دریــا

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در دریا ..

-----------------------------------------------------------------------------------------------------


کاری کن ، ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد ..
در دریا ، چاره جز عاشق بودن نیست ..



{ كيكاووس ياكيده }

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من که در تنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم
دریا دارم ؟
دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم ؟! خاطره ی زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم ؟
چیزی از عمر نمانده ست، ولی می خواهم
خانه ای را که فروریخته برپا دارم ..
.
.

{ فاضل نظری }
 
آخرین ویرایش:

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز





دلش دریا می خواهد و
کمی غرق شدن .. تا
دلِ به دریا زده اش را
از آب های عمیق حسرت پس بگیرد..


{ حمیدرضا هندی }
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز






برای دیدنم
به تماشای دریا برو ..
من هم قول می‌دهم
پشتِ تمام گیلاس‌های خالی
در انتظار تو باشم ..



یغما گلرویی


 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


چه پروا ، ای
دریا !
خروش .. چندان که خواهی برآور از دل
نخواهد گشودن ز خواب چشم
این کودک ...

که دیری ست دیری
تا کلید گنجینه های قصر خوابم را
به جادوی لالا سپرده ام من
دگر تخته پاره به امواج
دریا سپرده ام من ..


{ مهدی اخوان ثالث }
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


دریا بهانه است
چشم های تو خدای تمام گریستن هاست
و دستهایت پیغمبر مظلومی ست
که از ترس خداحافظی ها
به جیبم پناه آورده است!


"بهرنگ قاسمی"

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

ماهی ها نه گریه می کنند

نه قهر
و نه اعتراض!
تنها که می شوند
قیدِ دریا را می زنند
و تمام مسیر رودخانه را
تا اولین قرار عاشقی شان
برعکس شنا می کنند!
.
.

{بهرنگ قاسمی}
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



دريا با اين همه آب
رودخانه با اين همه آب
تنگ بلور حتا با اين همه آب
رخصت نمی دهند اين همه آب
تا بنگريم که ماهی ها چگونه می گريند ..


{ بيژن نجدی }



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم دریا
دلم لبخند ماهی ها
دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور
دلم بوی خوش بابونه می خواهد


دلم یک باغ پر نارنج ...
دلم آرامش ِتُرد وُ لطیف ِصبح شالیزار
دلم صبحی
سلامی
بوسه ای
عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی
دلم شعری سراسر دوستت دارم
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد
دلم آوازهای سرخوش و مستانه می خواهد


دلم تغییر می خواهد ... 


 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز

ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻡ

ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺭﻓﺘﻢ
ﺑﺎﺭﯾﺪﻡ ...

"ﺭﺳﻮﻝ ﯾﻮﻧﺎﻥ"
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلتنگی
رودی نیست که به
دریا بریزد!
دلتنگی
ماهی کوچکی ست
که برکه اش را
از چهار طرف
سنگچین کرده باشند...!

 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
باد لاى موهایت مى پیچد
موهایت موج بر مى دارد
و در کرانه اى دوردست
اسب هاى ترکمن رم مى کنند!
چشم هاى تو ارتباطِ مستقیمِ باد و باران است
چشم هاى تو پیامبر باغچه و ناودان است
چشم هاى تو معجزه
چشم های تو ابر
چشم های تو..
آه اى معشوق!
عادت کرده ام به تنهایى
عادت کرده ام به سکوت
کمى نگاهم کن

تا صداى دریا بدهم!


"بهرنگ قاسمی"
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب... مهمان منی
چهارگوشه دریا را می تکانم و
بسترت می کنم می خواهم غرق شدن ماه را
در دریا تماشا کنم!

"نسرین بهجتی"

 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست

دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست

دریا ی شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به
دریا زد همین جاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز
دریا ست

گل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداست

ما هر دُوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ کشتیم
امروز هم زانسان، ولی آینده ماراست


دور از نوازش‌های دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست
بگذار دستت را در دستم گذارم
بی هیچ پروایی که دست عشق با ماست




"حسین منزوی"
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
عادت کرده ام به سکوت

عادت کرده ام به سکوت

باد لاى موهایت مى پیچد
موهایت موج بر مى دارد
و در کرانه اى دوردست
اسب هاى ترکمن رم مى کنند!
چشم هاى تو ارتباطِ مستقیمِ باد و باران است
چشم هاى تو پیامبر باغچه و ناودان است
چشم هاى تو معجزه
چشم های تو ابر
چشم های تو..
آه اى معشوق!
عادت کرده ام به تنهایى
عادت کرده ام به سکوت
کمى نگاهم کن

تا صداى دریا بدهم!

"بهرنگ قاسمی"
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
می روی و من پشت سرت آب نمی ریزم
وقتی هوای رفتن داری
دریا را هم به پایت بریزم
برنمی گردی

"نسترن وثوقی"
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبانه

شبانه



من آن خاکسترِ سردم که در من
شعله ی همه عصیان هاست،

من آن دریای آرام ام که در من
فریادِ همه توفان هاست،

من آن سردابِ تاریک ام که در من
آتشِ همه ایمان هاست.

احمد شاملو _ 1331


WP_20150829_018.jpg
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز


واژه هایم

صدف های کوچکی ست
که در آنها
کسی صدای دریا ریخته است

"پرویز صادقی"


 
بالا