دیشب که بازار گپ و گفت دوستانه گرم بود و سخن از زرنگی و معانی مثبت و منفی آن میرفت.
یکی از حضرات تذکر داد که: تفاوت بسیاری است میان کسی که زرنگ است و آنکه خویش را زرنگ میانگارد!
این اشاره، من را با یاد مضمون نامهای انداخت که رنه دکارت در ژانویهی 1646 به الیزابت نوشته است.خالی از فایده ندیدم که چند جملهای از نامهی معهود را در اینجا ذکر کنم:
«درست است که گاهی انسان از نیکوکاری اجری نصیبش نمیشود و زحمتهایش به باد میرود و بر عکس با انجام دادن کارهای شرّ، چیزی عایدش میشود، اما ممکن نیست که این امر، قاعدهی احتیاط را تغییر دهد. قاعدهای که تنها به وقایع و اموری مربوط میشود که غالبا رخ میدهند. ضابطهی اخلاقیای که به نظرم در تمام رفتارهایم در زندگی آن را بیش از هرچیز رعایت کردهام این بوده است که فقط در شاهراه قدم بردارم و اعتقاد داشته باشم به اینکه زیرکی اصولی این است که هیچگاه نخواهیم زیرکی را به کار ببندیم...»
یکی از حضرات تذکر داد که: تفاوت بسیاری است میان کسی که زرنگ است و آنکه خویش را زرنگ میانگارد!
این اشاره، من را با یاد مضمون نامهای انداخت که رنه دکارت در ژانویهی 1646 به الیزابت نوشته است.خالی از فایده ندیدم که چند جملهای از نامهی معهود را در اینجا ذکر کنم:
«درست است که گاهی انسان از نیکوکاری اجری نصیبش نمیشود و زحمتهایش به باد میرود و بر عکس با انجام دادن کارهای شرّ، چیزی عایدش میشود، اما ممکن نیست که این امر، قاعدهی احتیاط را تغییر دهد. قاعدهای که تنها به وقایع و اموری مربوط میشود که غالبا رخ میدهند. ضابطهی اخلاقیای که به نظرم در تمام رفتارهایم در زندگی آن را بیش از هرچیز رعایت کردهام این بوده است که فقط در شاهراه قدم بردارم و اعتقاد داشته باشم به اینکه زیرکی اصولی این است که هیچگاه نخواهیم زیرکی را به کار ببندیم...»
نقل از کتاب "دکارت"
اثر ساموئل دوساسی، صفحه 62