ریتم یا ضرب آهنگ در معماری

archi&tini

عضو جدید
مبانی سواد بصری، ریتم یا ضرب آهنگ



آشنایی ابتدایی با ریتم یا ضرب آهنگ، در هنر های تجسمی
واژه ای است كه معمولاً در موسيقی به كار می رود اما در هنرهاي تجسمی نيز مرسوم است. در هنر تجسمی ريتم معنايی تصويری دارد و عبارت است از تكرار، تغيير و حركت عناصر بصری در فضای تجسمی، به عبارت ديگر تكرار منظم و متوالی يك عنصر تصويری ضرب - آهنگ بصری را به وجود می آورد.




ریتم به تکرار منظم یا هماهنگ خطوط، اشکال، فرم ها یا رنگ ها گفته می شود، و شامل نظریه بنیادی تکرار است که به عنوان تدبیری برای سازماندهی فرم ها و فضاها در معماری محسوب می شود. تقریبا تمامی انواع بناها از اجزائی تشکیل شده اند که بالطبع تکرار می گردند. تیرها و ستون ها تکرار می شوند تا دهنه های تکراری سازه و مدول های فضا را تشکیل دهند. درها و پنجره ها به طور مکرر سطح بنا را سوراخ می کنند تا ورودی نور، هوا، مناظر و مردم را به ان میسر سازند. تکرار فضا ها اغلب برای تامین نیاز های عملکردی مکرر یا مشابه در برنامه ی بنا حاصل می شود.


ساده ترین شكل تكرار نوع خطی آن است كه از اجزای زیادی تشكیل می شود در هر حال برای این كه اجزا به طریقه ی تكرار دسته بندی شوند لازم نیست كاملا مشابه باشند آن ها ممكن است دارای یك خصیصه مشترك یا یك مخرج مشترك باشند ودر عین حال كه تك به تك منحصر به فرد هستند متعلق به یك خانواده باشند
خصوصیات فیزیكی كه بر اساس آنها فرم و فضا های معماری می توانند به طریقه تكرار سازماندهی شوند :
اندازه شكل خصو صیات جزییات در هنر تجسمی ریتم معنایی تصویری دارد و عبارت است از تكرار تغییر و حركت عناصر بصری در فضای تجسمی به عبارت دیگر تكرار منظم ومتوالی یك عنصر تصویری ضرب اهنگ بصری را بوجود می اورد.
به طور كلی ریتم چهار دسته ضرب آهنگ بصری را می توان نام برد:

1)تكرار یكنواخت: در این نوع ضرب اهنگ یك تصویر به طور یكنواخت و به صورت متوالی تكرار می شود
این ریتم باعث نوعی حركت و عكس العمل خود به خودی شده وتوجه مخاطب را به دنبال خود هدایت می كند اما به واسطه عدم تنوع تاثیری منفی نیزدر پی دارد و پس از مدتی ملال اور و كسالت بار خواهد شد.






2) تكرار متناوب: در این ضرب اهنگ یك عنصر بصری تكرار می شود اما تكرار ان با تغییرات متنابی متنوع خواهد شد به طوری كه در هر مخاطب همواره نوعی انتظار برای تكرار دارد.




3) تكرار تكاملی:
در این نوع ضرب آهنگ یك تصویر ویا یك عنصر بصری از یك مرتبه و حالت خاص شروع می شود و به تدریج با تغییراتی به وضعیت و یا حالتی تازه تر می رسد. به طوری كه نوعی رشد وتكامل را در طول مسیر تغییرات خود دنبال می كند.مانند ماه




4)تكرار موجی: در این نوع ضرب اهنگ كه عمدتا با استفاده از حركت منحنی سطوح و خطوط به وجود می اید و از نوعی تناوب هم بر خوردار است نمونه كاملی از ضرب اهنگ تجسمی است. مانند شن های صحرا


ریتم وسکون

تعریف ریتم : به عنوان یک قاعده کلی، بر اساس تکرار عناصر درفضا و زمان شکل می گیرد.

در معماری : ساده ترین نوع آن تکرار منظم عناصر معماری در امتداد یک خط مستقیم است.
سکون و توقف با مفهوم مکث در معماری جنبه ای کاربردی دارد. پاگرد پله ها، میادین و گره های شهری از نمودهای کاربردی آن است. گاهی با ایجاد یک عامل یا عنصر در فضای معماری و جلب توجه بیننده، عامل مکث و سکون را می توان به خوبی پدید آورد.



ریتم در طراحی
با بریدن چند قطعه مقوای متفاوت از لحاظ رنگ و اندازه مستطیل و مربع و مثلث،و تركیب آنها در داخل كادر انواع ریتم ها را تجربه كنید.علاوه بر موارد فوق،تجمع و تراكم اجزا نیز می توانند عاملی برای به وجود آوردن ریتم باشند.درختی كه در طبیعت مشاهده می كنیم برگهای درهم و انبوهی دارد،لیكن نظم و ریتمی در تمام اجزا و در كل درخت حاكم است كه از لحاظ زیبایی شناسی،چشم را خسته نمی كند و تنوعات گوناگونی را از تمام ابعادی كه تا كنون بررسی كردیم در نظر می آورد.اگر همین دیدگاه و هدف را در حین چیدن اجزای طبیعت بیجان در كنار یكدیگر حفظ كنیم،می توانیم به تركیب بندی خوب با ریتمی مناسب دست یابیم.


ریتم را می توان مکمل مبحث کادر و تعادل و توازن در یک اثر هنری دانست. چنانچه در حین طراحی به تمامی عوامل یاد شده یعنی ریتم،تعادل ،توازن توجه داشته باشید،می توانید نمونه های قابل توجهی از ترکیب بندی های آگاهانه را ارائه دهید.ترکیب بندی ،علاوه بر نظم میان اشیاء در طبیعت بیجان ،شامل نظم میان افراد یک یا چند نفر در یک کادر نیز می گردد .
معماری - ریتم - موسیقی
معماری مدرن میباشد. گمان میکنم این بطور حتم راز موسیقی است که ساختار عملکرد، هرچند که ما میگوییم ساختار و محتوی خیلی مشابه و همانند میباشد. محتوی مملو از احساسات و ساختار موسیقی خیلی بهم نزدیکند. بنابراین همیشه نوعی ارتباط عجیب بین معماری و موسیقی از ابتدا وجود داشته.”. “من به ساختمان نگاه نمیکنم. حتی یک نگاهم بهش نمی اندازم. به این دلیل که من واقعا برای یک ساختمان خاص موسیقی نمیسازم. این ایده است نه ساختمان واقعی که نتیجه شده آن است.این ایده است که فضای معماری و موسیقی، به نوعی همدیگر را تکمیل میکنند.”.
“زمانیکه از من خواسته میشود چنین کاری انجام بدهم غافلگیر نمیشوم،زیراکه سالهاست که با ان روبرو شده ام. من احساس و نظری دارم،سعی نمیکنم برای فضا موسیقی بسازم؛ این کار تقریبا غیرممکن است.ترجیحا خارج از یک احساس خویشاوندی با معمار موسیقی میسازم، به زبان مشترک و روشی واقعی یا که با استراتژی مشابه و تقریبا با زبان متفاوت کارمیکنیم؛ فکر میکنم روش بهتری برای ارائه دادنش خواهدبود.”.
“زمانیکه با یک فیلمساز کار میکنم، به اصول و مواد بصیریش نگاه میکنم. موسیقی ساختار فیلم را جز به جز بیان میکند. ما نمیتوانیم بگوییم که موسیقی ساختار ساختمان را جز به جز بیان میکند. آمیزش با معماری با اینکه خیلی باشکوه و غنی است ولی خیلی تنگاتنگ نیست.”. “در خواست ساختن اهنگ برای موزه هنر میلواکی تلفنی انجام شد ومن هم قبول کردم. هیچ عکس و ترسیمی از آن ندیدم. خیلی ساده، آنها چیزی برایم نفرستادند.این مورد اغلب اتفاق میافتد. قطعه ای برای موزه آلمان ساختم که هرگز ندیده بودمش تا زمانیکه به آنجا رفتم. من برای افتتاح موزه جدید در کلمبوس اوهایو، مرکز وکسنر طراحی شده توسط پیتر آیزنمن موسیقی ساختم. هیچ کسی برای من نقشه های آنجا را نفرستاد.” “من با ریچارد سرا کار میکنم. ما اتاقی را باهم ساخته بودیم جاییکه موسیقی و فضا مناسب همدیگر بودند، این یک پروژه خاص بود”
“مشکل اینجاست زمانیکه آنها به آهنگساز فکر میکنند که کارتمام شده. فقط در زمانهایی که هنرمند در مراحل آغاز طراحی بوده است من قادر به همکاری بوده ام مانند آنچه با ریچارد سرا
انجام داده ام. حالا من در این موقعیت مسخره هستم، جایی با فرانک گهری. من فرانک را بخوبی میشناسم و تمایلش نسبت به طراحی سالن اپرا، من قصد دارم در این سالن که او ساخته،
کاری اجرا کنم. من از ۲۰ سال پیش اورا میشناسم، این خیلی جالب توجه خواهد بود، ما می‌تونیم راجع به آن صحبت کنیم. موضوع آزار دهنده این است که همکاری واقعی از زمانی آغاز شده است که آنها به آهنگساز فکر کرده اند و این خیلی دیر است.”. “من مایلم همکاری درست و از ابتدای طراحی با یک معمار داشته باشم و مایلم این کار به زودی را با فرانک، اگر بخواهد و یا شخص دیگری انجام دهم”.
فیلیپ گلاس گوته:
گوته روزی گفته بود: « یک فیسلوف برجسته، از معماری به مثابة ” موسیقی منجمد ” سخن می گوید .ادعای او باعث شد بسیاری اظهار عدم رضایت کنند. به اعتقاد ما این اندیشه واقعاً زیبا را نمی توان بهتر از نامیدن معماری چونان موسیقی “خاموش ” بیان کرد» .
ریتم موجود در اپرای سیدنی
به هر حرکتی که از الگویی تکرار شونده از عناصریا نقوش به صورت منظم یا نا منظم تکرار شده باشدریتم گفته میشود. این ریتم میتواند ناشی از دید ما باشدکه به دنبال عناصر تکراری ترکیب می رود و یاناشی از جسم ما که به دنبال عبورکردن از یک توالی فضائی است. ضمنا ریتم شامل نظریه بنیادی تکرارهم میباشد که در معماری برای سازماندهی طبیعی تکرار شوند هستند ساخته میشوند. نظریه تکرار تیرها و ستونها-دهانه های سازهای تکراری و…
عناصر موجود در یک ریتم نا منظم بر طبق موارد زیر گروه بندی می شود. نزدیکی یا مجاورت انها نسبت به هم ویژگی های بصری مشترکی که انها نسبت به هم دارند. اصل تکرار برای سازمان دهی عناصر تکراری در یک ترکیب از هر دو مفهوم بصری که در بالا گفته شد استفاده می کند. در ساختمان اپرای سیدنی از این ویژگی معماری استفاده شده است و تکرار یکی از ویژگی های بارز این بنا
میباشد که { همانند موجهای دریایی توالی دارد.} در ساختمان اپرای سیدنی از توالی غلافها برای به وجود اوردن فضاها استفاده شده است.
طراح وطرح اپرای سیدنی
از میان ۲۲۲ طرح ارائه شده برای ساختمان اپرای سیدنی طرح معمار دانمارکی ((جوئرن آتزن)) مورد تصویب قرار گرفت. جنبه های اقتصادی-خلاقیت وانقلابی بودن طرح موجب پیروز شدن طراح شد وهمین جنبه های طرح- ساختمان اپرای سیدنی را به یکی از شاخص ترین کارهای معماری دنیا تبدیل کردند. ایده (اتزون) این بود که ساختمانی بسازد که اینه تمام نمای بادبانهای کشتی ها- امواج اقیانوس و نماد واضحی از صدف های دریا یی باشد.
(مشاهده طرح اولیه) از انجا که طرح اولیه از نظر جنبه های سازه ای ان قابل اجرا نبود- در سال ۱۹۶۲ با طرح جدید مهندسی سقف های صدفی شکل شروع وتا ۱۹۶۷ ادامه یافت.
اپرای سیدنی پس از ۱۴ سال عملیات اجرایی ساخته شد- ساختمان اپرای به دلیل اکوستیک قوی ان-که امواج صوتی را در کمتر از۲ ثانیه مستهلک می کند- شهرت دارد.
ریتم موسیقی فضا
مصداق مفاهیم وحدت و کثرت را در مورد فراگردهای گسترشی جهان (منجمله در مورد روند حرکت انسان پیاده در فضا) می توان بررسی کرد. حرکت انسان مانند هر فراگیرد دیگر، به صورت کل یا مجموعه پویشی است که از تکرار یک واحد (قدم ) به صورت کثرت (قدم ها) شکل می گیرد. به بیان دیگر فراگرد حرکت یعنی قدم زدن، مبین کثرتی است، متکی بر واحدی جزیی چون قدم .
هر گونه پویشی مانند این که از تکرار واحدی در بطن زمان شکل بگیرد، متضمن تصور «ریتم » یا پریود است (چه در موسیقی و چه در هر پویش و گسترشی که بر مبنای تکرار واحد استوار باشد) در این مورد نظریه ای وجود دارد که موسیقی و آواز، اولین بار بر اساس ریتم کار دست جمعی به وجود آمده است . ا. ح . آریان پور در کتاب خود «جامعه شناسی هنر» چنین می نویسد: «… گروهی به کار دست می زنند، از آن میان یکی به تناسب حرکت کار، برای خود زمزمه می کند چون این گروه در کار - از هماهنگی و همکاری برخوردارند، زمزمه او توجه دیگران را به خود می کشد… سپس دیگران با حرکات بدن و صدای خود او را همراهی می کنند. به این طریق زمینه یک آهنگ، یک شعر و یک رقص فراهم می آید و بر اثر تکرار، تصحیح و تثبیت می شود…..». به این ترتیب ما ریتم هایی از جنبش های «بیانی » مختلف داریم . (از جنس حسی، بصری، صوتی و غیره ) این ریتم ها می توانند با یکدیگر تلفیق شوند. یعنی بر یکدیگر و بر حرکات عملی انسان منطبق گردند و به عنوان تنظیم کننده و رهبری کننده حرکات عمل نمایند.
تأثیر هماهنگ شده عوامل مختلف چون نور و صدا، و غیره می تواند با حرکات عملی، تلفیق شده و موجب پیدایش احساس زیبا در شخص گردد. در یک بیان معمارانه، فواصل منظم سایه و روشن فضا می تواند با «ریتم مشخص » بر حرکات انسان در فضا منطبق شود. این انطباق، منظم کننده و رهبری کننده آن حرکات در فضا است . به عنوان مثال از یک حرکت «ریتمیک» متشکل از نور و تاریکی در رابطه با حرکت انسان، می توانیم قدم زدن در کنار یک ردیف ستون، یک ردیف درخت، ردیف نورگیری های سقفی یا معبری که در شب با چراغ به فواصل معین روشن شده را تصور کنیم . همین طور تعدادی دهنه های ثابت قوس ها وگنبدها که باعث ایجاد یک جریان متناوب فضایی می شوند. این تعبیری است از در برگرفتن موسیقی در معماری به اتکاء ادراکی از مفهوم موسیقی «ریتم فضا».
ریتم و چگونگی آن در بناهای مختلف
استفاده از یک شکل هندسی برای ایجاد ریتم
اسفاده از یک شکل ناهمگون وایجاد ریتم
تکرار عناصر مشابه= دایره - مربع - مستطیل
تکرار مثلث قائم زاویه در پوسته رویی و تکرارمستطیل در پوسته زیری
تکرار ستون در نما
تکرارفرم مستطیل به عنوان پلان( سایت مجموعه)
تکرار فرم حباب و ایجاد ریتم متناوب
ریتم موجود در طبیعت
تکرار ستونها وایجاد ریتم
تکرار ستونهای سنگی
برگرفته شده از سایت : http://www.daneshju.ir و http://omransakhtenoor.blogfa.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
مبانی سواد بصری و ترکیب بندی، مقیاس و پرسپکتیو

مبانی سواد بصری و ترکیب بندی، مقیاس و پرسپکتیو




آشنایی ابتدایی با مقیاس، بُعد سوم و پرسپکتیو؛ در هنر های تجسمی

مقیاس
تمامی عناصر بصری می توانند تاثیر یکدیگر را تعدیل کنند و تغییر دهند. "اندازه ی شکل ها نسبت به یکدیگر را مقیاس می گویند "عنصری کوچک به نظر نمی رسد مگر آن که در مجاورت عنصر بزرگتری قرار گرفته باشد و میزان کوچکی آن بستگی به مقیاس آن با شکل های دیگردارد. مثلا حروفی که ممکن است روی پوستری کوچک به نظر برسند پشت جلد یک کتاب بسیار بزرگ جلوه می کنند. یکی از مهم ترین عواملی
که درتعیین مقیاس دخیل است اندازه های بدن انسان است.


بُعد سوم
نشان دادن بعد سوم در بسیاری از آثار بصری متکی بر ایجاد نوعی خطای باصره است. کلیه تصاویر دو بعدی مانند تصاویر تلویزیونی، نقاشی، طراحی، عکاسی و فیلم بُعد سوم را به طور مصنوعی و تلویحا القا می کنند. بهترین شیوه ی القای بعد سوم فن پرسپکتیو و همراه با آن چندین فن نظیر سایه زدن است که بر مبنای نحوه ی توزیع نور و سایه قرار گرفته است.


در فن عکاسی، پرسپکتیو عنصر غالب است. عدسی دوربین عکاسی بسیاری از کیفیات چشم را داراست، از جمله القای مجازی بعد سوم، ولی چشم آدمی دارای میدان دیدی به مراتب وسیع تر از عدسی دوربین عکاسی ست.


میدان دید دوربین عکاسی (Scope of field) تغییر پذیر است، این کار را با استفاده از عدسی هایی با فواصل کانونی مختلف انجام می دهند ولی دوربین عکاسی بدون عمل تحریف نمی تواند از حیث میدان دید با چشم انسان رقابت کند.


عدسی هایی که برای وسیع تر کردن میدان دید ساخته شده اند، نمای منظره را به حد قابل توجهی از حال طبیعی خارج می کنند، به طوری که تصویر مناظر به نظر محدب یا مقعر می رسند.


ساختار عدسی های تله فوتو به نحوی است که چشم انسان قادر به دیدن به آن شکل نیست. چون با محدود تر شدن میدان دید در این عدسی ها به نظر می آید که فاصله ی موضوع با ناظر کمتر می شود.


و هم چنین لنز های ماکرو در بین این گونه از لنز هاست که با استفاده از آن ها می توان تصاویری دقیق تر از اجزای کوچک بدست آورد و تصاویری زیبا خلق کرد.



در حقیقت سوژه یا منظره بزرگ تر و نزدیک تر از آنچه که هست به نظر می رسد.


عدسی های زاویه باز یا واید انگل. میدان دید را وسیع تر می کنند و اگر از نوعی استفاده کنیم که میدان دیدی معادل میدان دید چشم انسان داشته باشد، سوژه به حد زیادی از لحاظ پرسپکتیو مسخ می شود.
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
مبانی سواد بصری و ترکیب بندی، مقیاس و پرسپکتیو

مبانی سواد بصری و ترکیب بندی، مقیاس و پرسپکتیو

ژرف نمایی-پرسپکتیو
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم سه بعدی است ولی ابزاری که هنرمند به کار می گیرد، به ویژه آن دسته از هنرمندانی که با طراحی، نقاشی و هنرهای چاپی و ارتباطات بصری از جمله عکاسی سرو کار دارند، دو بعدی (عدم وجود عمق یا ارتفاع) است.



اغلب هنرمندان هنرهای تجسمی در غرب به ویژه از اواخر سده چهاردهم تلاش نموده اند، تا با بهره گیری از روش های علمی گوناگون، به سطح دو بعدی کاغذ، بوم و یا تصویر جلوه ای سه بعدی ببخشند.



با این تدبیر تلاش شد تا ماهیت طبیعی فضایی که روی آن طراحی و یا ایجاد تصویر می نمودند نفی گردد و فضایی کاذب از محیط مصنئع و طبیعت اطراف در آن ایجاد شود.



پرسپکتیو از واژه لاتینی perspectiva گرفته شده است و نخستین بار توسط Boethius به هنگام ترجمه رساله "علم نور و بصر" ارسطو به کار گرفته شد. در دوره رنسانس پرسپکتیو معنی "دیدن از ورای صفحه ای شفاف" را به خود گرفت. دیدن از ورای صفحه ای شفاف، تکرار همان مفهوم فضا از ورای یک پنجره رنسانس بود که این بار به صورت علمی و هندسی مطرح می شد، بدین گونه که مدل را در مقابل چهارچوبی که شیشه در آن قرار داشت، می نشاندند و سپس با نصب کاغذ نازکی روی شیشه، با نقطه چین موضوع را به روی سطح دو بعدی منتقل می کردند.
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
مبانی سواد بصری و ترکیب بندی، مقیاس و پرسپکتیو

مبانی سواد بصری و ترکیب بندی، مقیاس و پرسپکتیو

انواع پرسپکتیو

1- مقامی) بدین صورت که هنرمند با توجه به شخصیت سوژه و یا اهمیت موضوع فضای بیشتری برای آن در نظر گرفته است و ترکیب مورد نظر را بر اساس آن شکل داده، که ساده ترین نوع ژرف نمایی است در نقاشی های قهوه خانه ای ایران در شمایل مذهبی همواره پیکره امامان معصوم بزرگتر و تنومند تر از سایر افراد ترسیم شده است.



2-پرسپکتیو با شدت بخشی به کنتراست) بسیاری ار هنرمندان با ایجاد اختلاف در میزان شدت تاریکی یا نور در سطح دو بعدی عمق و فضا ایجاد کرده اند، تراکم تاریکی در پلان اول موجب می شود که شبکیه چشم دریافت بیشتری از جسم، به نسبت دیگر اجزا کند و بدین ترتیب عمقی کاذب در سطح القا گردد.



3-اختلاف رنگ) دید انسان نسبت به طیف های رنگی خالص و شفاف حساسیت بیشتری نشان می دهد و این دسته از رنگ ها تاثیر بلاواسطه ای روی شبکیه چشم دارند، بر عکس به هر میزان از خلوص رنگ کاسته شود و یا مثلا با سفید و یا لایه های خاکستری ممزوج گردد، روی شبکیه چشم کمتر تاثیر می گذارند



4- ژرف نمایی با بهره گیری از صراحت و ابهام)


صراحت و ابهام در سطح دوبعدی می تواند ایجاد عمق نماید بدین معنی که هر قدر شی و یا موضوع در تصویر دارای صراحت باشد، جلوتر به نظر می آید و به عوض چنانچه از صراحت شکل کاسته شود، دورتر به نظر خواهد آمد.



5- ژرف نمایی با اختلاف اندازه و قطر خط)
لازم به توضیح بیشتر نیست.

منبع:www.persianGFX.com
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
V طراحی مفهومی یا کانسپت در معماری تاریخ و مبانی نظری معماری 5

Similar threads

بالا