russell
مدیر بازنشسته
تو اى فريبكار!
تو در راه آفرينشات دامى از نيرنگهاى گوناگون گستردهاى.
با دستان چيرهات
زندهگانىهاى ساده را
دامهاى اعتقاد دروغين نهادهاى.
تو با اين فريب
آن بزرگ را نشانكرداى،
او را شب پنهانى نيست.
راهى كه ستارهات نشاناش مىدهند
راه دل اوست
كه هميشه روشن و همواره از ايمان سادهاش درخشان است؛
از برونسو پيچاپيچ و
از درونسو راست. -
اين غرور اوست.
ديگراناش فريبخورده مىانگارند،
اما او حقيقت را صفايافته در روشناى دلاش مىيابد.
هيچ چيز نمىتواند او را بفريبد؛
او فرجامين پاداش را بهگنجخانهاش مىبرد.
او كه آسان مىتواند فريب تو را برتابد،
حق پاينده آرامش را از تو خواهدگرفت.
تو در راه آفرينشات دامى از نيرنگهاى گوناگون گستردهاى.
با دستان چيرهات
زندهگانىهاى ساده را
دامهاى اعتقاد دروغين نهادهاى.
تو با اين فريب
آن بزرگ را نشانكرداى،
او را شب پنهانى نيست.
راهى كه ستارهات نشاناش مىدهند
راه دل اوست
كه هميشه روشن و همواره از ايمان سادهاش درخشان است؛
از برونسو پيچاپيچ و
از درونسو راست. -
اين غرور اوست.
ديگراناش فريبخورده مىانگارند،
اما او حقيقت را صفايافته در روشناى دلاش مىيابد.
هيچ چيز نمىتواند او را بفريبد؛
او فرجامين پاداش را بهگنجخانهاش مىبرد.
او كه آسان مىتواند فريب تو را برتابد،
حق پاينده آرامش را از تو خواهدگرفت.