زنانی که شبیه مردان می‌خورند

mr_samyar

عضو جدید
نوشته‌ی کوتاه زیر سرگذشت زن اولیه‌ای است که با رسیدن به تمدن دچار تحولات زیادی در تغذیه شد!



در انسان‌های اولیه چهره‌ی زن و مرد به‌دلیل شرایط محیطی چندان متفاوت نبود. آنان با هم به شکار می‌​
رفتند و در گرما و سرما کار‌های بدنی سخت می‌کردند. زن اولیه هیچ ابزار آرایشی نداشت و همچون مردان لباس می‌پوشید و نیز چون مردان عضلانی بود و صورت زمختی داشت. پس از چندی مرد اولیه متوجه شد که باید کار‌ها را تقسیم کرد و از زن اولیه خواست تا در غار باقی بماند و به امور غار رسیدگی کند و مرد به شکار رفت.

با کمتر قرار گرفتن در معرض آسیب‌های محیطی، صدا و چهره‌ی زن اولیه ظریف‌تر از مرد اولیه شد و تفاوت ظاهری مرد و زن بیش از پیش ظاهر گردید و زن اولیه به‌تدریج زیباتر شد! وقتی زن به ظرافت چهره‌ی خود پی برد، پس به اندام خود اندیشید و از آن‌جا تناسب‌ها را پی‌گیری کرد. اسکلتی ظریف‌تر شایسته‌ی صورت زیبای او بود، پس به ارتباط غذا خوردن و تناسب اندام فکر کرد. زن اولیه متوجه شد که اندازه‌ی پا، بینی و خیلی از قسمت‌های بدنش کوچک‌تر از مردان است پس تلاش کرد همین تناسب را در وزن خود نسبت به مرد لحاظ کند. زن اولیه‌ی غارنشین که کار بدنی کمتری نسبت به مرد شکارچی خود داشت، آموخت آن‌که بیشتر می‌دود گرسنه‌تر است پس زودتر، تندتر و بیشتر می‌خورد.
زن اولیه هرگز همچون همسر اولیه‌ی خود غذا نخورد و تنها اگر گرسنه بود آغاز به خوردن می‌کرد.​
بدین ترتیب زن اولیه با مراقبت در غذا خوردن، هیکلی بسیار متناسب یافت. مرد اولیه به زن اولیه‌ی خود افتخار می‌کرد و هرگز از او خسته نمی‌شد!
به‌درستی معلوم نیست اولین رستوران چه وقت در نزدیکی غار انسان اولیه دایر شد. از آن وقت زن اولیه پابه‌پای مرد اولیه تمام غذایش را در رستوران خورد. شاید این اولین بار بود که زنی هم‌اندازه‌ی مرد غذا می‌خورد!

به‌تدریج زن اولیه دیگر زن اولیه نبود. او با دستان خود دیگر نه غار را جارو می‌کرد و نه سبزی خرد می‌کرد و نه لباس می‌شست. کار بدنی زن کمتر ولی غذا خوردن او مردانه‌تر شد. اندک اندک طبیعت زیبای زن رو به افسرده شدن رفت. شب‌ها قبل از آن‌که چشمانش به خواب رود فطرت زیبادوست و تناسب‌اندیشش با او سخن می‌گفت ولی او در میان روز و کنار سفره همچنان در غذا خوردن مردانه عمل می‌کرد. نه روح زیباپسند او تحمل این بی‌تناسبی را داشت و نه اسکلت کوچک او تحمل این وزن را. مرد اولیه شاید هنوز مرد اولیه بود و دلش برای زن اولیه تنگ می‌شد. اسکلت کوچک زن در فشار رفتار‌های مردانه غذا خوردن او به‌شدت فرسود و پیر شد؛
زودتر از آن‌چه باید پیر می‌شد.​
زن که تازه ۴۰ سالش بود وقتی از زمین برخاست گفت: «آخ!» مرد اولیه به زن امروزی خود گفت: «چه زود پیر شدی.» صورت و اندام زیبای زن خیلی زود خراشید. زن گفت: «امان از روزگار» و مرد زیر لب گفت: «کدام روزگار؟ هنوز در همین روزگار زن‌هایی هستند که رفتار غذا خوردن آنان اصلاً شبیه مردان نیست. آنان نه پابه‌پای کودکان در حال رشد خود تنقلات می‌خورند و نه پابه‌پای مردان تبرزن خود “ملات” بر برنج می‌ریزند.»

زن پیرتر از آن‌چه بود می‌نمود. از پاشنه‌ی پا تا قلب زنانه‌اش از این‌همه فشار وزن به درد آمده بود. ستون مهره و زانوی ظریفش منتظر بود تا شاید روزی او دست از این‌همه بی‌احتیاطی بردارد. متاسفانه زن باور نکرد که موهبت زندگی و حفظ اندام‌های بدن با‌اهمیت‌تر از کم‌ارزش‌ترین ابزار ماشینی است که در منزل داریم و با بیشترین وسواس در نگهداری آن می‌کوشیم. بالاخره قلب خسته‌ی «زن» زودتر از آن‌چه باید، ایستاد. پیام عبرت‌انگیز زندگی «این زن» به
همه‌ی زنانی که ماهیت وجود ظریف و «زنانه»ی خود را درک نمی‌کنند​
بسیار ساده و کوتاه ولی روشن است:
زن به‌لحاظ نوع خلقتش روزانه به دریافت انرژی کمتری نسبت به مرد نیاز دارد.

منبع:زیباتن
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
الان بر عکس شده!
زن به‌لحاظ نوع خلقتش روزانه به دریافت انرژی کمتری نسبت به مرد نیاز دارد.
پس معلوم شد مردایی که به خونوادشون میگن من برای راحتی شما میرم کار میکنم دوروغ میگن چون خودشون بیشتر میخوووورن!!به فکر خودشونن1!خخ
مردا بیشتر ما آرایش میکنن تازه گِنَم می پوشن که خوشتیپ به نظر بیان!!دخدرای عزیز گول نخورین یه وخ!خخخ
 

نگار88

کاربر بیش فعال
الان بر عکس شده!
زن به‌لحاظ نوع خلقتش روزانه به دریافت انرژی کمتری نسبت به مرد نیاز دارد.
پس معلوم شد مردایی که به خونوادشون میگن من برای راحتی شما میرم کار میکنم دوروغ میگن چون خودشون بیشتر میخوووورن!!به فکر خودشونن1!خخ
مردا بیشتر ما آرایش میکنن تازه گِنَم می پوشن که خوشتیپ به نظر بیان!!دخدرای عزیز گول نخورین یه وخ!خخخ

واقعا مردا گن میپوشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Similar threads

بالا