درخت کنار یا سدر؟

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانستنيهايي درمورد :درخت كنار

P3100062.jpg

کُنار، سدر «BER» نوعی عُناب
کنار متعلق به خانواده Rhamnaceae (عناب) و جنس zizyphus می باشد اين خانواده دارای 50 جنس و 600 گونه است. از اختصاصات اين خانواده برگ های ساده غالباً متناوب و گل های منظم، نر کامل و يا هر دو نوع نر و ماده، پلی گام دو پايه و يک پايه نيز دارند. کاسه گل آنها مرکب از 4 تقسيم و جام گل آنها شامل 4 يا 5 گلبرگ است. پرچم های آنها معمولاً به تعداد قطعات جام گل و تخمدان آنها آزاد يا کم و بيش متصل به کاسه گل و غالباً دارای 3 خانه می باشد، ميوه آنها خشک، شکوفا و يا ناشکوفا يا گوشتدار و به صورت شفت و محتوی يک يا چند دانه است.
گونه های متعدد از جنس zizyphus در مناطق مختلف دنيا خصوصاً نواحی گرمسيری و همچنين نواحی مديترانه ای رشد می کنند، درخت کنار نيز يکی از اين گونه هاست که در نواحی مختلف جنوب کشور رويش می کند و دارای ارقام متعدد نيز می باشد. که در واقع گونه ای وحشی و خودرو از جنس عناب می باشد (z.spinachristi) بحث ما بيشتر درباره گونه ديگری از همين جنس به نام z.mauritiana يا کنار هندی می باشد. اين درخت از گونه های برجسته نباتات گرمسيری است و يکی از محصولات مهم هندوستان به شمار می رود که از قرن ها پيش در اين کشور کاشته می شده و در ادبيات باستانی سانسکريت نيز از اين درخت نام برده شده است.
اکولوژی و نواحی گسترش
گونه z.mauritiana را متعلق به نواحی آفريقايی می دانند. اين گونه در نواحی وسيعی از مناطق خشک و گرمسيری آفريقا و آسيا گسترش دارد. در بعضی مناطق اين گونه در ارتفاع 900 متر از سطح دريا نيز رشد می کند همچنين در ساير نواحی گرمسيری مثل ماداگاسکار و نواحی گرمسيری آمريکا نيز وجود دارد.
اين درخت تحت شرايط و وضعيت های گوناگونی می تواند رشد کند، مقاوم به شوری و بالا بودن سطح آب زيرزمينی و خشکی زياد می باشد. در شرايطی که درختان انبه و مرکبات قادر به رشد نيستند می تواند رشد کند. برای رشد و نمو بهتر، خاک های شنی عميق و لوم با زهکش خوب را ترجيح می دهد. PH خاک خنثی و يا کمی قليايی را بهتر تحمل می کند. درختان را اگر در فصل ميوه دهی آبياری کافی نمايند محصول بهتری خواهند داد و برای درخت سودمند خواهد بود.

عادت رشد و بيولوژی گل ها
کنار به صورت طبيعی درختچه و يا درختی خاردار می باشد و ارتفاع آن از 5/2 تا 15 متر متغير می باشد. اين درخت ممکن است از ابتدا شاخه، شاخه و منشعب شده و دارای ريشه های عميق باشد. برگ ها به صورت متناوب، مشخصاً بيضی مانند و تمام يا کمی دندانه دار می باشند به طور واضح دارای رگه بوده، سبز و بدون مو و کرک در سطح رويی، ولی در سطح زيرين کرک های پنبه مانند وجود دارند. اين کرک ها با وجود کمی می توانند محافظ خوبی در فصول خشک باشند.
گل ها در محور برگ به وجود می آيند و رنگ آنها متمايل به سبز است. ميوه از نوع شفت بوده و رنگ آن ممکن است متمايل به زرد، قرمز و يا قهوه ای باشد. اندازه ميوه در انواع وحشی کنار حدود يک گيلاس می باشد اما در ارقام خوب ميوه به اندازه يک آلو می باشد. قسمت گوشتی و خوراکی نازک و شيرين است و مغز و هسته اصلی را احاطه می کند. در ارقام خوب دسته ها کشيده و برگ ها نيز حالت کشيدگی و بلند دارند ولی خارهای کوتاهتری نسبت به ارقام وحشی دارند. ارقامی نيز وجود دارند که فاقد می باشند.
ميوه ها به صورت تازه، خشک شده و يا کنسرو مورد مصرف قرار می گيرند. گوشت ميوه ممکن است خشک و سپس تميز شده و برای ساختن نوشيدنی و يا نوعی نان مورد استفاده قرار گيرد و نيز برای تهيه شربت، مربا و ژله و ترشی يا شوری مورد مصرف واقع می شوند ميوه کنار سرشار از ويتامين (ث) می باشد.
 

تیرنگ

عضو جدید
[FONT=&quot]كنار یا سدر درختی از تیره مخروطیان که شباهت زیادی باکاج دارد، ولی از کاج بسیار تنومند تر وبلند تر می‌شود، وتا بیش از سه هزار سال عمر می‌کند. شاخه‌های درخت سدر کشیده و دور یگدیگر است. برگش مانند کاج سوزنی و میوه اش هم شبیه کاج است،[/FONT] [FONT=&quot]چوب این درخت سفید و ضخیم ومحکم است و در برخی گونه‌های چوب کمی سرخ رنگ می‌شود. اما سدر به زبان[/FONT] [FONT=&quot]كنار به درخت «کُنار» گفته می‌شود.[/FONT] [FONT=&quot]لازم به ذكر است[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]درخت کنار[/FONT] [FONT=&quot] از خانواده رامناسه و بومی جنوب ایران است[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]انواع آن در تراكمه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]دو نوع كلی است كنار باغی و كنار كوهی [/FONT][FONT=&quot] - [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]ثمر سدر مانند میوه خوراکی است ، دربعضی از مناطق نیز به جای میوه استفاده می‌کنند. درخت سدر بیشتر در کوهستانها می‌روید ودر حدود صدسال نیز در بعضی از مناطق عمر می‌کند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]استفاده از برگ آن برای مداوا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]برگهای سدر را خشک کرده و پودر نموده و جهت شستشوی بدن و مو بکار می‌برند . برگ سدر حاوی تانن ، استرولهای گیاهی مانند بتاسیتوسترول ، بتاسیتوسترول گلوکزید و ساپونین ابلین لاکتون می‌باشد. ساپونین موجود در سدر عامل کف کنندگی در برگ سدر می‌باشد. ابلین لاکتون از دسته ساپونینهای استروئیدی است و به عنوان ماده اولیه برای تهیه هورمونهای استروئیدی می‌توان بکار برد. کنار با نام علمی[/FONT][FONT=&quot] Zizyphus [/FONT][FONT=&quot]درختی است به ارتفاع قریب به [/FONT][FONT=&quot]۱۰[/FONT][FONT=&quot] متر با شاخه‌های سفید تا خاکستری و برگهای قلبی شکل و کشیده با سه رگبرگ برجسته که گوشوارک آن به خار تبدیل شده‌است[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]شكل میوه آن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]میوه این گیاه تخم مرغی شکل و زرد رنگ و خوراکی است . این درخت دارای جثه‌ای (تنه‌ای) بزرگ ومیوه اش کوچک وقرمز رنگ وخوراکی باطم‌های ترش مطبوع وشیرین می‌باشد.در مناطق مختلف جنوب ایران به کنار مرسوم است و در کتابها به نامهای کنار ، سدر ، سدره، منبل داوود، سنجد گرجی ، نیم ، ضال ، ببر و شجره النبق خوانده شده‌است. از قدیم از برگ سائیده درخت کنار به‌عنوان ماده پاک کننده موی سر و بدن استفاده شده و هنوز هم استفاده از آن متداول است . برگ سائیده کنار «سدر» یا «کنار[/FONT][FONT=&quot]» [/FONT][FONT=&quot]نام دارد . این درخت معمولاً در[/FONT] [FONT=&quot]استانهای خوزستان ، جنوب فارس ، بوشهر ، هرمزگان[/FONT] [FONT=&quot]، سیستان و بلوچستان و برخی نواحی استان كرمان[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به خوبی یافت می‌شود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]فصل به ثمر نشستن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]دو فصل برای به ثمر نشستن دارد یكی فصل گرما و دیگر سرما اولی كه كمتر مشتری دارد به واسطه انگل و كرم داشتن آن می باشد ولی كنار زمستان خوشمزه تر است در ضمن كنار كوهی یا همان بشی یا بچی زودتر می رسد و در اواسط برج عقرب یا همان آبانماه بدست می آید[/FONT][FONT=&quot] . [/FONT][FONT=&quot]دامنه های كوههای لامرد مملو از این كنارها می باشد .(خوب این جمعه هم وقت دارید برید بچینید و گرنه كرمو وایوو[/FONT][FONT=&quot] )[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]بقیه موارد در مورد كنار[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]لاتین:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]Zizyphos spina – Christi (L.) willd[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]Syn: Rhamnus spina Christi L., Rhamnus heterogenea Burne[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]فارسی: سدر، کنار، منبل داوود، سنجد گربی، منال[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]عربی: شجرالنبق، السدر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]انگلیسی: [/FONT][FONT=&quot]Christ's thorn, Nabk tree[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آلمانی: [/FONT][FONT=&quot]Christdornbrustbeere, Christdorn[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]فرانسه: [/FONT][FONT=&quot]Nabca, Epine du christ[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ریخت شناسی: درخت تیغ‌دار، نسبتاً کوچک که ارتفاع آن به 5ـ3 متر می‌رسد. برگها متناوب، مدور، در پائین تقریباً قلبی‌شکل، تخم مرغی یا دراز پهن با گوشوارک تیغی شده دارای گلهای پنج‌پر و محوری، ظاهر شده بطور دسته‌ای در پایه برگها و کرک‌پوش است. میوه شفت گوشتدار، کروی، به بزرگی تقریباً یک گیلاس با هستۀ چوبی یا استخوانی می‌باشد میوۀ آن را به عربی نبق گویند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] برگهای سائیده کنار را سدر گویند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اندام داروئی: برگها بخش داروئی این گیاه را تشکیل می‌دهند. همیشه سبز یا خزان‌کننده، متناوب، ساده، بدون بریدگی غالباً گوشواره، گوشواره‌دار، گوشواره تقریباً چوبی و خارمانند است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زمان جمع‌آوری: مناسبترین زمان جمع‌آوری برگهای این گیاه اواخر تابستان می‌باشد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دامنۀ انتشار: انتشار عمومی این گونه در عربستان، حبشه، آفریقای شمالی و ایران می‌باشد. در ایران، در کازرون، اطراف نیک شهر، چابهار، بم، جزیرۀ خارک، لار، بندرعباس بطور خودرو یافت می‌گردد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مواد متشکله: برگ سدر دارای تانن و استرول‌های گیاهی مانند بتاسیتوسترول، بتاسیتوسترول گلوکوزید و همچنین دارای ساپونین [/FONT][FONT=&quot]Ebelinlacton[/FONT][FONT=&quot] می‌باشد که عامل کف‌کنندگی آن می‌باشد. ابلین لاکتون از دستۀ ساپونین‌های استروئیدی است و به علت فراوانی در برگ سدر، می‌تواند بعنوان مادۀ اولیه برای تهیۀ هورمون‌های استروئیدی به کار رود . از عصارۀ بوتانلی برگهای سدر، چهارساپونین گلیکوزید به نامهای کریستینین‌های [/FONT][FONT=&quot]A,B,C,D[/FONT][FONT=&quot] جدا گردیده است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]موارد استعمال و کاربرد درمانی: گیاه قابض، ملین، تقویت‌کنندۀ عمومی و مقوی معده است. برای تسکین دندان‌درد به صورت دهانشویه به کار می‌رود. دم‌کردۀ آن برای شستشوی چشم، میوۀ آن برای درمان برونشیت، سرفه و سل و جوشاندۀ برگ آن برای درمان سرماخوردگی و افزایش فشار خون استفاده می‌شود [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از برگ سدر برای شستشوی موی سر و بدن استفاده می‌شود. همچنین بعنوان ضد عفونی‌کننده و ضد قارچ مصرف موضعی دارد . از میوۀ آن به عنوان خشک‌کننده و قابض برای رفع ناراحتی‌های ناشی از صفرا استفاده می‌شود. برگهای له شدۀ آن را برای رفع ناراحتی پوست، خارش، جرب و جوش و کورک روی پوست می‌اندازند [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]موارد استعمال در پزشکی گذشته: [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در طب گذشته از سدر جهت بهبود زخمها و شستشوی موی سر و بدن استفاده می‌شده است (9).[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آثار فارماکولوژیکی:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برگ سدر علاوه بر خاصیت شستشودهندۀ موی سر و بدن، دارای خاصیت پائین‌آورندۀ قند خون نیز می‌باشد. به طوری که در مطالعه‌ای مشخص گردیده که عصاره بوتانلی سدر، همچنین ساپونین موجود در آن یعنی کریستینین [/FONT][FONT=&quot]A[/FONT][FONT=&quot] به مدت 4 هفته در موش‌های صحرائی که دارای قند خون طبیعی بوده‌اند اثر معنی‌داری بر قند خون آنها نداشته است، ولی در موش‌هائی که توسط استرپتوروتوسین دیابتی شده بوده‌اند هر دو عامل مذکور به طور معنی‌دار موجب کاهش سطح قند سرم همچنین کاهش فعالیت فسفوریلاز و گلوکز 6 ـ فسفاتاز و افزایش سطح پیروات و گلیکوژن کبدی گردیده و موجب بهبود در مصرف گلوکز می‌گردد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اثرات ضد میکروبی و ضد قارچی به خصوص اثرات ضد کاندیدا آلبیکانس از گیاه گزارش شده است [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

تیرنگ

عضو جدید
[FONT=&quot]سدر [/FONT][FONT=&quot]از جمله گیاهانی است که نامش در قرآن ذکر شده است. از این گیاه در چهار آیه از قرآن سخن رفته است .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]سدر درختی از تیره مخروطیان که شباهت زیادی باکاج دارد، ولی از کاج بسیار تنومند تر و بلند تر می شود، وتا بیش از سه هزار سال عمر می کند. شاخه های درخت سدر کشیده و دور یگدیگر است. برگش مانند کاج سوزنی و میوه اش هم شبیه کاج است، چوب این درخت سفید و ضخیم ومحکم است و در برخی گونه های چوب کمی سرخ رنگ می شود. مردم جنوب[/FONT] [FONT=&quot] آن را به نام "پیر کنار" می خوانند. "پیر"[/FONT] [FONT=&quot] یعنی یک شخصیت مقدس و ریشه مانوی دارد و با کلمه پدر نیز هم ریشه است در لغت نامه دهخدا ذیل کلمه سدر آمده است:[/FONT]​
[FONT=&quot]«کُنار را گویند و آن میوه ای است معروف شبیه به آلوچه[FONT=&quot] [/FONT]و در هندوستان بسیار است و بعضی درخت کُنار را گفته اند. گرم و خشک است و قابض ،[FONT=&quot] [/FONT]گویند صمغ درخت آن موی را سرخ گرداند و بعضی گویند عربی است . (برهان ). بکسر اول و[FONT=&quot] [/FONT]سکون دال ، کُنار که میوه معروف است . (غیاث ). درخت کُنار. (ترجمان القرآن)[FONT=&quot] [/FONT]کُنار. درختی است . (مهذب الاسماء). درخت کُنار که برگ او را غسول و میوه او را نبق[FONT=&quot] [/FONT]گویند. (دهار) (بحر الجواهر). سدر به کسر، درخت کُنار. سِدْرة یکی ، سِدرات و[FONT=&quot] [/FONT]سِدِرات و سِدَرات و سَدِر و سُدور جمع آن است . (منتهی الارب ). بفارسی کُنار[FONT=&quot] [/FONT]گویند و مراد از این اسم برگ سائیده او است و بری اوپرخار و ضال نامند و بستانی او[FONT=&quot] [/FONT]کم خار، و ثمرش بزرگتر و لذیذتر است . و ثمرش شبیه بسنجد و خوشبو و شیرین و با[FONT=&quot] [/FONT]اندکی شیرینی زرد و سرخ میباشد. و نشاره چوب او در آخر اول سرد و در آخر دوم خشک و[FONT=&quot] [/FONT]قاطع نزف الدم ورافع قرحه امعاء، و اسهالی که ضعف معده باشد و دافع استسقاء و سپرز[FONT=&quot] [/FONT]و حقنه او به دستور جهت جراحت امعاء و زردش جهت زخمها نافع و قدر شربتش تا هفت[FONT=&quot] [/FONT]درهمست و برگ او جهت زخمها و تنقیه چرک بدن و تقویت موی و منع سقوط آن و تقویت[FONT=&quot] [/FONT]اعصاب و طرد هوام و ضماد او با شراب جهت نضج ورمهای حاد و تحلیل آن مقید و بدستور[FONT=&quot] [/FONT]طبخ تازه و خشک او همین اثر دارد و ثمرش در اول سرد ودر دوم خشک و بعضی در اول گرم[FONT=&quot] [/FONT]دانسته اند و نارسیده ترش او قابض و لزج و مسهل بعصر و رسیده او قلیل الغذا و[FONT=&quot] [/FONT]دیرهضم و صالح الکیموس و نیم رطل او مسهل صفراءمعده و امعا و مطفی حرارت غریبه و[FONT=&quot] [/FONT]خوردن ترش او مانع صعود بخارات بدماغ و رافع صفرا و تشنگی و آب شیرین او مفتح سده و[FONT=&quot] [/FONT]کشنده کرم معده و امعاء، مضر مبرودین و مصلحش گلقند و در مزاج محرور سکنجبین و ثمر[FONT=&quot] [/FONT]خشک او قوی القبض در حمام جهت رفع تری مجرب و دانه او بغایت قابض و ضماد کوبیده او[FONT=&quot] [/FONT]جهت شکستگی اعضا و باعث سرعت حرکت اطفال موثر، و چون دانه نبق را بگلاب آغشته ذرع[FONT=&quot] [/FONT]نمایند از برگ و بار او بوی گل آید و چون بعسل آلوده باشند ثمرش شیرین شود. (تحفه[FONT=&quot] [/FONT]حکیم مومن)».[/FONT]​
[FONT=&quot]البته مفسران برآنند که هرگز منظور از سدر در این آیات، درختی زمینی که ما می بینیم نیست، بلکه درختی آسمانی و مربوط به ملکوت است. همانگونه که علامه طباطبائی نیز بدان اشاره فرموده است:[/FONT]​
[FONT=&quot]« و اما اینکه این درخت سدره چه درختى است؟ در کلام خداى تعالى چیزى که تفسیرش کرده باشد نیافتیم، و مثل اینکه بناى خداى تعالى در اینجا بر این است که به طور مبهم و با اشاره سخن بگوید، مؤید این معنا جمله" [FONT=&quot]إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ ما یَغْشى‏[/FONT]" است، که در آن سخن از مستورى رفته است، در روایات هم تفسیر شده به درختى که فوق آسمان هفتم قرار دارد، و اعمال بندگان خدا تا آنجا بالا مى‏رود.»[SUP][1][/SUP][/FONT]​
[FONT=&quot]آیت الله مکارم شیرازی هم می نویسد:[/FONT]​
[FONT=&quot]«در باره «[FONT=&quot]سدرة المنتهى[/FONT]» هر چند در قرآن مجید توضیحى نیامده، ولى در اخبار و روایات اسلامى توصیفهاى گوناگونى پیرامون آن آمده است این تعبیرات نشان مى‏دهد که هرگز منظور درختى شبیه آنچه در زمین مى‏بینیم نبود، بلکه اشاره به سایبان عظیمى است در جوار قرب رحمت حق که فرشتگان بر برگهاى آن تسبیح مى‏کنند و امتهائى از نیکان و پاکان در سایه آن قرار دارند.»[SUP][2][/SUP][/FONT]​
[FONT=&quot]دو آیه از آیات چهارگانه ای که نام سدر در آنها آمده، در سوره مبارکه نجم قرار دارد.[/FONT]​
[FONT=&quot]وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى‏ عِندَ سِدْرَةِ المُْنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ المَْأْوَى إِذْ یَغْشىَ السِّدْرَةَ مَا یَغْشى‏(نجم[/FONT][FONT=&quot]/16-13)[/FONT]​
[FONT=&quot]«و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است [/FONT] [FONT=&quot]نزدیک سدره المنتهى. در نزد آن جنت الماواست. هنگامی که می پوشاند سدره آنچه که می پوشاند.»[/FONT]​
[FONT=&quot]در ابتدا اطلاعاتی مقدماتی را در مورد درخت[/FONT] [FONT=&quot]سدر می آوریم گرچه ما نیز معتقدیم هرگز مراد از درخت سدر در قرآن درختی زمینی نیست:[/FONT]​
[FONT=&quot]نام قرآنی[/FONT][FONT=&quot]: سدرة- سدر[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]نامهای متداول: فارسی: سدر؛ عربی:[FONT=&quot] [/FONT]شجرة الله ، ارز، ارز الرب، ارز اللبنان؛ عبری: اهرازم؛ انگلیسی[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]cedar[/FONT][FONT=&quot]؛ فرانسوی [/FONT] [FONT=&quot]cedre[/FONT][FONT=&quot]؛ آلمانی [/FONT] [FONT=&quot]Zeder[/FONT][FONT=&quot]؛ لاتینی[/FONT][FONT=&quot]cedrus[/FONT][FONT=&quot]؛ یونانی :[/FONT][FONT=&quot]kedros[/FONT][FONT=&quot] ؛ ، اسپانیایی[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]cedro[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]؛ روسی[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]kedr[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]نام علمی[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]Cedrus Libani[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از[FONT=&quot] [/FONT]تیره کاج[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]Pinaceae[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]اشارات قرآنی[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT]​
[FONT=&quot]لقد کان لسبا فی مسکنهم ایة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم واشکروا له بلدة[/FONT][FONT=&quot] [FONT=&quot]طیبة و رب غفور . فاعرضوا فارسلنا علیهم سیل العرم و بدلناهم بجنتیهم جنتین ذواتی[/FONT] [FONT=&quot]اکل خمط[/FONT] [FONT=&quot]واثل و شیء من سدر قلیل[/FONT]. (سبا/15-16)[/FONT]​
[FONT=&quot]مردم سبا را در مساکنشان[FONT=&quot] [/FONT]عبرتی بود: دو بوستان داشتند، یکی از جانب راست و یکی از جانب چپ. از آنچه[FONT=&quot] [/FONT]پروردگارتان به شما روزی داده است بخورید و شکر او را به جای آورید. شهری خوش و[FONT=&quot] [/FONT]پاکیزه و پروردگاری آمرزنده. اعراض کردند، ما نیز سیل[/FONT] [FONT=&quot]ویرانگر را بر آنها فرستادیم[FONT=&quot] [/FONT]و دو بوستانشان را به دو بوستان بدل کردیم با میوه ای تلخ و شوره گز و اندکی سدر.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]و هو بالافق الاعلی. ثم دنا فتدلی. فکان قاب قوسین او ادنی.[/FONT][FONT=&quot] [FONT=&quot]فاوحی الی عبده ما اوحی. ما کذب الفؤاد ما رای. افتمارونه علی ما یری. و لقد راه[/FONT] [FONT=&quot]نزلة اخری. عند سدرة المنتهی. عندها جنة الماوی. اذ یغشی السدرة ما یغشی. ما زاغ[/FONT] [FONT=&quot]البصر و ما طغی. لقد رای من ایات ربه الکبری. [/FONT](نجم/7- 8)[/FONT]​
[FONT=&quot]و او به کناره[FONT=&quot] [/FONT]آسمان بلند بود. سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد. تا به قدر دو کمان یا نزدیکتر. و[FONT=&quot] [/FONT]خداوند به بنده خود هر چه باید وحی کند وحی کرد. دل آنچه را که دید دروغ نشمرد. آیا[FONT=&quot] [/FONT]در آنچه می بینید با او جدال می کنید؟ او را بار دیگر هم بدیده نزد سدرة المنتهی.[FONT=&quot] [/FONT]که آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتی که سدره را چیزی در خود می پوشید چشم خطا[FONT=&quot] [/FONT]نکرد و از حد درنگذشت. هر آینه پاره ای از آیات بزرگ پروردگارش را بدید.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین . فی سدر مخضود . و طلح منضود[/FONT][FONT=&quot] . [FONT=&quot]و ظل ممدود . و ماء مسکوب . و فاکهة کثیرة . لا مقطوعة ولا ممنوعة . و فروش[/FONT] [FONT=&quot]مرفوعة[/FONT] . ( واقعه/27- 34)[/FONT]​
[FONT=&quot]اما اصحاب سعادت. اصحاب سعادت چه حالی دارند؟ در[FONT=&quot] [/FONT]زیر درخت سدر بی خار و درخت موزی که میوه ای بر یکدیگر چیده[FONT=&quot] [/FONT]شده، و سایه ای دایم، و[FONT=&quot] [/FONT]آبی همواره جاری، و میوه ای بسیار؛ که نه منقطع می گردد و نه کس را از آن بازدارند.[FONT=&quot] [/FONT]و زنانی ارجمند.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]در سایت [FONT=&quot]تبیان[/FONT] مقاله با ارزش و جامعی در مورد سدر نوشته شده که به جهت[/FONT] [FONT=&quot]جامع بودن[/FONT] [FONT=&quot]و اطلاعات جالب ارائه شده در آن، عیناً و تماماً در ذیل نقل می شود:[/FONT]​
[FONT=&quot]« در قرآن مجید[FONT=&quot] [/FONT]چهار بار نام کلمه سدره آمده است. [/FONT] [FONT=&quot]دوبار در سوره نجم و دوبار در هر یک از سوره های[FONT=&quot] [/FONT]واقعه و سبأ. فقط یک مورد(سوره سبأ) اشاره به این زمین خاکی و سه مورد دیگر وصف[FONT=&quot] [/FONT]بهشت و آسمانهاست.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]اغلب مفسران و مترجمان قرآن به زبان انگلیسی [FONT=&quot]سدره [/FONT]را[FONT=&quot] [/FONT]درخت[FONT=&quot] کُنار[/FONT] می دانند که به زبان هندی [FONT=&quot]بری[/FONT] و به زبانهای اروپایی[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]jujube[/FONT] [FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عناب[/FONT] [FONT=&quot] و[FONT=&quot] [/FONT][/FONT][FONT=&quot]ziziphus[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]کنار نامیده می شود. اما مولانا عثمانی می نویسد: [/FONT] [FONT=&quot]بریِ[/FONT][FONT=&quot]( عناب) سدرة[FONT=&quot] [/FONT]المنتهی را که در آیه 14 سوره نجم به آن اشاره شده، نباید با [FONT=&quot]بریِ[/FONT] این جهان اشتباه کرد. [/FONT] [FONT=&quot]فقط خداوند آگاه است که این چه نوع درختی است. می توان گفت که ریشه های این[FONT=&quot] [/FONT]درخت عظیم در آسمان ششم [/FONT] [FONT=&quot]بود و شاخه های آن بالای آسمان هفتم. [/FONT] [FONT=&quot]مولانا عبدالماجد[FONT=&quot] [/FONT]بیان می کند: سدرة المنتهی مرزی است که این جهان را از جهان دیگر جدا می سازد. در[FONT=&quot] [/FONT]اعتقاد به وجود چنین درختی تردید روا نیست زیرا به طور مسلم بسیاری از چیزهای موجود[FONT=&quot] [/FONT]در این جهان از جمله گیاهان قطعاً در بهشت نیز وجود دارد. مولانا عبدالماجد در[FONT=&quot] [/FONT]ترجمه سدرة المنتهی در سوره واقعه بیان می کند که بعضی مفسران معتقدند سدره در واقع[FONT=&quot] [/FONT]به معنای بری( درخت کنار) نیست بلکه درخت زیبای دیگری است. مولانا حقانی معتقد است[FONT=&quot] [/FONT]که وحی الهی نزدیک درختی مشهور بر موسی نازل شد و حضرت محمد صلی الله علیه و آله در[FONT=&quot] [/FONT]سدرة المنتهی به دیدار حق نایل گردید.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]در کتاب لغة القرآن، سدر به معنای[FONT=&quot] [/FONT]درختی که آخرین حد معرفت انسانی را مشخص می کند، آمده است. [/FONT] [FONT=&quot]غلام احمد پرویز، سدرة[FONT=&quot] [/FONT]المنتهی را مرز ادراک بشر می داند. مولانا مودودی می گوید سدره در واقع جایی است که[FONT=&quot] [/FONT]نبی اکرم صلی الله علیه و آله برای دومین بار جبرئیل را ملاقات کرد و درک ماهیت[FONT=&quot] [/FONT]واقعی و توصیف درخت سدر مشکل است. لذا به نظر او آن چیزی بود که خداوند کلمه سدر را[FONT=&quot] [/FONT]مناسب ترین کلمه به زبان آدمیان برای آن می دانست. هیوز سدرة المنتهی را درخت نهایت[FONT=&quot] [/FONT]می داند.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]علامه یوسف علی سدره را درخت کنار از گونه کنار، عناب می داند که[FONT=&quot] [/FONT]در عربستان به صورت خودرو و هم پرورشی می روید. به رغم این حقیقت که بیشتر مفسران[FONT=&quot] [/FONT]قرآن سدره را درخت کنار می دانند با این وجود اغلب آنان اصل کلمه سدرة المنتهی را[FONT=&quot] [/FONT]در ترجمه سوره نجم آیه 14 حفظ کرده اند. داود سدرة المنتهی را درخت سدره و سدر[FONT=&quot] [/FONT]مخضود را سدر بی خار ترجمه کرده است:[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]برای دریافت هویت واقعی و ماهیت حقیقی[FONT=&quot] [/FONT]سدره باید به هدف قرآن از اشاره به این درخت توجه کرد. در هیچ یک از چهار آیه مربوط[FONT=&quot] [/FONT]به سدر نشانه ای یا وصفی از میوه آن نیامده است. به علاوه در هیچ یک از این آیات[FONT=&quot] [/FONT]خداوند کلمه سدر را همراه با درختان میوه دار دیگر مانند نخل، زیتون، انجیر، انگور[FONT=&quot] [/FONT]و انار نام نبرده است. در چندین آیه قرآن نام این میوه ها و درختان میوه با هم آمده[FONT=&quot] [/FONT]است اما در هیچ جا نام سدر همراه با آنها نیامده است. از این رو به روشنی معلوم است[FONT=&quot] [/FONT]که منظور خداوند از ذکر سدره در واقع تنها بیان زیبایی، استحکام و عظمت درخت سدر[FONT=&quot] [/FONT]بوده نه میوه آن. مثلاً در سوره نجم و سوره واقعه با ذکر کلمه سدره وصف بدیع[FONT=&quot] [/FONT]وزیبایی از آسمانها و بهشت آمده است در صورتی که در سوره سبأ، سدر یک نوع از سه[FONT=&quot] [/FONT]درخت استواری بود که از سیل بنیان کن عرم در امان ماند؛ دو درخت دیگر خردل و گز[FONT=&quot] [/FONT]بود.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]قبل از تلاش برای شناخت سدره واقعی لازم است نظر کسانی را که این گیاه[FONT=&quot] [/FONT]را درخت کنار و یا گونه ای از کنار( زیزفون) می دانند بررسی کنیم. به نظر پاکستون:[FONT=&quot] [/FONT]زیزفون( کنار) کلمه ای مشتق از عربی و به معنی بوته ای خاردار است. در واقع تمام[FONT=&quot] [/FONT]گونه های کنار، خاردار و کم ریشه اند. سه گونه کنار که در عربستان می روید یکی کنار[FONT=&quot] [/FONT]موریتانیایی است که یک نوع عناب است و به زبان هندی[/FONT] [FONT=&quot] بِر نامیده می شود، دیگری[FONT=&quot] [/FONT]کنار کازرونی است که عناب معمولی است و سومی کنار درختی است که تاج مسیح از خارهای[FONT=&quot] [/FONT]آن ساخته شده بود. این گونه کنار معمولاً بوته ای خاردار است ولی گاهی تا حد[FONT=&quot] [/FONT]درختانی کوچک می رسد. همه انواع آن میوه های خوراکی دارند هر چند طعم هیچ کدام از[FONT=&quot] [/FONT]آنها بخوبی دیگر میوه هایی که وصف آن در قرآن آمده است مانند خرما، انگور، انجیر،[FONT=&quot] [/FONT]انار و زیتون نمی باشد. گونه های کنار برای سوخت بسیار مناسب است اما از چوب این[FONT=&quot] [/FONT]درختان استفاده صنعتی نمی شود. همه این گیاهان در مناطق گرم آفریقا و آسیا می روید[FONT=&quot] [/FONT]اما هیچ نوع آن در مناطق سردسیر دیده نمی شود. باغستانهایی که فقط کنار در آن کاشته[FONT=&quot] [/FONT]باشند بندرت دیده می شود. این درختان یا به طور خودرو می روید یا در قطعات پراکنده[FONT=&quot] [/FONT]زمین و یا در گرداگرد باغها به عنوان حصار یا پرچین کاشته می شود.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]اکنون با[FONT=&quot] [/FONT]توجه به این خصوصیات درخت کنار به این نتیجه می رسیم که سدره ای که وصف آن در قرآن[FONT=&quot] [/FONT]آمده هیچ یک از این گونه های گیاهی نیست. زیرا در سوره نجم و واقعه وصف زیبایی[FONT=&quot] [/FONT]درختان سدره آمده و در سوره سبأ از وجود آن در سرزمین سرد و کوهستانی یمن با[FONT=&quot] [/FONT]ارتفاعی بیش از 1300 متر از سطح دریا سخن گفته است. در چنین ارتفاعی گمان نمی رود[FONT=&quot] [/FONT]که درخت کنار حتی به صورت غیر خودرو بروید. کنار را نمی توان درخت رعنا و مفید[FONT=&quot] [/FONT]دانست به حدی که توصیف آن شایسته آیه هایی در مورد سدرة المنتهی و بهشت باشد. و به[FONT=&quot] [/FONT]این نکته باید توجه داشت که در آیه ها ذکری از میوه سدره نشده است. در این شرایط[FONT=&quot] [/FONT]بناچار نظر گروهی از مفسران را که گفته اند سدره ممکن است «درخت خوب دیگری» باشد ، باید بررسی کرد. این انگیزه ای می شود که امکان سدر لبنان را به عنوان سدر واقعی[FONT=&quot] [/FONT]قرآن بررسی کنیم. نام علمی این درخت باشکوه سدر لبنانی[/FONT] [FONT=&quot] سدروس لیبانی است که[FONT=&quot] [/FONT]معمولاً ارزالرب، شجرة الله یا ارز لبنان نامیده می شود. این درخت در قلمرو گیاهان[FONT=&quot] [/FONT]است. سدر لبنانی درختی است بسیار تناور که ارتفاع آن تا حدود 50 متر و تنه آن تا[FONT=&quot] [/FONT]حدود 3 متر و دور درخت تا حدود 15 متر می رسد. شاخ و برگی انبوه و رنگی سبز تیره و[FONT=&quot] [/FONT]شاخه هایی گسترده دارد. تمامی درخت با جلوه هماهنگ شاخ و برگها از دور شکوه و عظمت[FONT=&quot] [/FONT]هرمی بزرگ به آن می بخشد. [FONT=&quot]مولدکه[/FONT] درست گفته که با نگاه به درخت سدر( یا جنگل سدر) آدمی محو زیبایی آن می شود. منظره سدر افسونگر و جذاب است.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]موارد استفاده سدر [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]چوب سدرالواری مرغوب[FONT=&quot] [/FONT]است. چوبی است درخشان، روشن و با دوام و به علت داشتن رزینی به نام روغن سدر دارای[FONT=&quot] [/FONT]بویی خوش است. به این دلایل بود که در دوران قبل از مسیح معابد بزرگ با چوب سدر[FONT=&quot] [/FONT]ساخته می شد. نیاز به دقت بسیار برای نظافت و شستشوی چنین بناهایی نبود. نقل شده که[FONT=&quot] [/FONT]قصر باشکوه سلیمان از چوب این درخت شگفت انگیز ساخته شده بود و هشتاد هزار کارگر را[FONT=&quot] [/FONT]برای بریدن و بردن چوب این درخت به اورشلیم به کار گرفته بودند.[/FONT] [FONT=&quot]در دوران فراعنه[FONT=&quot] [/FONT]نیز درختان جنگلهای سدر لبنان را بریدند و چوب آن را برای ساختن قصرها و معابدی که[FONT=&quot] [/FONT]تا چندین قرن بعد باقی بود به مصر بردند. بریدن درختان سدر در زمان حضرت عیسی به[FONT=&quot] [/FONT]مرحله ای رسیده بود که این درخت بسیار کمیاب شده بود و در بعضی مناطق بریدن و[FONT=&quot] [/FONT]نابودی آنها ممنوع و منفور بود.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]درخت سدر در کتاب مقدس[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]در کتاب مقدس از درخت باشکوه لبنان به نام [FONT=&quot]ارز[/FONT] که در ترجمه[FONT=&quot] [/FONT]یونانی و دیگر ترجمه های اروپایی به [FONT=&quot]کدروس[/FONT]، [FONT=&quot]سدرو[/FONT]، [FONT=&quot]سدروس[/FONT]، و غیره ترجمه شده نام برده[FONT=&quot] [/FONT]است. عده ای را عقیده بر این است که نام عبری [/FONT] [FONT=&quot]اِرِز[/FONT][FONT=&quot][3] و معادل آن در عربی [FONT=&quot]اَرز،[/FONT] مشتق[FONT=&quot] [/FONT]از زبان سامی است. همین گونه دیگر نامهای آن مانند سدروس، سدرو، و غیره ریشه سامی[FONT=&quot] [/FONT]دارند. این یک حقیقت تاریخی است که قبل از ظهور اسلام مناطق وسیعی از سوریه، فلسطین[FONT=&quot] [/FONT]و عراق زیر نفوذ یونان و روم قرار داشت. در نتیجه نام رومی و یونانی بسیاری از[FONT=&quot] [/FONT]گیاهان با تغییری اندک در تلفظ و شکل کلمه وارد زبان عربی شد. لذا ممکن است اَرز[FONT=&quot] [/FONT](عربی) و اِرِز( عبری)، در زبان عربی به شکل سدر و سدره که مشتق از سدروس و سدرو[FONT=&quot] [/FONT]است درآمده باشد. اما هنگامی که سدر واقعی یعنی سدره قرآنی حتی در لبنان و سوریه به[FONT=&quot] [/FONT]صورت درختی مقدس درآمد مردم درختان دیگر را نیز سدره نام گذاشتند. مثلاً درخت اُرس[FONT=&quot] [/FONT]در مناطق کوهستانی حجاز و دیگر بلندیهای عربستان می روید با وجود آن که نام اصلی[FONT=&quot] [/FONT]عربی آن عرعر بود، اَرز( سدر) نامیده می شد. به هنگام قطع درختان ارس، که سرنوشتی[FONT=&quot] [/FONT]همانند سدر لبنانی داشت، برای عرضه به مردمی که تقاضای چوب و سوخت داشتند درختان[FONT=&quot] [/FONT]دیگر نیز سدر نامیده شدند و کنار در این میان مقام اول را داشت مخصوصاً با توجه به[FONT=&quot] [/FONT]این حقیقت که چندین گونه از این جنس مانند کنار کازرونی و کنار( سدر) در جزیرة[FONT=&quot] [/FONT]العرب به طور خودرو می رویید. این گونه بود که سدره واقعی یعنی سدر لبنانی یا[FONT=&quot] [/FONT]اَرزالرب به فراموشی سپرده شد و کلمه سدره به اشتباه به جای درخت کنار( گونه های[FONT=&quot] [/FONT]کنار) به کار رفت و مقبولیتی عام و فراگیر یافت. در واقع چنین تغییراتی در نامهای[FONT=&quot] [/FONT]بومی و محلی گیاهان پدیده ای متداول در اندوخته گیاهی هر کشوری یا هر زبانی می[FONT=&quot] [/FONT]باشد. مثلاً کات هندی، سندروس، ساج و غیره برای گونه های گیاهی مختلفی به کار می[FONT=&quot] [/FONT]رود که از جنسها و حتی از تیره های مختلف می باشند. بنابراین می توان بسادگی[FONT=&quot] [/FONT]استنباط کرد که سدره واقعی همان سدر لبنانی بود گرچه انواع درختان ارس( عرعر) و[FONT=&quot] [/FONT]کنار را نیز سدره می نامیدند.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]استیگاس[/FONT][FONT=&quot] که سدره را قامت بلند ترجمه کرده[FONT=&quot] [/FONT]مسلماً به ارتفاع درخت سدره توجه داشته است. در واقع سدره زمانی سلطان جنگل نامیده[FONT=&quot] [/FONT]می شد و اشارات زیادی به این درخت در کتاب مقدس آمده است. این درخت، درخت خداوند نیز[FONT=&quot] [/FONT]نامیده می شود و در یکی از آیات این گونه از آن ستایش شده است:[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]درختان[FONT=&quot] [/FONT]خداوند شادابند. یعنی سروهای آزاد لبنان که غرس کرده است.( مزامیر داود:104/16)[/FONT]​
[FONT=&quot]در آیه دیگری این گونه نام سدر آمده است:[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]کوهها به سایه اش[FONT=&quot] [/FONT]پوشانیده شد. و سروهای آزاد خدا به شاخه هایش.( مزامیر داود:80/10)[/FONT]​
[FONT=&quot]سدر به[FONT=&quot] [/FONT]زبان عربی [FONT=&quot]شجرة الله[/FONT] و[FONT=&quot] ارزالرب[/FONT][/FONT] [FONT=&quot]نامیده می شود و گونه ای همجنس آن که در کوههای[FONT=&quot] [/FONT]هیمالیا می روید به زبان سانسکریت و هندی" دئودرا" نامیده می شود که به معنی چوب یا[FONT=&quot] [/FONT]درخت خداوند است.(30 و 97[FONT=&quot])[/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]چنان که قبلاً بیان شد از دوران حضرت عیسی تا[FONT=&quot] [/FONT]زمان ظهور اسلام اَرز را در زبان یونانی و دیگر زبانهای اروپایی با کلماتی شبیه سدر[FONT=&quot] [/FONT]می شناختند، بنابراین اگر ارز لبنان را سدره ( سدر) قرآن بدانیم، همه آیات قرآن که[FONT=&quot] [/FONT]در آن نام سدر آمده است روشن و هماهنگ با این گیاه می شود.[/FONT]​
[FONT=&quot]توصیف درخت سدر در قرآن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]درخت سدره در[FONT=&quot] [/FONT]آسمان ششم و هفتم( سوره نجم) تناورترین درخت و زیباترین خلقت خداوند بود و موضوع[FONT=&quot] [/FONT]وصف و عظمت بیشتر پیامبران بود. در سوره ای دیگر( واقعه) که شرحی از نعمتهای بهشت[FONT=&quot] [/FONT]است نام این درخت به صورت سدر مخضود یعنی سدر بی خار از آن جهت آمده که در آیه بعدی[FONT=&quot] [/FONT]همین سوره از طلح که درختی خاردار است نام برده است. در سوره سبأ، آن جا که می گوید[FONT=&quot] [/FONT]فقط سه نوع درخت از ویرانی سیل رهایی یافتند وگرنه تمام بوستانها کلاً نابود می[FONT=&quot] [/FONT]شدند، توصیف روشنی از سدره آمده است. این گیاهان خمط ( درخت مسواک) ، اثل( گز) و سدره[FONT=&quot] )[/FONT]سدر لبنانی) می باشند. که هر سه درختانی محکمند و ریشه هایی عمیق دارند. بنابراین[FONT=&quot] [/FONT]بقای آنها در طول سیل عرم در مآرب واقعه ای منطقی تر و طبیعی تر است. در مآرب به[FONT=&quot] [/FONT]خاطر کوهستانی بودن منطقه که به علت ارتفاع آن( حدود 1400 متر) آب و هوایی سردسیری[FONT=&quot] [/FONT]دارد امکان بودن سدر که درختی سردسیری و کوهستانی است وجود دارد. بسادگی درک می شود[FONT=&quot] [/FONT]که در یمن که در آن زمان دارای تمدنی عالی و دولتی ثروتمند بود سدر لبنانی می[FONT=&quot] [/FONT]روییده است.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]درخت سدر در قرن نوزدهم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]کتابهایی که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وسیله متخصصان این[FONT=&quot] [/FONT]رشته نوشته شده نشان می دهد که سه گونه کنار انواع درخت اُرس و چند گونه گز هنوز هم[FONT=&quot] [/FONT]در اصطلاح محلی سدر و ارز نامیده می شوند. کاملاً روشن است که هنگام ظهور اسلام سدر[FONT=&quot] [/FONT]واقعی همان ارز( سدر) لبنان بوده اما هر دو نام سدر و ارز برای دیگر درختان اُرس و[FONT=&quot] [/FONT]کنار نیز به کار می رفته است. به هر جهت در زبانهای یونانی، ایتالیایی و دیگر[FONT=&quot] [/FONT]زبانهایی که ارتباط بیشتری با شمال عربستان داشته اند، سدروس، سدار، سدرو و غیره به[FONT=&quot] [/FONT]معنای سدر لبنانی است نه کنار.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]درخت سدر در[/FONT][FONT=&quot] [FONT=&quot]روایات[/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]احادیثی که از حضرت محمد صلی الله علیه و آله نقل شده نشان[FONT=&quot] [/FONT]می دهد که سدر قرآن همان درخت تناور سدر است نه بوته ای خاردار مانند کنار. برای[FONT=&quot] [/FONT]مثال حدیثی است در سنن ابوداود که از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند:[FONT=&quot] [/FONT]هر کس درخت سدری را قطع کند سرنگون وارد جهنم خواهد شد." حدیثی شبیه به این در همان[FONT=&quot] [/FONT]کتاب نقل شده:" در مکه از نبی اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله شنیدم که بُرنده[FONT=&quot] [/FONT]درخت سدر را لعنت فرمود."[/FONT] [FONT=&quot]پیامبر صلی الله علیه و آله این حدیث را در جریان امری[FONT=&quot] [/FONT]فرمود که گروهی از مردم مکه از چوب سدر برای ساختن در استفاده می کردند. او این عمل[FONT=&quot] [/FONT]را کاری ناپسند( بدعت) دانست. این احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد[FONT=&quot] [/FONT]نابودی و قطع این درختان از توجه علمی او به ذخایر ثروت گیاهی و حفظ موازنه محیط[FONT=&quot] [/FONT]زیست نشأت می گرفت و اگر هنوز جنگلهای سدر در لبنان و سوریه دیده می شود به علت[FONT=&quot] [/FONT]توجه مسلمانان به نگهداری این درختان بوده است. و چنانچه قطع این درختان جنگلی مجاز[FONT=&quot] [/FONT]شمرده می شد درخت سدری در این زمان وجود نداشت. احادیث فوق بیشتر مربوط به درخت ارز[FONT=&quot] [/FONT]است نه به درخت کُنار. قطع درخت خودرو و بوته مانند کُنار نمی تواند گناهی کبیره[FONT=&quot] [/FONT]شمرده شود. برعکس قطع درختان کنار کهن رویش دوباره این درخت را تسریع می کند. این[FONT=&quot] [/FONT]نظر که فقط نابودی درختان کنار مکه و مدینه ممنوع و منفور بوده منطقی به نظر نمی[FONT=&quot] [/FONT]رسد[FONT=&quot]. [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]در حدیثی در صحیح بخاری از حضرت محمد صلی الله علیه و آله نقل شده که[FONT=&quot] [/FONT]به اصحابش فرمود سدرة المنتهی درختی بود بسیار تنومند که برگهایش( شاخه هایش) شبیه[FONT=&quot] [/FONT]گوش فیل بود و میوه اش مانند کوزه آب هاجر. اکنون هر کس این درخت را همراه با شاخه[FONT=&quot] [/FONT]ها و مخروطهایش( یعنی میوه اش) از نزدیک ببیند تشبیهی را که پیامبر صلی الله علیه و[FONT=&quot] [/FONT]آله بیان فرموده تحسین می کند.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]احادیث زیادی در صحیح بخاری، ترمذی و دیگر[FONT=&quot] [/FONT]کتب حدیث آمده که در آن توصیه شده است برای غسل دادن میت، برگ سدر را در آب گرم[FONT=&quot] [/FONT]مخلوط کنند. در این جا فقط برگ سدر لبنانی و ارس خاردار مناسب ترین گیاه، برای[FONT=&quot] [/FONT]ضدعفونی کردن است. اما در صورت نبودن این دو گیاه، برگ کنار جانشین مناسبی برای آن[FONT=&quot] [/FONT]می باشد. لذا در صورت وجود هر یک از این گیاهان می توان از برگ آن برای شستشوی میت[FONT=&quot] [/FONT]استفاده کرد.[FONT=&quot] [/FONT][/FONT]​
[FONT=&quot]با توجه به حقایقی که ذکر آن گذشت سدره قرآنی(سدر) همان سدر[FONT=&quot] [/FONT]لبنان است و درخت کُنار را سدر قرآن دانستن سوء تعبیری تاریخی است که تا به امروز[FONT=&quot] [/FONT]به طور مداوم بر گیاهانی محلی اطلاق شده است.»[SUP][4][/SUP][/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تا اینجا مطالب از سایت تبیان نقل شد که ارزش مطالعه و تامل را دارد. اما در مورد سدر سخن بسیار است. در «تفسیر جامع» می خوانیم[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]« میوه آن مانند قله کوه و [FONT=&quot]برگش مثل گوش فیل[/FONT] و تمام نهرهاى بهشت از زیر آن جاریست و هیچ مخلوقى از ماوراء آن خبر ندارد و سوار تندرو مدت صد سال سى تواند مسافت آنرا قطع کند یکبرگ آن تمام اهل دنیا را سایه افکند و میوه آن انواع حلى و حلل و اثمار است صد هزار شاخه دارد بر هر شاخه‏اى صد هزار برگ و بر هر برگى صد هزار بند و در زیر هر بندى صد هزار فرشته مشغول ذکر خداست و بدایع عجیبه و غرائب بدیعه‏اى بآن احاطه نموده که هر یک دلالت تام دارند بر کمال قدرت و علم باریتعالى و آن درخت را بزرگى و نور با عظمت پروردگار پوشانیده و بواسطه آن با طراوت و نضارت و نیکو منظر است و تمام عالم نمیتوانند وصف آن کنند و از توصیفش عاجز هستند و فرشتگان مانند پروانه‏هاى طلا بر اطراف آن پرواز میکنند و آنچه از ماوراء آن نزول مینماید بآن منتهى میگردد و هر چه از مادون آن صعود کند نیز بآن منتهى میشود و بهشت نزد سدرة المنتهى است.»[[/FONT][FONT=&quot]۵][/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]اما اگر بخواهیم اطلاعات جامع اما مجمل[/FONT] [FONT=&quot]در مورد سدره و[/FONT] [FONT=&quot]برگرفته از روایات و سخنان[/FONT] [FONT=&quot]مفسران قرآن داشته باشیم،اینکه سدر: [/FONT] [FONT=&quot]درختى است آشکار در سمت راست عرش، بالاى آسمان هفتم؛ میوه‏اش مانند درختهاى انگور داربست شده و برگش مانند [FONT=&quot]گوشهاى فیل[/FONT][SUP][2][/SUP] است. شخص سواره در سایه‏اش هفتاد سال راه مى‏رود.[SUP][3][/SUP] از پیامبر روایت است که بر هر برگش ملکی، خداوند تبارک و تعالی را تسبیح می گوید.[4][/FONT] [FONT=&quot] و همچنین فرمود: در سایه هر برگی از آن امتی قرار گرفته اند.[5][/FONT] [FONT=&quot] گفته می شود که همان درخت طوبی میباشد.[SUP][6][/SUP][/FONT] [FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]در منابع اهل سنت نیز بر [FONT=&quot]گوش فیل بودن درخت سدره[/FONT] تاکید شده است. احمد بن حنبل از ابن عباس آورده است که پیامبر فرمود: برگ های درخت سدره همانند گوش فیل بود.[7][/FONT]​
[FONT=&quot]از امام هشتم از پدرش موسی بن جعفر روایت کرده است که فرمود:[/FONT]​
[FONT=&quot]امام صادق (ع) روزی از حال یکی از یاران که به مجلس حاضر نشده پرسید. گفتند: مریض است. امام عزم خبادت او فرمود و ببالینش نشست و او را سخت ناراحت یافت، به او فرمود: گمان خود را در باره خداوند منعال نیک گردان و نیک بیندیش، عرض کرد: اما گمانم به خدا در باره خود البته نیکو است، لکن عضه ام برای دختران بی سرپرستم می باشد، و مرا مریض نداشته مگر فکر و غم آنان. امام فرمود: از همانکس که امید آن داری که حسنات تو را بیفزاید و گناهان تو را محو سازد از همان کس اصلاح کار فرزندانت را امید دار، آیا نمی دانی که رسولخدا فرمود: هنگامیکه از سدره المنتهی می گذشتم و به شاخه ها و ساقهای آن رسیدم، دیدم میوه های آن چون پستانها آویخته است. و از پاره ای از آنها شیر می چکید و از پاره دیگر عسل و از برخی روغن و از بعضی آرد سفید و از بعض دیگر نیشکر یا نخ و الیاف و از دیگری سدر یا دارچین که گردی است شیرین، و همه آنها به جانب زمین می ریخت، و من می پنداشتم و فکر می کردم که آیا اینها که از این پستانها میزیزد برای کیست و چه کسانی مستحق این گونه نعمتهایند؟ جبرئیل همراه من نبود و من از مقام او گذشته بودم که ناگاه صدائی برخاست و پروردگارم عز وجل به من خطاب کرد که: ای محمد، این شجره را در مرتفعترین مکان رویانیدم تا از آن کودکان: پسران و دختران امت تو را طعام و غذا دهم، پس به پدران دختران بگو: دل نگران ایشان مباشید و از فقر و تنگدستی آنان رنج مبرید که من همانطور که آنها را خلق کرده ام همانگونه روزی خواهم داد.[8][/FONT]​
[FONT=&quot]در تفسیر «مقتنیات الدرر» ، [FONT=&quot]سدره درختی بر جانب راست عرش[/FONT] دانسته شده و آن را مقام جبرئیل[/FONT] [FONT=&quot]خوانده[/FONT] [FONT=&quot]است:[/FONT]​
[FONT=&quot]أی کان جبرئیل عند السدرة و هی شجرة عن یمین العرش فوق السماء السابعة انتهى إلیها علم کلّ ملک أو ینتهی ما یعرج إلى السماء و ما یهبط من فوقها و هذه الشجرة حیث انتهى إلیه الملائکة فأضیفت إلیه و قیل: هی شجرة طوبى و هو مقام جبرئیل‏[9][/FONT]​
[FONT=&quot]در «تفسیر جامع» همچنین[/FONT] [FONT=&quot]آمده است:[/FONT]​
[FONT=&quot]ابن بابویه از حبیب سجستانى روایت کرده گفت از حضرت باقر (ع) معناى آیه فوق را سؤال نمودم فرمود وقتى پیغمبر اکرم بسدرة المنتهى رسید جبرئیل باو گفت اى محمد اینجا مکانى است که من بالاتر از آن نمیتوانم بروم شما بالا روید آنحضرت از سدرة المنتهى بالا رفت و فرمود نامیده شده آن مکان بسدرة المنتهى براى آنکه اعمال اهل زمین را فرشتگان بآن جا میبرند و حفظه کرام نیکوکاران پائین سدره میباشند آنچه را که فرشتگان از اعمال بشر بسوى ایشان بالا میبرند آنها مى نویسند، پیغمبر بسدرة المنتهى نظر کرد دید شاخه‏هاى آن زیر عرش و اطراف را فرا گرفته تجلى کرد در آنجا نور پروردگار بر پیغمبر اکرم چون نور حق او را احاطه کرد و فرا گرفت چشمان مبارکش را بشدت بهم میزد و لرزه بر اندام و جوارح و اعضاء آنحضرت مستولى شد خداوند قلبش را تقویت فرمود و دیده‏هایش را قوى نمود تا آنکه توانست آیات بزرگ پروردگار را مشاهده نماید اینست معناى[FONT=&quot] وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‏ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‏[/FONT] یعنى رسید بآنجائیکه اراده فرمود خداوند و بچشم مبارک بزرگترین آیات خدا را دید.[/FONT]​
[FONT=&quot]حضرت باقر (ع) فرمود ضخامت و قطر درخت سدرة المنتهى بمقدار صد سال راه است از ایام دنیا و یک برگ از آن تمام اهل دنیا را میپوشاند و بر هر برگى فرشته‏اى است که تسبیح و ستایش مینماید پروردگار را إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ ما یَغْشى‏، ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‏ چون حجاب از میان پروردگار و پیغمبرش برداشته شد پوشید نور با عظمت او سدرة المنتهى را چشم مبارک رسول اکرم آنچه را باید بنگرد از آیات پروردگار و حقایق آنعالم بدون هیچ کم و بیش مشاهده کرد و تعدى ننمود. سدرة المنتهى در آسمان هفتم است و ملخص وصف آن که پیغمبر اکرم براى اصحاب خود وصف فرمود بقرار ذیل است:[/FONT]​
[FONT=&quot]میوه آن مانند قله کوه و برگش مثل گوش فیل و تمام نهرهاى بهشت از زیر آن جاریست و هیچ مخلوقى از ماوراء آن خبر ندارد و سوار تندرو مدت صد سال سى تواند مسافت آنرا قطع کند یکبرگ آن تمام اهل دنیا را سایه افکند و میوه آن انواع حلى و حلل و اثمار است صد هزار شاخه دارد بر هر شاخه‏اى صد هزار برگ و بر هر برگى صد هزار بند و در زیر هر بندى صد هزار فرشته مشغول ذکر خداست و بدایع عجیبه و غرائب بدیعه‏اى بآن احاطه نموده که هر یک دلالت تام دارند بر کمال قدرت و علم باریتعالى و آن درخت را بزرگى و نور با عظمت پروردگار پوشانیده و بواسطه آن با طراوت و نضارت و نیکو منظر است و تمام عالم نمیتوانند وصف آن کنند و از توصیفش عاجز هستند و فرشتگان مانند پروانه‏هاى طلا بر اطراف آن پرواز میکنند و آنچه از ماوراء آن نزول مینماید بآن منتهى میگردد و هر چه از مادون آن صعود کند نیز بآن منتهى میشود و بهشت نزد سدرة المنتهى است.[10][/FONT]​
[FONT=&quot]البته در نظر عرفا و اهل تصوف ، سدر تعبیری عرفانی می یابد. [FONT=&quot]عبدالرزاق کاشانی[/FONT] معتقد است:[/FONT]​
[FONT=&quot]«بالاخره صوفی به بقاء در مقام سدره المنتهی می رسد که مقام روح است، ولی دیگر نسبت به ذات الهی به هیچ وجه برایش حجابی وجود ندارد. او به حق الیقین رسیده است و ذات الهی را، با کاملترین نوع مشاهده، شهود می نماید. صوفی به وسیلۀ شهود می تواند ذات الهی را بدون محجوب بودن از صفات و صفات را بدون محجوب بودن از ذات ملاحظه کند.»[11][/FONT]​
[FONT=&quot]در تفسیر شریف لاهیجی آمده است:[/FONT]​
[FONT=&quot]«در بصائر الدرجات از حضرت صادق علیه السلم روایت کرده که چون حضرت از سدرة المنتهى گذشت، سدره گفت پیش ازین هیچ پیغمبرى و فرشته‏اى از من نگذشته بنا برین میتواند که اضافه سدره به منتهى اضافه شى‏ء به مکان آن باشد مثلا گویند:« اشجار بلده کذا» یعنى سدره مکانى که آن نهایت سیر ملایک و ارواح سعد است‏.»[12][/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]توضیح این نکته لازم است که درخت سدر برابر با [/FONT][FONT=&quot]درخت طوبی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یا [/FONT][FONT=&quot]درخت کیهانی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اساطیری است[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT]​
 

Similar threads

بالا