سلام به همگی.
کسی از بچه های دانشگاه کرج تو این سایت هست؟
کسی از بچه های دانشگاه کرج تو این سایت هست؟
دانشگاه کرج پر بچه باحال
- شروع کننده موضوع sara_hyperactive
- تاریخ شروع
سلام.
بههههههههه بالاخره یکی بله رو داد.
من سارا جون هستم . مترجمی انگلیسی می خونم دانشگاه کرج.
خوشحال شدم از آشنایی باهاتون. امیدوارم باز این ورا ببینمتون.
بچه ها هر کس میاد اینجا خودشو لطفا یه معرفی کنه.
بههههههههه بالاخره یکی بله رو داد.
من سارا جون هستم
. مترجمی انگلیسی می خونم دانشگاه کرج. خوشحال شدم از آشنایی باهاتون. امیدوارم باز این ورا ببینمتون.
بچه ها هر کس میاد اینجا خودشو لطفا یه معرفی کنه.
آخرین ویرایش:
آخی بچه های ما چقدر درسخون بودن من خبر نداشتم اصلا هیچ کدومشون نمیان اینترنت چه برسه تالار گفتمان 
ramtin_m2320
عضو جدید
salam sara man ramtin hastam az karaj hesabdari mikhonam omidvaram in shorooe ye ashnayiye khob bashe va betonim dostaye khobi bara ham bashim
سلام. چه عجب بابا. می بینم که از دانشکده ی خودمونم هستی که. ای ول.
به هر حال از آشنایی باهات خیلی خوشحال شدم.
یه سوال؟ تو تاحالا م دونستی بچه های ما انقدر درسخون و مثبتن که سر و کله شونم اینجا پیدا نمی شه؟
به هر حال از آشنایی باهات خیلی خوشحال شدم.
یه سوال؟ تو تاحالا م دونستی بچه های ما انقدر درسخون و مثبتن که سر و کله شونم اینجا پیدا نمی شه؟
سلام
خوب برو اونجایی که درس خوندی توش.
حالا اگه هم دوست داری بیا اینجا. اشکال نداره انتقالیتو میگیریم مهمانم می پذیریم.
خوب برو اونجایی که درس خوندی توش.
حالا اگه هم دوست داری بیا اینجا. اشکال نداره انتقالیتو میگیریم مهمانم می پذیریم.
elahe_2323
عضو جدید
سلام
من هم كرج درس مي خونم.
من مترجمي انگليسي مي خونم. فكر كنم همكلاسيتم سارا جون. حدس مي زنم كي هستي تو هم سعي كن حدس بزني كي هستم.
من هم كرج درس مي خونم.
من مترجمي انگليسي مي خونم. فكر كنم همكلاسيتم سارا جون. حدس مي زنم كي هستي
تو هم سعي كن حدس بزني كي هستم.
بههههههههه. سلام . احتیاج به حدس زدن نداره که خانومی.( خودت می دونی چرا).
چه خبر از این ورا؟ می بینی بچه های ما چه خرخونن اصلا کسی نمیاد اینجا همه مثبتن الا من و تو.
. احتیاج به حدس زدن نداره که خانومی.( خودت می دونی چرا).چه خبر از این ورا؟ می بینی بچه های ما چه خرخونن اصلا کسی نمیاد اینجا همه مثبتن الا من و تو.
روناک
روناک
سلام
منم دانشجوی میکروبیولوژی دانشگاه کرج هستم و از اشنایی با شما خوشحالم .
راستی میدونید ساختمون ب بیشتر شبیه یه پاساژه تا یه دانشکده
البته باید به اونیایی که نمیدونن بگم بچه های دانشکده ادبیات و مترجمی و
بچه های فوق العاده باحالین خیلی درسخونن وهمش سرشون تو کتاب و درسو و از حرفا که دیگه خودتون بهتر میدونین.ازشوخی گذشته بچه های این دانشکده واقعا خیلی شاد و با روحیه هستن که جای خوشحالی داره
روناک
سلام
منم دانشجوی میکروبیولوژی دانشگاه کرج هستم و از اشنایی با شما خوشحالم .
راستی میدونید ساختمون ب بیشتر شبیه یه پاساژه تا یه دانشکده
البته باید به اونیایی که نمیدونن بگم بچه های دانشکده ادبیات و مترجمی و
بچه های فوق العاده باحالین خیلی درسخونن وهمش سرشون تو کتاب و درسو و از حرفا که دیگه خودتون بهتر میدونین.ازشوخی گذشته بچه های این دانشکده واقعا خیلی شاد و با روحیه هستن که جای خوشحالی داره
آخرین ویرایش:
علیک سلام.
بابا شماها هم که رو همه ی ساختمونای کرج یه اسم گذاشتید الف که شد اکواریوم ب هم که گویا اسم داره
خرخونو خوب اومدی ای ول.
بچه های میکروبیولوژی هم که دیگه ته بچه با معرفتن
خلاصه خوشحال شدم از آشناییت
بابا شماها هم که رو همه ی ساختمونای کرج یه اسم گذاشتید الف که شد اکواریوم ب هم که گویا اسم داره
خرخونو خوب اومدی ای ول.
بچه های میکروبیولوژی هم که دیگه ته بچه با معرفتن
خلاصه خوشحال شدم از آشناییت
ساراجون نمی دونم با نشریه دارکوب اشنایی داری یا نه ؟نشریه ی بچه های میکروبه.یه
قسمتی ازشماره قبل شو مینویسم بخون حال کن.(قابل توجه حراست پاچه گیر دم در )
((حسنی به مکتب نمی رفت ))
یهروز ز روزای خدا
دارکوب ما
روی درخت معرفت
نشسته بود به دورو ور نگاه می کرد
به این طرف به اون طرف
به این واون
نگاه به ادما میکرد
که ناگهان حسنی رو دید
بین حسنی با اقاش
کش مکشی راه افتاده
اقاش میگفت:حسنی برو !!!
حسنی میگفت :نه نمیرم!!
حسنی برو نه نمی رم !!
((حسنی به مکتب نمی رفت))
ولی اقاش هر جوری بود
با حرف و وعده ووعید
حسنی رو راضیش می کنه
باگاری(سمند)راهیش می کنه
بچه رو مکتب می زارن
تحصیل معرفت کنه
تا بشناسه راه درست واز غلط
عیبی داره پیدا کنه اصلاح کنه
حسنی اومد بره کلاس
دربون مکتب خونشون
بابایی بود بابا غضب
نشسته بود رو صندلی از صبح تا شب
یه لنگه پا خستگی ام حالیش نبود
نگاه میکرد به راست و چپ
حسنی نگو حالا با موهای بلند
شلوار تنگ
ریش بی سیبل
لباس پوشیده رنگ وارنگ
اخ اخ اخ......!!!
ولی به خدا دلش قشنگ
اومد که تا فرار کنه از لای در
بابا غضب حسن رو دید
از جا پرید
(حسنی)سلام
(بابا غضب)درد بلام بازم تویی
نگاش بکن
موی بلند
شلوار تنگ
ریش بی سبیل
لباس پوشیده رنگ وارنگ
مگه اومدی شهر فرنگ
واه واه واه !!!
حسنی میگه :اخه بابا
بابا میگه :
بدون حرف کارت بده برو بالا
تا موهاتو کوتا کنی
تا خودتو شبیه ادما کنی
حسنی که دید رفتارش
زبون مثل مارش
سینه سپر کرد که بابا
چی می گی شما
موی به این قشنگی
بچه به این زرنگی
تو دنیا تا نداره؟
کارتمو جا گذاشتم
هیچ جوری راه نداره ؟
بابا غضب نگاهی کرد به راست و چپ
گفت که عجب کارت نداری ؟
حسنی میگه :نه که ندارم
بابا غضب هوار هوار
گویی پلنگ کرده شکار
صدا می زد
قیچی و چوب وردار بیار
قیچی به موهاش بزنیم
چوب کف پاهاش بزنیم
صورتشو ماشین کنیم
پیرهنشو عوض کنیم
شلوار کردی پاش کنیم
تا دلمون خنک بشه
تا حسنی ادب بشه
به اصطلاح خودشون ادم بشه
غافل از اینکه ظاهرش عوض بشه
ولی دلش.....!!!؟؟؟؟
کسی به اون کار نداره
دارکوب ما
نشسته بود از اون بالا
ماجرارو نگاه می کرد
یواش یواش زمزمه با خدا میکرد
این بچه ها همه خوبن
مشکل ما این چیزا نیست
مشکل ما عمیق تره
اگه می خواین درست بشه
از خودمون شروع کنیم
راهها باید عوض بشه چشمها باید شسته بشه
صدق باید صاف باشه
نیت باید درست باشه
زبون باید نرم باشه
مشکل ما موی و لباس رنگی نیست
مشکل ما ریش و سبیل و قیچی نیست
دزدی و هیزی مشکله
زیر ورو میزی مشکله
ظاهرشون هر چی باشه درست می شه
دله که باید سالم وتندرست بشه
روح باید بزرگ باشه
دل مثه ایینه نازکه
گرد وغبار ایینه با چوب وچماغ پاک نمیشه
اب می خواد که پاک تر از ایینه باشه
دروازه بون مکتبا
باید بشن بابا کرم
دنیا باید امن باشه
حرمت ادما تو اون حفظ بشه
مثل حرم
چند روز بعد حسنی اومد
موی کوتاه عین بابا
روی سفید
کرده پاش شلوار تنگ
از سر تا پاش همه یه رنگ
((دارکوب ما :خطا می کرد!!!!))
حسنی نگو یه دسته گل
تر وتمیز و تپل ومپل
ادم چیه فرشته بود
رو پیشونیش نوشته بود......
قسمتی ازشماره قبل شو مینویسم بخون حال کن.(قابل توجه حراست پاچه گیر دم در )
((حسنی به مکتب نمی رفت ))
یهروز ز روزای خدا
دارکوب ما
روی درخت معرفت
نشسته بود به دورو ور نگاه می کرد
به این طرف به اون طرف
به این واون
نگاه به ادما میکرد
که ناگهان حسنی رو دید
بین حسنی با اقاش
کش مکشی راه افتاده
اقاش میگفت:حسنی برو !!!
حسنی میگفت :نه نمیرم!!
حسنی برو نه نمی رم !!
((حسنی به مکتب نمی رفت))
ولی اقاش هر جوری بود
با حرف و وعده ووعید
حسنی رو راضیش می کنه
باگاری(سمند)راهیش می کنه
بچه رو مکتب می زارن
تحصیل معرفت کنه
تا بشناسه راه درست واز غلط
عیبی داره پیدا کنه اصلاح کنه
حسنی اومد بره کلاس
دربون مکتب خونشون
بابایی بود بابا غضب
نشسته بود رو صندلی از صبح تا شب
یه لنگه پا خستگی ام حالیش نبود
نگاه میکرد به راست و چپ
حسنی نگو حالا با موهای بلند
شلوار تنگ
ریش بی سیبل
لباس پوشیده رنگ وارنگ
اخ اخ اخ......!!!
ولی به خدا دلش قشنگ
اومد که تا فرار کنه از لای در
بابا غضب حسن رو دید
از جا پرید
(حسنی)سلام
(بابا غضب)درد بلام بازم تویی
نگاش بکن
موی بلند
شلوار تنگ
ریش بی سبیل
لباس پوشیده رنگ وارنگ
مگه اومدی شهر فرنگ
واه واه واه !!!
حسنی میگه :اخه بابا
بابا میگه :
بدون حرف کارت بده برو بالا
تا موهاتو کوتا کنی
تا خودتو شبیه ادما کنی
حسنی که دید رفتارش
زبون مثل مارش
سینه سپر کرد که بابا
چی می گی شما
موی به این قشنگی
بچه به این زرنگی
تو دنیا تا نداره؟
کارتمو جا گذاشتم
هیچ جوری راه نداره ؟
بابا غضب نگاهی کرد به راست و چپ
گفت که عجب کارت نداری ؟
حسنی میگه :نه که ندارم
بابا غضب هوار هوار
گویی پلنگ کرده شکار
صدا می زد
قیچی و چوب وردار بیار
قیچی به موهاش بزنیم
چوب کف پاهاش بزنیم
صورتشو ماشین کنیم
پیرهنشو عوض کنیم
شلوار کردی پاش کنیم
تا دلمون خنک بشه
تا حسنی ادب بشه
به اصطلاح خودشون ادم بشه
غافل از اینکه ظاهرش عوض بشه
ولی دلش.....!!!؟؟؟؟
کسی به اون کار نداره
دارکوب ما
نشسته بود از اون بالا
ماجرارو نگاه می کرد
یواش یواش زمزمه با خدا میکرد
این بچه ها همه خوبن
مشکل ما این چیزا نیست
مشکل ما عمیق تره
اگه می خواین درست بشه
از خودمون شروع کنیم
راهها باید عوض بشه چشمها باید شسته بشه
صدق باید صاف باشه
نیت باید درست باشه
زبون باید نرم باشه
مشکل ما موی و لباس رنگی نیست
مشکل ما ریش و سبیل و قیچی نیست
دزدی و هیزی مشکله
زیر ورو میزی مشکله
ظاهرشون هر چی باشه درست می شه
دله که باید سالم وتندرست بشه
روح باید بزرگ باشه
دل مثه ایینه نازکه
گرد وغبار ایینه با چوب وچماغ پاک نمیشه
اب می خواد که پاک تر از ایینه باشه
دروازه بون مکتبا
باید بشن بابا کرم
دنیا باید امن باشه
حرمت ادما تو اون حفظ بشه
مثل حرم
چند روز بعد حسنی اومد
موی کوتاه عین بابا
روی سفید
کرده پاش شلوار تنگ
از سر تا پاش همه یه رنگ
((دارکوب ما :خطا می کرد!!!!))
حسنی نگو یه دسته گل
تر وتمیز و تپل ومپل
ادم چیه فرشته بود
رو پیشونیش نوشته بود......
ای ولللللللللللللللللللل. خیلی باحال بود بابا. ماجرای این نشریه چیه یه کم بیشتر توضیح می دی خوشم اومد ازش.
خدایی منم خیلی با این حراست پاچه گیر مشکل دارم فقطم سر این که حرمتو نگه نمی داره. به این زنه گفتم می خوای گیر بدی بده ولی چرا مثل آدم حرف نمی زنی ماجرا واسه قبل عید بود یه ذره کل کردیم کل حرفم هم این بود که با بچه ها درست صحبت کن لااقل. ولی آخرش دیگه رام نداد دانشگاه
الان دیگه با عبا می رم تو
آذین جون خوش اومدی.
می شه رشته ات رو هم بگی؟
می شه رشته ات رو هم بگی؟
lovy.17.3.1367
عضو جدید
محمد
محمد
محمد
من لوی هستم از اشنای با شما خوشحالمآذین جون خوش اومدی.
می شه رشته ات رو هم بگی؟
lovy.17.3.1367
عضو جدید
elahe_2323
عضو جدید
پرشيا دوست ندارم دلت رو بشكنم ولي بايد بگم از پيش تعيين شده بود.
بههههههههه. سلام
چه خبر از این ورا؟ می بینی بچه های ما چه خرخونن اصلا کسی نمیاد اینجا همه مثبتن الا من و تو.
سلام بچه ها منم تو گروه تون راه میدید
سلام ماندانا خانم. خوش اومدی.
کجا رو از کرج بهتر پیدا کردی واسه درس خوندن که اینجا نخوندی؟
پرشيا
عضو جدید
علیک سلام
معلومه که را می دیم. گروه خودتونه
خوش اومدی و خوشحالیم از آشناییت
دمتون گرم...
بچه ها چه خبره دانشگاه؟چقدر گیر بازاره؟
بعد اون حراست باید هفت خان رستمو تازه رد کنی.
همه جا گوله گوله فاطما کماندو وایسادن به ملت گیر می دن؟
اول سلام
چقدر گیر بازاره؟
بعد اون حراست باید هفت خان رستمو تازه رد کنی.
همه جا گوله گوله فاطما کماندو وایسادن به ملت گیر می دن؟
دوم اینکه اگر چند مدت قشنگتر باشی بد 
ازحالت اج وجق همدرمیاییم 
راستی حراست بیخیال چه رشته میخونید 
اسامی استادهای خوب در شیمی چیه موفق باشید bye
اول سلام
اولا سلام
ثانیا خودت فهمیدی چی نوشتی؟
سوما شما رو نمی دونم ولی ما که اجق وجق نیستیم
چهارما اگه لطف می کردی پستها رو می خوندی می فهمیدی چه رشته ای می خونیم
پنجما رشتم شیمی نیست که اسم استادای خوبشو بدونم. ترم اولی نه؟
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد واحد کرج | کرج | 30 | |
|
دانشگاه آزادکرج تنهاواحددرسطح استان البرز | کرج | 18 | |
| M | اانتقالی به کرج | کرج | 2 |