@@دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر@@

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دقیقن هم من میدونم واژه صبر در این مقوله چ جایگاهی داره هم شما.
و باز هم, هم من میدونم چ تبعاتی داره صبر کردن در این راه هم شما.
و دیگر اینکه هم من میدونم صبر واژه مناسبی نیست برای این موضوع هم شما
اما از همه مهمتر اینکه , من نمیدونم چطور با دیدگاه های شما میشه صبر کرد ؛ و در نهایت شما ؟

ببینید من هم قبول دارم دین و عقل و اصلا همه میگن بهترین و منطقی ترین راه ازدواج هست اما اینکه میگم صبر کردن این برای وقتی هست که امکان ازدواج نیست..
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا من موندم، وقتی پیش کسانی که موافق دوستی دختر و پسر و روابط نامشروع قبل از ازدواج میشینم واقعا دلایلشون برای موافقیت با این دوستی ها قانع کننده هست.
از طرفی هم وقتی پیش کسانی که با اینجور روابط مخالف هستند هم میشینم و ازشون دلیل میخوام باز هم دلایلشون قانع کننده هست.

واقعا موندم خودم چیکار کنم؟!
 

XBoy69

عضو جدید
واقعا من موندم، وقتی پیش کسانی که موافق دوستی دختر و پسر و روابط نامشروع قبل از ازدواج میشینم واقعا دلایلشون برای موافقیت با این دوستی ها قانع کننده هست.
از طرفی هم وقتی پیش کسانی که با اینجور روابط مخالف هستند هم میشینم و ازشون دلیل میخوام باز هم دلایلشون قانع کننده هست.

واقعا موندم خودم چیکار کنم؟!

بستگی به خودت داره
اونایی که مخالفن به خاطر اینکه دوست پسر/دختر خوب نداشته اند تا رابطه ای داشته باشند یا اینکه زود ازدواج کردند فرصت نشده :D
اونایی هم که موافق اند لذتی رو چشیدند که بقیه نچشیده اند :D

از من میشنوی تا جوانی از زندگی و نعمت های خدا استفاده کن و حالشو ببر که بعدا از این فرصتها پیش نمیاد :D
 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستی دختر و پسر خوب نیست ولی ازدواجم تو کشور ما به درد نمی خوره ................از هر 4 تاش 3تاش طلاقه تو اون یکی هم طرف داره تحمل میکنه حالا به هر دلیلی.........بندرت یکی خوشبخت باشه............کلا مردن بنظرم بهتره چون راه رفتنم گناهه به قول استاد محترم تاریخ اسلاممون!
ربطی به مملکت ما نداره !
آمار ازدواج و طلاق کشورای دیگه رو مگه داری ؟!؟ باور کن اونجاها سنگین تره .... جایی می خوندم هر کسی تو آمریکا به طور متوسط 10 بار ازدواج می کنه ( رسمی نه ها )
به نظرت چند درصد خوشبختن ؟!
البته یه ریییزه وضعیتشون از ماها بهتره ها !:D کف مازلو رو رد کردن دیگه .... تحمل هم کلا ندارن خلاص !
خوشبخت بودن هزینه داره ... زحمت داره ;) خیلی صبر و تلاش می خواد یه رابطه قشنگ داشتن
در مورد گناه و اینا هم ... سیاه نمایی نکنید لطفا ! خود من به شخصه که خیلی راضیم از مقید بودنم به این مسائل . مقید نبودم دردسرا و مشکلاتم حداقل 10 برابر بود !

واقعا من موندم، وقتی پیش کسانی که موافق دوستی دختر و پسر و روابط نامشروع قبل از ازدواج میشینم واقعا دلایلشون برای موافقیت با این دوستی ها قانع کننده هست.
از طرفی هم وقتی پیش کسانی که با اینجور روابط مخالف هستند هم میشینم و ازشون دلیل میخوام باز هم دلایلشون قانع کننده هست.

واقعا موندم خودم چیکار کنم؟!

این تعارضی که تو داری رو من باهاش چند ساله درگیرم ! من که نتیجه گرفتم ، توصیه می کنم تو هم واقعا دنبال جواب باشی - منتها برای هر کسی فرق می کنه راهی که باید بره - بگرد راه خودتو پیدا کن ;) حال خوبی نیست وقتی حس می کنی دو تا نظام ارزشی متضاد هر دو خوبن !!!
ببین دنبال چی هستی ؟! از زندگیت چی می خوای ؟! ارزش هات چیا هستن !؟و ... شرایط آدما خیییییییییییییلی متفاوته ... هر کسی باب دل خودش می گه ، معلومه !
احتمال می دم تو تو هر سیستمی یه سری خوبیا می بینی که باعث می شه نتونی کلا بزاریش کنار نه !؟
ولی نهایتا ... رابطه ی بی سر و ته با یه آدمی که واقعا در شان و مناسب تو نیست ، صرف استیصال ! و بابت اینکه تحمل تنهایی نداری رضایت بدی به کمتر از حد خودت ... رابطه ای که هدفش مشخص نیست ، حدودش مشخص نیست و حتی مثلا نمی دونی طرف تو رو برای چی می خواد و چه مدت ،رابطه ای که توش ازت سوء استفاده بشه ، حالا هر نوعی ! حتما که جنسی یا عاطفی نباید باشه ! وقت و هزینه هم هست مثلا ! و .. اینا رابطه جالبی نمی شه ! اینو مطمئنم
به نظر من اولا خودمونو نباید گول بزنیم - با خودمون و طرف باید شفاف باشیم ، هیچ چیز بدتر از دروغ نیست !!!! حتی اگه به خودمون دروغ بگیم
در ثانی تو هر رابطه ای که می ریم همون اول شفاف باشه همه چی ! طرفین دنبال چی هستن ؟! چه مدت ؟! با چه شرایطی . منظورم اینه که تکلیف معلوم باشه از اول . قطعا طرفین کمتر ضربه می خورن .
دیگه فقط می مونه اینکه "خود تو " دنبال چی هستی . اونم نیاز هات ، خانواده ات ، ارزش هات ، شرایطت و ... تعیین می کنه
تو اطرافیان خودم دیدم مثلا ... صرف گپ زدن یکی از دوستای من با 32 سال سن !!! با ی پسر اشتباه بوده و ضربه خورده ( قشنگ گردنش خرد شده بود ! یه هفته چسبید به تخت ، فشار عصبی داشت زده بود به گردنش ! ) ، اما اون یکی 18 ساله هه که با همکلاسیش همخونه شدن و با همن نه !!! اولی دنبال تعهد و عشق بوده نباید می رفته تو رابطه سطحی غیر منطقی ، دومی دنبال *** بوده برای 4 سال ،از 15 سالگی هم شروع کرده و خانواده شم تشویقش کردن ، در نهایت آزادی و انتخاب خواسته با یکی باشه ، آزادی افراد و تصمیم در مورد زندگی شخصیشونو هم هییییییییییییییچ کس نمی تونه زیر سوال ببره ... پس درست ترین انتخابو کرده ! قطعا شخصیت و خانواده این دو تا با هم زمین تا آسمون بود تفاوتش ...

کلن هم بعضیا خیلی هارت و پورت دارن ! حواست باشه !
یه عده هستن چون مقبولیت اجتماعی نداره دیدگاهاشون و مطرود هستن از دید جامعه و برچسب ناجور دارن از سمت دین و اخلاقیات ( به نظر من بجا ! ) و ... به شددددددددددددددت دارن توجیه می کنن رفتارا و اصول خودشونو ... همون میزان که زخمی هستن شدت عمل به خرج می دن تو توجیه خودشون ! ... باید خیلی حواست جمع باشه که تفکراتشون مسموم نکنه ذهنت رو



باید صبر کرد
صبر کردن سخت است اما با سرکوب کردن فرق دارد
ما این را باید در تربیت فرزندانمان نهادینه کنیم. اگر بچه ها هر آنچه را که می خواهند همان لحظه داشته باشند صبر کردن را یاد نمی گیرند
بعضی وقت ها باید نداشتن را چشید
این به نفع خود شخص هست
باید نیاز باشد و تحمل کرد تا وقتی که به آنچه می خواهی رسیدی قدرش را بدانی
کسانی که به مسکن روی می آورند خود می دانند که این درمان موقتی عوارضی هم دارد گاهی هم باعث دردی دیگر می شود
صحبتاتون درسته دوست من ;)
تفاوت بین "کنترل" و "سرکوب" رو داری می گی . اولی به مفهوم صبر نزدیک تر هست که خودسازی و کار کردن رو شخصیت رو می طلبه ...
راه سخت تر اما نتیجه بهتر ... ان شاء الله ...
 
آخرین ویرایش:

Shiny Moon

عضو جدید
به نظر من هم AFRO کاملا درست میگه............باید ببینی که خودت از رابطه ات چی میخوای....
البته نباید منکر این قضیه بود که اگه وارد یه ارتباط (عمیق تر از رابطه) شدی بی شک علاقه ایجاد میشه
و این علاقه هم منجر به یه رابطه جنسی دو طرفه میشه....ولی نباید این ارتباط جنسی رو با اون چیزی که
عموم مردم تو ذهن دارن اشتباه گرفت.......چون این ارتباط روحی دو معشوق هستش که بصورت فیزیکی نمود پیدا کرده
و دو طرف نباید بعدش وجدان درد بگیرن......و بگن ای کاش اتفاق نمی افتاد!!!!
پس یا وارد این ارتباط نشو و یا نتیجش که همیشه بد نیست رو هم بپذیر......
 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من هم AFRO کاملا درست میگه............باید ببینی که خودت از رابطه ات چی میخوای....
البته نباید منکر این قضیه بود که اگه وارد یه ارتباط (عمیق تر از رابطه) شدی بی شک علاقه ایجاد میشه
و این علاقه هم منجر به یه رابطه جنسی دو طرفه میشه....ولی نباید این ارتباط جنسی رو با اون چیزی که
عموم مردم تو ذهن دارن اشتباه گرفت.......چون این ارتباط روحی دو معشوق هستش که بصورت فیزیکی نمود پیدا کرده
و دو طرف نباید بعدش وجدان درد بگیرن......و بگن ای کاش اتفاق نمی افتاد!!!!
پس یا وارد این ارتباط نشو و یا نتیجش که همیشه بد نیست رو هم بپذیر......
مرسی مهندس ...
البته چیزی که مد نظر من بود بیشتر این بود که از اول همه چیز معلوم باشه ! مثلا به شخصه رابطه عاطفی رو شروع نمی کنم اگر بدونم آینده ای نداره ، ولو به نظر خیلی ها ارتباط معمولی و عاطفی یه چیز نورم باشه یا بگن پاکه و اینا ... چون می دونم رابطه موقتی نمی خوام حتی شروعشم نمی کنم خلاص ! - منظورم این هست آخر ماجرا رو همون اولش چک کنیم ، ببینیم می خوایم شروعش کنیم یا نه ! اگه نه آسیب می بینه شخص - من که اینجور موارد زیاد دیدم .
مثال شما این میشه نه ؟ :
دو نفر از هم یه کم خوششون میاد ... شروع می کنن یه دوستی و معاشرت معمول ... تعلق خاطر بیشتر می شه رابطه صمیمانه تر می شه ... کم کم عقل و منطق تعطیل میشه و احساس پا می گیره ! رابطه صمیمانه تر می شه و ... در حالی که اصن معلوم نیست بعدش بناست چی بشه !
البته به قول شما لحظات خوبی رو با هم گذروندن اما بعدش چی ؟! یهو می بینن نمی تونن با هم بمونن یا اینکه موانعی هست ... از آخر باید بیان اول ! مثلا می رسن به اینکه حتی با هم سلام و علیک هم نباید میداشتن ! راه برگشت دیگه نیست !
یه مثال دیگه ش همین دوستم که گفتم ... طرف از یه رابطه معمولی یهو شروع کرد ابراز علاقه های شدیییییییییییییید ! بدون اینکه حتس پیشنهادی داده باشه - چه دوستی چه ازدواج و ... . دوست منم خوشش اومد و ادامه داد ... وابسته شد ... طرف یه دفعه برگشت گفت وای گناهه !!! وای من اهوازیم تو تبریزی ! خداحافظ شما ! خو لامصصصب ! اینارو اولش نمی دونستی !؟
اصن مهم نیست ما چی فکر می کردیم - خودشم مذهبی نبود که عذاب وجدان اون مدلی بگیره ، وابسته شد و بعدشم طرد شد و شکسته شد ... این مهمه ! نتیجه ش احساسات بود که ملموس و حتی قابل بیان نیست ... اما قطعا بیچاره شد !
حالا هستن کسایی که همزمان 3 تا 4 تا رابطه شروع می کنن و می چرخن و می پرن و اینا ... چون رابطه جنسی نیست هم تصور می کنن خیلی پاک و ایده آل و باحال و امروزی هستن ! خودشونم می دونن دارن فیلم بازی می کنن اموراتشون بگذره چند وقتی ... تایید نمی کنم این دومی رو ! فقط می خوام بگم می دونه چیکار داره می کنه ! این مهمه .
اولش اگه با منطق بررسی می کردن مسئله رو دوست من اصن نباید اجازه ابراز علاقه و اینا می داد به طرفش ! ( نظر من اینه )

به شخصه هیچ وقت با این مدل دین داری یا اعتقاد که حس گناه شدید و عذاب وجدان ناشی از کنار گذاشتن یه چارچوب ذهنی شدید و اینا رو نه حس کردم نه درک می کنم ... مثلا حجاب دارم اما اگه موهامم معلوم بشه دنیا رو سرم خراب نمی شه که ای وای ! یه تار مو م در اومد بیرون ! می پوشونم که یه سری حرفا رو با ظاهرم بگم غیر مستقیم ...
تو این مثال ، به نظر من طرفین اگه پشیمون بشن بابت اینه که یا به خودشون یا طرف مقابل آسیب زدن ! که اغلب هم همین می شه ، مگر کسی که دیگه براش حل شده این موضوع از بابت کثرت تجربیات ....
اصن حرف عموم مردم چه ارزش داره ؟!؟! مسئله شخصیه
 

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
در مورد اين نوع روابط بايد اول موضع خودمون معلوم كنيم
هدف دوستي است يا ازدواج
و مورد دوم پايه اعتقادي ما چيست
اگر هدف ازدواج هست يا اعتقاد كاملي داريم و براي اين روابط چارچوب قائل ميشيم كه بحثش جدا هست البته بهتر اينه وقتي هدف ازدواج طي يك مقدمه چيني اوليه خانواده ها در اطلاع باشن تا مشكلات مسائل بعدي پيش نياد ونكته مهم تر اينه اعتمادها داراي پايه قوي تر ميشه
اما اگر هدف دوستي است و ياازدواج همراه روابط جنسي قبل ازدواج خب احتمالا اينجا بحث گناه دين در ميان نيست چون فرد يا اطلاع كامل ندارد يا عقيده اي به اين مسائل ندارد و هر چه هم از در دين وارد شويم فايده اي ندارد چون اعتقادي در مقابلش نيست
خب اينجا بحث همچون برخي جوامع غربي پيش مياد و اكثر پيامدها و نتايج متخصصان به ميان ميكشن
اگر در مورد اول نتايج + اعتقادات هست
در مورد دوم نتايج مي ماند..........كه خب اينجا بحث خودم مي خواهم تجربه كنم پيش مي ايد!
اين يك امار كلي هست و بدون شك پيش هر مشاوري بريم مي گويد شكست در اين روابط زياد هست ........پس به صرف چند رابطه به نتيجه رسيده نمي توان قضاوت كرد چون اكثرا با شكست مواجه ميشه مهم ترين عامل پايه اعتمادي هست كه بين دو فرد شكل مي گيره
وقتي اعتماد كاملي شكل نگيره نمي توان تضمين كننده يك ازدواج خوب بود...............من بحث فريب دروغ كنار گذاشتم بحث دو ادم رو راست باشه!..........
مهم اون اعتمادي هست كه مي ماند موارد زيادي هست كه دو نفر با اينكه با هم ازدواج كردن زندگي خوبي دارن بخاطر اينكه اعتماد كافي ندارن مدام دچار شك ميشن نمي تونن با هم زندگي كنند...............اقا با اينكه اطمينان داره همسرش خلافي انجام نميده اما چون از طريق تلفن با همسرش اشنا شده ميگفت هر موقع همسرم مي خواد تلفن جواب بده من عذاب دارم
مشكل ما اينه خيلي رويايي فكر مي كنيم
در اين تالار بارها در مورد اين مباحث بحث شده دوستان خدا را شكر به نتايح خوبي مي رسن.........
 

ssordi

عضو جدید
اونایی که مخالفن به خاطر اینکه دوست پسر/دختر خوب نداشته اند تا رابطه ای داشته باشند یا اینکه زود ازدواج کردند فرصت نشده :D
اونایی هم که موافق اند لذتی رو چشیدند که بقیه نچشیده اند :D[/QUOTE]

باسلام
این نتیجه گیری نمی تونه کاملا درست باشه. بعضی از مخالفین از روی تجربه میگن بده این جور روابط و خودوشون واقعا درک کردند.
و اونایی هم که موافقند ممکنه اولای راه باشند یا اینکه موافق اند چون میخان خودشون رو توجیه کنند
 

ssordi

عضو جدید
دقیقن هم من میدونم واژه صبر در این مقوله چ جایگاهی داره هم شما.
و باز هم, هم من میدونم چ تبعاتی داره صبر کردن در این راه هم شما.
و دیگر اینکه هم من میدونم صبر واژه مناسبی نیست برای این موضوع هم شما
اما از همه مهمتر اینکه , من نمیدونم چطور با دیدگاه های شما میشه صبر کرد ؛ و در نهایت شما ؟
باسلام
خوبه که جایگاه صبر رو گفتید میدونید.
صبر کردن و تبعات! ببینید به نظر من آدم دوتا گزینه داره ازدواج یا اگه شرایطشو نداره صبر و اگه راه سومی بره خودش ضرر میکنه.البته اگه یکی قصدش ازدواجه و میخاد آشنا بشه و حدومرز خودش رو رعایت کنه و هدفش رو واضح بگه و خودش و طرفش دقیقا بفهمن چه مسیری دارن میرن و خانواده ها رو هم در جریان قراربدن اون دیگه اسمش دوستی نیست .
برخلاف شما من فکر می کنم صبر (کنترل+آرامش) این واژه مناسبی هست برای این موضوع.یعنی اگه امکان ازدواج نیست دوستی هم نباشه .
منظورتون واضح نیست؟ دیدگاه های من؟
هرکسی ممکنه اشتباه کنه. من و دیدگاه هام برداشت من هست از زندگی.من ادعایی ندارم که آدم کاملی هستم اما سعی میکنم خودم و نظراتم رو به پیشرفت و اصلاح باشه.
امیدوارم همه راه خودشون رو در زندگی پیدا کنند و وارد مسیری نشن که نمیدونن آخرش چیه.
 
آخرین ویرایش:

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اینم یه نمونه صبر کردن
اگه نصوح به گناهش پافشاری میکرد چیزی جز تباهی نصیبش نمیشد
اما با صبر به همه چی رسید چون با خدا معامله کرد
دوستان مطلب طولانیه اما پر از درس:

نصوح، مردی که در حمام زنانه کار می کرد:

نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشتو اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بودبا سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد وکسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کردهم ارضای شهوت.

گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.

او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى اوبه گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشرافدوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزىدر کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.

از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ،از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد کههمه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.

کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسیداو از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش ‍ کنند،لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و...

این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورینبراى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید کهخود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته وهمین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشتهو الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شدو از روى اخلاص توبه کرددر حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت:خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری اتاین بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم واز خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.
نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شدکه دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد.پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده واز خدمت دختر شاه مرخص ‍ شد و به خانه خود رفت.

او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.

چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود کهدختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولینصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم،و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا دادو چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماندو از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچاراز شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود،سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

شبی در خواب دید کهکسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکهگوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.»همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت کهسنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.

نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزهاهمانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد کهدر آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟

عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده وبه اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود .لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوحاز شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بودو مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد،همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آببه آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکتهر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده وچاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته وشهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده ودر آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.

رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسیدکه پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده،دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند.همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت:من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.

مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاهبسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویماو را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد،همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد،پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد کهشاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تااو را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت،ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید،بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعدبا همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کردو چون شب زفاف و عروسى رسید،در بارگاهش ‍ نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفتچند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.

نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند،گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آناستفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.

گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکهما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمتاجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند...

 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونایی که مخالفن به خاطر اینکه دوست پسر/دختر خوب نداشته اند تا رابطه ای داشته باشند یا اینکه زود ازدواج کردند فرصت نشده :D
اونایی هم که موافق اند لذتی رو چشیدند که بقیه نچشیده اند :D

باسلام
این نتیجه گیری نمی تونه کاملا درست باشه. بعضی از مخالفین از روی تجربه میگن بده این جور روابط و خودوشون واقعا درک کردند.
و اونایی هم که موافقند ممکنه اولای راه باشند یا اینکه موافق اند چون میخان خودشون رو توجیه کنند

با SSORDI موافقم ...
کلا انسان این توانایی رو داره که "هرچیزی" رو توجیه کنه ! هر چیزی رو !
چند درصد آدما اعتراف می کنن استباه کردن جایی تو زندگیشون !؟! طرف خیلی باید قوی باشه شخصیتش و منصف باشه که بگه خطاهاشو - اگرنه در حالت نرمال هییییییییییییییچ بنی بشری زیر بار هیچی نمیره و تصور هر کسی اینه که هر کار می کنه مطلقا درسته . دلیل تراشی هم ساده است ... خصوصن هر چی باهوش تر باشه بهتر !
 

zeynab_ghhh

کاربر بیش فعال
هدف وسیله رو توجیه نمی کنه.در هیچ جا.
یعنی هیچ یک از آیات قرآن یا مراجع تقلید ما که سال ها منابع معتبر علوم دینی ما رو مطالعه کردن، مجوزی برای دوستی دخترو پسر حتی به نیت ازدواج صادر نکردن.
دوستی با آشنایی فرق میکنه.وقتی نیت واقعا ازدواج باشه، دیگه دوستی پنهانی اتفاق نمیفته.خانواده ها به طور رسمی در جریان قرار میگیرن،زمینه برای مراودات حضوری فراهم میشه.دو طرف با هم برای شناخت هم تا مدتی در ارتباط خواهند بود.همچین ارتباطی هیچ آسیبی به دختر یا پسر نمیزنه.چرا که حریم مشخصه.
اونی که مورد غضب خداست اینه که دخترو پسر خودشون بدون اطلاع خانواده ها با هم دوست میشن.بعدم میگن نیت ما ازدواجه.فکر میکنن چون نیت ازدواجه پس هر حرفی میتونن باهم بزنن،هر جایی میتونن برن،هرجوری بتونن میشه که تلاش کنن به هم علاقه مند و وابسته شن و ..در صورتی که جفتشون دارن گناه میکنن.دختر که علاوه بر حق الله یعنی خدا حق الناس یعنی اذن پدر هم گردنشه.یعنی اگر دختری پدرش راضی نباشه که با اون پسر حتی به نیت ازدواج باشه، داره گناه میکنه.
بعضیا میگن اصن چه فرقی میکنه!مگه ازدواج چیه!4تا کلمه میگنو تموم؟فرقش اینه که اساس دینه ما بر مبنای الاعمال بالنیات و عمل صالحه.همون نیت نباشه،میشه گناه کبیره!همه زندگی ما بر اساس همینه.
البته لازمه اینم بگیم که بعضی پدر مادرا برای راحتی خودشون و فرار از فراهم کردن شرایط ازدواج بچشون در حد خودشون، حاضرن دخترو پسرشون با جنس مخالف دوستی کنن!که در این حالت هم گناه به ثواب تبدیل نمیشه.فقط خود پدرو مادر هم در گناه بچشون شریک میشن.
 

AZADEH255

عضو جدید
به نظر من دوستي براي دوستي با جنس مخالف فقط اسراف محبت و سرمايه است.مگر يه دوستي كاملا معمولي در راستاي اهداف تحصيلي و شغلي يا دوستي با هدف اشناييي براي تشكيل خانواده ، ان هم با رعايت خيلي چيزها.
چه پسر ها و چه دختر ها تو روابط دوستي فقط وقت احساس و پول خودشونو اسراف ميكنن.friend اخرش end تموم ميشه.نه زندگي اي نه خونه اي نه ثمره اي .....فقط سن ازدواج ميره بالا با دوستي و خيلي از پسرها بد دل و شكاك ميشن.خيلي از پسرها پولاشونو در راه دختر ها صرف ميكنن و براي تشكيل خانواده پولي ندارن.دخترها روحشو و احساسشونو خرج ميكنن و سنشون ميره بالا و بعضي هاشون ديگه نميتونم از اين دوران عبور كنند و تشكيل خونواده بدن....
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:صبرکردن گاهی معجزه می کند

تنهایی تان را پیش فروش نکنید

فصلش که شود ، به قیمت می خرند
:gol:
این حرف زیباست و من هم قبول دارم
فقط نوش دارو بعد از مرگ سهراب به چه دردی میخوره جز سوزوندن ما؟

صبر خوبه ولی ما که ایوب نیستیم،اصلا ذره ای منظورم مسائل جنسی نیست،فقط میگم آدم باید همدم داشته باشه تا توی موانع زندگی کمکش کنه،سر کار رفتن،از اعتیاد در اومدن، انرژی هر روز واسه بهتر شدن و پیشرفت کردن...
ولی وقتی بسیاری از عُمر زندگیت رو، از این انرژی و موهبت خدا بی نصیب باشی، بشه سی سالت...سفت و سنگ و خمیر خشک بشی،دیگه همدم اون موقع به هیچ دردت نمیخوره.

مگر اینکه خیلی دیگه صبور و خاص باشی.



من با رابطه ی دوستانه با جنس مخالف صد در صد موافقم.در هر سنی (به خصوص کودکی)
با رابطه ی جنسی قبل از ازدواج مخالفم(به عنوان یه مَرد)، مگر با کسیکه تعهد اخلاقی نسبت بهش داشته باشم.(سعی میکنم اونجوری نباشم که مثل ندیده ها له له بزنن واسه رابطه جنسی،حالم بهم میخوره ازینجور آدما اه!)
فقط اینو بگم لازمش اینه :
باید حتما به اون شخصیت (یا فرهنگ یا فلان ) برسی که بتونی رابطه ی "دوستانه" رو از رابطه ی "عاشقانه" و رابطه ی "هوس باز" تشخیص بدیم.



البته امیدوارم و تلاش میکنم این چنین شخصیتی داشته باشم.ایشالا.
 

zeynab_ghhh

کاربر بیش فعال
این حرف زیباست و من هم قبول دارم
فقط نوش دارو بعد از مرگ سهراب به چه دردی میخوره جز سوزوندن ما؟

صبر خوبه ولی ما که ایوب نیستیم،اصلا ذره ای منظورم مسائل جنسی نیست،فقط میگم آدم باید همدم داشته باشه تا توی موانع زندگی کمکش کنه،سر کار رفتن،از اعتیاد در اومدن، انرژی هر روز واسه بهتر شدن و پیشرفت کردن...
ولی وقتی بسیاری از عُمر زندگیت رو، از این انرژی و موهبت خدا بی نصیب باشی، بشه سی سالت...سفت و سنگ و خمیر خشک بشی،دیگه همدم اون موقع به هیچ دردت نمیخوره.

مگر اینکه خیلی دیگه صبور و خاص باشی.



من با رابطه ی دوستانه با جنس مخالف صد در صد موافقم.در هر سنی (به خصوص کودکی)
با رابطه ی جنسی قبل از ازدواج مخالفم(به عنوان یه مَرد)، مگر با کسیکه تعهد اخلاقی نسبت بهش داشته باشم.(سعی میکنم اونجوری نباشم که مثل ندیده ها له له بزنن واسه رابطه جنسی،حالم بهم میخوره ازینجور آدما اه!)
فقط اینو بگم لازمش اینه :
باید حتما به اون شخصیت (یا فرهنگ یا فلان ) برسی که بتونی رابطه ی "دوستانه" رو از رابطه ی "عاشقانه" و رابطه ی "هوس باز" تشخیص بدیم.



البته امیدوارم و تلاش میکنم این چنین شخصیتی داشته باشم.ایشالا.
دوستی معمولیم احساس ایجاد میکنه.
مخصوصا واسه دخترا.وابستگی ایجاد میکنه.اگر درس بخونن،قطعا رو درسشون اثر منفی میزاره.تمرکزشونو از دست میدن.چون دخترا کلا خیلی بیشتر از پسرا تحت تاثیر روابطشونن.
به نظرم خیلی نامردیه که پسرا با دونستن این موضوع،باز هم ازین دوستیا ایجاد کنن.البته اگر براشون مهم باشه آسیب دیدن طرف مقابل.
البته ممکنه دخترا هم این نامردیو در حق پسرا بکنن.
کلا دوستی بیخوده!باید آشنا شن،ازدواج کنن.من خودم بچه داشته باشم و خواستگار خوب در اطرافیان باشه،یا حتی برای پسرم،همه تلاشمو میکنم زود ازدواج کنن.ازدواج کنن با هم باشن.حتی اگر نخواستن عروسی کنن 3 4 عقد بمونن.چه اشکال داره.حداقل میدونن به هم تعلق دارن و رابطشون حلاله.
 

zeynab_ghhh

کاربر بیش فعال
به نظر من دوستي براي دوستي با جنس مخالف فقط اسراف محبت و سرمايه است.مگر يه دوستي كاملا معمولي در راستاي اهداف تحصيلي و شغلي يا دوستي با هدف اشناييي براي تشكيل خانواده ، ان هم با رعايت خيلي چيزها.
چه پسر ها و چه دختر ها تو روابط دوستي فقط وقت احساس و پول خودشونو اسراف ميكنن.friend اخرش end تموم ميشه.نه زندگي اي نه خونه اي نه ثمره اي .....فقط سن ازدواج ميره بالا با دوستي و خيلي از پسرها بد دل و شكاك ميشن.خيلي از پسرها پولاشونو در راه دختر ها صرف ميكنن و براي تشكيل خانواده پولي ندارن.دخترها روحشو و احساسشونو خرج ميكنن و سنشون ميره بالا و بعضي هاشون ديگه نميتونم از اين دوران عبور كنند و تشكيل خونواده بدن....
free end یا همون friend
یعنی هروقت خواستم آزادانه تمومش میکنم و میزارمت کنار!
 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من دوستي براي دوستي با جنس مخالف فقط اسراف محبت و سرمايه است.مگر يه دوستي كاملا معمولي در راستاي اهداف تحصيلي و شغلي يا دوستي با هدف اشناييي براي تشكيل خانواده ، ان هم با رعايت خيلي چيزها.
چه پسر ها و چه دختر ها تو روابط دوستي فقط وقت احساس و پول خودشونو اسراف ميكنن.friend اخرش end تموم ميشه.نه زندگي اي نه خونه اي نه ثمره اي .....فقط سن ازدواج ميره بالا با دوستي و خيلي از پسرها بد دل و شكاك ميشن.خيلي از پسرها پولاشونو در راه دختر ها صرف ميكنن و براي تشكيل خانواده پولي ندارن.دخترها روحشو و احساسشونو خرج ميكنن و سنشون ميره بالا و بعضي هاشون ديگه نميتونم از اين دوران عبور كنند و تشكيل خونواده بدن....

به نظر من
دوستی به قصد ازدواج ... من به همچین کسی نمی گم دوست پسرم ، می گم خواستگارم
دوستی به قصد همکاری ... من بش می گم همکار !
دوستی بابت اهداف تحصیلی ... ، اونم اسمش همکلاسیه ، هم رشته ای ، استاده و ... دوست نیست !
من برای همفکری و مشورت گرفتن می رم مشاور می گیرم نه دوست پسر
و ...
اینا از نظر منم ارتباط های معمول هست فارغ از جنسیت دیگه ...

اما هر وقت هم بنا بود یه مرد کنار خودم داشته باشم ... حسابش جداست

به نظرم این لفظ دوست رو که به کار می بریم یه تعلق خاطر و محبتی پشتش هست ... برای من که این معنی رو می ده بقیه رو نمی دونم . بنابراین نمی شه معمولی باشه ! من با همکارم می تونم محدوده داشته باشم . چون چارچوب ارتباط با همکار مشخصه ، با همکلاسی هم همینطور و ... اما وقتی رو کسی اسم دوست بزارم ... نه دیگه !
می خوام بگم از نظر من این کلمه های یکم وزن داره ... همینجوری استفاده نمی کنم
در مورد کلیت صحبتت هم .... منم تصورم این بود زمانی ... خوب به نظر من داری "فرافکنی" می کنی ذهنیات خودتو !
با دختر یا پسرای این تیپی که بیشتر معاشرت کنی می بینی چیزی از محبت و سرمایه هایی که گفتی رو نمی ذارن وسط ! به اون معنی که تو ذهن تو هست !!!
می دونی منظورم چیه ؟!
دلبسته نمی شن که ! ( تو می تونی همزمان به سه نفر دلبسته بشی مثلا !؟ تو می تونی به 4-5 نفر محبت کنی همزمان ؟! به یه نفر چند ماه محبت کنی راحت می تونی بزاری کنار یکی دو روزه چارتا فحشم بش بدی ؟!؟ نه ! )
اینا محبت و هزینه کردناشون سطحی هست ... چیزی رو می ذارن وسط که کم ارزش هست ( همون چیز ممکن برای تو یه دنیا ارزش داشته باشه ها ! ... مثلا یه لفظ عزیزم که شاید یکی مثل تو فقط به یه نفر بتونه بگه برای بعضیا لغلغه ی زبون هستش ... و الی آخر !) خلاصه اش اینا خیلی رله هستن و سطحی و گذری برخورد می کنن ... اینه که خیلیم بهشون خوش می گذره و اصلن برخلاف تصورت اذیت هم نمی شن ;) تازه خوشحالم هستن که کوله باری از تجربات دارن و باز ادامه هم بدن پیشرفته ترم می شن 4 تا چیز دیگه ام یاد می گیرن ! اینام ثمره هاش ! . اون چیزیم که تو بش می گی بدبینی از نظر اون ها طبیعی ترین واقعیت ها هست و اگه خلاف اونو ببینن طرف مقابل رو زیر سوال می برن ! فقط خودشون طبیعی هستن ...

مثلا آقایی که خودش با خیلی ها بود و ... تو تصورش از همسر آینده اش دو تا گزینه وجود داشت 1- دختره تعطیله کلا از هر نظر ... بی زحمت بی دردسر خلاص ! 2-نرماله و خیانت می کنه قطعا ! از هر نظر ! ... تجربه قبلی داشته باشه یه جور احتمال خیانتش هست ، نداشته باشه هم یه جووور دیگه !گزینه ی 3 رو نداشت تو ذهنش که اسمش خود داری هست ، چون هیییییییچ وقت نه خودش اینجوری بوده نه طرفای مقابلش ... براش قابل توضیح دادن هم نبود این کلمه چون ما به ازا تو وجود خودش نداشت ... شک ندارم نهایتا گزینه ی یک یا دو نصیبش می شه به عنوان همسر ، گزینه ی سه محاله ! چون اون نمی دید ... حس بدبینی نداشت . می گفت این واقعیته ! این یه تجربه شخصیم بود مثلا

خلاصه اینا خیلی خوشحال و راضی هستن ، چون دیدگاهاشون با تو خیلی فرق می کنه

من فقط یه چیز می گم ... هر کسی ببینه با خودش چند چنده اولا
بعد وقتی به نتیجه رسید - نتیجه هر چی بود - حسابشو سوا کنه و تو لاین خودش حرکت کنه ...
 
آخرین ویرایش:

AZADEH255

عضو جدید
به نظر من
دوستی به قصد ازدواج ... من به همچین کسی نمی گم دوست پسرم ، می گم خواستگارم
دوستی به قصد همکاری ... من بش می گم همکار !
دوستی بابت اهداف تحصیلی ... ، اونم اسمش همکلاسیه ، هم رشته ای ، استاده و ... دوست نیست !
من برای همفکری و مشورت گرفتن می رم مشاور می گیرم نه دوست پسر
و ...
اینا از نظر منم ارتباط های معمول هست فارغ از جنسیت دیگه ...

اما هر وقت هم بنا بود یه مرد کنار خودم داشته باشم ... حسابش جداست

به نظرم این لفظ دوست رو که به کار می بریم یه تعلق خاطر و محبتی پشتش هست ... برای من که این معنی رو می ده بقیه رو نمی دونم . بنابراین نمی شه معمولی باشه ! من با همکارم می تونم محدوده داشته باشم . چون چارچوب ارتباط با همکار مشخصه ، با همکلاسی هم همینطور و ... اما وقتی رو کسی اسم دوست بزارم ... نه دیگه !
می خوام بگم از نظر من این کلمه های یکم وزن داره ... همینجوری استفاده نمی کنم
در مورد کلیت صحبتت هم .... منم تصورم این بود زمانی ... خوب به نظر من داری "فرافکنی" می کنی ذهنیات خودتو !
با دختر یا پسرای این تیپی که بیشتر معاشرت کنی می بینی چیزی از محبت و سرمایه هایی که گفتی رو نمی ذارن وسط ! به اون معنی که تو ذهن تو هست !!!
می دونی منظورم چیه ؟!
دلبسته نمی شن که ! ( تو می تونی همزمان به سه نفر دلبسته بشی مثلا !؟ تو می تونی به 4-5 نفر محبت کنی همزمان ؟! به یه نفر چند ماه محبت کنی راحت می تونی بزاری کنار یکی دو روزه چارتا فحشم بش بدی ؟!؟ نه ! )
اینا محبت و هزینه کردناشون سطحی هست ... چیزی رو می ذارن وسط که کم ارزش هست ( همون چیز ممکن برای تو یه دنیا ارزش داشته باشه ها ! ... مثلا یه لفظ عزیزم که شاید یکی مثل تو فقط به یه نفر بتونه بگه برای بعضیا لغلغه ی زبون هستش ... و الی آخر !) خلاصه اش اینا خیلی رله هستن و سطحی و گذری برخورد می کنن ... اینه که خیلیم بهشون خوش می گذره و اصلن برخلاف تصورت اذیت هم نمی شن ;) تازه خوشحالم هستن که کوله باری از تجربات دارن و باز ادامه هم بدن پیشرفته ترم می شن 4 تا چیز دیگه ام یاد می گیرن ! اینام ثمره هاش ! . اون چیزیم که تو بش می گی بدبینی از نظر اون ها طبیعی ترین واقعیت ها هست و اگه خلاف اونو ببینن طرف مقابل رو زیر سوال می برن ! فقط خودشون طبیعی هستن ...

مثلا آقایی که خودش با خیلی ها بود و ... تو تصورش از همسر آینده اش دو تا گزینه وجود داشت 1- دختره تعطیله کلا از هر نظر ... بی زحمت بی دردسر خلاص ! 2-نرماله و خیانت می کنه قطعا ! از هر نظر ! ... تجربه قبلی داشته باشه یه جور احتمال خیانتش هست ، نداشته باشه هم یه جووور دیگه !گزینه ی 3 رو نداشت تو ذهنش که اسمش خود داری هست ، چون هیییییییچ وقت نه خودش اینجوری بوده نه طرفای مقابلش ... براش قابل توضیح دادن هم نبود این کلمه چون ما به ازا تو وجود خودش نداشت ... شک ندارم نهایتا گزینه ی یک یا دو نصیبش می شه به عنوان همسر ، گزینه ی سه محاله ! چون اون نمی دید ... حس بدبینی نداشت . می گفت این واقعیته ! این یه تجربه شخصیم بود مثلا

خلاصه اینا خیلی خوشحال و راضی هستن ، چون دیدگاهاشون با تو خیلی فرق می کنه

من فقط یه چیز می گم ... هر کسی ببینه با خودش چند چنده اولا
بعد وقتی به نتیجه رسید - نتیجه هر چی بود - حسابشو سوا کنه و تو لاین خودش حرکت کنه ...
دوست عزيز مطمئني ازين گفته ات:"
خلاصه اینا خیلی خوشحال و راضی هستن ، چون دیدگاهاشون با تو خیلی فرق می کن:"
از چند تاشون بپرس اينطور نيست.
من تو يه پارك براي تححقيقم پرسشنامه هايي پر كردم .در باره خاطره افراد در فضا هاي تفريحي .بيشترين خاطرات تلخ و شيرين افراد از دوست دختر يا پسر هاشون بود البته بيشتر بيشتر تلخ .چون رابطه شون به ازدواج نرسيده و در نهايت جدا شدن.
شما با همه همكلاسي هاتون دوست هستين ايا؟
با همه همكارانتون دوست هستين ايا؟
دوست انسان فارغ از جنسيت ميتونه هم جنس يا غير هم جنس باشه...
اما وقتي در دوستي ها ،جنسيت و نياز هاي جنسي مطرح ميشه.خيلي چيزها هزينه ميشه.چه همجنس ها و چه غير همجنس ها.كه در جامع ما اينچنين دوستي هايي (كه مسائل جنسي در اين دوستي مطرح و در الويته)متاسفانه هزينه هاي زيادي بر دوش افراد ميذاره.
خود من نمونه پسرها و دختر هاي زيادي رو ميشناسم كه درگير چنين رابطه هايي شدند و در نهايت از شار‍ژ موبايل بگيرين تا قلب و تمام احساس هزينه كردند و در نهايت به افسردگي رسيدند.
البته اين روز ها ازدواج هاي ناموفق هم زياد شده كه متاسفانه تبعات اون هم زياده
 
آخرین ویرایش:

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
زینب جان
من با همه جور آدمی صحبت کردم برای اینکه بشناسم و بدونم دیدگاه و دنیای آدمای مختلف چجوریه ... البته هزینه ی سنگینی هم دادم بابتش .. بماند !

ببین
به نظر من افراد چند دسته هستن از این نظر ...
یه عده ای واقعا هزینه ای نمی دن بابات هر نوع ارتباط به هر شکلی !!! باور کن !
مگر اینکه دردسر خاصی درست بشه براشون ... باز تو اون موقعیت هم می بینی اینا کمتر از بقیه تحت فشار روحی و ... هستن ، دلیلش هم روحیه و شخصیت این افراد هست ، خودشون هیچ وقت خودشونو ملامت نمی کنن ، نسبت به بقیه هم خیلی دریده هستن و در هر صورت حق با خودشونه ، تنها چیزی هم که مهمه براشون لذت و منفعت خودشون هست ( به اینا تو روانشناسی می گن ضد اجتماعی اگر درست گفته باشم anti social ) یا همون هرزه و خراب که می گن ... اینا واقعا بهایی نمی دن ! من اینجوری دیدم ! چون چیزی نداره از دست بده ! مثلا احساس نداره که جریحه دار شه !

یه عده ای کلا درگیریشون کمه با این موضوع ... با زحمت کم یا حتی بی زحمت اینا دور هستن از این وادی ! احساس خلا نمی کنن و خب بابت همین شعار منطقی می دن و با آرامش می گذرونن ... اصن درگیری با خودش نداره که بره یا نره ! نهایتا هم براش ازدواج مطرح هست به صورت یه قرار داد اجتماعی فقط ... اینا اغلب کمترین انعطافو نسبت به بقیه دارن و راحت برچسب می زنن به همه - چون درک نمی کنن بقیه رو - حرف اینا کلا جز برای خودشون در مورد هیچکس دیگه صدق نمی کنه ، ملاکم نمی تونه باشه

یه عده ای به هر زور و زحمت "کنترل " می کنن خودشونو ... حواسشون هیست دل کسی رو نشکونن و درگیر نکنن کسی رو الکی ، مراقب خودشونم هستن و ارزش قائلن برای خودشون و می دونه هدفش چیه و دنبال کیه و ... اینا کم هستن ... دارن کمتر هم می شن متاسفانه ... الان تیز ترین انتقادا و برچسبا اتفاقا رو ایناست !!!

اما اغلب آدما ... آره به نظرم از همین دسته ای هستن که تو می گی .
معمول ترین رفتار یه جوون اینه که تمایل به جنس مخالفش داشته باشه و طبیعی ترین واکنش اینه که می ره تو یه رابطه بابت هیجانش ولو از نظر عقلی هم خودش بدونه اشتباهه اما می ره ... حواسشم هست تا حدودی ولی بالاخره یه لطمه هایی می بینه ... گاهن آدمای دسته اول میان اینارو تخریب می کنن ... خیلی باید مراقب خودشون باشن بعد اینکه شکست خوردن هیولا نشن و نرن جزو دسته ی اول ... در هر صورت اینا نه اینجوری هستن که بی قید و بی اهمیت باشن ، نه م که چارچوب سفت و سخت رو رعایت می کنن ... سرشونم به سنگ می خوره بعد از یه مدتی می ذارن کنار دیگه ... اینا سالمن در واقع . چ.ن سالم هستن آسیب هم می بینن
هزار تا تاپیکم بزنی ، میلیون ها دلیل و منطق و مثال هم بیاری این دسته ی آخری کاری ندارن به حرفات ! می رن و تجربه می کنن و آبدیده می شن و ...

نمی تونم بگم با همه دوستم ! اما با همه مسالمت آمیز برخورد می کنم حتی کسی که دشمنم باشه !
در هر صورت با آدما در ارتباطم دیگه ... توضیحم دادم ، خودم سعی می کنم تعیین کننده باشم که هر کسی حریمشو و حدشو بفهمه ، اونم بستگی به خواسته ی من داره
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
من موندم ماهایی که اینقد همش دوست پسر دوست دختر داشتیم ، فردا که بچه دار شدیم و بابا و مامان شدیم ، اونوقت چطوری خواهیم تونست فرزندمون رو تربیت کنیم و بهش بگیم که مثلا دوست پسر نداشته باشیا ، چطوری نگرانش باشیم؟ هر لحظه ممکنه یه خطایی ، یه مشکلی رخ بده و آبرو و حیثیت عمر ما بر فنا بره. چطوری خواهیم تونست فرزندانمون رو از ابتذال مجازی حفظ کنیم؟ چطوری واقعا این مسائل رو هندل خواهیم کرد؟

بنظر ما باید اساسی فکر کنیم ، هم درباره خودمون ، و هم به تبع اون درباره نسل آیندمون ، وگرنه نمیشه جمعش کرد... همه باید فکر کنیم ، باهم.
 
آخرین ویرایش:

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد این منع هم باید بگم منع باعث میشه آدم حریص بشه ، و اون چیزی که در وجود انسان قرار داده شده رو نمیشه منع کرد ، در وجود انسان گرایش به جنس مخالف قرار داده شده ، کاریش هم نمیشه کرد ، درستش اینه که وقتی اون گرایشه (بسته به جنسیت و سن و شخصیت های مختلف و ...) ایجاد شد ، در مسیر درستش اون نیاز و اون هیجان بر طرف بشه ، وگرنه همین گرایش به جنس مخالف سبب دوستی های دختر و پسر و... میشه ، مسیر درست هم یعنی ازدواج ، یعنی هروقت طرف دید که گرایش داره ، باید بره به سمت ازدواج ، و از اونجایی که این گرایشه مثل اعتیاد میمونه ، دیگه آروم آروم شدیدتر هم میشه و شاید به جاهای سخت تری برسه ، لذا اینطوری نیست که بگیم نه من خودمو کنترل میکنم و از این حرفا...

خب از طرف دیگه چون شرایط ازدواج در سنی که باید ازدواج کرد ، برای ما فراهم نیست ، خیلی طبیعیه که آمار دوستی های دختر و پسر و نیز آمار خودارضایی و... میره بالا ، و چون ما فرهنگ و دینمون اجازه ی زنا رو نداده ، ما هم هیچ راهی برای خالی شدن پیدا نمیکنیم و با خودارضایی یا دوستی با جنس مخالف هم به نتیجه ای نمیرسیم و فقط انرژیمون دفع میشه (به جای اینکه هیجانمون دفع بشه) ، و نهایتا اگر آدم مقیدی باشیم همش در عذاب و بیچارگی هستیم و اگر آدم پایبندی نباشیم هم خودمونو بی آبرو میکنیم هم جنس مخالف رو. بالاخره اینطوریه دیگه. باید حقایق رو قشنگ شفاف و بی ریا گفت...
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا