زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
آره در ادامه همونا...
البته من دوس نداشتم ولی دیگه چاره ای نیس!
خیلی ها مثل شما چاره ای جز این نداشتن از جمله خود من ولی چه میشه کرد ؟
به هر حال انشاءالله که بتونیم توی این مجموعه تاثیر گزار باشیم
 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
سلام بچه ها یه مقاله میخوام مال دهه 50 !!! فقط سایتشن هست ... همه بهش رفرنس دادن ولی خودش نیست !!
چه شکلی میشه پیدا کنم ؟!؟
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
سلام بچه ها یه مقاله میخوام مال دهه 50 !!! فقط سایتشن هست ... همه بهش رفرنس دادن ولی خودش نیست !!
چه شکلی میشه پیدا کنم ؟!؟

نقداً هر گونه اطلاعاتی از این مقاله در دسترس میباشد رد کن بیاد تا ببینیم چی میشه ...
 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
نقداً هر گونه اطلاعاتی از این مقاله در دسترس میباشد رد کن بیاد تا ببینیم چی میشه ...

به مقالات درخواستی باشگاه اطلاعاتش دادم جواب رد داد ... مهم نیس دیگه ... کلا اون جمله و رفرنسشو پاک کردم بیخیال خیرش شدم !!
 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
سلام ... لطفا ....
عنوان : "Anopheles and malaria in the Near East III-the Anopheline mosquitoes of Iraq and north Persia."
نویسنده : Macan, T. T.
سال : 1950
این بود!!! ملسی استاد فیتو ... فک نکنم پیدا بشه !!
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
سلام ... لطفا ....
عنوان : "Anopheles and malaria in the Near East III-the Anopheline mosquitoes of Iraq and north Persia."
نویسنده : Macan, T. T.
سال : 1950
این بود!!! ملسی استاد فیتو ... فک نکنم پیدا بشه !!

سلام بچه ها یه مقاله میخوام مال دهه 50 !!! فقط سایتشن هست ... همه بهش رفرنس دادن ولی خودش نیست !!
چه شکلی میشه پیدا کنم ؟!؟

به مقالات درخواستی باشگاه اطلاعاتش دادم جواب رد داد ... مهم نیس دیگه ... کلا اون جمله و رفرنسشو پاک کردم بیخیال خیرش شدم !!

سلام

مورد درخواستی مقاله نیست؛ از روی اطلاعات سایتیشن هم می شه فهمید که کتاب هست. عنوان ؛ نویسنده؛ سال انتشار

Title
The Anopheline Mosquitoes of Iraq and North Persia

Authors
MACAN, T. T.
Book
The Anopheline Mosquitoes of Iraq and North Persia. 1950 pp. xii + 223 pp.
Record Number
19512902276


این چکیده اش:

http://www.cabdirect.org/abstracts/19512902276.html

اینجا درخواست مجدد بدین:
[h=1]تاپیک اختصاصی درخواست کتاب[/h]
 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
سلام

مورد درخواستی مقاله نیست؛ از روی اطلاعات سایتیشن هم می شه فهمید که کتاب هست. عنوان ؛ نویسنده؛ سال انتشار

Title
The Anopheline Mosquitoes of Iraq and North Persia

Authors
MACAN, T. T.
Book
The Anopheline Mosquitoes of Iraq and North Persia. 1950 pp. xii + 223 pp.
Record Number
19512902276


این چکیده اش:

http://www.cabdirect.org/abstracts/19512902276.html

اینجا درخواست مجدد بدین:
[h=1]تاپیک اختصاصی درخواست کتاب[/h]

اره خودم بعدش فهمیدم ... دو صفحه ای ازش پیدا کردم
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/show...الب-صنایع-غذایی/page249?p=8425042#post8425042
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
http://www.www.www.iran-eng.ir/show...الب-صنایع-غذایی/page249?p=8425042#post8425042


هرجا رسیدی یه لینک گذاشتیا!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من چند سال پیش دیوانه وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک ته استکانی میزد،وپانزده سال از خودم بزرگتر بود،اون هر روز به خونه پیرزن همسایه میومد تا پیانو یادبگیره، از قضا زنگ خونه پیرزن خراب بود، ومعشوقه دوران کودکی من زنگ خونه مارو میزد،منم هر روز با یه دست لباس اتوکشیده میرفتم پایین و درو واسش باز میکردم، اونم میگفت: ممنون عزیزم، لعنتی چقدر تو دل برو میگفت عزیزم! پیرزن همسایه چندماهی بود که داشت آهنگ « دریاچه قو» چایکوفسکی رو بهش یاد میداد خوشبختانه به اندازه کافی بی استعداد بود تا نتونه آهنگ رو بزنه، بهرحال تمرین رو بی استعدادیش چربید و داشت کم کم یاد میگرفت...اما پشت دیوار حال وروز من چندان تعریفی نداشت، چون میدونستم پیرزن همسایه فقط بلده همین آهنگ رو یاد بده و بعداز این کلاس تمام میشه واسه همین دست بکار شدم ویه روز با سادیسمی تمام یواشکی ده صفحه از نتهای آهنگ رو کش رفتم ونت هارو جابجا کردمو دوباره سرجاش گذاشتم روز بعد و روزهای بعد دختره اومد وشروع کرد به نواختن دریاچه قو،شک ندارم کل قوهای دریاچه داشتن زار میزدن و روح چایکوفسکی هم توی گور لرزیدتنها کسی که لذت میبرد من بودم پیرزن چون هوش وحواس درست حسابی نداشت متوجه نشد.همه چیز خوب بود هرروز صدای زنگ در وممنون عزیزم های هرروز.وصدای بد پیانو. تااینکه یه روز پیرزن مرد فکرکنم دق کرد،بعداز اون دیگه اون دختررو ندیدم تا بیست سال بعد، فهمیدم توی شهرکنسرت تکنوازی پیانو گذاشته یه سبد گل گرفتم و رفتم کنسرتش.اما دیگه لاغر نبود،عینکی هم نبود، تمام آهنگارو با تسلط کامل زد تا رسید به آهنگ آخر، دیدم همون برگه های نت تقلبی رو گذاشت روی پیانو، اینبار علاوه بر روح چایکوفسکی و روح پیرزنه تن خودمم داشت میلرزید، دریاچه قو رو به مضحکیه هرچه تمام اجراکرد، وقتی تموم شد سالن رفت روی هوا از صدای تشویقها. از جاش بلندشد وتعظیم کرد واسم آهنگ رو گفت اما اسم آهنگ دریاچه قو نبود...اسمش شده بود
.
وقتی که یک پسر بچه عاشق میشود...
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رهايى يعنى آزاد ساختن .
اغلب اوقات اين نه دشمن,که خويشاوند يا دوستى است که بايد از نظر عاطفى رها و آزادش کنيد.
يکى از موثرترين قانون هاى شفا,اين است که:
دشمنانتان را ببخشاييد و دوستانتان را رها و آزاد کنيد.


از کتاب قانون شفا
کاترين پاندر
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انسان ، آهسته آهسته عقب نشینی می کند.
هیچکس یکباره معتاد نمی شود.
یکباره سقوط نمی کند ،
یکباره وا نمی دهد ،
یکباره خسته نمی شود ،
رنگ عوض نمی کند،
تبدیل نمی شود و از دست نمی رود.
زندگی بسیار آهسته از شکل می افتد.
و تکرار و خستگی ، بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می کند.
باید بسیار هوشیار باشیم و نخستین تلنگرها را ،
به هنگام و حتی قبل از آنکه ضربه فرود آید ، احساس کنیم.
هرگز نباید آن روزی برسد
که ماصبحی را با سلامی محبانه آغاز نکنیم.
خستگی نباید بهانه يی شود برای آنکه کاری را که درست می دانیم، رها کنیم و انجامش را مختصری به تعویق اندازیم.
قدم اول را ، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم ،
شک مکن که قدم های بعدی را شتابان برخواهیم داشت.


از کتاب چهل نامه ی كوتاه به همسرم
نادر ابراهيمی
 
بالا