داستان غربت آقام امام زمان (عج)

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم...

دیشب حاجاقا میگفت...
زمان فرعون..خیلی به بنی اسرائیل سخت میگرفتن.. حتی
زنان باردار رو هم وادار به کار کردن میکردند...
یه روز یکی از همین زنای باردار،اونقدر از ظلم و ستم اینا خسته و دلشکسته میشه که میشینه روی زمین و با چشمای خیس و قلب شکسته میگه
"خدایا پس این منجی که وعده ش رو دادی کی میاد ما رو نجات بده؟"

خداوند به خاطر دل شکسته این زن..ولادت حضرت موسی (ع)رو 70 سال جلو می ندازه...

آقای غریب من...
منو ببخش که دلم حتی به اندازه یکی از آدمهای قوم بنی اسرائیل شکسته نیست....
آقا جان...
منو ببخش که باعث میشم ظهورت روز به روز به تاخیر بیفته.
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاجاقا میگفت..
یه دختری تعریف میکرده
"زمان دانشجوئیم خیلی ادعام میشد منتظر آقام...سربازشم...دلتنگ و مطیعشم..
یه روز یه سخنرانی اومد دانشگاهمون...شروع کرد حرف زدن از اینکه هیچ کدوممون منتظر واقعی نیستیم...همه فقط ادعاشو داریم...
تو دلم گفتم..برو بابا..چی داری میگی...من که منتظر آقا هستم و برای ظهورش دعا میکنم...
شب تو خواب دیدم زنگ در رو زدن...رفتم در رو باز کردم دیدم آقام مهدی (عج) پشت دره...گفت فلانی میتونم بیام داخل...
یادم افتاد خونه شلوغه..برگشتم تو تا یکم خونه رو جمع و جور کنم...نگاه کردم دیدم ..یه عکس رو دیواره..گفتم وای اگه آقام اینا رو ببینه ناراحت میشه..
اونور چندتا سی دی ترانه...
شروع کردم همه شونو جمع کردن...مدتی که گذشت یادم افتاد وای آقا موندن پشت در...
رفتم بیرون دیدم..
مهدی فاطمه (عج) یکی یکی در خونه همه همسایه ها رو زدن..این بین حتی یه خونه هم نبوده که آماده پذیرایی از ایشون باشن و آقا دارن از کوچه خارج میشن..
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من هم خونم تمیز هست هم وسایلم هم ....!

البته مثل زمان بچگی منتظر نیستم ! خیلی وقتم هست دیگه نه دعای تعجیل ظهور خوندم نه ....!

نمی دونم اما وقتی نگاه اوصاع می کنم شرایط ظظهور رو نمی بینم !شاید بهترین و ... کسی که دیده باشم خودم بوده باشم!!! که متاسفانه یه کوچولو منافق هستم! وقتی منی که خودم رو بهترین فرد می بینم و در عین حال منافق دیگه از بقیه چه انتظاری دارم! نه من ترجیح می دم جای اینکه منتظر باشم یه کاری کنم! اگر کاری هم ازم بر نمیاد ! فکر کنم ببینم چرا کاری ازم بر نمیاد و کم کم خودم رو هموار کنم


من موندم که ما چی می خوایم! درسته منجی می خوایم

ولی مگر غیر از این هست که ایرانی می تواند و ایرانی می داند و ایرانی دانش در ثریا ....

خوب دیگه همه چی حله!

فقط این وسط 4 تا بوزینه میمانند

و خداوند شمشیر را آفرید!
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم خونم تمیز هست هم وسایلم هم ....!

البته مثل زمان بچگی منتظر نیستم ! خیلی وقتم هست دیگه نه دعای تعجیل ظهور خوندم نه ....!

نمی دونم اما وقتی نگاه اوصاع می کنم شرایط ظظهور رو نمی بینم !شاید بهترین و ... کسی که دیده باشم خودم بوده باشم!!! که متاسفانه یه کوچولو منافق هستم! وقتی منی که خودم رو بهترین فرد می بینم و در عین حال منافق دیگه از بقیه چه انتظاری دارم! نه من ترجیح می دم جای اینکه منتظر باشم یه کاری کنم! اگر کاری هم ازم بر نمیاد ! فکر کنم ببینم چرا کاری ازم بر نمیاد و کم کم خودم رو هموار کنم


من موندم که ما چی می خوایم! درسته منجی می خوایم

ولی مگر غیر از این هست که ایرانی می تواند و ایرانی می داند و ایرانی دانش در ثریا ....

خوب دیگه همه چی حله!

فقط این وسط 4 تا بوزینه میمانند

و خداوند شمشیر را آفرید!


حس می کنم اصلا حرفاتون از عمق وجودتون نیست، انگاری خودتون هم موافق این حرفا نیستید......
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس می کنم اصلا حرفاتون از عمق وجودتون نیست، انگاری خودتون هم موافق این حرفا نیستید......

بگیر نگیر دار آره!

احساس خستگی می کنم و...

یه جورایی فقط و فقط الان به خدا اعتقاد دارم و...
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگیر نگیر دار آره!

احساس خستگی می کنم و...

یه جورایی فقط و فقط الان به خدا اعتقاد دارم و...


این عالیه که فقط به خدا اعتقاد داشته باشید اما اگه کمی تو خداشناسی پیش برید، در خواهید یافت که ائمه از نور خداوند هستند.

قشنگتر به خداوند فکر کنید....
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاجاقا میگفت..
یه دختری تعریف میکرده
"زمان دانشجوئیم خیلی ادعام میشد منتظر آقام...سربازشم...دلتنگ و مطیعشم..
یه روز یه سخنرانی اومد دانشگاهمون...شروع کرد حرف زدن از اینکه هیچ کدوممون منتظر واقعی نیستیم...همه فقط ادعاشو داریم...
تو دلم گفتم..برو بابا..چی داری میگی...من که منتظر آقا هستم و برای ظهورش دعا میکنم...
شب تو خواب دیدم زنگ در رو زدن...رفتم در رو باز کردم دیدم آقام مهدی (عج) پشت دره...گفت فلانی میتونم بیام داخل...
یادم افتاد خونه شلوغه..برگشتم تو تا یکم خونه رو جمع و جور کنم...نگاه کردم دیدم ..یه عکس رو دیواره..گفتم وای اگه آقام اینا رو ببینه ناراحت میشه..
اونور چندتا سی دی ترانه...
شروع کردم همه شونو جمع کردن...مدتی که گذشت یادم افتاد وای آقا موندن پشت در...
رفتم بیرون دیدم..
مهدی فاطمه (عج) یکی یکی در خونه همه همسایه ها رو زدن..این بین حتی یه خونه هم نبوده که آماده پذیرایی از ایشون باشن و آقا دارن از کوچه خارج میشن..

بسم الله الرحمن الرحیم...

دیشب حاجاقا میگفت...
زمان فرعون..خیلی به بنی اسرائیل سخت میگرفتن.. حتی
زنان باردار رو هم وادار به کار کردن میکردند...
یه روز یکی از همین زنای باردار،اونقدر از ظلم و ستم اینا خسته و دلشکسته میشه که میشینه روی زمین و با چشمای خیس و قلب شکسته میگه
"خدایا پس این منجی که وعده ش رو دادی کی میاد ما رو نجات بده؟"

خداوند به خاطر دل شکسته این زن..ولادت حضرت موسی (ع)رو 70 سال جلو می ندازه...

آقای غریب من...
منو ببخش که دلم حتی به اندازه یکی از آدمهای قوم بنی اسرائیل شکسته نیست....
آقا جان...
منو ببخش که باعث میشم ظهورت روز به روز به تاخیر بیفته.

آقا جان ببخش خاک بر سرم چکارای کردم آقاجان به مادرت قسم میدم ببخش
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم...

دیشب حاجاقا میگفت...
زمان فرعون..خیلی به بنی اسرائیل سخت میگرفتن.. حتی
زنان باردار رو هم وادار به کار کردن میکردند...
یه روز یکی از همین زنای باردار،اونقدر از ظلم و ستم اینا خسته و دلشکسته میشه که میشینه روی زمین و با چشمای خیس و قلب شکسته میگه
"خدایا پس این منجی که وعده ش رو دادی کی میاد ما رو نجات بده؟"

خداوند به خاطر دل شکسته این زن..ولادت حضرت موسی (ع)رو 70 سال جلو می ندازه...

آقای غریب من...
منو ببخش که دلم حتی به اندازه یکی از آدمهای قوم بنی اسرائیل شکسته نیست....
آقا جان...
منو ببخش که باعث میشم ظهورت روز به روز به تاخیر بیفته.

:cry:[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مهدي جان[/FONT]!

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سئوالی ساده دارم از حضورت ... من آيا زنده ام وقت ظهورت ... [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اگر که آمدی من رفته بودم ... اسير سال و ماه و هفته بودم ... [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دعايم کن دوباره جان بگيرم ... بيايم در رکاب تو بميرم...[/FONT]

 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون..
مشکل اصلی ما اینه که..
مولا گفتنمون در همین حد مونده..
فقط شعر..فقط یه روضه و فقط یه دعای فرج..
خود سازی..جامعه سازی...خبری نیست..
ظهور شرایط داری که ما باید ایجادش کنیم...
جایی میخوندم که مولامون به یکی از یارانشون فرمودن:
"فلانی به شیعیان ما بگید برای ظهور ما دعا کنند تا از زندان غیبت رهایی یابیم"
می بینید..این یعنی به مولامون خیلی سخت می گذره...
که غیبت رو زندان دونستن..
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شرمنده ام...

شرمنده ام...



ز هـر کسی که گرفتـم سراغ خانــه تو

ز مــن گرفت نشـــان از تو و نشــانه تو

نــــوکر رخ ارباب نبیند سخـــــت است

شب گر رخ مهــتاب نبیند سخت است

لــــب تشنه اگر آب نبیند سخت است


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=161827&stc=1
شرمنده آقا.jpg
 

Similar threads

بالا