- بالاخره اتوبوس آمد!
Here comes the bus at last!

51- از اتوبوس در حال حرکت پیاده نشوید.
Don’t alight from the moving bus.



irlanguage.com​
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد کشورها Speak about Countries

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد کشورها Speak about Countries

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد کشورها
Speak about Countries

در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد کشورها، ملیت افراد، محل تولد، موقعیت جغرافیایی کشورها، جمعیت، آب و هوا، مذهب، صنایع، و مکالمات رایج و معمول در زندگی روزمره ارائه شده است.

1- اهل کجایی؟
Where are you from?

2- اهل یونانم.
I’m from Greece.

3- چه ملیتی داری؟
What nationality are you?/ What’s your nationality?

4- استرالیایی هستم.
I’m Australian.

5- در یونان متولد و بزرگ شده ام.
I was born and brought up in Greece.

6- در سال 1980 به استرالیا مهاجرت کردم.
I immigrated to Australia in 1980.

7- پس از پنج سال تبعه (شهروند) استرالیا شدم.
After five years I became a citizen of Australia.

8- وسعت یونان چقدر است؟
How large is Greece?

9- مساحت آن 50147 مایل مربع است.
It’s 5014 square miles in area./ Its area is 50147 square miles.

10- یونان کجا واقع شده است؟
Where is Greece situated?

11- کنار دریای مدیترانه واقع شده است.
It’s located by the Mediterranean Sea.

12- در منطقه معتدله شمالی قرار دارد.
It’s in the North Temperate Zone

13- تو اهل کجایی؟
Where do you come from?

14- اهل ایرانم. ایران در خاورمیانه در آسیا قرار دارد.
I’m from Iran. It’s in the Middle East in Asia.

15- اهل کجای ( کدام شهر) ایران هستی؟
Where do you come from in Iran?

16- اهل مشهد هستم. مشهد در شمال شرقی ایران واقع شده است.
I’m from Mashhad. It’s situated in the northeast of Iran.

17- پایتخت کشورت چه شهری است؟ تهران است.
What’s the Capital of your country? It’s Tehran.

18- همسایگانتان چه کشورهایی هستند؟
What countries are your neighbors?

19- در شمال، ایران با آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان هم مرز است.
In the north, Iran borders Azerbaijan, Armenia and Turkmenistan.

20- در غرب، هم مرز ترکیه و عراق است.
In the west, it borders Turkey and Iraq.

21- در شرق، با افغانستان و پاکستان هم مرز است.
In the east, it borders Afghanistan and Pakistan.

22- چه نوع حکومتی دارید؟
What kind of government do you have?

23- ایران یک جمهوری اسلامی است.
Iran is an Islamic republic.

24- جمعیت ایران چقدر است؟
What’s the population of Iran?

25- حدود پنجاه میلیون است.
It’s about 50 million.

26- در ایران چه نوع آب و هوایی دارید؟
What kind of climate do you have in Iran?

27- آب و هوا در ایران خیلی متنوع است.
The climate varies a lot in Iran.

28- در شمال(هوا) ملایم و مرطوب است.
It’s mild and wet in the north.

29- در مرکز (هوا) گرم و خشک است.
It’s hot and dry in the east and center.

30- دین اصلی در کشور شما چیست؟
What’s the main religion in your country?

31- دین اصلی در کشور من اسلام است.
The main religion in my country is Islam.

32- دین های دیگر مسیحیت، دین یهود و دین زرتشتی هستند.
Other religions are Christianity, Judaism and Zoroastrianism.

33- آیا کشور شما از لحاظ منابع طبیعی غنی است؟
Is your country rich in natural resources?

34- بله ، ما نفت و مواد معدنی متنوعی داریم.
Yes, we have petroleum and various minerals.

35- کشورت کشاوزی است یا صنعتی؟
Is your country agricultural or industrial?

36- عمدتا کشاورزی است اما صنایع رو به رشد است.
It’s mainly agricultural but industries are growing.

37- رایج ترین فعالیت های کشاورزی چیست؟
What are the commonest agricultural activities?

38- ما گندم، برنج، پنبه و چغندر قند کشت می کنیم.
We raise wheat, rice, cotton and sugar beets.

39- چه نوع صنایعی دارید؟
What kind of industries do you have?

40- صنعت اصلی در کشور من صنعت نفت است.
The main industry in my country is the petroleum industry.

41- صنایع مهم دیگر عبارتند از: فولاد، نساجی ، چرم و کمپوت سازی.
Other important industries are steel, textiles, leather and fruit canning.

42- دامداری و مرغداری نیز خیلی رایج اند.
Livestock breeding and poultry farming are also very common.

43- چه نوع سوغاتی ها را می توانیم در کشور شما خریداری کنیم؟
What kind of souvenirs can we buy in your country?

44- می توانید انواع متنوعی از صنایع دستی و کارهای دستی را خریداری نمایید.
You can buy a wide variety of handicrafts and handiworks.

45- همچنین می توانی پسته و انواع دیگر آجیل و خشکبار را بخرید.
You can also buy pistachios and other dried nuts and dried fruit.

46- یا می توانید انواع سنگهای قیمتی ، قالی ، قالیچه و گلیم را بخرید.
Or you can buy different gems, carpets, rugs and mats.

47- نرخ(درصد- میزان) با سوادی/ بیسوادی در کشور شما چیست؟
What’s the rate of literacy/illiteracy in your country?

48- در کشور من 9/99% مرد باسوادند.
In my country 99/9% (ninety nine point nine per cent) of the people are literate.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد اجزاء داخل خودرو Interior of a car

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد اجزاء داخل خودرو Interior of a car

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد اجزاء داخلی خودرو
Interior of a Car

در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد اجزاء داخلی خودرو از جمله صندلی، کمربند، شیشه ها، قفل، فرمان، پدال، آمپرها، کلیدهای داشبورد، بوق و ... ارائه شده است.

1- صندلی ها واقعا راحتند.
The seats are really comfortable.

2- لطفا کمربند ایمنی را ببند.
Please buckle your seat belt.

3- تو دوزی چرم سیاه است.
The upholstery is black leather.

4- این دستگیره در شکسته است.
This door handle is broken.

5- این اتومبیل بالا بر شیشه ندارد.پنجره ها بطور اتوماتیک باز و بسته می شوند.
There are no window rollers (Am.) /window winders (Br.). The windows are opened and closed automatically.

6- می توانی لطفا پنجره را ببندی؟
Can you roll up/ close the window, please?

7- اشکالی ندارد پنجره را باز کنم؟
Do you mind if I roll down/open the window?

8- کلید اتومبیل روی سوئیچ(محل روشن کردن اتومبیل) است.
The car key is in the ignition switch.

9- این قفل(در) کار نمی کند.
This door lock doesn’t work.

10- بگذار آینه(بالای سر راننده) را تنظیم کنم.
Let me adjust the rearview mirror.

11- آینه بغل شکسته است.
The side mirror (Am.)/ wing mirror (Br.) is broken.

12- فرمان به راحتی می چرخد. فرمان هیدرولیک است.
The steering wheel turns freely. The steering system is hydraulic.

13- داشبورد محفظه جاداری دارد.
The dashboard has a large (glove) compartment.

14- پانل جلوی راننده ( محل نصب آمپرها ) طرح زیبایی دارد.
The instrument panel has a beautiful design.

15- تمام آمپرها(درجه ها) درست کار می کنند؟
Do all the gauges work properly?

16- سرعت سنج دور موتور را هم نشان می دهد.
The speedometer also indicates the RPM (Revolutions per Minute).

17- (عقربه) درجه بنزین روی پر است.
The gas gauge (Am.) petrol gauge (Br.) is on full.

18-(عقربه) درجه آب روی نرمال است.
The temperature gauge (needle) is on normal.

19- آمپر(فشار) روغن کجاست؟
Where’s the oil pressure gauge?

20- (این ماشین) آمپر روغن ندارد.یک چراغ زرد هست که هرگاه سطح روغن پایین برود روشن می شود.
There’s no gauge. There’s a yellow light that comes on when the level of oil goes down.

21- این دکمه/ دسته چراغ راهنماست.
This is the indicator switch (Br.) /turn signal lever (Am.).

22- و این هم بوق است.
And this is the horn.

23- بوق بزن.
Sound/ Beep/Blow your horn.

24- همه راننده ها بوق های خود را به صدا در آورده بودند.(منظور بوق زدن گوشخراش است.)
All the drivers were honking their horns.

25- این گاز دستی (ساسات) است.
This is the choke.

26- و این کلید هم برف پاک کن ها را به کار می اندازد.
And this knob operates the (windshield) wipers.

27- این کلید(باد بزن) بخاری را روشن می کند.
This switch turns on the heater (fan/blower).

28- این کلید چراغ های جلو را روشن می کند.
This switch turns on the headlights.

29- بزن نور پایین.(نور بالا) چشم راننده های روبرو را می زند.
Put on your low beam(s)./ Dip your high beam(s). It’s dazzling/blinding the oncoming drivers.

30- در مه همیشه از نور پایین استفاده کن.
Always use low beams in the fog.

31- این دسته دنده است.
This is the gearshift (Am.)/ gear-lever (Br.).

32- ترمز دستی در سمت چپ است.
The handbrake/ emergency brake is on the left.

33- پدال گاز کمی لق است.
The gas pedal (Am.) accelerator pedal (Br.) is a little loose.

34-لاستیک روی پدال ترمز کهنه است.
The pad on the brake is worn out.

35- این اتومبیل پدال کلاج ندارد.
This car doesn’t have a clutch pedal.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد خوابیدن و بیدار شدن Sleeping and waking up

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد خوابیدن و بیدار شدن Sleeping and waking up

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد خوابیدن و بیدار شدن
Sleeping and Waking up



در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد خوابیدن، مشکلات بی خوابی، بیدار شدن، انواع خواب ها، خواب دیدن، خر پف و سوالات مرتبط با خواب و بیداری ارائه شده است.



1- معمولاً چه ساعتی بیداری می شوی؟
What time do you usually wake up?

2- آیا معمولاً جمعه ها دیرتر بلندی می شوی؟
Do you usually sleep late / sleep in / lie in on Fridays?

3- سحر خیزی؟
Are you an early bird?

4- برعکس من، من شب زنده دارم.
On the contrary, I am a night owl.

5- نه ، معمولاً دیر به رختخواب می روم، برای همین صبح دیر بلند می شوم.
No, I usually stay up late, so I get up late in the morning.

6- انگلیسی ها می گویند: زود خوابیدن و زود بیدار شدن باعث می شود انسان سالم، ثروتمند و عاقل شود.
The English say, Early to bed, early to rise, makes a man healthy, wealthy, and wise.’

7- یک مثل قدیمی می گوید، " سحر خیز باش تا کامروا باشی."
As the old saying goes,” the early bird catches the worm.”

8- معمولاً چه ساعتی به رختخواب می روی؟
What time do you usually go to bed?

9- معمولاً شب ها دیر می خوابم. فیلم های آخر شب را نگاه می کنم.
I usually go to bed late at night. I watch the late night movies.

10- هیچ گاه صبح ها خواب می مانی؟
Do you ever oversleep in the morning?

11- چون شب ها دیر می خوابم، بعضی مواقع خواب می مانم.
Since I go to bed late, I sometimes oversleep.

12- دیشب خوب خوابیدی ؟
Did you sleep well last night?

13- بله، تا صبح خواب سنگینی داشتم.
Yeah, I was fast / sound asleep till morning.

14- مادرم صبح بیدارم کرد.
My mother woke me up in the morning.

15- شما چطور؟
How about you?

16- دیشب خواب به چشمم نیامد. تمام شب بیدار بودم.
I could not sleep a wink last night. I was wide awake the whole night.

17- ساعت ها نتوانستم بخوابم.
I could not get to sleep for hours.

18- دیشب بی خوابی کشیدم.
I had a sleepless night.

19- شاید مشکل از بالش/ لحاف/ تشک بوده.
Maybe there was a problem with the pillow /duvet / mattress.

20- چرا قرص خواب نخوردی؟
Why didn’t you take a sleeping pill?

21- قرص خواب خوردم، اما فایده ای نداشت.
I did take a sleeping pill, but it didn’t help.

22- آیا مشکل بی خوابی داری؟
Are you suffering from insomnia?

23- بله، هرگز خواب عمیقی ندارم.
Yes, I never sleep deeply / soundly.

24- آیا خواب شما سبک/ سنگین است؟
Are you a light / heavy sleeper?

25- معمولاً سر کلاس چرت می زنم.
I usually take a nap in class.

26- معمولاً قبل از اینکه سر کار بروم، در خانه می خوابم.
I usually catch some z’s at home before I go to work.

27- آیا هرگز بعد از ناهار چرت می زنی؟
Do you ever take a siesta after lunch?

28- هرگز خر و پف می کنی؟
Do you ever snore?

29- توی خواب حرف می زنی؟
Do you ever murmur in sleep?

30- چرا دیشب زود به رختخواب رفتی؟
Why did you go to bed early last night?

31- شام خواب آلودم کرد.
The dinner made me sleepy / dozy / drowsy.

32- پای تلوزیون خواب رفتم.
I dozed off / nodded off / dropped off in front of the television.

33- دیشب خواب تو را دیدم.
I had a dream about you last night.

34- دیشب خواب واقعاً عجیبی دیدم.
I had a really weird dream last night.

35- دیشب یک کابوس دیدم. فیلم های ترسناک باعث می شوند خواب های بد ببینم.
I had a nightmare last night. Horror movies give me bad dream.

36- خواب دیدم دارم ازدواج می کنم.
I dreamt that I was getting married.

37- تعبیر خواب بلدی؟
Can you interpret the meaning of dreams?

38- ولش کن، فقط یک خواب بوده.
Come on, it was only a dream.

39- ولی رویا ممکن است روزی به حقیقت بپیوندد.
But dreams may come true some day.

40- همیشه خواب می بینم دارم از یک جایی می افتم.
I am always dreaming that I am falling from a place.

41- بیا مریم را از خواب بیدار کنیم.
Let’s wake Maryam up.

42- نه، بگذار بخوابد. دیشب خیلی خسته بود.
No, let her sleep on. She was so tired last night.

43- وقتی بچه بودم، مادرم برایم لالایی می خواند.
when I was a child, my mother sang a lullaby for me.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد شهرها
Speak about Cities






در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد شهرها، جمعیت، آب و هوای شهرها، مکان های دیدنی، امکانات و مشکلات شهری، حمل و نقل و مکالمات رایج در زندگی روزمره شهری ارائه شده است.




1- اهل کجای (کدام شهر) ایران هستی؟
Where are you from in Iran/ do you come from in Iran?

2- اهل پایتخت، تهران هستم.
I come from the capital city, Tehran.

3- در کدام قسمت کشور قرار دارد؟
Which part of the country is it in?

4- (تهران) در مرکز ایران تقریبادر نزدیکی دریای خزر واقع شده است.
It’s situated in the center of Iran quite close to the Caspian Sea.

5- جمعیت تهران چقدر است؟
What’s the population of Tehran?

6- شش میلیون نفر تخمین زده می شود.
It’s estimated to be 6 million.

7- آب و هوای تهران چطور است؟
What’s the weather like in Tehran?

8- گرم و نسبتا خشک است.
It’s warm and rather dry.

9- زادگاهت چه نوع شهری است؟
What kind of city is your hometown?

10- شهر کشاورزی/ صنعتی/ بازرگانی است.
It’s a/an agricultural/ industrial/commercial city.

11- این یک مرکز توریستی است. جاذبه های توریستی فراوانی دارد.
It’s a tourist center. It has quite a few tourist attractions.

12- چندین بنای تاریخی دارد.
It has several buildings of historical interest.

13- بندر است.
It’s a port/ seaport.

14- مرکز واردات و صادرات است.
It’s a center of import and export.

15- آیا در تهران جاهای تماشایی وجود دارد؟
Are there any places of interest in Tehran?

16- بله چندین مسجد، مقبره و کاخ هست.
Yes, there are several mosques, shrines and palaces.

17- آیا بنای یادبودی هست؟
Are there any monuments?

18- بله هست. می خواهید فردا به تماشای محل های جالب برویم؟
Yes there are. Shall we go sightseeing tomorrow?

19- زادگاهم به سرعت در حال گسترش است.
My hometown is expanding rapidly.

20- شهر من پر جمعیت و پر سر و صدا است.
My city is over- populated and noisy.

21- بعضی مردم دارند به شهرک های اطراف نقل مکان می کنند.
Some people are moving to the suburbs.

22- قبلا این همه فضای سبز نداشتیم.
We didn’t have so many landscaped grounds/ so much landscaping before.

23- در شهرتان چه امکاناتی وجود دارد؟
What facilities are there in your city?

24- آب لوله کشی، برق و گاز وجود دارد.
There’s running water/ mains water, electricity and gas.

25- سرویس اتوبوسرانی در شهر من خوبست.
The bus service in my city is good.

26- امکانات تفریحی عبارتند از: سینما، تئاتر و پارک.
The entertainment facilities are movie theaters (cinemas), Theaters and Parks.

27- پارک های بسیاری با زمین بازی برای کوکان وجود دارد.
There are quite a few parks with playgrounds for children.

28- امکانات فرهنگی عبارتند از: موزه ها، کتابخانه های عمومی و نمایشگاه های آثار هنری.
The cultural facilities are museums, Public libraries and art galleries.

29- امکانات ورزشی عبارتند از: استادیو ها، سالن های ورزش، زمین های فوتبال، زمین های والیبال، بسکتبال و تنیس و استخر های زمستانی و تابستانی.
The sports facilities are stadiums, gymnasiums, football fields, volleyball, basketball and tennis courts and indoor and outdoor swimming pools.

30- در مرکز شهر زندگی می کنی؟
Do you live downtown?

31- نه در یک شهر مسکونی زندگی می کنم ولی محل کارم در مرکز شهر است.
No, I live in a suburb, but I work downtown.

32- چطور سر کار می روی؟
How do you do to work?

33- با ماشین خودم می روم. من و همسایه دیوار به دیوارم به تناوب از ماشین مان استفاده می کنیم.( یک روز من و یک روز او ماشین مان را می بریم.)
I commute. My next door neighbor and I share rides.

34- افراد دیگر معمولاً چگونه سر کار می روند؟
How do the other people usually go to work?

35- اغلب آنها نیز مثل من با ماشین خودشان می روند.
Most of them are commuters, like me.

36- اتوبان ها راحت هستند و بنزین نیز خیلی گران نیست.

  1. The highways are convenient and gasoline is not very expensive.





irlanguage.com

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل Marital status

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل Marital status

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل
Marital Status


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد وضعیت تأهل، ازدواج کردن، نامزدی، طلاق، زندگی خانوادگی، فرزند داشتن، روابط همسری و ... ارائه شده است.




1- مجردید یا متاهل؟
Are you single or married?

2- مجردم / متأهلم.
I am single / married.

3- نامزد دارم. این حلقه نامزدی من است.
I am engaged. This is my engagement ring.

4- بیوه / مرد همسر طلاق داده هستم.
I am a widow / widower.

5- مطلقه هستم.
I am divorced.

6- پارسال طلاق گرفتم.
I got a divorce last year.

7- خاطره خوبی از همسر سابقم ندارم.
I don’t have a good memory from my ex-wife.

8- مادر شوهرم / مادر زنم در زندگی خصوصیمان دخالت می کرد.
My mother – in – law interfered in our private life.

9- شوهرم را تحریک می کرد که با من دعوا کند.
She provoked my husband into fighting with me.

10- با خانواده شوهرم بویژه خواهر شوهرم نمی توانستم بسازم.
I didn’t get on well with my in-laws; especially sister- in – law.

11- مشکلات زناشویی داشتیم.
We had marital problems.

12- او نامزد(پسر)/ نامزد (دختر) من است.
He is my fiancé / fiancée.

13- کی ازدواج کردید؟
When did you get married?

14- چند وقت پیش ازدواج کردید؟
How long ago did you get married?

15- دو سال پیش ازدواج کردم و الان یک فرزند دارم.
I got married two years ago, and I have a baby now.

16- چشمهایش به مادرش رفته و موهایش به من.
She has her mom’s eyes and my hair.

17- به من رفته است.
She takes after me.

18- از زندگیت راضی هستید؟
Are you happy with your life?

19- بله ما خیلی ازدواج خیلی مبارکی داشتیم.
Yes, we had a very happy marriage.

20- خاطرات خوش زیادی از روز ازدواجم دارم.
I have lots of happy memories from my marriage day.

21- همه ما را زوج خوشبخت می نامند.
Everybody calls us the happy couple.

22- همسرم زندگی را برایم جهنم کرده است.
My wife has made my life miserable.

23- چند تا بچه دارید؟
How many children do you have?

24- همسرم باردار است.
My wife is pregnant.

25- یک دختر و دو پسر دارم.
I have one daughter and two sons.

26- نمی خواهید تجدید فراش کنید؟
Don’t you want to remarry?

27- تا کی می خواهید مجرد(مرد) بمانید؟
How long do you want to remain a bachelor?

28- می خواهی برای همیشه مجرد( زن) بمانی؟
Do you want to remain a spinster forever?

29- اگر ازدواج نکنی مردم پیر دختر صدایت می کنند.
People will call you an old maid if you don’t get married.

30- رضا از من تقاضای ازدواج کرد و من جواب مثبت دادم.
Reza asked me to marry him, and I said yes.

31- وقتی از تو خواستگاری کرد چه احساسی داشتی؟
How did you feel when he proposed to you /pop the question?

32- وقتی از من خواستگاری کرد، من به سن ازدواج نرسیده بودم.
I was not a girl of marriage age when he suited me.

33- او فاقد شرایط اخلاقی لازم برای ازدواج بود.
He lacked the moral requisites for marriage.

34- امیداورم زن ذلیل نباشی.
I hope you are not henpecked.

35- ماه عسل کجا رفتی؟
Where did you go for your honey moon?

36- خیلی رمانتیک بود.
It was very romantic.

37- ازدواج فرخنده/ نافرجامی داشتیم.
We had a happy/ unhappy marriage.

38- والدین همسرم/ مادر همسرم/ پدر همسرم را دوست دارم.
I love my in – laws/ mother-in-low/father- in-law.

39- برادر شوهرت/ برادر زنت/ با جناقت چه کاره است؟
What does your brother-in-law do?

40- ممکن است سند ازدواج شما را ببینم؟
May I see your marriage certificate?

41- ازدواج بدون عشقی داشتیم.
We had a loveless marriage.

42- شوهرم را ترک کردم.
I left my husband.

43- مطمئن هستید که رابطه نامشروع داشت؟
Are you sure he was having an affair?

44- بله، به من خیانت می کرد.
Yes, he was unfaithful to me.

45- می خواست با دختر دیگری ازدواج کند.
He wanted to marry another girl.

46- در کشور ما چند همسری غیر قانونی است.
Polygamy is not legal in our country.

47- یک ازدواج مصلحتی بود.
It was a marriage of convenience.

48- ما هر سال سالگرد ازدواجمان را جشن می گیریم.
We celebrate our wedding anniversary year.

49- برای من وفاداری در ازدواج خیلی مهم است.
To me, marriage fidelity is very important.

50- ازدواج باید بر اساس عشق و اعتماد باشد.
Love and trust should form the basis of a marriage.

51- بعد از حدود دو سال اوضاع شروع کرد به خراب شدن.
Things started to go wrong after about two years.

52- شوهرم با زن دیگری ارتباط برقرار کرد.
My husband started to see another women.

53- هنوز شوهر سابقت را می بینی؟
Do you still see your ex-husband?

54- بعد از جدایییمان دو بار او را دیده ام.
I have seen him twice since we separated.

55- شوهرت به تو نفقه می دهد؟
Does your husband give you alimony?

56- جهیزیه چقدر بود؟
How much was the dowry?

57- چه کسی سرپرستی بچه را به عهده گرفت؟
Who got the custody of the child?

58- کجا ازدواج کردید؟ در خانه یا دفتر خانه ازدواج؟
Where did you get married? At home or in a registry office?

59- در ایران والدین ترتیب ازدواج فرزندانشان را می دهند.
In Iran parents arrange for their children’s marriages.

60- مادرم به دنبال همسر مناسبی برای من است.
My mother is looking for a suitable partner for me.

61- پیمان ازدواج را که یک نفر به انگلیسی می خواند بلدی؟
Do you know the marriage vow that a man says in English?

62- من، جان اسمیت شما، جین براون را بعنوان همسر خود بر می گزینم، تا از این لحظه به بعد در کنارم باشی، در خوشی و ناخوشی، در غنا و تنگدستی، در بیماری و سلامتی تا یکدیگر را دوست داشته و به هم عشق بورزیم تا آن زمان که مرگ ما را از هم جدا سازد.
I John Smith take thee, Jane Brown to be my wedded wife, to have and to hold from this day forward, for better and for worse, for richer and for poorer, in sickness and in health, to love and to cherish, till death do us part.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد اجزاء خارجی خودرو Exterior of a car

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد اجزاء خارجی خودرو Exterior of a car

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد اجزاء خارجی یک خودرو
Parts of the exterior of a car

بخش جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی یکی از خدمات رایگان دیگر مرجع آموزش زبان ایرانیان است که به ارائه مهمترین لغات و اصطلاحات زبان انگلیسی در قالب جملات کاربردی می پردازد. این بخش که در قالب دروس آموزشی دو زبانه فارسی- انگلیسی، مباحث اساسی و مورد نیاز زبان آموزان را ارائه می کند، پس از شروع با استقبال بسیار زیادی همراه بود و تا کنون 92 درس از این دروس بر روی سایت قرار گرفته است. در بخش جملات روزمره زبان انگلیسی، زبان آموز خود را در موقعیت و مکان های متنوعی در نظر می گیرد و سعی در ساخت جمله می کند. روش یادگیری و تمرین، به این صورت است که زبان آموز ابتدا جملات فارسی مرتبط با موضوع را می خواند، سپس باید سعی کند تا جمله انگلیسی مورد نظر را در ذهن خود شکل دهد و پس از آن جمله ساخته شده را با جمله ای که در متن آمده مقایسه خواهد نمود. فرآیند یادگیری را از فارسی به انگلیسی تمرین کنید و جملات را صرفا از انگلیسی به فارسی ترجمه نکنید، شما باید جملات را خود بسازید تا بتوانید سریع تر مکالمه کنید. این روش سبب می شود تا زبان آموز علاوه بر افزایش دایره لغات زبان انگلیسی، مهارت لازم در زمینه ساخت جمله و مکالمه زبان انگلیسی را کسب نماید. از آنجا که تمامی این جملات از ضروری ترین و کاربردی ترین مباحث روزمره انگلیسی است، پیشنهاد می شود هر یک از دروس چندین بار تکرار شوند تا جایی که جملات به سرعت در ذهن نقش گیرد.




در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد وضعیت اجزاء خارجی یک خودرو از جمله، سپر، گلگیر، شیشه، باک بنزین، کاپوت، درها و صندوق عقب، چراغ ها و لوازم تزئینی و ... ارائه شده است.




1- سپر جلو کمی کج است.
The front bumper is a little bent/ crooked.

2- این گلگیر فرو رفتگی دارد.
There’s a dent on this fender (Am.) Wing (Br.).

3- شیشه جلو ترک دارد.
The windshield (Am.) windscreen (Br.) is cracked.


4- سقف فرو رفتگی دارد.
The top/ roof of the car is dented.

5- منظور بخشی از سقف اتومبیل است که از شیشه ساخته شده و می تواند ثابت یا متحرک باشد.
My new Mercedes has a nice sunroof.

6- این در پایین افتاده (تنظیم نیست) باید آنرا بکوبی تا بسته شود.
This door is a little out of /off kilter. You need to slam it to close it.

7- می تونی کاپوت رو بالا بزنی؟
Can you lift the hood (Am.)/ bonnet (Br.) please?

8- لاستیک یدکی توی صندوق عقب هست؟
Is the spare tire in the trunk (Am.)/boot (Br.).

9- لطفا در صندوق عقب را ببند.
Please close the trunk (lid/door).

10- باربند کمی شل است.
The roof-rack/luggage rack is a little loose.

11- زه دور تا دور بدنه قشنگ است.
The trim along the sides is nice.

12- این اتومبیل لوازم تزئینی فراوانی دارد.
This car has a lot of accessories.

13- چراغ های عقب را روشن گذاشته ای.
You’ve left the taillights (Am.) / rear lights (Br.) on.

14- یکی از چراغ های راهنما شکسته است.
One of the signal lights (Am.) / indicator lights (Br.) is broken.

15- یکی از چراغ های دنده عقب روشن نمی شود.
One of the back-up lights doesn’t come on/ turn on.

16- پلاک (اتومبیل) کمی شل است.
The license plate (Am.) /number plate (Br.) is a little loose.

17- نمی توانم در باک را قفل کنم.

I can’t lock the gas tank door (Am.)/ petrol cap (Br.).

18- آنتن کجاست؟
Where’s the antenna (Am.)/ aerial (Br.)?

19- گلگیرهای اسپرت به ماشین میاد.
(منظور گلگیر لاستیکی است که زیر لبه گلگیر اصلی نصب می شود.)
These splash guards (Am.)/ mud flaps (Br.) look nice on the car.




irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد خوابیدن و بیدار شدن Sleeping and waking up

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد خوابیدن و بیدار شدن Sleeping and waking up

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد خوابیدن و بیدار شدن
Sleeping and Waking up

بخش جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی یکی از خدمات رایگان دیگر مرجع آموزش زبان ایرانیان است که به ارائه مهمترین لغات و اصطلاحات زبان انگلیسی در قالب جملات کاربردی می پردازد. این بخش که در قالب دروس آموزشی دو زبانه فارسی- انگلیسی، مباحث اساسی و مورد نیاز زبان آموزان را ارائه می کند، پس از شروع با استقبال بسیار زیادی همراه بود و تا کنون 90 درس از این دروس بر روی سایت قرار گرفته است. در بخش جملات روزمره زبان انگلیسی، زبان آموز خود را در موقعیت و مکان های متنوعی در نظر می گیرد و سعی در ساخت جمله می کند. روش یادگیری و تمرین، به این صورت است که زبان آموز ابتدا جملات فارسی مرتبط با موضوع را می خواند، سپس باید سعی کند تا جمله انگلیسی مورد نظر را در ذهن خود شکل دهد و پس از آن جمله ساخته شده را با جمله ای که در متن آمده مقایسه خواهد نمود. فرآیند یادگیری را از فارسی به انگلیسی تمرین کنید و جملات را صرفا از انگلیسی به فارسی ترجمه نکنید، شما باید جملات را خود بسازید تا بتوانید سریع تر مکالمه کنید. این روش سبب می شود تا زبان آموز علاوه بر افزایش دایره لغات زبان انگلیسی، مهارت لازم در زمینه ساخت جمله و مکالمه زبان انگلیسی را کسب نماید. از آنجا که تمامی این جملات از ضروری ترین و کاربردی ترین مباحث روزمره انگلیسی است، پیشنهاد می شود هر یک از دروس چندین بار تکرار شوند تا جایی که جملات به سرعت در ذهن نقش گیرد.



در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد خوابیدن، مشکلات بی خوابی، بیدار شدن، انواع خواب ها، خواب دیدن، خر پف و سوالات مرتبط با خواب و بیداری ارائه شده است.

1- معمولاً چه ساعتی بیداری می شوی؟
What time do you usually wake up?

2- آیا معمولاً جمعه ها دیرتر بلندی می شوی؟
Do you usually sleep late / sleep in / lie in on Fridays?

3- سحر خیزی؟
Are you an early bird?

4- برعکس من، من شب زنده دارم.
On the contrary, I am a night owl.

5- نه ، معمولاً دیر به رختخواب می روم، برای همین صبح دیر بلند می شوم.
No, I usually stay up late, so I get up late in the morning.

6- انگلیسی ها می گویند: زود خوابیدن و زود بیدار شدن باعث می شود انسان سالم، ثروتمند و عاقل شود.
The English say, Early to bed, early to rise, makes a man healthy, wealthy, and wise.’

7- یک مثل قدیمی می گوید، " سحر خیز باش تا کامروا باشی."
As the old saying goes,” the early bird catches the worm.”

8- معمولاً چه ساعتی به رختخواب می روی؟
What time do you usually go to bed?

9- معمولاً شب ها دیر می خوابم. فیلم های آخر شب را نگاه می کنم.
I usually go to bed late at night. I watch the late night movies.

10- هیچ گاه صبح ها خواب می مانی؟
Do you ever oversleep in the morning?

11- چون شب ها دیر می خوابم، بعضی مواقع خواب می مانم.
Since I go to bed late, I sometimes oversleep.

12- دیشب خوب خوابیدی ؟
Did you sleep well last night?

13- بله، تا صبح خواب سنگینی داشتم.
Yeah, I was fast / sound asleep till morning.

14- مادرم صبح بیدارم کرد.
My mother woke me up in the morning.

15- شما چطور؟
How about you?

16- دیشب خواب به چشمم نیامد. تمام شب بیدار بودم.
I could not sleep a wink last night. I was wide awake the whole night.

17- ساعت ها نتوانستم بخوابم.
I could not get to sleep for hours.

18- دیشب بی خوابی کشیدم.
I had a sleepless night.

19- شاید مشکل از بالش/ لحاف/ تشک بوده.
Maybe there was a problem with the pillow /duvet / mattress.

20- چرا قرص خواب نخوردی؟
Why didn’t you take a sleeping pill?

21- قرص خواب خوردم، اما فایده ای نداشت.
I did take a sleeping pill, but it didn’t help.

22- آیا مشکل بی خوابی داری؟
Are you suffering from insomnia?

23- بله، هرگز خواب عمیقی ندارم.
Yes, I never sleep deeply / soundly.

24- آیا خواب شما سبک/ سنگین است؟
Are you a light / heavy sleeper?

25- معمولاً سر کلاس چرت می زنم.
I usually take a nap in class.

26- معمولاً قبل از اینکه سر کار بروم، در خانه می خوابم.
I usually catch some z’s at home before I go to work.

27- آیا هرگز بعد از ناهار چرت می زنی؟
Do you ever take a siesta after lunch?

28- هرگز خر و پف می کنی؟
Do you ever snore?

29- توی خواب حرف می زنی؟
Do you ever murmur in sleep?

30- چرا دیشب زود به رختخواب رفتی؟
Why did you go to bed early last night?

31- شام خواب آلودم کرد.
The dinner made me sleepy / dozy / drowsy.

32- پای تلوزیون خواب رفتم.
I dozed off / nodded off / dropped off in front of the television.

33- دیشب خواب تو را دیدم.
I had a dream about you last night.

34- دیشب خواب واقعاً عجیبی دیدم.
I had a really weird dream last night.

35- دیشب یک کابوس دیدم. فیلم های ترسناک باعث می شوند خواب های بد ببینم.
I had a nightmare last night. Horror movies give me bad dream.

36- خواب دیدم دارم ازدواج می کنم.
I dreamt that I was getting married.

37- تعبیر خواب بلدی؟
Can you interpret the meaning of dreams?

38- ولش کن، فقط یک خواب بوده.
Come on, it was only a dream.

39- ولی رویا ممکن است روزی به حقیقت بپیوندد.
But dreams may come true some day.

40- همیشه خواب می بینم دارم از یک جایی می افتم.
I am always dreaming that I am falling from a place.

41- بیا مریم را از خواب بیدار کنیم.
Let’s wake Maryam up.

42- نه، بگذار بخوابد. دیشب خیلی خسته بود.
No, let her sleep on. She was so tired last night.


43- وقتی بچه بودم، مادرم برایم لالایی می خواند.

when I was a child, my mother sang a lullaby for me.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد شهر ها Speak about Cities

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد شهر ها Speak about Cities

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد شهرها
Speak about Cities

در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد شهرها، جمعیت، آب و هوای شهرها، مکان های دیدنی، امکانات و مشکلات شهری، حمل و نقل و مکالمات رایج در زندگی روزمره شهری ارائه شده است.







1- اهل کجای (کدام شهر) ایران هستی؟
Where are you from in Iran/ do you come from in Iran?

2- اهل پایتخت، تهران هستم.
I come from the capital city, Tehran.

3- در کدام قسمت کشور قرار دارد؟
Which part of the country is it in?

4- (تهران) در مرکز ایران تقریبادر نزدیکی دریای خزر واقع شده است.
It’s situated in the center of Iran quite close to the Caspian Sea.

5- جمعیت تهران چقدر است؟
What’s the population of Tehran?

6- شش میلیون نفر تخمین زده می شود.
It’s estimated to be 6 million.

7- آب و هوای تهران چطور است؟
What’s the weather like in Tehran?

8- گرم و نسبتا خشک است.
It’s warm and rather dry.

9- زادگاهت چه نوع شهری است؟
What kind of city is your hometown?

10- شهر کشاورزی/ صنعتی/ بازرگانی است.
It’s a/an agricultural/ industrial/commercial city.

11- این یک مرکز توریستی است. جاذبه های توریستی فراوانی دارد.
It’s a tourist center. It has quite a few tourist attractions.

12- چندین بنای تاریخی دارد.
It has several buildings of historical interest.

13- بندر است.
It’s a port/ seaport.

14- مرکز واردات و صادرات است.
It’s a center of import and export.

15- آیا در تهران جاهای تماشایی وجود دارد؟
Are there any places of interest in Tehran?

16- بله چندین مسجد، مقبره و کاخ هست.
Yes, there are several mosques, shrines and palaces.

17- آیا بنای یادبودی هست؟
Are there any monuments?

18- بله هست. می خواهید فردا به تماشای محل های جالب برویم؟
Yes there are. Shall we go sightseeing tomorrow?

19- زادگاهم به سرعت در حال گسترش است.
My hometown is expanding rapidly.

20- شهر من پر جمعیت و پر سر و صدا است.
My city is over- populated and noisy.

21- بعضی مردم دارند به شهرک های اطراف نقل مکان می کنند.
Some people are moving to the suburbs.

22- قبلا این همه فضای سبز نداشتیم.
We didn’t have so many landscaped grounds/ so much landscaping before.

23- در شهرتان چه امکاناتی وجود دارد؟
What facilities are there in your city?

24- آب لوله کشی، برق و گاز وجود دارد.
There’s running water/ mains water, electricity and gas.

25- سرویس اتوبوسرانی در شهر من خوبست.
The bus service in my city is good.

26- امکانات تفریحی عبارتند از: سینما، تئاتر و پارک.
The entertainment facilities are movie theaters (cinemas), Theaters and Parks.

27- پارک های بسیاری با زمین بازی برای کوکان وجود دارد.
There are quite a few parks with playgrounds for children.

28- امکانات فرهنگی عبارتند از: موزه ها، کتابخانه های عمومی و نمایشگاه های آثار هنری.
The cultural facilities are museums, Public libraries and art galleries.

29- امکانات ورزشی عبارتند از: استادیو ها، سالن های ورزش، زمین های فوتبال، زمین های والیبال، بسکتبال و تنیس و استخر های زمستانی و تابستانی.
The sports facilities are stadiums, gymnasiums, football fields, volleyball, basketball and tennis courts and indoor and outdoor swimming pools.

30- در مرکز شهر زندگی می کنی؟
Do you live downtown?

31- نه در یک شهر مسکونی زندگی می کنم ولی محل کارم در مرکز شهر است.
No, I live in a suburb, but I work downtown.

32- چطور سر کار می روی؟
How do you do to work?

33- با ماشین خودم می روم. من و همسایه دیوار به دیوارم به تناوب از ماشین مان استفاده می کنیم.( یک روز من و یک روز او ماشین مان را می بریم.)
I commute. My next door neighbor and I share rides.

34- افراد دیگر معمولاً چگونه سر کار می روند؟

How do the other people usually go to work?


35- اغلب آنها نیز مثل من با ماشین خودشان می روند.
Most of them are commuters, like me.

36- اتوبان ها راحت هستند و بنزین نیز خیلی گران نیست.

  1. The highways are convenient and gasoline is not very expensive.



irlanguage.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل Marital status

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل Marital status

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل
Marital Status




در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد وضعیت تأهل، ازدواج کردن، نامزدی، طلاق، زندگی خانوادگی، فرزند داشتن، روابط همسری و ... ارائه شده است.




1- مجردید یا متاهل؟
Are you single or married?

2- مجردم / متأهلم.
I am single / married.

3- نامزد دارم. این حلقه نامزدی من است.
I am engaged. This is my engagement ring.

4- بیوه / مرد همسر طلاق داده هستم.
I am a widow / widower.

5- مطلقه هستم.
I am divorced.

6- پارسال طلاق گرفتم.
I got a divorce last year.

7- خاطره خوبی از همسر سابقم ندارم.
I don’t have a good memory from my ex-wife.

8- مادر شوهرم / مادر زنم در زندگی خصوصیمان دخالت می کرد.
My mother – in – law interfered in our private life.

9- شوهرم را تحریک می کرد که با من دعوا کند.
She provoked my husband into fighting with me.

10- با خانواده شوهرم بویژه خواهر شوهرم نمی توانستم بسازم.
I didn’t get on well with my in-laws; especially sister- in – law.

11- مشکلات زناشویی داشتیم.
We had marital problems.

12- او نامزد(پسر)/ نامزد (دختر) من است.
He is my fiancé / fiancée.

13- کی ازدواج کردید؟
When did you get married?

14- چند وقت پیش ازدواج کردید؟
How long ago did you get married?

15- دو سال پیش ازدواج کردم و الان یک فرزند دارم.
I got married two years ago, and I have a baby now.

16- چشمهایش به مادرش رفته و موهایش به من.
She has her mom’s eyes and my hair.

17- به من رفته است.
She takes after me.

18- از زندگیت راضی هستید؟
Are you happy with your life?

19- بله ما خیلی ازدواج خیلی مبارکی داشتیم.
Yes, we had a very happy marriage.

20- خاطرات خوش زیادی از روز ازدواجم دارم.
I have lots of happy memories from my marriage day.

21- همه ما را زوج خوشبخت می نامند.
Everybody calls us the happy couple.

22- همسرم زندگی را برایم جهنم کرده است.
My wife has made my life miserable.

23- چند تا بچه دارید؟
How many children do you have?

24- همسرم باردار است.
My wife is pregnant.

25- یک دختر و دو پسر دارم.
I have one daughter and two sons.

26- نمی خواهید تجدید فراش کنید؟
Don’t you want to remarry?

27- تا کی می خواهید مجرد(مرد) بمانید؟
How long do you want to remain a bachelor?

28- می خواهی برای همیشه مجرد( زن) بمانی؟
Do you want to remain a spinster forever?

29- اگر ازدواج نکنی مردم پیر دختر صدایت می کنند.
People will call you an old maid if you don’t get married.

30- رضا از من تقاضای ازدواج کرد و من جواب مثبت دادم.
Reza asked me to marry him, and I said yes.

31- وقتی از تو خواستگاری کرد چه احساسی داشتی؟
How did you feel when he proposed to you /pop the question?

32- وقتی از من خواستگاری کرد، من به سن ازدواج نرسیده بودم.
I was not a girl of marriage age when he suited me.

33- او فاقد شرایط اخلاقی لازم برای ازدواج بود.
He lacked the moral requisites for marriage.

34- امیداورم زن ذلیل نباشی.
I hope you are not henpecked.

35- ماه عسل کجا رفتی؟
Where did you go for your honey moon?

36- خیلی رمانتیک بود.
It was very romantic.

37- ازدواج فرخنده/ نافرجامی داشتیم.
We had a happy/ unhappy marriage.

38- والدین همسرم/ مادر همسرم/ پدر همسرم را دوست دارم.
I love my in – laws/ mother-in-low/father- in-law.

39- برادر شوهرت/ برادر زنت/ با جناقت چه کاره است؟
What does your brother-in-law do?

40- ممکن است سند ازدواج شما را ببینم؟
May I see your marriage certificate?

41- ازدواج بدون عشقی داشتیم.
We had a loveless marriage.

42- شوهرم را ترک کردم.
I left my husband.

43- مطمئن هستید که رابطه نامشروع داشت؟
Are you sure he was having an affair?

44- بله، به من خیانت می کرد.
Yes, he was unfaithful to me.

45- می خواست با دختر دیگری ازدواج کند.
He wanted to marry another girl.

46- در کشور ما چند همسری غیر قانونی است.
Polygamy is not legal in our country.

47- یک ازدواج مصلحتی بود.
It was a marriage of convenience.

48- ما هر سال سالگرد ازدواجمان را جشن می گیریم.
We celebrate our wedding anniversary year.

49- برای من وفاداری در ازدواج خیلی مهم است.
To me, marriage fidelity is very important.

50- ازدواج باید بر اساس عشق و اعتماد باشد.
Love and trust should form the basis of a marriage.


51- بعد از حدود دو سال اوضاع شروع کرد به خراب شدن.
Things started to go wrong after about two years.

52- شوهرم با زن دیگری ارتباط برقرار کرد.
My husband started to see another women.

53- هنوز شوهر سابقت را می بینی؟
Do you still see your ex-husband?

54- بعد از جدایییمان دو بار او را دیده ام.
I have seen him twice since we separated.

55- شوهرت به تو نفقه می دهد؟
Does your husband give you alimony?

56- جهیزیه چقدر بود؟
How much was the dowry?

57- چه کسی سرپرستی بچه را به عهده گرفت؟
Who got the custody of the child?

58- کجا ازدواج کردید؟ در خانه یا دفتر خانه ازدواج؟
Where did you get married? At home or in a registry office?

59- در ایران والدین ترتیب ازدواج فرزندانشان را می دهند.
In Iran parents arrange for their children’s marriages.

60- مادرم به دنبال همسر مناسبی برای من است.
My mother is looking for a suitable partner for me.

61- پیمان ازدواج را که یک نفر به انگلیسی می خواند بلدی؟
Do you know the marriage vow that a man says in English?

62- من، جان اسمیت شما، جین براون را بعنوان همسر خود بر می گزینم، تا از این لحظه به بعد در کنارم باشی، در خوشی و ناخوشی، در غنا و تنگدستی، در بیماری و سلامتی تا یکدیگر را دوست داشته و به هم عشق بورزیم تا آن زمان که مرگ ما را از هم جدا سازد.

I John Smith take thee, Jane Brown to be my wedded wife, to have and to hold from this day forward, for better and for worse, for richer and for poorer, in sickness and in health, to love and to cherish, till death do us part.





irlanguage.com


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد باد، طوفان، مه، دما و ... Wind, Storms, Fog

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد باد، طوفان، مه، دما و ... Wind, Storms, Fog

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد باد، طوفان، مه، دمای هوا و ...
Wind, strom, fog, temperture, ...

1- امروز باد می وزد.
It’s windy today.

2- باد سردی می وزد.
A cold wind is blowing.

3- این باد تا استخوان نفوذ می کند.
This wind cuts like a knife.

4- باد در میان درختان زوزه می کشد.
The wind is howling through the trees.

5- هوا طوفانی است.
It’s stormy.

6- طوفان دیشب خسارات فراوانی ببار آورد.
The storm last night did a lot of damage.

7- وقتی طوفان شروع شد داشتی چکار می کردی؟
What were you doing when the storm broke out?

8- گردباد طوفانی است که می چرخد.
A tornado is a whirling storm.

9- (منظور اسامی دیگر گردباد است.)
A tornado is also called a twister or a whirlwind.

10- منظور انواع دیگر گردباد است.
A hurricane, a cyclone and typhoon are other types of whirlwinds.

11- دیدن جاده به علت طوفان شن غیر ممکن بود.
It was impossible to see the road because of the sandstorm.

12- کلیه پروازها به علت بوران/ کولاک کنسل شده است.
All flights have been canceled due to the snowstorm.

13- آفتاب در حال تابیدن است.
The sun is shining brightly.

14- من عاشق نور آفتابم.
I love sunshine.

15- دوست داری زیر آفتاب دراز بکشی؟
Do you like lying in the sun?

16- اگر بیشتر زیر آفتاب بمانی، آفتاب سوخته می شوی.(منظور حالتی است که پوست بدن به علت تماس بیش از حد با نور آفتاب ورم می کند یا تاول می زند.(
If you stay in the sun longer, you’ll get sunburned.

17- آفتاب سوخته (برنزه) شده ای. کنار دریا بوده ای؟
You are suntanned. Have you been at the seaside?

18- روزی نیم ساعت حمام آفتاب می گیرم.
I sunbathe for half an hour every day.

19- دیروز هوا بقدری گرم بود که آفتاب زده شدم.
It was so hot yesterday that I had a sunstroke.

20- هوا مه آلود است.
It’s foggy. It’s misting.

21- مه غلیظی هست. بیش از چند متر جلوتر را نمی توانم ببینم.
There’s a thick fog/mist. I can’t see more than a few meters ahead.

22- مه دید را کاهش می دهد.
Fog reduces visibility.

23- به علت مه غلیظ دید کم است.
Visibility is low because of a dense fog.

24- در مه باید از نور پایین استفاده کنید.
You should use low beams in the fog.

25- مه از ذرات بسیار ریز آب تشکیل شده که در ارتفاع پایین در هوا معلق می مانند.
Fog is made up of tiny particles of water that hang low in the air.

26- مه رطوبت را افزایش می دهد.
increases humidity/ moisture.

27- دیشب یخبندان شدیدی داشتیم.
We had a hard frost last night.

28.اینجا زمستان ها سرمازدگی زیاد است.
Frostbite is common here in the winter.

29- زمستان گذشته انگشتان پایم، دچار سرمازدگی شد.
My toes were /got frostbitten last winter.

30- انگشتان پایش از شدت سرما سیاه شد/ یخ زد.
His toes turned blue/were frozen solid because of the extreme cold.

31- از تمام پشت بام ها قندیل های یخ آویزان است.
There are icicles hanging from all roofs.


32- امروز صفر درجه سانتیگراد است.
It’s 0C (Zero degrees centigrade) today.

33- دیروز 2 درجه زیر صفر بود.
It was 2 degrees below zero yesterday.

34- فردا یک درجه بالای صفر خواهد بود.
It will be 1 degree above zero tomorrow.

35- صفر درجه سانتیگراد نقطه انجماد آب است.
0C is the freezing point of water.

36- صد درجه سانتیگراد نقطه جوش آب است.
100 C is the boiling point of water.

37- پس از برف درجه حرارت ده درجه پایین رفت.
The temperature dropped (by) ten degrees after the snow.

38- صفر درجه سانتیگراد مساوی 32 درجه فارنهایت است.
0 C equals 32 Fahrenheit.

39- واژه دیگر برای سانتیگراد، سلسیوس می باشد.
Another term for Centigrade is Celsius.

40- شما در کشورتان از کدام مقیاس استفاده می کنید، سانتیگراد یا فارنهایت؟
Which scale do you use in your country, Celsius or Fahrenheit?

41- دماسنج روی دیوار پنج درجه سانتیگراد را نشان می دهد.
The thermometer on the wall shows 5 C (five degrees Celsius).

42- هوا در شهر من خیلی مرطوب است مخصوصا در تابستان.
It’s very humid/damp/moist in my city specially in the summer.

43- در ساحل دریا میزان رطوبت بالاست.
The humidity/ saturation /moisture is very high on the coast.

44- رطوبت گرما را بدتر می کند.
Saturation makes heat worse.




irlanguage.com​
 
بالا