روزي كه خدا متولد شد

havzhini

عضو جدید
Re: روزي كه خدا متولد شد

اگه همه چیزو جزیی از طبیعت(فیزیک) بدونیم در این صورت هیچ چیز اتفاقی نیست.
حالا گستره طبیعتو افزایش بدیم؛ طوری که ماوراءطبیعت هم درونش قرار بگیره، جهان هستی رو خواهیم داشت_ وچون هیچ چیز اتفاقی نیست، پس فلسفه شما رد میشه
دفاعم برای قرارگیری ماوراءطبیعت درون طبیعت فیزیکی، قرارگیری انسان دارای دو بعد طبیعی و ماورای طبیعی، درون طبیعت فیزیکی می باشد.اگر هم این پذیرفته نباشه ما چطور می تونیم با حواس فیزیکی به قطعیت بگیم ماورای طبیعت اتفاقیه؟

با اجازه استارت
شما اول مابعدالطبيعه رو اثبات كنيد بعد اون رو در يه مجموعه بگنجونيد
هيچيك از مواردي كه از دلايل وجود مابعدالطبيعه عنوان شدن بهيچ وجه اثبات علمي و عقلي و فلسفي بر تاييدشون اورده نشده و فقط ور حوضه داستان و نظريه عنوان شده
حالا اتفاقي بودن يا بابرنامه بودن اتغاقات هم زياد مهم نيست
 

rch@*

عضو جدید
فلسفه ای که اینجا مطرح شد اتفاقی بودن طینت و سرشت انسانیه ؛ از اینجا که این طینت و سرشت انسانی جزء بعد غیر جسمانی می باشد، چطور می توانیم با حواس فیزیکی نشان دهیم هیچ رخدادی (غیر رخداد فیزیکی) واکنش کار دیگری نیست و همه چیز اتفاقیه؟؟ واز آنجا که طینت هر کس (همان بعد ماورایی ) رخداد فیزیکی نیست، رخدادی اتفاقیه!
 
آخرین ویرایش:

iraneslami

عضو جدید
از این حرفت خوشم اومد اگه فیلسوف هم نباشی ایراد نداره به جاش حواست سر جاشه من اعتراف می کنم به این مرحله رسیدم که لطف و رحمت خدا رو مایه عذابم می دونم و هر روز و هر شب از این می نالم به خدا میگم چرا به اندازه ظرفیتم بهم لطف نکردی
اما درون این فسلفه بافی ابهامیه که برام سواله؟ مبنای فکری ابتدایی اون چیه؟؟؟ ساخته ذهن خود نویسنده هست یا منبع شناخته شدست؟

سلام دوست عزیز
ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران می شود.
ده تخت هم داخل اتاق است،
دکتر می گوید: "به این چلو کباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید،
به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب."
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند.
حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراض
نمی کند.
حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.

خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچه صلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیث است که "انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب." ما همه مانند مریضهستیم و خدا مانند طبیب.

ما هم اگر به خدا بگوییم: خدایا، چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی؟ ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم،
باید بفهمیم. همان طور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به
خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.

آیت الله مجتهدی تهرانی
 

havzhini

عضو جدید
Re: روزي كه خدا متولد شد

سلام دوست عزیز
ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران می شود.
ده تخت هم داخل اتاق است،
دکتر می گوید: "به این چلو کباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید،
به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب."
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند.
حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراض
نمی کند.
حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.

خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچه صلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیث است که "انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب." ما همه مانند مریضهستیم و خدا مانند طبیب.

ما هم اگر به خدا بگوییم: خدایا، چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی؟ ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم،
باید بفهمیم. همان طور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به
خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.

آیت الله مجتهدی تهرانی

دوست عزيز ميشه بجاي چلوكباب به مثالهاي ديگه من هم جواب بديد
بچه اي كه با معلوليت به دنيا كه فقط يك هفته پر درد زندگي ميكنه چه سوالي ميتونه داشته باشه يا نداشته باشه
كسي كه بدون هيچ گناه و جرمي در ١روزگي زندگيش تمام اعضاي خانوادش كشته ميشن چه سوالي دقيقا بايد از خدايگان نداشته باشه
صحبت شاعرانه و شعاري خيلي راحت هست ولي واقعيات جهان چيزي ديگه نشون ميده
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
اگه همه چیزو جزیی از طبیعت(فیزیک) بدونیم در این صورت هیچ چیز اتفاقی نیست.
حالا گستره طبیعتو افزایش بدیم؛ طوری که ماوراءطبیعت هم درونش قرار بگیره، جهان هستی رو خواهیم داشت_ وچون هیچ چیز اتفاقی نیست، پس فلسفه شما رد میشه
دفاعم برای قرارگیری ماوراءطبیعت درون طبیعت فیزیکی، قرارگیری انسان دارای دو بعد طبیعی و ماورای طبیعی، درون طبیعت فیزیکی می باشد.اگر هم این پذیرفته نباشه ما چطور می تونیم با حواس فیزیکی به قطعیت بگیم ماورای طبیعت اتفاقیه؟
شما فرضي ميگيريد كه حتي خود هم به قطعي بودنش شك داريد استنتاج از اين فرض اشتباه محض است......معناي لغوي ماوراءالطبيعه يعني فراتر از طبيعت و حالا شما اون رو داخل مجموعه طبيعيات قرار ميديد؟ از شما بعيده واقعا
خشت اول چون نهد معمار كج ....................تا ثريا مي رود ديوار كج
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
دوست عزيز ميشه بجاي چلوكباب به مثالهاي ديگه من هم جواب بديد
بچه اي كه با معلوليت به دنيا كه فقط يك هفته پر درد زندگي ميكنه چه سوالي ميتونه داشته باشه يا نداشته باشه
كسي كه بدون هيچ گناه و جرمي در ١روزگي زندگيش تمام اعضاي خانوادش كشته ميشن چه سوالي دقيقا بايد از خدايگان نداشته باشه
صحبت شاعرانه و شعاري خيلي راحت هست ولي واقعيات جهان چيزي ديگه نشون ميده
درود فراوان بر شما دوست عزيز
فكر مي كنم جوابي نشه واسه مثالاتون پيدا كرد به اين ميگن استدلال استنتاجي
 

rch@*

عضو جدید
سلام دوست عزیز
ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیمارانمی شود.
ده تخت هم داخل اتاق است،
دکتر می گوید: "به این چلو کباببدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید،
به او سوپ بدهید، به این شیربدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان وکباب."
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند.
حتی به کسی همکه می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نبایدغذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراض
نمی کند.
حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند وبه من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است.

خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچهصلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیثاست که "انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب." ما همه مانند مریضهستیم و خدا مانند طبیب.

ما هم اگر به خدابگوییم: خدایا، چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی؟ ماهم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم،
بایدبفهمیم. همان طور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به
خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.

آیت الله مجتهدی تهرانی

حرف شما کاملا صحیحه اینو در جواب دوستی دادم که گفتن روزی میرسه مسلمونا به این مرحله میرسن که حالا من رسیدم؛ واقعا خیلی از آدم های اینجوری پیدا میشن و نمی تونیم چشممونو ببندیم بگیم همه شکر گزارند ،اما تو این مرحله پرونده زندگی بسته نمیشه و این امتحانیه که خدا از بنده هاش میگیره و با جواب خودمونه که عاقبت دنیا و آخرتمونو می سازیم
 

rch@*

عضو جدید
شما فرضي ميگيريد كه حتي خود هم به قطعي بودنش شك داريد استنتاج از اين فرض اشتباه محض است......معناي لغوي ماوراءالطبيعه يعني فراتر از طبيعت و حالا شما اون رو داخل مجموعه طبيعيات قرار ميديد؟ از شما بعيده واقعا
خشت اول چون نهد معمار كج ....................تا ثريا مي رود ديوار كج

همه ما با احساساتی مثل شادبودن عصبانیت غم ناراحتی مواجه شدیم که جزء فیزیک و قابل لمس فیزیکی نیست در حالی که تاثیر آن بر فیزیک انسانی را علم پذیرفته هست؛ ما این را درون طبیعت می بینیم و لمس می کنیم در صورتی که جزیی از ماوراءطبیعت هست. در واقع طبیعت و ماوراءطبیعت جدا از هم نیستند و همدیگه رو همپوشانی می کنند؛ لااقل ما با حواس فیزیکی فقط این گستره از ماوراءطبیعتو می تونیم درک کنیم.
حالا سوالی دارم : چطور می تونیم یکی رو دارای علت و هدف و دیگری رو بدون علت و هدف در نظر بگیریم؟ آیا ابزار سنجش این فرض ابتدایی شما "هیچ رخدادی (غیر رخداد فیزیکی) واکنش کار دیگری نیست" مناسب حکم مورد نظر شما (طینت انسانی) می باشد؟
آیا این ابزار غیر حواس فیزیکی بوده؟
 

میهن پرستان

عضو جدید
داستان بر گرفته از داستان مردی که در روز روشن با فانوس دنبال خدا میگشت هست به نظرم،نوشته نیچه
حتما شنیدید دیگه استارتر؟؟؟
 

havzhini

عضو جدید
Re: روزي كه خدا متولد شد

دوست عزیز آیا شما با بحث های روز از قبیل مشکلات سبک زندگی و اخلاقیات در روابط زناشویی مواجه شدید؟
بعضی از چیز ها که اگه از طرف من و شما و دیگر افراد جامعه رعایت شه؛ مسائلی از قبیل سلامت جسمی و روانی در جامعه تامین میشه.
با این حال اگه همه ناملایماتو تقصیر خدا بذاریم دست ما بسته میشه و مسلما به رباطی پیشرفته تر از آهن پاره تبدیل میشیم.

من نميدونم بحث من چه ارتباطي به روابط زناشويي داشت اگه روشن منظورتون رو بيان كنين بهتر هست
انسان وقتي تبديل به رباطي اهني ميشه كه از عقل و شعور و قدرت تجزيه و تحليلي كه داره استفاده نميكنه و صحبتهايي ديگراني رو بدون كه تحقيق و تلاشي براي كشف حقيقت بودنش ميپزيره
دقيقا حرف ما هم همين هست نه همه تقصيرها گردن موجودي به اسم خدا هست و نه تمام موفقيتها و اين شما هستين كه تمام اتفاقات چه خوب و چه بد رو انجام شده توسط خدايان ميدونيد و خوب ها رو نعمت نام ميديد و بدها رو امتحان
كه دقبقا حرف من هم همين بود كه هيچكدوم از اين اتفاقات نميتونه با سلطه موجودي به نام خدا انجام بگيره

صحبت و تعريف شما هم نسبت به طبيعت و مابعدالطبيعه كاملا غلط هست
علم روز به روشني به اثبات رسونده مواردي مثل احساسات و قدرت عقل و ... كه شما مثال ميزنيد كاملا منشا و بعد طبيعي و مادي هستن و هيچ مورد مابعدابطبيعي درشون وجود نداره
مابعدالطبيعه يا همون متافيزيك كاملا معناي روشني داره و علم روز يكي يكي خط بطلان بر ادعاهاي مابعدالطبيعي ميكشه
 

میهن پرستان

عضو جدید
درود بر تو دوست عزیز و سپاس از متن فوق العاده زیبا و تامل برانگیزت.
مسلمن خدا خطای بشر هست....
باز هم سپاس...




خطا نیست،ولی میشه نیاز گفت بهش!ما به خدا نیاز داشتیم و اون رو آفریدیم و خودمون هم کشتیمش.
 

iraneslami

عضو جدید
دوست عزيز ميشه بجاي چلوكباب به مثالهاي ديگه من هم جواب بديد
بچه اي كه با معلوليت به دنيا كه فقط يك هفته پر درد زندگي ميكنه چه سوالي ميتونه داشته باشه يا نداشته باشه
كسي كه بدون هيچ گناه و جرمي در ١روزگي زندگيش تمام اعضاي خانوادش كشته ميشن چه سوالي دقيقا بايد از خدايگان نداشته باشه
صحبت شاعرانه و شعاري خيلي راحت هست ولي واقعيات جهان چيزي ديگه نشون ميده


سلام و درود به تمام رفقای عزیز


بزرگترین جهل ها جهل انسان به نفس خویش است.(حضرت علی(علیه السلام))


او از هر گونه تحرك عاجز است؛ نه مي تواند بنشيند، نه برخيزد، و نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد، يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر، توانايي سخن گفتن هم ندارد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند، مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش، در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است بر روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلب، ريه ها و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است؛استيفن هاوكينگ، پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج، همان كرسي استادي را در اختيار دارد كه بيش از دو قرن پيش، به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت. يكي از شگفتي هاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد، شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست. او به هيچ وجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود، در رستوران غذا مي خورد، در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند و سر به سر شاگردانش مي گذارد. اين اعجوبه فاقد تحرك، عاشق جنب و جوش و سياحت است و تاكنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت نموده و به ايراد سخنراني پرداخته است؛ او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد، صاحب سه فرزند ( يك دختر و دو پسر) شد. او حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد. بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت، چون فكر مي كند، پس وجود دارد.
ما اين موجود، اين آدم معلول و نحيف و عاجز، از نظر تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . .
براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . .
براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . .
براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود، جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . .
همان گونه كه استيفن هاوكينگ بيان مي دارد، در آنسوي هر سياهچاله، سپيد چشمه اي وجود دارد.

زیباترین تاجها که بر سر مینهند، در آتش کوره ها گداخته شده اند (چارلی چاپلین).

من در تعجبم که این انسان تمام اشیای اطراف خود را با نظم می بیند اما زندگی خود را که خداوند تمام جهان را مسخر او نموده بدون نظم می بیند.

کلام آخر: نداشتنهاست که داشتنی ها را خلق می کند.

اگه زیاده گویی کردم من و ببخشین
با آرزوی موفقیت روزافزونتان
 
آخرین ویرایش:

havzhini

عضو جدید
Re: روزي كه خدا متولد شد

سلام و درود به تمام رفقای عزیز


بزرگترین جهل ها جهل انسان به نفس خویش است.(حضرت علی(علیه السلام))


او از هر گونه تحرك عاجز است؛ نه مي تواند بنشيند، نه برخيزد، و نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد، يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر، توانايي سخن گفتن هم ندارد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند، مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش، در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است بر روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلب، ريه ها و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است؛استيفن هاوكينگ، پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج، همان كرسي استادي را در اختيار دارد كه بيش از دو قرن پيش، به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت. يكي از شگفتي هاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد، شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست. او به هيچ وجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود، در رستوران غذا مي خورد، در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند و سر به سر شاگردانش مي گذارد. اين اعجوبه فاقد تحرك، عاشق جنب و جوش و سياحت است و تاكنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت نموده و به ايراد سخنراني پرداخته است؛ او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد، صاحب سه فرزند ( يك دختر و دو پسر) شد. او حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد. بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت، چون فكر مي كند، پس وجود دارد.
ما اين موجود، اين آدم معلول و نحيف و عاجز، از نظر تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . .
براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . .
براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . .
براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود، جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . .
همان گونه كه استيفن هاوكينگ بيان مي دارد، در آنسوي هر سياهچاله، سپيد چشمه اي وجود دارد.

زیباترین تاجها که بر سر مینهند، در آتش کوره ها گداخته شده اند (چارلی چاپلین).

من در تعجبم که این انسان تمام اشیای اطراف خود را با نظم می بیند اما زندگی خود را که خداوند تمام جهان را مسخر او نموده بدون نظم می بیند.

کلام آخر: نداشتنهاست که داشتنی ها را خلق می کند.

اگه زیاده گویی کردن من و ببخشین
با آرزوی موفقیت روزافزونتان

دوست عزيز بحث رو به بيراهه رفتين
بحث بر سر مشكل داشتن يا سالم بودن افراد نيست كه شما هاوچينز رو مثال ميزنيد
بحث بر سر درد و رنج و عذاب افراد بدون داشتن هيچ خطا و گناهي هست و ارتباط اوم با بياتات شما در باب حكمت و عدالت و ....
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
همه ما با احساساتی مثل شادبودن عصبانیت غم ناراحتی مواجه شدیم که جزء فیزیک و قابل لمس فیزیکی نیست در حالی که تاثیر آن بر فیزیک انسانی را علم پذیرفته هست؛ ما این را درون طبیعت می بینیم و لمس می کنیم در صورتی که جزیی از ماوراءطبیعت هست. در واقع طبیعت و ماوراءطبیعت جدا از هم نیستند و همدیگه رو همپوشانی می کنند؛ لااقل ما با حواس فیزیکی فقط این گستره از ماوراءطبیعتو می تونیم درک کنیم.
حالا سوالی دارم : چطور می تونیم یکی رو دارای علت و هدف و دیگری رو بدون علت و هدف در نظر بگیریم؟ آیا ابزار سنجش این فرض ابتدایی شما "هیچ رخدادی (غیر رخداد فیزیکی) واکنش کار دیگری نیست" مناسب حکم مورد نظر شما (طینت انسانی) می باشد؟
آیا این ابزار غیر حواس فیزیکی بوده؟
طينت انساني يك احساس نيست عزيز
احساسات از آن مترشح مي شوند
در هر صورت اگه اصرار داريد اثبات كنيد....اين گوي و اين ميدان.....و من چون چوگان ايستاده ام
 

mohammad_72

عضو جدید
همینکه مخلوقات به سمت کمال حرکت می کنند ونا خودآگاه معبود را جستجو میکنند یعنی خدایی هست فقط باید درکش کرد خدا هست تا زندگی هدفمند باشد.وقتی در دل اقیانوس بی انتهایی قایقت غرق شود سعی میکنی خودرا نجات دهی اما موفق نمیشی در آخرین لحظه که حتی سرت را آب درنوردیده دستت را دراز میکنی به سمت آسمان (نا خود آگاه)آن لحظه خدا را قلبا صدا میزنی
 

Similar threads

بالا