در سوگ ستاره ها[ویژه نامه محرم]

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها

بالا می رود و در باد به حرکت در می ایدعطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک

به تماشا می نشیند عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود خواب ها از چشم های خسته می گریزد

و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شودآری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است

این شب ها باید به سوگ نشست هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع)






شب اول: مسلم بن عقیل

مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم

به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است

مسلم الگوی محبت و وفاست او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست

بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند





شب دوم: ورود به کربلا


امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم،

روز ورود به کربلا نام گذاری شده است روز دوم، نماد پایداری است اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت

با حوادث گوناگونی روبه رو شد از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از

ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.





شب سوم: حضرت رقیه(س)


رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده

است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح

است با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که

این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است






 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب چهارم: حضرت حرّ(ع)




شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد

البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند حر الگوی توبه و حقیقت جویی است

او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور!

اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد

حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد حر،

جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است




 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
حضرت زینب پس از حادثه کربلا ؟

بعد از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر باقی ماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه در واقع رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد (ع) بود، اما به ظاهر زینب کبری (س) رهبری را برعهده داشت.
سخنرانی قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب تحول در افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش می‏نازید و می‏گفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیری گفت: "ما رأیت الا جمیلا؛ جز زیبایی چیزی ندیده‏ام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی کشتن گاه خویش رفتند. به زودی خداوند آنان و تو را می‏آورد تا در پیشگاه خداوند داوری خواهید.
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد (ع) را صادر کرد، زینب (س) با زیرکی تمام، زمام عواطف را به دست گرفت و برادر زاده‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی ،مرا هم بکش. به دنبال حرکت زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام سجاد (ع) منصرف شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را متحول نماید. در جلسه‏ای که یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستی به صورتش می‏زد، زینب کبری (س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفته‏اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجری درگذشت.(1)
در این که مرقد مطهر حضرت زینب کجاست، میان مورخان اختلاف نظر است که به آنها اشاره می‌شود:
1ـ برخی بر این عقیده هستند که قبر حضرت در محلی به نام «راویه» در یک فرسخی دمشق می‌باشد، که الان به نام زینبیه معروف است.
اینان بر این عقیده‌اند که چون در مدینه قحطی و تنگدستی شدیدی به وجود آمد و عبدالله جعفر( شوهر حضرت زینب) هرچه داشت، به دیگران بذل و بخشش کرد و دیگر چیزی برای کمک و احسان به دیگران نداشت، ناراحت و در رنج بود که همراه زینب از مدینه به شام رفتند و در آنجا درگذشتند(2).
2ـ گروهی دیگر بر این عقیده‌اند که حضرت زینب در قاهره، پایتخت مصر، مدفون است و بقعه و بارگاه مجلّلی در همان جا به نام حضرت موجود است.
اینان بر این باورند که چون حضرت زینب در مدینه مردم را علیه حکومت بنی امیه تحریک می‌کرد، یزید دستور داد که او را از مدینه تبعید نمایند، حضرت مصر را انتخاب کرد و حاکم مدینه او را همراه عدّه دیگری از زنان بنی هاشم به مصر فرستاد.(3)
3ـ برخی دیگر معتقدند که حضرت در قبرستان بقیع در مدینه مدفون است.
اینان معتقدند که حضرت پس از ورود به مدینه ، همراه اهل بیت(ع) در همان جا زندگی کرد و در سال 62 در مدینه درگذشت.(4) محققانی چون سید محسن امین (نویسنده اعیان الشیعه) و محلاتی (نویسنده ریاحین الشریعه) و علامه بیرجندی (نویسنده کبریت احمر) همین دیدگاه اخیر را پذیرفته‌اند اما قبری که در شام است و معروف می‌باشد که متعلق به زینب کبری، دختر علی است، متعلق به ام کلثوم (همسر مسلم بن عقیل است که بعد از شهادت حضرت مسلم، با عبدالله جعفر ازدواج کرد) یا مربوط به ام کلثوم صغرى یا یکی از زنان اهل بیت است که کنیه او ام کلثوم می‌باشد(5) اما کسی که در مصر است، زینب دختر یحیى(6) نوه امام سجاد است، یا دختر حسن بن زید، از نوه‌های امام مجتبى(ع)(7).
هر کدام از دیدگاه‌های مذکور، طرفدارانی دارد، ولی مسلّم است در هر کدام از این زیارتگاه‌ها، حضرت را زیارت کنیم، مأجور خواهیم بود.
دکتر سید جعفر شهیدی، نویسنده و محقق، در این باره می‌نویسد:
«پایان زندگانی شیر زن کربلا روشن نیست. مسلّم است که زینب(س) پس از بازگشت از شام، مدتی دراز زنده نبود. چنان که مشهور است سال شصت و دوم از هجرت به جوار حق رفته است. در کجا؟ مدینه؟ دمشق؟ قاهره؟ هر یک از نویسندگان سیره برای درستی رأی خود، دلیلی و یا دلیل‌هایی آورده است... این زیارتگاه‌ها (شام و مصر) از مصادیق بیوتی است که نام خدا در آنها به بزرگی یاد می‌شود و دوستداران اهل بیت یا خلوص نیّت فراوان، مراتب ارادت خود را به کسی که آن مزار به نام اوست، بیان می‌دارند و با پیغمبر خود و خانواده او تجدید عهد می‌کنند»(8).
محمد بحرالعلوم در کتاب فی رحاب السیده زینب(س) می‌نویسد: تفاوتی ندارد که سرانجام سفر زینب(س) عقیله بنی هاشم، به دمشق بوده یا مصر. تفاوتی ندارد که خورشید کجا غروب کرده است. آنچه اهمیت دارد ،شعاع آن آفتاب روشنی بخش است که در طول زمان غروب نمی‌کند. کلمات جاودانی از زینب(س) باقی مانده که برای همیشه حکومت وهیبت بنی امیه و هر باطلی را تهدید می‌کند، و در هر زمان و در سراسر زمین همواره زنده است و مرگ نتوانسته و نمی‌تواند آن فریاد را خاموش کند.(9)
بعد از وفات، تربت ما، در زمین مجوی در سینه‌های مردم عارف مزار ماست
آری، مزار زینب(س) در واقع دل‌های مردم عارف، بلکه دل‌های همه ماست. به او سلام می‌فرستیم، خود را از ارادتمندان آن بزرگوار می‌دانیم(10) و هر جا به نام او باشد، برای ما قابل احترام است.

پی‌نوشت‌ها:
1. زینب پیام آور عاشورا، سید عطاء الله مهاجرانی، ص 287 به بعد.تهران ،انتشارات اطلاعات ،1374 .ش
2. وسیلة الدارین، ص 433؛ سید ابراهیم موسوی زنجانی، ریاحین الشریعه، ج 3، ص 37. تهران ،اسلامیه .
3. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 34؛ صادقی اردستانی، زینب قهرمان کربلا، ص 398 ـ 399.تهران ، مطهر ،1372 ش .
4. اعیان الشیعه، ج 11، ص 63؛ . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ،بیروت ،دار التعارف للمطبوعات ،1420 ه ق ،چاپ پنجم ، تحقیق سید حسن امین .
ریاحین الشریعه، ج 3، ص 37 و 207.
5. اعیان الشیعه، ج 11، ص 58.
6. همان، ص 67.
7. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 36.
8. زندگانی حضرت فاطمه(ع)، ص 262. سید جعفر شهیدی .
9. سید عطاءالله مهاجرانی، پیام‌آور عاشورا، ص 356.
10. زینب قهرمان، ص 403.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و...





این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن

حسن
کودک هشت سالةامام مجتبی(ع) نیز منسوب است عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که

پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید زهیر، الگوی عاشقی کربلاست او تا چند

روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد،

هراسش به عشقی جاودانه بدل شد بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که

از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست او در این راه چنان پیش رفت که

به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

شب ششم: حضرت قاسم(ع)







شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان

آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟

امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد




جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 907x676 پیکسل کلیک کنید
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)






علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة

حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و

به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای

کشتن ما کمر بسته اند در این لحظه ندایی از آسمان رسید که:

ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است

شب هفتم، شب رضاست

حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار

خود را به میدان آورد هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت:

ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)





علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت... او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد

به ایشان چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند،

از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند او گام به میدان می نهد

تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد

علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



کربلا لبریز عطر یاس شد / نوبت جانبازی عباس شد


شب نهم: شب تاسوعا






ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) عباس یعنی چهره درهم کشیده

و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود،

با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب

می دانست او بهترین الگوی رشادت بود زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم رابه دست رشیدترین و شجاع ترین

افراد لشگر می سپارند او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده

محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد

رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.






 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب دهم: شب عاشورا




شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی،

شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی

از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید

عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
سخنان حسين بن على (ع ) از مدينه تا كربلا




سكوت كفرگونه
و اين همان حقيقتى است كه اميرمؤ منان عليه السلام در جنگ صفين بيان داشت آنگاه كه پيرمردى از شاميان در ميان دو صف ظاهر گرديد و صدا كرد يا اباالحسن يا على ! با شخص تو كار دارم و مى خواهم تو را ببينم ، آن حضرت نيز از ميان صفوف لشكر خويش بيرون آمد چون به همديگر نزديك شدند مرد شامى چنين گفت :
يا على ! تو در اسلام داراى سابقه طولانى و خدمات بس ارزنده و شايانى هستى آيا حاضرى پيشنهادى بكنم تا اين همه خون مسلمانان بر زمين نريزد؟
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: پيشنهاد تو چيست ؟ عرضه داشت شما به عراق برگرديد و تو باشى و مردم عراق و ما به شام برگرديم و ما باشيم و مردم شام نه ما مزاحم شما باشيم و نه شما مزاحم ما.

اميرمؤ منان عليه السلام در پاسخ وى فرمود: ((پيشنهاد تو را كه از روى علاقه و خيرخواهى بود فهميدم درباره اين جنگ من نيز زياد فكر كردم و شبها را به بيدارى بسر بردم و سر و تهش را ملاحظه نمودم بالا خره خود را بر سر دو راهى جنگ و كفر يافتم و جنگ را بر كفر ترجيح دادم ؛ زيرا خداوند از اولياى خود راضى و خشنود نخواهد گرديد آنگاه كه در روى زمين معصيت شود و آنان مهر سكوت بر لب بزنند و به وضع موجود راضى بوده و دست از امر به معروف و نهى از منكر بردارند، پس جنگ با اينها (معاويه و پيروانش ) را آسانتر از تحمل كردن زنجيرهاى جهنم دريافتم
[SUP](116)[/SUP])).

به طورى كه ملاحظه مى نماييد، اميرمؤ منان عليه السلام سكوت در مقابل گناهان را براى خود گناهى بس بزرگ و در سطح كفر و دورى از اسلام معرفى مى كند و سكوت اولياى خدا را در مقابل معاصى موجب نارضايى و عدم خشنودى خدا.

بخش دوم : از مكه تا كربلا: در پاسخ ابوهرم
متن سخن :
((يا اَباهِرَمٍ! اِنَّ بَنِى اُمَيَّةَ شَتَمُوا عِرْضِى فَصَبَرْتُ وَاَخَذُوا مالى فَصَبَرْتُ
وَطَلَبُوا دَمِى فَهَربْتُ وَاَيْمُاللّه لِيَقْتُلُونى فَيَلْبَسهُمُ اللّهُ ذُلاّ شاملاً
وَسيْفاً قاطِعاً وَيُسلِّطُ عَلَيْهِمْ مَنْ يُذِلَّهُمْ حَتَّى يَكُونُوا اَذَلَ مِنْ قَوْمِ سَبَاءٍ
اِذْ مَلِكَتْهُمُ امْرَاةٌ فَحَكَمَتْ فى اَمْوالِهِمْ وَدِمائهِمْ))
[SUP](117)[/SUP].
ترجمه و توضيح لغات :
شَتْم : فحش و ناسزا گفتن . عِرْض : آبرو. هَرب : گريختن . ذُلّ (با ضم ): خوارى و ذلّت . شامل : فراگير، مى گويند شَمِلَهُ: او را فرا گرفت .
ترجمه و توضيح :
در منزل ((رهيمه )) مردى از مردم كوفه به نام ((ابوهرم ))
[SUP](118)[/SUP] به خدمت حسين بن على عليهما السلام رسيد و عرضه داشت (( يَا ابْنَ رَسُولِاللّهِ ما الّذى اَخْرَجَكَ عَنْ حَرَمِ جَدِّكَ؛)) چه انگيزه اى تو را واداشت كه از حرم جدت بيرون بيايى ؟)).
امام عليه السلام در پاسخ وى چنين فرمود:((اى اباهرم ! بنى اميه با فحاشى و ناسزا گويى احترام مرا درهم شكستند من راه صبر و شكيبايى را در پيش ‍ گرفتم . و ثروتم را از دستم ربودند، باز هم شكيبايى كردم ولى چون خواستند خونم را بريزند از شهر خود خارج شدم و به خدا سوگند اينان (بنى اميه ) مرا خواهند كشت و خداوند آنها را به ذلت فراگير و شمشير برنده مبتلا كرده و كسى را بر آنان مسلط خواهد نمود كه به ذلت و زبونيشان بكشاند و به قتلشان برساند و ذليل تر از قوم سباء گرداند كه يك نفر زن به دلخواه خود بر مال و جانشان حكومت و فرمانروايى نمود)).

نتيجه
گفتگوهاى امام عليه السلام با افراد مختلف برخلاف سخنرانيهاى عمومى آن حضرت خيلى فشرده و كوتاه و پاسخى را كه به ((ابوهرم )) داده است يكى از آن موارد است ولى در عين كوتاهى ضمن معرفى بنى اميه دو موضوع را تذكر داده يا دو مساءله را پيش بينى نموده است : شهادت خويش و سقوط حكومت بنى اميه و ذلت آنان .
و اين سخن امام عليه السلام نيز تاءكيدى است بر تاءكيدات ديگر كه آن حضرت با علم و آگاهى ، شهادت را برگزيده و آنچه در آينده به وقوع پيوست او همان را به صورت قطع و به طور حتم و يقين پيش بينى مى نمود.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یازدهم محرم بر کاروان اسرا در کربلا چه گذشت؟





روز یازدهم محرم سال ۶۱ ه - ق است و روز عاشورا، امام حسین (ع) و یاران باوفای‌شان همگی

به شهادت رسیده‌اند ... دشمنان آن حضرت همگی شاد هستند ولی انگار شعله نهضت امام حسین(ع)

نباید خاموش شود... کاروان اسرای کربلا با حضور امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س) و بسیاری دیگر

از اعضای کاروان سید الشهدا(ع) اندکی بعد باید به سوی کوفه حرکت کنند...




۱.حرکت کاروان اسرا از کربلا


عمر بن سعد در روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنان را به

خاک سپرد وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا بانوان خاندان پیامبر(ص) را بر شتران بی‌جهاز سوار

کردند و حضرت سجاد(ع) را نیز با زنجیر مخصوصی بسته و بر شتر سوار کردند. هنگامی که آنان را مانند

اسیران می‌بردند و از قتلگاه عبور دادند، نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین(ع) افتاد و لطمه‌ها بر

صورت زدند و صدا به فریاد و ندبه برداشتند حضرت زینب کبری(ع) نعش برادر را به سینه خود چسبانید

و با صوتی حزین گفت:

«یا محمداه (ص) این حسین توست که با اعضای پاره پاره در خون خویش آغشته است، این‌ها دختران

تواند که اسیر شده‌اند،این حسین توست که بدنش بر روی خاک افتاده. پدرم فدای کسی باد که جراحتش

دوا نپذیرد، پدرم فدای کسی باد که با غصه از دنیا رفت، پدرم فدای کسی باد که لب تشنه شهید شد»




۲. تشکیل مجلس ابن زیاد

روز یازدهم عمربن سعد به کوفه آمد. ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند

سپس رأس مطهر امام حسین (ع) را نزد او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم ‌کرده و با چوبی که

در دست داشت به آن جسارت می‌کرد.





۳. حرکت اهل بیت امام حسین(ع) به سوی کوفه


عصر روز یازدهم اهل بیت(ع) را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و

شبانه به کوفه رسیدند بنابراین آن بزرگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه‌های کوفه

نگه داشتند. هنگام صبح عمر بن سعد مانند فرماندهی که از فتوحات خویش خوشحال است

همراه اسراء وارد کوفه شد

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمونه هایی از ایثار گریهای آن حضرت که در لابلای منابع ثبت شده عبارتند از:
سپر بلا برای اسرای کربلا:
حضرت زینب در طول مدت اسارت به عنوان بزرگ خاندان پیامبر(ص) پس از امام سجاد (ع) که در این زمان بنا به مصالحی، بیمار بود، تنها حامی و پشتیبان اسرای اهل بیت(ع) بود. او به گاه لزوم جان خود را برای نجات دیگر اهل بیت به خطر می انداخت چنان که در هنگام حضور اسرا در دار الاماره کوفه، زمانی که عبید الله بن زیاد پس از شنیدن جوابهای منطقی و کوبنده امام سجاد، عصبانی و تصمیم به شهادت امام سجاد(ع) گرفت،زینب کبری فورا خود را روی برادرزاده انداخت و فرمود نمی گذارم او را به قتل برسانید مگر این که من را هم همراه او بکشید. این صحنه تکان دهنده که اطرافیان و حاضران در مجلس را متأثر ساخته بود؛ موجب عقب نشینی ابن زیاد از موضع قبلی خود شد و از کشتن امام صرفنظر کرد. نجات جان امام معصوم و تنها استمرار دهنده نسل سید الشهدا و جریان امامت،توسط بانوی قهرمان کربلا اوج ایثار برای حفظ مکتب سرخ تشیع است.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


تقسیم سهمیه غذای خود به اسرا:
در گزارشی آمده است حضرت زینب(س) حتی در دوران اسارت، اندک سهمیه غذای خود را میان کودکان اسیر تقسیم می کرد و لحظه ای از نوازش اسرا و عطوفت و مهربانی در حق آنان کوتاهی نمی کرد تا بلکه اندکی از سختیهای طاقت فرسای دوران اسارت را از کودکان بی پناه و غمدیده بکاهد.و این به رغم آن بود که خود زینب مصیبتهایی را دیده بود که جز او کسی را یارای تحمل آنها را نداشت.
پاسداشت یاد قیام عاشورا:
رسالت زینب(س)ادامه دهنده راه امام حسین (ع) بود.وی افزون بر شرکت در انقلاب با عظمت حسینی، می کوشید تا دستاوردهای نهضت عاشورا دست خوش فراموشی نگردد از این رو هیچ فرصتی را برای روشنگری مردم و آشنا ساختن آنان با اهداف بلند قیام سید الشهدا، از دست نمی داد. زینب جان خود را در طبق اخلاص نهاده بود تا دین خدا را یاری کند و توطئه های بنی امیه را خنثی نماید. خطبه های غرا و پرشور او در مسیر اسارت از کربلا گرفته تا کوفه و شام و حتی مدینه منوره گویای این حقیقت است.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایشان بعد از بازگشت به مدینه چه نقشی در انتقال پیام عاشورا داشت؟
مبارزات بی امان او در راه دفاع از آرمان های امام زمانش که همان اهداف وآرمان های پیامبر(ص) و اسلام بود، حاکی از ایثار آن شیره زن بود که شجاعت و ایثارگری را از جد و پدرش آموخته بود. زینب حتی پس از بازگشت به مدینه و اتمام دوران اسارت، بدون واهمه به روشنگری مردم می پرداخت از این رو دستگاه حکومت سفاک و مستبد بنی امیه که تحمل سخنان بر حق دختر علی را برنمی تافتند آن حضرت را به شام تبعید کردند و او در همانجا در سال ۶۲ جان به جان آفرین تسلیم کرد و امروزه آرامگاه او محل تردد زایران دلسوخته اهل بیت(ع) است و از مکانها و مراکز مقدسی است که شیفتگان خاندان پیامبر(ص) را به سوی خود جذب می کند.همین ایثارگری ها بود که سبب جاودانه ماندن یاد اهل بیت(ع) شد، چنان که خود حضرت زینب به یزید گفته بود:” فو الله لا تمحوا ذکرنا و لا تمیت وحینا؛ به خدا سوگند یاد ما را نتوانی نابود کرد وحی ما را نتوانی میراند.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
عطر عشق‏



قال على علیه السلام: واها لك ایتها التربة لیحشرن منك قوم یدخلون الجنة بغیر حساب.

امیرالمومنین علیه السلام خطاب به خاك كربلا فرمود:
چه خوشبویى اى خاك! در روز قیامت قومى از تو به پا خیزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ستاره سرخ محشر



قال على بن الحسین علیه السلام:

تزهر أرض كربلا یوم القیامة كالكوكب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المباركة التى تضمنت سیدالشهداء و سید شباب اهل الجنة.



امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین كربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد كه من زمین مقدس خدایم، زمین پاك و مباركى كه پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
كربلا وبیت المقدس‏



قال ابوعبدالله علیه السلام:

الغاضریة من تربة بیت المقدس.


امام صادق علیه السلام فرمود:

كربلا از خاك بیت المقدس است.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
برخی از یاران امام که سر نماز به شهادت رسیدند

برخی از یاران امام که سر نماز به شهادت رسیدند

ابو ثمامه صائدی : از یاران سید الشهدا و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود . پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست . روز عاشورا ، که یاران امام به تدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت جانم به فدای تو ! چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من پیش از تو کشته شوم دوست دارم این خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز که وقتش نزدیک است بخوانم . امام نگاهی به بالا افکند و فرمود : نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند که در اثر جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت

زهیر بن قین بجلی : از شخصیت های برجسته کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری ( که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود ) از سفر حج بر می گشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید الشهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد . امام به مالین او آمد و او را دعا کرد و کشندگانش را نفرین کرد

سعید بن عبدالله حنفی : از شهدای والاقدر کربلاست ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبدالله ایستاد و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل هم فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند . او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت
 
بالا