درمورد دو کتاب که همه باید بخوانند

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. به نظر من همه باید کتاب های دا و پایی که جا ماند رو بخونن. من که خوندم و...!
.
.
.
پاول اسپارکمن مترجم کتاب به زبان انگلیسی معتقد است:


وقتی کتاب دا را خواندم متوجه تفاوت جنگ ایران وعراق با سایر جنگ ها شدم. جنگ ایران و عراق همانطور که ایرانی ها می گویند دفاع مقدس و سرشار از امداد های غیبی بوده است.

یک مقاله پژوهشی در مورد کتاب در نشریه Sociological Journal of Art and Literature در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.



----




[h=3]گفت‌وگو با «مریم اورنروسوله» مترجم اسپانیایی كتاب «پایی كه جا ماند»[/h]


مریم اورنروسوله نه ایرانی است و نه دوره جنگ تحمیلی را به چشم خود دیده است. زنی سی ساله كه متولد كشور اسپانیاست حالا ترجمه كتاب «پایی كه جاماند» را به دست گرفته است.


كتابی كه در اوضاع نه چندان خوب نشر،به چاپ 23 رسیده و هنوز درباره‌اش حرف و سخن وجود دارد. داستانی ساده كه از زبان یك نوجوان 16‌ساله روایت می‌شود كه پایش را در جنگ تحمیلی از دست داده و حالا به عنوان اسیر در اردوگاه عراقی‌ها شكنجه می‌شود. «مریم اورنروسوله» پایی كه جا ماند را اینگونه توصیف می‌كند: «كتاب پایی كه جا ماند؛ این مبارزه دیگر در عرصه جنگ رخ نمی‌دهد در این مبارزه دیگر توپ و تفنگ نیست كه وسیله مبارزه با دشمن است بلكه ابزار دفاع این بار قدرت درونی افراد و تقوای آنهاست كه دشمن را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. این نیرو نیرویی مقدس است كه تقدسی جهان‌شمول دارد و روایت مقاومت با دست خالی در برابر دشمن است. جذابیت این داستان به علت شرایط خاصی كه برای راوی پیش آمده علاوه بر این ارزش‌ها به خودی خود نیز مخاطب را جذب خود می‌كند.» با مترجم اسپانیایی این كتاب درباره محتوای این كتاب و ضرورت ترجمه این اثر به زبان‌های دیگر به گفت‌وگو نشستیم.
كتاب «پایی كه جا ماند» چگونه به دست شما رسید؟
من از سال 1377و در 15 سالگی به همراه خانواده‌ام به ایران مهاجرت كردم. پدر و مادر من اهل كشور اسپانیا بوده اما دین اسلام را پذیرفته و مسلمان شده‌اند و قبل از آن نیز به دلایل مذهبی با زبان فارسی آشنایی پیدا كرده بودم كه با توجه به مهاجرت به ایران و علاقه فراوانم به این زبان به تقویت مهارت‌های زبانی خود پرداختم، به صورتی كه دوره دبیرستان را همچون دانش‌آموزان ایرانی سپری كردم و به مدارس معمولی ایران رفتم. قبلا نیز كتاب دوازده داستان كوتاه از آمریكای لاتین را به زبان فارسی برگرداندم كه الان به انتشار رسیده است. ترجمه كتاب «پایی كه جا ماند» برای من با كتاب‌های دیگر متفاوت بود. كتابی كه از ذهن یك نوجوان مبارز بر آمده بود برای اینكه به فرهنگ دیگری منتقل شود،ظرافت‌ و دقت ویژه‌ای می‌طلبید.من در وهله اول سعی كردم ظرافت این موضوع خاص را رعایت كنم و سپس به رعایت نكات معمول و رایج در ترجمه بپردازم.
روایت این كتاب درباره خاطرات رزمنده نوجوانی است كه پایش را در جنگی از دست داده و در اردوگاه شكنجه می‌شود. كتابی كه متعلق به ادبیات جنگ است و از بطن فرهنگی خاص متولد شده است.با این اوصاف ضرورت ترجمه این كتاب به زبان‌های دیگر چیست؟
به نظر من كنجكاوی در رابطه با فرهنگ‌های دیگر و درك آنها هر روز با توجه به گسترش فن‌آوری‌ها در میان مردم دنیا گسترش بیشتری پیدا می‌كند، فرهنگ شرق نیز همچون معمایی شیرین برای مردمان جهان است كه نمودهای متفاوتی از خود را بروز می‌دهد كه شامل تاریخ، زبان و هویت شرقی‌هاست. كتاب «پایی كه جا ماند» قسمتی از این تاریخ است كه در فرهنگ ایرانیان رسوخ پیدا كرده و راوی قسمتی مهم از تاریخ معاصر ایرانیان است كه مسلما برای كسانی كه علاقه‌مند به شناخت فرهنگ و هویت ایرانی هستند جالب توجه است. از سوی دیگر روایت دفاع ایرانیان از كیان و مام میهنشان از زبان یك ایرانی برای بیگانگانی كه به‌طور دائم در معرض توفانی از اخبار و روایتی متفاوت از این جنگ بوده‌اند حتما مورد توجه واقع خواهد شد. ضمن اینكه متاسفانه روایت‌هایی كه از جنگ تحمیلی ایران می‌شود در بیشتر مواقع از حقیقت فاصله دارند و ساخته و پرداخته سیاست‌های روز هستند. این عوامل ضرورت ترجمه این آثار را مشخص می‌كند و آن‌ها را تبدیل به روایت‌های جهان شمولی می‌كند كه برای مردم جهان حرف و پیامی برای گفتن دارند.
كتاب‌هایی كه درباره جنگ نوشته می‌شوند وقتی می‌خواهند لباس فرهنگ دیگری را بپوشند باید از مزایا و ویژگی‌هایی بهره‌مند باشند. ناگفته‌هایی كه متعلق به یك فرهنگ و یك سرزمین نباشد و در ذهن و جان آدم‌ها نفوذ كند. آیا این كتاب از این ویژگی‌ها بهره‌مند است ؟
وقتی به راویان وقایع اطراف‌مان نگاه می‌كنیم آن وقایعی كه دارای راویان ماهر‌تری هستند بیشتر در خاطرمان می‌مانند. هر چیزی را كه برای دیگران تعریف می‌كنیم سعی می‌كنیم علاوه بر استفاده از عنصر جذابیت در كلام‌مان، نسخه ویژه خودمان را نیز ارائه دهیم و به قولی در روایت یك داستان مهم این است كه دوربین ضبط داستان را كجا قرار داده باشیم، هر داستانی بازنمایی از واقعیت است و برای جذاب بودن علاوه بر باورپذیری بایستی از عناصر داستانی از قبیل ضرب‌آهنگی قوی،بازگشت به گذشته‌های(فلش‌بك‌های) به هنگام، ایجاد گره‌های داستانی بهره بگیرد. این‌ها باعث جذابیت هر داستانی هستند كه كتاب پایی كه جا ماند نیز دارای این عناصر است. به نظر من ارزش‌های مطرح شده در این كتاب جهانی هستند و در فطرت تمامی آدمیان به ودیعه گذاشته شده‌اند. خشونت‌طلبی، ستم و تجاوز به خاك یك كشور در تمامی فرهنگ‌ها امری ناپسند و مذموم است. جنگ تجربه ناخوشایندی است كه چه بخواهیم آن را بپذیریم و چه تصمیم بگیریم از قبول آن سرباز بزنیم،انسان‌ها را در دوره‌ای گرفتار می‌كند. نمی‌توان این نكته را نادیده گرفت كه نویسنده این كتاب سعی كرده است،این تجربه مشترك را به خوبی به تصویر بكشد تا درك مشتركی از این اثر به دست‌ آید. در ترجمه نیز با توجه به تلاشی كه برای وفا داری به متن اصلی شده و با استفاده از توضیحات متعدد و تكمیلی كه در ذیل این خاطرات آمده تلاش شده تا محیطی ایرانی برای مخاطبان به زبان اسپانیایی ترسیم شود. من فكر می‌كنم كه این تلاش‌ها در كنار روایت گویای این داستان به زبان فارسی و جهان شمول بودن ارزش‌های مطرح شده موجب موفقیت این كتاب به زبان‌های دیگر شود در كنار این موضوعات مسئله معرفی این كتاب به جامعه اسپانیایی زبان، امور تبلیغات و بازاریابی نیز از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند كه من امیدوارم این امور نیز به صورت اصولی و با مشورت افراد صاحبنظر رخ دهد.
ترجمه كتاب «پایی كه جا ماند» برای من با كتاب‌های دیگر متفاوت بود. كتابی كه از ذهن یك نوجوان مبارز بر آمده بود برای اینكه به فرهنگ دیگری منتقل شود،ظرافت‌ و دقت ویژه‌ای می‌طلبید.من در وهله اول سعی كردم ظرافت این موضوع خاص را رعایت كنم و سپس به رعایت نكات معمول و رایج در ترجمه بپردازم.​

می‌توانید به صورت واضح به برخی از این دلایل جهان شمول بودن كه به‌زعم شما موفقیت این كتاب را رقم زده اشاره كنید؟
من فكر می‌كنم در صورت تحقق شرایط لازم برای معرفی این كتاب، موفقیتی كه در ایران رخ داده تكرار خواهد شد. برای توضیح این موضوع می‌توانم بگویم تا وقتی كه جنگ در جریان است روایات متعددی از دلاوری‌های رزمندگان و سرداران نقل می‌شود، در كتاب پایی كه جا ماند این مبارزه دیگر در عرصه جنگ رخ نمی‌دهد. در این مبارزه دیگر توپ و تفنگ نیست كه وسیله مبارزه با دشمن است بلكه ابزار دفاع این بار قدرت درونی افراد و تقوای آنهاست كه دشمن را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و او را گیج جهان بینی این نسل می‌كند. این نیرو نیرویی مقدس است كه تقدسی جهان شمول دارد و روایت مقاومت با دست خالی در برابر دشمن است. علاوه بر این ارزش‌ها جذابیت این داستان به علت شرایط خاصی كه برای راوی پیش آمده به خودی خود نیز مخاطب را جذب خود می‌كند. در ایران متاسفانه كمتر برای كتاب‌ها تبلیغات انجام می‌شود و اگر تبلیغاتی هم باشد به صورت سینه به سینه انجام می‌شود. در مورد بازار بین‌المللی بایستی تبلیغات به صورت گسترده و قوی انجام شود تا اثربخش باشد.
برخی از كتاب‌هایی كه بخصوص درژانر خاطرات جنگ نوشته می‌شوند،گاه در دامان اغراق‌گویی می‌افتند. نویسنده‌ این كتاب درجایی گفته است كه سعی كرده اثرش در این ورطه نیفتد، آیا این ادعای وی صحت دارد و پایی كه جاماند از اغراق‌گویی و قهرمان‌سازی كه آسیب جدی ادبیات جنگ است مصون مانده است؟
باورپذیری هر داستانی به میزان صمیمیتی كه با مخاطب برقرار می‌كند بستگی دارد و این كتاب به خوبی از عهده ایجاد این رابطه برآمده است. من به شخصه كمتر كتابی را دیده‌ام كه تا این حد با مخاطب خود صمیمی باشد و بتواند جزئیات را به صورت جذابی بیان كند. باورپذیری این كتاب به تمام جزئیاتی است كه راوی از آن روزها نقل می‌كند. دفعه اولی كه خود من این كتاب را به دست گرفتم اختیار زمان را از دست ‌دادم و غرق داستان شدم. این ممكن نیست مگر اینكه این كتاب دارای حسن باورپذیری و دوری از اغراق باشد. اغراق ذوق خواننده را كور می‌كند و تصور تصنعی بودن داستان را برایش پیش می‌آورد. پایی كه جا ماند حتی شخصیت‌های منفی را نیز سفید و سیاه تعریف و بازگو نكرده است. تصمیم ظریفی كه موفقیت این كتاب را تضمین كرده است.
معمولا كتاب‌های خاطرات بخشی از طرز تفكر نویسنده و نگاه او را به دنیا را به تصویر می‌كشند. به نظر شما،پایی كه جا ماند از قلم چه آدمی و با چه جهان بینی بر آمده است؟
در هنگام آغاز این جنگ شرایط خاصی بر ایران حاكم بوده است. در ایران به تازگی انقلاب شده بود و با شروع این جنگ با توجه به حضور پرقدرت مذهب در میان مردم و فتوای امام خمینی، بسیاری از مردم شركت در جنگ را به گونه‌ای عبادت می‌دیدند. به نظر من راوی این داستان نیز با روحیه‌ای اینچنینی به میدان جنگ رفته بود و هر لحظه حضورش در میدان جنگ یا در اردوگاه‌های اسارت را به نوعی دفاعی مقدس از دین و كشور خود می‌دید. این تفكر كه نماینده مكتب فكری بیشتر رزمندگان بوده به خوبی در این كتاب انعكاس پیدا كرده است. نوجوانی كه با این روحیه به جنگ می‌رود نماد فرهنگ صبر و مقاومت است. فرهنگی كه می‌تواند برای جهانیان جذاب باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد.
ترجمه این كتاب‌ها چه تاثیری بر ارتباطات انسانی میان فرهنگ‌ها می‌گذارد؟ برخی معتقدند انتشار این كتاب‌ها مخالفت با جنگ و خشونت را در سطح جهان افزایش داده و فرهنگ صلح را تقویت می‌كند.
همانطور كه قبلا هم اشاره كردم با توجه به گسترش فن‌آوری‌های نوین، ارتباطات میان انسان‌ها و ملل سهل‌تر شده است و این به خودی خود موجب تقویت كنجكاوی انسان‌ها درباره فرهنگ و تاریخ سایر ملل شده است. جنگ تحمیلی نیز قسمتی از تاریخ ایرانی‌هاست كه نقش بزرگی در ایجاد ژانر جدیدی در هنر ایشان داشته است. هنر با جنگ مخالف است و سعی در برقراری صلح میان جهانیان دارد. پایی كه جا ماند نیز علاوه بر به جا آوردن سهم خود در این باب، با توجه به ذكر مصائب و سختی‌های اسارت به مذمت جنگ می‌پردازد. آدم‌ها اگر ببینند كه جنگ دستاوردی جز خشونت ندارد در مقابل جنگ می‌ایستند و فرهنگ صلح و محبت را ترویج می‌كنند.
چه شرایطی فروش این كتاب را تضمین می‌كند؟ به نظر شما این كتاب می‌تواند مانند زبان اصلی خود به فروش بالایی دست پیدا كند؟
بازاریابی بین‌المللی، تبلیغات صحیح، ایجاد كارزار‌های اصولی تبلیغاتی از جمله پیش تبلیغات، افتتاحیه فروش كتاب به صورت همزمان در كشورهای گوناگون، پخش و توزیع همزمان این كتاب در كشورها، قرارداد با مراكز فروش اینترنتی كتاب در خارج از كشور از پیش‌شرط‌های این موفقیت هستند. این كتاب از ظرفیت لازم برای تكرار این موفقیت برخوردار است و من هم امیدوارم كه این اتفاق رخ دهد.
 

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من دا رو خوندم خیلی باحاله
مخصوصن اونجا ک پاش میره تو دل مرده و..

بخونیدش پشیمون نمیشید
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دا رو خوندم خیلی باحاله
مخصوصن اونجا ک پاش میره تو دل مرده و..

بخونیدش پشیمون نمیشید


اوهوم. من چندسال پیشا دا رو که داریمش، خوندم و بعدش پایی که جا ماند رو بابام که از کتابخونه گرفته بودخوندم ...تازه دوباره از اول بعضی جاهاش که دوست داشتم و حس خاصی داشت میخوندم. یا ناراحت کننده و عجیب بود!!
دا هم خیلی عجیب بود...خیلی!!
 

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اوهوم. من چندسال پیشا دا رو که داریمش، خوندم و بعدش پایی که جا ماند رو بابام که از کتابخونه گرفته بودخوندم ...تازه دوباره از اول بعضی جاهاش که دوست داشتم و حس خاصی داشت میخوندم. یا ناراحت کننده و عجیب بود!!
دا هم خیلی عجیب بود...خیلی!!
منم4سال پیش خوندمش
آره عجیب بود و صحنه های چندشی هم داشت
مثلن اونجا ک پتی بور و با چایی میخوردن اونم از دیوارای غسال خونه ک پر از خون بود میگفت:hate:
ولی قشنگ و تاثیر گذاره
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسناک و غم انگیز نباشه که من نمیخونم:D
همینجوری هزار تا بدبختی داریم خودمون :D
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسناک و غم انگیز نباشه که من نمیخونم:D
همینجوری هزار تا بدبختی داریم خودمون :D


ولی بنظر من باید خوند. شما بخون هم احساس خوشبختیت اتفاقا افزون میشه،،، هم اگه ناراحت بشی بهرحال با سختی های یه عده مردم (انسانیت داریم دیگه) آشنا میشی و متوجه میشید جنگ چی بوده... شما اهل کدوم منطقه هستید؟.
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ولی بنظر من باید خوند. شما بخون هم احساس خوشبختیت اتفاقا افزون میشه،،، هم اگه ناراحت بشی بهرحال با سختی های یه عده مردم (انسانیت داریم دیگه) آشنا میشی و متوجه میشید جنگ چی بوده... شما اهل کدوم منطقه هستید؟.

اینا اهل کلوتن . تو کلوت میزیستن .........:D
 

Similar threads

بالا