نازنین شاهرضا
عضو جدید
درد اینجاست
که درد را نمی شود به هیچکس
حالی کرد ...
که درد را نمی شود به هیچکس
حالی کرد ...
دردم از یار است و درمان نیز هم | دل فدای او شد و جان نیز هم | |
این که میگویند آن خوشتر ز حسن | یار ما این دارد و آن نیز هم | |
یاد باد آن کو به قصد خون ما | عهد را بشکست و پیمان نیز هم | |
دوستان در پرده میگویم سخن | گفته خواهد شد به دستان نیز هم | |
چون سر آمد دولت شبهای وصل | بگذرد ایام هجران نیز هم | |
هر دو عالم یک فروغ روی اوست | گفتمت پیدا و پنهان نیز هم | |
اعتمادی نیست بر کار جهان | بلکه بر گردون گردان نیز هم | |
عاشق از قاضی نترسد می بیار | بلکه از یرغوی دیوان نیز هم | |
محتسب داند که حافظ عاشق است | و آصف ملک سلیمان نیز هم |