دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر درد داري
تحمل كن...
روي هم كه تلنبار شد
ديگر نميفهمي كدام درد
از كجاست...
كم كم خودش...
بي حس ميشود!!

 

Esprit watch

عضو جدید
کی دلبـرم به غمـــزه خــواند مرا به پابوس ؟

یا کی رهــا شــود خـــوابم از غبــار کابوس ؟

کی آسمـــان تهی گردد از کــلاغ و کرکس ؟

یا دیــده کی ببینــد رنگیـــن کمـان طاووس ؟

 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و هیچـ كسـ نفهمید كهـ چهـ شدمـ...
نهـ ماهـ بودمـ، نهـ خورشید...
اما هیچـ دلیـ سراغـ مرا از آسمانـ تنهاییـ اشـ نگرفتـ
گوییـ ابرها هیچـ اند
و فقط ابرند و باید ببارند...
و تنها باریدمـ...
خستهـ ام...
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خـــــــــــــواهم داســـــتانی از علاقه ام به تـــــــــو را بنویســـــم ....

یکـــــــــی بود ؛ یکــــــــی ....

بـــــــی خیال ....!!!

خـــــــــــــلاصه اش می شود اینکـــــــــــــه :

دوستت دارم ؛ لعـــــــــــــنتی ...!!!
 

Esprit watch

عضو جدید
بـــرایــت خـــواهـــم نــوشـــت

از ابهــــام لحظــــه هـــا

از تــــردیــــد

از حجــــم مـــرگ آور نبـــودنـــت

از کســــانــی کـــه ردّ مـــی شـــونـــدُ

بـــوی تـــو را مـــی دهنـــد

شـــاعـــرانــی کـــه از تـــو مـــی نــویسنـــدُ

شعـــرشـــان را بـــا نـــام خـــودشـــان چـــاپ می کــنند

روزنـــامـــه هــا کـــه عکســـت را درشـــت مـــی انـــدازنـــد
،

بـــی مـــن در کنــــارت

بــــرایـــت خـــواهــــم نـــوشــــت

از حــــدیــث تلــــخ بغـــض هـــای تـــا ابــــد

از قنــــاعـــت بـــه یـــک خـــاطـــره ،

یـــک یـــاد ،

یـــک شــــب مهتـــاب

از صبــــوری مــــنُ

جـــای خـــالـــی تـــوُ

شـــب هـــای مـــن

بــــرایـــت خــــواهـــم نـــوشــــت

حتــــی تــــو هــــم

بـــرای مــــن نبـــودی

حتــــی تــــو هـــم

بــــرای مــــن نبـــودی
 

Esprit watch

عضو جدید
نزدیکتر نیا

بی هوا بـرو

بوی خیانت از نگاهت سرازیر است

وقتی که با نگاه شهوت آلودت بر اندازم کردی

باید میفهمیدم که مـــرد نـیســــــتی!!!!!!!!!

و فـقط نامش را یدک میکشی

مــــردی را در چه میبینی؟؟؟؟؟

حالا حصـار دسـتهایت برایم زندانی بیش نیـست

بـرو خوش باش

با کسانی که هــــرشـب بـاید بـرای داشتـنـشان بهایی

بپـردازی!!!

برو ببینم به کجا میرسی...

فراموش کرده ای که دل شکستن تاوان سنگینی دارد...

فراموش کرده ای که من هم خدایی دارم!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کوچکـــ
ـــ ـــتر از من باشد یا بزرگتر چـــ ه فرقـــ ـــی میکند؟


بایـــ ـــد آنقدر آدمـــ باشـــد کـــ ه پـــای حرفـــش بماند، تا به آرامـــش برســـمـــ
...


وگـــرنه
هـــ ـــر نا اهلـــی بوی گنـــ ـــ ـــد "دوســــــ ـــتت دارمـــ" را می دهـــ ـــد..
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز

قرارمان باران بود
ساعت دلدادگی
کنار عشق
یادت هست ؟
من آمدم
باران هم
و رنگین کمان
برای عشق
تمام قطره ها را
در انتظارت قدم زدم
و خیابان را
تا تمام شهر
به جستجوی تو بودم
تو امّا نیامدی
نمی دانم اشک بود یا باران
چیزی بر گونه ام سر می خورد
و روی کفش هایم می چکید
که می گفت
تو در خواب من جا مانده ای
و من
...
چشم هایم را
به ملاقات آورده بودم
همیشه
این گونه از رؤیای تو
تنها
به خانه بر می گردم

 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فقط می دانم
ناشناسی هر شب
پنجرۀ خواب مرا
می کوبد
یک سبد

گل و پروانه و باران
در باغ شبم می ریزد
و لبخند زنان
پشت دلم می پیچد
کفشهایش

لب رؤیای دلم جا ماندست
و نمی دانم من
خانۀ عشق کجاست
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستهایت را پس میکشـــ ـــی...
خشــ ـــکم میزنــ ــد...
و چقــ ــدر غریبانــ ــه...
چشمهــ ــایم
غصه تنــ ــهایی دستهایم را میخورنــ ــد..
چشمــ ـــانت را میــ ــدزدی
پشت میــ ــکنی و نیشــ ــخند میزنــ ــی
و گمــ ــان میکنــ ــی بعد از رفتنــ ــت
مــ ــن تا همیشــ ــه تنــ ــها
منتظــ ــر قدمهای آرامــ ــت میمانــ ــم...
چه خیــ ــال پوچــ ــی...
فــ ــردای رفتنــ ــت
دیـ ـگر نه یــ ـادت هست نه خاطــ ــراتت...
نه میمیــ ــرم
نه حتــ ــی دلتنــ ــگ میشــ ــوم..

فــ ـــردای رفتنــ ــت
فقـ ــط مــ ــن هستم و زنــ ــدگی...
حالا اگر میخواهــ ـی بروی..
بــ ـــرو
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران رویاست
میان بال های شب می خزد
به پنجره های بسته دست می کشد
و در میان رازها راه می رود
باران رویاست
آرزوها را صدا می کند
در کوچه های گذشته قدم می زند
هیچ نمی پرسد
همه چیز را می داند...
باران رویاست
و رویاها به بارانی شسته خواهد شد
تو نیز بارانی
میان رویاهای من تا صبحدم قدم می زنی
رازها را نوازش می کنی
هیچ نمی پرسی
همه چیز را می دانی ....
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل تنگم. خیلی دل تنگ.
گاهی از دل تنگی چنان بی تابم که احساس می کنم دل صبور خدا هم برایم می سوزد.
کاش می دیدی که چه حالی دارم.
قلبم در سینه طاقت ماندن ندارد.
و اشک مجال سخن نمی دهد.
این همه سوز و ساز را عاشقانه تحمل می کنم.
فراق را با عشق تحمل می کنم.
و فریاد هجران را در گلو خفه می کنم که مبادا صدایش دل نازنین تو را به درد آورد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صدای پایت را خوب میشناسم اما چند روزیست که در حوالی دل من راه نمیروی
صدای تپش قلبت را حس میکنم حتی با وجود دیوارها
صدای تو را میشنوم که صدایم میکنی اما نه این همان رویای همیشگی من هست وگرنه خیلی وقته که تو از حوالی دلت نمیگذری
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام شهر را هم که قدم بزنی :

نه دردهای دلت هضم می شود !

نه درد دلهایت.....
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر جالب !
تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده …
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بي تاب نشسته است شكوفا شدنت را[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پيراهني از من كه بپوشد بدنت را[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اي سيب ترين ميوه! شبي وسوسه ام كن[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا دست به چيدن ببرم باغ تنت را[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عاشق شدن شير به چشمان غزالي[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آشفته كند بيشه و دشت و دمنت را[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن گونه كه صد قاصدك مست به قصد-[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]صد بوسه به اندام بهاري زدنت را-[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گمراه تو باشند و نيابند در آخر[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با شوق رسيدن به تو حتا وطنت را![/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پرسيدم از عاشق شدن شير به آهو[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتند: « مهياي خودت كن كفنت را! »[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در مصرع پاياني اين شعر بينداز[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آرام و رها بر بدنم
پيرهنت را...
[/FONT]


 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهی اگر فردا گویند چه آوردی؟ گویم خداوندا! از زندان، موی بالیده و جامهء شوخگن و عالمی اندوه توان آورد.

مرا بشوی و خلعت فرست و مپرس...
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نردبان دلم شکسته است ، میشود برای من کمی دعا کنید؟؟
یا ، اگر خدا اجازه می دهد ، کمی به جای من خدا خدا کنید؟
راستش دلم مثل یک نماز بین راه ، خسته و شکسته است ،
میشود برای بیقراری دلم ، سفارشی به آن رفیق با وفا (خدا) کنید؟
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]جام می و خون دل هر یک به کسی دادند[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در دایرهء قسمت اوضاع چنین باشد..[/FONT]
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـی شک " آغوش تو "

هشتمین عجایب دنیاست

واردش که میشوی

زمان بی معنا میشود

هیچ بعدی ندارد

بــی آنکه حسش کنم ...

روحم تازه میشود

تــمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید !!!
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حکایت رفاقت من با تو ،

حکایت "قهوه" ایست ،

که امروز به یاد تو .....

تلخِ تلخ نوشیدم !

که با هر جرعه ،

بسیار اندیشیدم... ،

که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!

و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ،

که انتظار تمام شدنش را نداشتم !

و تمام که شد ،

فهمیدم ،

باز هم قهوه می خواهم !

حتی ،

تلخِ تلخ !

شبیه "باز هم " ماندنِ من ،

با توی تلخِ تلخ بی معرفتِ
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگذار بگویم دوستت دارم

بگذار مست غرور باشم
بگذار خالص و بی ادعا
برایت شعر بسرایم

تا کنار قلب مهربان تو بمانم

بگذار ..
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از برت دامن كشان
رفتم اي نا مهربان
از من آزرده دل
كي دگر بيني
نشان
رفتم كه رفتم

از من ديوانه بگذر
بگذر اي جانانه بگذر
هر چه
بودي هر چه بودم
بي خبر رفتم كه رفتم

بعد از اين بعد از اين
كن
فراموشم كه رفتم
ديگر از دست تو
مي نمي نوشم كه مستم
با دل دير
آشنا
گشتم از دامت رها
رفتم كه رفتم
رفتم كه رفتم...
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در و ديوار دنيا رنگي ست.رنگ عشق
خدا جهان را رنگ كرده، رنگ عشق واين رنگ هميشه تازه است و هدگزخشك نخواهد شد.
ازهرطرف كه بگذري، لباست به گوشه اي خواهد گرفت و رنگي خواهد شد.
اما كاش چندان هم محتاط نباشي!!!
شاد باش وبي پروا بگذار،(كه خدا كسي را دوست تر دارد كه لباسش رنگي ترست)
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با مداد رنگی هایت آمدی
و بی رنگی روزگارم را رنگ زدی
...
آبی و زیبا چون آبی دریای دل بیکرانت
قرمز و پر رنگ چون گلهای سرخ عشق در قلبت
زرد و درخشنده همچون خورشید تابان آسمان نگاهت
سبز و با طراوت مثل برگهای تازه ی بهار دستانت
بنفش و شیرین چون بنفشه های خوشرنگ باغچه ی صدایت
نارنجی و شاد همچون لبخندهای بی آلایشت
نیلی و پر مهر همچون نوازش های عاشقانه ات
و سفید و پاک همانند قلب مهربان و یکرنگت
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
شمردن بلد نیستمـ . . . دوستــــ داشتن بلدمـ
و گاهے شدهـ . . . یکے را دو بار دوستــــ داشتـ‌ه باشمـ
دو نفر را یکـــ جا (!)
... چه کار مے شود کرد ؟
دوستــــ داشتن بلدم . . . شمردن بلد نیستمـ . . .



 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا