دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
بعضـــی حــرفـــــارو نمیشــه گفت

بـــایـــد خـــورد! ولــــی بعضـــی حـرفــــــارو نــه میشــه گفت ، نــه میشــه خـورد!

میمـــونــــه ســــــر دل !

میشــــــــه دلتنگـــــــی... میشــــــــه بغـــــض... میشــــــــه سکـوتــــــ ...

میشــــــــه همـــــون وقتــی

کــــه خــودتـــــم نمـیدونــی چـــــه مـرگتـــــه !!
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
سکوت شب


می‌ تواند دلیلی باشد


برای شروع دلتنگی


درست از همان لحظه‌ ای


كه بدانی شنونده‌ ای نيست


برای شنيدن دلتنگی‌ هايت

 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
دل است دیگر


یا شور می زند


یا تنگ می شود


یا می شکند


آخر هم مهر سنگ بودن


…می خورد روی پیشانی اش
 

pandarm

کاربر بیش فعال
خسته‌ام از آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی
بالهای استعاری ...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی را که دوستت دارد
زیادی تنهایش نگذار
به این بهانه که چون دوستم دارد همیشه هست...
زیادی که تنهایش بگذاری
به تنهایی عادت می کند
آنوقت حتی اگر باز هم دوستت داشته باشد
دیگر بود و نبودت برایش فرقی ندارد
دوستت دارد دیگر....چه باشی....چه نباشی
ولی دیگر بود و نبودت برایش اهمیتی ندارد
چون..
دوست داشتنت در تنهایی را یاد گرفته است
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
میگن پسرا سنگدل هستن . میگن پسرا احساس ندارن قلب ندارن هیچی ندارن . ولی بیایید ببینید من با چه سنگدل و بی احساسی طرف هستم . یک ساله خودمو براش کشتم ولی اون یه ذره ارزش قائل نمیشه .
این دله من دل نیست حرف حالیش نیست . یک ساله حالیش نیست صدل سال دیگه هم حرف حالیش نمیشه . اینو بهش بگید !!!!
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه دلم ميخاد كسي رو دوست داشته باشم
نه دلم ميخاد كسى منو دوست داشته باشه
رابطه هاي الان رابطه نيست
يه مشت عشقم و عزيزم گفتنِ.
يه مشت دروغ
يه مشت خيانت
يه مشت پنهان كاري
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هــمیـشـه سکــوتــــــ ....
خــــــوبــــــــ نـــیــست ؛
گـاهـــی خُـــرد مـیشـــوی ،
زیــر بـــار حـرفــهـــای نـگفـتــه ،
غـــافـــل از اینــــکـه بـــــه تــــــو ،
تــهــمـت بــی احســاسـی میـزننـــد ..... !
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مـا کـه از دلـداده دل بـردیـم و دل ، اندوخـتـیـم
هـیــچ آیــا رســـم دلـداری بـه دل آمـوخـتـیـم ؟

ما کـه همچون کـودکـان بـا شعله بـازی میکنیم
پس گلایه چیست چون جمله به آتش سوختیم
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نوعی بی خیالی هست که معمولا بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید...
بعد از مدتها تلاش کردن دویدن و به در و دیوار زدن بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!
یکدفعه احساس می کنی خسته ای، بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست...
به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن... آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن...
به اینجا که میرسی نه دلتنگ می شوی نه دلخوش...
می گویی بی خیال!
و این بی خیالی غمگین ترین حس دنیاست...!

فرشته رضایی
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نوعی بی خیالی هست که معمولا بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید...
بعد از مدتها تلاش کردن دویدن و به در و دیوار زدن بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!
یکدفعه احساس می کنی خسته ای، بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست...
به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن... آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن...
به اینجا که میرسی نه دلتنگ می شوی نه دلخوش...
می گویی بی خیال!
و این بی خیالی غمگین ترین حس دنیاست...!

فرشته رضایی

بسیار زیبا بود
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم کسیو که دوستش داره رو

یادش نمیره

فقط یاد میگیره

کمتر راجع بهش حرف بزنه

کمتر فکر کنه

تا کمک کنه دلش کمتر تنگ بشه

همین!


گوش کردی؟

یادش نمیره!
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفـاقت را جـای عشـق در دلـم سپـردم تـا بـا یـاد دوسـت
از درد هیــچ عشـقی نسـوزم
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق ماندگارم
عزیز دلم
همدم من
هم نفسم
زیباترین ام
فرشته قلبم
مهربانم
همه هستی ام
همه زندگیام
فقط تو هستی و تو …
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"آه آه از دل من

که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من

زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش

چه کنم با دل خویش؟

چه دل مسکینی؟

که غمین می شود اندر غم هر غمگینی

هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش

چه کنم با دل خویش؟

در دلم هست هوس

که رسد در همه احوال به درد همه کس

چه امیری متمول چه فقیری درویش

چه کنم با دل خویش؟

زارم از دست عدو

بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش

چه کنم با دل خویش؟

گر در افتم با مار

نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار

لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش

چه کنم با دل خویش؟

دارد این دل اصرار

که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار

همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش

چه کنم با دل خویش؟
​​​​​


از برای همه کس

دل بی رحم در این دوره به کار آید و بس

نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش

چه کنم با دل خویش؟"
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا