دنبال جواب [گفتگو در رابطه با واقعه ی غدیر ]

وضعیت
موضوع بسته شده است.

smn_ash

عضو جدید
بچه ها دوستمون کالا در مورد واقعی غدیر این نظر و دارن و براشون گفته شده
من چون اطلاع کافی در مورد این قضیه ای که کردن ندارم خواستم شما راهنمائیشون کنید.ممنون
ایشون گفتند
اختلافي كه بين جمعي از مسلمانان و حضرت علي بر سر تقسيم كالايي بود كه فكر ميكنم غنيمت جنگي از كفار بود...پيامبر در محل غدير كه در مسير كاروان هاي حجاج بود ومنطقه آباد و وپر آبي هم هست توقف ميكنند ودر جمع همه كاروانهاي حاضر دست حضرت علي (ع) رو بالا ميبرن و اين حديث رو بيان ميكنن و فقط همين جمله .پيامبر ميفرمايند هر كس دوست وياور من است دوست وياور علي نيز هست وهر كس مرا دوست بدارد علي را نيز دوست بدارد و....با اين كار بر مخالفان حضرت علي اتمام حجت ميشود كه حق با علي بوده در اختلافي كه داشتند...و اينگونه مشكل حل ميشود...و بعدها امام علي و هيچ كدام از آن اصحاب چنين برداشتي از آن سخ
نان نكردند كه پيامبر علي را جانشين معرفي كرده باشد!!وگر نه آن همه اصحاب با عقل جور در مياد مرتد بشن و امر پيامبر و خدارو زير پا بذارن؟! عقل خودتون قاضي.....يا اينكه پيامبر حتما روشن بيان نكرده !!؟ و مشكل بيان ايشون بوده كه همه گمراه شدند؟!

لطفا انتقاد سازنده کنید نه انتقاد مخرب
 

mohamad-hk68

عضو جدید
بچه ها دوستمون کالا در مورد واقعی غدیر این نظر و دارن و براشون گفته شده
من چون اطلاع کافی در مورد این قضیه ای که کردن ندارم خواستم شما راهنمائیشون کنید.ممنون
ایشون گفتند
اختلافي كه بين جمعي از مسلمانان و حضرت علي بر سر تقسيم كالايي بود كه فكر ميكنم غنيمت جنگي از كفار بود...پيامبر در محل غدير كه در مسير كاروان هاي حجاج بود ومنطقه آباد و وپر آبي هم هست توقف ميكنند ودر جمع همه كاروانهاي حاضر دست حضرت علي (ع) رو بالا ميبرن و اين حديث رو بيان ميكنن و فقط همين جمله .پيامبر ميفرمايند هر كس دوست وياور من است دوست وياور علي نيز هست وهر كس مرا دوست بدارد علي را نيز دوست بدارد و....با اين كار بر مخالفان حضرت علي اتمام حجت ميشود كه حق با علي بوده در اختلافي كه داشتند...و اينگونه مشكل حل ميشود...و بعدها امام علي و هيچ كدام از آن اصحاب چنين برداشتي از آن سخ
نان نكردند كه پيامبر علي را جانشين معرفي كرده باشد!!وگر نه آن همه اصحاب با عقل جور در مياد مرتد بشن و امر پيامبر و خدارو زير پا بذارن؟! عقل خودتون قاضي.....يا اينكه پيامبر حتما روشن بيان نكرده !!؟ و مشكل بيان ايشون بوده كه همه گمراه شدند؟!

لطفا انتقاد سازنده کنید نه انتقاد مخرب
این روایت که شما می گید را من اولین بار هست که شنیدم ولی اگه سند معتبر می خواهید کتاب الغدیر علامه امینی را مطالعه کنید که در آن گزارشاتی از افراد سنی در مورد اتفاقات مهم آن روز آورده است.
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بچه ها دوستمون کالا در مورد واقعی غدیر این نظر و دارن و براشون گفته شده
من چون اطلاع کافی در مورد این قضیه ای که کردن ندارم خواستم شما راهنمائیشون کنید.ممنون
ایشون گفتند
اختلافي كه بين جمعي از مسلمانان و حضرت علي بر سر تقسيم كالايي بود كه فكر ميكنم غنيمت جنگي از كفار بود...پيامبر در محل غدير كه در مسير كاروان هاي حجاج بود ومنطقه آباد و وپر آبي هم هست توقف ميكنند ودر جمع همه كاروانهاي حاضر دست حضرت علي (ع) رو بالا ميبرن و اين حديث رو بيان ميكنن و فقط همين جمله .پيامبر ميفرمايند هر كس دوست وياور من است دوست وياور علي نيز هست وهر كس مرا دوست بدارد علي را نيز دوست بدارد و....با اين كار بر مخالفان حضرت علي اتمام حجت ميشود كه حق با علي بوده در اختلافي كه داشتند...و اينگونه مشكل حل ميشود...و
بعدها امام علي و هيچ كدام از آن اصحاب چنين برداشتي از آن سخنان نكردند كه پيامبر علي را جانشين معرفي كرده باشد!!وگر نه آن همه اصحاب با عقل جور در مياد مرتد بشن و امر پيامبر و خدارو زير پا بذارن؟! عقل خودتون قاضي.....يا اينكه پيامبر حتما روشن بيان نكرده !!؟ و مشكل بيان ايشون بوده كه همه گمراه شدند؟!

لطفا انتقاد سازنده کنید نه انتقاد مخرب


اين يعني چي؟از كجا آوردينش؟واقعا كه براي خودم متأسفم
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این روایت که شما می گید را من اولین بار هست که شنیدم ولی اگه سند معتبر می خواهید کتاب الغدیر علامه امینی را مطالعه کنید که در آن گزارشاتی از افراد سنی در مورد اتفاقات مهم آن روز آورده است.

در خانه اگر كس است،يك حرف بس است....................
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اطالاعات کافی نمیدونم ولی اینو میدونم پیامبر مرد بزرگی هست بنابراین سخنانی که میزند صدر صد الهی و حرفای خداست بنابراین هیچگاه عقل من قبول نمیکنه که پیامبر بزرگوار اینهمع جماعت رو جمع کنه و به همه بگه به اونایی که فاصله ی آنها از من دوره و صدامو نمیشنون برسونه
که علی دوست منه منکه باور نمیکنم و عقلم قبول نمیکنه و مطمئنم رویداد و مطلبی مهم بوده
 

marziye70

عضو جدید
در ان زمان مردم به بلوغ فکری نرسیده بودند..
و تفکراتشان خیلی سطحی بود و از طرفی هم سواد دینی هم نداشتند
پیامبر گفتند هر کس که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست
و مولا از ولی می اید که به معنای صاحب اختیار است... و این امکان نداره که ان ها بد برداشت کنند..
ان ها اگثرا نمیخواستند جانشینی علی را بپذیرند
 
آخرین ویرایش:

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من اطالاعات کافی نمیدونم ولی اینو میدونم پیامبر مرد بزرگی هست بنابراین سخنانی که میزند صدر صد الهی و حرفای خداست بنابراین هیچگاه عقل من قبول نمیکنه که پیامبر بزرگوار اینهمع جماعت رو جمع کنه و به همه بگه به اونایی که فاصله ی آنها از من دوره و صدامو نمیشنون برسونه
که علی دوست منه منکه باور نمیکنم و عقلم قبول نمیکنه و مطمئنم رویداد و مطلبی مهم بوده

حق با شماس!
جالبه پيامبر فرموده كه به اونايي كه جلوترن بگيد برگردن و اونايي كه هنوز نرسيدن بگيد سريعتربيان من ميخوام دين خدا رو كامل كنم،بعد چه جمعيتي جمع ميشه،ميره بالاي جهاز شترها،ميگه علي دوست منه؟
اين يه كار فوق العاده..............!
خوب همه كه ميدونستن علي برادر ديني پيامبره،همه ميدونستن علي اولين مرديه كه اسلام آورده،همه ميدونستن كه پيامبر گفته علي مع الحق و حق مع علي. بعد ملتو جمع كنه،بگه علي دوست منه دوستش بداريد؟
اينا همه اش بهونه اس ، همه به اين نتيجه رسيدن كه علي كيه.

ابوتراب يكي از القاب حضرت عليه،ميدونين يعني چي؟
يعني وقتي گل انسان سرشته شده علي اونجا بوده،وقتي علي خواست به دنيا بياد اهل آسمونها همه از فراق علي زار زدن،خدا فرشته اي مثل علي خلق كرد تا فراق علي رو اهل آسمانها بتونه تحمل كنه.

اين ها سخنان پيامبري است كه قرآن خدا را آورده،خواه پند گير خواه ........

علي باشه و بعد خلافت به كس ديگه برسه؟واعسفا


دوستان من نميخواستم اينجا بيام،بخاطر دوست گلم،استارتر محترم اومدم،قصد توهين به هيچ دين و مذهبي رو هم ندارم،اما لازمه اثبات حقانيت شيعه،انتقاد از اهل تسننه،اميدوارم كه كسي ازم دلگير نباشه
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
«یا ایها الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنْزِلَ الَیکَ من رَبِّکَ ...؛ ای فرستاده ی به حق! تبلیغ نما و برسان و ادا کن به کافه ی مردمان، آن چه نازل شده به تو از جانب پروردگار تو از احکام شریعت و اگر چنین نکنی و تمامِ آن را نرسانی، پس تبلیغ نکرده ای رسالت ها و پیغام های او را، و اگر نرسانی آن را، پس گویا تو هیچ چیز از آن نکرده ای و خدای تعالی نگاه می دارد تو را از شرِّ مردمان و به درستی که خدای تعالی هدایت نفرماید کافران را به استیلا و تسلّط بر تو»

نزول آیه ی شریفه به اتّفاق خاصه و عامه در شأن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر خُم نازل شده است. و قضیه ی غدیر به طور اجمال این است:
سال حجةُ الوداع، چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به عَرَفات رسید، جبرییل نازل شد و گفت: یا محمد صلی الله علیه و آله وسلم خداوندِ جلیل تو را سلام می رساند و می فرماید: اَجل تو نزدیک شد و من تو را تکلیف می نمایم به امری که چاره نداری. و البته مقدّم دار وصیّت را و آن چه نزد توست از علم الهی و میراث انبیاء، همه را تسلیم کن به وصی و خلیفه ی بعد از خود علی که حجتِ کامله ی من است. پس او را بر پا دار تا نشانه ی راه هدایت باشد و تازه کن عهد و پیمان و بیعت او را. زیرا هیچ پیغمبری را از دنیا نبرده ام مگر بعد از کامل کردنِ اتمامِ نعمت به دوستی دوستان و دشمنی دشمنانِ خود. و این کمال یگانه پرستی من است که متابعت کنند ولیّ مرا. پس امروز کامل گردانم دین را و تمام نمایم نعمت را و پسندیدم برای شما دین اسلام را به ولی خود و مولای هر مؤمن و مؤمنه، یعنی علی بنده ی خالص من و وصی پیغمبر من و خلیفه ی من بعد از او و حجَّتِ بالغه ی من بر خلق.

هر که علی را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده. مُقِرّ (اقرار کننده) به امامت او، مؤمن و منکر امامتِ او، کافر و هر که دیگری را در امامت شریک گرداند، مشرک است. با ولایت او داخلِ بهشت و با دشمنی او داخل جهنم شوند.

پس یا محمد! علی را به مردم معرفی و عهد و پیمانِ مرا تازه کن.

حضرت ترسید [که] منافقان، کفر خود را ظاهر و پراکنده شد. از خدا خواست او را از شرّ آن ها نگاه دارد لذا تأخیر کرد اظهار امامت آن سرور را تا مسجد خیف. باز جبرییل نازل شد و تاکید کرد و چون ما بین مکه و مدینه رسید، باز جبرییل نازل شد و مبالغه نمود.

حضرت فرمود: می ترسم تکذیبِ من کنند و سخن مرا در حقِّ علی قبول ننمایند.
چون به غدیر خم رسید، پنج ساعت از روز گذشته، جبرییل نازل و با شدت خطاب گفت: یا محمد! خدای تعالی تو را سلام می رساند و می فرماید: یا ایَّها الرَّسولِ بَلِّغ ما اُنزِلَ الیکَ من ربِّک.

وقتی آیه نازل شد، در سرزمین غدیر خم بود. هوا به مرتبه ای گرم بود که گوشت را به زمین می گذاشتند بریان می شد. پیامبر فرمود: ندا کنند مردم جمع شوند! هفتاد هزار نفر مجتمع شده و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم امر نمود تا جهاز شتران را بالای هم نهاده منبری ترتیب داده، حضرت به بالای آن برآمده، خطبه ی مفصّل بلیغی انشاء فرمود و گفت: اقرار می کنم برای خدا بر نفس خود به بندگی و گواهی می دهم به خداوندی او و ادا می کنم آن چه وحی فرمود از ترس نزول بلای عظیم در عدم تبلیغ رسالت الهی.
ای گروه مردم! تقصیر نکردم در رسالت و بیان می کنم که جبرییل، مکرّر بر من نازل شد و امر نمود از جانب خدا تا اعلام کنم در حضور مردم که علی بن ابی طالب، برادر من و خلیفه ی من و امام است بعد از من.
بدانید که خداوند نصب فرموده علی را برای شما ولی و صاحب اختیار و امام واجب الطّاعَه بر مهاجر و انصار و صحرانشینان و شهریان و بر هر عجمی و هر عَربی و بر آزاد و بنده و صغیر و کبیر و سیاه و سفید. پس حکمش بر همه روا و گفتارش بر همه نافذ و امرش جاری است. ملعون است هر که مخالفت او کند و در رحمت است هر که تصدیقِ او نماید.

ای گروه مردم! تدبّر کنید در قرآن و بفهمید آیاتِ محکمات آن را و عمل نمایید؛ به خدا قَسم واضح نمی گرداند تفسیر قرآن را مگر علی.

ای گروه مردم! به درستی که علی و طیّبین از ذُرّیّه ی من که از صُلب او به هم رسند ثقل اصغر و قرآن، ثقل اکبر است. جدا نمی شوند تا حوض کوثر. نیست امارت و پادشاهی مؤمنان بعد از من برای احدی به غیرِ علی.
پس به دستِ مبارک، بازوی علی علیه السلام را گرفت، برد بالا یک درجه پایین تر از خود و دست او را بلند کرد. فرمود: کیست اولی به شما از جان های شما؟ صحابه گفتند: خدا و رسول.
فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. بار خدایا! دوستی کن با دوستان علی و دشمنی کن با دشمنان علی و یاری کن یاوران علی را و خوار و درمانده ساز، کسی که در برابرش قرار گیرد. این را حاضران به غایبان برسانند و بگویید شنیدیم و اطاعت کردیم و راضی هستیم به آن چه رسانیدی به ما از جانب خدا و بیعت می کند در این امر، دل ها و زبان های ما و بر این عقیده، زنده و مُرده و مبعوث خواهیم شد و تغییر و تبدیل و شک و دو دلی نداریم و آن چه فرمودی خواهیم رساند.
پس مردم همه صدا بلند کردند: بلی، بلی، شنیدیم و اطاعت کردیم امر خدا و رسول را.

و هجوم آوردند به بیعت کردن تا حضرت، نماز ظهر و عصر را در یک وقت به جا آورد. باقی روز مشغول بیعَت بودند تا نماز مغرب و عشا را نیز در یک وقت به جا آورد از کثرت شغل بیعت و تنگی وقت.

پس از آن بود که این آیه نازل شد:

«الیَوم یَئِسَ الَّذین کَفروا مِن دینِکُم ...»

امروز و آن چه متصل به آن است از زمان های آتیه، ناامید شدند کافران از ابطال دین و رجوع شما به دینِ ایشان، پس مترسید از فتنه ی ایشان و از غلبه ی آن ها بر شما، و بترسید از من و خالص نمایید خَشْیَت را برایِ من در ارتکاب امور و اجتناب از مَنهیّات (نهی شده ها)) مروی است که روز جمعه، حضرت رسالت صلی الله علیه و آله وسلم ، خطبه ای انشاء فرمود و در آن مجلس، جمعی بسیار حاضر بودند و حضرت به همه ی آن ها نظر کرد و غیر از مسلمان و موحد، کسی را ندید. خوشحال شد. حق تعالی این آیه نازل فرمود که امروز مشرکان را استیلا و تسلُّطی بر اهل اسلام نباشد تا روز قیامت.
امروز کامل گردانیدم برای شما دین شما را به نصرت و اظهار غَلَبیَّت آن بر همه ی ادیان و قوانینِ شرایع که دیگر احکامِ آن را رَقَم نَسخ نباشد.
و تمام کردم بر شما نعمتِ خود را و تمام کردم بر شما هدایت و توفیق و اکمالِ احکام و اتمام نعمت فرمود به دخولِ جنَّت که اعظمِ نِعَم (نعمت ها) است.
و اختیار نمودم برای شما، اسلام را و دینِ پاکیزه تر از همه ی ادیان نزد من، همین باشد تا روز قیامت، نه دینِ دیگر.
از حضرت باقر و حضرت صادق علیه السلام مروی است که، این آیه بعد از آن که حضرت رسالت صلی الله علیه و آله وسلم امیرالمؤمنین علیه السلام را خلیفه ی خود گردانید در غدیر خم، در حین انصراف (برگشتن) از حجّةُ الوداع و فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعلیٌّ مَولاهُ» نازل شد. و این آخرین فریضه ای بود که حق تعالی نازل فرمود و بعد از آن هیچ فریضه نازل نشد. پس کمال فرایض الهی به نصب امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده باشد. و سید عالم در وقت نزول این آیه فرمود: اللّه اکبر بر کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و رضایت کردگار بر رسالتم و به ولایت علی علیه السلام بعد از من و سپس فرمود: هر که را من مولای اویم، این علی مولای اوست.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
این که میگه غنیمت جنگی اصلا چنین چیزی نبوده اگر ..خونده باشید گفته شده از سفر حج بر می گشتند وحج الوداع بوده ..و این که اختلاف بر سر غناعم بوده کاملا رد میشه ...اما مسلمانانی که با خلافت امام علی مخالف بودند ، همه به طاهر می گگویند اری ..اما بعد از فوت پیامبر همه ان روز را فراموش میکنن .مثلا وقتی پیامبر به کاخ انها میامد براش مشروب میاوردن با وجود انکه میدانستند پیامبر نمیخورند اما نماز می خواندند که به پیامبر بگن ما دستورات دین تو رو اجرا میکنیم .در کل پیامبر هم میدانست که انان به طاهر دوستن به خاطر این که خودشون رو توی انظار مردم خوب نشون بدن وبگن که ما لیاقت خلافت را داریم .
 

پسر بهاری

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای پروردگار وقتی که روز و شب باهم درمی امیزند من به تو پناه می برم

ای پروردگار وقتی که روز و شب باهم درمی امیزند من به تو پناه می برم

ماجرای غدیر پس از آیه ذیل [که بنا به احادیث نقل شده در منابع اهل تشیع و تسنن مربوط به ابلاغ ولایت و اخذ بیعت است] صورت پذیرفت. آیه‌ای که ضمن دستور ابلاغ فرمود:


اگر این ابلاغ را نکنی، گویا اصلاً رسالتت را انجام نداده‌ای:

«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» (المائده، 67)


ترجمه:اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى رسالت او را انجام نداده‌ای و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‏دارد آرى خدا گروه کافران را هدایت نمى‏کند.

چند سند نمونه از اهل سنت در شأن نزول آیه:

*- أبوسعید خُدری گفت: آیه‌ی «یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»در شأن علی بن ابی طالب نازل شد (الحاکم الحسکانی، عبید الله بن عبد الله بن أحمد، شواهد التنزیل؛ ج 1،ص 250)

*- عبدالله بن أبی أوفى گفت که رسول خدا (ص) در روز غدیرخم این آیه را تلاوت نمود:«اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»، سپس پیامبر دست علی را بلند کرد تا حدی که سپیدی زیر بغل او نمایان شد، سپس فرمود: «آگاه باشید، هرکه من مولای اویم، علی مولای اوست، پروردگارا، با هر که او را دوست دارد، دوست و با هر که او را دشمن دارد، دشمن باش». سپس فرمود: «پروردگارا، شاهد باش». (همان منبع، ج 1،ص252)

*- هم چنین ابن عباس (تفسیر طبری ص 262) - جابر بن عبدالله انصاری (شواهد التنزیل، ج 1، ص 192، ح 249) - عبدالله بن مسعود (درالمنثور، ج 3، ص 117) ... و ده‌ها منبع دیگر از اهل تسنن.

پس این ابلاغ بر اساس وحی صورت پذیرفت و این آیه نیز پس از پایان مناسک حج و در راه مدینه نازل گردید. لذا اولاً: این که ابلاغ چه زمانی و در کجا صورت می‌گرفت بهتر بود را خدا و رسولش می‌دانند و ثانیاً: ابلاغ در آن زمان و در منطقه غدیر خم خدشه‌ای به اطلاع رسانی وارد ننمود و ثالثاً کسی هم مدعی نشده که «من نشنیده بودم».

ب – کاروان حاجیان پس از خروج از مکه، در منطقه غدیر خم متوقف می‌شدند و از آنجا راه‌ها جدا می‌شد و هر کس با عجله و اشتیاق از راهی به سوی شهر و دیارش رهسپار می‌گرددید. اما حضرت دستور سه روز توقف داد و همین امر سبب گردید تا نه تنها نظر همگان کاملاً متوجه شود که لابد خبر بسیار مهم و عظیم است، بلکه بسیاری از مقیمین مکه نیز عازم شدند تا ببینند چه خبر شده که کاروان به امر ایشان متوقف شده است.

ج – در هر حال این پیام در زمان و مکانی که خدا امر نموده است، ابلاغ گردید و این ابلاغیه به گوش همگان در همه جا و طی همه اعصار رسید [چنان چه ما نیز امروز کامل آن را دریافت کردیم]. حال باید دید که چرا برخی از مسلمانان سعی می‌کنند برای پذیرش آن بهانه بیاورند و آن هم بهانه‌ای چون مکان! که چرا در آنجا ابلاغ نشد و در این جا ابلاغ شد؟! آیا مکان ابلاغ از شروط صحت و قبول است؟
 

پسر بهاری

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و اما دیگر موارد بجز غدیر خم

و اما دیگر موارد بجز غدیر خم

پیامبر گرامی در موارد متعدد و به عبارات مختلف حضرت علی (ع) را جانشین خود معرفی می‏کرد و از این راه به امت هشدار می‏داد که خدا حضرت علی را برای وصایت و خلافت انتخاب کرده و او در این کار اختیاری نداشته است. از باب نمونه مواردی را در اینجا یادآور می‏شویم:


1- در آغاز بعثت، هنگامی که رسول اکرم (ص)از طرف خدا مأمور شد که خویشاوندان خود را به آیین اسلام دعوت کند، در آن جلسه، حضرت علی (ع) را وصی و وزیر و خلیفه‏ی خویش پس از خود خواند.

2- هنگامی که پیامبر، رهسپار تبوک شد موقعیت حضرت علی (ع) را نسبت به خود به سان موقعیت‏هارون نسبت به موسی (ع) بیان داشت و تصریح کرد که همه‏ی مناصبی را که هارون داشت، جز نبوت، حضرت علی (ع) نیز داراست.


3- به بریده و دیگر شخصیتهای اسلام گفت: علی (ع) شایسته‏ترین زمامدار مردم پس از من است.


4-و در سرزمین غدیر و در یک اجتماع هشتاد هزار نفری (یا بیشتر) دست حضرت علی (ع) را گرفت و او را به مردم معرفی کرد و تکلیف مردم را در این مورد روشن ساخت.
 

barani8787

عضو جدید
تا قبل از واقعه ی غدیر هیچکس حضرت علی رو به رسمیت نمیشناخت.... و توی اون واقعه ایشون به عنوان جانشین انتخاب شد.... من چیز زیادی نمیدونم و در این حد که تو کتاب دین و زندگی پیش دانشگاهیمون فک میکنم بود میدونم
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بچه ها دوستمون کالا در مورد واقعی غدیر این نظر و دارن و براشون گفته شده
من چون اطلاع کافی در مورد این قضیه ای که کردن ندارم خواستم شما راهنمائیشون کنید.ممنون
ایشون گفتند
اختلافي كه بين جمعي از مسلمانان و حضرت علي بر سر تقسيم كالايي بود كه فكر ميكنم غنيمت جنگي از كفار بود...پيامبر در محل غدير كه در مسير كاروان هاي حجاج بود ومنطقه آباد و وپر آبي هم هست توقف ميكنند ودر جمع همه كاروانهاي حاضر دست حضرت علي (ع) رو بالا ميبرن و اين حديث رو بيان ميكنن و فقط همين جمله .پيامبر ميفرمايند هر كس دوست وياور من است دوست وياور علي نيز هست وهر كس مرا دوست بدارد علي را نيز دوست بدارد و....با اين كار بر مخالفان حضرت علي اتمام حجت ميشود كه حق با علي بوده در اختلافي كه داشتند...و اينگونه مشكل حل ميشود...و بعدها امام علي و هيچ كدام از آن اصحاب چنين برداشتي از آن سخ
نان نكردند كه پيامبر علي را جانشين معرفي كرده باشد!!وگر نه آن همه اصحاب با عقل جور در مياد مرتد بشن و امر پيامبر و خدارو زير پا بذارن؟! عقل خودتون قاضي.....يا اينكه پيامبر حتما روشن بيان نكرده !!؟ و مشكل بيان ايشون بوده كه همه گمراه شدند؟!

لطفا انتقاد سازنده کنید نه انتقاد مخرب
جانشين پيامبر(ص) ابوبکر یا امام علي(ع)

چرا ابوبكر به عنوان جانشين پيامبر انتخاب شد و امام علي(ع) انتخاب نشد؟


پاسخ: با سلام. در پاسخ به سوال شما بايد تصريح نمود، مخالفت با مولاي متقيان علي عليه‌السلام و انتخاب نشدن ايشان به عنوان جانشين پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، يك يا دو علت خاص ندارد بلكه علل متعددي باعث بوجود آمدن اين مسئله شده است. در اين ميان با استفاده از سخنان خود اميرمومنان به واكاوي برخي از اين علل خواهيم پرداخت.
الف: حسادت
ابن ابي‌الحديد معتزلي در كتاب شرح نهج البلاغة، در تفسير اين سخنِ خداوند متعال:«آيا مگر به آنچه خداوند از لطف خويش [ به بعضي از] مردمان بخشيده، رشك مي‏برند؟»، آورده است كه اين آيه، درباره علي‏عليه السلام و علم و دانشي كه به وي اختصاص يافته، نازل شده است.[1] اما برخي ديگر كه خداوند آنان را لايق چنين علمي ندانست به اميرالمومنين رشك بردند.
امام علي عليه السلام خود در سخناني مي‌فرمايند: ما را با قريش، چه كار؟ قريش، [ حقّ] ما را انكار نمي‏كنند، جز به خاطر اين كه خداوند عزّوجل بنيان ايشان را بر بنياد ما بر افراشته و افراد ما را بر افراد آنان برتري داده و ما را بر آنان برگزيده است. از اين كه خداوندْ ما را بر آنان برگزيده است، از او خشمگين‏اند و با آنچه خداوند مي‏پسندد و دوست دارد، دشمني مي‏ورزند .
هنگامي كه خداوندْ ما را بر آنان برگزيد، حرمت (احترام) ما را بر ايشان واجب گرداند. كتاب و نبوّت را به آنان شناسانديم و از واجبات و آيين اسلام، آگاهشان ساختيم و صحف (نوشته‏ها) و زبور (نامه‏ها) را برايشان حفظ كرديم و آنان را به دين و آيين اسلام، پايبند ساختيم. آن گاه در برابر ما ايستادند و برتري‏هايمان را انكار كردند و حقّمان را از ما گرفتند و اعمال و نشان‏هاي ما را كوچك شمردند .
بار الها! از تو بر ضدّ قريش، ياري مي‏طلبم. حقّم را از ايشان بگير و آنان را به خاطر ظلمي كه بر من روا داشته‏اند، رها مساز. پروردگارا! حقّم را از ايشان باز ستان، كه تو حاكمي عادلي.[2]
حضرت در بخشي از سخنراني‌شان كه به هنگام بيرون رفتن براي جنگ بصره ايراد نموده است، با يادآوري غصب حقش توسط برخي از قريشيان به بيان علت آن پرداخته و مي‌فرمايد: مرا چه با قريش؟ به خدا سوگند، آن روز كه كافر بودند، با آنان پيكار نمودم و اكنون كه فريب‏خورده‏اند [ نيز] آماده كارزار با آنانم. ديروزْ من هماورد آنان بودم و امروزْ نيز پاي پس نمي‏گذارم .
به خدا سوگند، قريش از ما كينه به دل نگرفتند، مگر براي آن كه خدا ما را بر آنان برگزيد.[3]
ابن عبّاس، در گفتگويش با عثمان به علتِ اختلافِ خلفا با بني‌هاشم اشاره كرده و آورده است: امّا علّت اين كه قوم ما حكومت را از ما دور ساخت، حسدي است - كه به خدا سوگند - آن را مي‏داني و ظلمي است كه - به خدا سوگند - از آن، آگاه بودي. خداوند، ميان ما و ايشان قضاوت كند.[4]
ب:‌ ناداني و انكار حق
امام علي عليه السلام - در نامه‏اي به برادرش عقيل ضمن بيان شباهت‌هاي خود با پيامبر خدا صلي الله عليه وآله، دو علت از علل مخالفت خلفا و ديگران با خودش را «ناداني آنان در شناخت حق وي و انكار برتري‌هايش» معرفي نموده و مي‌فرمايد: بدان كه عرب، امروز براي جنگ با برادرت گرد آمده‏اند، همان گونه كه پيش از اين [ نيز] به مبارزه با پيامبرصلي الله عليه وآله برخاسته بودند و به حقّ وي جاهل و برتري‏هايش را منكر شده بودند.[5]
آنگاه در مورد آنان و عملكردشان فرمود:«آيا مايليد كه از زيانبارترين انسان‏ها به شما خبر دهم؟ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا؛ كساني اند كه كوشش آنان در راه زندگاني دنيا، نقش بر آب شده است و چنين مي‏انگارند كه نيكوكردارند.[6]
ج: كينه‏توزي‏ها نسبت به پيامبر خدا
امام علي عليه السلام: قريش، تمام كينه‏هايي را كه با پيامبر خدا در دل داشتند، با من آشكار كردند و پس از من نيز آن را درباره فرزندانم، آشكار خواهند كرد. مرا چه با قريش؟! من فقط به امر خدا و پيامبرش به مبارزه با آنان برخاستم. اگر مسلمان بودند، آيا اين، پاداش كسي است كه خدا و پيامبرش را اطاعت مي‏كند؟![7]
امام علي عليه السلام در جايي ديگر مي‌فرمايند:خداوندا! در برابر قريش از تو ياري مي‏طلبم. آنان انواع زشتي‏ها و خيانت‏ها را عليه فرستاده‏ات در دل، پنهان داشتند و از انجام دادنِ آنها درماندند، كه تو ميان آنان و او جدايي انداختي. پس، اين آزار و اذيّت‏ها قسمت من شد و بر من فرود آمد.[8]
ابن ابي الحديد در كتابش به نام شرح نهج البلاغة آورده است: شخصي از امام علي‏عليه السلام پرسيد:اي امير مؤمنان! به نظر شما، اگر پيامبر خدا فرزند پسري داشت كه به سنّ رشد رسيده بود، عرب، امورش را به او واگذار مي‏كرد؟
فرمود:«خير؛ بلكه او را مي‏كشت، اگر چه آنچه من انجام دادم، انجام نمي‏داد. عرب، از كار محمّدصلي الله عليه وآله ناخرسند بود و به آنچه خداوند از فضل خويش به وي بخشيده بود، حسادت مي‏ورزيد. روزگار وي سخت گذشت، تا آن جا كه به همسرش تهمت زدند و شترش را رم دادند، با اين كه نيكي‏هاي بسياري به آنان كرده و نعمت‏هاي بزرگي به آنان ارزاني داشته بود .
پس از رحلتش نيز براي اين كه رهبري را از خاندانش باز ستانند، [ با هم] همراه شدند و اگر قريش، نام وي را وسيله‏اي براي رياستْ و نردباني براي عزّت و حكومت نمي‏يافت، پس از رحلت او هرگز يك روز هم خدا را عبادت نمي‏كرد و به خوي‏هاي پيشين خود برمي‏گشت.
سپس حضرت با تكرار سوال آن شخص ادامه دادند: اگر [پيامبرصلي الله عليه وآله را] فرزندي بود، چه مي‏شد؟! شما آگاهيد كه پيامبرصلي الله عليه وآله مرا به خاطر نژاد و خويشاوندي، به خود نزديك نكرد؛ بلكه به خاطر جهاد و خيرخواهي [ من ]چنين كرد. آيا فكر مي‏كنيد كه اگر او پسري داشت، آنچه را من انجام داده‏ام، انجام مي‏داد؟! يقيناً به اندازه‏اي كه من نزديك شدم، نزديك نمي‏شد. افزون بر آن، اين نزديكي، نزد قريش، دليلي براي برخورداري از شأن و مقام نبود؛ بلكه خود، وسيله‏اي بود براي محروميّت و مظلوميّت.
بار الها! تو آگاهي كه نه خواهان حكومت بودم و نه خواهان بهره‏مندي از جاه و مقام. به درستي كه خواهان برپايي فرمان‏هاي تو، اجراي دستورهايت، قرار دادن امور در جايگاهش، باز گرداندن حق به صاحبانش، گام نهادن بر روش پيامبرت، و راهنمايي گمگشتگان بر راه‏هاي رستگاري‏ات بوده‏ام».[9]
د:‌ كينه‏هاي برجا مانده از جنگ‏هاي بدر و حنين و ...
امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد:مردي به علي بن حسين‏عليهما السلام گفت: چرا شدّت كينه‏توزي قريش نسبت به پدرت اين‌‏قدر زياد است؟! فرمود:«بِدان جهت كه نخستين ايشان را به جهنّم فرستاد و آخرين ايشان را به ننگ، مبتلا ساخت».[10]
ابن عساكر از نويسندگان اهل سنت سوال فوق را به نقل از امام سجاد عليه‌السلام آورده است:چرا قريش، علي‏عليه السلام را دوست نمي‏دارند؟ ايشان فرمود:«علي‏عليه السلام نخستين ايشان را به جهنّم فرستاد و آخرين ايشان را به ننگ، مبتلا ساخت».[11]
شيخ صدوق در كتابش به نام عيون أخبار الرضا به نقل از امام رضا عليه‌السلام آورده است كه از ايشان پرسيده شد: چگونه مردم از علي عليه‌السلام روي گرداندند و به سوي ديگران رفتند، با وجود آن كه از برتري، سبقت در مسلماني، و جايگاه وي در نزد پيامبر خدا باخبر بودند؟
فرمود:«آنان به اين جهت از علي‏عليه السلام روي گرداندند و به سوي ديگران رفتند - و حال آن كه از برتري وي آگاه بودند - كه علي‏عليه السلام بسياري از پدران، بزرگان، برادران، عموها، دايي‏ها و نزديكان ايشان را - كه دشمن خدا و پيامبرش بودند - كشته بود . آنان كينه علي‏عليه السلام را در دل داشتند و مايل نبودند كه علي‏عليه السلام بر ايشان حكومت كند. چنين كينه‏اي از ديگران در دل‏هايشان نبود؛ براي اين كه [ ديگران] در جهاد، مانند وي پيشاپيش پيامبر خدا نبودند. به همين دليل، از وي روي گرداندند و به ديگرانْ روي آوردند».[12]
در ادامه به نمونه‌هاي ديگري از كينه آنان نسبت به اميرالمومنين به صورت مختصر اشاره مي‌شود:
- معرفة الصحابة - به نقل از ابن عبّاس:عثمان به علي‏عليه السلام گفت:گناه من چيست كه قريش، تو را دوست ندارند؟ تو هفتاد نفر از مردانشان را كه چهره‏هايشان مانند شمشيرهاي طلايي بود، كشته‏اي.[13]
- شرح نهج البلاغة:تمامي قريش (از جمله خلفا) از دشمنان سرسخت علي‏عليه السلام بودند. اگر علي‏عليه السلام عمر نوح مي‏داشت و انواع روش‏ها [ي رسيدن به حكومت] را به كار مي‏برد، برايش نتيجه‏اي حاصل نمي‏شد.
ابن ابي الحديد معتزلي يكي از نويسندگان مشهور اهل سنت بسيار صريح و بي‌پرده به بيان علل مخالفت خلفا و عرب با اميرالمومنين پرداخته و در اين مورد مي‌نويسد:‌
من، عرب و بويژه قريش را به خاطر دشمني‏شان با علي‏عليه السلام و رويگرداني از وي سرزنش نمي‏كنم؛ چرا كه علي‏عليه السلام به آنان ضربه زد و خون‏هايشان را ريخت و پرده از حيله‏هايشان برداشت؛ و مي‏داني كه جان و دل عرب، -تا چه حد حسود و كينه توز- است!
اسلام، مانع وجود كينه در دل‏ها نيست، چنان كه امروزْ آشكارا مي‏بينيم، مردمْ همان مردم اوّل‏اند و نيز طينت‏ها يك‏سان. تصوّر كن كه در سال دوم يا سوم جاهلي يا در روم باستان و يكي از مسلمانان، پسر يا برادرت را كشته است. سپس تو مسلمان مي‏شوي. آيا اسلامِ تو، كينه‏ات را نسبت به قاتل و دشمني‏اي را كه با او داري، از دلت پاك مي‏كند؟ چنين نيست. كينه، از بين رفتني نيست. تازه، اينْ هنگامي است كه اسلام و عقيده و ايمانَت استوار و درست باشد، نه به سان اسلام آوردن بسياري از عرب‏ها كه برخي به خاطر پيرويِ كوركورانه، اسلام آوردند و برخي از روي آز و مال‏دوستي و برخي از ترس كشته شدن و برخي به خاطر غيرت و [ پيمان] ياري و برخي به دليل دشمني با اقوامي كه با اسلام، دشمن بودند .
بدان كه عرب، تمام خون‏هايي را كه پيامبر خدا با شمشير علي‏عليه السلام و غير او روان ساخت، پس از وفات پيامبر خدا، به تمامي به علي‏عليه السلام نسبت داد؛ چون در گروه مردانشان كسي كه بر طبق روش، آداب و سننشان سزاوار باشد كه اين خون‏ها را به گردن او بيندازند، يافت نمي‏شد، مگر علي‏عليه السلام. و اين، سيره عرب بود كه وقتي فردي از آنان كشته مي‏شد، خون بهاي او را از قاتل، طلب مي‏كردند و چنانچه قاتل مي‏مرد يا خونخواهي از او ناممكن مي‏شد، از فردي از خاندانش كه نزديك‏تر از همه به وي بود، طلب مي‏نمودند .
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن ابي‌الحديد، شرح نهج البلاغه، ج7، ص220.
[2] . ابن شهراشوب، مناقب آل ابي‌طالب، ج2،‌ص201.
[3] . نهج البلاغه، خطبه33؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج1، ص248.
[4] . ابن ابي الحديد،‌ شرح نهج البلاغه، ج9، ص9.
[5] . ثقفي كوفي، الغارات، ج2، ص431.
[6] . كهف، 104.
[7] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج20، ص328.
[8] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج20، ص298.
[9] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج20، ص298.
[10] . نثر الدر، ج1، ص340؛ اربلي، كشف الغمة، ج2، ص319.
[11] . ابن عساكر،‌تاريخ مدينه دمشق،‌ج42، ص290.
[12] . عيون اخبار الرضا،‌ج2،‌ص81.
[13] . معرفة‌الصحابه، ج1، ص86.
 
آخرین ویرایش:

hasan_g2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی جالب شد
اصحاب با حضرت علی سر تقسیم غنائم اختلاف پیدا کردند
آیه نازل شد که پیغمبر بگو ، اگه نگی رسالتت رو انجام ندادی
پیغمبر هم می گه بابا اصحاب بیخیال شید ، این علی دوماد منه ، منم دوسش دارم ، شمام دوسش داشته باشید
بعد هم هیچ کس توی اون جمع اعتراض نکرده ، خوب که چی ، پیغمبر چرا پارتی بازی می کنی ؟
علی رو مسئول تقسیم غنائم کردی ، حالا در امانت ، خیانت کرده ، شما میگی دوسش داشته باشیم؟
.
آخه شرم نمی کنید ؟ کمی هم شرم و حیا خوبه
برای اینکه حرف حق نمی خواهید به گوشتون بره ، دارید به پیغمبر بهتون میزنید ، دارید توهین می کنید
یک درجه بالاتر ، دارید به خداوند قادر مقتدر دروغ می بندید
.
آخه چه جنگی ؟ چه غنائمی ؟ پیغمبر این همه آدم رو جمع کنه که کار دامادش رو توجیه کنه ؟
دیگه داره این شبهه پراکنی ، بوی تشویش اذهان عمومی میگیره ...
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظرمن اونا نمیخواستن که حضرت علی(ع)رابه عنوان جانشین پیامبر(ص)قبول کنن وفقط فقط بهانه می آوردند!!!!!!!!!!!!!!!اوناهم که توی این کارا خبره بودن.ولی باید گفت که همیشه حق با حقیقت است...
علی (ع)حقیقت مطلق است؛دلیل هم که واضح است همیشه حق پیروز است حالا که سالها وقرنهاازاون ماجرا میگذره کدام گروه پیروز شد؟؟؟خودتان باتفکر کردن قضاوت کنید...
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تحلیل صحیح از اوضاع آن زمان به خوبی نشان می دهد که غصب خلافت در آن زمان، واقعا ممکن بوده است، علیرغم اینکه دهها هزار نفر این جانشینی را فهمیده بودند.
برای نشان دادن گوشه ای از شرایط آن زمان، چند بند خدمتتان تقدیم می شود:

1- در روایات متعددی از پیامبر (ص) نقل شده است که در خطبه خود، مردم را از فحش دادن به حضرت علی (ع) نهی می کردند:
لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی وَ مَنْ سَبَّنِی سَبَّهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ یَا فُلَان‏؛[1] پیامبر (ص) فرمود: به علی دشنام ندهید. هر كه به على دشنام دهد به من دشنام داده و هر كه به من دشنام دهد به خدا دشنام داده است.

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً وَ لَا تَحْسُدُوهُ؛[2] از رسول خدا (ص) شنیدم که در سخنرانی اش می فرمود: ای مردم به علی دشنام ندهید و به او حسادت نکنید.
قَالَ النَّبِیُّ ص لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ الله؛[3] در جاي ديگري نيز فرمودند: به علی دشنام ندهید به درستی که او شیفته ذات خداست.
به راستی چه جریانی علیه حضرت علی (ع) فعالیت می کرد که با وجود فضائل بسیار برای حضرت علی (ع) و جایگاه عالی ایشان در قوام یافتن جامعه مسلمین، جامعه به جایی می رسد که پیامبر (ص) در خطبه خود از مردم می خواهند که به حضرت علی (ع) فحش ندهند؟!!!

2-اگر در روایات بالا اندک شک و شبهه ای وجود دارد، به آیه قرآن بنگرید که بحث ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) را در چه فضایی به تصویر می کشد:
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرینَ؛[4] اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نكنى امر رسالت او را ادا نكرده ‏اى. خدا تو را از مردم حفظ مى ‏كند، كه خدا مردم كافر را هدایت نمى ‏كند.
چرا قرآن از وعده الهی برای حفظ پیامبر (ص) سخن می گوید؟ ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) چه خطری را می توانست متوجه حضرت پیامبر (ص) بکند؟

3- یکی از قضایایی که به ما نشان می دهد، شناختی که غصب خلافت را ممکن نمی شمارد، دچار خطا است، قضیه لیله العقبه است. شبی که پیامبر (ص) در معرض ترور قرار گرفتند و حذیفه ترور کنندگان را دید. اما در تاریخ اسم ترور کنندگان روشن و واضح نیست، اگر چه اصل ترور غیر قابل انکار است. و ترور کنندگان نیز مجازات نشدند، چون پیامبر (ص) فرمودند که نمی خواهند اصحاب خود را ... بحث مفصل در این باره مجال دیگری می خواهد .

4- پیامبر (ص) دختر خود، حضرت فاطمه زهرا (س) را بسیار دوست می داشتند. که قطعا این دوستی، یک علاقه پدرانه معمولی نبوده است. و جمله پیامبر (ص) درباره حضرت زهرا (س) بسیار معروف است که حضرت زهرا (س) جگر گوشه پیامبر است و هر کس حضرت زهرا (س) را بیازارد، پیامبر (ص) را ازرده است.[5]
اما شما هر چیزی را ندادید، این را به خوبی می دانید که مزار حضرت زهرا(س) هرگز مشخص و معلوم نبوده است. و این خود دلیل روشنی برای تصدیق تمام ماجراهایی است که به شهادت ایشان منجر شد.


شاید رمز اصلی ممکن بودن غصب خلافت در این جاست که مردم جامعه، ابوبکر را مثل پیامبر (ص) قبول داشتند. با فهم این مساله روشن است که چرا پیامبر(ص) فرمودند و همه شنیدند. اما با چند بهانه واهی سخن پیامبر (ص) را پشت گوش انداختند.
اگر باورتان نمی شود، که مردم ابوبکر و ... را هم اندازه پیامبر(ص) می دانستند، می توانید همین امروز به اندیشه های اهل سنت بنگرید. که علیرغم نهی عصمت از پیامبر (ص) در بعضی مسائل، چگونه حاضر نیستند، هیچ عیب و نقصی بر خلفا را بپذیرند!
و این که چرا مردم (جز عده محدودی ) به این مساله مبتلا شدند که دیگری را بدون شایستگی چنان بالا بیاورند، نیز نشان می دهد که مردم، علیرغم تاکیدهای فراوان قرآن بر مساله منافقین، قادر به شناخت این قضیه نبودند. همچنان که هنوز بعد از 14 قرن نمی توان در این زمینه به آسانی سخن گفت. و گفتن همین چند کلمه ناقص و با ملاحظه نیز، مایه تعجب عده ای از خوانندگان می شود!

[1]. بحارالأنوار، ج 28، ص78.
[2]. بحارالأنوار، ج 39، ص292.
[3]. بحارالأنوار، ج 39، ص313.
[4]. مائده آيه 67.
[5]. بحارالأنوار، ج 27، ص62.
 
آخرین ویرایش:

sayyedm

عضو جدید
Re: دنبال جواب

Re: دنبال جواب

پیامبر روشن بیان کرده و اون گمراهان از عمد کافر شدن
حکومته دیگه انسانو فریفته میکنه
ضمنا برای حل یه مشکل لازم نیست تمام حجاج تو هوای سوزان جمع بشن و این تشکیلات برقرار بشه و پیامبر چند صفحه خطبه بخونن کافیه طرفین دعوا رو بیارن پیش پیامبر
 

moaqfe

کاربر بیش فعال
بحث تقسیم غنائم فقط در سه مرجع تاریخی ذکر شده و در سایر مراجع ذکر نشده

ولی شما دوستان که اینقدر طول تفسیر در مورد انتصاب کنایه آمیز حضرت علی (ع) آورید فراموش کردید بفرماید مگر پیامبر ترس داشت که بجای اینهمه حاشیه گویی , یکباره بفرمایند علی , جانشین من بعد از مرگ است
فکر میکنم جمله ای از واضحتر وجود نخواهد داشت
پس به نظر من تفاسیر حول و حوش واقعه قدیر را نباید از دید شیعه دید , بلکه باید از دید یک بیطرف بررسی کرد , شاید باز هم به همین نقطه برسیم که در آن صورت با بررسیهایی که کرده ایم خوشا بحالمان
 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بحث خیلی سنگینه و نیازمند اطلاعات زیادی است. متاسفانه به نظر نمی رسه دانش دوستان برای مباحثه کافی باشه، پیشنهاد می کنم این بحث به این صورت که گاهاً برخی دوستان متعصبانه نوشتن ادامه پیدا نکنه.
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث تقسیم غنائم فقط در سه مرجع تاریخی ذکر شده و در سایر مراجع ذکر نشده

ولی شما دوستان که اینقدر طول تفسیر در مورد انتصاب کنایه آمیز حضرت علی (ع) آورید فراموش کردید بفرماید مگر پیامبر ترس داشت که بجای اینهمه حاشیه گویی , یکباره بفرمایند علی , جانشین من بعد از مرگ است
فکر میکنم جمله ای از واضحتر وجود نخواهد داشت
پس به نظر من تفاسیر حول و حوش واقعه قدیر را نباید از دید شیعه دید , بلکه باید از دید یک بیطرف بررسی کرد , شاید باز هم به همین نقطه برسیم که در آن صورت با بررسیهایی که کرده ایم خوشا بحالمان
دوست عزیز قرآنی که دردست داریم بیانگر کلماتی است که با یک بار خواندنش یا چندیدن بار خواندنش چیزهای باز نمی فهمیم تا به حال بزرگان زیادی قرآن رو تفسیر کردن که بازهم چیزهای خیلی خیلی زیادی نیز میشه فهمید حال قرآن درس زندگی هستش پیامبر (ص) نیز معلم روانشناسی زندگی می باشد پس کاراهای که میکند برای یادم گرفتن امتی است که به ظاهر مسلمان اند ولی در باطن شیطان و به عبارت بهتر تزویر می باشند بنابراین آنها که کلاً و ما جزئم بنابراین باید تفسیراتی که بزرگان بیان کرده و به درجه ای بزرگتر از ما رسیدن رو بدانیم و باید تلاش کنیم تا در رهرو آنها باشیم و بدانیم آنها ی را که نمی دانیم.
 

moaqfe

کاربر بیش فعال
دوست عزیز قرآنی که دردست داریم بیانگر کلماتی است که با یک بار خواندنش یا چندیدن بار خواندنش چیزهای باز نمی فهمیم تا به حال بزرگان زیادی قرآن رو تفسیر کردن که بازهم چیزهای خیلی خیلی زیادی نیز میشه فهمید حال قرآن درس زندگی هستش پیامبر (ص) نیز معلم روانشناسی زندگی می باشد پس کاراهای که میکند برای یادم گرفتن امتی است که به ظاهر مسلمان اند ولی در باطن شیطان و به عبارت بهتر تزویر می باشند بنابراین آنها که کلاً و ما جزئم بنابراین باید تفسیراتی که بزرگان بیان کرده و به درجه ای بزرگتر از ما رسیدن رو بدانیم و باید تلاش کنیم تا در رهرو آنها باشیم و بدانیم آنها ی را که نمی دانیم.


شما وحی رو با کلام پیامبرخاتم همسان میدونید؟
قرآن تقریبا" بین خیلیها بعنوان متن منظوم شناخته شده
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما وحی رو با کلام پیامبرخاتم همسان میدونید؟
قرآن تقریبا" بین خیلیها بعنوان متن منظوم شناخته شده
بله همسان میدونم.پیامبراکرم(ص) چون وظیفه ی ابلاغ وحی را داشت بنابراین باید خودش به آنها عمل می کرد تا مردم به صدق سخنانش ایمان بیاورند.درسته؟
متن منظوم؟آره شاید برای بعضی ها اینطوری باشه ولی هرکس به میزان درک و خردش ثواب می گیرد.
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها دوستمون کالا در مورد واقعی غدیر این نظر و دارن و براشون گفته شده
من چون اطلاع کافی در مورد این قضیه ای که کردن ندارم خواستم شما راهنمائیشون کنید.ممنون
ایشون گفتند
اختلافي كه بين جمعي از مسلمانان و حضرت علي بر سر تقسيم كالايي بود كه فكر ميكنم غنيمت جنگي از كفار بود...پيامبر در محل غدير كه در مسير كاروان هاي حجاج بود ومنطقه آباد و وپر آبي هم هست توقف ميكنند ودر جمع همه كاروانهاي حاضر دست حضرت علي (ع) رو بالا ميبرن و اين حديث رو بيان ميكنن و فقط همين جمله .پيامبر ميفرمايند هر كس دوست وياور من است دوست وياور علي نيز هست وهر كس مرا دوست بدارد علي را نيز دوست بدارد و....با اين كار بر مخالفان حضرت علي اتمام حجت ميشود كه حق با علي بوده در اختلافي كه داشتند...و اينگونه مشكل حل ميشود...و بعدها امام علي و هيچ كدام از آن اصحاب چنين برداشتي از آن سخ
نان نكردند كه پيامبر علي را جانشين معرفي كرده باشد!!وگر نه آن همه اصحاب با عقل جور در مياد مرتد بشن و امر پيامبر و خدارو زير پا بذارن؟! عقل خودتون قاضي.....يا اينكه پيامبر حتما روشن بيان نكرده !!؟ و مشكل بيان ايشون بوده كه همه گمراه شدند؟!

لطفا انتقاد سازنده کنید نه انتقاد مخرب

هرکسی که این حرف را زده اصلا از اهل تسنن هم نیست!
مقل اینکه شما اصلا از کتابهای خودتان هم خبری ندارید؟
آیا نمیدانید در روز غدیر آیه الیوم اکمِلتُ لَکُم دینُکُم نازل شده است؟ یعنی اختلاف سر مال دنیا منجر به نزول این آیه شریفه شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا این همه تهدید در این آیه که از جانب خدا و مورد خطاب بر پیغمبر(ص) است و میگوید اگر این کار را انجام ندهی رسالت خود را به پایان نرسانده ای برای مال دنیاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از خواب بیدار شو دوست عزیز واقعا مثل اینکه خوابی
آیا نمیدانی در کتب خودتان آمده است که در این روز چادری مخصوص برای مولا (ع) برپا شد و اولین کسی که با وی بیعت کرد خلیفه دوم شما عمر بن خطاب بود؟؟؟؟
در حین اینکه پیغمبر(ص) مولا علی (ع) را به عنوان وصی خود معرفی میکرد فردی بسیار زیبارو در آن شلوغی نزد عمر آمد و به وی گفت:یا عمر بدان هیچ کس جز منافق پیمان خود را امروز نمیشکند،مبادا از این گروه باشی.وقتی عمر جریان را به پیغمبر مکرم اسلام(ص) گفت در جواب حضرت محمد(ص) به وی گفت یا عمر آن فرد از اولاد آدم نبود،او جبرئیل امین بود که به این شکل ظاهر شده بود
متاسفانه علما و برادران اهل تسنن بیش از حد اهل لجاجت میباشند و کم پیدا میشوند علمای سنی و حقدوست
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بحث تقسیم غنائم فقط در سه مرجع تاریخی ذکر شده و در سایر مراجع ذکر نشده

ولی شما دوستان که اینقدر طول تفسیر در مورد انتصاب کنایه آمیز حضرت علی (ع) آورید فراموش کردید بفرماید مگر پیامبر ترس داشت که بجای اینهمه حاشیه گویی , یکباره بفرمایند علی , جانشین من بعد از مرگ است
فکر میکنم جمله ای از واضحتر وجود نخواهد داشت
پس به نظر من تفاسیر حول و حوش واقعه قدیر را نباید از دید شیعه دید , بلکه باید از دید یک بیطرف بررسی کرد , شاید باز هم به همین نقطه برسیم که در آن صورت با بررسیهایی که کرده ایم خوشا بحالمان

دوست عزیز شما اصلا مطالعه علمی ندارید اگر اینطور بود حتما میدانستید که پیغمبر مکرم اسلام(ص) بارها و بارها و بارها مستقیما فرمود که علی(ع) برادر من در دنیا و آخرت و ادا کننده دیون من و وصی من و جانشین من و خلیفه من بعد من است.برای نمونه روزی که در ابتدای بعثت خوایشاوندان خود را جمع کرده بود و این کار را پس از نزول آیه و انذر عشیرتکَ و اللقربین انجام داد
کتابهای اهل تسنن مملو از اثبات حقانیت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) است.
اصلا نیازی نیست که از کتب شیعیان دلیلی آورده شود!
 

moaqfe

کاربر بیش فعال
بله همسان میدونم.پیامبراکرم(ص) چون وظیفه ی ابلاغ وحی را داشت بنابراین باید خودش به آنها عمل می کرد تا مردم به صدق سخنانش ایمان بیاورند.درسته؟
متن منظوم؟آره شاید برای بعضی ها اینطوری باشه ولی هرکس به میزان درک و خردش ثواب می گیرد.


خواهش ميكنم مطالب رو مرتبط بفرمائيد
اون بخشي كه فرموديد وحي رو با كلام نبي (ص) يكي ميدونيد روشن بود حالا بماند با چه منطقي بحثي است جدا كه انشاءالله پاسخ منطقي و درست داشته باشيد
ولي توضيحتون در مورد عمل به وحي رو اصلا" متوجه نشدم كه چه ربطي به همسان بودن وحي و كلام رسول خاتم داشت
يا بخشي كه گرفتن ثواب رو اشاره كرديد چه ربطي به منظوم بود قرآن داشت
 

moaqfe

کاربر بیش فعال
دوست عزیز شما اصلا مطالعه علمی ندارید اگر اینطور بود حتما میدانستید که پیغمبر مکرم اسلام(ص) بارها و بارها و بارها مستقیما فرمود که علی(ع) برادر من در دنیا و آخرت و ادا کننده دیون من و وصی من و جانشین من و خلیفه من بعد من است.برای نمونه روزی که در ابتدای بعثت خوایشاوندان خود را جمع کرده بود و این کار را پس از نزول آیه و انذر عشیرتکَ و اللقربین انجام داد
کتابهای اهل تسنن مملو از اثبات حقانیت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) است.
اصلا نیازی نیست که از کتب شیعیان دلیلی آورده شود!



دوست من نظر شما در مورد نداشتن مطالعه رو بدون بحث حاشيه اي و مطالب دفاعي ، براي جلوگيري از طولاني شدن بحث ميپذيرم


ممكنه براي بنده بي مطالعه منابع مذكور رو سياهه بفرمائيد يا عينا" ذكر بفرمائيد تا با راهنمايي شما مطالعه كنم


لازم به ذكر است كه منابع ، تفسيري و غير تفسيري هستند و منابعي كه با تعصب مذهبي تفسير شده باشند عموما" پايه علمي ندارند و مردودند


در پايان عرض ميكنم كه كودن دونستن مردم آنزمان كمي بي انصافي است
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست من نظر شما در مورد نداشتن مطالعه رو بدون بحث حاشيه اي و مطالب دفاعي ، براي جلوگيري از طولاني شدن بحث ميپذيرم


ممكنه براي بنده بي مطالعه منابع مذكور رو سياهه بفرمائيد يا عينا" ذكر بفرمائيد تا با راهنمايي شما مطالعه كنم


لازم به ذكر است كه منابع ، تفسيري و غير تفسيري هستند و منابعي كه با تعصب مذهبي تفسير شده باشند عموما" پايه علمي ندارند و مردودند


در پايان عرض ميكنم كه كودن دونستن مردم آنزمان كمي بي انصافي است

سلام.البته بسیار خوشحال میشودم به شما منبعی معرفی کنم تا حق را بیابید.
مراجعه کنید به کتاب شبهای پیشاور نوشته سلطان الواعظین شیرازی
این کتاب مباحث 10 شب مناظره علمی یک عالم شیعه با دو تن از علمای اهل سنت است که در نهایت تعدادی از اهل تسنن آشکارا شیعه میشوند.دقت کنید که در این کتاب تمامی مدارکی که توسط عالم شیعه آورده شده است از کتب اهل تسنن و مورد قبول آن دو عالم سنی مناظره گر بوده است.حتی یکی از علمای سنی از شدت تاثر شب 9 و 10 را به پای مناظره نیامد.خواهش من از شما این است که بدون تعصب و با دیدی باز این کتاب را بخوانید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا