با جرات ميشود گفت در همه جاي دنيا كسي وجود ندارد كه تا به حال اتفاق و خاطرهاي بد را تجربه نكرده باشد. همه ما تجربههاي ناخوشايندي داشتهايم كه در گوشهاي از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهي مرور آن برايمان عذاب آور است.عدهاي آن را به سرنوشت نسبت ميدهند و عدهاي همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسانها ميدانند اما چيزي كه مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطرههاي تلخ است. يادآوري و تفكر در مورد خاطرات ناگوار گاهي تا آنجا پيش ميرود كه انرژي و توانايي ادامه زندگي را از انسان سلب ميكند و اينجاست كه بالاخره همه مان با اين سوال روبهرو ميشويم كه با اين خاطرات تلخ چه بايد كرد؟ اما ما راه رويارويي با خاطرات ناخوشايندتان را برايتان ميگوييم.
قبل از هرچيز بايد با خودتان شفاف باشيد و در مورد اين موضوع به نتيجهاي روشن برسيد كه فكر كردن در مورد گذشته و مرور تجربههاي تلخ برايتان آزاردهنده است و مثل يك سم كشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت. بايد از اين وضعيت خسته شويد، خسته از غصه خوردن و فكر كردن و مرور تجربههاي گذشته، خسته از احساس افسردگي و حسرت در مورد گذشته و بعد از اين خستگي سودمند و به موقع، بايد همه توانت را براي مقابله با اين حس يك جا جمع كني. تنها به اين فكر كن كه همين الان درست همين الان ديگر نميخواهي حسرت گذشته را بخوري و از داشتن حس افسردگي و ناراحتي به اندازه كافي خسته شدهاي.
يك مكان دنج و راحتي را درنظر بگيريد و آنجا بنشينيد. چشمهايتان را ببنديد و چند نفس عميق بكشيد. به تاريكي پشت پلكتان توجه كنيد و سعي كنيد فضاي تاريك را در مقياسي بزرگتر تصور كنيد آنقدر كه سياهي همه اطراف شما را احاطه كند. حالا يك تلويزيون را تصور كنيد كه در مقابلتان قرار گرفته است و حتيالامكان اين تلويزيون را قديمي در نظرتان تجسم كنيد چون شما در حال بازسازي اتفاقات گذشتهتان هستيد. بعد از اين كار حادثهاي كه باعث دلخوري شما شده است را در صفحه تلويزيون خلق كنيد و با دقت به آن نگاه كنيد. شخصيتهايي كه هنگام بهوجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشتهاند را با جزئيات تصويرسازي كنيد. صداها، رنگها و حتي بويي كه در آن لحظه حس كردهايد را از قلم نيندازيد. بعد از اين كار نوبت شماست. سعي كنيد با دكمهاي كه روي بدنه تلويزيون است (يادتان باشد كه تلويزيون شما از نوع قديمي است و كنترل ندارد) صداها را كم و زياد كنيد. صداهايي كه باعث رنجشتان شده را كم و آنهايي كه حس خوبي به شما ميدهد را زياد كنيد. ميتوانيد رنگ صورت يا لباس شخصيتهايي كه در اين فيلم سينمايي خودساخته، باعث آزارتان شده است را كمرنگ تصويرسازي كنيد. بهتدريج شخصيتها را حذف كنيد و حتي ميتوانيد نوع جملات آنها را با سليقه خود تغيير دهيد. بعد از اينكه تصاوير كمرنگ و كمرنگتر شد دستتان را روي دكمه خاموش تلويزيون بگذاريد و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را براي هميشه محو كنيد. انجام اين تمرين را اگر براي چند بار انجام دهيد، ميتواند كمك زيادي به فراموشي اتفاق تلخ گذشته تان كند.
وقتي از يك خاطره تلخ صحبت ميكنيد و سعي داريد آن را با كسي به اشتراك بگذاريد تقريبا همه آدمها يك جواب مشتركي را به شما ميدهند و آن اين جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش كن» اما در دنياي واقعيت وقتي صحبت از عمل وسط ميآيد اينكار كمي مشكل بهنظر ميرسد. فراموش كردن اتفاق تلخ كار خيلي سختي است اما حداقل ميتوانيد نوع احساسي كه نسبت به آن تجربه بد را داريد تغيير بدهيد. وقتي خاطرهاي تلخ را مرور ميكنيد قبل از هرچيز به اين فكر كن كه اين اتفاق ميتواند جنبه مثبتي هم براي شما داشته باشد. بهدنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشايند هم داشته باش تا حسي جديد را جايگزين حس آزاردهنده سابقت كني.
هنگام مرور و تصويرسازي يك حادثه تلخ، آيا خودت را در تصاويري كه دوباره بازسازي كردهاي ميبيني يا خير؟ اگر خودت را در صحنه نميبيني اين نشان ميدهد كه شما هنوز غرق در احساسات باقي مانده از خاطرات گذشتهات هستي. اما وقتي در تصويرسازي تجربههاي تلخ گذشتهات خودت را هم تجسم ميكني اين نشانه خوبي است چون شما بهعنوان يك تماشاچي به آن اتفاق نگاه ميكنيد و خودتان را جدا كردهايد و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جايي كه هماكنون هستي نگاه ميكني. يادت باشد گذشته تنها يك خاطره است و اين ما هستيم كه آنها را زنده ميكنيم. در اين تصويرسازي و احياي دوباره زمان حال را از دست نده.
با خودت روراست باش
قبل از هرچيز بايد با خودتان شفاف باشيد و در مورد اين موضوع به نتيجهاي روشن برسيد كه فكر كردن در مورد گذشته و مرور تجربههاي تلخ برايتان آزاردهنده است و مثل يك سم كشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت. بايد از اين وضعيت خسته شويد، خسته از غصه خوردن و فكر كردن و مرور تجربههاي گذشته، خسته از احساس افسردگي و حسرت در مورد گذشته و بعد از اين خستگي سودمند و به موقع، بايد همه توانت را براي مقابله با اين حس يك جا جمع كني. تنها به اين فكر كن كه همين الان درست همين الان ديگر نميخواهي حسرت گذشته را بخوري و از داشتن حس افسردگي و ناراحتي به اندازه كافي خسته شدهاي.
يك راهكار عملي و موثر
يك مكان دنج و راحتي را درنظر بگيريد و آنجا بنشينيد. چشمهايتان را ببنديد و چند نفس عميق بكشيد. به تاريكي پشت پلكتان توجه كنيد و سعي كنيد فضاي تاريك را در مقياسي بزرگتر تصور كنيد آنقدر كه سياهي همه اطراف شما را احاطه كند. حالا يك تلويزيون را تصور كنيد كه در مقابلتان قرار گرفته است و حتيالامكان اين تلويزيون را قديمي در نظرتان تجسم كنيد چون شما در حال بازسازي اتفاقات گذشتهتان هستيد. بعد از اين كار حادثهاي كه باعث دلخوري شما شده است را در صفحه تلويزيون خلق كنيد و با دقت به آن نگاه كنيد. شخصيتهايي كه هنگام بهوجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشتهاند را با جزئيات تصويرسازي كنيد. صداها، رنگها و حتي بويي كه در آن لحظه حس كردهايد را از قلم نيندازيد. بعد از اين كار نوبت شماست. سعي كنيد با دكمهاي كه روي بدنه تلويزيون است (يادتان باشد كه تلويزيون شما از نوع قديمي است و كنترل ندارد) صداها را كم و زياد كنيد. صداهايي كه باعث رنجشتان شده را كم و آنهايي كه حس خوبي به شما ميدهد را زياد كنيد. ميتوانيد رنگ صورت يا لباس شخصيتهايي كه در اين فيلم سينمايي خودساخته، باعث آزارتان شده است را كمرنگ تصويرسازي كنيد. بهتدريج شخصيتها را حذف كنيد و حتي ميتوانيد نوع جملات آنها را با سليقه خود تغيير دهيد. بعد از اينكه تصاوير كمرنگ و كمرنگتر شد دستتان را روي دكمه خاموش تلويزيون بگذاريد و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را براي هميشه محو كنيد. انجام اين تمرين را اگر براي چند بار انجام دهيد، ميتواند كمك زيادي به فراموشي اتفاق تلخ گذشته تان كند.
تغيير خاطرات آنطور كه دوست داريد
وقتي از يك خاطره تلخ صحبت ميكنيد و سعي داريد آن را با كسي به اشتراك بگذاريد تقريبا همه آدمها يك جواب مشتركي را به شما ميدهند و آن اين جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش كن» اما در دنياي واقعيت وقتي صحبت از عمل وسط ميآيد اينكار كمي مشكل بهنظر ميرسد. فراموش كردن اتفاق تلخ كار خيلي سختي است اما حداقل ميتوانيد نوع احساسي كه نسبت به آن تجربه بد را داريد تغيير بدهيد. وقتي خاطرهاي تلخ را مرور ميكنيد قبل از هرچيز به اين فكر كن كه اين اتفاق ميتواند جنبه مثبتي هم براي شما داشته باشد. بهدنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشايند هم داشته باش تا حسي جديد را جايگزين حس آزاردهنده سابقت كني.
خودت را از قلم نينداز
هنگام مرور و تصويرسازي يك حادثه تلخ، آيا خودت را در تصاويري كه دوباره بازسازي كردهاي ميبيني يا خير؟ اگر خودت را در صحنه نميبيني اين نشان ميدهد كه شما هنوز غرق در احساسات باقي مانده از خاطرات گذشتهات هستي. اما وقتي در تصويرسازي تجربههاي تلخ گذشتهات خودت را هم تجسم ميكني اين نشانه خوبي است چون شما بهعنوان يك تماشاچي به آن اتفاق نگاه ميكنيد و خودتان را جدا كردهايد و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جايي كه هماكنون هستي نگاه ميكني. يادت باشد گذشته تنها يك خاطره است و اين ما هستيم كه آنها را زنده ميكنيم. در اين تصويرسازي و احياي دوباره زمان حال را از دست نده.