روش های تدریس زبان انگلیسی

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
سلام

در این تاپیک میخوام روش های تدریس زبان انگلیسی رو برای شما قرار بدم

امیدوارم که مفید واقع بشه
:gol:

موفق باشید
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Grammar translation method

Grammar translation method

این روش جدید نیست و اسامی متعددی نیز داشته است. زمانی به آن روش سنتی گفته میشد و در آموزش زبان های لاتین و یونانی استفاده میشد. اخیرا از این روش برای تدریس ادبیات زبان خارجی استفاده میشد.

گزارش کلاسی

یک داستان بنام the boy's ambition از mark twain باید بخونند. بعد یک قسمتی از اون که خونده شد باید به اسپانیایی برگردونده بشه. بعد معلم می پرسه کسی اگه لغتی رو بلد نیست بپرسه تا معنیش رو به اسپانیایی بگه. بعد باید سوالات درک مطلب که در آخر داستان هست به انگلیسی جواب داده بشه. غیر از این سوالات؛ معلم از بچه ها میخواد دو نوع سوال دیگه رو هم جواب بدهند. نوع اول سوالاتی که با توجه به متن می توان برداشت کرد. نوع دوم سوالاتی که دانش آموزان تجارب شخصی خود را به داستان ربط می دهند. در صفحه بعد برگه لغاتی که در داستان بود؛ هست و تعدادی لغت جدید که به انگلیسی نوشته شده. معلم ازشون میخواد که همه با هم لغات را به اسپانیایی برگردونن؛ اگه بلد نبودن معلم کمکشون میکنه. تو قسمت دوم این تمرین معلم لغاتی میده و میگه بچه ها متضاد این کلمه ها رو تو متن پیدا کنند. بعد از اتمام این تمرین معلم کلمه هایی که در انگلیسی و اسپانیایی هم خانواده و هم ریشه هستند میگه و توضیح میده. سپس ازشون میخواد نمونه هایی از این مورد را در متن پیدا کنند. بعد معلم سراغ آموزش گرامر میره؛ فعل هایی که دو کلمه ای هستند و میشه از هم جداشون کرد. بعد معلم یک سری از این افعال رو بهشون میده و میگه کدامیک جدا شدنی و کدامیک جدا نشدنی هستند. بعد یک سری جای خالی میده که باید با همین کلمات پر بشه و در آخر دو سری کلمه بهشون داده میشه؛ در یک سمت لغات و در سمت دیگر اصطلاحات است و در کنار هر یک ترجمه اسپانیایی هم نوشته شده است. بعد معلم از دانش آموزان میخواد کلمات رو به اسپانیایی حفظ کنند و با هر کدوم کلمات به انگلیسی جمله سازی کنند.(به عنوان تکلیفشون)
در ادامه دو جلسه بعد در هفته از دانش آموزان خواسته میشه که: ۱) متن رو به اسپانیایی ترجمه کنند. ۲) افعال دو قسمتی رو مشخص کنند. ۳) تمامی تمارین کتاب رو انجام بدن و تمامی سه قسمت این افعال رو حفظ کنند. ۴) به زبان اسپانیایی در مورد آرزوهاشون بنویسند. ۵) لغات باقی مانده رو حفظ کنند و جمله بسازند. ۶) یک امتحان گرامر و لغت گرفته میشه.

* اصول روش گرامر ـ ترجمه *

ـ هدف معلمی که از این روش استفاده می کند چیست؟
هدف اصلی قادر ساختن یادگیرنده برای خواندن و درک مطالب آثار ادبی میباشد. که برای رسیدن به این هدف یادگیرندگان باید گرامر و لغات زبان مقصد را یاد بگیرند.

ـ نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
نقش ها خیلی سنتی هستند؛ معلم مرجع و صاحب اختیار کلاس است و دانش آموزان هر کاری که معلم میگوید انجام می دهند و بنابراین آنها هر چیزی که او میداند را یاد میگیرند.

ـ ویژگی های این روش چیست؟

۱.توجه خاص بر روی نوشتن و خواندن است.

۲.فراگیری لغات فقط بر اساس لغات موجود در متن صورت می گیرد. بدین صورت که لیستی از لغات موجود در متن تهیه میشود و معنی آنها به زبان مادری دانش آموز روبروی همان لغات نوشته میشود و دانش آموز باید آنها را حفظ کند.

۳.تاکید بر جملات و ترجمه آن ها به زبان مادری

۴.درست و دقیق بودن ترجمه ها خیلی مهم است.

۵.گرامر به روش قیاسی آموزش داده میشود. بدین ترتیب که قواعد گرامری بطور کلی گفته میشود و حفظ میشود و سپس برای آن مثال و تمرینی داده میشود.

-نقش متقابل معلم و دانش آموز چگونه است؟
فقط تعامل از معلم به دانش آموز صورت می گیرد و دانش آموزان نقش منفعل دارند.

- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
در این روش به ویژگی های رفتاری دانش آموزان هیچ گونه توجهی نمی شود.

- نگرش زبانی و فرهنگی چگونه است؟
زبان نوشتار بر گفتار ارجحیت دارد.
فرهنگ آن شامل نوشته های ادبی و هنرهای زیباست.

- تاکید بر کدام قسمت ها و مهارت های زبانی است؟
تاکید بیشتر بر لغات و گرامر است.
خواندن و نوشتن مهارت های اصلی برای یادگیری هستند.

- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
معنی لغات و جملات بطور واضح به زبان مادری دانش آموزان ترجمه میشود و همچنین زبانی که در کلاس به آن صحبت میشود زبان مادری آنهاست.

- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
از آنها امتحان کتبی گرفته میشود و در آن خواسته میشود که ترجمه جملات و لغات را بنویسند.
سوالاتی در مورد قواعد گرامری و فرهنگ زبان دوم پرسیده میشود.

- معلم چگونه اشتباهات دانش آموزان را تصحیح می کند؟
در این روش دانستن جواب صحیح بسیار مهم است.
اگر دانش آموزان دچار خطا شوند یا پاسخ صحیح را ندانند؛ معلم به آنها جواب صحیح را میگوید.

* تکنیک های مورد استفاده *

- ترجمه آثار ادبی : دانش آموزان متون ادبی را از زبان دوم به زبان مادری خود ترجمه میکنند. این متون بر چندین جنبه تاکید میکند: لغت؛ گرامر.
این ترجمه ممکن است کتبی یا شفاهی باشد. دانش آموزان نباید اصطلاحات را تحت اللفظی ترجمه کنند بلکه باید معنای آن را در متن تشخیص دهند.

- سوالات درک مطلب : در این قسمت سه نوع سوال وجود دارد. دسته اول؛ سوالاتی هستند که جواب آنها را در متن می توان یافت. دسته دوم سوالاتی هستند که استنباطی اند و خواننده با توجه مطالبی که از متن فهمیده است به سوالات پاسخ میدهد. دسته سوم سوالاتی هستند که خواننده با توجه به تجربیات خود به آنها پاسخ میدهد.

- مترادف/متضاد : به دانش آموزان یک سری لغات داده میشدد و از آنان خواسته میشود تا مترادف و متضاد آنها را در متن پیدا کنند.

- ریشه یابی : از دانش آموزان خواسته میشود تا ریشه لغات را یاد بگیرند چون در این صورت بهتر میتوانند لغات را یاد بگیرند. مثلا میفهمند با اضافه کردن یک پسوند کل کلمه و معنای آن عوض میشود.

- یادگیری قواعد گرامری به روش قیاسی : قواعد گرامری بوسیله مثال نشان داده میشود. به استثنائات هم اشاره میشود. زمانیکه دانش آموزان یک قاعده را متوجه شدند از آن ها خواسته میشود تا آن را در مثال های دیگر بکار ببرند.

- جاهای خالی را پر کردن : به آنها جملاتی داده میشود که بعضی لغات آن جا افتاده است و دانش آموزان باید آن ها را با لغات مناسب و نوع صحیح گرامر پر کنند.

- حفظ کردن : به دانش آموزان لیستی از لغات با معنی آنها در زبان مادری داده میشود و از آنان خواسته میشود تا آنها را حفظ کنند. همچنین از آنان خواسته میشود تا قواعد گرامری را نیز حفظ کنند.

- استفاده از لغات در جملات : برای اینکه مشخص شود دانش آموزان طرز استفاده و معنای لغات جدید را فهمیده اند از آنان خواسته میشود با کلمات جدید جمله سازی کنند.

- انشا : معلم به دانش آموزان یک موضوع میدهد و از آنان میخواهد تا به زبان دوم انشا بنویسند.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Direct method

Direct method

این روش هم قدیمی است. و یک اصل مهم دارد: به هیچ وجه نباید ترجمه کرد. در حقیقت روش مستقیم اسمش را نیز به خاطر اینکه معنا بطور مستقیم و از طریق دیدن منتقل میشود؛ گرفته است. از زبان مادری شاگردان هیچ گونه استفاده ای نمیشود.

گزارش کلاسی
معلم یک نقشه بزرگ از امریکا را در جلوی کلاس قرار داده است. او از بچه ها میخواد که یک صفحه ای از کتاب رو که میگه اونا باز کنند؛ اسم درس عنوانش(به نقشه نگاه کنید)هست. اسم دانش آموزان یکی یکی خونده میشه و ازشون خواسته میشه به ترتیب متن رو بخونند. بعد از این که هر دانش آموز متن رو خوند معلم با توجه به همون متن به نقشه اشاره می کنه و از روی نقشه به دانش آموزان یاد میده.. متن این جوری شروع میشه: ما به نقشه امریکا نگاه می کنیم. کانادا کشور شمالی امریکاست و مکزیک کشور جنوبی امریکاست. بین کانادا و امریکا دریاچه های بزرگی وجود دارد. بین مکزیک و امریکا رودخانه rio grande هست. در سواحل شرقی اقیانوس آتلانتیک واقع شده و در سواحل غربی اقیانوس آرام. در شرق سلسله کوه های آپالاچی واقع شده و در غرب کوه های راکی.
بعد از اینکه دانش آموزان خوندن متن را تمام کردند معلم از اونا می پرسه که آیا اشکالی دارنذ یا نه؟ یکی از دانش آموزان می پرسه که سلسله کوه چیه؟ معلم به سمت تخته بر می گرده و شکل سلسله کوه ها رو ترسیم میکنه؛ دانش آموز سرش رو به علامت فهمیدن تکون میده و میگه فهمیدم. یکی دیگه می پرسه: در "میان" چه معنی میده؟ معلم میگه: مثلا تو الان بین ماریا و جیووانی نشستی. پائولو بین گابریل و گتنیا نشسته. حالا متوجه معنای "بین" شدی؟اون هم میگه: بله فهمیدم. بعد از این که سوالات انها تمام شد؛ حالا نوبت معلم هست و اونم سوالاتش رو می پرسه. از تمام کلاس می پرسه؛ آیا ما داریم به نقشه ایتالیا نگاه می کنیم؟ بچه ها جواب میدن: نه. معلم یاداوری می کنه باید پاسخ کامل بدن نه تک کلمه ای. آنها هم جواب میدن: نه ما به نقشه ی ایتالیا نگاه نمی کنیم. معلم می پرسه: آیا ما به نقشه امریکا نگاه میکنیم؟ بله ما به نقشه امریکا نگاه می کنیم. جلسه ی پرسش و پاسخ ادامه پیدا می کنه و سرانجام معلم دانش آموزان رو دعوت میکنه که سوال بپرسند. دستها بالا میره و معلم اسم اونا رو میگه که سوال بپرسند بعد از اینکه چند تا سوال پرسیده شد یکی از دخترا می پرسه: کوههای آپالاچی کجا واقع شده؟ قبل از اینکه بچه ها شانس جواب دادن داشته باشند؛ معلم در مورد تلفظ "آپالاچی" با اونا کار میکنه. سپس معلم تمامی کلاس رو درگیر تلفظ این کلمه طولانی و سخت می کنه. بعد از اینکه معلم مطمئن شد تمامی بچه ها تلفظ صحیح این کلمه رو بلد هستند اجازه میده که بچه ها به این سوال پاسخ بدهند. سپس دانش آموز دیگر می پرسد: اقیانوس سواحل غربی چه نام دارد؟ دوباره معلم حرف دانش آموزان را قطع میکند و طرز صحیح پرسشی این سوال رو مطرح می کنه. اونا هم متوجه میشن و اون دانش آموز طرز صحیح سوال رو دوباره بیان می کنه و کلاس میگه اقیانوس آرام. بعد از اینکه دانش آموزان حدودا ده تا سوال پرسیدند؛ معلم دوباره شروع میکنه سوال پرسیدن و جمله ساختن. این دفعه سوالات در مورد دانش آموزان کلاس هست و شامل استفاده از حروف اضافه هست مثل: on , at , to , in مثل:
Antolla, is your book on your desk?
سپس دانش آموزان سوالات خودشون رو می پرسند و مستقیما در کلاس به دانش آموزان دیگه میگن. سپس معلم؛ دانش آموزان رو راهنمایی می کنه که در تمرینات جای خالی را پر کنید را حل کنند. اونا جملات را با صدای بلند می خونند و کلمه ای که جا افتاده رو هنگام خوندن؛ پیدا می کنند و جایگزین می کنند. سرانجام معلم از دانش آموزان میخواد که دفترچه یادداشت هاشون رو در بیارن و به اونا دیکته میگه. دیکته ای که میگه حدود یک پاراگراف هست و راجع به جغرافیای امریکا هست. در ادامه ی این جلسه؛ دو کلاس دیگر در هفته هست که شامل:
۱.دوره جغرافیای امریکا
۲.دنبال کردن راهنمایی های معلم و با این ویژگی های جغرافیایی پر کردن جای خالی روی نقشه
۳.تمرین تلفظ کلمه river و توجه به تلفظ i
۴.نوشتن یک پاراگراف راجع به ویژگی های اصلی جغرافیای امریکا
۵.بحث در مورد ضرب المثل "وقت طلاست".


* اصول روش مستقیم *



- هدف معلمی که از این روش استفاده می کند؛ چیست؟
تا دانش آموزان یاد بگیرند چگونه در زبان مقصد با هم ارتباط برقرار کنند. برای دستیابی به این هدف آنها باید یاد بگیرند تا در زبان مقصد فکر کنند و عملیات ذهنی را انجام دهند.


- نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
معلم فعالیت های کلاسی را هدایت می کند و نقش دانش آموزان حالت غیر فعال کمتری نسبت به روش گرامر - ترجمه دارد. رابطه معلم و دانش آموز در فرایند یادگیری و تدریس بیشتر شبیه دو تا دوست هست.



- ویژگی های این روش چیست؟
۱.در کلاس درس دستورات و راهنمایی ها فقط به زبان مقصد ارائه میشود.
۲.فقط لغات کاربردی و روزمره آموزش داده میشود.
۳.مهارت های ارتباطی گفتاری بصورت سوالات و پاسخ های سازماندهی شده آموزش داده میشود.
۴. گرامر به روش استقرایی یاد داده میشود.
۵. لغات عینی از طریق نمایش؛ اشیا؛ و عکس و لغات انتزاعی بوسیله مرتبط کردن آن ها با عقاید و ایده ها آموزش داده میشود. و هرگز به زبان خودشان لغات را ترجمه نمیکنند.
۶. هر دو مهارت گوش دادن و صحبت کردن آموزش داده میشود.
۷. بر روی تصحیح تلفظ و گرامر تاکید شده است.


- تعامل معلم با دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر چگونه است؟
معلم و دانش آموز با هم تعامل خوبی دارند اما نقش معلم فعال تر است. دانش آموزان نیز با یکدیگر به تعامل می پردازند.


- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
به احساسات آنها هیچ گونه توجهی نمیشود.


- دیدگاه زبانی و فرهنگی آن چگونه است؟
به زبان گفتار بیشتر از زبان نوشتار توجه میشود. بنابراین دانش آموزان مکالمات روزمره زبان مقصد را یاد می گیرند. همچنین فرهنگ مردم آن کشور را یاد میگیرند؛ اطلاعاتی در مورد زندگی روزمره آنان بدست میاورند.


- به کدام قسمت از زبان و مهارت های زبانی تاکید شده است؟
بر لغات نسبت به گرامر تاکید بیشتری شده است. اگرچه روی هر چهار مهارت: خواندن؛ نوشتن؛ صحبت کردن؛ گوش دادن کار میشود اما مهارتهای گفتاری به عنوان اصل شناخته میشود. همچنین تلفظ از ابتدای تدریس مورد توجه است.


- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
زبان مادری آنها نباید در کلاس درس استفاده شود.


- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
هیچگونه ارزشیابی رسمی در کلاس صورت نمی گیرد. معلم بطور شفاهی با آن ها مکالمه می کند و یا در مورد موضوعی که قبلا خوانده اند انشا بنویسند.


- معلم چگونه خطاهای دانش آموزان را تصحیح می کند؟
معلم سعی می کند تا دانش آموزان خودشان به اشتباهشان پی ببرند و آن را تصحیح کنند.


* تکنیک های مورد استفاده در این روش *


- خواندن با صدای بلند : یک متن مشخص میشود و دانش آموزان به نوبت این متن را با صدای بلند می خوانند و در پایان نوبت هر فرد؛ معلم بوسیله عکس و مثال، معنای هر قسمت را مشخص می کند.


- تمرین پرسش و پاسخ : این تمرینات به زبان مقصد انجام میشود. و در آن لغات و گرامر پرسیده میشود.


- تصحیح خطاهای دانش آموزان توسط خودشان : زمانیکه دانش آموزان به مشکلی بر می خورند معلم مستقیما به جواب درست اشاره نمی کند به حالت سوالی می گوید این جواب درست است یا اونی که تو گفتی.


- تمرین مکالمه : معلم از دانش آموزان سوالاتی در مورد خود آنها می پرسد . سوالات شامل یک سری جملات با ساختار گرامری معین است. سپس دانش آموزان از یکدیگر سوال می پرسند.


- تمرین پر کردن جای خالی : این روش پیش تر در روش گرامر - ترجمه مورد بحث قرار گرفت اما در این روش تمامی موارد به زبان مقصد در نظر گرفته شده است و همچنین قواعد گرامری بطور مستقیم بکار نمیرود و گرامر را از مثالهایی که در دروس قبلی دیده اند یاد می گیرند.


- دیکته : معلم سه بار متن را میخواند. بار اول متن را با سرعت معمولی میخواند و دانش آ موزان فقط گوش میکنند. بار دوم جمله به جمله میخواند تا دانش آموزان آنچه را که او میگوید بنویسند. بار سوم دوباره با سرعت معمولی میخواند تا دانش آموزان نوشته های خود را چک کنند.


- پاراگراف نویسی : معلم از دانش آموزان میخواهد با استفاده از دایره لغات خود در .ورد ویژگی های جغرافیایی امریکا بنویسند. آنها میتوانند از حافظه خود و یا درسی که خوانده اند؛ کمک بگیرند.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Audio-lingual method

Audio-lingual method

این روش مانند روش مستقیم یک روشی است که مبنای آن گفتاری است. و بر استفاده دانش آموزان از قواعد گرامری تاکید دارد. همچنین بر روانشناسی و زبانشناسی نیز تاکید خاصی شده است. Charles fries از دانشگاه میشیگان؛ از اصول زبانشناسی ساختار گرایی برای پیشبرد این روش استفاده کرد. بعدها روانشناسی رفتاری اسکینر نیز به کمک این روش آمد. اینطور برداشت میشد که راه یاد گرفتن الگوی جملات زبان دوم از طریق شرطی کردن یادگیرنده است. بدین ترتیب که با پاداش دادن باعث شوند تا یادگیرنده به محرک پاسخ صحیح دهد. یادگیرنده باید بر عادات یاد گرفتن زبان مادری خود غلبه کند و عادات جدید و لازم برای بدست آوردن زبان دوم را در خود تقویت کند.

گزارش کلاسی

وقتی وارد کلاس میشیم اولین چیزی که توجه مارو جلب میکنه اینه که دانش آموزان در حال گوش دادن به متنی که مکالمه بین دو نفر است که معلم در حال خواندن آن است. دانش آموزان می دونند که این مکالمه رو باید حفظ کنند. تمام دستورالعمل ها و راهنمایی های معلم به انگلیسی هستند. معلم گاهی اوقات حرکاتی را استفاده می کند تا مفهوم خودشو برسونه اما از زبان مادری دانش آموزان استفاده نمی کنه. بعد از اینکه متن رو اجرا کرد میگه: دوباره میخوام متن رو تکرار کنم با دقت گوش کنید اما حرف نزنید. یک مکالمه رو میخونه که دو نفر در حال حرف زدن با هم هستند بعد میگه یک بار دیگه گوش کنید؛ این بار سعی کنید هر چیزی رو که میگم متوجه بشید. این بار معلم از بچه ها میخواد که هر خط دیالوگ رو بعد از اون تکرار کنند. وقتی که کلاس به جمله ی i'm going to the post office میرسند در تکرار این جمله تپق میزنند؛ معلم همین جا توقف میکنه و تمرین expansion drill رو انجام میده؛ هدف از انجام این کار اینه که جملات مشکل و دردسر ساز را بشکنند و کوتاهترش کنند. معلم از آخرین کلمه جمله شروع میکنه به خوندن و از بچه ها میخواد تکرار کنند و همین جوری به ترتیب لغات رو تکرار می کنند تا به اولین لغت برسند. با این کار معلم قادر خواهد بود که به دانش آموزان در تولید خط های دردسر ساز کمک کند. و دانش آموزان قادر خواهند بود از کلمات و جملات که در اول و آخر وجود دارند نت برداری کنند. بعد از اینکه دانش آموزان چندین بار متن رو تکرار کردند معلم خودش نقش یک طرف مکالمه رو به عهده میگیره و تمام کلاس نقش مقابل اونو. بعد معلم و بچه ها نقش ها رو عوض می کنند. سپس معلم کلاس را به دو گروه تقسیم میکند و به هر گروه نقش یک طرف مکالمه رو میدهد. گاه و بیگاه معلم بچه ها رو متوقف میکنه وقتی که احساس میکنه اونا خیلی از مطلب دور شدن و کمکشون میکنه تا به مکالمه و اصل مطلب برگردن. برای تمرین بیشتر معلم؛ دخترا و پسرا رو جدا میکنه و نقش bill رو به پسرا میده و نقش sally رو به دخترا میده. سپس معلم یک chain drill رو با چهار خط دیالوگ شروع میکنه؛ این کار باعث میشه که دانش آموزان هر خط رو شخصا تکرار کنند. معلم گوش میکته و میگه که کدوم شاگرد به تمرین بیشتری نیاز دارد؛ همچنین این تمرین به بچه ها اجازه میده که در ارتباطاتشون از اصطلاحات استفاده کنند. بعد معلم با یکی از بچه ها شروع میکنه مکالمه کردن و احوالپرسی؛ بعد به همین ترتیب با بقیه دانش آموزان مکالمه میکنه. در آخر معلم دو تا از دانش آموزان را انتخاب میکنه که تمام متن را برای بقیه کلاس اجرا کنند وقتیکه اونا تموم کردن:؛ دو تای دیگه همین کارو انجام میدن. همه بچه ها شانس اینو ندارن که توی همین جلسه این دیالوگ ها رو بخونن اما در طول همین هفته نوبت آنها خواهد شد. معلم به قسمت دوم درس میره و تمرینات دیگه ای انجام میشه مثل: single slot substitution که در اون بچه ها یک جمله ی دیالوگ رو تکرار می کنند و یک لغت یا عبارت رو با لغت و عبارتی که معلم به اونا میده جایگزین می کنند. اون لغت یا عبارت؛ سر نخ نامیده میشه. معلم با توضیح یک خط از دیالوگ شروع می کنه "i'm going to the post office". در ادامه اون یک عکس به بچه ها نشون میده و میگه این بانک هست. اون مکث میکنه و میگه: i'm going to the bank . از مثال معلم اونا متوجه میشن که کلمه ی بانک یک سرنخ هست و اونا باید این کلمه رو در جمله سر جای شخص قرار دهند. حالا معلم اولین عبارت سرنخ رو به اونا میده؛ داروخانه. بچه ها با هم میگن: i'm going to drugstore . هر سر نخی که معلم میده با عکس هم اونو نشون میده. همچنین این کارو با بقیه عبارات دیالوگ هم انجام میدن مثلا: how are you? کلمات he و she و they کلمات سرنخ هستند که عوض میشن این یکم برای بچه ها سخت تره؛ معلم طرف بچه ها میره و کنارشون می ایسته و اونا متوجه میشن he و she بکار ببرن. آخر معلم تمرینات رو سخت تر میکنه به اونا multiple slot substitution drill میده دانش آموزان باید تشخیص بدن اون کلمه ی کلیدی که گفته میشه به کدوم قسمت عبارت مربوط میشه و جایگزین کنند. ابتدا معلم یک عبارت رو از متن میگه که بچه ها تکرار کنند:
I'm going to the post office
سپس کلمه کلیدی she رو به اونا میده. بچه ها میگن she is going to the post office ؛ کلمه کلیدی بعدی که معلم میده to the park هست؛ بچه ها میگن she is going to the park در ادامه substitution drill با trandformation drill دنبال میشه؛ به این ترتیب که از دانش آموزان خواسته میشه جملات را به یک فرم دیگه مثلا: منفی؛ سوالی و .... تبدیل کنند. معلم مثال میزنه من میگم: she is going to the ‎post office شما سوالی میکنید و میگید: is she going to the post office? بعد از چند تمرین معلم متوجه میشه که اونا این مرحله رو فهمیدن بعد تصمیم میگیره برن سراغ تمرین بعدی که question and answer drill هستند. معلم یک عکس رو بالا میگیره و به اونا نشون میده. عکس یک زمین فوتبال و از کلاس میپرسه: are you going to the football field? و اونا میگن yes i'm going to the football field . دانش آموزان با نگاه به عکس ها متوجه میشن که با yes یا no جواب بدن. برای لحظات پایانی کلاس معلم به دیالوگ اول کلاس بر می گرده؛ اول خودش تکرار میکنه بعد نقش bill رو میده به نصف کلاس و نقش sally رو هم به نصف بقیه.
در ادامه ی هفته معلم اینا رو انجام میده:
۱.دیالوگ را دوره میکنند. ۲.دیالوگ رو گسترش میدن با اضافه کردن چند خط دیگه به متن. ۳.با اضافه کردن کلمات کلیدی به متن باعث یاد گرفتن لغات جدیدی میشن. ۴.بر روی تفاوت های اسم های قابل شمارش و غیر قابل شمارش کار میشه. بدون اینکه گرامر اینا کار بشه. آنها گرامر رو یاد می گیرن فقط با تکرار متنها و بدون قواعد گرامری مشخص. ۵.زبانشناسی مقابله ای هم بررسی میشه یعنی شباهت هایی که بین زبان مادری و زبان هدف وجود داره. بچه ها در تلفظ little به اشکال بر میخورن. معلم روی اینا کار میکنه و مثال میزنه که sheep و ship تلفظ شون فرق میکنه. ۶.در آخر هفته معلم متن رو پای تخته مینویسه و بچه ها هم باید تو دفتراشون بنویسن؛ توی یک تمرین ۱۵ لغت رو جا میندازه و بچه ها باید خودشون اون جاها رو پر کنند؛ تو تمرین دیگه چند لغت به بچه ها داده میشه و اونا باید جمله سازی کنند. ۷.جمعه؛ معلم به کلاس یک بازی میده که توی اون بچه ها مثلا باید برن سوپر مارکت و بر اساس حروف الفبا یک چیزی رو انتخاب کنند و همین طوری ادامه پیدا میکند مثلا:
I'm going to the supermarket, i need few apples.
i'm going to the supermarket, he needs a few apples.
i'm going to the supermarket, i need little bread.


* اصول روش شنیداری - گفتاری *



- هدف معلمی که از این روش استفاده می کند؛ چیست؟
تا دانش آموزان یاد بگیرند چگونه در زبان مقصد با هم ارتباط برقرار کنند. برای دستیابی به این هدف آنها معتقدند؛ دانش آموزان باید زبان مقصد را طوری یاد بگیرند که بتوانند آن را بطور خودکار و بدون فکر کردن؛ استفاده کنند.

- نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
معلم مانند رهبر ارکستر؛ رفتار دانش آموزان را کنترل و راهنمایی می کند.
دانش آموزان مقلد هستند و از معلم پیروی و تقلید می کنند.


- ویژگی های فرایند یادگیری و تدریس چیست؟
لغات جدید و الگوهای ساختاری بوسیله دیالوگ ها یاد داده میشود. دیالوگ ها از طریق تقلید و تکرار یاد گرفته میشوند. تمرینات بر اساس الگوهای موجود در دیالوگ ها انجام میشود. پاسخ های درست دانش آموزان پاداش خواهد داشت. گرامر از طریق مثالها آموزش داده میشود و هیچگونه قواعد گرامری بطور مستقیم بیان نمیشود. اطلاعات فرهنگی یا توسط متن و یا بوسیله معلم انتقال داده میشود.


- تعامل معلم با دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر چگونه است؟
تعامل بین دانش آموزان به این گونه است که هر کدام به نوبت یکی از نقش های موجود در دیالوگ ها را بازی می کنند اما این تعامل توسط معلم هدایت میشود.
اکثر تعاملات بین دانش آموز و معلم صورت می گیرد که این تعامل بوسیله معلم آغاز میشود.


- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
به احساسات آنها هیچ گونه توجهی نمیشود.


- دیدگاه زبانی و فرهنگی آن چگونه است؟
دیدگاه زبانی در این روش تحت تاثیر زبانشناسان توصیفی قرار گرفته است. هر زبان سیستم خاص خود را دارد. هر سیستم متشکل از چندین درجه مختلف است: واج شناختی؛ واژه سازی؛ نحوی. و هر قسمت الگوهای مشخصی دارد.
در این روش مکالمات روزانه مورد تاکید است. و این مکالمات از ساده به سخت درجه بندی شده است. فرهنگ شامل رفتار روزانه و سبک زندگی مردم آن زبان است.


- به کدام قسمت از زبان و مهارت های زبانی تاکید شده است؟
تلفظ خیلی مهم است. هر چهار مهارت: خواندن؛ نوشتن؛ گوش دادن و صحبت کردن تاکید شده است. مهارتهای گفتاری بیشترین توجه را به خود جلب کرده است.



- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
چون زبان مادری دانش آموزان در یادگیری زبان دوم اختلال ایجاد می کند بنابراین فقط زبان دوم در کلاس استفاده میشود. با یک بررسی مقایسه ای معلم میتواند قسمت هایی که در یادگیری دانش آموزان اختلال ایجاد میکند را پیدا کند.


- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
هیچگونه ارزشیابی رسمی در کلاس صورت نمی گیرد. از دانش آموزان خواسته میشود تا در minimal pair ؛ تفاوت بین لغات را تشخیص دهند. و یا در یک جمله نوع درست فعل را بکار ببرند.


- معلم چگونه خطاهای دانش آموزان را تصحیح می کند؟
معلم سعی می کند تا دانش آموزان اشتباهی نکنند و هر جا که احساس میکند آنها مشکل دارند خود او دست بکار میشود تا از بوجود آمدن خطاها جلوگیری کند.


* تکنیک های مورد استفاده در این روش *



- حفظ کردن دیالوگ ها : برای شروع هر درس دیالوگ یا مکالمات کوتاه داده میشود. دانش آموزان دیالوگ ها را با تقلید از معلم یاد می گیرند و حفظ می کنند. معمولا دانش آموزان نقش یکی از گوینده های دیالوگ و معلم نقش دیگر را بر عهده می گیرد و ایفا می کند. وقتی که دانش آموزان دیالوگ نقش یکی از گویندگان را یاد گرفت نقش ها را عوض می کنند. و همین روش را می توان با دو دسته کردن کلاس بکار گرفت. نکات و قواعد گرامری در حین خواندن دیالوگ ها آموزش داده میشود.



- backward build-up(expansion) drill
این تمرین زمانی صورت می گیرد که دانش آموز نمی تواند جملات طولانی را در حافظه اش نگهدارد. معلم جمله را به چند قسمت تقسیم می کند. و از قسمت آخر شروع به حفظ کردن و تکرار می کنند تا به قسمت اول برسند و در آخر کل جمله را حفظ میکنند. از قسمت آخر جمله شروع به یادگیری می کنند زیرا مطالب مهم و جدید در قسمت آخر جمله گفته میشود.


- repetition drill
از دانش آموزان خواسته میشود تا دیالوگ ها را بعد از معلم تکرار کنند.


- chain drill
در این روش زنجیروار از هم سوال می پرسند. ابتدا معلم از یکی از دانش آموزان سوال می پرسد و همان دانش آموز جواب میدهد و از نفر کنار دستی خود سوال می پرسد و این کار همین طوری ادامه پیدا می کند. این تمرین یک مکالمه کنترل شده است اگر چه محدود است. همچنین به معلم این امکان را میدهد تا صحبت کردن هر دانش آموز را بررسی کند.


- single-slot substitution drill
معلم یک خط از دیالوگ را می خواند سپس یک لغت و یا عبارت را به عنوان سر نخ به دانش آموزان میدهد و آن ها باید آن ها را در جای مناسب خود بکار ببرند. هدف این تمرین اینست که دانش آموزان بتوانند لغات را در قسمت مناسب خود بکار برند.


- multiple-slot substitution drill
این تمرین مانند تمرین قبلی است اما با این تفاوت که معلم لغت یا عبارتی را که به عنوان سر نخ میدهد در چند قسمت دیالوگ بکار میرود. همچنین باید بتوانند آن را طوری تغییر دهند که با جمله مطابقت داشته باشد مثلا از نظر مطابقت فاعل با فعل.


- transformation drill
معلم نوع خاصی از جمله را به دانش آموزان میدهد؛ سپس از آنان میخواهد مثلا آن را به فرم منفی تبدیل و یا سوالی تبدیل کنند و یا از حالت معلوم به مجهول تبدیل کنند.


- question and answer drill
معلم سوالاتی از دانش آموزان می پرسد و آنان باید پاسخ دهند.


- use of minimal pairs
معلم از جفت های کمینه استفاده می کند؛ لغاتی که فقط در یک صدا با هم فرق دارند مثلا: ship , sheep.
در ابتدا از آنان خواسته میشود تا تفاوت بین هر دو لغت را متوجه شوند و سپس هر دو را تلفظ کنند.



- complete the dialog
معلم لغاتی از متن را حذف میکند سپس از دانش آموزان میخواهد تا آن لغات را سر جای اصلی خود قرار دهند.


- grammar game
این بازی ها طوری طراحی شده اند تا دانش آموزان نکات گرامری از متن یاد بگیرند.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Silent way

Silent way

این روش توسط caleb gattegno بوجود آمد. که در آن معلم تا حد امکان نباید در کلاس صحبت کند اما یادگیرنده باید تشویق شود تا به زبان مقصد صحبت کند. چارت های رنگی یکی از مواد آموزشی بکار رفته در این روش است. فرضیه یادگیری gattegno شامل موارد زیر است:

۱.اگر یادگیرنده به جای حفظ و تکرار کردن؛ از روشهای کشف و خلاقیت استفاده کند سریعتر و بهتر یاد می گیرد.


۲.یادگیری با استفاده از اشیا فیزیکی(مواد آموزشی)بهتر صورت می گیرد.



۳.یادگیری از طریق حل مسئله بهتر انجام میشود.

گزارش کلاسی
همین طور که ما سر جاهامون نشستیم؛ معلم تازه معرفی روش silent way به زبان پرتغالی رو تموم کرده. معلم به سمت جلوی کلاس قدم میزند و با یک نشانگر آهنی که داره به جدولی که بالای تخته آویزون هست اشاره می کنه. جدول پس زمینه ی مشکی داره و در هر ردیف مستطیل های کوچک وجود دارد؛ هر خونه رنگ متفاوتی داره که به این جدول رنگی صداها میگن. هر خونه نشاندهنده یکی از صداهای انگلیسی می باشند. این جدول دو قسمت داره در قسمت بالایی مصوت ها و در قسمت پایینی صامت ها هستند. معلم بدون این که چیزی بگه به هر کدوم از خونه های بالایی اشاره می کنه؛ همه جا سکوته. معلم الگو رو تکرار میکنه. برای بار سوم؛ همزمان که به اولین خونه اشاره میکنه میگه /a/. معلم کارشو ادامه میده و به چهار خونه ی رنگی دیگه اشاره می کنه. همین طور که داره به خونه ها اشاره میکنه چند تا از دانش آموزان صداهای /e/i/o/u/ رو تکرار میکنند. معلم به خونه ای که نشانگر صدای /e/ هست اشاره میکنه و بعد کف دستاشو به هم می چسبونه و شروع میکنه از هم جدا کردن و منظورش اینه که بچه ها باید این حرف رو موقع تلفظ بکشن. در حالیکه نشانگر رو حرکت میده میرسونه که مصوت e رو به ey تغییر بدن. به همین ترتیب در مورد iy/ow/uw. سپس معلم نشانگر رو به یکی از دخترا میده و اونم به اولین ردیف سفید اشاره میکنه. کلاس با جواب دادن به /a/ شروع میکنن. همین طوری که به سه تا خونه ی بعدی اشاره میکنه کلاس به درستی جواب میدن. اما اون دختر در پیدا کردن آخرین خونه دچار اشتباه میشه و بچه ها داد میزنن نه. یکی از پسرا میگه از سمت چپ باید بری و اون بالاخره آخرین خونه رو پیدا می کنه. معلم با حرکات خودش و گاهی با دادن آموزش به زبان پرتغالی به اونا یاد میده که مصوت ها رو تلفظ کنند و خودش مصوت ها رو تلفظ نمیکنه. بعد از اینکه مطمئن شد بچه ها تلفظ رو یاد گرفتند میره سراغ ردیف بعدی. بعد از آموزش ردیف دوم یکی از پسرا که اسمش pedro هست پای تخته آورده میشه و به کمک بچه ها تلفظ اسم خودش را در جدول پیدا میکنه. بعد سراغ یکی از دخترا به نام carolina میرن و همه با هم تلفظ اسم اونو تمرین میکنند و و در جدول پیدا میکنند. به عنوان فعالیت بعدی؛ اون از هشت تا از دانش آموزان میخواد که همراه اون کنار یک میز بزرگ بشینن که در جلوی کلاس قرار داره و بقیه کلاس پشت سر اونا قرار میگیرن. معلم یک دسته میله های چوبی آبی؛ سبز و صورتی رو در وسط میز قرار میده. اون به یکی از میله ها اشاره میکنه سپس به سه تا مستطیل رنگی موجود در جدول اشاره میکنه. بعضی از بچه ها سعی میکنند کلمه ی میله را تلفظ کنند سپس معلم به خونه ای که کلمه ی /a/ رو نشون میده اشاره میکنه. او به دهانش اشاره میکنه و به اونا نشون میده که فکش رو بالا میبره و دهانش رو میبنده و به اونا میخواد نشون بده که چطوری یک مصوت جدید رو تلفظ کنند و اونا هم //رو تلفظ میکنند بعد این کارو با میله ی سبز و صورتی انجام میدن. و هر جا که بچه ها مشکل داشتن معلم بدون حرف زدن و فقط با استفاده از حرکات به اونا تلفظ صحیح رو یاد میده. بعد همین کارو با هشت تا دیگه از دانش آموزان انجام میده سپس معلم چند تا میله میله ی شبز و آبی رو روی میز قرار میده. اون به میله ی آبی اشاره میکنه و به یکی از بچه ها میگه take a blue rod بعد معلم میگه and و به میله ی سبز اشاره میکنه و همون بچه میگه and take a green rod . معلم بهش اشاره میکنهکه باید جمله رو بصورت کامل بگه و اونم میگه take a blue rod and take a green rod بعد معلم بهش با حرکات میفهمونه که take دومی رو باید از تو جمله حذف کنه و اونم این دفعه میگه: take a blue rod and a green rod . بچه ها سر میزهاشون بر میگردن و معلم هم سذ جاش میره و به پرتغالی از بچه ها میپرسه که درس چطور بود و اونا هم هر کدوم نظراتشونو میگن.


* اصول ‏ silent way *



- هدف معلمی که از این روش استفاده می کند؛ چیست؟
تا دانش آموزان بتوانند افکار و احساسات خود را به زبان مقصد بیان کنند و برای این کار آنها باید مستقل عمل کنند و بتوانند خودشان را تصحیح کنند و به خودشان متکی باشند. معلم فقط زمانیکه دانش آموز برای پیشرفت در یادگیری به کمک احتیاج داشته باشد؛ وارد عمل میشود.

- نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
کار معلم مانند یک تکنسین یا مهندس است. یادگیری بر عهده دانش آموز است و معلم هر چیزی که لازم باشد به آنان میگوید و اجازه میدهد که یادگیرندگان خودشان با موقعیت های تازه مواجه شوند. دانش آموزان باید از دانسته های خود استفاده کنند و هر جا که به مشکلی برخوردند از آن عبور کنند و فعالانه در جستجوی یادگیری زبان باشند.
همانطور که gattegno می گوید: معلم با دانش آموز کار میکند و دانش آموز بر روی زبان کار میکند.

- ویژگی های فرایند یادگیری و تدریس چیست؟
دانش آموزان درس را با یادگیری صداها شروع می کنند. بوسیله یک چارت که انواع صداها بر روی آن نوشته شده است یادگیری آغاز میشود. برای هر صدا رنگ به خصوصی در نظر گرفته شده است. معلم شرایطی فراهم میکند که دانش آموزان بر روی ساختارهای زبان تمرکز کنند. این شرایط باعث فهم بهتر معنا میشود. توسط راهنمایی های بسیار کم معلم؛ دانش آموزان ساختارها را فرا می گیرند. همچنین معلم از خطاهای دانش آموزان متوجه میشود که در کدام قسمت آنها دچار ضعف هستند و باید بیشتر کار شود.

- تعامل معلم با دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر چگونه است؟
اکثرا معلم ساکت اما فعال است. شرایطی فراهم میکند تا آنها یاد بگیرند؛ به صحبتهای آنان گوش میکند و از طریق حرکات غیر گفتاری و وسایل آموزشی به آنان کمک میکند. تعامل گفتاری دانش آموزان با استقبال روبرو میشود.

- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
معلم دائما حرکات آنان را تحت نظر دارد؛ هر گاه احساسات آنها در امر یادگیری مداخله می کند معلم به دنبال راهی می گردد تا آنها بر این مشکل غلبه کنند. از طریق بازخورد پایان هر جلسه که دانش آموزان فرصت دارند احساسا خود را ابراز کنند. همچنین چون دانش آموزان تشویق به تعامل با یکدیگر شده اند بنابراین انتظار میرود یک محیط یادگیری شاد و آرام و لذت بخش بوجود بیاید.

- دیدگاه زبانی و فرهنگی آن چگونه است؟
زبان نشان دهنده گروه مردم خاص است. و فرهنگ آنها نشان دهنده فرهنگ آنها است که از زبان آنان جدا نشدنی است.

- به کدام قسمت از زبان و مهارت های زبانی تاکید شده است؟
تلفظ از آغاز آموزش داده میشود. گرامر به روش استقرایی آموزش داده میشود. در ابتدا دایره لغات بسیار محدود است. هر بار که درس جدیدی داده میشود درس های قدیمی تکرار میشوند. برنامه های درسی بر اساس نیاز دانش آموزان طراحی میشود. بر هر چهار مهارت از ابتدای آموزش تاکید میشود.

- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
زبان مادری دانش آموز فقط موقعی استفاده میشود که معلم بخواهد در تلفظ به آنها کمک کند.

- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
هیچگونه امتحان رسمی وجود ندارد. معلم همیشه و در هر زمان در حال ارزشیابی دانش آموزان است. اگر دانش آموزان بتوانند آنچه را که یاد گرفته اند در موقعیت های جدید بکار ببرند؛ مشخص میشود که آنان درس را به خوبی یاد گرفته اند. معلم هیچ گونه تشویق و تنبیهی بکار نمی برد زیرا این کار روند یادگیری را مختل میسازد. زیرا او معتقد است که هر شخصی سرعت یادگیری متفاوتی دارد.

- معلم چگونه خطاهای دانش آموزان را تصحیح می کند؟
خطاهای دانش آموزان یک امر طبیعی و جز جدا نشدنی از فرایند یادگیری است. معلم از خطاهای دانش آموزان استفاده میکند تا متوجه شود آیا به تمرین اضافی احتیاج دارند یا نه. او سعی میکند تا آنها خودشان بتوانند خطاهای خود را تصحیح کنند و اگر نتوانستند به عنوان آخرین راه چاره معلم خطاهای آنان را تصحیح می کند.

* تکنیک های مورد استفاده در این روش *

- چارت رنگی صداها : چارت شامل خانه های رنگی است که هر کدام نشان دهنده یک صدا در زبان مقصد است.
معلم تلفظ لغت را بوسیله اشاره به هر کدام از خانه های رنگی به دانش آموزان یاد می دهد. این کار باعث میشود تا دانش آموزان بیشتر حواسشان بر روی درس متمرکز شود. چون این چارت تمام صدا ها را بطور همزمان به دانش آموزان نشان میدهد آنان میتوانند بفهمند که چه چیزهایی را یاد گرفته اند و چه صداهایی هنوز باقیست تا یاد بگیرند.

- سکوت معلم : معلم ابتدا راهنمایی های ضروری را انجام میدهد سپس سکوت میکند.

تصحیح خطا بوسیله دانش آموزان : دانش آموزان تشویق میشوند تا هر کدامشان به مشکلی برخوردند بقیه همکلاسی هایش به او کمک کنند. البته این کمک ها باید حالت همکاری داشته باشد نه رقابتی.

- استفاده از میله ها : معلم با استفاده از میله های رنگی به آموزش رنگ ها؛ اعداد؛ و قواعد گرامری مانند حروف اضافه می پردازد. این وسیله به دانش آموزان کمک می کند تا خلاقیت و قدرت تفکر خود را بالا ببرند.

- معلم کف دست هایش را به هم می چسباند و سپس از هم جدا میکند تا به آنها نشان دهد که باید صدای یک مصوت را کشیده تر ادا کنند.

- چارت لغات : دوازده چارت که حاوی ۵۰۰ لغت است به دانش آموزان در یادگیری کمک میکند. معلم به لغات روی دیوار اشاره میکند و دانش آموزان با صدای بلند آنها را تلفظ میکنند. این چارت شامل لغات کاربردی زبان انگلیسی است.

Fidel chart
در کل هشت چارت از این نوع وجود دارد. زمانیکه لغات مختلف صدای مشابه داشته باشند از این چارت استفاده میشود مانند: say , steak

- بازخورد ساختاری درس : از دانش آموزان خواسته .یشود تا در مورد درسی که خوانده اند نظراتشان را بیان کنند . با این کار دانش آموزان یاد می گیرند که مسئولیت یاگیری خودشان را بر عهده بگیرند. زمان و روند کار این جلسات به معلم و کلاس بستگی دارد.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Desuggestopedia یا Suggestopedia

Desuggestopedia یا Suggestopedia

این روش و روش هایی که از این به بعد درباره آنها بحث خواهیم کرد روش هایی است که celce murcia به آنها روش های انسانگرایانه می گوید؛ روشی که در آن برای احساسات و عواطف یادگیرندگان اهمیت بسیاری قائل هستند. مخترع این روش؛ georgi lozanov معتقد است که بازدهی کم آموزشی به خاطر اینست که ما مشکلات شخصی و عاطفی خود را به کلاس آورده و باعث تداخل در امر یادگیری میشویم. ما میترسیم فکر میکنیم که نمیتوانیم به خوبی زبان را یاد بگیریم و همین طرز تفکر مانعی بزرگ در امر یادگیری است. چون ما از تمام توانایی های ذهنی مان استفاده نمیکنیم برای همین فکر میکنیم که نمیتوانیم. بر اساس گفته lozanov ما انسانها فقط ۵ تا ۱۰ درصد از ذهن مان را استفاده می کنیم. این روش میخواهد به دانش آموزان کمک کند تا آنها بر احساسات منفی که باعث مداخله در امر یادگیری میشود؛ غلبه کنند. یکی از روش هایی که برای غلبه بر این احساس مفید است؛ استفاده از تلفیق آموزش با هنرهای زیبا است.

گزارش کلاسی
اولین چیزی که وارد اتاق میشویم توجه ما را به خود جلب می کند اینست که این کلاس با تمام کلاس هایی که تا به حال رفته ایم کلی متفاوت است. همه چیز روشن و رنگی است چندین پوستر روی دیوار وجود دارد. اکثر آنها پوسترهای مسافرتی از شهرهای انگلستان هستند و تعداد کمی از این پوسترها حاوی مطالب گرامری نیز هست. یکی از آنها حاوی صرف فعل to be و ضمیر فاعلی است و دیگری مفعول و ضمیر ملکی را نشان میدهد. همچنین وسایل موسیقی هم وجود دارد. در کنار آنها کلاه ؛ ماسک و وسایل صحنه وجود دارد. معلم به زبان عربی با دانش آموزات احوالپرسی میکند و به آنها توضیح میدهد که قرار است تجربه ی جدید و جالبی را در فراگیری زبان کسب کنند. او با اعتماد به نفس می گوید: احتیاجی نیست شما سعی کنید یاد بگیرید یادگیری خود به خود اتفاق خواهد افتاد. اول از همه شما باید یک اسم جدید به انگلیسی برای خود انتخاب کنید و همچنین در کنار آن اسم یک هویت جدید انتخاب کنند. او یک برگه به آنها میدهد که اسم های انگلیسی روی آن نوشته شده است؛ اسامی آقایان در یک طرف و اسامی خانم ها در طرف دیگر نمایان است. معلم اسامی را تلفظ می کند و بچه ها بعد از او تکرار میکنند. سپس معلم به آنها میگوید که در طول درس آنها باید یک زندگی نامه در مورد شخصی که قرار است باشند ارائه دهند. اما حالا فقط باید یک شغل انتخاب کنند و در مورد اون توضیح دهند. استفاده از پانتومیم به بچه ها کمک میکند که بهتر بفهمند؛ معلم چندین شغل را با حرکات خود نشان می دهد مثل: خلبان؛خواننده؛نجار؛هنرمند. دانش آموزان انتخاب میکنند چه شغلی داشته باشند. معلم با هر یک از دانش آموزان با نقش جدیدی که گرفته اند سلام و احوالپرسی میکند و چند سوال در مورد شغل شون میپرسه. بچه ها سوالات او را متوجه میشوند و با yes و no جواب میدن. سپس معلم با آنها یک دیالوگ رو کار میکنه که دو نفر در حال احوالپرسی با همدیگه هستند. سپس آنها خود را به معلم معرفی میکنند. سپس معلم به کلاس میگه که قراره یک تجربه ی جدیدی کسب کنند؛ او یک جزوه ی ۲۰ صفحه ای و بین بچه ها پخش میکنه که عنوانش "خواستن؛ توانستن است" میباشد. در سمت راست ورقه دو ستون وجود دارد یکی متن به انگلیسی و در سمت دیگر ترجمه متن به عربی؛ در سمت چپ ورقه تعدادی لغت و همچنین گرامر وجود دارد. تا حدودی عربی؛ تا حدودی انگلیسی و همچنین تا حدی پانتومیم معلم متن دیالوگ را توضیح میدهد. و ذهن آنها را با لغات و گرامر آن درگیر میکند سپس او به زبان عربی به آنها میگویدکه از روی متن به انگلیسی میخواند و آنها باید متن را دنبال کنند.


* اصول ‏ Desuggestopedia *
- هدف معلمی که از این روش استفاده می کند؛ چیست؟
معلم انتظار دارد که فرایند یادگیری بهبود یابد. برای انجام این کار از تمام توانایی های دانش آموزان باید استفاده شود. و این از طریق برداشتن موانع احساسی از سر راه یادگیرندگان امکان پذیر است.

- نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
معلم رییس کلاس است. برای اینکه روش اثر بخش باشد؛ دانش آموزان باید به معلم اعتماد کتند و به او احترام بگذارند. دانش آموزان نیز مطالب را از کسی که به او اعتماد دارند و احساس میکنند در مشکلات آنها را یاری می کند بهتر یاد می گیرند.

- ویژگی های فرایند یادگیری و تدریس چیست؟
جو کلاس خوب و سازنده است. چارت های گرامر دور تا دور کلاس چسبانده شده است تا دانش آموزان از یادگیری محیطی نیز بهره ببرند. این چارت ها هر هفته عوض میشوند تا در آنها حس خلاقیت پرورش یابد. دانش آموزان یک اسم و یک کار جدید را انتخاب میکنند تا یک شخصیت جدید بدست آورند و با آن نقش بازی کنند. متونی که آنان کار میکنند؛ دست نوشت های طولانی (۸۰۰ کلمه ای) است. همچنین ترجمه دیالوگ ها به زبان مادری آنها نیز موجود است. معلم دیالوگ را در دو مرحله فعال و غیر فعال ارائه می دهد. در مرحله فعال معلم دیالوگ را با لحنی هماهنگ با موزیک می خواند و در مرحله دوم با سرعت و لحنی نرمال آن را می خواند. فعالیت های مختلفی از قبیل: نمایشنامه؛ آهنگ؛ بازی؛ تمرینات پرسش و پاسخ از ویژگی های این روش است.

- تعامل معلم با دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر چگونه است؟
معلم از همان ابتدای درس آغازگر تمام تعاملات است. ابتدا دانش آموزان بصورت غیر کلامی با معلم ارتباط برقرار میکنند اما رفته رفته به راحتی به زبان مقصد صحبت می کنند.

- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
در این روش توجه زیادی به احساسات دانش آموزان شده است. یکی از اصول اساسی این روش اینست که در آن دانش آموزان خونسرد و با اعتماد به نفس هستند. آنها احتیاجی ندارند برای یادگیری زبان خیلی تلاش کنند بلکه زبان را به راحتی می آموزند. در این روش خیلی مهم است که موانع روانی که در امر یادگیری مداخله می کنند از میان برداشته شوند. بر اساس همین آنها شخصیت های جدیدی انتخاب می کنند و با توجه به آن شخصیت نقش بازی می کنند تا احساس امنیت کنند و راحت تر زبان را یاد بگیرند.

- دیدگاه زبانی و فرهنگی آن چگونه است؟
زبان اولین مرحله ارتباطی است و رفع موانع روانی دومین مرحله است. فرهنگ روزانه مردم آن زبان نیز مد نظر است.

- به کدام قسمت از زبان و مهارت های زبانی تاکید شده است؟
بر یادگیری لغات تاکید زیادی شده است. گرامر بصورت قیاسی آموزش داده میشود. صحبت برای برقراری ارتباط تاکید شده است. همچنین در زبان مقصد دیالوگ هایی می خوانند و انشاء هم می نویسند.

- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
برای ترجمه دیالوگ ها از زبان مادری دانش آموزان استفاده میشود. معلم هر جا که ضروری باشد از زبان مادری آنان استفاده می کند. هر چه درس به سمت جلو میرود معلم از زبان مادری آنها کمتر و کمتر استفاده می کند.

- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
معلم بر اساس عملکرد کلاسی دانش آموزان آنان را ارزشیابی می کند نه بر اساس امتحان رسمی که ممکن است جو تشنج به راه بیندازد و باعث اختلال در امر یادگیری شود.

- معلم چگونه خطاهای دانش آموزان را تصحیح می کند؟
خطاها به آرامی و با لحن خوب توسط معلم تصحیح میشود.

* تکنیک های مورد استفاده در این روش *

Classroom set-up
تمام سعی معلم اینست که یک کلاس شاد و خوب داشته باشد. و کلاس جو سازنده و مثبتی داشته باشد.

Peripheral learning
بوسیله چسباندن پوسترهای حاوی نکات گرامری دور تا دور کلاس؛ دانش آموزان می توانند مطالب ضروری را راحت تر یاد بگیرند.

Positive suggestion
معلم به دو روش مستقیم و غیر مستقیم این کار را انجام می دهد: در روش مستقیم؛ معلم به دانش آموزان می گوید که آنها موفق خواهند شد که در این روش بر ذهن خود آگاه آنان تاثیر می گذارد. اما در روش غیر مستقیم که خیلی موثر تر هست مثلا بر روی دیالوگ ها عبارات و جملاتی مانند خواستن توانستن است نوشته شده است. که بر روی ذهن ناخود آگاه آنان تاثیر می گذارد.

Choose a new identity
دانش آموزان به زبان مقصد یک اسم و شغل جدید انتخاب می کنند و همینطور که درس به درس پیش میرود دانش آموزان فرصت این را دارند که نقش بازی کنند و خود را در یک شخصیت جدید قرار دهند.

Role play
در نقش جدیدی که برای خود ساخته اند به ایفای نقش می پردازند و خود را جای آن شخص می گذارند.

First concert (active concert)
بعد از اینکه معلم داستان را معرفی کرد و توجه آنان را به نکات گرامری جلب کرد؛ شروع به خواندن دیالوگ میکند و صدای خود را با موسیقی در حال پخش تنظیم می کند.

Second concert (passive concert)
در این مرحله معلم با سرعت معمولی و بدون پهش موزیک شروع به خواندن دیالوگ می کند و دانش آموزان نیز دست نوشته ها را کنار میگذارند و فقط به معلم گوش می کنند.

Primary activation
دانش آموزان بصورت انفرادی و یا گروهی شروع به خواندن دیالوگ می کنند.

Creative adaptation
فعالیت هایی که برای این مرحله در نظر گرفته شده است شامل: آواز خواندن؛ رقصیدن؛ نمایشنامه؛ بازی ها است. نکته مهم اینست که فعالیت ها متفاوتند و بر روی نکات زبانی تاکید زیادی ندارد؛ هدف برقراری ارتباط در زبان مقصد است.
 
آخرین ویرایش:

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Community language learning

این روش به معلم میگه که دانش آموزان خود را به عنوان یک شخص کامل ببینند. یعنی اینکه معلم نه تنها به استعدادها بلکه به احساسات و عواطف و عکس العمل های آنان نیز توجه کند. اصول این روش بر مبنای روش یادگیری مشاوره ای charles curran پایه گذاری شده است. او معتقد بود یادگیرندگان هنگام مواجه شدن با شرایط یادگیری جدید می ترسند و استرس می گیرند و راه مقابله با این ترس؛ ظاهر شدن معلم در نقش مشاور است. معلم با فهمیدن شرایط دانش آموزان به آنها کمک کند تا این احساسات منفی را کتار گذاشته و انرژی مثبت بگیرند.

گزارش کلاسی

دانش آموزان سر جاهای خود می نشینند. صندلی های آنان به حالت دایره ای دور تا دور کلاس چیده شده و یک میز وسط قرار داده شده و یک ضبط صوت روی اونه. بعد از سلام و احوالپرسی معلم و دانش آموزان خودشون رو معرفی می کنند. به زبان اندونزیایی معلم به اونا میگه که قراره چه کارایی انجام بدن . آنها قرار است که به انگلیسی یک مکالمه داشته باشن و معلم هم بهشون کمک میکنه. مکالمه بصورت ضبط شده هست و آنها بعدا باید اونو بنویسن. معلم بهشون میگه بقیه فعالیت های کلاسی قراره از روی همون دست نوشته باشه. سپس بهشون توضیح میده که چه جوری مکالمه رو انجام بدن. هر وقت که یکی از شماها خواست چیزی بگه دستش رو بلند کنه و من میام پشتش. من قرار نیست تو مکالمه شما شرکت کنم فقط کمکتون میکنم که چیزی رو که میخواید بگید رو بگید. شما اون چیزی رو که میخواید بگید به اندونزی بگید من ترجمه انگلیسیشو بهتون میگم. و شما هم صدای خودتونو ضبط میکنید. شما ده دقیقه وقت دارید. اولش هیچ کس صحبت نمیکنه اما بعد یه دختر جوون دستشو بلند میکنه؛ معلم میره پشت سرش و اون دختر میگه selamat sore و معلم معادلشو good evening میگهو اونم همینو تو میکروفون میگه و صداشو ضبط میکنه. و همینطور برای بقیه این قضیه ادامه پیدا میکنه. بعد از اینکه مکالمه تموم شد معلم میپرسه که در مورد تجربه ی امروزشون چه احساسی دارند. و هر کدوم نظرشونو ابراز میکنند. بعد معلم نوار رو پخش میکنه تا اونا به صدای خودشون گوش کنند. سپس معلم میخوا تا صندلیاشونو به سمت تخته برگردونن و چیزایی که اون مینویسه رو نگاه کنند. معلم صدای هر دانش آموز که پخش میشه رو پای تخته مینویسه. بعد زیر لغات خط میکشه و برای هر کدام معنای اندونزیایی اونو مینویسه. سپس معلم متن رو سه مرتبه میخونه تا اونا گوش کنن. به عنوان تمرین بعدی؛ معلم میخواد تا دانش آموزان متنا رو تمرین کنن و هر جا که مسکل داشتن در تمرین تلفظ از او کمک بخوان. سپس معلم از دانش آموزان میخواد تا در گروه های سه نفره روی جملات مکالمه کار کنند و از روی آن جملات جدیدی بسازن و معلم بین گروه ها میچرخه تا اگه مشکلی داشتن کمکشون کنه. به عنوان آخرین فعالیت معلم ازشون میخواد تا در مورد تجربه ای که امروز داشتن صحبت کنند.
برای دو جلسه بعد ازشون میخواد:
۱. معلم از متن فعل To be را انتخاب میکند تا انها این فعل رو برای اشخاص مختلف صرف کنند.
۲. در گروه های کوچک به جمله سازی بپردازند و سپس جمله هاشونو با بقیه کلاس رد و بدل کنند.
۳. به نوبت شروع به خواندن متن میکنند. یکی به اندونزی و دیگری به انگلیسی میخونه. اونا این شانسو دارن تا بر روی تلفظاشون کار کنن.
۴. معلم یه عکس روی تخته میچسبونه و شروع به صحبت کردن در مورد اون میکنند انگار که اونو میشناسن.
۵. دانش آموزان مکالمه ای رو که ساختن بازسازی میکنند.
۶. از لغاتی که در طی مکالمه یاد گرفته اند یک دیالوگ جدید میسازند.

* اصول ‏ Community language learning *

ـ هدف معلمی که از این روش استفاده می کند چیست؟
دانش آموزان یاد بگیرند که چطور به زبان مقصد ارتباط برقرار کنند. چگونه مسئولیت یادگیری خودشان را بر عهده بگیرند و چگونه از همدیگر درس یاد بگیرند. تمامی این اهداف دست یافتنی است به شرط آنکه با همدیگه مانند یک انسان کامل برخورد کنند و به عقاید و احساسات یکدیگر احترام بگذارند.

ـ نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
نقش معلم به غیر از معلمی؛ مشاوره هم هست. و نقش دانش آموز یک موکل است.

ـ ویژگی های این روش چیست؟
SAARRD
اساس این روش است که از حروف اول شش ویژگی این روش گرفته شده است که هر کدام را توضیح میدهیم:
1.Security , 2.aggression , 3.attention , 4.reflection , 5.retention ‎, 6.discremination
۱.وقتی که دانش آموزان به زبان مادری خود صحبت می کنند احساس امنیت بیشتری میکنند.
۲. دانش آموزان باید این فرصت را داشته باشند تا خودشان را نشان دهند.
۳. دانش آموزان باید در شرایط مختلف آموزشی قرار بگیرند تا فعالیت های متفاوتی را تجربه کنند.
۴. به دو طریق معلم بازخورد میگیرد یکی از درسی که خوانده اند و یکی از طریق تجربه ی کلاسی که در آن جلسه داشته اند.
۵. از طریق بکار بردن یاد گرفته ها در شرایط جدید و به یاد سپاری آموخته ها
۶. از طریق تمایز قائل شدن بین ساختارهای مختلف صورت میگیرد. زمانی بود که از آنان خواسته شد تا به صدای ضبط شده کامپیوتری گوش کنند و تلفظ خود را با آن تصحیح کنند.

-نقش متقابل معلم و دانش آموز چگونه است؟
در مراحل اولیه معلم به کلاس نظم میدهد و در مراحل بعدی دانش آموزان مسئول هستند. این روش نه معلم محور است و نه دانش آموز محور؛ بلکه معلم-دانش آموز محور است و هر دوی آنها تصمیم گیرنده هستند. خیلی مهم است که دانش آموزان با یکدیگر تعامل داشته باشند زیرا احساس نا امنی از بین میرود و از هم می توانند یاد بگیرند. حس همکاری و نه حس رقابت بین آنان وجود دارد.

- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
احساسات دانش آموزان بسیار مهم است. از آنان خواسته میشود تا در مورد احساساتشان صحبت کنند و معلم آنان را راهنمایی میکند تا چگونه بر احساسات منفی شان غلبه کنند. برای ایجاد احساس امنیت ؛ معلم به زبان مادری آنها صحبت میکند و در مورد کارهایی که باید انجام دهند توضیح میدهد.

- نگرش زبانی و فرهنگی چگونه است؟
از زبان برای برقراری ارتباط استفاده میشود. زبان وسیله ای برای تفکر خلاقانه و انتقادی است. و فرهنگ جز ترکیبی یادگیری زبان است.

- تاکید بر کدام قسمت ها و مهارت های زبانی است؟
نکات خاص گرامری؛ تلفظ؛ لغات مورد توجه است. مهمترین مهارت ها؛ فهم مطلب و صحبت کردن است. که در ابتدای درس توسط خواندن و نوشتن انجام میگیرد.

- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
برای ایجاد حس امنیت ابتدا از زبان مادری آنها استفاده میشود. هدف از استفاده ی زبان مادری زدن پل از ناشناخته ها به سمت شناخته هاست. هر جا که ممکن باشد معادل اندونزیایی لغات انگلیسی به آنان گفته میشود.

- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
در این روش هیچگونه ارزشیابی از پیش تعیین شده ای وجود ندارد. اما اگر قرار باشد ارزشیابی کنند باید با توجه به متد آموزشی این کار انجام شود. معلم یک امتحان مختلط میگیرد. دانش آموزان باید یک پاراگراف بنویسند و یا یک مصاحبه شفاهی انجام دهند تا اینکه یک سری سوالاتی که فقط یک جنبه زبان را در نظر میگیرند؛جواب دهند.

- معلم چگونه اشتباهات دانش آموزان را تصحیح می کند؟
معلم باید در یک حالت دوستانه و غیر مخاطره آمیز این کار را انجام دهد. معلم قسمتی را که دانش آموز اشتباه گفت را بطور صحیح تکرار می کند بدون اینکه بطور مستقیم به خطا اشاره کند.

* تکنیک های مورد استفاده *

Tape recording student conversation
دانش آموزان صدای خود را ضبط میکنند و این باعث مسئولیت پذیری آنان میشود. معلم آنچه را که دانش آموزان میگویند به زبان انگلیسی ترجمه میکند. بعد از ضبط مکالمه معلم دوباره نوار را پخش میکند و آنان راحت تر میتوانند معنای جملات را متوجه شوند.

Transcription
معلم از دانش اموزان میخواهد تا صدای ضبط شده خود را بر روی کاغذ بنویسند. این دست نوشته اساس فعالیت های بعدی خواهد بود. همچنین میتوانند این نوشته ها را به اندازه پوستر درآورده و در کلاس قرار دهند.

Reflection on experience
معلم وقتی به دانش آموزان می دهد تا در مورد تجربیاتی که در طی درس داشته اند و احساساتشان صحبت کنند.

Reflective listening
دانش آموزان استراحت میکنند و به صدای ضبط شده خودشان گوش میکنند. بار دوم به صدا گوش میکنند و همزمان به دست نوشته های خود نگاه میکنند و صدا را دنبال میکنند. زمانیکه معلم در حال خواندن نوشته ها است دانش آموزان کلمات را با خود زمزمه می کنند.

Human computer
یکی از دانش آموزان قسمتی از نوشته را انتخاب میکند تا تلفظ را تمرین کند. معلم او را تحت نظر دارد اما معلم اشتباهات تلفظی او را تصحیح نمی کند. زمانیکه معلم لغات را تلفظ میکند دانش آموزان می توانند تلفظ صحیح را یاد بگیرند.

Small group tasks
از دانش آموزان خواسته میشود تا با توجه به لغاتی که در متن یاد گرفته اند؛ جمله سازی کنند سپس جملات جدیدی که ساخته اند با بقیه گروه ها به اشتراک میگذارند. معلمانی که از این فعالیت استفاده می کنند معتقدند که دانش آموزان میتوانند مطالب زیادی از یکدیگر یاد بگیرند و همدیگر را نیز بهتر بشناسند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Total physical response

مبتکر این روش james asher بود و معتقد بود که سریع ترین و کم استرس ترین راه برای یادگیری زبان دنبال کردن دستوراتی است که توسط معلم ارائه میشود (البته بدون اینکه معلم به زبان مادری آنها صحبت کند).

ما از طریق مشاهده کلاسی با این روش بیشتر آشنا خواهیم شد. کلاس در سوئد برگزار میشود؛ یک کلاس سی نفره در مقطع پنجم که کلاس زبان سه بار در هفته برگزار میشود.

گزارش کلاسی:

ما به دنبال معلم وارد کلاس میشویم و در آخر کلاس بر روی صندلی می نشینیم؛ این اولین کلاس سال هست؛ معلم در ابتدا شیوه ی تدریس خود را برای شاگردانشرح می دهد. او به سوئدی توضیح می دهد که "شما انگلیسی را به روشی که سوئدی یاد گرفتید فرا می گیرید". شما صحبت نمی کنید به جای آن به من گوش می دهید و هر کاری که من می کنم تکرار می کنید. من به شما دستور می دهم که یک کاری را انجام دهید و شما همراه با من انجام می دهید. من در طول تدریس به چهار نفر داوطلب برای این کار احتیاج دارم. دست ها بالا میره و معلم اسامی چهار نفر رو صدا میزنه که برن کنار معلم و روی صندلی بشینن که رو به روی بچه های کلاس قرار داره. معلم به بچه های کلاس میگه فقط نگاه و گوش کنند. معلم به انگلیسی میگه "بلند شید " و خودش بلند میشه و با دست اشاره میکنه اون چهار تا دانش آموز هم بلند بشن. بعد میگه "بشینید" و همه میشینن. بعد معلم دستورات دیگه ای هم میده مثل: بپرید؛راه برید ؛بپیچید ؛... . سپس معلم از یکی از بچه ها میخواد که این کارها رو انجام بده و دیگه دسته جمعی انجام نمی دهند. در آخر معلم سمت بچه هایی که نشسته اند و در حال تماشای معلم و چهار نفری هستند که دستورات را انجام می دهند میرود و به آنها می گوید "بلند شید" و آنها هم انجام می دهند. بعد از آن معلم دستورات جدیدی می دهد. می گوید "به در اشاره کن" و در حالیکه خودش با دست راستش اشاره می کند این را می گوید. سپس یکی از چهار داوطلب به در اشاره می کند. سپس دستوراتی چون "به میز اشاره کن" ؛ "به صندلی اشاره کن" هم به آنها یاد داده میشود. سپس همین دستورات به تمام کلاس هم داده میشود تا انجام دهند. سپس معلم به چهار داوطلب دستورات جدیدی میدهد؛ او می گوید : بپر روی میز؛ اول بچه شک میکنه و بعد روی میز می پرد. ابتدا همه از این حرکت می خندند بعد معلم در دادن دستوراتش از جملات مشتق استفاده می کند و دیگر تک جمله ای نیست؛ مثل : به در اشاره کن و به سمت در حرکت کن و بچه ها هم انجام می دهند. به عنوان آخرین مطلب معلم یک سری دستورات جدید بر روی تخته می نویسد و هنگام نوشتن هر دستور آن را هم انجام می دهد. دانش آموزان هم دستورات را در دفتر خود یادداشت می کنند. کلاس تمام میشود؛ هیچ کس به غیر از معلم در کلاس حرف نزد.

ـ هدف معلمی که از این روش استفاده می کند چیست؟
معلم معتقد است که دانش آموزان باید از یادگیری لذت ببرند و استرسی که در یادگیری بوجود میاید را از بین ببرد.

ـ نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
معلم نقش سرپرست و کارگردانی کلاس را بر عهده دارد و دانش آموزان نقش مقلد را دارند و هر دستوری که او میدهد را انجام می دهند.

ـ ویژگی های این روش چیست؟
ابتدا معلم به چند تا از دانش آموزان دستوراتی میدهد تا آنها انجام دهند. در مرحله دوم؛ دانش آموزان با اجرای دستورات معلم به تنهایی نشان میدهند که دستورات او را فهمیده اند. سپس معلم با ترکیب دستورات میخواهد تا ذهن دانش آموزان را انعطاف پذیر کند و جملات جدید و نا آشنا را متوجه شوند. زمانیکه آنها یاد گرفتند به دستورات پاسخ دهند سپس میتوانند نوشتن و خواندن را نیز یاد بگیرند. خودشان نیز مانند معلم عمل کنند و دستور بدهند.

-نقش متقابل معلم و دانش آموز چگونه است؟
معلم با تمام دانش آموزان و تک تک آنها تعامل دارد.
دانش آموزان حرکات را با هم انجام می دهند و همچنین میتوانند از یکدیگر یاد بگیرند.

- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
یکی از دلایل بوجود آمدن این روش کاهش استرس در دانش آموزان در حال فراگیری زبان است. یکی از عوامل کاهش استرس اینست که به دانش آموز فرصت بدهند تا هر زمانی که خودش احساس کرد می تواند صحبت کند. یک کار دیگر اینست که فرایند یادگیری را لذت بخش کنند. استفاده از دستورات سرگرم کننده و خنده دار راهی برای این کار است. احساس موفقیت و کاهش استرس یادگیری را تسهیل می بخشد.

- نگرش زبانی و فرهنگی چگونه است؟
ساختار شفاهی از عوامل اصلی به حساب می آید. و زندگی روزمره و شیوه زندگی مردمی که به آن زبان صحبت می کنند جز نگرش فرهنگی محسوب میشود.

- تاکید بر کدام قسمت ها و مهارت های زبانی است؟
بر لغت و گرامر بیش از بقیه قسمت های زبان تاکید شده است. مهارت صحبت کردن بر مهارت نوشتن ارجحیت دارد. یک راه برای اینکه مشخص شود که دانش اموزان زبان گفتاری معلم را فهمیده اند یانه اینست که کار و حرف های معلم را با بدن خود تکرار کنند.

- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
در ابتدا شیوه ی کاری این روش به زبان مادری آنها و توسط معلم توضیح داده میشود. بعد از معرفی روش معلم از زبان مادری دانش اموزان استفاده نمی کند. و معنا و مفهوم جملات و کلمات از طریق حرکات بدن منتقل میشود.

- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
معلم با دادن یک سری دستورات به هر کدام از دانش آموزان میتواند آنان را ارزیابی کند.

- معلم چگونه اشتباهات دانش آموزان را تصحیح می کند؟
معلم باید بداند که دانش آموزان در ابتدای انر دچار اشتباهاتی میشوند و او باید صبور باشد و فقط اشتباهات مهم و فاحش آنان را تصحیح کند و همین اشتباهات نیز باید در یک حالت غیر تهاجمی تصحیح شوند و همین که دانش آموزان حرفه ای تر شدند معلم میتواند اشتباهات کوچک آنان را نیز تصحیح کند.

* تکنیک های مورد استفاده *

Using commands to direct behavior
به دانش آموزان دستوراتی داده میشود تا آنها را انجام دهند؛ با این کار معنای دستورات به راحتی منتقل میشود. ابتدا معلم دستورات را همراه با دانش آموزان انجام می دهد؛ سپس معلم دانش آموزان را راهنمایی می کند تا به تنهایی کارها را انجام دهند.
آشر (asher) به معلمان توصیه می کند که ترتیب و توالی دستورات را عوض کنند تا دانش آموزان دستورات را حفظ نکنند. همچنین معلم نباید دستورات جدید را خیلی سریع معرفی کند. او باید هر بار سه دستور را معرفی کند.

Role reversal
دانش آموزان به معلم و همکلاسی های خود دستور می دهند تا آنها را انجام دهند. بر اساس گفته ی asher ؛ دانش آموزان بعد از گذشت ده تا بیست ساعت از آموزش شروع به صحبت کردن می کنند. نباید به آنان برای صحبت کردن فشار آورد؛ هر زمان که احساس آمادگی کنند شروع به حرف زدن می کنند.

Action sequence
همانطور که مشاهده کردیم معلم سه عمل متوالی را به دانش آموزان دستور می دهد تا انجام دهند. برای مثال معلم به دانش آموزان می گوید : به در اشاره کنید؛ به سمت در حرکت کنید؛ و به در دست بزنید. به این سری از دستورات action sequence گفته میشود.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Communicative language teaching

تاریخچه ی این روش به اواخر سال های ۱۹۶۰ بر می گردد ، زمانیکه آموزش سنتی زبان در حال تغییر بود.
هدف این روش کاربرد شیوه های ارتباطی است. در این روش تاکید بیشتر بر روی fluency است. همچنین اساس آن نیز paraphrase است.

گزارش کلاسی

معلم وارد کلاس میشود بعد از احوالپرسی یک جزوه به دانش آموزان میدهد که در هر دو طرفش نوشته هست. در یک طرف آن در مورد ورزش نوشته شده است. معلم از آنان میخواهد آن را بخوانند و زیر پیش بینی هایی که در مورد برنده ی کاپ قهرمانی شده است؛ خط بکشند. او تمامی این دستور العمل ها را به زبان انگلیسی می دهد. وقتی که تمام شد آنها باید زیر آنهایی را که خط کشیده اند؛ بخوانند. معلم هم پای تخته می نویسد. سپس معلم همراه دانش آموزان در مورد پیش بینی ها با هم بحث می کنند که کدام بیشتر به واقعیت نزدیک است. سپس به سراغ جملاتی که در این باره بر ری تخته نوشته شده است میروند. و از دانش آموزان میخواهد که جملات نوشته شده را به طرز دیگری بیان کنند. سپس معلم از آنان میخواهد به صفحه ی بعد بروند که در آن تمامی جملات مربوط به موضوع نوشته شده است اما به هم ریخته است و او از بچه ها میخواهد که ترتیب جملات را با توجهبه متن درست کنند و در آخر نوشته های خود را با متن اصلی که آن طرف برگه هست چک کنند. در مرحله ی بعد دانش آموزان قرار است بازی انجام دهند. او کلاس را به گروه های کوچک ۵ نفره تقسیم میکند و به هر کدام ۱۳ کارت می دهد و روی هر کارت شکل یک وسیله ی ورزشی است. دانش آموزان هر کدام اسم وسیله ی ورزشی را می گویند و معلم بر روی تخته می نویسد: بسکتبال؛ فوتبال؛والیبال؛ راکت؛ تنیس؛.... . ورق ها بر زده میشود و چهار نفر از اعضای گروه هر کدام سه ورق بهشون داده میشود؛ انها ورق ها را به کسی نشان نمی دهند. ورق اضافی در حالیکه شکلش معلوم نباشد در وسط گروه قرار داده میشود. نفر پنجم هر گروه هیچ ورقی دریافت نمی کند و او باید پیش بینی کند که مثلا: dumduan (یکی از اعضای گروه) هفته ی بعد چه کاری را انجام دهد. مثلا: اگر یکی از اعضای گروه عکس اسکی را نشان داد؛ آنوقت نفر پنجم می گوید dumduan نمی تواند به اسکی برود چون من اسکی های او را گرفته ام و جملاتی شبیه به این. دانش آموزان از این بازی لذت می برند آنها هر کدام به نوبت در مورد گذراندن تعطیلات همکلاسی خود پیش بینی می کنند. به عنوان فعالیت بعدی؛ معلم چندین پیش بینی را در قالب جملات می نویسد و از دانش آموزان می خواهد در مورد آن فکر کنند و جملات را بسط دهند و در موردش بحث و گفتگو کنند. سپس دانش آموزان را به گروه های سه نفره تقسیم میکند و به هر گروه برگه هایی می دهد نقاشی هستند و هیچ گونه کلمه ای روی آن نوشته نشده است در یک ردیف شش عکس وجود دارد و هر کدام بیان کننده داستان هستند. یکی از اعضای گروه اولین عکس را به اعضای دیگر نشان میدهد در حالیکه بقیه ی عکس ها را پوشانده است. و دیگر اعضا سعی میکنند با توجه به عکس اول بقیه داستان را پیش بینی میکنند و اونی که عکس ها دستش است میگوید که ایا درست حدس زده اند یا خیر؟ سپس عکس دوم را به انها نشان میدهد و میخواهد ادامه را پیش بینی کنند و همین طور تا آخر داستان؛ قضیه ادامه پیدا میکند. برای آخرین فعالیت؛ به دانش اموزان ایفای نقش داده میشود. معلم آنها را به گروه های چهار نفره تقسیم میکند و آنها باید فکر کنند که چهار نفر کارمند از یک شرکت هستند و یکی از آنها رییس بقیه است و قرار است یک جلسه برگزار کنند که در آن در مورد شراکت خودشان با یک شرکت دیگر بحث کنند و نتیجه بگیرند. این قضیه برای پانزده دقیقه طول میکشد. معلم گروه به گروه حرکت میکن و به آنها کمک میکند. وقتی که تمام شد دانش آموزان فرصت دارند تا سوالات خود را بنویسند سپس در مورد اینکه چگونه باید با رییس خود برخورد کنند بحث می کنند. کلاس تقریبا تمام است و معلم چند لحظه ی آخر رو برای دادن تکالیف خانه میگذارد. آنها باید شب به مناظره ی بین دو کاندیدا از رادیو یا تلویزیون گوش کنند و تماشا کنند. که کدام برنده میشودو چرا؟ و در مورد آن باید بحث کنند و این تکلیف جلسه ی بعدی آنان خواهد بود.

* اصول روش CLT *

ـ هدف معلمی که از این روش استفاده می کند چیست؟
توانایی برقراری ارتباط به زبان مقصد است. برای این کار آنها باید اطلاعاتی در مورد؛ ساختار ؛ عملکرد و معنای زبان داشته باشند. باید بدانند که ساختارهای مختلف ممکن است یک عملکرد داشته باشند و یک ساختار میتواند عملکردهای متفاوت داشته باشد. و آنها باید بتوانند از بین این ساختارها مناسب ترین را انتخاب کنند تا معنا را منتقل کند.

ـ نقش معلم و دانش آموزان چیست؟
معلم فرایند ارتباط در کلاس را تسهیل می بخشد. برای انجام این کار او شرایطی را بوجود می آورد تا ارتباطات را تقویت کند.
در طول انجام فعالیت ها ؛ او مانند یک مشاور عمل می کند که به سوالات آنها پاسخ میدهد و عملکردشان را کنترل می کند. و اشتباهات دانش آموزان را ثبت میکند تا بعدا روی آنها کار کنند. بعضی اوقات معلم مانند دانش آموزان در بحث ها شرکت میکند.
دانش آموزان در تمام مراحل درگیر بحث و گفتگو هستند. و آنها مسئول یادگیری خودشان هستند.

ـ ویژگی های این روش چیست؟
مهم ترین ویژگی این روش آنست که همه فعالیت هایی که انجام میشود با هدف برقراری ارتباط است. آنها از طریق بازی؛نقش پذیری؛حل مسئله زبان را یاد می گیرند.
این گونه فعالیت ها بنا به گفته morrow دارای سه ویژگی مشترک هستند:information gap, choice, feedback.
یکی دیگر از ویژگی ها؛ استفاده از مواد آموزی معتبر است.

-نقش متقابل معلم و دانش آموز چگونه است؟
معلم بعضی قسمت های درس را توضیح می دهد. همچنین او فعالیت های کلاسی راتسریع می بخشد. دانش آموزان بطور دائم در حال برقراری ارتباط با یکدیگر هستند.

- با احساسات دانش آموزان چگونه برخورد میشود؟
زمانیکه آنان احساس کنند که یادگیری زبان یک کار مفید است؛ تشویق میشوند که زبان یاد بگیرند. همچنین معلم به آنان فرصتی میدهد تا عقاید و احساساتشان را ابراز کنند. در نهایت بوسیله تعامل دانش آموزان با یکدیگر؛ احساس امنیت بیشتری بین آنان برقرار میشود.

- نگرش زبانی و فرهنگی چگونه است؟
زبان برای برقراری ارتباط است. توانش زبانی؛ دانستن ساختارها و معانی تنها یک بخش از توانایی های ارتباطی هستند. جنبه دیگر توانایی برقراری ارتباط؛ دانستن عملکرد زبان است.
فرهنگ همان شیوه ی زندگی روزانه مردمی است که به آن زبان صحبت می کنند.

- تاکید بر کدام قسمت ها و مهارت های زبانی است؟
بر عملکرد بیشتر از ساختار زبان تاکید شده است. بر روی هر چهار مهارت زبان از ابتدا کار میشود.

- نقش زبان مادری دانش آموزان چیست؟
استفاده درست و به موقع زبان مادری در این روش اشکالی ندارد.
در حین فعالیت های کلاسی و مشخص کردن تکالیف؛ از زبان مقصد استفاده میشود.

- ارزشیابی چگونه صورت می گیرد؟
در این روش معلم هم accuracy و هم fluency را ارزیابی میکند. معلم بطور غیر رسمی عملکرد دانش آموزان را ارزیابی می کند و این کار را در نقش یک مشاور انجام میدهد. در حالت رسمی تر معلم یک تست ترکیبی میگیرد. برای ارزیابی مهارت نوشتن؛ معلماز آنان میخواهد تا یک نامه به دوست بنویسند.

- معلم چگونه اشتباهات دانش آموزان را تصحیح می کند؟
خطاهای مربوط به ساختارها در حین تمرینات fluency-based ؛ بعنوان یک امر طبیعی شناخته میشود. زیرا دانش آموزان می توانند دانش زبانی محدودی داشته باشند اما باز هم بتوانند به زبان مقصد ارتباط برقرار کنند. معلم این خطاها را ثبت می کند و آنها را در تمرینات accuracy-based یاداوری میکند و تصحیح می کند.

* تکنیک ها و مواد آموزشی مورد استفاده *

Authentic materials
باید از مواد آموزشی استفاده کرد که شبیه موادی باشد که برای کسانی که زبان مادری آنهاست استفاده شده است. ما دیدیم که معلم ازمقالات روزنامه استفاده میکند. همچنین به دانش آموزان تکالیف مختلفی مانند گوش دادن به رادیو؛ تلویزیون؛ را میدهد.

Scrambled sentences

به دانش آموزان یک متن داده میشود که در آن جملات بهم ریخته است و آنان باید جملات را سر جای درست خود قرار دهند. این متن ممکن است متنی باشد که قبلا دیده اند و یا یک متن کاملا جدید باشد. این نوع تمرین به دانش آموزان انسجام زبان را نشان میدهد.

Language games

این نوع تمرینات در این روش معمول است. دانش آموزان از این بازی ها لذت میبرند و اگر بصورت درست طراحی شود میتواند به آموزش کمک زیادی کند.

Picture strip story

به یکی از دانش آموزان در یک گروه کوچک؛ یک تکه از داستان داده میشود . او اولین عکس داستان را به بقیه اعضای گروه نشان میدهد و از انان میخواهد تا عکس دومی را پیش بینی کنند. و این خود نوعی حل مسئله است.

Role play
این تمرین در این روش بسیار مهم است زیرا به دانش اموزان فرصت تمرین برقراری ارتباط در بافتها و نقش های اجتماعی مختلف را میدهد. این تمرین در دو نوع structured وunstructured وجود دارد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Content-based instruction

مقدمه :

Content based instruction
آموزش محتوا محور

به روشی گفته می شود که در آن؛ تدریس بر اساس محتوا و موضوعاتی که دانش اموزان بدست خواهند آورد؛ سازماندهی شده است. محتوا در اینجا یعنی مواد و یا موضوعاتی که ما در حین برقراری ارتباط به زبان دوم بدست می آوریم.

اصول CBI

۱. مردم زبان دوم را بهتر یاد می گیرند زمانیکه از زبان بعنوان وسیله ای برای بدست آوردن اطلاعات استفاده می کنند نه اینکه نقش زبان مانند وسیله ای است که محتوا را انتقال می دهد. و تمام توجه به انتقال متن است نه به قواعد زبانی.؛ زیرا تمرکز تدریس بر اینست که چگونه مفهوم و اطلاعات از طریق متن و گفتگو منتقل میشود. استفاده از نامه ها؛ گزارشات؛ مقاله ها؛ سخنرانی ها و مباحثه از فعالیت های مورد استفاده در این روش است.

- کاربرد زبان بر مهارت های ترکیبی است :
بنابراین ممکن است دانش آموزان بخوانند و نکته برداری کنند؛ گدش کنند و خلاصه نویسی کنند؛ یا از چیزهایی که خوانده و یا نوشته اند به صورت شفاهی پاسخ دهند. و بجای اینکه به گرامر بعنوان یک بعد مجزای زبان نگاه کنند ؛ آن را بعنوان جزئی از مهارت های دیگر حساب کنند. آنها سعی می کنند مهارت های دانش ؛ زبان ؛ تفکر را کنار هم قرار دهند.

- زبان هدفمند است :
زبان برای هدف خاصی استفاده میشود. این هدف میتواند آموزشی(دانشگاهی)؛ جهانگردی؛ اجتماعی و یا تفریحی باشد.

- تئوری یادگیری :

۱. در موقعیت های رسمی آموزشی؛ زمانی که هدف اصلی یادگیری محتوای درسی است نه یادگیری زبان به خودی خود؛ زبان دوم بهتر یاد گرفته میشود.

۲. یادگیرندگان زبان دوم را بهتر یاد می گیرند زمانیکه اطلاعاتی که بدست می آورند جالب و آموزنده باشد و به هدف دلخواه آنان هدایتشان کند.

۳. بعضی قسمت های محتوا بعنوان اساس یادگیری زبان ؛مفیدتر از دیگر قسمت ها هستند.

۴. زمانیکه آموزش به نیازهای دانش آموزان اشاره می کند؛ آنها بهتر یاد می گیرند.

۵. تدریس بر اساس دانش و تجربیات قبلی دانش آموزان انجام میشود.

- اهداف :

۱. فعال کردن و پرورش دادن مهارت های زبان انگلیسی موجود
۲. بدست آوردن مهارت های یادگیری و شیوه هایی که میتواند در بالا بردن فرصت های یادگیری زبان بکار رود.
۳. ارتقای مهارت های آکادمیک مربوط به مطالعات دانشگاهی در تمامی حیطه های رشته ی تحصیلی
۴. وسعت بخشیدن به درک دانش آموزان از مردم انگلیسی زبان و صحبت کردن آنان

- انواع فعالیت های یادگیری و تدریس :

۱. ارتقای مهارت های زبانی
۲. واژه سازی
۳. سازماندهی بحث ها
۴. تعامل ارتباطی
۵. مهارت های مطالعه
۶. ترکیب محتوای آموزشی با گرامر

- نقش یادگیرنده :

یکی از اهداف CBI اینست که یادگیرندگان بطور خود مختار در مورد یادگیری خودشان عمل کنند و مسئولیت یادگیری خود را بر عهده بگیرند. همچنین دانش آموزان به یکدیگر در امر یادگیری کمک میکنند.

- نقش معلم :

آنها باید درباره موضوعی که میخواهند تدریس کنند دانش کافی داشته باشند و بتوانند آن را به دانش آموزان انتقال دهند. برای اینکه در طراحی مطالب درسی؛ متن و درک مطلب در درجه اول قرار بگیرد؛ آنها باید مواد آموزشی مناسب و دقیقی را در کلاس استفاده کنند. معلم در نقش تحلیلگر نیازهای دانش آموزان وارد عمل میشود و یک کلاس دانش آموز محور برپا می کند.

- نقش مواد آموزشی :

موادی که در این روش استفاده میشود موادی هستند که یادگیری را تسهیل می بخشند. مواد آموزشی باید معتبر باشند یعنی موادی بکار برده شود که برای کسی که زبان مادری او همین زبان است استفاده می شود.

گزارش کلاسی

به کلاسی پا میگذاریم که بچه ها در کلاس ششم در یک مدرسه بین المللی در تایپه در حال خواندن جغرافیا و انگلیسی به روش محتوا محور هستند. اکثر دانش آموزان چینی زبان هستند اما چند نفر ژاپنی و کره ای نیز در بین آنها یافت میشوند. معلم به انگلیسی از آنان می پرسد که جهان چیست؟ یک تعداد جواب میدن و یک سری هم با دستهاشون شکل جهان را نشان می دهند و تعدادی ساکت می مانند. سپس معلم خم میشود و از زیر میز کره ی زمین را بیرون می آورد و روی میزش می گذارد و می پرسد راجع به آن چه می دانید؟! آنها پاسخ می دهند و معلم جواب ها را بر روی تخته می نویسد. هر جایی که بچه ها به مشکل برخوردند معلم کمکشون میکنه. بعد معلم یک دست نوشته ای رو که عنوانش " فهمیدن جهان " هست را بین بچه ها تقسیم می کند؛ در قسمت بالای جزوه عنوانش هست "تعدادی لغات برای دانستن".
تعدادی لغات کلیدی که در فیلم آمده است لازمست. معلم از دانش آموزان میخواهد زمانی که او در حال خواندن لغات است به او گوش فرا دهند. در زیر صفحه متنی نوشته شده که معلم میخواهد آنان؛ آن متن را بخوانند و جاهای خالی آن را با لغاتی که خوانده اند؛ پر کنند. بعد از اتمام کار او ویدیو را به آنها نشان میدهد. وقتی در حال تماشای ویدیو هستند جاهای خالی باقی مانده را نیز پر می کنند. بعد از تماشای ویدیو به تصحیح جوابهایشان می پردازند. سپس معلم توجه بچه ها را به بعضی افعال مانند : are called, are located جلب می کند و می گوید افعال مجهول هستند که در طی این هفته به آنها آموزش خواهد داد. او توضیح میدهد که فعل مجهول زمانی استفاده میشود که نخواهیم بر روی فاعل یا انجام دهنده ی کار تاکید کنیم و اسمش را بیاوریم. سپس معلم توضیح می دهد که چگونه طول و عرض جغرافیایی کمک میکند که هر نقطه از جهان را بر ری کره ی جغرافیایی پیدا کنیم و چند مثال هم می زند. این شهر در عرض ۶۰ درجه شمالی و طول ۱۱ درجه شرقی واقع شده است. با این کار درس جغرافیا را با مجهول زبان انگلیسی ترکیب کرده است. یکی از دخترها را صدا می زند که شهر را روی کره جغرافیایی پیدا کند. او هم به شهر اسلو نروژ اشاره میکند. سپس بچه ها را به سراغ بازی حدسی می برد؛ به گروه های کوچک تقسیم می کند و میخواهد اسم پنج شهر را بیاورند و سپس آن شهرها را بر روی کره ی زمین نشان دهند و طول و عرض جغرافیایی آن را بنویسند. برای تکلیف خونه به بچه ها یک نقشه و توضیحات استرالیا داده میشود؛ آنها باید توضیحات را بخوانند و شهرهای اصلی را نشانه گذاری کنند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Task-based instruction

به روشی اطلاق می شود که در آن از تکالیف به عنوان هسته اصلی آموزش زبان استفاده می شود.


دارای اصول زیر است :


۱. فعالیت هایی که شامل مکالمات واقعی هستند برای یادگیری زبان ضروری هستند.
۲. فعالیت هایی که در آن زبان برای انجام تکالیف معنادار و رو به پیشرفت یادگیری هستند.
۳. زبانی که برای یادگیرنده معنادار باشد؛ فرایند یادگیری را تسریع می بخشد.

تئوری زبان

- زبان وسیله ای برای انتقال معناست:
در این روش نقش اصلی بر عهده ی معنا و مفهوم است.

- چندین مدل زبان روش تکلیف محور را تشکیل می دهند :
طرفداران این روش به هر سه بعد ساختار؛ عملکرد؛ تعامل اهمیت می دهند.

- واحدهای واژگانی در یادگیری زبان نقش مرکزی دارند :
در این روش لغات در تشخیص عبارات واژگانی؛ ریشه های جملات نقش مهمی دارد.

- مکالمه هم نقش اصلی و مرکزی دارد و کلید یادگیری زبان است :
صحبت کردن و سعی در برقراری ارتباط با دیگران؛ اساس کسب زبان دوم است. بنابراین بیشتر تکالیف شامل مکالمات هستند.

تئوری یادگیری

- تکالیف؛ فرایند درونداد و برونداد را برای امر یادگیری زبان تامین می کنند.

- تکالیف و پیشرفت در یادگیری به نوعی مانند محرک عمل می کنند.

- دشواری های امر یادگیری میتوانند مورد بحث قرار گرفته و حل شوند تا از آنها برای اهداف خاص آموزشی استفاده شود.

اهداف

یادگیرنده بتواند بطور موثر و دقیق در اکثر فعالیت های زبانی ارتباط برقرار کند.

انواع فعالیت های آموزشی و یادگیری

۱. پازل : یادگیرندگان تکه هایی از اطلاعات مختلف را مانند پازل کنار هم میگذارند تا به یک کلیتی برسند.

۲. گفتگو برای کسب اطلاعات : یک دانش آموز یا گروهی از دانش آموزان یک قسمت از اطلاغعات را دارند و گروه دیگر بقیه ی اطلاعات تکمیلی را دارند. آنها باید با یکدیگر گفتگو کنند تا اطلاعاتشان را کامل کنند.

۳. حل مسئله : به دانش آموزان یک مسئله و مقداری اطلاعات داده میشود و آنها باید مسئله را حل کنند.

۴. تصمیم گیری : به دانش آموزان مسئله ای داده میشود و چندین را نیز پیش پای آنان گذاشته میشود سپس آنها باید با گفتگو و مباحثه یکی را انتخاب کنند.

۵. تبادل نظر : یادگیرندگان به بحث و تبادل نظر می پردازند. آنها نباید حتما به یک نتیجه برسند.

نقش یادگیرنده :

آنها نقش های متفاوتی را برعهده دارند که شامل موارد زیر است :


۱. شرکت کننده در کارهای گروهی
۲. ناظر
۳. خلاق و ریسک پذیر

نقش معلم

شامل : ۱. انتخاب؛ ایجاد تکالیف است. ۲. آماده سازی یادگیرندگان برای انجام تکالیف. ۳. بالا بردن خود آگاهی یادگیرندگان.

گزارش کلاسی

این کلاس در جنوب هند برگزار شد. کلاس شامل ۴۰ دانش آموز ده ساله است که تقزیبا در زبان انگلیسی پیشرفته هستند. هنگامیکه وارد کلاس می شویم معلم در حال صحبت است.
ما قراره امروز روی جدول زمان بندی شده کار کنیم. اوکی؟
معلم یک ستون با چند ردیف میکشه روی تخته. در بالای اولین ستون او می نویسد ۹/۳۰_۱۰/۱۵ بچه ها متوجه میشوند که معلم مدت زمان اولین کلاس را نوشته است. معلم به بالای دومین ستون اشاره می کند و می پرسد؛ چی اینجا بنویسم؟ بچه ها میگن : ۱۰/۱۵ - ۱۱ و به همین ترتیب تا آخرین ستون پیش می روند. سپس معلم می پرسه ؛ چه کسی اسامی روزهای هفته را اینجا می نویسد؟ چند تن از بچه ها دستشان بالا میرود. معلم یکی از آنها را صدا میزند و می گوید بیا. دانش آموزی که اسمش صدا زده شده است پای تخته می رود و گچ را بر میدارد و اسامی هفته را کنار هر ردیف می نویسد و بقیه بچه های کلاس هم در تلفظ آن به او کمک می کنند. سپس معلم از او می پرسد آیا درست نوشته است؛ چون یکشنبه ها تعطیل است؛ تمام کلاس میگن بله یک شنبه ها تعطیل است. سپس معلم کلاس را به هشت گروه پنج نفره تقسیم میکند. و هر نفر یک کارت دریافت می کند که در روی آن تکالیف مربوط به یک روز در آن نوشته شده است. کار دانش آموزان اینست که برنامه ی هفتگی را با تقسیم کارت ها بین خودشان تکمیل کنند. همانطور که معلم در کلاس و بین گروه ها حرکت می کند و به صحبت های آنها گوش میکند به آنها متذکر میشود که به انگلیسی صحبت کنند. اولین گروه تمام می کند و پای تخته می رود و جدول را روی تخته می نویسد. سپس معلم نوشته های تمام گروه ها را جمع می کند که بخواند و فردا تحویلشان ده. سپس وظیفه ی هر گروه اینست که موضوع درسی مورد علاقه ی همدیگر را بیابند و مورد بررسی قرار دهند. آنها باید نام سه موضوع مورد علاقه ی خود را بیان کنند؛ هر گروه باید راه و روشی که برای رسیدن به جواب این سوالات است را بگدید؛ مثلا آنها ممکن است یک پرسشنامن طرح کنند یا مصاحبه کنند. بعد از اینکه این کارها را انجام دادند باید گزارشات خود را خلاصه و نتیجه گیری کنند. آنها باید این نتیجه گیری را مشخص کنند که از چه روشی استفاده خواهند کرد مثلا: بصورت درصد مشخص می کنند و یا جدول می کشند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Participatory approach

روش مشارکتی

اولین بار در اوایل دهه شصت توسط paulo freire معرفی شد و بعدها در سال های ۱۹۸۰ بطور گسترده ای در آموزش زبان استفاده شد.
هدف این روش کمک به دانش آموزان برای درک مشکلات اجتماعی؛ تاریخی؛ فرهنگی است که بر زندگی آنها اثر می گذارد. و سپس به دانش آموزان کمک میکند تا بتوانند بر مشکلات شان فائق آیند و کنترل امور زندگی را بدست گیرند.

گزارش کلاسی

در این کلاس دانش آموزان از مرکز اروپا به تازگی به امریکا مهاجرت کرده اند. آنها بزرگسالانی هستند که نیمه وقت کار می کنند و شب ها برای درس خواندن حاضر میشوند. کلاس شامل ده نفر است. معلم با سلام و احوالپرسی کلاس را آغاز می کند. دانش آموزان نیز به گرمی با معلم احوالپرسی می کنند و در کلاس تنها زمانی که دانش آموزانی که تاخیر دارند وارد میشوند سر و صدا ایجاد میشود. آنها میدانند که در طی این یک هفته هر تجربه ای که داشتند و اتفاقی که افتاده میتونن تعریف کنند. یکی از آنها میگوید که یکی از بچه هایش در مدرسه درگیری فیزیکی پیدا کرده است. اکثر این بحث ها بصورت مکث دار و غیر کامل بیان میشود چون هنوز بعضی ها اون مهارت زبانی را بدست نیاورده اند که بتوانند کامل و درست صحبت کنند. یکی دیگه از دانش آموزان در مورد مشکلش با صاحبخانه صحبت می کند؛ می گوید که او نمی تواند خانه را گرم کند که در آن راحت بسر ببرد و هر وقت به صاحبخانه اش شکایت میکند او میگوید که این مشکل همیشه همین جوری بوده. تنها یک خبر خوب در این بین شنیده میشود و آن هم ورود برادر یکی از شاگردان به امریکاست. بعد از گوش دادن و نت برداری از حرفای بچه ها؛ معلم میگه : هفته ی قبل در مورد اینکه چرا بعضی از شماها نمی تونید بطور منظم سر کلاس حاضر بشید بحث می کردیم. میدونم که مجبوریدصبح ها کار کنید و عصرها هم از خانوادتون مراقبت کنید. اگرچه چند تن از خانم ها در مورد اینکه چرا بعضی وقتها نمیان دلیلی دارن و میگن نمیخوان تو تاریکی بیان بیرون. میخواستم در این مورد و شرایط کمی عمقی تر بحث کنیم. معلم یک عکس به شاگردان نشان میدهد؛ عکس یک آپارتمان است. پشت پنچره ی یکی از ساختمان ها یک خانم در حال نگاه کردو به بیرون است. در خیابان چند مرد ایستاده اند. معلم میگه : این خانم کلاس انگلیسی داره که یک ساعت دیگه شروع میشه و اونم نمیخواد کلاسش رو از دست بده؛ پس بحث شروع میشه. معلم میگه : شما چی میبینید؟ دانش آموزان میگن یه خانم. و یکی دیگه از دانش آموزان اضافه میکنه : مردها. اون زن کیه ؟ چی کار داره میکنه؟
دانش آموزان تصمیم میگیرن اسم اون خانم رو لینا بزارن که در تاریکی می ترسه از خونه بیرون بیاد. معلم با سوالات ادامه میده.....مردها کیا هستن؟ چیکار میکنن؟ کجایی هستند؟
سپس معلم از بچه ها میخواد تصور کنند که افراد داخل عکس چه احساساتی دارند؟خانومه چه احساسی داره؟خوشحال؛ غمگین؛ ترسیده؟چرا؟مردا چه احساسی دارن؟ آیا آنها دوست دارنددر خیابان بایستند؟ دانش آموزان به این سوالات پاسخ میدهند. سپس معلم به دانش آموزان میگه در مورد تجربیات خودشان بحث کنند؛ آیا همچین چیزی تا به حال برای خودشان اتفاق افتاده است؟ در آخر برای اتمام این کلاس معلم از دانش آموزان دعوت می کنه تا برای پیدا کردن راه حل این مشکلات بحث کنند و نظرشونو بگن و یک سری سوالات بهشون میده. لینا چیکار میتونه بکنه؟ فکر میکنید چکاری میتونه بکنه؟ اگه شما باشید چکار میکنید؟و.....
یکی از پیشنهادات برای لینا این بود که به شهردار نامه بنویسه که تعداد چراغ های نصب شده را بیشتر کنند و معلم به بچه ها میگه این فکر خوبیه که نامه بنویسیم و بخواهیم تعداد چراغ ها بیشتر شود. معلم در مورد نوشتن نامه آنها را راهنمایی میکند. سپس دانش آموزان نامه هایی که نوشته اند را در دفترهایشان یادداشت میکنند و نوشته هایشان را چک میکنند که ایرادی نداشته باشد و پست کنند. و به عنوان تکلیف باید تمام نامه را چک کنند که غلطی نداشته باشد. کلاس با صحبت بچه ها در مورد اینکه دوست دارن در کلاسشون چه کارایی انجام بشه و چه چیزایی رو دوست ندارن خاتمه پیدا میکنه.

اصول روش مشارکتی

هر اتفاقی که در کلاس می افتد باید با آنچه که در خارج کلاس رخ میدهد ارتباط داشته باشد.

محتوای برنامه درسی از پیش تعیین شده نیست بلکه با توجه به شرایط و مشکلات موجود؛ محتوا تعیین میشود.

آموزش زمانیکه تجربه محور باشد موثرتر صورت می گیرد. دانش آموزان زمانیکه نیازهای شان مطرح باشد انگیزه ی بیشتری برای یادگیری پیدا می کنند.

تمرکز بر روی شکل زبانی بوسیله ی تمرکز بر محتوا اتفاق میفتد.

نقش معلم

معلم مانند دستیار یادگیرنده عمل می کند. از آنها سوال میپرسد و به آنها کمک میکند.

نقش دانش آموز

وقتیکه میخواهند مشکلاتشان را حل کنند یاد میگیرند تا خودشان را بعنوان شخصیت های اجتماعی و سیاسی ببینند. همچنین می توانند مواد آموزشی برای خود و دیگر یادگیرندگان بسازند.

اهداف

تا دانش آموزان بتوانند یادگیری خودشان را ارزیابی کنند و همچنین آنرا به تنهایی اداره کنند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Learning strategy training

تمرین شیوه های یادگیری

مقدمه :

در روش شناختی که در اوایل سال های ۱۹۷۰ شروع شد؛ یاد گیرندگان مسئول یادگیری خودشان بودند. با توجه به این نگرش؛ rubin در سال ۱۹۷۵ بررسی هایی انجام داد تا مشخص کند که چگونه یادگیرندگان؛ امر یادگیری را تسهیل می بخشند. از این تحقیق؛ او به چندین شیوه یادگیری و تکنیکی که یک دانش آموز برای بدست آوردن دانش انجام میدهد؛ دست پیدا کرد. بر اساس گفته rubin یادگیرندگان موفق؛ مشتاق یادگیری هستند و علاقه شدیدی برای برقراری ارتباط دارند وسعی می کنند صحبت کنند حتی اگر اشتباه کنند. آنها به هر دوی ساختار و معنا توجه می کنند. در حالیکه تحقیقات به سمت شناسایی شیوه های یادگیری پیش می رفت؛ آموزش دهندگان فهمیدند توجه به فرایند یادگیری کافی نیست. برای بالا بردن توانایی یادگیری یادگیرندگان به روشی به نام تمرین شیوه های یادگیری احتیاج است. بنابراین wenden اظهار کرد که زمان معلم ها باید به همان اندازه که برای آموزش زبان مصرف میشود برای آموزش یادگیرنده نیز مصرف شود. چنین پیشنهاداتی سرانجام به ایده ی تمرین شیوه های یادگیری انجامید. یعنی آموزش به دانش آموزان در استفاده از شیوه های یادگیری برای پیشرفت در امر یادگیری.

گزارش کلاسی

ما وارد دبیرستان میشیم. کلاس ۳۲ نفره که از نظر مهارت زبانی در حد متوسطی هستند. قبل از درس؛ معلم سوابق تحصیلی دانش آموزان را خوانده و با آنها مصاحبه کرده است. یکی از مشکلاتی که دانش آموزان دارند و همیشه شکایت می کنند؛ طولانی بودن تکالیف شان است. در متونی که باید بخوانند لغات جدید بسیاری وجود دارد که باید وفت بسیتری صرف پیدا کردن آنها در دیکشنری بکنند. بر طبق این نظریات معلم تصمیم می گیره از شیوه های پیشرفته ی تدریس استفاده کند.معلم بعد از احوالپرسی؛ به دانش آموزان میگه که آنها قراره روی یک شیوه ی یادگیری بنام سازمان بندی پیشرفته کار کنند. آنها قراره روی خواندن شون کار کنند و آن را توسعه دهند بوسیله ی نگاه اجمالی از لغات موجود در متن (skimming).
بوسیله ی این شیوه آنها میتوانند درک مطلب شون رو بالا ببرند و سرعت خواندن را هم بیشتر کنند. او یک مدل به آنها می دهد و از تکنیک think aloud استفاده می کند. اولین چیزی که انجام میدم خوندن عنوان است. سعی میکنم متن را بفهمم که در چه مورد است؟ اگر عکسی داشته باشد نگاه میکنم. از خودم می پرسم از موضوع چه میدانم و چه سوالاتی دارم؟
سپس اولین پاراگراف را می خوانم. همه ی لغات را نمی خوانم؛ اجازه میدم چشمام یک نگاه اجمالی به تمام متن بیندازد و فقط مطالب مهم را استخراج میکنم. معلم لغاتی را که به نظرش مهم میرسد در پاراگراف اول را استخراج میکند و میگه با توجه به این ها فکر می کنم متن درباره ی اسب های وحشی است. خیلی راجع به متن نمیدونم اما از نگاه اجمالی به اولین پاراگراف فهمیدم که متن راجع به مسابقات و اهلی کردن اسب های وحشی است. میخوام که الان شما همین طوری تمرین کنید. من الان برگه هایی که متن جدید داره بهتون میدم که همینایی که گفتم تمرین کنید. وقتی برگه ها را گرفتید سرتون رو پایین نگهدارید و برگه ها رو نخونید. بعد از پخش برگه ها ازشون میخوادشیوه هایی که بهشون یاد داده را پیاده کنند؛ بعد می پرسه فکر میکنند موضوع متن راجع به چیه؟ یکی از بچه ها میگه فکر کنم راجع به نهنگ هاست. معلم میگه: چرا اینطوری فکر میکنی؟ شاگرد میگه با توجه به خط اول که نوشته : نجات بزرگترین پستاندار جهان. معلم از کل کلاس می پرسه: شما راجع به نهنگ ها چه میدانید؟ یکی از بچه ها میگه: گونه های متفاوتی از نهنگ ها وجود داره. یکی دیگه از بچه ها اضافه میکنه. آنها مسافت های طولانی را طی میکنند؛ یکی دیگه میگه: آنها خیلی باهوشن. معلم میگه: منظورشون از نجات چیه؟ هیچ کس جواب نمیده و معلم میگه این سوال رو در ذهن شون نگه داره. معلم دو دقیقه بهشون وقت میده که پاراگراف اول رو نگاه کنند و فقط یک نگاه بندازند و حتی حق استفاده از دیکشنری را ندارند. بعد معلم میگه: کی میتونه هدف اصلی تاپیک رو بگه؟ یکی از بچه ها میگه : موضوع در مورد انواع نهنگ هاست که در معرض خطر افتاده اند. یکی از دانش آموزان دستش را بلند میکند و میپرسد: در معرض خطر افتاده یعنی چی؟ معلم اونو تشویق می کنه که حدس بزنه. معلم میگه: آیا هیچ قسمتی از لغت نیست که اونا بتونن در مورد معنیش حدس هایی بزنن. معلم می پرسه آیا میتونید حدس بزنید این کلمه در پاراگراف بعدی چه معنی میده؟ شاگرد مکث میکنه بعداز چند دقیقه میگه : یعنی که نهنگ ها ناپدید میشن. معلم میگه : بله درسته. دانشمندان میگن اگه شرایط زندگی نهنگ ها بهتر نشه؛ امکان ناپدید شدن آنهاست. معلم میگه : آیا می دونید نجات چه معنی میده؟ دانش آموز میگه: نه. یکی داوطلبی میگه: saving و معلم هم تایید میکنه. معلم میگه: کسی نظری در مورد موضوع اصلی تاپیک دوم داره یا نه؟ چند تا از بچه ها میگن که در مورد شرایط بد زندگی نهنگ ها صحبت می کند. معلم میگه: حدس خوبی بود؛ حالا ببینیم آیا حد ستون درسته یا نه؟ پاراگراف دوم رو یک نگاه اجمالی بیندازید. این دفعه فقط یک دقیقه و نیم فرصت دارید. درس همین طوری ادامه پیدا میکنه تا پاراگراف چهارم. سپس دانش آموزان کارهایی که انجام دادن رو ارزیابی می کنند. بعضی ها بی قراری می کنند چون فکر میکنند حتما باید تمام لغات رو بفهمند. بعضی دیگر احساس بهتری دارند چون فهمیدن احتیاجی نیست که آدم تمام متن و لغات رو بخونه برای تکلیف شب؛ با توجه به شیوه ای که امروز یاد گرفتید؛ روزنامه یا مجله ای که دوست دارید رو یک متن انتخاب کنید و به همین ترتیب بخونید. حتما احتیاجی نیست که پاراگراف اول رو بخونید از روی عنوان متن هم می توان فهمید همچنین اگر عکسی وجود داشته باشه از روی آن هم می توان فهمید. موقع خواندن از روی لغاتی که معنی آن را نمیفهمید؛ گذر کنید.

اصول این روش

دانش و تجربیات قبلی دانش آموزان باید ارزش گذاری شود و یادگیری جدید بر اساس آنها صورت بگیرد.

مطالعه ی شیوه های یادگیری مشخص؛ باعث موفقیت در دروس دانشگاهی میشود.

کار معلم فقط این نیست که زبان را آموزش دهد بلکه باید شیوه های یادگیری را نیز آموزش دهد.

برای بسیاری از دانش آموزان؛ شیوه ها باید آموخته شود. بهترین راه برای این کار؛ انجام تمرینات عملی است.

دانش آموزان باید یادگیرندگان مستقل؛ کنترل کننده باشند. و این قدرت را داشته باشند تا بتوانند خود را ارزیابی کنند.

مهم ترین بخش شیوه یادگیری؛ توانایی انتقال آن است یعنی بتوان آن را در شرایط مختلف استفاده کرد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Cooperative language learning

یادگیری اشتراکی

مقدمه

این روش (cooperative language learning) بخشی از روش آموزشی collaborative learning است. فقط در روش اولی همکاری چند نفر که در یک سطح هستند صورت می گیرد اما در دومی آموزش از آدم قوی تر به ضعیف تر صورت می گیرد.
روش یادگیری اشتراکی یک فعالیت سازمان یافته ی یادگیری گروهی است که در آن یادگیری به تبادل اطلاعات بین یادگیرندگان گروه وابسته است. و هر یادگیرنده مسئول یادگیری خودش است و مشتاق است تا یادگیری بقیه را بهبود بخشد.(olsen and kagan 1992:8)

اهداف یادگیری در این روش:

۱.درصد موفقیت دانش آموزان را بالا می برد.
۲. به معلم کمک می کند تا رابطه ی دوستانه بین شاگردان برقرار کند.
۳. به دانش آموزان فرصتی داده میشود تا روابط اجتماعی؛ روانی و شناختی سالمی را تجربه کنند و آن را بهبود ببخشند.
۴. حالت رقابتی بین دانش آموزان جای خود را به کارهای گروهی و حس مشارکت خواهد داد.

اهداف آموزشی این روش:

۱. بوجود آوردن فرصت هایی برای یادگیری زبان دوم به شیوه ی طبیعی از طریق تمرینات تعاملی و فعالیت های گروهی.
۲. تهیه ی متدی که معلم ها را قادر میسازد تا به این هدف دست یابند.
۳. معطوف ساختن توجه به بخش های واژگانی؛ ساختارهای زبانی؛ و عملکردهای ارتباطی از طریق تکالیف تعاملی.
۴. بوجود آوردن فرصت هایی برای یادگیرندگان تا یادگیری و شیوه های ارتباطی موفق را ارتقا دهند.
۵. بالا بردن روحیه ی یادگیرنده و کاهش استرس او و ساختن جو کلاسی مثبت و سازنده.

تئوری زبانی:

فرضیه ی اول : برقراری ارتباط اولین و اصلی ترین هدف زبان است.(weeks 1979:1)
فرضیه ی دوم : اکثر صحبت ها و کلام ها بر اساس مکالمه سازمان یافته اند. (richards and schmidt 1983: 117).
فرضیه سوم : مکالمات بر اساس یک سری قوانین گروهی و یا ضرب المثل ها انجام می گیرند.
فرضیه چهارم : دانش آموز یاد می گیرد که چگونه این ضرب المثل ها در مکالمات یک انگلیسی زبان هر روز استفاده میشود و آنها چه برداشتی از آن دارند.
فرضیه پنجم : دانش آموز از طریق شرکت در فعالیت های تعاملی ساختاری به معنای اصلی ضرب المثل های مورد استفاده ی یک انگلیسی زبان پی می برد.
سعی در یادگیری زبان دوم از طریق فرضیه های یاد شده منجر به ایجاد روش cll شد.

تئوری یادگیری:

این روش بر تئوری های روانشناسانvygotskyو piaget استوار است. هر دوی آنها بر نقش اصلی تعاملات اجتماعی در یادگیری تاکید داشتند. همچنین این روش به دنبال پیشرفت مهارت های تفکر انتقادی در یادگیرندگان است.
کلمه همکاری؛ اشتراکی (cooperative) در این روش نشان دهنده ی بعد بسیار مهم این روش است یعنی ایجاد حالت همکاری و همیاری در کلاس به جای جو رقابتی.

مزایای این روش بر اساس گفته ی mcgroarty :

۱. فراوانی و تنوع تمرینات
۲. استفاده ی زبان برای ارتقای مهارت های شناختی و زبانی
۳. فرصت تلفیق زبان با آموزش محتوا محور
۴. فرصت استفاده از متنوع ترین مواد درسی در برنامه آموزشی تا یادگیری زبان بطور مفهومی صورت بگیرد.
۵. معلم ها نیز می توانند مهارت های حرفه ای جدید مخصوصا آنهایی که بر برقراری ارتباط تاکید دارند را بدست آوردند.
۶. برای دانش آموزان فرصتی است تا مانند یک مرجع برای یکدیگر عمل کنند و بنابراین نقش فعال تری در یادگیری خود ایفا می کنند.

نقش یادگیرنده :

نقش اصلی یادگیرنده به عنوان یکی از اعضای گروه است که باید بر روی تکالیف با دیگر گروه ها کار کند. یادگیرندگان باید مهارت های کار گروهی را یاد بگیرند. همچنین آنها مسئول یادگیری خودشان هستند. به آنها یاد داده میشود تا برای یادگیری خود؛ طراحی ؛ کنترل و ارزیابی را انجام دهند.

نقش معلم:

معلم باید محیط یادگیری سازمان یافته ای ایجاد کند. هدف مشخص کند؛ تکالیف را طراحی کند؛ دکور کلاس را مرتب کند؛ تکلیف و نقش دانش آموزان را در گروه ها تعیین کند و مواد آموزشی را انتخاب کند و وقت کلاس را زمانبندی کند.

گزارش کلاسی:

یک کلاس ۲۴ نفره که کلاس پنجم هستند و یادگیر زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم هستند؛ این کلاس در امریکا برگزار می شود. یک روز بعد از ناهار؛ معلم لغاتی رو که میخواد یاد بده به این روش یاد میده چند تا از دانش آموزان می پرسند گروه ها چه طوری باشه؟ معلم میگه: همون گروه های شش تایی که در طی این هفته بودید. من به هر گروه یک قسمت داستان رو میدم و کلا هر کدام چهار قسمت است. کار گروه شما اینه که یک قسمت داستان رو بخونید و در مورد معنی لغات جدید بحث کنید.
هر کجا که معنی لغتی رو نفهمیدید به دیکشنری مراجعه کنید یا از من بپرسید. در طی ده دقیقه شما گروه های جدید تشکیل بدید سه تا از شماها میره تو یه گروه دیگه و سه تا دیگه سر جاشون می مونن؛ اون سه تا لغت جدید رو به بقیه گروه ها هم یاد میدن. بعد دوباره به گروه های اصلی خودتون بر می گردید و تمام داستان رو از اول تا آخر می گید. همه با هم کار می کنید تا لغات جدید رو یاد بگیرید. بعد از ده دقیقه یک worksheet بهتون داده میشه که هر لغت رو با معنیش جور کنید. برای پایان تست؛ نتیجه بصورت گروهی محاسبه میشود. معلم میگه امروز قراره تشویق کردن همدیگه رو هم یاد بگیرید. مثلا با گفتن : nice job , clapping , cheering. معلم میگه: امروز من هر گروه رو مشاهده می کنم که ببینیم شما مهارت های اجتماعی رو تمرین می کنید؛ حالا برید سر گروهاتون. معلم به جایی که قراره اونا بشینن اشاره میکنه. بعضی ها رو زمین میشینن؛ بقیه روی صندلی و ته کلاس هم روی میز میشینه. معلم برگه هایی که قسمت های مختلف داستان روی اون نوشته شده رو بین بچه ها پخش میکنه؛ بعد خودش سر هر گروه میره و میبینه که اونا دارن چیکار میکنن. بعد از ده دقیقه معلم میگه بسه حالا سه تا از هر گروه جدا شن و برن تو گروه های دیگه. بعد از ده دقیقه ی دیگه دوباره همین کارو تکرار میکنن. سپس سراغ تست شخصی میرن یعنی هر کس به تنهایی در مورد لغات امتحان پس میده. بعد از تست دانش آموزان خودشون کارهاشونو تصحیح می کنند. گروه ها شروع میکنند به مقایسه ی نمرات شون. سپس نمرات را روی کاغذ می نویسند. معلم برگه ها را جمع آوری می کند سپس معلم جملاتی پای تخته می نویسد و از آنها می خواهد آن را کامل کنند. سپس او پیشنهاد می کند که یک نفر را به عنوان سر گروه انتخاب کنند که او حواس بچه ها را متوجه آن جملات کنند و آن ها را کامل کند و یک نفر هم برای ثبت نمرات هر گروه؛ یک نفر برای ثبت زمان و یک نفر ناظر بر انجام کارها و ده دقیقه هم به آنها مهلت میدهد. معلم بین گروه ها می چرخد اما حرفی نمی زند. در آخر از گزارشگر هر گروه میخواهد که نتایج هر گروه را اعلام کند. معلم نت هایی که جمع کرده بود رو نگاه میکنه و نتایجی رت که گرفته اعلام می کند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
طراحان شیوه های تدریس دهه ۱۹۷۰

طراحان شیوه های تدریس دهه ۱۹۷۰

زمانی که انقلاب چامسکیایی در زبان شناسی ؛ زبان شناسان و معلمان زبان را به سمت ژرف ساخت زبان سوق داد و زمانی که روان شناسان به تدریج به ماهیت بین شخصی و اصولا عاطفی تمامی یادگیری ها پی بردند؛ عصر روش تدریس شنیداری - گفتاری با تاکیدش بر اشکال و صورت های ساختی و تمرین طوطی وار الگوهایی که به طور علمی تولید می شوند شروع به افول نمود. دهه ۱۹۷۰ یک دهه آشفته اما بسیار سودمند بود که در خلال آن تحقیقات در مورد زبان دوم نه تنها موقعیت اصلیخود را یافت بلکه باعث ایجاد روش های ابتکاری در آموزش زبان شد. به همان صورت که اهمیت فوق العاده عوامل عاطفی و شناختی در یادگیری زبان دوم مشخص می شد؛ شیوه های خاصی در آموزش زبان پدیدار می شدند.

هدف این تلاش ها روشن ساختن و برجسته نمودن عوامل روان شناسی در موقعیت یادگیرندگان زبان بود. در همان زمان از این روش ها به عنوان روش های ابداعی و انقلابی یاد می شد به ویژه هنگامی که روش شناسی شنیداری - گفتاری و دستوری - ترجمه ای مقایسه می شد. ادعاهایی که موسسین و طرفداران این شیوه ها داشتند اغلب به منظور جذب معلمان به جلسات و سمینارهای پایان هفته و به سمت کتب ؛ کاست ها ؛ و نوارهای ویدیویی جدید و البته در جهت رساندن یادگیرندگان به بالاترین حد توانایی مبالغه و اغراق می شد. این ادعاها که اغلب مبالغه شده و بیش از حد تعمیم داده می شوند دیوید نونان را بر آن داشت تا از روش های آن روز به عنوان طراح شیوه های تدریس یاد کند. وعده های موفقیت ؛ موفقیت آمیز و مناسب برای همه علیرغم ادعاهای بسیار محکمی که علیه این شیوه ها صورت گرفت و با این حال (الف) این شیوه ها بخش مهمی از تاریخ آموزش زبان ما بودند و (ب) این شیوه ها بینش هایی را به ما عرضه داشتند که هنوز کارهای آموزشی از پرتو آنها بهره مند است.


منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش تدریس Community language learning

روش تدریس Community language learning

چارلز کران در مدل آموزشی (یادگیری مشورتی) خود تحت تاثیر نظریه آموزشی کارل راجرز قرار گرفت که در این نظریه زبان آموزان و معلمان برای آسان سازی یادگیری در محیطی که هر شخص احترام و ارزش خود را در جمع دارد به هم می پیوندند. در چنین فضایی هر شخص موانع دفاعی را که مانع ارتباط راحت و آشکار بین اشخاص می شده را کاهش می دهد. تشویش و اضطراب حاصله از محیط آموزشی به وسیله جمعی که حامی یکدیگرند کم می شود.

حضور معلم به عنوان تهدید تلقی نمی شود و نه هدف معلم آن است که محدودیت ها و مرزهایی را به زبان آموزان تحمیل نماید بلکه در عوض معلم به عنوان مشاور توجه خود را به مشتریان (زبان آموزان) و نیازهای آنان معطوف می دارد.

مدل آموزشی کران که به شکل یادگیری جمعی زبان بود به زمینه هایی از یادگیری زبان گسترش یافت (لافورج؛۱۹۷۳). در حالی که اقتباس های بی شماری از این روش شده است؛ پایه و اساس روش شناسی آن بسیار واضح و روشن می باشد. گروه مشتریان (یادگیرنده ها) که ابتدا یک رابطه و اعتماد بین اشخاص با زبان مادری خود ایجاد نموده اند با مشاور خود (معلم) در محفلی گردهم می آیند؛ در حالی که معلم نظارت مستقیم نداشته و بیرون از جمع است؛ ممکن است زبان آموزان کاملا در زبانخارجی مبتدی باشند؛ زمانی که یکی از زبان آموزان می خواهد مطلبی را به شخص خاص و یا گروه بگوید آن را به زبان مادری خود می گوید (مثلا زبان انگلیسی) و مشاور (معلم) گفته زبان آموز را برای یادگیرنده زبان دوم (برای نمونه ژاپنی) ترجمه می کند ؛ سپس یادگیرنده با دقت و صحت تمام جمله ژاپنی را تکرار می نماید. مشتری (زبان آموز) دیگری به انگلیسی پاسخ می دهد. گفته زبان آموز را مشاور ترجمه می نماید و زبان آموز آن را تکرار می کند و به همین نحو مکالمه ادامه می یابد. اگر ممکن باشد مکالمه را برای تمرین شنیداری بعدی ضبط می نمایند و در پایان هر جلسه یادگیرنده ها به صورت استقرایی سعی می نمایند اطلاعات خود درباره زبان جدید را تقویت نمایند. اگر مطلوب و به صلاح باشد مشاور (معلم) ممکن است نقشی هدایت کننده تر را بر عهده گرفته و درباره مواد و یا قواعد زبانی خاص توضیحاتی ارائه می نماید.

همین طور که یادگیرنده ها بیشتر و بیشتر با زبان خارجی آشنا می شوند؛ به شرط آن که اطلاعات و ترجمه مستقیم کمتر و کمتر میشود؛ ارتباط مستقیم بیشتری می تواند با مشاور صورت پذیرد تا این که بعد از جلسات زیاد ؛ شاید ماه ها و سال های زیاد؛ یادگیرنده در زبان گفتاری به روانی و سلاست دست یابد. در این نقطه است که یادگیرنده مستقل میشود.

برای روشی همچون یادگیری جمعی زبان مزایا و معایب خاصی وجود دارد. یادگیری جمعی زبان تلاشی در جهت علمی نمودن فلسفه کارل راجرز و غلبه بر برخی عوامل عاطفی تهدید کننده در یادگیری زبان دوم است. اما یادگیری جمعی زبان چندین شکل نظری و عملی دارد. معلم به عنوان مشاور شاید اصلا نقش هدایتگر نداشته باشد. در حالی که مقداری تلاش فشرده استقرایی جزیی ضروری در یادگیری زبان دوم است؛ در اولین روزها و هفته ها که یادگیرندگان چیز زیادی از یادگیری جمعی زبان نمی دانند می توان با اتخاذ یک روش استنتاجی و جهت یابی شده و یادگیری شنیداری کار را آسان نمود و زمانی که یادگیرنده استقلال بیشتری پیدا کرد راهکرد استقرایی حقیقتا موفقیت زا می باشد و البته که موفقیت یادگیری جمعی زبان به طور گسترده ای بستگی به هنر و قدرت ترجمه مشاور دارد. ترجمه یک فرایند پیچیده و مرکب است که اغلب گفتنش از انجامش آسان تر است. اگر جنبه های ظریف زبان بد ترجمه شود در آن صورت می توان شاهد یک درک کم کارامدتر از زبان مقصد بود.

یادگیری جمعی زبان علیرغم ضعف هایش بینش های خاصی را برای معلمان عرضه می دارد. ما در صددیم تا از اضطراب و تشویش یادگیرنده ها بکاهیم تا حد ممکن یک گروه حمایتی در کلاس ایجاد نماییم، به زبان آموزان اجازه دهیم در زبان خلاق باشند و آنها را به منظور آمادگی برای زمانی که دیگر معلمی جهت هدایت در کنار آنها نمی باشند به سمت یادگیری مستقل سوق دهیم.


منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش تدریس تلقین پذیری

روش تدریس تلقین پذیری

تلقین پذیری نهضت آموزشی دیگری بود که نوید نتایج بهتری را می داد به شرطی که ما فقط از قدرت مغز بیشتر استفاده کنیم . طبق نظر لوزانوف مردم بسیار بیش از آن که خودشان را لایق می دانند از قابلیت یادگیری برخوردار هستند. لوزانوف با تاکید بر بینش هایی از یوگا و تحقیقات روان شناسان شوروی در مورد ادراک فرا حسی شیوه ای را ابداع نمود که بر حالات آرامش ذهن در جهت حداکثر حفظ و نگهداری مطالب تاکید می نمود. در این روش موسیقی از اهمیت خاصی برخوردار است. موسیقی باروک با ریتم ۶۰ ضربه در هر دقیقه و ریتم خاص آن نوعی از (تمرکز راحت) را ایجاد می نمود که منجر به یادگیری فوق العاده می گشت. طبق نظر لوزانوف در طول پخش موسیقی آرام باروک شخص می تواند مطالب بسیار زیادی را یاد بگیرد و این امر به علت افزایش امواج آلفای مغز و کاهش فشار خون و میزان ضربان نبض می باشد.

به منظور شناخت کاربردهای روش تلقین پذیری در یادگیری زبان خارجی لوزانوف و طرفداران او با ارائه مجموعه لغات ؛ خواندن ؛ مکالمه ؛ ایفای نقش ؛ نمایش نامه و مجموعه متنوعی از دیگر فعالیت های نمونه کلاسی کار خود را آغاز نمودند. بعضی از جنبه های روش شناسی در کلاس هیچ کاربرد خاصی نداشتند؛ تفاوت موجود آن بود که مقدار زیادی از فعالیت با موسیقی سنتی و با زبان آموزانی انجام میشد که در صندلی های نرم و راحت می نشستند و از حالت ارادی راحتی برخوردار بودند. زبان آموزان تشویق می شدند تا حد ممکن شبیه کودکان باشند و تمام اختیار را به معلم واگذار نمایند و به طور فرضی نام ها و نقش های گویشوران بومی زبان خارجی برای خود برگزینند. یعنی زبان آموزان تلقین پذیر می شوند.

روش تدریس تلقین پذیری از جنبه های زیادی مورد انتقاد واقع شد. اسکاول با فصاحت و بلاغت تمام نشان داد که اطلاعات تجربی لوزانوف که در آنها نتایج تلقین پذیری فوق العاده گزارش شده بسیار قابل بحث و مورد سوال می باشد. علاوه بر این عملی بودن استفاده از تلقین پذیری مسئله ای بود که معلمان هنگام عدم دسترسی به موسیقی و صندلی های راحتی با آن مواجه می شدند. و مهمترین موضوع مکان به یاد سپاری در یادگیری زبان بود. در یک اقدام مثبت تر ما می توانیم بدون آن که کل شیوه تلقین پذیری را اتخاذ نماییم جنبه های خاصی از آن را در کلاس های ارتباطی بکار ببریم. یک ذهن راحت و آرام که به وسیله موسیقی و یا ابزار دیگر آماده شده است اغلب در ایجاد اعتقاد به یادگیرنده کمک می کند. ایفای نقش؛ اجرای نمایش و دیگر بازی ها ممکن است تکنیک های سودمندی در جهت ایجاد انگیزش هم کنشی معنی دار در کلاس باشند. و ما هیچ وقت نباید توانایی های یادگیری فوق العاده مغز انسان را نادیده بگیریم.


منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش تدریس صامت

روش تدریس صامت

همچون تلقین پذیری ؛ روش تدریس صامت نیز در ماهیت نظری اش بیشتر به استدلال های شناختی متکی است تا استدلال های عاطفی. کالب گاتگنو موسس این روش به یک نگرش انسان گرایانه در آموزش علاقه مند بود. اما توجه بیشتر روش تدریس صامت نگرش حل مشکل در یادگیری می باشد. ریچاردز و راجرز نظریه یادگیری روش تدریس صامت را چنین خلاصه می نماید :

۱. یادگیری آسان تر می شود اگر یادگیرنده به جای به خاطر سپردن و یا تکرار آنچه می بایست یاد گرفته شود از خلاقیت و قدرت مکاشفه استفاده نماید.

۲. یادگیری با همراهی اشیاء فیزیکی آسان تر می گردد.

۳. یادگیری از طریق حل مشکل مطالبی که می بایست آموخته شود آسان می گردد. روش تدریس صامت به رویه های کشف در یادگیری تاکید دارد. گاتگنو معتقد بود که یادگیرندگان می بایست استقلال؛ خودجوشی و حس مسئولیت را در خود تقویت کنند و در همان زمان یادگیرنده های موجود در یک کلاس می بایست در فرایند حل مشکلات زبان با هم همکاری نمایند. معلم که در واقع محرک است نه کنترل کننده بیشتر مواقع ساکت است و به همین دلیل نام این روش ؛ تدریس صامت می باشد. معلمان می بایست در مقابل غرایز خود مقاومت کرده و هر چیزی را برای زبان آموزان هجی ننمایند و روی تخته ننویسند. در مواقع برخورد زبان آموزان با هر مشکل جزئی به کمک آنها نروند و زمانی که زبان اموزان در پی یافتن راه حل هستند خود را باید از سر راهشان کنار بکشند.

در کلاس زبان روش تدریس صامت به صورت بارز از موادی همچون مجموعه ای از میله های کیوزنیر یا میله های رنگ شده کوچک با طول های مختلف و یک سری از نمودارهای دیواری استفاده میشود. از این میله ها برای معرفی واژگان (رنگ ها ؛ اعداد ؛ صفات مثل بلند و کوتاه و غیره) افعال (دادن ؛ گرفتن ؛ برداشتن ؛ انداختن) و نحو (زمان ؛ صفات نسبی ؛ جمع بستن ؛ ترتیب کلمات و امثالهم) استفاده میشود. مدرس محرک های تک واژه ای و یا عبارات و جملات کوتاه را یک و یا دو بار تکرار می نمایند و در آن صورت زبان اموزان می بایست تلفظ و درک خود را با کمترین بازخورد مصحح از طرف معلم در میان خودشان اصلاح نمایند. نمودارها به معرفی الگوهای تلفظ؛ نمودارهای دستوری و امثال آن می پردازند.

روش تدریس صامت نیز همچون روش تدریس تلقین پذیری از جهاتی مورد انتقاد قرار گرفته است. از یک دید و مفهوم می توان گفت روش تدریس صامت بسیار دور از یک روش اموزشی به نظر می اید و معلم در ایجاد یک جو ارتباطی در کلاس نقش بسیار کمی دارد. جنبه های بسیار زیادی از زبان در این روش وجود دارد که می توان گفت به نفع زبان اموزان است. انها مجبور نیستند همچون روش یادگیری جمعی زبان ساعت ها و روزها برای یادگیری مفهومی تلاش کنند که به راحتی با راهنمایی مستقیم معلم می توان یاد گرفت. بعد از چندین درس میله ها و نمودارها کنار گذاشته میشوند و مطالب دیگری می بایست معرفی گردد و در این مرحله روش تدریس صامت مانند هر کلاس زبان دیگر به نظر می اید.

البته که در این روش بینش های خاصی دریافت میشود که می بایست استخراج گردد. اغلب ما به عنوان معلم وسوسه می شویم که هر مطلبی را در اختیار زبان آموزان قرار دهیم. ما می توانیم با تزریق داروی شفا بخش یادگیری کشف به فعالیت های کلاس و کم کردن گفتگوی معلم نسبت به آنچه معمول است نتیجه خوبی بگیریم و اجازه دهیم زبان اموزان خودشان کارهایشان را انجام دهند. این مواردی از کاربردهای ابداع و نواوری می باشد. این بینش ها ما را با تفکرات جدیدی آشنا می سازد که ما از طریق توسعه بنیادهای نظری در آموزش زبان و بررسی دقیق و سنگین و سبک کردن مسائل با حالت چند محیطی سازگاری پیدا کنیم.


منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل

روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل

موسس روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل جیمز آشر متوجه این موضوع شد که کودکان در یادگیری زبان اول قبل از تکلم؛ کار نیداری زیادی انجام می دهند. شنیدنی های آنها با پاسخ های فیزیکی همراه می باشد (رسیدن؛ چنگ زدن ؛ حرکت دادن ؛ نگاه کردن و ...). او همچنین به یادگیری سمت راست مغز بیشتر توجه نمود. طبق نظر آشر فعالیت حرکتی مربوط به سمت راست مغز است که متعاقب پردازش زبان در سمت چپ مغز انجام می شود. آشر همچنین معتقد بود که کلاس های زبان اغلب محل تشویش و اضطراب زیاد می باشد و در صدد بود تا روشی را ابداع نماید که تا حد ممکن فاقد تنش باشد و در آن یادگیرندگان حالت دفاعی به خود نگرفته و احساس شرم و کمرویی ننمایند و بنابراین کلاس این روش تدریس کلاسی است که در آن عمل حرکتی و شنیدازی زیادی انجام می شود. معلم نقش هدایتگری در عملکرد کلاس دارد؛ معلم کارگردان یک صحنه نمایش است که در آن زبان آموزان بازیگران آن می باشند.

ویژگی بارز این روش آن است که حتی در سطح پیشرفته مهارتی بیشتر قویا از حالت امری استفاده می نماید. دستور دادن یک شیوه ساده برای وادار نمودن یادگیرندگان به انجام حرکتی است که به او آموزش می دهد مثل : پنجره را باز کن ؛ در را ببند ؛ بلند شو ؛ بشین ؛ کتاب را بدار؛ آن را بده به ... و غیره. دادن هیچ پاسخ کلامی ضروری نمی باشد. جملات نحوی پیچیده تر را می توان به صورت امری بیان نمود مثل : (مستطیلی را روی تخته سیاه رسم نمایید. سریعا به سمت در بروید و آن را بکوبید. استفاده از شوخی کار آسانی می باشد مثلا آهسته به سمت پنجره بروید و از جا بپرید. مسواکتان را داخل کتابتان بگذارید). جملات استفهامی نیز به سادگی مورد استفاده قرار می گیرند. مانند : کتاب کجاست ؟ جان چه کسی است ؟ (زبان اموزان به کتاب و یا جان اشاره می کنند). سرانجام زبان اموزان یکی یکی احساس راحتی نمود و جرات می کنند به سوالات پاسخ های کلامی بدهند و سپس خودشان سوال کنند و فرایند بدین طریق ادامه می یابد.

همچون روش های دیگری که در اینجا بررسی شد روش تدریس پاسخ فیزیکیکامل نیز به عنوان یک روش؛ محدودیتهای خاص خود را داراست. این روش بطور خاصی در سطوح مقدماتی مهارت در زبان موثر بود اما همان طور که یادگیرندگان در توانش زبانی خود پیشرفت می نمودند ؛ مشخصه بارز خود را از دست می داد. اما امروزه روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل به عنوان یک فن مورد استفاده قرار می گیرد که شیوه مفیدتری برای بررسی این روش می باشد. بسیاری از کلاس هایی که در ایجاد ارتباط و هم کنشی موفق می باشند از فعالیت های روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل هم در داده های شنوایی و هم در فعالیت های فیزیکی استفاده می نمایند.


منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Whole language

Whole language

مقدمه


واژه whole language در سال ۱۹۸۰ توسط گروهی از معلمان امریکایی اختراع شد که در اموزش زبان مادری به خواندن و نوشتن توجه زیادی داشتند.


آموزش خواندن و نوشتن در زبان اول یک اقدام فعال اموزشی محسوب میشود. یکی از روش های اموزش خواندن و نوشتن بر روی روش رمزگشایی زبان است. یعنی در این روش بر روی اموزش اجزای مختلف زبان مانند گرامر ؛ لغات ؛ آواشناسی بطور جداگانه تاکید میشود. از نظر اوایی بر این تئوری استوار است که خواندن شامل تشخیص کلمات و بر گرداندن آنها به آواهاست. و بقیه تئوری های خواندن مربوط به مهارت هاست.

در این روش تکیه بر اموزش خواندن و نوشتن بطور طبیعی برای برقراری ارتباط و لذت بردن از خواندن و نوشتن است.

در سال ۱۹۹۰ ؛ این روش اموزشی در امریکا بسیار محبوب شد به خاطر این که راهی خلاقانه برای اموزش مهارت های زبانی به دانش اموزان دوره ابتدایی بود.

در اموزش زبان این روش دارای رویکرد اموزشی و فلسفی است که بر اهمیت معنادار ساختن فرایند تدریس و یادگیری تاکید می کند. همچنین به بچه ها و بزرگشالان کمک می کند تا زبان دوم را مانند زبان اول (زبان مادری) یاد بگیرند.



تئوری زبان و یادگیری



این روش دارای دیدگاه تعاملی به زبان است که در آن به زبان به عنوان یک وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان ها می نگرد ؛ یک ارتباط تعاملی بین خواننده و نویسنده.

تئوری یادگیری این روش ریشه در مکتب های انسان گرایانه و ساختار گرایی دارد.

اهداف ؛ مطالب درسی ؛ فعالیت های یلدگیری ؛ نقش یادگیرنده و معلم و مواد آموزشی

در طراحی این روش اموزشی از اصول زیر استفاده میشود :

- استفاده از ادبیات اصیل به جای موضوعات تصنعی؛ مخصوصا متون و تمریناتی که برای مهارت های خواندن طراحی شده اند.
- تمرکز بر روی اتفاقات واقعی و طبیعی به جای داستان های نوشته شده ای که هیچ ربطی به تجربیات دانش آموزان ندارند.
- خواندن متونی که یادگیرندگان علاقه داشته باشند مانند ادبیات.
- نوشتن به عنوان یک فرایندی که یادگیرندگان در آن به جستجو و کشف معنا می پردازند.
- استفاده از متون دانش آموز ساخته به جای متون معلم ساخته
- تلفیق مهارت هایی چون خواندن و نوشتن و ... .
- یادگیری دانش اموز محور : دانش اموزان در مورد اینکه چه بخوانند حق انتخاب دارند؛ به آنها این فرصت داده میشود تا دنیای خود را کشف کنند.


معلم نقش یک عضو فعال و کمکی در امر یادگیری دارد و فضای اموزشی درست خواهد کرد تا یادگیرندگان از طریق کار گروهی به یادگیری بپردازند.

یادگیرنده نقش مشارکتی با بقیه یادگیرندگان و معلم دارد. همچنین نقش یک ارزیابی را دارند که هم یاد گرفته های خود و هم دیگران را به کمک معلم ارزشیابی می کنند. آنها مواد اموزشی و فعالیت های مورد نیاز خود را انتخاب می کنند.

مواد اموزشی بکار رفته در این روش باید واقعی باشند مثلا ادبیات و یا مطالبی که دانش اموزان سر کلاس میاورند.



منبع
approaches and methods in language teaching by jack c. richards
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش تدریس با نگرش طبیعی (the natural approach)

روش تدریس با نگرش طبیعی (the natural approach)

نظریات استیفن کرشن در فراگیری زبان دوم به صورتی گسترده و داغ از دهه ۱۹۷۰ مورد بحث واقع شده است. مهم ترین بخش روش شناسی آثار کرشن در روش تدریس با نگرشی طبیعی متجلی شده و توسطیکی از همکارانش به نام ترسی ترل بسط داده شده است. با توجه به بسیاریاز ادعاهایی که آشر در مورد روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل داشت ؛ کرشن و ترل احساس می کردند یاد گیرنده ها از به تاخیر انداختن تولید زبانی تا زمانی که گفتار پدیدار شود سود خواهند برد. یادگیرنده ها می بایست در کلاس تا حد ممکن راحت و آرام باشند و در نتیجه ارتباط و فراگیری زیادی می بایست صورت گیرد. در حقیقت روش تدریس با نگرش طبیعی استفاده از فعالیت های روش تدریس پاسخ فیزیکی کامل را در سطح مقدماتی یادگیری زبان به صلاح مس دید هنگامی که درون داده های قابل فهم برای روشن شدن فراگیری زبان ضروری می باشند.

هدف روش تدریس با نگرش طبیعی متوجه مهارت ها در ارتباط های بنیادین بین شخصی بود؛ یعنی موقعیت های روزمره زبان از قبیل : مکالمات؛ خرید؛ گوش دادن به رادیو و امثالهم وظیفه اولیه معلم آماده ساختن داده های قابل فهم بود یعنی زبان گفتاری که برای یادگیرنده قابل درک است و یا فقط کمی بالاتر از سطح درک یادگیرنده می باشد. ضرورت ندارد یادگیرنده ها در طول سکوت چیزی بگویند تا اینکه احساس نمایند آمادگی آن را دارا می باشند. معلم منبع داده ها به یادگیرنده و ایجاد کننده گونه محرک و جالبی از فعالیت های کلاسی بود. فعالیت هایی از قبیل : دستور دادن ؛ بازی ؛ هجو ؛ طنز و کار در گروه های کوچک.

مهم ترین جنبه های بحث برانگیز در روش تدریس با نگرش طبیعی دوره صامت و تاکید آن بر مفهوم داده های قابل فهم بود. هر فردی می تواند با گیبونز چنین استدلال نماید که تولید شفاهی بسیار دیر انجام می شود و در مرحله اولیه برای معلم لازم است که زبان آموزان را به صحبت کردن تشویق نماید و تعیین و تبیین این که ما از قابل درک چه معنایی مورد نظرمان می باشد بسیار مشکل است. یادگیری زبان یک فرایند هم کنشی است و بنابراین اتکای بیش از حد به نقش داده ها در عوض تحریک باز داده ها می تواند باعث توقف در فرایند فراگیری زبان دوم شود.

اما البته که ما می توانیم به روش تدریس با نگرشی طبیعی نظر اندازیم و به یاد اوریم که بعضی مواقع ما تاکید می نماییم زبان اموزان در همان اوایل زیاد صحبت کنند و به این طریق همان طور که یادگیرنده سعی در پیشرفت دارد باعث ایجاد اضطراب و تشویش میشویم و احتمال مخاطره بیشتر را کاهش می دهیم. بنابراین یک بار دیگر مسئولیت شما به عنوان معلم این است که بهترین آنچه را بقیه تجربه نموده اند انتخاب کرده و آن بینش زیادی را کسب نموده و شم زبانی خاصی را بدست اورد. این بینش ها و شم های زبانی را می توان به یک گزینش روشنفکرانه و شناخت درست زبانی در شما تبدیل نمود.



منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تدریس زبان ارتباطی

تدریس زبان ارتباطی

با پیشرفت و تکامل فن آموزش زبان دوم طی چند دهه گذشته؛ ما چند واکنش و واکنش متقابل را در روش ها و دیدگاه های تدریس زبان مورد آزمایش و بررسی قرار داده ایم. ما می توانیم نگاهی به گذشته یک قرن تدریس زبان بیندازیم و روند و سیر تحولات آن را مشاهده کنیم. چگونه می توانیم صد سال به عقب برگردیم و دوره حاضر را توصیف کنیم ؟

در واقع پاسخ این سوال در تلاش های اخیر ما درباره تدریس زبان ارتباطی نهفته است. یورش به سوی ارتباط کاری بی رحمانه و نامناسب است. محققان ساختار توانش ارتباطی را تعریف و مجددا تعریف کرده اند. انان هزاران کاربرد از زبان را کشف کرده اند که یادگیرنده های زبان باید بر انها فایق ایند. آنها ارتباط مکتوب و ملفوظ گفتمان و عادات کاربردی زبان را توضیح داده اند. آنها ماهیت و نوع سبک ها و ارتباط غیر کلامی را مورد آزمایش قرار داده اند. با این گنجینه دانش ؛ ما متهورانه به سوی هدف که همانا یادگیری بهترین روش تدریس ارتباطی است جلو رفته ایم.

با نگاهی به مطالب امروزی تدریس زبان دوم یک نظم کلی در تدریس زبان ارتباط به چشم می خورد. کتاب های متعددی برای معلمین و مدرسین آنها ماهیت دیدگاه های ارتباطی را توصیف کرده و روش هایی را برای تمیز دادن هدف ها و سنین مختلف ارائه می نمایند. خلاصه در هر کجا که شما به سوابق مکتوب امروز بنگرید؛ آن را مرجعی برای ماهیت ارتباطی کلاس های زبان می یابید.

تدریس زبان ارتباطی به عنوان یک رویکرد قابل درک است و نه به عنوان یک روش. این دیدگاه در واقع دیدگاهی واحد است اما دارای وضعیت نظری گسترده درباره ماهیت زبان؛ یادگیری و آموزش آن می باشد. هنوز هم ترکیب کردن تعاریف و توصیفات گوناگون پیشنهاد شده کاری است بس دشوار. از زمان اولین کار ویدوسون تا مقاله ابتدایی برین و کندلین تا کاربردهای عملی توانش ارتباطی سویگنون و تا متون درسی ویژه آموزش مدرسین؛ به اندازه ای تعاریف متعدد و مختلف داشته ایم که افکار ما را دچار اغتشاش می کند. من چهار مشخصه مربوط به هم و جدا نشدنی زیر را برای ساده سازی و صراحت به عنوان تعریف تدریس زبان ارتباطی پیشنهاد می کنم :

۱. اهداف کلاس ها روی تمام اجزاء و ابعاد توانش ارتباطی متمرکز شده و به کار توانش زبانی و دستور زبان محدود نمی شود.

۲. تکنیک های زبان ابداع شده اند تا افراد یادگیرنده برای رسیدن به نتایج معنی دار ؛ به علم معنی و استفاده کاربردی و صحیح زبان بپردازند. صورت های سازمانی زبان ؛ هدف اصلی نیست بلکه آنها جنبه هایی از زبان هستند که یادگیرنده را قادر می سازند تا به اهداف اصلی برسند.

۳. روانی و درستی و دقت به عنوان اصول کامل کننده پس از تکنیک های ارتباطی در نظر گرفته شده اند. البته بعضی اوقات به جنبه روانی اهمیت بیشتری داده اند تا دقت و درستی؛ تا افراد یادگیرنده به جنبه معنادار استفاده زبان بپردازند.

۴. در کلاس های ارتباطی؛ در نهایت زبان آموزان باید بتوانند زبان را هم به صورت درک و هم انتقال؛ در متون از پیش تمرین نشده ؛ استفاده کنند.

این چهار مشخصه نشان می دهد که چندین تغییر و تحول اساسی از زمان دیدگاه های اولیه تا کنون رخ داده است. تا حدودی این تغییرات در نتیجه رشد دانشی است که در شرح چندین روش مشاهده گردید؛ (مانند تدریس جمعی و رویکرد طبیعی تدریس) که در برخی حالات دیگر این تغییرات ریشه ای هستند. برنامه ی ساختگرایانه یا آموزش ترتیبی دستور زبان؛ نقطه اتکا و مهم آموزش زبان در طی قرن ها بوده است.

آموزش زبان ارتباطی چنین پیشنهاد می کند که ساختار دستور زبان بهتر است در زیر مجموعه ی مقوله های کاربردی مختلف زبان دسته بندی شود. همچنین در این روش ما به میزان زیادی توجه کمتری نسبت به ارائه و بحث فراوان قواعد دستور زبان که در روش های سنتی بود داریم. وقتی برای ایجاد روانی و سلیس بودن زبان تلاش می کنیم ؛ استفاده صحیح زبان در آموزش ژبان ارتباطی امری بسیار مهم می باشد. البته ذکر این جمله مهم است که جنبه روانی و سلیس بودن زبان تنها نبایستی در واضح بودن یا غیر مبهم بودن و ارتباط صریح خلاصه شود. و تمزینات از قبل تنظیم نشده ی زیادی در کلاس های درس امروزی وجود دارد. یادگیرندگان تشویق می شوند تا با راهنمایی معلم و نه تحت کنترل او ؛ تمرینات از پیش تعیین نشده و غیر منتظره را انجام دهند.

چهارمین مشخصه آموزش زبان ارتباطی ؛ اغلب برای معلمین غیر بومی که به زبان دوم زیاد مسلط نیستند کمی نشکل ایجاد می کند. دیالوگ ها ؛ تمرینات کتبی ؛ تمرینات از پیش تعیین شده و بحث دستور زبان برای بیشتر معلمین غیر بومی زبان دوم ساده تر می باشد. اما این اشکال نباید شخص را از دنبال کردن هدف ارتباطی در کلاس باز دارد.

تکنولوژی (فیلم؛ویدیو؛تلویزیون؛ضبط صوت؛شبکه اینترنت؛و نرم افزارهای کامپیوتر) می تواند به این دسته از معلمین کمک کند. علاوه بر این در دهه گذشته یا همین حدود ما شاهد افزایش سطح مهارت علمی معلمان زبان در سراسر جهان بوده ایم. از آنجایی که موسسات آموزشی و سیاسی در کشورهای مختلف نسبت به اهمیت آموزش زبان های خارجی به منظور رسیدن به هدف های ارتباطی حساسیت زیادی نشان می دهند؛ شاید ما بهتر بتوانیم در سراسر جهان ؛ هدف های آموزش زبان ارتباطی را به انجام برسانیم.


منبع
Principles of language learning and teaching by H.Douglas Brown
مترجم
دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرایند، سبک و راهکار

فرایند، سبک و راهکار

قبل از آن که به صورتی ویژه به بعضی سبک ها و راهکارهای یادگیری زبان دوم نگاهی بیندازیم ، چند کلمه در تشریح تفاوت های موجود بین فرایند، سبک و راهکار به عنوان اصطلاحات متداول در واژگان فراگیری زبان دوم بیان می کنیم. در کاربرد این سه اصطلاح سر در گمی های فراوانی وجود داشته است. بنابراین تعریف دقیق آنها از آغاز کار اهمیت دارد.

فرایند ، عمومی ترین این سه مفهوم است. تمام انسان ها در فرایندهای جهانی خاص درگیر هستند. درست همانگونه که برای بقا به هوا؛ آب و غذا نیازمندیم به همان ترتیب تمام انسان های دارای هوش طبیعی در سطوح یا انواع خاصی از یادگیری درگیرند.انسان ها معمولا سرگرم، تداعی، انتقال، تعمیم و فرسایش هستند. همه ما از رابطه محرک-پاسخ استفاده می کنیم و تحت تاثیر تقویت هستیم. همه ما به میزان مختلف توانایی هایی را در استعدادهای هفت گانه داریم.

سبک، اصطلاحی است که به تمایلات و ترجیحات پیوسته و نسبتا پایدار در افراد اشاره می کند. سبک ها ویژگی های عمومی کارکرد هوشمندانه(و همچنین انواع عوامل شخصیتی) هستند که منحصرا به شما به عنوان یک فرد بستگی دارند و شما را از دیگران متمایز می کنند. به عنوان مثال ممکن است شما بیناگراتر، شکیباتر در مقابل ابهام یا احساسی تر از فرد دیگری باشید. اینها سبک هایی هستند که الگوی عمومی را در تفکر یا احساس شما تعیین می کنند.

راهکارها، روش های خاص پرداختن به یک مسئله یا وظیفه و شیوه های عمل برای دست یافتن به هدفی خاص و برنامه های طرح شده برای کنترل و استفاده از اطلاعات خاص هستند. آنها (طرح های جنگی)بافتاری شده ای هستند که ممکن است لحظه به لحظه یا روز به روز یا سال به سال تغییر کنند. راهکارها در هر فردی نیز متغیر هستند(متغیر درون فردی). هر یک از ما مجموعه ای از راه های ممکن برای حل یک مشکل خاص استفاده می کنیم.


منبع
روش تدریس داگلاس براون ترجمه ی دکتر منصور فهیم
 

elnaz66

عضو جدید
سلام و تشکر از شما میخواستم بدونم من چطور میتونم به خلاصه ای از این روشها دسترسی داشته باشم ؟

البته به زبان انگلیسی
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
سلام و تشکر از شما میخواستم بدونم من چطور میتونم به خلاصه ای از این روشها دسترسی داشته باشم ؟

البته به زبان انگلیسی

سلام

خود کتاب منبع به زبان انگلیسیه

همونو بخونید ... زیاد کتاب سختی نیست یه جورایی خلاصه هست

کتاب روش تدریس لارسن فریمن
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
راهکارهای یادگیری زبان دوم (نظر اُمالی)

راهکارهای یادگیری زبان دوم (نظر اُمالی)

۱. راهکارهای فراشناختی

سازماندهی قبلی : بررسی کلی ولی جامع مفهوم یا اصل سازمان دهنده در فعالیت پیش بینی شده یا یادگیری

توجه هدایت شده : تصمیم گیری پیشاپیش برای توجه کلی به امر یادگیری و نادیده گرفتن جزییات نامربوط

توجه انتخابی : تصمیم گیری در مورد توجه به جنبه های خاص درون داد

خود تدبیری : درک شرایطی که در یادگیری به فرد کمک می کند و فراهم آوردن آن شرایط

برنامه ریزی کارکردی : برنامه ریزی و تمرین مولفه های زبانی که برای انجام دادن یک وظیفه خاص زبانی در آینده ضروری می باشند

خود نظارتی : اصلاح بیان برای دقت در تلفظ، دستور زبان و واژگان شخصی یا به کار بردن زبان مناسب با موقعیت و اشخاص حاضر

تولید زبانی با تاخیر : تصمیم گیری برای به تعویق انداختن تکلم به منظور اولویت دادن به یادگیری از طریق درک مطلب شنیداری

خودآزمایی : بررسی نتایج زبانآموزی خود بر اساس یک معیار درونی از کمال و درستی


۲. راهکارهای شناختی

تکرار : تقلید از یک الگوی زبانی از جمله تکرار فراوان و تمرین بدون صدا

مراجعه به منابع : استفاده از کتاب های مرجع زبان هدف

ترجمه : استفاده از زبان اول به عنوان پایه ای برای فهم و یا تولید زبان دوم

گروه بندی : مرتب کردن و یا دسته بندی و احتمالا طبقه بندی مجدد مطالب آموختنی بر اساس ویژگی های مشترک

یادداشت برداری : یادداشت کردن منظور اصلی، نکات عمده رئوس مطالب یا خلاصه اطلاعات ارائه شده به صورت شفاهی یا کتبی

قیاس : استفاده آگاهانه از قواعد برای تولید و یا درک زبان دوم

ترکیب مجدد : ایجاد جمله معنی دار یا زنجیره بزرگتر زبانی با ترکیب عناصر شناخته شده با روشی جدید

تجسم : ربط دادن اطلاعات جدید به مفاهیم دیداری در حافظه از طریق تصور و تجسم عبارات یا اماکن آشنا که به آسانی قابل بازشناسی هستند

نمایش شنیداری : حفظ عین صدا یا صدای مشابه آن برای کلمات، عبارات یا زنجیره های طولانی تر زبانی

کلمه کلیدی : به خاطر سپردن کلمه ای جدید در زبان دوم با (۱) یافتن کلمه ای آشنا در زبان اول که از نظر آوایی یا به طریقی دیگر شبیه کلمه جدید باشد. (۲) ایجاد تصویرهایی از رابطه بین کلمه جدید و کلمه آشنا که به راحتی قابل بازشناسی باشد.

بافتاری کردن : قرار دادن کلمه یا عبارت در توالی معنی دار زبانی

توضیح ماهرانه : ربط دادن اطلاعات جدید به مفاهیم دیگر در حافظه

انتقال : استفاده از دانش زبانی و یا ذهنی قبلی به منظور تسهیل امر یادگیری زبانی

استنباط : استفاده از اطلاعات موجود برای حدس زدن در مورد معنای واحدهای جدید زبانی، پیش بینی نتایج یا تکمیل اطلاعات ناقص

۳. راهکارهای اجتماعی ـ عاطفی

همکاری : کار گروهی با یک یا چند همکلاسی برای دریافت پس خور، جمع آوری اطلاعات و با دریافت الگوی یک فعالیت زبانی

پرسش برای روشن شدن مطلب : درخواست از معلم یا سایر متکلمان بومی زبان برای تکرار، تفسیر، توضیح و یا ارائه مثال


منبع
روش تدریس داگلاس براون
ترجمه دکتر منصور فهیم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
آموزش دستور زبان انگلیسی با استفاده از بازی های آموزشی سرگرم کننده

آموزش دستور زبان انگلیسی با استفاده از بازی های آموزشی سرگرم کننده

چرا بایستی آموزش دستور زبان را با بازی همراه کنیم؟ تحقیقات نشان می دهد که این روشی عالی برای این کار است. چه نوع بازی هایی برای این کار مناسب تر هستند؟ این مقاله برای تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به بچه های کم سن و سال است. تدریس دستور زبان می تواند کاری سخت و طاقت فرسا باشد. بهر حال با استفاده از بازی های متنوع این کار دیگر چندان دشوار به نظر نمی رسد. تدریس دستور زبان با استفاده از بازی های سرگرم کننده می تواند محیط کلاس را برای شاگردان جذاب تر سازد. این کار حرکتی است که معلم را از روش های سنتی نوشتن و باز نویسی کردن جملات و کلمات رها ساخته و آنها را به سوی شیوه ای فعال تر و خلاقانه تر می برد. محققین با بررسی های خود توانسته اند دلایل زیر را برای کاربرد بازی در کلاس های دستور زبان ارائه بدهند:

۱) بازی و فعالیت های حل مسائل می تواند بهترین روش ارتباطی برای درست صحبت کردن باشد. دانش آموزان می توانند از دانش کسب کرده خود بخوبی استفاده نمایند.

۲) از دیگر مزایای بازی این است که این کار به دانش آموزان فرصت می دهد تا لغت ، دستور زبان و ساختار های آن را تمرین و درونه سازی نمایند. چون دانش آموزان با بازی بیشتر انگیزه پیدا می کنند. دانش آموز در حین بازی روی فعالیت های خود بیشتر تمرکز می کند و به شکل نا خود آگاه زبان را با تکرار این بازی های سرگرم کننده، در ذهن خود جذب می نماید.

۳) بازی می تواند حس رقابت و همیاری را در دانش آموز بر انگیزد و ارتباطی محکمی بین معلم و دانش آموز برقرار نماید.

۴) یادگیری زبان امری است که احتیاج به تلاش زیاد داشته و در نتیجه باعث خستگی زود رس می شود. اما بازی میتواند باعث سرگرمی ، ایجاد انگیزه شده و منجر به یادگیری معنا داری گردد.

بچه ها برای یادگیری دستور زبان از طریق بازی بیشترمستعد هستند. تئوری انگیزه درونی نیز می تواند دلیل تدریس دستور زبان را از طریق بازی روشن ترسازد. انگیزه درونی یا (intrinsic motivation) به عوامل درونی اشاره دارد که ما را به انجام کاری تشویق می نماید. بسیاری از فراگیران جوان زبان ذاتا تصمیم به یادگیری دستور زبان ندارند و هنوز دلیل یادگرفتن دستور را نمی دانند. این انگیزه درونی می تواند منجر به تشویق آنها به بازی گردد. اگر بازی ها خوب باشند ، آنها درحین بازی می توانند مطالب را بیاموزند. استفاده از حرکات ضروری است چون این حرکات باعث فعال کردن توانایی های مغزی می شوند، شبکه عصبی مغز را تحریک نموده و میزان یادگیری و ماندگاری مطالب را بیشتر می کنند. اگر کلاس شلوغ و پرجمعیتی دارید، باز هم می توانید از این بازی ها استفاده کنید. بچه ها می توانند بنشینند و بلند شوند و یا چیز هایی را برای هم رد و بدل کنند.

● چه نوع بازی هایی بهتر هستند؟

وقتی بدنبال بازی هایی در کلاس خود هستید، فقط برای وقت گذرانی آنهایی را انتخاب نکنید که هیچ نتیجه ی زبان شناسی نداشته باشند. این نوع بازی ها شاید فقط باعث سرگرمی بچه ها شوند. برای هر بازی باید یک نتیجه ی زبان شناسی واضحی در نظر داشته باشید. این بازی می تواند یک بازی شنیداری باشد که بچه بتوانند یک ساختار دستوری جدید را به طور مکرر بشنوند یا می تواند یک بازی گفتاری باشد تا بچه ها آن را تمرین کنند. بازی های خواندنی ، نوشتاری و املایی زمانی استفاده می گردند که یک دستور زبان جدید کاملا توسط بچه ها آموخته شده و بچه ها بتوانند آن را به شکل شفاهی بکار ببرند ، مراقب باشید که اکثریت دانش آموزان هم زمان در بازی شرکت داشته باشند. اگر از۳۰ دانش آموز شما تنها یک نفر در بازی شرکت داشته باشد، بقیه افراد خسته شده و در کلاس هرج ومرجی حکمفرما خواهد شد.

● بازی های گرامری


▪ Picture game بازی تصویری

می توان از تخته کلاس برای بازی لغت استفاده کرد. هر شاگرد کارتی را از جعبه بیرون می کشد و باید تشخیص بدهد که در عکس چه چیزی وجود دارد. در مرحله دوم شاگرد می تواند در مورد آن عکس یک جمله بسازد. آن عکس را از به دیگران نشان نمی دهد و عکس را طوری شرح می دهد که دیگران بتوانند حدس بزنند موضوع آن چه چیزی است. در آخر بازی هر شاگرد عکس خود را به عکس شاگرد بعدی متصل می سازد. در آغاز بازی شاگردان می توانند تصمیم بگیرند که در بازی چند عکس وجود داشته باشد.


▪ جملات یا کلمات بهم ریخته Scrambled Words and Sentences

دانش آموزان با حروف داده شده ، کلماتی را درست می کنند و اگر چند کلمه باشد آن را به شکل جمله در می آورند. مثال: to went last I – theater week

معلم فهرستی از بیست کلمه را پای تخته یادداشت می کند و در سمت دیگر همان کلمات را به ترتیب دیگر می نویسد. هر کدام از شاگردان گروه الف و گروه ب کلمه یک طرف تخته را به کلمه سمت دیگر آن با خطی وصل میکند. این کار باید در مدت زمان بسیار کوتاهی انجام بگیرد.


▪ گوش کن و بکش Listen and Draw

معلم دستوراتی می دهد و شاگردان آن ها را انجام می دهند. مثلا: در وسط صفحه خود یک مربع بزرگ قرمز رنگ بکشید. در بالای مربع یک دایره سبز رنگ به اندازه نصف مربع رسم کنید. هدف از این بازی مرور لغات مربوط به حجم و فضا است. اشکال بایستی کاملا پیچیده باشند و فقط شکل درست نمره کامل را می گیرد.


▪ Ladder نردبان

معلم دو نردبان مجزا پای تخته رسم می کند یکی برای گروه الف و دیگری برای گروه ب. در پایین آن دو کلمه ی متفاوت برای هر گروه نوشته می شود. اعضای تیم یک کلمه در هر پله نردبان می نویسند ، این کلمه بایستی با آخرین کلمه قبل شروع شود. گروهی که زود تر به بالای نردبان برسند ، برنده خواهند بود.


▪ کلمه عجیب را پیدا کن Find the Stranger

در مدت زمان کوتاهی اعضای گروه می کوشند تا دور کلمه ناهماهنگ را دایره بکشند.

( این کلمه با سایر کلمات هماهنگی لازم را ندارد.) ده مجموعه از کلمات چهارتایی در این بازی وجود دارد. اولین گروهی که این کار را بدرستی انجام بدهد، برنده خواهد شد. مثال:

October /November/ Remember/ December

horse/ cow/ pig/ knife


▪ زود فکر کن Think Quickly

معلم یک کلمه مثل درخت / tree را می گوید. اعضای هر گروه ده کلمه روی تخته می نویسند که با این کلمه هم وزن باشد. گروهی که ده کلمه صحیح را بگوید ، امتیاز می گیرد.


▪ مکان را روی نقشه پیداکن Unjumble the Towns

معلم نقشه سفیدی از کشور را روی تخته می کشد و نقاطی را روی نقشه برای نشان دادن مکان مورد نظر علامت می گذارد. در کنار نقشه اسم ده شهر را می نویسد. شاگردان بایستی جای صحیح این اسامی را پیدا کرده و در روی نقشه بنویسند.


▪ Granny گربه ی Granny’s Cat

این بازی روشی جالب برای تمرین صفات است. این صفات گربه Granny را توصیف می کند. به ترتیب حروف الفبا این صفت ها ساخته می شوند. این کار باید در مدت زمان کوتا ه و شفاهی انجام بگیرد. دانش آموزی که کند باشد و یا جواب های تکراری بدهد از بازی حذف می شود. برای هر جواب درست یک امتیاز محسوب می شود. گروهی که امتیازات بالاتری کسب کند ، برنده است. مثال:

Granny’s angry cat

Granny’s bad cat

Granny’s crazy cat


▪ آجرهای شکسته Broken Bricks

اعضای هر دو گروه سعی می کنند که آجرهای شکسته شده با اضافه کردن سیلاب های مناسب به آخر هر کلمه را تعمیر کنند. مثال : ion ice tch ted ons ant try ase etc.

(tension apprentice dispatch painted etc) l


▪ پاکت غافلگیری Surprise Envelope

از هر گروه یک نفر یک پاکت را که شامل یک جمله ، یا یک پیغام است را انتخاب می کند که بدنبال آن طبق یک دستور العمل، کاری را باید انجام بدهد. در آخر بازی یک خبر شگفت آور یا یک جایزه به دانش آموز داده می شود. مثال:

The tallest member of your team must go to the board and from the top of the top right hand corner take an envelope which contains a surprise. l

این غافل گیری می تواند یک مداد برای تمام اعضای گروه باشد که با آن تکالیف و تمرینات را انجام بدهند.


▪ حالا نوبت شماست.You’ re Next

تمرین قید ها از طریق بازی می تواند جالب باشد. یکی از شاگردان گروه الف یک جمله می گوید ، مثلا:

Andrew speaks English beautifully.

یکی از اعضای گروه ب به جای قید beautifullyقید دیگری جایگزین می کند که با حرف بعد یعنی

"c "شروع می شود. Andrew speaks English correctly.


▪ جواب های مضحکCrazy answers

هر دانش آموز یک جمله سؤالی می نویسد که با این عبارت شروع می شود.

What would you like…..?

و یک جواب برای هر سوال می نویسد که با این عبارت شروع می شود. I'd like………. سپس سوالات و جوابها را در دو جعبه جداگانه قرار می دهند. هر دانش آموز یکی از سوالات را بیرون آورده و با صدای بلند می خواند و بعد از جعبه جواب ها یک جمله را می خواند. چون جوابها به شکل اتفاقی و تصادفی از جعبه بیرون آورده می شوند، نتیجه کار خنده دار خواهد بود.


▪ بادکنک را برای دیگری رد کن Pass the Balloon

یک بادکنک را که در آن پیغامی قرار داده شده ، باد کرده و دست به دست بین شاگردان رد می کنند . این کار همراه با پخش کردن یک موسیقی انجام می گیرد. وقتی که موسیقی قطع شد، شاگردی که بادکنک به دستش رسیده، آن را می ترکاند و پیغام درون آن را می خواند و آنچه را که در آن گفته شده، انجام می دهد. مثلا:

Write your name on the black board,

or open the window,

or jump up and down ۲۵ times.l


▪ من کی ام Who AM I?l

به پشت لباس هر دانش آموزی اسم یک شخصیت معروف یا تاریخی سنجاق می شود. بعد از هم کلاسی هایش سوالاتی می پرسد، تا اینکه بتوانند اسم آن شخص را حدس بزنند مثال:

Is it a male or a female?

Is he alive or dead? l

می توان از اسم شاگردان، میوجات، سبزیجات و یا حیوانات هم بجای اشخاص مهم و معروف استفاده کرد.


▪ ادا در آوردن Mime

هر شاگرد سعی می کند کلمه ای را که از درون جعبه بیرون آورده است مثلا: sleepily, seasickبا ادا و نمایش طوری کلمه را نشان دهد تا هم کلاسی هایش بتوانند آن را حدس بزنند. به حدس های درست یک امتیاز تعلق می گیرد.


▪ سرد یا گرم Hot ... Cold

معلم در قسمتی از کلاس یک شی را پنهان می کند. دانش آموزان باید سعی کنند که جای آن را پیدا کنند. اگر دانش آموز به آن شی نزدیک شد ، دیگر دانش آموزان فریاد می زنند hot... ولی اگر او در حال دور شدن از شی باشد، به او می گویند cold…. . این بازی را هم می توان به شکل دادن دستورهایی انجام داد. مثلا: Go three steps to the left – turn left


▪ به سایمون گوش کن Listen to Simon

یک هدیه کوچک را بین ۳۰ تکه بریده روزنامه پیچیده می شود. (تعداد تکه های روزنامه می تواند به اندازه شاگردان کلاس باشد) لای هر تکه روزنامه یک قطعه کاغذ کوچک هم گذاشته می شود که روی آن یک پیغام نوشته شده است. مثال:

Give this to the girl with the yellow coat or give this to the boy with green eyes

در آخر یک نفر هدیه ای را دریافت می کند. این هدیه می تواند یک خودکار، مداد یا یک پاکت شکلات باشد.


▪ خوب فکر کن Think Hard

معلم یک کلمه را پای تخته می نویسد شاگردان باید با حروف کلمه داده شده .کلمات جدید بسازند. مثلا:

advantage: gate/age/ ant etc


▪ آدم مضحک Funny Man

شاگردان را به سه گروه تقسیم می شوند. یک تکه کاغذ دولا شده را به هر گروه می دهیم. شاگرد اول کله و تمام اجزاء مربوط به آن را می کشد. شاگرد دوم بدن آن را رسم می کند و بالاخره نفر سوم پاها و کفش های او را می کشد. هیچ کدام از چیزهایی را که نفرات قبلی کشیده اند را دانش آموزان بعدی نمی توانند ببینند. در آخر تای کاغذ که باز شود شکل خنده داری درست شده است.


▪ اسامی را پیدا کنید Find the titles

دو کپی از مجموعه ای از حروف را به شکل جداگانه روی تخته قرار می گیرد.

اعضای هر تیم باید اسامی پایتخت های کشور های مختلف را در این جدول پیدا کنند و دور آن ها را به شکل عمودی یا افقی دایره بکشند. اولین گروهی که بتواند تمام شهرها را تشخیص بدهد برنده خواهد بود. این بازی می تواند در مورد فصل ها ، روزهای هفته، ماه های سال، یا مشاغل مختلف نیز صورت بگیرد.


منابع:
Vernon, Shelley, (۲۰۰۷) Teaching Grammar with Fun Learning Games, http://www.teachingenglishgames.com/
Gaudart , Hyacinth (۱۹۹۱)" Using Board Games in Large Classes ", English Teaching Forum, April, ۱۹۹۱, pp. ۲۲ ۲۶
http://www.ingilish.com/grammar games.htm

english1391f.blogfa.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
یادگیری لغات زبان انگلیسی با استفاده از تداعی

یادگیری لغات زبان انگلیسی با استفاده از تداعی

یادگیری لغات زبان انگلیسی با استفاده از تداعی

محمّد احمدوند

دانشجوی دکتری آموزش زبان انگلیسی




مقدمه: تداعی در لغت یعنی یه یاد آوردن، مثلاً می گوئیم: " با دیدن این فیلم خاطرات جوانی برایم تداعی شد." در روانشناسی تداعی یا association یعنی ایجاد ارتباط بین دانسته ها و ندانسته ها است، یعنی چیزی به دلیل شباهت یا رابطه اش با چیز دیگری ما را به یاد آن چیز می اندازد. تداعی در زندگی روزمرۀ ما جریان دارد. این که با دیدن مردی که کناره های سبیلش را زده باشد یاد هیتلر یا چارلی چاپلین یا حتی یاد فیلم او به نام "دیکتاتور بزرگ" می افتیم نوعی تداعی است. اینکه وقتی نوزادی به دنیا می آید زنهای فامیل دور او جمع می شوند و در بارۀ شباهت چشم ولب و بینی بچه با افراد فامیل حرف می زنند هم نوعی تداعی است. اینکه گاهی از پشت سر کسی را می بینید و از نوع لباس و قد و بالا و راه رفتنش فکر می کنید دوستتان است و البته گاهی هم اشتباه می کنید نوعی تداعی است.

کاربرد آموزشی تداعی: من از این اصل روانشناسی که در زندگی ما ناخودآگاه جریان دارد به صورت ارادی و خودآگاه در یادگیری لغات انگلیسی استفاده کردم و بر این اساس هم کتابی چاپ کردم با نام " ببین، بخند، بیاموز" . حدود 3000 لغت را با این روش می توان یاد گرفت. اهمیت این روش زمانی مشخص می شود که بدانید تعداد لغات پایه ای که شما لازم است یاد بگیرید تا در یک کشور خارجی بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و مشکلات خود را حل کنید 3000 لغت است.

روش کار: برای یادگیری بسیاری از لغات انگلیسی می توان از تداعی استفاده کرد، به این صورت که بین کلمه ای که می خواهیم یاد بگیریم و دانسته های قبلی خود در زمینه های مختلف علمی و اجتماعی رابطه ایجاد می کنیم. ما با شکستن کلمه سعی می کنیم قسمتی آشنا در آن کلمه پیدا کنیم که ما را به معنی آن برساند، گاهی برعکس چیزی به کلمه اضافه می کنیم تا کلمه ای آشنا به دست آید، گاهی مثالی جالب یا خنده دار برای کلمه پیدا می کنیم، گاهی تاریخچۀ به وجود آمدن کلمه به ما کمک می کند، گاهی از زبان مادری خود ، خواه فارسی باشد یا ترکی یا لری یا کردی یا عربی استفاده می کنیم، گاهی با کلمه بازی می کنیم ، گاهی به صدای کلمه، ریتم یا موسیقی آن توجه می کنیم، و گاهی الگوهای جذابی در بین کلمات پیدا می کنیم تا آن کلمه یا کلمات در ذهن ما بمانند. نتیجۀ کار شگفت انگیز است. لغاتی که ما به این شکل و با روش تداعی یاد می گیریم شاید دیگر هرگز از یادمان نروند!

چند مثال برای هر روش:

1- شکستن کلمه : فکر می کنید معنی کلمۀ alpinism چیست؟ حالا در آن کلمه ای آشنا پیدا کنید و آن را بشکنید. کلمۀ آلپ alp برای شما آشنا نیست؟ ما می دانیم آلپ اسم یک رشته کوه است. این کلمه هم به کوه ربط دارد. این کلمه یعنی "کوهنوردی" و alpinist هم یعنی کوهنورد. فکر می کنید لغت luxury چه معنی دارد؟ کدام بخش این کلمه برای شما آشنا است؟ حتماً کلمۀ لوکس lux را شنیده اید. ما به چیزهای تجمل و گران که خیلی هم ضروری نیستند لوکس می گوئیم. جالب است که luxury هم یعنی "تجملات" ! حالا معنی کلمۀ conservation را شما حدس بزنید. کدام بخش برای شما آشنا است؟ ما برای چه مواد غذایی را کنسرو conserve می کنیم؟ برای محافظت و نگهداری از غذا. کلمۀ conservation هم یعنی محافظت و نگهداری و هم ریشۀ آن conservative یعنی محافظه کار.

2- اضافه کردن به کلمه: فکر می کنید کلمه ham به چه معنا است؟ حالا چیزی به این کلمه اضاف کنید تا برای شما آشنا شود. hamburger که خورده اید؟ در دسته بندی غذا ها می توان این غذا را نوعی غذای گوشتی دانست. جالب است که ham هم یعنی " گوشت" ! کلمۀ gentle یعنی چه؟ چیزی به آن اضافه کنید تا برایتان اشنا شود. gentleman چطور است؟ ما به کسی که رفتاری موقر و مؤدب دارد جنتلمن می گوئیم. لغت gentle هم یعنی موقرانه ، مؤدبانه ، آرام و مهربان! می دانید کلمۀ penal یعنی چه؟ چیزی به آن اضافه کنید. penalty برای شما آشنا نیست؟ penalty جریمۀ یک خطا در محوطۀ جریمه است و penal یعنی جزایی و کیفری. حالا بگوئید cool یعنی چه. cooler یعنی خنک کننده و کولر شما ر ا خنک می کند . پس cool هم یعنی خنک.

3- مثالی جالب یا خنده دار: معنی کلمۀ ambulant را می دانید؟ شما را یاد آمبولانس ambulance نمی اندازد؟ ما می توانیم بگوئیم آمبولانس یک نوع درمانگاه سیّار است. حالا فکر می کنید معنی کلمۀ ambulant چیست؟ بله این کلمه یعنی در گردش و در حال حرکت ، یعنی سیّار. می دانید toss یعنی چه؟ منچ بازی کرده اید؟ طاس را چه کار می کنید؟ بله طاس را بالا می اندازید. حالا حدس بزنید toss یعنی چه. این کلمه یعنی "بالا انداختن" و toss the coin در انگلیسی همان شیر یا خط کردن خودمان است. حالا بگوئید cotton یعنی چه. شبیه کتان نیست؟ پارچۀ کتان از پنبه درست می شود. پس cotton یعنی پنبه. candy هم یعنی "قندی" یا "آب نبات" . حالا این دو کلمه با هم cotton candy یعنی چه؟ خوب ، آب نباتی که شکل پنبه است همان "پشمک" خودمان است. به عنوان مثالی دیگر ، می دانید لغت Christian شبیه اسم کدام عید یا جشن است؟ بله شبیه Christmas است. جشن Christmas مربوط به مسیحیان است. حالا حدس بزنید Christian یعنی چه. بله این لغت یعنی "مسیحی" و اگر آن را بشکنیم لغت Christ یعنی حضرت مسیح .

4- تاریخچه یک کلمه: می دانستید کلمۀ Indian هم به معنی "هندی" است و هم به معنی "سرخپوست" ؟ حتماً در تاریخ خوانده اید که کریستف کلمب از طرف ملکۀ اسپانیا مأموریت داشت "هند" را کشف کند. او اشتباهی سر از بعضی جزایر آمریکا درآورد. وقتی سرخپوستان آمریکا به سوی آنها آمدند او که فکر می کرد هند را کشف کرده است داد زد:" Indians ! Indians! " یعنی :"هندیها ، هندیها" . این اشتباه کریستف کلمب باعث شد نام Indian روی سرخپوستان آمریکا بماند! به عنوان مثالی دیگر آیا می دانید در کشورهای حوزۀ "بالکان" چه اتفاقی افتاد؟ بله بعضی از این کشورها تجزیه شدند. مثلاً کشورهای مقدونیه ، کوزوو ، بوسنی و هرزگوین ، صربستان ، و مونتنگرو از تجزیه یک کشور بزرگتر به وجود آمدند. از این رویداد لغت balkanizeرا در انگلیسی داریم که به معنی تجزیه کردن به کشورها یا ایالات کوچکتر است! می دانید lilliputian یعنی چه؟ شما را یاد چه می اندازد؟ بله "قصه سفرهای گالیور" و کارتون معروف آن را که به یاد دارید؟ مردم کوچولوی شهر لیلیپوت را هم به خاطر دارید؟ می دانید lilliputian یعنی چه؟ یعنی "کوچولو" مثل مردم لیلیپوت که کوچولو بودند. جالب اینکه متضاد این کلمه titanic به معنی "خیلی بزرگ" ما را به یاد کشتی تایتانیک می اندازد که در زمان خود بزرگترین کشتی جهان بود.

5- زبان مادری: بسیاری از کلمات در هر دو زبان انگلیسی و مادری ما وجود دارند. اگر به این لغات دقت کنیم معنی آنها را متوجه خواهیم شد. این کلمات شامل کلمات ساده ای مثل television یا همان تلویزیون هست، شامل کلمات معمولی مثل company یا همان کمپانی ، و شامل کلمات دشواری مثل Ottoman که همان "عثمانی" یعنی اسم دولت سابق ترکیه است هم می شود. البته ارتباط زبانها دو طرفه است و مثلاً آیا می دانستید paradise از لغت فارسی "پردیس" به معنی بهشت وارد انگلیسی شده است؟ یا مثلاً در زبان لری "کلک" به معنی انگشت است و در انگلیسی هم click به معنی ضربه زدن با انگشت است، همانطور که در کامپیوتر با انگشت خود چپ کلیک یا راست کلیک می کنیم. یا در همین لری کلمه "مرتال" یا "مردال" به معنی مرده است و در انگلیسی هم لغت mortal به معنی مردنی است! یا در کردی کلمه "تماته" همان tomato یا گوجه فرنگی است.

6- بازی با کلمه: لغت carcass شما را به یاد کرکس یا لاشخور نمی اندازد؟ می دانید که کرکس لاشه یا مردار می خورد. جالب است که لغت carcass هم به معنی لاشه یا جسد است! ( پرنده ای که کرکس نام دارد در انگلیسی vulture است). معنی کلمۀ surgery را می توانید حدس بزنید؟ در کدام حرفه سر را جرّ می دهند و می شکافند؟ بله surgery یعنی جراحی . clip علاوه بر اینکه به معنی کلیپ یا نماهنگ است به معنی گرفتن هم هست همانطور که کلیپس clips یا گیرۀ سر را برای نگهداشتن روسری یا موی دختر بچه ها استفاده می کنند. می دانید brilliance یعنی چه؟ شما را یاد برلیان نمی اندازد؟ چه چیز برلیان جالب است؟ مطمئناً درخشندگی و تابش آن. لغت brilliance هم به معنی درخشندگی و تابش است و همچنین داشتن نبوغ و درخشیدن در میان جمع! و به آدم خیلی باهوش brilliant می گویند.

7- الگوهای جالب: بعضی کلمات در الگوهای جالبی قرار می گیرند که یادگیری آنها را لذّت بخش می کند و ماندگاری آنها را در ذهن بالا می برد. به عنوان نمونه دو الگو برای شما مثال می زنم:

الگوی اول: بعضی از کلماتی که اگر با حرف کوچک نوشته شوند یک معنی و اگر با حرف بزرگ نوشته شوند معنی دیگری پیدا می کنند.

لهستانی Polish ترکیه Turkey عثمانی Ottoman خدا God

جلا دادن polish بوقلمون turkey نوعی مبل ottoman بت – الهه god

الگوی دوم: بعضی از کلماتی که اگر s بگیرند جمع بسته نمی شوند بلکه معنی متفاو تی پیدا می کنند.

خوب good معنی – منظور داشتن mean کار work چوب wood

کالا goods وسیله means آثار هنری works جنگل woods

8 صدا، ریتم، یا موسیقی: می دانستید کلمۀ chick به معنی "جوجه" از صدای جوجه گرفته شده است؟ البته ما در فارسی می گوئیم جوجه جیک جیک می کند و انگلیسی زبانها فکر می کنند جوجه چیک چیک می کند. یک بار خوب گوش کنید واقعاً سخت می توان گفت کدام درست می گویند. یک معنی کلمۀ ring "زنگ زدن" است که از صدای زنگ در یا زنگ بعضی تلفنها درست شده است. یا مثلاً لغت cough به معنی "سرفه کردن" از صدای سرفه و لغت pick up به معنی "برداشتن" از صدایی که در لحظۀ برداشتن گوشی تلفن ایجاد می شود درست شده است. می توان برای کلمات شعر ساخت و آنها را به خاطر سپرد. مثلاً من برای یادگیری لغت delicious به معنی "خوشمزه" این شعر را تکرار می کردم: "این غذا هست دلیشس (delicious ) تا ته بخور بلیسش" . بسیاری از کلمات ریتم های جالبی دارند که دقت به این ریتم ها می تواند در یادگیری آنها کمک کند.

نتیجه گیری: در روش تداعی ما سعی می کنیم قلابهای ذهنی درست کنیم تا معنی کلمه ای را کشف کرده و به ذهن بسپاریم. اصل مهم در این روش درگیر کردن ذهن با کلمه و ایجاد رابطه ذهنی با آن بر اساس دانسته های قبلی ما است. بر این اساس هر چه اطلاعات عمومی ما بالاتر باشد قدرت بازی با کلمات ما بالاتر می رود و حافظۀ ما برای حفظ ونگهداری بیشتر می شود. ذهن در تمثیل مثل فرش دستباف است که هر چه بیشتر پا بخورد بهتر و قیمتی تر می شود.

چند نکتۀ جالب : ذکر چند نکته هم خالی از لطف نیست:

1- بر اساس تحقیق محققان خارجی ، زبان فارسی زیباترین زبان جهان از نظر موسیقیایی است بدین معنا که اگر کسی فارسی هم بلد نباشد و آن را بشنود جریانی از موسیقی در آن پیدا می کند. شاید به همین دلیل است که مردم ایران یه عبارتی همه شاعرند. به گفته همین محققین ، زبان عربی کاملترین زبان دنیا از نظر دستوری است . زبان انگلیسی بیشترین لغات را در بین زبانهای جهان دارد ( حدود یک میلیون لغت) و جالب اینکه یک انگلیسی زبان در مکالمات روزمرۀ خود حدود 5000 لغت پایه را استفاده می کند و شما برای حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با خارجی ها کافی است 3000 لغت پایه را یاد بگیرید و بر همین اساس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم ساده ترین زبان برای یادگیری است. ضمناً زبان چینی حتی به عنوان زبان اول یا زبان مادری سخت ترین زبان دنیا است یعنی خود چینی ها هم در زبان خود بخصوص در بخش مهارت نوشتن مشکلات اساسی دارند.

2- تمام زبانها دو عنصر اصلی دارند: دستور و لغت. دستور حدود 30 درصد چهار مهارت اصلی یعنی شنیدن، حرف زدن، خواندن، و نوشتن را تشکیل می دهد و لغت حدود 70 درصد. البته لازمۀ یادگیری یک لغت دانستن معنی، املای کلمه ، و تلفظ آن است. به هر حال یادگیری لغت مهمترین بخش یادگیری یک زبان است. البته اگر کسی بخواهد تسلط کامل بر یک زبان پیدا کند _ مثلاً یک دانشجوی رشتۀ زبان _ باید دانش فرازبانی خود را از مسائل دینی ، ادبی ، تاریخی ، اجتماعی ، وجغرافیایی آن زبان و مردمی که به آن زبان تکلم می کنند بالا ببرد.

3- پایان نامۀ کارشناسی ارشد من دربارۀ رابطۀ زبان اول و زبان دوم بود که با تحقیق و بر اساس داده های آماری ثابت کردم هر کس زبان اول و مادری خود را بهتر یاد بگیرد زبان دوم را هم بهتر یاد می گیرد. به عنوان یک نکتۀ ساده امّا جالب باید بگویم کسی که اهل مطالعه باشد ، حتی اگر فقط مجلات و کتابهای فارسی بخواند ، از کسی که اهل مطالعه نیست انگلیسی قویتری دارد. این امر به دو دلیل است: یکی اینکه فرد اهل مطالعه ذهن قویتری دارد و اطلاعات بیشتری در ذهن دارد و دیگری اینکه بسیاری از لغات در دو زبان استفاده می شوند . برای مثال کسی که مطالب سیاسی مطالعه می کند می داند "آبستراکسیون" در مجلس یعنی در بعضی کشورها تعدادی از نمایندگان ، بخصوص از گروههای اقلیّت ، از صحن مجلس خارج می شوند تا مجلس از نظر عددی از رسمیّت بیافتد و نتواند دربارۀ موضوعی که مورد نظر آنها است رأی گیری انجام دهد و به نوعی مانع تراشی می کنند.. معادل انگلیسی آبستراکسیون obstruction است به معنی "ممانعت و مانع تراشی" .

4- بر اساس این روش من در سال 1379 کتابی با نام "ببین، بخند، بیاموز" چاپ کردم که در کتابخانه ملِّی هم ثبت شده است و وجود دارد. به زودی این کتاب با ویرایش جدید وارد بازار خواهد شد. برای دیدن سابقه این کتاب و ثبت این روش روی لینک زیر کلیک کنید.

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/612098

منبع
english1392f.blogfa.com
 
بالا