زندگی مشقت بار مولتی میلیارد ایرانی ( آزربایجانی ) !+ تصاویر

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر نخستین سال های زندگی مشقت بار این تاجر فرش و مولتی میلیاردر ایرانی را در نظر بگیریم و آن را با موقعیت کنونی اش قیاس کنیم، شگفت زده خواهیم شد. کسی که در هفت سالگی و از همان روز اول مدرسه، مجبور می شود پشت دار قالی بنشیند، اکنون با اتکا به خلاقیت و کار طاقت فرسای خودش، یکی از بزرگ ترین تاجران فرش در دنیا است و به قول خودش هربار که برای خرید به بازار تبریز می رود، این بازار را تکان می دهد. آن هم در هنگامه ای که بحران در تار و پود تولید و تجارت فرش دستباف ایران تنیده شده و آمار رسمی دال بر کاهش ۳۳درصدی صادرات این محصول ملی در ماه اول سال جاری است.


من “احد عظیم زاده” هستم. در ۱۰ آذر ۱۳۳۶ در ده اسفنجان در شهرستان اسکو متولد شدم. هفت ساله بودم که پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امکانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به کلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی کنم. تا ۱۳ سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد.

خاک خوردم و زحمت بسیار کشیدم. در سال ۲ بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یک بار روز ۲۱ ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبه سوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت کشیدم.

کارم را با به دوش کشیدن پشتی و قالیهای کوچک و بردن آن از اسفنجان یا اسکو برای فروش آغاز کردم. در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا دو تومان (نه هزار یا ۲هزار تومان) سود میکردم. پنج سال اینچنین سخت کار کردم. بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با توکل به خدا تحمل سختیها را آسان میکرد. در ۱۸ سالگی توانستم ۲۰ هزار تومان پسانداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینکه مجبور به ترک تحصیل شدم.

غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میکند) یتیم هیچکس را ندارد. کارمند، کارگر، بانکی، کاسب و هرکس دیگری شب که به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میکشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن کس که دستی به سرش بکشد…

در این فکر بودم که سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. میخواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او ۲۰ هزار تومان قرض کردم و ۶۰ هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایهام شد ۱۰۰ هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی.

وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماهها فکر کردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا ۲ سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمیدادند. در این مدت فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که با صادرات کارم را شروع کنم.

اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مرکز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یک مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس میروند. ویزای ۱۵ روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم.

زبان هم نمیدانستم. در یک هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و کیفیت تولید فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره کردم. دستگاه خریدم، با ۱۰ درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم. انسان باید ریسکپذیر باشد و من هم ریسک کردم. با دست خالی و از هیچ.

شروع به بافتن فرش گرد کردم و چند نمونه که بیرون آمد سر و کله تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور میکنید یا نه؟ در اولین معامله ۶٫۵ میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمایه ۱۰۰ هزار تومانی من که ۸۰ هزار تومانش قرض بود در کارخانه اجارهای اینچنین سودی نصیب من کرده بود، در اولین قدم… کسب و کارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیک و دیگر کشورها آغاز کردم.

بسیار سفر کردم و ایدههای جدید دادم. از موزههای فرش کشورها بازدید میکردم و از طرحها اقتباس یا از آنها عکس میگرفتم و با الهام از آنها و تلفیق طرحها، ایدههای نو بیرون میدادم. در این مدت سلیقه مشتریان را شناختم. اصول کار خودم را پیدا کردم. من شریک ندارم. هیچگاه نداشتهام و نخواهم داشت. اگر شریک خوب بود، خدا برای خودش شریک میگذاشت.

اصل دیگر من احترام به مشتری است، هر که میخواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار میایستد، با احترام میایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و پشتکار و ریسکپذیری خودم است. بسیار ریسک میکنم، بسیار.


کمی بعد در بازدید از هتلهای معروف جهان تصمیم گرفتم وارد کار ساخت بزرگترین پروژه هتل کشور شوم. تاکنون ۱۸۰ میلیارد تومان در این پروژه سرمایهگذاری کردهام. تمام مصالح این پروژه خارجی و بهترین است. سنگ برزیل، شیشه بلژیک، دستگیره در انگلیس و تاسیسات آلمانی است. کابین چهار آسانسور نیز از طلای ۱۸ عیار است.



پروژه قو الماس خاورمیانه در سلمانشهر مازندران


این هتل ۳۴۰ واحد مسکونی در ۲۵ طبقه، هفت طبقه سالن ورزشی، ۳۴ طبقه هتل، ۷ رستوران روی دریاچه، ۱۰ هزار متر شهر آبی، ۷۰ هزار متر زمین آمفیتئاتر، ۹۰ هزار متر زمین گلف و ۲ باند هلیکوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسویها ۹ میلیون دلار است. این پروژه آبروی کشور است و من با افتخار روی آن سرمایهگذاری کردهام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج کشور ندارم و سرمایهگذاری یا ذخیره نکردهام …


میپرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمیکند. هدف من کارآفرینی است. تنها در پروژه آن هتل ۶۰۰ نفر به طور مستقیم کار میکنند. من ۲ بار برنده تندیس الماس بزرگترین بیزینسمن جهان شدم و بزرگترین صادرکننده فرش کشور هستم. اما میدانید بزرگترین افتخار من چیست؟ “یتیمنوازی”.

افتخار میکنم ۲ سال خیر نمونه کشور شدم. افتخار میکنم جزو ۱۰۰ کارآفرین برتر کشور هستم. دوست دارم اشتغالزایی کنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز کنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هماکنون ۱۰۷۰ بچه یتیم را زیر پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال ۱۰۰ بچه به آنها اضافه کنم. وصیت کردهام وقتی مردم تا ۱۰ سال بعد از عمرم هر سال ۱۰۰ بچه یتیم اضافه شود و مخارج همه یتیمها را از محل ارثم بپردازند.

بعد از ۱۰ سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه میدهند. سفره که میاندازیم برای یتیمها و میآیند و غذا میخورند، کیف میکنم. گریه میکنم و حال میکنم.

در یک مراسمی بچهها دورم جمع شده بودند و هر کس چیزی میخواست. در این میان دختربچهای به من نزدیک شد و به جای آن که چیزی بخواهد، فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند دفترم. آن دختر الان دخترخوانده من است. روی پایم نشست و بابایی صدایم کرد. من به هر دخترم ۵۰ میلیون تومان جهاز دادم و مقرر کردم به این یکی ۱۰۰ میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست که مهر این دختر را به دل من انداخت. یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است که در خدمت یتیمان هستم. پول را برای چه میخواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به بقیه بدهیم.

ما وسیله هستیم. باید بخشید و بیمنت و زیاد بخشید. این توصیه من به همکارانم است. من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان این است که منطقی فکر کنند. این گونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این فرمول من است
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی خوب

ما دور و برمون آدمای خوب و باعرضه زیادی داریم که اگه جلو پاشون سنگ اندازی نشه یا فراری داده نشن میتونن کشور رو خوب بالا بکشن

ولی ظاهرا برنامه چیز دیگریست . . .
 

soniajune

عضو جدید
همیشه بچه هایی که سختی کشیدن موفقتر هستند

امیدوارم همیشه موفق باشند
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]احد عظیم زاده : موفق ترین تاجر فرش در دنیا هستم[/h]
«احد عظیم زاده هستم، موفق ترین «بیزینس من» فرش دستباف در دنیا». در این نقل قول تردید نتوان كرد. او چنان با قاطعیت از كار و تجارت خودش دفاع می كند كه ناخودآگاه مخاطب را به این واقعیت می رساند كه فرش عظیم زاده در عرصه تجارت یك استثناء است.

اگر نخستین سال های زندگی مشقت بار این تاجر فرش را در نظر بگیریم و آن را با موقعیت كنونی اش قیاس كنیم، شگفت زده خواهیم شد. كسی كه در هفت سالگی و از همان روز اول مدرسه، مجبور می شود پشت دار قالی بنشیند، اكنون با اتكا به خلاقیت و كار طاقت فرسای خودش، یكی از بزرگ ترین تاجران فرش در دنیا است و به قول خودش هربار كه برای خرید به بازار تبریز می رود، این بازار را تكان می دهد.آن هم در هنگامه ای كه بحران در تار و پود تولید و تجارت فرش دستباف ایران تنیده شده و آمار رسمی دال بر كاهش 33درصدی صادرات این محصول ملی در ماه اول سال جاری است.

متن گفت وگو با احد عظیم زاده را بخوانید.

آقای عظیم زاده! چند سالی است كه بحران فرش دستباف ایران را به گردن مدیریت غیرعلمی در داخل و فرصت طلبی رقبا در خارج می اندازند. واقعا از نظر جنابعالی چرا تولید و صادرات فرش دستباف ایرانی با آن قدمت و اصالت و ابهت به این حال و روز افتاده كه قدرت رقابت با تولیدات باسمه ای پاكستان را هم از دست داده است؟

پیش از انقلاب 68درصد بازار های جهانی فرش در اختیار ایران بود. در حال حاضر سهم كشورمان از این بازار 22درصد است.

به نظر من تولید فرش دستباف نه تنها افت نكرده، بلكه به لحاظ كمیت و كیفیت رشد هم داشته است. اما چرا برخی كشور ها با سابقه صدسال تولید فرش دستباف، گوی رقابت را از ایران كه سابقه ای 3هزار ساله دارد، ربوده اند؟ این روند چند دلیل دارد كه یكی از آن دلایل، فرصت طلبی رقبای خارجی است. از این نكته غافل نباشیم كه فرش تولیدی رقبای ما هنوز در بازار های جهانی امتحان پس نداده است. همه می دانند كه فرش دستباف ایرانی اعتبار جهانی دارد. در موزه های مشهور دنیا، هر قطعه فرش ایرانی از 5 تا 30میلیون دلار قیمت دارد. بنابراین از برلیان، مرغوب تر و گران تر است. اما آیا بازاریابی های ما كه عمدتا از سوی كارشناسان دولتی صورت می گیرد، حرفه ای و جامع است؟ من می گویم نه. چون كارشناسان دولتی، تجربه این كار را ندارند. چیز هایی در دانشگاه خوانده اند كه بعضا با واقعیت ها تناسب ندارد. نه اطلاعات كامل در زمینه فرش ایران دارند و نه بازار ها را به خوبی می شناسند. در نتیجه برخی اوقات فقط پیشنهاد های غلط می دهند و به این صنعت ملی آسیب هم می رسانند. بافندگان فرش با خون جگر تولید می كنند اما چون پای عرضه می لنگد نه آنها منتفع می شوند نه صادركنندگان.

حدود 2میلیون و 400هزار نفر بافنده فرش داریم كه یكی یكی دارند میدان را خالی می كنند و احتمالا برای كاریابی یا باید به سوی میادین پارس جنوبی بروند یا در حالت دیگر، به اعتیاد پناه ببرند. آیا این بازی با اقتصاد كشور نیست.

اما دولت مدعی است كه از این صنعت حمایت می كند. مراكز مختلفی هم به همین منظور تاسیس شده حتی اخیرا طرح تبلیغات ماهواره ای فرش از طریق كانال های پربیننده خارجی مطرح گردیده و ظاهرا اعتبار كلانی هم به آن اختصاص داده شده است.

دولت چگونه حمایت می كند؟ تلویزیون ملی كشور كه باید رسانه اصلی تبلیغات صنعت ملی فرش باشد، چه كار كرده است؟
معاون سابق سازمان توسعه تجارت، دو سال پیش رسما اعلام كرد كه این سازمان 50درصد تبلیغات برون مرزی فرش ایران را از طریق شبكه «جام جم» تقبل می كند. شركت فرش عظیم زاده در سال 1384، بیش از یك میلیارد و دویست میلیون تومان (بله تومان، نه ریال!) به تبلیغ داخلی فرش دستباف اختصاص داد. این كاری بود كه خودم برحسب ضرورت برای شناخت این صنعت انجام دادم و انتظار یارانه هم از دولت نداشتم. اما از سوی دیگر، طبق صورتحساب صدا و سیما، در همان سال 780میلیون تومان تبلیغات برون مرزی داشته ام كه علی الظاهر نصف آن را باید سازمان توسعه تجارت تقبل می كرد. اما از شما چه پنهان كه بعد از هشت ماه دوندگی و گرفتاری های بوروكراسی اداری، قرار شد این سازمان فقط پرداخت 10درصد مبلغ كل صورتحساب «جام جم» را تقبل كند. یعنی 180میلیون تومان! خلاصه از این رقم هم 30میلیون تومان قرار است به صورت علی الحساب پرداخت شود و مابقی به بودجه سال آینده واگذار شده است كه البته هنوز هیچ چیز معلوم نیست. آیا این است حمایت های دولتی؟ من تا كی می توانم از جیبم هزینه های هنگفت تبلیغات فرش ایرانی را بپردازم؟ حتی اگر دولت 50درصد هزینه تبلیغات را هم بپردازد باز بودجه تبلیغات داخلی و خارجی شركت فرش عظیم زاده، بیش از یك میلیارد و 600میلیون تومان در سال 84 بوده است كه فكر نمی كنم خود دولت هم این مقدار برای تبلیغ فرش ایرانی هزینه كرده باشد.

آیا این فرصت به شما داده شده كه مستقیما درباره مسائل كار خود با مدیران ارشد وزارتخانه ارتباط برقرار كنید. شاید آنها واقعا از این ماجرا خبر ندارند.
خیر. تا به حال حتی یك جلسه رسمی در این خصوص برگزار نشده. الان چهار ماه است كه تقاضای ملاقات با وزیر بازرگانی كرده ام اما هنوز موفق به دیدار ایشان نشده ام. من یك بازرگان موفق هستم و باید در وزارتخانه بازرگانی به رویم باز باشد، اما این طور نیست.

برگردیم به این نكته مهم كه می گویند رقبا طرح های فرش ایرانی را سرقت كرده اند و با كپی از روی آنها، محصولات خود را به نام ایران صادر می كنند. آیا واقعا چنین است؟
بله، باید از مدت ها پیش، برای فرش ایرانی شناسنامه صادر می شد. ما در شركت فرش عظیم زاده این كار را كرده ایم و فرش را با شناسنامه اش كه حكم پاسپورت را دارد، صادر می كنیم. دكتر میركاظمی، وزیر محترم بازرگانی از این ایده ما استقبال كرد و آن را ستود. با این وصف، دیگر نمی شود در بازار جهانی تقلب كرد.

در زمینه برگزاری نمایشگاه ها چه نظری دارید. آیا ساختار دولتی نمایشگاه در ایران، مقتضیات جهانی را دارد؟
شركت سهامی فرش ایران كه برگزار كننده اصلی نمایشگاه های تخصصی فرش در كشورمان است با این مقوله بیگانه است. نمایشگاهی كه پارسال در تهران برگزار شد واقعا جای تاسف داشت و مایه آبروریزی بود، اگر این شركت نمی تواند مجری نمایشگاهی خوبی باشد بهتر است از خیر آن بگذرد. متری 20هزار تومان سود می برند كه چی؟ این حمایت از صادركننده نیست. ظلم آشكار به او است. خدمات فاقد كیفیت به صادركنندگان و مهمانان خارجی هم حكایتی دیگر دارد كه مثل روز روشن است. سالن ها گرم است، كولر كار نمی كند، آسفالت و چمن محوطه های نمایشگاه درب و داغان است و… چرا در نمایشگاه های خارج از كشور همه چیز مرتب و منظم است و بهترین خدمات را به مهمانان و بازدیدكنندگان می دهند؟ به هرحال آنها می دانند كه با برپا كردن چند غرفه، نمایشگاه برگزار نمی شود.

یك سوال دیگر، باتوجه به تجربه دیدار شما از نمایشگاه های خارجی و تعامل نزدیك با بازارهای جهانی بیشترین استقبال خریداران از كدام نوع فرش دستباف ایرانی صورت می گیرد؟
فرش تبریز. نه اینكه فكر كنید چون خودم تبریزی هستم، این ادعا رادارم. واقعیت همین است. فرش تبریز از نظر طراحی و رنگ آمیزی بسیار متنوع و خلاقانه است. فرش نائینی سال ها است كه فقط پنج ، شش رنگ دارد. فرش اصفهان هم قبل از انقلاب، وضعیت بهتری داشت اما حالا افت كرده چون تنوع ندارد. جاهای دیگر هم، همین طور، متاسفانه تنوع تولید از بین رفته است.

گران ترین فرشی كه تا به حال به مشتریان خارجی فروخته اید چقدر ارزش داشته؟
درست یادم نیست. من فرش یك میلیون تومانی فروخته ام. 200میلیون تومانی هم فروخته ام...

چندتا فروشگاه در ایران و خارج دارید؟
در تهران 2 فروشگاه بزرگ فرش دارم.
در توكیو هم انبار فرش دارم، در همین فروشگاه (جام جم) مرغوب ترین فرش ها و تابلوهای دستباف ایران را می توانید ببینید.

در بازارهای داخلی اوضاع چگونه است، فرش های نفیس چگونه قیمت گذاری می شوند، آیا معیار حرفه ای وجود دارد؟
در فروشگاه من همه فرش ها كدگذاری شده اند و قیمت های كارشناسی شده و مشخص دارند. طبق خرید، با سود منصفانه قیمت گذاری كرده ایم. تخفیف هم می دهیم، هم به مشتریان خارجی، هم به خریداران داخلی، یك مساله این است كه قیمت فرش دستباف در بازار داخلی فقط تابع اراده فروشنده است. خارجی ها بارها به من گفته اند مثلا در فلان بازار، چون دیدند خارجی هستیم، قیمت ها را بالا بردند. درحالی كه نباید این طور باشد. دلال ها، كمیسیون می گیرند و قیمت ها را بالا می برند.

شما خودتان این همه فرش های نفیس را از كجا خریداری می كنید؟
از جاهای مختلف. عمدتا از بازار تبریز. هر وقت به بازار تبریز می روم مثل این است كه زلزله آمده باشد. سه، چهارمیلیارد تومان فرش می خرم و آن بازار را تكان می دهم.

چند تاجر فرش در ایران این قدر قدرت خرید دارند؟
خودم هم كارخانه دارم كه 700كارگر و بافنده در آنجا كار می كنند. سال گذشته می خواستم با این صنعت خداحافظی كنم اما بعد به این نتیجه رسیدم كه فقط «پول» كافی نیست. انسان آن است كه مثل درخت سایه داشته باشد.

از خودتان بگویید و اینكه چه شد كه تاجر فرش شدید آن هم به قول خودتان، موفق ترین تاجر فرش در دنیا.
زادگاه من روستای اسفنجان است در 20كیلومتری تبریز. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و همین مصیبت باعث شد كه از پشت میز كلاس اول، یكراست بروم پشت دار قالی. هفت سال فرش بافتم. با فقر و رنج زیاد زندگی كردم و خرج و مخارج خانواده ام را تامین كردم. شب ها درس می خواندم و روزها كار می كردم. از چهارده سالگی به بعد، شدم فروشنده سیار فرش. از فروش هر فرش دستباف یك تومان دستم می آمد تا بعدها كه انقلاب شد و رفتم سربازی. از خدمت نظام كه برگشتم، چند سفر خارجه رفتم و توانستم مشتریانی قابل اطمینان دست وپا كنم و این آغاز فعالیت تجاری من بود. تا بعد كه یك كارخانه در اسفنجان و یكی هم در تبریز راه اندازی كردم.

سرمایه را از كجا آوردید؟
خودم 20هزار تومان سرمایه داشتم. 20هزار تومان هم از یكی از بستگانم قرض كردم، 60هزار تومان هم وام بانكی گرفتم. خلاصه، ریسك كردم. من آدمی ریسك باز هستم، ریسك تجارت می كنم. به پیشنهاد یك مشتری خارجی برای اولین بار در ایران شروع كردم به تولید فرش گرد دستباف تا اینكه پایم به كشورهای اروپایی باز شد و شدم تاجر فرش. اگر آمار دقیق صادرات را اعلام كنند و پیمان فروش ها و دلال ها، خودشان را به عنوان صادركننده، جا نزنند، آن وقت معلوم می شود كه صادركننده نمونه كشوری در زمینه فرش دستباف چه كسی است.

در سال 84 حدود 400میلیون دلار فرش به خارج صادر شده، سهم شركت فرش عظیم زاده از این میزان صادرات چه قدر بوده است؟
5میلیون و 840هزاردلار.آمار صادرات صادركننده نمونه كشوری در سال 1384، بیش از 8میلیون دلار بوده كه یك رقم غیرواقعی است چون همین صادركننده در سال 82، 2میلیون دلار فرش صادر كرده بود. آیا جای تعجب ندارد كه با وجود بحران صادرات فرش در سال 84، یك صادركننده 8میلیون دلار صادرات داشته است. این رشد 400درصدی چگونه بررسی شده؟ آیا جز این بوده كه از طریق پیمان فروشی، به این رقم نائل شده اند؟

ضمن اینكه من ارزیابی های گمرك را دقیق نمی دانم بنابراین این آماری كه اعلام می شود جای سوال دارد و صادرات واقعی را نشان نمی دهد.

مصاحبه :
مهرداد گوران
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
90/پيشنهاد 200 ميلياردي فرش فروش براي خريد تراکتور؟




محمدحسين جعفري پست مدير عاملي تراکتورسازي را ترک کرد تا هر روز شايعات مختلفي در خصوص نحوه اداره اين باشگاه در آينده، به گوش برسد.

پيشنهاد 200 ميلياردي فرش فروش براي خريد تراکتور؟
کريم باقري يا علي دايي سرمربي ميشود
مهدي مرتضويان
90: محمدحسين جعفري پست مدير عاملي تراکتورسازي را ترک کرد تا هر روز شايعات مختلفي در خصوص نحوه اداره اين باشگاه در آينده، به گوش برسد.
شايعاتي که گاه باعث خنده و گاهي باعث تفکر عميق در نحوه رسيدن برخي افراد معلوم الحال ورزشي براي تصاحب پست مديرعاملي اين باشگاه پرطرفدار است!
در اين بين، زمزمههايي هم راجع به تغيير و تحولات اساسي به گوش ميرسد. پچپچهايي که گاهي قوت ميگيرد و گاهي هم در نطفه، خفه ميشود.
اين بار زمزمه هايي از ديار آذربايجان شنيدم که پس از پيگيريهاي صورت گرفته، بوي تغيير و تحول اساسي در باشگاه پرطرفدار تراکتورسازي تبريز به مشام رسيد!
آنچه در پي مي خوانيد گزارشي از شايعه خصوصي شدن باشگاه تراکتورسازي تبريز است. شايعه اي که اگر به واقعيت تبديل شود، باعث تغييرات اساسي در مجموعه آن خواهيم بود.
تاجر فرش، عاشق تيراختور
پيرمرد فرش فروش، به دنبال نشستن پشت ميز رياست تراکتور است. آقاي (ع) که 57 سال سن دارد به شدت عاشق فوتبال و تراکتورسازي است. او که حدود 7 مغازه در بازار فرش فروشان تهران و يک نمايشگاه بزرگ فرش در خيابان پاسداران، به همراه چندين و چند کارگاه توليد فرش دارد، سوداي بزرگي را در سر ميپروراند.
عاشق کريم باقري، اين روزها پيشنهاد 200 ميليارد توماني را براي خريد باشگاه تراکتورسازي به همراه پرداخت مطالبات اين باشگاه را به تني چند از نزديکان اعضاي هيات مديره اعلام کرده است. او که عکس با کريم باقري را در دفتر کارش قاب کرده، ميخواهد تراکتور را از لحاظ مالي، بي غم کند!
پيشنهاد جدي است، ولي رسمي نيست
تاجر بزرگ فرش تبريز که اصالتش به محله مارالان تبريز برميگردد، پيشنهادش را به طور جدي ارايه داده است، اما آن را رسمي نکرده. از قرار معلوم آقاي (ع) قصد دارد پس از جذب نظر اعضاي هيات مديره باشگاه تراکتور و مديريت کارخانجات تراکتورسازي ايران، پيشنهادش را رسمي کند.
اجاره به شرط تمليک
خريدار باشگاه تراکتورسازي، دو سال پيش نيز چنين پيشنهادي را ارايه کرده بود که به دليل مخالفت سرسختانه مسئولان استان و مديران کارخانه، قبول نشد. از قرار معلوم آقاي (ع) در ازاي پراخت مبلغ 200 ميليارد تومان، به مدت 3 سال باشگاه تراکتور را اجاره ميکند و در صورت عدم بدهي، ميتواند اين باشگاه را خريداري کند.
تکليف، اين هفته مشخص ميشود
در صورت موافقت اوليه هيات مديره کارخانه تراکتورسازي، پيشنهاد فرش فروش متمول تبريزيها به طور رسمي در اختيار هيات مديره تبريزيها قرار ميگيرد تا مورد بررسي قرار گيرد. اتفاقي که احتمالاً اواسط هفته جاري، طي نشست اعضاي اين مجموعه خواهد افتاد.
اول کريم، بعد دايي!
آقاي (ع) علاقه زيادي به کريم باقري دارد. به قدري که وقتي باقري در آرمنيا بيله فيلد بازي ميکرد به آلمان رفت تا با کاپيتان اسبق پرسپوليس و تيم ملي ديدار کند.
از قرار معلوم او قصد دارد در صورت خريد باشگاه تراکتور، کريم باقري را سرمربي سرخپوشان تبريزي کند. در غير اين صورت علي دايي را به عنوان جدي ترين گزينه خود در سر دارد.
بودجه فصل آينده، 40 ميلياردي ميشود؟
شنيده هاي ما حاکي از آن دارد آقاي (ع) قصد دارد به محض خريد باشگاه، بودجه تيم را براي فصل آينده، 40 ميليارد تومان در نظر بگيرد. رقمي تقريباً بيش از 2 برابر بودجه امسال.


منبع: 90
 

mor1360

عضو جدید
بسیار جالب و آموزنده بود! ممنون!

فقط یه سوال خارج از بحث تاپیک؛ چرا جدیدا بعضی ها " آذربایجان " رو " آزربایجان " می نویسن؟! منظورشون چیه؟! شما میدونید؟!

یاشا!
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسیار جالب و آموزنده بود! ممنون!

فقط یه سوال خارج از بحث تاپیک؛ چرا جدیدا بعضی ها " آذربایجان " رو " آزربایجان " می نویسن؟! منظورشون چیه؟! شما میدونید؟!

یاشا!
فرقش چیه؟ واج ذ تو فارسی اصن وجود نداره... مال کلمه های عربیه
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقد خوب می شه همه باشگاها خصوصی شن شاید فوتبال ازین وضعیت درآد
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
این برای بار چهارم یا پنجمه که این اسم ازربایجان داره میخوره جلو چشم، هر بار باز دوباره ناراحت میشم.....
اذربایجانه و میتونست ازربایجان هم نوشته بشه، اگر اقایون تجزیه طلب بذارن! :)...:confused:
 

mor1360

عضو جدید
فرقش چیه؟ واج ذ تو فارسی اصن وجود نداره... مال کلمه های عربیه

نه جانم فرق داره! اولا که ما از فارسی صحبت می کنیم، نه از پارسی! دوم اینکه " ذ " در فارسی میانه وجود داشته که بعدها تبدیل به " د " شده! حالا با اینا کار نداریم. ولی این حرکت جدید، از همون حرکاتیه که استعمارگران، از طریق اعراب، در مورد نام "خلیج فارس " انجام داده اند! حالا هم از طریق پان ترک ها دارن نام واقعی و تاریخی آذربایجان رو تبدیل به واژه مجعول " آزربایجان " می کنن تا با یه منطق مضحک بگن که این اسم، یک کلمه ترکی هستش نه فارسی و بهانه ای برای خیال پردازی های سران پان ترک (که وابستگی شون به استعمارگران روشن تر از خورشیده) بدهند که بگن آذربایجان یه کشور جدا از ایران بوده و توسط ایرانیا اشغال شده(!) و باید دوباره از ایران جدا شده و با "اران"( که با همین هدف در دهه های اخیر، جمهوری آذربایجان نامیده شده) تشکیل یک کشور مستقل بدن! و ایران رو تکه تکه کنن!

از آنجایی پان ترک ها که هیچ منطق محکمی ندارن، دست به دامن چنین تحریف ها و دروغ های فاحشی شدن که اگه تو نت یه چرخی بزنی نمونه هاشو میبینی! واقعا که آدم از خنده روده بر میشه حرفا و استدلاهای اینا رو میخونه! من خودم اصالتا آذربایجانی هستم و از بسیاری منابع تاریخی و سیاسی داخلی و خارجی این بحثا رو پیگیری کردم. در آخر به این نتیجه رسیدم که همه این تحرکات برای تجزیه و ضعیف تر کردن ایران، از سوی نظام سلطه و صهیونیسم جهانی رهبری میشه! اکثر سران پان ترک ها در قرن اخیر، یا فراماسون بودن و یا وابسته به فراماسونری و سازمان های مخفی هم ارز آن مانند تئوسوفی بودن! همون طور که پان ایرانیسم و باستان گرایی ایرانی هم از تئوسوفی منشا گرفته و هدفشون تکه تکه کردن و تضعیف کشورهای اسلامی و از بین بردن اسلام ناب بوده! کمی تحقیق کنی به نتایج جالب و خفنی می رسی! حیف که اکثر ما اهل تحقیق نیستم! :(:cry::w19:
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دمش گرم...
مطلقو رو دیدم کل خاطراتم زنده شد..
:D
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی خوندم اشک تو چشام جمع شد افرین به غیرتش و انسانیتش
 

major7

عضو جدید
فرقش چیه؟ واج ذ تو فارسی اصن وجود نداره... مال کلمه های عربیه
بله مثلا در کلمه پذیرایی ( عرب ها پ ندارن) گذاشتن( همینطور گ) ما می فهمیم که ذ از زبان عربی اومده وارد ایران شده!...اینا به کنار ، کسانی که آذربایجان رو طور دیگری می نویسند که فارس نیستن ترک هستند اما ایرانی البته امیدوارم که تجزیه طلب نباشند هر چند این امید بسیار کمه!
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله مثلا در کلمه پذیرایی ( عرب ها پ ندارن) گذاشتن( همینطور گ) ما می فهمیم که ذ از زبان عربی اومده وارد ایران شده!...اینا به کنار ، کسانی که آذربایجان رو طور دیگری می نویسند که فارس نیستن ترک هستند اما ایرانی البته امیدوارم که تجزیه طلب نباشند هر چند این امید بسیار کمه!
واقعنااااااااااااااااا.... من نگفتم شکل نوشتاری ذ وجود نداره... شما ایا گذاشتن و گزاشتن رو متفاوت می خونین؟ عایا؟
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
Yaşasın Az Ər Bay Can

Yaşasın Az Ər Bay Can

این برای بار چهارم یا پنجمه که این اسم ازربایجان داره میخوره جلو چشم، هر بار باز دوباره ناراحت میشم.....
اذربایجانه و میتونست ازربایجان هم نوشته بشه، اگر اقایون تجزیه طلب بذارن! :)...:confused:
[h=2]Az Ər Bay Can[/h]​

نه جانم فرق داره! اولا که ما از فارسی صحبت می کنیم، نه از پارسی! دوم اینکه " ذ " در فارسی میانه وجود داشته که بعدها تبدیل به " د " شده! حالا با اینا کار نداریم. ولی این حرکت جدید، از همون حرکاتیه که استعمارگران، از طریق اعراب، در مورد نام "خلیج فارس " انجام داده اند! حالا هم از طریق پان ترک ها دارن نام واقعی و تاریخی آذربایجان رو تبدیل به واژه مجعول " آزربایجان " می کنن تا با یه منطق مضحک بگن که این اسم، یک کلمه ترکی هستش نه فارسی و بهانه ای برای خیال پردازی های سران پان ترک (که وابستگی شون به استعمارگران روشن تر از خورشیده) بدهند که بگن آذربایجان یه کشور جدا از ایران بوده و توسط ایرانیا اشغال شده(!) و باید دوباره از ایران جدا شده و با "اران"( که با همین هدف در دهه های اخیر، جمهوری آذربایجان نامیده شده) تشکیل یک کشور مستقل بدن! و ایران رو تکه تکه کنن!

از آنجایی پان ترک ها که هیچ منطق محکمی ندارن، دست به دامن چنین تحریف ها و دروغ های فاحشی شدن که اگه تو نت یه چرخی بزنی نمونه هاشو میبینی! واقعا که آدم از خنده روده بر میشه حرفا و استدلاهای اینا رو میخونه! من خودم اصالتا آذربایجانی هستم و از بسیاری منابع تاریخی و سیاسی داخلی و خارجی این بحثا رو پیگیری کردم. در آخر به این نتیجه رسیدم که همه این تحرکات برای تجزیه و ضعیف تر کردن ایران، از سوی نظام سلطه و صهیونیسم جهانی رهبری میشه! اکثر سران پان ترک ها در قرن اخیر، یا فراماسون بودن و یا وابسته به فراماسونری و سازمان های مخفی هم ارز آن مانند تئوسوفی بودن! همون طور که پان ایرانیسم و باستان گرایی ایرانی هم از تئوسوفی منشا گرفته و هدفشون تکه تکه کردن و تضعیف کشورهای اسلامی و از بین بردن اسلام ناب بوده! کمی تحقیق کنی به نتایج جالب و خفنی می رسی! حیف که اکثر ما اهل تحقیق نیستم! :(:cry::w19:

[h=2]Az Ər Bay Can[/h]
 

**niloo

عضو جدید
چه جالب زندگی نامش نمیدونستم!
چون من از نزدیک ایشون دیدم:)
 

mor1360

عضو جدید
Az Ər Bay Can




Az Ər Bay Can

این شد منطق و دلیل؟!!! یه بار دیگه پست قبلیمو بخون و روش فکر کن، بعد هم یه تحقیقی در مورد انجمن " تئو سوفی " و " فراماسونری " که تو ترکیه و جمهوری به اصطلاح آذربایجان داره حکومت میکنه و رابطش با صهیونیسم جهانی انجام بده، خودت به نتیجه خواهی رسید! اصلا رابطه سران این دو کشور با اسرائیل و اتحاد استراتژیکشون به اندازه کافی گویای خیلی از واقعیاته که امثال پان ترکها، چشماشونو به روی آن بسته اند و دلشونو به یه مشت اراجیف نژاد پرستانه موهوم و خیالی خوش کرده اند! واقعا که آدم نمیدونه چی بگه! انقد بی شرمانه واقعیات تاریخی رو ندیده میگیرن و تحریف می کنن که آدم منصف کم میمونه شاخ در بیاره! انگار نه انگار که همه جغرافی دانان و تاریخ نگاران قرن های گذشته، نام اون منطقه ها رو " مدیا، آتروپاتگان، آذربایگان، آذربایجان " در جنوب ارس، و " اران، شروان یا شیروان، موغان یا مغان و..." در شمال رود ارس ثبت کرده اند که نقشه ها و اسنادش موجود و در موزه ها و وب در دسترسه! اونوقت حضرات ماسون روس و ترک و ... و پیروان پان ترکشون تازه در قرن گذشته کشف کردن که همه گذشتگان اشتباه می کردن و نام اون مناطق چیز دیگه ای بوده!
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
این شد منطق و دلیل؟!!! یه بار دیگه پست قبلیمو بخون و روش فکر کن، بعد هم یه تحقیقی در مورد انجمن " تئو سوفی " و " فراماسونری " که تو ترکیه و جمهوری به اصطلاح آذربایجان داره حکومت میکنه و رابطش با صهیونیسم جهانی انجام بده، خودت به نتیجه خواهی رسید! اصلا رابطه سران این دو کشور با اسرائیل و اتحاد استراتژیکشون به اندازه کافی گویای خیلی از واقعیاته که امثال پان ترکها، چشماشونو به روی آن بسته اند و دلشونو به یه مشت اراجیف نژاد پرستانه موهوم و خیالی خوش کرده اند! واقعا که آدم نمیدونه چی بگه! انقد بی شرمانه واقعیات تاریخی رو ندیده میگیرن و تحریف می کنن که آدم منصف کم میمونه شاخ در بیاره! انگار نه انگار که همه جغرافی دانان و تاریخ نگاران قرن های گذشته، نام اون منطقه ها رو " مدیا، آتروپاتگان، آذربایگان، آذربایجان " در جنوب ارس، و " اران، شروان یا شیروان، موغان یا مغان و..." در شمال رود ارس ثبت کرده اند که نقشه ها و اسنادش موجود و در موزه ها و وب در دسترسه! اونوقت حضرات ماسون روس و ترک و ... و پیروان پان ترکشون تازه در قرن گذشته کشف کردن که همه گذشتگان اشتباه می کردن و نام اون مناطق چیز دیگه ای بوده!

آقای محترم من زیاد سر درد نمیدم
جایی که این 4 تا (ظ ض ز ذ) همش یک چیز (Z) میشه پس بیخودی با 4 تا واسه ما کلاس نزارین
اون عرب ها هستن که واسه 4 تاش صدای مختلف دارن واسه من و شمای پارس اینا یه صدا میده
واسم تاریخ تحریف شده درس نده Az Ər Bay Can از 4 تا کلمه تشکیل شده که هر کلمه واسه خودش معنی داره
الان من اگه بخوام باهات بحث کنم میشم پان یا تجزیه طلب
بابا بی خیال
ضمنا کی گفته Az Ər Bay Can یه کشور جدا بوده و الان ایران اشغالش کرده ؟اون قدیما که مرز نبود کسی همچین چیزی بگه
از اولشم حکومت ایران دست تورکها بود و تا آخرش هم همین طور پیش میشه






این همه کشور مستقل تورک هم هست پس نیازی نیست بریم تاریخی رو سرچ کنیم که پارس ها به عشق خودشون نوشتن
اما در مورد صهیونیسم هم بگم که اینا کسایی بودن که از ایران بیرون رانده شدن و میخوان برگردن نیازی نیست به دست ما تضعیف مضعیف کنن
اگه بخوان 3 سوت میگیرن
 

kakimar

عضو جدید
اراده و شانس باهم همچین موقعیتی رو میسازه....

به امید سربلندی و پیروزی همه ی ایرانیان....
 

mor1360

عضو جدید
آقای محترم من زیاد سر درد نمیدم
جایی که این 4 تا (ظ ض ز ذ) همش یک چیز (Z) میشه پس بیخودی با 4 تا واسه ما کلاس نزارین
اون عرب ها هستن که واسه 4 تاش صدای مختلف دارن واسه من و شمای پارس اینا یه صدا میده
واسم تاریخ تحریف شده درس نده Az Ər Bay Can از 4 تا کلمه تشکیل شده که هر کلمه واسه خودش معنی داره
الان من اگه بخوام باهات بحث کنم میشم پان یا تجزیه طلب
بابا بی خیال
ضمنا کی گفته Az Ər Bay Can یه کشور جدا بوده و الان ایران اشغالش کرده ؟اون قدیما که مرز نبود کسی همچین چیزی بگه
از اولشم حکومت ایران دست تورکها بود و تا آخرش هم همین طور پیش میشه






این همه کشور مستقل تورک هم هست پس نیازی نیست بریم تاریخی رو سرچ کنیم که پارس ها به عشق خودشون نوشتن
اما در مورد صهیونیسم هم بگم که اینا کسایی بودن که از ایران بیرون رانده شدن و میخوان برگردن نیازی نیست به دست ما تضعیف مضعیف کنن
اگه بخوان 3 سوت میگیرن

اولا که تاریخی که بنده ازش صحبت کردم، اکثرا توسط دانشمندان غیر فارس نوشته شده و مستند به مدارک تاریخی و نقشه های باستانیه که اگه نخای چشماتو رو واقعیات ببندی، به راحتی قابل تحقیق و اثباته!

دوم: من کاری به اینکه چهار تا شکل به صورت یکسانی تلفظ میشن ندارم! مشکل من با این بحث، اینه که در قالب جایگزینی "ذ" با "ز"، یک جعل تاریخی با هدف تجزیه طلبی داره رخ میده که خیلی ها بدون توجه به اصل قضیه، اونو با عرب نبودن ایرانیا توجیه می کنن! در همه اسناد تاریخی و فرمان های حکومتی که در موزه ها موجوده، نام آن قسمت از ایران، به صورت " آذربایجان " نوشته شده پس دلیلی نداره که به دلایل واهی، این نگارش رو تغییر بدن! شما با تغییر یک واقعیت تاریخی که نمیتونید تاریخ رو به دلخواه خودتون تغییر بدین!

اینکه اکثر حکومت های ایران دست ترک زبانان بوده یک واقعیت تاریخیه! ولی ترک زبان بودن اونها دلیل بر ترک نژاد( آنگونه که پان ترک ها تبلیغ می کنند) بودنشان نیست! مثل بسیاری از کشورها که زبانشان عربی است ولی در واقع عرب نژاد نیستند!

از آنجایی که ایران، چهار راه تمدن های باستان و سر راه اکثر مهاجرت ها و هجوم های اقوام مختلف بوده، ما همگی نژادی چند رگه هستیم که بر خلاف تصور رایج، که نژاد خالص رو مطلوب میدونه، این گنجینه عظیم و متنوع ژنتیکی از لحاظ علمی خیلی هم مطلوب بوده و موجب افزایش قابلیت ها و توان سازگاری ما می شود!

الان شما فرض کن، یه پان ترک که سینه خودشو برای استقلال آذربایجان چاک میده، ممکنه وارث مستقیم داریوش باشه و یا اون پان فارسی که دم از کورش و امپراطوری پارس میزنه ممکنه وارث مستقیم هلاکو باشه!

ببین چه مضحک و نابخردانه است که ما مسائل و ارزش های اصلی انسانی رو که ما رو اشرف مخلوقات کرده ول کردیم و به چیزهایی مادی و اعتباری گیر دادیم که هیچ کدوم موجب امتیاز و برتری کسی بر کس دیگه نمیتونن باشند؟!

نظرت در مورد صهیونیسم و ماسون ها هم نشون میده که اطلاعاتت در موردشون ناچیزه! لطف کن کمی تحقیق کن تا روابط سران پان ترک، پان فارس و پان عرب رو با فراماسونری و تئوسوفی و صهیونیسم بدونی! همه این اختلاف افکنی های زبانی ـ نژادی - مذهبی و... از یه جا آب می خوره و هدفشون هم همون ضرب المثل و سیاست معروف ماسون های اینگلیسیه که : " اختلاف بنداز، حکومت کن! "

کمی عمیق تر تحقیق کرده و بیندیشیم تا بازیچه جریان های سودجو قرار نگیریم! منیم عزیز یولداشیم، گزلرو وی بیاز آچ گارداش! یاشا! ;)
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
من پان ام؟ يا تو؟

من پان ام؟ يا تو؟

اولا که تاریخی که بنده ازش صحبت کردم، اکثرا توسط دانشمندان غیر فارس نوشته شده و مستند به مدارک تاریخی و نقشه های باستانیه که اگه نخای چشماتو رو واقعیات ببندی، به راحتی قابل تحقیق و اثباته!
توسط کی ترجمه شده ؟ اون مهمه

دوم: من کاری به اینکه چهار تا شکل به صورت یکسانی تلفظ میشن ندارم! مشکل من با این بحث، اینه که در قالب جایگزینی "ذ" با "ز"، یک جعل تاریخی با هدف تجزیه طلبی داره رخ میده که خیلی ها بدون توجه به اصل قضیه، اونو با عرب نبودن ایرانیا توجیه می کنن! در همه اسناد تاریخی و فرمان های حکومتی که در موزه ها موجوده، نام آن قسمت از ایران، به صورت " آذربایجان " نوشته شده پس دلیلی نداره که به دلایل واهی، این نگارش رو تغییر بدن! شما با تغییر یک واقعیت تاریخی که نمیتونید تاریخ رو به دلخواه خودتون تغییر بدین!
عزیز دل برادر من نه پان تورک کار دارم نه با پان فارس کار دارم
جایی که میبینم این 4 تا یه صدا میده از همون اولی به کار میبرم

اینکه اکثر حکومت های ایران دست ترک زبانان بوده یک واقعیت تاریخیه! ولی ترک زبان بودن اونها دلیل بر ترک نژاد( آنگونه که پان ترک ها تبلیغ می کنند) بودنشان نیست! مثل بسیاری از کشورها که زبانشان عربی است ولی در واقع عرب نژاد نیستند!
من دئمیرم اوستون نژاد دانام من ( من نمی گویم که از یک نژاد برترم )
من دئمیرم ائللریم ائللردن باشدیر ( من نمگویم قوم من سرتر از تمامی اقوام است)
منیم مسلكیمده ، منیم یولومدا ( در مسلک من و در راه و آیین من )
ملت لر هامیسی دوستدور قارداشدیر ( تمامی ملتها با هم دوست و برادرند.)

وقتی یک ترک زبانی, زبان فارسی را با لهجه حرف میزند نباید تمسخر کنی زیرا او توانسته علاوه بر زبان مادری خود به زبان دیگری نیز تکلم کند .
افرادی که دچار عقده حقارت شدید می شوند برای مبارزه علیه حقارت خود و همسان کردن خویش با فرد دیگر به تمسخر روی می آورند!



الان شما فرض کن، یه پان ترک که سینه خودشو برای استقلال آذربایجان چاک میده، ممکنه وارث مستقیم داریوش باشه و یا اون پان فارسی که دم از کورش و امپراطوری پارس میزنه ممکنه وارث مستقیم هلاکو باشه!
من پان ام؟ يا تو؟

وقتي نژادپرستي تا حدي است كه من مجبورم در دانشگاه و مدرسه فارسي بخوانم و بنويسم...من پان ام؟ يا تو؟

وقتي اسم ماشين! بانك! موسسه! مدرسه! پارك! هتل! ... در آينده نيز واحد پول را پارس صدا مي كني...من پان ام؟ يا تو؟

وقتي منه آذربايجاني تورك زبان را، آذري ايراني صدا مي زني، ولي جك «يه تركه» بيشترين آمار در جكهايت را كسب ميكند...من پان ام؟ يا تو؟

وقتي زبان 35 ميليون تورك اين گونه مضحكه دستت شده...من پان ام؟ يا تو؟

وقتي زبان مادري من، حق من نيست...من پان ام؟ يا تو؟

وقتي اسم شهر و ديارم، كوه ، رودهايم، كه توركي بودند ولي همه فارسي شدند...من پان ام؟ يا تو؟

وقتي اسم توركي را ثبت احوال در شناسنامه ها نمي نويسند...من پان ام؟ يا تو؟

از اين همه تبعيض چه دولتي چه مردمي ات خسته شدم...

... من هم ميخواهم به زبان خودم با اسمهاي پيشوند و پسوند توركم... با همه هميني كه هستم زندگي كنم

ولي افتخار مي كنم كه فارسي حرف زدنم فاجعه است!!!وافتخارمیکنم که تورک هستم.

ببین چه مضحک و نابخردانه است که ما مسائل و ارزش های اصلی انسانی رو که ما رو اشرف مخلوقات کرده ول کردیم و به چیزهایی مادی و اعتباری گیر دادیم که هیچ کدوم موجب امتیاز و برتری کسی بر کس دیگه نمیتونن باشند؟!
همین قسمت قرمز رنگ رو که بالاست دو باره بخون
نظرت در مورد صهیونیسم و ماسون ها هم نشون میده که اطلاعاتت در موردشون ناچیزه! لطف کن کمی تحقیق کن تا روابط سران پان ترک، پان فارس و پان عرب رو با فراماسونری و تئوسوفی و صهیونیسم بدونی! همه این اختلاف افکنی های زبانی ـ نژادی - مذهبی و... از یه جا آب می خوره و هدفشون هم همون ضرب المثل و سیاست معروف ماسون های اینگلیسیه که : " اختلاف بنداز، حکومت کن! "

اول معنی پان رو بدون بعد بیا کلاس بزار

کمی عمیق تر تحقیق کرده و بیندیشیم تا بازیچه جریان های سودجو قرار نگیریم! منیم عزیز یولداشیم، گزلرو وی بیاز آچ گارداش! یاشا! ;)

ایران اوردوسوندا قوللوق ائدن تورک عسگرلرینه

ائهئي!قارداش!سنینله يم!
سؤزوم سنه دیر قارداشیم
دیلداشیم،قانداشیم،قارداش
آ!يوردداشیم!سنینله يم!
ائهئي!ایران اوردوسونون
قورخماز،ایگیت قهرمانی
پاسداری،ارتئشیسی،
تورک اسگئری سنینله يم!
نه دیر بؤيله چالیشدیغین!
گئجه گوندوز اوغراشدیغین
ساواشدیغین،ووروشدوغون
آلقانینا بولاشدیغین
ایتیریب آختاردیغین نه،
وئردیگیننه،آلدیغین نه
کولونگ ووروب،تر تؤکدوگون،
کیم اوچوندور،نه دیر بؤيله
ايلن بیراز!آ!قارداشیم
ترینی سیل!دینجل بیراز
پاپاغینی قوي قاباغا
ماغیل،ماغیل دوشون بیراز!
آز اولمادی ایران اوچون
شهیدیمیز،علیلیمیز،
آز اولمادی يارالیمیز،
ایتگینیمیز،اسیریمیز!
بورجويدوسا اؤده دیک بیز
واریمیزلا،يوخوموزلا،
آرتیقلاماسیيلا بئله
جانیمیزلا،قانیمیزلا!
اورونا باش قويدوغوموز
ياخشیجا اويناتدی بیزی
بیز اوغروندا جاندان کئچدیک
اويسا چالدی،چاپدی بیزی.
قانیمیزی شوشله دی،
اتیمیزی شیشله دی،
سوردو ایلیکلریمیزی
کوتانینا چاتدی بیزی.

برکه دوشنده اؤيدولر،
ایرانا باشسیز دئدیلر،
ائششکلری کؤرپو کئچجک،
بیزی آلچالدیب،سؤيدولر

تانریدان ارمغان اولان
تانرینین بیر ایزی اولان
آنادوغما دیلیمیزده
دانیشماغا قويمادیلار.،
اینسانلیق حاقیدیر دئدیک
يازیب اوخوماق دیله دیک
بو طبیعی حاقی بئله
بیزه روا قیلمادیلار.

محمّدی موستفانین،
وصف ائدیب تعریف ائتدیگی،
اللهین قوشونو دیيه
اؤيدوگو،تمجید ائتدیگی،
دیلینین اؤيرهنیلمه سین
توسیيه،تکید ائتدیگی
تورکون معنویاتینا
سايقیسیسجا سالدیردیلار.
کئچمیشیمیز،تاریخیمیز،
اونودولوب،يالانلاندی،

کیملیگیمیز آلچالدیلدی،
وارلیغیمیز تاپتالاندی.

بیزه قوندارما بیر کیملیک
قوندارما بیر آد وئردیلر
ایرانلی،آریيايی نسب
دامغاسین ووردولار بیزه.

ایرانچیلیق شواریيله
اریگیب يوخ اولمادايیق،
فارسین شووونیزم الیيله
سیخیلیب بوغولمادايیق.
ایران آدلانان بو يئرده
نئچه میللت ياشار،آنجاق!
يالنیز بیر میللتین آدی
يوکسکدن سؤيلنمکده دیر،
برادرلیق،برابرلیق،
يالنیز آغیزلاردا بوش سؤز
بو اؤلکه ده يالنیز فارسین
بايراغی يرللنمکده دیر!


بس بیز کیمیک بو اؤلکه ده
شیطان فحله سیگیک،نَيیک
ديَرسیز بیر مالیق يوخسا
کوليیکمی،قولوق،نَيیک
اونجا قايغیسینی چکدیک
بیر آزجا سايقیمیز يوخمو
باشینین اوستدوونده اسدیک
الیمیزین دوزو يوخمو
بیز سايمادیق اؤزوموزو
کیم ساياجاق ایندی بیزی
ديَر وئرمه دیک بیز بیزه
کیم ديَر وئره جک بیزه

بوتون سايیلان میللتلر
اؤز بايراغی آلتدا ياشار!
باشقاسینا يوکلت اولماز
يالنیز اؤز يوکون داشیيار.
ائهئي! قارداش سنینله يم
سؤزوم سنه دیر قارداشیم
دیلداشیم،قانداشیم،قارداش!
آ!يوردداشیم سنینله يم!
ائهئي!ایران سنگری نین
جاندان کئچن قهرمانی
پاسداری،ارتئشیسی،
تورک عسگری سنینله يم!
يئتر فارسین درمانیا
سو اولوب آخدیغین يئتر!
ایران آدلی بو اؤلکه ده
داش اوستده داش قويدون يئتر!
قارداش!گل تؤک اته يیندن
داغیلمیش ایرانین داشین
اؤزون اؤز آگان اول قارداش
اؤزهلین اولسون،اؤز باشین!
اؤزونه دؤن!اؤزونه گل!
نوارسا اؤزلويونده دیر،
ایتیریب آختاردیقلارین،
اؤزلويونده،اؤزونده دیر!
بیر واراق اؤنجه تاریخده
بیزیک دؤولتلر يارادان!
ائمپئراتورلوقلار قورآن،
يئر اوزونده آت اوينادان!
گل!کئچمیشه آرخالانیب،
گله جه يه اینامیينان،
قور باغیمسیز دؤولتینی
اؤز گوجونه اینان!اینان!
گوون دامارلارینداکی
آپ آری،قوتسال قانینا!
ساریل بوتون وارلیغینلا،
دوغما آذربایجانینا!
آذربایجان!آذربایجان!
آغ کؤينگی تیمتیلیت قان!
يالقیز،کیمسه سیز،قان آگلار!
اورگی قان!کؤکسو شان! شان!
اونون اوغرونا باش قويوب
بويروغوندا اولمالیيیق،
اونون قارشیندا دیز چؤکوب
قوللوغوندا دورمالیيیق!
قايغیسینا قالمالیيیق!
آغریسینی آلمالیيیق!
گئجه،گوندوز گؤز قیرپمادان،
قوروغچوسو اولمالیيیق!
قل!يیخیلمیس قالامیزی
يئنیدن قوراق،قالدیراق!
سؤنموش اوجاقلاریمیزدا،
يئنه تونقاللار قالاياق!
پاسدار،بسیج،ارتئش اولوب،
قوروياق اؤز يوردوموزو،
يوردوموز آذربایجانا،
يئنیلمز بیر اوردو اولاق!
ائهئي!قارداش سنینله يم!
سؤزئم سنه دیر قارداشیم!
دیلداشیم،قانداشیم،قارداش!
تورک عسگری سنینله يم!
ائهئي!ایران اوردوسونون،
قورخماز،ایگیت قهرمانی!
پاسداری،ارتئشیسی،
تورک عسگری سنینله يم!
پاپاغینی قوي قاباغا!
ياخشی ياخشی،دوشون آرداش!
اؤزلويونه،اؤزونه دؤن،
دوگرو يولون بودور قارداش!
قورتولوشون بو يولدادیر،
دوغرو يولون بودور قارداش!..
 

mor1360

عضو جدید
شما منظور منو درست متوجه نشدی! من میگم که به فرض که نژاد عامل برتری باشه که نیست، در ایران، به قدری اختلاط نژادی صورت گرفته که کسی نمیتونه خودشو از یه نژاد خالص بدونه و بخاد بهش افتخار کنه!

بخش قرمز رنگ نوشته شما، درست همون دیدگاهیه که بنده هم دارم! پس اگه چنین می اندیشی، ما با هم اختلافی نداریم!

ضمنا معنی " پان " مشخصه و منم قصد کلاس گذاشتن ندارم، ولی مثل اینکه شما از عقاید و اهداف جریاناتی که با پان شروع می شوند( چه ترک، چه کرد ، چه فارس و چه عرب ...) اطلاع کافی نداری! empathy3.gif

بنده خودم اصالتا آذربایجانیم و در تهران متولد و بزرگ شده ام! به فرهنگ و فولکلور آذری هم علاقه دارم! شما فکر نکن که من فقط به نوشته ها و کتابها اکتفا کرده و حرفای اونا رو تکرار می کنم! سفرهای زیادی هم به مناطق مختلف آذری زبان داشته ام(به خاطر رشته و کارم)! بر خلاف گفته شما، اتفاقا اسامی خیلی از مناطق قبلا به زبان پهلوی بوده که بعدها با ترک زبان شدن مردم اون مناطق، تغییر کرده! مثال هاش هم بقدری زیاده که مثنوی ده من کاغذ میخواد! از جمله اسامی شهرها و روستاها و مناطق خاص ... خود من به شخصه، آثار تاریخی زیادی رو در آذربایجان دیدم که نشون میدن، زبان مردم در گذشته، پهلوی آذری بوده و بعدها ترکی شده! از جمله قبرستان های باستانی بسیاری که در روستاهای تاریخی مختلف باقی موندن و نوشته ها و اشعاری به زبان پهلوی آذری(که شبیه فارسی و کردی هست) روشون کنده کاری شده! جالب اینجاست که گروهی به صورت سازماندهی شده کمر به تخریب و از بین بردن این آثار با ارزش باستانی بستن که معلومه چه هدفی دارند! :thumbsdown:

واضحه که همیشه و در هر جایی، عده ای کوته فکر پیدا میشن که دیگران رو به خاطر تفاوت هاشون تمسخر می کنن تو خود آذری زبانها کم ندیدم چنین کسانی رو که همون جوک های " یه ترکه .. ، یه لره... " رو تولید و پخش می کردن! شما نباید حساب همه رو با اونا یکی کنین! در مورد حکومت هم که میدونید، خیلی از حکومتی ها، خودشون آذری زبان یا آذری زاده اند! سیاست های اونها به خاطر برخی مسائل امنیتی و ... هست که خیلی هاش ممکنه مورد تایید جامعه هم نباشن! کلا ضعف مدیریت در ایران یه بحث ریشه داره که در همه زمینه ها و نه فقط سیاست های فرهنگی وجود داره! پس شما و امثال شما نباید اونا رو چندان به دل بگیری! خودت بیا درس بخون مدیر شو ببینم میتونی درستش کنی؟! :cool:;)
 
آخرین ویرایش:

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
تۆرک - مغول - آذری

تۆرک - مغول - آذری

شما منظور منو درست متوجه نشدی! من میگم که به فرض که نژاد عامل برتری باشه که نیست، در ایران، به قدری اختلاط نژادی صورت گرفته که کسی نمیتونه خودشو از یه نژاد خالص بدونه و بخاد بهش افتخار کنه!

بخش قرمز رنگ نوشته شما، درست همون دیدگاهیه که بنده هم دارم! پس اگه چنین می اندیشی، ما با هم اختلافی نداریم!

ضمنا معنی " پان " مشخصه و منم قصد کلاس گذاشتن ندارم، ولی مثل اینکه شما از عقاید و اهداف جریاناتی که با پان شروع می شوند( چه ترک، چه کرد ، چه فارس و چه عرب ...) اطلاع کافی نداری! مشاهده پیوست 151341

بنده خودم اصالتا آذربایجانیم و در تهران متولد و بزرگ شده ام! به فرهنگ و فولکلور آذری هم علاقه دارم! شما فکر نکن که من فقط به نوشته ها و کتابها اکتفا کرده و حرفای اونا رو تکرار می کنم! سفرهای زیادی هم به مناطق مختلف آذری زبان داشته ام(به خاطر رشته و کارم)! بر خلاف گفته شما، اتفاقا اسامی خیلی از مناطق قبلا به زبان پهلوی بوده که بعدها با ترک زبان شدن مردم اون مناطق، تغییر کرده! مثال هاش هم بقدری زیاده که مثنوی ده من کاغذ میخواد! از جمله اسامی شهرها و روستاها و مناطق خاص ... خود من به شخصه، آثار تاریخی زیادی رو در آذربایجان دیدم که نشون میدن، زبان مردم در گذشته، پهلوی آذری بوده و بعدها ترکی شده! از جمله قبرستان های باستانی بسیاری که در روستاهای تاریخی مختلف باقی موندن و نوشته ها و اشعاری به زبان پهلوی آذری(که شبیه فارسی و کردی هست) روشون کنده کاری شده! جالب اینجاست که گروهی به صورت سازماندهی شده کمر به تخریب و از بین بردن این آثار با ارزش باستانی بستن که معلومه چه هدفی دارند! :thumbsdown:

واضحه که همیشه و در هر جایی، عده ای کوته فکر پیدا میشن که دیگران رو به خاطر تفاوت هاشون تمسخر می کنن تو خود آذری زبانها کم ندیدم چنین کسانی رو که همون جوک های " یه ترکه .. ، یه لره... " رو تولید و پخش می کردن! شما نباید حساب همه رو با اونا یکی کنین! در مورد حکومت هم که میدونید، خیلی از حکومتی ها، خودشون آذری زبان یا آذری زاده اند! سیاست های اونها به خاطر برخی مسائل امنیتی و ... هست که خیلی هاش ممکنه مورد تایید جامعه هم نباشن! کلا ضعف مدیریت در ایران یه بحث ریشه داره که در همه زمینه ها و نه فقط سیاست های فرهنگی وجود داره! پس شما و امثال شما نباید اونا رو چندان به دل بگیری! خودت بیا درس بخون مدیر شو ببینم میتونی درستش کنی؟! :cool:;)

عزیزم تو هنوز فرق تورک و آزری رو نمیدونی
هر آزری یک تورکه ولی هر تورک آزری نیست
آزری یکی از شاخه های تورکی هستش این یک
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=48080&d=1300369746


دوما اینکه میگی پهلوی بوده بعد آزری شده بگم که هنوز هم هنوز بعضی از شهر میانی و حتی جنوبی کشور هستن کی اسم روستاها و کوه ها شون تورکی تو اومدی میگی اینجا پهلوی بوده بعد تورکی؟
تورکها قبلا خطی داشتن بنام سیاخ Səyax کی قبل از اینکه لاتین یا با الفبای عربی بنویسن با اون کار میکردن که بعد ها این عربی اومد جایگزین شد
اینارو کتاب یا تاریخ معلوم نشده نمیگه ها تاریخ زنده گفته
اون شعری که اون بالا گذاشتم مخصوص این جمله هست (بنده خودم اصالتا آذربایجانیم و در تهران متولد و بزرگ شده ام!) برو بخون بعد بیا ببینیم چی میگی
[h=2]تۆرک - مغول - آذری[/h]


با اينكه اين مسأله سالهاست براي همه ي محققان بين المللي حل شده است اما هنوز هم برخي محققان مغرض بدون سند بر روي جهل پان ايرانيها اصرار مي ورزند و عوام به پيرو فرضيات ايشان دانسته - ندانسته چيزي مي گويند كه قادر به اثبات آن نيستند.
اين متن علمي مستند پاياني بر خزعبلات و ادعاي هاي پوچ اين گروه است.نخست فرضيات پوچ آنها را مطرح و سپس آنها را با برهان قاطع رد خواهيم كرد.

گروهي بر اين باورند كه تركان ايران پس از لشكر كشي مغول به اين سرزمين ترك شده اند!
آيا چنين ايده اي صحيح است؟

نخست بايد بدانيم كه:
نخستین لشکرکشی مغول به ايران در سپتامبر سال ۱۲۱۹ میلادی (پائیز ۶۱۶ ه ق) و به فرماندهی چنگیز خان بود. سلطان محمد خوارزمشاه در همان سال با سپاهی ۴۰۰٬۰۰۰ نفری به مبارزه با مغول آمد ولی از جوجی پسر چنگیز شکست خورد.(اقبال آشتیانی، تاریخ مغول)

اين متن دو داده ارزشمند دارد نخست مبدأ يورش مغول به ايران و ثاني سلسله ي حاكم بر ايران قبل از مغول
نخست آنكه خود سلسله ي خوارزمشاهيان يك سلسله ي ترك بود.و دوم اينكه قبل از سال 616 هجري قمري شعراي ترك آزربايجاني بسياري در منطقه به زبان تركي آزربايجاني شعر سروده اند. به عنوان مثال نظامي گنجوي(۶۰۷-۶۱۲)
يا حتي ديوان قطور و پر بار تركي نسيمي (1369 م) خود گواه بر اين است كه قبل از مغولان زبان تركي در منطقه رايج بوده است.چرا كه براي خلق يك اثر عظيم ادبي به يك زبان سده ها بلكه هزاره ها زمان نياز است و اينكه در عرض 100-150 سال كل اجمعين يك منطقه زبان محاوره و سپس منثور خود را تغيير داده و بعداً به آفرينش آثار به زبان يك قوم ديگر روي آورده اند يك مسأله است و اينكه اين آثار جزو گران سنگترين آثار زبان تركي آزربايجاني ست يك مسأله ديگر است.
و يا حتي قبل تر اشعار تركي آزربايجاني عزالدين حسن اوغلو اسفرايني(در گذشت 1260 ميلادي) مؤيد اين امر است.

برخي بر اين ادعا دارند كه نسيمي شيرازي ست و چند شعر به تركي دارد و دليل آنها استاد وي نعيمي تبريزي و دختر نعيمي ست كه هرگز شعري به تركي نسروده اند و تمامي اشعار آنها فارسي ست. واينكه عزالدين نيز ساكن شهر اسفراين است كه از آزربايجان فاصله بسيار دارد و به زور پادشاهان آن زمان به تركي شعر سروده است!

نخست بايد به عرض برسانيم كه تعداد شعراي با تخلص نسيمي به بيش از 30 تن مي رسد و محتمل نسيمي شيرازي كه يك شاعر متوسط بود با عمادالدين نسيمي ترك خلط مي شود و دوم اينكه در عصر حاضر نيز شعراي تركي وجود دارند كه حتي يك بيت به تركي نسروده اند نظير پروين اعتصامي و آن دليلي بر اين نمي شود كه قبل از پروين شعراي ترك به تركي نسروده اند.همچنين طي سابقه ي نه چندان درخشان پان در منطقه اينكه ديوان هاي تركي متقدمين توسط خود پان ايراني ها يا اعراب و يا مغول ها از بين رفته محتمل است چرا كه 3 دوره سوزاندن كتابهاي تركي آزربايجان در زمان اعراب،مغول ها و پهلوي رسماً قيد شده است.

در مورد عزالدين حسن اوغلو و اينكه به زور پادشاهان تركي به تركي سروده است.تاريخ ادبيات ايران يك مورد هم تا به حال نشان نداده است كه شعراي ذاتاً فارس به تركي شعري بسرايند اينكه ديوان هاي غني برجاي بگذارند بماند در حالي كه برعكس آن همواره وجود داشته است. از نظامي گنجوي تا امير نوايي و همين شهريار كه همه و همه نشان عكس ادعا را دارد.

همچنين كساني كه بر فارس بودن عزالدين مدعي هستند ظاهراً نمي دانند كه خود اسفراين يك منطقه ترك نشين مي باشد كه از شمال و شمال شرق نزديك به تركمنستان،تركستان و ازبكستان است و اسامي تركي كوههاي اطراف اسفراين خود مؤيد همين امر است:

شهر اسفراین مرکز شهرستان اسفراین است. این شهرستان از جنوب و جنوب غربی با شهرستانهای جوین و جغتای، از شرق با قوچان و خوشاب و از غرب با بجنورد و شیروان همسایهاست و در حاشیه جنوبی کوههای آلاداغ که خود در امتداد شرقی رشته کوه البرز قرار دارد و در قسمت جنوبی به ارتفاعات جغتای میپیوندد.

پس در واقع به استناد تاريخ اينكه مغولان بخشي از ايران را ترك كردند جز زاييده تخيل پان آريائي ها نيست.
البته در صورت پافشاري اين قشر به تاريخ قبل از مهاجرت هندي ها(هماني كه خود را آريائي مي خوانند) به فلات ايران و عصر پروتورك ها و تاريخ قبل از ميلاد مسيح رجوع خواهيم كرد.از اشتراك صد ها لغت مشترك بين سومري و تركي تا كتيبه هاي تپه مارليك و حسنلو و صدها نام منطقه به تركي يا با ساختار تركي كه لااقل 4-5 هزار سال قبل از ورود ساير اقوام به منطقه ياد مي كند مي توان فهميد كه اكثر ساكنان ايران به خصوص مناطقي كه آزربايجان ناميده مي شود هزاران سال است كه ساكن منطقه بوده و به زباني سخن گفته اند كه تركي نام دارد حتي آثار منثور چون گيل گه ميش همگي از آثار مكتوب پروتورك هاست.
پس از مقوله تاريخي و سند تاريخ به كمك زبانشناسي پاسخ واضح تري به سؤال نخست خواهيم داد.

زبان تركي و مغولي چه رابطه اي با هم ديگر دارند؟

زبانهاي دنيا از دو جهت به دو دسته قابل تقسيم هستند.

نخست از نظر ساختار
دوم از نظر ريشه

زبانهاي دنيا از نظر ساختار به 4 دسته عمده تقسيم مي شوند:


تحلیلی
پیوندی
تصریفی
ترکیبی



زبان هاي پيوندي انگشت شمارند زبانهاي تركي زبانهای فنلاندی و مجاری و همچنین سواهیلی به همراه مغولي جزو اين دسته اند.
براي زبانهاي تركيبي هم مي توان زبانهاي هندي -اروپايي ،روسي و يوناني را مثال زد.زبان هاي هندي -اروپايي به تمامي زبان هاي هندي،عربي،فارسي و اروپايي اطلاق مي شود.
پس از نظر ساختاري همانگونه كه زبان فارسي با زبان انگليسي و روسي ساختاري مشابه دارد(تركيبي)،
زبان تركي نيز با زبانهاي مغولي،فنلاندي،سواهيلي و مجاري هم ساختار است و اين به معني يكي بودن ريشه لغات دو زبان نيست!

چرا كه هر آن اندازه كه فارسي با انگليسي از نظر ريشه لغات و ساير مباحث تفاوت دارد،تركي نيز با مغولي متفاوت است.
اينكه مي گوييم ساختار زبان فارسي و انگليسي يكي ست يعني در هر دو آنها حروفات اضافي و موصول و حروفات ربط وجود دارد،مرزي بين ريشه و ساير اجزا وجود ندارد،ريشه گاهاً در كلمه حل مي شود و اينكه بسط و توليد كلمات در اين نوع زبانها بسيار محدود است.

به اين مثال دقت كنيد:

آن چیزهایی که در دستانم است.
The things are inside of my hands

جمله سازي هر دوي آنها به يك شيوه است ولي اين به معني برابر بودن ريشه "چيزها" و "Things" نيست!

اين جمله به تركي مي شود:

Əlimdəkilər

اينجا نه خبري از حروف اضافي ست و نه غيره،اين جمله فارسي و انگليسي در يك كلمه پيوندي به زبان تركي بيان مي شود.نوع جمله سازي زبانهاي فنلاندي،مجاري و مغولي نيز به اين صورت است و هرگز به معني يكي بودن ريشه اين زبانها نيست.


زبانهاي ياد شده پيوندي(پسوندي) را گروه زبانهاي التصاقي نيز مي نامند منشأ اين زبان ها آسياي ميانه است به اين زبانهاي گروه زبانهاي اورال-آلتائيك مي گويند اينكه شايد واژگان محدودي بين تركي و مغولي از نظر ريشه مشترك باشند چيز عجيبي نيست! چرا كه بخش مغول نشين هون با بخش ترك نشين هون همسايه بوده اند همانگونه كه امروزه لغات بسياري ميان فارسي و تركي يا روسي و تركي مبادله شده اند و اين به معني يكي بودن اين زبان ها نيست.

از جدول زير برخي كلمات تركي در شاخه هاي متفاوت با مغولي بررسي مي شود تا اين مسأله براي هميشه حل شود:





در باب زبان آذري نيز فرضيه مضحك تر از اين است.در حدود 100 سال پيش گروهي به سركردگي انگليس و شوروي در ايران سرمايه گذاري مبني بر تحريف و نابودي تركي كردند.سردمدار اين گروه در ايران احمد كسروي تبريزي بود.شوروي از آن جهت كه متحدان ترك خود را براي هميشه تابع خود كند شروع به روس سازي ايالات خود كرد.انگلستان نيز با پيشرفت زمان پي به قدرت فني زبان تركي برد و براي بين المللي كردن زبان انگليسي يك حريف قدرتمند به نام تركي پيش روي خود مي ديد از اين روي به طور غير مستقيم فعاليت هاي ترك ستيزي خود را آغاز كرد.براي متقاعد كردن شاه زمان ايران،ايالت آزربايجان را از تجزيه هراسانيد اما بالواقع اين زورگويي و افكار پان است كه هر جامعه را در آستانه فروپاشيدن قرار مي دهد همانگونه كه شوروي و يوگوسلاوي را از هم پاشانيد.

استالين فعاليت محققان و تركي پژوهان را در شوروي تحريم و بوسيله چند محرف ، در باب زبان هاي تركي متوني جعلي نوشت.بعد ها اين مرض به ايران سرايت كرد به گونه اي كه كسروي از زبان موهوم و غير موجود آذري سخن راند در حالي كه هرگز يك جمله نيز نتوانست به آذري رو كند.آنها آذري را صورت تحريف شده فارسي دري مي دانستند در حالي كه تركي با مغولي لااقل از نظر ساختاري يكي بودند با فارسي يا دري همان وجه اشتراك هم موجود نبود!

براي پيش برد اهداف خود دست به تحريف مناطق بومي آزربايجان زدند و جايگزين هاي فارسي را وارد كردند تا بعد تر ها ادعاي خود را ثابت كنند تا مدت ها استفاده از كلمات تركي در مناطق ترك نشين ممنوع بود. امروزه آنچه كه تحقيقات ترك پژوه در باب زبان و تاريخ ترك مي گويد همگي علمي و بر پايه ي علم است نه آرزوهاي باطني يك عده افراطي و منفعت طلب كه بنام علم مضحك وار بر دفتر تاريخ يك ملت تحميل مي شد.

نويسنده

سارپ (Sarp)
 

mor1360

عضو جدید
عزیز من! اینا جواب حرفای من نشد! اینایی که کپی کردی رو من فوت آبم!:) اینها همون توهماتی هستند که پان ترک ها و اربابان ماسونشون با سوء استفاده از ابهامات تاریخی این منطقه و با ظاهر مثلا علمی به خورد امثال شما دادن! ماسونها و تئو سوفیست ها نظیر همین کارهارو هم با پان فارس ها و پان عربها و پان ... کرده اند! حالا خوبه یه دانشمند ایرانی آذری هم با همکاری دانشمندان اروپایی و با شواهد محکم علم ژنتیک، ثابت کرده که همه اقوام ایران و کشورهای اطرافش با وجود اختلاط با اقوام دیگر از یک ریشه اند و حداقل یازده هزار ساله که در این منطقه زندگی می کنند! والا اگه این پان های مختلف می تونستن، لابد ژن های مردمو هم عوض می کردن و میگفتن که چند صد هزار نفر مهاجم(آریایی - عرب - ترک ...)، تونستن نژاد چندین میلیون نفر رو تغییر بدن !!! نه جانم، همه اینها در همون قوم حداقل یازده هزار ساله حل شدن و مردم امروزی ایرانو بوجود آوردن!

حرف من اینه که اصلا بحث قومی و قبیله ای و نژادی و زبانی در ایران و مناطق اطرافش اصلا از پایه غلطه! چون اولا همه مردم این مناطق، چند رگه اند و اختلاط های نژادی گسترده ای با اقوام دیگر دارند،

ثانیا اینکه اصلا این تقسیم بندی ها و جبهه گیری ها فقط به مشکلات ما اضافه می کنند و هیچ دردی از ما دوا نمی کنند! بازیچه گروه های مختلف میشیم تا منافع اونها رو تامین کنیم!

سوم اینکه اصلا ملاک برتری انسان ها به هم، این چیز های مادی و دنیوی نیست! بلکه ارزشهای انسانی و معنوی ملاک است! همه ما با تفاوتهای متنوعی که با هم داریم، همنوع و برابریم و در پیشگاه خدا آنکه پرهیزکار تر است، ارزش بیشتری دارد! پس لطفا دیدگاه خودتونو ارتقاع بدین و این بحثای حقیر و رقت انگیز رو ادامه ندین! ;)


کمی بیشتر تحقیق کنیم و عمیق تر بیندیشیم! :cool::gol:
 

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیز من! اینا جواب حرفای من نشد! اینایی که کپی کردی رو من فوت آبم!:) اینها همون توهماتی هستند که پان ترک ها و اربابان ماسونشون با سوء استفاده از ابهامات تاریخی این منطقه و با ظاهر مثلا علمی به خورد امثال شما دادن! ماسونها و تئو سوفیست ها نظیر همین کارهارو هم با پان فارس ها و پان عربها و پان ... کرده اند! حالا خوبه یه دانشمند ایرانی آذری هم با همکاری دانشمندان اروپایی و با شواهد محکم علم ژنتیک، ثابت کرده که همه اقوام ایران و کشورهای اطرافش با وجود اختلاط با اقوام دیگر از یک ریشه اند و حداقل یازده هزار ساله که در این منطقه زندگی می کنند! والا اگه این پان های مختلف می تونستن، لابد ژن های مردمو هم عوض می کردن و میگفتن که چند صد هزار نفر مهاجم(آریایی - عرب - ترک ...)، تونستن نژاد چندین میلیون نفر رو تغییر بدن !!! نه جانم، همه اینها در همون قوم حداقل یازده هزار ساله حل شدن و مردم امروزی ایرانو بوجود آوردن!

حرف من اینه که اصلا بحث قومی و قبیله ای و نژادی و زبانی در ایران و مناطق اطرافش اصلا از پایه غلطه! چون اولا همه مردم این مناطق، چند رگه اند و اختلاط های نژادی گسترده ای با اقوام دیگر دارند،

ثانیا اینکه اصلا این تقسیم بندی ها و جبهه گیری ها فقط به مشکلات ما اضافه می کنند و هیچ دردی از ما دوا نمی کنند! بازیچه گروه های مختلف میشیم تا منافع اونها رو تامین کنیم!

سوم اینکه اصلا ملاک برتری انسان ها به هم، این چیز های مادی و دنیوی نیست! بلکه ارزشهای انسانی و معنوی ملاک است! همه ما با تفاوتهای متنوعی که با هم داریم، همنوع و برابریم و در پیشگاه خدا آنکه پرهیزکار تر است، ارزش بیشتری دارد! پس لطفا دیدگاه خودتونو ارتقاع بدین و این بحثای حقیر و رقت انگیز رو ادامه ندین! ;)

کمی بیشتر تحقیق کنیم و عمیق تر بیندیشیم! :cool::gol:

منه توفه درسی وئرینجان گئت بیر سئری او شعری اوخی سورا گل توفه درسی وئر
چون نمنه دئسه منیم بئينیمه گئشمز
mənə tüfəh dərsi verincan get bir seri o şeri oxi sora gəl tüfəh dərsi ver
çün nəmənə desə mənim beynimə geşməz
 

mor1360

عضو جدید
عزیز من! اینا جواب حرفای من نشد! اینایی که کپی کردی رو من فوت آبم!:) اینها همون توهماتی هستند که پان ترک ها و اربابان ماسونشون با سوء استفاده از ابهامات تاریخی این منطقه و با ظاهر مثلا علمی به خورد امثال شما دادن! ماسونها و تئو سوفیست ها نظیر همین کارهارو هم با پان فارس ها و پان عربها و پان ... کرده اند! حالا خوبه یه دانشمند ایرانی آذری هم با همکاری دانشمندان اروپایی و با شواهد محکم علم ژنتیک، ثابت کرده که همه اقوام ایران و کشورهای اطرافش با وجود اختلاط با اقوام دیگر از یک ریشه اند و حداقل یازده هزار ساله که در این منطقه زندگی می کنند! والا اگه این پان های مختلف می تونستن، لابد ژن های مردمو هم عوض می کردن و میگفتن که چند صد هزار نفر مهاجم(آریایی - عرب - ترک ...)، تونستن نژاد چندین میلیون نفر رو تغییر بدن !!! نه جانم، همه اینها در همون قوم حداقل یازده هزار ساله حل شدن و مردم امروزی ایرانو بوجود آوردن!

حرف من اینه که اصلا بحث قومی و قبیله ای و نژادی و زبانی در ایران و مناطق اطرافش اصلا از پایه غلطه! چون اولا همه مردم این مناطق، چند رگه اند و اختلاط های نژادی گسترده ای با اقوام دیگر دارند،

ثانیا اینکه اصلا این تقسیم بندی ها و جبهه گیری ها فقط به مشکلات ما اضافه می کنند و هیچ دردی از ما دوا نمی کنند! بازیچه گروه های مختلف میشیم تا منافع اونها رو تامین کنیم!

سوم اینکه اصلا ملاک برتری انسان ها به هم، این چیز های مادی و دنیوی نیست! بلکه ارزشهای انسانی و معنوی ملاک است! همه ما با تفاوتهای متنوعی که با هم داریم، همنوع و برابریم و در پیشگاه خدا آنکه پرهیزکار تر است، ارزش بیشتری دارد! پس لطفا دیدگاه خودتونو ارتقاع بدین و این بحثای حقیر و رقت انگیز رو ادامه ندین! ;)


کمی بیشتر تحقیق کنیم و عمیق تر بیندیشیم! :cool::gol:

منه توفه درسی وئرینجان گئت بیر سئری او شعری اوخی سورا گل توفه درسی وئر
چون نمنه دئسه منیم بئينیمه گئشمز
mənə tüfəh dərsi verincan get bir seri o şeri oxi sora gəl tüfəh dərsi ver
çün nəmənə desə mənim beynimə geşməz

واقعا جای تاسف داره! بنده حرفای منطقی و مستند میزنم و شما با پافشاری روی چیزایی که پان ترکها و اربابای فراماسونشون تو مخ شما و سایر پان ... ها و قوم گرا ها کردن، از زیر حرف حساب شونه خالی می کنی!

گوون دامارلارینداکی
آپ آری،قوتسال قانینا!
ساریل بوتون وارلیغینلا،
دوغما آذربایجانینا!
آذربایجان!آذربایجان! ...


طوری میگی اول برو اون شعر رو بخون آدم فکر میکنه شاید اون شعر از آسمان نازل شده و یا شاعرش پیغمبری چیزی بوده! یه شعر احساسی که با حرفای قشنگ در جهت بهره برداری و سوء استفاده از احساسات قومی و قبیله ای و در نهایت تجزیه طلبی هستش! ( نکته جالب اینجاست که گویا شاعر این شعر، خبر از نقشه جدید پان ترکها برای تغییر نام آذربایجان نداشته و نام صحیحشو بکار برده!!!) و جالبتر اینکه فراماسون ها در کشورهای تحت سلطه خودشون شعار همگرایی و ایجاد اتحادیه های قاره ای و ... میدهند ولی در مورد کشورهای مخالف خودشون حرکت های تجزیه طلبانه با استفاده از اختلافات زبانی - قبیله ای - مذهبی رو در دستور کار قرار دادن! و عده ای یا از روی نا آگاهی و یا خائنانه، نقشه های اونها رو اجرا می کنند! شما هم بی منطقی خودت و همفکرای خودت رو با همین جمله آخرت ( ترجمه : ... هر چی بگی تو مغز من نمیره! ) نشون دادی!


یک بار دیگه پست قبلی بنده رو بدون تعصب بخون بعد با تفکر صحیح و منطقی، خودت قضاوت کن! ببین حرف کدوم ما به حق نزدیک تره! ( کسانی که این بحثو میخونن هم قضاوت کنند! ):cool:
 
آخرین ویرایش:

rfa_65

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا جای تاسف داره! بنده حرفای منطقی و مستند میزنم و شما با پافشاری روی چیزایی که پان ترکها و اربابای فراماسونشون تو مخ شما و سایر پان ... ها و قوم گرا ها کردن، از زیر حرف حساب شونه خالی می کنی!



طوری میگی اول برو اون شعر رو بخون آدم فکر میکنه شاید اون شعر از آسمان نازل شده و یا شاعرش پیغمبری چیزی بوده! یه شعر احساسی که با حرفای قشنگ در جهت بهره برداری و سوء استفاده از احساسات قومی و قبیله ای و در نهایت تجزیه طلبی هستش! ( نکته جالب اینجاست که گویا شاعر این شعر، خبر از نقشه جدید پان ترکها برای تغییر نام آذربایجان نداشته و نام صحیحشو بکار برده!!!) و جالبتر اینکه فراماسون ها در کشورهای تحت سلطه خودشون شعار همگرایی و ایجاد اتحادیه های قاره ای و ... میدهند ولی در مورد کشورهای مخالف خودشون حرکت های تجزیه طلبانه با استفاده از اختلافات زبانی - قبیله ای - مذهبی رو در دستور کار قرار دادن! و عده ای یا از روی نا آگاهی و یا خائنانه، نقشه های اونها رو اجرا می کنند! شما هم بی منطقی خودت و همفکرای خودت رو با همین جمله آخرت ( ترجمه : ... هر چی بگی تو مغز من نمیره! ) نشون دادی!


یک بار دیگه پست قبلی بنده رو بدون تعصب بخون بعد با تفکر صحیح و منطقی، خودت قضاوت کن! ببین حرف کدوم ما به حق نزدیک تره! ( کسانی که این بحثو میخونن هم قضاوت کنند! ):cool:

اوْ سؤزلری کی آراز دیگیر دۆزدۆ گؤيدن دۆشمییپ آمما لاپ دغوْرۇلاری گتیریپ
 

Similar threads

بالا