**روی ابر های آسمان**

nahal78

عضو جدید
کاربر ممتاز
دهانم پر حرف است، پر پر!
حیف با دهان پر نباید حرف زد...



خیلی وقتها زندگی تلخ میشود
تلخ تلخ
درست مثل قهوه ای بی شکرو تو خسته میشوی
و تلاش میکنی زندگیت به حالت عادی برگردد
گاهی انقدر تلاش میکنی که یادت میرود دقیقا کجای زندگی قرار داری!
و اگر تلخی زندگی زیاد و زیادتر شد
خودت "خودت" را دلداری میدهی!
اما یادت نرود تنها تکیه گاهت را
یادت باشد سختی زندگی فقط برای تو نیست!
و نکند قرارت را فراموش کنی
وقت اذان-سر سجاده-تنها تکیه گاه


اگر سنگها در مسیر رودخانه نباشند "صدای آب" هرگز زیبا نخواهد بود...
بعلت امتحانات! به احتمال زیاد تا مدتی به روز نیستم فقط نظرات رو چک میکنم.


دقت کردین گاهی از یه سری چیزا خندتون میگیره؟
خنده ام میگیره وقتی خانوم بدحجاب از یه دخترچادری واسه داداشش خواستگاری میکنه!خنده ام میگیره وقتی میپرسی قیمتش چنده ؟ میگن این جنس واسه قبله و هیچی برام روش نداره!خنده ام میگیره وقتی تا ساعت 12 شب تو کافی نت دنبال تحقیق دانشگاهیش هست اما زورش میاد ربع ساعت واسه خدا وقت بذاره!خنده ام میگیره وقتی هیچی نمیگی اما بقیه میذارن پای نفهمی ات!خنده ام میگیره وقتی میگه معدلش 19 و ... و...صدم شده اما مانتوش داره کم کم کوتاه میشه!خنده ام میگیره وقتی داره راجع به رژلبش با مغازه دار تبادل نظر میکنه!خنده ام میگیره وقتی میگی جوراب ضخیم تر نداری؟ و میگه اونا مال قبل انقلاب بوده!



----------------------------------------------------
همه چی شلوغ شده
غیر از اتوبان ها و متروهاافکار مردم!


نمی دانم دست یا پا ؛


ولی می گفت گیر است

شاید هم هر دو را می گفت

حالا ماندم کدامشان گیرتر بود ؟

آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود ؟

به هر حال احساس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا پا و دست من .

البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست

چشم های هرزه در تاروپودش گیر می کند…


برگرفته از سایت ریحون

دختر سه ساله بود که پدرش اسمانی شد...

دانشگاه که قبول شد همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!

ولی هیچوقت نفهمیدند

کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا!. . .

یک هفته در تب سوخت. . . .




عشق را میشود

در دستان خسته پدر


و


چشمان نگران مادر دید...


نه در دستان یک غریبه!!!






چقدر جالب بود لحظه ای که در مترو زل زده بودی به من!


و


نگاه از من بر نمی داشتی...


نمی دانم ظاهر من برای تو ناپسند بود


یا میخواستی ببینی در این تیپ و ریخت اذیت نمیشوم؟!


فقط میخواهم این را بگویم


که من راحتم


در همین چادرمشکی


در همین چادری که رنگش از نظر تو "کراهت" دارد!


در همین چادری که...


شما نمیخواهد نگران افسردگی و اذیت شدن من


در این چادر مشکی


باشی!


نگران خودت باش


در آن سرای آخرت...





آخر هفته عروسی یکی از دوستام دعوتم


از اون عروسی هایی که به من و شما میگن "اُمّل"!!


وقتی عروس خانم بهم زنگ زد تا ببینه که میرم عروسیشون یا نه


گفتم :عزیزم خیلی دوست داشتم بیام امام نمیتونم


با تمسخر گفت: آخییییییییییییی حتما اجازه ندادند که بیای!


گفتم: آره


گفت حالا کی اجازه نداده بهت؟ تا باهاش صحبت کنم بذاره بیای


گفتم: خدا...






نماز اول وقت مثل کنفرانس دادن نفرات اوله...



اگه غلطی هم توی کنفرانس باشه ؛


استاد بخاطر اینکه زودتر از همه پا پیش گذاشتی می بخشه...




طلا هم آزاد است

اما همیشه محفوظ
طلا را هیچوقت فله نمیفروشند!
آن چه را فله میفروشند که زیادی آزاد باشد
نمونه اش "سبزی خوردن"!
پس دیگر نشنوم بگویی که :

" من آزادی ندارم و چادرم مرا محدود کرده"
اگر آزادی و تمدنی که از آن دم میزنی "برهنگی باشد"
حیوانات آزادترین و متمدن ترینند!





:w27:







 

blackviper210

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر جالب بود لحظه ای که در مترو زل زده بودی به من!


و


نگاه از من بر نمی داشتی...


نمی دانم ظاهر من برای تو ناپسند بود


یا میخواستی ببینی در این تیپ و ریخت اذیت نمیشوم؟!


فقط میخواهم این را بگویم


که من راحتم


در همین چادرمشکی


در همین چادری که رنگش از نظر تو "کراهت" دارد!


در همین چادری که...


شما نمیخواهد نگران افسردگی و اذیت شدن من


در این چادر مشکی


باشی!


نگران خودت باش
اینا خیلی منو تحت تاثیر قرار داد..مرسی
م:cry:.............:cry::cry:
 

nahal78

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر جالب بود لحظه ای که در مترو زل زده بودی به من!


و


نگاه از من بر نمی داشتی...


نمی دانم ظاهر من برای تو ناپسند بود


یا میخواستی ببینی در این تیپ و ریخت اذیت نمیشوم؟!


فقط میخواهم این را بگویم


که من راحتم


در همین چادرمشکی


در همین چادری که رنگش از نظر تو "کراهت" دارد!


در همین چادری که...


شما نمیخواهد نگران افسردگی و اذیت شدن من


در این چادر مشکی


باشی!


نگران خودت باش
اینا خیلی منو تحت تاثیر قرار داد..مرسی
م:cry:.............:cry::cry:

خواهش می شه:redface:
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
ممنون از محبتتون من با بعضی از جملات موافق نبودم منتها به احترام دعوتتون تشکر کردم دوست گلم همه چیز به لباس نیست از رو ظاهر قضاوت نکنید
امیدوارم موفق و شاد باشید
 

nahal78

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از محبتتون من با بعضی از جملات موافق نبودم منتها به احترام دعوتتون تشکر کردم دوست گلم همه چیز به لباس نیست از رو ظاهر قضاوت نکنید
امیدوارم موفق و شاد باشید

من هم صد در صد که با همه اش موافق نیستم!ممنون که دعوتمو قبول کردید ولی کسی که قضاوت نکرد!بعدشم دوست گلم ظاهر و باطن با هم ارتباط متقابل دارند و از هم تاثیر می گیرند !:)
 
آخرین ویرایش:

bahareh85

عضو جدید
این جمله رو با اینکه خودم چادری نیستم موافقم .... :gol:همه چی شلوغ شدهغیر از اتوبان ها و متروهاافکار مردم!


نمی دانم دست یا پا ؛


ولی می گفت گیر است

شاید هم هر دو را می گفت

حالا ماندم کدامشان گیرتر بود ؟

آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود ؟

به هر حال احساس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا پا و دست من .

البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست

چشم های هرزه در تاروپودش گیر می کند…
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تک تک جملاتت واقعا با ارزشن
من که خیلی تحت تاثیرشون قرار گرفتم
خیلی لذت بردم
مرسی:gol:
 

Similar threads

بالا