زرتشت

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
زرتشت بزرگ مرد دانشمندي كه از جانب پروردگار به پيامبري برگزيده شد بنا به اعتقاد ديني زرتشتيان در 3743 سال پيش به پيامبري برگزيده شد . اين زمان از نظر بعضي از تاريخ نويسان و دانش‌ پژوهان حتي تا 8000 سال پيش تخمين زده شده است . زرتشت بنا به گاتها ، كلام آسماني زرتشت ، در ناحيه‌اي به اسم ايرانويج به دنيا آمده است . عده‌اي زرتشت را از شرق ايران و عده اي از غرب ايران مي‌دانند . هر چه هست دانشمندان درباره مكان و زمان زرتشت هنوز به توافق نرسيده‌اند ولي ظهور زرتشت را تمام دانشمندان تاييد كرده‌اند .
ما از زمان و مكان زندگي او ، و همچنين زندگي شخصي زرتشت اطلاع چنداني در دسترس نداريم و همچنين در گاتها كلام مقدس اهورايي كه از جانب اشو زرتشت سروده شد نيز در اين باره نمي توانيم اطلاعات چنداني بيابيم اين است كه زرتشت در گاتها به كليات پرداخت . و از وارد كردن جزئيات و هم سنت خود در گاتها خودداري كرد . كلام مقدس گاتها وابسته به مكان و زمان نيست و در هر زمان و مكاني كه انديشه انسان وجود داشته باشد كلام مقدس گاتها نيز نمود دارد . چون كلام گاتها همه بر انديشه‌اي نيك استوار است و بند بند آن به اين اشاره دارد . بنابراين همانطور كه اين مرد بزرگوار مكان و زمان زندگي خويش را در كتاب مقدس خود وارد نكرد و ديگران نيز اينچنين نكردند و به خواسته‌هاي او ارج نهادند ما نيز بر اينكار اصرار نمي‌كنيم . با مطالعات باستانشناسي و زبانشناسي و بررسي كتب تاريخ نگاران ، كه دانشمندان انجام داده‌ ، از جمله روانشاد استاد ذبيح بهروز ، زرتشتيان تاريخ زندگاني او را 3743 سال قبل دانسته و اين تاريخ را تاريخ ديني خود مي‌دانند.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت ( 6فروردین ۱۷۶۸ ق.م. - 5 دی۱۶۹۱ ق.م. در بلخ) نام پیامبر ایرانی بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا; و سراینده گاثاها کهن‌ترین بخش اوستا است.
از این پیامبر ایرانی در یشت‌های کهن سخن می‌آید که در «ایران‌ویج (اَریّانَ و یَوچَه)» در ساحل رود «دائیتی» در سرزمین قبایل ایرانی زاده شد. در زامیادیشت زیستگاه زرتشت را در ناحیه ئی می‌داند که در آن دریاچه «کوسَویّ» (که ممکن است همان دریاچه هامون باشد) است‌. به هر تقدیر ناحیه «ایران‌ویج» گاه خوارزمپنداشته می‌شود و گاه آن را اذربایجان و بعضاً به سبب مراسمی مذهبی که در ستایش «اَرُدویسورااناهیتا» می‌شود آن را در سیستان ذکر کرده‌اند.همچنین هندشناسانی مانند مایکل ویتزل سرزمین اصلی وی را کوهستان‌های سرد افغانستان مرکزی دانسته‌اند.اما در یسنا اشاره می‌شود که زرتشت یا بزرگترین رهبر روحانیت زردتشتی در جایی به نام «رقاً دفن است بندهشن این»رقاً را همان ری می‌داند.در قرن ۱۰ میلادی نویسنده ایرانی محمد الشهرستان که اصلیتش از ترکمنستان بود پیشنهاد کرد که پدر زردتشت از آتورپاتکان و مادرش از ری بوده است.در هر صورت زرتشت از سرزمینی کهنی برخاست که مردمانش آریایی بودند.
در زادسپرم (۱۵/۱۰)، زادگاه زرتشت در مکانی در چیچست در نظر گرفته می‌شود. چیچست، در اوستا، نام دریاچه‌ای اسطوره‌ای در شرق ایران است.
همچنین بسیاری از خاورشناسان غربی مانند آنکتیل دوپرن بلخ را زادگاه زرتشت دانسته‌اند.اما معتبر ترین روایات خاستگاه وی را آذربایجان ذکر نموده اند
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
تبار نامه ی زرتشت

زرتشت در خانواده ای آریایی به دنیا می آید.پدر زرتشت پوروشسپ و مادر زرتشت دوغدو.(زرتشت:شتر زرین یا دارنده ی شتر زرین و پروشسپ:دارنده ی اسب پاک)
مادرش از ری و پدرش بر اساس نظریه ها آذری است
نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان (زرتوشتره سپیتامه) بود.( سپیتمان:سپید روشن) پوروشَسْب اِسپَنْتْمان پدر زرتشت مردی دانشور و درستکار بود. دغدو مادر زرتشت دخترفری‌هیم‌رَوا از خاندانی نژاده و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آن‌هاست.
زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم اومشخص نشده است؛ زن سوم او هووی نام داشته، از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتره (فرشوشتر) بوده‌است.فرشوشتر یکی از یاران زرتشت پس از پذیرش دین بهی زرتشت توسط گشتاسپ شاه پادشاه آن زمان بوده است که زرتشت با دخت وی ازدواج میکند.
زن نخست او پسری به نام ایسَت‌واسْتَرَه و سه دختر به نام‌های فرینی و سریتی و پوروچیستاداشت. در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یعنی پوروچیستا یاد می‌کند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسپه (جاماسب) وزیر اندیشمند و پیشگوی گشتاسپ شاه می‌نامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نام‌های اورْوْتَتْ‌نَرَه وهْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده؛ و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشته‌است.
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیوی مانگهه (میدیو ماه) بود، که از او نام می‌برد. وی در روایات سنتی، پسر عموی زرتشت به شمار آمده است .
هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او نخستین موبد موبدان، پسر دوم نخستین رئیس و افسر رزمیان و پسر سوم، رئیس طبقهٔ برزیگران بوده‌است
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دشمنان زرتشت

گاتاها از برخی دشمنان شخصی زرتشت، مانندبندو و گرهمه نام می‌برد که همیشه مانعی در برابر او بودند. بنابراین، وی از قبیله خود می‌گریزد و به کی گشتاسب، فرمانروای بلخ، پناه می‌برد. در قسمتی از سرودها، نام کاوی، کرپان واوسیج یک‌جا در زمره دشمنان آیین زرتشتی آمده‌است. دیگر از دشمنان که پیامبر از وی یاد می‌کند، مردی به نام بندوه است بندوه سمت کهانت و روحانیت داشته‌است. گرهما نیز، ازدیویسنان و کاهنان آیین قدیم بوده‌است. در گاثاها، از دشمنی به نام گئوتاما نیز نام برده شده‌است. دشمنان زرتشت بر اساس این آیین کسانی هستند که از کشاورزی گریزان بوده و به شکارورزی علاقه‌مند بودند؛ و گاوها را قربانی کرده و یا به آن‌ها آسیب می‌رساندند؛ گروهی دیگر نیز کسانی که دست از آیین کهن بازنداشته بودند.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
کشته شدن زرتشت
زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز خور یا 5 دی در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نامتوربراتور کشته شد.
فحوای کلام شاهنامه فردوسی دلالت بر مرگ توأم با خشونت زرتشت، در هنگام حملهٔارجاسب به بلخ، در این شهر می‌کند:
از آنجا به بلخ آمد سپاه ---------------جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه
نهادند سر سوی آتشکده ------------ بر آن کاخ و ایوان زرآژده
همه زند و اّستا همی سوختند ----- چه پر مایه تر بود بر توختند
ورا هیربد بود هشتاد مرد ------------- زبانشان ز یزدان پر از یاد کرد
همه پیش آتش بکشتندشان ----------ره بندگی بسر نوشندشان
ز خونشان بمرد آتش زردهشت---------ندانم چرا هیربد را بکشت
درگذشت زرتشت بزرگ به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی می باشد . تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است. گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و «توربراتور» فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که جزوی از ایران بود کرد. لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه بربر ترک های تورانی کشته می شود.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
زردتشت از دیدگاه آیین‌های دیگر

زردتشت از دیدگاه آیین‌های دیگر

از دیدگاه اسلام

از آنجا که اسلام، صریحاً ایمان به پیامبران گذشته را همردیف به پیامبر اسلام اعلام کرده است[، زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شده‌است. چنان که در قرآن سوره حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیده‌است و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آورده‌است.
مسلما کسانی که ایمان آورده‌اند، و یهود و صابئان و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری می‌کند، خداوند بر هر چیز گواه است.

در قرآن کلمهٔ مجوس به عنوان یک دین ذکر شده‌است. همچنین در برخی احادیث اسلامی از زرادشت به عنوان پیامبر مجوس نام برده شده‌است. بنابر این، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بوده‌است. زرتشت نیز خود را پیامبر دانسته‌است، آنجا که می‌گوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت؛ و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم.» مسلمانان باور دارند که آموزه‌های اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورات آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت. این افراد آیه ۲۹ سورهٔ توبه را گواه بر این امر می‌دانند.
برخی مفسرین همانند ابن کثیر آیین زرتشت را در زمره کفار دانسته‌اند، و این اعتقاد امروزه در میان برخی از مسلمین کماکان برقرار است.
از دیدگاه آیین مانی

آیین مانی زردتشت را از سیر پیامبرانی مانند بودا و عیسی می‌دانست که مانی در قله آن بود.دوگانه‌انگاری اخلاقی زردتشت که جهان را در جنگی حماسی بین نیروهای پلید و نیک می‌دید به آیین مانی نیز راه یافته‌است.آیین مانی عناصر دیگری را نیز از مزدیسنا قرض گرفته‌است هر چند بیشتر آنها یا از تعلیمات خود زردتشت نیستند یا کاربرد آنها در آیین مانی بسیار متفاوت با کاربرد آنها در مزدیسنا است.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
زرتشت از دیدگاه بزرگان

پرفسور دکتر گیگر :
به راستی هیچ قومی از اقوام باستانی خاور زمین قدرت حفظ و صحت کیش خویش را مانند زرتشتیان نداشته اند و این خود از تاثیر حقیقت این مذهب است که در عین حقیقت بدون نقصانی در اصول باقی مانده است . در همه تفتیشاتی که در طول زندگی کرده ام هیچ آیینی و قومی را مانند زرتشتیان در یکتاپرستی، خداشناسی، آزاد منشی، پاکی و حقیقت ندیده ام . چه خوشبخت است قومی که این آیینشان است .

نيچه- فیلسوف آلمانی:
زردشت بزرگترين پيامبر هوشمند و تيزهوشي است كه پايه‌هاي گسترده انديشه سازنده و مردميش تاكنون براي باختر استوارترين ستون زندگي بوده است. انديشه زردشت آموزش هاي بزرگي براي نيك زندگي كردن، نيک در پيوند بودن، نيک رفتار داشتن و نيك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهي به ديگران است. او هيچ گاه در هيچ سخنش از به كاربردن پي‌درپي «راستي و درستي‌ خودداري نكرده و پيوسته همه مردم را بدين سو خوانده است. در سخن زردشت، شكوهي يافت مي شود كه در كمتر سخني مي توان يافت.

پرفسور هرتسفيلد:
پشتكار و كوشش هاي خستگي‌ناپذير، از فروزه‌هاي درخشان ايرانيان مي‌باشد كه برپايه راستي و درستي استوار شده است كه همه آن ها پرتوي از آيين شكوهمند و پرفروغ زردشت است.

میلز (ایران شناس):
سروده های زرتشت نخستین کوشش روشن و گویا را برای به ساختن و نو کردن دل مردمان در بردارد و امروز هم در همه دین های ما زنده است و شاید آینده نیز بدان آویخته باشد. این سرودها به راستی در منش يكه و بی همتا است و منش هرگز پیر نمی شود. بر جهان امروز است که آن ها را به کار بندد.

ساموییل لنک (دانشمند انگلیسی):
حقيقت آيين زرتشت به طور شگفت انگيزی پس از قرن های متمادی امروز مطابق با علوم و كشفيات تازه است. اين آيين با وجود آنكه زمان زيادی از آغاز آن گذشته است به گونه ای اساس آن محكم و درست به جا مانده كه به خوبی می تواند نيازهای مادی و معنوی امروزه بشر را رفع نموده، لوازم يك زندگی سعادتمند نيكي را فراهم آورد و مي تواند به آساني اختلافات بين ايمان و عقايد مذهبي را با علوم و كشفيات جديد مرتفع سازد.

گستاولوبون:
باید اقرار کرد که در بین ادیان باستان، هیچ کدام از دین زرتشت روحانی تر و اخلاقی تر و منزه تر از مراسم و آداب خرافات نیست.

پروفسور ميه:
فروزه‌هاي ايرانيان باستان ستايش آميزند. ولي بايد دانست كه انگيزه‌ آن ها ، آموزش هاي نيك خواهانه و مردمي زردشت مي باشد. زردشت از منشي والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نمايد و آن ها را به سوي خود و آفريدگار مهربان و نيك خواهش بكشاند .

گوته:
دانشمند بلند آوازه آلماني، سخت فريفته گفتار و سروده‌هاي زرتشت بود و اورا مردي بسيار بزرگ و نوشته‌هايش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندي به شمار مي آورد كه جهان خرد كمتر همانند او را به خود ديده است. او در همه جا از كسي نام می ‌برد كه همواره درانديشه خوشبختي و آسايش مردم بوده است و جز راستي و پاک دلي سخن نگفته است .

توماس هايد:
اين نويسنده بزرگ انگليسي درباره زرتشت مي گويد: كه در آن منش او را سخت مي‌ستايد و او را انديشمندي بزرگ به شمار مي آورد. او مي نويسد كه خداوند زرتشت را براي مردم ايران برگزيد، زيرا ايرانيان از يك آگاهي بزرگي درباره خداوند برخوردار بودند. اين مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندي چون زردشت بودند .

پرفسور جان هینلز:
دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسان ها و حقوق بشر در جهان خواند .

پرفسور هانري ماسه :
زرتشت اولين شخصي است که پايه هاي يکتا پرستي را در جهان بنيان نهاد .

خانم فرانسیس پاورکاب:
من شگفت دارم از این که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد در شرایطی که هیچ قانونی برای بشریت وجود نداشت ظهور نمی کرد و چنین آموزه هایی را برای ما به جای گذاشته که پس از هزاران سال بدون کوچکترین ناهمگون نبودن با شرایط امروز و همچنان پایه های انسانیت بشر را شکل میدهد اگر وی نیامده بود به راستی امروزه جامعه بشریت چه حالی داشت و در چه شکلی زندگی می کرد.

رابیندرنات تاگور:
زرتشت بزرگترین پیامبر پیشکسوت بود که راه آزادی انتخاب در امور اخلاقی را به روی آدمی گشود.

موریس مترلینگ:
پژوهش در آیین زرتشت از لحاظ مسیحیان خیلی جالب توجه است زیرا سه چهارم و حتی بیشتر باور مسیحیان از ایرانیان گرفته شده است.

هگل:
نور دانش برای نخستین بار با پیدایش زرتشت در تاریخ آغاز به درخشش کرد.

مری بویس(باستان شناس و دین پژوه انگلیسی):
دین زرتشتی در تاریخ ادیان جایگاه ویژه ای دارد و سرچشمه های آن را چه بسا بتوان تا روزگار هند و اروپاییان پی گرفت. آموزه های زرتشت که جنبه های روحانی و اخلاقی والایی دارند، مطالعه این دین کهن را بسی مسرت بخش می سازند.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
معنی نام زرتشت

معنی نام زرتشت

بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می‌نامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده می‌شود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر می‌شود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می‌گویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است.


از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کرده‌است. دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کرده‌است.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.

البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کرده‌است و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کرده‌است.

شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده‌است ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده‌است.پهلوی شناس نامور ژاپنی وآیین زرتشت استاد گیکیواتیو.

در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می‌دهد.[1]


منابع:تاریخ جامع ادیان
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهره زرتشت در شاهنامه فردوسی

چهره زرتشت در شاهنامه فردوسی

بنا به شهادت شاهنامه ظهور زردشت و آیین او در قلمرو ایران زمین در عهد پادشاهی گوشتاسب صورت پذیرفت. زردشت خود به دربار آمد و پیغمبری خویش را در حضور شاه کشور رسما اعلام داشت:


به شاه جــــــــهان گفت پیغمبرم -تو را سوی یزدان همی رهبرم .....


زگوینده بپذیر به دیـــــــن اوی -بیــــــــــاموز از راه و آييـــــن اوی


بیـــــــاموز آیین دیـــن بـــــهی بـــی- دین نه خوب است شاهنشهی



زردشت به قبول و تایید قهرمانان شاهنامه مردی روشن روان٬ ‌دانشمند٬ سخنگوی ماهر٬ دانا ‌و داننده٬ با رای و تدبیر٬ ‌کلید در راز و نیازها در مجمع مظهر همه نکویی ها می باشد. او آبادگر٬ ایجادگر است٬ کتاب دارد یعنی پیغمبر صاحب کتاب است٬‌خداوند مقام ومنزلت٬ ‌حرمت و ارجمندی است. وی نه با امر و فرمان٬ معجزه یا وسیله دیگر بلکه مستقیما در امور دینی و فرهنگی و کارهای هر روزه زندگی فعال اشتراک می نماید. بخلی٬ حسدی٬‌ کینه ي و ناراستی و ناراست اندیشی در وجود شریف او٬ در تعلیمات او مصلحت و مشورت های او نیست. از این جهت هم مظهر پاکی و پاکیزگی٬ ‌خرد و خردمندی٬‌ عقل ذکاوت ازلی٬ ‌نمونه کامل عبرت و پیروی است

پادشاه کشور گوشتاسپ آیین پیمبر زردشت را که در نهاد ان منافع انسان٬‌ هدفهای والای آن نهان بود٬ پذیرفت. در این وضع چگونه پذیرفتن این دین بهی را از جانب گوشتاسپ روشن معلوم نیست .

در ردیف دیگر امور اداری و دولت داری٬ بنا به هدایات و رهنمودهای زردشت٬ به ساختمان عمارات دینی و تاریخی بزرگ چون گنبدان بر آذران٬‌ آتشکده مهر برزین و امثال آن پرداختند و زمینه های دیگرآبادی ها نیز تدریجا مهیا گردید.

زردشت پیمبر با دست خود در آتشکده مهر برزین درخت سروی کشت و بر تن آن نوشت که گوشتاسپ دین بهی را بپذیرفت. این نوشته در ذات خود گواهینامه و یادگاری از عهد قبول آیین زردشتی و سایه دست پیمبر بود.

اشاره حکیم فردوسی هم در این خصوص شاهد صادق است:


نبشتش بر این زاد سرو سهی- که پذیرفت گوشتاسپ دینی بهی


گــــوا کرد مر ســـرو آزاد را -چنیـــــن گســــتراند خرد داد را
 
آخرین ویرایش:

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرو درخت ستبر گشت٬ قدس ۴۰ رش و پهناش ۴۰ رش٬‌ پهلوی این سرو قصری زرین سربرافراخت. در دیوارهای این قصر علاوه بر دیگر نقش و نگار تصویر شاهان عادل٬ نام آور و میهن پرست جمشید و فریدون کشیده شد. نام این سرو برومند در شاهنامه سرو کاشمر می باشد. نظیر این سرو کاشته ای پیمبر زردشت هیچ گاه و در هیچ جای وجود نداشته است.

پادشاه کشور رسما اهل دربار٬ ‌بزرگان و کل مقربان دیگر را دعوت نمود که سرو کاشمر این درخت مقدس به دست خود کشته و پرورده ایی پیمبر را ببیند٬ ‌رسم و راه او را پیش بگیرند و بدین بهی بگروند و ترک پرستش بت های چینی نمایند.

فردوسی در شاهنامه این لحظه را از زبان شاه چنین به قلم آورده است:


بگیرید یک سر ره زردهشـــت/ به سوی بت چین برارید پشت....


ســــــــوی گنبد آذر آرید روی/ به فرمان پیغمبر راست گـــوی


این نهال بهشت که با نام سرو کاشمر در مقام وصف و ستایش آمده است٬ چنانکه بالاتر هم یاد شد٬ ‌اولین پایه آیین زردشت و آغاز انتشار آن در قلمره ایران زمین می باشد. زردشت مشاور شاه٬ راهنما و هدایتگر او به سوی معنویات به جانب خیر و نکویی و بهبودی و بهروزی است. بنا به شهادت ماخذ و به ویژه شاهنامه فردوسی در این عهد ایران به چین باژ می داد و سخت مطیع و وابسته زور بیگانه بود.

در فصل نپذیرفتن باژ ایران ارجپ را فردوسی چنین شهادت میدهد:


چو چندی سر آمد بر این روزگار/ خجسته شد آن اختــــر شهریـــار


به شاه جـــهان گفت زردشت پیر/ که در دین ما این نباشد حوژیـــر


که تو باژ بدهی به سالار چیـــــن/ نه اندر خود آید به آیین و دیــــن


نباشم بر این نیز همداستـــــــــان/ که شاهان ما در گهی باستـــــــان


به ترکان ندادست کس باژوســـاو /به ایران نبودش همه توش و تاو


مصلحت مرد خرد در شاه تاثیر عمیق گذاشت. او را سر ننگ و نام آورد. به حفظ استقلال و آزادی و سربلندی کشور کشید و از دادن باژوساو و بدین وسیله پابند و مطیع اجنبی بودن رهایی بخشید.

پـذیرفت گوشتاسپ گفتار نیــــز/ نفرمایــــــمش دادن از باژچیـــــــز
 
آخرین ویرایش:

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
برادر گوشتاسپ زریر و فرزند پهلوان٬ ‌نامدار و نامبردار او اسنفدیار روئین تن مبلغان دین و آیین نو در شهر و ولایات و روستا و دهات مملکت شدند٬ این دو شخص در باب استقرار و استحکام پایه های آیین جدید کارهای زیادی را انجام دادند.
مخالفین آنوقت٬‌ ایران در شخص ارجاسپ حکمران چین که زورا از ایران بازمی ستاند٬ از قبول آیین و دین نو از جانب گوشتاسپ و با مصلحت زردشت سرکشی کردن از دادن باژوساو سخت به شور آمده نهایت اظهار می دارد:
همــه پیـــش او دیــن پژوه آمـدنـد --- وزآن پیر جــادو ستـوه آمدنــــد
گرفتند از او ســر به سر دین اوی --- جهان پر شد از راه و آیین وی

از مصرع آخر پیداست که این دین زود انتشار یافته کشور را فراگرفته است. مخالفین به هر وسیله کوشش می کنند که شاه ایران از این دین و سرکش از امر پرداخت باژ به چین برگردد. حتی آخر تهدید کرده می شود که با زور٬ ‌با ویرانگری به این کار خاتمه خواهند داد.

ارجاسپ در یک بخش نامه ای به گوشتاسپ گله آمیز و طنزآمیز می نویسد:
پیــامد یکــی مرد مردم فریـــــب --- تو را دل پر از بیم کــرد و نهـــیب
سخن گفت از دوزخ و از بهشت --- به دلت اندرون تخم زفتی بکشـت
تــو او را پـذیـرفتـی و دیـنش را --- بیـــاراستـی راه و آئینـــــــش را

صرف نظر از همه تهدیدها و گله ها و شکوه و شکایت های حریفان شاه ایران به دین بهین زردشتی خود و قول و تصمیم خویش و در امر سرکشی از بند زوری اجنبی طبق دستور پیمبر بیدار بماند و برعکس برای استحکام پایه های آیین نو پسرش اسفندیار را به روم و به هند و شهر و دهات فرستاد.

با سعی و کوشش اسفندیار و یاران او در این کشور ها و دیگر محلات باقی مانده دین زرتشتی پذیرفته و بت ها سوزانده شد:
به روم و به هندوستان بربگشت -- ز دریا و تاریـکی انـدر گذشـــت
گـــذارش همــی کــرد اســفندیـــار --- بفرمان یـــــزدان و پروردگــــار
چو آگـــه شــدند از نکو دیـن اوی --- گـرفتند از او راه و آئیــــن اوی
مـرایـن دیـن بـه را بیــــاراستنــد ---از این دین گذارش هم خواستند
بتـــــان از ســــرگاه مـی سوختنـد -- بــــجای بــت آتـــش بـرفروختند

سپس با تقاضای ساکنان محل ها از جانب گوشتاسپ به آن جا دستورالمعمل ها و هدایت نامه های زردشتی حقیقت واقعی و فضیلت و برتری عقاید دین جدید را به طور واقعی به آن آشکار می ساختند.
خود فردوسی هم در شاهنامه رشد و پیشرفت اغلب ساحه های زندگی را از فیض و برکت این تعلیمات نو میبیند.
اسفندیار پس از انجام وظیفه از باب استحکام آیین زردشتی در نامه ای حضور پدر این مطلب را مخصوص ابراز می دارد:
جهـــان ویژه کردم به فر خــدای --- به کشــور پراکنده ســـایه همــــای
کســی را نیــز از کسـی بیـم نــه --- به گیتـی کسـی بی زر و سیم و نـه
فـروزنده گیتـی بـه سـان بهشـت --- جهـان گشته آباد و بر جـای کشـت
سواران جـهان را همی داشتنــد --- بـه ورزی گـران ورز می کاشتنــد
بـر ایـن بـرگردیـد چنـدی جهــان --- بـه گیتـی بـدی بـود انـدر جهـــــان

از اشارات بالا چنین برمی آید که اسفندیار و یارانش بنا بدستور زردشت در جریان تبلیغ و تشویق و تعلیم دین بهی در برقراری عدالت اجتماعی٬‌ تامین مساوات و همنوای مردمان کارهای جالبی را نیز انجام داده خرابی ها را آباد نموده اند.

در سلسله قصه ها٬ افسانه ها و نقل و روایات زیادی شاهنامه٬ زردشت و عقاید او چون رهبر معنوی پیمبر نیک رای و نیکو تدبیر یادآوری می شود. در همه گفتارهایی که به این موضوع مستقیم و یا غیر مستقیم ارتباط دارد٬ چهره تابنک زردشت با همه خصلت های حسنه٬‌ عقل و خرد٬ ذکاوت و نبوغ ازلیش به خوبی معلوم میگردد. تعلیمات این پیمبر به خیر و خوبی٬ آبادی٬‌وطن پرستی٬‌ دوستی و رفاقت‌٬ وحدت و همدلی نگرانیده شده٬‌ هدف اصلی اش تربیت معنوی انسان و شناخت کاربست عدل و عدالت٬‌ مساوات و یگانگی تام کشور می باشد.

شاعری هنگام استلای مغول٬ این سیل خانه برانداز بنیانسوز و ویرانگر ایران بهشت آئین با سوز و گداز در بیت ذیل فرموده است:
چه سان نسوزم و آتش به خشک و تر نزنم
که در قلمرو زردشت حرف چنگیز است

شاهنامه بی زوال در باب تحقیق آیین زردشتی٬‌ سنت و آداب آن چون منبع با اعتماد اول درجه چون اوستای ثانی از این به بعد هم بسیار گره های سربسته این موضوع بزرگ را گشاده٬ در حل مسائل مهم مربوط به این ساحه٬ فرهنگ ایرانی نژادان کمک و مساعدت خواهد نمود.


ظاهر احراری
پژوهش در فرهنگ باستانی و شناخت اوستا٬ ‌سومین همایش٬ به کوشش م. میرشاهی٬ ‌انجمن رودکی٬ پاریس مهرماه ۱۳۷۷
درفـــــش کــاویـــــانی
 

saeede70

عضو
سخنان زرتشت

سخنان زرتشت

«سخن‌ها را بشنوید و با اندیشه روشن در آن‌ها بنگرید و راهی را که باید در پیش گیرید برای خود برگزینید، از آن دو مینوی همزادی که در آغاز آفرینش در اندیشه و انگار پدیدار شدند، یکی نیکی را می‌نمایاند و دیگری بدی را؛ و میان این دو، دانا راستی را برمی‌گزیند و نادان دروغ را»
 

saeede70

عضو
دوازده فرمان اوستا

دوازده فرمان اوستا

یک - باور به يکتائی، مهربانی،دانائی، توانائی، نيکی و پاکی اهورامزدا معمار هستی بخش


دوـ باور به شرارت اهريمن بدانديش و ناپاکی او و نبرد دائمی وی با اهورامزدا از طريق انسان وباور به نبرد پايدار پويائی نوپردازی با کهنه و خرافه پرستی و نيرنگ ودروغ و دشنام


سه ـ باور به پيام آوران خرد، عشق، آگاهی، روشنائی، بهزيسی، مهر، زندگی بخش و بهساز هستی از مهر، ميترا، زرتشت تا سوشيانت، رهاننده، بودا، مانی و مزدک و برای پاسداری از اندیشه اهورائی و جاودان ماندن آن باور به سردار ( که پیر و مراد و استاد و راهبر پارسای دوران است ) و پس ازرایزنیها فرمان پایانی را فریاد میکند



چهار ـ باور به بازگشتی ديگر برای ياداشت و پادافره روانهای رها شده


پنج ـ باور به درستی و راستی با ياران و نيکی در پندار و کردار و گفتار برای جهانيان

شش ـ باور به امشاسپندان ، مهرورزان و مهرگستران

 

saeede70

عضو
دوازده فرمان اوستا

دوازده فرمان اوستا

هفت ـ باور به پاک و نيک و به بودن گوهر آدمی از هر آئين و تيره و تبار و رنگ و جنس و ميهنی و آدمی پاکيزه ترين ـ مقدس ترين ـ گوهر هستی است و هيچ قداستی ورای او نيست

هشت ـ باور به نيکوکاری و دستگيری نيازمندان، ناتوانان و بينوايان و تلاش برای گسترش آسايش آرامش بهزيستی تندرستی راستی انسانسالاری برابری و آزادی و دادگستری و مهربانی و خردگرائی در جهان

نه
ـ باور به پاکداری و پرستاری آب و هوا، خاک و آتش و بهداشت محيط زندگی
ده
ـ باور به نيک انديشی و نيک نگری، نوپردازی نوخواهی با بزرگ داشتن انديشه ها و ابتکارات کودکان، نوجوانان و جوانان برای جامعه ای خردگرا و شهرياری انسان بر روی زمين
يازده
ـ باور به برابری و يکسان بودن زن و مرد و گزينش آزاد همسر از سوی زن و يا مرد
دوازده
ـ باور به انديشيدن به آرامش، آرايش،آسايش و سود مردم و نفی اغراض و منفعت خواهی شخصی و ارج نهادن به تمامی باورمندان و باورها در معابد، نيايشگاهها و کانونهای بسته ی باور و همبستگی و همراهی و همفکری با انديشه آراستگی ـ نظم ـ جهانی و دوری هر باور دينی در امور ديپلماسی و شهريگری و سياست جهانی
 
آخرین ویرایش:

yunesnazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاثا 1 - یسنا 28
[FONT=times new roman,times,serif]یسنا 28[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]28/1[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]اندیشه و گفتار و کردار زرتشت پاک ،
یانِش اهوراست .
فراپذیرید ای جاودان های پاک ،
گات ها را .
درود به شما ای سروده های پاک .
اینک ،
ای مزدای پاک نیکی افزا ،
در آغاز ،
با دست های بر افراشته و خواهان شادمانی
به تو نماز می آوریم .
باشد که
با همه ی کردارهای پاک و راست ،
که با خرد و اندیشه ی نیک انجام گیرد ،
روان آفرینش را خوشنود سازم .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/2[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای اهورامزدا ،
با اندیشه ی نیک به تو روی می آورم ،
در پرتو راستی ،
مرا از پاداش زندگی مادی و مینویی ،
که گروندگان را به خوشبختی می رساند ،
برخوردار کن .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/3[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای راستی و ای اندیشه ی نیک ،
و ای اهورامزدا ،
من برای شما می سرایم ،
با سرودی که پیش از این کس نسروده است ،
تا توانایی مینویی و پارسایی ،
در ما فزونی گیرد .
خواهش ما را بپذیرید ،
و به ما شادمانی و خوشبختی ببخشید .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/4[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من روانم را با اندیشه ی نیک ،
به سرای برین جای خواهم داد .
و با آگاهی از پاداشی که
اهورامزدا برای کارها برنهاده است ،
تا تاب و توان دارم ،
به مردمان می آموزم که
در راه راستی بکوشند .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/5[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای راستی ،
کی تو را خواهم دید ؟
ای اندیشه ی نیک ،
کی با دانایی تو را خواهم یافت ؟
و ای اهورای توانا ،
کی به تو راه خواهم برد ؟
و کی آوای درونی مزدایی را خواهم شنید ؟
باشد که
با میهن پیام اندیشه انگیز بر زبان ،
به گمراهان راه بنمایم .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/6[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای راستی و ای اندیشه ی نیک ،
به سوی من آیید ،
و بخشش دیرزیوی را به من ارزانی دارید .
و تو ای اهورامزدا ،
با سخنان راستین خود ،
به زرتشت نیروی مینویی و شادمانی ،
و به همه ی ما توانایی ده ،
تا بر آزار و ستیز دشمنان خود چیره گردیم .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/7[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای راستی ،
بخشش را که پاداش اندیشه ی نیک است ،
به ما ارزانی دار .
و تو ای پارسایی ،
آرزوهای گشتاسب و پیروان او را بر آورده ساز .
و تو ای مزدا ،
به ما توانایی بخش ،
تا پیام تو را به همگان برسانیم .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/8[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای اهورا ،
ای تو بهترین و بهتر از همه ،
و با بهترین راستی ها هماهنگ ،
به دل از تو می خواهم ،
به فر شوستر دلیر و دیگر یارانم ،
اندیشه ی نیک را برای همیشه ببخشایی .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/9[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای اهورامزدا ،
ای راستی ،
و ای اندیشه ی نیک ،
با بخششی که به من دارید ،
هرگز شما را نمی آزارم ،
و می کوشم که ستایش خود را
به شما نیاز کنم ،
که شما توانایی مینویی ،
سزاوار و درخور ستایشید .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/10[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای اهورامزدا ،
آرزوی کسانی را
که راست و نیک اندیش و درست کردارند ،
و تو آنها را می شناسی ،
برآورده ساز .
من نیک می دانم که تو ،
نیایشهایی را که از دل برآید ،
و برای انجامی نیک باشد ،
پاسخ خواهی گفت .
[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]28/11[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای هورامزدا ،
با آوای خود ،
بر خرد و اندیشه ی من ،
که با این نیایش ها ،
راستی و اندیشه ی نیک را برای همیشه نگاهبانم ،
بیاموز و بازگوی که
در آغاز ،
هستی و آفرینش چگونه پدیدار گشته است ؟
[/FONT]​
 

yunesnazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/f9/Faravahar-Gold.svg




[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از آنجایی که هر کشور و ملتی نشانه و سمبولی ویژه از خود دارند [/FONT]​


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]- ایرانیان یکی از کهن ترین مردمانی هستند که سمبولی بسیارشگفت انگیز و سراسر از دانش و فرهنگ و خرد از خود به جای گذاشته اند که با اندوه فراوان بسیاری از ما ایرانیان از آن نا آگاه هستیم . این نشان " فره وشی" یا " فروهر" نام دارد که قدمت آن بیش از 4000 سال تخمین زده شده است . تاریخچه فره وشی ی افروهر به پیش از زایش زرتشت بزرگوار این پیر و فیلسوف خرد و فرهنگ و دانش جهان باز میگردد . سنگ نگاره هایشاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد . نکته بسیار شگفت انگیز این نشان ملی ما ایرانیان آن است که تک تک این نشان دارای مفهوم دانشی نهفته است . اینک به تشریح این نشان ملی می پردازیم : [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]2 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اورمزد" خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]3 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]4 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اورمزد دادار هستی خدای واحد ایرانیان است . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]5 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است . این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]6 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]7 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد . یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]8 - [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است . که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است . [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]این تنها گوشه ای از آثار نیاکان گرامی ماست که امروز وظیفه ماست از آن پاسداری کنیم [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]. به امید روزی که ایرانی به هویت ملی خویش بازگردد . اینجا تنها این آرزوی داریوش بزرگ که در سنگ نبشته های خود به جای گذاشته است به حقیقت می پیوندد : [/FONT]​


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خداوند این کشور ( ایران ) را از گزند دشمن - دروغ و خشکسالی به دور نگهدارد [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
جایدون باد ایران​
[/FONT]
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
زرتشت و علم نجوم

زرتشت و علم نجوم

درباره شخصیت زرتشت و آگاهی و تسلط او به علم نجوم ، برخی از نویسندگان نظریه‌هایی عنوان کرده‌اند که از اهمیت فراوان برخوردار است. از یاد نبریم که موضوع زمان ظهور زرتشت نیز خود از دیرباز مورد بحث بوده است و گروهی آن را به پنج هزار قبل از میلاد و جمعی شش قرن پیش از میلاد مربوط دانسته‌اند. بررسی‌های عمیق علمی در سالهای جدید زمان ظهور زرتشت را به هزاره دوم پیش از میلاد مربوط می‌سازند، که بعضی آن را به نیمه اول و برخی به نیمه دوم هزاره دوم نسبت می‌دهند.

خود این امر یعنی تعیین زمان ‌ظهور زرتشت نیز در رابطه با علم نجوم و گاهشماری مورد پژوهش قرار گرفته است. در اینجا درباره عالم نجوم بودن زرتشت به دو نوشته اشاره می‌کنیم: "زرتشت در ده سال (تفکر) تنها به اندیشه نگذراند بلکه علم ستاره شناسی را نیز دنبال کرد و شکاف سنگی را که از طاق غار تا سر کوه بود برای رصد ستارگان به کار می‌برد و به ستاره یابی و پژوهش در گردش ستارگان و به ساختن زیج و اسطرلاب می‌پرداخت. گفته‌اند که همه طاق و دیوارهای آن غار پر از نگارستان و پیکره ماه و خورشید و مسیر گردش آنان بوده ، این غار پس از گذشت سالهای بسیار زیارتگاه ایرانیانی بود که زرتشت را به پیامبری برگزیده بودند. قزوینی محل آن را در کوه سبلان نوشته و "میرخواند" آن را نزدیک اردبیل گزارش داده است."
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز

به هنگام زایش و رویش او
آب وگیاهان به وجدوشوق
در آمده بودند
به هنگام زایش و رویش او
آب وگیاه روییدند
به هنگام زایش ورویش او
همه آفریدگان سپنته
به تندرستی وخوشی
فریادبرآوردند
خوشابه حال ما رهبر دین زاده شد
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود و ستایش به تو ؛
ای آتش اهورا مزدا ؛
می ستایم این روشنی پاک و
در خشان را ؛
اینک که بما آشکاری ؛
توان و نیرویمان بخشای
تا بهترین اندیشه و گفتار و
کردار را داشته باشیم ؛
یاریمان ده که با بدی و زشتی
و دروغ پیکار کنیم ؛
روان ما را پالوده بگردان از بدی
و راه بی فرجام ؛
تا شایسته پرستش
اهورای بزرگ باشیم .
ایدون باد و ایدون تر باد
 

Similar threads

بالا