داستان زندگی اشرف پهلوی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمت اول

قسمت اول

قسمت اول : :gol:


اشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است. اولین دختر رضاخان «همدم السلطنه» نام داشت و حاصل ازدواج رضاخان با زنی به نام «صفیه» بود. صفیه خانم از اهالی همدان بود كه رضاخان در اوایل انتصاب به فرماندهی آتریاد قزاق همدان، وی را صیغه نمود و پس از یك سال طلاق داد. دومین همسر رضاخان «تاج الملوك» نام داشت، وی فرزند یكی از فرماندهان ارشد قوای قزاق به نام تیمورخان آیرملو بود كه در جریان انقلاب اكتبر 1917 روسیه به همراه خانواده اش به ایران مهاجرت كرده و در تهران اقامت گزیده بود. اشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است. اولین دختر رضاخان «همدم السلطنه» نام داشت و حاصل ازدواج رضاخان با زنی به نام «صفیه» بود. صفیه خانم از اهالی همدان بود كه رضاخان در اوایل انتصاب به فرماندهی آتریاد قزاق همدان، وی را صیغه نمود و پس از یك سال طلاق داد.
دومین همسر رضاخان «تاج الملوك» نام داشت، وی فرزند یكی از فرماندهان ارشد قوای قزاق به نام تیمورخان آیرملو بود كه در جریان انقلاب اكتبر 1917 روسیه به همراه خانواده اش به ایران مهاجرت كرده و در تهران اقامت گزیده بود.
تاج الملوك دختری قد كوتاه و زشت رو و به اصطلاح عوام «ترشیده»! بود و هنگام ازدواج با رضاخان بیش از 24 سال از سنش می گذشت كه درآن زمان برای ازدواج سن زیادی بود زیرا عموم خانواده ها مطابق رسوم رایج دختران خود را تا پیش از سن 18 سالگی به خانه بخت می فرستادند. اما این مسایل برای رضاخان اهمیت نداشت. برای رضاخان كه دوران كودكی و نوجوانی و جوانی خود را به عنوان «تابین» (قزاق بدون درجه همانند سرباز) در فوج قزاق گذرانده بود، این نكته مهم بود كه با دختر یكی از امرای ارشد این فوج ازدواج می كند. ارتشبد فردوست در این مورد می نویسد:
«در آن زمان برای رضاخان افتخاری بود كه با یك دختر میرپنج ازدواج كرده است. . . ». (1)
اولین فرزند تاج الملوك، شمس نام داشت كه دو سال بزرگ تر از «اشرف» بود. اشرف در روز چهارم آبان 1298 ه- ش چند ساعت پس از تولد محمدرضا پهلوی در خانه ای واقع در كوچه ضلع شمال شرقی میدان حسن آباد تهران به دنیا آمد. با تولد اشرف و محمدرضا تحولات بزرگی در زندگی رضاخان پدید آمد و از سوی ژنرال آیرون ساید- فرمانده نیروهای انگلیسی در بین النهرین- برای فرماندهی كودتای نظامی علیه احمدشاه قاجار انتخاب شد و در فرصتی كمتر از یك سال وی، در سوم اسفند 1299 به همراه سیدضیاءالدین طباطبائی به عنوان فرمانده نظامی كودتا به تهران حمله كرد و در كودتایی بدون خونریزی این شهر را تصرف كرده و از سوی شاه به عنوان وزیر جنگ معرفی شد. رضاخان به همین دلیل تولد محمدرضا و اشرف را خوش یمن تلقی می كرد و پیشرفت هایش در عرصه های سیاسی - نظامی را مرهون قدوم این كودكان می دانست. او تمام عاطفه اش را به پای محمدرضا می ریخت و آنچنانكه باید و شاید به اشرف محبت نمی كرد، تاجایی كه اشرف خود نیز متوجه این تفاوت و تبعیض شده بود و بعدها به هنگام تدوین خاطراتش به این موضوع اشاره كرد:
«قبل از من خواهر دوست داشتنی ام، شمس به دنیا آمده بود و حالا هم پسری متولد شده بود كه رؤیاهای پدر و مادرم را برآورده می ساخت. این حقیقت كه من در همان روزی متولد شده بودم كه محمدرضا پهلوی ولیعهد و شاه آینده ایران به دنیا آمده بود، همیشه این فكر را در من تقویت می كرد كه هرگز نباید از پدر و مادرم انتظار داشته باشم محبت و علاقه مخصوصی نسبت به من اظهار نمایند». (2)
اما همانقدر كه محمدرضا مورد علاقه و محبت رضاخان بود، تاج الملوك دخترش شمس را دوست می داشت و همواره او را به اشرف ترجیح می داد:
«بعضی از شب ها را به خاطر می آوردم كه خوابم نمی برد یا در خواب كابوس می دیدم و بیدار می شدم. روی پنجه پا آهسته تا جلوی در اتاق مادرم می رفتم و می دیدم كه مادرم و خواهرم در كنار هم خوابیده اند و بیرون در كمی گریه می كردم و بعد نزد دایه ام می رفتم و با خود فكر می كردم كه «جای خاصی» برای من وجود ندارد. من خیلی زود به این واقعیت پی بردم كه خودم باید مسائل و مشكلاتم را حل كنم و خودم باید مستقلاً فكر و اقدام كنم و بهای آن را هم بپردازم». (3)
كم توجهی به اشرف، تأثیرات عمیقی بر روح اشرف گذاشته بود، تاجایی كه او خود را در خانه پدری بیگانه می انگاشت:
«با آنكه این همه بچه در خانواده ما وجود داشت، دوران كودكی من اغلب به تنهایی می گذشت. شمس كه اولین بچه و دختر مورد علاقه خانواده بود. برادرم را هم ]كه[ اولین پسر و ولیعهد بود، همه دوست داشتند و من خیلی زود احساس كردم كه بیگانه ای بیش نیستم و باید برای خود جایی باز كنم. . . ». (4)
زمانی كه رضاخان در روز 9 آبان سال 1302 هجری شمسی بر اریكه سلطنت تكیه زد، اشرف 4 ساله بود. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه زرتشتیان تهران گذراند، اما تحصیلات عالیه نداشت. حتی دوره دبیرستان را هم تمام نكرد. رضاخان علاقه داشت تا فرزندانش حداقل یك زبان خارجی را بیاموزند. به همین سبب همسر فرانسوی یكی از افسران ارتش را مأمور آموختن زبان به شمس و اشرف و محمدرضا كرد و او چند سالی به كار آموزش زبان فرانسه به فرزندان شاه اشتغال داشت:
«پدرم چون به كمبود تحصیلات رسمی خود كاملاً آگاه بود، از این رو تصمیمش آن بود كه ما باید تحصیل كنیم و دست كم یك زبان خارجی یاد بگیریم. به همین سبب مادام ارفع را كه همسر فرانسوی یكی از افسران ارتش بود، استخدام كرد تا به ما زبان فرانسه بیاموزد». (5)
در روز هفدهم دی ماه سال 1314، رضاشاه دستور داد تا به زور چادر را از سر زنان و دختران ایرانی بردارند و خود برای به اصطلاح تشویق مردم و مرعوب ساختن مدیران و كاركنان دولت، چادر از سر زن و دختران خود برداشت و آنها را به مجالس و میهمانی های رسمی كه به این مناسبت ترتیب می یافت، برد. كشف حجاب اولین اثرات سوء خود را در دربار و خانه رضاخان گذاشت و دختران او كه دیگر منعی برای پوشاندن خود نداشتند، آزادانه با پسران معاشرت كردند. در ایام تابستان دختران رضاخان بعد از ظهرها به حوالی باغ های «دروس» می رفتند و با پسرهای «عبدالحسین تیمور تاش» كه باغ ییلاقی اش در آن حوالی بود، دوچرخه سواری می كردند. از رهگذر همین گونه بازی ها و معاشرت های بی پروا با پسرهای همسن و سال خود بود كه نخستین جوانه های رابطه های شیطانی در قلب «اشرف» شكفت و موجب دلباختگی اشرف پهلوی به جوانان همسن و سال خود نظیر «مهرپور تیمورتاش» و «هوشنگ تیمورتاش» گردید. كمبود و یا نبود دختر در میان مجموعه دوستان اشرف پهلوی، موجب شد تا از پروای او در برخورد با مردان بشدت كاسته شود و مروری بر اسامی دوستان نزدیك دوران نوجوانی و جوانی اشرف این نكته را به خوبی به اثبات می رساند.
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشرف نیز در بازگویی خاطرات ایام نوجوانی خود علل گرایش و آمیزشش با مردان را همین كمبود دوستان دختر می داند: «چون دوست و همبازی دختری نداشتم، رفقای برادرم را به دوستی انتخاب كرده بودم. . . ». (6) وی افراط در برقراری رابطه با مردان را تلاش برای شكستن روابط قالبی و محدود زنان در آن ایام توجیه می كند و اینكه به زعم خودش نمی خواسته به سرنوشت محتوم و مقدر زنان تن در دهد:
«با وجود تمام این فعالیت های مردانه هرگز دلم نمی خواست پسر بودم. به عكس، خیلی خوشحال بودم كه زنم. . . هر چند هرگز حاضر نشدم نقش قالبی و محدودی را كه در آن روزگار برای زنان مقدر شده بود، بپذیرم. برای من نقش مردان، با آرزوی عمل و حق انتخابهایی كه داشتند، خیلی جالب تر به نظر می آمد و شاید به همین جهت است كه من بیشتر عمر خود را صرف فعالیت در دنیای مردان كرده ام». (7)

اشرف نیز در بازگویی خاطرات ایام نوجوانی خود علل گرایش و آمیزشش با مردان را همین كمبود دوستان دختر می داند:
«چون دوست و همبازی دختری نداشتم، رفقای برادرم را به دوستی انتخاب كرده بودم. . . ». (6)
وی افراط در برقراری رابطه با مردان را تلاش برای شكستن روابط قالبی و محدود زنان در آن ایام توجیه می كند و اینكه به زعم خودش نمی خواسته به سرنوشت محتوم و مقدر زنان تن در دهد:
«با وجود تمام این فعالیت های مردانه هرگز دلم نمی خواست پسر بودم. به عكس، خیلی خوشحال بودم كه زنم. . . هر چند هرگز حاضر نشدم نقش قالبی و محدودی را كه در آن روزگار برای زنان مقدر شده بود، بپذیرم. برای من نقش مردان، با آرزوی عمل و حق انتخابهایی كه داشتند، خیلی جالب تر به نظر می آمد و شاید به همین جهت است كه من بیشتر عمر خود را صرف فعالیت در دنیای مردان كرده ام». (7)
«اشرف پهلوی» همیشه به عنوان سمبل فساد درباریان، زبانزد خاص و عام بود، زیرا هرزگی ها، زد و بندها، قانون شكنی ها و ولنگاری های او حد و مرزی نداشت و همین امر همیشه مشكلاتی را برای برادرش «محمدرضا» فراهم می آورد.
احمدعلی مسعود انصاری در خاطرات خود روابط اشرف با برادرش محمدرضا و فرح- همسر وی- را اینگونه شرح می دهد:
«با این همه اشرف بیشتر از تمام خواهر و برادرهای شاه با او نزدیك و حتی روی او نفوذ داشت دراین اواخر كه شاه در چهره یك مرد قدرتمند ظاهر می شد اشرف تا حدودی دست و پایش را جمع كرده بود و رعایت بعضی از مسایل را می كرد. با این وجود دو مسئله برای آنها كه از نزدیك شاهد روابط درونی دربار بودند روشن بود: یكی اینكه اشرف چندان با فرح روابط نزدیك نداشت. . . و دوم اینكه راه و روش خود شاه را برای مملكت داری در باطن خوش نداشت و شاه هم كه از باطن خواهرش بی خبر نبود، حوزه فعالیتهای او را محدود نگه داشته بود. . . »(8)
احمدعلی مسعود انصاری درباره روابط اشرف با دیگر همسران شاه می نویسد:
«. . . بالأخره همین قدرت طلبی بسیارش او را با تمام همسران شاه در تضاد قرار داده بود. زیرا وی چشم دیدن زنی را كه شخصیت دوم دربار و خاندان سلطنتی باشد نداشت. با فوزیه اختلاف به هم رسانید و معروف است كه یكی از عوامل اصلی پافشاری فوزیه بر طلاق، اختلافش با اشرف بود و آزاری كه از دست رفتار او می كشید. با ثریا نیز وضعی بهتر از این نداشت. به اختلافاتش با فرح ]نیز[ اینجا و آنجا اشاره كرده ام. »(9)
اشرف پهلوی یكی از مهره های اصلی كودتای 28 مرداد بودكه قدرت طلبی و ماجراجویی وی از عواملی بودند كه به او انگیزه فعالیت در این عرصه را می دادند؛ احمدعلی مسعودانصاری در این رابطه می نویسد:
«به طور كلی وی زنی ماجراجو و قدرت طلب است و در این راه از خرج پول و نیرو ابایی ندارد. بیهوده نیست كه یكی از رجال قدیم می گفت: «اگر یك مرد در خاندان پهلوی باشد اشرف است». . . . بر اثر همین خصوصیات است كه اشرف یكی از مهره های اصلی كودتای 28 مرداد شد. . . »(10)
هنگامی كه دكتر محمد مصدق با یاری آیت الله كاشانی - كه مردم را به قیام سی ام تیر ماه سال 1330 فراخواند - دوباره بر اریكه نخست وزیری تكیه زد، از محمدرضا درخواست نمود تا در اسرع وقت مقدمات خروج خواهرش را از ایران فراهم آورد، اما اشرف به بهانه های مختلف دفع الوقت می كرد تا در همان ایام با طرح توطئه ای حكومت مصدق را سرنگون سازد. بالاخره شاه دربرابر اراده مردم در صحنه كه خواستار اخراج اشرف از كشور بودند، تسلیم شد و او را وادار به خروج از كشور نمود:
«والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به اروپا عزیمت كردند. ساعت 4 و نیم بعدازظهر دیروز والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی برای معالجه چشم فرزند كوچك خود، والاحضرت شهریار با هواپیما به اروپا عزیمت كردند». (11)
اما در روز چهارم مرداد سال 1332 چاپ خبر بازگشت اشرف پهلوی به تهران، خشم مردم و اعتراض دولت مصدق را برانگیخت بویژه آنكه ظاهراً او بدون اجازه برادرش به تهران بازگشته بود:
«ورود ناگهانی و بدون اطلاع والاحضرت اشرف موجب تعجب دولت و دربار شد». (12)
البته اشرف در فرودگاه به دروغ ادعا كرد به دلیل ابتلای فرزندش به بیماری سل استخوانی به ایران بازگشته است:
«والاحضرت اشرف گفته است؛ چون فرزندم به بیماری سل استخوانی مبتلا شده و برای معالجه او احتیاج به پول دارم به تهران آمدم تا با فروش اثاثیه و املاك خود وسایل بهبودی او را فراهم كنم. وضع مزاجی پسرم وخیم است. . . والاحضرت در حالیكه گریه می كرد می گفت اگر همین امروز این مبلغ ]20 هزار دلار[ فراهم شود ایران را ترك می كنم و اگر محظوری هم باشد، خودم شخصاً به ملاقات آقای دكتر مصدق می روم». (13)
اما این اشك تمساح ریختن اشرف پهلوی برای آن بود كه به هر طریق ممكن در ایران بماند و نقشی مهم در سرنگونی «دكتر مصدق» ایفا نماید. ورنه گذشت زمان ثابت نمود كه فرزندان او صحیح و سالم بوده اند.
در این میان شاه كه خود را در تنگنای اعتراضات دولت و مردم می دید، بلافاصله دست به كار شد و كوشید تا با درج این اعلامیه در جراید، خود را بی اطلاع معرفی كند:
«اعلامیه دربار شاهنشاهی درباره ورود والاحضرت اشرف پهلوی؛ نظربه اینكه والاحضرت اشرف پهلوی بدون اجازه از پیشگاه مبارك همایونی و اطلاع قبلی دربار شاهنشاهی دیروز بعدازظهر به وسیله هواپیما به تهران وارد شدند، با كسب اجازه از پیشگاه مبارك همایونی به معظم لها ابلاغ شد فوراً از ایران خارج شوند و از این پس نسبت به هر یك از افراد خاندان جلیل سلطنت كه رعایت تشریفات و مقررات مربوط به وزارت دربار كه بستگی به حیثیت مقام شامخ سلطنت را دارد، ننماید با سخت ترین ترتیب عمل خواهد شد.
كفیل وزارت دربار شاهنشاهی
ابوالقاسم امینی». (14)
بدین ترتیب اشرف مجبور می شود در مورخه 10/5/1332 با هواپیمای سوئدی (
S. A. S) تهران را به مقصد سوییس ترك كند.
جالب اینكه اشرف تنها توسط برادران ناتنی اش غلامرضا و حمیدرضا(15) و همسران این دو مشایعت می شود.
اما هجده روز بعد، امریكا و انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی سابق، طی طرحی مشترك، در كودتایی به سركردگی سپهبد زاهدی، دولت قانونی مصدق را ساقط و شاه دربدر در عراق و ایتالیا را دوباره بر سریر سلطنت نشاندند. در این ایام اشرف كه از دكتر مصدق كینه ای غریب در دل داشت، دو روز بعد از كودتا در حالیكه نمی توانست شادی خود را پنهان كند، در برابر خبرنگاران ظاهر شد و چنین گفت:
«به برادر تاج دار خود تهنیت می گویم. . . خیال دارم مسافرتی در مدیترانه بكنم و بعد محتملاً مسافرت كوتاهی به ایران به عمل آورم». (16)
بدین ترتیب اشرف در واپسین روز سال 1332 یعنی هفت ماه پس از سقوط دولت مصدق به قصد انتقام جویی به ایران می آید تا از تك تك كسانی كه كینه ای در دل داشت، عقده گشایی كند. كه یكی از آنها روزنامه نگاری به نام كریم پورشیرازی بود كه به دستور اشرف، زنده زنده در آتش سوزانده شد. زیرا در مقالات آتشینش از اشرف به عنوان جرثومه فساد نام برده بود. اشرف در همین حال پانزده روز پس از بازگشت به ایران با سازماندهی مجدد سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی حضور خود را در عرصه فعالیت های سیاسی كشور اعلام می كند. حتی برای زدودن خاطرات گذشته نقاب انسان دوستی بر چهره می زند. در حالیكه در خلوت باز هم به فسادهای خود ادامه می داد.
«اشرف پهلوی» سرانجام در روزهای فراگیر شدن تظاهرات مردم علیه رژیم برادرش بار دیگر ایران را ترك می كند، سفری كه بازگشتی در پی ندارد.
اشرف پهلوی سه بار ازدواج می كند، نخستین بار به دستور رضاخان و با تأیید انگلیسی ها با «علی قوام» پسرقوام الملك شیرازی و برادر زن اسداله علم ازدواج می كند. در حالیكه بنا بر اعترافات مكررش به فریدون جم نامزد خواهرش «شمس» دل باخته بوده است.
او پس از تبعید رضاخان، سبكسری های خود را بیشتر آشكار می كند، به گونه ای كه در مصر دل به یك پیشه ور مصری به نام «احمد شفیق» می سپارد، و از او صاحب 2 فرزند می شود. اما پس از آنكه حضور شفیق مصری در خانواده سلطنتی به هر نحو ممكن توجیه می شود، اشرف به مهدی بوشهری دل می بندد و چندی بعد با او ازدواج می كند. در حالیكه در طول همه این سالها حتی یك روز هم با وی در زیر یك سقف زندگی نمی كند.
عموم كسانی كه با اشرف پهلوی به هر نحو ممكن مراوده داشته اند، در توصیف او در این صفات متفق القولند:
هرزه - هوسران - بی بندوبار - معتاد - لجوج - بددهن - كینه توز - خسیس - تجمل پرست - مال اندوز و الخ كه ریشه این صفات را بی شك باید در گذشته او جستجو كرد.
اشرف و مواد مخدر
دخالت اشرف پهلوی در قاچاق مواد مخدر مسأله ای پنهانی نبود و همگان در سطح جهان بر این امر واقف بودند و می دانستند كه او یكی از مهم ترین اعضای مافیای جهانی مواد مخدر است و هر بار كه به سفر می رود با استفاده از مصونیت دیپلماتیك خود، چندین كیلو مواد مخدر، بویژه هروئین را جابه جا می كند زیرا به سبب داشتن گذرنامه سیاسی، در هیچ مرز و فرودگاهی جامه دانها و لوازم و وسایل همراه وی را تفتیش نمی كردند.
حسین فردوست متولی امور امنیتی و جاسوس رژیم محمدرضا پهلوی در بخشی از خاطرات خود با عنوان «شیطانی به نام اشرف» به موضوع دخالت اشرف پهلوی در قاچاق مواد مخدر در سطح ایران و اروپا اشاره می كند و می نویسد:
«اشرف قاچاقچی بین المللی بود و به طور مسجل عضو مافیای آمریكاست. او به هر جا كه می رفت در یكی از چمدان هایش هروئین حمل می كرد و كسی هم جرأت نمی كرد آن را بازرسی كند. این مسئله توسط بعضی از مأمورین به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم كه اشرف چنین كاری می كند. محمدرضا دستور داد كه به او بگویید این كار را نكند. همین. . . ». (17)
«پروین غفاری» یكی از معشوقه های شاه در كتاب خاطرات خود ضمن اشاره به نقش «اشرف پهلوی» در قاچاق مواد مخدر می نویسد:
«در حدود سالهای 1334 - 1333 خورشیدی، منزل ما در خیابان چاله هرز و نزدیك كلوپ امریكایی ها بود. . . خلبانی امریكایی به نام «جك» سخت عاشق و شیدای من شده بود. او گاهی به منزل ما می آمد و من نیز در اكثر مجالس امریكایی ها در آن كلوپ شركت می كردم، جك آنقدر مرا دوست داشت كه عكس قاب شده ای از مرا به دیوار اتاقش نصب كرده بود، همین عكس پای مرا به ماجرایی كشاند كه روح من از آن خبر نداشت. قضیه بدین قرار بود كه روزی از روزها جسد جك را در حالیكه پیشانی اش با گلوله ای سوراخ شده بود در اتاقش یافتند، علوی مقدم، رئیس شهربانی وقت و (صرفی) رئیس انگشت نگاری با دیدن عكس من در اتاق جك، مرا به عنوان مظنون به شهربانی برده و در شرایطی سخت بازجویی كردند. من هم كه از اصل ماجرا بی اطلاع بودم، باتندی به سؤالات بازجویان پاسخ می دادم و در نهایت به دلیل فقدان مدارك آزاد شدم. بعدها از غلامرضا (پهلوی) شنیدم كه در شب بازجویی من در محل شهربانی شخص اشرف با علوی مقدم ملاقاتی داشته و سفارشات لازم را به او و صرفی كرده است تا علیه من پرونده سازی كنند. قصد اشرف از این پرونده سازی این بود كه هم كینه دیرینه اش را نسبت به من خالی كند و هم اینكه پرونده به نوعی لوث گردد، چرا كه طبق اطلاع، جك با زنی به نام «نلی» كه چشمان سبزی داشت و مهماندار هواپیما بود، مبادرت به آوردن كوكائین و هروئین به ایران می كردند و اشرف نیز كه در این قبیل امور ید طولایی داشت در یك رقابت مافیایی دستور قتل جك را صادر كرده بود و قاتلین با كمین كردن و پنهان شدن در پشت پرده اتاقش به محض اینكه وی وارد اتاق شده بود با تفنگی كوتاه و از پشت پرده به پیشانی او شلیك كرده بودند. »(18)
ادعاهای این فرد به عنوان فردی مطلع و صاحب نفوذ در دولتمردان رژیم پهلوی مبین این نكته است كه «اشرف» پس از سرنگونی دولت دكتر «محمد مصدق» و كودتای 28 مرداد به نحو افسار گسیخته تری در امر قاچاق مواد مخدر فعال بوده است. و پس از بازگشت به كشور بلافاصله با مافیای بین المللی قاچاق مواد مخدر رابطه برقرار كرده است.
نام اشرف پهلوی از سال 1335 بعد از تصویب قانون منع كشت خشخاش در عرصه قاچاق مواد مخدر مطرح شد. با اجرای این قانون كه توسط دكتر جهانشاه صالح وزیر بهداری كابینه حسین علا تهیه و به مجلس پیشنهاد گردید، ایران كه در شمار كشورهای صادر كننده تریاك قرار داشت، بزودی به یكی از واردكنندگان مهم مواد مخدر مبدل شد و چون این كالا به صورت قاچاق و دور از نظارت دولت وارد و توزیع می گردید، سود فراوانی را نصیب قاچاقچیان می كرد، اشرف پهلوی هم كه در تمام عمر و بویژه پس از كودتای 28 مرداد به دنبال منفعت شخصی بود و برای به دست آوردن پول سر در هر سوراخی می كرد، به فعالیت در این عرصه روی آورد و به قاچاق مواد مخدر در سطح كلان پرداخت.
اشرف اندكی بعد به فعالیت خود گسترش همه جانبه ای داد و در عرصه تولید و توزیع مرفین و هروئین در سطح جهان فعال شد. او برای بهره برداری هر چه بیشتر در این زمینه با افرادی همچون فیلیكس آقایان و برادر كوچك او و امیرهوشنگ دولو و سپهبد اویسی - فرمانده وقت ژاندارمری كل كشور - رابطه برقرار كرد.
فیلیكس آقایان و برادر كوچك او از سران مافیای مواد مخدر جهان بودند و اشرف از نفوذ و اقتدار جهانی آنان برای ایجاد و تسهیل در كار تولید و توزیع مواد مخدر در سطح جهان سود می برد. ارتشبد فردوست در این مورد می نویسد:
«در دوران محمدرضا تبلیغات پر سر و صدایی علیه قاچاق مواد مخدر به راه افتاد و عده ای قاچاقچی خرده پا اعدام شدند. این در حالی بود كه بارها و بارها اقدامات اشرف در زمینه قاچاق مواد مخدر پخش می شد و در مطبوعات خارجی انعكاس می یافت. درزمان وزارت بهداری جهانشاه صالح طرح مبارزه با كشت مواد مخدر در ایران به اجرا درآمد و حال آنكه این یك طرح آمریكایی به سود تركیه و افغانستان بود كه یكی از منافع سرشار درآمدشان (به خصوص تركیه) از فروش تریاك است. . . ». (19)
دكتر جهانشاه صالح(20) نیز از افرادی بود كه اشرف را در امر قاچاق مواد مخدر یاری می كرد. در یكی از گزارشهای ساواك، درباره همكاری وی با اشرف پهلوی آمده است:
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمت دوم

قسمت دوم

قسمت دوم : :gol:

شماره 2 - 3 - 2349 تاریخ: 7/6/38
موضوع: حمل و نقل قاچاق
یكی از بازپرسان دادسرای تهران به طور خصوصی به یكی از دوستان خود اظهار داشته والا حضرت اشرف پهلوی بزرگترین باند قاچاقچیان تریاك و مواد مخدرایران را سرپرستی می كنند و آقای دكتر جهانشاه صالح وزیر سابق بهداری نیز با مشارالیها همكاری و معاونت دارند و به همین جهت دستگاههای قضائی و انتظامی قادر به تعقیب شدید قاچاقچیان و دستگیری مؤثرترین آنها نمی باشند. . . »(21) آنچنان كه از اسناد بر جا مانده از «ساواك» بر می آید، باندهای مخوف قاچاق مواد مخدر همیشه با خاندان پهلوی مشاركت داشته و حق حساب اعضای خاندان سلطنتی - حتی ملكه مادر - را هم به صورت نقدی و هم به صورت تحویل مواد مخدر به آنها پرداخت می كرده اند، در یكی از این اسناد كه به زمان سیطره «تیمور بختیار» نخستین رئیس ساواك شاه و به سال 1337 باز می گردد می خوانیم:

شماره 2 - 3 - 2349 تاریخ: 7/6/38
موضوع: حمل و نقل قاچاق
یكی از بازپرسان دادسرای تهران به طور خصوصی به یكی از دوستان خود اظهار داشته والا حضرت اشرف پهلوی بزرگترین باند قاچاقچیان تریاك و مواد مخدرایران را سرپرستی می كنند و آقای دكتر جهانشاه صالح وزیر سابق بهداری نیز با مشارالیها همكاری و معاونت دارند و به همین جهت دستگاههای قضائی و انتظامی قادر به تعقیب شدید قاچاقچیان و دستگیری مؤثرترین آنها نمی باشند. . . »(21)

آنچنان كه از اسناد بر جا مانده از «ساواك» بر می آید، باندهای مخوف قاچاق مواد مخدر همیشه با خاندان پهلوی مشاركت داشته و حق حساب اعضای خاندان سلطنتی - حتی ملكه مادر - را هم به صورت نقدی و هم به صورت تحویل مواد مخدر به آنها پرداخت می كرده اند، در یكی از این اسناد كه به زمان سیطره «تیمور بختیار» نخستین رئیس ساواك شاه و به سال 1337 باز می گردد می خوانیم:

«یداله كرمانشاهی كه از قاچاقچیان معروف تریاك و هروئین می باشد، به یكی از همكاران خود اظهار داشته، مشارالیه ماهیانه مقدار زیادی تریاك و هروئین و مرفین به تیمسار سرلشكر بختیار رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور و تیمسار ارتشبد هدایت ریاست ستاد كل و چند نفر از اعضای خاندان جلیل سلطنت بخصوص ملكه مادر به طور رایگان تقدیم می كنند و در ازای آن در صورت لزوم از حمایت نامبردگان برخوردار خواهد شد. گوینده افزود: اعلیحضرت همایون شاهنشاه، تیمسار سرلشكر بختیار و تیمسار ارتشبد هدایت و اكثر امرای ارتش معتاد بوده و سایر همكاران او و قاچاقچیان معروف دیگر به چند نفر از رجال سهمیه ای از مواد مخدر تقدیم می كنند. »(22)

فریده دیبا در كتاب خاطرات خود یادآور می شود كه انحصار قاچاق تریاك و هروئین در رژیم شاه در اختیار اشرف و غلامرضا پهلوی بوده است:
«موقعی كه دایی قاسم كلان ترین قاچاقچی مواد مخدر ایران در دژ مستحكم خود در همدان دستگیر و به تهران انتقال داده شد، من از فرح سؤال كردم كه چطور تا این تاریخ پلیس و نیروهای خفیه ایران از وجود این دژ مستحكم در وسط شهر همدان بی اطلاع بوده اند؟!. . . فرح ضمن تأكید بر این نكته كه بهتر است دیگر اسم دایی قاسم را بر زبان نیاورم، گفت: دایی قاسم یك فروشنده عمده بوده و در همه این سال ها تریاك های متعلق به اشرف و غلامرضا را در جهان توزیع می كرده است. . . هم قبل و هم پس از ممنوعیت كشف تریاك در ایران اشرف و غلامرضا دارای صدها هكتار زمین مزروعی بوده اند كه انحصاراً در آنها تریاك كشت می شد. »(23)

بدین ترتیب قاچاق مواد مخدر در میان اعضای خاندان سلطنتی نه تنها مذموم شمرده نمی شد كه در میان دربار به امری عادی تبدیل گردیده بود، چنانكه حتی اعوان و انصار آنها نیز در این زمینه فعالیت داشتند.

فردوست، فیلیكس آقایان را یكی از بزرگ ترین قاچاقچیان مواد مخدر بین المللی و برادر كوچكش را رئیس مافیای مواد مخدر آمریكا معرفی می كند و می نویسد:
«بدون تردید دكتر فیلیكس آقایان بزرگ ترین قاچاقچی ایرانی مواد مخدر و یكی از مهم ترین قاچاقچیان بین المللی بوده و هست و فیلیكس آقایان در حد عجیبی از مسائل ایران و سیاست بین المللی و تشكیلات خفیه سیا و اف. بی. آی و مافیا اطلاع داشت. زیرا در رده های بالای این سازمان ها بهترین رفقا را به ضرب پول های كلان به دست آورده بود و در تشكیلات سرّی آمریكا در بالاترین رده دست داشت. . . فیلیكس عضو بلندپایه مافیای آمریكاست. او در قاچاق مواد مخدر روی دست اشرف زده ولی ردّ به هیچ فردی نمی داد. برادر كوچك فیلیكس جزو هیئت رئیسه توزیع مواد مخدر در آمریكای مركزی و جنوبی است. او از فیلیكس خیلی جوان تر و خطرناك تر است. او را در میهمانی هایی كه فیلیكس برای محمدرضا پهلوی ترتیب می داد، در خانه فیلیكس دیده ام. این خانه كه بسیار مجلل بود در خیابان شمالی سفارت شوروی قرار داشت. همسر فیلیكس، نینو دختر اسد بهادر بود كه زمانی می خواست طلاق بگیرد، ولی اشرف ]پهلوی[ نگذاشت. . . ]فیلیكس[ بزرگ ترین سازمان مخفی گانگستری را در ایران اداره می كرد و از كاباره های تهران و آبادان و خرمشهر و غیره حق و حساب می گرفت. او همیشه گارد محافظ مفصلی داشت و بدون تردید در كارهای مخفی اشرف و فرح دخالت دارد. . . از هر نظر با اشرف جور در می آمد، با این تفاوت كه اشرف همیشه در مقابل او بازنده بود. . . ». (24)

ارتشبد فردوست در مورد ارتشبد اویسی و دخالت او در امر قاچاق مواد مخدر می گوید:
«]اویسی[ زمانی كه فرمانده ژاندارمری بود، سهم خود را از تریاك های وارده از افغانستان و تركیه بر می داشت. او تریاك های مكشوفه را نیز بلند می كرد و می فروخت. گاه روزنامه ها می نوشتند كه مثلاً در زیر سازی یك نفتكش یك تن تریاك كشف شده است. قاعدتاً باید این تریاك های مكشوفه به سازمان خاصی در دادگستری تحویل می شد، ولی اویسی آن را عوض می كرد و جایش ماده ای كه مخلوطی از چند گیاه است تحویل می داد كه رنگ و بوی تریاك داشت. باید بگویم كه تریاك های موجود در دادگستری تریاك نبود و دو سوم آن از همین مخلوط بود كه یك كیلوی آن یك ریال هم ارزش ندارد. اویسی از این طریق طی چند سالی كه در ژاندارمری بود حداقل 5 میلیارد تومان دزدید و همه را دلار كرد و به خارج برد. . . ». (25)

در اواخر دهه 1340 پس از اینكه محمدرضا پهلوی قانون منع كشت خشخاش را كان لم یكن اعلام كرد و ضمن آزاد ساختن كشت تریاك در مزارع، دستور داد تا كلیه داروخانه های كشور وظیفه توزیع تریاك بین معتادان را بر عهده بگیرند، اشرف پهلوی بر حجم فعالیت های خود در حوزه قاچاق مواد مخدر افزود. او اینك به صدها تن تریاك مرغوب و ارزان قیمت دسترسی داشت و همه ساله بخش عظیمی از تریاك های محصول ایران را از بنگاه دارویی كشور و سازمان انحصار تریاك می گرفت و یا به طور مستقیم و در كنار مزارع بزرگ، تریاك ها را از كشاورزان خریداری می نمود و پس از تبدیل این تریاك ها به هروئین خالص ضمن تأمین نیازهای داخل كشور، ده ها تن از آن را به خارج از كشور می فرستاد. اشرف پهلوی برای ارسال هروئین های تولیدی لابراتوارهای خود به خارج از كشور، تشكیلات وسیعی را سازماندهی كرده بود و چون حامل گذرنامه سیاسی و عضو خاندان سلطنتی ایران بود و چمدان ها و وسایل مربوط به او در هیچ فرودگاهی بازرسی نمی شد، هر ماه برای خودش چندین سفر رسمی و غیر رسمی را به بهانه های مختلف به خارج از كشور ترتیب می داد و در هر سفر ده ها چمدان بزرگ و جاسازی شده محتوی هروئین را با خود به نقاط مختلف جهان می برد و آنها را به دست عوامل و واسطه های خود می رساند. وی برای نقل و انتقال هروئین از سازمان هواپیمایی ملی ایران و نیز از هواپیماهای نیروی هوایی ارتش نهایت بهره برداری را می كرد و هر ماه تعدادی از اینگونه چمدان ها را به خارج می فرستاد.
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
پخش اعظم اسنادی كه در رابطه با اشرف پهلوی به جای مانده است، مربوط به اینگونه چمدانهاست كه ظاهراً به عنوان چمدان های محتوی وسایل مورد نیاز اشرف به خارج ارسال می شد: «وزارت محترم دربار شاهنشاهی؛ والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در مراجعت از سفر اخیر به سوئیس تعداد سیزده چمدان از سوئیس و شانزده چمدان از فرانسه لوازم شخصی مسافرت كه به همراه برده بودند، به تهران ارسال داشته اند كه اینك به گمرك مهرآباد رسیده است. خواهشمند است دستور فرمایید ترتیب ترخیص آن داده شود. ضمناً توضیح می دهد كه از تعداد لوازم نامبرده بالا، ده چمدان آن خالی می باشد.
پخش اعظم اسنادی كه در رابطه با اشرف پهلوی به جای مانده است، مربوط به اینگونه چمدانهاست كه ظاهراً به عنوان چمدان های محتوی وسایل مورد نیاز اشرف به خارج ارسال می شد:
«وزارت محترم دربار شاهنشاهی؛
والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در مراجعت از سفر اخیر به سوئیس تعداد سیزده چمدان از سوئیس و شانزده چمدان از فرانسه لوازم شخصی مسافرت كه به همراه برده بودند، به تهران ارسال داشته اند كه اینك به گمرك مهرآباد رسیده است. خواهشمند است دستور فرمایید ترتیب ترخیص آن داده شود. ضمناً توضیح می دهد كه از تعداد لوازم نامبرده بالا، ده چمدان آن خالی می باشد.
رئیس دفتر والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی
علی ایزدی»(26)
و در یك سند متعلق به هفت روز بعد چنین آمده است:
«در تاریخ 9/1/46 تعداد 22 چمدان رسیده از كشور آمریكا و ژنو. . . با حضور اینجانب، بنائی، نماینده گمرك مهرآباد باز و محتویات آن به شرح زیر بود:
تعداد ده چمدان خالی
تعداد شش چمدان محتوی لباس های مستعمل. . . ». (27)
همچنین ترخیص صندوق های مشروبات الكلی نیز در شمار یكی دیگر از وظایف دفتر وی بود:
«دفتر والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی - مورخه 28/8/1346 - شماره 1796
وزارت محترم دربار شاهنشاهی
تعداد 12 صندوق مشروب برای والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی از دانمارك رسیده است. استدعا دارد مقرر فرمایند ترتیب ترخیص آن داده شود.
رئیس دفتر والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی
علی ایزدی
«به عرض می رساند صندوق ها 12 عدد طبق معمول هر صندوق محتوی 12 بطری مشروب جمع مشروبات وارده 144 بطری می باشد». (28)
بر اساس اسناد و مدارك موجود، در هر روز چندین محموله از چمدان های خالی یا محتوی لباس مستعمل متعلق به اشرف پهلوی به فرودگاه مهرآباد می رسید كه به عنوان نمونه در تاریخ 16/1/1346 سه محموله جداگانه از هنگ كنگ و سه محموله جداگانه از فرانسه و یك محموله از كشور ایتالیا به فرودگاه مهرآباد رسید كه همگی محتوی چمدان های خالی و لباس های مستعمل بوده و توسط نماینده دفتر اشرف پهلوی ترخیص شدند.
ذكر این نكته ضروری است كه اینگونه بسته ها و چمدان های خالی یا حاوی لباس های مستعمل، چمدان هایی بود كه برای نقل و انتقال هروئین مورد استفاده قرار می گرفت و چون این چمدان های بزرگ دارای جاسازی های ویژه بودند آنها را عودت می دادند تا در سرویس های بعدی از آنها استفاده شود.
موضوع دخالت اشرف پهلوی در عرصه تولید و توزیع مواد مخدر تا آن حد گسترش و ابعاد جهانی پیدا كرده بود كه سفارتخانه ها و آژانس های اطلاعاتی خارجی در گزارش های خود به آن صریحاً اشاره می كردند. از جمله سفارت آمریكا در این مورد می نویسد:
«یكی از مهم ترین جنبه های فعالیت های اشرف پهلوی مربوط به قاچاق مواد مخدر توسط دولت. . . ]است[». (29)
اشتهار اشرف پهلوی به فساد و دخالتش در خرید و فروش و حمل و نقل مواد مخدر موجب شد تا پرسنل پلیس بین الملل چند بار بدون توجه به مصونیت دیپلماتیك اشرف پهلوی، چمدان ها و وسایل همراه او را در فرودگاه های اروپایی مورد بازدید قرار دهند و هر بار كه مأمورین دست به اینگونه بازدیدها می زدند، مقداری تریاك یا هروئین در میان لوازم و چمدان های او پیدا می كردند. از جمله اینگونه بازدیدها كه منجر به رسوایی شد، می توان به بازدید افراد پلیس بین الملل از وسایل و چمدان های اشرف پهلوی در فرودگاه زوریخ اشاره كرد. در جریان این بازرسی مقداری تریاك در میان لوازم و وسایل همراه اشرف كشف شد:
«اشرف در سال 1348 به این سبب كه یك چمدان حاوی تریاك به اروپا حمل می كرد، در فرودگاه زوریخ بازداشت شد. اما پس از اینكه پلیس فرودگاه دانست او با گذرنامه سیاسی سفر می كند و خواهر شاه ایران است، وی را آزاد كردند. . . ». (30)
این ماجرا در تاریخ 21 فوریه 1971 برابر با 2/12/1349 در فرودگاه پایتخت سوئیس و در پی بازداشت حسن قریشی و لو رفتن امیرهوشنگ علامیردولو، آجودان كشوری شاه و شریك اشرف در معاملات مواد مخدر، رخ داد و موجب شد تا برخی از جراید سوئیس و فرانسه، گزارش هایی در پیرامون آن انتشار دهند. روزنامه «تریبون دوژنو» در این مورد نوشت:
«همه چیز دال بر این است كه شاه ایران كه قرار است برای افتتاح مجمع عمومی سازمان بین المللی كار به ژنو بیاید، علاقه مند است كه این جریان با سرعت ممكن خاتمه پذیرد. . . ». (31)
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمت سوم ( آخر )

قسمت سوم ( آخر )

قسمت سوم : :gol:

از طرف دیگر اشرف و مدافعان و حامیان وی جراید آن دوره را اجیر كردند تا ضمن رفع اتهام از اشرف پهلوی وی را در این قضیه بی گناه و مظلوم جلوه دهند. به عنوان مثال هفته نامه نامعتبر «ایسی پاری» - چاپ پاریس - مقاله ای با عنوان «اتهام بی شرمانه كه از شاه هتك حرمت می كند. پای خواهر او بیهوده در یك ماجرای مواد مخدر به میان كشیده شد!. . . » چاپ می كند و ضمن داستانی ساختگی می نویسد:
از طرف دیگر اشرف و مدافعان و حامیان وی جراید آن دوره را اجیر كردند تا ضمن رفع اتهام از اشرف پهلوی وی را در این قضیه بی گناه و مظلوم جلوه دهند. به عنوان مثال هفته نامه نامعتبر «ایسی پاری» - چاپ پاریس - مقاله ای با عنوان «اتهام بی شرمانه كه از شاه هتك حرمت می كند. پای خواهر او بیهوده در یك ماجرای مواد مخدر به میان كشیده شد!. . . » چاپ می كند و ضمن داستانی ساختگی می نویسد:
«این بار دشمنان خونین شاه از پست ترین وسائل استفاده كردند تا او را در نظر دربار و ملت ایران كوچك كنند. دشمنان وی خواهر او والاحضرت اشرف را مورد حمله قرار داده و او را متهم به قاچاق مواد مخدر كردند!
این اتهام براساس «اعترافات» اخیر یك بازرگان ایرانی در ژنو انجام گرفته بود كه پلیس در مورد قاچاق مواد مخدر نسبت به او ظنین بود. مأمورین پلیس سوئیس با تعجب شنیدند كه بازرگان مزبور میان نام اعضای دسته قاچاقچیان و مشتریان آنان نام خواهر توأم شاه ایران، والا حضرت اشرف را می آورد.
وی با شهامتی جسارت آمیز سعی داشت مأمورین را با یادآور شدن یك داستان قدیمی چندین ساله گمراه سازد. در آن زمان در جامه دانهای یك بانوی اشرافی ایرانی حدود ده بسته هروئین پیدا كرده بودند. روزنامه ها این «ماجرا» را بازگو كردند و به طور مبهم و نامفهوم این تصور در میان مردم به وجود آمد كه بانوی مسافری كه نام او فاش نمی شد، خواهر شاه بود. . . »(36)
در نهایت با پی گیری های مداوم مهدی بوشهری و همفكری و راهنمایی های وكلای اشرف، قرار شد روزنامه سوئیسی «
Lesuisse» تحت تعقیب قانونی قرار گیرد. چرا كه این روزنامه اولین نشریه ای بود كه ماجرای دستگیری و بازداشت اشرف در ارتباط با مواد مخدر را به چاپ رسانده بود تا جاییكه حتی روزنامه های فرانسه نیز این روزنامه سوئیسی را به عنوان منبع خود برای چاپ این مطلب ذكر كرده بودند. اسداله علم در این رابطه طی نامه ای به سفیر وقت ایران در پاریس (محمود اسفندیاری)(37) می نویسد:
«جناب آقای محمود اسفندیاری سفیر شاهنشاه آریامهر - برن
همانطور كه استحضار دارید اخیراً متعاقب مطالب و مقالات توهین آمیزی كه علیه ایران در بعضی از روزنامه های اروپا درج شده است نسبت های نادرستی هم این روزنامه ها به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی داده اند كه معظم لها پس از كسب اجازه از پیشگاه مبارك شاهنشاه آریامهر تصمیم به تعقیب قضایی این روزنامه ها اتخاذ فرمودند. روزنامه ای كه در مراجع قضائی سوئیس تعقیب خواهد شد Lesuisse می باشد.
چون روزنامه های فرانسه نیز این مطالب را درج و منبع خود را روزنامه سوئیسی مذكور عنوان نموده اند. خواهشمند است دستور فرمائید فوراً تمام بریده ها و مطالب و اسناد مورد لزوم را تهیه و در اختیار آقای فرهاد سپهبدی رایزن سفارت شاهنشاهی در پاریس كه با وكلای مدافع والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در تماس است بگذارند و نتیجه را به اینجانب اطلاع دهند.
اسداله علم - وزیردربار شاهنشاهی»(38)
در پی شكایت اشرف پهلوی از این روزنامه، آژانس تلگرافیك سوئیس، اعلامیه ای به شرح زیر منتشر كرد:
«حضور محترم جناب آقای امیر متقی معاون محترم وزارت دربار شاهنشاهی.
تهران
دوست عزیز
راجع به والاحضرت اشرف پهلوی
آژانس تلگرافیك سوئیس اعلامیه زیر را منتشر كرده است
دولت فدرال هیچ چیز نمی داند
برن - 17 ماه مه - دولت فدرال روز چهارشنبه اعلام كرد كه مقامات صلاحیت دار سوئیس هیچ اطلاعی درباره اینكه خواهر شاه ایران را ناچار كرده اند چمدانهای خود را كه محتوی مواد مخدر بوده در فرودگاه ژنو در اختیار بازجوئی قرار دهد ندارند. در سؤال كوتاهی آقای زیگلر عضو مجلس نمایندگان (سوسیالیست ژنو) كسب اطلاع نمود كه آیا شایعات مربوط به این مطلب كه در روزنامه های سوئیس ]و[ فرانسه منتشر شده صحیح است یا نه؟ دولت فدرال پاسخ داده و اشاره كرد كه درباره این امر اخبار مطبوعاتی كه نوشته اند مأموران گمرك والاحضرت اشرف را در فرودگاه ژنو بازداشت و چمدانهای ایشان را بازجویی كرده اند بدون اساس می باشد.
مقامات ذی صلاحیت كاملاً از چنین واقعه ای بی خبر هستند. من نمی دانم به چه علتی اعلامیه «سوئیس» تأخیر شده است، زیرا شرط راه حل همان انتشارات اعلامیه بود.
با عالی ترین احترامات دوستانه
ریموند نیكوله»(39)
در پی انتشار این اعلامیه روزنامه لوموند اعلام كرد كه دولت سوئیس تكذیب كرده كه اشرف پهلوی در جریان مواد مخدر دخالتی داشته است؛
«دولت سوئیس تكذیب كرده كه والاحضرت اشرف در جریان مواد مخدره دخالتی داشته است. . . . دولت سوئیس این تكذیبیه را در جواب سؤالی كه توسط یك نماینده سوسیالیست ژنو آقای زیگلر مطرح شده بود منتشر ساخت. »(40)
به این ترتیب روزنامه لوموند نیز خبر گذشته خود مبنی بر بازداشت اشرف در رابطه با قاچاق مواد مخدر را تكذیب كرد و پرونده بازداشت اشرف پهلوی با لطایف الحیل بسته شد.


 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی لاله جون از اینکه لطف کردید و تاپیک من را خواندید و امتیاز دادید . :redface:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا