[خوشنویسی] - پیدایش خط

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينكه سومريها يا مصريان يا فينيقي‌ها مخترع خط بوده‌اند و اينكه ابتدا به صورت هروگليف يا تصويري بوده و سپس به ميخي ناقص و بعد كامل درآمده، قابل مطالعه است. ولي آنچه مشخصّ مي‌باشد اينكه خط ارتباط به زمان و مكان خاصي ندارد بلكه هر قوم و ملتي از ابتدا براي خود علايم و اشاراتي داشته‌اند كه با گذشت زمان و تكامل، به خط تبديل شده است.

در ايران از زمانهاي دور هم خط و هم نگارش رايج بوده است. ابن‌النديم مي‌نويسد: «در كتابخانه‌اي كه در ساروية جي اصفهان پيدا شده، نوشته‌اي يافته‌اند كه بنياد كتابخانه را به تهمورث ديوبند نسبت مي‌دهد.» حمزه اصفهاني در كتاب «التنبيه علي الحدوث التصحيف» مي‌نويسد: «ايرانيان باستان هفت نوع كتابت داشتند بدين نام: آم دفيره، كشته دبيره، نيم كشته دبيره، فرورده دفيره، رازدفيره، دين دفيره و وسف دفيره.» هر كدام از اين كتابت‌ها (دفيره‌ها) براي نگاشتن مطالب خاصّي به كار مي‌رفته بدين ترتيب:

دين دفيره: دين دبيره به معناي خط ديني بوده كه اوستا را با آن مي‌نوشتند.

ويش دبيره: (شامل ۳۶۵ حرف) كه با آن اصوات و آهنگها و علائم و قيافه‌ها و تعبير خواب را ثبت مي‌كردند.

گُستج: كه داراي ۲۸ حرف بوده و با آن خط عهدنامه‌ها و اقطاعات و نام‌ها و رموز را بر انگشتر و سكه‌ها مي‌نوشتند.

نيمه گستج: داراي ۲۸ حرف بوده و علم طب و فلسفه را با آن خط مي‌نوشتند.

شاه دبيره: داراي ۳۳ حرف بوده، كتابت با اين خط اختصاص به پادشاهان و خاندان سلطنتي داشته است.

راز مهريه: داراي ۲۴ حرف بوده و سلاطين نامه‌هايي را كه براي پادشاهان ديگر مي‌نوشتند، از اين خط استفاده مي‌كردند.

راسي مهريه: اين خط داراي نقطه بوده و در بيان مطالب منطقي و فلسفي به كار مي‌رفته و ۲۴ حرف داشته است.








البته لغت و كلمة الفبا، از زبان فنيقي گرفته شده و مخترع الفبا فنيقي‌ها هستند، زيرا اسم آن از دو كلمة آلفا و بتا كه در زبان فنيقي اولي به معناي گاو و دومي به معناي خانه (هر دو از نظر شباهت) مي‌باشد. بنابراين مخترع خط فنيقي‌ها هستند. پس از پيدايش خط براي نوشتن (غير از بدنة كوهها و لوحه‌هاي گلي و سنگ نوشته‌ها) رايج‌ترين وسيله مركّب و رنگ را از عصاره برگهاي درختان، و قلم را از چوب و كاغذ را از برگ پاپيروس مي‌ساختند.

خطهاي رايج بعد از اسلام:


بعد از اسلام در ايران هفت نوع خط معروف وجود داشته كه اگر هنرمند خوشنويسي قادر بود اين هفت خط را كامل بنويسد سمت استادي داشت و او را در حد كمال و «هفت خط» مي‌ناميدند.


خطهاي هفت گانة اسلامي كه در ايران متداول بوده و هست به ترتيب قدمت عبارت‌اند از: خط كوفي، خط محقّق و ريحان، خط ثلث، خط نسخ، خط تعليق و ديواني، خط نستعليق و خط شكسته نستعليق كه رقعه را نيز بايد به اين جمع اضافه نمود. هر كدام از اين خطها مشتقات و گونه‌هاي مختلف دارد.


تاريخ خط فارسي را با تاريخ تحول خط عربي همزمان مي دانند زيرا با ظهور دين اسلام و گسترش آن در ايران خط عربي كوفي جايگزين خط پهلوي شد.


خط كوفي در ابتدا بدون نقطه و اعراب بود اما در سال ۶۹ هجري قمري ابوالاسود دولي از شاگردان حضرت علي (ع) براين خط اعراب نهاد و ديگري به نام نصر بن عاصم نقطه گذاري كرد.


در اصفهان تا قرن دوم هجري خط همان خط پهلوي بود كه از عهد ساسانيان رايج بود و تا سال ۱۳۲ هجري قمري تغييري در خط معمول اين شهر پيدا نشد.


با روي كار آمدن عباسيان و قدرت يافتن ابومسلم، براي اولين بار خط اسلامي در شهر اصفهان متداول شد و به تدريج مكاتيب عمومي از خط پهلوي به خط اسلامي تبديل شد.


استاد همائي به نقل از اين النديم مي نويسد: مردم اصفهان در خط اسلامي به تقليد قانع نشدند و از خود خطي اختراع كردند كه به نام خط اصفهاني معروف شد. اين خط همانند خط كوفي مخصوص كتابت قرآن مجيد بود و از اين شهر به ساير مواضع راه يافته است. به نوشته مرحوم همائي كتيبه هاي ابنيه و عمارت عهد سلجوقي در اصفهان به همين خط است.


قرن پنجم و ششم زمان رواج خط كوفي در اصفهان است. از قرن هفتم هجري استقبال از اين خط به شدت كاهش يافت. اما متروك نشد.


آخرين نمونه اين نوع خط در كتيبه دور گنبد امامزاده جعفر است كه تاريخ آن ۷۲۵ هجري قمري است.


از اوائل قرن پنجم رواج خط نستعليق كه خط تحريري خاص ايراني بود شروع شد و در قرن ششم و هفتم رواج كامل يافت بطوري كه اكثر كتب فارسي و برخي از كتب عربي با اين خط نوشته مي شد.


قرن نهم هجري فن خطاطي در عداد هنرهاي ظريفه درآمد و اساتيد اين فن نستعليق را به اوج كمال رساندند. دوره صفويان از درخشان ترين ادوار ترقي و تكامل خطوط مختلف ايراني بويژه ثلث، (نسخ) و (نستعليق) است.


در اين زمان بيشتر شاهان و شاهزادگان و رجال و امراء صفويه خود خوشنويس بوده اند و خطاطان و اساتيد خوشنويس از احترامي ويژه برخوردار شدند و مكتب خط و خطاطي در اين شهر دائر شد و اين شهر در حدود ۴ قرن مهد بزرگترين خطاطان و خوشنويسان شد.


در دوره صفويه اساتيد بزرگي همچون اميرعلي هروي و شاگرد او باباشاه اصفهاني و ميرعماد حسني قزويني و محمد صالح اصفهاني و نوراي اصفهاني و تراباي اصفهاني و عليرضا عباسي و علي نقي امامي و محسن امامي و استاد باقر بنا و دهها استاد خوشنويس ديگر با كتابت كتيبه هاي بناهاي اصفهان شهر اصفهان را به موزه اي از دست نبشته ها و كتيبه هاي نفيس تبديل كردند.


خط نستعليق در دوران صفويه به آنچنان جايگاهي رسيد كه نه تنها در ايران و افغانستان (كه در آن هنگام جزئي از ايران بود) بلكه در ممالك مجاور و دور دست همچون هندوستان و عثماني و مصر و عربستان نيز طرفداراني پيدا كرد و اساتيد بزرگي مانند مير معزكاشي نستعليق نويس بزرگ دوران شاه عباس اول به هند سفر كرد و اين خط را در آن كشور رواج داد.


با انتقال پايتخت از اصفهان اگر چه خوشنويسي دچار زوال شد اما در دوره قاجار اساتيدي ظهور كردند كه بار ديگر شهر اصفهان را به عنوان مهد اين هنر شريف بر سر زبانها انداختند. محمد كاظم واله اصفهاني و محمودخان ملك الشعراء در خط نسخ و درويش عبدالمجيد طالقاني در خط شكسته به استادي رسيدند.


دوران صفويه زمان رونق خط ثلث نيز هست. در اوائل قرن يازدهم هجري قمري به دليل احداث مساجد و مدارس و تعمير امامزاده ها و بقاع متبركه اساتيدي همچون عليرضا عباسي و عبدالباقي تبريزي و محمدرضا امامي با كتابت كتيبه هاي اين آثار شاهكارهائي باقي گذاشتند كه شهر اصفهان را در دنيا نام آور و مشهور كردند.


علاوه بر كتابت كتيبه ها، ساختن مرقَّعات و كتب نفيس نيز در اين دوران به كمال رسد و خطاطان نامدار و مشهور با استنساخ كتب مذهبي و ادبي نفائسي بوجود آوردند كه امروز زينت بخش موزه هاي دنيا هستند.


در دوره قاجار و بخصوص زمان سلطنت محمدشاه به دليل سعي و اهتمام او بار ديگر خوشنويسي كه در روزگار افشاريه و زنديه دچار ركورد شده بود مورد توجه قرار گرفت در اين روزگار هنرمنداني مانند آقا محمدباقر سمسوري اصفهاني، رضا قلي اديب، ميرزا عبدالرحيم اصفهاني و چند تن از سادات گلستانه خط نستعليق را مجدداً به اوج رساندند.


خط نسخ نيز به وسيله آقاغلامعلي اصفهاني، آقا زين العابدين اشرف الكتاب اصفهاني، آقا محمد كاظم واله و اساتيد ديگر به عاليترين درجه حسن و كمال رسيد.


در قرن ۱۴ هجري خط و خطاطي اصفهان كماكان به وجود اساتيد بزرگ اين هنر به حيات خود ادامه مي داد اما از مشروطيت به بعد روي به انحطاط و زوال نهاد.


پس از پيروزي انقلاب اسلامي فعاليت انجمن خوشنويسان در اصفهان آغاز گشت و اساتيد بزرگي همچون مرحوم حبيب اله فضائلي بار ديگر در اعتلاء و ترقي اين هنر گام هاي مثبتي برداشتند.


منبع : tebyan
 

Similar threads

بالا