زراعت غلات

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز

زراعت غلات
قسمت اول :
غلات سازگاری با شرايط محيط پيداميكند برای مثال گندم وجو , مناسب برای مناطق نيمه خشك است. مناطق نيمه خشك مناطقی هستندكه ميزان بارندگی آن بين 254 تا 508 mm است (مناسب كشت ديم) . افزايش باران تابيش از 650 ميليمترباعث كاهش رشد خواهد شد . درمناطقی كه كمتر از 254 mm باران باشد بايدكشت آبی بكنيم .درمناطق نيمه خشك با بارش 254 mm ، بعلت پراكندگی نامناسب باران، كشت ديم بكارنميرود . مقداربارندگی موردنياز برای كشت گندم وجو بصورت ديم حداقل 300mm است . درمناطق پرباران بهتر است ذرت و برنج كشت گردد.درمناطقی كه بيشتر از 1000 ميليمتر باران باشد ميتوانيم برنج رابصورت ديم بكاريم .
توجه :
منظور از مقدارmm باران موردنياز، مقداربارندگی دردوره رشد است نه درسال . ارزن درشرايط گرم وخشك ( 200mmباران) وغيرحاصلخيزی زمين رشد ميكندودرصورت افزايش باران ياآبياری، تنش آب خفتگی برای ارزن ايجاد ميشود . Water Lodging Stress اين اصطلاح برای گياهانی است كه زياد درمعرض آب قرارگيرند لذاقادربه تنفس ريشه ای نبوده وگياه دچار تنش شده وزرد ميشود. مصرف بيش ازحدموادغذايی نيزباعث خوابيدگی گياه ميشود. درصدپروتئين درغلات 10 تا 12% ودرحبوبات 35% است . حبوبات نيز تريبتوفان و سيستئين ندارند. درنتيجه بهترين غذای مصرفی برای انسان مخلوطی از غلات وحبوبات است .
اهميت غلات :
1 - تامين انرژی وكالری مورد نياز انسان (مهمترين اهميت)بدليل وجود 70 تا 75% نشاسته .
2 - داشتن عملكرد بالا نسبت به زحمتی كه برای آن كشيده ميشود .
3 - قابليت سازگاری باوجود استفاده حيوانات علفخوار .
4 - سازگاری باشرايط اقليمی وآب وهوايی متفاوت .
5 - اهميت غلات درشكل گيری تمدنها (گندم وجو - تمدن بين النهرين* برنج - تمدن چين* ذرت-تمدن سرخپوستان آمريكا ) .
6 - حمل ونقل آسان .
7 - قابليت انبارداری مناسب . خصوصيات 6 و 7 بدليل داشتن % رطوبت پايين درزمان برداشت است درنتيجه تحمل بيشتردربرابرخراب شدن رادارند .
بيشترين گونه ها (تقسيم بنديها) مربوط به خانواده حبوبات است . اندام شناسی غلات : ظاهرغلات كمابيش مشابه همديگرند . گياهان اين خانواده گياهانی هستند علفی ومعمولاگياهان چوبی درآنهاوجود ندارد . يعنی مريستم ثانويه ندارند . مريستم اوليه درنقاط رشدی ساقه وريشه وجودداردودرطول رشدميكنندورشد عرضی ندارند.عمرغلات اكثرا يك ساله وبندرت چندساله هستندلذاتكامل يافته ترميباشند.
گياهان شرايط نامساعدرابه دوصورت پشت سرميگذارند :
الف- گياهان خزان شونده : برای گذران فصل نامساعد،تعدادی از برگهارا ازدست ميدهدتاتقسيم غذايی باعبورازبحران بصورت مناسب انجام شود . ب - بذر : قبل ازرسيدن به فصل نامناسب ، دوره تكامل خودراباسرعت طی ميكندوسپس در مرحله بحرانی ودرحالتی كه بذرهای خودراتوليدكرده است ، ادامه توليدتا رفع شرايط نامساعد متوقف ميگردد . ريشه Root : اولين ومهمترين اندام گياه است ومشخصات كلی آن - افشان - ظريف وفيبری - نازك - ودرعمق نفوذ نميكند .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
از مشخصات ريشه اوليه
1) منشعب نميشود
2) درسراسرطول ، قطريكسان دارد
3) دارای تعدادی پرزهستندكه عمل جذب راانجام ميدهند.نيازموادغذايی تا سه هفته اول توسط ريشه اوليه انجام ميشود ووظيفه اصلی آن جذب آب ومواد غذايی ميباشد . ب )ريشه ثانويه يا طوقی يا تاجی يا دايمی : coronal root پس ازاينكه گياه روی خاك 2 يا3 برگ بوجودآورد،درمحل گره انشعاب گره های انشعاب زيادی توليدميشودوازهرگره انشعاب يك جفت گره دايمی خارج ميگردد. ازآنجاكه اين گره ها بسياربه هم نزديك هستندتصورميشودكه ريشه دايمی ازيك گره خارج شده است . ريشه های دايمی منشعب ميشوندوقطرريشه ابتدازيادوسپس كم ميشود وتارهای كشنده نيز وظيفه جذب رابعهده دارد . توجه : گره انشعاب زمانی بوجودميآيدكه 2يا3برگ توليدشده باشدولازمه آن گذشت 20 تا25 روزازسن گياه است . وظيفه ريشه ثانويه جذب آب و جذب موادغذايی و استحكام گياه است .
ريشه هوايی :
Aerial root اين ريشه هاروی سطح خاك بوجود ميآيند( مانند ذرت) . ريشه های هوايی ازگره های انشعاب كه روی سطح خاك است . بوجودميآيند ( از گره اول تا حد اكثر گره ششم ) . ريشه ها پس ازرسيدن به سطح خاك منشعب ميشود.اززمان تشكيل ريشه هوايی درگياه تارسيدن به سطح زمين ، ضخيم وتك رشته است ، امابمحض رسيدن به خاك منشعب گشته ونقش جذب آب وموادغذايی رابعهده ميگيرد . مهمترين عمل اينگونه ريشه ها ،استحكام گياه درخاك است .
بطوركلی عمق نفوذريشه غلات درخاك بستگی به
1) سن گياه (باافزايش سن،نفوذريشه بيشترميشود)
2) وضعيت رطوبتی خاك
3) موادغذايی خاك
4) شرايط فيزيكی خاك دارد . درشرايط بدون تنش نسبت متعادلی بين وزن خشك اندام هوايی و وزن خشك اندامهای زيرزمينی وجوددارد.اين نسبت همواره ثابت است .
ساقه : Stem :
وظيفه ايستادن گياه روی خاك رابعهده دارد.دراكثرگياهان ساقه ها توپرومغزداراست ولی درغلات عمدتا ساقه توخالی ( ماشوره ای ) دارند . به اينگونه ساقه های توخالی سوفاز ( chaume )گويند .ساقه غلات ازتعدادی گره (توپر)وميان گره (توخالی) تشكيل شده است .همواره تعدادگره ها با تعداد ميانگره ها وهمچنين تعداد برگها با هم مساويند . هرميانگره دربالای گره مربوط بخود قراردارد . گياهانی مانند ذرت ، نيشكر و سورگوم دارای ساقه توپرميباشند .
پنجه : Tiller :
غلات دارای يكسری ساقه های فرعی ياانشعابات فرعی هستندكه به آن پنجه گويند. كارپنجه ها مشابه كارشاخه های جانبی درگياهان دولپه است . پنجه ازگره انشعاب بوجود ميآيد .زمانی كه غلات به مرحله 3 برگی ميرسند،اززاويه برگ اول يك پنجه خارج ميشود . پنجه هاوقتی ميخواهندتوليدشوند،ابتدايك برگ توليدميكنند كه به آن پنجه شماره يك از برگ شماره يك گويند .سپس باكمی تاخير پنجه شماره 2 توليدميشود . پنجه های مختلف ،باتوليدبرگهای مختلف ، بطورمتوالی توليد ميشوند . شروع توليد پنجه نيز 20 تا25 روزپس از كاشت آغاز ميشود . تعدادپنجه ها درغلات بترتيب در ذرت = 0 در گندم = 1تا3 درچاودار = 2تا3 درجو 2تا5 و در برنج 4تا5 عدد است . اين تعدادها درشرايط مناسب خواهد بود . توجه :پنجه های ثانويه نيزپس از3 برگ شدن پنجه های اوليه بوجودميآيد (تقريبا 7 تا 8 پنجه ) .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
عوامل موثربرپنجه زنی :
1) ژنتيك و
2) عوامل محيطی ( الف * عمق كاشت - اقزايش عمق = كاهش پنجه + ب * نور - افزايش نور= افزايش پنجه + ج * موادغذايی - افزايش موادغذايی = افزايش پنجه + د * تراكم- افزايش تراكم = كاهش پنجه + ر * رطوبت - افزايش رطوبت = افزايش پنجه + س * درجه حرارت - درجه حرارت مناسب برای پنجه زنی 20تا35 درجه است .
كاهش درجه حرارت باعث تاخيردررشد وافزايش حرارت باعث ايجاداختلال در ساختمان پروتئينها (آنزيمها) ميشود . خصوصيت خودتنكی تنهامخصوص غلات ميباشد. اين پديده باعث ميشودتا غلات باتوجه به شرايط تراكم موجودخود، خودش را تنك كند . درصورت افرايش تراكم پنجه زنی كاهش ودرصورت كاهش تراكم تعدادسنبله ها افزايش مييابد . بيشترين تعداد پنجه معمولا درابتدای مرحله ساقه رفتن توليد شده است وپس از آن بدليل افزايش رقابت برسر كسب نور تعدادی ازپنجه ها كه ديرتر توليدشده اند ازبين ميرود وتعدادپنجه ها كاهش می يابد . درزمانی كه به بيشترين پنجه دهی درگياه برسيم ،عمل ساقه رفتن آغاز گشته وچون ساقه رفتن فضايی ازگياه را اشغال ميكندلذا ساقه اقدام به نابودكردن پنجه های جوانترمينمايد . اين پديده باعث كاهش تعدادپنجه مطابق نمودار زيرميكند .
برگ Leaf :
برگ غلات بصورت متناوب ودرطرفين ساقه بوجودميآيد وازدوقسمت
1)پهنك
2) غلاف تشكيل شده است .
به سطح برگ كه تسمه ماننداست ويك رگبرگ ميانی ضخيم ميباشد ، پهنك گويند . غلاف نيزرابط بين پهنك ومحل اتصال به ساقه است .هربرگ درخانواده غلات ازيك گره منشاء ميگيردوهربرگ جديد داخل غلاف برگ قبل بوجودميآيد بطوركلی غلاف هربرگ به يك گره متصل است . درمحل اتصال پهنك به غلاف 2 زائده وجودداردكه به آن استيپول (stipule) يا (auricul) گويند. به اين زائده اصطلاحا گوشوارك نيزميگويند.گوشوارك درگياهان مختلف شكل ،اندازه ورنگهای مختلف دارد. گوشواركهادرجو بلند ودرچاوداروبرنج داسی شكلند. درمحل اتصال پهنك به غلاف زائده ديگری نيز وجود داردكه به آن زبانك يا ليگول گويند .زبانك اندامی است كه ازبرگ ميباشدوبه ساقه ميچسبد.كارزبانك جلوگيری ازنفوذرطوبت وهمچنين ورودحشرات بين غلاف وساقه است . غلاف برگها درغلات بوسيله يك شكاف طولی درسمت مقابل برگ بازميشود .
قسمتهای مختلف سنبلچه :
1 - پوشه : ( Glume ) : دوپوشش محافظ سنبلچه است . پوشه ، برگهای تغييرشكل يافته ای هستند كه وظيفه حفاظت از گلهای جوان ونابالغ داخل سنبلچه را بعهده دارد .
2- محور سنبلچه :
( Rachilla ) : 3- تعدادی گل يا گلچه : ( Flower or Florelet ) :
گلها روی قسمتهای زايای محورسنبلچه قرارميگيرد. گل وسط هميشه جوانترين وآخرين گل است . معمولا يك ياچندگل كه درقسمت وسط قرارميگيرند، بارور نميشوندودليل آن جوانتربودن آن است.گلها معمولا درغلات دوجنسی هستند يعنی كامل ميباشند. (گل كامل به گلی گويندكه درداخل آن تمامی اندام زايشی جهت باروری وجود داشته باشد ) .
قسمتهای مختلف گل غلات بشرح ذيل ميباشد :
1 -پوششهای گل ( پوشينه ) ( گلومل) Glumell

دارای ضخامت بيشتری نسبت به پوشينه داخلی است.
ب ) پوشينه داخلی Palea :
از نظر ضخامت از پوشينه بيرونی نازكتر است .
2
- ريشك Aristate :
درصورت وجود در غلات ، مكان آن درانتهای پوشينه بيرونی است . هرغله ای كه ريشك داشته باشد را رقم ريشك دار و اگر ريشك نداشته باشد به آن رقم بدون ريشك گويند. معمولا ارقام مقاوم در برابرشرايط محيطی گرم وخشك و همچنين ارقام مناسب ديم كاری ، دارای ريشك ميباشندوارقام مناطق سردسير معمولا ريشك ندارند . اندام جنسی : درداخل گل اندامهای جنسی نيز قرار دارند .
اندام جنسی از
1) مادگی
2) پرچم و
3) لوديكولها تشكيل شده اند .
1 ) مادگی :
از دوقسمت تشكيل شده است الف - دوكلاله پرمانند ب ـ تخمدان ( هسته دوقطبی وهسته تخمزا ازمهمترين قسمتهای تخمدان ميباشد) . توجه : هرگلی كه كلاله آن دوشاخه است و پرمانندباشد ازخانواده غلات ميباشد .
2 ) پرچم :
تعدادپرچم درغلات 3 عدد وبين غلات زراعی فقط برنج دارای 6 پرچم ميباشد . درزمان گردافشانی پرچمها زير پوشينه ها قرارميگيرند . تعدادگرده پرچم ميليونهاعدد ميباشد ولی برای انجام خوب عمل لقاح فقط نياز به دوگرده ميباشد . گردهها روی كلاله پرمانند مينشينند سپس رشد كرده وخودشان را به تخمدان ميرسانندوتقسيم سلولی بطورمتوالی درآنجا انجام ميشود اين تقسيمات باعث افزايش حجم آنهاشده وبه ديواره فشاروارد ميكندتاآنجاكه ديواره ها تخمدان به اين توده سلولی می چسبد . همانگونه كه مشهوداست ازتركيب يك دوقطبی دارای2n كرموزم وآنتروزيدn كرموزمی ، يك آندسپرم 3n كرموزمی ايجادميشود . به گياهانی كه دوعمل لقاح انجام ميدهند ، گياهان دارای لقاح مضاعف گويند .
3 ) لوديكولها : 2 عدد غده ای هستند كه درقاعده گل قرار دارد . مهمترين نقش آنها اين است كه باجذب آب متورم شده واين تورم باعث ميشودتا پوششهای گل ( لما و پالما ) بمقداربسياركم از هم فاصله بگيرند . بروز اين حالت شرايط رابرای گردافشانی گلهای دارای نرعقيمی فراهم ميكند . غلات ذاتا گياهان خود گشن هستند يعنی جهت لقاح نياز به گل ديگری ندارند. حدود 99 تا 99/5 % غلات خودگشن ميباشند . اگرگلهابارورنشوندازنواقص نرعقيمی خواهد بود يعنی قدرت توليد دانه راندارند. اهميت لوديكولها دراين زمان است چون بمقداربسياركم بين پوشينه ها فاصله ايجادكرده است وگرده ديگرگلها واردگياه شده وعمل دگرگرده افشانی (دگرگشنی)را كه حدود 0/5% تا 1% ازكل عمل لقاح رادربرميگيرد ، امكان پذيرمی سازد .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانه :
( گندمه ( اصطلاحی كه درخانواده غلات به آن داده شده است)) : Caryopsis ( گندمه : ميوه خشك ناشكوفا - يعنی پوسته ميوه تازمانی كه به آن آب نرسد باز نميگردد ) . قسمتهای دانه غلات عبارتند از :
1- پوسته ميوه : Pericarp ( مهمترين قسمت دانه غلات)
2 - پوسته بذر : Testa 3- اندام ذخيره : ( آندوسپرم ) Endosperm بين 75 تا 80% محتويات داخل دانه ، آندوسپرم است
4 - جنين :
1
- پوسته ميوه :
Pericarp ( مهمترين قسمت دانه غلات) : از 3 لايه اپی كارپ( پوسته ميوه خارجی) - مزوكاپ ( پوسته ميوه ميانی) - اندوكاپ( پوسته ميوه داخلی)
2 - پوسته بذر :
Testa الف ) پوسته خارجی Testa ب ) پوسته داخلی Hialin هيالين وظيفه لايه هيالين جلوگيری ازنفوذآب به داخل بذراست ودليل توانايی آن داشتن چربی ميباشد . عمدتا چربی غلات يادرهيالين است يادر جنين .هردوپوسته بذروميوه ازديواره تخمدان بوجودميآيد .
3
- اندام ذخيره :
( آندوسپرم ) Endosperm : نشاسته (مهمترين منبع انرژی ) و پروتئين بصورت ذخيره در آندوسپرم وجوددارد . پروتئينها به 4 دسته تقسيم ميشوند الف ) آلبومينها ب ) گلوبولينها ج) گلوتلينها د ) پرولامينها آلبومينها و گلوبولينها درساختمان آنزيمها شركت ميكنند و جزو پروتئينهای متابوليكی ياغيرذخيره ای هستند . تمام فعاليت موجودات زنده تحت فعاليت آنزيم است مانندتنفس ، فتوسنتز ، رشد وغيره . پروتئينهای متابوليكی درآلرون ذخيره ميشود . ( لايه آلرون Aleuronآخرين لايه سلولهای آندوسپرم درغلات است ) هرچه آنزيم وهورمون دردانه غلات وجوددارد , درلايه آلرون قرارندارد . ازمهمترين انواع پروتئين های متابوليكی ، گلوبولين ميباشد. گلوتلين ها و پرولامينها جزو پروتئينهای غيرمتابوليكی يا ذخيره ای هستندوازمهمترين پروتئين آنها از گلوتلينها پروتئين گلوتلين واز پرولامينها پروتئين گليادين است . پروتئينهای غيرمتابوليكی درآندوسپرم قراردارند . توجه : تازمانی كه آردخشك است دوپروتئين گلوتلين و گليادين درآن وجوددارد . وقتی آردراباآب ونمك مخلوط ميكنيم اين دوپروتئين درهم حل شده وپروتئين گلوتن (Gluten) را توليدميكند هرچه مقدار گلوتن بيشترباشد ونسبت بين گلوتلين وگليادين مناسبترباشد، نان حاصل از آن آردكيفيت بالاتری دارد . مراحل رشدونموی غلات : رشد : به افزايش تعداد سلول ويا اندازه سلول ويااندام گياه گفته ميشود كه معمولا غيرقابل برگشت ميباشدودارای مراحل مختلف است .
1 ) جوانه زنی
2) پنجه زنی وسبزشدن
3) ساقه رفتن 3/1) مرحله شكم پوش (آبستنی)
4) ظهورسنبله
5) گلدهی
6) دانه بندی رشدتحت تاثيرمحيط ميباشد .
نمو :
تغيرات كيفی برنامه ريزی شده ( اين تغييرات ذاتی است ودرنهادگياه قرارداده شده است ) نموتحت تاثيرمحيط قرار ندارد تغييرمريستم ازمهمترين عمل نمو ميباشد.
1)جوانه زنی اولين اتفاقی كه درمرحله جوانه زنی رخ ميدهد، جذب آب است ( بذردرهرشرايطی جذب آب دارد ، مرده،زنده، درحال استراحت ياخواب ) . قسمتی ازآلرون كه درمجاورت جنين قراردارد را Scutellum گويند ووظيفه آنهم اين است كه تازمانی كه بذر آب جذب ميكند، سلولهای آلرون كه يك رديفه هستند رشد كرده ووارد بافت آندوسپرم ميشود و هرمون جيبرلين ترشح ميكند . يادآوری : (آلرون هرمون وآنزيم ترشح ميكند). (دراكثربذورغلات ،هرمونی كه كارراشروع ميكندرا جيبرلين نامند ). موادغذايی جنين ابتدا از خودش تامين ميگردد وسپس نياز غذای آن توسط Scutellum وبصورت زيرتامين ميگردد سلولهای Scutellum پس از نفوذ به داخل آندوسپرم ، به سلولهای بزرگ آندوسپرم كه حاوی نشاسته وپروتئين است ، برخورد ميكند. جهت نفوذ به درون سلولهای بزرگ ، اقدام به ترشح آنزيم سيتاز Citaz نموده وديواره سلولهای آندوسپرم راازبين ميبرد , سپس آنزيم آميلاز ترشح نموده ومالتوز وساكاروز را بوجودميآورد . اسيدهای آمينه درمكان خودشان به يك تعدادميباشند ولی ممكن است پس ازانتقال به جنين جايشان عوض شود . نوع پروتئينی كه درجنين بوجود ميآيد ازنوع مرغوب تری ميباشد.
2 ) سبزشدن وپنجه زنی : اولين اندامی كه درزمان جوانه زنی روی سطح خاك ديده ميشوديك برگ محدودشده درلايه محافظ كلئوپتيل ميباشدكه دراثر برخوردنور به كلئوپتيل ،رشد كلئوپتيل متوقف شده ورشدبرگ ادامه مييابدودرنتيجه كلئوپتيل پاره ميشودو بعدازمدتی ازپيچيدگی برگ اول ،برگ دوم خارج ميشودوسپس اين اتفاق برای برگ سوم می افتدوازبرگ دوم خارج ميشود درمرحله پنجه زنی ، اززاويه بين پائين ترين برگ ، اولين پنجه درگندم ظاهرميشود.اين عمل درمرحله 3 برگی وهمزمان باظهوربرگ چهارم گياه آغاز ميگردد. توليد پنجه يكی از وظايف گره انشعاب است .
وظايف گره انشعاب
1 - توليدريشه های ثانويه ( دائمی )
2 - توليد پنجه
3 - ذخيره مواد عمق گره انشعاب دارای اهميت است .
در ارقام پائيزه كه عامل محدودكننده رشد ، سرما ميباشد،گره انشعاب درعمق بيشتری ازسطح خاك تشكيل ميشود ودرارقام بهاره درعمق كمتری قرارميگيرد .
3) ساقه رفتن ( طويل شدن ساقه ) Stem extension يا Stem elongotion :
ساقه رفتن بعدازاتمام پنجه زنی ، گره ها وميانگره های ساقه كه درزيرمريستم انتهايی ساقه كه درمراحل قبل توليدشده اند , شروع به رشدميكنند. ساقه رفتن به اين صورت آغازميشودكه درابتدا ميانگره اول ( ميانگره ای كه بين گره انشعاب وگره اول روی سطح خاك ) شروع به رشد ميكنددرنتيجه رشدميانگره اول ، حركت گره ها وميانگره ها ومريستم انتهايی ساقه بسمت بالا ميباشد . سپس ميانگره دوم كه مدتی بعدازشروع رشد ميانگره اول، آغازبه رشد نموده است ، همانند ميانگره اول ، به رشدخود ادامه ميدهدتارشدآن نيزمتوقف شود . اين رونددر ميانگره های بعدی نيزانجام ميشود . نهايتا مريستم هم كم كم رشد كرده وتبديل به سنبله ميشود .
3/1 ) مرحله شكم پوش (آبستنی ) :
دراين مرحله بوت استيج ، مريستم انتهايی ساقه كه توليدكننده سنبله ميباشد ، به اندازه تقريبا نهايی خودرسيده وباعث تورم غلاف برگ پرچم ميشود . اين مرحله نشان دهنده اين است كه يك هفته ديگر مرحله بعد(ظهورسنبله)آغازميشود. 4 ) مرحله ظهورسنبله : ظهورسنبله عبارتست از زمانی كه بيش از 50% طول سنبله ازغلاف برگ پرچم خارج شده باشد . آخرين برگ رادرغلات ، برگ پرچم ( flag leaf ) ميگويند . پس ازخروج سنبله ، غلاف متورم شده درمرحله شكم پوشی ، تورم خودراازدست داده وبه حالت عادی بازميگردد
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
. 5 ) مرحله گلدهی وباروری :
گلدهی عبارتست ازانتقال دانه گرده ازبساك پرچم به كلاله مادگی . ( بساك پرچم اندامی است كه توليدكننده دانه گرده ميباشد) و باروری عبارتست از تركيب گامتهای نر وماده با يكديگر .

رسيدن مهمترين مرحله برای رشد دانه وپر شدن دانه , در اين مرحله صورت ميگيرد . درمرحله گلدهی براثرتلأقی گامتها ی نروماده , يك سلول تخم بوجودمی آيد. بعداز مرحله گلدهی تامرحله رسيدن كامل موادغذايی در دانه غله ذخيره گشته وپرميشود . اين مرحله برای گياهان مختلف متفاوت است . گندم 35 تا 42 روز , جو 35 تا 40 روز , ترتيكال 45 تا 50 روز و ذرت 45 تا 60 روز زمان برای اين موضوع نياز دارند. مرحله گل دهی = Anthess يا flowering و مرحله رسيدن = Ripening يا naturity دوره رشد گياه حدودا 130 تا 135 روز طول ميكشد كه فقط 35 روز آن به دانه بندی اختصاص داده ميشود . اين دوره+A13 به 3 قسمت تقسيم ميشود : مراحل رسيدن وپرشدن دانه ( مراحل ظاهری) 1) - مرحله رسيدن شيری ( اين مرحله به مرحله رشد كند معروف است Lag phase ) 2) مزرعه سبز است - دانه غله به حد اكثر حجم خود رسيده است - دانه سبز رنگ است - رطوبت دانه حدود 50% وزن كل دانه است - 5 تا 10% وزن كل نهايی دانه در اين مرحله است - درصورن فشردن دانه يك مايع شيری رنگ ازآن خارج ميشود. پس از 15 تا 20 روز مرحله دوم آغاز ميگردد.مشخصه مرحله رشد كند.تجمع كندماده خشك است . در مرحله رشدكند تقسيم شدن سلولهای آندوسپرم انجام ميشود ولی هنوز سلولها خالی بوده وذخيره ای در آنها انجام نشده است . اين عمل تحت تاثير هورمون سيتوكنين است كه در ريشه توليد ميشود واز طريق جريان تعرقی به دانه منتقل ميشود
2 ) - مرحله رسيدن خميری ( اين مرحله به مرحله رشد تند معروف است Log phase ) رطوبت دانه كاسته شده و به 25 تا 30% ميرسد- ماده خشك دانه بشدت افزايش می يابد - درصورن فشردن دانه يك ماده خميری شكل ازآن خارج ميگردد - رنگ دانه به رنگ زرد تمايل دارد - حد اكثر انتقال در اين مرحله صورت ميگيرد ودرآخر اين مرحله وزن دانه به وزن نهايی خود ميرسد . دانه در مرحله خميری دوحالت دارند - خميری نرم . كه با فشردن دانه مايعی خميرگون از آن خارج ميگردد. رطوبت دانه دراين حالت 30% است و خميری سخت - كه از فشردن ناخن ‘ اثری روی دانه باقی ميماندورطوبت آن 20% است . برای شروع رشد تند (بعد از مرحله رشد كند ) بايدغلظت هورمون سيتوكنين دردانه حتما به حدآستانه برسد . اگر غلظت هورمون سيتوكنين به حد آستانه نرسد يا مرحله رشد تند آغاز نميشود ويا اگر آغاز گردد , خط شيب نمودار ذيل از شيب كمتری برخوردار است . در مرحله رشد تند , ماده خشك ( موادحاصل از فتوسنتز) بشدت در سلولهای خالی آندوسپرم ذخيره ميشود . به اين دوره دوره پرشدن موثر دانه ميگويند كه درطی سه مرحله صورت ميگيرد .
3 ) - مرحله رسيدن كامل ( اين مرحله به مرحله رسيدن معروف است maturity = ripening ) اضافه وزن محسوسی در ماده خشك حاصل نميشود - درصد رطوبت كاهش می يابد - رطوبت حدودا 16 تا 20% است - در شرايطی كه قصد برداشت گندم (با ارقام اصلأح شده ) با كمباين ( كاملأ مكانيزه) را داشته باشيم , بايد رطوبت محصول 16% باشد ولی اگر دركشت زمين از ارقام محلی استفاده كرده باشيم , با رسيدن رطوبت گندم به20%. محصول بايد توسط كارگرويا با ماشينهای نيمه مكانيزه برداشت گردد . پس از برداشت اين محصول بايد مدتی آن را در زير آفتاب قرار داده تا رطوبت آن كاهش يابد . در اين مرحله , بافشار دادن ناخن روی دانه , اثر ناخن روی آن باقی نمی ماند .
وزن نهايی دانه به 2 فاكتور بستگی دارد
1) دوره پرشدن موثر EFP و
2) شيب خط (سرعت پرشدن) b علت پايين بودن عملكرددرخوزستان كوتاه بودن دوره موثر(EFP) ميباشد. جهت جبران اين مشكل بايد b را افزايش داد (اختلأف بين 38 تا 42 ميلی گرم دروزن دانه . حدودا 2/5 تن در هكتار وزن محصول را بالأميبرد) وزن نهايی دانه از فرمول EFP * b بدست می آيد (b = سرعت پر شدن و EFP = دوره پرشدن موثر ) برای محاسبه b بايد جدولی تهيه نمود وموارد مورد نياز در فرمول را در آن نوشت مراحل نموی : اين مرحله قابل رويت نيست ودر داخل گياه اتفاق می افتد يعنی تغييرات بوجود آمده فيزيولوژيكی ميباشندوبرروی مريستم بالأيی انجام ميگيرد . پرومريستم تبديل به مريستم گشته ومريستم ها نيز به دوصورت عمل ميكنند 1) root Apex در اين مرحله اتفاق خواصی رخ نميدهد 2) shoot Apex .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی غلأت از نظر نمو 3 مرحله دارد :
1- مرحله رويشی Vege tative phase و
2- مرحله زايشی Reproductive phase و
3- مرحله طويل شدن ساقه وسنبله Ear and stem elongation phase در مرحله اول مريستم گياه درحالت رويشی بوده واندامهای رويشی مانند برگ , پنجه , گره وميانگره راايجادميكند .
مريستم وقتی درمرحله رويش قرار گيرد
.در زير ميكروسكوپ بشكل روبرو ديده ميشود . خطوط موجود روی مريستم را برجستگی منفرد (single Ridge) گويند وكارآن نيز توليد اندامهای رويشی ميباشد. پس از مدت زمانی وتقريبا مقارن با نيمه های مرحله پنجه زنی ( كه قسمتی از مراحل رشد است) تغييراتی درمريستم انتهايی گياه صورت ميگيردوبرجستگيهای روی مريستم مضاعف ميگردد. تبديل برجستگيهای منفرد به برجستگيهای مضاعف ( Double Ridge ) , از قسمت وسط مريستم آغاز ميشود وبسمت بالأوپايين ادامه می يابد .نتيجه اين تغييرفازتوليد سنبله ميباشدوبرجستگيهای مضاعف سنبله ‘ سنبلچه وگلها را توليد ميكند . مرحله زايشی دراثر عوامل محيطی ( حرارت ‘ نور ‘ هورمونها ‘ موادغذايی و سن گياه ) فعال ودرمريستم ايجاد ميگردد . درغلأت سردسيری مانند گندم ‘ جو ‘ يولأف وچاودار بدليل داشتن درجه حرارت پايين ( سرما ) ‘ برجستگی منفردايجاد ميشود . در اين گياهان ( سردسيری ) بخصوص درارقام پاييزه نياز سرمايی Chilling Requirment وجود دارد به اين مفهوم كه اين گياهان بايد حداقل مدتی را دردرجه پايين حرارت قرارگيرندتا نياز سرمايی آنها برطرف گردد . درجه حرارت پايين يا نور يا وضعيت هورمونها ويا وضعيت موادغذايی باعث ميگردد تاازمريستم ‘ هورمون اكسين ترشح گردد . پس از ترشح هورمون اكسين ( رسيدن اكسين به حد آستانه ) تغيير فاز آغاز ميشود . اين اتفاق ازوسط مريستم آغاز و بسمت بالأوپايين ادامه فعاليت ميدهد . اين عمل را Strati Fication ميگويند ( تا چندی پيش اين عمل را Vernelization ( بهاره كردن ) ميگفتند ) . نياز سرمايی درمرحله دوم انجام شده وشروع تغيير فاز نيز در اين مرحله ميباشد . كل مرحله دوم از اواسط پنجه زنی تا پايان پنجه زنی ميباشد . در اصل ‘ مرحله دوم از شروع تشكيل اولين رينگ مضاعف تا ظهور آخرين رينگ ميباشد به آخرين رينگ بالأی مريستم ‘ سنبلچه انتهايی يا Terminal Spikelet ميگويند . در مرحله پنجه زنی به اين دليل از آبياری نمودن وكود استفاده ميكنيم تا مرحله دوم به راحتی طی گردد ونتيجه آن نيز توليد بيشتر خواهد بود . هر گونه استرس باعث ميشود تا تعداد كمتری از رينگهای مريستم توليد , درنتيجه محصول نيز كم ميگردد . از زمانی كه آخرين رينگ مضاعف تشكيل شود مرحله سوم آغاز گشته و تعداد سنبلچه ها افزايش نمی يابد يعنی با ظهور سنبلچه انتهايی ‘ مرحله سوم ( طويل شدن ساقه وسنبله ) آغاز ميشود . تا پايان مرحله دوم ‘ كليه عمليات انجام شده در زير خاك صورت گرفته و اندازه ساقه كه بصورت بسيار فشرده درزير مريستم قراردارد و گره انشعاب كه درزير ساقه ميباشد,جمعا به حداكثر 4 ميلی متر ميرسد . در مرحله سوم رشد ميانگره اول ( بين گره انشعاب و گره اول ) آغاز گشته و با اين رشد تمامی قسمتهای گياه كه در بالأی گره انشعاب قرار دارند را از زيرخاك خارج وبه سطح خاك ميرسانند . در اواسط رشد ميانگره اول ‘ رشد ميانگره دوم آغاز شده وبه همين ترتيب رشد تمام قسمتهای رويشی انجام ميگردد . با بالأرفتن ميانگرها ‘ مريستم تغيير شكل داده وشكل ظاهری يك سنبله را به خود ميگيرد . درمدت 40 تا 45 روز مريستم رشد كرده وبه اندازه طبيعی خود ( حدود 15 سانتيمتر ) ميرسد . دلأيل اهميت گندم : سطح زير كشت زياد - نقش مهم دانه گندم درتغذيه انسان - نقش مهم دانه گندم درتغذيه دام وطيور خصوصا در كشور های صنعتی - داشتن علوفه سبز وخشك جهت مصرف خوراكی آن برای دام - داشتن حمل ونقل آسان - داشتن قابليت انبارداری راحت - كاربرد وسيع در صنعت ( دانه كه كاربرد آن مالت‘غذای كودك‘گلوكز‘نشاسته و ماكارونی سازی و كاه كه كاربرد آن كاغذ سازی ‘ مقواسازی ونئوپان سازی ميباشد) - هماننداكثرغلأت در تناوب اهميت دارد زيرا زود به رسيدن كامل رسيده وبرداشت ميگردند وزمين آزاد ميگردد - بقايای گياهی گندم درمزرعه باعث اصلأح بافت خاك ميگردد - ارزش اقتصادی فراوانی دارد و بعنوان يك حربه سياسی بزرگ توسط ابرقدرتها درنظر گرفته ميشود . خاستگاه ومبدا : درمنطقه بين النهرين وحدود 7000 سال پيش
از نظر ژنتيكی :
گياهی است كه هفت دسته كروموزمی دارد وبه اشكال مختلف ديده ميشود كه عبارتند از
1) ديپلوئيد
2 ) تتراپلوئيد
3) هگزا پلوئيد . ديپلوئيد 2n= 14 كروموزمی و تتراپلوئيد 2n=28 كروموزمی و هگزاپلوئيد 2n=42 كروموزمی خصوصيات زراعی يك گونه نسبت به نوع وحشی 1) تعدادبذر كم 2) اندازه بذربزرگ 3) ارتفاع كم و 4) سيستمهای زراعی ديپلوئيد ها معمولأ بصورت وحشی هستند . به دو نمونه گندمهای تك دانه يا Einkorn گويند . درمحور سنبله اين گندمها يك سنبلچه وجود دارد واين سنبلچه دارای يك گل بوده ودرنهايت توليد يك دانه ميكند . گندم تتراپلوئيد را گندمهای جفت دانه يا Emmer ميگويند . از آن جهت به آن جفت دانه گويند كه درمحور سنبله اين گندمها دو سنبلچه وجود دارد وهريك از سنبلچه ها دارای يك گل بوده ودرنهايت توليد دو دانه ميكند . تركيب يك تتراپلوئيد با يك ديپلوئيد, توليد هگزاپلوئيدميكند . گندمهای هگزاپلوئيدبه گندمهای چنددانه ( Dinkel)معروفند . از آن جهت به آن چند دانه گويند كه درمحور سنبله اين گندمها چند سنبلچه وجود دارد ودرنتيجه چندين دانه توليد ميكند گندمها به ترتيب اهميت زراعی به T.aestivum و T.durum تقسيم ميشوند . گندمهای زير كشت دو دسته اند 1) گندمهای معمولی ( Comon Wheat ) و 2) گندمهای دوروم ( Durum Wheat ) به گندم معمولی T.aestivum ويا گندم نان نيز گفته ميشود . اين نوع گندم حدود 90% سطح زيركشت گندمهای دنيارا اشغال نموده است و به گندم دوروم هم T.durum يا گندم ماكارانی ميگويند و10% باقيمانده كشت گندمهای دنيا را تشكيل ميدهد . هر دودسته دارای تيپهای رشدی بهاره - پاييزه و بهاره پاييزه ميباشند ولی از نظر شكل ظاهری باهم فرق دارند . مهمترين تفاوتشان به شكل سنبله آنها مربوط ميشود . سنبله ميباشند . در گندمهای معمولی تمام طول ساقه درمحل ميانگره ها توخالی است ولی در گندم دوروم ميانگره بالأيی كه سنبله روی آن قرار گرفته است توپر وبقيه ميانگرهها توخالی هستند . گندمهای معمولی در برش عرضی دانه , دارای سطح مقطعی سفيدرنگ وآردی ميباشند ورنگ دانه هم روشنتر و % پروتئين آن پايينتر است درصورتی كه برش عرضی دانه گندم دوروم دارای سطح مقطعی شفاف وشيشه ای بوده ورنگ آن تيره تر و% پروتئين آن نيز بالأتر است . تيپهای رشدی گندم 1) بهاره - 2) پاييزه - 3) بهاره پاييزه تا حدی تيپ رشدی نشان دهنده فصل كشت هر كدام از آنها است . تيپ بهاره : چون در بهار كشت ميشوند گندمهايی هستند كه برای تغيير فاز نياز به درجات حرارت پايين ندارند. تغيير فاز دراين گياهان براثر افزايش سن گياه است . اين نوع گياهان مقاومت زيادی دربرابر فصل سرد ندارند وحداقل حرارت قابل تحمل برای اين نوع 10- درجه سانتيگراد ( درجه هوا ) ميباشد. دوره رشد گياهان با تيپ بهاره كوتاه و حجم ريشه كم است درنتيجه اين دو خصلت ( كوتاه بودن دوره رشد و حجم ريشه كم ) پتانسيل عملكرد پايينی دارند . علت كم بودن حجم ريشه , كمتر بودن تعداد گره انشعاب است . تيپ پاييزه : برای تغيير فاز نياز به درجه حرارت پايين دارند ( نياز سرمايی ) . دربرابر سرما مقاومت دارند وحرارت قابل تحمل برای اين تيپ 30- درجه سانتيگراد ميباشد . دوره رشد در اين نوع گياهان طولأنی تر و حجم ريشه آن بيشتر است . تيپ بهاره وپاييزه : حد واسط تيپ بهاره و تيپ پاييزه ميباشد . درخوزستان تيپ بهاره وبهاره پاييزه كشت ميشود . درشمال خوزستان از تيپ بهاره پاييزه استفاده ميشود زيرا طبق تعريف فوق از عملكرد بالأيی برخوردار است . كشت گندم بهاره بطور همزمان در خوزستان و مناطق معتدله و بررسی محصول آنها اين نتيجه را به همراه دارد كه در خوزستان به دليل دوره رشد بيشتر , عملكرد بيشتری دارد . كودها : غلأت , گياهانی هستند كه همواره به گرفتن كود جواب مثبت ميدهند ودليل آن بشرح ذيل است : 1 ) ريشه گندم يك ريشه ضعيف ازنظر فيزيكی ميباشدحدود10% از وزن خشك كل اندام گياه , وزن خشك ريشه است . 2 ) ريشه غلأت يك ريشه ضعيف ازنظرشيميايی ميباشد ودليل آن تنفس ضعيف ريشه است( در عمل تنفس co2 آزاد ميشود وپس از تركيب باآب , H2Co3 ( اسيد كربنيك ) بدست می آيد. اسيدحاصله يك اسيدضعيف است . بيشتر بودن اسيدكربنيك وپس از تركيب باآب , H2Co3 ( اسيد كربنيك ) بدست می آيد. اسيدحاصله يك اسيدضعيف است . بيشتر بودن اسيدكربنيك زياد باشد . ) 3 ) حداكثرجذب رادرمدت زمان كوتاه انجام ميدهد ( از زمان ابتدای ساقه رفتن تا پايان مرحله شيری ) . با توجه به چنين ضعفهايی لأزم است تا باتغذيه معدنی ( Neutrition ) مناسب , مشكلأت گياه رفع گردد . در بين موادغذايی گياهان , ازت , فسفر و پتاس اهميت زيادی دارد. ازت : ازت از باقی موادغذايی برای گياه مهمتر است واشكال مختلف آن + NH4 و - No3 ميباشد كه جذب گياه ميگردد . ازت درمراحل رويشی وزايشی تاثيربرگياه دارد درمرحله رويشی اگرازت اضافه شودفعاليت رويشی گياه تشديدميگردد.عمل برگ سازی , پنجه زنی و رشدطولی ساقه تشديدميگردد .تمامی اندام هوايی گياه راگسترش ميدهد . ازت درمرحله زايشی باعث افرايش تعداد گلهای لقاح يافته ميگردد ( جلوگيری از ناباروری ) , اندازه دانه افرايش مييابدوكيفيت دانه ازنظر درصد پروتئين بالأميرود . ازت يك عنصر متحرك در گياه وخاك ميباشد لذادرمراحل مختلف رشد بصورت تدريجی دراختيارگياه قرار ميگيرد . اينگونه كوددادن به گياه را تقسيط كودازت گويند . گونه های مختلف تقسيط چنين است : الف ) 50% درهنگام كشت ( پايه) و50% ديگر بعنوان سرك ودرابتدای ساقه رفتن به خاك اضافه ميگردد . ب ) 33% درهنگام كشت ( پايه) و33% ديگر بعنوان سرك ودرابتدای ساقه رفتن و 33% ديگردرزمان گلدهی به خاك اضافه ميگردد . اگردرزمان گلدهی ازت اضافه شود تاثيرفراوانی دراندازه وزن دانه ودرصدپروتئين دانه داردزيرا EFP زيادميشود علأئم كمبودازت معمولأدراندامهای مسن گياه مشاهده ميشودوبصورت رنگ پريدگی ديده ميشود( سبزكم رنگ ميگردد). فسفر : تحرك زيادی در خاك وگياه نداردلذا علأئم كمبودآن دربرگهای جوان ديده ميشود. فسفربصورت پايه دراختيارگياه قرارميگيرد وبرای تشكيل بافتهای استحكامی , رشد ريشه ومقاومت گياه درمقابل آفات وبيماريها موثر است . پتاس : بيشترين اثرراروی بافتهای استحكامی ساقه داردوهمچنين مقاومت گياه رابه سرما , آفات , بيماريهاوخوابيدگی افزايش ميدهد .مقدارموردنيازجهت بدست آوردن يك تن دانه واندام هوايی ازت : 23 تا 33 كيلوگرم فسفر : 11 تا 18 كيلوگرم پتاس : 19 تا 37 كيلوگرم توجه : درگياهان علوفه ای مقدارمصرف كود بايد بيشتر از حدوداعلأم شده باشد.
عوامل موثر برروی مقدار مصرف كود :
1 ) پتانسيل عملكرد گياه : ميزان توليد دانه درگياه يكی از عوامل موثر برروی مقدار مصرف كودهای شيميايی ميباشد.
2 ) تراكم بيشتر در واحد سطح نياز به مقادير بيشتری از عناصر مورد نياز گياه ميباشد.
3 ) رطوبت خاك هرچه در منطقه بيشتر باش د( ويا بارش باران ) مقدار مصرف عناصرغذايی خصوصا عناصرمتحرك درخاك مانند ازت بايد بيشتر گردد .
4) بافت خاك اگر سبك باشد بدليل تحرك آب ومواد غذايی بيشتر , به كود بيشتر وخاك سنگين به كودكمتری نياز دارد .
5 ) گياه پيش كاشت اگرازخانواده لگومينوز باشد بدليل آزاد شدن مقدارزيادی ازت در خاك , در زراعت بعدی ( كه گندم است ) مقدارمصرف موادغذايی كمترميشود . وجود لگوم درقبل ازگندم عاملی برای كم شدن مصرف كود تا 30% ميباشد . خوابيدگی Verse ( Loaging ) به حالتی گفته ميشود كه درآن گياهان خانواده غلأت بدلأيلی رشدبيش ازحد نموده وبدليل افزايش ارتفاع آنها وبواسطه داشتن ساقه های ضعيف ازحالت قائم خارج شده وبه حالت مايل يا افقی درميآيد .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
<FONT size=2><FONT face=Tahoma><STRONG>. 5 ) مرحله گلدهی وباروری :<BR></STRONG>گلدهی عبارتست ازانتقال دانه گرده ازبساك پرچم به كلاله مادگی . ( بساك پرچم اندامی است كه توليدكننده دانه گرده ميباشد) و باروری عبارتست از تركيب گامتهای نر وماده با يكديگر . <BR><BR>رسيدن مهمترين مرحله برای رشد دانه وپر شدن دانه , در اين مرحله صورت ميگيرد . درمرحله گلدهی براثرتلأقی گامتها ی نروماده , يك سلول تخم بوجودمی آيد. بعداز مرحله گلدهی تامرحله رسيدن كامل موادغذايی در دانه غله ذخيره گشته وپرميشود . اين مرحله برای گياهان مختلف متفاوت است . گندم 35 تا 42 روز , جو 35 تا 40 روز , ترتيكال 45 تا 50 روز و ذرت 45 تا 60 روز زمان برای اين موضوع نياز دارند. مرحله گل دهی = Anthess يا flowering و مرحله رسيدن = Ripening يا naturity دوره رشد گياه حدودا 130 تا 135 روز طول ميكشد كه فقط 35 روز آن به دانه بندی اختصاص داده ميشود . اين دوره+A13 به 3 قسمت تقسيم ميشود : مراحل رسيدن وپرشدن دانه ( مراحل ظاهری) 1) - مرحله رسيدن شيری ( اين مرحله به مرحله رشد كند معروف است Lag phase ) 2) مزرعه سبز است - دانه غله به حد اكثر حجم خود رسيده است - دانه سبز رنگ است - رطوبت دانه حدود 50% وزن كل دانه است - 5 تا 10% وزن كل نهايی دانه در اين مرحله است - درصورن فشردن دانه يك مايع شيری رنگ ازآن خارج ميشود. پس از 15 تا 20 روز مرحله دوم آغاز ميگردد.مشخصه مرحله رشد كند.تجمع كندماده خشك است . در مرحله رشدكند تقسيم شدن سلولهای آندوسپرم انجام ميشود ولی هنوز سلولها خالی بوده وذخيره ای در آنها انجام نشده است . اين عمل تحت تاثير هورمون سيتوكنين است كه در ريشه توليد ميشود واز طريق جريان تعرقی به دانه منتقل ميشود<BR>2 ) - مرحله رسيدن خميری ( اين مرحله به مرحله رشد تند معروف است Log phase ) رطوبت دانه كاسته شده و به 25 تا 30% ميرسد- ماده خشك دانه بشدت افزايش می يابد - درصورن فشردن دانه يك ماده خميری شكل ازآن خارج ميگردد - رنگ دانه به رنگ زرد تمايل دارد - حد اكثر انتقال در اين مرحله صورت ميگيرد ودرآخر اين مرحله وزن دانه به وزن نهايی خود ميرسد . دانه در مرحله خميری دوحالت دارند - خميری نرم . كه با فشردن دانه مايعی خميرگون از آن خارج ميگردد. رطوبت دانه دراين حالت 30% است و خميری سخت - كه از فشردن ناخن ‘ اثری روی دانه باقی ميماندورطوبت آن 20% است . برای شروع رشد تند (بعد از مرحله رشد كند ) بايدغلظت هورمون سيتوكنين دردانه حتما به حدآستانه برسد . اگر غلظت هورمون سيتوكنين به حد آستانه نرسد يا مرحله رشد تند آغاز نميشود ويا اگر آغاز گردد , خط شيب نمودار ذيل از شيب كمتری برخوردار است . در مرحله رشد تند , ماده خشك ( موادحاصل از فتوسنتز) بشدت در سلولهای خالی آندوسپرم ذخيره ميشود . به اين دوره دوره پرشدن موثر دانه ميگويند كه درطی سه مرحله صورت ميگيرد . <BR>3 ) - مرحله رسيدن كامل ( اين مرحله به مرحله رسيدن معروف است maturity = ripening ) اضافه وزن محسوسی در ماده خشك حاصل نميشود - درصد رطوبت كاهش می يابد - رطوبت حدودا 16 تا 20% است - در شرايطی كه قصد برداشت گندم (با ارقام اصلأح شده ) با كمباين ( كاملأ مكانيزه) را داشته باشيم , بايد رطوبت محصول 16% باشد ولی اگر دركشت زمين از ارقام محلی استفاده كرده باشيم , با رسيدن رطوبت گندم به20%. محصول بايد توسط كارگرويا با ماشينهای نيمه مكانيزه برداشت گردد . پس از برداشت اين محصول بايد مدتی آن را در زير آفتاب قرار داده تا رطوبت آن كاهش يابد . در اين مرحله , بافشار دادن ناخن روی دانه , اثر ناخن روی آن باقی نمی ماند .<BR> </FONT></FONT><FONT size=2><FONT face=Tahoma><STRONG>وزن نهايی دانه به 2 فاكتور بستگی دارد<BR></STRONG>1) دوره پرشدن موثر EFP و <BR>2) شيب خط (سرعت پرشدن) b علت پايين بودن عملكرددرخوزستان كوتاه بودن دوره موثر(EFP) ميباشد. جهت جبران اين مشكل بايد b را افزايش داد (اختلأف بين 38 تا 42 ميلی گرم دروزن دانه . حدودا 2/5 تن در هكتار وزن محصول را بالأميبرد) وزن نهايی دانه از فرمول EFP * b بدست می آيد (b = سرعت پر شدن و EFP = دوره پرشدن موثر ) برای محاسبه b بايد جدولی تهيه نمود وموارد مورد نياز در فرمول را در آن نوشت مراحل نموی : اين مرحله قابل رويت نيست ودر داخل گياه اتفاق می افتد يعنی تغييرات بوجود آمده فيزيولوژيكی ميباشندوبرروی مريستم بالأيی انجام ميگيرد . پرومريستم تبديل به مريستم گشته ومريستم ها نيز به دوصورت عمل ميكنند 1) root Apex در اين مرحله اتفاق خواصی رخ نميده.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
عوامل موثر برخوابيدگی :
1) كاربرد بيش از حد ازت ( كود نيتروژن ) به هنگام كوددهی .
2 ) عدم تعادل در مصرف مواد غذايی .
3 ) تراكم بالأ ( بدليل محدوديت نوردرقسمت پايين گياه , ( ساقه ضعيف ميشود ) ورشد رويشی گياه بدليل قرار گرفتن در شرايط رقابت .) . ( علت بلندتر بودن غلأت ( گياهان ) دروسط مزارع همين عامل ميباشد .) .
4 ) ابری بودن هوا ( شرايطی مانند مورد تراكم ايجاد ميكند ) ( ورسها درمناطق ابری وبارانی بيشتر است ).
5 ) ارقام پا بلند .
6 ) باد وباران شديد وتگرگ ( خصوصا در اواخر دوره رشد كه گياه نياز به خشك شدن دارد ) .
7 ) آبياری سنگين دراواخر دوره رشد
. 8 ) بيماريهايی كه برروی ساقه غلأت ايجاد ميگردد
.
راههای مقابله با خوابيدگی :
1 ) كاربرد مقداركمتر ازت .
2 ) تعادل درمصرف مواد غذايی مورد نياز گياه .
3 ) استفاده از ارقام پاكوتاه .
4 ) به تاخير انداختن تاريخ كشت ( دوره رشد كوتاه ميگردد .) .
5 ) ايجاد تراكم مناسب .
6 ) انجام سرچر ( چيدن مقداری از اندام هوايی گياه - برداشت علوفه سبز غلأت قبل ازمرحله ساقه رفتن انجام ميشود) .
7 ) استفاده از مواد شيميايی كندكننده رشد . (هورمون CCC - كلرومكوآت ) .0 هورمون CCC در سلولهای گياه به اتيلن تبديل شده واتيلن , بطور موقت از انجام تقسيم سلولی جلوگيری ميكند .
شيوه استفاده از هورمون CCC :
در دو مرحله مورد استفاده قرارميگيرد 1 ) بذری
2) رشدی ( ابتدای ساقه رفتن ) در مرحله بذری از اين هورمون بمقدار 0/5% وبصورت محلول تهيه كرده وبرای 4 ساعت بذر را درآن قرار ميدهند .
درمرحله رشدی وقبل ازساقه رفتن , همزمان بادادن كود سرك بصورت برگ پاشی به گياه داده ميشود . درگندمهای بهاره بمقدار 800 سی سی ودرگندمهای پاييزه بمقدار 1800 cc در هكتار مورد استفاده قرار ميگيرد .
اعمال هورمون CCC در گياه :
1 ) كاهش طول ميانگره .
2 ) افزايش تعداد دسته جات آوندی ( باعث افزايش قطر ساقه گياه ميگردد ) .
3 ) روی رشد ريشه اثر مثبت دارد .
4 ) ضمن افزايش غلظت شيره سلولی , باعث مقاومت نسبت به سرما ميشود .
5 ) اثر نامطلوب ccc , كاهش طول كلئوپتيل است كه نتيجه آن سبز نشدن بذور كاشته شده در عمقهای زياد ميباشد . استفاده از ccc در شرايطی كه خوابيدگی ايجاد نميشود , باعث افزايش عملكرد از 5 تا 16 % است . در خوزستان بدليل سنگين بودن خاك , نبايد از ccc درمرحله بذری استفاده نمود . در صورت ضرورت استفاده از ccc در خوزستان نياز است كه عمق كاشت را كم نمايند . اجزای عملكرد ( در گندم ) : فرمول خاصی برای عملكرد گندم وجود دارد كه بشرح ذيل ميباشد . تعداد سنبله در واحد سطح * تعداد دانه در هرسنبله * وزن هر دانه = اجزای عملكرد درواحد سطح محاسبه عملكرد دقيقا شبيه به محاسبه حجم يك مكعب است . افزايش عملكرددرگندم تا حدودی تابع افزايش جزبه جز است افزايش بيش ازحد تاثيربسياربدی برروی ديگراجزای گندم ميگذارد . جهت رسيدن به عملكرد مطلوب بايد حالأت مختلف را تجربه نمود وآزمايشات گوناگونی درخصوص تعداد هركدام از اجزای عملكرد گندم , انجام داد . افزايش صحيح وحساب شده , درهركدام ازاين فاكتورها , باعث افزايش عملكرد در واحد سطح خواهد شد . تفكيك اجزای تعداد دانه وتعداد سنبله بشرح ذيل است تعداد بوته در واحد سطح * تعداد پنجه هربوته = تعداد سنبله در واحد سطح تعداد سنبلچه در سنبله * تعداد گلچه در هر سنبلچه * تعداد دانه درهرگلچه = تعداد دانه درسنبله جهت افزايش دادن تعداد پنجه ميبايست آبياری بموقع درمرحله پنجه زنی انجام داد و جهت افزايش دادن تعداد بوته بايد دقت بيشتری بهنگام كاشت وداشت نمود .
عوامل موثر بر افزايش قسمتهای مختلف گندم :
جهت رساندن تعداد بوته ها به حداكثر 1- تهيه زمين مناسب 2
- آبياری درست جهت رساندن تعداد پنجه در هر بوته به حداكثر 1- ازت ( موادغذايی )
2- آبياری درست جهت رساندن تعداد سنبلچه درسنبله وگلچه درسنبلچه به حداكثر 1- كود سرك 2- آبياری درست جهت رساندن تعداد دانه درگلچه به حداكثر 1- كودسرك(تقريبامشكل است) 2- آبياری درست منظور از رساندن تعداد دانه درگلچه به حداكثراين است كه بتوانيم با مديريت صحيح كاری كنيم كه تمام گلچه ها باورشده ويك عدد دانه را توليد نمايند كه تقريبا غير ممكن است . اگر شرايطی بوجودآيد تا بتوان كود سرك را درمرحله دانه بندی به گياه برسانيم , شاهد دوره رشد موثر پربارتری خواهيم بود وافزايش عملكرد زياد ميگردد . سرعت پرشدن دانه كه عاملی ژنتيكی ميباشد نيز باعث افزايش وزن دانه ميگردد . عوامل مهم محيطی گياه عبارتند از 1 ) هوای خنك 2 ) رطوبت خاك 3 ) كود ازت ازتوضيحات فوق ميتوان به اين نتيجه رسيدكه مراحل كاشت - پنجه زنی - D , R ( توليدسنبلچه درسنبله وگلچه درسنبلچه) گلدهی و دانه بندی مراحلی هستند كه در زراعت گندم بايد آبياری صورت گيرد همچنين در مراحل كاشت ( پايه ) - قبل از ساقه رفتن ( سرك 1 ) - وگلدهی ( سرك 2 ) ميبايست كوددهی نمود .
جو تفاوتهای جو با گندم
از نظر خصوصيات گياه شناسی :

1 ) شكل دانه -
2 ) پوشيده بودن دانه ها ( باعث تغييردرشكل جوانه زنی نسبت به گندم شده است . درجو درزمان جوانه زنی يك ريشه چه خارج ميشود وساقه چه از محل جنين خارج شده وپس از رشد درزيرپوسته ها , از سمت مقابل ( نوك جو ) بيرون می آيد 3 ) تعداد ريشه های اوليه ( ريشه چه + ريشه های جنينی ) نسبت به گندم بيشتر است . 4 ) حجم ريشه جو ( ريشه ثانويه ) ازحجم ريشه گندم كمتر است. درجوحدود8% وزن خشك كل گياه مربوط به ريشه است . 5) از نظرفعاليتهای تنفسی - فعاليت ريشه جو كمترازريشه گندم است ( بدليل تنفس كمتر ريشه جو) 6 ) ازنظرتعدادپنجه كه درجو بيشتر از گندم ميباشد ( نسبت پنجه زنی غلأت بترتيب برنج > جو > گندم > ذرت ) 7 ) ازنظرشكل سنبله : در گندم درمحل زائده ازمحورسنبله يك سنبلچه وجود داردكه حاوی تعدادی گلچه است ولی در جودرمحل زائده ازمحورسنبله 3 سنبلچه وجودداردكه هركدام يك گلچه وهرگلچه درصورت باروری يك دانه خواهد داشت
خصوصيات آب وهوايی جو :
1 ) ازنظرنيازهای محيطی - درجه حرارت - رطوبت - نور - خاك و .. جو , سرسختترازگندم است ومعمولأ درشرايط نامساعد محيطی , جو را جايگزين گندم ميكنند .
2 ) ازنظردرجه حرارت ( گرما و سرما ) - ازنظرسرما , جو , گياهی حساستر نسبت به گندم است . حد اكثر , جو بهاره سرمای 4- يا 5- درجه سانتيگرادوجوپاييزه سرمای 15- درجه سانتيگرادرا ميتواند تحمل نمايد وازنظرگرما واكنش دوگانه دارد الف ) در ابتدای زندگی گرمارابهتر تحمل مينمايد ب ) ولی در انتهای زندگی قادر به تحمل گرما نميباشد . تاريخ كاشت جو حدودا 15 روز قبل از تاريخ كاشت گندم است ( بدليل مورد ( ب ) ذكرشده دربالأ )
3 ) ازنظررطوبت :
درشرايط كمبود رطوبت بخوبی رشد ميكندوبطور كلی درمناطقی كه بدليل كمبود بارندگی امكان كشت ديم گندم وجودنداشته باشد , كشت ديم جو را جايگزين آن ميكنند( بشرط بارش 250ميلی مترباران درپراكنش مناسب )
4 ) نور واكنش خاصی روی جو ندارد ( حرارت واكنش دهنده اصلی آن است ) .
5 ) از نظرخاك : درصورت شوری خاك , جو , مقاديربيشتری نمك را قادر است تحمل كند. جهت اصلأح اراضی , جزو گياهانی است كه در ابتدای تناوب قرار ميگيرد .
6 ) ازنظر pH :
حد تحمل آن بيشتر از گندم است . pH مناسب برای گندم 6 تا 7/5 است ولی pH جو از 8 - 6/5 ميباشد . 7 ) درضمن به غرقاب شدن نيز حساس است . كوددهی جو : عوامل موثر برروی مقدار مصرف مواد ازته در جو :
مقدار ازت برای جو از گندم مهمتراست . ازلحاظ نحوه وشكل اثر كودهای ضروری ( ازت , فسفر , پتاس ) جو با گندم مشابه است . با توجه به حساسيت ساقه جو بايدنسبت به دادن ازت به مزرعه جو , دقت بيشتری گردد . مقدارماده ازته كه دراختيار جوقرارميگيرد
به دو فاكتور بستگی دارد .
1 ) مورد مصرف جو
2) تناوب ( گياه پيش كاشت ) هرگاه جورا برای مصرف دو منظوره كشت نماييم كاربرد ازت بيشتر خواهد شد ( توجه : كشت علوفه ويا كلمه كشت علوفه ای معنی مصرف بيشتر كود ازت را ميدهد ) اگر از لگومها به عنوان پيش كاشت استفاده شود , از آنجا كه ريشه اين گياهان قادر به تثبيت ازت ميباشند , لذا كاشت غلأت خصوصا جو , بعد از كشت لگوم , نياز كمتری به ازت دارد . واگر پيش كاشت , غير لگوم خصوصا ذرت باشد , از آنجا كه توان ذرت درجذب ازت خاك بسيار بوده وتمام آن را مصرف ميكند لذا كاشت غلأت خصوصا جو در بعد از كشت غير لگوم باعث ميشود مقدار بيشتری كود ازته جهت تغذيه غلأت به خاك اضافه نماييم . در پيش كاشت لگوم ميتوان مقدار 20 تا 30% از مقدار ازت جهت كوددهی كاست . از مطالب فوق نتيجه ميشودكه جهت رساندن مصرف كود به حداقل بايد 1) از كشت تك منظوره استفاده نمود و 2) در دوره تناوب ( پيش كاشت ) از لگوم استفاده نماييم . با توجه به حساسيت ساقه جو , درصورتی كه پيش كاشت لگوم باشد, ديگرنميتوانيم از ازت زياد استفاده نماييم درغيراينصورت محصول ما دچار ورس ميگردد . جوهای دو رديفه كه برای توليد مالت كشت ميگردد نيز بايد با دقت فراوان در مرحله كود دهی به آن ازت داد . ( درصد پروتئين پايين ودر صد نشاسته بالأ ی دانه از اهداف اصلی مالت سازی ميباشد . ) لذا در جوهای دورديفه كه به منظورمالت سازی كشت ميگردد بايد مصرف ازت به حداقل برسد.جهت تامين ازت جو دورديفه بايد تمام ازت مورد نيازگياه را بعنوان پايه استفاده نماييم .
برنج : برنج ( وذرت ) جزو غلأت گرمسير ميباشد . ( يعنی حداقل درجه حرارت مورد نياز برای جوانه زنی - صفرفيزيولوژيكی - بيش از 10 درجه سانتيگراد ميباشد . ) برنج يك گياه يك ساله است .
 

Similar threads

بالا