دل

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماهم که رخش روشنی خور بگرفت

گرد خط او چشمه ی کوثر بگرفت

دلـــــــها همه در چاه زنخدان انداخت

وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز جوش صافی دل*، جسم*، جان تواند شد

به سعی شیشه پری کرده*اند خارا را


به غیر عکس ندانم دگر چه خواهی دید

اگر در آینه بینی جمال یکتا را
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی که رسوا شد دلم .......... غرق تمنا شد دلم

دیدی که من با این
دل بی آرزو عاشق شدم

با اون همه آزادگی بر روی او عاشق شدم
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا
دلبر خداحافظ
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل هوس سبزه و صحرا ندارد ندارد ................. میل به گلگشت و تماشا ندارد ندارد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخـــــــــــــــته בلــت خون باشه ولـــے...
بهت بگن خوش خنـــבه ....
سخــــــــــــــــته بغض بشکنتت ولــے...
بخنـــــــــבی....
آره ....
سخــــــــــــــــته....
خیـــــــــلــے هم سخــــــــــــــــته...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دردم این نیست که او عاشق نیست

دردم این نیست که معشوق من از

عشق تهی ست....

دردم این است که بادیدن این سردی ها

من چرا دل بستم...؟؟؟

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


دل

سخنگوی عشق ست
لب ها هیچ کاره اند

"پرویز صادقی"



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


گاه گاهی دل آدم می گیرد

به هوای دل غمگین یه دوست

و عجب حال و صفایی دارد

که دلم در گرو عشق به اوست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم که میگیرد
ارام مینشینم
و با تو سخن میگویم
نمیدانی
حتی خیالت نیز همچون خودت
مهربانانه
تمام حرفهایم را گوش فرا میدهد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم آواز می خواهد ....

دلم پرواز ....

اندکی با یار می خواهد ....

تا پر کشد تا بی کران هستی ....

رود تا اوج سر مستی ...

اما هر چه می خواهد ....

با یار می خواهد ....

دلم زندانی درد است ....

پرواز می خواهد




 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گرفته ولی دلبر اعتنا نکند ........ خدا دلی به دل سنگ آشنا نکند

شعر از خودم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
طبع تو دمساز نیست چاره چه سازم

کین تو کمتر نگشت مهر چه بازم


تیر جفایت گشاد راه سرشکم

تیغ فراقت درید پردهٔ رازم


از شب هجران بپرس تا به چه روزم

ز آتش سودا ببین که در چه گدازم


زهرهٔ آن نیستم که پای تو بوسم

پس به چه دل دست سوی زلف تو یازم


باز نیازم به شاهد و می و شمع است

هر سه توئی ز آن به سوی توست نیازم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گر دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت

به یاد آر . . .

که من نیز . . .

به یاد تو چنینم.

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



امروز دو هفته است که روی تو ندیدم
و آن ماه دو هفت از خم موی تو ندیدم

ماه منی و عید من و من مه عیدی
زان روی ندیدم که به روی تو ندیدم

چون بوی تو دیدم نفس صبح و ز غیرت
در آینهٔ صبح به بوی تو ندیدم

تن غرقهٔ خون رفتم و دل تشنهٔ امید
کز آب وفا قطره به جوی تو ندیدم

سگ*جان شدم از بس ستم عالم سگ*دل
روزی نظری از سگ کوی تو ندیدم

با درد فراق تو به جان می*زنم الحق
درمان ز که جویم که ز خوی تو ندیدم

بر هیچ در صومعه*ای برنگذشتم
کانجا چو خودی در تک و پوی تو ندیدم

پای طلبم سست شد از سخت دویدن
هر سو که شدم راه به سوی تو ندیدم

خاقانی اگر بیهده گفت از سرمستی
مستی به ازو بیهده گوی تو ندیدم​

__________________

خاقانی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه سخته وقتی
هر کی از تو میپرسه سکوت میکنم
چه سخته وقتی
اینقدر ساده دست دلم رو شده
الا پیش خودت
چه سخته وقتی احساسم
باید خفه کنم
تا مبادا مزاحم باشه​
 
آخرین ویرایش:

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل شد ز کف از حسرت و دلدار نیامد

آیا ز چه شد سنگ
دل آن یار نیامد

شعر از خودم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم را ارام خواب میکنم
تا کمتر
بی قراری کند
ارامتر
از همیشه مینشینم
و در سکوت فقط
تماشا میکنم
 
بالا